دوشنبه ۱۰ ارديبهشت ۱۴۰۳ - Monday 29 April 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Tue, 24.01.2012, 16:25

روند گزینش رهبرجدید در حزب سوسیال‌دموکرات سوئد


شهرام فرزانه‌فر

سه شنبه ۴ بهمن ۱۳۹۰ / ٢۴ ژانویه ٢٠١٢
persiran.se | پرس ایران
با کناره‌گیری هوکان یوهولت از مقام رهبری حزب سوسیال‌دموکرات سوئد، تلاش‌ها برای یافتن جایگزین مناسب برای این سمت در حزب سوسیال‌دموکرات سوئد بالا گرفته است. آنچه طی روزهای نخست پس از این کناره‌گیری مشاهده شده است، تداوم شیوه‌ی تعیین رهبر توسط هیئت رهبری حزب است. این در حالی است که طی دهه‌های اخیر، جامعه‌ی سوئد تحولات بزرگی را از سرگذرانده است و توقع عموم مردم از مشارکت در تعیین رهبر و مهم‌تر از آن تعیین سیاست حزبی نسبت به گذشته بسیار اهمیت پیدا کرده است. آیا رهبران سوسیال‌دموکراسی از تجارب دیگر احزاب سوئدی مانند حزب چپ، حزب محیط زیست و حزب مرکز که هر سه این‌ احزاب طی ماه‌های اخیر رهبران پیشین خود را کنار گذاشته و رهبرانی جدید برای احزاب خود انتخاب کرده‌اند، درس خواهند گرفت و در یک روندی باز و علنی نامزدهای مختلف و مهم‌تر از همه، برنامه‌های آن‌ها را در معرض قضاوت اعضای حزب و عموم جامعه قرار خواهند داد یا اینکه در اطاقی دربسته، رهبر و سیاست‌های آینده حزبی را تعیین خواهند کرد. از این موضوع بعنوان مهم‌ترین سئوال پیش روی سوسیال‌دموکرات‌ها در مرحله‌ی کنونی‌ یاد شده است. اگر اخبار رسانه‌های سوئد را در روزهای اخیر دنبال کرده باشیم، در باره‌ی "موضوع رهبر جدید سوسیال‌دموکراسی" آنچه برجسته بوده است "فقدان چهره‌ی شاخص برای در دست گرفتن زمام امور در این حزب است." در میان ۱۵ تا ۲۰ تنی که نام آن‌ها در رسانه‌های سوئد به عنوان رهبر احتمالی مطرح است، تاکنون اغلب آنها به صراحت و قاطعیت اعلام کرده‌اند که هیچکدام نمی‌خواهند رهبر آینده این حزب باشند و چنانچه مورد سئوال قرار گیرند، جوابشان منفی خواهد بود. این در حالی است که همین افراد سال‌هاست که در حزب سوسیال‌دموکرات فعال بوده‌اند و سمت‌های مهمی را در حزب و حتا دولت برعهده داشته‌اند. حال چگونه است که ناگهان همه‌ی دست‌اندرکاران سیاسی که حرفه‌ی آن‌ها مدیریت‌سیاسی در نهادهای مختلف جامعه است، پاسخ‌شان به این سئوال منفی است؟! آیا باید این پاسخ‌ها را جدی گرفت و یا اینکه این نیز بخشی از یک بازی‌سیاسی است که در فرهنگ سیاسی سوئد نهادینه شده است؟
در هر صورت طی روزهای آتی در روندی رهبر جدید حزب سوسیال‌دموکرات انتخاب خواهد شد. سئوال و نکته‌ی کلیدی اینجاست که آیا در این روند یک فرد را به عنوان رهبر حزب تعیین خواهند کرد که وی به نوبه‌ی خود سیاستی که شاخص و مولفه‌ی او در حزب است را دنبال خواهد کرد یا اینکه حزب، سیاستی را تعیین و بر اساس آن رهبر خود را بر خواهد گزید! از ظواهر امر چنین بر می‌آید که تمایل عمومی در حزب سوسیال‌دموکرات این است که رهبر جدید حزب سخنوری توانا و فردی محبوب باشد و در مقابل راینفلدت کم نیاورد.
درواقع به نظر می‌رسد که سوسیال‌دموکرات‌ها در دامی که احزاب بورژوائی به رهبری راینفلدت تنیده‌اند در غلطیده و دنبال رهبر و چهره هستند و نه به دنبال تعیین راه و روش سیاسی‌ای که بر عدالت و یا توسعه‌ی اقتصادی و یا آنچنان‌که طی هشتاد سال گذشته عمل کرده‌اند، بر ترکیبی از این هردو تأکید کند و تشکل‌ها، سازمان‌های مردمی، جنبش‌ها و توده‌‌های عظیم مردمی را حول این سیاست گرد آورده تا رهبری از میان آن ظهور کند.
بنابر این مشکل سوسیال‌دموکراسی در حال حاضر رهبری نیست، بلکه گره اساسی تعیین خط مشی سیاسی این حزب است. سیاستی مبتنی بر ترکیب و تلفیقی از عدالت و توسعه‌ی اقتصادی که البته سیاستی است که با دشواری‌های بسیاری روبروست. دیگر اینکه در عصر جهانی شدن و تغییر و تحولاتی که در عرصه‌ی جامعه و طبقات اجتماعی بوجود آمده، گسترش هرچه بیشتر طبقه‌ی متوسط شهری، تقلیل و تحول طبقه‌ی کارگر صنعتی، حزب سوسیال‌دموکرات بایستی جایگاه تکیه خود و گرانیگاه خود را پیدا کرده و بر روی آن سرمایه‌گذاری کند.
اگر حزب سوسیال‌دموکرات جایگاه خود را در جامعه مشخص کرده و بر اساس آن سیاست خود را تعیین کرد، آنگاه هر یک از آن ده پانزده نفری که برای رهبری شایستگی دارند و مطرح هستند، کم یا بیش خواهند توانست آن سیاست منطبق بر خواستگاه توده‌ای حزب خود را رهبری کنند. سوسیال‌دموکرات‌ها نه تنها به دنبال شخصیتی جذاب که باید به دنبال سیاستی جذاب باشند.
اگرچه حزب سوسیال‌دموکرات با داشتن ۱۱۲ نماینده‌ کماکان بزرگ‌ترین حزب پارلمان سوئد محسوب می‌شود، اما اختلافات درونی سوسیال‌دموکرات‌ها ادامه دارد و تنها هوشیاری و آرمان‌خواهی عدالت‌جویانه با تکیه بر همه‌ی اقشار مزدبگیران، اما با تأکید بر قشر متوسط جامعه خواهد توانست از روند "چوب حراج زدن" بر سوسیال‌دموکراسی جلوگیری کند و درنتیجه جامعه‌ی (کماکان) انسانی سوئد را نجات بخشد.
این نکته را نباید از نظر دور داشت که تأکید بر طبقه متوسط جامعه، موضوعی نیست که طی سال‌های اخیر موضوعیت پیدا کرده باشد، بلکه از‌‌ همان دهه‌ی سی میلادی که سوسیال‌دموکراسی برای کسب قدرت سیاسی خیز برداشت، بسرعت دریافته بود که بدون جلب حمایت طبقه‌ی متوسط کسب و با اتکاء صرف به آرای طبقه‌ی کارگر، این حزب قادر به کسب آرای لازم برای تشکیل دولت نخواهد بود. سوسیال‌دموکراسی با جلب آرای طبقه‌ی متوسط توانست پایگاه اجتماعی خود را نیرومند سازد و دست احزاب دست‌راستی و بورژوایی را برای بیش از ۶۰ سال از قدرت دولتی کوتاه کند. اما ائتلاف احزاب دست‌راستی در دو انتخابات اخیر پی در پی پیروز شده و هر چند که هنوز اقدامات گسترده‌ای را برای تغییر سیستم رفاهی انجام نداده است، اما با تداوم حضور در دولت این روند دیر یا زود آغاز خواهد شد. خیز دولت برای ایجاد تغییر در پایه‌های اصلی نظام سوئد را می‌شد در مناظره‌ی هفته‌ی گذشته‌ی پارلمان نیز مشاهده کرد.
نخستین مناظره‌ی رهبران احزاب پارلمانی سوئد در سال جدید میلادی با سخنرانی فردریک راینفلدت، رهبر حزب مودرات و نخست وزیر آغازشد. وی با انتقاد از احزابی که به گفته‌ی وی "مخالف مشارکت بیشتر سوئد در حل بحران مالی اتحادیه‌ی اروپا هستند"، بر وابستگی و پیوستگی سوئد به کشورهای دیگر و همچنین وظیفه‌ی سوئد بر تاثیرگذاری برای حل مشکلات اروپا به ویژه در زمینه‌ی اقتصادی، تأکید داشت.
رهبر اپوزیسیون دولت، هوکان یوهولت که اندکی پس از مناظره‌ی پارلمانی، از سمت خود به عنوان رهبر حزب سوسیال دموکرات کناره‌گیری کرد، سیاست خصوصی‌سازی و فروش دارایی‌های ملی توسط دولت بورژوائی بخصوص در عرصه‌های بهداشت و درمان و مراقبت از سالمندان را، مورد انتقاد قرار داد.
یوناس شوستد، رهبر جدید حزب چپ نیز در هنگام سخنرانی خود از فردریک راینفلدت که خواستار عضویت سوئد در واحد پولی مشترک اتحادیه‌ی اروپاست، انتقاد کرد. وی همچنین گفت که مشارکت در پروژه‌ی اتحادیه‌ی اروپا برای نجات یورو، نادیده گرفتن واقعیتی‌ست که برپایه آن بانک‌ها از پذیرش مسئولیت مشکلات نجات خواهند یافت و درمقابل هزینه‌های نجات از بحران جاری بردوش مالیات‌دهندگان قرار داده خواهد شد که خود موجب دامن‌زدن به بحران مالی کنونی خواهد شد.
فردریک راینفلدت اما در میان پاسخ‌های خود به جای پاسخ به سئوالات اساسی منتقدان، با لحنی نسبتاً خشم‌آلود و هم‌زمان تحقیرآمیز از مخاطبین خود بارها این پرسش را مطرح کرد که: "رهبر اپوزیسیون کیست؟"
این پرسش اگرچه پرسشی گمراه‌کننده و از شگردهای روانشناسانه‌ی آموزش‌دیدگان مکتب مودرات‌ها و برخی دیگر از رهبران بورژوازی سوئد است، اما تأثیر روانی بسیار زیادی در افکار عمومی و بخصوص در بحبوحه‌ی بحران رهبری در حزب سوسیال‌دموکرات داشت.
دفاع یوهولت از برنامه‌های رفاهی سخاوتمندانه و انتقادات شدید وی به برنامه‌های دولت دست راستی، جناح چپ سوسیال دموکراسی سوئد را بر آن داشت تا با جدیت بیشتری وارد بحث شود و توجهات را از موضوع اشتباهات شخصی رهبر حزب سوسیال دموکرات که در کارزار عظیم تبلیغاتی علیه یوهولت، طراحان این کارزار دنبال می‌کردند، یعنی وادار کردن یوهولت به استعفا از رهبری حزب، به سوی مسائل مهم سیاسی سوئد و ضربه‌هایی که دولت راینفلدت بر پیکر رفاه اجتماعی در کشور وارد کرده، جلب کند.
"در درون سوسیال دموکراسی سوئد به عنوان حزبی که همواره از گستردگی و تنوع جریان‌های فکری برخوردار بوده است، در حال حاضر، رهبری این حزب در ایجاد هماهنگی و حصول توافق بین جریان‌های متنوع در درون این حزب که به طور عمده به دو طیف سوسیال‌دموکرات‌های کلاسیک و طیف معتدل تقسیم شده‌اند ناموفق بوده است." *
کارزار تبلیغاتی گسترده‌ی رسانه‌های سوئد که بیشینه‌ی آنها در اختیار نیروهای دست‌راستی یا میانه رو بورژوائی است، علیه سوسیال‌دموکرات‌های سوئد واقعیتی را بار دیگر به اثبات رساند و آن اینکه "جنبش‌های نیرومند اجتماعی که زمانی از شاخصه‌های برجسته سیستم سیاسی در این کشور بوده‌اند، دیگر از قدرت و نفوذی که در گذشته داشته‌اند برخوردار نیستند و در برابر اقتدار رسانه‌های بورژوائی آسیب‌پذیراند."*
پی‌نوشت:
* فرهاد بهکوش/ پرس‌ایران: کارزار تبلیغاتی گسترده رسانه ها علیه یوهولت، افشای یک سوء استفاده یا کودتای درون حزبی




 

ايران امروز (نشريه خبری سياسی الکترونیک)
«ايران امروز» از انتشار مقالاتی كه به ديگر سايت‌ها و نشريات نيز ارسال می‌شوند معذور است.
استفاده از مطالب «ايران امروز» تنها با ذكر منبع و نام نويسنده يا مترجم مجاز است.
Iran Emrooz©1998-2024