چهارشنبه ۵ ارديبهشت ۱۴۰۳ - Wednesday 24 April 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Wed, 30.11.2022, 22:46

چرا خوشحالی از باخت؟


علی زمانیان

تیم ایران به تیم آمریکا باخت. این یک رویداد ورزشی است و دلالت‌های سیاسی ندارد؛ اما خوشحالی گروهی از مردم از این باخت، واجد معنای سیاسی است.

چه می‌شود که رخ‌دادی از این دست، به یک مسئله‌ی سیاسی تبدیل  شده و چرا جماعتی از مردمان، از باخت تیم‌شان ابراز خوشحالی می‌کنند؟

خرسندی برخی از افراد و اظهار شادی آنان، به این علت است که چنین می‌اندیشند که نظام سیاسی، همه‌چیز را و من‌جمله پیروزی در بازی فوتبال را به نفع خود مصادره می‌کند؛ در این مصادره‌ی پیروزی است که جامعه احساس می‌کند تیم کشورش، در حقیقت، تیم آن‌ها نیست، بلکه تیم حریف (حکومت) است؛ و حالا که تیم حریف باخته است، خوشحالی می‌کنند.

وقتی  تصرف و مصادره‌ی همه‌چیز را به‌نفع خود، از سوی دولت مستقر، به‌شکاف دولت و ملت اضافه کنیم، نتیجه این می‌شود که جمع بزرگی از ساکنان این سرزمین، هیچ‌چیز کشور را از آن خود نمی‌داند. در نظر آن‌ها گویی همه‌چیز در تیول و مالکیت دولت است. به تعبیر دیگر، دولت، دست تصرف خود را گشوده و همه‌چیز را به‌تملک خویش در آورده است.

از سوی دیگر،  چون نسبت به حکومت، دل‌خوشی ندارند، آن‌گاه از باخت تیم کشورشان نیز خوشحال می‌شوند، زیرا این تیم را اصلا تیم کشور نمی‌دانند.

اما آفت بزرگ چنین معادله و  طرز تلقی، بسیار مهیب‌تر است از این‌که صرفا در خوشحالی باخت تیم ملی خلاصه شود. “بیگانگی با همه‌چیز”، و “خصومت با همه‌چیز”، آن آفت بزرگ است؛ آفتی که به‌نحو ساده، معنایش این می شود که:
این، تیم من نیست
این، شهر من نیست
این، جنگل من نیست
این، انتخابات من نیست
این .....

بیگانگی یعنی عدم پیوند و تعلق با هر آن‌چیزی است که با او نسبتی برقرار نمی‌کند. مانند مهاجری که حسی از پیوند و خویشاوندی با محیط پیرامون خود ندارد. مصائب و مشکلات مهاجر در کشوری که در آن می‌زید، فراوان است و اما در این میان، یک مسئله است که او را عمیقا رنج می‌دهد؛ این‌که در این سرزمین، هیچ‌چیز از آنِ او نیست؛ نه زمین و زمان و مکان، نه خیابان‌ها و ساختمان‌ها و تاسیسات اجتماعی، نه سرمایه‌های مادی و معنوی، نه هیچ خاطره و تاریخ و فرهنگی. به همین سبب است که حسی از بیگانگی و غریبگی او را احاطه می‌کند.

وقتی شهروند احساس کند “چیزها” از آن او نیست، چرا  باید در حفظ و نگهداری آن‌ها بکوشد و احساس مسئولیت بکند؟
وقتی شهروند حس کند این مُلک از آنِ مَلِک است و در تیول نظام، و بهره‌ی او بسیار کم است، چرا باید در بقاء و تداوم آن بکوشد؟ 

اگر این برداشت را با حسی از خصومتی که در دل شهروند موج می‌زند همراه کنیم،  آن‌گاه چرا انتظار داریم دست به تخریب “چیزها” نزند؟
در نزد او وقتی این دیگ برای او نمی‌جوشد، پس بهتر است اصلا نجوشد. وقتی تلقی او از پیروزی فوتبال این است که بهره و شادمانی این پیروزی در جام نظام ریخته می‌شود، پس همان بهتر که ببازد.

چنین درک و دریافتی، اگر گسترش یابد، بسیار مخرب و ناگوار خواهد بود. حسی از بیگانگی با “چیزها” و این که “این خانه، خانه‌ی من نیست”، پیامدهای ناگوار روان‌شناختی و جامعه‌شناختی به‌همراه دارد. این پیامدها، صرفا گریبان نظام سیاسی را نخواهد گرفت، بلکه در یک گستره‌ی وسیع، به کل جامعه و زندگی اجتماعی لطمه می‌زند.




 

ايران امروز (نشريه خبری سياسی الکترونیک)
«ايران امروز» از انتشار مقالاتی كه به ديگر سايت‌ها و نشريات نيز ارسال می‌شوند معذور است.
استفاده از مطالب «ايران امروز» تنها با ذكر منبع و نام نويسنده يا مترجم مجاز است.
Iran Emrooz©1998-2024