جمعه ۱۴ ارديبهشت ۱۴۰۳ - Friday 3 May 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Thu, 13.05.2021, 16:13

نامه سرگشاده حزب دموکراتيک مردم ايران به تاج‌زاده


نامه سرگشاده حزب دموکراتيک مردم ايران
به مصطفی تاج‌زاده

حزب دموکراتيک مردم ايران، به نوبه خود، آمادگی‌اش را ‏برای مشارکت در يک گفت‌وگوی ملی با دیگر نیروهای ‏آزادیخواه و خشونت‌پرهيز برای برو‌ن‌رفت از بحران ‏سیاسی کنونی و شکل‌دهی به يک افق سیاسی نوين برای ‏کشور و مردم ايران اعلام می‌دارد.‏

آقای تاج‌زاده!‏
شما برای ورود به عرصه رقابت‌های انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۴۰۰ بيانيه‌ای متفاوت و ‏تأمل‌انگیز منتشر کرده‌ايد. اين بيانيه به بحث‌های سنجش‌گرانه فراوانی دامن زده است. به‌ويژه نيروها ‏و شخصيت‌های خواهان تحولات دموکراتیک جامعه ایران برای برون‌رفت از بن‌بست سیاسی چند ‏دهه اخیر، نمی‌توانند از کنار آن بی‌تفاوت بگذرند. نکاتی که شما در رابطه با تسلط قانون و تلاش ‏برای اصلاح قانون اساسی، به‌سازی ساختار سياسی فرمانروا ـ به‌ویژه در ارتباط با قدرت و ‏اختیارات ولی فقیه ـ بازگرداندن نظامیان به پادگان‌ها، تنش‌زدایی و بهبود روابط ایران با همه ‏کشورهای جهان، “اولویت‎ ‎دادن به دانش و توانایی، به‌جای سرسپردگی، گفت‌وگوی آزاد و آشتی با ‏خود و با جهان” یا “بهبود معیشت مردم و حقوق و کرامت همه ایرانیان با هر گرایشی و از هر ‏قشر و دین و مذهبی”، مطرح کرده‌اید، در شرایط امروزی ایران از اهمیت شايانی برخوردارند. ‏شما که خود را از “تبار مشروطه‌خواهان و اصلاح‌گران” دانسته‌ايد، به روشنی اعلام داشته‌ايد که ‏می‌خواهید “صدای سرکوب‌شدگان در ۹۶ و آبان ۹۸، قربانیان فاجعه سقوط هواپیما، حاشیه‌نشینان و ‏نادیده‌گرفته‌شدگان” و مدافع حقوق “محرومان، به‌ویژه کارگران و معلمان” و همه کسانی باشید که ‏زیر بار “فشار تحریم و خودتحریمی و بی‌کفایتی” قامت‌شان خم شده است.‏

روشن است که حزب دموکراتيک مردم ايران، از همۀ این خواست‌ها و موضع‌گیری‌ها، که در ‏راستای تامین آزادی، دموکراسی و عدالت اجتماعی هستند، پشتيبانی می‌کند.‏

‏ از نظر ما، رويکرد شما در بیانیه اول و یا در موضع‌گیری‌های بعدی درباره اصلی‌ترین گره‌های ‏ساختاری و سیاسی دهه‌های گذشته، در مقایسه با سیاست‌هایی که نیروی‌های اصلاح‌طلب درون و ‏نزدیک به حاکمیت تا کنون در عرصه عمومی مطرح کرده‌اند، آشکارا چرخش مثبتی را به نمايش ‏می‌گذارد. واقعیت این است که در سال‌های پس از ۱۳۸۸ و شکست جنبش سبز، نیروهای ‏اصلاح‌طلبی که جایی در قدرت داشتند، با آگاهی از موانع ساختاری موجود در راه رسيدن به جامعه ‏باز، برقراری دموکراسی، توسعه پایدار و عدالت اجتماعی، از بازگو کردن واقعیت‌ها و بن‌بست‌های ‏حکومت ولایت فقیه تن زدند و در برابر قانون‌شکنی‌ها، زورگویی‌ها و سرکوب بی‌پروای مردم ‏کوتاه آمدند يا مهر سکوت بر لب زدند و گاه بدون برآورد واقع‌بينانه از نيروی خود، به مردم ‏وعده‌هایی توخالی و غيرعملی دادند. آنها موفق نشدند در پهنه “چانه زدن با حکومت” کار زیادی از ‏پیش ببرند و همچنين نتوانستند نیروی اجتماعی اصلاحات را در سطح جامعه بسيج کنند و برای ‏پیشبرد اهداف سیاسی و شکستن بن‌بست‌های کنونی به میدان بیاورند. نقش مردم برای آنها چیزی ‏فراتر از رأی دادن و داغ کردن تنور انتخابات نبوده است.

پی‌آمد ناگزیر این رویکرد، عقب‌نشینی دایمی نیروهای هوادار اصلاحات حکومتی و پیشروی ‏اقتدار‌گرایان بوده است؛ و افزون بر این زمينه‌ساز دلسردی و رویگردانی بخش بسيار چشمگيری از ‏هواخواهان و اميدبستگان به اصلاحات و تغییرات تدریجی و بری از خشونت گرديد.

آقای تاج‌زاده، ‏
شما بهتر از هر کس از سرخوردگی و خشم جامعه و افکار عمومی از حکمرانی بد، استبداد دینی، ‏زورگویی‌ها و تعرضات نیروهای امنیتی، خودسری‌ها و قانون‌شکنی‌های مستمر قوه قضائیه، ‏ناکارایی سیاست‌های اقتصادی، فساد و بی‌کفايتی دست‌اندرکاران خبر دارید و نيک می‌دانید که ‏ناخرسندی و بی‌اعتمادی گسترده کنونی به جناح‌های درون حاکمیت، از جمله به نتایج فاجعه‌بار ‏سیاست‌های اقتصادی، اجتماعی و سرکوب منظم جامعه مدنی و محدود کردن آزادی‌های فردی و ‏جمعی مربوط می‌شود. مردم از سال ۱۳۷۶ تاکنون بارها به امید تغییرات مثبت و بهبود شرایط ‏کشور، به پای صندوق‌های رأی رفتند. اما این مشارکت به خاطر ساختار نابسامان حاکم و عدم تکيه ‏اصلاح‌طلبان به جنبش مردمی، چیزی جز درماندگی، فقر و فشارهای اجتماعی و تحقیر بیشتر برای ‏مردم به بار نیاوده است. حرکت‌های اعتراضی و مطالباتی سال‌های گذشته، که بگونه‌ای بیرحمانه و ‏غیرانسانی سرکوب شدند، نشانه‌های این نارضایتی گسترده هستند. حکومت به جای شنیدن فریاد ‏اعتراض مردم و توجه به خواست‌های مشروع آنها، بی‌پروا به سرکوب قهرآمیز و خشونت عریان ‏روی آورد، بدون آنکه مسئولان این جنایت‌ها هیچگاه مورد بازخواست قرار گیرند، يا حتی معلوم ‏شود که در جریان سرکوب چه شماری از مردم بی‌گناه کشته یا زخمی شدند.

ما ضمن استقبال از نکات جدید و مثبت در بیانيه و مواضع شما، لازم می‌دانیم به چند نکته اساسی ‏را در راستای هم‌انديشی با شما و ديگر نيروهای جدی اصلاح‌طلب در راه بهسازی جامعه مطرح ‏سازيم:‏

ـ بیانیه شما جز اشاره‌ای کلی به نابرابری‌های عظیم اجتماعی و فقر فراگیر، به سیاست‌های اقتصادی ‏و اجتماعی ویرانگر و بيگانه با عدالت اجتماعی نمی‌پردازد. ‏هر پروژه سیاسی، در شرایط امروز ایران، چنانچه بخواهد با پشتیبانی توده‌های گسترده روبرو ‏گردد، باید به شرایط کار و زندگی تهیدستان و مزدبگیران جامعه توجه کند و راه‌حل‌هایی عملی ‏برای تامین خدمات عمومی در حوزه بهداشت، آموزش در جهت حمایت از گروه‌های آسیب‌پذیر ‏ارائه دهد. حرف و شعار کلی در زمینه عدالت اجتماعی، ضرورت بهبود وضعیت اقتصادی و یا ‏مبارزه با فساد فراگیر کافی نیست، افکار عمومی خواهان برنامه مشخص و به‌ویژه نگاهی انتقادی ‏به برنامه‌ها و سياست‌های تعديل ساختاری اقتصاد در چهار دهه گذشته، از جمله در حوزه ‏رانت‌خواری و فسادهای گسترده اقتصادی و خصوصی‌سازی‌های غیر‌شفاف و غارتگرانه است.

ـ نکته بعدی به دیدگاه شما پیرامون آزادی‌های سیاسی و مدنی و سندیکایی مربوط می‌شود. گه‌گاه ‏چنین برداشت می‌شود که گويا مشکل اساسی فضای سياسی امروز ايران نبود آزادی برای نيروهای ‏اصلاح‌طلب درون حاکميت و رویکرد انحصارطلبانه نيروهای اصول‌گرا در انتخابات است؛ اما ‏یادآوری این موضوع کليدی ضرورت تام دارد که حدود ۴۰ سال است که نیروهای سیاسی غیر ‏اسلامی و سکولار، از بخش بزرگی از حقوق اساسی خود محروم هستند و نمی‌توانند در رقابت‌های ‏سیاسی به طور فردی يا جمعی، پراکنده يا سازمان‌يافته حضور یابند و یا آزادانه در نهاد‌های مستقل ‏مدنی مشارکت ورزند. همین محدودیت‌ها شامل دیگر نیروهای مدنی، تشکل‌های صنفی و سندیکایی ‏و سازمان‌های غیردولتی نيز می‌شود. به باور ما، بازشدن واقعی فضای سیاسی برای همگان و ‏به‌ویژه دگراندیشان و اقلیت‌ها، احترام به گردش آزاد اطلاعات، آزادی‌های فردی و جمعی، به ‏رسمیت شناختن فعاليت آزاد احزاب سياسی مستقل، سازمان‌های مدنی و صنفی و پایان بخشیدن به ‏سرکوب سیستماتیک کنشگران مدنی، سندیکایی و سیاسی، ناراضیان، فعالان زیست‌بومی، اقلیت‌ها ‏و زنان، ضرورت دارد و تنها از اين راه می‌توان راه را برای چيرگی بر چالش‌های موجود در ‏وضعيت بحرانی جامعه ايران، هموار کرد.

ـ نکته سوم اصلاح قوه قضائیه است. شما به خوبی از شیوه اداره دادگاه‌ها و زیر پا گذاشتن دایمی ‏حقوق متهمان، به‌ویژه کنشگران مدنی و سندیکایی و همچنین فعالان سیاسی و اقلیت‌های دینی و ‏وکلای مدافع آنها با خبر هستید. وظیفۀ سنگین شما در مقام رئیس جمهور، از يکسو رودررویی با ‏دستگاه خودسر و فاسد قضایی و از سوی ديگر با دستگاه اطلاعاتی سپاه پاسداران است. بر کسی ‏پوشيده نيست که اطلاعات سپاه، در پيوند با قوه قضاييه، نقش اصلی را در سرکوب کنشگران مدنی ‏و سیاسی و دگراندیشان ایفا می‌کند. مأموران اطلاعات سپاه دستگيرشدگان را ماه‌ها بدون تفهيم اتهام، ‏بدون وکیل و محاکمه در سلول‌های انفرادی نگه می‌دارند و تحت وحشيانه‌ترين شکنجه‌های جسمی و ‏روحی قرار می‌دهند، و در مواردی آنها را وادار به “اعترافات” تلویزیونی می‌کنند. شما می‌دانید که ‏قوانین کنونی امکانات کمی برای دگرسازی ساختارهای موجود در اختیار رئیس جمهور می‌گذارند.‏ ازاین رو، به باور ما، برایِ رويارويی و چيرگی بر این دشواری‌ها، راهی جز برپایی یک جنبش ‏پرتوانِ مسالمت‌آمیز مردمی باقی نمانده است. امیدواریم حرکت کنونی شما با همراهی سایر ‏کنشگرانِ خواهان تحول و دگرگونی، راه‌گشا باشد و جامعه به سمت دستيابی به چنين جایگاه سیاسی ‏گام  بردارد.‏

ـ نکته چهارم راه‌حل‌های واقعی و عملی برای تحقق برنامه‌های اصلاحات است. اگر ما در بن‌بست ‏ساختاری به سر می‌بریم و بحران‌های سیاسی در ایران بازتولید می‌شوند و فضای نومیدی و ‏بی‌اعتمادی بر جامعه حاکم شده است، از جمله به خاطر آنست که در گذشته هیچیک از نیروهای ‏اصلاح‌طلب، به دلایلی روشن، گامی جدّی و قاطع در راه جامه عمل پوشاندن به وعده‌های خود و ‏تغییر اوضاع برنداشتند، و جز عقب‌نشینی مداوم از خواسته‌ها و برنامه‌های خود، کاری از پیش ‏نبردند. بن‌بست و بحران بزرگ سیاسی سال ۱۳۸۸ در جریان جنبش سبز، به خاطر مقاومت در ‏برابر زیاده‌خواهی‌ها و زورگویی‌های آشکار جناح‌های اقتدارگرا به وجود آمد. حال پرسش ما از شما ‏این است: به جز نامه‌نگاری و مذاکرات با رهبری، چه اهرم‌هایی برای پیشبرد برنامه‌های خود در ‏اختیار دارید؟ اگر پیشنهاد مذاکره و سازش با آقای خامنه‌ای مورد قبول قرار نگرفت چه خواهید ‏کرد؟ آیا مانند دیگر اصلاح‌طلبان حکومتی در گذشته به اقرار به ناتوانی در پیشبرد برنامه خودتان ‏بسنده می‌کنید و به “تدارکچی” و “کارگزار” دستگاه رهبری تبدیل می‌شوید؟ در غیر این صورت ‏چه راه حل دیگری برای فشار به حاکمیت برای تغییر این نظام نابسامان در نظر دارید؟ چه نقشی ‏برای جامعه و سازمان‌های مدنی به خاطر پیشبرد برنامه اصلاحات پيش چشم دارید؟

شما در نامه خود به آقای خامنه‌ای نوشته‌اید: «ایران بسیار متکثر است و امکان تحقق تمام مطالبات ‏همه قشرها و طبقات و گرایشها وجود ندارد. بنابراین اگر زندگی مدنی و مسالمت‌آمیز میخواهیم، ‏راهی جز گفتوگوی با یکدیگر و مشارکت کردن تمام مردم از هر دین و مذهب و قوم و نژاد و ‏زبان و طبقاتی، زن و مرد، در مدیریت میهن نداریم تا ملت به راهکاری برسد که خیر عمومی در ‏آن است». آیا بهتر و کارسازتر آن نیست که آنچه را به آقای خامنه‌ای پیشنهاد می‌کنید خود، با ‏همدلی و همکاری با سایر کنشگران اصلاح‌طلبِ تغییر و تحول‌خواه، مبتکر و آغازگرِ آن باشید؟

در پايان، حزب دموکراتيک مردم ايران، به نوبه خود، آمادگی‌اش را برای مشارکت در يک ‏گفت‌وگوی ملی با سایر نیروهای آزادیخواه و مخالف خشونت برای برون‌رفت از بحران سیاسی ‏کنونی و شکل‌دهی به يک افق سیاسی نوين برای ايران اعلام می‌دارد. يک گفت‌وگوی ملی می‌تواند ‏راه را بر تنش‌ها و انفجارهای کور و خشونت‌آميز ببندد و جامعه را از طريق يک مبارزه مدنی ‏مسالمت‌آميز به سوی تغييرات اساسی رهنمون سازد.‏

حزب دموکراتيک مردم ايران
‏۲۳ ارديبهشت ۱۴۰۰‏



 

ايران امروز (نشريه خبری سياسی الکترونیک)
«ايران امروز» از انتشار مقالاتی كه به ديگر سايت‌ها و نشريات نيز ارسال می‌شوند معذور است.
استفاده از مطالب «ايران امروز» تنها با ذكر منبع و نام نويسنده يا مترجم مجاز است.
Iran Emrooz©1998-2024