جمعه ۲۸ ارديبهشت ۱۴۰۳ -
Friday 17 May 2024
|
عصر ایران - در دهۀ ۱۹۹۰ که شوروی فروپاشیده بود و یلتسین رئیس فدراسیون روسیه بود، بحثهای زیادی بین صاحبنظران علوم سیاسی دربارۀ دموکراسی و توسعه در روسیه مطرح بود.
بسیاری از این اندیشمندان سیاسی، به آیندۀ دموکراسی در روسیه امیدوار بودند و دربارۀ موانع تحقق توسعه در دموکراسی نوپای روسیه بحث میکردند. اما بوریس یلتسین نتوانست دموکراسی را در روسیه تثبیت و برنامهای برای تحقق توسعه در این کشور ارائه کند. یلتسین در ۳۱ دسامبر ۱۹۹۹، مقام ریاست جمهوری را به پوتین واگذار کرد و این انتقال قدرت، از حیث تحقق “توسعه” در روسیه، به کلی بیفایده از آب درآمد.
اینکه چرا روسیه در ۲۲ سال گذشته نتوانسته کشوری توسعهیافته شود یا در مسیر توسعهیافتگی حرکت کند، موضوعی است که در مصاحبه با افشار سلیمانی، سفیر پیشین ایران در آذربایجان و تحلیلگر مسائل روسیه، به آن پرداختهایم.
***
* روسیه در دوران یلتسین ظاهرا رابطۀ خوبی با جهان غرب داشت. آیا دولت یلتسین اساسا برنامهای برای تحقق توسعۀ اقتصادی در روسیه داشت؟
دوران یلتسین دوران خاصی بود. پس از فروپاشی شوروی، اوضاع داخلی روسیه و اوضاع منطقهای به هم ریخته بود. یلتسین در این شرایط قدرت را در دست داشت و به غرب هم گرایش داشت اما عملکرد دولتش سازمانیافته نبود.
یعنی ریخت و پاش زیاد بود در دورۀ یلتیسین. تیم یلتیسین هم برنامۀ دقیقی در قبال اقتصاد و سیاست خارجی نداشت. فرصتهایی هم ایجاد شد و الیگارشهای وابسته به یلتسین پدید آمدند ولی این نیروها و نیز خود دولت یلتسین نتوانستند عملکرد منسجمی در راستای توسعۀ روسیه داشته باشند. در واقع استراتژی روشنی نداشتند. فقط علاقهمند بودند با غرب رابطۀ خوبی داشته باشند.
مشکل دولت یلتسین تا حدی هم این بود که در داخل روسیه نتوانست وضع منسجمی پدید آورد و اقتصاد کشور را، در حد توان و امکاناتی که داشت، سر و سامان دهد. همچنین به لحاظ امنیتی، مشکلاتی هم در روسیه پدید آمد. نظیر قضایای داخلی در قفقاز شمالی. درگیری در چچنستان و اینگوشستان و غیره. این مشکلات مانع از آن شد که دولت یلتسین بتواند اوضاع روسیه را جمع و جور کند و یک برنامۀ مدون در قبال حوزههای گوناگون اقتصاد روسیه طراحی کند. یعنی برنامهای در قبال تجارت و نفت و گاز و صنایع گوناگون.
ضمنا خود یلتسین هم اینکاره نبود! تیمش نیز فاسد بود. فرصتهایی که در آن دوره ایجاد شد، صرف بهرهبرداری شخصی اطرافیان یلتسین از جمله دخترش شد. در واقع یلتسین و حامیانش به فکر بهرهبرداری شخصی از وضعیت جدید روسیه بودند نه به فکر سر و سامان دادن به اقتصاد کشورشان؛ وگرنه روسیه کشور بزرگی است و امکانات زیادی هم داشت و اگر دولت یلتسین استراتژی و برنامۀ معطوف به توسعه داشت، روسیه در آن دوران بسیار راحتتر از الان میتوانست به سمت رشد اقتصادی و توسعه حرکت کند.
در عصر شوروی، به علت سیستم سوسیالیستیِ بستۀ شوروی، حضور در بازاهای جهانی برای اقتصاد شوروی چندان ممکن نبود. پس از فروپاشی شوروی، سرمایهگذاران و تولیدکنندگان غربی تا حدی وارد روسیه شدند و کالاهایی در این کشور تولید شد ولی این روند بیشتر معطوف به مصرفگرایی بود. این روند در کنار بهرهبرداریهای شخصی مقامات سیاسی و اطرافیانشان، مانع از تدوین یک برنامۀ منسجم معطوف به توسعه در روسیۀ عصر یلتسین شد.
* روسیه در چه در دهۀ ۱۹۹۰ چه پس از آن، موانع ایدئولوژیک چین کمونیستی را برای در پیش گرفتن مسیر توسعۀ اقتصادی نداشت. چه عواملی مانع حرکت روسیه در این مسیر بوده؟
یلتسین وقتی که پوتین را نخستوزیر و سپس کفیل ریاست جمهوری کرد، از او تضمین گرفت که دربارۀ اقدامات گذشته کنکاشی صورت نگیرد. یعنی آنچه که خود یلتسین و دخترش انجام داده بودند. پوتین هم پذیرفت و به قولش نیز عمل کرد و با این امتیازی که به یلتسین داد، مسیر حرکت روسیه را عوض کرد. یعنی اولویتش شد امنیت روسیه. این واکنشی بود به وقایعی که در چچن رخ داده بود.
در واقع پوتین را به عنوان قهرمان امنیت روسیه معرفی کردند. فساد دوران یلتسین و سپس سیاست امنیتی پوتین، مانع حرکت روسیه به سمت توسعه شدند. پوتین همچنان اولویتش امنیت روسیه است و جنگ اوکراین هم محصول همین رویکرد استراتژیک است. این جنگ رشتههای اقتصادی نه چندان استوار روسیه را نیز پنبه کرد. یعنی هر آنچه را که طی سه دهۀ اخیر به صورت نصفه و نیمه بافته بودند.
پوتین یک عنصر امنیتی بود و مسئلهاش نه “توسعه” بلکه “امنیت” بود. به همین دلیل نتوانست اوضاع اقتصادی روسیه را جمع و جور کند. او الیگارشی دوران یلتسین را کنار زد و الیگارشی جدیدی ایجاد کرد و خودش هم از قدرت سیاسیاش سواستفادۀ مالی کرد و چنانکه گفته میشود، بالای ۲۰۰ میلیارد دلار سهام در شرکتهای نفتی گوناگون دارد. پوتین در مجموع عملکردش برای روسیه بهتر از یلتسین بود ولی رویکرد مثبتی به غرب و اقتصاد آزاد نداشت. به دموکراتیک شدن روسیه هم که اعتقادی نداشت.
در مجموع در دورۀ پوتین عواملی مثل سلطهگری در داخل، دستاندازی در خارج، هماوردطلبی، دخالت در امور کشورهای پیرامون، رویای احیای شوروی سابق یا ایجاد یک شبهشوروی و هزینههایی که صرف این کار شد و چندان هم فایده نداشته، و حالا هم جنگ اوکراین، همگی عواملی بودهاند که روسیۀ پوتین را از حرکت کردن در مسیر توسعه بازداشتهاند.
روسیه اتحادیۀ اقتصادی اوراسیا را هم تاسیس کرد ولی فقط سه چهار کشور از یازده کشوری که میتوانستند عضو این اتحادیه شوند، عضو این اتحادیه شدند. باقی کشورها استقبالی نکردند.
مجموعۀ اقدامات پوتین در حوزههای اقتصادی، سیاسی، امنیتی، معطوف به احیای شوروی بوده ولی اکثر کشورهای برآمده از شوروی، استقبالی از این اقدامات پوتین نکردهاند. اقلیت هم بعضا مجبور بودند چون روسیه به آنها فشار میآورد. اگرچه مولداوی و گرجستان تسلیم این فشارها نشدند و به عضویت در اتحادیههای مطلوب پوتین تن ندادند.
* جمعیت روسیه تقریبا یکدهم جمعیت چین است. چرا اقتصاد این کشور این قدر از اقتصاد چین ضعیفتر است؟
دلیل ناتوانی روسیه در پیشرفت اقتصادی، نحوۀ مدیریت این کشور است. روسیه دموکراتیک نیست و ضمنا منافع شخصی در مدیریت این کشور بر منافع عمومی ارجحیت دارد.
به همین دلیل روسیه نتوانسته یک صادرکنندۀ غیرنفتی و غیرگازی شود. عمدۀ صادراتش نفت و گاز و مواد استخراجی از معادن است. رشد اقتصادی در روسیه چنانکه باید شکل نگرفته زیرا مدیریت این کشور غیردموکراتیک است و حول “منافع شخصی حاکمان” دور میزند.
در دورۀ پوتین اقتدارگرایی رشد چشمگیری داشت و هیات حاکمۀ روسیه اقتصاد را باز نکرد چراکه واهمه داشت که یک اقتصاد باز ممکن است سبب به قدرت رسیدن نیروهایی شود که با پوتین و اطرافیانش همسو نیستند. رابطه با غرب را هم توسعه ندادند چراکه میترسیدند گسترش رابطه با غرب سبب رشد دموکراسیخواهی در روسیه شود.
روسیه میتوانست خیلی جلوتر از این باشد. امکانات این کشور از امکانات کل کشورهای اروپایی بیشتر است. اگر دولت روسیه اجازه میداد رقابت اقتصادی در این کشور شکل بگیرد و تولید بالا و صادرات غیرنفتی قابل توجه داشته باشد و به شرکتها و کارخانجات بزرگ آسیایی، مثل کارخانجات ژاپن و کره جنوبی و اروپا و آمریکا، اجازه بدهد در روسیه فعالیت کنند. در این صورت روسیه میتوانست بسیار جلو برود ولی آقای پوتین همۀ این فرصتها را از کشور و مردمش گرفته و امروز هم که با حملۀ نظامی به اوکراین، روسیه را به این روز انداخته است.
در واقع موانع ایدئولوژیک به معنای سابق شاید در روسیه نبوده، ولی اقتدارگرایی خودش یک مانع ایدئولوژیک بوده و اجازه نداده رقابت و شایستهسالاری در روسیه شکل بگیرد.
علت دیگر توسعهنیافتگی روسیه این بوده که پوتین نگاه ایجابی نسبت به کشور خودش نداشته. نگاهش سلبی بوده نسبت به کشورهای دیگر. سیاست او عمدتا صرف مانعتراشی برای کشورهای همسایه، بویژه کشورهای برآمده از اتحاد جماهیر شوروی شده. این یک رویکرد غلط بوده که نه توسعه روسیه را در پی داشته نه اجازه داده کشورهای همسایۀ روسیه پیشرفت کنند.
* اگر فرد یا افرادی غیر از پوتین در دو دهۀ اخیر مرد شماره یک روسیه بودند، آیا ممکن بود این کشور بتواند حرکت قابل قبولی در مسیر توسعۀ اقتصادی داشته باشد؟ یعنی فقدان توسعه در روسیه، علل ساختاری دارد یا علل غیرساختاری؟
البته افرادی هم بودند ولی آنها حذف شدند. پوتین حتی برخی از آنها را که با خودش هم کار کردند و خوشفکر بودند، حذف فیزیکی کرد. برخی از آنها هم ترجیح دادند از روسیه بروند.
بوریس نمتسف معاون نخستوزیر روسیه در دهۀ ۱۹۹۰ بود که از وقتی که پوتین به قدرت رسید، منتقد پوتین بود و سرانجام در سال ۲۰۱۵ ترور شد. آناتولی چوبایس هم یکی از همین افراد است که پس از فروپاشی شوروی، نقش مهمی در معرفی اقتصاد بازار و اصول مالکیت خصوصی به سیاستمداران و جامعۀ روسیه داشت.
الکسی ناوالنی هم که الان مهمترین مخالف پوتین است و چند سال قبل مسمومش کردند، جزو همین افراد است. فرد دیگری را هم قبل از ناوالنی در لندن مسموم کرده بودند.
کلاً هر کسی که از خطوط قرمز پوتین عبور کرده، یا حذف فیزیکی شده یا مجبور شده از کشور خارج شود. برخی از الیگارشها نیز همین طور حذف شدهاند اما این افراد، الیگارشهای دوران یلتسین بودند و برخلاف افرادی که نام بردم، فایدۀ چندانی برای روسیه نداشتند. اما کسانی هم که مفید بودند، مثل نمتسف و چوبایس و ناوالنی، هر یک به نوعی کنار رفته و خنثی شدهاند.
هر کسی که ممکن بود به لحاظ سیاسی محبوبیت و قدرت پیدا کند، به نوعی از صحنۀ سیاسی و اقتصادی روسیه خارج شده توسط پوتین. اگر این افراد محذوف، یک تیم اقتصادی و سیاسی در یک وضعیت دموکراتیک میشدند و روسیه را مدیریت میکردند، قطعا روسیه الان خیلی جلوتر بود و موقعیت برتری در جهان داشت و رفاه مردمش خیلی بیشتر بود.
روسیه اگر درست اداره شود، جمعیتش حتی میتواند ۴۰۰ تا ۵۰۰ میلیون نفر باشد. ولی الان دولت این کشور در تامین رفاه ۱۵۰ میلیون نفر ناتوان است. حدود ۲۵ میلیون نفر از مردم روسیه فقیرند.
| |||||||
ايران امروز
(نشريه خبری سياسی الکترونیک)
«ايران امروز» از انتشار مقالاتی كه به ديگر سايتها و نشريات نيز ارسال میشوند معذور است. استفاده از مطالب «ايران امروز» تنها با ذكر منبع و نام نويسنده يا مترجم مجاز است.
Iran Emrooz©1998-2024
|