جمعه ۲۸ ارديبهشت ۱۴۰۳ - Friday 17 May 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Fri, 30.06.2023, 12:20

سرهنگ قذافی: من رهبر انقلاب هستم!


به بهانه ۲۹ ژوئن زادروز اوریانا فالاچی، روزنامه‌نگار و نویسنده ایتالیایی، خالق کتاب زندگی، جنگ و دیگر هیچ.

اوریانافالاچی، روزنامه‌نگار فقید ایتالیایی در زمان حیات خویش، در سفرهای متعدد به نقاط مختلف جهان، با سیاست‌مداران و رهبران مختلف دنیا به گفت‌وگو نشست.

وی در لیبی با دیکتاتور روان‌پریش این کشور نیز به گفت‌وگو نشست.

فالاچی: راستی می‌دانستید که اینقدر نچسب هستید؟ اینقدر کم دوستتان دارند؟
قذافی: من را کسانی که ضدآزادی و ضدخلق هستند دوست ندارند. برعکس مبارزین راه آزادی و توده‌ها مرا دوست دارند... من یک رئس جمهور و یا وزیر نیستم. من رهبر انقلابم. من به فلسفه آزادی، مبارزه و کتاب سبزم مشغولم.

چطور هرجا که می‌رویم فقط تصویر شما را می‌بینیم؟ حتی در مقابل کلیسای کاتولیکها که حالا انبار شده، تصویر بزرگ شما با لباس نظامی نصب شده است. به این‌ترتیب همه‌جا عکس شماست. در خیابان‌ها، مغازه‌ها، ادرات. در هتل من، حتی بشقاب‌هایی نقره‌ای می‌فروشند که تصویر شما در آن است.
_ به من چه ربطی دارد؟ مردم این طور می‌خواهند.

شما خیلی چیزها را ممنوع می‌کنید. کاری جز ممنوع کردن ندارید. شما چه طور پرستش‌تان را ممنوع نمی‌کنید؟ در هرلحظه‌ای که تلوزیون را روشن کنیم، توده‌ها را می‌بینیم که با مشت‌های گره کرده فریاد می‌زنند: قذافی!
_ من چه کار می‌توانم بکنم؟

هیچ چیز. من هم وقتی کوچک بودم، چنین صحنه‌ای را برای موسولینی می‌دیدم.
_ این یک تهمت بزرگ است و جواب دقیقی می‌خواهد. هیتلر و موسولینی از حمایت توده‌ها برای حکومت‌شان استفاده می‌کردند. ولی من از حمایت مردم برای کمک به مردم استفاده می‌کنم. من کاری نمی‌کنم جزاینکه برای مردم پیام بفرستم خودتان حکومت را در دست بگیرید. به همین خاطر هم مرا دوست دارند. بر عکس هیتلر که می‌گفت: همه کار برای شما می کنم، من می‌گویم: شما خودتان همه کار بکنید.

جناب سرهنگ! اگر شما را این اندازه دوست دارند، چرا این همه از خودتان محافظت می‌کنید؟ قبل ازاینکه من به اینجا بیایم‌، سه بار سربازان آماده شلیک جلوی مرا گرفتند. یک تانک هم دم در ورودی لوله هایش به طرف خیابان است.
_ فراموش نکنید که اینجا یک پایگاه نظامی است و تازه تعبیر شما از این همه محافظت چیست؟

معلوم می‌شود که شما در کشور خودتان هم محبوب نیستید.
_ شما اول می‌گویید که من از سوی توده‌ها حمایت می‌شوم، بعد می‌گویید از خودم خیلی محافظت می‌کنم. چرا ضد و نقیض صحبت می‌کنید؟

ملت از ترسش شما را تحسین می‌کند و شما هم از ترس مواظب خودتان هستید.
_ به نظرم نتیجه‌گیری عجیبی است. یک نتیجه‌گیری برای یک دیکتاتور.

می‌بینم که شما خودتان را یک دیکتاتور می‌دانید جناب سرهنگ، نه رئیس جمهور، نه وزیر! ممکن است به من بگویید که شما چه کاره هستید؟
_ من رهبر انقلاب هستم. معلوم است که کتاب سبزم را نخوانده‌اید.

برای نوشتن آن چه قدر وقت گذاشتید؟
_ سالهای زیاد، قبل از پیدا کردن راه حل نهایی، روی تاریخ بشریت، جنگهای گذشته و حال خیلی تعمق کرده‌ام.

جدا؟ پس چگونه این نتیجه را گرفتید که دموکراسی یک سیستم دیکتاتوری است. پارلمان تحمیلی است. انتخابات یک نیرنگ است. اینها مسائلی است که در آن کتاب کوچک نوشته‌اید و مرا متقاعد نمی‌کند.
_ برای اینکه خوب مطالعه‌اش نکردید. سعی نکرده‌اید که بفهمید جماهیریه یعنی‌چه. شما باید در لیبی سکونت داشته باشید و مطالعه کنید که چگونه کشوری دولت ندارد، مجلس ندارد و اعتصابات هم درآن وجود ندارد. چنین کشوری جماهیریه لیبی است. در جماهیریه هیچ کس انتخاب نمیشود. انتخابات و نمایندگی وجود ندارد. چقدر شما غربی‌ها سنتی هستید. شما فقط دموکراسی و جمهوری را می‌فهمید. حتی آماده پذیرش زمان حال، زمان توده‌ها و مردم نیستید. قبلا دوران پادشاهی بود و بعد مبارزه انسانها. جمهوری را دولتها و رئیس‌جمهورها به وجود آوردند، حالا بشریت این مرحله دوم را گذرانده و راه حل نهایی یعنی جماهیریه را به وجود آورده است.

پس مخالفین کجا جا دارند؟
_ کدام مخالف؟ وقتی همه عضو کنگره خلق هستند، چه احتیاجی به گروه‌های مخالف است؟ مخالفت با چه چیزی؟ مخالفت با دولت معنی دارد و اگر دولت از بین برود و مردم خودشان حکومت کنند، دیگر با چه کسی مخالفت می‌شود؟ با چیزی که وجود خارجی ندارد؟

برای شما ممکن است تمام شده باشد اما برای من نه. من می‌خواهم بدانم چه بر سرم می‌آید اگر جماهیریه را نفی کنم؟
شما نمی‌توانید جماهیریه را نفی کنید. جماهیریه سرنوشت جهان است. در همه دنیا سرانجام به همت کتاب سبز، روز انقلاب فراخواهد رسید. مردم قدرت را به دست می‌گیرند.

جناب سرهنگ در تمام این داستان آیا جای کوچکی برای آزادی هست؟
_ آزادی؟ کدام آزادی؟ این خودش آزادی است. تنها آزادی واقعی همین است. چطور چنین سوالی را از من می‌کنید؟

شما به خدا اعتقاد دارید؟
_ روشن است. البته. چرا چنین سوالی از من می‌کنید؟

برای اینکه فکر می‌کردم شما خودتان خدا هستید!

منبع: https://t.me/joushedarya




 

ايران امروز (نشريه خبری سياسی الکترونیک)
«ايران امروز» از انتشار مقالاتی كه به ديگر سايت‌ها و نشريات نيز ارسال می‌شوند معذور است.
استفاده از مطالب «ايران امروز» تنها با ذكر منبع و نام نويسنده يا مترجم مجاز است.
Iran Emrooz©1998-2024