جمعه ۲۸ ارديبهشت ۱۴۰۳ -
Friday 17 May 2024
|
صدیقه وسمقی
چند ماه است که پروژهی جنایت کارانهی جدیدی در کشور کلید خورده و در روزهای اخیر شدت و گسترش یافته و آن، پروژهی حملهی شیمیایی به مدارس دخترانه است. طی این عملیات جنایت کارانه صدها دانش آموز مسموم و در بیمارستانها بستری شدهاند. به نظر میرسد که در ادامه باید شاهد اجرای این پروژه در دانشگاهها و خوابگاههای دانشجویی دخترانه و اماکنی از این دست نیز باشیم.
این روزها این پرسش بسیار مطرح میشود که چرا حکومت واکنش بازدارندهی مناسبی در قبال این جنایت بزرگ نداشته است؟ این در حالیست که حکومت هرگاه اراده کرده، عوامل یک حادثه را که علیه او بوده، یا طی کوتاهترین زمان بازداشت نموده و یا افرادی را در آن رابطه متهم، مجازات و حتی اعدام کرده است. به راستی این جنایت مخوف کار کیست؟
برای پاسخ گویی به پرسش مطرح شده باید احتمالات گوناگون را مورد بررسی قرار داد که من بسیار مجمل و مختصر به مهمترین آنها میپردازم:
۱- احتمال نخست آن است که حملات سریالی علیه دختران دانش آموز با گازهای سمی در استانهای گوناگون، حملات تروریستی باشد. برخی از مسئولان نیز به صورت کم رنگ و یا نامطمئن به این احتمال اشاره کردهاند. کم رنگ و نامطمئن از آن رو که آنان خود میدانند شواهد، این احتمال را تاییدنمیکند، چرا که تروریستها معمولا پس از انجام اولین عملیات خود مورد تعقیب قرار میگیرند ونمیتوانند هر روز عملیات خود را تکرار کرده و آن را گسترش دهند و هیچ خبری از بازداشت و یا اقدامات بازدارنده در میان نباشد، مگر آنکه دولت و حکومتی وجود نداشته باشد و یا نهادهای امنیتی و نظامی فروپاشیده و ناکارامد شده باشند. من این احتمال را تاییدنمیکنم، زیرا نیروهای سرکوبگر حکومتی هنوز در خیابانها حاضرند و هنوز با زنان و دختران بی حجاب شدیدا برخورد میشود و حتی نزدیک یکی از مدارسی که اخیرا مورد حملهی شیمیایی قرار گرفت نیز حضور گستردهای داشتند.نمیدانم، شاید این حضور برای مقابله با والدین معترض بوده باشد. البته باید اضافه کنم که جنس این حملات از حملات تروریستی نیز فراتر بوده و آنرا باید جنایت علیه بشریت دانست.
۲- احتمال دوم آنست که جاسوسان و عوامل امریکا و اسرائیل و… برای تخریب وجههی جمهوری اسلامی به این اقدامات دست زده باشند. این ادعا نیز کم رنگ تر از همیشه از سوی مسئولان مطرح شده است، زیرا پررنگ کردن آن بیش از هر چیز صلاحیت و کفایت خود حکومت را زیر سؤال میبرد، حکومتی که با وجود نیروهای متعدد نظامی، انتظامی و امنیتی ادعا کند که جاسوسان و عوامل بیگانه در چنین سطح وسیعی میتوانند امنیت دختران دانش آموز را تهدید کنند، باید از اصرار بر ادامهی کار خود شرم کند.
۳- احتمال دیگر آن که گروه یا عدهای از جوانان مذهبی افراطی و طرفدار حکومت که احساسات شان از بی حجابی دختران جریحه دار شده به این جنایت بزرگ دست زدهاند، مشابه اسید پاشی بر چهرهی دختران. این بدان معناست که گروه یا عدهای آتش به اختیار خودسر بدون مزاحمت نیروهای امنیتی و انتظامی توانستهاند در سطح گسترده در یک بازهی زمانی طولانی مرتکب این جنایت شده و به آن ادامه دهند. من این احتمال را هرچند به طور کلی ردنمیکنم اما آنرا با تبصرههایی، فقط بخشی از پاسخ پرسش مطرح شده میدانم و نه تمام آن، زیرا:
* نیروهای خودسر و آتش به اختیار همواره در جهت منافع حکومت و تحت حمایت حاکمیت اقدام نمودهاند.
* هیچ گروه یا عدهای به اندازهی حکومت برای مقابله با زنان دارای انگیزه نیست.این ادعا را اقدامات جمهوری اسلامی علیه زنان طی سالیان دراز تایید میکند.
* انگیزههای مذهبی به طور بنیادین در جمهوری اسلامی بیمعناست، زیرا بنیانگذار آن، اگرچه بر صفت اسلامی در تعیین عنوان حکومت تاکید نمود، اما در عین حال کنار نهادن احکام واجب اسلام را با هدف حفظ حکومت مجاز دانست. به این ترتیب، تمسک به احکام اسلامی برای حفظ حکومت و نظام صرفا استفادهی ابزاری از دین برای حفظ قدرت محسوب میشود و این تمسک پایهی ایمانی و اعتقادی ندارد. هنگامی که حاکمان جمهوری اسلامی چنین میاندیشند، بعید است که دست آموزان و کارگزاران آنان با ایمان و اعتقاد و دلسوزی برای دین به این اقدامات جنایت کارانه دست زده باشند. اگر افراد متعصب دین دار و مستقلی مخالف بی حجابی دختران باشند و یا این باور دینی را که در تاریخ معاصر ایران بی سابقه است مطرح سازند که تحصیل دختران مخالف دین است، هرگز عقیدهی مستقل و به اصطلاح دینی خود را با ارتکاب گسترده و سازمان یافتهی جنایت ابرازنمیکنند.
* سازمان یافتگی و گستردگی این اقدامات و سلاحهایی کهنمیتواند در اختیار افراد و گروههای متفرقه باشد حاکی از ضعف این احتمال است.
حملهی شیمیایی به دختران دانش آموز و به دنبال آن، تلاش برای احیای این باور منحط که تحصیل برای دختران حرام است، تهدیداتی است علیه زنان و دختران که رسوایی و انزجار عمومی و جهانی را علیه عاملان این جنایات در پی خواهد داشت. آنان که برای محروم کردن دختران ایرانی از تحصیل، در قم به دنبال فتوا میگردند تا شاید حربهی دین یک بار دیگر به کمک آنان آید، از واقعیات ایران غافلند. ملت ایران بیش از صد سال است که از این گونه باورهای دینی عبور کرده و با عملکرد جمهوری اسلامی نیز از بسیاری باورهای نادرست دینی دیگر نیز عبور کرده است. هنگامی که با مجوز بنیانگذار جمهوری اسلامی میتوان حتی از احکام واجب اسلام صرف نظر نمود، چرا از حجاب که یک واجب شرعی مسلم نیست چشم پوشینمیشود و با تحمیل آن بر زنان به بحران و تنشهای بزرگ اجتماعی و سیاسی در کشور دامن زده میشود؟ به راستی چرا؟
۴- احتمال دیگر آنست که این اقدام جنایتکارانه و شرورانه محصول یک اطاق فکر در درون برخی نهادهای حکومتی باشد، از آن دست اطاقهای فکری که تاکنون محصولاتش قتل دگراندیشان و نویسندگان، شلیک به هواپیمای مسافربری، شلیک به چشم دختران، استخدام و به کارگیری اشرار برای ارتکاب جنایاتی که معمولا نیروهای شریف درون حکومت از ارتکاب آنها سر باز میزنند و…. بوده است.
حتی احتمال قوت و صحت این احتمال نیز بسیار تلخ، ناگوار و دهشتناک است، زیرا پیامدهای بسیار سختی را برای کشور و ملت ایران به همراه خواهد داشت، چرا که حامل پیامی سخت برای مردم معترض، تغییرخواه، وطن دوست، آزادی خواه و آرزومند اعتلا و آبادی ایران است. پیامی که میگوید: ما حتی با سلاح شیمیایی با شما مردان و زنان و کودکان خواهیم جنگید تا بمانیم و بر شما حکومت کنیم. ما شما را با استفاده از هر سلاحی ولو شیمیایی برده و مطیع و فرمانبردار خویش خواهیم ساخت.
من با تاسف فراوان این احتمال را قوی تر از دیگر احتمالات و مکمل احتمال سوم میدانم. هرچند امیدوارم که در روزهای آینده با شواهدی محکم بتوان آن را رد و ابطال نمود، زیرا آرزوی من آن است که ایران نیازمند تغییر، با مکانیزمهای مدنی و اخلاقی مسیر تغییر و تحول را بپیماید، اما اگر احتمال چهارم صحیح باشد بدان معناست که راه پیش رو، راه خونباری است.
متاسفانه دلایل زیر احتمال چهارم را قوت میبخشد:
* عدم واکنش به موقع و مناسب نهادهای حکومتی برای مقابله با این جنایت.
* این فاجعه طی جنبش زن، زندگی، آزادی اغاز شده و تداوم یافته است. این بدان معناست که سلاح شیمیایی و تهدید به محرومیت دختران از تحصیل ابزارهایی منفور برای سرکوب زنان میباشند.
* بنا بر سابقهی امر هیچ گروهی بیش از حکومت برای مقابله با زنان و دختران دارای انگیزه نیست.
* حملهی شیمیایی به مدارس دخترانه با مجموعهی اقدامات حکومت علیه زنان و دختران ناسازگاری ندارد، هرچند شدیدتر است.
* تحلیلهای ارائه شده در جراید حکومتی از جمله روزنامهی ایران، نشان میدهد که حاکمیت از تداوم خیزش در فصل بهار و تابستان نگران است. شاید برای پیشگیری از تداوم خیزش چنین اقدامات شرورانهای مجاز خوانده شده است.
* حملات گسترده و سازماندهی شدهی شیمیایی نمیتواند کار یک گروه خودسر باشد، به علاوه اینگونه گازهای سمی نمیتواند در اختیار افراد و گروههای متفرقه باشد.
* گفته میشود که مشابه این جنایت هفده سال پیش در چچن علیه زنان چچنی توسط دولت روسیه انجام شده است. شاید همان اقدام غیرانسانی و شرورانه در اینجا با مشاورهی نیروهای روسی تکرار شده باشد. البته در این صورت نیز مقصر اصلی همان مغزهای پوکی است که آلت دست مشاوران بیگانه قرار گرفته و منویات شوم آنان را اجرا میکنند. باید افزود که در هیچیک از سه احتمال گذشته نیز حکومت از مسئولیت مبرا نیست و در هر حال مسئولیت تماما بر عهدهی حکومت میباشد.
* مبهم باقی ماندن نتیجهی این پروندهی بزرگ جنایی و پنهان نمودن عوامل دست اندرکار آن دلیل مهمی بر صحت احتمال چهارم خواهد بود.
من امیدوارم که با همت نیروهای وطندوست و شریف درون حکومت هرچه زودتر حقیقت پنهان حملات شیمیایی به دختران ایران زمین آشکار گردد. به گمان من، ما مادران و پدران باید در صف مقدم مبارزه با این گونه شرارتها و ستمها قرار بگیریم و اجازه ندهیم که فرزندانمان قربانی شوند. اگر احتمال چهارم صحیح از کار درآید ملت ایران راه دشواری در پیش خواهد داشت و ناگزیر به اتخاذ تصمیمات سختی خواهد شد. آنچه مسلم است این است که ما نباید تسلیم طالبانیسم، جنایت، بیعدالتی و بردگی شویم.
حقیر آنکه به آیین بردگی سر کرد
بزرگ آنکه به آزادگی همی سر داد
* سایت خبری تحلیلی کلمه
| |||||||
ايران امروز
(نشريه خبری سياسی الکترونیک)
«ايران امروز» از انتشار مقالاتی كه به ديگر سايتها و نشريات نيز ارسال میشوند معذور است. استفاده از مطالب «ايران امروز» تنها با ذكر منبع و نام نويسنده يا مترجم مجاز است.
Iran Emrooz©1998-2024
|