![]() |
|
درباره ايران امروز
|
تماس با ايران امروز
|
آگهی در ايران امروز
|
| صفحه اول | خبرهای روز | سياست | انديشه | فرهنگ و ادبيات | جامعه | محیط زیست | RSS | |
![]() چرا اخلاق در جمهوری اسلامی رو به زوال است؟کاظم علمداری
iran-emrooz.net | Sat, 15.04.2017, 7:47
اخلاق از دید جامعهشناسی یعنی رعایت حقوق دیگران، و بیاخلاقی یعنی ضایع کردن حقوق دیگران. این یک تعریف حداقلی از اخلاق مدرن در برابر اخلاق سنتی، و دریچهای به پایه و اساس قوانین است. اخلاقی عمل کردن در پرتو منافع جمعی یا همگانی شکل میگیرد. زیرا فرد نمیتواند در انزوا زندگی کند، و هر پدیدهٔ اجتماعی، از جمله اخلاق، در ارتباط متقابل با افراد دیگر تعریف و ساخته میشود. براین اساس، انسان در ارتباط با دیگران موجودی اخلاقی یا غیر اخلاقی شمرده میشود. عملِ اخلاقی هم در شکل، هم در محتوا و هم در هدف باید بر اصل بالا منطبق باشد. رابطه دین و اخلاق در مناسبات سنتی، متولیان دین (فقها) مفسّر دین و اخلاق شمرده میشوند. در شرایطی که دین و دولت درهم ادغام شدهاند متولی دین قادر است با بهکارگیری اهرم قدرت سیاسی احکام و مناسک دینی مورد نظر خود را در ذهنیت دینباوران بازتولید و به جامعه نیز تحمیل کند. در جامعهٔ با حکومت دینی، به دلیل کنترلِ انحصاریِ امکانات و امتیازهای غیر دینی و مدنی توسط حکومت، بهناچار رابطههایی براساس دروغِ دو جانبه و تظاهر به دینداری شکل میگیرد که بر بستر هیچ اعتقادی نیست، و تنها با تظاهر به دینداری رضایت متولیان دین و صاحبان قدرت را جلب میکند. بهطور مثال کارکنان سازمانهای دولتی برای نگهداری شغل خود مجبور به تظاهر به دینداری میشوند. اینگونه هم دین و هم دولت به فساد کشیده میشوند و جامعه را نیز آلودهٔ خود میکنند. اخلاق مدرن و دین آیا انسان موجودی اخلاقی است؟ پذیرش این اصل، مسئولیت افراد و شهروندان را در جامعه، نسبت به یکدیگر و در برابر حکومتی که همهجانبه حقوق همگان را ضایع میکند، کم نمیکند. مردم نباید آلودهٔ فساد حکومتی شوند، بلکه باید با آن مقابله کنند. شهروندان در کنار حقوق مسئولیتی نیز دارند که بدون انجام آن نمیتوانند انتظار کسب حقوق خود را داشته باشند. در جامعهٔ مدرن برخلاف جامعهٔ سنتی یا دورهٔ پیشامدرن، اخلاقی رفتار کردن به معنای پیروی از سنت متداول یا ارزشهایِ جمع نیست. برعکس، ذهنیت فردِ اخلاقی در استقلالِ ارادۀ آزادنه و آگاهانۀ او است. این استقلال ناشی از سکولاریزاسیون، و پیشرفت عقلانیت در جامعهٔ مدرن است. اینگونه فهم اخلاقی تابعی از مفاهیم اساسی مانند زمان، مکان (مدرن و پیشامدرن) و رابطهٔ علت و معلولی (عقلانیت در جامعه) میشود. در جامعهای که به این ویژگیهای نرسیده باشد، فرد تابع ارزشهای قدرت غالب بر جامعه، ازجمله مناسک دینی، یا احکام متولیان دین با ادعای داشتنِ پشتوانهٔ الهی میشود. اخلاق در جمهوری اسلامی در شرایطی که تب و هیجان انقلاب همه را فرا گرفته بود، خمینی در اوج قدرت آموزۀ دینِ خالی از اخلاق خود را، با توجیه و تفسیری خود ساخته از دین، اساس نظام اسلامی قرار داد؛ آموزهای که برای میلیونها تن عینِ اخلاق بود. از نظر او اصل، حفظ نظام است که مشروط به رعایت قانون و اخلاق نیست. در واقع او تفسیر جدیدی از دین و اخلاق براساس منافع نظام، نه منافع مردم، ارائه داد. بدین معنا که وقتی اسلام در خطر است، هر کاری مجاز است. برای او البته اسلام برابر با نظام جمهوری اسلامی است، نه تاریخ ۱۴۰۰ ساله و جمعیت ۱.۳ میلیاردی مسلمانان جهان. او آرای جدیدی برای حفظ نظام ارائه داد که در نتیجه هر گونه جرم و جنایتی اسلامی و مجاز تلقی میشد. میگفت که جاسوسی، ارتکاب محرمات و امور غیر اخلاقی برای حفظ نظام جایز بلکه واجب است؛ حتا کنار نهادن نماز و روزه. او اضافه میکند که اگر حفظ جان یک نفر مسلمان وابسته به این است که شما شرب خمر کنید، واجب است بر شما، دروغ بگویید، واجب است بر شما. در آموزهٔ دینی-اخلاقی خمینی شرافت، نجابت، تقوا و فضیلت جایی ندارد. به باور او اعتقاد به خدا، نبوت و احتمالاً قیامت برای مسلمان بودن کافی است. خمینی اینگونه با اصالت دادن به قدرت سیاسی، حفظ نظام اسلامی را اوجب واجباب خواند. جمهوری اسلامی بر این آموزه (دُکترین) پایه گذاری شد که اندک اندک به هنجارِ غالبِ ساختارِ نظام بدل گردد. جمهوری اسلامی برای حفظ رابطهٔ خود با مردم و نشان دادن اینکه حکومتی اسلامی است در سراسر سال مناسک دینی برگزار میکند و هزاران مکان مذهبی مانند امامزاده و مسجد میسازد. بخشی از پیوند رهبران دینی-سیاسی جمهوری اسلامی با مردم از راه این مناسک و اماکن، و بخشی دیگر از راه وابستگی به نیازمندیهای مالی و حرفهای که در انحصار حکومت است انجام میگیرد. اعتقادات دینی که از طریق مناسک و اماکن دینی ساخته، باز تولید و تقویت میشود، به یک پایگاه اجتماعی گسترده بدل میگردد که در خدمت خواستهای حکومت قرار میگیرد. ابراهیم رئیسی شاخص بی اخلاقی نظام در جمهوری اسلامی انتگراسیون اخلاقی و ارزشی جامعه بهکلی از هم پاشیده شده و جای آن را انتگراسیون زورمدار و منفعتگرا گرفته است. از این فضا کسانی که در قدرتاند بیشترین بهره را میبرند. چون جامعه با اخلاقِ ضایعشده (یعنی بیتفاوتی افراد نسبت به حقوق یکدیگر) چالشی برای قدرت حاکم محسوب نمیشود. این وضعیت عامل پراکندگی بیشتر مردم، رقابت مسموم، تقلب، گسترش فساد مالی و بیاعتمادی نسبت به یکدیگر و نسبت به نخبگان جامعه است. بیاخلاقی حکومت دینی منجر به ضایع کردن حقوق شهروندان، و تبدیل آن به یک هنجار اجتماعی پذیرفته شده در جامعه شده است. یعنی اخلاق جامعه، آلودۀ بیاخلاقیِ حکومتی میشود. چهاردهم آوریل ۲۰۱۷ نظر خوانندگان:
■ دروغ و دغل و تظاهر، حضوری دائمی در زندگی روزمرهٔ مردم پیدا کرده، و به یک رفتار لازم و لاجرم تبدیل شده. مردم در جامعهای ناامید، سردرگم، مستاصل، مشّوش، و عصبانی، تحت سلطهٔ فرهنگ خرافات، زور، و بیقانونی، بیمارگونه و هیستریک به جان و روح هم افتادهاند. عوامل اصلی این عکسالعملهای هیستریک، علاوه بر جو عمومی استیصال و ناامیدی، فقر و درماندگی ناشی از غارت ثروت ملی و انحصار آن در دست روحانیت مرتجع و نظامیان جاه طلب و بیکفایت است. |
Iran Emrooz
(iranian political online magazine) iran emrooz©1998-2018 e-mail: |
ايران امروز (نشريه خبری سياسی الكترونيك)
«ايران امروز» از انتشار مقالاتی كه به ديگر سايتها و نشريات نيز ارسال میگردند معذور است. استفاده از مطالب «ايران امروز» تنها با ذكر منبع و نام نويسنده يا مترجم مجاز است. |