پنجشنبه ۹ فروردين ۱۴۰۳ - Thursday 28 March 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Tue, 02.07.2013, 7:02

رویکرد غرب نسبت به کشورهای عربی اشتباه است


محمدعلی مهرآسا

هنوز پس از یک سال حکومت مُرسی در مصر، معلوم نیست در کشور فراعنه چه می‌گذرد. نه ثبات و آرامشی وجود دارد و نه اقتصاد عقبمانده مصر تکانی خورده است.

خبرگزاریها و روزنامه‌ها نوشته‌اند که مردم سکولار مخالف مرسی و حکومت دینی، از حکومت اسلامی اخوان المسلمین ناخوشنودند، و روز یک شنبه در تظاهرات میلیونی این نارضائی را نشان داده‌اند. محمد البرادعی رئیس پیشین آژانس جهانی اتمی که اکنون در میهنش مصر با تشکیل حزب «قانون اساسی» به تلاش سیاسی مشغول است و یکی از رهبران مخالف حکومت مُرسی است که برای جانشینی او در تلاش است، از مردم درخواست کرده است:«...در این تظاهرات مسالمت آمیز شرکت کنند» از سوی دیگر موافقان و هواداران مرسی نیز به میدان آمده و با شعار و گفتار از وی حمایت می‌کنند و خواستارند در مقامش بماند و با مشت آهنین با مخالفان برخورد کند.

بیش از یک سال از انتخاب مرسی به این سمت نگذشته و آنچه ما به یاد داریم آن است که مردم مصر سال گذشته در اکثریّتی چشمگیر به او رأی دادند و او را برای حکومت بر مصر تأیید کردند. اما مشکل کشورهای این ناحیه خاورمیانه و به ویژه اعراب در این است که چون فرهنگ دموکراسی را یاد نگرفته‌اند و از آن آگاه نیستند، اقلیّت در حکومت و کشور، هیچگاه حاضر به پذیرش رأی اکثریّت نیست و باوجود قلت تعداد و کمبود آراء، تن به شکست نمی‌دهد. به این جهت یا این چنین به عنوان مخالف حکومت به میدان و خیابان می‌ریزند، و یا سرانجام توسط چکمه پوشی از ژنرالهای ارتش اقدام به کودتا می‌شود و حکومت اکثریّت را ساقط می‌کنند. این مشکل و یا مسئله مدتهاست گریبان کشور لیبی را نیز گرفته و هنوز آن کشور روی آرامش به خود ندیده است. تونس و الجزایر نیز هنوز از آرامش لازم برخوردار نیستند.

در کشور قطر حاکم خودکامه ملک حمد بن خلیفه آل ثانی که خود با کودتا علیه پدرش ۱۸ سال پیش برروی کار آمد و پدر را تا هنگام مرگ آواره و خانه نشین کرد، اکنون از ترس همان بازی توسط فرزندش، خود با رغبت کنار کشیده و به نفع پسری که از کودتایش می‌ترسید، استعفا داده و حکومت را به پسر سپرده است. هرچه راجع به این تغییر و جانشینی گفته و نوشته شود، این مهم را نمی‌توان کتمان کرد که ملک حمد بن خلیفه جلو فاجعه‌ای را پیش از وقوع گرفت و سنگین و رنگین کنار کشید.

اما در مصر با وجودی که رسانه‌ها از مخالفت سکولارها سخن می‌گویند و چنان می‌نویسند که مخالفان حکومت دینی برضد مرسی قیام کرده‌اند، اما تصویرها به گونه‌ای دیگر است. زنان مقنعه‌ای و دارای پوشش کامل اسلامی به خیابان آمده‌اند و همه در دستشان عکسهائی از مرسی را نشان می‌دهند که با علامت ضربدر قرمز بر روی تصویر نفرت خود را از مرسی نشان داده و روی عکس کلمه «تنفر» را با عربی و انگلیسی چاپ کرده و به دید رسانه‌ها می‌رسانند. این کار نشان می‌دهد که مخالفان مُرسی تنها سکولارها نیستند، بل آقای مرسی در میان دینداران متعصب و فناتیک نیز در حد نسبتاً زیادی مخالف و دشمن دارد. نوشته رسانه چیزی می‌گوید و تصویر همان رسانه چیزی دیگر را نشان ما می‌دهد.

این تصویری که روزنامه‌ها نشان داده‌اند از هر لحاظ نشان از تعصب دینداری و اسلامگرائی تظاهرکنندگان دارد؛ به گونه‌ای که یکی از بانوان حتا روی بینی خود را نیز پوشانده است. عکسهائی را که در دست دارند نیز نشان از محبت ندارند و علامت دشمنی و مخالفت‌اند.

اکنون پرسش این است که مردم مصر چه می‌خواهند؟ اگر طبق ادعای البرادعی  خواهان دولت سکولار دموکراسی‌اند، تظاهرات این زنان مسلمان قشری و متعصب علیه دولت اسلامگرای مرسی چه معنی می‌دهد؟ و اگر همین اندازه دینی و اسلامی بودن آقای مرسی را قبول ندارند و دنبال اندیشه و ذهنیّت سلفی‌ها می‌روند، پس بدا به حال کشور باستانی مصر و مردم این دیار که دستکم نیمی از جمعیّتش سکولارند!

به همین خاطر من نسبت به وقایع اتفاقی در سوریه نیز ناخوشنودم و مدتهاست بر این باورم که در سوریه نیز یک فاجعه در حال رخ دادن است و سقوط اسد به دموکراسی منجر نمی‌شود؛ بل پیروزی مخالفان در سوریه، این حکومت سکولار غیر دموکرات را به حکومتی قشری و دینی و مستبدتر تبدیل می‌کند و گروه ریشوهای سلفی و علفی و وهابی بااستبداد سیاه دینی بر اریکه قدرت تکیه خواهند زد. اسرائیل به غلط فکر می‌کند سقوط بشار اسد به روی کار آمدن دولتی همراه و به نسبت دوستدار یهودیان می‌انجامد.

این را هم بیفزایم، من هنوز علت مخالفت غرب را با حکومت بشار اسد درک نکرده ام و نمی‌دانم چرا امریکا و اروپا می‌خواهند حکومت بشار اسد سقوط کند. و چرا زمانی که پدر بشار اسد یعنی حافظ اسد برسرکار بود و بسیار تندروتر و مستبدتر از پسر بود، غرب چنین تصمیمی را نگرفت. حافظ اسد حتا به لبنان نیز حمله کرد و سالهای متمادی لبنان در اسارت سوریه و حافظ اسد بود. اما نه اسرائیل و نه غرب به کمک لبنان نرفتند و از آن مردم دفاع نکردند. برعکس، لبنان به قتلگاه غربیها و کشتارگاه سربازان امریکائی تبدیل شده و در زمان ریاست جمهوری«ریگان» بر امریکا، حدود چند سد نفر سرباز و افسر و دیپلومات امریکائی در انفجار پایگاه امریکائی‌ها کشته و ترور شدند. بدیهی است چون این کشتارها پیش از حمله حافظ اسد صورت گرفته بود، اشغال لبنان توسط ارتش سوریه و سربازان حافظ اسد، نوعی کمک به امریکا و غرب تلقی شد و پس از آن حمله و لشکرکشی، تقریباً به کمک حافظ اسد در لبنان امنیّتی حاصل آمد و ترورها متوقف شد.

اکنون ارتش مصر به مُرسی ۴۸ ساعت مهلت داده است که یا کنار رود و یا آرامش را به مصر بازگرداند. که گمان نمی‌کنم توانا به هیچ یک از این دو مورد باشد. من همان زمان که از بهار عربی سخن به میان آمد و قذافی را با آن گونه قساوت و بی‌رحمی در خیابانهای لیبی کارد آجین کردند و جسدش را بروی زمین می‌کشیدند، مقاله‌ای نوشتم و گفتم بهار عربی سرنرسیده خزان و زمستان شد. می‌بینیم که روند زندگی و بازتاب مردم نسبت به جریانات سیاسی و اجتماعی در کشورهای عربی چیزی جز خزان و زمهریر را تا کنون نشان نداده است. نه تونس و الجزایر به دموکراسی دست یافتند و نه لیبی و مصر.

معلوم نیست کشورهای غربی از روی دلسوزی برای مردم عرب منطقه خود را به زحمت انداخته‌اند و یا با حکومتهای استبدادی کنونی خواسته‌ها و سودشان تأمین نمی‌شود که این چنین عملاً وارد کارزار شده و با هزینه‌ای گزاف انواع سلاحهای سنگین و سبک را در اختیار مخالفان دولتهای مستبد عرب گذاشته‌اند. مخالفانی که هیچ نشانی از دموکرات منشی در رفتار و کردارشان به چشم نمی‌خورد؛ و نشان داده‌اند چه اندازه مستبد و قسی القلب‌اند که هنوز به هدف نرسیده، تاکنون چندین غیر مسلمان را سر بریده و در ملاء عام کشته‌اند.

کالیفرنیا دکتر محمدعلی مهرآسا  1/7/2013



نظر شما درباره این مقاله:









 

ايران امروز (نشريه خبری سياسی الکترونیک)
«ايران امروز» از انتشار مقالاتی كه به ديگر سايت‌ها و نشريات نيز ارسال می‌شوند معذور است.
استفاده از مطالب «ايران امروز» تنها با ذكر منبع و نام نويسنده يا مترجم مجاز است.
Iran Emrooz©1998-2024