|
پنجشنبه ۲۷ آذر ۱۴۰۴ -
Thursday 18 December 2025
|
ايران امروز |
فصل هشتم کتاب
“تو که شیفته طنز و شادی هستی و مشتاق شنیدن اخباری
که از گوشه و کنار جهان میآیند – از هلندیها، دانمارکیها، ترکها و یهودیها –
تو را به ملاقاتگاهی راهنمایی میکنم که خبر در آن داغداغ است:
به قهوهخانه برو – نمیتواند دروغ باشد...
هیچ رویدادی در جهان، از پادشاه تا موش،
رخ نمیدهد مگر آنکه روز یا شب
به قهوهخانه پرتاب میشود.”
— از «اخبار قهوهخانه» اثر توماس جردن (۱۶۶۷) (Thomas Jordan)
شبکهای نیرودهنده با قهوه
وقتی یک تاجر اروپایی در قرن هفدهم میخواست از آخرین اخبار تجاری مطلع شود، قیمت کالاها را دنبال کند، به شایعات سیاسی گوش دهد، نظرات مردم درباره یک کتاب جدید را بداند یا از آخرین دستاوردهای علمی باخبر شود، کافی بود به یک قهوهخانه برود. آنجا به بهای یک فنجان (یا «پیاله») قهوه، میتوانست آخرین جزوهها و خبرنامهها را بخواند، با دیگر مشتریان گپ بزند، معامله کند یا در بحثهای ادبی و سیاسی شرکت کند. قهوهخانههای اروپا همچون تبادلگاه اطلاعات برای دانشمندان، بازرگانان، نویسندگان و سیاستمداران عمل میکردند. مانند وبسایتهای امروزی، آنها منابعی پویا و گاه غیرقابل اعتماد از اطلاعات بودند که معمولاً در یک موضوع خاص یا دیدگاه سیاسی تخصص داشتند. آنها بهطور طبیعی محل انتشار سیل خبرنامهها، جزوهها، آگهیهای رایگان و اعلامیهها شدند. یک ناظر معاصر نوشته است: «قهوهخانهها بهویژه برای گفتوگوی آزاد و خواندن همه انواع اخبار چاپی با هزینهای ناچیز بسیار مناسب هستند، از آرای پارلمان در هنگام تشکیل جلسه گرفته تا سایر مطالب چاپی که هفتگی یا گهگاه منتشر میشوند. در میان آنها، گازت لندن دوشنبهها و پنجشنبهها، دیلی کورنت هر روز به جز یکشنبه، پستمن، فلایینگ- پست و پست- بوی سهشنبهها، پنجشنبهها و شنبهها، و انگلیش پست دوشنبهها، چهارشنبهها و جمعهها منتشر میشوند؛ علاوه بر پیوستهای مکررشان.» این نشریات همچنین طنز قهوهخانهای را به شهرستانها و شهرکها میبردند.
بسته به علایق مشتریانشان، برخی قهوهخانهها قیمت کالاها، قیمت سهام یا فهرست کشتیها را روی دیوارها نصب میکردند؛ برخی دیگر اشتراک خبرنامههای خارجی پر از اخبار دیگر کشورها را به دست آورده بودند. قهوهخانهها با حرفههای خاصی مرتبط شدند و به عنوان محل ملاقات بازیگران، موسیقیدانان یا ملوانانی که به دنبال کار بودند، عمل میکردند. قهوهخانههایی که به مشتریان خاصی خدمات میدادند یا به موضوعی خاص اختصاص داشتند، اغلب در یک محله گرد هم میآمدند.
این موضوع بهویژه در لندن صادق بود، جایی که تا سال ۱۷۰۰ صدها قهوهخانه، هر یک با نام و علامت مخصوص بر در، تأسیس شده بود. آنهایی که در اطراف سنت جیمز (St. James’s) و وستمینستر (Westminster) قرار داشتند، محل رفتوآمد سیاستمداران بودند؛ آنهایی که نزدیک کلیسای سنت پل (St. Paul’s Cathedral) بودند، مورد علاقه روحانیون و متکلمان. در همین حال، اهل ادب در قهوهخانه ویلز در کاونت گاردن (Covent Garden) گرد هم میآمدند، جایی که برای سه دهه شاعر جان درایدن (John Dryden) و حلقهاش آخرین شعرها و نمایشنامهها را مرور و بررسی میکردند. قهوهخانههای اطراف رویال اکسچنج مملو (Royal Exchange) از بازرگانانی بود که در ساعات معینی در قهوهخانههای خاصی حاضر میشدند تا همکارانشان بدانند کجا میتوانند آنها را پیدا کنند، و از قهوهخانهها به عنوان دفتر، اتاق جلسات و محل معامله استفاده میکردند. کتابها در قهوهخانه من (Man’s coffeehouse) در خیابان چانسرلی (Chancery Lane) فروخته میشد، و کالاهای گوناگون در چند قهوهخانه که به عنوان تالار حراج نیز عمل میکردند، خرید و فروش میشد. برخی قهوهخانهها آنقدر با موضوعات خاصی گره خورده بودند که تاتلر، مجلهای لندنی که در سال ۱۷۰۹ تأسیس شد، از نام قهوهخانهها به عنوان موضوعی مقالاتش استفاده کرد. شماره اول آن اعلام کرد: «همه گزارشهای مربوط به عیاشی، لذت و سرگرمی تحت عنوان قهوهخانه وایتز (White’s Chocolate-house) خواهد بود؛ شعر تحت عنوان قهوهخانه ویلز (Will’s Coffee-house)؛ دانش تحت عنوان گرکین (Grecian)؛ و اخبار خارجی و داخلی را از قهوهخانه سنت جیمز(St. James’s Coffee-house) دریافت خواهید کرد.»
ریچارد استیل (Richard Steele,)، سردبیر تاتلر (Tatler)، آدرس پستی آن را قهوهخانه یونانی (Grecian) ذکر کرد، که محل تجمع جامعه علمی بود. این نوآوری دیگری از قهوهخانهها بود: پس از تأسیس پست پنی لندن (London penny post) در سال ۱۶۸۰، استفاده از قهوهخانه به عنوان آدرس پستی رایج شد. مشتریان ثابت یک قهوهخانه میتوانستند روزی یک یا دو بار سری بزنند، پیالهای قهوه بنوشند، از آخرین اخبار مطلع شوند و بررسی کنند که آیا نامه جدیدی برایشان رسیده است یا نه. «خارجیها اشاره میکردند که قهوهخانه بهویژه لندن را از سایر شهرها متمایز میکند»، توماس مکالی (Thomas Macauley)، مورخ قرن نوزدهم، در تاریخ انگلستان خود نوشت. «قهوهخانه خانه لندنیها بود، و کسانی که میخواستند مردی نجیب را پیدا کنند، معمولاً نمیپرسیدند که آیا در خیابان فلیت یا چانسرلی زندگی میکند، بلکه میپرسیدند که آیا به گریشن یا رینبو رفتوآمد دارد.» برخی افراد به چندین قهوهخانه رفتوآمد میکردند، که انتخاب آنها به علایقشان بستگی داشت. برای مثال، یک تاجر ممکن بود بین یک قهوهخانه مالی و قهوهخانهای که در حملونقل دریایی بالتیک، هند غربی یا هند شرقی تخصص داشت، در نوسان باشد. علایق گسترده دانشمند انگلیسی رابرت هوک (Robert Hooke) در بازدیدهایش از حدود شصت قهوهخانه لندن در دهه ۱۶۷۰، همانطور که در خاطراتش ثبت شده، منعکس شده است.
شایعات، اخبار و گفتگوها توسط مشتریان بین قهوهخانهها جابهجا میشدند و گاهی پیکهایی از یک قهوهخانه به دیگری میرفتند تا رویدادهای مهم مانند آغاز جنگ یا مرگ یک رئیسدولت را گزارش دهند. (هوک در ۸ مه ۱۶۹۳ پس از شنیدن خبر در قهوهخانه جاناتان نوشت: «صدراعظم خفه شد»). اخبار به سرعت در این شبکه مبتنی بر قهوه منتشر میشد. بر اساس گزارشی که در سال ۱۷۱۲ در اسپکتاتور (Spectator) منتشر شد: «چند سال پیش در شهر [لندن] مردی بود که برای تفریح خود، ساعت هشت صبح در میدان چرینگکراس (Charing Cross) یک دروغ میگفت و سپس آن دروغ را در سراسر شهر دنبال میکرد تا ساعت هشت شب؛ آنگاه به باشگاهی از دوستانش میرفت و آنها را با گزارشی از واکنشهایی که آن دروغ در کافه ویلز در کاونت گاردن برانگیخته بود، سرگرم میکرد اینکه در کافه چایلدز چقدر آن دروغ خطرناک تلقی شده بود، و در کافه جاناتان از آن دروغ چه نتیجهای درباره وضعیت سهام بورس گرفته بودند.»

قهوهخانهای در لندن اواخر قرن هفدهم
بحثهای قهوهخانهای هم بر افکار عمومی تأثیر میگذاشت و هم بازتاب آن بود و پلی منحصر به فرد بین دنیای عمومی و خصوصی ایجاد میکرد. از نظر تئوری، قهوهخانهها مکانهای عمومی بودند و هر مردی (زیرا زنان دستکم در لندن منع شده بودند) میتوانست وارد شود؛ اما دکور ساده و مبلمان راحت آنها و حضور مشتریان ثابت، حالوهوایی صمیمی و خانگی به آنها میداد. از مشتریان انتظار میرفت به قوانینی احترام بگذارند که در دنیای خارج اعمال نمیشد. بر اساس عرف، تفاوتهای اجتماعی باید پشت در قهوهخانه باقی میماند. به گفته یک شعر معاصر: «نجیبزادگان، پیشهوران، همه اینجا پذیرفته میشوند و میتوانند بدون توهین کنار هم بنشینند.» رسم سلامتیگویی مرتبط با الکل ممنوع بود و هر کسی که بحثی را شروع میکرد، باید با خریدن یک پیاله قهوه برای همه حاضرین آن را جبران میکرد.
اهمیت قهوهخانهها در لندن که بین سالهای ۱۶۸۰ تا ۱۷۳۰ بیشتر از هر جای دیگر در جهان قهوه مصرف میکرد، به وضوح آشکار بود. خاطرات روشنفکران آن دوره پر از اشاره به قهوهخانههاست: «از آنجا به قهوهخانه» بارها در خاطرات معروف ساموئل پپیس (Samuel Pepys)، مقام رسمی انگلیسی دیده میشود. یادداشت او در ۱۱ ژانویه ۱۶۶۴ حالوهوای بینالمللی و تصادفی حاکم بر قهوهخانههای آن دوره را نشان میدهد، جایی که هم موضوعات عمیق و هم پیشپاافتاده بحث میشد و شما هرگز نمیدانستید چه کسی را ممکن است ملاقات کنید یا چه چیزی بشنوید: «از آنجا به قهوهخانه، جایی که سر ویلیام پتی و کاپیتان گرانت (Sir W. Petty and Captain Grant) آمدند و ما وارد بحث شدیم (علاوه بر یک جوان نجیبزاده، گمان میکنم تاجری به نام آقای هیل که سفر کرده و به نظر میرسد در بیشتر انواع موسیقی و چیزهای دیگر استاد است) درباره موسیقی؛ الفبای جهانی؛ هنر حافظه... و دیگر گفتوگوهای عالی که بسیار لذت بردم، مدتی بود که در چنین جمع خوبی نبودم، و اگر وقت داشتم دوست داشتم با آن آقای هیل آشنا (Mr. Hill) شوم... بحث عمومی شهر هنوز درباره کلنل ترنر (Collonell Turner) و دزدی است که فکر میکنند به دار آویخته خواهد شد.»

به همین ترتیب، خاطرات هوک نشان میدهد که او از قهوهخانهها برای بحثهای علمی با دوستان، مذاکره با سازندگان و سازندگان ابزار و حتی به عنوان محل انجام آزمایشهای علمی استفاده میکرد. یکی از یادداشتهای فوریه ۱۶۷۴ موضوعات بحث در گارویز (Garraway’s)، قهوهخانه مورد علاقه او در آن زمان را ذکر میکند: عادت ادعایی پیشهوران در هند که چیزها را با پاهایشان بهجای دستهایشان میگرفتند؛ ارتفاع خارقالعاده درختان نخل؛ و «طعم فوقالعاده خوشمزه آناناس ملکه»، که در آن زمان میوهای جدید و عجیب از هند غربی بود.
قهوهخانهها مراکز خودآموزی، تفکر ادبی و فلسفی، نوآوری تجاری و در برخی موارد، تخمیر سیاسی بودند. اما بیش از همه، آنها مراکز تبادل اخبار و شایعات بودند که توسط گردش مشتریان، انتشارات و اطلاعات از یک مؤسسه به مؤسسه دیگر به هم مرتبط میشدند. در مجموع، قهوهخانههای اروپا اینترنت عصر خرد بودند.
ادامه دارد ...
بخشهای پیشین:
بخش نخست؛ مقدمه کتاب تاریخ جهان در شش پیاله
بخش دوم؛ آبجوی عصر حجر
بخش سوم؛ آبجوی عصر حجر
بخش چهارم؛ آبجو در جهان متمدن
بخش پنجم؛ خاستگاه خط
بخش ششم؛ خاستگاه اندیشه غربی
بخش هفتم؛ فلسفه نوشیدن
بخش هشتم؛ تاکستان امپراتوری
بخش نهم؛ شراب، نوشیدنی برای همه؟
بخش دهم؛ چرا مسیحیان شراب مینوشیدند اما مسلمانان نه؟
بخش دهم؛ نشاط در دوران استعماری
بخش یازدهم: روحها، شکر و بردگان
بخش دوازدهم: نوشیدنیهایی که آمریکا را ساختند
بخش سیزدهم: روحیه پیشگامی
بخش چهاردهم: قهوه در عصر خرد
بخش پانزدهم: پیروزی قوه
بخش شانزدهم: امپراتوریهای قهوه
|
| |||||||||||||
|
ايران امروز
(نشريه خبری سياسی الکترونیک)
«ايران امروز» از انتشار مقالاتی كه به ديگر سايتها و نشريات نيز ارسال میشوند معذور است. استفاده از مطالب «ايران امروز» تنها با ذكر منبع و نام نويسنده يا مترجم مجاز است.
Iran Emrooz©1998-2025 | editor@iran-emrooz.net
|