پنجشنبه ۱۵ آبان ۱۴۰۴ - Thursday 6 November 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Wed, 05.11.2025, 22:12

فصل دیگری از کتاب «تاریخ جهان با شش پیاله»

روح‌ها، شکر و بردگان


برگردان: علی‌محمد طباطبایی

ظهور این نوشیدنی‌های تقطیری جدید همزمان بود با گشایش نخستین مسیرهای دریایی توسط کاشفان اروپایی که به سمت شرق، از پایانه جنوبی آفریقا گذر کردند و به سوی غرب، از اقیانوس اطلس عبور کرده و اولین ارتباطات با دنیای جدید را برقرار نمودند. این فرآیند با اکتشافات پرتغالی‌ها در سواحل غربی آفریقا و کشف و استعمار جزایر اقیانوس اطلس در نزدیکی آن‌ها آغاز شد که اولین پله‌های راه به سوی قاره آمریکا بودند. این سفرهای اکتشافی توسط پرنس هنریکِ پرتغال (Prince Henrique of Portugal)، معروف به «پرنس هنری دریانورد» (Prince Henry the Navigator)، سازماندهی و تأمین مالی می‌شد. با وجود لقبش، پرنس هنری بیشتر عمر خود را در پرتغال ماند و تنها سه بار به خارج سفر کرد، و آن‌هم فقط تا شمال آفریقا، در سه لشکرکشی نظامی که به ترتیب باعث ایجاد، تخریب و احیای شهرت او به عنوان یک فرمانده شد. اما از پایگاه خود در ساگرس (Sagres)، او برنامه‌ای جاه‌طلبانه برای اکتشافات دریایی پرتغال طراحی کرد. پرنس هنری هزینه سفرها را تأمین می‌کرد و گزارش‌ها، مشاهدات و نقشه‌های حاصل از آن‌ها را جمع‌آوری می‌نمود. او همچنین ناخدایان خود را تشویق می‌کرد تا از پیشرفت‌های ناوبری مانند قطب‌نما، مثلثات و اسطرلاب، یعنی اختراعی که مانند تقطیر توسط اعراب به اروپای غربی معرفی شده بود استفاده کنند. انگیزه اصلی پرتغالی‌ها، اسپانیایی‌ها و دیگر کاشفان آن زمان، یافتن مسیری جایگزین به هند شرقی بود تا از انحصار اعراب بر تجارت ادویه دوری کنند. اما طنز تاریخ این بود که موفقیت نهایی آن‌ها تا حدی مدیون استفاده از فناوری‌های ارائه‌شده توسط اعراب بود.

جزایر اقیانوس اطلس مانند مادیرا (Madeira)، آزور (Azores) و جزایر قناری (Canaries)، مکان‌های ایده‌آلی برای تولید شکر که آن‌هم از ابداعات اعراب بود از آب درآمدند. اما کشت نیشکر به مقادیر عظیمی آب و نیروی کار نیاز داشت. اعراب در طول گسترش خود به سمت غرب، مجموعه‌ای از تکنیک‌های آبیاری و ابزارهای کاهش نیروی کار مانند پیچ آبی (water screw)، قنات‌های زیرزمینی (ابداع ایرانیان) و آسیاب‌های آبی برای فرآوری نیشکر را توسعه داده بودند. با این حال، تولید شکر تحت حکومت اعراب نیز متکی به بردگانی بود که عمدتاً از شرق آفریقا آورده می‌شدند. اروپایی‌ها در طول جنگ‌های صلیبی بسیاری از مزارع نیشکر اعراب را تصرف کردند، اما تجربه کافی در کشت نیشکر نداشتند و به نیروی کار حتی بیشتری برای حفظ تولید نیاز داشتند. در دهه ۱۴۴۰، پرتغالی‌ها شروع به انتقال بردگان سیاه از پایگاه‌های تجاری خود در سواحل غربی آفریقا کردند. در ابتدا این بردگان ربوده می‌شدند، اما خیلی زود پرتغالی‌ها توافق کردند که در ازای کالاهای اروپایی، بردگان را از تاجران آفریقایی خریداری کنند.

از زمان امپراتوری روم به بعد، برده‌داری گسترده در اروپا دیده نشده بود، که بخشی از آن به دلایل مذهبی بود، زیرا آموزه‌های مسیحی برده‌داری یک مسیحی توسط دیگری را ممنوع می‌کرد. اما این اعتراضات الهیاتی به تجارت جدید برده‌داری نادیده گرفته شد یا با استدلال‌های مشکوکی دور زده شد. در ابتدا ادعا شد که با خرید بردگان و تبدیل آن‌ها به مسیحیت، اروپایی‌ها آن‌ها را از آموزه‌های نادرست اسلام نجات می‌دهند. اما بعداً استدلال دیگری مطرح شد: برخی متکلمان چنین استدلال کردند که آفریقایی‌های سیاه به‌عنوان انسان کامل به‌حساب نمی‌آیند، بنابراین نمی‌توانند مسیحی شوند و می‌توانند تبدیل به برده شوند. بر اساس نظریه دیگر، آن‌ها «فرزندان حام» (children of Ham) [یکی از سه پسران نوح.م] بودند، پس برده‌داری آن‌ها توسط کتاب مقدس تأیید شده بود. این منطق فریبنده در ابتدا چندان مورد پذیرش گسترده قرار نگرفت، اما دورافتادگی جزایر اقیانوس اطلس به این معنا بود که استفاده از نیروی کار برده می‌توانست به‌راحتی از دید عموم پنهان بماند. تا سال ۱۵۰۰، ورود بردگان مادیرا را به بزرگ‌ترین صادرکننده شکر در جهان تبدیل کرده بود، با چندین آسیاب و دو هزار برده.

استفاده از بردگان در تولید شکر پس از کشف دنیای جدید توسط کریستوف کلمب در سال ۱۴۹۲ به‌شدت گسترش یافت. او در جست‌وجوی مسیری غربی به هند شرقی بود، اما در عوض به جزایر کارائیب رسید. هیچ طلا، ادویه یا ابریشمی برای بازگرداندن به حامیان سلطنتی‌اش در اسپانیا وجود نداشت، اما کلمب با اطمینان اعلام کرد که این جزایر برای کشت نیشکر، که او به خوبی با آن آشنا بود ایده‌آل هستند. در سفر دوم خود به دنیای جدید در سال ۱۴۹۳، او نیشکر را از جزایر قناری با خود برد. تولید خیلی زود در جزایر اسپانیایی کارائیب و در سرزمین اصلی آمریکای جنوبی، که اکنون برزیل نامیده می‌شود و تحت کنترل پرتغال بود آغاز گردید. تلاش‌ها برای به بردگی کشاندن مردم بومی شکست خورد، زیرا آن‌ها به‌طور اجتناب‌ناپذیری در برابر بیماری‌های دنیای قدیم تسلیم شدند، بنابراین استعمارگران شروع به واردکردن مستقیم بردگان از آفریقا نمودند. در طول چهار قرن، حدود یازده میلیون برده از آفریقا به دنیای جدید منتقل شدند، هرچند این رقم تمامی ابعاد رنج را نشان نمی‌دهد، زیرا نزدیک به نیمی از بردگانی که در مناطق داخلی آفریقا اسیر می‌شدند، در راه رسیدن به سواحل جان می‌باختند. نوشیدنی‌های تقطیری نقشی محوری در این تجارت شوم داشتند، تجارتی که با تأسیس مزارع نیشکر توسط بریتانیایی‌ها، فرانسوی‌ها و هلندی‌ها در کارائیب در قرن هفدهم شدت گرفت.

تاجران برده آفریقایی که به اروپایی‌ها برده می‌فروختند، طیف وسیعی از کالاها را در ازای آن می‌پذیرفتند، از جمله پارچه، صدف، کاسه‌های فلزی، کوزه‌ها و صفحات مسی. اما جذاب‌ترین کالاها نوشیدنی‌های الکلی قوی بودند. آفریقایی‌ها در مناطق مختلف از قبل نوشیدنی‌های الکلی مانند شراب نخل، مید (نوشیدنی تخمیری عسل) و انواع آبجو مصرف می‌کردند که همگی ریشه در دوران باستان داشتند. اما الکل وارداتی از اروپا، به گفته یک تاجر، «در همه جا مشتری داشت»، حتی در مناطق مسلمان نشین آفریقا. در روزهای نخست تجارت برده که تحت سلطه پرتغال بود، تاجران برده آفریقایی به شراب‌های قوی پرتغالی علاقه پیدا کردند. در سال ۱۵۱۰، جهانگرد پرتغایی والنتیم فرناندز (Valentim Fer-nandes) نوشت که ولوف‌ها (Wolofs) مردمی از منطقه سنگال «مست‌کنندگانی هستند که از شراب ما لذت زیادی می‌برند.»

شراب شکل مناسبی از پول بود، اما تاجران برده اروپایی خیلی زود متوجه شدند که برندی (brandy) حتی بهتر هم هست. این نوشیدنی امکان ذخیره الکل بیشتر را در فضای کوچکتر و درون انبارهای تنگ کشتی فراهم میکرد و درصد الکل بالاتر آن به عنوان ماده نگهدارنده عمل میکرد، در نتیجه احتمال فاسد شدنش در طول سفر کمتر از شراب بود. آفریقایی‌ها به مشروبات تقطیری ارزش می‌دادند چون بسیار غلیظ‌تر یا به قول خودشان «داغ‌تر» از آبجوهای محلی بر پایه غلات و شراب‌های نخل بودند. نوشیدن الکل وارداتی به نشانه تشخص در میان تاجران برده آفریقایی تبدیل شده بود. اگرچه پارچه‌ها اغلب باارزش‌ترین بخش از بسته‌های کالایی بودند که در ازای برده مبادله می‌شدند، اما الکل و به ویژه برندی در مقایسه از وجهه خوب و بیشتری برخوردار بود.

خیلی زود مرسوم شد که اروپایی‌ها پیش از شروع مذاکرات با تاجران آفریقایی، مقدار زیادی الکل به عنوان هدیه معروف به «داشی» یا «بیزی» (dashee or bizy) پیشکش کنند. اروپایی‌ها و آفریقایی‌ها به زبانی پیجین (pidgin) که ریشه در پرتغالی داشت با هم گفتگو می‌کردند. یک تاجر فرانسوی نمونه‌هایی از این زبان را ثبت کرده، از جمله «کوا کوا» (پارچه کتانی) و «سینگو می میومبو» (به من مشروب قوی بده). بر اساس گفته‌های جان اتکینز (John Atkins)، جراح دریایی بریتانیایی که تجارت برده را مستند کرده، تاجر برده آفریقایی «هرگز حاضر نیست با لب‌های خشک چانه بزند». ویلیام بوسمان (William Bosman)، تاجر برده هلندی، به ناخدایان کشتی‌های برده‌بری توصیه می‌کرد که هر روز به رهبران محلی و تاجران اصلی برندی هدیه بدهند. او هشدار داد که آفریقایی‌های ویداه (Whydah) اصلاً حاضر به معامله نیستند مگر اینکه ابتدا «داشی» کافی به آن‌ها داده شود. او نوشت: «هرکس که قصد تجارت در اینجا را دارد، باید این خواسته آن‌ها را برآورده کند.»

برندی به روش‌های دیگری هم چرخ‌های تجارت برده را روغن‌کاری می‌کرد. یک گزارش حاکی از آن است که قایقرانانی که کالاها را به کشتی‌های اروپایی و از آن‌ها جا به جا می‌کردند، روزانه یک بطری برندی به عنوان دستمزد ثابت، به علاوه دو تا چهار بطری اضافه در روزهای کاری و یک بطری پاداش در روزهای یکشنبه دریافت می‌کردند. نگهبانانی که بردگان را از محل نگهداری در ساحل به سمت کشتی‌ها می‌بردند نیز با برندی حقوق می‌گرفتند. ارتباط میان مشروبات، برده‌ها و شکر حتی پس از اختراع یک نوشیدنی جدید و قوی که از ضایعات فرآیند تولید شکر ساخته می‌شد، محکم‌تر هم شد. آن نوشیدنی، رام (rum) نام داشت.

نخستین نوشیدنی جهانی

در روزی از سپتامبر ۱۶۴۷، مرد انگلیسی‌ای به نام ریچارد لیگون (Richard Ligon) برای نخستین بار از عرشه کشتی «آشیل» جزیره باربادوس (Barbados) در دریای کارائیب را دید. او در خاطرات سفر خود نوشت: «اکنون که این جزیره خوشبخت در دیدرس ما قرار گرفته، هرچه نزدیک‌تر می‌شدیم، زیباتر به چشم می‌آمد.» اما ظواهر فریبنده بودند، زیرا وقتی لیگون و همراهانش پیاده شدند، متوجه شدند که باربادوس درگیر شیوع طاعون است. این اتفاق برنامه‌های مسافران را به هم ریخت، به‌طوری‌که لیگون که قصد داشت تنها چند روز بماند، سه سال در جزیره ماند. او در طول اقامت خود شرح مفصلی از گیاهان و جانوران جزیره، آداب و رسوم مردم و شیوه کار مزارع نیشکر تهیه کرد.

نخستین مهاجران انگلیسی در سال ۱۶۲۷ به باربادوس رسیدند و جزیره را خالی از سکنه یافتند. آن‌ها شروع به کشت تنباکو کردند که در سرزمین مادری‌شان محبوب شده بود و برای کشاورزان مستعمره جدید ویرجینیا (Virginia) در آمریکای شمالی سودآور بود. اما لیگون خاطرنشان کرد که تنباکوی باربادوس «بدترین تنباکویی بود که در سراسر جهان رشد می‌کرد.» پس مهاجران به جای آن، نیشکر، تجهیزات و متخصصان را از برزیل آوردند. در دوران اقامت لیگون، نیشکر به مهم‌ترین محصول جزیره تبدیل شد. این صنعت به شدت به کار برده‌ها وابسته بود. لیگون با منطق مذهبی توجیه‌کننده برده‌داری مواجه شد وقتی یک برده سیاه‌پوست که او طرز کار قطب‌نما را برایش توضیح داده بود، پرسید آیا می‌تواند به مسیحیت بگرود، «چون فکر می‌کرد مسیحی شدن به معنای به‌دست‌آوردن تمام دانش‌هایی است که آرزویش را داشت.» لیگون این درخواست را به ارباب برده منتقل کرد و به او گفته شد که برده‌ها اجازه تغییر دین ندارند زیرا «طبق قوانین انگلستان... ما نمی‌توانیم یک مسیحی را برده کنیم» پس هر برده‌ای که اجازه تغییر دین می‌یافت باید آزاد می‌شد. و این غیرقابل‌تصور بود، زیرا تجارت پرسود نیشکر را متوقف می‌کرد. طی یک دهه، باربادوس بر تجارت نیشکر مسلط شد و بارون‌های شکر (sugar barons) آن را به ثروتمندترین مردان دنیای جدید تبدیل کرد.

کشت‌کاران باربادوس بیش از نیشکر و تجهیزات از برزیل به دست آوردند؛ آن‌ها همچنین یاد گرفتند که چگونه محصولات جانبی فرآیند تولید شکر را تخمیر و سپس تقطیر کنند تا یک نوشیدنی الکلی قوی بسازند. پرتغالی‌ها به آن «براندی نیشکر» می‌گفتند و آن را از کفِ جدا شده از آب نیشکر جوشانده یا خودِ آب نیشکر درست می‌کردند. اما این فرآیند در باربادوس اصلاح شد، جایی که براندی نیشکر از ملاس یعنی ضایعات بی‌ارزش تولید شکر ساخته می‌شد. این امکان را فراهم کرد که براندی نیشکر با هزینه بسیار کمتر و بدون کاهش تولید شکر ساخته شود. کشت‌کاران باربادوس واقعاً می‌توانستند هم شکر تولید کنند و هم آن را بنوشند.

به گفته لیگون، نوشیدنی حاصل که به آن «قاتل شیطان» (kill-devil) می‌گفتند، «بی‌نهایت قوی، اما نه چندان خوشطعم بود... مردم مقدار زیادی از آن می‌نوشیدند، حتی بیش از حد؛ چون اغلب آن‌ها را روی زمین به خواب رفته بودند.» شراب و آبجو وارداتی گران بودند و در طول سفر از اروپا فاسد می‌شدند، اما «کیل‌دویل» به‌صورت محلی و در مقادیر زیاد تولید می‌شد. لیگون خاطرنشان کرد که کیل‌دویل هم در خود جزیره «به کشت‌کارانی که کارخانه شکر نداشتند، اما بیش از حد آن را می‌نوشیدند، با قیمت‌های ارزان فروخته می‌شد» و هم به کشتی‌های عبوری، «و به نقاط خارجی فرستاده می‌شد و در راه مصرف می‌گشت.» تنها پس از ترک لیگون بود که کیل‌دویل نامی را گرفت که امروزه با آن شناخته می‌شود. یک مسافر که در سال ۱۶۵۱ از باربادوس دیدن کرد، نوشت که نوشیدنی موردعلاقه جزیره‌نشینان یا «مایع مستی‌آور اصلی» آن‌ها «رامبولین (Rumbullion)، با نام مستعار کیل‌دویل» بود که «از تقطیر نیشکر به‌دست می‌آمد، یک نوشیدنی داغ، جهنمی و وحشتناک.» رامبولین، یک واژه عامیانه از جنوب انگلستان به معنای «دعوا یا آشوب خشونت‌آمیز»، احتمالاً به‌عنوان نام مستعار این نوشیدنی انتخاب شده بود، چون نتیجه رایج نوشیدن بیش از حد آن بود.

رامبولین که به زودی به «رام» خلاصه شد، در سراسر کارائیب و سپس فراتر از آن گسترش یافت. به بردگان تازه‌وارد به عنوان بخشی از فرآیند «آماده‌سازی» داده می‌شد که ضعیف‌ها را حذف و سرکش‌ها را مطیع می‌کرد. بردگان تشویق می‌شدند تا به جیره منظم رام وابسته شوند، هم برای تحمل فشار کار و هم برای فراموش کردن رنج‌هایشان. همچنین از آن به عنوان انگیزه استفاده می‌شد. بردگان برای شکار موش‌ها یا انجام کارهای به‌خصوص ناخوشایند، رام اضافی پاداش می‌گرفتند. اسناد مزارع نشان می‌دهد که بردگان معمولاً سالانه دو یا سه گالن رام دریافت می‌کردند (و در برخی موارد تا سیزده گالن)، که می‌توانستند یا خود بنوشند یا با غذا معامله کنند. در نتیجه، رام به ابزاری مهم برای کنترل اجتماعی تبدیل شد. لیگون اشاره کرد که از آن به عنوان دارو نیز استفاده می‌شد و وقتی بردگان بیمار بودند، پزشک به هر یک «یک فنجان کوچک از این مشروب می‌داد و این درمان فوری بود.»

رام در میان ملوانان نیز محبوب شد و از سال ۱۶۵۵ به عنوان جایگزینی برای جیره سنتی آبجو در کشتی‌های نیروی دریایی سلطنتی در کارائیب پذیرفته شد. در کمتر از یک قرن، به نوشیدنی موردعلاقه نیروی دریایی در سفرهای طولانی تبدیل شد. اما جایگزینی یک گالن آبجوی ضعیف و فاسدشدنی با نیم پینت (یک چهارم لیتر) رام، عواقب قابل‌پیش‌بینی برای انضباط و کارایی داشت و موجب شد دریاسالار ادوارد ورنون دستور دهد که رام با دو پینت (یک لیتر) آب مخلوط شود. رقیق‌کردن رام تأثیری در مقدار کلی الکل مصرفی نداشت، اما ملوانان را ترغیب می‌کرد تا آب بی‌مزه موجود در کشتی را بنوشند. آنچه بسیار مهم‌تر بود، ایده ورنون برای افزودن شکر و آب لیمو به مخلوط بود تا خوشطعم‌تر شود. او یک کوکتل ابتدایی اختراع کرده بود که بلافاصله به افتخار او نام‌گذاری شد. لقب ورنون «اولد گروگرام» (Old Grogram) بود، چون عبای ضدآبی از پارچه خشن گروگرام می‌پوشید، پارچه ای که با شیره درخت کائوچو حالت سفت و سخت و ضد آب پیدا می کرد. نوشیدنی جدید او به «گروگ» (grog) معروف شد.

مشکل این بود که قدرت رام بسیار متغیر بود و ملوانانی که می‌دیدند رامشان برای درست‌کردن گروگ رقیق می‌شود، احساس می‌کردند سرشان کلاه رفته است. قبل از اختراع الکل سنج (hydrometer) دقیق در قرن نوزدهم، راه آسانی برای اندازه‌گیری قدرت یک نوشیدنی الکلی وجود نداشت. بنابراین مسئولان تدارکات نیروی دریایی که وظیفه توزیع جیره رام را داشتند، قدرت رام خالص را با یک روش سرانگشتی که گفته می‌شد در زرادخانه سلطنتی ابداع شده بود، اندازه می‌گرفتند. آن‌ها رام را با کمی آب و چند دانه باروت سیاه مخلوط می‌کردند، سپس مخلوط را با استفاده از یک ذره‌بین در نور خورشید گرم می‌کردند. اگر باروت آتش نمی‌گرفت، مخلوط بسیار ضعیف بود و رام بیشتری اضافه می‌شد. تنها زمانی که باروت به‌سختی آتش می‌گرفت، مخلوط قدرت مناسب را داشت که معادل ۴۸ درصد الکل بود. (اگر مخلوط خیلی قوی بود، ممکن بود انفجار رخ دهد و سنت چنین بود که ملوانان می‌توانستند در حالی که مسئول تدارکات از کار افتاده بود، به دلخواه خود بنوشند.)

استفاده از گروگ به جای آبجو در قرن هجدهم نقشی پنهان در برتری بریتانیا در دریا ایفا کرد. یکی از اصلی‌ترین دلایل مرگ دریانوردان در آن زمان بیماری اسکوربوت بود - بیماری ناتوان‌کننده‌ای که امروزه می‌دانیم ناشی از کمبود ویتامین ث است. بهترین راه پیشگیری از آن که بارها در قرن هجدهم کشف و فراموش شد، تجویز منظم آب لیمو یا لیموترش بود. گنجاندن آب لیمو یا لیموترش در گروگ که در سال ۱۷۹۵ اجباری شد، به‌طور چشمگیری از شیوع اسکوربوت کاست. از آنجا که آبجو حاوی ویتامین ث نیست، جایگزینی آبجو با گروگ باعث شد خدمه بریتانیایی به‌طور کلی سلامت بسیار بیشتری داشته باشند. وضعیت رقیبان فرانسوی‌شان دقیقاً برعکس بود، چرا که جیره استاندارد نوشیدنی آن‌ها آبجو نبود، بلکه سه‌چهارم لیتر شراب (معادل یک بطری امروزی) بود. در سفرهای طولانی، این جیره با سه‌شانزدهم لیتر اودوی (eau-de-vie) (نوشیدنی تقطیری) جایگزین می‌شد. از آنجا که شراب حاوی مقادیر کمی ویتامین ث است اما اودوی فاقد آن است، این تغییر باعث کاهش مقاومت نیروی دریایی فرانسه در برابر اسکوربوت شد، درست در زمانی که مقاومت نیروی دریایی بریتانیا در حال افزایش بود. یک پزشک نیروی دریایی ادعا کرد که توانایی منحصر به فرد نیروی دریایی سلطنتی در مبارزه با اسکوربوت عملکرد آن را دو برابر کرده و مستقیماً در شکست نهایی بریتانیا بر ناوگان فرانسه و اسپانیا در ترافالگار (Trafalgar) در سال ۱۸۰۵ نقش داشت. (این مسئله همچنین باعث شد ملوانان بریتانیایی به دلیل استفاده از آب لیمو ترش به واژه تحقیر آمیز لیمویی ها یا «limeys» معروف شوند.)

با این حال، همه اینها مربوط به آینده‌ای دور بود، زمانی که رام برای اولین بار اختراع شد. اهمیت فوری آن به عنوان یک ارز (currency) بود، چرا که مثلث ارتباط‌دهنده مشروبات، برده‌ها و شکر را کامل می‌کرد. از رام می‌شد برای خرید برده استفاده کرد، با آن‌ها شکر تولید کرد، ضایعات آن را به رام تبدیل کرد و با آن برده‌های بیشتری خرید، و این چرخه ادامه می‌یافت. ژان باربو (Jean Barbot)، تاجر فرانسوی، در سفرش به سواحل غربی آفریقا در سال ۱۶۷۹ مشاهده کرد که «تغییر بزرگی رخ داده است: برندی فرانسوی که همیشه مقدار خوبی از آن همراه داشتم، کمتر تقاضا می‌شود، چون مقدار زیادی مشروبات تقطیری و رام (rum) در این سواحل خریداری شده است.» تا سال ۱۷۲۱، یک تاجر انگلیسی گزارش داد که رام به «کالای اصلی مبادله» در سواحل برده‌فروشی آفریقا، حتی برای طلا، تبدیل شده است. رام همچنین جای برندی را به عنوان ارز پرداخت به قایقرانان و نگهبانان گرفت. برندی به راه‌اندازی تجارت بین‌قاره‌ای شکر و برده کمک کرد، اما رام این تجارت را خودگردان و بسیار سودآورتر ساخت.

برخلاف آبجو که معمولاً به صورت محلی تولید و مصرف می‌شد، و شراب که معمولاً در منطقه خاصی تولید و مبادله می‌گردید، رام محصول همگرایی مواد، مردم و فناوری‌ها از سراسر جهان و نتیجه چندین نیروی تاریخی درهم‌تنیده بود. شکر که خاستگاه آن پلینزی (Polynesia) بود، توسط اعراب به اروپا معرفی شده بود، کلمب (Columbus) آن را به آمریکا برد و بردگان آفریقایی آن را کشت می‌کردند. رام تقطیرشده از ضایعات آن هم توسط مهاجران اروپایی و هم بردگانشان در دنیای جدید مصرف می‌شد. این نوشیدنی وجود خود را مدیون روحیه ماجراجویانه عصر اکتشافات بود؛ اما بدون خشونت تجارت برده که اروپایی‌ها به‌عمد برای مدت‌ها چشم‌های خود را بر آن بسته بودند، وجود نداشت. رام تجسم مایع هم پیروزی و هم ستمگری اولین عصر جهانی‌سازی بود.
(کلیه تصاویر با هوش مصنوعی برای همین متن تهیه شده است)

ادامه دارد ...

بخش‌های پیشین:
بخش نخست؛ مقدمه کتاب تاریخ جهان در شش پیاله
بخش دوم؛ آبجوی عصر حجر
بخش سوم؛ آبجوی عصر حجر
بخش چهارم؛ آبجو در جهان متمدن
بخش پنجم؛ خاستگاه خط
بخش ششم؛ خاستگاه اندیشه غربی
بخش هفتم؛ فلسفه نوشیدن
بخش هشتم؛ تاکستان امپراتوری
بخش نهم؛ شراب، نوشیدنی برای همه؟
بخش دهم؛ چرا مسیحیان شراب می‌نوشیدند اما مسلمانان نه؟
بخش دهم؛ نشاط در دوران استعماری

بخش بعدی: نوشیدنی‌هایی که آمریکا را ساختند

A History of the World in Six Glasses, Tom Standage





نظر شما درباره این مقاله:








 

ايران امروز (نشريه خبری سياسی الکترونیک)
«ايران امروز» از انتشار مقالاتی كه به ديگر سايت‌ها و نشريات نيز ارسال می‌شوند معذور است.
استفاده از مطالب «ايران امروز» تنها با ذكر منبع و نام نويسنده يا مترجم مجاز است.
Iran Emrooz©1998-2025 | editor@iran-emrooz.net