سه شنبه ۲۸ فروردين ۱۴۰۳ - Tuesday 16 April 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sun, 30.09.2012, 20:40

دورمانی


نعمت آزرم

    برای مهتاب که دلتنگی‌هایش را نقاشی می‌کند و آواز می‌خواند


نه، اینجا زلالی علاج عطش نیست
مرا بود باید بدان سرزمینی،
که هر بامدادان چو برخیزم از جای،
یکی جرعه از کاشی باژگون بلند آسمانش،
که خورشید بریان به ژرفای آبیش باشد شناور بنوشم.
و تن‌پوش صبحانه‌ام را سراپای،
از ابریشم زرد و نارنجی آفتابش ردائی بپوشم.

و هر شامگاهان
چو در دشت باز شبانش بخوابم
یکی رود الماس ریزودرشت ستاره
ببارد همی تا سحرگاه بر گونه‌هایم.
و نجوای نرم نسیم پگاهش،
کند مست و سرشار از عطر سنگین کاکوتی و پونه‌هایم.


برگرفته از دفتر: از دور تا هنور




نظر شما درباره این مقاله:


 

ايران امروز (نشريه خبری سياسی الکترونیک)
«ايران امروز» از انتشار مقالاتی كه به ديگر سايت‌ها و نشريات نيز ارسال می‌شوند معذور است.
استفاده از مطالب «ايران امروز» تنها با ذكر منبع و نام نويسنده يا مترجم مجاز است.
Iran Emrooz©1998-2024