پنجشنبه ۲۲ آبان ۱۴۰۴ - Thursday 13 November 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Thu, 13.11.2025, 14:08

فصل دیگری از کتاب «تاریخ جهان با شش پیاله»

نوشیدنی‌هایی که آمریکا را ساختند


برگردان: علی‌محمد طباطبایی

نیوانگلند (New England) از ملاس ارزان جزایر فرانسوی، رامی (rum) ساخت که منبع اصلی ثروت آن بود، رامی که با آن برده‌ها را برای مریلند (Maryland) و کارولینا (Carolina) می‌خرید و بدهی‌هایش به تجار انگلیسی را پرداخت می‌کرد.
وودرو ویلسون (Woodrow Wilson)، رئیس‌جمهور آمریکا (۱۹۲۴-۱۸۵۶)

نوشیدنی محبوب آمریکا

طرح انگلستان برای تأسیس مستعمرات در آمریکای شمالی، که از اواخر قرن شانزدهم آغاز شد، بر پایه یک اشتباه بود. تصور رایج این بود که منطقه‌ای از قاره آمریکای شمالی که انگلستان ادعای مالکیت آن را داشت – سرزمین‌های بین ۳۴ تا ۳۸ درجه شمالی، که به افتخار ملکه الیزابت اول (Queen Elizabeth I)، ملکه باکره (virgin)، ویرجینیا (Virginia) نامیده شده بود – آب‌وهوایی مشابه منطقه مدیترانه‌ای اروپا خواهد داشت، زیرا در عرض‌های جغرافیایی مشابهی قرار گرفته بود. در نتیجه، انگلیسی‌ها امیدوار بودند که مستعمرات آمریکا، پس از تأسیس، بتوانند کالاهای مدیترانه‌ای مانند زیتون و میوه را تأمین کنند و وابستگی انگلستان به واردات از اروپای قاره‌ای را کاهش دهند. یک طرح تبلیغاتی ادعا می‌کرد که مستعمرات «شراب، میوه و نمک فرانسه و اسپانیا... ابریشم ایران و ایتالیا» را تأمین خواهند کرد. به همین ترتیب، چوب فراوان نیاز به واردات چوب از اسکاندیناوی را از بین می‌برد. مهاجران و حامیان آنها در لندن همچنین امیدوار بودند که فلزات گران‌بها، کانی‌ها و جواهرات پیدا کنند. به طور خلاصه، انتظار می‌رفت آمریکا سرزمینی پرنعمت باشد که به سرعت سودآور شود.

اما واقعیت بسیار متفاوت بود. آب‌وهوای سخت‌تر از حد انتظار آمریکای شمالی به این معنی بود که محصولات مدیترانه‌ای و سایر واردات مانند نیشکر و موز رشد نمی‌کنند. همچنین هیچ فلز گران‌بها، کانی یا جواهری یافت نشد و تلاش‌ها برای تولید ابریشم نیز شکست خورد. در دهه‌های پس از تأسیس اولین مستعمره دائمی انگلیسی در سال ۱۶۰۷، مهاجران با مشکلات غیرمنتظره‌ای روبرو شدند در حالی که برای امرار معاش از زمین تلاش می‌کردند. آنها مجبور بودند با بیماری، کمبود غذا، درگیری‌های داخلی و نبردهای مداوم با سرخپوستان محلی، که زمین‌هایشان را تصاحب کرده بودند، مقابله کنند.

در میان چنین سختی‌هایی، تأمین منبع قابل اعتماد الکل اهمیت زیادی پیدا کرد. هنگامی که دو تا از سه کشتی که اولین مهاجران دائمی را در سال ۱۶۰۷ به ویرجینیا آورده بودند، به سمت انگلستان بازگشتند، توماس استادلی (Thomas Studly)، یکی از ساکنان مستعمره جدید جیمزتاون (Jamestown)، شکایت کرد که «نه میخانه‌ای، نه آبجوفروشی‌ای و نه جایی برای تسکین باقی نمانده است.» اولین کشتی تأمین‌کننده که در آن زمستان رسید، مقداری آبجو آورد، اگرچه بیشتر آن توسط خدمه نوشیده شده بود. محموله‌های بعدی اغلب زیر استاندارد بودند یا در طول سفر فاسد شده بودند. در سال ۱۶۱۳، یک ناظر اسپانیایی گزارش داد که ۳۰۰ مهاجر چیزی جز آب برای نوشیدن ندارند، «که برخلاف طبیعت انگلیسی‌هاست – به همین دلیل همه آنها آرزو می‌کنند برگردند و اگر آزاد بودند این کار را می‌کردند.» تا سال ۱۶۲۰ وضعیت تغییر چندانی نکرده بود: جمعیت به سه هزار نفر افزایش یافته بود، اما همانطور که یک ناظر خاطرنشان کرد، «بزرگترین کمبودی که از آن شکایت دارند نوشیدنی خوب (good drink) است» – به عبارت دیگر، چیزی غیر از آب.

در همان سال، کمبود آبجو محل استقرار دومین مستعمره انگلیسی را تعیین کرد که توسط جدایی‌طلبان پاکدین (Puritan separatists) معروف به کشیشان زائر (Pilgrims) تأسیس شد. کشتی می‌فلاور در سال ۱۶۲۰ با هدف رسیدن به رودخانه هادسون (Hudson River) حرکت کرد، اما بیشتر به سمت شمال در کیپ کاد (Cape Cod) پهلو گرفت. آب‌وهوای بد مانع از حرکت کشتی به سمت جنوب شد، بنابراین کاپیتان کشتی مسافران را در ساحل رها کرد. ویلیام برادفورد (William Bradford)، رهبر پیلیگریم‌ها که بعدها فرماندار مستعمره شد، در خاطرات خود نوشت: «اکنون نمی‌توانستیم زمان بیشتری را برای جستجو یا بررسی اختصاص دهیم، زیرا ذخایر غذایی ما به شدت کاهش یافته بود، به ویژه آبجویمان.» ملوانان مشتاق بودند ذخایر کافی آبجو برای سفر بازگشت را تضمین کنند، زیرا در آن زمان به اشتباه اعتقاد داشتند که نوشیدن آبجو در سفرهای دریایی از ابتلا به اسکوربوت جلوگیری می‌کند. کشیشان زائر (پیلیگریم‌ها)، مانند مهاجران ویرجینیا، مجبور شدند به آب متوسل شوند. «تصور می‌شود که هیچ آبی در جهان بهتر از این وجود ندارد، اما من جرات نمی‌کنم آن را بر آبجوی خوب ترجیح دهم، همانطور که برخی انجام داده‌اند،» یک مهاجر به نام ویلیام وود (William Wood)  خاطرنشان کرد، «اما هر کسی آن را بر آبجوی بد ترجیح خواهد داد.» هنگامی که سومین مستعمره انگلیسی در ماساچوست (Massachusetts) تأسیس شد، مهاجران مطمئن شدند که مقدار زیادی آبجو با خود آورده‌اند. در سال ۱۶۲۸، کشتی آربلا (Arbella) که رهبر مهاجران پیوریتن، جان وینتروپ (John Winthrop)، را حمل می‌کرد، در میان تدارکات خود «۴۲ تن آبجو» یا حدود ده هزار گالن داشت.

به دلیل آب‌وهوای سخت، کشت غلات اروپایی که می‌توانست برای ساخت آبجو استفاده شود، بسیار دشوار بود. به جای تکیه بر آبجوی وارداتی از انگلستان، مهاجران سعی کردند آبجوی خود را از ذرت، نوک صنوبر (spruce tips)، شاخه‌های کوچک، شیره افرا، کدو تنبل و پوست سیب بسازند. یک ترانه معاصر گواهی بر ابتکار این آبجوسازان است: «آه، ما می‌توانیم از کدو تنبل، زردک و تراشه‌های درخت گردو مشروبی بسازیم که لب‌هایمان را شیرین کند.» تولید شراب نیز گزینه‌ای نبود، برخلاف مستعمره‌نشینان اسپانیایی و پرتغالی در جنوب. مهاجران سعی کردند تاک‌های اروپایی را معرفی کنند، اما تلاش‌های آنها به دلیل آب‌وهوا، بیماری و کمبود تجربه در تولید شراب – زیرا آنها از شمال اروپا بودند – شکست خورد. آنها سعی کردند به جای آن از انگورهای محلی شراب تهیه کنند، اما نتیجه مشمئزکننده بود. در نهایت، مهاجران ویرجینیا تصمیم گرفتند بر کشت تجاری تنباکو تمرکز کنند و جو مالت (برای ساخت آبجو) را به همراه شراب و براندی از اروپا وارد کنند.

با این حال، همه چیز در نیمه دوم قرن هفدهم تغییر کرد، زمانی که رام در دسترس قرار گرفت. رام بسیار ارزان‌تر از براندی بود، زیرا از ملاس باقیمانده به جای شراب گران‌قیمت ساخته می‌شد و نیازی نبود از اقیانوس اطلس حمل شود. علاوه بر ارزان‌تر بودن، رام قوی‌تر نیز بود. رام به سرعت به نوشیدنی مورد علاقه مهاجران آمریکای شمالی تبدیل شد. این نوشیدنی سختی‌ها را کاهش می‌داد، در زمستان‌های سخت به عنوان یک سیستم گرمایشی مایع عمل می‌کرد و وابستگی مهاجران به واردات از اروپا را به راحتی کاهش می‌داد. رام معمولاً توسط فقرا خالص نوشیده می‌شد و توسط ثروتمندان به صورت پانچ – مخلوطی از مشروبات، شکر، آب، آب لیمو و ادویه‌جات که در کاسه‌ای تزیین‌شده سرو می‌شد – مصرف می‌شد. (این نوشیدنی، مانند گروگ خام نیروی دریایی، پیشگام کوکتل مدرن بود.)

مهاجران از رام در هنگام تنظیم قرارداد، فروش مزرعه، امضای سند، خرید کالا یا حل و فصل دعوا استفاده می‌کردند. بر اساس یک رسم رایج، هر کس که پیش از امضای قرارداد از آن انصراف می‌داد، می‌بایست نیم بشکه آبجو یا یک گالن رام به عنوان غرامت پرداخت کند. با این حال، همه از ظهور این نوشیدنی جدید، ارزان و قوی استقبال نکردند. وزیر بوستون، اینکریز ماثر (Increase Mather)، در سال ۱۶۸۶ چنین اظهار تاسف کرد: «افسوس که در سال‌های اخیر نوشیدنی‌ای به نام رام در میان ما رواج یافته است. افراد فقیر و شرور می‌توانند با یک یا دو پنی خود را مست کنند.»

از اواخر قرن هفدهم، رام به پایه‌ای برای صنعتی پررونق تبدیل شد، زیرا بازرگانان نیوانگلند – عمدتاً در سیلم، نیوپورت، مدفورد و بوستون (Salem, Newport, Medford, and Boston) – شروع به واردات ملاس خام به جای رام کردند و خود عمل تقطیر را انجام دادند. رام حاصل شده به خوبی رام جزایر هند غربی (West Indies) تلقی نمی‌شد، اما حتی ارزان‌تر بود، و این همان چیزی بود که برای بیشتر مصرف‌کنندگان اهمیت داشت. رام به سودآورترین کالای تولیدی در نیوانگلند تبدیل شد. به گفته یک ناظر معاصر: «مقدار مشروبی که آن‌ها در بوستون از ملاس وارداتی تقطیر می‌کنند به اندازه ارزانی آن شگفت‌انگیز است، که کمتر از دو شیلینگ برای هر گالن است؛ اما آن‌ها بیشتر به خاطر مقدار و ارزانی شهرت دارند تا کیفیت رامشان.» رام آنقدر ارزان شد که در برخی موارد دستمزد یک روز کارگر می‌توانست او را برای یک هفته مست کند.

از رام تا انقلاب

علاوه بر فروش رام برای مصرف محلی، تقطیرکنندگان نیوانگلند بازاری آماده در میان تاجران برده یافتند، که رام برای آن‌ها به شکل ارز ترجیحی و برتر نوشابه الکلی برای خرید برده در سواحل غربی آفریقا تبدیل شده بود. تقطیرکنندگان در نیوپورت (Newport) حتی رامی با درصد الکل بالاتر مخصوص استفاده به عنوان ارز در تجارت برده تولید می‌کردند. از آنجا که الکل بیشتری در حجم معینی جای می‌گرفت، شکلی متمرکزتر از ثروت ارائه می‌داد. با این حال، این تجارت پررونق رام مورد پسند کشاورزان جزایر شکر بریتانیا یا حامیان آن‌ها در لندن نبود، زیرا تقطیرکنندگان نیوانگلند ملاس خود را از جزایر شکر فرانسه وارد می‌کردند. از آنجا که فرانسه تولید رام در مستعمرات خود را به منظور حمایت از صنعت تولید برندی داخلی (domestic brandy) ممنوع کرده بود، تولیدکنندگان شکر فرانسه خوشحال بودند که ملاس خود را به قیمت کم به تقطیرکنندگان نیوانگلند بفروشند. در همان زمان، تولیدکنندگان شکر بریتانیا در بازار اروپا در حال باخت به فرانسوی‌ها بودند. استفاده تقطیرکنندگان نیوانگلند از ملاس فرانسوی نمک به زخم آن‌ها پاشید. تولیدکنندگان بریتانیایی خواستار مداخله دولت شدند و در سال ۱۷۳۳ قانون جدیدی به نام قانون ملاس در لندن تصویب شد.

این قانون مالیاتی تحمیل نمود که معادل بود با شش پنس برای هر گالن بر ملاس وارداتی به مستعمرات آمریکای شمالی از مستعمرات یا مزارع خارجی (به عبارت دیگر، فرانسوی). هدف این بود که تقطیرکنندگان نیوانگلند را تشویق به خرید ملاس از جزایر شکر بریتانیا کند، زیرا صادرات آن‌ها مشمول این مالیات نبود. اما جزایر بریتانیایی حتی نزدیک به مقدار کافی ملاس برای تامین صنعت رام نیوانگلند تولید نمی‌کردند؛ و به هر حال، تقطیرکنندگان ملاس فرانسوی را مرغوب‌تر می‌دانستند. اگر این قانون به شدت اجرا می‌شد، تقطیرکنندگان مجبور می‌شدند هم تولید را کاهش دهند و هم قیمت‌ها را افزایش دهند، و این به معنای پایان ناگهانی رونق نیوانگلند با حذف پایه اصلی اقتصادش بود، زیرا رام در آن زمان ۸۰ درصد صادرات را تشکیل می‌داد. همچنین مستعمره نشینان آمریکای شمالی را از نوشیدنی محبوبشان محروم می‌کرد؛ در این زمان، میزان مصرف رام به حدود چهار گالن آمریکایی [حدود ۱۵ لیتر.م] در سال برای هر مرد، زن و کودک در مستعمرات رسیده بود.

بنابراین تقطیرکنندگان تقریباً به طور کامل این قانون را نادیده گرفتند، ملاس را از جزایر فرانسه قاچاق می‌کردند، و در صورت لزوم به مامورانی که قرار بود مالیات را جمع‌آوری کنند رشوه می‌دادند، اگرچه بیشتر آن‌ها چشم‌پوشی می‌کردند. ماموران گمرک در انگلستان منصوب می‌شدند، و بیشتر آن‌ها در آنجا می‌ماندند، حقوق خود را دریافت می‌کردند و به فرد دیگری برای انجام وظایفشان در خارج از کشور پرداخت می‌کردند. در نتیجه، این کارمندان جزء (junior functionaries) همدردی بیشتری با هم‌مستعمره‌ای‌های خود داشتند تا اربابانشان در لندن. در طی چند سال پس از تصویب قانون، اکثریت قریب به اتفاق رام تولید شده – بیش از پنج ششم، بر اساس برخی برآوردها – هنوز هم از ملاس قاچاق ساخته می‌شد. در همان زمان، تعداد کارخانه‌های تقطیر رام در بوستون از هشت مورد در سال ۱۷۳۸ به شصت و سه مورد در سال ۱۷۵۰ افزایش یافت. رام به جریان خود ادامه داد و جایگاه خود را در تمام جنبه‌های زندگی مستعمراتی حفظ کرد. این نوشیدنی نقشی مهم در کمپین‌های انتخاباتی ایفا می‌کرد: وقتی جورج واشنگتن در سال ۱۷۵۸ برای انتخابات مجلس محلی قانون گذاری ویرجینیا، که اصطلاحاً به آن خانه بورگس‌ها (House of Burgesses) می گفتند، نامزد شد، تیم انتخاباتی‌اش ۲۸ گالن رام، ۵۰ گالن پانچ رام، ۳۴ گالن شراب، ۴۶ گالن آبجو و ۲ گالن شراب سیب‌ در منطقه‌ای با تنها ۳۹۱ رای‌دهنده توزیع کرد.

اگرچه قانون ملاس اجرا نشد، اما باعث نارضایتی گردید. تصویب این قانون از سوی دولت بریتانیا یک اشتباه فاحش بود. این قانون با قابل قبول کردن قاچاق از نظر اجتماعی، احترام به قوانین بریتانیا را به طور کلی تضعیف کرد و سابقه‌ای حیاتی ایجاد نمود: از آن پس، مستعمره نشینان احساس می‌کردند حق دارند سایر قوانینی را که مالیات‌هایی به ظاهر غیرمنطقی بر کالاهای ارسالی به و از مستعمرات وضع می‌کردند، زیر پا بگذارند. در نتیجه، نافرمانی گسترده از قانون ملاس گامی اولیه در مسیر استقلال آمریکا بود.

گام بعدی با تصویب قانون شکر در سال ۱۷۶۴، در پایان جنگ فرانسه و هند رخ داد، زمانی که سربازان بریتانیایی و مستعمره نشینان آمریکایی با هم برای شکست فرانسوی‌ها جنگیدند. (این درگیری بخش آمریکاییِ جنگِ گسترده‌تری میان فرانسه و بریتانیا بود که در اروپا، آمریکای شمالی و هند در حال انجام بود و به جرأت می‌توان گفت اولین جنگ واقعی جهانی بود.) پیروزی، سلطه بریتانیا بر قاره آمریکای شمالی را تضمین کرد، اما بدهی عمومی عظیمی برای بریتانیا باقی گذاشت. با این استدلال که جنگ عمدتاً به نفع مستعمره نشینان در آمریکا به انجام رسیده بود، دولت بریتانیا نتیجه گرفت که آن‌ها باید در پرداخت هزینه‌ها مشارکت کنند. علاوه بر این، بسیاری از مستعمره نشینان در طول جنگ به تجارت با دشمن، یعنی فرانسه، ادامه داده بودند. بنابراین دولت تصمیم گرفت قانون ملاس را تقویت و اجرا کند. مالیات شش پنس برای هر گالن ملاس به نصف کاهش یافت، اما دولت اقداماتی انجام داد تا اطمینان حاصل کند که این بار به طور کامل جمع‌آوری خواهد شد. دیگر به ماموران گمرک اجازه داده نمی‌شد در بریتانیا بمانند در حالی که دیگران به جای آن‌ها مالیات جمع‌آوری می‌کردند. از فرمانداران مستعمرات خواسته شد قوانین را به شدت اجرا و قاچاقچیان را دستگیر کنند، و به نیروی دریایی سلطنتی اختیار داده شد تا مالیات‌ها را در آب‌های آمریکا جمع‌آوری کند.

این قانون جدید با هدف صریح افزایش درآمدها، به جای صرفاً تنظیم تجارت، در آمریکا به شدت نامحبوب بود. تقطیرکنندگان رامِ نیوانگلند با سازماندهی تحریم واردات از بریتانیا، پیشتاز مخالفت با مقررات جدید شدند. بسیاری از آمریکایی‌ها، نه فقط کسانی که معیشتشان تحت تأثیر این قانون قرار گرفته بود، معتقد بودند پرداخت مالیات به پارلمان دوردستی که در آن نماینده‌ای ندارند ناعادلانه است. شعار «مالیات بدون نمایندگی هرگز» (no taxation without representation) به شعاری محبوب بدل شد. هواداران استقلال، معروف به «پسران آزادی» (Sons of Lib­erty)، شروع به بسیج افکار عمومی برای جدایی از بریتانیا کردند. این مبارزان اغلب در تقطیرخانه‌ها و میخانه‌ها گرد هم می‌آمدند. یکی از رهبران انقلابی، جان آدامز (John Adams)، در خاطرات خود نوشت که در سال ۱۷۶۶ در «اتاق حسابداری تقطیرخانه چِیس و اسپیکمن» در جلسه‌ای از پسران آزادی شرکت کرده که حاضرین در آن پانچ رام (rum punch) می‌نوشیدند، پیپ می‌کشیدند و پنیر و بیسکویت می‌خوردند.

پس از قانون شکر، مجموعه‌ای دیگر از قوانین نامحبوب از جمله قانون تمبر در ۱۷۶۵، قوانین تاونشند (Townshend Acts) در ۱۷۶۷ و قانون چای در ۱۷۷۳ تصویب شد. نتیجه این اقدامات، مهمانی چای بوستون (the Boston Tea Party) در ۱۷۷۳ بود که در آن سه محموله چای به نشانه اعتراض به قوانین مالیاتی جدید به آب‌های بندر بوستون ریخته شد. اما اگرچه چای به عنوان نوشیدنی مرتبط با آغاز انقلاب شناخته می‌شود، رام نیز در دهه‌های منتهی به جنگ انقلاب در ۱۷۷۵ نقشی به همان اندازه مهم ایفا کرد. به طرزی نمادین، در آستانه آغاز خصومت‌ها، هنگامی که پاول ریوره (Paul Revere) برای اخطار به جان هنکاک و ساموئل آدامز (John Hancock and Samuel Adams) درباره نزدیک شدن نیروهای بریتانیایی، سوارکاری معروف خود از بوستون (Boston) به لکسینگتون (Lexington) را انجام داد، در میخانه‌ای در مدفورد متعلق به اسحاق هال، کاپیتان شبه‌نظامیان محلی، توقف کرد و تودی رام (rum toddy) (مخلوط رام، شکر و آب که با فرو بردن سیخ گداخته در آن گرم می‌شد) نوشید.

با آغاز جنگ، رام به نوشیدنی مورد علاقه سربازان آمریکایی در طول شش سال درگیری بدل شد. هنری ناکس (General Henry Knox)، ژنرال ارتش، در نامه‌ای به جورج واشنگتن در ۱۷۸۰ درباره تأمین آذوقه از ایالت‌های شمالی بر اهمیت ویژه رام تأکید کرد: «علاوه بر گوشت گاو و خوک، نان و آرد، رام نیز ماده‌ای بسیار مهم است که نباید از قلم بیفتد. باید تمام تلاش را برای تأمین مقادیر کافی از آن به کار برد.» مالیات بر رام و ملاس که آغازگر جدایی بریتانیا از مستعمرات آمریکایی بود، به رام طعمی آشکارا انقلابی بخشید. سال‌ها پس از تسلیم بریتانیا در ۱۷۸۱ و تأسیس ایالات متحده آمریکا، جان آدامز که اکنون یکی از بنیانگذاران کشور بود، به دوستی نوشت: «نمی‌دانم چرا باید از اعتراف به این که ملاس عنصری ضروری در استقلال آمریکا بود خجالت بکشیم. بسیاری از رویدادهای بزرگ از دلایل بسیار کوچک‌تر نشأت گرفته‌اند.»

ادامه دارد ...

بخش‌های پیشین:
بخش نخست؛ مقدمه کتاب تاریخ جهان در شش پیاله
بخش دوم؛ آبجوی عصر حجر
بخش سوم؛ آبجوی عصر حجر
بخش چهارم؛ آبجو در جهان متمدن
بخش پنجم؛ خاستگاه خط
بخش ششم؛ خاستگاه اندیشه غربی
بخش هفتم؛ فلسفه نوشیدن
بخش هشتم؛ تاکستان امپراتوری
بخش نهم؛ شراب، نوشیدنی برای همه؟
بخش دهم؛ چرا مسیحیان شراب می‌نوشیدند اما مسلمانان نه؟
بخش دهم؛ نشاط در دوران استعماری
بخش یازدهم: نوشیدنی‌هایی که آمریکا را ساختند

بخش بعدی: روحیه پیشگامی

A History of the World in Six Glasses, Tom Standage





نظر شما درباره این مقاله:








 

ايران امروز (نشريه خبری سياسی الکترونیک)
«ايران امروز» از انتشار مقالاتی كه به ديگر سايت‌ها و نشريات نيز ارسال می‌شوند معذور است.
استفاده از مطالب «ايران امروز» تنها با ذكر منبع و نام نويسنده يا مترجم مجاز است.
Iran Emrooz©1998-2025 | editor@iran-emrooz.net