|
شنبه ۳ آبان ۱۴۰۴ -
Saturday 25 October 2025
|
ايران امروز |
مارکوس اورلیوس در سال ۱۸۰ میلادی درگذشت، نه به دلیل مسمومیت، بلکه بر اثر بیماری. در هفته آخر عمرش، او فقط تریاک و شراب فالرنی مصرف میکرد. پایان حکومت او که دورهای از صلح نسبی، ثبات و رفاه بود، اغلب به عنوان پایان عصر طلایی روم در نظر گرفته میشود. پس از آن، سلسلهای از امپراتوران کوتاهعمر روی کار آمدند که تقریباً هیچیک مرگ طبیعی نداشتند و تلاش کردند تا امپراتوری را در برابر هجوم بربرها از همه طرف محافظت کنند. تئودوسیوس اول (Theodosius I) در بستر مرگ در سال ۳۹۵ میلادی، امپراتوری را به دو بخش شرقی و غربی تقسیم کرد و هر بخش را به یکی از پسرانش سپرد تا دفاع از آن آسانتر شود. اما امپراتوری غربی به زودی سقوط کرد: ویزیگوتها (Visigoths)، یک قبیله ژرمنی، در سال ۴۱۰ میلادی رم را غارت کردند و سپس پادشاهیای تأسیس کردند که بخش بزرگی از اسپانیا و غرب گل (western Gaul) را در بر میگرفت. رم بار دیگر در سال ۴۵۵ میلادی توسط واندالها (Vandals) غارت شد، و خیلی زود امپراتوری غربی به چندین پادشاهی مجزا تقسیم گردید.
بر اساس پیشداوریهای دیرینه رومی و یونانی، هجوم قبایل شمالی میبایست فرهنگ متمدن نوشیدن شراب را با بربریت نوشیدن آبجو جایگزین میکرد. با این حال، علیرغم شهرت قبایل شمال اروپا به عنوان عاشقان آبجو، که آبوهوای آنها برای کشت انگور کمتر مناسب بود، آنها مخالفتی با شراب نداشتند. البته بسیاری از جنبههای زندگی رومی از بین رفت، تجارت مختل شد و دسترسی به شراب در برخی مناطق کاهش یافت؛ به عنوان مثال، رومیتبارهای بریتانیایی با فروپاشی امپراتوری، ظاهراً از شراب به آبجو روی آوردند. اما در عین حال، با به قدرت رسیدن حاکمان جدید، آمیختگی فرهنگی بین سنتهای رومی، مسیحی و ژرمنی نیز رخ داد. یک نمونه از تداوم، بقای گسترده فرهنگ نوشیدن شراب مدیترانهای بود که به اندازهای ریشهدار بود که از دوران یونانی و رومی خود جان سالم به در ببرد. به عنوان مثال، مجموعه قوانین ویزیگوتها که بین قرنهای پنجم تا هفتم تدوین شد، مجازاتهای مفصلی را برای کسانی که به تاکستان آسیب میزدند تعیین کرده بود— چیزی که از بربرها انتظارش نمیرفت.
عامل دیگر در حفظ فرهنگ نوشیدن شراب، ارتباط نزدیک آن با مسیحیت بود که ظهور آن در هزاره اول میلادی، شراب را به جایگاهی با اهمیت نمادین بسیار بالا رساند. بر اساس انجیل، اولین معجزه عیسی مسیح در آغاز رسالتش، تبدیل شش تنگ آب به شراب در یک عروسی در نزدیکی دریای جلیل بود. مسیح چندین تمثیل درباره شراب بیان کرد و اغلب خود را به یک تاک تشبیه مینمود. به پیروانش چنین گفت: «من تاک هستم و شما شاخههایش». سپس، تقدیم شراب به شاگردانش در شام آخر، منجر به نقش آن در عشای ربانی گردید، آیین محوری مسیحیت که در آن نان و شراب نماد بدن و خون مسیح هستند. از بسیاری جهات، این ادامه سنتی بود که توسط اعضای فرقه دیونیسوس و تجسم رومی او، باکوس، پایهگذاری شده بود. خدایان شراب یونانی و رومی، مانند مسیح، با معجزات شرابسازی و رستاخیز پس از مرگ مرتبط بودند؛ و پیروانشان، مانند مسیحیان، نوشیدن شراب را نوعی مشارکت مقدس میدانستند. با این حال، تفاوتهای آشکاری نیز وجود دارد. آیین مسیحی هیچ شباهتی به آیین دیونیسی ندارد، و در حالی که اولی شامل مقادیر بسیار کمی شراب است، دومی مستلزم نوشیدن مقادیر زیاد و افراطی است.
برخی معتقدند که نیاز کلیسای مسیحی به شراب عشای ربانی، نقش مهمی در تداوم تولید شراب در دوران تاریکی پس از سقوط روم ایفا کرد. اما این ادعا اغراقآمیز است، علیرغم ارتباط نزدیک مسیحیت و شراب. مقدار شراب مورد نیاز برای عشای ربانی ناچیز بود، و تا سال ۱۱۰۰ میلادی، بیشتر اوقات فقط کشیش برگزارکننده مراسم از جام شراب مینوشید، در حالی که جماعت فقط نان دریافت میکردند. بیشتر شراب تولیدشده در تاکستانهای زمینهای کلیسا یا وابسته به صومعهها، برای مصرف روزانه افراد مرتبط با امور مذهبی بود. به عنوان مثال، راهبان بندیکتی (Benedictine monks) روزانه حدود نیم پینت [حدود یک چهارم لیتر] شراب دریافت میکردند. در برخی موارد، فروش شراب تولیدشده در زمینهای کلیسا منبع درآمد ارزشمندی بود.
اگرچه فرهنگ شراب در اروپای مسیحی نسبتاً دستنخورده باقی ماند، الگوهای نوشیدن در سایر بخشهای جهان رومی سابق به دلیل ظهور اسلام به شدت تغییر کرد. بنیانگذار اسلام، پیامبر محمد، حدود سال ۵۷۰ میلادی متولد شد. در چهل سالگی، احساس کرد که به پیامبری مبعوث شده است، و در طول یک سری رویاها، قرآن توسط الله بر او وحی شد. آموزههای جدید محمد باعث شد که در مکه، شهری که رونق آن به دین سنتی عرب وابسته بود، محبوبیت نداشته باشد، بنابراین به مدینه گریخت، جایی که پیروانش افزایش یافتند. تا زمان مرگ محمد در سال ۶۳۲ میلادی، اسلام به دین غالب در بیشتر عربستان تبدیل شده بود. یک قرن بعد، پیروان او تمام ایران، بینالنهرین، فلسطین و سوریه، مصر و بقیه سواحل شمال آفریقا و بیشتر اسپانیا را فتح کردند. وظایف مسلمانان شامل نماز پی در پی، صدقه دادن و پرهیز از نوشیدنیهای الکلی است.
بر اساس سنت، ممنوعیت مصرف الکل توسط پیامبر اسلام پس از دعوای دو تن از یارانش در یک مهمانی شرابخواری اتفاق افتاد. هنگامی که پیامبر از خداوند راهنمایی خواست تا از تکرار چنین حوادثی جلوگیری کند، پاسخ الهی قاطعانه بود: «شراب و قمار... از پلیدیهای کار شیطانند. از آنها دوری کنید تا رستگار شوید. شیطان میخواهد به وسیله شراب و قمار، میان شما دشمنی و کینه ایجاد کند و شما را از یاد خدا و نماز بازدارد. آیا باز هم از آنها دست برنمیدارید؟» مجازات نقض این حکم، چهل ضربه شلاق تعیین شد.
با این حال، به نظر میرسد ممنوعیت الکل در اسلام تحت تأثیر عوامل فرهنگی گستردهتری نیز بوده است. با ظهور اسلام، قدرت از مردمان سواحل مدیترانه به قبایل بیابانی عربستان منتقل شد. این قبایل برتری خود را بر نخبگان پیشین با جایگزینی شتر به جای وسایل نقلیه چرخدار، بالش به جای صندلی و میز، و ممنوعیت مصرف شراب - به عنوان نماد بارز تمدن - اعلام کردند. بدین ترتیب مسلمانان، رد مفاهیم قدیمی تمدن را اعلام میکردند. نقش محوری شراب در آیین رقیب یعنی مسیحیت نیز مسلمانان را نسبت به آن بدبین کرده بود؛ حتی استفاده پزشکی از آن نیز ممنوع شد. پس از بحثهای فراگیر، این ممنوعیت به سایر نوشیدنیهای الکلی نیز تعمیم یافت. با گسترش اسلام، ممنوعیت الکل نیز سرنوشت مشابهی پیدا کرد.
اما اجرای این ممنوعیت در مناطق مختلف یکسان نبود. ابونواس (Abu Nouwas) و دیگر شاعران عرب در اشعار خود به ستایش شراب پرداختند و تولید آن در مناطقی مانند اسپانیا و پرتغال - با وجود ممنوعیت قانونی - ادامه یافت. همچنین این واقعیت که گفته میشود خود پیامبر از شراب خرما با درصد الکل کم لذت میبرد، باعث شد برخی مسلمانان اسپانیایی استدلال کنند که مخالفت پیامبر بیشتر با افراط در نوشیدن بوده تا خود شراب. تنها شراب انگور به صراحت ممنوع شده بود - احتمالاً به دلیل درصد الکل بالاتر؛ بنابراین شراب انگور در صورت رقیق شدن تا حدی که از شراب خرما قویتر نباشد، مجاز شمرده میشد. این تفسیر انعطافپذیر اگرچه بحثبرانگیز بود، اما راهی برای گریز فراهم میکرد. در واقع، مهمانیهای شرابخواری شبیه به سیمپوزیومهای یونانی در برخی مناطق جهان اسلام رواج داشت. رقیق کردن شراب با آب، قدرت آن را به میزان قابل توجهی کاهش میداد و با تصویر پیامبر از بهشت - باغی که نیکوکاران در آن «از شرابی پاک مینوشند که با آب تسنیم آمیخته است، چشمهای که برگزیدگان از آن سیراب میشوند» - همخوانی داشت.
پیشروی اسلام در اروپا در سال ۷۳۲ میلادی در نبرد تور در مرکز فرانسه متوقف شد، جایی که نیروهای عرب توسط شارل مارتل (Charles Martel) - کاریزماتیکترین شاهزاده پادشاهی فرانک که تقریباً با فرانسه امروزی مطابقت دارد - شکست خوردند. این نبرد که یکی از نقاط عطف تاریخ جهان محسوب میشود، اوج نفوذ اعراب در اروپا را نشان داد. تاجگذاری نوه شارل مارتل، شارلمانی (Charlemagne)، به عنوان امپراتور مقدس روم در سال ۸۰۰ میلادی، آغاز دورهای از تحکیم و در نهایت احیای فرهنگ اروپایی را نوید داد.
پادشاه نوشیدنیها
«وای بر من!» این را الکوین (Alcuin)، دانشمند و یکی از مشاوران شارلمانی، در نامهای به دوستی در جریان سفری به انگلستان در اوایل قرن نهم میلادی نوشت. «شراب از ظرف های چرمی مخصوص نگداری شراب ما (wineskins) تهی شده و آبجوی تلخ در درون ما میغرد. و چون خودمان آن را نداریم، تو به نام ما بنوش و روزی شادیبخش بگذران.» این سوگواری الکوین نشان میدهد که شراب در انگلستان کمیاب بود، چنانکه در دیگر بخشهای شمال اروپا نیز چنین بود. در این مناطق، که شراب بهصورت محلی تولید نمیشد و باید آن را وارد میکردند، آبجو، شراب عسل (mead)، و نوشیدنی ترکیبیای که در آن غلات را با عسل تخمیر میکردند، رواج داشت. تفاوت میان آبجو در شمال اروپا و شراب در جنوب، تا امروز هم پابرجا مانده است. الگوهای نوشیدن در اروپا در میانه هزاره اول میلادی تثبیت شد و عمدتاً تحت تأثیر گستره نفوذ یونانی و رومی شکل گرفت.
در جنوب اروپا، یعنی در محدوده پیشین امپراتوری روم، نوشیدن شراب (معمولاً بهطور متعادل و همراه با غذا) همچنان غالب است. در شمال اروپا، که از قلمرو روم خارج بود، نوشیدن آبجو، غالباً بدون همراهی با غذا، رواج بیشتری دارد. امروزه بزرگترین تولیدکنندگان شراب در جهان عبارتاند از فرانسه، ایتالیا و اسپانیا؛ و مردم لوکزامبورگ، فرانسه و ایتالیا نیز بیشترین میزان شراب را مصرف میکنند، بهطور میانگین حدود ۵۵ لیتر به ازای هر نفر در سال. در مقابل، کشورهایی که در آنها بیشترین مقدار آبجو مصرف میشود، اغلب از دیدگاه رومیان جزو سرزمینهای بربر محسوب میشدند: آلمان، اتریش، بلژیک، دانمارک، جمهوری چک، بریتانیا و ایرلند.
نگرشهای یونانی و رومی نسبت به شراب، که خود ریشه در سنتهای کهنتر خاور نزدیک داشتند به شیوههای دیگری نیز باقی مانده و به سراسر جهان گسترش یافتهاند. هرجا که الکل نوشیده میشود، شراب متمدنانهترین و فرهنگیترین نوشیدنی محسوب میشود. در این کشورها، در ضیافتهای رسمی و اجلاسهای سیاسی شراب سرو میشود، که نشاندهنده پیوند ماندگار شراب با شأن، قدرت و ثروت است.
شراب همچنین بیشترین ظرفیت را برای تمایزگذاری اجتماعی و شکلگیری ذوقشناسی فراهم میکند. درک تفاوت شرابهای گوناگون بر اساس محل تولیدشان نخست با یونانیان آغاز شد، و ارتباط میان نوع شراب و جایگاه اجتماعی نوشنده با رومیان تقویت گردید. «سیمپوزیوم» یونانی و «کونوینیوم» رومی هنوز در قالب مهمانی شام امروزی در حومه شهرها ادامه دارد، جایی که شراب موجب سوختگیری گفتوگوهایی تقریباً آیینی درباره موضوعاتی همچون سیاست، کسبوکار، پیشرفت شغلی و قیمت مسکن است، آنهم در فضایی اندکی رسمی با قواعد خاصی برای ترتیب صرف غذا، چیدمان کارد و چنگال، و غیره. میزبان مسئول انتخاب شراب است، و این انتخاب باید نشاندهنده اهمیت مناسبت و جایگاه اجتماعی میزبان و مهمانانش باشد. چنین صحنهای را یک رومی مسافر زمان به دوره ما بیدرنگ بازمیشناخت.
بخشهای پیشین:
بخش نخست؛ مقدمه کتاب تاریخ جهان در شش پیاله
بخش دوم؛ آبجوی عصر حجر
بخش سوم؛ آبجوی عصر حجر
بخش چهارم؛ آبجو در جهان متمدن
بخش پنجم؛ خاستگاه خط
بخش ششم؛ خاستگاه اندیشه غربی
بخش هفتم؛ فلسفه نوشیدن
بخش هشتم؛ تاکستان امپراتوری
بخش نهم؛ شراب، نوشیدنی برای همه؟
بخش دهم؛ چرا مسیحیان شراب مینوشیدند اما مسلمانان نه؟
در اینجا فصل مربوط به شراب پایان مییابد و فصل بعدی به وودکا و نوشیدنیهای مشابه اختصاص دارد.
بخش بعدی: نشاط در دوران استعماری
A History of the World in Six Glasses, Tom Standage

|
| |||||||||||||
|
ايران امروز
(نشريه خبری سياسی الکترونیک)
«ايران امروز» از انتشار مقالاتی كه به ديگر سايتها و نشريات نيز ارسال میشوند معذور است. استفاده از مطالب «ايران امروز» تنها با ذكر منبع و نام نويسنده يا مترجم مجاز است.
Iran Emrooz©1998-2025 | editor@iran-emrooz.net
|