iran-emrooz.net | Thu, 14.04.2011, 16:18
نامه جمعی از فعالان سیاسی، اجتماعی
در محکومیت کشتار و خشونت صورت گرفته مورخ ۱۹ فروردین در شهر اشرف
حمله نظامی مرگ بار ارتش و نیروهای امنیتی عراق به کمپ اشرف و درگیری با نیروهای سازمان مجاهدین خلق یکی از تاسف بارترین رویدادهای تلخ ایرانیان خارج از کشور را رقم زد. کشته و زخمی شدن دهها نفر، یک بار دیگر چهره کریه خشونت را آشکار ساخت که تا چه میزان ویرانگر است و بر چهره انسانیت چنگ میزند.
فاجعه جان باختن افراد بیسلاح و محصور در محیطی بسته در برابر یورش نیروهای مجهز به انواع و اقسام ادوات نظامی، عملی غیر قابل پذیرش و ضد انسانی است. این اتفاق شوم ضرورت مهار اشکال ناموجه خشونت دولتی و حفاظت از مردمان بیسلاح در برابر تهاجم نظامیان را گوشزد میسازد.
ما امضا کنندگان این نامه با تاکید بر مرزبندی صریح و مخالفت قاطع با عقاید، روشهای فعالیت و عملکرد سازمان مجاهدین خلق و نظر منفی نسبت به مواضع کنونی این سازمان و در عین حال محکوم کردن اعمال سرکوب گرانه و غیر انسانی جمهوری اسلامی در قلع و قمع و مجازاتهای اعضاء این سازمان دربرهههای مختلف و بخصوص جنایت اعدامهای گسترده و فراقضایی سال ۱۳۶۷، صرفا از زاویه موازین حقوق بشری و اصول انسانی، نقض حقوق بنیادی ساکنان اشرف و اعمال خشونت لجام گسیخته از سوی دولت عراق بر علیه آنان را محکوم میکنیم.
ما معتقدیم اگر چه حضور سازمان مجاهدین خلق در عراق از ابتدا اشتباه بود و برخورداری از چتر حمایتی رژیم صدام حسین که چشم طمع به بخشهایی از خاک ایران داشت و تهاجمی بر علیه میهن و ملت انجام داده بود، از خطاهای بزرگ و نابخشودنی این سازمان سیاسی محسوب میشود، اما اعضاء این گروه سیاسی حق دارند از اذیت و آزار نیروهای دولتی بدور باشند و حق مصونیت آنها از خشونت، شکنجه و قتل به رسمیت شناخته شود.
دولت عراق محق است که در قلمرو خود اعمال حاکمیت کند و اقتدار مشروع خود را تحقق بخشد اما این حق نباید از راه زور، خشونت و سرکوب خونین صورت گیرد. به باور ما دولت عراق، نمایندگان سازمان مجاهدین و نمایندگان جامعه جهانی باید تدبیری بیندیشند که از تکرار فاجعه انسانی در منطقه جلوگیری شود. این امر نیازمند خویشتن داری و برخورد واقع بینانه با مسائل هست و طرفین باید انعطاف نشان دهند.
شرایط جدید عراق با دوران صدام حسین فرق مینماید. رهبران مجاهدین میبایست الزامات موقعیت جدید را درک کنند. در تحلیل آخر مردم عراق و دولت مشروع منتخب آنان مرجع صاحب صلاحیت هستند که باید تعیین کنند مجاهدین در عراق بمانند یا آنجا را ترک کنند. همچنین رهبران سازمان مجاهدین و بخصوص آنهایی که در اشرف نیستند، در قبال زندگی و امنیت ساکنان اشرف مسئولیت دارند. حفظ جان آنها مهمتر از وضعیت خود سازمان، منافع سیاسی رهبران و ترجیح برای ماندن در یک منطقه جغرافیایی خاص است. بنابراین نباید با اصرار بر ماندن در کشوری که خواهان خروج آنها است، جان اعضاء ساکن خود در اشرف را بخطر بیندازند.
در این میان همچنین سازمان ملل نقش مهمی دارد تا شرایط خروج شرافتمندانه اعضاء سازمان مجاهدین خلق از عراق و برخورداری آنها از حقوق پناهندگی و زندگی توام با امنیت و آرامش را هموار سازد.
در پایان ضمن محکومیت دوباره کشتار اعضاء سازمان مجاهدین خلق در اشرف و مخالفت با هر گونه اقدام تبلیغاتی از این رویداد برای ترویج خشونت و خط مشی مسلحانه و همچنین تقبیح موضع دولت جمهوری اسلامی ایران در حمایت از برخوردهای خشونت آمیز با ساکنان اشرف، اعلام مینمائیم که اجرای موارد زیر میتواند بحران بوجود آمده را به نحو مناسبی حل کند و از گستردهتر شدن این فاجعه انسانی جلوگیری نماید:
۱- ضرورت توقف فوری خشونت نیروهای دولتی عراق بر علیه ساکنان اشرف
۲- فراهم کردن سریع خدمات درمانی و امکانات پزشکی برای مصدومان و مجروحین واقعه
۳- تشکیل کمیته حقیقت یاب و بیطرف از سوی سازمان ملل با مشارکت نهادهای معتبر حقوق بشری تا به تحقیق در خصوص چگونگی شکل گیری فاجعه و شناسایی و مجازات عاملان و مسببان بپردازد.
۴- خویشتن داری دولت عراق و تمرکز بر پیدا کردن راه حل حقوقی، قانونی و غیر نظامی مبتنی بر رعایت حقوق انسانی ساکنان اشرف و حق اعمال حاکمیت دولت عراق
اسامی امضا کنندگان:
ابقری شهلا
ابقری سیاوش
احمدی رامین
احمدیان خشایار
ارشاد اردوان
اسکی کیوان
افتخاری بیژن
افشاری علی
اکبرین محمد جواد
الاحمد محمد
الیاسی صفورا
امیر حسین
امیر احمدی مهران
امیر خسروی آرواند
امیری منوچهر
امینی مهدی
امینی محمد
انصاری علی
انواری مرتضی
انوشه محمد
آراک فریبرز
آزاد مریم
آزاد محمد
آزاد دانش
آزاد صلواتی
آهاری مریم
بابایی محمد
باجغلی رحیم
بازرگان عبدالعلی
باطبی احمد
باقرزاده حسین
بحرینی رها
بختیار علی
براتی مهران
بردبار بابک
برزنجه محمد
برقعی محمد
برلاس فاریا
بلوچ بهزاد
بهادری علی
بهار دوست شهلا
بهبهانی سعید
بهداد سهراب
بهرنگ کامیار
بیات محبوبه
پارسا کوروش
پارسی پویا
پزشکی کتایون
پگاهی مهشید
پوریان مارسل
پیرزاده بیژن
پیوندی سعید
تقوایی احمد
جعفریان رضا
جمشید خان
جهاندار پویا
جیلانی بهیه
چرندابی رضا
حائری
حبیبی ناهید
حسنپور ستاره
حسینپور هوشنگ
حسینپور هوشنگ
حسین طالشی علی
حسینی حسین
حسینینژاد لیدا
حقوقی مازیار
حکمت بیژن
حمزه لو یوسف
خسروی مصطفی
داور مرتضی
داوودی کمال
داوودی مهاجر فریبا
درهمی سعید
دوستی فرشاد
راد رضا
رادمان بابک
رضایی شیده
رنجبر درویش
زرهای حسن
زندی سیامک
سازگارا محسن
ساکت پرهام
سپهری فر تارا
سرابندی نسیم
سعدین داریوش
سلطانی داریوش
سلطانی حجت
سلیمی نیاز
سیما سلمان
سینا بیژن
شامبیاتی رحیم
شب افروز مسعود
شجاع رحمان
شریعتمداری حسن
شعبانی سعید
شکوهی فرد محمد رضا
شمس حسن
شمیرانی نیلوفر
شهریزاده شهروز
شیدا شبیر
شیرازی بابک
صادقی محمد
صالحی حسن
صحتی کوروش
صدری احمد
صدیقی جواد
طالبی حسن
طواف محمد جواد
ظریفی نیا حمید رضا
عاصمی شهره
عبادی شیرین
عباسزاده ماشاء الله
عباسقلینژاد محبوبه
عباسی غلام
عبداللهی عباس
عبدی علی
عظیمی هاشمی نگین
علوی شاهد
فاریابی فرشید
فتحی مهناز
فرد میترا
فرهنگ منصور
فروزی نادر
فروزی نادر
فریدی ناصح
فولادی فیروزه
قاجار آریا
قاسمی پروین
قاسمینژاد سعید
قاضی فرشته
قائمی هادی
قتحی مهرداد
قراگوزلو عباس
قربانی یدی
قلیپور رحیم
قنبری علیاکبر
کبریایی امیر
کدیور محسن
کرمی ناصر
کشفی صمصام
کهنموییپور ارسلان
کوهن سیروس
گنجبخش امیر حسین
ماهوتیها حسین
محمدی مجید
محمدی فرشاد
محمودیان پویان
مختاری پرویز
مخملی
مرادیان آزاد
مشایخی مهرداد
مشایخی رضا
مصطفیی محمد
مقدم چنگیز
مقصودیان سیاوش
ملکپور الهام
ملک محمدی مرتضی
ملکی رویا
مهتری ابراهیم
مهدی علی اکبر
مهرانی بهزاد
مهرانی بهناز
موسوی فرح
موسوی خوئینی سید علی اکبر
میر ابراهیمی روزبه
میر فخرائی مهران
نظامی بورگان
نکوکار قاسم
نوربخش مهدی
نوری اعلا پرتو
نوریزاده نادر
نوائیان داوود
نیری محمد حسین
نیکنام امینی مجید
نیکی مرتضی
همتی رحیم
هواری نسب خلیل
وحیدمنش پروانه
یدک محمد رضا
یوسفی اشکوری حسن
نظر کاربران:
هر چند خونریزی عمل ناپسندی ست ولی محکومیت دولت عراق بدون بررسی اصل کنش و واکنشهای ساکنین اردوگاه اشرف و دولت عراق خطاست. باشناختی که از پیروان مسعود و مریم رجوی در دست است مقاومت و خشونت گرایی ساکنین این اردوگاه در مقابل بازرسی اردوگاه توسط نیروهای عراقی امری ست قابل پیش بینی. در آن صورت آیا این امر قابل قبول ست که دولت عراق در داخل مرزهای خود حق بازرسی بخشی از خاک خود را نداشته باشد؟ کدام دولتی در غرب به چنین امری تن خواهد داد؟ که یک مرتبه فریاد بر باد رفتن حقوق انسانی ساکنین این اردوگاه از سوی کسانی در غرب به هوا برخاسته ست. مظلوم نمایی پیروان این سازمان و تنها محکوم کردن نیروهای عراقی تنها یک تنه به قاضی رفتن ست. گناه این خونریزی اول با رهبری این سازمان و سپس ساکنین این اردوگاه و یعد با نیروهای عراقی ست.
ن. ه
*
بهرحال میبایست هرنوع آدمکشی را محکوم کرد حتی اگر سازمان ملل دستور دهد و اما در عراق این تیره بختان قربانیان مثلث مسعود و مریم، حکومت تشیع اسلامی و دولت ضعیف عراقاند، فعالان سیاسی باید بدانند که نمیشود در خانه و کشوری که قبلا صاحب دیگری داشته وامروز مالک دیگر اصرار بماندن کرد و آن هم به بهای خون، آیا عراق حق دارد چون اروپا شهروند خارجی را تفتیش یا بازرسی کند یانه؟ رهبریت مجاهدین این افراد را به قتلگاه میفرستد و حکومت خامنهای هم بدولت عراق که هم مسلکند فرمان شکستن مقاومت را میدهد. گویا تا ابد باید این ارتش آزادی بخش ملی ایران در عراق برقرار باشد و انتظار حمله ناتو و دیگری را بکشد تا فضایی بوجود آید و ولی فقیه مجاهد و یا مریم مهرتابان بر سر دستها بخلافت ایران برسند، خانومها وآقایان فعالان سیاسی واجتماعی باید رک و راست برهبریت این سازمان بگویند که فرصت وزمان مظلوم نمایی از بین رفته و باید طرحی نودراندازیم، ارتش اتحاد جماهیر شوروی هم منحل شد وتغییر ماهیت داد.
افراد قرارگاه اکثریت بیش از ۴۰ سال دارند و هیچ آیندهای هم در عراق جز پوسیدن و نابودی ندارند اگر نیروهای حکومت اسلامی عراق هم نباشدزمان چنین خواهد کرد، برگشت به ایران هم مصیبت بارتر، افرادی از قشر پایین هستند اگر پدرومادرشان در قید حیات نباشند و از نظر اقتصادی هم تامین نباشندو در صد بیکاری هم حتی بین تحصیل کردهها بیداد میکند و از آن گذشته تحت نظر دائمی بسیج هم خواهند بود، پس چشم اندازی درایران برایشان متصور نیست فقط فشار همه ایرانیان خارج کشور انساندوست با فشار بر رهبریت سازمان و مسئول نامیدنشان درین خونریزی وتقاضا از کشورهای غربی پناهندگی آنها را ممکن کرد.
باید دانست که قریب به هزار نفر اینها در غرب پناهند هستند ویا تابعیت دارند وبرگشتشان بدون اشکالست ولی حلقه مافیایی سازمان نمیپسندد ومورد ذائقه آنها نیست، زیرا اینها با ورود به کشورهای اروپایی وآمریکایی سریع چشم وگوششان باز میشود و دروغها وفریبهای ۲۵ ساله بر ملا میشوند، واگر هم هوادار بمانند دیگر رهبر بت نخواهد بود.
مسعود ومریم خوب میدانند که هسته متعصبین سازمان فقط در عراق وجود دارد که افرادش جز ایران وعراق اطلاع و آگاهی حتی جزیی از دنیای نادیده خود ندارند. سرکردگان اشرف که اغلب در فرنگ هم زیستهاند و اوامر رهبری را منتشر واجرا میکنند باین افراد پکباخته تلقین میکنند که در اروپا وآمریکا مارا تروریست میدانند و زندان میکنندو یا پول نداری میخواهی آنجا چه کنی وبا وحشت و تهدید مطیع و فرمانبردارشان کردهاند و همه جاسوس همند
نسخه:
۱- باید ارتباطات تلفنی، تلویزیونی و مکاتبهای آنها با کادر مرکزی قطع شود.
۲- سرکردگان از اکثریت مطیع و نا آگاه جدا شوند
۳- تک تک اطلاع رسانی و مصاحبه شوند و تمایلاتشان و هدفشان مشخص شود
۴- با تمام کانونهای بشر دوستانه، سازمان ملل و یونسکو وغیر ه درتماس بود تا از عراق خارج شوند
۵- فحش وبدو بیراه مجاهدین را هم از صمیم قلب قبول کرد
*
جدا از اینکه مجاهدین چه سیاستی را در قبال محل زندگی خود اتخاذ کرده اند و یا خواهند کرد موضوع مورد نظر نبوده بلکه با توجه به حقوقی که در قوانین بین المللی در مورد چنین افرادی در نظر گرفته شده است وظیفه ماست که امروز با حد اکثرتوان خود به دفاع از این حقوق مسلم آنان بپا خیزیم تا فردا در جایی دیگر و با افرادی دیگر چنان نکنند. این وظیفه سازمانهای مدعی حافظ حقوق بشر است تا از آنان در هر کجا که هستند دفاع کند و من این نظر را که بگریزید تا جان سالم بدر برید را پیشنهادی دوراندیشانه ای و سازنده نمیبینم.
فریبرز آرام
*
در وهله اول دیدن تصاویر مجروحین و کشته گان دل هر آدمی را به درد میآورد. روزگاری ما با این آدمها همسنگر و هم مرام بودیم. اینها هم خانواده دارند، کسانی که چشم انتظارشان نشسته است. من از رویکرد انسانی موجود در متن بیانیه حمایت میکنم اما تنها محکوم کردن رفتار خشن و ضد انسانی دولت عراق کافی نیست. سوال اساسی باید این باشد که: مشکل کجاست و چگونه میتوان از تکرار چنین وقایع دلخراشی جلوگیری نمود؟
اگر رهبری مجاهدین بخواهد و اراده کند میتواند تمامی ۳۴۰۰ نفر گرفتار در اشرف را ظرف کمترین زمان ممکن از عراق خارج کند. برای این کار؛ هم توان مالیاش را دارند و هم امکانات لجستیکی و تدارکاتی.اش را.
مگر همین سازمان در جنگ اول خلیج فارس در سال ۱۹۹۹ بیش از ۸۰۰ کودک را در حالیکه هیچگونه مدرک شناسایی و پاسپورت نداشتند از عراق خارج و به کشورهای اروپایی منتقل نکرد؟ در جنگ دوم خلیج فارس در سال ۲۰۰۳ که شرایط امنیتی؛ نظامی و سیاسی عراق بحرانیتر از الان بود مگر همین سازمان در بحبوحه تهاجم امریکا به عراق بیش از ۶۰۰ تن از کادرهای بالای خود را از عراق خارج نکرد؟ مشکل در نتوانستن نیست؛ گره کار آنجاست که رهبری مجاهدین نمیخواهد این نیروها را از عراق خارج کند.
اگر ما مجاهدین را در قامت یک گروه و سازمان سیاسی ارزیابی بکنیم این ادعای من نامعقول و غیر منطقی جلوه خواهد کرد؛ از نظر من مجاهدین دیگر یک سازمان سیاسی نیستند و به یک سکت و فرقه سیاسی – مذهبی تعییر ماهیت دادهاند. اگر از منظر قوانین و مناسبات فرقهای به تحولات اردوگاه اشرف نظر بیندازیم قضیه را جور دیگری خواهیم دید.
در مناسبات فرقهای جان و هستی اعضاء کوچکترین ارزشی برای رهبر فرقه ندارد. مهم خواست و نیاز رهبر فرقه است. رهبر فرقه مجاهدین یک زمانی دست در دست صدام حسین داشت؛ و هم اکنون هم بستر لابیهای اسرائیل و نئوکانهای امریکایی شده است.
اگر تمامی ۳۴۰۰ نفر گرفتار در اردوگاه اشرف قتل عام بشوند برای رجوی تفاوتی نمیکند. من هنوز به خوبی به یاد دارم مرداد ماه ۱۳۶۷ را؛ زمانیکه خسته و زخمی از عملیات فروغ جاویدان برگشته بودیم. عملیاتی که ۱۴۰۰ تن از دوستانمان کشته شدند و تعداد زیادی مجروح.؛ رجوی چند روزی چهره پنهان کرد و زمانیکه زبان به سخن گشود؛ گفت انتظار داشتم بیشر از اینها تلفات بدهیم. رهبری مجاهدین قتل عام فرزندان بیگناه مردم در روز جمعه ۸ آوریل را فروغ اشرف نام گذاری کردهاند؛ یعنی جهت گیری رهبران فرقه مشخص است.
راه حل چیست؟ هیج کشوری در دنیا حاضر به پذیرش یکجای ۳۴۰۰ نفر نیروی نظامی شستشوی مغزی شده با میانگین سنی ۴۵ سال و مبتلا به انواع و اقسام بیماریهای روحی و جسمی نیست. دولت کنونی عراق به هیچ وجه حاضر به قبول ادامه حضور مجاهدین در عراق نیست. رهبری مجاهدین سیاست حفظ اردوگاه اشرف به هر قیمتی را در پیش گرفته است. اعضاء مجاهدین حاضر به بازگشت به ایران نیستند.
دست اپوزیسیون خارج از کشور هم کاری به جز برخی تحرکات حقوق بشری و اظهار همدردی و نامه نگاری نمیتواند انجام بدهد.
رفتن به منطقه خودمختار کردستان عراق هم منتفی است زیرا در ماه عسل روابط صدام حسین – رجوی در انتفاضه سال ۹۹ نیروهای رجوی؛ کردهای عراقی را سرکوب کردند و این جنایت هنوز در حافظه جمعی اکراد عراقی زنده است. اما یک راه حل جهت حل این معضل وجود دارد. راه حلی کم هزینه و بدون خونریزی. همه با هم و با استفاده از کلیه امکانانی که داریم بر دولت عراق و سازمان ملل فشار بیاوریم که:
افراد مستقر در اردوگاه اشرف را تفکیک کند. یعنی نفرات فرمانده و خط دهنده را از بدنه پائین که بیشترین تعداد را تشکیل میدهند جدا سازند. افراد امکان دسترسی به تلویزیون (نه تلویزیون داخلی مجاهدین) اینترنت و اخبار را داشته باشند.
اجازه بدهند این افراد آزادانه به شهرها تردد داشته باشند. بروند سینما؛ پارک؛ بستنی و ساندویچ بخورند؛ مردم و زندگیشان را از نزدیک ببینند. اجازه داشته باشند با خانوادههایشان به طور خصوصی ملاقات کنند. خانوادهها حتی الامکان بچههای کوچک فامیل را به همراه داشته باشند. بعضی از این افراد بیشتر از بیست سال است که کودکی را در آغوش نگرفتهاند. امکان داشته باشند که به طور آزادانه با خانوادههایشان در ایران مکالمه داشته باشند.
با کمک و زیر نظر سازمان ملل و با هم یاری گروههای اپوزیسیون ایرانی در خارج از کشور و کمک گرفتن از گروههای حقوق بشری در
کشورهای اروپایی یک صندوق حمایت مالی تاسیس شود. از محل درآمدهای آن صندوق به هر کدام از نفرات مجاهدین که نیاز مالی دارند مبلغی وام بلاعوض پرداخت شود.
اگر این پروسه در ظاهر خیلی ساده به مدت یک سال اجرا شود از نظر من کمتر در اردوگاه اشرف پیدا خواهد شد که با تیرکمان و سپر دست ساز به جنگ نفر برها و تانک عراقی برود.
کریم حقی
*
روح متعادل و صلح جویانه مندرج در متن این نوشته شایسته قدردانی و حمایت است. و ایکاش بر یک حقیقت دیگر هم اصرار می شد. حقیقتی که همه آزادیخواهان ایران از لحظه سقوط رژیم صدام همواره دلهره وقوع آن را داشته اند. آزادیخواهان ایران می دانسته اند که نظر به ماهیت نیرویی که در عراق مسلط شده است اصرار مجاهدین خلق بر حفظ "شهر اشرف" و حفظ تشکیلات مجاهدین با روند سیاسی جاری سازگار نیست و ترک عراق و سکنی گرفتن در کشورهای پناهنده پذیر یگانه تصمیم درست برای رهبران آن سازمان است.
زمانی که دولت امریکا حق حاکمیت بر عراق را به طور کامل به دولت عراق واگذار کرد نگرانی ها از نزدیک تر شدن روز فاجعه در دل تمام آزادیخواهان و بشر دوستان ایران و جهان شدت گرفت. بسیاری از تشکل های سیاسی، از جمله اتحاد جمهوری خواهان ایران، به درستی بر فوریت خروج مجاهدین از عراق و بر مسوولیت دولت ها برای وادار سازی مجاهدین به خروج از عراق تاکید کردند.
متاسفانه رهبری سازمان مجاهدین وسیع ترین و کارساز ترین کمپین خود را برای کسب "حق ماندن در شهر اشرف" متمرکز کرد. اکنون نیز، نظر به اهداف سیاسی و خط مشی های حکومت های حاکم بر عراق و ایران مسلم است که حفظ تشکیلات مجاهدین در "شهر اشرف" به درگیری و خشونت بیشتر آغشته خواهد شد.
اکنون زمان آنست که تا فاجعه تکرار نشده است، ضمن محکوم کردن هرگونه آدم کشی و خون ریزی توسط ارتش عراق، ضمن اعمال فشار بر دولت عراق برای اعلام موراتوریوم به سازمان مجاهدین و حامیان قدرتمند بین المللی آنان مراجعه و اصرار شود که تقاضای این سازمان برای اسکان اعضای خود در یک کشور امن به دبیرکل سازمان ملل متحد تسلیم شود.
متاسفانه نه در درخواست های بیان شده توسط خانم مریم رجوی که در مراسم یادبود قربانیان اخیر "شهر اشرف" در اورسوراواز عنوان شد، و نه در فهرست مطالبات چهارگانه مندرج در نامه روشنفکران و فعالان سیاسی ایرانی، که در فوق انتشار یافته است، به ضرورت، اهمیت و فوریتِ انتقال و اسکانِ "ساکنان شهر اشرف" در یک کشور امن اشاره ای نشده است.
فرخ نگهدار