iran-emrooz.net | Sun, 21.08.2005, 18:27
بازگشت به سياست ياس فرهنگی
رالف داهرن دوف / برگردان: علیمحمد طباطبايی
 |
يكشنبه ٢٩ مرداد ١٣٨٤
چند سال پيش از اين، تاريخنگار مشهور فريتس شترن (Fritz Stern) كتابی با عنوان « سياست ياس فرهنگی » در بارهی آلمان نوشت. وی برای نشان دادن بيزاری و نفرتی كه بسياری از آلمانیها از جهان مدرن و به ويژه از علم اقتصاد و خط و مشیهای دموكراتيك داشتند آثار سه نويسندهی پرفروش (اما اكنون فراموش شده) از اواخر قرنهای ١٩ و ٢٠ را به شهادت گرفت. برای شترن اين بخشی از همان خاك فرهنگی بود كه ناسيونال سوسياليسم در آن جوانه زده و به شكوفايی خود رسيده بود.
البته اكنون در مقايسه با عصری كه نازیها در آن زندگی میكردند بسيار چيزها تغيير كرده است. در پی پيروزی هولناك و شكست خونين سياستهای ياس فرهنگی نوبت به دورهی معجزهی اقتصادی آلمان رسيد كه اين كشور را به يكی از موفقترين كشورهای جهان تبديل نمود، آن هم صرفاً در شش دهه دموكراسی فزاينده و پايدار.
با اين وجود هنوز هم نشانهها و آثاری در جامعهی آلمان میتوان يافت كه حكايت از نگرش ياس فرهنگی داشته باشد، يعنی نگرشهايی كه علم اقتصاد جديد را ناگوار و گشودگی تمامی دروازهها به روی جهانی در حال يكپارچه شدن را هولناك ارزيابی میكند. «سرمايهداری ناب» و « جهانگرايی » تصاوير هولناكی در خاطرههای آنها زنده میكنند. در استعارهای اسفناك از سخنرانی فرانتس مونتفرينگ رهبر سوسيال دموكراتهای حاكم سخن از « دستههايی از ملخهای سرمايهدار كه به مردم بیدفاع و سخت كوش هجوم میآورند » به ميان میآيد.
يقيناً انزجار و بيزاری از اقتصادهای ليبرالی و بازارهای جهانی به كشور آلمان محدود نمیشود و میتوان گفت كه احساسات مشابهی در شكل دادن انگيزههايی برای رد قانون اساسی اتحاديهی اروپا توسط فرانسویها و احتمالاً هلندیها نقش داشته است، و اين همان چيزی است كه بعضی از فرانسویها و هلندیها از جهت ليبراليسم اقتصادی كه در بر دارد به عنوان چيزی بيش از حد « انگلوساكسونی » تلقی میكنند.
برای بسياری گزينش مطرح ديگر در برابر سرمايهداری و جهانگرايی تصويری ساده و بیپيرايه از « الگوهای اقتصادی اروپايی » است كه هنوز هم البته هيچكس آنها را به درستی تعريف نكرده است و در واقع اين كاری بس دشوار است. خط و مشیهای اجتماعی در اروپا ـ همچون همهی چيزهای ديگرش ـ دارای تنوع بسيار است و تلقیهای عامه پسند طيف وسيعی را زير پوشش میگيرد، از حمايت گرايی مبتذل و اشتياق شديد برای يارانهها در بعضی از كشورهای اروپايی پير گرفته تا دلبستگی زياد به بازار آزاد در اعضای جديدتر اتحاديه اروپا در غرب (ايرلند و پرتقال) و در شرق (لهستان و سلوواكی).
در واقع الگوی اجتماعی اروپا كه در بارهی آن بسيار داد سخن دادهاند بيشتر يك رويا است تا واقعيت، رويايی از يك جهان دنج و راحت كه در آن حكومتی خير انديش از مردم مراقبت میكند (٢). چنين جهان آرمانی در درجهی اول به لحاظ دشواریهای جمعيتی نمیتواند قابل تحقق باشد، زيرا تقاضاهای همواره فزاينده و قانونی برای كمكهای دولتی تقبل هزينههای چنين جهانی را برای دولتها غير ممكن میسازد.
بعضی از انسانها ـ و حتی تنی چند از سياستمداران ـ از چنين وضعيتی نتيجههای درستی میگيرند. آنها میدانند كه ما همگی در نهايت بايد به ابتكار عمل شخصی و تلاش خود متكی باشيم و آنها بهترين استفادههای ممكن از فرصتهای بازارهای باز را مورد توجه قرار میدهند. اما ديگران در اروپا با اين شيوهی نگرش مانند يك فيلم كارتون برخورد میكنند كه میتواند به زبان فرانسوی يا آلمانی باشد: « اتكا به خود قطعاً بسيار مهم است، اما برای آن ما به سياست متكی هستيم ».
علت وجود چنين تفاوتها در بينش و درك افراد را بايد در سنتهای عميق سياسی و فرهنگی در رابطه با نقش حكومت در زندگی روزمرهی مردم دانست. در همين جا است كه ايالات متحده حقيقتاً از فرانسه و آلمان متفاوت است، در حالی كه بريتاينا نيز دارای سنت مشابهی از بی اعتمادی نسبت به حكومت است و نه اتكا به آن.
البته از جهتی متفاوت میتوان گفت كه در بارهی ايتاليا نيز همين موضوع صدق میكند. ايتاليا برای مدتها دارای يك حزب كمونيست بود و چپها شايد دوباره قدرت را در اين كشور به دست گيرند. اما در ايتاليا خصومتهای غريزی نسبت به آزادیهايی كه سرمايهداری را ترغيب میكند وجود ندارد. لهستان كشور ديگری است كه در آن ابتكار فردی در حال باليدن است ـ تا به آنجا كه در فرانسه سخن مجعول « لولهكش لهستانی » تبديل به ضربالمثلی برای نشان دادن خطراتی شده است كه جهان گرايی فرانسه را تهديد میكند.
نيازی به گفتن نيست كه در بسياری از اقتصادهای شديداً در حال رشد در آسيا چنين وسواسهايی وجود ندارد. البته حقيقت دارد كه در هند بايد بر سستی و سكون قرائت بومی از سوسياليسم فابيانی (Fabian socialism) غلبه كرد. اما در اصل چنين موردی در هند روی داده است. در واقع در بعضی از كشورهايی كه نائل به درك نكتهی اصلی در جهان گرايی شدهاند، ايجاد الگوهای جديدی ممكن گشته است كه به كمك آنها میتوان در چيرگی بر كار محال رشد اقتصادی، پيوند اجتماعی و آزادی سياسی كامياب گشت.
رويكرد شديداً ريشه دوانيدهی ضد سرمايهداری و ضدجهانگرايی در جای ديگر دليل كافی برای نگرانی است. فريتس شترن كتاب خود را برای آن نوشت كه خطرات نفرت رومانتيك از مدرنيته را هشدار دهد (٣). هرچند كه نرخ بالای بيكاری طولانی مدت همراه با حذف كمكهای مالی و خدماتی دولتی چنين شيوههای برخوردی را تغذيه میكند، اما خود علتی برای آنها نيست. ريشههای عميق فرهنگی آنها به مراتب اهميت بيشتری دارد.
در بارهی پيامدهای آنها نيز همان نگرانیها مطرح است. احساسی از ياس و سرخوردگی كه از احساسات ضد سرمايهداری و ضدجهانگرايی سرچشمه میگيرد به تركيب مهلكی از روياهای آركادی (فرانسه برای فرانسویها) و يك واقعيت بیرحمانه ـ شايد حتی اغواكننده ـ رهبران جناح راست (ژان ماری لوپن در فرانسه) و در جناح چپ (اسكار لافونتن و حزب او در آلمان) منتهی میشود. شكوفايی اقتصادی و آزادی قربانیهای اصلی خواهند بود، مگر آن كه كسانی كه موقعيتهای اصلی را در اختيار خود گرفتهاند كنار بروند.
--------------------
رالف داهرن دورف نويسندهی كتابهای مورد تحسين قرار گرفتهی بسياری است. وی نمانيدهی پيشين اتحاديهی اروپا از آلمان بود و عضو پيشين مجلس عوام انگلستان، همچنين رئيس قبلی مدرسهی اقتصادی لندن و مسئول پيشين كالج سنت آنتونی در آكسفورد.
1: back to the Politics of cultural Despair by Ralf dahrendorf.
Project Syndicate 2005.
٢: راه دور نرويم. اين دقيقاً همان رويای اصلاح طلبان و روشنفكران طرفدار آنها در ايران خودمان است. در جای رويای قديمی از جامعهی سوسياليستی اكنون رويای جامعهی مدنی و دولت خدمتگذار نشسته است. مترجم.
٣: نفرت رومانتيك از مدرنيته را به دفعات میتوان در صفحههای فرهنگ و انديشه در روزنامههای معروف به اصلاح طلب ايرانی ديد. در مطلب كوتاهی با عنوان « ما مظنونان » به قلم آقای اميد مهرگان كه مطالب بسياری در شرق دارد وی قتل اتفاقی جوان برزيلی در ايستگاه متروی لندن را دستمايهی نوشتاری شديداً ضد غرب میكند. وی از همين يك مورد به راستی استثنايی (در برابر روزانه هزاران هزار مورد كنترل بدون حادثهی پليس در لندن) نتيجه میگيرد كه: « در شرايط اضطراری ما همه مظنون هستيم. به علاوه اين امر صرفاً مربوط به ‹خشن بودن› پليسهای ‹غرب› نيست، بلكه ريشه در خود منطق حاكميت در تمامی دولتهای مدرن دارد ». مترجم.