">
سه شنبه ۱۰ تير ۱۴۰۴ - Tuesday 1 July 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Wed, 17.08.2005, 6:23

اسراييل غزّه را ترک می‌کند


گئورگی ميرسکی / ترجمه: سيامک سلطانی

http://www.politcom.ru
١٢-٠٨-٢٠٠٥

اين روزها اسراييل يکی ازسخت ترين دوران تاريخ حيات خود را ازسر می‌گذراند. پانزدهم آگست عمليات "خروج از غزّه" آغاز می‌شوند که طی آن قراراست تخليه شهرک‌های يهودی نشين از نوار غزّه صورت گيرند؛ در ادامه، واحدهای ارتش اسراييل نيز از منطقه خارج گرديده و برای نخستين بار از سال ١٩٦٧ به اين سو، اين قطعه نه چندان وسيع، اما پر جمعيّت از سرزمين فلسطينی‌ها که در اشغال اسراييل قرار داشت، تحت کنترل فلسطينی‌ها قرار می‌گيرد.
نگاهی کوتاه بياندازيم به تاريخچه اين مسئله؛
غزّه، قطعه‌ای است نه چندان بزرگ در کنار دريای مديترانه که از دوران قديم بخشی از سرزمينی بود که فلسطين تاريخی، نام گرفته بود. در طول چند صد سال اخير، غزّه و همچنين همه فلسطين و در کليّت آن تمامی شرق عربی، جزيی از امپراطوری عثمانی بودند؛ اما پس از جنگ اول جهانی، بريتانيای کبير کنترل اداری آن را در دست گرفت. و زمانی‌ که در سال ١٩٤٧ انگليسی‌ها بطور رسمی خروج خود را از فلسطين اعلام نمودند، بر اساس تصميم مجمع عمومی سازمان ملل متّحد، غزّه می‌بايست بخشی از سرزمين دولت عربی می‌گرديد که قرار بود در سرزمين فلسطين به همراه دولت يهودی، ايجاد گردد. وليکن در جريان نخستين جنگ اعراب و اسراييل در سال‌های ١٩٤٨/١٩٤٩، که با پيروزی اسراييل بپايان رسيد، محدوده‌ای که در آن می‌بايست دولت عربی فلسطينی ايجاد می‌گرديد، بخشی به قلمرو اسراييل وصل گرديد؛ و بخشی هم به اميرنشين اردن که بعدها به پادشاهی اردن تبديل گرديد.
آن بخشی که در محدوده اردن قرار گرفت، بعدها ساحل غربی ناميده شد، علتش هم قرار گرفتنش در سواحل غربی رود اردن بود. امّا منطقه کوچک غزّه به تصرف مصر درآمد، هرچند که بطور رسمی جزو قلمرو آن محسوب نمی‌شد. تقريبا پس از ٢٠ سال در طی "جنگ‌های شش روزه" در سال ١٩٦٧، غزّه به اشغال واحدهای ارتش اسراييل درآمد و از آن زمان به همراه سواحل غربی که از اردن کنده شد، توسط حکومت اسراييل اداره می‌شوند.
هم اينک در غزّه که از نقطه نظر تراکم جمعيّت مقام اول را در جهان داراست، بيش از يک ميليون و سيصد هزار عرب ، زندگی می‌کنند. و اين در حالی است که در آن بالغ بر ٢٦ شهرک يهودی نشين احداث گرديدند و نزديک به ٨ هزار يهودی در آن‌ها اسکان داده شدند. (جهت مقايسه: در ساحل غربی بيش از ٢ ميليون عرب و ١٢٠ هزار مهاجر يهودی زندگی می‌کنند.)
طبق تصميم آريل شارون اين ٢٦ شهرک، تخليه و ساکنين آن‌ها به اسراييل، انتقال پيدا خواهند کرد. ضمن آن که قرار است خانه‌ها پس از تخليه ساکنين، تخريب شوند. همين سرنوشت ٤ شهرک يهودی نشين در ساحل غربی را نيز انتظار می‌کشد.
در گذشته شارون به عنوان "پدر شهرک‌های يهودی نشين" در مناطق اشغالی، شهرت داشت. وی در مقام وزارت در دولت‌های مختلفی که در اسراييل تشکيل می‌شدند، با تمام قدرت و قاطعيتش تمام تلاش خود را در جهت رشد و ترقی اين شهرک‌ها به خرج می‌داد. و حالا همين شارون به عنوان مبتکر ايده "خروج از غزّه" ، پا به ميدان می‌گذارد و بدين وسيله در يک لحظه تبديل می‌شود به بدترين دشمن رای دهنده‌گان به او، يعنی اسراييلی‌های راست گرايی که همواره با رای خود از شارون و بلوک ليکود وی حمايت نموده‌اند. علت چرخشی با چنين شدت را در کجا می‌توان جستجو نمود؟
تنها با بررسی کل استراتژی شارون است که می‌توانيم از علت چنين چرخش تندی ، آگاه شويم. اين ژنرال صاحب نام، که به "بولدوزر" شهرت یافته بود، از مخالفين سر سخت دولت کاملا مستقل و مشروع عربی فلسطينی بود و درآينده نيز خواهد ماند؛ هرچند ايجاد آن بر اساس قعطنامه‌های سازمان ملل متحد، و طرح‌های بسياری که از جانب کشور‌های عربی به منظور حل اين مناقشه ارائه گرديده‌اند، و نيز طرح "نقشه راه" که بطور مشترک از جانب سازمان ملل متحد، آمريکا ، اتحاديه اروپا و روسيه ارائه شده، ضروری اعلام شده است. شارون و همفکران او از ريشه مخالف چنين راه حل‌هايی هستند. آن‌ها در پاسخ راه حلی سطحی ارائه می‌دهند که طبق آن دولتی وابسته و بی رنگ و رو، چيزی در سطح کاريکاتوری از يک دولت که نصف محدوده ساحل غربی را اداره خواهد نمود، که اين محدوده نيز به ١٦ ناحيه جدا از يکديگر تقسيم می‌گردد. حتی آمريکا که نزديک ترين متحد اسراييل محسوب می‌شود، نمی‌تواند موافق اين طرح باشد. اکنون تحت فشار واشنگتن (شارون نه اتحاديه اروپا و نه روسيه و نه سازمان ملل متحد ، هيچ کدام را اصلا به حساب نمی‌آورد) طرح "خروج از غزّه" ارائه شده است، که گويا بخشی از طرح "نقشه راه" است که انجام می‌شود، و گويا نخستين گام در جهت ايجاد دولت فلسطينی است.
شارون با هدف حفظ قطعه بزرگتر يعنی ساحل غربی است که قطعه کوچکی از مناطق اشغالی را پس می‌دهد. ضمن آنکه غزّه واقعا هم برای شارون تبديل به معضل گشته بود. برای حفاظت چند صد هزار يهودی مهاجر، يک ارتش کامل در آنجا به خدمت گرفته شده بود.٦٤ درصد از اعراب مقيم غزّه با ٢ دلار در روز زندگی می‌کنند، و ٦٠ درصد جمعيت بيکار می‌باشند.
همانطور که گرينوی کارشناس آمريکايی، در روزنامه "بوستون گلوب" نوشت: "شارون حاضر است تا از غزّه با فقر روبه افزون و همچنين معضل بيکاری و مردم همواره ناراضی‌اش، چشم پوشی نموده و او را به حال خود رها نمايد، ضمن اين که اعمال کنترل بر مرزهای زمينی، هوايی و ساحلی غزّه همچنان ادامه خواهد داشت؛ غزّه را با بخش بزرگی از ساحل غربی مبادله می‌کنند."
ضمنا شارون روی اين نکته نيز حساب می‌کند که فلسطينی‌ها از اين اقدام راضی خواهند بود، به هر حال شارون بخشی از سرزمين آن‌ها را پس می‌دهد. بدين ترتيب شارون با يک تير نه ٢ نشان، بلکه ٣ نشان را می‌زند: خودش را از شرّ قلمرو فقير، همواره ناراضی و دائما آماده انفجار و شورش، خلاص می‌نمايد؛ با يک ژست تبليغاتی نظر مثبت افکار عمومی جهان را به خود جلب می‌کند؛ آب بر آتش نارضايتی فلسطينی‌ها در کليّت آن می‌ريزد و اين اميد را در آنان ايجاد می‌کند که اين حرکت نخستين گام در جهت کسب استقلال است.
اما بخش بزرگی از يهوديان اسراييل، طبق برخی داده‌ها نزديک به نيمی از جمعيت اسراييل، با ترديد بسيار به اين تصميم شارون نگاه می‌کنند. ترس آنان از اين است که خروج از غزّه، منجر به تقويت موقعيّت تندروهای فلسطينی خواهد شد که اين اقدام را به مثابه يک پيروزی ارزيابی خواهند نمود؛ همسنگ با اقدام ٥ سال پيش اسراييل در خروج از جنوب لبنان. بايد گفت که اين ترديدها چندان هم بی اساس نيستند؛ ديپلمات معروف آمريکايی و کارشناس خاورميانه دنيس راس می‌نويسد: "با هر فلسطينی که در ديدار اخيرم از خاورميانه صحبت کردم ، معتقد بود که چه از جنبه روانی و چه ازجنبه سياسی، خروج از غزّه يک پيروزی برای حماس محسوب می‌شود." در جريان انتخابات شهرداری‌ها در ماه مه سال جاری بود که حماس به پيروزی‌های قابل ملاحظه‌ای دست يافت. خبرنگار آمريکايی توماس فريدمان در "نيوزويک" نوشت: " من يک روز را درغزّه گذراندم و حتی يک نفر پليس فلسطينی را هم نديدم؛ درعوض همه جا پر بود از پرچمهای سبز رنگ حماس."
اکثريت شهرک‌های يهودی نشين در غزّه از اين تصميم شارون ابراز نارضايتی کرده‌اند و اعلام نموده‌اند که از تخليه شهرک‌ها اجتناب خواهند نمود، علت موضع خود را نيز نه فقط در اينکه حتی قطعه‌ای هم از "سرزمين خدادادی" يهوديان را نبايد داد، بلکه اصلا چرا بايد جايی را که مدتی طولانی در آن زندگی کرده و به آن عادت کرده‌اند را ترک کنند. يکی از مشکلات اين اقدام را هم جا بجا کردن قبور اقوام فوت شده شان، که چه بسا اگر بمانند مورد توهين اعراب قرار خواهند گرفت، ذکر نموده‌اند. تندروهای اسراييلی اقدام به راهپيمايی به سمت غزّه نموده‌اند، تا شايد بتوانند با توسّل به زور جلوی اين تصميم بايستند . وليکن ارتش در برابر آنها ايستادگی نمود. با اين وجود، تندروهايی از قبيل آن‌هايی که ١٠ سال قبل نخست وزير اسحاق رابين را به قتل رساندند، عزم خود را جزم کرده‌اند تا به هر شکل ممکن در برابر اين تصميم بايستند. مسلّم است که آن‌ها موفق به اين کار نخواهند شد؛ اما بحران سياسی در اسراييل از هم اکنون پيش روی ماست.
چند روز مانده به آغاز عمليات تخليه غزّه، نفر دوم بلوک ليکود، وزير دارايی کنونی که قبلا نخست وزير هم بود، بنيامين ناتان ياهو در اعتراض به اقدامات شارون ، از کابينه استعفا داد. انگيزه‌های وی کاملا شفاف بودند: او که ٥٥ سال دارد و سياستمداری است پوپوليست، ضمن آنکه برادر او سرهنگ قهرمان که در طی عمليات آزادی گروگان‌های اسراييلی در سال ١٩٧٦ در انتابه (اوگاندا) به شهادت رسيد، در راه بازگشت به مقام نخست وزيری گام بر می‌دارد. با اين اقدام خود، ناتان ياهو رهبر حزبی را که خودش هم عضو آن است به مبارزه می‌طلبد، با اين حساب که همه آن‌هاييکه در حزب نگران "عقب نشينی‌ها و تسليم شدن‌های" شارون هستند و در چهره اين "پرنده شکاری" ديروز، "خائن" امروز را می‌بينند، به وی خواهند پيوست. واضح است که "بولدوزر" اين ضربه را نيز از سر خواهد گذراند؛ اما چنين دوشقّگی در جامعه اسراييل قبلا اتفاق نيافتاده بود.



نظر شما درباره این مقاله:









 

ايران امروز (نشريه خبری سياسی الکترونیک)
«ايران امروز» از انتشار مقالاتی كه به ديگر سايت‌ها و نشريات نيز ارسال می‌شوند معذور است.
استفاده از مطالب «ايران امروز» تنها با ذكر منبع و نام نويسنده يا مترجم مجاز است.
Iran Emrooz©1998-2025 | editor@iran-emrooz.net