iran-emrooz.net | Sun, 23.09.2007, 9:03
گفتگوى تاگس سايتونگ با فاطمه مرنيسى
اسلام حافظ همبستگى اجتماعى است
برگردان: علىمحمد طباطبايى
 |
تاگس: خانم مرنيسى، در انتخابات اخير در مراكش يك اكثريت چشمگير در خانههاى خود ماندند. علت آن چه بود؟
مرنيسى: مراكشىها در انتخابات شركت نكردند زيرا آنها با ۳۰ حزب متفاوت روبرو بودند كه در نظر آنها مانند تجمعى از بنگاههاى كوچك با منافع تجارى جلوه مىكرد. اين سياستمداران فاقد بينش قابل توجه هستند. اما جوانان كه امروز اكثريت جامعه را تشكيل مىدهند به خوبى مطلعاند و رسانهها را به دقت تعقيب مىكنند. آنها مايل به ديدن نتايج ملموساند.
تاگس: آيا اين عدم شركت گسترده به معناى پاسخ منفى به شاه نيست كه قدرت اصلى را در اختيار دارد؟ اپوزيسيون اسلامى توقع دارد كه مراكش به يك جمهورى تبديل شود.
مرنيسى: شاه نمادى از اتحاد كشور است. تاريخ مراكش به عنوان يك كشور يكپارچه در واقع به دوران استعمارى فرانسه باز مىگردد. كسى خواهان از بين بردن اين يگانگى نيست. اما شاه بايد در آينده فقط نقش نمادين خود را بازى كند. يكى از آن چيزهايى كه جوانان خواهان ديدن آن هستند همين مشروطه سلطنتى است، مانند اسپانيا و بريتانيا.
تاگس: چه كسى ضمانت يك دگرگونى دموكراتيك را به عهده مىگيرد؟
مرنيسى: تصور من اين است كه در حال حاضر در جهان عرب يك انقلاب در شرف تكوين است كه باعث آن نيز رسانهها هستند. انقلاب ديجيتالى تا به اينجا ۲۰۰ فرستنده ماهوارهاى پان عربى را به راه انداخته و احساس وظيفه و مسئوليت را بالا برده است. به همين علت است كه من معتقدم برقرارى دموكراسى در جهان عرب با سرعت زياد به جلو خواهد رفت، زيرا ما با يك برقرارى دموكراسى از پائين روبرو هستيم. آنچه ما در حال حاضر در مراكش شاهد آن هستيم به زودى در نقاط ديگر نيز تكرار خواهد شد و از جمله در ايران.
تاگس: آيا رژيمهاى استبدادى در جهان عرب از يك نيروى سرسختانه براى بقاء برخورار نيستند؟
مرنيسى: غرب درك نمىكند كه در اين لحظه چه چيزى در اينجا در حال تكوين است. همه چيز تغيير مىكند و مورد پرسش قرار مىگيرد. اين كه در سوريه، اردن و مراكش قدرت پدران به پسران منتقل شده است به عنوان نشانهاى از ادامه بى تحركى و سكون تلقى مىگردد. آنها اين نكته را درك نمىكنند كه وضعيت فعلى تا چه اندازه شكننده و گذرا است.
تاگس: ديكتاتورها ميمانند . . .
مرنيسى: بله، اما حتى در حكومت خودكامهاى مانند ليبى يا تونس مىتوان مشاهده كرد: فشار و زور در برابر شهروندان خودى ديگر كاركرد ندارد. ليبى را در نظر بگيرم: قذافى خود را از شر فشار و تهديد آمريكا خلاص كرد به اين ترتيب كه خود را به همكارى با آن كشور علاقمند نشان داد. اما او فقط هنگامى مىتواند در قدرت باقى ماند كه از حمايت مردم خودش هم برخوردار گردد. در مراكش تلويزيون الجزيره محبوب ترين كانال تلويزيونى است و محل استقرار آن در خليج فارس است. مشاورين شاه اكنون عقيده دارند كه تنها امكان روبرو شدن با آن ايجاد يك بازار تلويزيونى خودى است. ميدان نبرد ميان قدرتهاى منطقهاى و جهانى ارتباطهاى گروهى است. هيچ حاكمى در جهان عرب نمىتواند خود را از آن كنار نگه دارد.
تاگس: اگر امروز در جهان عرب انتخابات آزاد برگزار شود در بسيارى از نقاط احزاب اسلامى هستند كه به قدرت خواهند رسيد: ما در ۱۹۹۱ در الجزاير و بالاخره در فلسطين شاهد آن بوديم. آيا شما از اسلام گرايان نمىترسيد؟
مرنيسى: امروز يك حزب اسلامى محافظه كار و ضد دموكراتيك براى آن كه بتواند جايى در جهان عرب در انتخابات به پيروزى برسد هيچ شانسى نخواهد داشت. من آنچه را كه فعلاً در تركيه در جريان است بسيار جالب توجه مىبينم. اسلام گرايان تركيه به اين نتيجه رسيدند كه ديگر خود را به عنوان اسلام گرا معرفى نكنند. ديگر به هيچ وجه كفايت نمىكند كه يك حزب سياسى خود را به اسلام منتسب سازد. مردم خواهان ديدن نتايج ملموس هستند. حتى در مراكش شهرهايى وجود دارد مانند Meknes كه در آن اسلام گرايان حكومت مىكنند. پرسش اينجاست كه آنها چگونه مىتوانند مسائل روزمره را حل كنند ـ اين تنها چيزى است كه مورد توجه مردم قرار دارد. و اگر از دست يك حزب اسلامى در اين خصوص كارى بر نيايد، براى بار ديگر انتخاب نخواهد شد.
تاگس: غرب چه نقشى مىتواند بازى كند؟
مرنيسى: در چشمان بيشتر مردم عرب غرب به طور كامل بى اعتبار شده است. چگونه مىتوان از دموكراسى صحبت كرد و همزمان از هواپيماها بر سر مردم غير نظامى بمب فرو ريخت، درست مانند آنچه در عراق يا در فلسطين در جريان است. اين وحشى گرى ناب است. اما مردم مىتوانند در خصوص مسائل حقوق بشر و دموكراسى ميان سياست كشورهاى غربى و سياست انسان مدارانهى روشنفكران آن كشورها كه در طرف ما ايستادهاند تفاوت قائل شوند.
تاگس: در مراكش شاه موفق به اجراى يك قانون خانوادهى جديد و مترقى شده است. آيا نيروهاى محافظه كار مىتوانند چرخ تاريخ را دوباره به عقب باز گردانند؟
مرنيسى: پادشاه مراكش مشاورين بسيار خوبى دارد. يكى از آنها احمد توفيق است كه وزير مسائل و امور دينى است. او كتابى در بارهى يك شهر در قرن نوزدهم نوشته است كه مردم آن نيمى يهودى بودند و نيم ديگر از مسلمانها تشكيل مىشد و اين كه آنها در آن زمان چگونه مسائل داخلى خود را سر وسامان مىدادند. او همچنين كتابى در بارهى امامى از همين دوره نوشته كه در كوهستان اطلس زندگى مىكرد و مدافع حقوق زنان بود. هدف او نشان دادن اين نكته است كه ارزشهاى تساهل و برابرى حقوقى را نبايد حتماً از غرب وارد كرد، بلكه آنها ريشه در ميراث ما دارند.
تاگس: آيا شما به عنوان يك فعال حقوق زنان مسائل بنيادينى با اسلام داريد؟
مرنيسى: پرسش اصلى اين است كه آيا اسلام براى معضلات جامعه امروز پاسخى دارد؟ هنگامى كه اسلام پاى به جهان گذارد، شكاف عميقى ميان فقير و غنى وجود داشت. براى كاهش اين فاصله ثروتمندان مىبايست ده درصد از درآمد خود را به عنوان ماليات صرف فقرا كنند. امروز اين گونه است كه بانك جهانى براى كشور مراكش تعين مىكند كه پرداختهاى خود براى مدارس و بيمارستانها را كاهش دهد. اين عمل به همبستگى اجتماعى لطمه وارد مىآورد. بنابراين عجيب نيست كه در چنين واضعيتى مردم دوباره متوجه دين شدهاند. بايد درك كرد كه مسئلهى اصلى دين دعا و نيايش نيست، بلكه همبستگى است.
تاگس: همبستگى چيز جالبى است. اما همبستگى دينى غالباً خاصيت انحصار طلبى دارد و ديگران را جدا و محروم مىكند: مثلاً غير مسلمانها را.
مرنيسى: بله مىتواند عيب و اشكالهايى هم داشته باشد: انحصار و فشار گروهى. پرسش اين است كه چگونه مىتوان از آن اجتناب نمود. مسئلهى امروز ما هم دقيقاً همين است: آيا مفهوم امت فقط به مسلمانها محدود مىشود يا مسيحيان، مردم يهودى و غير دين داران را هم در بر مىگيرد؟
تاگس: آيا يك واعظ تلويزيونى محافظه كار مانند يوسف القروى از چنين موضعى دفاع خواهد كرد؟
مرنيسى: القروى مردى متعلق به گذشته است. امروزه تعداد بسيار زيادى القروىهاى جوان وجود دارد كه بسيار فرهيخته تر و مدرن تر از او هستند. پرسش بزرگى كه بحث اصلى بر آن استوار است اين است: چگونه مىتوان خشونت و بنيادگرايى را مهار كرد؟ در عرصهى دينى در باره بسيارى موارد تجديد نظر مىشود و امامان، از عربستان سعودى گرفته تا مراكش نظر مىدهند كه: هركس در نام اسلام ديگران را به قتل برساند او خود قاتل است و جايش گوشهى زندان. رسانهها تاثير تمدن سازانهاى بر گفتمان عمومى گذاشتهاند. اگر امروزه شخصى در تلويزيون معتقدان به اديان ديگر يا غير دين داران را جريحه دار سازد، بلافاصله جلوى آن گرفته مىشود.
تاگس: اما فرستندههاى تلويزيونى هم وجود دارد كه به انتشار و تبليغ ضد غرب و اسلام افراطى مىپردازند. با اينها چه مىتوان كرد؟
مرنيسى: بله، چنين فرستندههايى مانند المنار يا TBS هم وجود دارد. اما اين فرستندههاى اسلام افراط گرا با يك مشكل روبرو هستند: آنها مشترى كه تبليغ كالاهاى خود را به آنها محول كند نمىيابند. يعنى آنها به اندازه كافى نمىتوانند تماشاچى جذب كنند تا براى صاحبان كالاهايى كه علاقمند به تبليغات خود هستند جالب توجه باشند. نفوذ و تاثير آنها محدود است.
Der Islam schafft Solidarität.
http://www.taz.de/index.php?id=digitaz-artikel&ressort=me&dig=2007/09/19/a0113&no_cache=1&src=GI