دوشنبه ۱۷ ارديبهشت ۱۴۰۳ - Monday 6 May 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sun, 30.01.2022, 0:36

جهانی شدن، جامعه ریسک و کرونا

جامعه شناسی یک بیماری


قربان عباسی

چکیده: آنتونی گیدنز، جامعه‌شناس بریتانیایی، پست مدرنیسم را «فرهنگ خطرآکند» توصیف می‌کند. در این جامعه خطرآکند، شهروندان با نوعی ترس زندگی می‌کنند. خصیصه اصلی این جامعه این است که هیچ کس از خطر در امان نیست، همه مطلقاً، همه در معرض خطرند. هر سال به طور متوسط حدود شش صد فاجعه طبیعی و غیر طبیعی جهان انسان‌ها را تهدید می‌کند. میلیون‌ها نفر در معرض ریسک هستند. ویروس کرونا نمونه متاخر تهدیدی است که با شتابی عظیم جامعه جهانی را درنوردید و پیامدهای روحی-روانی، اقتصادی و اجتماعی زیاد از خود به جای گذاشت. این مقاله قصد دارد توضیح دهد که چگونه صنعتی‌شدن و جهانی‌شدن به ریسک‌های جهانی در حال ظهور نظیر تغییرات اقلیمی و انتقال بیماری‌های مسری کمک می‌کند. به علاوه پیوندهای به هم مرتبط این ریسک‌های جهانی از دید اولریش بک و مفهوم جامعه ریسک او بررسی خواهند شد. این تحقیق یک تحقیق کیفی–توصیفی است و منابع آن از مقالات، ژورنال‌های علمی و کتاب‌های مرتبط استخراج شده‌اند.

مقدمه

طبق نظر دیوید گارلند، جامعه‌شناس برجسته آنتونی گیدنز همیشه دوست داشت سخنرانی‌های عمومی خود را با یک پرسش از مخاطبان شروع کند. «در موارد زیر نقطه اشتراک‌شان کجاست؟ بیماری جنون گاوی، محصولات تغییریافته ژنتیکی، بیماری‌های مسری و جهانگیر، سقوط بازار بورس، گرمایش جهانی، ذوب‌شدن یخ‌های قطبی، آسیب دیدن لایه ازن و این ایده که شراب قرمز برای اضطراب‌ها و کاهش دادن شمار اسپرم‌ها خوب است؟(گارلند، ۲۰۰۳، ص ۴۸) پاسخ البته این است که همه آنها با ریسک سرکار دارند و این که چگونه ریسک در شکل‌های گوناگون خود برگفتمان‌های اقتصادی و سیاسی و اجتماعی چنگ انداخته است و بیش از همه فرهنگ جامعه مدرن متاخر را با چالش‌های جدی فرهنگی روبرو کرده است. نقطه مشترک در پرسش‌های گیدنز به این مسئله بازمی‌گردد که چگونه فناوری و علم زندگی ما را تغییر می‌دهند و ریسک‌ها و پیامدهای ناخواسته برای محیط، سلامت و بهدشت و رفاه ما را دامن می‌زنند.

گیدنز، البته، در این مشاهدات تنها نبود. اولریش بک یکی از اولین جامعه‌شناسانی بود که پارادوکس عجیب در جامعه مدرن متاخر را تشخیص داد اینکه علیرغم پیشرفت‌های فناورانه، علم و صنعت‌گرایی جامعه مدرن متاخر ما روز به روز با ریسک‌های فزاینده‌ای مواجهه می‌شود که گاه کنترل و مهار آنها کل جامعه بشری را به مبارزه می‌طلبد. به‌جای این که دنیای معاصر ما کمتر مستعد خطر باشد مدرنیته متاخر در نهایت چیزی را پدید آورده است که اولریش بک خود آن را جامعه ریسک جهانی توصیف می‌کند (بک،۱۹۹۹، صص ۱-۵).

همزیستی تناقض‌آمیز پیشرفت و ریسک در واقع محتوای اصلی و عمده آثار اولریش بک را تشکیل می‌دهند و در سایه تلاش‌های اوست که اینک تحقیقات دامنه‌داری درحوزه ریسک و آینده جوامع بشری به جریان افتاده است. بشر با وجود همه وعده و وعیدهای اصحاب روشنگری که خرد راهگشای بشر خواهد بود اینک با مشکلات عدیده‌ای چون ایدز، سارس، تروریسم بین‌المللی، مشکلات زیست محیطی، بیماری‌های همه‌گیر و پاندمیک (جهانگیر) و اخیراً بیماری مرگبار کرونا روبرو شده است. موادشیمیایی سرطان‌زا وارد رودخانه‌ها و دریاچه‌ها می‌شوند. غذاهای تغییر یافته ژنتیکی، تشعشعات الکترومغناطیس، مواد سمی کارخانجات، استفاده بی‌رویه از آفت‌کش‌ها و مواد آلوده‌کننده دیگر هر روز در گوشه و کنار جهان قربانیان خود را می‌گیرد.

درواکنش به همین ریسک‌ها است که جامعه دچار تلاطم می‌شود و برای یافتن راه حل به کنش‌های جمعی و همبستگی بشری روی می‌آورد. از منظر جامعه شناختی می‌توان دلایل ظهور کمپین‌های دفاع از حقوق حیوانات در حال انقراض، جنبش‌های سبز و طرفدار حفظ محیط زیست، جنبش‌های مردمی خلع سلاح هسته‌ای و ده‌ها جنبش و جریان دیگررا توضیح داد. همه اینها ناشی ازیک امر مشخص هستند؛ ترس از آینده بشر که زیاد خوشبینانه نیست.

بد نیست برای درک بهتر مسئله به سراغ بخشی از رمان هجوآلود سروصدای سفید (۱۹۸۵) اثر دون دولیلو برویم. این رمان توصیف‌گر زندگی فردی به نام جک گلدنی است که یک هیتلرپژوه آمریکایی در دانشکده کوچک درمیدوست است. مضمون اصلی رمان ترس است که بر زندگی او و خانواده‌اش سایه انداخته است. مدرسه‌ای که بچه‌ها در آن درس می‌خوانند باید تخلیه شود چون گاز سمی درآن منتشر شده است:

«روز سه‌شنبه می‌بایست مدرسه را تخلیه کنند. بچه‌ها سردرد گرفته بودند و چشم‌هایشان می‌سوخت. مزه‌ای فلزی دردهانشان حس می‌کردند. معلم‌ها کلافه شده بودند و روی کف اتاق دور خودشان می‌گشتند و به زبان‌های بیگانه حرف می‌زدند. هیچ کس نمی‌دانست کجای کار عیب کرده. پژوهشگران می‌گفتند شاید مشکل از سیستم تهویه باشد، یا رنگ دیوارها، یا واکس کف اتاق، یا فوم‌های عایق بندی، یا عایق‌بندی الکتریکی، یا غذای کافه تریا، یا اشعه‌های میکرو کامپیوترها، یا آزبست ضدحریق، یا چسب کانتینرهای محموله کشتی، یا بخار استخر کلر زده و یا شاید چیزی عمیق‌تر، ریزتر و تافته در وضع اساسی چیزها»(دلیلو،۱۹۸۴، ص ۳۵)

هیچ چیز معلوم نیست: اینکه این خطرها تا چه حد خطرناکند و از کجا می‌آیند. جک متوجه می‌شود موهای پسر چهارده ساله‌اش می‌ریزد و نمی‌داند علت چیست:

«رستنگاه موهایش هی عقب و عقب‌تر می‌رود. سر درنمی‌آورم. نکند مادرش موقعی که حامله بوده یک ماده موثر بر ژن مصرف می‌کرده؟ نکند تقصیر خود من باشد؟ شاید بی‌آن که بدانم او را در جایی نزدیک یک محل دفن مواد شیمیایی، یا در کنار معبری که جریان هوای آلوده از هرزآب‌های صنعتی که موجب ضایعه‌ای در پوست سر و غروب‌های پرنور می‌شود بزرگ کرده‌ام؟ تقصیرهای آدم در تاریخ و در امواج خون خودش را تکنولوژی پیچیده کرده است و موجب مرگ‌های مرموز می‌شود»(دلیلو،۱۹۸۴، ص ۲۲؛ به نقل از اسوندسون،۱۳۹۴، ص ۸۹)

«مسئله اصلی نوع تشعشاتی است که هر روز ما را احاطه می‌کنند. رادیو، تلویزیون، اجاق مایکرویو، سیم‌های برق فشارقوی جلو خانه، دستگاه‌های کنترل سرعت در جاده‌ها، نشتی و فوران و ریزش اتمی را ول کن. همین چیزهایی که درست دور و برمان هستند، توی خانه‌مان، دیر یا زود دخلمان را می‌آورند»(اسوندسون،۱۳۹۴، ص ۹۰)

در واقع جک نمونه آرمانی فرد مدرن و به عبارت بهتر فرد پست مدرن است. انسانی در محاصر علم و تکنولوژی اما بسیار نگران و مدام در معرض ریسک‌هایی است که خود نیز نمی‌داند از کجا می‌آیند. واژه ریسک (Risk) درزبان انگلیسی برگرفته از واژه ایتالیایی risicare است که به معنای جرات کردن است. بنابراین ریسک پیوندی با انتخاب کردن دارد. ریسک انتخابی است که فرد می‌کند. گرچه در زبان روزمره ریسک چیزی است که برخلاف خواست و میل فرد در معرض آن قرار می‌گیرد. (داگلاس،۱۹۹۲). باید دید اولریش بک که واضع و شارح این مفهوم در کتاب جامعه ریسک جهانی بود چگونه به آن نگاه کرده است. آیا ریسک با انتخاب‌های فردی و جمعی ما گره خورده است؟ آیا ریسک‌های جامعه مدرن برساخته انسان هستند یا برساخته طبیعت؟ چه تفاوتی بین خطر (Hazard) و کلمه ریسک (Risk) در معنای بکی‌اش است؟

بحث نظری
پیشامدرنیته: خطر دربرابر ریسک

از دید اولریش بک، خطرات همیشه ذاتی شرایط ووضعیت انسانی هستند. از همان بدو تاریخ مصیبت‌های بسیاری مردمان را گرفتارخود کرده‌اند که خوشبختانه بسیاری ازآنها را جامعه صنعتی توانست مرتفع کند و پس بزند. امنیت غذایی برای سیل عظیم جمعیت امروزه افزایش یافته است؛ مرگ به خاطر محرومیت غذایی در دولت‌های رفاه غربی ریشه کن شده است. هیچ یک از اینها برای بک مسئله نیستند. او می‌خواهد بگوید ریسک و خطر دو پدیده متفاوت هستند. ریسک امری برساخته است. نتیجه تهدیدهایی است که فناوری و علم ایجاد کرده است. خطر به اتفاقاتی اشاره دارد که به‌طور طبیعی پیش می‌آیند و محصول فعالیت‌های انسانی نیستند مثلاً زمین لرزه‌ها، سیلاب‌ها و سونامی‌ها. تاریخ جامعه بشری تاریخ تلاش آدمی برای غلبه برآنها بوده است و یا حداقل تلاش کرده است تاثیرات آنها را به حداقل برساند. ازاین منظر مدرنیته نشان و نماد پیشرفت بشر در فائق آمدن بر خطرات است. توانستیم ساختمان‌های ضدزلزله درست کنیم. سدسازی بکنیم و غیره. مدرنیته صنعتی، البته فجایع طبیعی را ریشه‌کن نکرده اما سیستم‌ها و واکنش‌ها به فاجعه‌های طبیعی را پیشرفت داده است. سیستم‌های هشداردهنده و تخلیه کننده، نظام مهندسی و سختگیری‌های اصول ساخت‌وساز، آمادگی برای فاجعه و سیستم‌های واکنش سریع و اورژانسی توانسته‌اند تاثیر خطرات روی جوامع پیشرفته بشری را به حداقل برسانند. خطرات طبیعی موجود با رژیم کنترل، مدیریت اضطراری، کاهش صدمات و اقدامات تسکینی بعد از فاجعه همراه شده است.

در عوض ریسک‌ها از اعمال و فعالیت‌های افراد و جوامع از طریق تصمیم‌گیری‌های آگاهانه اتفاق می‌افتند. «خطر اتفاق می‌افتد اما ریسک را ما پدید می‌آوریم. ریسک‌ها محصول جامعه صنعتی هستند. برآیند تصمیم‌های اقتصادی-تکنولوژیک و ملاحظات کاربردی انسانهاست.»(اسوندسون،۱۳۹۴، ص ۹۸) جامعه صنعتی در مقیاس کلان مسئول تولید و ساخت ریسک‌هاست(مشکلات شهرنشینی، بیماری‌های حاصله از آلوده کننده‌های شیمیایی، میزان مرگ و میرهای ناشی از تصادفات جاده‌ای، و یا رهاسازی مواد شیمیایی سمی به طبیعت و تشعشعات الکترومغناطیس به واسطه انتقال برق و مسمومیت و تاثیرات جانبی ناشی از مصرف مواد دارویی جزو ریسکها هستند. پس اگر خطرات عمدتاً به دوران پیشامدرن تعلق دارند ریسک‌ها مشخصه شان نو بودن و نوظهوربودن در عصر صنعتی یا پساصنعتی است. این بدان معنا نیست که در جهان پساصنعتی دیگر خبری از خطرها وجود ندارد بلکه تاکید روی این واقعیت است که اینک به واسطه پیشرفت‌های فناورانه و علمی بشریت خود را بیش از پیش گرفتار مصیبت کرده است.

ریسک‌های جهانی و مدرنیته رادیکال: پیامدهای بازتابی بودن مدرنیته

درحالی که تز بِک درباره ظهور ریسک‌های اجتماعی بیشتر مرتبط با خصوصی‌سازی خدمات عمومی و آینده دولت رفاه است اما تز ریسک او عمدتاً با تاثیرت مدرنیزاسیون رادیکالیزه شده روی تکنولوژی و تولید ریسک‌های جهانی گره خورده است. او بیشتر نگران پیامدهای پیشرفت‌های فناورانه و ابداعات علمی است. فناوری‌هایی که درسطح جهانی می‌توانند مخرب باشند و عواقب نامترقبه و دورازانتظار را رقم بزنند. توصیف بک از جامعه ریسک جهانی به مرحله یا فازی از تحولات جامعه مدرن دلالت می‌کند که در آن ریسک‌های اجتماعی، سیاسی، فناورانه و فردی حاصله از گشتاور ابداعات و اختراعات مدرن می‌توانند نهادهای منحصر بفردی به سر می‌برد دورانی که بشر می‌تواند با فناوری نابودی و انهدام خود را رقم بزند. البته بک تنها جامعه شناسی نیست به پیامدهای مدرنیته یا سویه‌های منفی آن اشاره می‌کند.

جامعه‌شناسان کلاسیک چون مارکس، وبر، دورکیم و زیمیل هرکدام از منظری به جامعه پرداخته‌اند و البته تلاش‌شان معطوف به این بود که تناقضات جامعه و نقطه ضعف‌های آنها را از درون بشناسند. اینکه چه عواملی جامعه را از درون دچار بحران می‌کنند. اولریش بک اما دست روی نقطه قوت جامعه مدرن متاخر می‌گذارد یعنی پیشرفت به مثابه یک فضیلت جمعی اما فضیلتی که تهدید می‌زاید. البته این بدان معنای نیست که بک مخالف مدرنیته و آرای روشنگری باشد نه بک موافق مدرنیته است و آن را می‌ستاید و جامعه مدرن را تلفیقی از آرمان‌های سکولار و معرفت‌شناسی‌های عقل‌گرایانه می‌داند که تحقیقات علمی و توسعه فناوری و صنعت آنها را مفصل بندی کرده است.

از دید بک پروژه مدرنیست‌ها تسلط بر طبیعت بود و هدف آنها این بود که انسان را از دست کمیابی‌ها چه در حوزه غذا، چه در حوزه سرپناه و مسکن و چه در مبارزه با بیماری‌ها رهایی بخشند. علم و پیشرفت توانسته زندگی انسان مدرن را متحول کند و پیشرفت‌های مادی زیادی را برای او به ارمغان آورده است. درست است که این منابع متعادل و مساوی توزیع نشده‌اند، لکن روزبه روز تعداد فزاینده‌ای از مردم از مواهب آن برخوردار می‌شوند (جارویس،۱۹۹۸، صص ۹۵-۴۴۲). از دید بک بخش عمده‌ای از پروژه مدرنیستها تحقق یافته است. بک اشاره می‌کند که «بخش عمده‌ای نیازهای مادی بشر در مقایسه با گذشته مرتفع شده و از طریق کمک‌ها و حمایت‌های دولت‌های رفاهی و مقررات حقوقی و قانونی نسبت به گذشته نگرانی‌های کمتری دارند (بک،۲۰۰۰، ص ۱۹) و عجیب آنکه دقیقا در همین جاست که بک اعتقاد دارد مدرنیته صنعتی به نهایت مرزهای خود رسیده است و دوره‌ای از تحولات عمیق را به سوی دوران تاریخی جدید که بک آن را «مدرنیته بازتابی»(Reflexive Modernity) می‌نامد در حرکت است.(بک،۲۰۰۳، صص ۱-۳۳)

شتاب عظیم تحولات جامعه مدرنیته تمام فرماسیون‌های سنتی و سابق را در حوزه‌های طبقاتی، شغلی، جنسیتی، خانواده هسته‌ای، بخش‌های مالی متحول کرده است (بک،۱۹۹۴، ص ۲). بنابراین بک طرفدار روشنگری است و از مدرنیته و توانمندی‌های آن در برابر خطرات طبیعی به درستی دفاع می‌کند. او ضد مدرنیته نیست و هیچ وقت ارزش‌های مدرنیته را زیر سوال نمی‌برد. در بررسی آرای جامعه شناختی او باید بر این نکته واقف بود. او فقط نگران ریسک‌هایی است که به عنوان محصول فرعی و یا پیامدهای ناخواسته علم و فناوری پدیدار شده‌اند.

اما چه عواملی دست اندرکارند تا مدرنیزاسیون و مدرنیته را به مصاف بطلبند؟ چه عواملی دست به دست هم می‌دهند تا ریسک‌ها در مقیاس جهانی وارد عمل بشوند و جامعه بشری را تهدید کنند. از دید اولریش بک حداقل پنج فرایند به هم مرتبط جامعه مدرن متاخر را تحت تاثیر قرارداده‌اند:

۱- جهانی شدن، ۲- فرایند فردیت‌سازی ۳- انقلاب جنسیتی، ۴- اشتغال کمتر از حد، ۵- ریسک‌های جهانی (بحران‌های زیست محیطی و سقوط بازارهای مالی جهانی)

هر یک از فرایندهای فوق مدرنیزاسیون صنعتی، خطی، ساده سیاسی-اجتماعی دولت ملت‌ها را به چالش می‌طلبند.(بک،۱۹۹۴، ص ۲) هریک از این مولفه‌ها جامعه جهانی را درگیر خود کرده است. در این مقاله تلاش می‌کنیم فقط بر دو مولفه بسیار کلیدی آن تاکید کنیم و برای اجتناب از اطناب سخن بحث خود را به جهانی‌شدن و ریسک‌های جهانی معطوف و محدود کنیم که بی‌ارتباط به متغیر دوم مقاله یعنی بیماری پاندمیک کووید-۱۹ نیستند. از دید اولریش بک اینک که جهانی شدن اتفاق افتاده است ما به دنیای کاملاً متفاوتی روبرو هستیم و بدون درک ماهیت این دگرگونی قادر به حل و فصل هیچ منازعه و هیچ ریسک و خطری نخواهیم بود.

جهانی شدن

اولین مورد در آرای اولریش بک جهانی‌شدن است. به زعم بک پیامد آشکار موفقیت مدرنیته صنعتی توزیع فضایی-مکانی وسیع آن و توانایی آن برای عبور از مرزها و رخنه در فرهنگ‌های مختلف بوده است. همزمان، تاکید می‌کند که جهانی شدن فرایند چندان بی‌خطری هم نیست. بک از صفت benign استفاده می‌کند که معمولاً با بیماری به کار می‌رود و خوش خیم بودن بیماری را نشان می‌دهد. برای بک، شروع و برآمدن جهانی‌شدن، محدودیت‌های سرزمینی و حاکمیت مستقل دولت‌ها را به چالش می‌کشد. در عصر جهانی شدن دیگر هیچ دولتی نمی‌تواند خود را در درون مرزهای خود و یا در چارچوب اصول حکمرانی خود محدود و ایزوله کند. لذا جهانی‌شدن اتوریته دولت‌ها و شهروندان آنها را تا حد بسیار زیادی به مصاف می‌طلبد و دیگر نمی‌توانند مستقل یا یک طرفه عمل کنند. و استقلال اقتصادی کشورها را نیز از طریق یک مجموعه اصول مالی و بازرگانی در چارچوب حقوق بین‌الملل محدود می‌کند.

معنای استقلال در عصر جهانی‌شدن اسم بی‌مسمایی است و تاکید بر این واژه از سوی حاکمان تنها نشان‌دهنده عقب‌ماندگی آنها از درک تحولات روزافزون عصر مدرن است. منبع مشروعیت دولت‌ها در عصر جهانی‌شدن عمدتاً داخلی است، لکن بسیاری از نیازهای مادی آن تنها از طریق تعاملات خارجی امکان پذیر می‌شود. اصالت دموکراتیک شهروندی تحت شرایط مدرنیته بازتابی فرسایش می‌یابد و سازوکارهای مسئولیت‌پذیری و و شرافت و صداقت که زیر بنای مدرنیته و جامعه صنعتی را تشکیل می‌داد با نقش تاثیرگذار بازیگران و فرایندهای فراملی تحلیل می‌رود. جهانی شدن به بازی قدرت بین بازیگران سیاسی ثابت سرزمینی (حکومت، پارلمان و اتحادیه‌ها) و بازیگران اقتصادی سیاسی فرامرزی (نمایندگان سرمایه و تجارت و بازرگانی بین‌المللی) منتهی می‌شود که پیامد و ماحصل آن همان اقتصاد سیاسی عدم قطعیت و ریسک است که روز به روز بر تهدید‌ها علیه امنیت دولت‌ها و شهروندان می‌افزاید.(همان،۱۹۹۴، ص ۱۱).

اولین درس بک برای مخاطبان خود این است که دیگر در عصر جهانی شدن هیچ فرد و هیچ دولتی قادر به جداکردن خود از جامعه بشری نیست. دومین مولفه‌ای که وی برآن تاکید می‌کند شتاب عظیم تحولات و تحرک اجتماعی مردمان در کل جهان است که به هیچ‌وجه قابل مقایسه با حتی دو دهه قبل هم نیست.

جهانی شدن و تاثیر بومرنگ

ما در عصر جهانی‌شدن زندگی می‌کنیم و نتیجه آن به هم وابستگی کشورهای جهان است. در گذشته منابع، محصولات و ایده‌ها از طریق سفر و تجارت انتقال می‌یافتند اما در میان مردم جهان به هم وابستگی ایجاد نمی‌کرد. هر کشوری به یک معنا استقلال خود را داشت. اما پدیده جهانی‌شدن به کل همه چیز را دگرگون کرده است. این پدیده از مفهوم کمونته نشئت گرفته است. کمونته (اجتماع یا باهماد) به گروهی از افراد اطلاق می‌شود که دارای قلمرو سرزمینی و علائق و منافع مشترک هستند.

در جهان گذشته باهمادهای زیادی وجود داشتند، به مرور زمان تعاملات و همکنشی‌ها میان اجتماعات افزایش یافت و وابستگی متقابل بین آنها را افزایش داد. اجتماعات بزرگ شدند و ملت‌ها را شکل دادند. بعد دولت ملت‌ها برای کسب قدرت و رفاه و رونق خود وارد جنگ شدند نظام نظارت و حکمرانی جهانی از این جنگ‌ها نشئت گرفت. در قرون وسطی، ملت‌ها با هم قرارداد می‌بستند و تجارت گسترش می‌یافت و بعد کاپیتالیسم ماهیت جهانی‌شدن را به کل تغییر داد. در سده‌های گذشته، مهم‌تر از همه، در طی چند دهه گذشته هرآنچه که به قول مارکس سفت و سخت بود دود شده و هوا رفته است. همه چیز به حالت سیال درآمده است، مردم از قلمروهای خود بیرون آمده‌اند و با سفر به جاهای مختلف جهان اطلاعات خود را افزایش دادند. بعد تحرک فیزیکی شدید مردمان جهان و همین‌طور جابجایی سریع کالاها و فراتر از آن اطلاعات از طریق فضای سایبری یک حالت گاز مانندی درجهان ایجاد کرد. به واسطه این سیالیت و گازی بودن جهانی شدن اینک مثل گاز درهمه سمت و سو ودرجهات مختلف درحال انتشار است.

شتاب همچون مولفه‌ای سرنوشت‌ساز در این میان تنها با مقایسه دو بیماری پاندمیک بیشتر قابل‌فهم خواهد بود. برای نمونه، صنعت سکس مستلزم تعامل دوسویه بین جریان قاچاق انسان و جریان مشتریان است. جریان دیگری که به آن مرتبط است صنعت دارو و بیماری‌های جنسی مسری است. همه اینها به هم مرتبط‌اند. از سوی دیگر، این جریان چند سویه به فرایندی برمی‌گردد که در آن تمام چیزها به جهات مختلف جهان جریان می‌یابند. برای مثال، چیزهای زیادی از ایالات متحده و جهان غرب به گوشه و کنار جهان منتقل می‌شوند. همزمان جریان‌های زیادی هم از گوشه و کنار دنیا به ایالات متحده و کشورهای غربی سرایت می‌کند.

جنگ درحال جریان بین ایالات متحده و جهادی‌های اسلام‌گرا به این جریان‌های متعارض برمی‌گردد. درحالی که داعش و القاعده و دیگر گروه‌های تروریستی دست به عملیات تروریستی می‌زنند تا جهان را تحت تاثیر خود قرار دهند. ایالات متحده در جهت عکس آن عمل می‌کند در عملیات ضد تروریسم درگیر می‌شود و این جریان معکوس یک فرایند یک سویه است که نیروها را دوباره به منبع خود بازمی‌گرداند. اولریش بک اسم این را تاثیر بومرنگ نام داده است. برای مثال، با موفقیت صنعتی و جهانی‌شدن، فاکتورهای ریسک محیط زیستی مثل آلودگی هوا، آب و خاک، رها شدن مواد سمی به طبیعت، تشعشعات فرابنفش و تغیرات اقلیمی گزارش شده است که به بیش از ۱۰۰ بیماری و آسیب منجر شده است و می‌توان برای کسب واقعیت‌ها به گزارش سازمان بهداشت جهانی در سال ۲۰۱۶ مراجعه کرد.

درسال ۲۰۰۲، بیماری سارس از چین شروع شد که موجب مرگ ۸۰۰ نفر شد و در عرض نه ماه از سال ۲۰۰۳ به بعد حدود ۸۰۰۰ نفر را مبتلا کرد. آمارهای متعدد نشان می‌دهند که جهانی شدن چگونه بعد از شیوع سارس جهان را تغییر داده است طی دو دهه گذشته چین از حالت انزوای خود خارج شده است و اینک تعداد گردشگران خارجی از ۱۶.۶ میلیون سفر در سال ۲۰۰۳ به ۱۴۹.۷ میلیون نفر در سال ۲۰۰۸ رسیده است.(گزارش سی.ان.ان، دوم فوریه،۲۰۲۰)

جهانی‌شدن و گردشگری تاثیرات سلامتی زیادی دارند که می‌تواند هم مهاجران و هم میزبانان را تحت تاثیر قرار دهد. بنابراین گردشگری یکی فاکتورهای تاثیرگذار برای گسترش ویروس کرونا در مقایسه با ویروس سارس بوده است. گرچه ویروس سارس کشنده‌تر بود و میزان مرگ و میر ۹.۶ درصد بود در حالی که میزان مرگ و میر کرونا ۲.۱ درصد است. تا ۲۲ ژانویه امسال، ویروس کووید-۱۹ در عرض کمتر از دو ماه بیشتر آنی کشته است که ویروس سارس در سال ۲۰۰۳ طی نه ماه کشت. ویروس کرونا هنوز جان سختی می‌کند و معلوم نیست کی به پایان خواهد رسید. اما این را از گزارش نیویورک تایمز می‌دانیم که حداقل ۱۲۴ کشور جهان درگیر این ویروس هستند.

این بیماری مرگبار که از ووهان چین شروع شد نشان داد که چگونه یک بحران در گوشه‌ای از جهان می‌تواند به سرعت تمام گوشه و کنار جهان را درنوردد. پایتخت ثروتمند استان هوبی، ووهان، در میان ۲۰۰۰ شهر چین در پایگاه داده بلومبرگ رتبه ۱۳ جهانی را دارد و شهری است که به تولیدات لجیستکی شهره است و بیش از ۵۰۰ کارخانه و تاسیسات در آن فعال هستند و به لحاظ فناوری در رتبه‌های بالای پیشرفت‌های صنعتی جهان است. اما ویروسی کوچک در یک منطقه چین طولی نکشید که کل جهان را مبتلا کرد.

اگر ویروس محصول تلاش طبیعت باشد طبق نظر بک آن راباید ذیل خطرات محاسبه کرد ولی اگر محصول کار انسان در آزمایشگاه‌های ویروس‌شناسی ووهان باشد چه به عمد و چه غیر عمدی منتشر شده باشد باید آن را ذیل ریسک مطالعه نمود. در هر صورت فاجعه‌ای است که به خاطر جهانی شدن و شتاب حمل و نقل توانست سریع‌تر از هر بیماری پاندمیک-جهانگیر- دیگر جهان را به زانو دربیاورد.

جامعه ریسک جهانی

جامعه ریسک جهانی از دید اولریش بک با مدرنیته صنعتی دستکم از یک لحاظ بسیار مهم تمایز دارد. قرارداد ریسک یا قرارداد اجتماعی سابق به طور فزاینده‌ای شکسته می‌شود. ریسک‌ها اینک غیرقابل محاسبه هستند و ورای کنترل، اندازه‌گیری و سوسیالیستی‌سازی و جبران و ترمیم است. قدرت هسته‌ای، انواع محتلف مواد شیمیایی و تولید بیوتکنولوژیک و همینطور انهدام و تخریب زیست محیطی تهدیدآمیز و بی‌وقفه قرارداد امنیتی جامعه صنعتی را کان لم یکن کرده و لذا بنیان‌های منطق ریسک تثبیت شده به حالت تعلیق درآمده‌اند. (بک، صص ۱۰۰-۱۰۱) این ورود به جامعه ریسک جهانی است و زمانی اتفاق می‌افتد که محاسبات ریسک موجود دولت‌های رفاه و سیستم‌های سلامتی و امنیتی تثبیت شده جوامع تحلیل می‌روند.

و از طریف دیگر نمی‌توان جلو پیشرفت‌های هسته‌ای، شیمیایی و ریسک‌های زیست محیطی و تغییرات ژنتیکی را گرفت. و دیگر نمی‌توان فرد یا دولت واحدی را مقصر جلوه داد و به عبارت دیگر انگار کار از کار گذشته است(بک،۱۹۹۴، ص ۱۰۲). حرف بک این است. علم باشتاب پیشرفت می‌کند و فناوری‌ها پیچیده می‌شوند و جهانی شدن سرنوشت همه انسانهای روی این قاره را به هم پیوند داده است. آیا واقعاً چنین ریسک‌هایی وجود دارند؟ آیا جهان به آن خطرناکی و یاس‌آوری است که بک ادعا می‌کند؟ بد نیست برای تایید سخنان ایشان به چند نمونه آماری نگاه کنیم.

از هر ۱۰ نفر ۹ نفر هر روز هوای آلوده تنفس می‌کنند. در سال ۲۰۱۹، آلودگی هوا توسط سازمان بهداشت جهانی به عنوان بزرگترین خطر محیط زیست برای سلامتی در نظر گرفته شده است. آلاینده‌های میکروسکوپی موجود در هوا می‌توانند به سیستم‌های تنفسی و گردش خون نفوذ کنند، به ریه‌ها، قلب و مغز آسیب وارد کنند و سالانه ۷ میلیون نفر به طور زودرس از بیماری‌هایی مانند سرطان، سکته مغزی، بیماری‌های قلبی و ریه کشته می‌شوند. حدود ۹۰ درصد از این مرگ و میرها در کشورهای کم درآمد و متوسط ​​اتفاق می‌افتد.

علت اصلی آلودگی هوا (سوزاندن سوخت‌های فسیلی) نیز مهمترین عامل ایجاد تغییرات آب و هوایی است که به طرق مختلف بر سلامت افراد تأثیر می‌گذارد. بین سالهای ۲۰۳۰ و ۲۰۵۰، پیش‌بینی می‌شود که تغییرات آب و هوایی باعث ۲۵۰ هزار مرگ اضافی در سال، از سوء تغذیه، مالاریا، اسهال و استرس گرما شود. در اکتبر سال ۲۰۱۸، WHO اولین کنفرانس جهانی خود در مورد آلودگی هوا و سلامت در ژنو را برگزار کرد. کشورها و سازمانها بیش از ۷۰ تعهد برای بهبود کیفیت هوا تعهد کردند. امسال، اجلاس اقلیمی سازمان ملل متحد در ماه سپتامبر با هدف تقویت اقدامات اقلیمی و جاه‌طلبی در سراسر جهان برگزار می‌شود. حتی اگر تمام تعهدات کشورها برای توافق نامه پاریس محقق شود، بازهم بیش از سه درجه بر دمای سطح زمین افزوده خواهد شد.(سایت سازمان بهداشت جهانی، ۲۰۱۹)

بیماریهای غیرواگیر، مانند دیابت، سرطان و بیماری‌های قلبی، در مجموع بیش از ۷۰ درصد از کل مرگ و میرها در سراسر جهان، یا ۴۱ میلیون نفر را تشکیل می‌دهند. این یعنی ۱۵ میلیون نفر، بین ۳۰ تا ۶۹ سال در حال مرگ زودرس هستند. بیش از ۸۵ درصد از این مرگ و میرها در کشورهای کم درآمد و متوسط است. ظهور این بیماری‌ها توسط پنج عامل خطر اصلی هدایت شده است: مصرف دخانیات، عدم تحرک بدنی، استفاده مضر از الکل، رژیم‌های غذایی ناسالم و آلودگی هوا. این عوامل خطر همچنین مسائل بهداشت روان را تشدید می‌کنند، که ممکن است در سنین پایین ریشه داشته باشد: نیمی از بیماری‌های روانی تا سن ۱۴ سالگی شروع می‌شود.(سایت سازمان بهداشت جهانی، ۲۰۱۹)

همه‌گیر آنفولانزای جهانی

جهان با همه‌گیر آنفلوانزای دیگری روبرو خواهد شد - تنها چیزی که نمی‌دانیم این است که چه موقع ضربه خواهد زد و چقدر شدید خواهد بود. سازمان بهداشت جهانی دائماً بر روی ویروس‌های آنفلوانزا نظارت می‌کند تا گونه‌های احتمالی همه‌گیر را تشخیص دهد: ۱۵۳ موسسه در ۱۱۴ کشور جهان درگیر نظارت و پاسخ جهانی هستند. بیش از ۱.۶ میلیارد نفر (۲۲ درصد از جمعیت جهانی) در مکانهایی زندگی می‌کنند که بحران‌های طولانی مدت (از طریق ترکیبی از چالش‌هایی مانند خشکسالی، قحطی، درگیری و جابه‌جایی جمعیت) و خدمات بهداشتی ضعیف، آنها را بدون دسترسی به مراقبت‌های اساسی به حال خود رها کرده است.

علیر غم پیشرفت‌های پزشکی در مبارزه با ویروس ایدز، این بیماری همه‌گیر هر ساله نزدیک به یک میلیون نفر را مبتلا می‌کند. از ابتدای این بیماری همه‌گیر، بیش از ۷۰ میلیون نفر به این عفونت آلوده شده و حدود ۳۵ میلیون نفر نیز جان باخته‌اند. امروزه حدود ۳۷ میلیون در سراسر جهان مبتلا به HIV هستند. دستیابی به افرادی مانند کارگران جنسی، افراد در زندان، مردانی که با آنها رابطه جنسی دارند یا افراد تراجنسی بسیار چالش برانگیز است. غالباً این گروه‌ها از خدمات درمانی خارج می‌شوند. گروهی که به طور فزاینده‌ای تحت تأثیر HIV قرار گرفته‌اند، دختران و خانم‌های جوان (۱۵ تا ۲۴ سالگی) هستند.

استرن (۲۰۰۷، ص ۶۵) بر این اعتقاد است که که افزایش ۳ درجه سانتیگراد در دمای جهان ۵۰۰ میلیون نفر را در آستانه سوء تغذیه قرار می‌دهد.

سومین عامل نگرانی در توسعه جمعیت این واقعیت است که با افزایش شدید جمعیت، گرایش شدید مهاجرت به کلانشهرهایی مانند کلکته، توکیو یا لاگوس، پیش آمده است. اگرچه در سال ۱۹۷۵ تنها ۵ کلانشهر با بیش از ۱۰ میلیون نفر جمعیت وجود داشته است، اما این تعداد در سال ۲۰۱۵ به ۲۶ مورد افزایش یافت که بیشتر آنها در آسیا و آمریکای لاتین است. افزایش جمعیت کلانشهرها سالانه حدود ۶۰ میلیون نفر خواهد بود. اگرچه ۸۰ درصد آمریکایی‌های آمریکایی امروزه در شهرها زندگی می‌کنند، اما پیش‌بینی می‌شود چنین پیشرفت جمعیتی برای ملل متراکم پرجمعیت در آفریقا، آسیا و آمریکای لاتین نیز صادق باشد. به طوری که در سال ۲۰۵۰ بیش از ۵۰ درصد (۴ میلیارد) کل دنیا در کلانشهرها زندگی خواهند کرد. در آسیا، آفریقا و آمریکای لاتین دو برابر شدن جمعیت این شهر در ۳۰ سال به حدود ۲.۶ میلیارد نفر خواهد رسید.(IPCC ۲۰۰۱, ۲۰۰۷; UNFCCC ۲۰۰۹)

با افزایش ۳ تا ۴ متری سطح آب دریاها تعداد افراد در معرض طغیان ساحلی دو برابر یعنی ۴۰۰ میلیون خواهد بود. افزایش دو درجه‌ای دمای زمین موجب انقراض ۴۰ درصد گونه‌ها خواهد بود. در این راستا باید توجه داشت که انتشار دهنده‌های اصلی CO2 کشورهای با درآمد بالا هستند، اما ملت‌های فقیر “سریعترین و شدیدترین ضربه” را خواهند دید (استرن ۲۰۰۷، ص ۹۹).

هولزر و ساویج (۲۰۱۳) در یک مطالعه جامع به این نتیجه رسیدند که در آینده زلزله برای مردم و محیط زندگی آنها کماکان خطری جدی خواهد بود و تعداد بیشتری از مردم در اثر زلزله جان خود را از دست خواهند داد، آنها دریافتند که با افزایش جمعیت، تعداد زمین لرزه‌های فاجعه بار افزایش یافته است. پس از ارتباط آماری تعداد زمین‌لرزه‌های فاجعه‌بار آنها پیش‌بینی می‌کنند که در صورت افزایش جمعیت جهان در سال ۲۱۰۰ از ۶ میلیارد نفر به ۱۰ میلیارد در سال تعداد قربانیان زلزله ۲۱۰۰ به بیش از ۳.۵ میلیون نفر برسد.

در کل برای مدت زمان ۱۹۷۵ تا ۲۰۰۸ در بانک اطلاعاتی فاجعه‌های طبیعی ۸۹۰۰ واقعه فاجعه ثبت شده است. جمع آوری داده‌ها می‌تواند ثابت کند سالانه ۶۰۰ واقعه فاجعه رخ داده است که در کل ۲.۳ میلیون نفر جان خود را دست داده‌اند. درسال ۱۹۷۵ در حدود ۱۰۰ فاجعه طبیعی اتفاق افتاده است که ۱۲۰ هزارنفر جان خود را ازدست دادند و ۷۰ میلیون نفر هم تحت تاثیر قرار گرفتند.

آمارها نشان می‌دهد که اینک تعداد فجایع طبیعی به ۶۰۰ مورد در سال رسیده است (گوها-ساپیر و همکاران،۲۰۰۱۱،۲۰۱۳) که نمودار ۱ آن را نشان می‌دهد.


تعداد افراد قرارگرفته در معرض انواع ریسکها و خطرات طبیعی (Courtesy Nadim et al. ۲۰۰۶)

با توجه به محدوده زمانی از ۱۹۹۰ تا به امروز حدود ۲۰۰ واقعه فاجعه منجر به کشته شدن ۶۰ هزار نفر شده و ۲۵۰ میلیون نفر را در معرض آسیب‌های خود قرار داده است. آمار بین‌المللی بیشتر نشان می‌دهد که بیشتر مردم در سراسر جهان در معرض سیل، طوفان‌ها، خشکسالی‌ها و زلزله‌ها قرار دارند و نشان می‌دهند که به ازای هر فرد که در اثر یک فاجعه طبیعی کشته شد، حدود ۳۰۰۰ نفر در معرض خطر قرار می‌گیرند.

هیچ شاخصی بهتر از این تاثیرات اجتماعی را نشان نمی‌دهد که حدود ۹۰ درصد تلفات فجایع طبیعی در کشورهای درحال توسعه اتفاق می‌افتد آمارها نشان می‌دهد که ازمجموع تلفات ۴۰ بلای طبیعی بزرگ ۹۵ درصد آن متعلق به کشورهای در حال توسعه و فقیر بود. و ۹۵ درصد خسارت‌های اقتصادی هم درکشورهای توسعه‌یافته اتفاق می‌افتد که ۷۵ درصد آن متعلق به ایالات متحده است (گوها-ساپیر،۲۰۱۱،۲۰۱۳). همچنین گزارش سازمان ملل نشان می‌دهد که بین فاجعه و میزان توسعه یافتگی رابطه معناداری وجود دارد. (همان،۲۰۰۷)

با نگاه به پایگاه داده‌های مرکز بهداشت جهانی، پایگاه داده‌های فجایع طبیعی و نتایج بررسی دانشمندان می‌توان از میزان و حجم واقعی این خطرات آگاه شد. اما این چیزی نیست که مردم عادی بتوانند ببیند. در جامعه ریسک جهانی هیچکس به درستی نمی‌داند که پیامدهای اختراعات و پیشرفت‌های روزافزون فناوری‌ها چه بلایی سر این سیاره خواهد آورد. کسی به حرف تکنوکرات‌هایی که ریسک‌ها را محاسبه می‌کنند و هشدار می‌دهند گوش نمی‌کند. و دربسیاری از موارد محاسبات ریسک را جز یک بازی سیاسی برای پیشبرد منافع دولت‌ها تلقی نمی‌کنند. تولید غذاهای تغییریافته ژنتیکی در اروپای غربی بارها از سوی مصرف‌کنندگان ردشده است نه به خاطر یافته‌های دانشمندان که این غذاها برای سلامتی انسان‌ها مضر هستند بلکه به خاطر این است که طیف وسیعی ازمردم قداست و درستی پیشنهادهای مطرح شده از سوی متخصصان ریسک را رد می‌کنند.

بدون تردید در شرایط فعلی جامعه ریسک بیشتر و یشتر ما را محاصره کرده است و روز به روز بر دامنه ترس‌ها، هراس‌ها و فراریسک‌ها وامکان فاجعه‌های حاصل از پیشرفت علمی می‌افزاید. (بک،۱۹۹۴، ص ۲۱۷) به زعم بک پیامد جامعه ریسک جهانی تولید «مسئولیت ناپذیری سازمان یافته» است که امکان واکنش‌های سیاسی مناسب به ریسک‌ها و خطرات درحال ظهور را منتفی و قلج می‌کند»(بک، ص ۱۹)

نکته دیگری که در ارتباط با جهانی شدن باید مورد لحاظ قرار داد رابطه آن با محیط زیست است که نگرانی جامعه‌شناسان زیست محیطی را دامن زده است. جهانی شدن و محیط زیست به هم مرتبط‌اند. الگوی فزاینده جهانی شدن زیست بوم ما را تغییر داده و در نتیجه تغییرات اقلیمی را دامن می‌زند. علل و عوامل تغییرات اقلیمی زاییده مدرنیته صنعتی است. کشورها روز به روز بردامنه صنعتی شدن خود می‌افزایند و برای تامین کالاهای مورد نیازخود کارخانه‌ها شبانه و روز کار می‌کنند و گازهای گلخانه‌ای را روانه جو زمین می‌کنند که عامل عمده تغییرات اقلیمی است.

حتی ترکیب جو زمین به خاطر ساطع شدن گازهای سمی مثل متان و دی اکسید کربن از طریق فعالیت‌های مختلف در حوزه تولید، حمل و نقل، کشاورزی و خدمات درحال تغییر یافتن است. تاثیر این تغییرات اقلیمی می‌تواند خطرات طبیعی، انتقال بیماری‌های مسری، بالا رفتن سطح آب دریاها و دمای شدید زمین باشد. برای بک، درجامعه ریسک، این ریسک‌ها محصول و برآیند توسعه هستند. وی اشاره می‌کند که چگونه دولت‌ها و جوامع مختلف ریسک‌های زیست محیطی و سلامت و بهداشت همگانی به طور مکرر به رژیم‌های مقرراتی و قوانین انضباطی ترجمه می‌شود (دینگ وال، ۱۹۹۹، ص ۴۸۱)

تغییرات اقلیمی و بیماری‌های مسری

تغییرات اقلیمی پیامد فرعی صنعتی شدن هستند. گرمایش جهانی و افزایش میانگین دمای زمین دو مورد از نگرانی‌هایی هستند که تغییرات اقلیمی به آنها دامن زده و با الگوهای مختلف بیماری‌های عفونی و مسری هم ارتباط دارند. شواهد و اسناد متعدد نشان می‌دهند که میانگین دمای زمین و دمای سطح دریاها از اواسط قرن نوزده به این ور حدود ۶ درجه افزایش داشته است. درسال ۱۹۹۹، نشست کشورهای جهان درباره تغییرات اقلیمی به این ختم شد که در ۵۰ سال گذشته گرمایش زمین محصول فعالیت‌های انسان بوده است (آلتریبریتون، ۲۰۰۱) و عمده عامل آن رها شدن گازهای سمی گلخانه‌ای است که در جو زمین گیر می‌افتند. گرمایش جهانی ممکن است شیوع و گسترش بیماری‌های مسری را تحت تاثیر قرار دهد.(گیتکو،۲۰۰۰، ن.ک. بولتن سازمان بهداشت جهانی)

یک تیم تحقیقاتی از ایالات متحده و چین نمونه‌هایی از قدیمی‌ترین یخ‌های دوره یخبندان را از تبت جمع آوری کردند. بعد از بررسی دقیق در نمونه یخ ۱۵۰۰۰ ساله ۲۸ ویروس باستانی را کشف کردند که قبلاً دانشمندان هیچ شناختی ازآنها نداشتند. همینطور متخصصان دانشگاه اوهایو و لابراتور ملی برکلی اعتقاد دارند که با تداوم گرمایش جهانی که به ذوب شدن یخ‌ها می‌انجامد ویروس‌های ناشناخته می‌توانند سربرآورند و بشر را مبتلا کنند (مارتین،۲۰۲۰) و اخیراً دیدیم که چگونه کرونا ویروس ناشناخته پدیدار شد و جهان را مبتلا نمود.

پاندمیک ۲۰۲۰: جهانی شدن کروناویروس

جهانی بیماری شدن پدیده‌ای جهانی است. ساختارهایی وجود دارند که به گسترش جهانی شدن کمک کرده‌اند. مسیرها، راه‌ها، پل‌ها می‌توانند به صورت ساختار دیده شوند. تعداد فزاینده‌ای پل وجود دارد که پیوند بین ملت‌ها و کشورهای جهان را ایجاد کرده است. در عرض چندساعت مردم می‌توانند از کشوری به کشوری دیگر سفر کنند. اما موانع ساختاری زیادی هم وجود دارند. مردم الان درگیر شبکه جهانی هستند. آنها از ای‌میل، تلفن، موبایل برای ارتباطات خود استفاده می‌کنند. ارتباطات در سراسر جهان قدرت شبکه‌های جهانی را و همدیگر وابستگی متقابل کشورها را افزایش داده‌اند. با اینترنت می‌توان با هزاران شبکه اجتماعی در ارتباط بود. مردم درعرض چنددقیقه می‌دانند در دیگر نقاط جهان چه اتفاقی می‌افتد. درحالی که ممکن است از حال همسایه بغلی خود خبرنداشته باشند.

این خصلت شبکه‌های اجتماعی و فضای سایبری است که فواصل دور را نزدیک و فواصل نزدیک را دورساخته است. جوانان به جای پذیرفتن سنت و فرهنگ پدری به موسیقی‌هایی گوش می‌دهند که میلیون‌ها فرسخ از آنها فاصله دارد. حتی کودکان قهرمان‌های کارتونی‌ای را انتخاب می‌کنند که با قهرمانان ملی کشورشان هیچ سنخیتی ندارد. در جهان گلوبالیزه شده سفر، تجارت آسان‌تر از قبل شده است. این جریان مردم و اطلاعات از مرزهای جغرافیایی مختلف به گسترش بیماری‌های عفونی کمک می‌کند تا با سرعت هرچه بیشتری در سراسر جهان انتشار یابند. در اوایل قرن ۲۱ این ترس وجود دارد که پروسه جهانی شدن به گسترش بیماری‌های مرگبار کمک کند. نمونه کرونا ویروس تنها یکی ازآنهاست

پیامدهای این بحران

بشریت با بحران جهانی روبرو شده است. هیچکس به یقین نمی‌داند که کووید-۱۹ چه مدت به سماجت خود در کشت مردم ادامه خواهد داد. باید منتظر لابراتورهای مجهز ماند تا واکسن آن تهیه شود. اقتصاد جهان روزهای تاریکی را در طی سال‌های آینده تجربه خواهد کرد. کشورها قرنطینه شده‌اند و صنایع کوچک با مشکل بسته شدن روبرو شده‌اند. اتومبیل‌سازان نگران رسیدن قطعات هستند، صنایع نساجی نگران اجناس و مواد اولیه هستند و در خانواده‌ها به خاطر قرنطینه میزان خشونت‌های خانوادگی علیه زنان افزایش یافته است. جرایم سایبری درحال افزایش هستند فروشنده کالاهای لوکس دیگر مشتری ندارند و صنعت توریسم عملاً زمینگیرشده است و هزاران شرکت گردشگری درآستانه تعطیلی و ورشکستگی هستند.

دانش آموزان با مشکلات حضور درکلاس روبرو هستند. دربرخی نقاط جهان هنوز زیر ساخت‌های دیجیتالی و فناوری آنقدر کافی نیستند که بتوانند آموزش ازراه دور را عملی کنند. گرچه موجب موهباتی هم شده است. برای اولین بار تولید گازهای گلخانه‌ای به شدت کاهش یافته است. و البته ممکن است به مردمان جهان کمک کند که از تفرد و خودخواهی دست بردارند و قدر و قیمت کسان و خویشاوندان خود را بدانند. زیاد به پیشرفت‌های علم و فناوری غره نباشند و برپیامدهای آن هم فکرکنند. اما نکته بس مهم‌تر این است که با گسترش ویروس کرونا دیدیم که هیچ کشوری در جهان دیگر نمی‌تواند مرزهای خود را ببندد و خود را ایزوله کند. هر اتفاقی در گوشه‌ای از جهان می‌تواند سراغ ما هم بیاید. کشورها یک مشکل مشترک دارند و همه باید در پیداکردن راه حل آن دست همکاری به هم بدهند. تمام کشورهای جهان باید به فکر ساختن پل‌های ارتباطی باشند و از خراب کردن پل‌های ارتباطی بین ملت‌ها بپرهیزند.

نتیجه:
انتقادهای زیادی متوجه نظریه بک شده است. برای نمونه دیدگاه او درباره «جامعه ریسک» عینی‌گرایانه و سودمندگرایانه تلقی شده است. برخی جامعه‌شناسان آن را به شدت جبری‌گرایانه می‌داند که هیچ تغییری در روند آن نمی‌توان ایجاد کرد.(هاگس و ادواردز ۲۰۰۲) طبق نظر بلوهدورن، بک یک دترمیینیسم تاریخی را مطرح کرده است که ماهیتاً از گرایش او به مارکسیسم آب می‌خورد چون اعتقاد دارد که صنعتی شدن با اشکال مدرنیته همراه‌اش راه را برای جامعه ریسک هموار کرده است (بلوهدورن،۲۰۰۰). برخی هم نظریه بک را یک مد گذرا دانسته‌اند که تاثیر پایداری نخواهد داشت (دینگ وال،۱۹۹۹، صص ۴۷۱-۴۹۱). به هرحال، مفهوم بک از جامعه ریسک درهای جدیدی را برای پژوهش درباره ریسک‌های جهانی نظیر تغییرات اقلیمی و گسترش بیماری‌های مسری گشوده است. می‌توان از چهارچوب نظری آن و مفاهیم کلیدی بک بهره فراوان برد ودرباره مدرنیته بازتابی، تاثیر بومرنگ، جهانی شدن و مشخصه‌های همراه آن تاملات بیشتری کرد.

در مقاله حاضر ابتدا به مفهوم ریسک و خطر از دید جامعه شناس بزرگ آلمانی اولریش نگاه کردیم. تفاوت آن دو را برشمردیم و بعد از میان مولفه‌های پنج گانه مرتبط با ریسک به مسئله جهانی شدن و ریسک‌های جهانی اشاره کریم. برای تایید گزاره‌های اولریش بک شواهد و اسنادی ازسازمان‌ها و منابع معتبر جهانی ارائه دادیم تا بر اهمیت موضوع بیش ازپیش تاکید کرده باشیم. اشاره شد که چگونه جهانی شدن و شتاب تحرکات مردم درسراسر جهان به گسترش بیماری کرونا درمقایسه با بیماری سارس در ۲۰۰۲ کمک کرده است. و نیز اشاره گردید که همه این مولفه‌ها به مرتبط هستند و با ایجادیک خطر، فی‌المثل گرمایش زمین و بالارفتن آب سطح دریاها امکان فعال شدن ویروس‌های نهفته دوباره ممکن است درآینده بشریت را با چالش‌های بسیار ویرانبار و مرگبار مواجه کند.

جامعه جهانی به هم گره خورده است. اگر این ریسک‌ها متعلق به همه جوامع و انسانها هستند راه حل هم منوط به مشارکت جمعی همه کشورها است و مسئولیت‌پذیری جمعی، همکاری‌های چندسویه مراکز علمی، تثبیت زیرساخت‌های پزشکی مدرن، جدی گرفتن ریسکها از ضرورت‌های زمانه ماهستند. اینها همه در حالی است که بشر فقط به مصاف طبیعت برود. پژوهش به امکان بیوتروریسم و هزینه‌های صرف شده روی آن تمرکز نکرده است و امیدواراست که این جنون بشر هیچ وقت امکان تحقق پیدا نکند.

اولریش بک و گیدنز چراغ راهنمای خوبی برای پژوهشگران حوزه ریسک هستند. اما همانطور که‌هانس یوناس از مشکل گشایی آزمونی ترس (Heuristic of fear) سخن می‌گوید ما نیز به تاسی از او می‌توانیم باورداشته باشیم که ترس یک اجبار اخلاقی است اما این ترسی نیست که به یاس انحطاط پیدا کند بلکه ترسی است که با امید هم توام است. امید به این که پرهیز از آنچه ما را می‌ترساند در توان ما هست. (یوناس،۱۹۷۹، ص ۶۳) و یا آنچنان که دکارت فیلسوف مدرنیته می‌گفت عقل انسان می‌تواند در مسیر خود به سوی پیشرفت اشتباهات خود را ترمیم و جبران کند.


منابع و مآخذ:
- اسوندسون، لارس،(۱۳۹۴)، فلسفه ترس، ترجمه خشایاردیهیمی، چاپ اول،تهران: نشر گمان
- بک، اولریش ،(۱۳۹۷)، جامعه خطر: به سوی مدرنیته نوین، مترجمان رضا فاضل ومهدی فرهنمندنژاد، چاپ اول،تهران: نشر ثالث

منابع لاتین

-Bullhorn, I (2000), Post-ecologist Politics: Social theory and the abdication of the ecologist paradigm. London: Routledge
-DeLillo, Don (1984) White Noise, New York
-Din wall, R (1999). Risk Society: The Cult of Theory and The millennium? Social Policy and Administration.
-Hughes and Edwards, A (2002) crime control and community: the new politics of safety. Us: Taylor and Francis publication.
-Stern, N. (2007): The economy of climate change - The Stern Review. - Cambridge University Press, Cambridge MD
-Ulrich Beck (1999), World Risk Society. Cambridge: Polity Press

مقالات

-Altribriton DI,) (2001), climate change, The Scientific basis. Cambridge, UK. Cambridge University Press, IPPC Working group I for Policy makers, third assessment report
- Githeko AK. (2000), Climate Change and vector borne disease: a regional analysis. Bulletin of the world Health Organization
-Guha Sapir D., Parry L., Degomme O., Joshi P.C., Saulina Arnold J.P. (2006): Risks factors for Mortality and injury: Post tsunami epidemiological findings from Tamil Nadu, CRED Working Paper. - The OFDA/CRED International Disaster Database, Brussels.
-Guha-Sapir. D., Vos, F., Below, R. with Ponserre, S. (2011): Annual Disaster Statistical Review 2011: The Numbers and Trends. - The OFDA/CRED International Disaster Database, Brussels.

سایت‌ها

Matin S. (2020) Virus Warning: Deadly viruses could be Unleashed as Ice Melts. Expess: http://www.express.co.uk/news/science/1233304/virus-coronavirus-outbreak-climate-change-china-virus-tibet
-Rosenberg.G (2020). Corona virus Map: Tracking the Global Outbreak, March, New York Times,  http//www.nytimes/interactive/2020/world/coronavirus-maps.html
- https://www.who.int/news-room/feature-stories/ten-threats-to-global-health-in-2019






نظر شما درباره این مقاله:








 

ايران امروز (نشريه خبری سياسی الکترونیک)
«ايران امروز» از انتشار مقالاتی كه به ديگر سايت‌ها و نشريات نيز ارسال می‌شوند معذور است.
استفاده از مطالب «ايران امروز» تنها با ذكر منبع و نام نويسنده يا مترجم مجاز است.
Iran Emrooz©1998-2024