يكشنبه ۲ شهريور ۱۴۰۴ -
Sunday 24 August 2025
|
ايران امروز |
به نظر من هیچ فیلسوفی، با فلسفهاش، به اندازه افلاطون باعث جنایت در حق بشر نشد.
ما هنوز هم گریبان خود را از ترهات افلاطون رها نساختهایم.
فلسفه-ادبیات افلاطون ریشه در سه اصل داشت که انصافا باید آنها را نوآوری خلاقانه خود او دانست. از این نظر او واقعا نابغه عصر خود بود و تاثیر نبوغش تا به عصر ما هم کشیده شده است.
- یکم ایده آلیسم عینی اوست. فعلا به ایدهآلیسم ذهنی او در اینجا نمیپردازیم.
- دوم فرضیه مدینه فاضله اوست.
- سوم روش او در اثبات هر آن چه که میخواست اثبات کند و خود دیالکتیکش مینامید.
با این سه شلاق، افلاطون بیست و چند قرن بر گرده بشریت تازیانه زد و زخمهای بیشماری ایجاد کرد، باعث کشتارهای فراوان گردید و هنوز هم اثرات شومش از بین نرفته است.
هنوز هم بیشمارانی، همچون بیمارانی که عاشق بیماری خود هستند، ایدهآلیستهایی که بهخاطر ایدهآلهای فرقهای خود آدم میکشند، خود را وامدار افلاطون میدانند و با ترهات نیمهفلسفی و نیمهادبی او جنایات خود را توجیه میکنند.
اگرچه ممکن است یافتههای افلاطون را، اگر خود او نمییافت، دیگرانی مییافتند ولی ممکن بود این دیگران چندین نفر و در چندین زمان متفاوت آن اصول را یافته و شرح میدادند و هر پارهای به کاری میآمد و تاثیر دیگری میداشت. ولی افلاطون با بیانی بسیار جذاب و زبانی ادبی همه آنها را در یک بافتار منسجم و در خدمت یک کل بیان کرد و چنان قابلفهم برای عوام توضیح داد که ناگزیر به خاستگاه فکری بسیاری از اندیشهورزان بعدی تبدیل شد. بنابر این نبوغ شخصی افلاطون باعث ترویج افکار خطرناک و جنایتزای او شد.
عجیب است که انتقاد از افلاطون تقریبا تابو بود و هنوز هم تا درجهای هست. هم در فلسفه غرب و هم در اسلام و هم نزد مکاتبی که نهایتا راهی جز به فاشیسم نمیبرند.
البته شجاعت اندیشمندانی چون نیچه و برتراند راسل و کارل پوپر را باید ستود که اسیر جو عمومی تحسین بلاانتقاد افلاطون نشدند و نقدهای جدی بر او وارد کردند.
ایده مدینه فاضله، که بهزعم افلاطون شکل کامل و بینقص آن در دنیای صور موجود است، سرمشقی شد برای فاشیستهای گوناگون که برای جامعه خیالی خود، که هرگز محقق نشد، آدمها بکشند و جنایتها بکنند.
اما چرا افلاطون اینقدر از مدینه واقعا موجود آتن بیزار بود و در ذهن خود مدینه فاضله را ساخت؟ سادهاش کنیم این است که چون آتن، یعنی دموکراسی آتن، استاد محبوبش را، سقراط را، به مرگ محکوم کرده بود.
افلاطون اسپارت را بر آتن ترجیح میداد ولی با اینکه دموکراسی آنزمان آتن با مفهوم امروزی دموکراسی فرق دارد نمیشد مستقیما استبداد اسپارتی را ستود. البته برای ما که سالیان درازی تحت استبداد زندگی کردهایم اوصافی که افلاطون از مدینه فاضله خود بدست میدهد بسیار آشناست و برای حاکمان ما مقدس!
واضح است که استبداد چه در فرم حاکمیت استبدادی و چه در فرم ساختار اجتماعی، قبل از افلاطون وجود داشته اما این هنر افلاطون بود که این نظم طبیعی را فرمولیزه و موردپسند همه دیکتاتورهای چپ و راست کرد.
هدف من در این نوشته پرداختن به زندگی و شرح افکار افلاطون نیست. هدف توجه دادن به جوانان است که مواظب باشند مقلدانه و نادانسته احترام و تکریمهایی را که نسبت به افراد و مکاتب رایج است تکرار نکنند. بسیاری از روایات رسمی از بودجههای رسمی ارتزاق میکنند و روایتی را ترویج میکنند که مآلا به نفع حاکمان باشد. میزان دلبستگی شخص به افلاطون یا نظر انتقادی او نسبت به افلاطون میتواند یکی از مولفههایی باشد که به شما کمک کند تشخیص دهید آن شخص چقدر آزاد و آزاداندیش است.
| |||||||||||||
ايران امروز
(نشريه خبری سياسی الکترونیک)
«ايران امروز» از انتشار مقالاتی كه به ديگر سايتها و نشريات نيز ارسال میشوند معذور است. استفاده از مطالب «ايران امروز» تنها با ذكر منبع و نام نويسنده يا مترجم مجاز است.
Iran Emrooz©1998-2025 | editor@iran-emrooz.net
|