چهارشنبه ۲۱ خرداد ۱۴۰۴ - Wednesday 11 June 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Tue, 10.06.2025, 8:09

چرا جنگ؟ / گفتگو با ریچارد اووری


برگردان علی محمد طباطبایی

گفتگو با ریچارد اووری از برجسته‌ترین مورخان بریتانیاییِ معاصر در حوزه تاریخ جنگ

  مقدمه مترجم: در جهانی که بار دیگر با جنگ‌هایی چون اوکراین، غزه و سودان مواجه است، این پرسش به شکلی دردناک و تکرارشونده بازمی‌گردد: چرا انسان‌ها از دیرباز تا امروز پیوسته با یکدیگر می‌جنگند؟ آیا جنگ در ذات ما نهفته است؟ یا ریشه در فرهنگ و ساختارهای اجتماعی‌مان دارد؟ ریچارد اووری، مورخ برجسته بریتانیایی و استاد پیشین تاریخ نوین در کالج کینگز لندن و دانشگاه اکستر، زندگی حرفه‌ای خود را صرف پژوهش درباره جنگ‌ها کرده است، به‌ویژه جنگ جهانی دوم. او در تازه‌ترین اثر خود با عنوان «چرا جنگ؟» نگاهی جامع و بینارشته‌ای به تاریخ خشونت جمعی از آغاز تمدن بشری تا امروز انداخته است. او در این کتاب با بهره‌گیری از دانش زیست‌شناسی، روان‌شناسی تکاملی و علوم اجتماعی، به دنبال فهم عمیق‌تری از پدیده جنگ می‌گردد — و یافته‌های او امید چندانی برای آینده باقی نمی‌گذارد.
در گفت‌وگویی که پیش رو دارید، «اُورس هافنر» از نشریه NZZ Geschichte با ریچارد اووری درباره ماهیت جنگ، تاریخ آن، پیوند آن با طبیعت انسان و چشم‌اندازهای صلح گفتگو کرده است. این مصاحبه، پرسش‌هایی بنیادی را در باب خشونت، سیاست، و سرنوشت جمعی ما انسان‌ها پیش می‌کشد — پرسش‌هایی که بی‌تردید بیش از هر زمان دیگری به تفکر و تأمل نیاز دارند.
ریچارد اووری (Richard Overy) یکی از برجسته‌ترین مورخان بریتانیاییِ معاصر در حوزه تاریخ جنگ، به‌ویژه جنگ جهانی دوم، است. او در سال ۱۹۴۷ به دنیا آمد و در دانشگاه کمبریج تحصیل کرد. پس از آن در دانشگاه‌های مختلفی از جمله کالج کینگز لندن و دانشگاه اکستر به تدریس و پژوهش پرداخت. حوزه تخصصی او تاریخ نظامی قرن بیستم، فاشیسم، نازیسم، و جنگ جهانی دوم است، اما در آثار اخیر خود دامنه پژوهش‌هایش را به سیر تاریخی خشونت و جنگ در کل تمدن انسانی گسترش داده است.
اووری در آثار خود همواره کوشیده است میان تاریخ و سایر علوم پیوند برقرار کند. به‌ویژه در کتاب «چرا جنگ؟» تلاش کرده است توضیح دهد که چگونه انگیزه‌های جنگ‌طلبانه ریشه‌هایی ژرف در روان‌شناسی تکاملی، رقابت بر سر منابع، ساختارهای اجتماعی و باورهای فرهنگی دارند. او در این کتاب تأکید می‌کند که جنگ را نمی‌توان تنها یک انحراف تاریخی دانست؛ بلکه پدیده‌ای ساختاری و مستمر در تاریخ بشر است.
اووری نه تنها پژوهشگری پرکار و شناخته‌شده در میان آکادمی‌هاست، بلکه برای مخاطبان عام نیز می‌نویسد. نثر او روشن و استدلال‌هایش مبتنی بر شواهد دقیق تاریخی است. وی تاکنون جوایز معتبری برای آثار خود دریافت کرده و آثارش به زبان‌های گوناگون، از جمله آلمانی و فارسی، ترجمه شده‌اند.او اکنون در ایتالیا زندگی می‌کند و پدر پنج فرزند است.

احتمالاً هیچ مردمی بدون خشونت جمعی زندگی نکرده‌اند. آیا ژن‌ها مقصرند؟ آیا فرهنگ مسئول است؟ چه چیزی باعث می‌شود انسان‌ها از دوران باستان تاکنون به جنگ‌ ادامه دهند؟ ریچارد اووری(Richard Overy)، مورخ، تاریخ را با زیست‌شناسی ترکیب می‌کند ـــ و به این نتیجه‌گیری می‌رسد که امید چندانی برای آینده وجود ندارد. اوکراین، غزه، سودان: جنگ‌ها دوباره در همه جا دیده می شوند. آیا جنگ‌ها اجتناب‌ناپذیرند؟ ریچارداووری باید پاسخ این سوال را بداند. او به عنوان استاد تاریخ مدرن در کالج کینگز لندن و دانشگاه اکستر، تمام عمر حرفه‌ای خود را به مطالعه جنگ‌ها اختصاص داده و تخصص اصلی‌اش جنگ جهانی دوم است. حالا این مورخ بریتانیایی کتابی جاه‌طلبانه منتشر کرده که از آغاز بشریت تا امروز به یک پرسش بزرگ می‌پردازد: چرا جنگ؟ (Warum Krieg) عنوان کتاب او موضوعاین گفت‌وگوی ماست. ریچارد اووری در ایتالیا زندگی می‌کند و ما برای این مصاحبه از طریق برنامه‌ی زوم با هم گفت‌وگو کردیم.

ان‌زد‌زد(NZZ): آقای اووری، کتاب جدید شما «چرا جنگ؟» نام دارد. چرا این کتاب را نوشتید؟

ریچارد اووری: خشونت جمعی بخشی از تاریخ بشر است. چرا انسان‌ها با هم در صلح زندگی نمی‌کنند؟ چرا این امر محقق نمی‌شود؟ می‌خواستم به این پرسش عمیقاً بپردازم، پرسشی که دیگر رهایم نمی‌کند.

ان‌زد‌زد: صلح وضعیت عادی است و جنگ استثنا. آیا موافقید؟

ریچارد اووری: نه. انسان‌ها اگرچه همیشه قادر بوده‌اند در وضعیت صلح با هم زندگی کنند، اما در زمان‌های بحران، به دلایل ظاهراً ضرورییا از ترس دیگران، راه‌حل را در جنگ یافته‌اند. جنگ یک انحراف نادر نیست، بلکه پدیده‌ای متداول است. متأسفانه.

ان‌زد‌زد: شما مدام از «جنگ» صحبت می‌کنید. آیا انسان‌های عصر حجر که با هم می‌جنگیدند نیز به جنگ فکر می‌کردندیا فقط می خواستند تضمینی برای زنده ماندن خود داشه باشند؟

ریچارد اووری: موضوع تحقیقات من استفاده از خشونت بین دو گروه است. بین «جنگ» و «جنگ‌اووری» تفاوت قائل می‌شوم تا تنوع تاریخی را درک کنم. جنگ یک رویداد مشخص است، مثل جنگ جهانی اول. اما جنگ‌اووری به اشکال مختلف درگیری بین قبایل و عشایر اشاره دارد: یورش‌ها، کمین‌ها، قربانی کردن اسیران. در هر دو مورد، مسئله خشونت جمعی است و می‌خواهم این پدیده را توضیح دهم، آن هم به هر شکلی که ظاهر شود. البته مردم هفت هزار سال پیش نمی‌گفتند: «ما به جنگ می‌رویم»، بلکه می‌گفتند: «ما روستای همسایه را آتش می‌زنیم چون ساکنانش را دوست نداریم، مردان را می‌کشیم و زنان را به روستای خود می‌بریم.»

ان‌زد‌زد: آیا همیشه می‌توان جنگ و صلح را به وضوح از هم تفکیک کرد؟

ریچارد اووری: نه، بین این دو وضعیت مناطق خاکستری وجود دارد. دو طرف با هم می‌جنگند، سپس متوقف می‌شوند، اما دشمن باقی می‌مانند و درگیری دوباره شعله‌ور می‌شود، مثل جنگ‌های صلیبی در خاورمیانه. آنها دهه‌ها درگیرانواع نزاع ها بودند که همیشههم به وضوح قابل تشخیص نبودند. اینمنطقه خاکستری دلیلی است که چرا باید جنگ را به معنای گسترده‌تری بفهمیم، نه فقط به عنوان یک رویداد. این منطقه خاکستری امکان وقوع مجدد خشونت جمعی را در خود دارد.

ان‌زد‌زد: تقریباً همه انسان‌ها خوشحال می‌شوند اگر در صلح زندگی کنند. پس چرا باز هم پایشان به جنگ کشیده می‌شود؟

ریچارد اووری: در طول بیشتر تاریخ بشر، جوامع اساساً نظامی‌شده بودند و جنگ امری طبیعی بود. سربازان وظیفه داشتند که تقریباً هر روز بجنگند و به این کار افتخار می‌کردند. حتی در جوامع به اصطلاح ابتدایی دوران باستان نیز مردم معتقد بودند که در زمان‌های خاصی موظف به جنگیدن هستند. شاید ترجیح می‌دادند این کار را نکنند، اما انجامش می‌دادند.

ان‌زد‌زد: چرا؟

ریچارد اووری: انسان‌ها از نظر روانی طوری ساخته شده‌اند که در جنگ‌اووری راه‌حلی براییک مشکل می‌بینند. در جنگ جهانی دوم، صد میلیون مرد و حتی زنان مجبور به سربازی شدند. تقریباً هیچ‌کس از خدمت سربازی امتناع نکرد و بیشتر سربازان اطاعت کردند. آنها جنگ را به شکلی که شما یا من امروز از دور به آن نگاه می‌کنیم، زیر سؤال نمی‌بردند.

ان‌زد‌زد: شما مورخ هستید، اما برای توضیحاین که چرا جنگ ها همیشه وجود درند به علوم طبیعی متکی هستید.

ریچارد اووری: بله. اگر می‌خواهیم بدانیم چرا انسان‌ها بارها از این نوع خشونت جمعی استفاده می‌کنند، باید به زیست‌شناسی و روانشناسی تکاملی رجوع کنیم. اولین و اساسی‌ترین توضیح این است: انسان‌ها از نظر زیست‌شناسی طوری تکامل یافته‌اند که از خشونت برای حفظ ذخیره ژنتیکی خود و تضمین موفقیت در تولیدمثل استفاده کنند. این به نظر من پاسخ معقولی است.

ان‌زد‌زد: و این توضیح تا امروز همچنان معتبر است؟

ریچارد اووری: به نظر من الگویی وجود دارد که بر اساس آن گروه‌ها احساس تهدید می‌کنند و از طریق جنگ می‌خواهند از اعضای خود محافظت کنند یا منابع را تصاحب کنند. و بله: این الگو مدتها پیش از دوران مدرن در تکامل انسان ریشه دوانده و هنوز هم مؤثر است. اما برای توضیح این که چرا در برخی شرایط خشونت جمعی رخ داده و در برخی دیگر نه، به یافته‌ها در رشته‌های دیگر نیاز داریم: علوم اجتماعی، جامعه‌شناسی، اقتصاد و روانشناسی، و البته تاریخ.

ان‌زد‌زد: این مصیبت از کجا شروع شد - از چه زمانی جنگ‌ها ثبت شده‌اند؟

ریچارد اووری: مصیبت (Unheil) پنداشتن چیزی بستگی به دیدگاه فردی دارد، انسان‌ها در جنگ گاهی رستگاری(Heil) هم می‌یابند. اما جنگ احتمالاً از زمان‌های بسیار قدیم وجود داشته است. مدتها پیش از آن که در هزاره چهارم پیش از میلاد اولین دولت‌های بزرگ شکل بگیرند، انسان‌ها به طور منظم از خشونت جمعی استفاده می‌کردند. بسیاری از دانشمندان علوم اجتماعی با این نظر من موافق نیستند: می‌گویند من فقط متوسل به حدس و گمان می شوم. اما تعداد زیادییافته‌های باستان‌شناسی - استخوان‌های تغییر شکل یافته بر اثر خشونت و سلاح‌ها، تبرها، چاقوها، نیزه‌ها - را نمی‌توان نادیده گرفت. اینیافته‌ها ثابت می‌کنند که چیزی شبیه به جنگ در دوران بسیار قدیم وجود داشته است.

ان‌زد‌زد: قوم‌شناسان می‌گویند جنگ‌ها تنها با یکجانشینی انسان‌ها و تشکیل دولت‌ها پدیدار شدند. جوامع کوچ‌نشین و بدون مالکیت، صلح‌آمیزتر بودند.

ریچارد اووری: بیشتر قوم‌شناسان نظر خود را تغییر داده‌اند. حتی در میانه قرن بیستم، مارگارت مید (1) مشهور گفت جنگ یک پدیده فرهنگی است، یک اختراع احمقانه، و بیشتر جوامع قبیله‌ای صلح‌آمیز بودند. اما تمام شواهد باستان‌شناسان که هم جوامع بدون دولت دوران باستان و هم جوامع دویست سال اخیر را بررسی کرده‌اند، خلاف این را ثابت می‌کند. به احتمال زیاد هیچ مردمی بدون خشونت جمعی زندگی نکرده‌اند و حتی اغلب از خشونت شدید استفاده می‌کردند. جنگ در بیشتر جوامع یا بخشی از آنها ذاتی است.

ان‌زد‌زد: اگر یافته‌های زیست‌شناسی چنین تعیین‌کننده هستند، پس تحقیقات تاریخی چه توضیحی می‌توانند ارائه دهند؟

ریچارد اووری: هر جنگی متفاوت از بقیه است و تاریخ خود را دارد، چون در یک دوره خاص رخ داده. هیچ فرمول واحدی برای تمام جنگ‌ها وجود ندارد. در اصل، جنگ‌ها معمولاً حول محور قدرت و امنیت، طمع برای منابع همسایگان و باور به آن دینیا ایدئولوژیکه درست می گوید و واقعی است می‌چرخند. تاریخ برای بررسی انگیزه‌ها در بسترهایخاصی که باعث بوجود آمدن جنگ ها شده اند ضروری است. فقط متوجه باشیم که این انگیزه‌های جنگ از هیچ‌ که بوجود نمی آیند: بالاخره باید منشأ انسانی داشته باشند مثلاً از میل انسان‌ها به قدرت یاتصاحب منابع، و این ها همه بخشی از طبیعتانسان هاست.

ان‌زد‌زد: پس زیست‌شناسی پایه‌هایی را ایجاد کرد که انسان‌ها مثلاً بخواهند دین و باور درست را به گروه های دیگر تحمیلکرده و بنابراین جنگ را شروع کنند؟

ریچارد اووری: دقیقاً. هنگام نوشتن این کتاب چیزهای زیادی از علوم طبیعییاد گرفتم. به عنوان یک مورخ، این کار برایم سخت نبود، چون عادت دارم در قلمروهایی که مربوط به تخصص خود من نیست و برایم ناشناخته هستند حرکت کنم. دوستانم در علوم طبیعی بخش‌های مربوطه را بررسی کردند.

ان‌زد‌زد: بسیاری از مورخان رویکردهایی که رفتار انسان را با زیست‌شناسی و روانشناسی تکاملی توضیح می‌دهند، نقد می‌کنند: می‌گویند این رویکردها از تصوری از انسان صحبت می‌کنند که در طول قرن‌ها تغییر نکرده است. آیا علوم طبیعی فاقد حس تاریخی هستند؟

ریچارد اووری: من اینطور فکر نمی‌کنم. دانشمندان تکاملی درک پیچیده‌ای از تغییرات تاریخی دارند، در غیر این صورت نمی‌توانستند تکامل را درک کنند. امروز دیگر هیچ‌کس ادعا نمی‌کند که ژن‌ها رفتار ما را تعیین می‌کنند. این دوره گذشته است. دانشمندان علوم طبیعی فقط می‌گویند جنگ وسیله‌ای برای محافظت از خود و گسترش ژن‌ها در رقابت با دیگر انسان‌ها بوده است. جنگ به عنوان یک ابزار تکاملی مفید عمل کرده است. اما دانشمندان علوم طبیعی نمی‌گویند همیشه جنگ خواهد بود. این فقط مورخان هستند که چنین می‌گویند.

ان‌زد‌زد: مثلاً شما در کتابتان

ریچارد اووری: دقیقاً. به عنوان یک مورخ، طبیعتاً نمی‌توانم آینده را پیش‌بینی کنم، اما معتقدم: جنگ تاریخچه‌ای طولانی دارد، بنابراین آینده‌ای نیز خواهد داشت، احتمالاً آینده‌ای طولانی.

ان‌زد‌زد: در این جا می توان مغایرتیرا با نظریه شما عنوان کرد: از زمان تأسیس سازمان ملل در سال ۱۹۴۵، جنگ دیگر به عنوان ابزار مشروع سیاست شناخته نمی‌شود و محکوم شده است. آیا روزی خواهد رسید که برخلاف نظریه شما، جنگ به کلی منسوخ شود؟

ریچارد اووری: این درست است که جنگ‌افزاری دیگر قانونی نیست، اما همچنان وجود دارد. ما در دوره‌ای زندگی می‌کنیم که قدرت‌های بزرگ با اطمینان از این ابزار استفاده می‌کنند. جنگ در اوکراین و خاورمیانه را شاهد هستیم. وقتی دولتی بخواهد جنگ کند، نمی‌توان آن را متوقف کرد. اینتصور که می‌توانیم جنگ‌ها را کنترل کنیم، گمراه‌کننده است. ما قرن بیست‌ویکم را بد شروع کردیم: خشونت جمعی نه‌تنها در اوکراین و غزه، بلکه در سودان، میانمار، خلیج فارس و... نیز وجود دارد. اگر بشر در صد سال گذشته پیشرفتی کرده بود، باید مانع تخریب غزه توسط اسرائیل و تجاوز پوتین به اوکراین می‌شد.

ان‌زد‌زد: آیا شما بدبین(Pessimist) هستید؟

ریچارد اووری: خب، برخلاف قرون وسطی، امروز جوامع کوچک مدام با یکدیگر نمی‌جنگند و طبقه نظامی تسلط کمتری دارد. اما در اراده دولت‌ها یا بازیگران دولتی برای حل مشکلات با خشونت جمعی، هیچ تغییری ایجاد نشده است. آن‌ها جنگ‌افزاری را راه‌حل می‌بینند، درحالی‌که من و شما آن را مشکل می‌دانیم. حالا حتی کشورهای غربی نیز دوباره در حال تسلیحمجدد هستند. من همه‌جا اشتیاق به جنگ را احساس می‌کنم. بله، من بدبینم. در عین حال معتقدم باید به هر قیمتی از وقوع جنگ بزرگ دیگری جلوگیری کنیم.

ان‌زد‌زد: و چگونه می‌توان این کار را انجام داد؟

ریچارد اووری: سازمان ملل متحد قادر به این کار نیست. توماس هابز (Thomas Hobbes)، فیلسوف انگلیسی، در قرن هفدهم گفت انسان‌ها در آنارشی زندگی می‌کنند و هیچ قدرتی نمی‌تواند به دیگری دستور دهد که برای برقراری صلح چه کند. این گفته هنوز هم صادق است. خطر درگیری همیشه وجود خواهد داشت و ما هرگز نمی‌توانیم احساس امنیت کنیم. این چالش بزرگی است: چگونه می‌توان نهادی ایجاد کرد که باعث شود مردم از همسایگان خود نترسند و دیگر علاقه‌ای به عبور از مرزها با سلاح نداشته باشند؟ متأسفانه راه‌حلی نمی‌بینم، فقط به خود اجازه می‌دهم تصور کنم که چنین نهادی لازم است.

ان‌زد‌زد: آیا زمانی که سلاح‌های کشتار جمعی وجود نداشت، جنگ صلح‌آمیزتریا کمتر وحشیانه بود؟

ریچارد اووری: البته، اما سلاح‌ها از ابتدا مرگبار بودند، همان‌طور که جمجمه‌های خردشده با تبر که توسط باستان‌شناسان کشف شده‌اند، نشان می‌دهند. حتی با یک سنگ نیز می‌توانآدم کشت. قتل‌عام هزاران سال پیش در آمریکایشمالی و جنوبی، بخش‌هایی از اروپا، آفریقا و آسیا رایج بود. با پیشرفتدر ساخت بهتر چاقوها، نیزه‌ها، تیر و کمان، انسان‌ها می‌توانستند سریع‌تر و بیشتر بکشند.

ان‌زد‌زد: ارتش‌های اوایل دوران مدرن در مکان‌های مشخصی به مصاف هم می‌رفتند و سربازان یکدیگر را می‌کشتند. این کار باعث حفظ محیط و غیرنظامیان می‌شد.

ریچارد اووری: بله، ژنرال‌ها پیشاپیش میدان‌های نبرد را تعیین می‌کردند و فقط تعداد محدودی سرباز در اختیار داشتند. اما همین سربازان در مسیر حرکت به سمت میدان نبرد، روستاها را غارت می‌کردند. در جنگ سی‌ساله، غیرنظامیان بسیار رنج کشیدند. در جنگ مدرن، صدها هزار سرباز مسلح وجود دارند که قرار است فقط یکدیگر، نه غیرنظامیان، را از بین ببرند. اما در عمل این اتفاق نمی‌افتد. در جنگ جهانی دوم، میلیون‌ها غیرنظامی کشته شدند. امروز نیز چنین اتفاقاتی رخ می‌دهد. تغییر در نیروهای رزمی و سلاح‌ها، چه تبر سنگی، شمشیر، توپ یا پهپاد، در نهایت تفاوت چندانی ایجاد نمی‌کند.

ان‌زد‌زد: آیا این دولت‌ها هستند که جنگ‌ها را آغاز می‌کنند؟

ریچارد اووری: نمی‌توان به این سؤال پاسخ قطعی داد. در دوران پیشامدرن، اغلب شاهزادگان رقیب و جنگ‌سالاران جنگ‌ها را آغاز می‌کردند، و در دوران باستان، کل قبایل به جنگ می‌رفتند. در امپراتوریروم، جنگ بخشی از فرهنگ سیاسی بود: طرفداران از کنسول‌های خود انتظار داشتند که به نفع آن‌ها بجنگند. در بسیاری موارد، جنگ‌ها توسط جوامع، نه رهبران، تصمیم‌گیری می‌شد. یا جنگ‌های داخلی که از پایان جنگ جهانی دوم شایع‌ترین درگیری‌ها بوده‌اند: آن‌ها نیز توسط دولت‌ها آغاز نمی‌شوند، بلکه حتی علیه دولت‌های خودی نیز انجام می‌گیرند.

ان‌زد‌زد: آیا نوشتن این کتاب برای شما لذتبخش بود؟

ریچارد اووری: نه، جنگ موضوعی جدی است. من می‌خواستم آن را بررسی کنم تا توضیح دهم چرا وجود دارد. حالا امیدوارم خوانندگان بفهمند که جنگ‌ها در تاریخ بشر چقدر وحشتناک بوده‌اند و غیرنظامیان چقدر رنج کشیده‌اند. حتی امیدوارم سیاستمداران پس از خواندن کتابم، کمتر به جنگ متوسل شوند. البته چنینانتظاری ساده‌لوحانه است، اما باز هم امیدوارم.

ان‌زد‌زد: چرا برای پژوهش خود جنگ، و به‌ویژه جنگ‌هایبسیار وحشتناک قرن بیستم را انتخاب کردید؟

ریچارد اووری: این تصادفی بود. وقتی دکترای خود را در کمبریج شروع کردم، می‌خواستم روی «رایش سوم» کار کنم.

ان‌زد‌زد: موضوع کم‌طرفداری نبود.

ریچارد اووری: درست است، اما می‌توان این کار را بهتر یا بدتر انجام داد. از نازی‌ها سریع به جنگ و سپس به رنج انسان‌ها رسیدم. به نظرم این گونه رسید که مورخان نیز باید مسئولیت اجتماعی بپذیرند. از آن زمان، روی جنگ تحقیق کرده‌ام.

ان‌زد‌زد: آیا این پژوهش شما را تغییر داده است؟

ریچارد اووری: نه. گمان می‌کنم هر مورخی تحت تأثیر موضوعی که روی آن کار می‌کند قرار می‌گیرد، اما صرفاً تحقیق درباره جنگ‌های صلیبی شما را به یک کاتولیک متعصب تبدیل نمی‌کند. من نه نظامی‌گرا هستم، نه جنگ‌طلب، هیچ تجربه نظامی ندارم و هرگز در ارتش نبوده‌ام. با وجود موضوع تحقیقاتم، فرد شادی باقیمانده‌ام — امیدوارم! — هرچند خشونتی که درباره آن می‌خوانم، به‌ویژه خشونت علیه غیرنظامیان، بمباران‌ها و تجاوز به زنان، مرا تحت تأثیر قرار می‌دهد.

ان‌زد‌زد: اگر موضوع دیگری، مثلاً صلح، را انتخاب کرده بودید، آیا آدم متفاوتی می‌شدید؟

ریچارد اووری: بسیاری از مورخان درباره صلح تحقیق می‌کنند، به‌ویژه صلح‌طلبان. آن‌ها باورهای خود را وارد کار می‌کنند. من ایدئولوژی ندارم، فقط اشتیاق دارم که گذشته را تا حد امکان کامل و صادقانه توضیح دهم. آیا دوست دارم آدم دیگری می‌بودم؟ گاهی آرزو می‌کنم مورخ شراب، به‌ویژهشراب ایتالیایی، بودم. اما جداً، موضوعات زیادی برایم جالب هستند، اما تقریباً فقط روی جنگ تحقیق کرده‌ام. به نظرم هیچ موضوعی به این وسعت و اهمیت وجود ندارد.

ان‌زد‌زد: و این موضوع دوباره در اروپا ما را آزار می‌دهد.

ریچارد اووری: بله، هرچند بسیاری با پیش‌بینی جنگ جهانی سوم، بیش‌ازحد بدبین هستند. همان‌طور که گفتم، من پیامبر نیستم، اما پوتین به اروپا حمله نخواهد کرد، چون اوکراین به اندازه کافی برایش دردسر ایجاد کرده است. هزینه‌ها و ریسک‌ها به سادگی بسیار بالاست. ترس از جنگ جهانی سوم یک خیالباطل است، اما جنگ‌های دیگری رخ خواهد داد. مطالعه تاریخ جنگ این را به ما می‌آموزد. ما می‌توانیم جنگ را توضیح دهیم، اما نمی‌توانیم از آن جلوگیری کنیم.


* ریچارد اورری، متولد ۱۹۴۷، در کمبریج تحصیل کرد و سپس استاد تاریخ مدرن در کینگز کالج لندن و دانشگاه اکستر شد. او حتی در دوران دکتری نیز حوزه تحقیقاتی خود را یافت: جنگ جهانی دوم و حکومت نازی‌ها. چندین کتاب از آثار متعدد او به آلمانی ترجمه شده‌اند، از جمله «جنگ بمب ها: اروپا ۱۹۳۹-۱۹۴۵» (روولت، ۲۰۱۴) و «آتش جهان‌گستر: جنگ بزرگ امپریالیستی،۱۹۳۱-۱۹۴۵» (روولت، ۲۰۲۳). در جدیدترین کتابش به جمع‌بندی می‌پردازد: «چرا جنگ؟» (روولت، ۲۰۲۴). اورری برای آثارش جوایز متعددی دریافت کرده است. او در ایتالیا زندگی می‌کند و پنج فرزند دارد.
* اورس هافنر مورخ و روزنامه‌نگار است.
* کلیه تصاویر این مقاله توسط هوش مصنوعی و برای همین متن ساخته شده است.
———————————
زیر نویس مترجم:
مارگارت مید (Margaret Mead) یکی از مهم‌ترین چهره‌های انسان‌شناسی فرهنگی در قرن بیستم بود. او نقش بسزایی در عمومی‌کردن انسان‌شناسی و معرفی فرهنگ‌های دیگر به جامعه‌ی غربی ایفا کرد. مارگارت مید در دهه‌های ۱۹۲۰ تا ۱۹۷۰ تحقیقات میدانی گسترده‌ای در اقیانوسیه (از جمله در ساموآ، گینه نو و بالی) انجام داد. او در آثارش سؤالاتی بنیادین درباره‌ی نقش فرهنگ در شکل‌دادن به شخصیت انسانی، جنسیت، تربیت و ساختار اجتماعی مطرح کرد. در عین حال نقد های بسیاری به نظریه های مارگرت مید وارد شده است. مشکل این جا بود که دوره اقامت مید در میان قبایل ابتدایی چندان طولانی نبود و او به طور کامل زندگی آنها را مورد بررسی کامل قرار نداده بود. دریک فریمن (Derek Freeman) ، انسان‌شناس نیوزیلندی، در دهه‌ی ۱۹۸۰ با انتشار کتابی ادعا کرد یافته‌های مید در ساموآ نادرست یا اغراق‌آمیز بوده‌اند. می توان گفت که مارگارت مید با نظریه های خود آن ادعای معروف ژان ژاک روسو مبنی بر وحشی نجیب را مورد تایید علمی قرار داده بود هر چند که بعد ها این نظریه به طور کامل رد شد. از نظر فریمن و منتقدان او یافته‌های مید درباره‌ی «آرامش جنسی نوجوانان ساموآیی» نادرست یا دست‌کم ساده‌سازی‌شده‌اند. فریمن بر این نظر بود که مارگارت مید توسط دختران ساموآیی فریب خورده بود و گویا آنها درباره‌ی روابط جنسی خود با او شوخی کرده بودند. نکته دیگری که بعد ها به اثبات کامل رسید این که فرهنگ ساموآیی در واقع بسیار سخت‌گیر و مبتنی بر کنترل اجتماعی بوده، نه آزاد و بی‌تنش. برخی فمینیست‌های نسل جدید معتقدند که مید، با وجود تأکید بر نقش اجتماعی جنسیت، به کلیشه‌های خاصی نیز دامن زده است یا تصویری بیش از حد رمانتیک از نقش زنان در جوامع سنتی ارائه داده.
ناگفته نماند که در سالهای دور گذشته که در ایران امروز بسیار فعال بودم دو مقاله انتقادی که به نظریه های مارگارت مید باز می گردد منتشر کردم که اولی ترجمه است و دومی که در دوبخش نوشته شده کار خود من است. چون من لینک های ایران امروز را نداشتم نشانی آنها را در این وبلاگ قدیمی پیدا کردم:

انسان شناسی جنسیت یا جنسیت در انسان شناسی
انسان شناسی جنسیت یا جنسیت در انسان شناسی بخش دوم
فمینیسم در برابر علم






نظر شما درباره این مقاله:








 

ايران امروز (نشريه خبری سياسی الکترونیک)
«ايران امروز» از انتشار مقالاتی كه به ديگر سايت‌ها و نشريات نيز ارسال می‌شوند معذور است.
استفاده از مطالب «ايران امروز» تنها با ذكر منبع و نام نويسنده يا مترجم مجاز است.
Iran Emrooz©1998-2025 | editor@iran-emrooz.net