يكشنبه ۲۳ ارديبهشت ۱۴۰۳ -
Sunday 12 May 2024
|
ايران امروز |
وزارت کشور ایران نتایج دور دوم انتخابات مجلس شورای اسلامی را اعلام کرده است. نتایج نهایی انتخابات تهران حاکی از مشارکت کمتر از ۱۰ درصد از واجد شرایط در تهران است.
بنا به اعلام وزارت کشور در تهران، ری، شمیرانات، پردیس و اسلام شهر مجموعا ۵۵۲ هزار رای صحیح داده شده است. بیش از هفت میلیون و ٧٧۵ هزار نفر در این حوزه حق رای داشتهاند و بر این مبنا رسانههای ایران از مشارکت ۷ درصدی در تهران خبر دادهاند.
هنوز شمار آرای باطله در انتخابات تهران اعلام نشده است و افزودن آرای باطله میتواند نرخ مشارکت متفاوتی را رقم بزند.
در دور اول انتخابات دوازدهمین دوره مجلس شورای اسلامی هم تنها ۲۴ درصد از واجدان شرایط در تهران رای دادند. نرخ مشارکت در کل کشور ۴۱ درصد و پایینترین میزان مشارکت در دور اول انتخابات مجلس بود.
علی خامنهای، رهبر ایران، پیش از این گفته بود که «دشمن چشم دوخته است که انتخاباتِ بیرونقی شود... برای دلسوزان نظام و شخص اینجانب، در درجه اول این مهم است که انتخابات، انتخابات پر رونق و پر شوری شود.» او روز جمعه هم هنگام رای دادن گفت که «اگر تعدادی را انتخاب کردیم و و بقیه ماندند و شرکت نکردیم، درواقع کار را نیمه تمام رها کردیم. بنابراین اهمیت مرحله دوم کمتر از مرحله اول نیست.»
انتخابات دوره جدید مجلس ایران با رد صلاحیت گسترده نامزدها برگزار شد، از جمله رد صلاحیت دستکم ۲۵ نفر که دوره نمایندگیشان رو به پایان بود.
مسعود پزشکیان، نماینده چندین دوره مجلس و وزیر پیشین بهداشت، یکی از نمایندگانی بود که به دلیل «عدم التزام به نظام جمهوری اسلامی» رد صلاحیت شد اما پس از آن اعلام کرد که «اگر دخالت رهبری نبود امکان رد من وجود داشت».
به جز محدودیتها برای وابستگان اصلاحطلب و میانهروی حکومت، منتقدان جمهوری اسلامی اصولا اجازه تشکل و فعالیت ندارند و نمیتوانند در انتخابات نامزدی داشته باشند. صدها نفر در ایران به دلیل فعالیتهای مسالمتآمیز سیاسی-اجتماعی زندانی هستند.
وزیر کشور از «حماسه» میگوید
احمد وحیدی، وزیر کشور ایران، در شبکه فیلترشده ایکس (توییتر سابق) نوشته است: «مرحله دوم انتخابات پایان یافت. بحمدلله مردم حماسه آفریدند. از همه مردم شریف سپاسگزارم.»
آقای وحیدی در حالی از «حماسه» میگوید که بیژن نوباوه وطن، صاحب بالاترین آرا در دور دوم انتخابات تهران با حدود ۲۷۱ هزار رای به مجلس راه یافته است.
این یعنی آقای نوباوه وطن با کسب آرای حدود ۳/۵ درصد از کل واجدان شرایط بر کرسی نمایندگی تهران خواهد نشست.
مطابق قانون ایران، یک نامزد برای پیروزی در دور اول انتخابات باید دستکم یک پنجم آرای شرکتکنندگان در انتخابات حوزه خودش را به دست بیاورد.
آرای پایین نامزدهای انتخابات باعث شد که سرنوشت بیش از نیمی از کرسیهای تهران به دور دوم بکشد.
دور دوم انتخابات مجلس برای تعیین ۴۵ نماینده در ۲۲ حوزه انتخابیه برگزار شد.
رقابت انتخاباتی به قدری در دور دوم کمرمق بوده است که برخی از روزنامههای چاپ تهران انتخابات روز جمعه را تیتر یک خود نکردند و روزنامههایی مثل وطن امروز و فرهیختگان هم برگزاری الکترونیک آن را برجسته کردند.
در دور اول انتخابات برخی فعالان سیاسی از طیفهای مختلف خواهان تحریم آن شدند.
در آستانه دور دوم انتخابات هم یک فایل صوتی از محمد خاتمی، رهبر اصلاحطلبان، در شبکههای اجتماعی منتشر شد که آقای خاتمی در آن به عدم مشارکت در انتخابات دعوت میکرد.
شانا، شریان، امنا و افشاگریهای اصولگراها علیه یکدیگر
اصولگرایان حاکم با وجود حذف رقیبان از صحنه سیاست رسمی نتوانستهاند به سازوکاری برای همبستگی برسند.
در فاصله برگزاری دور اول انتخابات در اسفند ۱۴۰۲ تا اردیبهشت ۱۴۰۳ برخی از ائتلافهای داخلی میان اصولگرایان دچار تغییرات جدی شد.
این انتخابات به طور عمده میان جناحهای مختلف از اصولگریان برگزار شد. اصولگرایان ابتدا با دو تشکل اصلی خود به نام های شورای ائتلاف نیروهای انقلاب یا شانا (به رهبری غلامعلی حداد عادل) و شورای وحدت (با رهبری محمدعلی موحدی کرمانی ) وارد شدند اما سپس دو ائتلاف دیگر با نام امنا (ائتلاف مردمی نیرویهای انقلاب) و ائتلاف صبح ایران (به رهبری علی اکبر رائفی پور) هم وارد صحنه شدند.
در نتیجه این چنددستگی، انتخابات دوره دوازدهم مجلس با افشاگریهای اصولگرایان علیه یکدیگر همراه بود. شماری از سیاستمداران اصولگرا در غیاب رقیب، یکدیگر را به تخریب چهرهها متهم کردند.
آقای خامنهای در فاصله برگزاری دور اول و دوم انتخابات، به صورت عمومی از نامزدهای پیروز و نامزدهای دور دوم انتخابات خواسته بود که به اختلافات گسترده میان خود خاتمه دهند اما برخی از طرفداران او میگویند که حتی پس از هشدار رهبر هم این اختلافات ادامه پیدا کرد.
محمدباقر قالیباف، رئیس دوره یازدهم مجلس شورای اسلامی، از سوی برخی از دیگر اصولگرایان به فساد مالی متهم میشود.
سخنرانی روزهای آینده خامنهای:
دشمن تلاش کرد انتخابات ۱ درصدی رقم بزنه، ولی ۸ درصد شرکت کردند، ما پیروز شدیم./ احسان سلطانی
نتایج نهایی انتخابات تهران:
بیژن نوباوهوطن ۲۶۹۰۴۳ رأی
محمد سراج ۲۴۷۰۴۵ رأی
ابوالفضل ظهرهوند ۲۳۹۷۱۹ رأی
حسین صمصامی ۲۳۶۹۲۱ رأی
زهرهسادات لاجوردی ۲۳۰۰۳۳ رأی
احمد نادری ۲۲۷۷۳۶ رأی
ابراهیم عزیزی ۲۲۵۶۰۷ رأی
سمیه رفیعی ۲۲۲۵۴۴ رأی
پیمان فلسفی ۲۱۸۹۱۰ رأی
ابوالقاسم جراره ۲۱۸۷۷۱ رأی
سیدمرتضی محمودی ۲۱۱۸۶۰ رأی
مجتبی رحماندوست ۲۱۱۱۶۹ رأی
عبدالحسین روحالامینی ۲۰۰۸۶۵ رأی
مجتبی زارعی ۲۰۰۳۸۰ رأی
زینب قیصری ۱۹۹۲۰۸ رأی
علیرضا سلیمی ۱۹۸۸۳۵ رأی
بیبیسی فارسی، شبکههای احتماعی
يكشنبه ۲۳ ارديبهشت ۱۴۰۳ -
Sunday 12 May 2024
|
ايران امروز |
گذار از جمهوری اسلامی بدون خون ریزی / دکتر جمشید اسدی - علی لیمونادی
يكشنبه ۲۳ ارديبهشت ۱۴۰۳ -
Sunday 12 May 2024
|
ايران امروز |
توسعه آمرانه یا توسعه دموکراتیک پایدار: گفتوگوی رضا گوهرزاد با کوروش پارسا
يكشنبه ۲۳ ارديبهشت ۱۴۰۳ -
Sunday 12 May 2024
|
ايران امروز |
چند ساعت پس از حمایت مجمع عمومی سازمان ملل از عضویت کامل فلسطین در این نهاد، ارتش اسرائیل دستور تخلیه فوری چندین محله دیگر در مناطق شرقی رفح در جنوب غزه و مناطق شمالی این باریکه را صادر کرد.
به گزارش خبرگزاری آسوشیتدپرس، ارتش اسرائیل روز شنبه، ۲۲ اردیبهشت، دستور تخلیه جدید این مناطق را صادر کرده و دهها هزار نفر دیگر را مجبور به جابهجا شدن کرده است.
این در حالی است که بر اساس گزارشها، پس از دستور قبلی تخلیه برخی مناطق شرقی رفح، دستکم ۱۱۰ هزار نفر محل استقرار خود در این مناطق را ترک کرده بودند.
ارتش اسرائیل همچنین افزود که در حال حرکت به سمت منطقهای در شمال غزه است و علت آن را نیز «تجدید قوای» نیروهای حماس در این مناطق اعلام کرد.
گروه افراطی حماس از سوی اروپا و آمریکا به عنوان یک گروه تروریستی معرفی میشود.
حرکت دوباره نیروهای اسرائیلی به سمت شمال غزه در حالی است که دولت بنیامین نتانیاهو هفتهها پیش اعلام کرده بود که شمال غزه را به طور کامل به تصرف خود درآورده است.
اسرائیل که نابودی کامل گروه حماس را به عنوان هدف غایی خود در این جنگ اعلام کرده در حال حاضر یک سوم شرق رفح را تخلیه کرده و عملیات را به نزدیکی منطقه مرکزی پرجمعیت این منطقه سوق داده است.
این در شرایطی است اصرار اسرائیل بر انجام عملیات زمینی در رفح، با مخالفت علنی آمریکا مواجه شده و حتی به توقیف برخی محمولههای تسلیحاتی ارسالی از سوی واشینگتن برای اسرائیل با دستور مستقیم جو بایدن، رئیسجمهور آمریکا منجر شده است.
در هفتههای اخیر و پس از انتشار گزارشهای رسمی مبنی بر قصد اسرائیل برای انجام عملیات در رفح، شمار زیادی از رهبران کشورهای غربی و سازمانها و نهادهای بینالمللی و حقوق بشری در این زمینه هشدار داده بودند.
سازمان ملل متحد و سایر نهادهای امدادرسانی، هفتهها است که هشدار میدهند حمله اسرائیل به رفح، که در نزدیکی نقاط اصلی ورود کمکها با مرز مصر است عملیات بشردوستانه را فلج کرده و باعث افزایش فاجعهبار در تلفات غیرنظامیان خواهد شد.
بیش از ۱.۴ میلیون فلسطینی - نیمی از جمعیت غزه - در رفح پناه گرفتهاند که بیشتر آنها پس از فرار از حملات اسرائیل به جاهای دیگر، به این آخرین پناهگاه رسیده بودند.
در عین حال صدور دستورهای مکرر تخلیه مناطق مختلف رفح، فلسطینیان را مجبور به بازگشت به شمال میکند، منطقهای که در حملات قبلی اسرائیل به طور کامل ویران شده است.
برنامه جهانی غذای سازمان ملل روز جمعه در پستی در شبکه اجتماعی ایکس اعلام کرد که گذرگاههای جنوبی به نوار غزه، جایی که جریان اصلی کمکها از این منطقه میگذرد، سه روز است که هیچ کمکی دریافت نکردهاند.
به نوشته آسوشیتدپرس، در شهری که پناهنگاه حدود ۱.۴ میلیون فلسطینی آواره است، تنها یک نانوایی فعال است، و ارتش اسرائیل هم با تهاجم زمینی در حال پیشروی به مناطق مختلف آن است.
در روزهای اخیر نظامیان اسرائیلی گذرگاه مشترک رفح با مصر را که نقطه اصلی ورود سوخت به این شهر بود، به تصرف خود درآورده و آن را تعطیل کردند.
یکی از مقامات دفتر سازمان ملل متحد برای هماهنگی امور بشردوستانه در رفح، اعلام کرده که هیچ تدارکاتی برای کمک به مردم منطقه وجود ندارد و تا روز شنبه، علاوه بر غذا، سوخت نیز در غزه به اتمام خواهد رسید که منجر به توقف فعالیت بیمارستانها خواهد شد.
حماس میگوید مذاکرات آتشبس شکست خورد
حماس روز جمعه ۲۲ اردیبهشت/ ۱۱ مه گفت که تلاشها برای دستیابی به توافق آتشبس در غزه پس از اینکه اسرائیل عملاً طرح میانجیگران بینالمللی را رد کرد به نقطه اول بازگشت. کاخ سفید اعلام کرد تلاش میکند به روند مذاکرات ادامه دهد، «حتی اگر به صورت مجازی» برگزار شوند.
حماس در بیانیهای اعلام کرد که با دیگر جناحهای فلسطینی در مورد راهبرد خود در مذاکرات با طرف اسرائیلی مشورت خواهد کرد.
ساعاتی پیش، سازمان ملل هشدار داد که کمکها به غزه ممکن است طی چند روز آینده و در نتیجه کنترل اسرائیل بر گذرگاه رفح بین غزه و مصر که مسیری حیاتی برای رساندن کمکهای بینالمللی به منطقه ویران شده غزه است، متوقف شود.
کاخ سفید گفت که «با نگرانی» وضعیت را نظاره میکند، اما گفت که به نظر میرسد عملیات اسرائیل در اطراف گذرگاه رفح متمرکز شده است و نشانهای از آغاز یک تهاجم در مقیاس بزرگ وجود ندارد.
جان کربی، سخنگوی امنیت ملی کاخ سفید گفت: ما بار دیگر از اسرائیلیها میخواهیم که فوراً این گذرگاه را به روی کمکهای بشردوستانه باز کنند.
طرح اسرائیل برای حمله همه جانبه به رفح، یکی از بزرگترین شکافها را با متحد اصلیاش یعنی آمریکا ایجاد کرده است.
دولت بایدن، روز جمعه در گزارشی به کنگره اعلام کرد که احتمالا اسرائیل از تسلیحات آمریکایی در مواردی «برخلاف قوانین بشردوستانه بین المللی» استفاده کرده است.
با این حال، دولت بایدن گفت که هنوز تضمینهای اسرائیل را در مورد استفاده از تسلیحات آمریکایی مطابق با قوانین بین المللی بشردوستانه «معتبر و قابل اعتماد» میداند.
دیپلماسی غیرمستقیم و مذاکرات با واسطههای منطقهای و بینالمللی هنوز نتوانسته به جنگی پایان دهد که مقامات بهداشتی در غزه می گویند تاکنون ۳۵ هزار نفر قربانی داشته است. قربانیانی که بخش بزرگی از آنها غیرنظامیان، زنان و کودکاناند.
مذاکرات آتش بس در قاهره روز پنجشنبه بدون توافق متوقف شد.
حماس گفته بود که در آغاز هفته با پیشنهاد میانجیگران قطری و مصری که قبلاً توسط اسرائیل پذیرفته شده بود، موافقت کرده است. اسرائیل گفت پیشنهاد حماس حاوی عناصری است که نمیتواند بپذیرد.
حماس در بیانیه روز جمعه خود گفت: رد توافق از سوی اسرائیل و تغییراتی که میخواست در متن توافق اضافه شود، همه چیز را به خانه اول بازگرداند. با توجه به رفتار بنیامین نتانیاهو (نخست وزیر اسرائیل) و رد سند میانجیگران و حمله به رفح و اشغال گذرگاه، رهبری جنبش با رهبران برادر جناحهای فلسطینی رایزنی خواهد کرد تا استراتژی مذاکره ما بازبینی شود.
جان کربی، سخنگوی کاخ سفید گفت که توقف مذاکرات – که ویلیام برنز، مدیر سیا به میانجیگری آن کمک میکرد – «عمیقاً مایه تأسف است»، اما ایالات متحده معتقد است که اختلافات قابل حل هستند.
او گفت: «ما سخت کار میکنیم تا هر دو طرف را درگیر ادامه مذاکره، حتی به صورت مجازی، نگه داریم.»
رادیو فردا، رادیو زمانه
يكشنبه ۲۳ ارديبهشت ۱۴۰۳ -
Sunday 12 May 2024
|
ايران امروز |
يكشنبه ۲۳ ارديبهشت ۱۴۰۳ -
Sunday 12 May 2024
|
ايران امروز |
يكشنبه ۲۳ ارديبهشت ۱۴۰۳ -
Sunday 12 May 2024
|
ايران امروز |
يكشنبه ۲۳ ارديبهشت ۱۴۰۳ -
Sunday 12 May 2024
|
ايران امروز |
بیانیه کانون نویسندگان ایران
لغو بیدرنگ و بیقید و شرط حکم محمد رسولاف
در ادامهی موج تازهی هراسافکنی و سرکوب آزادی بیان و دیگر آزادیهای فردی دادگاه تجدیدنظر حکم هشت سال حبس، شلاق و جریمهی نقدی محمد رسولاف فیلمساز معترض و عضو افتخاری کانون نویسندگان ایران را تایید کرد و برای اجرا به دایرهی اجرای احکام فرستاد. حکمی که خصوصا در این روزها به منظور هراسافکنی میان هنرمندانی انشا و تایید شده که به طناب زور گردن ننهاده و به تحقیر نهفته در آن وقعی نگذاشتهاند.
رسولاف هیچ جرمی انجام نداده است که کیفر آن زندان و شلاق و مصادرهی اموال باشد. محاکمه و مجازات لایق بند قبای کسانی است که بیش از چهل سال در پناه حاکمیت به غارت اموال و امنیت و آزادی مردم مشغول بوده و هستند، و نه فیلمساز و کارگردانی که برای بیان اعتراض و آفرینش هنری از حق انسانی اولیه و اساسی خود، آزادی بیان، استفاده کرده است؛ و نه آن بیشمار زنانی که میخواهند اختیار پوشش خود را داشته باشند؛ و نه آن انبوه کارگرانی که از حق حیات و معیشت خود دفاع میکنند؛ و نه میلیونها جوانی که میخواهند صاحبِ سبک زندگی خود باشند؛ و نه نویسندگان و هنرمندانی که به سانسور و اختناق تن در نمیدهند و نه ...
آنان که «قانون» را ابزار و بهانهی سرکوب قرار داده و هر روز در هم بستگی با سیستم ستم مشغول صدور حکم اعدام و زندان و تبعید و شلاق برای منتقدان و مخالفان وضع موجود هستند، بدانند که هیچ چیز ستم بر مردم را موجه نمیکند؛ حتی «قانون»! آن قانونی که کرامت انسان، یعنی بالاترین قانون و حق، را نادیده میگیرد و زیر پا میگذارد، رعایتکردنی نیست. بخش مهمی از کرامت انسان در آزادی و با آزادی است که به دست میآید و این درست همان نقطهای است که حاکمیت در سالیان دراز مورد حمله قرار داده است. تازهترین نمونهی آن را در صدور حکم حبس و شلاق برای محمد رسولاف شاهدیم.
کانون نویسندگان ایران حکم صادره برای محمد رسولاف را محکوم میکند و خواهان لغو فوری و بیقیدوشرط آن و همهی احکامی است که برای هنرمندان منتقد و مخالف، شهروندان معترض و کنشگران عرصههای گوناگون صادر شده است. آزادی اندیشه و بیان بیهیچ حصر و استثنا حق همگان است.
کانون نویسندگان ایران
۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۳
يكشنبه ۲۳ ارديبهشت ۱۴۰۳ -
Sunday 12 May 2024
|
ايران امروز |
اگر چه پدید آمدن علوم اجتماعی در غرب روند طبیعی را در پاسخ به نیازهای این جوامع طی نمود ولی تاسیس این علوم در کشورهای در حال توسعه از منطق متفاوتی پیروی کرده است؛ مقایسه و تقلید. در میان رشته های راهیافته به ایران هم البته این جامعه شناسی بوده است که چونان بچه ای سرراهی تلقی شده و مورد بی مهری حکومتها قرار گرفته است.
از بی اعتنایی به آموزه های این دانش در سیاستگذاری ها گرفته تا تصفیه دانشگاهها از استادان مبرز، و از سیاسی تلقی کردن تحلیلهای جامعه شناختی گرفته تا بیکاری گسترده دانش آموختگان این رشته، همه و همه از نشانگان این بی اعتنایی بوده اند. دست آخر هم که از انحلال این رشته دانشگاهی ناامید شدند کوشیدند تا با درآمیختن آن با الهیات و ایدئولوژی، معجونی به نام جامعه شناسی اسلامی بسازند. حال با این اوصاف می توان پرسید که چرا این دانش با نوعی هراس در میان حکومتها روبرو بوده است؟ شاید به دلایل زیر؛
اولویت اصلاح ساختارها بر اصلاح افراد: بر خلاف دانش روان شناسی که فرآیندهای روانی را با تمرکز بر رفتار فردی مورد بررسی قرار می دهد جامعه شناسی با توجه به اجتماعات انسانی میکوشد تا کنشهای جمعی را مورد مطالعه قرار دهد. بر اساس این تفاوت جامعه شناسی هرگز نارساییهای اجتماعی را به نگرش و عملکرد افراد فرو نمیکاهد بلکه میکوشد تا ناکارآمدی ساختارهای موجود سیاسی/ اقتصادی/ فرهنگی را به عنوان علت نابسامانی ها معرفی نماید. بنابراین این نگاه از آنجا که ضرورت تغییر در جامعه و آیین حکمرانی را تشویق میکند نمی تواند نزد حکومتها محبوب باشد.
آگاهی انتقادی برای نقد نهادهای سلطه: جامعه شناسی در رویکرد انتقادی آن بسیاری از نهادهای سیاسی/ اقتصادی/ فرهنگی را به مثابه ساختارهایی برای بازتولید و تداوم مناسبات سلطه تلقی کرده و بر نقش آگاهی در افشای آنها تاکید میورزد. روشن است که حکومتها میکوشند تا با مجموعه ای از ترفندهای تبلیغاتی وضع موجود را به عنوان مطلوبترین وضعیت معرفی کرده و از تداوم توازن قوای موجود دفاع نمایند. جامعه شناسی از آنجا که موجب شکل گیری آگاهی انتقادی در شهروندان میشود از منظر حکومتها یک دانش مزاحم است.
عرفی و قابل نقد دانستن نهادهای مقدس: جامعه شناسی امور قدسی را از عرش به فرش آورده و آنها را به مثابه پدیده های اجتماعی مورد مطالعه و بررسی قرار می دهد. با این توصیف جامعه شناسی؛ نهاد دین و متعلقات آن مانند مناسک، حجاب، اماکن مذهبی و روابط میان دینداران را نه به عنوان اموری رازآلود و فرا تاریخی بلکه به مثابه پدیدههایی بشری، تاریخی، و قابل نقد تلقی می کند. نگاهی که می تواند متولیان دین را در جایگاهی برابر با سایر شهروندان نشانده و آنها را در قبال سیاستهای شان وادار به پاسخگویی نماید.
تاکید بر مناسبات افقی، برابر و مشارکتی: جامعه شناسی به عنوان دانشی مدرن فی نفسه شهروند مدار، برابری طلب و مشارکت جوست و بر نقش سرمایه اجتماعی در کیفیت حکمرانی جوامع تاکید دارد. این در حالی است که حکومت ها عمدتا اندک سالار، اقتدار گرا و غیر پاسخگو هستند. لذا پرواضح است از آنجا که جامعه شناسی این شیوه حکمرانی را از یکسو باعث سست شدن پیوندهای اجتماعی و افول اعتماد عمومی، و از سوی دیگر موجب بی ثباتی سیاسی، گسترش فساد و افزایش نارضایتی می داند نمی تواند در نقش مدافع آن ظاهر شود.
نکته پایانی: اگر چه برخی از رویکردهای جامعه شناسی که می توانند مبلغ نظم، قشر بندی و اصلاحات تدریجی بوده و به پدید آمدن جامعه شناسی سیاستگذار (مایکل بوراووی) بینجامند ممکن است با اقبال اندک حکومتها مواجه شوند ولی واقعیت این است که رویکرد انتقادی این دانش همچنان با بیمهری و طرد شدگی از سوی نهادهای رسمی مواجه است.
تلگرام نویسنده
@solati_mehran
يكشنبه ۲۳ ارديبهشت ۱۴۰۳ -
Sunday 12 May 2024
|
ايران امروز |
شامگاه جمعه ۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۳ / ۱۰ مه ۲۰۲۴ مراسمی برای بزرگداشت بکتاش آبتین، شاعر آزادیخواه ایران در فرهنگسرای شهر ماینز آلمان برگزار شد. پرستو فروهر، هنرمند دادخواه و فرزند داریوش و پروانه فروهر، مسعود مافان، بهروز اسدی، احمد خلفانی، اسد سیف و داریوش معمار از جمله سخنرانان این مراسم بودند.
در این مراسم فیلم «جنایت عمدی» یکی از ساختههای آقای محمد رسولاف، فیلمساز ایرانی به نمایش درآمد. فیلم «جنایت عمدی»، مستندی درباره بکتاش آبتین است. در این مستند، با اعضای خانواده و همبندیان بکتاش آبتین درباره رخدادهای دوره بازداشت و بستری شدن او در بیمارستان و نیز با متخصصان حوزه پزشکی و حقوق، و تعلل مسئولان زندان در درمان او - که سرانجام باعث مرگش شد - گفتوگو شدهاست.
محمد رسولاف اخیرا به دلیل ساخت مستند «جنایت عمدی» و دیگر فعالیتهایش به تحمل هشت سال حبس (۵سال قابل اجرا)، شلاق، جزای نقدی و ضبط اموال محکوم شده است.
***
سخنرانی مسعود مافان، مدیر نشر باران
درود به همهی شما دوستان گرامی که برای بزرگداشت انسانی اینجا جمع شدهاید که جانش را برای آزادی و آزادی بیان گذاشت.
در مملکت ما روشنفکران، نویسندگان و شاعران برای بنیانیترین حقوق انسانی که همین «آزادی بیان» باشد، دهها که نه، بلکه بیش از ۱۵۰ سال است که جان خود را فدا کردهاند.
انسانکُشی به معنای کلی، و به طور مشخص شاعرکُشی، از نشانههای اصلی حکومتهای استبدادی در ایران شده است. راستی هیچ زمان این پرسش برای ما پیش آمده که از خود بپرسیم چرا در ایران اینهمه نویسنده، شاعر و محقق کشته میشود؟ به طوری که ما میتوانیم با کمترین تمرکز نام چند شاعر و نویسنده را از صدر مشروطه تا امروز ردیف کنیم که توسط حکومت و جریانهای تندرو کشته شدهاند. به واقع چرا؟
آزادی، و بهطور کلی آزادیهای اجتماعی و سیاسی از طرف هیچ قدرت و قدرتمندی به جامعه اعطا نمیشود. همهی جوامع بشری که آزادیهای نسبی اجتماعی جزو بدیهیات و اساس جامعه و از حقوق شهروندانش شده است، برای رسیدن به آن تلاش کردهاند. این تلاش موقعی ثمر داده که انجمنها و نهادهای مختلف اجتماعی و سیاسی در جامعه فعال شدهاند و توانستهاند با نگاه انتقادی خود، ضمانتی برای آزادی بیان و آزادی اجتماعی باشند. اما در ایران صد سال گذشته آیا حزب، سازمان و یا نهاد قدرتمند مدنی که وابسته و مجیزگوی دولت و قدرت نباشد پیدا میکنیم؟
در واقع در همین غیبت نهادهای اجتماعی و سیاسیِ مستقل از قدرت است که میشود فهمید که مشکل در کجای کار است. در چنین غیبتی است که اهمیت افراد مبارز و تاثیرگذار و پرتلاش مشخص میشود.
حال در همین زمینه، اگر بخواهیم روی شخصیت و کارنامه ادبی و مبارزاتی زندهیاد بکتاش آبتین به عنوان یکی از فعالان سیاسی مکث کنیم، متوجه میشویم که با انسانی روبهرو هستیم با تواناییهای چندگانه.
او در برههای از زندگی، وقتی به چرایی اینکه چرا در صدسال گذشته نهادی مستقل نداشتهایم واقف میشود، سعی میکند خود را در کانون نویسندگان ایران به عنوان نهادی مستقل و منتقد، فعال کند؛ نهادی که به گفتهی خودش فضایی میشود تا شخصیت او دگرگون شود و زندگیاش در مسیری دیگر قرار بگیرد. در همان مسیری که جانش را هم در نهایت از دست میدهد.
بکتاش در جامعه ما همانطور که در ابتدای صحبت گفتم تنها نیست. در نبود احزاب و سازمانهای سیاسی و نهادهای مدنی مستقل، هر تلاشی که در جامعه در چارچوب فعالیت فرهنگی و گروهی صورت میگیرد بسیار مهم هست. این افراد مبارز و انگشتشمار شاخکها و نبض انتقادی و مطالباتی جامعه میشوند. همین هم برای قدرتمندان مستبد خطرناک است. آنها هر تلاش فردی و گروهی فعالان اجتماعی - سیاسی برای بهبود جامعه را، به عنوان رقیب و دشمن خود میبینند. از همین رو است که چندین نهاد در دهههای چهل و پنجاه خطرناک شناخته شده و ممنوع شدند و یا نهادهایی چون کانون نویسندگان ایران، هرگز نتوانستند به شکل قانونی و آزادانه در ایران فعالیت کنند.
پس از قدرتگیری اسلامگرایان در سال ۱۳۵۷، آنچنان عرصه برای آزادی بیان تنگ شده که هیچ نهاد فرهنگی و صنفی را تاب نیاوردند. حتی نهادهایی که پسوند اسلامی را هم با خود حمل میکردند، مانند نهادهای دانشجویی، قلعوقمع شدند. مجلات ادبی مستقل هم که یکی پس از دیگری به تعطیلی و توقیف کشیدن شدند.
با چنین شناختی از وضعیت فرهنگی و اجتماعی و سیاسی جامعه ایران، میتوان بکتاش و بکتاشها را بهتر شناخت و فهمید که دغدغههای آنها چه بوده و چگونه در نبود احزاب، هرکدام در جامعه ایران مظهر مطالبات اجتماعی جامعه و کرامت انسانی شدند.
به همین دلیل مجموعه شعر «مرثیهای برای گلهای پژمرده»، فقط یک مجموعه شعر نیست. این شعرها فریاد دادخواهی و ادامه مبارزه در زندان حکومت اسلامی است. فریادی که پس از مرگ او نیز هنوز انعکاس دارد. این دفتر شعر پس از کشته شدن بکتاش آبتین، توسط همسلولیهای او به دست خانواده وی رسانده شده است.
همانطور که در مقدمه کتاب توسط بنیاد بکتاش آبتین مطرح شده، این کتاب، شامل شعرهایی است که زندهیاد بکتاش در داخل زندان مابین مهر ۹۹ تا آبان ۱۴۰۰ خورشیدی سروده. پای هر شعر هم ماه و سال سرایش شعر توسط خود شاعر درج شده. به عنوان یک سند مبارزاتی، هم بنیاد بکتاش آبتین، هم من و همکارم به عنوان ناشر، فکر کردیم بهتر هست هرچه در این دفترچه به دستخط بکتاش آبتین آمده منتشر شود.
شاید اگر حکومت اسلامی سبب مرگ بکتاش آبتین نمیشد و او میتوانست زنده بماند و زندگی کند، کتاب او مانند دیگر کتابها با حروف چاپی منتشر میشد و دستخط او فقط به عنوان نمونه اصلی کارش در آرشیو شخصی خودش و خانوادهاش میماند. شاید هم، چون دستخط زیبایی داشت، از برشی از آن برای تزیین جلد کتاب استفاده میشد، اما وقتی شاعری آزادیخواه چون بکتاش آبتین را حبس میکنند، و او خلاقیت و آرمانگراییاش را در زندان هم ادامه میدهد و بعد به نوعی کشته میشود، این دفتر، این دستخط، این جلدی که توسط خود او با کولاژی از کاغذهای روزنامههای موجود در زندان طراحی شده، معنای دیگری مییابد؛ ادامه مبارزه حتی در حبس و در زنجیر؛ و این معنا، این مبارزه، خوب است با مخاطب علاقهمند، چه به موضوع شعر، و چه به موضوع آزادیخواهی، به اشتراک گذاشته شود.
در تاریخ ادبیات ایران، از دیرباز تا عصر حاضر، کم نیستند شاعران آزادیخواهی که اشعاری برای آزادی و علیه استبداد و برای برابری سرودهاند که ماندگار هستند و نامشان همیشه با آزادی و مبارزه علیه ظلم پیوند خورده است؛ از مهستی گنجهای گرفته تا طاهره قرهالعین؛ از ملک شعرای بهار تا فرخی یزدی؛ از عارف قزوینی تا میرزاده عشقی؛ از سعید سلطانپور تا فریدون فرخزاد و تا حالا، تا بکتاش آبتین.
مخاطب، با شنیدن نام این افراد، صرف نظر از ارزشهای ادبی، در وهله اول به برابریطلبی و آزادیخواهی فکر میکند. شعرهای بکتاش آبتین در این مجموعه هم همه از فضای زندان میگوید. یعنی تصویرسازیها، فضاسازیها و عنوان شعرها و همه مفاهیم بیان شده، متاثر از آرمانخواهی و مبارزه و فضای زندان هستند.
خواننده با خواندن مجموعه «مرثیهای برای گلهای پژمرده»، چه امروز و چه در آینده، به یاد او و همه انسانهای آزادیخواه در فضای زندان و تحت ظلم حکومت اسلامی خواهد افتاد. همچنانکه سالها پس از اعدام سعید سلطانپور، خواننده با شنیدن اسم او و کتابهای او- «آوازهای بند»، «از کشتارگاه» و «از زندان تا تبعید» - میتواند به مبارزه و آرمانخواهی او در تاریخ معاصر ایران فکر کند. اینگونه است که ادبیات و کلام و شعر، میتواند در شرایط مختلف، به شکوفایی و تقویت جنبشهای آزادیخواهانه اجتماعی کمک کند.
یاد همه نویسندگان و شاعران جانباختهی راه آزادی گرامی
مسعود مافان، مدیر نشر باران
***
سخنرانی بهروز اسدی، فعال سیاسی
بکتاش متولد ۱۳۵۳ بود. اگر مانده بود باید پنجاهسالهگیاش جشن میگرفتیم. چرا میگویم اگر مانده بود؟ او که با آثار و تولیداتش و با شعر و زبان سرخش و فیلمهایش برایمان مانده است بههنگامی که مرگفروشان طناب بر گردن محمد مختاری انداختند و در بیابانهای جادهی ورامین پشت کارخانهی سیمان محمد را بهقتل رساندند او در سرودهای نوشت:
برگ تو
افتادن پاییز از درخت بود
دستی که گلوی تو را در خیابان گم کرد
تو را جاودان کرد
و تنها چیزی که در تو باطل شد
شناسنامه
و کوپن برنج در جیبهایت بود
کاربهدستان و مرگسرشتان حکومت اسلامی پس از یک دورهی طولانی در دوران کرونا جان جوان بکتاش آبتین شاعر، فیلمساز و زندانی سیاسی را بهتاریخ هجدهم دی، ۱۴۰۰ از وی ربودند. قطع دارو و درمان یعنی اجرای حکم معوقهی مرگ. معنای این رفتار جمهوری اسلامی، تنها مرگ یک تن نبود، آبتین به عنوان عضوی از کانون نویسندگان ایران در آن شرایط به نماد اهل قلم تبدیل شده بود که حکومت از دیر باز آنان را دشمنان خود در یک «جنگ نرم» میدانست!
اما این نه مرگ از نوع نرم که مرگی سخت دشوار بود. ذرهذره آب کردن و زجرکشکردن. همانزمان اما تصویری از او در بیمارستان زندان با پابند و زنجیرشدن دست و پاهایش بر تخت نماد رحمانیت اسلام سیاسی حاکم بر سرزمینمان شد. آبتین که تختهبند شده بود با پاهای در زنجیر روی تخت کتاب میخواند. چه میخواند در زنجیر؟ ترانهای برای ستاره؟ یک دهان آواز برای قناری؟ پاهایش را بهزنجیر کشیدند دهانش را بستند! چشمان روشن آبتین هرگز کورباش حکومت جهل نشد. او حرمتدار حریم واژه و کلمه ماند.
قفسفروشان اسلامی هوای تنفسیی آبتین را دزدیدند تا مرگ تقسیم کنند! اما آبتین با آٰرامش و سکوت خو عصیان کرد. بیمارستان را تا کرد و چون ملافهای سفید بر سر میهن زخمیمان کشید. در جوهر خودکارش راستی خانه کرده بود! و چقدر شبیه هم هستند دیکتاتورها در مخالفکشی و انسانستیزی.از بکتاش تا ناوالنی از اوین تا سیبری و گولاک فاصلهای است بهوسعت خون.
امشب در کنار گرامی مهمانهای برنامه فیلم «جنایت عمدی» ساختهی فیلمساز شجاع و از اهالیی قبیلهی قلم و شرف محمد رسولاف را بهتماشا خواهیم نشست. رسولاف که به شلاق و حبس محکوم شده. تنها سلاحش دوربین و قلمی است که در نبرد با تباهی در اختیار دارد. فریمهای نکبت را کنار هم میچیند تا در تاریکخانهی اسلامی شیطان را ظاهر و از وجودش خبردارمان کند. رسولاف و هنرمندان متعهد بهای «نه» گفتن به نکبت قدرت را میپردازند. آبتین با جانش و رسولاف با نه گفتن! که «نه» گفتن در حکومتی شبیهساز بدون پرداخت بها ناممکن است.
حکومت اسلامی نخست شبیه میکند سپس رذالت را عادی کرده و به شغل بدل میکند. رسولاف نمیخواهد شبیه زبالههایی چون شریفینیا و دهنمکی و حاتمیکیا و شماری دیگر باشد. در بخشی از مستند «جنایت عمدی» که امشب شاهد خواهیم بود. ناصر زرافشان میگوید: از لحظهی اول قاضی مقیسه شمشیر را علیه ما از رو بسته بود ایشان صراحتا گفت اگر به من بود همهی شما را میکشتم. چرا که حتا تنفس هوای این کشور برای شما حرام است و شلاق و حبس بهای شریف و پاکزیستن است.
دوستان عزیز بیایید روشنفکریی متعهد و دوستانمان در ایران و بیشمار اهالیی قبیلهی شرف را تنها نگذاریم. آنها در زیر شدیدترین فشارهای امنیتی در پاسداشتِ کرامت انسانی، حرمتِ اقلیت بودنشان حفظ کردهاند. بیایید بهقدر ارتفاع حنجرهمان بیداد را فریاد زنیم. تا به آنها گفته باشیم در کنارشان هستیم.
زن، زندگی، آزادی
بهروز اسدی
يكشنبه ۲۳ ارديبهشت ۱۴۰۳ -
Sunday 12 May 2024
|
ايران امروز |
بهاره شبانکارئیان / اعتماد
گزارشگروه حوادث «اعتماد» از شمار قتل های عمد از ابتدای فروردین تا ۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۳
بررسیهای «اعتماد» از اخبار رسمی منتشر شده نشان میدهد از ابتدای فروردین تا ۱۵ اردیبهشت ماه ۱۴۰۳ دستکم ۲۳ زن و دختر توسط «همسر، پدر، برادر و خواستگار سابق خود» به قتل رسیدند. این درحالی است که در همین بازه زمانی دستکم ۲ مرد مورد خشونت خانگی قرار گرفتند که یکی از آنها توسط همسرش به قتل رسیده است.
این آمار مشخص میکند زنان و دختران نسبت به مردان بیشتر در معرض خشونتهای خانگی قرار میگیرند. اکثر کارشناسان یکی از مهم ترین دلایل خشونتهای خانگی را برخی «قوانین ناکارآمد یا عدم قوانین حمایتی از زنان» می دانند.
«طاهره طالقانی» فعال زنان در همین راستا به «اعتماد» میگوید: «وقتی میتوانیم یک جامعه سالم داشته باشیم که یک خانواده سالم داشته باشیم و وقتی یک خانواده سالم داریم که جامعه سالمی داشته باشیم. جامعهای که دچار بحرانها، مشکلات و مسائل مختلف است ناخودآگاه به سمت تنش و خشونت میرود و این تنش و خشونت به داخل خانوادهها کشیده میشود. این خشونتها گاهی به صورت واضح در میان بچه های ۱۰ تا ۱۵ سال مشاهده میشود. بنابراین اولین علت قتلهای خانوادگی بحرانهای اجتماعی است.
علت دوم قتلهای خانوادگی وضعیت اقتصادی، اجتماعی، امنیتی زن ها و نقض قوانین حقوقی است که دچار بحران و مشکلاتی است. این مشکلات همه دست به دست هم می دهند تا خشونت در خانه و جامعه افزایش یابد. خشونت باعث میشود تحمل افراد کم شود و با کوچکترین مشکل سریع از خود واکنش نشان دهند.
علت سوم ناکارآمدی قوانین و عدم مدیریت برخی مسوولان است؛ قوانین ما برای زنان جامع و حمایتی نیست. برای همین زنان مورد ستم قرار میگیرند. علت آخر قتلهای خانوادگی یا همان ناموسی، کودکهمسری است که در جامعه نیز قابل مشاهده است. اختلافات خانوادگی در اکثر خانوادهها دیده میشود، اما این موضوع به تنهایی نمیتواند منجر به وقوع قتل شود. اگر اختلاف کوچکی در خانواده به وجود میآید بهتر است همان موقع برای رفع آن اقدام شود چون اگر اقدامی جهت رفع آن صورت نگیرد، اختلاف باقی می ماند و مانند یک زخم وسیع و عمیق میشود. بنابراین خانوادهها باید آگاه باشند که اگر اختلافی میان آنها وجود دارد به کارشناسان، مشاوران و صاحبنظران مراجعه کنند. البته جامعه نیز باید این امکانات را دراختیار خانوادهها قرار دهد.»
طالقانی در ادامه در پاسخ به اینکه چرا قتلهای خانوادگی و یا ناموسی در برخی استانها از جمله خوزستان، لرستان، کردستان و آذربایجان بیشتر رخ میدهد، میگوید: «در برخی مناطق کشورمان فرهنگ با شرایط روز پیش نرفته است. فاصله گرفتن از مدرنیته و هم قدم نشدن با جوامع پیشرفته باعث ادامهدار بودن قتلهای خانوادگی یا ناموسی میشود. در این سالیان گذشته فرهنگ جامعه در برخی نقاط کشور به خاطر مسائل سنتی نه تنها رشد نکرده بلکه عقب مانده و با شرایط روز همگام نشده است؛ مثلا عنوان میشود که زن باید در خانه باشد، کارش بچه داری است و یا زن در اجتماع حضور پیدا نکند. در حال حاضر بحرانهایی برای زنان و دختران در جامعه وجود دارد که باعث عدم امنیت در خیابان و خانه شده است. خشونت در خانه موجب میشود زن احساس بی پناهی کند، زیرا نه قانون از او حمایت میکند و نه مرد خانواده متوجه حق و حقوق او میشود.»
این فعال زنان در رابطه با راهکارهای پیشگیری از خشونتهای خانگی میگوید: «در قانون ما حق طلاق برای زنان آنطور که باید وجود ندارد و یک زن باید پروسه طولانی را برای طلاق طی کند، چون زن به راحتی نمیتواند درخواست طلاق کند. بهتر است درخواست و حق طلاق با دادگاهها و تشخیص کارشناسان صورت گیرد و حق طلاق به جنسیت (زن یا مرد) داده نشود. در قرآن با آیه «عاشروهن بالمعروف» به این موضوع اشاره شده که اگر زن و مرد همدیگر را نمیخواهند به خوبی از هم جدا شوند. اگر هم میخواهند زندگی کنند به خوبی زندگی کنند. یعنی لزومی ندارد اگر مردی نمیخواهد با همسرش زندگی کند تمام حق و حقوق زن را از او بگیرد یا رسوایش کند و یا انگ به او بزند.
در جامعه ما فرهنگ گفتوگوی سالم بسیار کمرنگ است و باید در مدارس فرهنگ گفتوگوی سالم به نوجوانان و جوانان آموزش داده شود. رسانهها خصوصا صدا و سیما در فرهنگسازی گفتوگوی سالم می تواند نقش مهمی داشته باشد، اما متاسفانه رادیو و تلویزیون ما هیچگونه آموزش موثری به نوجوانان و جوانان نمیدهد. بنابراین رسانهها باید مهارتهای زندگی، قوانین و آموزشهای لازم را به جوانان آموزش دهند. جوانان باید با حق و حقوقشان آشنایی کامل داشته باشند.»
طاهره طالقانی همچنین میگوید: «قوانین مربوط به خانواده در کشور ما کاملا مردانه است. مرد، رییس خانواده است. در صورتی که زنان در حال حاضر در بیرون از خانه کار میکنند و مخارج خانه را تامین میکنند. بنابراین باید قوانین حمایتی از زنان در این رابطه وجود داشته باشد. چون یکی از موارد اختلافات خانوادگی در حال حاضر مسائل اقتصادی است. مرد باید متوجه شود که اگر زن در خانواده مخارج را تامین میکند چه جایگاهی دارد. مجازات های بازدارنده میتواند به کم شدن این نوع قتلها کمک کند. مثلا در همین قتلهای خانوادگی یا ناموسی زن توسط شوهر، پدر، برادر، عمو و دیگر افراد نزدیک خود کشته میشود، بنابراین ولیدم خودشان هستند و مجازات هم نمیشوند. قانون ما در این موارد دچار نقض است. ما در قرآن واژهای به نام ناموس نداریم و زن و زوج به کار برده شده است. قانون مجازات اسلامی برگرفته از فقه، ناکارآمد است و برای رفع مشکلات امروزی کارایی ندارد. زیرا در فقه، فرزندان به علت نفقه ای که پدر تقبل میکند همچون ملک پدر هستند و پدر هرطور که بخواهد میتواند با آنان رفتار کند. نه در جامعه امروز که زن پا به پای مرد بیرون از خانه کار میکند، تحصیل میکند و تخصص پیدا میکند و وارد اجتماع و مسائل سیاسی میشود که البته حضور زنان و دختران در جامعه امروزی پذیرفته شده است. بنابراین قتلهای خانوادگی یا ناموسی به علت برخی قوانین ناکارآمد یا عدم قوانین حمایتی از زنان رخ میدهد و نمی دانیم چه مصلحتی در کار است که این قوانین ناکارآمد اصلاح نمیشود. نمایندگان زن در مجلس هم باید متوجه باشند که برخی قوانین کشور در مورد زنان ظالمانه است و باید اصلاح شود.»
حالا «اعتماد» با توجه به اخبار رسمی که از ابتدای فروردین تا ۱۵ اردیبهشت ماه ۱۴۰۳ منتشر شده به آمار قتل زنان و دختران که توسط مردان نزدیک خانواده رخ داده، پرداخته است. همچنین در این بررسی آمار مردانی که توسط همسران خود مورد خشونت واقع شدهاند، قرار گرفته است.
■ اوایل فروردین ماه مردی در تهران با استفاده از بنزین همسر و پسرش را به آتش میکشد. این اقدام که به فوت این مادر و فرزند منجر شده به دنبال اختلافات خانوادگی بوده است.
قاتل در اعترافات خود عنوان کرده که در خانواده ما اختلاف زیادی وجود داشت. روز حادثه قصد داشتم برای نقاشی یک ساختمان بروم و از پسرم درخواست کردم تا برای کمک به همراهم بیاید، اما او مخالفت کرد و مشاجرهای میان ما شکل گرفت. در همین حین بنزین را روی خودم ریختم و تهدید به خودسوزی کردم، اما پسرم با بیادبی جوابم را داد که من عصبانی شدم و بنزین را روی او ریختم و با فندک آتشافروزی کردم. در ادامه همسرم آمد تا به پسرم کمک کند، اما با توجه به اینکه بطری بنزین روی زمین افتاده بود خودش نیز دچار حادثه شد. من نیز در این آتشسوزی جان سالم به در بردم.
■ اوایل فروردین ماه پریناز شورکی در شهر آبخش استان بوشهر توسط همسرش به قتل می رسد. طبق این گزارش قاتل به کادر درمان عنوان کرده که همسرش از طریقدار زدن اقدام به خودکشی کرده است. این درحالی بوده که آثار ضرب و جرح بر بدن قربانی مشهود بوده و درنهایت پزشکی قانونی علت مرگ او را قتل اعلام میکند.
■ اوایل فروردین ماه مردی در تبریز زن جوانش را به دلیل عدم رضایت از نحوه آشپزی و استفاده زیاد از رب گوجهفرنگی با اسلحه شاتگان به قتل میرساند. طبق این گزارش کارآگاهان وقتی به صحنه جرم وارد میشوند همسر مقتول عنوان میکند که زنش طی اقدامی خودکشی کرده است، اما ماموران با بررسیهای بیشتر به همسر مقتول مظنون و او را بازداشت میکنند.
■ ۵ فروردین ماه زنی ۵۹ ساله در شهرستان تالش توسط همسرش با یک چوب دستی به قتل میرسد. طبق این گزارش قاتل ۶۰ ساله پس از ارتکاب جنایت جسد او را در کنار یک جاده در تالش رها میکند. پلیس پس از کشف جسد خونآلود این زن میانسال به همسر مقتول مظنون و او را دستگیر میکند. قاتل در اعترافاتش علت قتل را آنچه اختلافات خانوادگی نام دارد، عنوان کرده است.
■ ۷ فروردین ماه زن ۳۴ سالهای در یکی از محلههای شهر جویبار توسط همسرش به قتل میرسد. متهم پس از ارتکاب جرم محل را ترک و به تهران متواری میشود. در تهران به یکی از کلانتریها خود را معرفی میکند. درنهایت پرونده او از تهران به مراجع قضایی شهرستان جویبار ارجاع داده میشود.
■ ۸ فروردین ماه یک زن میانسال توسط همسر خود در یکی از محله های سمنان با انگیزه مسائل ناموسی با ضربات چاقو به قتل می رسد. طبق این گزارش دختر ۱۲ ساله آنها به پلیس گفته که پدرش فرد شکاکی بوده و سر کوچکترین مسائل به رفتارهای مادرش مشکوک میشده و او را کتک میزده. قاتل پس از ارتکاب جنایت اقدام به خودکشی میکند، اما به یکی از مراکز درمانی منتقل میشود.
■ ۱۰ فروردین ماه دختری ۲۱ ساله در یکی از روستاهای مرزی شهرستان آبادان توسط پدر خود با انگیزه آنچه ناموس نامیده میشود خفه و به قتل میرسد. طبق این گزارش خانواده مقتول، پس از حادثه اعلام رضایت کردند.
■ ۱۲ فروردین ماه یک زن ۳۸ ساله به نام سامره مختارپور اهل شهرستان سلماس و ساکن ارومیه توسط همسرش به قتل میرسد، اما جسد این زن در جاده مهاباد کشف میشود. مقتول فارغالتحصیل رشته حقوق و مادر یک دختر خردسال بوده است. قاتل پس از بازداشت در اعترافات خود عنوان کرده که در جریان یک مشاجره ابتدا بر اثر ضربات مکرر به سر و گردن قربانی او را بیهوش کرده و سپس با روسری او را خفه کرده است.
■ ۱۴ فروردین ماه یک زن ۳۸ ساله اهل ارومیه به دست همسرش خفه و به قتل میرسد. طبق این گزارش متهم پس از قتل، جسد همسرش را در داخل خودرو در میانه جاده به حال خود رها کرده و متواری شده است. متهم پس از دستگیری انگیزه خود را اختلافات خانوادگی اعلام کرده است.
■ ۱۷ فروردین ماه زنی ۳۴ ساله با نام صبا عینی امیری اهل شهرستان الشتر استان لرستان و ساکن جویبار توسط همسرش به قتل میرسد. قربانی با ضربات متعدد چاقو مقابل چشمان دو فرزند خود به قتل رسیده است.
■ ۱۹ فروردین ماه یک زن ۲۷ ساله در محله عین ۲ اهواز با ضربات متعدد چاقو توسط برادرانش با انگیزه مسائل ناموسی به قتل میرسد. طبق این گزارش برادران این زن جوان مقابل چشمان همسرش او را به قتل رساندند و همسر خواهرشان را نیز که قصد مداخله داشته مجروح میکنند و سپس متواری میشوند.
■ ۲۱ فروردین ماه یک زن ۳۵ ساله به نام سمیرا اکبری در شهر بردسکن واقع در استان خراسانرضوی به دست همسر سابقش به قتل می رسد. متهم پس از فرو کردن چاقو به ناحیه سر، گلوی همسر سابق خود که حضانت فرزندانش را نیز به عهده داشته، می برد. متهم پس از جنایت بازداشت میشود، اما تاکنون انگیزهای از قتل گزارش نشده است.
■ ۲۳ فروردین ماه یک زن ۵۹ ساله در یکی از روستاهای شهرستان خمین توسط همسر ۶۶ سالهاش به قتل میرسد. متهم با شلیک گلوله اسلحه شکاری همسر خود را به قتل میرساند و فرار میکند، اما درنهایت بازداشت میشود. طبق این گزارش متهم پس از دستگیری انگیزه خود را اختلافات خانوادگی عنوان کرده است.
■ ۲۶ فروردین ماه زنی ۳۷ ساله در محله گاندی تهران با ضربات متعدد چاقوی مردی جوان که خواستگارش بوده به قتل میرسد. این زن و مرد قبلا با هم در رابطه بودند و چون زن قصد پایان رابطه را داشته مورد حمله قاتل قرار میگیرد. مدتی بعد قاتل در شهرستان گرگان در مخفیگاهش شناسایی و دستگیر میشود. متهم پس از دستگیری انگیزه خود را پاسخ منفی زن جوان برای ازدواج عنوان کرده است.
■ ۲۸ فروردین ماه زنی ۴۸ ساله در یکی از باغهای شهرستان فلاورجان اصفهان توسط همسرش به قتل میرسد. قاتل در باغ شخصی خود اقدام به بستن دست و پای همسرش میکند و با چسب نواری که دور گلوی مقتول میبندد او را خفه میکند. قاتل پس از بازداشت در مورد انگیزه خود عنوان کرده که چون ازدواج مجدد داشته و همسرش از این موضوع بیاطلاع بوده با او دچار اختلاف شده و اقدام به کشتن همسرش کرده است.
■ اواخر فروردین ماه یک زن ۳۲ ساله به نام معصومه در تبریز توسط همسرش به قتل میرسد. قاتل پس از این جنایت جسد مقتول را آتش میزند. طبق این گزارش قاتل به منظور رهایی از طلبکارانش برای همسرش دسته چک گرفته تا مسوولیت بدهیها به عهده همسرش باشد سپس برای نجات یافتن از بدهی همسرش را به قتل رسانده است. قاتل در اعترافات خود عنوان کرده که همسرش را به سمت جلفا برده و آنجا او را از پلی به پایین پرت کرده و با ضربات چاقو به قسمتهای مختلف بدن همسرش او را کشته و جسدش را سوزانده و بقایای خاکستر را در چاهی انداخته است. قاتل بعد از این جنایت به پلیس مراجعه و اعلام کرده همسرش مفقود شده است. یکی از دختران خانواده از ترس اینکه پدرش او را نیز خواهد کشت دو بار اقدام به خودکشی کرده است.
■ اوایل اردیبهشت ماه یک زن جوان در تهران به دلیل اختلافات خانوادگی توسط همسرش به قتل میرسد. قاتل پس از کشتن همسرش بازداشت میشود و به قتل اعتراف میکند. قاتل در اعترافات خود اظهار کرده که به دلیل اختلافات خانوادگی و در جریان یک مشاجره اقدام به کشتن همسرش کرده و به مدت دو روز جنازه را زیر تخت فرزندشان مخفی کرده و سپس به شرق تهران برده و دفن کرده است.
■ ۵ اردیبهشت ماه یک زن با نام آرزو شیرخانی در شهر سبزوار توسط همسرش کشته میشود. قاتل با ضربات تبر ابتدا دست های او را مجروح و سپس ضربهای به سر مقتول وارد میکند و مقتول در دم جانش را از دست میدهد. طبق اخبار منتشر شده این زوج قبل از حادثه دچار اختلافات شدید شده و آرزو روز حادثه برای طلاق اقدام کرده که پس از بازگشت به خانه توسط همسرش مورد حمله قرار گرفته و به قتل رسیده است. قاتل پس از ارتکاب جنایت متواری شده است.
■ ۶ اردیبهشت ماه زنی ۲۳ ساله با نام ساجده، اهل روستای کورده از توابع مشهد توسط برادر ۱۷ ساله خود با انگیزه ناموسی یا همان اختلافات خانوادگی به قتل میرسد. طبق این گزارش، خانواده مقتول پس از انتقال جسد به بیمارستان سعی در جلوه دادن مرگ طبیعی دخترشان داشتند. قاتل در اعترافات خود گفته که پس از طلاق گرفتن ساجده از همسرش از جانب مردم تحقیر شده و به همین دلیل جهت جلوگیری از بدنامی در یک اصطبل روستایی خواهرش را خفه کرده است. او در اعترافات خود عنوان کرده که خواهرش از شوهرش طلاق گرفته بود و رفتارهای نامناسبی داشت، به همین خاطر از دوستانش نیش و کنایه میشنیده و تحقیر میشده. برای همین تصمیم گرفته خواهرش را به قتل برساند.
■ ۱۲ اردیبهشت ماه زن جوانی با نام شهین گویلی در سنندج بر اثر جراحات شدید در بیمارستان کوثر فوت میکند. طبق این گزارش، همسر این زن همزمان با آتش زدن شهین اقدام به خودسوزی کرده و جانش را از دست داده است. شهین از مدتی قبل به دلیل اختلافاتی که با همسرش داشته به خانه پدر و مادرش برگشته و درخواست طلاق داده بود. روز حادثه همسر این زن از او درخواست میکند که به خانهشان برگردد، اما با امتناع شهین، همسرش روی شهین و خودش نفت میریزد و خودشان را به آتش میکشد.
■ ۱۴ اردیبهشت ماه یک زن از تبعه افغانستان در منطقه مهدیآباد مشهد که شش ماهه نیز باردار بوده توسط همسرش به قتل میرسد. قاتل پس از دستگیری انگیزه خود را عدم تمکین زنش اعلام کرده است.
■ ۱۵ اردیبهشت ماه زنی ۲۴ ساله در مشهد با ضربات چاقو توسط همسرش با انگیزه مسائل ناموسی به قتل میرسد. طبق این گزارش، قتل در بلوار خواجه ربیع صورت گرفته و قاتل خواهر ۱۶ ساله و برادر همسرش را نیز با ضربات چاقو مجروح کرده و خواهر مقتول هم اکنون در کما بهسر میبرد.
■ ۱۵ اردیبهشت ماه زنی میانسال در تهران توسط پسرش با انگیزه نامشخص به قتل میرسد. ساعت ۲ بامداد کشف جسد زن جوانی در خانهای در شهرک دانشگاه واقع در تهران به پلیس گزارش میشود. ماموران در پاگرد ورودی خانه جسد سوخته زن میانسالی را مشاهده میکنند که به وسیله جسم نوک تیز به قتل رسیده بود. براساس شواهد، پسر این زن، متهم به قتل او شناخته میشود. پسر جوان متهم میشود که ابتدا مادرش را با ضربات متعدد چاقو به قتل رسانده و پس از ارتکاب جرم، با مواد اشتعالزا جسد را در پاگرد ورودی خانه به آتش کشیده است. متهم هنگام بازداشت قصد داشته با محلول شبه اسید به پلیس حمله کند.
■ ۲۳ فروردین ماه مردی ۴۲ ساله در اراک توسط همسرش به قتل می رسد. طبق این گزارش همسر مقتول با همدستی مردی ۲۵ ساله، به دلیل اختلافات خانوادگی شوهر خود را به قتل میرساند. قاتل پس از بازداشت دلیل این اقدام را اختلافات خانوادگی عنوان میکند. همچنین متهم دیگر پرونده نیز توسط نیروهای پلیس بازداشت شده است.
■ ۲۸ فروردین ماه یک مرد در ارومیه توسط همسرش مورد ضرب و شتم قرار میگیرد و به کما میرود. او پس از چند روز به هوش میآید، اما به دلیل شدت جراحات وارده، چشم چپ او نابینا میشود. کانال تلگرامی اخبار آذربایجان غربی در این خصوص اعلام کرد: «مردی در ارومیه تعدادی از همکاران خانم خود را در گروه تلگرام وارد کرده و سپس باجناقش را بدون اطلاع قبلی در گروه مذکور وارد میکند. در پی این رویداد باجناق او مورد سوءظن همسرش که پیشتر نیز سابقه خشونت داشته، قرار میگیرد. همسر او بدون اینکه از این ماجرا خبر داشته باشد با ماهیتابه به سوی او حمله کرده و چند ضربه به سر شوهرش وارد میکند. در پی وقوع این حادثه همسر این زن که از ناحیه سر دچار شکستگی شده بود به کما میرود و به بیمارستان منتقل میشود. نهایتا این مرد پس از چند روز به هوش می آید، ولی به دلیل شدت جراحات وارده و آسیب دیدن عصب بینایی، چشم چپ او نابینا میشود.
يكشنبه ۲۳ ارديبهشت ۱۴۰۳ -
Sunday 12 May 2024
|
ايران امروز |
يكشنبه ۲۳ ارديبهشت ۱۴۰۳ -
Sunday 12 May 2024
|
ايران امروز |
يكشنبه ۲۳ ارديبهشت ۱۴۰۳ -
Sunday 12 May 2024
|
ايران امروز |
يكشنبه ۲۳ ارديبهشت ۱۴۰۳ -
Sunday 12 May 2024
|
ايران امروز |
يكشنبه ۲۳ ارديبهشت ۱۴۰۳ -
Sunday 12 May 2024
|
ايران امروز |
نظام مالیاتی در حاکمیت استبداد ولایی-رانتی دارای کارکردهای گوناگون اقتصادی، سیاسی و اجتماعی است. در مجموع اما این نظام عمدتا به عنوان یکی از ابزارهای تقویت قدرت و حفظ استقرار قشر مسلط متشکل از حوزویان وابسته، همپیمانان امنیتی و نظامی، مدیران فوقانی دستگاه دیوان سالاری، و موسسات خصولتی وابسته به راس نظام، بکار گرفته میشود. در همین راستاست که طبقه مسلط نظام ولایی برای به دست گرفتن تفوق طبقاتی و سرکوب اقشار فرودست با منابع اقتصادی تجهیز میشوند. بدین ترتیب طبقه مسلط جدید با از بین رفتن طبقه مسلط دوران پهلوی به تدریج شکل میگیرد. کارکردهای نظام مالیاتی حاکمیت استبداد ولایی-رانتی را میتوان به طور اجمال به شرح زیر طبقه بندی نمود.
کنترل تمرکز و تکاثر منابع اقتصادی در نزد حاکمیت: حاکمیت استبداد ولایی-رانتی معمولاً به دنبال کنترل، تمرکز و تکاثر اقتصادی همه منابع اقتصادی کشور در مسیر گفتمان رسمی حکومت است. در همین راستا، سیستم مالیاتی میتواند اهداف یاد شده را تسهیل کند، زیرا اجرای مالیات به طور معمول به حاکمیت اجازه میدهد تا درآمدها و منابع مالی را کشف، اخذ و انباشت کرده و از آنها برای بقای نهادهای سرکوب، حفظ قدرت و نفوذ بکار بگیرد.
شکل دادن به مناسبات طبقاتی: سیاستگذاری مالیاتی بر پایه تبعیض طبقاتی انجام قرار گرفته است، به طوری که طبقات فرودست مشمول نرخهای مالیاتی بیشتری هستند، در حالی که نهادهای وابسته به رهبر حکومت و قشر مسلط متشکل از حوزویان وابسته، همپیمانان امنیتی و نظامی، مدیران فوقانی دستگاه دیوان سالاری، و موسسات خصولتی وابسته به راس نظام، از مزایای مالیاتی نظیر معافیت، تخفیف یا فرار مالیاتی بهرهمند هستند. چنین تبعیض مالیاتی در راستای ایجاد طبقه مسلط جدید و همچنین سرکوب اقتصادی و سیاسی طبقات فرودست جامعه و حفظ قدرت حاکمیت عمل میکند.
بهرهبرداری از مزایای مالیاتی: حاکمیت استبداد ولایی-رانتی از مزایای مالیاتی به عنوان ابزاری برای پاداش دادن به افراد یا گروههایی که حمایت و وفاداری خود را به حاکمیت نشان دادهاند، استفاده میکند. این مزایای مالیاتی میتواند شامل معافیتها، تخفیفها و فرصتهای تجاری ویژه باشد که به افراد یا گروههای حامی حاکمیت اختصاص داده میشود.
توزیع رانت سیاسی: در نظام استبداد ولایی-رانتی ، قشر حاکم از درآمدهای مالیاتی برای توزیع رانت سیاسی- نظیر خرید افراد و نهادها، پرداخت رشوه به افراد، نهادهای داخلی و خارجی- استفاده میکند، تا گفتمان حاکم ترویج شده و از این طریق بقای دستگاههای سرکوب اعم از سرکوب روانی-اطلاعاتی و پلیسی و امنیتی و نظامی تضمین شود. مثال بارز چنین اقدامی تامین مالی حوزههای تربیت طلبه و ترویج تشیع ولایی برای کشورهای افریقایی است.
فرار مالیاتی و پولشویی: ازپیامدهای تثبیت نظام مالیاتی استبداد ولایی-رانتی، ایجاد شرایط مالیاتی تبعیض آمیز و ناعادلانه است. در چنین شرایطی افراد و و موسسات ولایی و وابسته به قشر مسلط به فرار مالیاتی و پولشویی تشویق میشوند و این به معنای افزایش فساد مالی و مدیریتی است.
عدم شفافیت و ناپاسخگویی: با معافیت نهادهای ولایی، امنیتی و مذهبی و در نتیجه فرار مالیاتی و پولشویی فرصت برای عدم شفافیت و ناپاسخگویی نهادها و باندهای ولایی فراهم میشود. عدم شفافیت و ناپاسخگویی بستری برای گسترش فساد سیاسی و انتخاباتی و مافیای قدرت، ثروت و منزلت است.
کنترل اجتماعی و سیاسی: نظام مالیاتی نظام استبداد ولایی-رانتی میتواند به عنوان ابزاری برای تنظیم و کنترل رفتار اجتماعی و سیاسی استفاده شود. این شامل ایجاد تحریمهای مالیاتی علیه افراد یا گروههایی است که به نظام همسو نیستند، و همچنین ایجاد پاداشهای مالیاتی برای حمایت از حاکمیت و گفتمان مسلط است. بدین ترتیب نظام مالیاتی به مثابه ابزاری برای سرکوب مخالفان سیاسی استفاده میشود. چه با افزایش نرخهای مالیاتی برای طبقات، گروهها، افراد یا موسساتی که مطلوب حاکمیت نیستند، میتوان توانایی آنها در عرصه اقتصادی، سیاسی و اجتماعی محدود و یا حتی آنها را حذف نمود.
هدایت نظام اقتصادی برای تثبیت گفتمان حاکم: نظام مالیاتی همچنین میتواند به منظور کاهش یا افزایش سهم بخشهای گوناگون اقتصاد یا تند و کند کردن رشد آن بخشها بکار گرفته شود. این امر میتواند شامل تنظیم نرخهای مالیاتی برای صنایع و بخشهای خاصی باشد که مورد نظر حاکمیت باشد. برای مثال نهادهای وابسته به رهبر یا موسسات رانتی و خصولتی یا دستگاههای تبلیغانی و مذهبی مورد حمایت نظام مالیاتی قرار میگیرند به گونهای که توان رقبای آنها – در بازار کالا و خدمات یا بازار رسانه و عرصه فرهنگ -در بازار محدود شود.
دگرگونی زندگی روزمره مردم در چارچوب گفتمان حاکم: سیاستهای مالیاتی نظام استبداد ولایی-رانتی تأثیر عمیقی بر زندگی روزمره مردم دارد و رفتار آنها را در مسیر گفتمان حاکم هدایت میکند. افزایش یا کاهش نرخ مالیاتها میتواند چگونگی سبد مصرف شهروندان را شکل داده و سطح زندگی برخی از اقشار را کاهش یا افزایش دهد. برای مثال با تخفیف یا کاهش نرخ مالیات مراکز مذهبی و ترغیب توسعه فعالیت آنها، قشری گری تشویق با افزایش مالیاتهای مربوط مصرف کالاهای فرهنگی مدرن، از گرایش به زندگی امروزی ممانعت به عمل میآید. همچنین اقشار وابسته به حاکمیت نیز در سایه معافیتهای مالیاتی سطح زندگی خود را- به عنوان پاداش همکاری با نهادهای حکومتی- بهبود میبخشند.
مخلص کلام آنکه دستگاه مالیاتی نظام استبداد ولایی-رانتی به عنوان ابزاری برای کنترل اقتصادی، اجتماعی و سیاسی، تأمین منابع مالی، فساد و توزیع رانت، و شکل دادن زندگی روزمره مردم مورد استفاده قرار میگیرد. از کارکردهای دیگر دستگاه مالیاتی نظام استبداد ولایی-رانتی محروم کردن گروههای فرودست از فرصتهای برابر استفاده از منابع اقتصادی، سیاسی و اجتماعی است. در همین راستا حاکمیت تلاش میکند تا با استقرار نظام پاداش – کیفر مالیاتی و دسترسی به فرصتهای سیاسی، رانتی، اقتصادی و اجتماعی برخی از اقشار را خریده و به حاکمیت متمایل کند. همچنین در نظام استبداد ولایی-رانتی نظام مالیاتی- بر خلاف نظامهای مالیاتی پیشرفته و مبتنی بر شفافیت و پاسخگویی- به مثابه یکی از عوامل گسترش فساد مالی-مدیریتی عمل میکند.
يكشنبه ۲۳ ارديبهشت ۱۴۰۳ -
Sunday 12 May 2024
|
ايران امروز |
يكشنبه ۲۳ ارديبهشت ۱۴۰۳ -
Sunday 12 May 2024
|
ايران امروز |
يكشنبه ۲۳ ارديبهشت ۱۴۰۳ -
Sunday 12 May 2024
|
ايران امروز |
يكشنبه ۲۳ ارديبهشت ۱۴۰۳ -
Sunday 12 May 2024
|
ايران امروز |
مجمع عمومی سازمان ملل متحد با ۱۴۳ رای مثبت، ۹ رای منفی و ۲۵ رای ممتنع به قطعنامهای رای داد که بر اساس آن به شورای امنیت توصیه میشود با نگاه مثبت به درخواست عضویت فلسطین در سازمان ملل متحد رای بدهد.
این قطعنامه همچنین حقوق و امتیازهای جدیدی برای فلسطین در سازمان ملل متحد در نظر میگیرد، از جمله اینکه دولت فلسطین حق حضور در جلسات مجمع عمومی را پیدا میکند، هر چند تا زمان عضویت کامل در سازمان ملل حق رای نخواهد داشت.
فلسطین از سال ۲۰۱۲ به عنوان دولت ناظر غیر عضو در سازمان ملل متحد پذیرفتهشدهاست. مجمع عمومی در این قطعنامه آوردهاست که «نتیجه گرفتیم کشور فلسطین باید به عضویت کامل پذیرفته شود.»
اسرائیل و ایالات متحده آمریکا از جمله ۹ کشوری بودند که به این قطعنامه رای منفی دادند.
تصمیمگیری نهایی در مورد پذیرش فلسطین در سازمان ملل متحد، بر عهده شورای امنیت است که انتظار میرود ایالات متحده آمریکا بر اساس رویه معمول قطعنامه عضویت فلسطین را وتو کند. سه هفته پیش، ایالات متحده آمریکا قطعنامه پیشنهادی الجزایر برای پذیرش عضویت فلسطین را در شورای امنیت سازمان ملل متحد پس از ۱۲ رای مثبت و ۲ رای ممتنع (بریتانیا و سوییس)، وتو کرد.
پیش از رایگیری گیلعاد اردان، نماینده دائم اسرائیل در سازمان ملل متحد، در سخنرانی خود در مجمع عمومی سازمان ملل متحد منشور ملل متحد را با کاغذ خرد کن رشتهرشته کرد. او همچنین پوستری در دست گرفت که روی آن نوشتهبود: «رییس جمهور سنوار، رییس کشور تروریستی حماس، تحت حمایت سازمان ملل متحد.»
چند کشور اروپا کشور فلسطین را بهرسمیت خواهند شناخت
جوزپ بورل، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا، پیش از رای گیری در مجمع عمومی سازمان ملل متحد برای بررسی درخواست فلسطینیها جهت عضویت کامل در این نهاد جهانی در روز جمعه ۲۱ اردیبهشت، گفت که اسپانیا، ایرلند و دیگر کشورهای عضو اتحادیه اروپا قصد دارند در روز ۲۱ ماه مه، اول خرداد، کشور فلسطینیها را به رسمیت بشناسند.
خبرگزاری رویترز اشاره کرد که پدرو سانچز، نخست وزیر اسپانیا، حدود دو ماه قبل گفته بود که این کشور و ایرلند، همراه با اسلوونی و مالت، توافق کرده اند که اولین گامها را برای به رسمیت شناختن کشور فلسطینیها در کنار اسرائیل بردارند و راه حل دو کشور را برای صلح پایدار در این بخش از خاورمیانه ضروری می دانند.
رادیو تلویزیون ملی ایرلند پنجشنبه شب ۲۰ اردیبهشت، گزارش داد که اسپانیا، ایرلند، اسلوونی و مالت در انتظار رای گیری سازمان ملل متحد در روز جمعه و به رسمیت شناختن فلسطینیها در یک بیانیه مشترک هستند.
انتظار میرود مجمع عمومی سازمان ملل متحد به قطعنامهای رأی دهد که «حقوق و امتیازات» جدیدی برای فلسطینیها قائل میشود و از شورای امنیت میخواهد که با نظری مساعد، درخواست فلسطینیها را برای تبدیل شدن به یکصد و نود و چهارمین عضو سازمان ملل متحد بررسی کند.
رویترز: انتظار میرود مجمع عمومی سازمان ملل متحد به قطعنامهای رأی دهد که «حقوق و امتیازات» جدیدی برای فلسطینیها قائل میشود و از شورای امنیت میخواهد که با نظری مساعد، درخواست فلسطینیها را برای تبدیل شدن به یکصد و نود و چهارمین عضو سازمان ملل متحد بررسی کند.
گیلاد اردان، سفیر اسرائیل در سازمان ملل، روز هفدهم اردیبهشت، پیش نویس قطعنامه فعلی مجمع عمومی را محکوم کرده و گفته بود که این قطعنامه به فلسطینیها وضعیت و حقوق واقعی یک کشور را میدهد که برخلاف منشور سازمان ملل است.
او با بیان اینکه تصویب آن توسط مجمع عمومی هیچ تغییری در میدان نخواهد داشت، گفت: «در صورت تصویب، انتظار دارم ایالات متحده به طور کامل کمک مالی به سازمان ملل و نهادهای آن را مطابق با قوانین آمریکا متوقف کند.»
طبق قوانین ایالات متحده، واشنگتن نمیتواند منابع مالی در اختیار هیچ سازمانی از جمله سازمان ملل قرار دهد که عضویت کامل به گروهی اعطا کند که «ویژگیهای شناختهشده بینالمللی» یک کشور را ندارد.
ایالات متحده در سال ۲۰۱۱ میلادی کمک مالی به یونسکو، سازمان آموزشی، علمی و فرهنگی سازمان ملل متحد، را پس از این که فلسطینیها به عضویت کامل آن درآمدند، متوقف کرد.
ایالات متحده روز ۳۰ فروردین با رای منفی خود در شورای امنیت سازمان ملل متحد، قطعنامه عضویت کامل فلسطینیها در این نهاد را وتو کرد؛ قطعنامهای که میتوانست مسیر تشکیل کشور مستقل فلسطینی را هموار کند.
از ۱۵ عضو شورا، ۱۲ عضو به قطعنامه پیشنهادی رأی مثبت دادند. بریتانیا و سوئیس هم رای ممتنع دادند. این قطعنامه از ۱۹۳ عضو مجمع عمومی سازمان ملل میخواست فلسطینیها را به عنوان عضو جدید بپذیرد.
دولت ایالات متحده استدلال کرده است که ایجاد یک کشور مستقل فلسطینی باید از طریق مذاکرات مستقیم بین اسرائیل و تشکیلات خودگردان فلسطینی ایجاد شود و نه از طریق اقدام شورای امنیت و سازمان ملل.
رابرت وود، معاون سفیر آمریکا در سازمان ملل، در نشست شورای امنیت در باره علت مخالفت دولت بایدن با عضویت کامل فلسطینیها گفت: «ما از ابتدا به صراحت تاکید کردهایم که فرآیندی برای عضویت کامل در سازمان ملل وجود دارد و برخی از کشورهای عربی و فلسطینیها برای دور زدن آن تلاش میکنند. ما از ابتدا گفتهایم که بهترین راه برای تضمین عضویت کامل فلسطینیها در سازمان ملل، مذاکره با اسرائیل است. ما بر این موضع ما پافشاری میکنیم.»
دولت جو بایدن، رئیس جمهوری آمریکا، با هدف پایان دادن به جنگ غزه، بر حمایت از راه حل دو کشوری و تشکیل کشور فلسطینی با ایجاد یک «تشکیلات خودگردان اصلاحشده» در کرانه باختری و غزه تاکید کرده است.
بر اساس منشور سازمان ملل متحد، اعضای آینده سازمان ملل باید «صلح دوست» باشند و شورای امنیت باید پذیرش آنها را برای تصویب نهایی به مجمع عمومی توصیه کند. تشکیلات خودگردان درخواست تشکیل کشور مستقل فلسطینیها را در سال ۲۰۱۱ میلادی ارائه کرد، اما در شورای امنیت مورد بررسی قرار نگرفت. با این حال، مجمع عمومی سال بعد به فلسطینیها جایگاه ناظر را اعطا کرد.
رسانهها، صدای آمریکا،
يكشنبه ۲۳ ارديبهشت ۱۴۰۳ -
Sunday 12 May 2024
|
ايران امروز |
يكشنبه ۲۳ ارديبهشت ۱۴۰۳ -
Sunday 12 May 2024
|
ايران امروز |
رویداد / زینب غبیشاوی
کمال خرازی، رئیس شورای راهبردی روابط خارجی، روز گذشته اعلام کرد که ایران توانایی ساخت بمب هستهای را دارد اما «اگر مجبور شویم دکترین هستهای خود را تغییر خواهیم داد.» این سخنان انتقادات و البته بازتابهای گستردهای به همراه داشت.
احمد بخشایشی اردستانی عضو هیات علمی دانشگاه امام صادق، نماینده دورههای نهم و دوازدهم مجلس و عضو سابق کمیسیون امنیت ملی، در این رابطه به رویداد۲۴ میگوید: فارغ از تحلیل جناب آقای خرازی، احساس میکنم زمانی که ایران مواضع امریکا در عراق را تهدید و با ۱۹ موشک مورد حمله قرار داد و زمانی که ایران ۳۰۰ موشک به سمت اسرائیل روانه کرد، معمولا در فرهنگ سیاسی اینطور برداشت میشود حتما در محاسبات خودش از یک قدرتی برخوردار است.
مهمترین بخش های این گفتگو را در ادامه بخوانید:
* به نظر میرسد ایران به سلاح هستهای دست پیدا کرده که توانسته با این اطمینان اسرائیل را مورد تهاجم قرار دهد و قبل از آن هم پایگاه آمریکا در عینالاسد را مورد تهاجم قرار دهد.
* به نظرم ما به سلاح هستهای رسیدهایم، اما اعلام نمیکنیم. یعنی سیاست اعمالی ما داشتن بمب هستهای است، اما سیاست اعلامی ما فعلا حرکت در چارچوب سیاستهای برجام است. به این دلیل چرا که زمانی که کشورها میخواهند مقابله کنند باید هماورد باشند، هماوردی ایران با آمریکا و اسرائیل مفهومش این است که ایران باید سلاح هستهای داشته باشد.
* زمانی که ایران اسرائیل را مورد تهاجم قرار داد، داشت به امریکا ضربه میزد، چرا که مکمل اسرائیل، آمریکا، انگلیس و فرانسه هستند و آمریکا نیز خودش صاحب بمب هستهای است و ایران هم معمولا بیگدار به آب نمیزند اگر بمب هستهای نداشته باشد، زیرا ممکن است اگر جنگ شعلهور شد طرف مقابل از بمب هستهای استفاده کند.
* نیازی نیست که به آژانس اعلام شود که ما بمب هستهای داریم، یک جاهایی ایران جملاتی را گفته و بعد آژانس متوجه این موضوع شده است و گاهی ایران خودش اعلام میکند که اژانس بازدید داشته باشد. در فضایی که روسیه به اوکراین و اسرائیل به غزه حمله کرده است و ایران هم حامی سرسخت جبهه مقاومت است، طبیعی است که نظام بازدارندگی اقتضا کند که ایران بمب هستهای داشته باشد، اما حالا اینکه ایران اعلام کند، یک بحث دیگر است.
* آژانس اگر بداند ایران بمب هستهای دارد به سرعت اعلام میکند، اما حدسیات خود از میزان پیشرفت ایران را بیان میکند که ایران فلان زمان نیاز دارد تا به بمب هستهای نزدیک شود و اگر اراده کند که بمب هستهای بسازد، مثلا دو ماه زمان نیاز دارد.
* من از باب رفتار ایران در قبال آمریکا و اسرائیل احساس میکنم به بمب هستهای دست پیدا کرده است، اما اعلام نمیکند. مگر بازرسان آژانس به آن جایی برده میشوند که ایران در حال ساخت بمب هستهای است؟ ایران کشور بزرگی است و ۱ میلیون و ۶۴۸ هزار کیلومتر مربع است؛ مگر آژانس را به جایی که در حال ساخت هست میبریم؟ نه به آژانس میگویم فلان مراکز را بازدید کنید یا خود آژانس اعلام میکند که کدام مراکز را میخواهد بازدید کند.
* الان هم به عنوان کارشناس و تحلیلگر دارم این سخنان را مطرح میکنم و هنوز سمت رسمی نمایندگی ندارم که به خاطر حرفهای من اقدام به بازرسی از سایتها را بگیرند. من به عنوان یک تحلیلگر، با توجه به رفتار ایران در رئالیسم تهاجمی که میگوید که ایران زمانی میتواند شبها آسوده بخوابد که بمب هستهای داشته باشد، چرا که رقیب ایران که اسرائیل است، بمب هستهای دارد، این تحلیل را ارائه میدهم.
* اگر یک روزی ایران نخواهد که بمب هستهای داشته باشد، معنایش این است که رقیبش یعنی اسرائیل هم نباید داشته باشد.
* فتوای رهبری درباره حرام بودن بمب هستهای، کنشگری است، یعنی ما در بدو امر به سمت این مسئله حرکت نمیکنیم، معنایش این است که در سیاستهای دفاعی خودمان جایی برای بمب هستهای نداریم، اما گاهی مواقع شما مجبور میشوید و از حالت کنشگری به حالت انفعالی میرسید. در واقع فتوای رهبری شامل کنشگری ایران است، ولی وقتی رقیب شما در منطقه بمب هستهای دارد و همواره شما را آزار میدهد، دیگر از حالت کنشگری به واکنشی تبدیل میشویم. واکنش ایران به بحث هستهای یعنی دارا بودن آن، یعنی دیگر میخواهیم راحت بخوابیم.
* ایران در حمله اخیر به اسرائیل باید یک پشتوانه داشته باشد، چون اسرائیل بمب هستهای دارد ماهم باید بمب هستهای داشته باشیم که بخواهیم ۳۰۰ بمب به آنها پرتاب کنیم.
* آمریکا و اسرائیل میدانند که ایران به ساخت بمب هستهای نزدیک شده است، اما شاید ندانند که بمب هستهای را درست کرده است، اما میدانند ایران توانایی آن را دارد از همین رو ایران را مدام تحت فشار قرار میدهند و بازرسان آژانس را به ایران میفرستند، ولی باز هم این به معنای این نیست که ایران همه سایتهای خود را در اختیار بازرسان قرار میدهد.
* اینکه برخی از افراد از جمله آقای خرازی از احتمال تغییر دکترین هستهای صحبت میکنند، مقدمه اعلام رسیدن به بمب هستهای است، در واقع ما میخواهیم اعلام کنیم که ما آرام آرام به این دکترین رسیدهایم و نمیخواهیم یک دفعه اعلام کنیم و جهان را بترسانیم.
* ما نمیخواهیم روسیه و چین را بترسانیم. به هر حال اگر روسیه متحد استراتژیک ما باشد، اگر متوجه شود که ما به سلاح هستهای دست پیدا کردهایم باید در شورای امنیت از حق وتوی خود به نفع ما استفاده کند، اما فکر نمیکنم روسیه علاقه داشته باشد که ما سلاح هستهای داشته باشیم. ایران آرام آرام مقدمات اعلام رسیدن به بمب هستهای را فراهم میکند.
* من فکر نمیکنم این موضوع تبعات چندانی برای ما در جامعه بینالملل داشته باشد، به هر حال ایران در منطقه و جهان بعد از حمله به اسرائیل محبوب است. بعد از جنگ غزه، ایران یک سر و گردن بالا میآید و به نظرم ایران مسائلش با آمریکا را حل میکند و رابطه آنها نه استراتژیک بلکه یک حالت رسمی پیدا میکند.
* بعد از اعلام رسیدن به بمب هستهای، اینکه تحریمها علیه ما بیشتر میشود یا نه را باید بگویم که ما همه نوع تحریم را دیدهایم. یعنی یک هیاهویی علیه ما شکل میگیرد، اما این هیاهو بیش از حمله ایران به اسرائیل نخواهد بود. من امیدوارم اگر ایران به سلاح هستهای دست پیدا کرده است و شورای امنیت بخواهد قطعنامهای را علیه ایران داشته باشد، روسها اینبار برخلاف، ۱۸۱۴ و ۱۸۲۸ و برخلاف تمام سیاستهای گذشته خودشان، از حق وتو خود به نفع ایران استفاده کنند. حالا که قرارداد ۲۰ ساله با روسها و ۲۵ ساله به چینیها داریم، آنها نیز در اینجا از ما حمایت کنند تا محکوم نشویم.
* اما معتقدم هستهایبودن ایران آرام آرام مورد پذیرش قرار میگیرد. زمانی که شما وارد باشگاه هستهای شدید، آنها نیز مجبورند شما را بپذیرند. همین بازدارندگی باعث میشود جهان به این فهم برسد که سهم ایران را رعایت کنند. الان خرد جمعی در آمریکا متوجه شد که نمیتوانند ایران را نادیده بگیرند.
يكشنبه ۲۳ ارديبهشت ۱۴۰۳ -
Sunday 12 May 2024
|
ايران امروز |
مدیر صنایع هوایی اسرائیل میگوید در پی موفقیت این کشور در رهگیری صدها فروند موشک و پهپاد تهاجمی جمهوری اسلامی، این صنایع سود مالی تاریخی برای خود ثبت کرده است.
بوعاز لوی، مدیر عامل صنایع هوایی اسرائیل، در این رابطه به رسانههای کشورش گفت جهان تحت تأثیر تواناییهای ما در برابر حمله ایران قرار گرفت.
به گفته آقای لوی، سود ثبت شده برای صنایع هوایی از صادرات تجهیزات و تسلیحات ساخت خود در سه ماهه اخیر، ۴۸ درصد در مقایسه با دوره مشابه سال قبل افزایش یافته و دستکم یک میلیارد و ۴۳۰ میلیون دلار بوده است.
ارزش انباشت مالی کلی صنایع در این دوره بیش از ۱۹ میلیارد دلار بوده است. این ارقام در تاریخ دهها ساله صنایع هوایی اسرائیل سابقه نداشته است.
دادهها نشان داده در حالی که شمار زیادی از کارکنان صنایع هوایی اسرائیل در هفت ماه جنگ ارتش با گروه افراطی حماس در غزه (گروهی که در فهرست گروههای تروریستی اتحادیه اروپا و آمریکاست)، به جبهه جنگ پیوستهاند، این امر اثر قابل توجهی بر وضعیت عملیاتی و مالی شرکتهای این صنایع نداشته است.
اسرائیل با کاربرد سامانههای دفاع هوایی چند لایه خود، شامل سامانه «حتص» (یا «پیکان») صدها فروند موشک بالیستیک و کروز و پهپادهای انتحاری گسیل شده از آسمان و خاک ایران در حمله شب ۲۵ فروردین را رهگیری کرد.
ارتش اسرائیل تأکید کرده است که ۹۹ درصد پرتابهها رهگیری شد.
آمریکا، بریتانیا، فرانسه و اردن نیز در این رهگیری نقش داشتند و کشورهای دیگری مانند عربستان و امارات متحده عربی در بخش اطلاعاتی این عملیات مشترک سهیم بودند.
با این حال، اسرائیل تأکید کرده که سهم تجهیزات ساخت این کشور در خنثی کردن اکثریت چشمگیر موشکها و پهپادهای ایران، پیش از آنکه به آسمان اسرائیل برسند، برجسته بوده است.
بوعاز لوی روز پنجشنبه، ۲۰ اردیبهشت، به رسانههای اسرائیل گفت تقاضاهای زیادی از کشورهای متعدد برای خرید از صنایع هوایی اسرائیل پس از موفقیت اسرائیل در مقابله با ایران، به این صنایع رسیده است.
به گفته آقای لوی، «تمام دنیا شاهد عملکرد چشمگیر سامانههای ما در رویارویی با تهدیدات بیسابقه ایران و گروههای نیابتی آن بود و افزایش تقاضاها حاصل خلاقیت، نوآوری و کار با اصالت و مایه افتخار کارکنان ما است».
او گفت: دادههای مالی عالی به خوبی نشان کار پیشگامانه صنایع هوایی اسرائیل در جهان و کمک فوقالعاده آن به امنیت اسرائیل است.
امیر پرتس، رئیس صنعت هوایی اسرائیل نیز در نشست خبری در این باره گفت این صنایع مراکز بیشتری در اسرائیل برپا خواهند کرد و برای پاسخ به تقاضاهای جهانی مطرح شده، یک مرکز نوآوری نیز در آمریکا به راه خواهند انداخت.
علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی، که حمله بیسابقه سپاه پاسداران با فرمان و تأیید او انجام شد چند روز پس از این حمله مدعی شد که اصابت کردن یا نکردن موشکها و پهپادهای ایرانی به اهدافش در اسرائیل «یک موضوع فرعی» است.
رادیو فردا
يكشنبه ۲۳ ارديبهشت ۱۴۰۳ -
Sunday 12 May 2024
|
ايران امروز |
يكشنبه ۲۳ ارديبهشت ۱۴۰۳ -
Sunday 12 May 2024
|
ايران امروز |
يكشنبه ۲۳ ارديبهشت ۱۴۰۳ -
Sunday 12 May 2024
|
ايران امروز |
يكشنبه ۲۳ ارديبهشت ۱۴۰۳ -
Sunday 12 May 2024
|
ايران امروز |
يكشنبه ۲۳ ارديبهشت ۱۴۰۳ -
Sunday 12 May 2024
|
ايران امروز |
سازمان اطلاعات امنیت کانادا در گزارش سالانه خود درباره مداخلات کشورهای خارجی در کانادا در سال ۲۰۲۳ اعلام کرد که در این سال کشورهای روسیه، چین، هند و جمهوری اسلامی بر فعالیتهای خود افزودند. به گفته این سازمان، جمهوری اسلامی در عملیات خارجی خود جسورتر شده است.
در این گزارش که روز پنجشنبه ۲۰ اردیبهشت منتشر شد، آمده است: «کشورهای خارجی برای مداخله در کانادا در انواع فعالیتهای خصمانه مانند تحریک، کشتن، اجبار، تامین مالی غیرقانونی، فعالیتهای مخرب سایبری و دستکاری اطلاعات شرکت میکنند.»
به گفته سازمان اطلاعات امنیت کانادا، CSIS، عاملان اصلی دخالت و جاسوسی خارجی هم در کانادا و هم در غرب عبارتند از جمهوری خلق چین، فدراسیون روسیه، جمهوری اسلامی ایران و هند. در سال ۲۰۲۳، این کشورها و سرویسهای اطلاعاتی آنها به انواع مداخلات خصمانه خارجی و فعالیتهای جاسوسی برای پیشبرد اهداف و منافع خود ادامه دادند.
این گزارش یک روز پس از آن منتشر شد که مجلس عوام کانادا، روز چهارشنبه به اتفاق آرا و بدون هیچ رای مخالفی، طرحی را تصویب کرد که از دولت این کشور میخواهد سپاه پاسداران را در فهرست گروههای تروریستی قرار دهد.
این مصوبه پارلمان کانادا غیرالزامآور است. این دومین بار در شش سال گذشته است که مجلس کانادا از دولت میخواهد سپاه پاسداران را یک گروه تروریستی بخواند.
فعالیتهای مخرب و مداخله جمهوری اسلامی در امور کانادا
در گزارش سازمان اطلاعات امنیت کانادا، بخشی بهطور مجزا به عملکرد جمهوری اسلامی اختصاص یافته و در آن گفته شده است: «جمهوری اسلامی ایران بهدنبال آن است که به قدرتی بزرگ در خاورمیانه بدل شود و نفوذ خود را به عراق، سوریه، لبنان و فراتر از آن گسترش دهد.»
به گفته سازمان اطلاعات امنیت کانادا، «جاهطلبیهای منطقهای جمهوری اسلامی عمدتاً از طریق اتحاد با سوریه و استفاده از شبه نظامیان همسو با حکومت ایران در عراق، لبنان و یمن انجام شده است. تلاش برای ممانعت از جاهطلبیهای جمهوری اسلامی از سوی ایالات متحده، اسرائیل و سایر کشورهای منطقه، حکومت ایران را به دنبال اتحاد غیررسمی با کشورهای همفکر و ضدغربی مانند فدراسیون روسیه سوق داده است.»
در این گزارش گفته شده است: «از زمان حمله حماس به اسرائیل در هفتم اکتبر ۲۰۲۳، جمهوری اسلامی آشکارا ستیزهجویی علیه اسرائیل را ستایش کرده و به گروههای نیابتی و متحدان خود از جمله حوثیهای یمن اجازه داده است تا علیه اسرائیل و منافع ایالات متحده حملاتی انجام دهند.»
در گزارش سازمان اطلاعات امنیت کانادا افزوده شده است: «عملیات خارجی جمهوری اسلامی در کشورهای غربی در سالهای اخیر بهطور فزایندهای تهاجمی و گسترده شده است و این رویکرد منجر به پیشبرد توطئههای مرگبار عوامل نظامی و امنیتی جمهوری اسلامی در ایالات متحده، بریتانیا و چندین کشور اروپایی شده است.»
سازمان اطلاعات امنیت کانادا در گزارش سالانه خود تاکید کرده است که جمهوری اسلامی و سرویسهای اطلاعاتی آن علاقهمند به نفوذ و جمعآوری مخفیانه اطلاعات در مورد جامعه ایرانی، از جمله فعالان ضد رژیم و مخالفان سیاسی، فعالان حقوق بشر، زنان و اقلیت ها و فراریان تحت تعقیب رژیم هستند. در بسیاری از موارد، هدف خاموش کردن صدای منتقدان رژیم است.
در این گزارش گفته شده است که جمهوری اسلامی همچنین منافع اسرائیل و یهودیان را بهعنوان بخشی از جنگ در سایه خود با اسرائیل هدف قرار میدهد.
سازمان اطلاعات امنیت کانادا در گزارش خود تاکید کرده است که این فعالیتهای خصمانه امنیت کانادا و کاناداییها و همچنین ارزشهای دموکراتیک و حاکمیت کانادا را تضعیف میکند.
این سازمان همچنین پیشبینی کرده است که فعالیتهای مرتبط با تهدیدهای جمهوری اسلامی ایران علیه کانادا و متحدانش احتمالاً در سال ۲۰۲۴ نیز ادامه مییابد و بسته به تحولات منطقهای و ادراک تهدید از سوی رژیم ایران، ممکن است افزایش هم بیابد.
این گزارش در حالی منتشر میشود که گروهی از فعالان ایرانی- کانادایی، روزهای دوشنبه و سهشنبه این هفته با حضور در پارلمان کانادادرباره بخشی از مهمترین خواستها و نگرانیهای مردم ایران در ارتباط با اقدامهای مخرب جمهوری اسلامی، با نمایندگان سنا و مجلس عوام گفتوگو کردند.
آنها در این دیدارها، خواستار کمک به متقاضیان پناهندگی افراد آسیبدیده از اقدامهای جمهوری اسلامی، قراردادن سپاه در فهرست سازمانهای تروریستی، رسیدگی به درخواستهای انجمن خانوادههای پرواز اوکراینی و مقابله با دخالت جمهوری اسلامی در کانادا و قرار دادن آن در کنار چین، روسیه و هند در روند تحقیقات عمومی درباره دخالتهای خارجی، شدند.
فعالان ایرانی همچنین با اشاره به حکم اعدام توماج صالحی، خواستار تحریم دادگاههای انقلاب اسلامی و سایر مقامهای قوه قضاییه هستند.
دولتهای متخاصم بهطور فزایندهای ستیزهجو شدهاند
دیوید ویگناولت (David Vigneault) رییس سازمان اطلاعات امنیت کانادا گفت: «با آنکه قبلا قول داده بودم که دیگر نگویم “این سال، سالی بیسابقه برای CSIS بود”، از بسیاری جهات، سال ۲۰۲۳ یک سال واقعا استثنایی در تاریخ تقریبا ۴۰ ساله سازمان اطلاعات امنیت کانادا بود.»
او افزود: «در سال ۲۰۲۳ جهان از امنیت کمتری برخوردار بود. درگیریهای جاری در اوکراین، خاورمیانه و جاهای دیگر به ما یادآوری میکند که این خصومتها انتزاعی نیستند. افزایش نژادپرستی، یهودیستیزی، اسلامهراسی و اعمال نفرتانگیز در کانادا به ما یادآوری میکند که کشور ما نیز از این تهدیدها در امان نیست.»
ونسا لوید، معاون مدیر عملیات سرویس اطلاعات امنیت کانادا نیز گفت: «بازیگران دولتهای متخاصم بهطور فزایندهای ستیزهجو شدهاند و برای پیشبرد اهداف خود در حوزههای فیزیکی و سایبری جسورتر شدهاند و بهدنبال ساکت کردن کسانی هستند که روایت آنها را به چالش میکشند. آنها گزینهها و فرصتهای بیشتری برای پنهان کردن فعالیتهای تهدیدآمیز خود، از جمله با استفاده از سازمانهای جنایی به عنوان گروههای نیابتی دارند.»
او افزود: «پیش از این هرگز جامعه متنوع کانادا به این شدت مورد هدف مداخلههای آشکار خارجی قرار نگرفته بود. با این حال، این تهدید جدی مختص کانادا نیست. نزدیکترین متحدان ما و کشورهای همفکر ما با همین فعالیتهای مخرب روبهرو هستند.»
لوید گفت: «دشمنان کانادا به هدف قرار دادن استعدادها و مالکیت معنوی ما برای پیشبرد اهداف جاسوسی و ترویج دیدگاههای خود ادامه میدهند. با آنکه دولت کانادا بهدنبال ایجاد فرصتهای جدید است، نگرانیهای امنیت ملی بهطور فزایندهای با ارزیابی سرمایهگذاریهای خارجی در کانادا مرتبط شده است.»
معاون مدیر عملیات اطلاعات امنیت کانادا گفت: «بر اساس ارزیابیهای امنیتی، اولین خط دفاعی در برابر عوامل تهدیدکننده خارجی، سد کردن راههای بهرهبرداری آنان از مسیرهای مهاجرت به کانادا است.»
ایران اینترنشنال
يكشنبه ۲۳ ارديبهشت ۱۴۰۳ -
Sunday 12 May 2024
|
ايران امروز |
منابع مصری خبر دادند که هیأت حماس و اسرائیل شامگاه پنجشنبه پس از دو روز مذاکرات غیرمستقیم به میانجیگری مصر، قطر و آمریکا، بدون حصول توافقی در خصوص آزادی اسرای طرفین و آتشبس قاهره را ترک کردند.
به گزارش «رویترز»، دو مقام امنیتی مصری تأکید کردند که «نیکلاس برنز» رئیس سازمان اطلاعات مرکزی امریکا و همچنین هیئت اسرائیلی مذاکرهکننده قاهره را ترک کردهاند.
همزمان کاخ سفید اعلام کرد که رئیس سازمان اطلاعات مرکزی امریکا (سیا) قاهره را ترک کرده اما هیئتهای مذاکرهکننده همچنان در قاهره هستند و این یعنی که امید به توافق از میان نرفته است.
اما پایگاه «العربی الجدید» به نقل از منابع مصری خبر داد که هیئت حماس نیز قاهره را ترک کرده است. این مقام مصری افزود که تلاشهای مصر و دیگر میانجیگران برای نزدیک کردن دیدگاهها به خصوص در سایه تحولات اخیر در نوار غزه ادامه دارد.
همچنین یک مقام حماس به «العربی الجدید» گفت که صورت نهایی که پس از تعدیلات نیکلاس برنز از جانب حماس با آن موافقت شده، آخرین چیزی است که حماس و گروههای مقاومت میتوانند بپذیرند.
این مقام افزود که حضور نمایندگان حماس در قاهره برای مذاکره درباره بندهای تازه یا شرط تازه اسرائيل نبود و تأکید کرد که نخستوزیر اسرائیل اشتباه میکند اگر بپندارد که با حمله به رفح میتواند حماس را تحت فشار قرار دهد.
وی تأکید کرد که هیئت حماس قاهره را ترک کرد تا موضع حماس درباره مخالفت با فرارفتن از آنچه حماس با آن موافقت کرده را اعلام کند و افزود که این هیئت اختیارات لازم برای پذیرش تعدیلهای دیگر در توافق را ندارد.
از سوی دیگر یک مقام ارشد اسرائیلی گفت که کشورش به میانجیگران در مذاکرات آتشبس موارد مخالفتهای خود با پیشنهاد حماس برای آزادی گروگانها را ابلاغ کرده است و این دوره از مذاکرات در قاهره را پایان یافته میداند.
به گزارش «رویترز» این مقام ارشد اسرائیلی تاکید کرد که کشورش مذاکرات قاهره را پایان یافته تلقی کرده و به عملیات نظامی خود در رفح طبق طرحریزیهای انجام شده ادامه میدهد.
این اظهارات مقام اسرائیلی پس از آن بیان میشود که شبکه خبری «قاهره» به نقل از یک منبع آگاه نزدیک به سازمان اطلاعات مصر گزارش داد که تلاشها برای نزدیک کردن دیدگاهها پس از بازگشت هیئتهای حماس و اسرائیل از قاهره، ادامه خواهد یافت.
شبکه خبری «قاهره» به نقل از یک منبع بلندپایه مصری نوشت: «تلاشهای مصر و سایر میانجیگران برای نزدیکتر کردن دیدگاههای دو طرف متخاصم ادامه دارد» تا بشود به آتشبس در نوار غزه دست یافت.
همزمان با اعلام پایان مذاکرات قاهره، یک مقام مصری به هیئتهای مذاکرهکننده درباره خطر تشدید مجدد تنشها هشدار داده است.
میدلایست نیوز، العربیه فارسی
يكشنبه ۲۳ ارديبهشت ۱۴۰۳ -
Sunday 12 May 2024
|
ايران امروز |
کمپین حقوق بشر ایران
پنجشنبه ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۳
ضرورت موضعگیری سینماگران و مدیران جشنوارههای بینالمللی در مقابل صدور حکم سنگین برای محمد رسولاف
قطعی شدن حکم هشت سال زندان، شلاق، جزای نقدی و ضبط اموال برای محمد رسولاف، نویسنده و فیلمساز نامآشنای سینما ایران و جهان، نشان آشکار تداوم سیاست سرکوب و نقض بنیادین آزادی بیان جمهوری اسلامی علیه هنرمندان مستقل و منتقد است که باید قاطعانه از سوی سینماگران و مدیران جشنوارههای بینالمللی در تمامی رویدادهای سینمایی از جمله جشنواره جهانی فیلم کن محکوم شود.
هادی قائمی، مدیر کمپین حقوق بشر ایران، با اشاره به صدور و تایید حکم سنگین برای محمد رسولاف گفت: «مقامهای جمهوری اسلامی سعی میکنند با سرکوب مستمر آزادی بیان، صدای تکتک چهرههای برجسته هنر و فرهنگ ایران را خاموش کنند؛ چه با صدور حکم سنگین حبس و چه با صدور حکم اعدام.»
هادی قائمی تاکید کرد: «در حالی که تنها چند هفته از اعلام حکم اعدام توماج صالحی، هنرمند منتقدی که تنها به دلیل انتشار آثار هنری خود به مرگ محکوم شده میگذرد، اکنون دستگاه قضایی جمهوری اسلامی محمد رسولاف را به سالها زندان و شلاق محکوم کرده است.»
بهگفته هادی قائمی «حکم سنگین و ظالمانه علیه محمد رسولاف، از آن رو قطعی شده که او تن به فشارهای امنیتی نداد و حاضر نشد که آخرین ساخته سینمایش را از جشنواره فیلم کن خارج کند. همین موضوع نشان میدهد که مقامهای جمهوری اسلامی تا چه اندازه در برابر همه کسانی که از خود شجاعت نشان میدهند، مقاومت میکنند و کار هنری مستقل خود را دنبال میکنند واکنش نشان میدهد.»
دستگاه قضایی جمهوری اسلامی در حالی محمد رسولاف را به چنین مجازات سنگینی محکوم کرده که آخرین ساخته این کارگردان معترض ایرانی با نام «دانه درخت انجیر مقدس» در بخش مسابقه جشنواره بینالمللی فیلم کن پذیرفته شده و بهزودی به نمایش گذاشته میشود.
کمپین حقوق بشر ایران، از جامعه جهانی و نهادهای سازمان ملل، مدیران جشنواره فیلم کن، هنرمندان، انجمنهای سینمایی، سازمانهایی که در زمینه آزادیهای هنری فعالیت میکنند میخواهد تا در برابر آزار و اذیت و فشارهای امنیتی بر محمد رسولاف و سایر هنرمندان مستقل ساکت نمانند و سرکوب آزادی بیان و هنرمندان معترض در ایران را محکوم کنند. کمپین حقوق بشر ایران تاکید میکند که:
- هنرمندان و انجمنهای سینمایی داخلی و بینالمللی، باید حکم ظالمانه هشت سال زندان و شلاق محمد رسولاف را محکوم کنند و در برابر سرکوب بیشرمانه صداهای معترض در ایران بایستند.
- شرکتکنندگان در جشنواره امسال فیلم کن، باید با صدای بلند خواهان رفع محدودیتها و پایان دادن به فشارهای امنیتی علیه محمد رسولاف و سایر هنرمندان مستقل و معترض در ایران بشوند.
- رایزنهای فرهنگی سفارتخانههای خارجی در تهران در تماس با نمایندگان جمهوری اسلامی مراتب اعتراض خود را نسبت به تداوم سرکوب هنرمندان ابراز دارند.
- کمپین حقوق بشر ایران از شورای حقوق بشر سازمان ملل، بهویژه گزارشگر ویژه آزادی بیان و عقیده و همینطور کمیته حقیقتیاب سازمان ملل میخواهد تا وضعیت سرکوب هنرمندان معترض در ایران را از نزدیک دنبال و به آن واکنش مناسب و قاطعی نشان دهند.
حکومت ایران سابقه طولانی در سرکوب، زندان و حتی قتل و اعدام هنرمندان و روشنفکران معترض دارد. پس از اعتراضهای سراسری در جنبش زن،زندگی، آزادی شمار زیادی از هنرمندان و سینماگران در ایران، به دلیل مواضع سیاسی یا مخالفت با مقررات «حجاب اجباری» تهدید، احضار، بازداشت، محاکمه یا ممنوعالخروج شدهاند. شروین حاجیپور، ترانه علیدوستی، کتایون ریاحی، از جمله هنرمندان و سینماگرانیاند که در این مدت بازداشت شدهاند. مقامهای جمهوری اسلامی موظفند برابر تعهدات بینالمللی دولت ایران، به اصل آزادی بیان تمامی شهروندان، از جمله هنرمندان احترام بگذارند و به کارزار سرکوب و سانسور پایان دهند.
فشارهای امنیتی بر دستاندرکاران آخرین فیلم محمدرسولاف
محمد رسولاف ،که عضو افتخاری کانون نویسندگان ایران است، در سالیان گذشته به دلیل فعالیتهای هنری و اجتماعی، بیان اعتراض و انتقاد و دفاع از زندانیان سیاسی بارها تهدید، احضار، بازجویی و با مجموعهای از فشارهای امنیتی و قضایی مواجه بوده و هست. این کارگردان شناخته شده، چندی پیش و پس از آزادی از زندان به همراه گروهی از همکارانش شروع به ساختن فیلمی با نام «دانه درخت انجیر مقدس» کردند که این فیلم در بخش مسابقه جشنواره بینالمللی فیلم کن سال ۲۰۲۴ میلادی پذیرفته شده و بهزودی در این جشنواره معتبر به نمایش در خواهد آمد. با رسانهای شدن خبر پذیرفته شدن این فیلم در جشنواره کن ماموران امنیتی جمهوری اسلامی به بازیگران و دستاندرکاران فیلم فشار آوردهاند تا محمد رسولاف را مجاب کنند که آخرین ساخته سینماییاش را از بخش مسابقه جشنواره کن خارج کند.
روز ۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۳، بابک پاکنیا ، وکیل محمد رسولاف، در شبکه اجتماعی اکس (توییتر) نوشته بود: «برخی از عوامل تولید فیلم سینمایی «دانهی انجیر مقدس» احضار و بازجویی شدهاند».
بهگفته این وکیل دادگستری، بعد از چند ساعت بازجویی، به بازیگران و عوامل فیلم گفته شد از کارگردان بخواهند تا اثرش را جشنواره کن خارج شود. ۱۰ روز بعد، رسولاف به تحمل هشت سال زندان محکوم شد که پنج سال آن قابل اجرا است و اکنون نیز حکم قطعی شده است. علاوه بر زندان، دستگاه قضایی جمهوری اسلامی این کارگران نامآشنای ایرانی را به جزای نقدی و مصادر اموال نیز محکوم کرده است. بهگفته بابک پاکنیا او تنها بهواسطه فعالیتهای هنری و امضای برخی از بیانیههای جمعی بهاتهام «اجتماع و تبانی به قصد ارتکاب جرم علیه امنیت کشور» محاکمه و به این مجازات سنگین محکوم شده است.
تنها سه هفته پیش، دستگاه قضایی جمهوری اسلامی توماج صالحی، هنرمند معترض رپ را بهدلیل متن اشعار اعتراضی کارهایش به اعدام محکوم کرد. روز پنجشنبه ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۳، خبرگزاری فعالان حقوق بشر در گزارشی نوشت: «دو هنرمند رپ دیگر با نامها وفا احمدپور، معروف به «وفادار» و دانیال مقدم، خواننده، توسط نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی در شیراز بازداشت شدند».
با وجود تمامی محدودیتها و فشارهای امنیتی، اعتراض به حکم ظالمانه رسولاف و کارزار سرکوب هنرمندان، حتی در داخل کشور نیز ادامه دارد. «کانون فیلمسازان مستقل» در واکنش به صدور حکم سنگین زندان و شلاق برای رسولاف در بیانیهای نوشت: «صدور این حکم بار دیگر ثابت کرد قانون در دستگاه قضایی آلوده به فقاهت جمهوری اسلامی، تنها ابزاری برای لجبازی و انتقامگیری است.»
محمد رسولاف در تیرماه ۱۴۰۱، بهدنبال انتشار بیانیه مشترک سینماگران معترض، با عنوان «تفنگت را زمین بگذار»، بازداشت، ممنوعالخروج و تا بهمنماه همان سال در زندان بود.
این فیلمساز مستقل و معترض، در تیرماه ۱۳۹۸ با اتهام «تبلیغ علیه نظام» به یک سال حبس تعزیری، دو سال ممنوعیت خروج از کشور و محرومیت از عضویت در احزاب سیاسی محکوم شده بود.
پیشتر نیز در شهریور ۱۳۹۲، پس از نمایش فیلم «دستنوشتهها نمیسوزند» در شصت و ششمین جشنواره فیلم کن، گذرنامه و وسایل شخصی رسولاف در فرودگاه بیالمللی تهران ضبط شد.
رسولاف قبلتر هم در سال ۱۳۸۹ به دلیل ساخت مستندی درباره «جنبش سبز» و اعتراضهای پس از انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۸۸ در دادگاه انقلاب تهران محاکمه و به شش سال زندان و ۲۰ سال ممنوعیت از فیلمسازی محکوم شده بود. که این حکم در دادگاه تجدیدنظر لغو شد.
پس از اعتراضهای سراسری در جنبش زن، زندگی، آزادی شمار زیادی از هنرمندان و سینماگران در ایران، به دلیل مواضع سیاسی یا مخالفت با مقررات «حجاب اجباری» تهدید، احضار، بازداشت، محاکمه یا ممنوعالخروج شدهاند. این برخوردهای امنیتی آشکارا با تعهدات حقوقی دولت ایران برابر کنوانسیون حقوق مدنی-سیاسی، بهطور مشخص ماده ۱۹ کنوانسیون مغایر است.
يكشنبه ۲۳ ارديبهشت ۱۴۰۳ -
Sunday 12 May 2024
|
ايران امروز |
يكشنبه ۲۳ ارديبهشت ۱۴۰۳ -
Sunday 12 May 2024
|
ايران امروز |
يكشنبه ۲۳ ارديبهشت ۱۴۰۳ -
Sunday 12 May 2024
|
ايران امروز |
مهدی نصیری از نیمه دوم دهه شصت که در کیهان، مراتب ترقی را به سرعت طی کرد و با حکم خود آیت الله خامنه ای رهبر حکومت، مدیر مسئول مهمترین روزنامه آن سالها شد، تا حالا که به شدت از او انتقاد می کند، مسیر سی ساله ای را طی کرده. مسیری که طی آن، آقای نصیری با زبانی تیز بسیاری را مورد عتاب قرار داده است. «هفته نامه صبح» او در دهه هفتاد محلی شد برای انتقادهای تنداز عملکرد اقتصادی دولت هاشمی و عملکرد فرهنگی دولت خاتمی ، دگر اندیشان، هم به شدت مورد انتقاد او بودند. از وقابع خونین آبانماه 98 ، به گفته خودش «وجدانش بیدار شد» و شخص خود علی خامنه ای هدف انتقادهایش قرار گرفته است.
اظهارات او، چه در سال ۱۳۹۹ که در صدا وسیما جمهوری اسلامی علیه حجاب اجباری سخن گفت، چه به تازگی که در خارج از ایران، به بی بی سی از نیاز گفت وگوی، تاجزاده و شاهزاده صحبت کرد، سئوالات و انتقادات زیادی از سوی جناحهای مختلف سیاسی ایران ایجاد کرده.
مهدی نصیری کیست و سرگذشت تغییر او چیست؟ از زبان خود او بشنویم، در گفتوگوی ویژه این هفته، به میزبانی فرناز قاضیزاده.
يكشنبه ۲۳ ارديبهشت ۱۴۰۳ -
Sunday 12 May 2024
|
ايران امروز |
يكشنبه ۲۳ ارديبهشت ۱۴۰۳ -
Sunday 12 May 2024
|
ايران امروز |
به مناسبت تصويب برنامه ساخت و نصب لوح يادبود شهر برلين برای نويسنده عباس معروفی
برلين زادگاه ادبيات تبعيد ايرانی است. در اين شهر بود که مجموعه قصههای محمدعلی جمالزاده در سال ۱۹۲۲ منتشر شد و با انتشار آن فصل نوينی در ادبيات معاصر فارسی رقم خورد.
برلين در دهههای ميانی و پايانی قرن بيستم هم به لطف بزرگ علوی جايگاه تاريخی خود را در ادبيات معاصر فارسی حفظ کرد و در پيوند با ادبيات آلمانی به آن غنای بيشتری بخشيد.
اين نقش تاريخی با مهاجرت عباس معروفی به برلين همچنان ادامه يافت و از اوايل قرن جاری جغرافياي برلين با حضور و فعاليتهای فرهنگی و ادبی معروفی مهر خود را بر تاريخ ادبيات تبعيد ايرانی کوبيد.
بیمناسبت نيست که وزارت فرهنگ ايالت برلين برای ماندگار ساختن اين نقش تاريخی نصب لوح يادبود اين شهر را برای محل کار و زندگی عباس معروفی در برنامه کار خود قرار داده است.
با درگذشت عباس معروفی جمعی از فرهنگدوستان ايرانیتبار اقدام به جمع آوری مستنداتی برای تنظيم پروندهی درخواست لوح يادبود به وزارت فرهنگ برلين کردند. اين درخواست همراه با نامههای پشتيبانی از مراکز مهم ادبی مانند انجمن قلم آلمان، انتشارات سورکامپ و بوشرگيلده و همزمان با پشتيبانی کتبی خانهی هاينريش بول و اعلام آمادگی بنياد گونترگراس برای حمايت از اين اقدام به اداره نشانهگذاریهای تاريخی شهر برلين ارائه شد. از طرف بنياد شيرين عبادی نيز نامهی تائيدآميزی در رابطه با فعاليتهای عباس معروفی در راستای مبارزات او برضد سانسور و برای آزادی قلم در ايران خطاب به وزارت فرهنگ برلين تهيه شد.
در نشست شورای کارشناسان تاريخ که در فوريه ۲۰۲۴ تشکيل شد درخواست لوح يادبود شهر برلين برای عباس معروفی تصويب و اجرای آن به وزارت فرهنگ توصيه شد و اين وزارتخانه برنامه نصب لوح را در دستور کار خود قرار داد.
معروفی در کنار خدمات ادبی و خلق آثاری چند در افق ادبيات معاصر فارسی، با تلاشهای پيگير فرهنگی خود موفق شد که شهر برلين را به يکی از مهمترين مراکز نشر بدون سانسور در عرصههای ادبی و پژوهشهای اجتماعی برای ايرانیتباران جهان تبديل کند.
دکتر هانس اولريش مولر شوفه در اين رابطه مینويسد: «سالها به عنوان ويراستار آلمانی آثار معروفی کار کردم و به زودی با نويسنده دوست شدم. شاهد بودم که کتابفروشی و خانه او در خيابان کانت شماره ۷۶ به مرکزی برای آموزش ادبيات و فرهنگ ايران تبديل شد. عباس معروفی تبعيدی در آنجا پذيرای بازديدکنندگان از سراسر جهان بود، کتابهای جديد خود را در آنجا مینوشت، متون بیشماری از ديگر نويسندگان ايرانی را ويرايش، پيرايش و چاپ میکرد و از طريق اينترنت به دانشجويان، بهويژه در ايران، و همچنين در ايالات متحده آمريکا و کانادا و بسياری از کشورهای ديگر در موضوعات نقد ادبی و نويسندگی خلاق آموزش میداد. برخی آثار او هرزمان امکان نشر میيافتند، بهعنوان پرفروشترينها و پرطرفدارترينها شناخته شدند.»
در همين رابطه نشر بوشرگيلده در نامه خود به وزارت فرهنگ مینويسد:
«آندرياس پلات هاوس، نويسندهی بخش ادبيات و فرهنگ فرانکفورتر آلگماينه، رمان فريدون سه پسر داشت را „کتاب پناهندگان“ میداند و به خود نويسنده نيز اشاره میکند، زيرا عباس معروفی همواره بخشهايی از زندگینامهاش را در آثارش فاش میکند: به دليل „توهين به ارزشهای اسلامی“ به زندان و شلاق محکوم شد و تنها گزينه او رفتن به خارج از کشور بود که در سال ۱۹۹۶ به لطف حمايت انجمن قلم آلمان (پن) و اعتراضات بينالمللی انجام شد.
او با کتابفروشی هدايت در برلين، مکانی برای تبادلهای فرهنگی در تبعيد ايجاد کرد. تنها تعهدی خستگیناپذير به عنوان يک نويسنده، ناشر و مربي، برای فرهنگ و تفاهم، را نمیتوان برای او کافی دانست. او پيوسته و با تلاش فراوان در برابر «خودسانسوری درونی» مقاومت میکرد و برای ايجاد ارتباط و حفظ تجربياتش می نوشت. عباس معروفی میگفت که نوشتن برايش مهمتر از انتشار آثارش است. بهعنوان يک ناشر، ما از اين که صدای ادبی او میتواند برنامه ما را غنیتر کند، بی اندازه خوشحاليم. بدينوسيله از دست اندرکاران اين اقدام تشکر کرده و حمايت خود را از ايجاد مکان يادبود برای نويسنده متعهد، متفکر و انساندوست عباس معروفی اعلام میداريم.»
در نامهی انجمن قلم به وزارت فرهنگ برلين با امضای ژوزف اف. آ. اوليور میخوانيم:
«عباس معروفی نه تنها به عنوان نويسنده، بلکه بيش از هر چيز به عنوان يک انسان با ما پيوند بسيار عميقی داشت. جای اين داستاننويس خارقالعاده و مبارز بيباک برای آزادی کلام، که آثارش برای مدت طولانی تأثيرگذار خواهند بود، نزد ما خالی است.»
مبتکران اقدام برای حفظ ميراث فرهنگی معروفی در برلين از وزارت فرهنگ اين ايالت برای تصميم به اجرای برنامه ساخت، نصب و پردهبرداری از لوح يادبود عباس معروفی صميمانه تشکر میکنند و از اين تصميم به عنوان گامی بسيار مهم در حفظ ارزشها و ميراث فرهنگی جامعه آلمان ياد میکنند.
احمد احقری
پرويز دستمالچی
دکتر شيرين عبادی
پروفسور محسن حکيمی
دکتر مسعود حسينی پور
پروفسور سيف الله جعفری
پروفسور ناصر کنعانی
پروفسور سعيد ناصری
پروفسور رحيم رحمان زاده
دکتر مهدی روسفيد
علی اکبر صفاييان
■ روانش شاد! زنده یاد عباس معروفی در عمر کوتاهش خدمات زیادی به فرهنگ و ادبیات ضد سانسور ایران کرد. گذاشتن لوح یادبود او اقدام شایسته و مفیدی بود.
شاهین خسروی
يكشنبه ۲۳ ارديبهشت ۱۴۰۳ -
Sunday 12 May 2024
|
ايران امروز |
سخنان رئیسجمهور آمریکا مبنی بر اینکه حمله احتمالی اسرائیل به رفح موجب توقف تأمین تسلیحاتی اسرائیل از سوی واشینگتن خواهد شد، با موجی از واکنش در میان دولتمردان اسرائیلی و مقامات ارشد در کنگره آمریکا روبهرو شد.
آقای بایدن بامداد پنجشنبه، ۲۰ اردیبهشت این اظهارات را در گفتگو با شبکه سیانان مطرح کرد.
رسانههای اسرائیلی ساعاتی پیش از سخنان آقای بایدن، به نقل از جمهوریخواهان آمریکاییِ حامی اسرائیل خبر داده بودند ارسال محمولههایی از جمله شامل ۳۵۰۰ بمب دقیق برای اسرائیل متوقف شده است.
جو بایدن در مصاحبه با سیانان به روشنی گفته بود که «اگر اسرائیل وارد رفح شود، تسلیحاتی را... در اختیارشان نخواهم گذاشت».
پس از یک رشته گزارش در رسانههای آمریکا در روزهای گذشته در این خصوص، لوید آستین، وزیر دفاع چهارشنبه تأیید کرد که جو بایدن دستور توقیف ارسال محمولههای تسلیحاتی به اسرائیل را صادر کرد.
اظهارات بایدن برای اسرائیل «بسیار ناامیدکننده» است
گیلعاد اردان، سفیر اسرائیل در سازمان ملل متحد، پنجشنبه در گفتوگو با شبکه اسرائیلی کان گفت شنیدن سخنانی در خصوص توقف ارسال تسلیحات به اسرائیل از زبان خود آقای بایدن «بسیار ناامیدکننده است» در حالی که اسرائیل از آغاز جنگ قدردان او بوده است.
آقای اردان افزود کاملأ روشن است که فشارها و محدودیتها بر اسرائیل، حتی اگر از سوی متحدان نزدیک ما باشد، برای دشمنانی مانند ایران و حزبالله «امیدبخش» تلقی خواهد شد.
بتسالئل اسموتریچ، وزیر دارایی و متحد راستگرای ائتلاف دولت بنیامین نتانیاهو نیز در واکنش خود، به رویدادهای تاریخی اشاره کرد و گفت زمانی که بنیانگذاران اسرائیل در صدد اعلام استقلال کشور بودند، هری ترومن، وزیر خارجه دولت وقت آمریکا با چنین امری قاطعانه مخالفت کرد و واشینگتن در آن زمان نیز این کشور نوپا را تحریم تسلیحاتی کرد ولی ما اعلام استقلال کرده و برای بقای آن با هر چه که داشتیم مبارزه کردیم.
به گفته اسموتریچ، اکنون نیز اسرائیل «موظف است جنگ جاری را تا پیروزی پیش ببرد -حتی و تا حدی -به دلیل مخالفت دولت بایدن».
ایتامار بنگویر، وزیر امنیت ملی و رهبر جنبش «اقتدار یهودی»، همپیمان دیگر دولت بنیامین نتانیاهو، در شبکه ایکس نوشت حماس بایدن را «دوست» دارد. او از ایموجی قلب برای دوست داشتن استفاده کرد.
از سوی دیگر، اسحاق هرتسوگ، رئیسجمهور اسرائیل، سیاستمداران تندروی کشورش را به آرامش فراخواند و گفت بیانیهها و توییتهای اهانتآمیز، به امنیت و منافع ملی کشور اسرائیل لطمه میزند.
آقای هرتسوگ تأکید کرد حتی زمانی که اختلاف نظر و مقاطع «ناامیدکننده» در روابط با دوستان و متحدان وجود دارد، راهی برای حل و فصل اختلافات هست و باید از برخوردهای «غیر مسئولانه» خودداری کرد.
یائیر لاپید، رهبر اپوزیسیون اسرائیل، پیام ایتامار بنگویر علیه رئیسجمهور آمریکا را خطرناک دانست.
آقای لاپید گفت اگر بنیامین نتانیاهو همین امروز ایتامار بنگویر را از دولت خود اخراج نکند، تمامی سربازان ارتش و شهروندان اسرائیل را به خطر میاندازد.
پیش از اظهارات صریح جو بایدن در خصوص توقف تأمین تسلیحاتی اسرائیل در صورت حمله این کشور به رفح، مقامات ارشد دیگری در اسرائیل در شامگاه چهارشنبه به شبکههای سیانان و ایبیسی نیوز گفته بودند که این امر ممکن است به مذاکرات جاری آتشبس که در قاهره جریان دارد، لطمه بزند.
به گفته این منابع، مذاکرات قاهره برای معامله آزادی گروگانهای ربوده شده اسرائیلی به «نقطه حساس» رسیده و اظهارات رهبری آمریکا که حماس آن را خالی کردن پشت اسرائیل از سوی آمریکا تلقی خواهد کرد، برای این مذاکرات «خطرناک» خواهد بود.
روزنامه هاآرتص پنجشنبه به نقل از منابعی در ارتش اسرائیل نوشت تصمیم آمریکا در محدودیت ارسال تسلیحات به اسرائیل تأثیر مستقیمی بر جنگ در غزه نخواهد داشت اما میتواند بر آمادگی ارتش برای درگیریهای احتمالی در سایر جبههها نیز اثر منفی بگذارد.
اما یک مقام ارشد اسرائیلی که شبکه کان نام او را نبرد، پنجشنبه گفت تأخیر در ارسال تسلیحات به اسرائیل، به برنامههای عملیاتی در این جنگ لطمه خواهد زد و ارتش را وادار میکند که سیاست صرفهجویی در کاربرد تسلیحات را در پیش بگیرد.
واکنشها در کنگره آمریکا، دونالد ترامپ: بایدن از حماس هواداری میکند
دونالد ترامپ، رقیب احتمالی جو بایدن در انتخابات ریاست جمهوری شش ماه دیگر آمریکا، در واکنش به اظهارات او در پیامی در شبکه اجتماعی تروث نوشت بایدن «طرف حماس را گرفته است؛ دقیقاً مانند (حمایت) از اوباش رادیکال که دانشگاههای ما را تصاحب کردهاند...»
به گفته دونالد ترامپ، «بایدن ضعیف و فاسد، جهان را مستقیماً به سوی جنگ جهانی سوم هدایت میکند».
مایک جانسون، رئیس جمهوریخواه مجلس نمایندگان آمریکا و میچ مککانل، رهبر اقلیت جمهوریخواه در مجلس سنا هم در نامه مشترکی برای آقای بایدن خواهان توضیح وی در خصوص به تأخیر انداختن ارسال تسلیحات مورد نظر اسرائیل شدند.
این دو مقام ارشد کنگره نوشتند تنها از طریق رسانهها از این اقدام واشینگتن آگاه شده، و از دولت بایدن خواستند تا دو روز آینده «پاسخ مرتبط» در این خصوص را ارائه کند.
سناتور مککانل در سخنانی در مجلس سنا نیز تصمیم دولت بایدن را با اعتراضات حمایت از فلسطینیان در دانشگاههای آمریکا مرتبط کرد و گفت بایدن و دولتش خود را بین پرچمهای حماس و حزبالله پنهان کردهاند... در حالی که ایران و گروههای نیابتی آن جسورتر خواهند شد.
لیندزی گراهام، سناتور جمهوریخواه در سخنانی در سنای آمریکا، ساعتی پیش از انتشار گفتوگوی شبکه سیانان با آقای بایدن در خصوص تعلیق احتمالی تجهیز اسرائیل به تسلیحات دقیق، از وزیر دفاع و رئیس ستاد نیروهای مسلح آمریکا در این ارتباط انتقاد کرد و آن را «فاجعه» نامید.
سناتور گراهام گفت در شرایط جاری که خطر به این بزرگی وجود دارد، خود ما بهای (تعلیق تجهیز اسرائیل را) خواهیم پرداخت.
او گفت آنچه را اسرائیل برای جنگ به آن نیاز دارد، به این کشور بدهید زیرا اسرائیل نباید این جنگ را ببازد.
مایکل مککال، رئیس کمیته امور خارجی و رئیس کمیته نیروهای مسلح در مجلس نمایندگان نیز گفت از شنیدن این تصمیم «وحشتزده» شده زیرا عدم ارسال تسلیحات به اسرائیل از قدرت بازدارندگی این کشور در برابر ایران و گروههای نیابتی میکاهد.
از سوی دیگر، سناتور چاک شومر، رهبر اکثریت دموکرات در مجلس سنا، گفت ایمان دارد که مجموعه روابط اسرائیل و آمریکا تزلزلناپذیر خواهد بود.
اقای شومر که دو ماه پیش با انتقاد صریح از نحوه عملکرد بنیامین نتانیاهو در جنگ خواهان انتخابات دراسرائیل شده بود افزود که به دولت بایدن اعتقاد دارد.
ارتش اسرائیل بامداد سهشنبه بر اساس تصمیم کابینه جنگ کنترل گذرگاه رفح در مرز جنوبی شهر رفح را به دست گرفت اما از پیشروی بیشتر در طول خط مرزی رفح و یا ورود به داخل این شهر خودداری کرد.
سازمان بهداشت جهانی پنجشنبه اعلام کرد درمانگاههای منطقه در آستانه تعطیلی است و کمبود سوخت محسوس است.
تدروس ادهانوم افزود تا ۴۰ هزار تن از ساکنان و فلسطینیهایی که در ماههای اخیر به رفح پناه بردند، در روزهای گذشته رفح را ترک کردهاند.
رادیو فردا
يكشنبه ۲۳ ارديبهشت ۱۴۰۳ -
Sunday 12 May 2024
|
ايران امروز |
يكشنبه ۲۳ ارديبهشت ۱۴۰۳ -
Sunday 12 May 2024
|
ايران امروز |
يكشنبه ۲۳ ارديبهشت ۱۴۰۳ -
Sunday 12 May 2024
|
ايران امروز |
هفتهنامه تجارت فردا
چرا فنلاند همچنان شادترین کشور دنیاست؟
میتوانید تصور کنید کشوری که در آن زمستان گاهی ۲۰۰ روز طول میکشد و برخی روزها خورشید اصلاً طلوع نمیکند، موطن شادترین مردم جهان باشد؟ فارغ از اینکه باورتان بشود یا نه، باید بگوییم بر اساس آخرین گزارش شادمانی جهانی World (Happiness Report 2024)، فنلاند برای هفتمین سال پیاپی عنوان شادترین کشور جهان را از آن خود کرده است! چندان متعجب نخواهید شد اگر بدانید امسال هم سه کشور یخزده نوردیک (دانمارک، ایسلند و سوئد) در فهرست WHR ردههای بعدی رتبهبندی را اشغال کردهاند و نام هلند، نروژ و لوکزامبورگ هم در میان ۱۰ کشور شاد جهان به چشم میخورد.
همچون سالهای گذشته، کشورهای جنگزده و فقیر جهان همچون افغانستان، لبنان، لسوتو و سیرالئون در قعر جدول نشستهاند و ایران هم در میان ۱۴۳ کشور مورد بررسی، صدمین کشور نهچندان شاد جهان است!
گزارش شادمانی جهانی امسال البته کمی متفاوت بود. پژوهشگران اینبار با تمرکز بر گروههای سنی کوشیدند، تفاوت میان احساس شادمانی را در میان گروههای مختلف سنی به تصویر بکشند. یافتههای کلیدی گزارش خواندنی است: در بسیاری از مناطق جهان -و نه در همهجا- جوانان شادتر از سالمندان هستند، در آمریکای شمالی شادی جوانان به شدت کاهش یافته و در اروپای غربی بهطور کلی، شادی در تمام سنین مشابه است؛ در حالی که در سایر نقاط، در طول چرخه زندگی تمایل به کاهش دارد.
پژوهشگران گزارش بر دو روند نگرانکننده تاکید کردهاند. نخست آنکه در سراسر جهان، سطح شادمانی در میان افرادی که پس از سال ۱۹۸۰ متولد شدهاند کمتر شده و دیگر، از سال ۲۰۰۶ به بعد نابرابری شادمانی در سراسر جهان (به جز اروپا) رو به افزایش گذاشته است. ظاهراً شادی نیز مانند سایر مواهب زندگی، توزیع عادلانهای ندارد!
صرف نظر از یافتههای این گزارش، یک سوال همچنان باقی است. چرا اسکاندیناوی سرد و یخزده با مردمانی که به ندرت لبخند میزنند هنوز شادترین نقطه روی زمین است؟ و مهمتر از آن، چرا فنلاندیها گوی رقابت را از سایر ساکنان اسکاندیناوی ربودهاند؟ پاسخها گاهی خواندنی و حتی خندهدار است. مثلاً میتوانید شفق شمالی و سونا را در میان دلایل شادمانی فنلاندیها بیابید. فنلاند مملو از سوناست؛ به ازای هر دو نفر میتوانید یک سونا در این کشور پیدا کنید. و شاید برای همین است که میگویند فنلاندیها غم و غصه و مشکلاتشان را با تعریق بیرون میریزند!
فرهنگ سونا چنان از زندگی روزمره فنلاندیها جداییناپذیر است که در سال ۲۰۲۰ در فهرست میراث فرهنگی ناملموس یونسکو ثبت شده. به اعتقاد بسیاری، سونا فقط برای پاکسازی بدن نیست، بلکه راهی برای پاکسازی ذهن و یافتن حس آرامش درونی است. در سونا، نمیتوانید در شبکههای اجتماعی بچرخید یا اخبار منفی جهان را پی بگیرید. بدون هیچ پنجرهای به دنیای بیرون، این تنها گزینه حضور شما در «لحظه اکنون» است. باور کنید یا نه، به همان اندازه که شفق قطبی حال فنلاندیها را خوب میکند، یا آموزش رایگان و سیاستهای حمایت از خانواده بر میزان رضایتشان از زندگی موثر است، سونا هم در شادمانیشان تاثیر میگذارد!
اما دقیقاً چه چیزی باعث میشود که شهروندان نوردیک از زندگی خود راضی باشند؟ با بررسی مطالعات، نظریهها و دادههای موجود در پس گزارش شادمانی جهانی، به راحتی میتوانید نقش عواملی نظیر کیفیت نهادها، مزایای رفاهی قابل اعتماد و گسترده، فساد کم، و دموکراسی و دولت خوب را مشاهده کنید.
علاوه بر این، شهروندان شمال اروپا احساس استقلال و آزادی و همچنین سطوح بالایی از اعتماد اجتماعی نسبت به یکدیگر را تجربه میکنند که نقش مهمی در تعیین رضایت از زندگی دارد. در مقابل، پژوهشگران استدلال میکنند که آبوهوای سرد، نرخ خودکشی یا جمعیت کم و همگن بودن کشورهای شمال اروپا ارتباط چندانی با شادی نوردیکیها ندارند.
اعتماد؛ حمایت اجتماعی و باقی قضایا
رتبه برتر فنلاند در شادی، تا حد زیادی با سطوح بالای اعتماد و آزادی در جامعه قابل توضیح است؛ عواملی که پژوهشها نشان داده به رفاه و بهرهوری کمک شایانی میکند. فنلاند همواره از نظر شفافیت و نبود فساد و آزادی سیاسی، مدنی و مطبوعاتی در میان فهرست بهترینهای جهان قرار دارد. فنلاندیها عموماً به همسایگان، مقامات دولتی و دولت خود اعتماد دارند و مانند نهادها از آزادیها بهره وافر میبرند. در چنین جامعهای مردم میتوانند کمتر نگران باشند و روی زندگی خود تمرکز کنند و تصمیمات بد زندگی یا بدشانسی هم آنها را از هستی ساقط نکند!
شبکه تامین اجتماعی قوی هم از دیگر مزایای فنلاند در این رقابت تنگاتنگ است. فنلاند هر سال میلیاردها یورو را صرف برنامههای «حمایت اجتماعی» میکند که شامل حقوق بازنشستگی، هزینههای مراقبتهای بهداشتی، بیکاری و سایر خدمات اجتماعی است. فنلاند بهطور منظم بیش از ۲۰ درصد از تولید ناخالص داخلی خود را صرف چنین موضوعاتی میکند که بالاترین نسبت در اتحادیه اروپا و سازمان همکاریهای اقتصادی و توسعه است. نظرسنجی OECD در سال ۲۰۲۲ نشان میدهد که ۷۰ درصد فنلاندیها از سیستم مراقبتهای بهداشتی کشور راضی هستند.
در فهرست عوامل موثر بر شادمانی فنلاند میتوانید برابری جنسیتی را هم مشاهده کنید. بر اساس گزارش سال ۲۰۲۳ مجمع جهانی اقتصاد، فنلاند یکی از برابرترین جوامع در جهان است. تا آوریل ۲۰۲۳، زنان ۴۶ درصد از پارلمان کشور و ۴۰ درصد از اعضای شورا را در سطح شهرداری تشکیل میدادند. تلاش فنلاند برای برابری جنسیتی حداقل به سال ۱۹۰۶ برمیگردد؛ در آن سال یکی از اولین کشورهایی بود که به زنان حق رای اعطا کرد.
علاوه بر این فنلاند به عنوان یکی از رقابتیترین و بازترین اقتصادهای جهان، سکوی پرتاب فوقالعادهای برای مشاغل فراهم کرده است. سبک زندگی ضد استرس نیز بر فرهنگ کار این کشور تاثیر مثبتی گذاشته. فنلاند کشوری با سلسلهمراتب پایین است و تعادل بین کار و زندگی بسیار ارزشمند تلقی میشود. مقامات دولتی و کارفرمایان هم معتقدند شادی برای کسبوکار خوب است و کارمندان شاد، کارمندان مولدی هستند.
دوستدار خانواده؛ مهربان با محیط زیست
در حالی که والدین در بسیاری از کشورهای مرفه از جمله ایالاتمتحده برای برقراری تعادل میان مرخصی زایمان و تامین مالی زندگی با مشکلات زیادی مواجه هستند، فنلاند یکی از سخاوتمندانهترین برنامههای اعطای کمکهزینه مرخصی والدین را در جهان دارد. برنامه مرخصی خانوادگی فنلاند شامل مرخصی بارداری (۴۰ روز کاری کمکهزینه برای مادران در دوران بارداری) و ۱۶۰ روز مرخصی والدین برای کسانی است که سرپرست یک کودک هستند؛ صرف نظر از اینکه والدین بیولوژیک یا پدر /مادرخوانده باشند.
علاوه بر این همه، فنلاند کشوری است که از نظر زیستمحیطی آگاه است. به اعتقاد مقاماتی که حفاظت از محیط زیست را در اولویت سیاستهای خود قرار دادهاند، نزدیکی به طبیعت باعث رشد خلاقیت و نوآوری میشود. بر این مبنا آب تمیز، هوای پاکیزه و طبیعت دستنخورده تا حد زیادی به رفاه و شادی کمک میکند و خلاقیت را پرورش میدهد. طبق مطالعه موسسه شادمانی فنلاند (FHI)، وقتی از فنلاندیها میپرسید چه چیزی آنها را خوشحال میکند، همیشه به نزدیکی به طبیعت و فرصتهایی که برای تفریح و آرامش دارند، اشاره میکنند. در فنلاند، شما هرگز بیش از ۱۰ دقیقه پیاده تا پارک یا جنگل فاصله ندارید.
در نهایت اینکه طبق مطالعه FHI، یکی از مهمترین عواملی که بر تجربه فنلاندیها بهعنوان شادترین مردم جهان تاثیر میگذارد، «سیسو» (sisu) است؛ یک مفهوم فنلاندی منحصربهفرد که ترکیبی از سخاوت، انعطافپذیری و اراده است. سیسو، بخشی از هویت فنلاندی است که منشأ آن به شرایط دشوار کشور در جنگ جهانی دوم بازمیگردد و به معنای دوام آوردن در شرایط سخت و پررنج است؛ وقتی که تمام شرایط بیرونی علیه شما و هدفتان باشد اما با سرسختی مقاومت کنید و به مسیر خود ادامه بدهید.
در فنلاند «سیسو» صرفاً یک قدرت شخصی نیست، بلکه نشاندهنده اشتیاق جامعه برای دستیابی به نتایج باکیفیت است که تلاش مبتنی بر یکپارچگی را برای دستیابی به بهترین نتایج ممکن، در تمام اقدامات تحریک میکند و افراد و شرکتها را بهطور یکسان به سوی موفقیت میراند.
انتظارات واقعبینانه
اگر شادی با لبخند سنجیده میشد، مردم فنلاند احتمالاً جزو غمگینترین مردم جهان بودند! برخی به کنایه میگویند اگر از شهرهای شاد و پرجنبوجوشی مانند نیویورک به فنلاند سفر کنید و در فرودگاه هلسینکی از هواپیما پیاده شوید، تصور میکنید عزای عمومی اعلام شده. در حالی که این چهره همیشگی فنلاندیهاست: در خود فرورفته و افسردهطور.
همانطور که مشخص است، گزارش شادمانی جهانی هیچ توجهی به لبخند، خنده یا دیگر شیوههای ابراز خوشحالی ندارد. در عوض، این گزارش بر نظرسنجیهای گالوپ تکیه میکند، که از پاسخدهندگان میخواهد نردبانی را با پلههای شمارهگذاریشده از صفر تا ۱۰ تصور کنند. پله بالا (۱۰) نشاندهنده بهترین زندگی ممکن برای شماست، در حالی که پله پایین (صفر) بدترین شرایط را منعکس میکند. سپس از شرکتکنندگان در نظرسنجی خواسته میشود تا عددی را که مطابق با پلهای است که در حال حاضر روی آن ایستادهاند اعلام کنند. اگر شرایط واقعی زندگی شما، به بالاترین پلههای این نردبان نزدیک باشد خوشحال تلقی میشوید.
با توجه به این تعریفِ فاقد احساس از شادی، چندان تعجبآور نیست که فنلاندیهای بدون لبخند حتی با زندگی متوسط امتیاز بالایی کسب میکنند. در مقایسه با سایر کشورها، شرایط زندگی عینی در فنلاند در واقع بسیار خوب است: نرخ فقر، بیخانمانی، و سایر اشکال محرومیت مادی به همان اندازه پایین است. مردم به آموزش و مراقبتهای بهداشتی در سطح جهانی، دسترسی همگانی و رایگان دارند. مرخصیهای والدین سخاوتمندانه و با حقوق بلندمدت همراه است.
اما داستان شادی فنلاندیها روی دیگری هم دارد. نمیتوانید نقش «انتظارات» را نادیده بگیرید؛ جنبه دیگری از فرمول مورد استفاده در گزارش جهانی شادمانی. کشورهای شمال اروپا فرهنگی از آرمانهای محدود برای بهترین زندگی ممکن را به ارث بردهاند. این ذهنیت به صراحت در قانون یانته آمده است- الگویی از رفتار گروهی در جوامع اسکاندیناوی که منتقد دستاوردها و موفقیتهای فردی است و آنها را ناچیز میشمارد! در این قانون اگر بخواهید دستاوردهایتان را به رخ دیگران بکشید یا منم منم کنید، از جامعه طرد میشوید. این اخلاق نوردیک تا حد زیادی مانع از رشد نابرابری میشود و در تضاد کامل با فرهنگ آمریکایی است که «انباشت ثروت» را «نماد موفقیت» میداند.
کشورهای شمال اروپا زندگی مناسبی را برای شهروندان خود فراهم میکنند و آنها را از تجربه دورههای مستمر مشکلات مادی بازمیدارند. اما در عین حال، فرهنگی در این کشورها غالب است که محدودیتهای واقعبینانهای را برای انتظارات یک فرد، از یک زندگی خوب تعیین میکند. در این جوامع، نردبان ۱۰پلهای خوشبختی چندان بلند نیست، و فاصله بین پلهها نسبتاً کوتاه است.
مردم به گونهای اجتماعی شدهاند که باور کنند آنچه دارند خوب است - یا به اندازه کافی، به خوب نزدیک است. این طرز فکر توضیح میدهد که چرا فنلاندیها با وجود زندگی در آپارتمانهای کوچک، با درآمد متوسط - با قدرت خرید محدودتر به لطف قیمتها و مالیاتهای بالا - شادترین مردم جهان هستند و برخلاف ایسلند، هرگز هم به جام جهانی نرسیدهاند!
همه ما تقریباً فهرستی از چیزهایی داریم که خوشحالمان میکند: ترفیع کاری، داشتن یک رابطه عاطفی خوب، درآمد بالاتر یا سفر... دستیابی به این چیزها مطمئناً میتواند زندگی ما را بهبود ببخشد و ما را خوشحال کند. اما اگر فکر میکنیم اینها خوشحالی پایدار ایجاد میکنند در اشتباهیم. تحلیلگران میگویند انسان موجودی آسیبپذیر و ناایمن است و بهمحض احساس ناامیدی یا از دست دادن و رنج، غم را تجربه خواهد کرد.
گزارش شادمانی جهانی به ما میگوید شادی ابعاد مهمتری دارد. در سطح فرهنگی، مسلماً مهمترین عامل ایجاد حس اعتماد و انسجام اجتماعی در میان شهروندان است. یک جامعه پارهپاره، برای تامین کالاهای عمومی که از توانایی هر شهروند برای داشتن زندگی شادتر پشتیبانی میکند، به مشکل برخواهد خورد. در یک جامعه نامنسجم، مردم تمایل کمتری به حمایت از مزایای رفاهی مختلف دارند، زیرا نگران هستند که گروههای «دیگر» از این منافع بیشتر بهرهمند شوند. وقتی مردم به یکدیگر اهمیت میدهند و اعتماد میکنند، پایگاه بسیار پایدارتری برای حمایت از کالاهای عمومی مختلف و برنامههای مزایای رفاهی ایجاد میشود.
از نظر نهادی نیز، ساختن دولتی که قابل اعتماد و کارآمد باشد و بتواند به ایجاد حس اجتماع و وحدت در میان شهروندان کمک کند، حیاتیترین مولفه برای رسیدن به یک جامعه شاد است. تجربه فنلاند به خوبی نشان میدهد که کیفیت حکمرانی، بر شادی ملتها تاثیر زیادی دارد. یک دولت قابل اعتماد، با قوانین قوی و رهبران قابل اعتماد و یکصدا، عناصر کلیدی برای زندگی شاد هستند. در کشورهایی که دولت به خوبی عمل میکند شهروندان شادمانترند، زیرا فراتر از صفرهای مقابل حساب بانکیشان، میتوانند به نهادها اعتماد کنند، از مزایای رفاهی مناسبی برخوردار شوند، از طبیعت محافظتشده لذت ببرند و در فرصتهای برابر، بر کیفیت زندگی خود بیفزایند.
يكشنبه ۲۳ ارديبهشت ۱۴۰۳ -
Sunday 12 May 2024
|
ايران امروز |
يكشنبه ۲۳ ارديبهشت ۱۴۰۳ -
Sunday 12 May 2024
|
ايران امروز |
يكشنبه ۲۳ ارديبهشت ۱۴۰۳ -
Sunday 12 May 2024
|
ايران امروز |
يكشنبه ۲۳ ارديبهشت ۱۴۰۳ -
Sunday 12 May 2024
|
ايران امروز |
يكشنبه ۲۳ ارديبهشت ۱۴۰۳ -
Sunday 12 May 2024
|
ايران امروز |
يكشنبه ۲۳ ارديبهشت ۱۴۰۳ -
Sunday 12 May 2024
|
ايران امروز |
يكشنبه ۲۳ ارديبهشت ۱۴۰۳ -
Sunday 12 May 2024
|
ايران امروز |
يكشنبه ۲۳ ارديبهشت ۱۴۰۳ -
Sunday 12 May 2024
|
ايران امروز |
در پی اعتصابات مداوم طلافروشان، جمهوری اسلامی در یک عقبنشینی اعلام کرد که نیازی به «ثبت موجودی اولیه» دارایی طلافروشان نیست. عبدالرضا احمدی، کارشناس مدیریت اقتصادی جمهوری اسلامی را «حکومتی درمانده» میداند که وعدههایش ضمانت اجرایی ندارند.
به گزارش خبرگزاری ایسنا روز چهارشنبه ۱۹ اردیبهشت و بر اساس بخشنامه جدیدی که وزارت «صنعت، معدن و تجارت» صادر کرده با ادعای در نظر گرفتن «تسهیلاتی تازه»، اعلام کرده که «نیازی نیست طلافروشان سرمایه غیر در گردش خود» را در سامانه جامع تجارت ثبت کنند و مقرر شده که «اطلاعات معاملات» را برای آنچه «شفافیت در حوزه معاملات طلا» عنوان شده، ثبت کنند.
این عقبنشینی، در پی اعتصابات گسترده کسبه و بازاریان صنف طلافروشی در شهرهای مختلف ایران در دو هفته گذشته صورت گرفته است، اعتصاباتی که در روز چهارشنبه نوزدهمین روز اردیبهشت نیز در دستکم ۱۳ استان جریان داشت.
بنا بر گزارشهای رسیده به صدای آمریکا و منتشر شده در رسانههای اجتماعی اعتصاب گسترده طلافروشان روز چهارشنبه ۱۹ اردیبهشت نیز در بسیاری از شهرها از جمله تهران، شیراز، یزد، اصفهان، مشهد، تبریز، همدان، قم، اردبیل، ارومیه، زنجان، و همدان ادامه داشت.
عبدالرضا احمدی، کارشناس مدیریت اقتصادی که ساکن آلمان است، درباره اعتصابات طلافروشان و عقبنشینی دولت جمهوری اسلامی، به صدای آمریکا میگوید: «حکمرانیها در کشورهایی که رابطه دولت - ملت برقرار است، سر به سر عمل میکنند، مالیات میگیرند و بابتش خدمات ارائه میدهند. یعنی در حکمرانی برای تجارت دولت ایجاد نمیکنند، برای ارائه خدمات به مردم دولت ایجاد میکنند؛ اما جمهوری اسلامی نه از دل دولت-ملت برآمده و نه برای خدمترسانی دولت ایجاد میکند. بلکه برای چپاول از سرمایههای ملی و حالا از مالیات برنامه ریخته است.»
به گفته این کارشناس، «شاید تا پیش از این مردم «هزینه فرصت» جمهوری اسلامی را کمتر حس میکردند، چرا که در این چهار دهه مردم از منابع ملی سهمی نداشتند و جمهوری اسلامی یکسره پول نفت و دیگر منابع را یک راست وارد صندوق ذخیره خودش میکرد، اما حالا مردم مستقیم مورد چپاول قرار گرفتهاند، هرچند آن چپاول اولی هم به همین میزان بزرگ است، اما چون مستقیم نبوده کمتر درک میشود.»
عبدالرضا احمدی، با اشاره به «رشد ۴۵ درصدی مالیات» که از اواخر سال گذشته شروع شد، میافزاید که این مسئله «موجب نگرانی بخش بزرگی از تولیدکنندگان شد. به دو دلیل اول این که این رشد جهشی مالیات خودش باعث تورم است و دوم این که مالیات در جمهوری پنجاه وهفتی نوعی باج است؛ چون مابهازای آن، خدماتی خلق نمیشود.»
این کارشناس میافزاید: «از همین رو پیشبینی این اعتصابات صنفی قابل تصور بود. اما دو رویکرد بعد از این اعتصابات قابل تصور است، این که اعتصابات صنفی به اعتصابات سراسری بدل شود؛ و یا این که با وعده و وعید این اعتصابات خاموش شود.»
عبدالرضا احمدی با اشاره به تجربه بیش از چهار دهه گذشته، جمهوری مستقر را مصداق «حکومتی درمانده» مینامد و میگوید که به همین دلیل «وعده و وعید چنانچه اخیرا در بازار طلا زمزمههای آن شنیده میشود، هیچ ضمانت اجرایی ندارد.»
به گفته احمدی، برای استفاده از پتانسیل سندیکاها و اتحادیههای جهانی «هم امکانش موجود است، هم کارهایی شده، و تنها نیاز بیشتر به آگاهیرسانی و فراگیری بیشتر این موارد در دایاسپورا لازم است تا بتوانیم اعتصابات صنفی را به اعتصابات سراسری و در نهایت ایجاد پیروزی و برگشت دولت-ملت به حکمرانی بدل کنیم. چنانچه شاهزاده رضا پهلوی به عنوان رهبر جنبش آزادیخواهی بارها به آن اشاره کرده است.»
انتقادها از وعدههای دولت جمهوری اسلامی به طلافروشان برای پایان دادن به اعتصابات گسترده، در شبکههای اجتماعی هم جریان دارد.
از جمله، محمد نوری، روزنامهنگار و سردبیر پیشین روزنامه ایران، این اقدام را «زانوی تمکین زدن» دولت جمهوری اسلامی در مقابل «اعتصاب صنف طلافروشان» قلمداد کرده و آن را با «مقاومت لجبازانه و سرسختانه دولت رئیسی» در برابر «ماهها اعتراض، تحصن، و تجمع کارگران، بازنشستگان، معلمان» و «سهامداران خسارتدیده بورس» مقایسه کرده است.
اعتصابات گسترده طلافروشان در واکنش به اجرای برنامه «سامانه جامع تجارت» رخ داد و به گزارش تجارتنیوز، مقامات حکومتی برای مقابله با آن «پاساژهای بزرگ طلا» در مشهد را پلمب کردند و «درِ برخی از آنها را جوش دادند.»
در پی اجرایی شدن مصوبه مالیاتی فروش طلا، صنف طلافروشان به طور گسترده در شهرهای مختلف ایران مغازههای خود را بستند و اعتصاب کردند. بنا بر گزارش روزنامه انتخاب، آنها با اعتراض به وادار شدن این صنف به پرداختن «هزینه نرخ تورم» میگویند که «امنیت اعلام سرمایه شخصی را کسی تضمین نمیکند.»
روز سهشنبه و در پی تداوم این اعتراضات، نادر بذرافشان، رئیس اتحادیه سازندگان و فروشندگان طلا در تهران، به روزنامه همشهری گفته بود که «تعطیل شدن واحدهای صنفی را تأیید نمیکنیم» اما «مسئولان هم باید در نظر داشته باشند که ابهامهای موجود در سامانه جامع تجارت برطرف نشده» و «به جای این که بسترهای لازم برای کاهش مشکلات مردم و صنف طلافروشان فراهم شود، تصمیمهای عجولانهای گرفته شد.»
همچنین، در پی پلمب شماری از مغازههای طلافروشی، روزنامه انتخاب گزارش داده بود که یوسف تقیزادگان، رئیس اتحادیه طلافروشان مشهد، تأکید کرد که «این پلمبها توسط اتحادیه صورت نگرفته و مستقیما توسط شخص فرماندار مشهد انجام شده است» و «مستقیما از روز یکشنبه تعدادی از مغازهها را پلمب کردند.»
نگرانیهایی که منجر به اعتصاب گسترده طلافروشان شده، در پی تصمیم دولت جمهوری اسلامی برای افزایش مالیات از تمامی اقشار جامعه است؛ چنان که بنا بر گزارشها درآمدهای مالیاتی خود در بودجه سال ۱۴۰۳ را بیش از ۵۰ درصد افزایش داده است.
افزایش چشمگیر مالیات، علاوه بر صنف طلافروشان، در اصناف دیگر نیز اعتصابها و اعتراضهایی را به دنبال داشته است. چنان که روز چهارشنبه شماری از بازاریان بندرعباس در استان هرمزگان، در اعتراض به افزایش مالیات بر ارزش افزوده با بستن مغازههایشان تجمعی پرشمار برگزار کردند.
در همین زمینه، سیامک خسرویپور، روزنامهنگار اقتصادی نیز به صدای آمریکا گفته که این صنف دریافتهاند که با ثبت داراییهایشان در این سامانه دریافت مالیاتهای مضاعف نیز گریبانگیر آنها بشود.
صدای آمریکا
يكشنبه ۲۳ ارديبهشت ۱۴۰۳ -
Sunday 12 May 2024
|
ايران امروز |
يكشنبه ۲۳ ارديبهشت ۱۴۰۳ -
Sunday 12 May 2024
|
ايران امروز |
حکم هشت سال حبس، تحمل ضربات شلاق، پرداخت جزای نقدی و ضبط اموال محمد رسولاف، کارگردان شناختهشده و منتقد جمهوری اسلامی توسط شعبه ۳۶ دادگاه تجدیدنظر استان تهران عینا تایید شد.
بابک پاکنیا، وکیل آقای رسولاف، روز چهارشنبه ۱۹ اردیبهشت با انتشار پیامی در شبکه ایکس، توئیتر سابق، اعلام کرد موکلش به موجب حکم صادره از شعبهی ۲۹ دادگاه انقلاب اسلامی به تحمل هشت سال حبس (۵ سال قابل اجرا)، شلاق، جزای نقدی و ضبط مال محکوم شد.
او در ادامه تصریح کرد این حکم در شعبه ۳۶ دادگاه تجدیدنظر عینا تایید و اکنون پرونده به اجرای احکام ارسال شده است.
آقای پاکنیا میگوید دلیل اصلی صدور این حکم، امضای بیانیهها و ساخت فیلم و مستند است که از نظر دادگاه، این اقدامات مصداق «اجتماع و تبانی به قصد ارتکاب جرم علیه امنیت کشور» محسوب میشود.
محمد رسولاف، کارگردان و عضو افتخاری کانون نویسندگان ایران است و پیش از این نیز از بابت فعالیت های خود، سابقه بازداشت، محکومیت و تحمل حبس را داشته است.
فیام «دانه انجیر معابد»، آخرین ساخته محمد رسولاف قرار است در بخش اصلی جشنواره بینالمللی فیلم کن برای کسب نخل طلای این جشنواره به رقابت بپردازد. این جشنواره از ۱۴ تا ۲۵ مه در شهر کن در جنوب فرانسه برگزار میشود.
يكشنبه ۲۳ ارديبهشت ۱۴۰۳ -
Sunday 12 May 2024
|
ايران امروز |
سازمان عفو بینالملل از جمهوری اسلامی خواست با لغو قوانین حجاب اجباری، به مجازات زنان و دختران ایرانی برای سرپیچی از این قوانین پایان دهد.
عفو بینالملل در نامهای سرگشاده خطاب به مقامات جمهوری اسلامی که روز چهارشنبه ۱۹ اردیبهشت منتشر شد، همچنین درخواست کرده است همه کسانی که به دلیل سرپیچی از رعایت حجاب اجباری بازداشت به سر میبرند «بی قید و شرط» آزادی شوند.
این سازمان از مقامات جمهوری اسلامی خواسته است نیروهای حکومتی را که مسئولیت اعمال قوانین حجاب اجباری به آنها محول شده است، منحل کند و افراد دخیل در نقض حقوق زنان از طریق اعمال این قوانین و مقررات را مورد بازخواست قرار دهند.
این نهاد حقوق بشری با اشاره به اجرای کارزار سراسری موسوم به «طرح نور» که مدافعان حقوق بشر و کاربران شبکههای اجتماعی از آن به عنوان «جنگ علیه زنان» یاد میکنند گفته است که اعمال خشونت علیه زنان به دلیل عدم رعایت قوانین حجاب اجباری در هفتههای اخیر تشدید شده است و مزاحمت مأمورانی که زنان و دختران را مورد آزار و اذیت فیزیکی قرار میدهند و یا آنها را با خشونت گرفته و به داخل خودروهای پلیس میاندازند، به «آدمربایی» تشبیه کرده است.
عفو بینالملل افزوده است که زنان همچنین گزارش دادهاند که مأموران جمهوری اسلامی هنگام بازداشت از دستگاههای شوک الکتریکی استفاده میکنند و آنها با محاکمههای ناعادلانه، توقیف خودرو و جریمههای نقدی روبرو میشوند.
این سازمان به مناسبت روز جهانی زن در هشتم ماه مارس نیز گزارشی منتشر کرد و با استناد به شهادتهای ۴۶ نفر و بررسی اسناد رسمی از جمله احکام دادگاهها و قرارهای دادستانی از آزار و تعقیب زنان و کودکان دختر به دلیل استفاده آنها از حقوقشان برای خودمختاری بدنی و آزادی بیان و عقیده توسط شمار زیادی از ارگانهای حکومتی خبر داد.
این سازمان گزیدهایی از شهادتهای ۲۰ نفر را منتشر کرد تا گوشهای از آنچه زنان و کودکان دختر در ایران به صورت روزانه با آن مواجه میشوند را تصویر کند.
سختگیری در مورد قوانین حجاب اجباری پس از کشته شدن مهسا امینی در بازداشت گشت ارشاد و اعتراضات سراسری تشدید شد.
علی خامنهای رهبر جمهوری اسلامی روز چهارشنبه ۲۲ فروردین در سخنرانی نماز عید فطر خود با فرمانی جدید به «آمران به معروف» که پیشتر آنها را «آتش به اختیار» توصیف کرده بود، از آنها خواست که «با هنجارشکنی دینی برخورد کنند.»
ساعاتی پس از این دستور علی خامنهای، فرماندهی انتظامی اعلام کرد طرح مقابله با پوشش اختیاری زنان را از شنبه ۲۵ فروردین اجرا میکند.
جمهوری اسلامی از روز ۲۵ فروردین با اجرای «طرح نور»، نیروهای انتظامی و لباس شخصی خود را در خیابانهای شهرهای مختلف ایران مستقر کرد، اما با وجود بازداشتهای گسترده، مقاومت مدنی در مقابل آن ادامه دارد.
تشدید سختگیریها در مورد حجاب اجباری با انتقاد گسترده نهادهای حقوق بشری همراه شده است.
کمیسیون آمریکا در امور آزادی مذهبی بینالمللی نیز در اردیبهشت طی بیانیهای با اشاره به سرکوب فزاینده زنان و دختران در ایران به دلیل «سرپیچی» از قوانین حجاب اجباری، خواستار تحریمهای بیشتر علیه مقامات جمهوری اسلامی، از جمله مقامات امنیتی شد.
صدای آمریکا
يكشنبه ۲۳ ارديبهشت ۱۴۰۳ -
Sunday 12 May 2024
|
ايران امروز |
گزارش فرزانه روستایی از «کنفرانس کادیز» اسپانیا
«کنفرانس کادیز» در روزهای ۲۶ تا ۲۹ آوریل ۲۰۲۴ در شهر کادیز اسپانیا با شرکت شماری از فعالان سیاسی ایرانی برگزار شده است.
ویدیوی زیر از اکانت خانم روستایی در شبکه اجتماعی یوتیوب نقل شده است.
يكشنبه ۲۳ ارديبهشت ۱۴۰۳ -
Sunday 12 May 2024
|
ايران امروز |
يكشنبه ۲۳ ارديبهشت ۱۴۰۳ -
Sunday 12 May 2024
|
ايران امروز |
يكشنبه ۲۳ ارديبهشت ۱۴۰۳ -
Sunday 12 May 2024
|
ايران امروز |
يكشنبه ۲۳ ارديبهشت ۱۴۰۳ -
Sunday 12 May 2024
|
ايران امروز |
يكشنبه ۲۳ ارديبهشت ۱۴۰۳ -
Sunday 12 May 2024
|
ايران امروز |
يكشنبه ۲۳ ارديبهشت ۱۴۰۳ -
Sunday 12 May 2024
|
ايران امروز |
يكشنبه ۲۳ ارديبهشت ۱۴۰۳ -
Sunday 12 May 2024
|
ايران امروز |
بیش از ۷۰۰ تن از فعالان فرهنگی، صنفی و سیاسی با امضای بیانیهای ضمن اشاره به تداوم حبس کیوان مهتدی و آنیشا اسدالهی خواهان آزادی «بی قید و شرط» آنها شدند.
آنیشا اسداللهی و کیوان مهتدی همراه با عدهای دیگر از فعالان کارگری و معلمان در جریان پروندهسازی امنیتی به خاطر بازدید دو سندیکالیست فرانسوی ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۱ بازداشت کردند.
مهتدی و اسداللهی به اتهام «اجتماع و تبانی علیه امنیت ملی» و «تبلیغ علیه نظام»، بهترتیب، به شش سال زندان و پنج سال و هشت ماه زندان محکوم شدند.
آنیشا اسداللهی ۲۹ مرداد ۱۴۰۱ موقتاً از زندان آزاد شد و بار دیگر در چهارم مرداد ۱۴۰۲ به زندان اوین منتقل شد. کیوان مهتدی، عضو کانون نویسندگان ایران، در دو سالی که از حبساش میگذرد، از مرخصی محروم بوده است.
متن بیانیه:
۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۰، آنیشا اسداللهی و کیوان مهتدی، که هر دو نویسنده و مترجماند، در خانهٔ خود بازداشت شدند. بعد از بازداشت، هر کدام، جداگانه، سرجمع نزدیک به ۷۰ روز را در سلول انفرادی و تحت بازجویی گذراندند، و در نهایت، به جرم «اجتماع و تبانی علیه امنیت ملی» و «تبلیغ علیه نظام»، کیوان مهتدی به ۶ سال حبس و آنیشا اسداللهی به ۵ سال و ۸ ماه حبس محکوم شد. از زمان بازداشت در اردیبهشت ۱۴۰۰، کیوان مهتدی حتی یکروز هم به مرخصی نیامده است، و آنیشا اسدالهی که ۲۹ مرداد ۱۴۰۰ به طور موقت آزاد شده بود، در ۴ مرداد ۱۴۰۲ به زندان اوین منتقل شد و هماکنون در بند زنان آنجاست.
ما امضاکنندگان این بیانیه، کیوان مهتدی و آنیشا اسداللهی را دو شخصیت دلسوز و فرهنگی و صاحب اندیشه میدانیم که جایشان به هیچعنوان زندان نیست، از همین رو آزادی بیقید و شرط آنان را خواستاریم.
نام امضاکنندگان:
کیوان صمیمی، علی باباچاهی، مهرانگیز کار، محمود بهشتی لنگرودی، محمد مالجو، جعفر پناهی، محمد یعقوبی، نسیم خاکسار، رضا خندان مهابادی، روحانگیز کراچی، پرویز صداقت، محمد حبیبی، حافظ موسوی، اسماعیل عبدی، شهریار مندنیپور، اکبر معصوم بیگی، محمدرضا نیکفر، شیرین نشاط، پرستو فروهر، اکرم پدرامنیا، محمد رسولاف، سرور کسمایی، فرشته مولوی، خسرو دوامی، اعظم کیانافراز، داوود رضوی، پرتو نوری علا، جعفر عظیمزاده، جعفر ابراهیمی، آرش گنجی، محسن یلفانی، ژینوس تقیزاده، امیر احمدی آریان، حسام سلامت، نرگس کشاورز، مهرداد فلاح، شیرین کریمی، مسعود سالاری، علیرضا آدینه، پوران ناظمی، تینوش نظمجو، آیدا عمیدی، شهابالدین قناطیر، خدیجه پاک ضمیر، سارا سیاهپور، محمد علی زحمتکش، آرش جوهری، نیلوفر نیکسار، شیوا نظرآهاری، مسعود فرهیخته، علی عبداللهی، دریا یاسری، فرشیده اسدی، اکبر امینی ارمکی، علیرضا بهنام، مهدیه گلرو، فریبا وفی، مهسا اسدالهنژاد، حمید بیدار، فرشته طوسی، نگار هنرپیشه، فاطمه شمس، ابوالفضل رحیمی شاد، الدوز هاشمی، لیلا حسینزاده، پوریا سوری، سعیده شفیعی کاوه، مریم تموک، علی رزاقی، البرز زاهدی، طاها میرحسینی، ناهید شقاقی، آرمان امیری، رهام سبحانی، میلاد روشنی پایان، شهلا انتصاری، سحر حبیبی، پویش عزیزالدین، محمد آشیانی، احترام اردستانی، شاهین شیرزادی، پویان مقدسی ، علی محمدی، پدرام مجیدی، بیتا ملکوتی، پریسا شکورزاده، کاوه مظاهری، فخری شادفر، لیلی الیکایی، سها کبیری، مونا معافی، علیرضا فریدونگودرزی، فرشاد سنبلدل، مهدی گنجوی، سمیه دیندارلو، امین مرادی، عرفان آقایی، حامد سلیمانتبار، رعنا سلیمانی، روزبه سوهانی، شقایق اکبری، آزاده بهکیش، سهند آدمعارف، میلاد پورعیسی، هایده صفییاری، الهه قوامی، اردوان تراکمه، کوشیار پارسی، بیژن بیجاری، روشنک بیگناه، شیدا محمدی، کیوان طالبخانی، کیمیا قربانی، مرجان محتشمی، علی نگهبان، پیمان وهابزاده، علی بوتیمار، غلامرضا بشیری، امیرحسین نیکزاد، آرزو بنیپور، محبوبه فرحزادی، باران حجتی، رضا عابد، فروغ مصدق، میلاد پشتیوان، شاهرخ زبردست، شقایق مرادی، علی نجاتی، حسین نوشآذر، روشن نوروزی، اسدالله سیف، رسول رضایی، پویا مظلومی، علی حاجیانزاده، قارن سوادکوهی، احمد زاهدی لنگرودی، روژان مظفری، هادی میرزایی، داوود بیات، مظاهر شهامت، رز فضلی، علی نانوایی، پروین اسفندیاری، سمیرا خانزاد، علی حشمتی کلهر، علی قنبری، مینا اکبری، جواد قاسمی، کاوه فرنام، فرامرز دهگان، پیمان چهرازی، اکرم نصیریان، آریا شیخی ، باربد گلشیری، فرامرز سهدهی، اسماعیل مهرانفر، نسیم روشنایی، ابوالحسن حاتمی، ساسان چمنآرا، مژگان طاهرخانی، علی نوری، شیما راستین، لیلا مقدسی، ساسان قهرمان، نوید گرگین، فاطمه اختصاری، هاله میرمیری، سروش سیدی، مهدیس مهرجو، فاطمه مهدویان، آزاده بلاش، فروغ سجادی، فرزانه راجی، مهرنوش مزارعی، یاسمن خالقیان، سارا دهکردی، میلاد پورعیسی، پویان ساکی، علی اسداللهی، آذرخش فراهانی، عماد برقعی، نرگس صوفی، ساسان قهرمان، راحیل داوودی، حنا رحیمی، فخری برزنده، یاشار توحیدی، مهدی سلیمی، جمشید شیرانی، پویان کرمی، سروش مظفرمقدم، امین زرگرنژاد، حجت بداغی، غنچه قوامی، ایمان گنجی، امیراقبال فلاح، کبری مولایی، مصطفی فلاحیان، آتفه چهارمحالیان، شیما مقدسی، امیر کیانپور، لیدا صدرالعلمایی، غزاله مقدم، آری سرازش، رامین اعلایی، هما خداوردیان، آزیتا ششبلوکی ، علی حاجی، محمدمهدی هاتف، مریم جوادی، امید اقدمی، زهرا عوضزاده مقدم، سینا دادستان، مینا افتخاری، فرزانه امیریجاه، روزبه گیلاسیان، نیلوفر فرحمند، سجاد شکری، معصومه میرسراجی، احسان ابوطالبی، نیما حیدری، حسین پرهیزگار، شهرام محمدی، محمد جعفری، فرزانه حاتمی، سید مهدی موسوی، مسعود ادیم، سپیده ابطحی، محمد حسین میربابا، رضا اکوانیان، بهمن خبیری، مهرگان نام آور، جهانبخش آموس، سیما منصوری نژاد، آیدین غلامزاده، روجا آفریدون، رویا تفتی، اتابک ماهرکیا، سحر برلوئی، وحید میرهبیگی، هانا خضری، امین انصاری، مهدیه طلائیفر، وحید میرزایی، علی بیطرف، عباس شکری، مهسا نادری، محمد جعفر محمدی، نازلی پورشیرمحمد، لیلا خدارحمی، علی تقی پور، سوزان کریمی، رضا سیدی پور، نازلی کاموری، ونوشه بحرانی، ملیحه وصفینژاد، امیرحسین مرادی، مهران مستعد، فرزانه قوامی، حسین جانجانی، فرید مسجدی، عسل عباسیان، منصوره شجاعی، امیر جواهری لنگرودی، عسکر شیرین بلاغی، فرخ قهرمانی، شاهین کاظمی، جلال سعیدی، مریم امانی، مریم محسنی، رضا سپیدرودی، نگار محسنی، احمد سعیدی، فرهاد سعیدلو، سیاوش میرزاده، حسین یحیایی، فریبا صدیقیم، علی فیاض، امین نیکوکاران، البرز الماسی، علی عادلی، پدرام رمضانی، بهزاد یعقوبیان، مریم کبیری، سبا معمار، نیره توحیدی، لیلا احمدوند، مریم حسینزاده، مسعود احدی، رخشنده شانسی، سیما سلمانی، مصطفی رباطی بلوچ، غزاله کاظمینژاد، رضا شاطری، اصغر شیری، احسان مهتدی، زهرا کمالی، سعید شیری ، محمدرضا رمضانزاده، هدیه گمینی، فاطمه حکیم منش، آزاده چاوشیان، نگین آرامش، پروین سلیمی، رویا قلیزاده، ملینا سفیدگری، مهشب شمس تاجیک، کیانا کریمی، حسین رجبیان، هیمن هژبرپور، روزبه سیدی، میلاد فدایی اصل، آوات پوری، سحر نجاتی کریمآباد، آذین موحد، هما کلهری، شهراد نورکجوری، مریم افشاری، ثریا فرقانی، پویا لقایی، علیرضا ابوفاضلی، آذین مهاجرین، سیما سیدی، یاشار پورخامنه، ولی میرزاسیدی، سمیرا حسینی، احسان حکیمی، فاطمه اختصاری، مارتا وزوایی، آذین توکلی، علی زهدی، علیرضا چمنزار، سرور علیمحمدی، زهرا علیزاده، مهدخت محمدی، محمد عادلفر، مریم طالبی، اسماعیل منصف، آراز فنی، فرزانه ناظران پور، کامبیز غفوری، محبوبه فرحزادی، علی اسمعیل فراهانی، علی دهدشتیان، مهرشاد محمدی، سارا علیزاده، شیوا عاملیراد شفیعی، صمد عباسی، ارغوان فراهانی، راحله دوستمحمدی، مارال عادلی، صفیه بسیم، سمیه رستمپور، هما صابری، احمد حیدری، هیمن رحیمی، فریبا بقراطی، سحر صاحبی، امیر حسین مرادی، خجسته جعفری، مهدی قربانیان، مصطفی خسروی بابادی، مهدیه محدثی، حسن نظریان، فروزان رستمی، آریا سلگی، بهزاد همایونی، احمد خلفانی، شراره مافی، سپیده صداقتیان، فرشید فاریابی، علیرضا ابوفاضلی، لقائیه بختیاری، جاوید مهتدی، مسعود نیکزادی، طاهر قادرزاده، خالد عبدالهی، میلاد محمدی، هلیا همدانی، نیما درمانی، مهدی عباسزاده، معصومه زمانی، مریم باقری، مهدی عسکری، مریم مرتضوی، حمید کرمانیان، صادق شریعتی، حمید اخلمدی، هنگامه هویدا، الهام رسولی، احسان پژوهنده، امید عبدالوهابی، صنم احمدزاده، محمد علی مدرسزاده، لیلا میرغفاری، حمیدرضا یزدانی، زهره اکبری ، صادق منصوری، امیر حسین میربهاری، عباس وحدانی، مریم شیرینسخن، گودرز ایزدی، مریم عبادی، محمد قهرمان، رضا رستمی، شیلا قاسمخانی، شیرین احمدی، صابر فرشباف، علی ثباتی، مجید بیتا، غزاله بها، سهیلا خوشبین، رحیم امیری، کیکاوس عنبری، دلارام غریبزاده، مسلم یوسفزاده، محمدجواد اصفهانی ، علیاکبر نجفی، سینا مسرور، مهرنوش اشترانی، مهیار اسدی، راحله احمدی ، نصرالله لشنی، نیلوفر فتحی، نرگس ظریفیان، مبینا کمساری، ملینا زاهدی، زهرا میرمحمد، مریم گنجی، امیر جلالینژاد، وحید لعلیپور ، اشکان خسروپور، ابراهیم طاهری، غزال عادلی، فهیمه بادکوبه، روزبهان امیری، مرتضی حسینی چوندری، جبار حاجی مرادی ، زرین جوادی، الناز اشرفی، دیاکو علوی، ژاله روحزاد، الهام صالحی، حسین سلمانی، مهدی فراحی شاندیز، سیاوش مسرور، سحر عسگری، کامبیز نوروززاده ، الهه شفاعتی، پیمان سالم، حمید قندی، علیرضا نعمانی، آسیه سپهری، محمد دارکش، مرتضی دلیریان، الینا الهبیگی، لطفاله جمشیدی، آسو جواهری، علی ملک پور، نینا دهقان، حوریه عرب، نیلوفر روحی، سنوور، ویدا امین، علیرضا اسکندریون ، ریحانه جاودان، فرشته قاسمیان، عادله خانزادی، میثم کمالی، عباس سعادتمند، شهرام نجفیان ، آیلار رزاقی، مریم وفادار، مریم نجفی ، صدف ستاری، احمد فیضی، متین سلیمانی، هدا کیانیراد، فیروزه فروردین، سمانه معیری، محمدمهدی اسماعیلی، مریم امیری جاه، نازلی کیوانی جم، محمد حسن ابراهیمی، شقایق بهزادی، مریم احمدی، مسعوده یعقوبی، متین سفیدگری، کیمیا فرخزاد، فریبا اصل تقی پور، علی طاهری، زینب سپهری، آیدا شادمان، غلامعلی شهریاری، بهاره احمدی، سمانه تنهایی، مریم پورمحمود، مریم عقیقی، کیان احمدپور، سعید تورک، شیوا قاسمی، رضا احمدیوند، جواد شرافتپور، نوید نادری، فرشید مقدم سلیمی، امیر غفاری، رؤیا رجبیخراسانی ، سعید مُلّایی ، محمدعلی حسنلو، یاسمین انصاری، سامی آلمهدی، زهرا جعفرپور، مژگان طاهرخانی، سهیلا میرزایی، سارا زارعی، میلاد رستمی، گلشید کریمیان، آنا امیرحسنی، محمد مهدیپور، مریم عقیقی، نسرین جهانگیری، شهین مرادزاده، مریم رئیسی، مهرشاد براتی، مصطفا عزیزی، رضا اسدآبادی، امیرحسین غلامپور، شبنم بهارفر، سپیده جدیری، فرید مرادی، نینا وباب، صدیقه باقری، نسرین حسینپور، جواد منتظری، ماریه نوری، گلاله هنری، زهرا رضایی، مهدی پرنیانچی، مجید ابراهیم پور، ساناز نامدار، مهران داودیان، مصطفی پورمحمدی، احمد جعفری، مسعود اکبری ، طوبی بوترابی، فرشید شعبانی، آرمان براری، آزاده شیرکوند، نصرت بهشتی، ساناز اسفندیاری، زهره رجبی، ابراهیم زراعتپیشه، علی اکبر حیدری، نسیم بلوطی، کاوه رضایی، سحر قربانی، ساغر سلیمانزاده، تیام خزاعی، مسعود منتظری، امیر حیدری، فرهاد عبدی، شروین طاهری، فریبا محمدی، ابوالفضل علیخانی، حجت دلگرم، تینا یونستبار، فرناز ادب، نغمه کرمنژاد، مریم سلیمیفر، حسین قوام، سام مظاهری، نگار میرلوحی، ریحانه طاهری، پیمان آلبومراد، محسن حسنی پور، فاطمه تاج، امین حسینی پور، امیر محمدی، عطا حسین زاده، جلیل شاه چشمه، مسعود زینالزاده، سعیدرضا اتحادی، سینا باستانی، مراد بتولروحی، کمال آتشبجان، نوید نبوی، سروش طالبی اسکندری، هادی حکیم شفایی ، ماهان جلال دوست، شهناز غفاری، یوسف زارع، بهزاد کورشیان، فرزاد چگینی، رضا نوروزی، زهرا نعیمی، نیما خادم ابوالفضلی، فاطمه نصیرپور، الناز بابایی، ندا خانی پویانی، ودود جوانی، جهانگیر ایزدپناه، هاشم حسینی، فریار مرتضوی، احمد پورمندی، داوود بایسته، علی ارومیهای، آرام محمدی، لیلی کهنه پوشی، محمد امین سعید پور، گلاویژ کهنه پوشی، مهسا صفایی، احمد فرهادی، رحمن عابدینی، الهام رستمی، فاطمه بهرامی، علی مهری، بشیر خادملو، فرح قادرنیا، کاملیا محبی، سپیده شهناز، حیاتقلی فرخ منش، نجمه قزوینی، حجت الله تجلی، نصرالله کارآزما، فیروزه بهمنش، یوسف زارع، سومان صمدی، پریا اسماعیلی، حوریه فرج زاده طارانی، مجید اماموردی، پریا اسماعیلی، محمد تقی فلاحی، سعیده بیرقدار، سونیا رضایی، علیرضا نعمتی، نوید میامی، مرضیه سنگسفیدی، آلاء فولادی، پروانه قاسمیان، محسن قنبری، محبعلی شادیان، بهروز بابایی، علی پرسان، امین هاشمی، مرتضی سامان پور، لیلا ابراهیمی، کاوه قائمی، هدیه افخمی تابان، پریوش کوهستانی، مهتاب محمودی، فرزاد نیکآئین، عتیق اروند، نسیم محمودی، شراره شاهرخی، فانوس بهادروند، شهرام موصلچی، نورا بیانی، منصور منصورنژاد، سما اوریاد، زهرا معمایی، جمیله حیدری، مهدی ملک، علیرضا شیرازی، مینو کیخسروی، علیرضا کاظمی، محمد اصلانی، فاضل گنجی، محمد مهدی عزیز کاظمی، آرمان صالحی، هلن کوثری، غزاله زرینزاده، محمدحسن کریمی، عالیه امیریان، علی محمدی، مهوش سلیمانی، شاپور سلیمانیپور، مهتاب صفرپور، افسانه ربیع زاده، سینا حبیبی، شروین منصوری، کوروش حسینی، جواد حسینی، سحرمطلبی، لاله ابر، ربابه رضایی، آرام مرادی ، فاطمه ابوالحسنی، شادی شریف زاده، ساسان واهبیوش، گلیتا حسینپور اصفهانی، فاطمه اسکندری، مینو طاهری، سهراب پورحسینی، فاطمه مهاجر، زهره تحویلیان، امیر چمنی، فاطمه نصر، ناهید مهتدی، مدحت واقعی، بابک بیات، آذر کوهی، مینا کوهی، اسماعیل قنبری، نصرت یزدانی، نادیا بهاری ، فرشاد فتحیان، فاطمه نعمتی، مریم بهاری، سیاوش ثابتی، مینا بهاری، حبیب بیگی، صابر عباسیان، قاسم فلاح، رقیه شکوهی مقدم ، آذر احمدی، خشایار رازقندی، اسم لیلا غروی، عیسی فصیحی، کیمیا اژیر، لیلا کوچکی، مریم چالابه، مهشید نوروزی، هما میرتیموری، لیدا اسماعیلی، مریم کبیری، لیلا احمدوند، فرهاد قاسمی، شهره شفیعی، محمود معمارنژاد، سعید فرهودینیا، علیرضا محمدی، امید امیدوار، همایون جعفری ، علیرضا باقری، باهره علمداری، جمیله روحزنده، حسین مختاری، پرویز محمدی، حمیدرضا نائیج، بهجت بیدار، مریم یوسفی، فریده نایبزاده، احد ابراهیمی، مهرداد دلیری، یاسمین حشدری، کامران الهمرادی، هدیه احمدی، آمنه حجتی، منیره مشعری.
يكشنبه ۲۳ ارديبهشت ۱۴۰۳ -
Sunday 12 May 2024
|
ايران امروز |
امروز جنگ غزه وارد هشتمین ماه خود میشود. علیرغم ادامه حمایت احزاب دستراستی کابینه اسرائیل از نخستوزیری نتانیاهو، اسرائیل و بهویژه شخص نتانیاهو از دیروز که این کشور کنترل گذرگاه رفح را در دست گرفت ایزولهتر از همیشه در ۷ ماه گذشته شده است. شواهد زیر تاییدکننده این وضعیت تاریخیسیاسی برای اسرائیل و نخستوزیر آن است:
۱. حماس آتشبس را پذیرفت و اسرائیل نپذیرفت.
۲. فشار داخلی در اسرائیل برای از مذاکره و توافق با حماس برای از دست ندادن فرصت و آزادی گزوگانها افزایش یافته است.
۳. آنتونیو گوترش دبیرکل سازمان ملل و نماینده سیاست خارجی اتحادیه اروپا جوزپ بورل ورود اسرائیل به رفح و نپذیرفتن آتش بس از سوی اسرائیل را بطور صریح مورد انتقاد قرار دادند.
۴. امریکا برای اولینبار از آغاز جنگ در ۷ اکتبر، تحویل سلاح به اسرائیل را متوقف کرده است.
۵. نماینده سازمان ملل درباره افزایش میزان مرگ و میر بویژه کودکان بهخاطر گرسنگی و قحطی هشدار داده است.
۶. تظاهرات دانشجویی امریکا در حمایت از فلسطینیها و مخالفت با کشتار اسرائیل در غزه به برخی دانشگاههای اروپا رسیده و در حال گسترش است. چنانکه روز گذشته در کپنهاگ، برلین و آمستردام تظاهرات دانشجویی علیه اسرائیل بودیم.
۷. ظاهرا امریکاییها با حضور نماینده سازمان سیا موافق پیشنهاد آتشبس مطرح شده از سوی مصر و قطر و با تغییراتی پذیرفته شده توسط حماس بودهاند.
کشورهای غربی و مهمتر از همه امریکا علیرغم هشدارهای متعدد به اسرائیل در مورد کشتار غیرنظامیان و ورود به رفح، هیچ اقدام عملی جدی برای جلوگیری از ورود اسرائیل به این منطقه و پایان دادن به کشتار در غزه نکردهاند. اگر مذاکرات جدید که از سوی دو طرف به عنوان آخرین فرصت نجات گروگانها اعلام شده است نیز به نتیجه نرسد، شکست بزرگتری نصیب کابینه دست راستی اسرائیل به رهبری نتانیاهو خواهد شد. هرچند مرگ، ویرانی و مصیبت نیز برای مردم غزه ادامه خواهد یافت.
فشارها کشورهای غربی به اسرائیل برای توافق یا پایان بمباران غزه و تسهیل رسیدن مواد غذایی و پزشکی به غزه تشدید خواهد شد. به احتمال زیاد فشار و تظاهرات داخلی در داخل اسرائیل برای توافق با حماس و آزادی گروگانها و یا کنارهگیری نتانیاهو و تحولات سیاسی در دولت اسرائیل افزایش خواهد یافت و شاهد گسترش اعتراضات دانشجویی در دیگر کشورها خواهیم بود.
■ در جنگ ویتنام همه به اصطلاح جناحهای مترقی آن زمان به حمایت از ویت کنگها و وینتام شمالی برخاسته و بسیج شدند و اصلا کسی در حقانیت ویت کنگها شکی نکرده که تاریخی متفاوت خواهند ساخت اما نتیجه میراث هوشی مین به کجا رفت و چه شد که الان ویتنام با آزادسازی اقتصادی و نفی رویاهای آرمانگرایانه و رابطه نیکو با خصم خود امریکا از پیشرانهای توسعه و پیشرفت در جهان شد. اگر توسعه در هماهنگی با جهان پیشرو حاصل میآید پس فایده اینهمه خرابی و کشتار چه بود؟ مگر نمیشد با انتخاب راه درست سریعتر و کم هزینهتر به این دستاوردها رسید همان راهی را تایوان وکره جنوبی و تایلند بدون این همه مشقت و هزینه وتلفات طی کرده و یا طی میکنند. حالا همان قضیه فلسطین و دست زدنها و هورا کشیدن ها و تحریک احساسات عمومی در کار است. حال آنکه سرانجام این مردم نگون بخت که در اسارت عصبیت ها و عملیات نظامی و تروریستی هستند سرانجام به همان راهحل ویتکنگها و وارد شدن در اقتصاد جهانی میرسند و دیگر قهرمان آنها نه هوشی مین و یحیی سنیوار بلکه بنسلمانها و حاکمان دوبی و امارات خواهند شد. آیا دیگر نباید از تاریخ درس گرفته و در جهت درست آن بایستیم.
بهرنگ
■ بهرنگ گرامی
میگویند معما چو حل شود آسان گردد. یادتان هست که در ۱۳ آبان ۵۸ چه غوغائی بعداز بالا رفتن حزب الهیها از سفارت آمریکا در تهران و جهان راه افتاد؟ در پشت آن همه شعار ها و بیا و بروی انقلابیون جهان به ایران معاملهای کثیفی بین حزب جمهوریخواه آمریکا و حکومت خمینی صورت گرفت که هیچ کس و حتی سازمانهای جاسوسی و ضد جاسوسی جهان بو نبردند. حکومت ایران ۴۴۴ روز گروگانها را نگاه داشت تا ریگان در انتخابات ۱۹۸۰ جیمی کارتر را شکست دهد. ماجرای معامله پنهانی حکومت خمینی و ریگان تا سال ۱۹۸۶ ادامه داشت که تصادفی با سفر مک کارلین(نماینده ریگان) به تهران توسط جناح های تندروی حکومت خمینی فاش و افتضاح «ایران گیت» باردیگر سیاست های غیر قانونی و پنهانی ریاست جمهوری آمریکا را رسانهای کرد. حال آن معامله در مجموع چه تاثیری در فرآیند قدرت گیری حکومت خمینی و رشد واپسگرائی در ایران و سراسر منطقه و جهان داشت را نگارنده نمیتواند ارزیابی کند. ولی اگر در آن زمان قادر به برخورد هوشیارانه و مسئولانه بودیم میتوانست پوپولیسم و غوغاسالاری را کاهش دهد. دریغ که قدر تهای جهانی و رسانههای آنها میتوانند مسیر اذهان را به هر طرف که می خواهند سیر دهند
کامران امیدوارپور
يكشنبه ۲۳ ارديبهشت ۱۴۰۳ -
Sunday 12 May 2024
|
ايران امروز |
اعتصاب طلافروشان در واکنش به اجرای سامانه جامع تجارت چند روزی است به مشهد رسیده اما این بار نهتنها مذاکره و دلجویی صورت نگرفته، بلکه بعد از گذشت چند ساعت از شروع اعتراض، پاساژهای بزرگ طلا در مشهد پلمب شده و درِ برخی از آنها را جوش دادهاند!
به گزارش تجارتنیوز، اعتصاب طلافروشان که از آذر سال گذشته به طور جستهگریخته و بر سر سامانه جامع تجارت در شهرهای مختلف از جمله تبریز، تهران، مشهد و اصفهان شکل گرفت با وعده رسیدگی از سوی نهادهای مسئول آرام شده بود. بر این اساس، اجرایی شدن این سامانه، از سال ۱۴۰۲ به فروردین امسال موکول شد.
اعتراضات صنف طلای مشهد از کجا شروع شد؟
غائله این اعتراضات بدون نتیجه مشخصی تمام شد، اما طلافروشان مشهد هنگام بازگشایی بازارها در روز یکشنبه ۱۶ اردیبهشت، اقدام به اعتراض نسبت به اجرای سامانه مذکور کردند؛ اما این بار برخلاف سایر شهرها بعد از گذشت کمتر از هشت ساعت از شروع اعتراضات، واحدهای صنفی و پاساژهای بزرگ طلا در مشهد پلمب شد.
تجارتنیوز با برخی از طلافروشان مشهدی برای بررسی موضوع پلمب واحدهای صنفی گفتوگو کرده و از جزئیات این موضوع مطلع شده است.
مگر ما قاچاق یا تقلب کردهایم؟!
یکی از طلافروشان پاساژ مدرس مشهد در گفتوگو با تجارتنیوز میگوید نگرانی از دریافت مالیات بر عایدی و همچنین میزان امنیت سامانه جامع تجارت، از جمله مسائلی است که در ارتباط با این سامانه حل نشده و طلافروشان در اعتراض به این موضوع، روز یکشنبه کرکره مغازهها را پایین کشیدهاند.
یکی دیگر از فعالان صنفی با اشاره به اینکه در هیچ شهری واحدهای صنفی به دلیل اعتراض و اعتصاب پلمب نشدهاند میگوید: «مگر ما قاچاق و گرانفروشی یا تقلب کردهایم که واحدهایمان را پلمب کردند؟ اگر این تخلفات صورت بگیرد بعد از اخطار، واحد صنفی ۱۵ روز فرصت دارد، اما درباره ما بدون اطلاع این کار را انجام دادهاند.»
اتحادیه طلای مشهد هنگام پلمب واحدهای صنفی در کنار استانداری بود!
یکی از فعالان پاساژ طلا در مشهد با اشاره به اینکه در زمان پلمب واحدها، استانداری، فرمانداری و رئیس اتحادیه طلای این شهر همه با هم بودند و اقدام به تعطیل کردن واحد صنفی کردند میگوید: «کل پاساژ مدرس، پاساژ ارگ و مغازههای حاشیه آزادشهر را پلمب کردهاند و در برخی از پاساژها کرکرههایشان را نیز برای ممانعت از رفتوآمد جوش دادهاند!»
باید برای فک پلمب اظهار پشیمانی کنید!
یکی از طلافروشان مشهدی به تجارتنیوز میگوید: «گویا رئیس اتحادیه گفته بیایید اتحادیه و اظهار پشیمانی کنید و تعهد دهید؛ در حالی که ما هنوز مشکلمان در ارتباط با این سامانه حل نشده و به اعتراضمان رسیدگی نشده است! ما همچنان امیدواریم این موضوع پیگیری شود تا به نتیجه برسیم. اگر میخواستیم این شرایط را قبول کنیم که مغازههایمان را نمیبستیم!»
ناامنی سامانه مالیاتی امنیت طلافروشان را تهدید میکند
طلافروشان مشهدی معتقدند این قانون نواقص زیادی دارد و همانند قانون مالیات بر ارزش افزوده که بعد از چند سال حذف شد این قانون نیز اجرایی نمیشود. آنها میگویند اگر اطلاعات این سامانه هک شود خانوادههایشان امنیت جانی ندارند.
برخی فعالان صنف طلا در گفتوگو با تجارتنیوز گلایه و عنوان میکنند: «ما با کمترین سرمایه مستقل شدیم، زحمت میکشیم و مالیات میدهیم. آنها میگویند ما علاوه بر مالیات بر درآمد، مالیات بر ارزش افزوده را که مخصوص مشتری است و نمیتوانیم بگیریم گردن بگیریم، اما سر سال باید به دارایی مالیات بر ارزش افزوده مشتری را هم بدهیم!»
غائله اعتصاب طلافروشان مشهد هنوز ادامه دارد و پس از گذشت دستکم چهار روز، خبری از بازگشایی طلافروشیهای پلمبشده نیست. این در حالی است که به گفته طلافروشان، اتحادیه طلای مشهد که باید نماینده صنف باشد، در کنار ارگانهای دولتی ایستاده است.
يكشنبه ۲۳ ارديبهشت ۱۴۰۳ -
Sunday 12 May 2024
|
ايران امروز |
يكشنبه ۲۳ ارديبهشت ۱۴۰۳ -
Sunday 12 May 2024
|
ايران امروز |
محمدحسن نجمی / روزنامه اعتماد
«اعتماد» ارقام و اعداد جداول ۹ و ۱۲ بودجه ۱۴۰۳ را بررسی میکند
بودجههای سالیانه، معمولا چندین پیوست دارند که در این پیوستها، دخل و خرج دولت محاسبه میشود؛ این دخل و خرج قاعدتا باید تراز باشند.
برخی از ارقامی که در بخش جداول بودجههای سالانه میآید حساسیت افکار عمومی را در پی دارد؛ اعدادی که برای برخی دستگاهها، نهادها و سازمانها ارایه میشوند و هزینه آنها باید طبق آن اعداد در یک سال آینده پرداخت شود. ممکن است برخی بگویند این ردیفهای بودجه، در مقایسه با رقم کل بودجه سنواتی کشور، رقمی خرد و کماهمیت است، ولی این نظر از دو سو قابل نقد است؛ نخست آنکه این رقمهای به قول آنها کوچک، وقتی تجمیع شوند، رقمی بزرگ میشوند که آن زمان قابل توجه و چشمگیر خواهند بود.
از سوی دیگر این اعداد بالاخره از بیتالمال و جیب مردم پرداخت میشود. از دیگر سو، این بودجهها به دستگاهها و سازمانهایی اعطا میشوند که رهاورد آنها از محل بودجههای میلیاردی و بعضا هزار میلیاردی مشخص نیست و دستگاههای بالاسری آنها، هیچگاه گزارشی از چگونگی هزینهکرد بودجههای این دستگاهها برای افکار عمومی منتشر نکردهاند.
بسیاری از این دستگاهها، در جداول فرعی بودجه قرار گرفتهاند؛ مانند جداول ۱-۷، ۹ و ۱۲.
پس از جدول شماره ۷، جدولی آمده با نام «اعتبارات ردیفهای متفرقه منتقل شده به جدول شماره ۷ دستگاههای اجرایی» که شماره این جدول ۱-۷ قید شده است.
در این جدول بسیاری از دستگاهها و نهادها بودجههایی جدا از جدول ۷ دارند که به این جدول منتقل شدهاند. لازم به ذکر است که اعداد قید شده در گزارش، بر اساس لایحه تقدیمی دولت است و به دلیل عدم انتشار گزارش کمیسیون تلفیق، به تغییرات احتمالی دسترسی نبود.
هزینههای مجلس جدید و انتخابات دور دوم
در یکی از این ردیفها، مجلس شورای اسلامی قرار دارد که مبلغ ۲۰۰ میلیارد تومان بابت «هزینههای شروع دوره جدید مجلس» قرار است پرداخت شود. مجلس دوازدهم، اوایل خرداد ماه آینده افتتاح میشود.
انتخابات مجلس دوازدهم، اسفند ماه پارسال برگزار شد، اما تکلیف ۴۵ کرسی از ۲۹۰ صندلی مجلس مشخص نشده است و اواخر اردیبهشت ماه جاری، دور دوم انتخابات برگزار خواهد شد.
در جدول ۱-۷ برای برگزاری انتخابات ۵۰۰ میلیارد تومان تخصیص یافته است؛ قاعدتا به سبب اینکه انتخابات دیگری در طول سال ۱۴۰۳ غیر از دور دوم مجلس شورای اسلامی برگزار نمیشود، این رقم باید مربوط به برگزاری این انتخابات باشد.
خرج سفرهای استانی رییسی
ردیف دیگری که از آن وزارت کشور است، ۱۱۰ میلیارد تومان برای «هزینههای ضروری استانداران (توزیع استانی و خارج از شمول) و سفرهای استانی رییسجمهور» تخصیص داده شده است.
همچنین در ردیف دیگری متعلق به وزارت کشور، برای «تامین زیرساختها و هزینههای پشتیبانی از سفرهای زیارتی اربعین»، مبلغ ۱۰۰ میلیارد تومان تعیین شده است.
کمک به برنامههای شانگهای و بریکس
وزارت امور خارجه هم از این جدول دو ردیف سهم دارد؛ نخستین آن با موضوع «کمیته پیگیری حقوقی و بینالمللی پرونده شهید سلیمانی» است که ۸۰ میلیارد و ۲۰۰ میلیون تومان به آن اختصاص داده شده است. ردیف دوم نیز بابت «کمک به اجرای برنامههای ویژه اقتصادی در حوزه بریکس و شانگهای» است؛ این ردیف هم ۲۰۰ میلیارد تومان خرج دارد.
رایزنی فرهنگی و مرکز اسلامی در آفریقای جنوبی
سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی که خودش ذیل وزارت ارشاد، ۲ هزار و ۸۲۱ میلیارد تومان بودجه عمومی و اختصاصی دارد، طبق جدول ۱-۷ بناست جهت «رایزنی فرهنگی آفریقای جنوبی» نیز ۲۶ میلیارد تومان دریافت کند.
نهادهای مذهبی جمهوری اسلامی در آفریقای جنوبی، یک سهم دیگر هم در بودجه دارند؛ مجمع جهانی اهل بیت که در جدول ۷ رقمی معادل ۲۸۲ میلیارد تومان بودجه عمومی و اختصاصی دارد، در جدول ۱-۷ نیز برای «مرکز اسلامی آفریقای جنوبی» بودجهای معادل ۶ میلیارد تومان دارد.
هزینههای یک قانون پرهزینه
سازمان انرژی اتمی ایران نیز که در ردیفهای عمومی و اختصاصی بودجه، سهماش ۲ هزار و ۹۰۰ میلیارد تومان پیشبینی شده، در جدول ۱-۷ هم سهمی دارد؛ سهم از بابت همان قانونی که مجلس یازدهم در دولت حسن روحانی آن را مصوب کرد و به قول دولتیها، دست مذاکرهکنندگان برای هرگونه احیای برجام را بست؛ قانون «اقدام راهبردی برای لغو تحریمها و صیانت از منافع ملت ایران».
این قانون که مانع احیای برجام و همچنین به بنبست کشاندن تلاشهای دولت دوازدهم شد، در بودجه امسال هم برای اجرایش، ردیف مستقل دارد. در همین جدول ۱-۷، برای «اجرای قانون اقدام راهبردی برای لغو تحریمها و صیانت از منافع ملت ایران» مبلغ ۶۴۰ میلیارد تومان پیشبینی شده است. از این بین ۵۰ میلیارد تومان مربوط به غنیسازی و گداخت هستهای و ۳۰ میلیارد تومان مربوط به تحقیقات راهبردی هستهای خواهد بود.
در جدول ۹ نیز برای «شرکت مادر تخصصی تولید و توسعه انرژی اتمی ایران» و «مدیریت سوخت نیروگاه اتمی بوشهر» که ذیل سازمان انرژی اتمی قرار دارد، ۷۰۰ میلیارد تومان در نظر گرفته شده است.
کمک به صدا و سیما!
ردیفی سنگین در این بین وجود دارد که مطابق معمول، مرتبط با صداوسیما میشود؛ ۴ هزار و ۷۷۶ میلیارد تومان بابت «توسعه کمی و کیفی برنامههای تولیدی پویانمایی، مستند فیلم و سریال» به این سازمان تخصیص داده شده است. سازمان صدا و سیما در جدول ۷، رقمی معادل ۲۲ هزار و ۲۰۷ میلیارد تومان بودجه دارد.
در بودجه امسال، غیر از آن جدول اصلی یا همان جدول ۷ و پیوستهایش، دو جدول دیگر به شمارههای ۹ و ۱۲ ردیفهای فرعی و متفرقه بودجه را آورده است.
در جدول ۹ چه خبر است؟
در جدول شماره ۹ بودجه که با عنوان «برآورد اعتبارات ردیفهای متفرقه سال ۱۴۰۳» آمده، بودجههای متفرقه دایم و موقت و همچنین کمکهای اعطا شده قید شده است. در این بخش همچنین مصارف بودجههای اختصاصی نهادها، سازمانها، موسسات و دستگاهها که در جدول ۷ ذکر شده را مشخص کرده است.
جدول ۹ ردیفهای زیر ردیفهای متعددی دارد؛ یکی از ردیفهای این جدول، به «حمایت از تولید گوشیهای هوشمند داخلی» تعلق دارد؛ دولت در بودجه پیشنهادی خود برای این امر، ۵۰۰ میلیارد تومان درنظر گرفته است.
هزار و ۵۰۰ میلیارد تومان برای «نهادهای وابسته» به وزارت کشور
یک ردیف سنگین نیز در جدول شماره ۹ دیده میشود؛ دستگاه متولی آن وزارت کشور است و موضوع آن، «جبران تلاش کارکنان دارای عملکرد برجسته وزارت کشور و سازمانها و نهادهای تابعه و وابسته از طریق پرداختهای غیر مستمر»؛ مبلغ در نظر گرفته شده، یک هزار و ۵۰۰ میلیارد تومان است. مشخص نیست این ردیف اعتبار اختصاصی برای وزارت کشور، با چه توجیه و دلیلی پیشبینی شده است؛ چرا که کارمندان و کارکنان سایر دستگاهها نیز در همین ساختار مشغول کار هستند. در این رابطه پاسخ داده نشده که آیا کارکنان وزارت کشور قرار است عملکرد خاصی غیر از آنچه در حال اجرای آن هستند، انجام دهند یا خیر؟ در این ردیف مشخص نشده که این هزار و ۵۰۰ میلیارد تومان دقیقا در کدام نهاد وابسته و تابعه قرار است هزینه شود. نیروی انتظامی یکی از نهادهای تابعه وزارت کشور است.
کارگروه ملی زیارت
ردیف دیگری در جدول ۹، برای «توسعه فرهنگ و خدمات زیارتی با محوریت شهرهای مشهد، قم، شیراز و شهرری» دیده شده که ذیل «کارگروه ملی زیارت» است. برای این ردیف، ۳۵۰ میلیارد تومان اعتبار درنظر گرفته شده است. برای «کمک به احداث زائرسرا و موزه آستان قدس رضوی» نیز در یک ردیف جداگانه، ۵۰۰ میلیارد تومان بودجه در نظر گرفته شده است.
استرداد مالیات شرکتها و موسسات وابسته به آستان قدس
در یکی از ردیفهای جدول ۹، ردیفی با نام «استرداد مالیات شرکتها و موسسات وابسته (جمعی-خرجی)» وجود دارد که به «آستان قدس رضوی» مربوط میشود. رقم این ردیف، ۳۷۹ میلیارد تومان است. این رقم کمی کمتر از رقمی است که در بخش درآمدی و ذیل درآمدهای مالیاتی بابت «مالیات شرکتها و موسسات وابسته به آستان قدس (جمعی-خرجی) » آمده است؛ در ردیف درآمدهای مالیاتی، ۳۸۹ میلیارد تومان درآمد از این محل پیشبینی شده است.
باز هم هزینه برای انتخابات
برگزاری انتخابات دیگر موضوعی است که در جدول ۹ هم آمده است؛ غیر از ۵۰۰ میلیارد تومان جدول ۱-۷، در این جدول هم پیشبینی شده شورای نگهبان ۴۴ میلیارد تومان و وزارت کشور ۱۷۶ میلیارد تومان برای برگزاری انتخابات بودجه دریافت کنند. مشخص نیست که آن ۵۰۰ میلیارد تومان و این دو رقم چه تفاوتی به لحاظ محل هزینهکرد دارند.
«تهیه برش استانی نقشه مهندسی فرهنگی کشور»
«تهیه نقشه مهندسی فرهنگی» از جمله ردیفهای دیگری است که احتمالا در شورای عالی انقلاب فرهنگی دنبال میشود؛ به هر شکل، برای ردیفی تحت عنوان «تقویت بنیه فرهنگی استانها و تهیه برش استانی نقشه مهندسی فرهنگی کشور» مبلغ یک هزار میلیارد تومان در نظر گرفته شده است.
۵۰ میلیارد تومان برای کمک به حوزه علمیه امیرالمومنین تهران
در این میان برخی ردیفهایی هم وجود دارند که بیشتر به ردیفهای شخصی شبیه هستند؛ مثلا ۵۰ میلیارد تومان برای «کمک به تکمیل ساختمان حوزه علمیه امیرالمومنین تهران (لویزان) ». این حوزه علمیه به ریاست «علیرضا تقوایی» سال ۱۳۸۸ تاسیس شده است. او منصب حکومتی یا دولتی ندارد؛ اما اظهارنظرهای او نشان میدهد از مخالفان سرسخت دولتهای حسن روحانی بوده و میتواند در زمره محافظهکاران تندرو قرار بگیرد.
تقوایی متولی این حوزه علمیه، سال ۱۳۹۴ برای انتخابات خبرگان رهبری نامزد شده بود اما از سوی شورای نگهبان رد صلاحیت شد؛ او در این باره گفته بود: «آقا فرمودند از شورای نگهبان دفاع کنید. شورای نگهبان در این دوره، بنده را تایید صلاحیت نکردند، در صورتی که امتحان دوره قبل انتخابات خبرگان را قبول شده بودم و در این دوره، یک روز قبل از امتحان، خود آقای جنتی به من خبر داده بودند که شما قبولید و نیاز به آزمون مجدد ندارید؛ حتی ایشان با آقای مومن هم مشورت کرده بودند، لذا من هم نرفتم و وقتی که نرفتم، به بنده خبر دادند که رد شدید. اعتراض هم انجام شد، اما جوابی ندادند. با این حال، شورای نگهبان را قبول دارم و دعایشان میکنم و در مجامع عمومی نیز تاییدشان میکنم.»
او گفته بود که «ما به آقای جنتی صد درصد رای میدهیم. به آقای یزدی، به آقای مومن، به آقای مدرسی و سایر بزرگان جامعه مدرسین و شورای نگهبان رای میدهیم تا در دهان دشمن کوفته باشیم.»
او همچنین از علاقهمندان به مصباحیزدی است؛ در سخنانی پیش از انتخابات خبرگان رهبری در سال ۹۴ گفته بود: «نورانیت و روحانیت واقعی در آیتالله مصباحیزدی وجود دارد و دستشان نیز مانند بعضی از افراد آلوده به حرام، آلوده نیست. آیتالله مصباح نه رانتخوار است و نه اختلاسی کرده است. آیتالله مصباح پاک و پاکیزه و طاهر هستند و ما صد در صد به وی رای میدهیم و در واقع عشق ما این است که به وی رای دهیم. رهبری نیز فرمودند که ایشان، ایدئولوگ نظام هستند.»
۱۵۰ میلیارد تومان برای «مجتمع تربیتی- آموزشی حضرت مهدی»
یک ردیف بودجه دیگر هم در جدول ۹ دیده میشود؛ رقم آن ۱۵۰ میلیارد تومان است و قرار است بابت «کمک به احداث و تجهیز مجتمع تربیتی- آموزشی حضرت مهدی (عج) » پرداخت شود.
در وبسایت این مجتمع آمده: «مجتمع تربیتی- آموزشی حضرت مهدی (عج) به عنوان جامعترین پردیس تربیتی- آموزشی جهان تشیع، با هدف افزایش ظرفیت تربیت و آموزش کودکان، نوجوانان و جوانان، به ارایه خدمات آموزشی، فرهنگی و اجتماعی هدفمند و تربیتمحور میپردازد. این کلانپروژه تربیتی در زمینی به وسعت ۵ هکتار با ۹۰.۰۰۰ متر مربع زیربنا با اجزایی متنوع در حال ساخت است. شما نیکاندیش گرامی میتوانید با مشارکت در ساخت این مجتمع بزرگ، ضمن بهرهمندی از اجر معنوی وقف و موقوفه مشارکتی به نام امام زمان (عج)، گامی بلند در راستای زمینهسازی ظهور و تربیت نسلی مهدویبردارید.»
این مجموعه شامل، «مسجد»، «اردوگاه»، «مرکز فرهنگی»، «مجموعه خوابگاهی»، «واحدهای تجاری و اشتغالزایی»، «مرکز مشاوره»، «کتابخانه»، «مهدکودک»، «مدارس ابتدایی»، «مدارس متوسطه»، «مدارس علمیه»، «مدرسه عالی»، «سلف سرویس»، «مرکز همایش»، «مدرسه علمیه خواهران» و «مجموعه ورزشی» میشود.
طبق آنچه در وبسایت «مجتمع تربیتی- آموزشی حضرت مهدی» آمده، هزینه فاز اول این پروژه، ۱۰ میلیارد تومان نوشته شده و بنا بر اعلام در این وبسایت، ۵۹۱ میلیون و ۷۹۰ هزار تومان تامین شده است. از سوی دیگر تعداد ۲۰۰ هزار سهم فاز اول وجود دارد که از این بین ۹۳ هزار و ۴۹۱ سهم، «وقف شده» هستند.
۸۳۰ میلیارد برای ساخت ساختمان مجلس
طرح «شهیداللهداد» که برای «احداث ساختمان مجلس» است، یک ردیف بودجه دارد؛ طبق این ردیف، برای احداث ساختمان مجلس، مبلغ ۸۳۰ میلیارد تومان بودجه اختصاص داده شده است. مجلس یک ردیف اعتبار دیگر هم در این جدول دارد که برای «سامانه هوشمندسازی قوه مقننه» است؛ مبلغ اعتبار این مورد هم ۳۰ میلیارد تومان دیده شده است. «ایجاد سامانه هوشمندسازی مجلس شورای اسلامی» ردیف دیگری مرتبط با مجلس است که در این ردیف جداگانه، ۱۷۰ میلیارد تومان برای آن بودجه در نظر گرفته شده است.
«صندوق توسعه قرآنی کشور» ذیل «سازمان تبلیغات اسلامی»، صاحب ۵۰ میلیارد تومان اعتبار شده است. در این بین اما برای «توسعه زیرساختها و ارتقاء خدماترسانی جزیره ابوموسی» تنها ۷۰ میلیارد تومان بودجه در نظر گرفته شده است.
در جدول ۱۲ چه خبر است؟
جدول دیگری در بخش دوم بودجه وجود دارد به نام جدول شماره ۱۲؛ «جدول تفصیلی بند ب تبصره ۱۳ قانون بودجه ۱۴۰۳» که محل «هزینهکرد یک درصد از هزینههای شرکتهای دولتی موضوع ماده ۵ قانون مدیریت خدمات کشوری» است.
۴۲ هزار میلیارد تومان برای اجرای قانون جوانی جمعیت
بودجه اختصاصی در نظر گرفته شده برای «دبیرخانه ستاد حمایت از خانواده و جوانی جمعیت» در این جدول دو زیرمجموعه دارد؛ تمام بودجهای که برای این ردیف آمده یک هزار و ۷۰۰ میلیارد تومان است که تمام آن، بابت «ترویج فرهنگ فرزندآوری و اقدامات موثر در راستای جوانی جمعیت» خواهد بود. یک زیرمجموعه دیگر تحت عنوان «تدوین برنامه ساماندهی روشهای جایگزین نوین در حوزه ناباروری از جمله رحم اجارهای، فریز تخمک، ساماندهی مراکز ارایهدهنده این خدمات» آمده که هیچ بودجهای به این زیرمجموعه تعلق نگرفته است.
این البته تنها مربوط به دبیرخانه این ستاد میشود. «دبیرخانه ستاد حمایت از خانواده و جوانی جمعیت» هم در جدول ۹ بودجهای معادل هزار میلیارد تومان در نظر گرفته شده است.
مجموع بودجه اجرای قانون جوانی جمعیت، در جدول شماره ۲۳ لایحه بودجه آمده است؛ «پیشبینی اعتبار جوانی جمعیت در لایحه بودجه ۱۴۰۳» در انتهای جداول بودجه قرار گرفته که همه موارد مرتبط با اجرای این قانون را تجمیع کرده است. جمع بودجه در نظر گرفته شده برای اجرای قانون جوانی جمعیت، بیش از ۴۲ هزار میلیارد تومان است.
هزینههای وزارت ارشاد
در این جدول، ذیل وزارت ارشاد، چندین بند دیگر هم آمده است؛ بودجههای اختصاصی دستگاهها و نهادها که در جدول ۷ آمدهاند، در جدول ۱۲ مشخص شده که محل هزینهکرد آنها در چه مواردی باید باشد.
برای «تولید پویانمایی و بازیهای رایانهای و زنجیره صنایع فرهنگی مرتبط با آن در راستای تقویت باورهای دینی و ملی و پرورش اجتماعی نسل کودک و نوجوان» ۵۰۰ میلیارد تومان، «تقویت بنیه فرهنگی استانها و حمایت از اقدامات موسسات فرهنگی، هنری و قرآنی کشور» هزار میلیارد تومان، «اقدامات موثر برای ترویج مد و لباس منطبق با اصالتهای ایرانی اسلامی و در دسترس شدن آنها و برنامههای ایجابی و گفتمانساز عفاف و حجاب (ستاد هماهنگی فرهنگی و اجتماعی دولت)» ۵۰۰ میلیارد تومان، «تقویت و توسعه فعالیتهای هنری مانند تئاتر و موسیقی با رویکرد موضوعات ملی، دینی و انقلابی، حل آسیبهای اجتماعی، امیدآفرینی، تقویت خانواده، ترویج عفاف و حجاب» ۲۵۰ میلیارد تومان، «تقویت برنامههای حفظ قرآن کریم بر مبنای برنامه هفتم توسعه و گسترش رویدادها و محافل قرآنی و جلسات خانگی قرآن» ۶۲۰ میلیارد تومان، «تقویت جریان کادرسازی و پرورش سرمایه انسانی حوزه فرهنگ، هنر و رسانه انقلاب اسلامی» ۲۵۰ میلیارد تومان عمده خرجهایی است که ذیل ردیف وزارت ارشاد در جدول ۱۲ آمده است.
همچنین ذیل وزارت ارشاد، بندی برای «کمک به سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی» دیده شده که مبلغ آن، ۲ هزار میلیارد تومان است. مجموع بودجه تخصیص یافته به وزارت ارشاد در این جدول، ۹ هزار و ۱۷۰ میلیارد تومان است.
هزینههای سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی
در جدول شماره ۱۲، محل هزینهکرد بودجه اختصاصی سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی که یک هزار و ۴۰۰ میلیارد تومان است، مشخص شده است؛ از این بین، یک هزار و ۱۰۰ میلیارد تومان آن برای «تقویت فعالیتها و تولیدات موثر فرهنگی بینالمللی در جهت تقویت گفتمان انقلاب اسلامی و معرفی فرهنگ، تاریخ، ادبیات و مفاخر کشور در سطح بینالمللی» تخصیص یافته است.
«حمایت از برنامههای فرهنگی مجمع جهانی فقه اسلامی» و «حمایت از برنامههای مجمع جهانی صلح اسلامی» هر کدام سهمی ۵۰ میلیارد تومانی از بودجه کشور دارند. «حمایت از فعالیتهای فرهنگی صندوق بلاغ درخارج از کشور» نیز صاحب بودجهای ۲۰۰ میلیارد تومانی است. طرح بلاغ مربوط به مبلغین در خارج از کشور است.
مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی که ۱۰۰ میلیارد تومان بودجه اختصاصی دارد، باید این مبلغ را برای «توسعه همکاریهای فرهنگی بینالمللی، برگزاری دورههای آموزشی و توجیهی و ایجاد، حمایت و اعزام» هزینه کند. مبلغ قید شده در ردیف بودجه این مجمع در جدول اصلی، ۱۱۲میلیارد تومان درنظر گرفته شده است.
حمایت از شبکه ماهوارهای ثقلین
مجمع جهانی اهل بیت هم که غیر از ۲۰۶ میلیارد تومان ردیف بودجهاش در جدول اصلی، ۵۰ میلیارد تومان بودجه اختصاصی دارد، در جدول ۱۲ مشخص شده که این ۵۰ میلیارد تومان بابت چه موضوعی باید هزینه شود. طبق جدول ۱۲، «حمایت از فعالیتهای فرهنگی و دینی در خارج از کشور (شبکه ثقلین)» محل هزینهکرد ۵۰ میلیارد تومان بودجه اختصاصی خواهد بود.
شبکه ثقلین یک شبکه ماهوارهای است. سال ۱۳۹۹ رضا رمضانی، دبیرکل مجمع جهانی اهل بیت گفته بود: «شبکه ماهوارهای ثقلین به زبان عربی با داشتن ۱۸میلیون مخاطب دارای ارزش و برکات زیادی است.»طبق آنچه در وبسایت این شبکه آمده، غیر از تهران و قم، شبکه ماهوارهای ثقلین، در «استانبول» ترکیه، «دمشق» سوریه، «نجف» عراق، «بیروت» لبنان، «غزه» فلسطین، «صنعا» یمن و هلند دفتر دارد.
این شبکه با شبکههای مذهبی دیگر در سایر نقاط جهان نیز تعاملاتی دارد. مهر ماه سال گذشته «محمدکاظم کاظمی، مدیر شبکه ماهوارهای ثقلین از شبکه مهدیتیوی از شبکههای محلی در کشور کنیا بازدید و با مدیر این شبکه گفتوگو کرد.»
بودجه اختصاصی دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم
دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم هم در جدول ۱۲، یک ردیف اعتبار دارد که مبلغ آن ۱۰۰ میلیارد تومان است. طبق جدول ۱۲، این مبلغ باید برای «ساماندهی و حمایت از فعالیتهای فرهنگی، تبلیغی و ترویجی و حمایت از تولید محتوای فرهنگی و هنری در فضای مجازی» صرف شود. این غیر از ۷۳۰ میلیارد تومان بودجه قید شده در جدول ۷ است.
هزینههای طرح امین و طرح هجرت
«شورای عالی حوزههای علمیه»، در جدول ۷، یک هزار و ۵۰۰ میلیارد تومان بودجه اختصاصی دارد که سهم خود شورای عالی حوزههای علمیه هزار میلیارد تومان و سهم «شورای سیاستگذاری حوزههای علمیه خواهران» ۵۰۰ میلیارد تومان است.برای مشخص شدن محل هزینهکرد هزار میلیارد تومان بودجه اختصاصی شورای عالی حوزههای علمیه، در جدول ۱۲ دو زیرمجموعه آمده است.
برای «حمایت از فعالیتهای فرهنگی و تبلیغی ترویجی ستادهای راهبری حوزههای علمیه» مبلغ ۲۰۰ میلیارد تومان و برای «اجرای طرح امین و طرح هجرت» نیز ۸۰۰ میلیارد تومان پیشبینی شده است.طبق آنچه شورای عالی حوزههای علمیه سال ۱۴۰۱ در یک بروشور منتشر کرده، «معاونت تبلیغ و امور فرهنگی حوزههای علمیه درصدد است با توجه به نیازهای جامعه زمینه اعزام طلاب و دانشآموختگان حوزه علمیه را به مراکز و مناطق مورد نیاز برای انجام تبلیغ دین فراهم آورد. طرح هجرت به همین منظور تدوین گردیده و امید است موجب استفاده حداکثری از ظرفیت طلاب و فضای حوزه در تبلیغ دین باشد»
در این نظامنامه که اهداف، سیاستها و نحوه اقدام در طرح هجرت شرح داده شده، در تعریف طرح هجرت آمده: «به فعالیتی گفته میشود که در آن مبلغ برای انجام امور تبلیغی عمومی یا تخصصی به صورت مستمر یا پارهوقت به مناطق، اماکن و مراکز فرهنگی، آموزشی، اقتصادی، نظامی و ... شهرها و روستاهای تحت اشراف مدیریت حوزههای علمیه اعزام میشود.»
اعزامها در طرح هجرت، بلندمدت (بیش از یکسال) و کوتاهمدت (کمتر از یکسال) است. این طرح همچنین امکان فعالیت به صورت «تمام وقت»، «پاره وقت» و «ساعتی» را دارد.«طرح امین» هم مانند «طرح هجرت» به اعزام مبلغ میپردازد؛ با این تفاوت که در طرح امین جامعه هدف، دانشآموزان است و طبق آن، «روحانیون باید حدود ۳۰ ساعت در هفته، در مدارس فعالیت فرهنگی و تربیتی داشته باشند».
طرح امین توسط حوزههای علمیه خواهران
زیر مجموعه دیگر شورای عالی حوزههای علمیه، «شورای سیاستگذاری حوزههای علمیه خواهران» است که از ۵۰۰ میلیارد تومان بودجه اختصاصی آن، «اجرای طرح امین» ۳۰۰ میلیارد تومان و «ساماندهی و حمایت از فعالیتهای فرهنگی، تبلیغی و ترویجی و آموزش نیروی انسانی متخصص» ۲۰۰ میلیارد تومان در نظر گرفته شده است.
شورای سیاستگذاری حوزههای علمیه خواهران هم طرح امین را با همان اهداف انجام میدهد. همکار حوزههای علمیه در طرح امین، وزارت آموزش و پرورش است. حوزه علمیه خواهران (جامعه الزهرا) سال ۱۴۰۱ در فراخوانی برای جذب «مبلغ خواهر» مزایای این طرح را آورده بود: «توفیق انجام رسالت طلبگی و تبلیغ دانشآموزی»، «پرداخت حقالزحمه تبلیغی از سوی معاونت تبلیغ در هر استان»، «هماهنگی با آموزش و پرورش و معرفی به مدرسه جهت تبلیغ دانشآموزی»، «احتساب سابقه تبلیغی در معاونت تبلیغ حوزههای علمیه»، «فعال شدن پرونده تبلیغی در اداره مبلغان جامعه الزهرا برای طلاب این مرکز»، «استفاده از دورههای آموزشی و مهارتی هدفمند و کاربردی»، «اولویت به کارگیری در سایر طرحها و مناصب فرهنگی تبلیغی در استان محل خدمت» و «فعال شدن پرونده مرکز خدمات».
باز هم طرح امین و طرح هجرت
شورای عالی حوزه علمیه خراسان که در جدول ۷ بودجهای معادل ۵۹۳ میلیارد تومان دارد، در همان جدول ۳۰۰ میلیارد تومان نیز در ردیف بودجه اختصاصی درنظر گرفته شده است. طبق جدول ۱۲، این ۳۰۰ میلیارد تومان باید در جهت «اجرای طرح امین و طرح هجرت» خرج شود.
طرحهای ذکر شده یعنی «امین» و «هجرت» ذیل شورای عالی حوزه علمیه خراسان نیز از کیفیت اجرا و اهدافی مانند طرحهای «امین» و «هجرت» ذیل شورای عالی حوزههای علمیه برخوردار است.
۱۰۰ میلیارد برای تقویت طرح ولایت در موسسه مصباحیزدی
موسسه «آموزشی و پژوهشی امام خمینی» در ردیفهای عادی، ۳۳۲ میلیارد تومان بودجه دارد و بودجه اختصاصی آن هم ۱۰۰ میلیارد تومان پیشبینی شده است. این ۱۰۰ میلیارد تومان مطابق جدول ۱۲، باید برای «تقویت طرح ولایت» صرف شود.
هدف از «طرح ولایت»، «آشنایی با دستاوردهای انقلاب اسلامی و صیانت از اندیشه ولایت و تبیین ارزشها و عقاید اسلام» عنوان شده است که پایهگذار آن « مرحوم محمدتقی مصباحیزدی» بوده است.
این طرح در شهر مشهد اجرا میشود؛ در فراخوان ثبتنام «طرح ولایت» برای تابستان ۱۴۰۳، «اساتید» دوره «مجتبی مصباحیزدی (فرزند محمدتقی مصباحیزدی)، عبدالله محمدی، صفدر الهیراد، قاسم شباننیا و...» معرفی شدهاند. همچنین گفته شده که «این دوره از ٢٨ تیرماه ١۴٠٣ به مدت ۴٠ روز در مشهد برگزار میشود که ویژه فعالان فرهنگی با حداکثر ٢۷ سال سن است.»
موسسه «آموزشی و پژوهشی امام خمینی» سال ۱۳۷۴ تاسیس شد و مدیریت آن از زمان آغاز تا سال ۱۳۹۹ با «محمدتقی مصباحیزدی» بود. بعد از درگذشت مصباح، با حکم مقام رهبری «محمود رجبی» عهدهدار مدیریت این موسسه شد. مصباحیزدی از هواداران تشکیل «حکومت» اسلامی بود؛ او در کتاب «نگاهی گذرا به نظریه ولایت فقیه» که سال ۱۳۸۲ منتشر شد، گفته «هیچگاه نمیتوانیم نظریه حکومت اسلامی و ولایت فقیه را بر دموکراسی تطبیق کنیم و کسانی که خواستهاند یا میخواهند چنین کاری را انجام دهند، چه آنهایی که در صدر اسلام و پس از وفات رسول خدا اقدام به این کار کردند و بر خلاف نصّ صریح خدا و رسولش شخص دیگری را برای حکومت انتخاب کردند و چه کسانی که امروز به واسطه فریفتگی و خود باختگی در برابر فرهنگ غربی چنین تفسیری از نظریه ولایت فقیه ارایه میکنند، یا شناخت صحیح از اسلام نداشتند و ندارند و یا طبق اغراض خاصّ شخصی و سیاسی چنین کرده و میکنند.»
این موسسه در دهه ۷۰ خورشیدی اقدام به بورس کردن دانشپژوهان خود به دانشگاههای غربی به خصوص امریکا و کانادا میکرد. «مرتضی آقاتهرانی» رییس کمیسیون فرهنگی مجلس یکی از شاگردان مصباحیزدی است که در دهه ۷۰ برای تحصیل به کانادا و امریکا فرستاده شده بود.
موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی یکی از مهمترین و تاثیرگذارترین موسسات آموزشی در سیاست ایران است. این موسسه را باید سر منشأ پیدایش تفکرات تندروانه دانست که نمای بیرونی آن جبهه پایداری است. به سخن دیگر، این موسسه مأوا و مأمن تفکرات جبهه پایداری است. یکی از «توفیقات» آن، افزایش حضور مدیران ارشد با تفکرات منتسب به جبهه پایداری و مصباحیزدی در بدنه مدیریتی کشور است؛ به خصوص در دولت سیزدهم و مجالس فعلی و آتی.
سازمان تبلیغات و زیرمجموعههایش
سازمان تبلیغات اسلامی از جمله دستگاههایی است که بودجه آن جزو بودجههای پر و پیمان محسوب میشود. این سازمان و زیرمجموعههایش مجموعا نزدیک به ۴ هزار میلیارد تومان بودجه دارد و غیر از این، ۴ هزار و ۷۸۰ میلیارد تومان دیگر نیز به عنوان بودجه اختصاصی دارد.
مجموعه «سازمان تبلیغات اسلامی»، چندین زیرمجموعه دارد که یکی از آنها، خود «سازمان تبلیغات اسلامی» است؛ در جدول ۱۲ میزان بودجه اختصاصی این سازمان ۳ هزار و ۱۳۵ میلیارد تومان قید شده است. در حالی که در جدول ۷، این بودجه ۳ هزار و ۹۰ میلیارد تومان آمده است.
به هر شکل، محل مصرف ۳ هزار و ۱۳۵ میلیارد تومان بودجه اختصاصی سازمان تبلیغات اسلامی ذکر شده است.
برای «تقویت و گسترش سنت حسنه اعتکاف ویژه با مخاطب نوجوان و جوان (ستاد مرکزی اعتکاف) » ۳۰۰ میلیارد تومان، برای «کمک به مساجد کشور در طرح مسجد محوری» ۵۰۰ میلیارد تومان، بابت «گسترش فعالیتهای حفظ موضوعی قرآن کریم و تقویت فعالیتهای موسسات قرآنی کشور (صندوق توسعه قرآنی)» هزار میلیارد تومان، «تقویت و گسترش فعالیتها و رویدادهای فرهنگی-دینی جریانساز و میدانی در سراسر کشور» ۳۴۰ میلیارد تومان، «حمایت از حلقههای میانی مردمی فرهنگی» ۲۰۰ میلیارد تومان و «کمک به سازمان هیات و تشکلهای دینی» ۲۰ میلیارد تومان و «تقویت پایگاه جریانساز برای حلقههای میانی جبهه فرهنگی-فکری انقلاب اسلامی (سرچشمه نور انقلاب اسلامی) » ۱۴۰ میلیارد تومان در نظر گرفته شده است.
«موسسه فرهنگی سرچشمه نور انقلاب اسلامی»
آخرین بند بیان شده که ۱۴۰ میلیارد تومان هم بودجه دارد، در واقع موسسهای با نام «موسسه فرهنگی سرچشمه نور انقلاب اسلامی» است. البته تا قبل از شهریور ۱۴۰۰، نام این موسسه، «موسسه فرهنگی تسنیم نور» بود. هرچند قرار است این موسسه ۱۴۰ میلیارد تومان ذیل سازمان تبلیغات اسلامی بودجه بگیرد، اما در اصلاحیهای که سال گذشته مدیران آن، بر اساسنامه اعمال کردند، عبارت « (وابسته به سازمان تبلیغات اسلامی)» از ماده (۱) اساسنامه حذف شد.
یکی از مدیران این موسسه «محمدمهدی دادمان» است؛ او سال ۱۳۹۹ به عنوان رییس حوزه هنری انقلاب اسلامی منصوب شد؛ حوزه هنری خود نیز از زیرمجموعههای سازمان تبلیغات است. مدیر دیگر این موسسه، احمد عبودتیان است؛ او خرداد ۱۴۰۱ با حکم ابراهیم رییسی، به عنوان «دستیار رییسجمهور در امر مردمیسازی دولت» منصوب شد. او همچنین مدیرعاملی و عضویت در هیأت مدیره بنیاد فرهنگی خاتمالاوصیا در کارنامه خود دارد؛ بنیاد خاتمالاوصیا یکی از زیرمجموعههای سپاه پاسداران است. «موسسه فرهنگی سرچشمه نور انقلاب اسلامی» در واقع مدیریت مجموعه یادمان شهدای هفتمتیر در محله سرچشمه تهران را دارد. این مجموعه به غیر از یادمان شهدای هفتمتیر، شامل سینما، مسجد، گالری، کافه، کتابخانه، رستوران، موزه، مهدکودک و سالن همایشهای میشود.
«حمایت از فعالیتهای فرهنگی بنیاد سپهر» از جمله مخارج زیرمجموعههای سازمان تبلیغات است که ۵۰ میلیارد تومان برای آن پیشبینی شده است.
«بنیاد سپهر تبلیغ نوین»
منظور از «بنیاد سپهر» همان «بنیاد سپهر تبلیغ نوین» است که سال ۱۳۹۹ تاسیس شده است. در آگهی تاسیس این «بنیاد»، اهداف آن، «انجام فعالیتهای فرهنگی، تبلیغاتی و ترویجی با بهکارگیری و هدایت ظرفیتهای حاکمیتی و مردمی عرصه فرهنگ»، «انجام مطالعات و تحقیقات در موضوعات متناسب با اهداف موسسه و اجرای طرحهای پژوهشی»، «برقراری ارتباط با مراکز علمی و فرهنگی داخل و خارج کشور و انجام مبادلات فرهنگی از طریق مبادله خدمات و کالاهای فرهنگی، کتاب، مطبوعات و نرمافزار بهمنظور شناساندن تمدن ایران و فرهنگ انقلاب اسلامی»، «سرمایهگذاری و مشارکت با اشخاص حقیقی و حقوقی به منظور بالا بردن سطح کارایی و تواناییهای موسسه» و ... بیان شده است.
«شمیم معرفت علوی»، «مطالعات راهبردی علوم و معارف اسلام» و سایرین
«حمایت طرح ولایت (موسسه شمیم معرفت علوی) » ۹۰ میلیارد تومان، «حمایت از برنامههای معارف اسلامی (موسسه مطالعات راهبردی علوم و معارف اسلام نور)» ۲۰ میلیارد تومان، «حمایت از فعالیتهای فرهنگی بنیاد بینالمللی عاشورا» ۱۵ میلیارد تومان، «حمایت از برنامههای موسسه فرهنگ علوم اسلامی قم» ۳۰ میلیارد تومان، «حمایت از برنامههای مرکز الگوی اسلامی - ایرانی پیشرفت» ۳۰ میلیارد تومان و «حمایت از برنامههای فرهنگی ویژه جوانان و نوجوانان موسسه خدمات مشاورهای و پژوهشهای آستان قدس رضوی (جوانان آستان قدس رضوی)» نیز ۴۰۰ میلیارد تومان در نظر گرفته شده است. از «موسسه شمیم معرفت علوی» هیچ اطلاعاتی در دسترس نیست؛ اما «طرح ولایت» که ذیل سازمان تبلیغات اسلامی آمده است، احتمالا از جمله برنامههای مربوط به دانشجویان و طلاب است.
«موسسه مطالعات راهبردی علوم و معارف اسلام نور» سال ۱۳۸۶ تاسیس شده است. این مرکز دارای دو زیرمجموعه دیگر است؛ «مرکز تخصصی حوزوی تمدن اسلامی» که به نوشته وبسایت آن، «به دنبال تولید زیرساخت علمی و نرم افزاری تمدن نوین اسلامی است. کار این مرکز، طراحی سیستمها و سازههای این تمدن بر اساس نظر اسلام است».
زیرمجموعه دیگر، «مرکز تحقیقات تمدن اسلامی» است که دارای ۶ گروه پژوهشی «علوم بنیادی»، «مهندسی سیستمهای اجتماعی»، «حکمرانی اسلامی»، «تعلیم و تربیت اسلامی»، «خانواده معیار» و «شهر اسلامی» است.
این مرکز همچنین میزگردهایی نظیر «نقد و بررسی سیستمهای حکومتی و تمدنی» برگزار کرده که طی آن «منافع و مضرات بیمه شخص ثالث» مورد بررسی قرار گرفته است.
بنیاد بینالمللی عاشورا
بنیاد بینالمللی عاشورا به صورت هیأت امنایی اداره میشود. به نوشته وبسایت این بنیاد، اعضای هیات امنا، متشکل از «معاونت امور بینالملل و بعثه مقام معظم رهبری، وزیر ارشاد، رییس سازمان صدا و سیما، رییس سازمان تبلیغات اسلامی، نماینده ولی فقیه و سرپرست سازمان اوقاف و امور خیریه، دبیر کل مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی، مدیریت حوزههای علمیه قم، رییس جامعه المصطفی العالمیه، رییس دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، رییس سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی، معاون بینالملل مجمع جهانی اهلبیت، مدیر عامل کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، پنج شخصیت و پنج نهاد فرهنگی مرتبط با کشور، پنج شخصیت و پنج نهاد فرهنگی خارج از کشور» است که «دبیر کل مجمع جهانی اهل بیت ریاست هیأت امنا را بر عهده دارد.»
«موسسه فرهنگ علوم اسلامی قم»
ریاست «موسسه فرهنگ علوم اسلامی قم» با «سید محمد مهدی میرباقری» است؛ او نماینده استان سمنان در خبرگان رهبری ششم است. در دوره قبلی مجلس خبرگان رهبری، او نماینده استان البرز بود. میرباقری در انتخابات ریاستجمهوری سال ۱۳۹۲، از سعید جلیلی و در انتخابات ۴ سال بعدش از ابراهیم رییسی حمایت کرده بود. او در آستانه انتخابات خبرگان پنجم در سال ۱۳۹۴ نیز گفته بود «ما اگر بخواهیم ساختار مجلس خبرگان را فعالتر کنیم، به جای اینکه بر طبل «نظارت» بکوبیم، باید بر طبل «حمایت» بکوبیم؛ مجلس خبرگان رهبری باید حامی ولی فقیه در گفتمانسازی نسبت به مطالباتشان، و پیگیر تبدیل آن مطالبات به مطالبات عمومی از دستگاهها و حاکمیت باشد و برای تحقق آن مطالبات، نظارت کند.»
«موسسه فرهنگ علوم اسلامی قم» همچنین انتشاراتی با نام «تمدن نوین اسلامی» دارد.
«مرکز الگوی اسلامی - ایرانی پیشرفت»
«مرکز الگوی اسلامی - ایرانی پیشرفت» سال ۱۳۹۰ با حکم مقام رهبری تشکیل و «صادق واعظزاده» عهدهدار ریاست آن شد. «تعمیق و توسعه تفکر، تحقیق و نظریهپردازی درباره مبانی، اصول، شاخصها و دیگر ابعاد الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت و تکامل فرد و اجتماع بر اساس تعالیم و ارزشهای متعالی اسلام ناب محمدی و با بهره مندی از دستاوردهای متقن علمی و تجارب ارزشمند بشری»، «ایجاد و حفظ فضای گفتمانی اصیل و قوی در حوزه و دانشگاه و در سطح جامعه حول محور الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت» و «طراحی و تدوین پیش نویس الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت به عنوان سند بالادستی حاکم بر چشم اندازها، سیاستهای کلی و برنامههای توسعه مبتنی بر مبانی اصیل اسلامی و منطبق بر مقتضیات و ویژگیهای فرهنگی، اقلیمی و طبیعی ایران» از اهداف تاسیس این مرکز ذکر شده است.
«ترویج گفتمان انقلاب اسلامی»
«شورای سیاستگذاری ائمه جمعه» نیز یکی دیگر از زیرمجموعههای سازمان تبلیغات اسلامی است که خودش ۲۱۰ میلیارد تومان بودجه دارد. این شورا به غیر از بودجه اصلی خود، قرار است ۱۰۰ میلیارد تومان نیز برای «ترویج گفتمان انقلاب اسلامی» دریافت کند.
«حمایت از فعالیتهای فرهنگی و قرآنی در مساجد»
«مرکز رسیدگی به امور مساجد» هم مانند قبلیها، زیرمجموعه سازمان تبلیغات است؛ غیر از ۱۲۰ میلیارد تومان بودجه جدول ۷، این مرکز ۲۵۰ میلیارد تومان نیز بودجه اختصاصی دارد. محل هزینهکرد این ۲۵۰ میلیارد تومان نیز «حمایت از فعالیتهای فرهنگی و قرآنی در مساجد» عنوان شده است.
«گسترش فرهنگ اقامه نماز»
دیگر زیر مجموعه سازمان تبلیغات، «ستاد اقامه نماز» است؛ این ستاد ۹۸ میلیارد تومان بودجه عمومی دارد و ۲۰۰ میلیارد تومان نیز بودجه اختصاصی. «گسترش فرهنگ اقامه نماز» محل هزینهکرد این ۲۰۰ میلیارد تومان پیشبینی شده است.
«حمایت از فعالیتهای فرهنگی و قرآنی در مساجد»
«مرکز رسیدگی به امور مساجد-امور مساجد خراسان بزرگ (رضوی-شمالی-جنوبی) » از دیگر زیرمجموعههای سازمان تبلیغات است؛ در ردیف بودجه عمومی، ۷۰ میلیارد تومان بودجه دارد و ۱۰۰ میلیارد تومان نیز بودجه اختصاصی. طبق جدول ۱۲ قرار است این ۱۰۰ میلیارد تومان صرف «حمایت از فعالیتهای فرهنگی و قرآنی در مساجد» شود.
«تقویت فرهنگ امر به معروف و نهی از منکر»
«ستاد احیای امر به معروف و نهی از منکر» که به «ستاد امر به معروف» معروف است هم علاوه بر بودجه ۱۵۵ میلیارد تومانیاش در ردیفهای عمومی، ۱۰۰ میلیارد تومان دیگر هم بودجه اختصاصی دارد؛ این بودجه هم قرار است برای «تقویت فرهنگ امر به معروف و نهی از منکر» هزینه شود.
سهم حوزه هنری
حوزه هنری انقلاب اسلامی، دیگر زیر مجموعه سازمان تبلیغات اسلامی است که در جدول ۱۲ حضور دارد. این نهاد، در جدول شماره ۷، حدود ۸۰۰ میلیارد تومان بودجه عمومی دارد و ۸۴۰ میلیارد تومان نیز بودجه اختصاصی برایش قید شده است. اما در جدول ۱۲، میزان اعتبار حوزه هنری، ۹۴۵ میلیارد تومان ذکر شده است.
«تولید فیلمهای سینمایی موثر و فاخر و پویانمایی در حوزه ترویج سبک زندگی ایرانی-اسلامی، معرفی مفاخر ملی، معارف اسلامی و انقلابی، امید آفرینی و تقویت بنیان خانواده، آموزش اجتماعی و دینی نوجوانان» یکی از محلهای مصرف ۹۴۵ میلیارد تومان است؛ برای این بند ۲۳۵ میلیارد تومان تخصیص یافته است.
«تقویت برنامهها و مراکز رشد و پرورش سرمایه انسانی حوزه ادبیات پایداری، فرهنگ، هنر و رسانه انقلاب اسلامی» و «تولید محتوای فرهنگی فاخر فارسی در فضای مجازی و نشر مکتوب و ترویج و توسعه کتاب و کتابخوانی» هر کدام ۷۰ میلیارد تومان از این بودجه قید شده در جدول ۱۲، سهم دارند.
«نظام تامین مالی زیست بوم تولید و مصرف محتوای انقلابی»
«ایجاد صندوق فرهنگبنیان (نظام تامین مالی زیست بوم تولید و مصرف محتوای انقلابی) » دیگر محل هزینهکرد برای حوزه هنری است که ۵۰۰ میلیارد تومان را به خود اختصاص داده است. درباره صندوق فرهنگبنیان، توضیح روشنی داده نشده است. همچنین مشخص نیست منظور از «نظام تامین مالی زیست بوم تولید و مصرف محتوای انقلابی» چیست و این «محتوا» برای کجا و توسط چه کسانی قرار است تولید شود.
۷۰ میلیارد تومان هم برای «تولید سرود، موسیقی و نمایشهای صحنهای فاخر با موضوع تقویت بنیان خانواده، امیدآفرینی، روحیه استقلال ملی و استکبارستیزی و تاریخ انقلاب اسلامی» کنار گذاشتهاند.
«توانمندسازی دانشپژوهان جامعه المصطفی»
«جامعه المصطفی العالمیه» یکی از نهادهای مذهبی در ایران است که کارویژه آن پذیرش و تعلیم و تربیت طلاب غیر ایرانی است. جامعهالمصطفی در جدول ۷، حدود یک هزار و ۲۲۶ میلیارد تومان بودجه دارد که نسبت به سال ۱۴۰۲، نزدیک به ۴۰ درصد افزایش داشته است. این نهاد مذهبی اما غیر از این رقم، ۲۰۰ میلیارد تومان هم بودجه اختصاصی دارد. طبق جدول ۱۲، قرار است این ۲۰۰ میلیارد تومان، برای «توانمندسازی و مهارتافزایی دانشپژوهان بر اساس ماموریتها و مشاغل جهت ایفای رسالتهای حوزهای و حمایت از برنامههای آموزشی، فرهنگی و توسعه و پشتیبانی مدارس تابعه، پیوسته و حوزههای علمیه همکار» خرج شود.
«برنامههای فرهنگی در ارتباط با اهل سنت»
«دانشگاه مذاهب اسلامی» که از زیر مجموعههای وزارت ارشاد است که ۷۶ میلیارد تومان بودجه عمومی دارد. این دانشگاه، در کنار این بودجه عمومی، ۱۰۰ میلیارد تومان هم بودجه اختصاصی دارد. محل هزینهکرد این ۱۰۰ میلیارد هم «تقویت برنامههای فرهنگی در ارتباط با اهل سنت» قید شده است.
«طرح ولایت ویژه معلمان و دانشآموزان»
وزارت آموزش و پرورش هم در این جدول ۸۰۰ میلیارد تومان بودجه دارد؛ ۲۰۰ میلیارد تومان برای «طرح ولایت ویژه معلمان و دانشآموزان» و ۶۰۰ میلیارد تومان برای «برنامههای فرهنگی معاونت پرورشی» تخصیص یافته است.
«کمک به گروههای جهادی»
در سال منتهی به انتخابات ریاستجمهوری، نهاد ریاستجمهوری هم در این جدول صاحب ردیف است؛ هزار میلیارد تومان رقم اختصاص یافته به این ردیف است. محل هزینهکرد این هزار میلیارد تومان، «کمک به گروههای جهادی (معاونت توسعه روستایی و مناطق محروم کشور معاون اول رییسجمهور) » است. گروههای جهادی، گروههایی هستند که از دانشجویان، طلاب، یا داوطلبانی تشکیل میشوند که در مناطق محروم اقدام به بازسازی یا ساخت مکانهای مورد نیاز میکنند. بسیاری این گروهها را محلی برای کادرسازی برخی جریانات خاص سیاسی میدانند.
خروجی؟ شفافیت؟
میزان درنظر گرفته شده برای بودجه این سازمانها و نهادها در این جدول، میزان قابل توجهی است که بنا به گفته نمایندگان، ۳۶ هزار میلیارد تومان میشود. این بودجه به برخی نهادها و سازمانهایی تخصیص یافته که خروجی کارشان مشخص نیست و هیچ کارنامه عملکردی از خودشان منتشر نمیکنند. مهمتر اینکه برای عموم، مشخص نمیکنند این پولهای بیتالمال دقیقا در چه نقاطی و توسط چه کسانی هزینه میشود. بیلان مالی و عملکردی، حلقه مفقوده این نهادها است.
طرفه آنکه وقتی از رقمهای بودجه برخی نهادها صحبت میشود، هستند افرادی که در توجیه ارقام، میگویند این اعداد و رقمها در قیاس با عددهای بودجه، هیچ اهمیتی ندارند؛ چرا که مثلا ۳۰ میلیارد و ۱۰۰ میلیارد با توجه به بودجه کلان کشور، عدد خاصی محسوب نمیشود.
پیش از این در سالهای قبل بودجه نهادهای خاص، ذیل جدول ۱۷ و بعدتر ذیل جدول ۹ تخصیص مییافت. اما با انتقادات افکار عمومی، این بودجهها به ردیفهایی منتقل شد که ذیل دستگاهها قرار بگیرند تا اصطلاحا بتوانند از آنها حسابکشی کنند. اما نه تنها هیچ حسابکشی انجام نشد، بلکه روز به روز بودجه این نهادها اضافه شد و آنها فربهتر شدند؛ فربههایی که خروجیشان نامشخص است و کارکردشان را کسی نمیداند؛ لااقل برای افکار عمومی.
يكشنبه ۲۳ ارديبهشت ۱۴۰۳ -
Sunday 12 May 2024
|
ايران امروز |
در تحلیل نهایی این « راه » است که «همراه» را پیدا می کند و آنهایی که حکومت سکولار، انتخابی و قابل عزل بخواهند و پای مبارزه برای رفراندم قانون اساسی باشند، همراه هستند.
مشروطهخواهی، در بیرون از اذهان، موجودیتی ندارد. آنچه در متن جامعه در بخش سلطنتطلب، موجود است، پهلویخواهی است که شامل آزادیهای اجتماعی و فرهنگی، سرکوب چپگراها، توسعه اقتصادی و سیاست خارجی چند جانبهگرا و متمایل به غرب دوران پهلوی دوم است.
«مرگ بر سه فاسد، ملا،چپی، مجاهد!» در جامعه خیلی بیشتر از مشروطهخواهی، طرفدار و زمینه دارد.
رضا پهلوی شخصا نه علاقهای به حکومت کردن دارد و نه توانایی آن را! آلمانیها در توصیف اشخاص مناسب برای سیاستمدار شدن از دو صفت regierung willig و regierungsfähig به معنی دارایی توانایی برای و علاقه به حکومت کردن استفاده می کنند. نگاهی به چهل و چند سال زندگی رضا پهلوی در خارج نشان میدهد که او هیچکدام از این دو خصیصه رجال سیاسی را ندارد.
او خودش را به دست همسرش و امثال امیر حسین اعتمادی و امیر طاهری سپرده است.
این گروه مشاوران جدید، به راه مسالمتجویانه و توافقی موردنظر موسوی و تاجزاده نخواهند آمد. آنها نماینده کینه و نفرت تلمبار شده در جامعه و به دنبال راضی کردن اسراییل و آمریکا برای زدن سر مار در تهران هستند. چون نسبت به فقدان مقبولیت و مشروعیت خویش در جامعه واقفند، برای جلب اعتماد غرب، به دنبال یارگیری در میان سرداران سپاه و روحانیون سنتی قم و نجف هستند.
سرداران سپاه اما، به چراغ دادنهای امیر طاهری و شهریار آهی فقط پوزخند میزنند چرا که برای کنار آمدن با غرب نیازی به واسطه ندارند و این جماعت را هم فاقد قدرت اجتماعی لازم میدانند.
عرصه راستیآزمایی فرضیات و تئوریها، میدان عمل است. در این میدان، تاجزادهها به راه سرنگونی قهرآمیز گام نخواهند گذاشت و فقط وقتی که رضا پهلوی در راه مسالمتجویانه گذار، از طریق بسیج ملی برای رفراندم قانون اساسی گام بگذارد، همراهی وسیع در چهارچوب جبهه نجات ملی ممکن میشود. آیا آنها که روی خشم و کینه سرمایه گذرای کردهاند و روی خارج تکیه میکنند، این اجازه را به او خواهند داد؟
فیسبوک نویسنده
يكشنبه ۲۳ ارديبهشت ۱۴۰۳ -
Sunday 12 May 2024
|
ايران امروز |
يكشنبه ۲۳ ارديبهشت ۱۴۰۳ -
Sunday 12 May 2024
|
ايران امروز |
جامعه جهانی باید در برابر موج تازه اعدامها در ایران واکنش قاطعانه و موثر داشته باشد
کمپین حقوق بشر ایران
خسرو بشارت، زندانی عقیدتی کرد در آستانه اجرای حکم اعدام قرار دارد و برای توقف این حکم اقدامات سریع و موثر جامعه جهانی ضروری است. خانواده خسرو بشارت روز یکشنبه ۱۶ اردیبهشت با او در زندان قزلحصار کرج ملاقات داشتهاند. این ملاقات کوتاه ۲۰ دقیقهای، «آخرین ملاقات» خانواده با خسرو بشارت بوده است و با توجه به انتقال این زندانی به سلول انفرادی هر لحظه امکان اعدام خسرو بشارت ۳۸ ساله وجود دارد.
هادی قائمی، مدیر کمپین حقوق بشر ایران، با اشاره به خطر اعدام خسرو بشارت گفت: «دستگاه قضایی جمهوری اسلامی باید بیدرنگ به صدور و اجرای احکام اعدام زندانیان سیاسی-عقیدتی پایان دهد. آشکار است که این احکام اعدام در دادگاههایی بدون صلاحیت، بدون رعایت ابتداییترین حقوق متهمان و بدون توجه به بدیهیترین موازین حقوق بشری، حتی قوانین داخلی ایران، صادر شده و کاملا بیاعتبار است.»
هادی قائمی تاکید کرد: «واقعیت این است که مقامهای جمهوری اسلامی از مجازات اعدام با اهداف سیاسی و بهمنظور هراسافکنی در جامعه و در بین مخالفان خود استفاده میکنند. این وضعیت باید تغییر کند. جامعه جهانی و نهادهای بینالمللی حقوق بشری باید به حکومت جمهوری اسلامی در ایران فشار بیاورد و نشان دهند که در برابر افزایش نگرانکننده مجازات اعدام ساکت نیستند و واکنش قاطع، مناسب و موثری خواهند داشت.»
بهگفته هادی قائمی «تمامی عواملی که در صدور و اجرای این احکام ظالمانه اعدام در ایران دست دارند، از بازجوها گرفته تا قضات دادگاهها، باید مسئول و پاسخگوی تصمیمها و اقداماتشان باشند.»
خسرو بشارت در بهمنماه ۱۳۸۸ بهاتهام «قتل» عبدالرحیم تینا، امامجمعه وقت شهرستان مهاباد، و مجموعهای از اتهام سنگین امنیتی، از جمله «افساد فیالارض» و نیز «هواداری از گروههای سلفی» در شهرستان مهاباد، در استان آذربایجان غربی، بازداشت شد.
دستگاه قضایی جمهوری اسلامی چهارشنبه هفته گذشته انور خضری، پسر عمه و همپروندهای خسرو بشارت را اعدام کرد. پیشتر نیز چهار تن دیگر از همپروندههای این زندانیان عقیدتی، با نامهای فرهاد سلیمی، ایوب کریمی، قاسم آبسته و داوود عبداللهی، در فاصله زمانی پاییز و زمستان سال گذشته خورشیدی، اعدام شدند.
تمامی این احکام اعدام در دادگاههایی ناعادلانه، غیرشفاف و بدون رعایت حداقل استانداردهای یک دادرسی منصفانه صادر شده و کوچکترین وجاهت حقوقی ندارد.
بر اساس یافتههای کمپین حقوق بشر متهمان در این پرونده حتی برای معرفی وکیل انتخابی خود نیز زیر فشار بودند و احکام اعدام در مجموعهای از رویههایی مبهم و در امنیتیترین شعبههای دادگاه انقلاب تهران، شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب به ریاست محمد مقیسهای و شعبه ۱۵ به ریاست ابوالقاسم صلواتی، صادر شده است.
کمپین حقوق بشر در ایران، ضمن تاکید اصولی بر «حق بنیادین حیات» و مخالفت صریح با هرگونه شکنجه، از موج تازه اعدامها در ایران بار دیگر ابراز نگرانی میکند بهطور مشخص خواهان پیگیری موارد زیر است:
مقامهای قضایی جمهوری اسلامی باید بیدرنگ با توجه به نقض شدید حقوق متهم و استفاده از شکنجه برای اخذ اعترافها اجباری، دستور فوری توقف حکم اعدام خسرو بشارت را صادر کنند.
جامعه بینالمللی، بهویژه نمایندگان دیپلماتیک کشورهای اروپایی، بهطور مستمر مخالفت قاطع خود را با صدور و اجرای احکام اعدام در ایران نشان دهند و به حکومت جمهوری اسلامی فشار بیاورند تا «شفافیت قضایی» داشته باشد و به صدور خودسرانه احکام اعدام و گزارشهای پرشمار از شکنجه متهمان پایان دهد.
سازمانهای حقوق بشری و نهادهای بینالمللی باید وضعیت خاص ایران را از نزدیک دنبال کنند و نسبت به افزایش نگرانکننده احکام اعدام، بهطور پیوسته واکنش نشان دهند و دست به اقدامات و ابتکارات جمعی بزنند.
تحریمهای حقوق بشری علیه عوامل شناختهشده دستگاه قضایی جمهوری اسلامی، بهویژه آنهای که در صدور و اجرای احکام اعدام زندانیان سیاسی-عقیدتی دست دارند تشدید و پیگیری شود.
کشورها و نهادهای بینالمللی برای پیشبرد جنبش دادخواهی و مستندسازی موارد نقض حقوق بشر در ایران سازوکارهای مطمئنی فراهم کنند تا وکلا و کنشگران حقوق بشری بتوانند بهطور ایمن، اسناد و شواهد نقض نظاممند حقوق بشر در ایران را در اختیار سازمانها و پژوهشگران قرار دهند. در این میان، دسترسی آزاد و امن به اینترنت و فراهم کردن ابزارهای امن پیامرسانی بسیار مهم است.
خسرو بشارت پیشتر با انتشار رنجنامهای از زندان، تمامی اتهامها را رد و به شکنجههای شدید بدنی در بازداشتگاه اداره اطلاعات شهرستان ارومیه اشاره کرده است. در رنجنامهی خسرو بشارت تاکید شده است که تمامی اعترافهای که مستند حکم اعدام است بر اثر شکنجه و در شرایطی بوده که او خواست و ارادهای نداشته است.
در بخشهای از متن رنجنامه خسرو بشارت که در سال ۱۳۹۸ منتشر شد آمده است: «در بهمن ماه سال ۱۳۸۸ بود که توسط اطلاعات شهرستان مهاباد دستگیر شدم و بلافاصه من را به بازداشتگاه اطلاعات ارومیه انتقال دادند. مدت یک ماه کامل، در سلول انفرادی انواع شکنجههای های مختلف را روی من پیاده کردند…. بارها من را ساعتها با دستبند به سقف آویزان میکردند و بارها من را به تختی بسته و با کابلهای برق فشار قوی زخیم و سهرشته، محکم به کف پاهایم ضربه میزدند. طوری که نزدیک بود مغزم از دهانم بیرون بیاید و چشمهایم از حدقه جدا شود و قلبم داشت میترکید».
در بخشی دیگری از همان رنجنامه نوشته است: «این شکنجهها سه هفته ادامه داشت و بعد از آن من را به دستگیری اعضای خانوادهام تهدید میکردند و در آن هنگام زیر این شکنجهها و تهدیدات، بازجوی پرونده اتهامات دیکته شده به من را خودش مینوشت و از من به زور پای همان برگه امضا و اثر انگشت میگرفت در حالی که در آن حال اصلا انگار در این دنیا نبودم و نمیدانستم چی را دارم امضا میکنم».
از زمان شروع اعتراضهای سراسری در جنبش «زن-زندگی-آزادی»، موج اعدامها در ایران بهطور چشمگیری افزایش یافته است. برآوردهای سازمان «عفو بینالملل» نشان میدهد دستکم ۸۵۳ تن در ایران طی سال ۲۰۲۳ میلادی اعدام شدهاند.
موج فزاینده احکام اعدامها در ایران که بدون رعایت حقوق متهمان و حداقل استانداردهای یک دادرسی منصفانه صادر میشود، همچنان طی ماههای گذشته، با اهداف سیاسی-امنیتی، ادامه داشته است.
يكشنبه ۲۳ ارديبهشت ۱۴۰۳ -
Sunday 12 May 2024
|
ايران امروز |
زنان بهائی هدف حملات در ایران: افزایش بازداشتها و احضارها توسط حکومت
سرويس خبرى جامعۀ جهانی بهائى
ژنو - ۱۸ اردیبهشت ۱۴۰۳ (۷ مه ۲۰۲۴) - طی هفتههای اخیر، موج حملات به زنان بهائی در سراسر ایران شدت گرفته است. دهها زن با احضار به دادگاه و روبرو شدن با اتهامات کیفری بیاساس که منجر به سالها زندان میشود، از خانوادههای خود جدا شده، در معرض بیرحمی و خشونت سیستم قضایی ایران قرار میگیرند. از اواسط اسفندماه، از مجموع ۸۵ نفر از بهائیانی که به دادگاه احضار یا زندانی شدهاند، ۶۵ نفر، یعنی حدود سه چهارم آنها زن بودهاند.
جامعۀ بهائی از سال گذشته و پس از اعتراضات سال ۱۴۰۱ در حمایت از حقوق زنان در ایران، شاهد افزایش چشمگیری در حملات علیه زنان بهائی بوده است. در حال حاضر، زنان بهائی دو سوم کل زندانیان بهائی در ایران را تشکیل میدهند. تعداد قابل توجهی از بهائیان، به ویژه زنان، در ۲۰ ماه گذشته صرفاً به دلیل بهائی بودن دستگیر شدهاند و برخی بدون طی مراحل قانونی و بدون اطلاع از محل نگهداری، در بازداشت به سر میبرند.
با در نظر گرفتن زمینۀ کلی سرکوب زنان در ایران و چالشهای برابری جنسیتی، این افزایش چشمگیر آزار و اذیت علیه زنان بهائی، هشداردهنده و بسیار نگرانکننده است که گروهی از مردم را هدف قرار داده است که با آزار و ستم مضاعف روبرو هستند: هم به عنوان زن و هم به عنوان بهائی، بزرگترین اقلیت مذهبی غیرمسلمان ایران، که از زمان انقلاب اسلامی ۱۳۵۷ به طور سیستماتیک مورد آزار و سرکوب قرار گرفتهاند.
سیمین فهندژ، نمایندۀ جامعۀ جهانی بهائی در سازمان ملل متحد در ژنو، گفت: «حملات اخیر علیه زنان بهائی به روشنی نشان میدهد که به عنوان یک زن ایرانی، صرفنظر از اینکه بهائی، مسلمان، مسیحی، یهودی، زرتشتی، دیندار یا بیدین باشید، حکومت ایران شما را زندانی میکند، از دانشگاه اخراج میکند، از کار بیکار میکند و به دلیل تلاش برای تحقق آرزویتان برای زندگیِ شایسته به عنوان انسانهایی برابر، در کنار هم و بدون توجه به جنسیت، پیشینه و باورتان، برای بهتر کردن کشورتان برای همه، شما را مورد آزار و سرکوب قرار میدهد. این فداکاریها و تلاشها برای تحقق آرمانهای مشترک، به وضوح نشان میدهد که داستان ما یکی است.»
این افزایش آزار و سرکوب، نشاندهندۀ روندی گستردهتر از حملات در حال تشدید علیه بهائیان در ایران است. تحلیل و بررسی جامعۀ جهانی بهائی از سالهای ۲۰۲۱ تا ۲۰۲۳ نشان میدهد که از سال ۲۰۲۱، آزار و سرکوب سیستماتیک بهائیان در ایران تقریباً هر سال حدود ۵۰ درصد افزایش یافته است.
موارد آزار و سرکوب شامل دستگیریها، دادگاهها، احکام زندان و احضاریهها، تفتیش منازل، مصادرۀ اموال، تخریب آرامستانها و ممانعت از کفن و دفن، تعطیلی کسب و کار و محرومیت از تحصیل بوده است.
در ماههای اخیر، حملات علیه زنان بهائی حتی شدت بیشتری یافته است. در آبانماه ۱۴۰۲، ۱۰ زن از اصفهان، که بسیاری از آنها در دهه بیست یا سی عمر خود بودند، دستگیر شدند. در همان ماه، ۲۶ بهائی که ۱۶ نفر از آنها زن بودند، در مجموع به ۱۲۶ سال زندان محکوم شدند که نشاندهندۀ هدف قرار دادن مداوم زنان در جامعۀ بهائی است.
یک ماه بعد، در آذرماه ۱۴۰۲، شش زن بهائی دیگر از اصفهان به مدت یک ماه بازداشت شدند و شرایط سختی را در بخش قرنطینۀ زندان دولتآباد تحمل کردند. تأخیرهای عمدی در ارائۀ خدمات درمانی به آنها، محدودیت دسترسی به آب گرم و عدم ارائۀ اطلاعات در مورد دلایل دستگیری یا اتهامات وارده به آنها، تشدید نگرانکنندۀ روشهای جدید و بسیار خشنتر حکومت ایران علیه جامعۀ بهائی را برجسته میکند.
مأموران وزارت اطلاعات، با هدف اخذ شکایت اجباری علیه این زنان بازداشتشده، در یک کارزار سازماندهیشده به ارعاب و تهدید همسایگان آنها روی آوردند.
خانم فهندژ گفت: «در ادامۀ کمپین داستان_ما_یکست که برای بزرگداشت ۱۰ زن بهائی که ۴۰ سال پیش اعدام شدند و نیز تمام زنانی که همچنان برای برابری جنسیتی فداکاری میکنند راهاندازی شده، شاهد اصرار حکومت ایران بر تلاشهای کهنه و شکستخوردۀ خود برای ایجاد تفرقه میان شهروندان از طریق افزایش آزار و سرکوب، نفرتپراکنی و هدف قرار دادن زنان هستیم. اقدامات حکومت ایران ثابت میکند که داستان ۱۰ زن بهائی، داستان تمام زنان ایرانی امروز است و ناتوانی حکومت در ایجاد چنین تفرقههایی، همانطور که در حمایت از کمپین داستان ما یکیست دیده میشود، نشان میدهد نفرتپراکنی و تبعیض نمیتواند عمیقترین آرزوی قلب انسان، که وحدت و همکاری با دیگران در عین برابری کامل برای رسیدن به عدالت است را از بین ببرد.»
پدیده ثابتی: تعداد دستگیری بهائیان در دو سال گذشته ۵۰ درصد افزایش یافته است
جامعۀ جهانی بهائی در اوایل سال جاری میلادی، گزارشی به کمیتۀ حقیقتیاب سازمان ملل متحد نیز ارائه کرد. این کمیته مأموریت داشته تا به بررسی نقض حقوق بشر در ایران از شهریورماه ۱۴۰۱ (سپتامبر ۲۰۲۲) به بعد بپردازد. گزارش جامعۀ جهانی بهائی به تأثیرات این اتفاقات بر جامعۀ بهائی در ایران، به ویژه بر زنان بهائی، پرداخته است.
در همین ماه گذشته، دیدهبان حقوق بشر گزارش بیسابقه جدیدی منتشر کرد که در آن برای اولینبار، رفتار سرکوبگرانۀ حکومت ایران با بهائیان را از نظر حقوقی، مصداق “جنایت علیه بشریت” دانست. این گزارش که به همین دلیل در صدر اخبار جهان قرار گرفت، همچنین توصیه کرد که کمیتۀ حقیقتیاب سازمان ملل متحد بخشی از تحقیقات جاری خود را بر «افزایش هدف قرار دادن زنان بهائی» متمرکز کند.
خانم فهندژ گفت: «این روایت جمعی از مبارزه و استقامت، که زنان بهائی و همۀ زنان ایرانی با آن مواجه هستند، به آنها امکان میدهد تا گرد هم آیند و نشان دهند که تلاشها برای ایجاد تفرقه همیشه با شکست روبرو خواهند شد و زمانی که یک گروه تحت تأثیر بیعدالتی قرار گیرد، هیچ گروه دیگری در امان نخواهد بود. هدف قرار دادن فزایندۀ زنان بهائی که هم به عنوان زن و هم به عنوان عضو یک اقلیت، با چالشهای مضاعف مواجه هستند، نیازمند توجه و اقدام جهانی، همبستگی با بهائیان و همۀ زنان ایرانی است که طالب حق زندگی با عزت و برابری در کشور خود هستند. ما از جامعۀ جهانی، دولتها و رسانهها درخواست میکنیم که از حکومت ایران بخواهند سرکوب ظالمانۀ خود علیه بهائیان و به ویژه زنان را که هدف اصلی این تبعیض قرار گرفتهاند، فوراً متوقف کند و به اصل جهانی حقوق بشر برای همۀ شهروندان خود احترام بگذارد.»
يكشنبه ۲۳ ارديبهشت ۱۴۰۳ -
Sunday 12 May 2024
|
ايران امروز |
يكشنبه ۲۳ ارديبهشت ۱۴۰۳ -
Sunday 12 May 2024
|
ايران امروز |
وزارت امور خارجه فرانسه در بیانیهای به مناسبت دومین سالگرد بازداشت سسیل کوهلر و ژاک پاری، دو شهروند فرانسوی در ایران، سیاست «گروگانگیری حکومتی» از سوی جمهوری اسلامی را محکوم کرد.
وزارت امور خارجه فرانسه در این بیانیه که روز سهشنبه ۱۸ اردیبهشت منتشر شد، مقامهای حکومت ایران را به «باجخواهی مداوم» متهم کرد و مجددا خواستار آزادی فوری و بیقید و شرط این دو تن شد.
کوهلر و شریک زندگیاش پاری، در اردیبهشتماه ۱۴۰۱ در ایران بازداشت شدند. این دو برای گذراندن تعطیلات به این کشور سفر کرده بودند.
کوهلر که یک معلم است، در طول سفر در ایران همواره با خانوادهاش در تماس بود و در پیامرسان واتساپ عکسهای خود را برای آنها ارسال میکرد اما از دو روز قبل از موعد پروازش برای بازگشت به فرانسه ناپدید شد.
در مهرماه ۱۴۰۱، رسانههای حکومتی در ایران در قالب یک گزارش ویدیویی با عنوان «داستان یک ماموریت»، اعترافات اجباری کوهلر و پاری را منتشر کردند. کوهلر در این ویدیو حجاب بر سر دارد.
در این گزارش، این دو نفر به عضویت در سرویسهای اطلاعاتی فرانسه اعتراف کردند.
فرانسه در آن زمان، پخش اعترافات اجباری کوهلر و پاری را «صحنهسازی وقیحانه، نفرتانگیز، غیرقابل قبول و خلاف حقوق بینالملل» خواند که «بدترین رژیمهای دیکتاتوری» انجام میدهند.
خواهر کوهلر در فروردینماه سال جاری در مصاحبه با روزنامه گاردین، مشاهده اعترافات اجباری او را بدترین روز زندگیاش توصیف کرد.
وزارت امور خارجه فرانسه در ادامه بیانیه خود به مناسبت دومین سالگرد بازداشت این دو نفر، به دیگر شهروندان اروپایی زندانی در ایران اشاره کرد و افزود این افراد بیگناه در «دادگاههای نمایشی» و بر پایه «اتهامات مضحک» محکوم شدهاند.
شبکه خبری فرانس۲۴ لحن بیانیه وزارت امور خارجه فرانسه را «محکم» خواند و افزود به ندرت پیش میآید که یک دولت غربی چنین بیانیهای را در خصوص اقدامات خصمانه تهران صادر کند.
بهجز کوهلر و پاری، دو شهروند فرانسوی دیگر نیز در ایران زندانی هستند. یکی از آنها لویی آرنو نام دارد که در آبانماه سال گذشته به دو اتهام «تبلیغ علیه نظام و اقدام علیه امنیت ملی جمهوری اسلامی» به پنج سال زندان محکوم شد.
تظاهرات برای آزادی لویی آرنو و دیگر شهروندان فرانسوی زندانی در ایران، پاریس، هشتم بهمن ۱۴۰۱
درباره دیگر شهروند فرانسوی زندانی در ایران اطلاعاتی در دست نیست و تنها نام او اولیویه اعلام شده است.
فعالان حقوق بشر بازداشت شهروندان کشورهای غربی از سوی جمهوری اسلامی را «گروگانگیری دولتی» میدانند و میگویند تهران از این حربه برای تحت فشار گذاشتن غرب و گرفتن امتیازات از آن استفاده میکند.
پیش از این، توافق تهران و واشینگتن برای تبادل زندانیان خبرساز شده بود. مبادله پنج زندانی ایرانی در برابر پنج زندانی آمریکایی در شهریور ماه ۱۴۰۲ انجام پذیرفت و در ازای آن شش میلیارد دلار از پولهای مسدود شده ایران در کره جنوبی به قطر منتقل شد.
واشینگتن میگوید تهران تنها برای خرید کالاهای بشردوستانه میتواند از این پول استفاده کند، اما بسیاری معتقدند نتیجه اقداماتی از این دست، تشویق جمهوری اسلامی به ادامه سیاست گروگانگیری خود است.
یکی از برجستهترین شهروندان اروپایی بازداش شده در ایران، یوهان فلودروس، شهروند ۳۳ ساله سوئدی و دیپلمات اتحادیه اروپاست که از از زمان بازداشت به دست ماموران امنیتی جمهوری اسلامی در فروردین ۱۴۰۱، در زندان به سر میبرد.
ایران اینترنشنال
يكشنبه ۲۳ ارديبهشت ۱۴۰۳ -
Sunday 12 May 2024
|
ايران امروز |
سرویس امنیتی اوکراین اعلام کرد که دو عامل روسیه را که برای کشتن ولودیمیر زلنسکی، رئیسجمهور این کشور و دیگر مقامات ارشد اوکراین طرحریزی میکردند، دستگیر کرده است.
این نهاد امنیتی روز سهشنبه ۱۸ اردیبهشت در صفحه تلگرام خود اعلام کرد که این دو مرد که درجه سرهنگی در سرویس گارد دولتی اوکراین داشتند، توسط سرویس امنیت فدرال روسیه به استخدام در آمده بودند و اطلاعات طبقهبندی شده را به مسکو منتقل میکردند.
در بیانیه سرویس امنیت اوکراین بدون اشاره به زمان دستگیری این دو مظنون، اعلام شده که آنها به دنبال یافتن فردی نزدیک به گارد ریاستجمهوری بودند که بتواند زلنسکی را به گروگان گرفته وسپس به قتل برساند.
سرویس امنیت ملی اوکراین به نقل از واسیل مالیوک، رئیس این نهاد، از دستگیری این دو عامل ترور به عنوان «هدیهای برای ولادیمیر پوتین» یاد کرده که امروز برای دور جدید حضور در کرملین ادای سوگند کرد.
مسکو هنوز به این ادعای کییف واکنشی نشان نداده است.
این در حالی است که کرملین ماه گذشته در پاسخ به سوالی درباره دستگیری مردی در لهستان که متهم به همکاری با اطلاعات روسیه برای آماده کردن تلاش احتمالی برای ترور زلنسکی بود، از اظهار نظر خودداری کرد.
ولودیمیر زلنسکی که بیش از دو سال است در مقابل تهاجم روسیه علیه خاک کشورش مقاومت میکند ، پاییز گذشته گفت که سرویسهای امنیتی او حداقل پنج توطئه روسیه برای ترور او را خنثی کردهاند.
سال گذشته گروهی از قانونگذاران روسی و نظامیان راستگرای افراطی روسی با تشکیل گروهی در فضای مجازی به شکلدهی فضایی درباره لزوم هدف قرارگرفتن زلنسکی اقدام کردند.
بنابر گزارش سرویس امنیت اوکراین، این گروه جاسوسی همچنین قصد داشت آقای مالیوک و کیریلو بودانوف، رئیس سازمان اطلاعات نظامی اوکراین، را «از بین ببرد.»
ترور بودانوف قرار بود قبل از عید پاک ارتدکس در روز یکشنبه ۱۶ اردیبهشت اتفاق بیفتد.
در این بیانیه آمده است که این دو جاسوس به دنبال آن بودند روسیه را از محل بودانوف مطلع کنند تا بتواند حملات موشکی و پهپادی را در این مکان انجام دهد.
این بیانیه تاکید میکند یکی از افراد دستگیر شده در حمل و نقل و نگهداری پهپادها و مواد منفجره برای این عملیات دست داشت.
در صورت ترور زلنسکی، رئیس پارلمان اوکراین به سمت ریاست جمهوری منصوب خواهد شد.
آنتونی بلینکن، وزیر امور خارجه ایالات متحده، سال ۲۰۲۳ و پس انتشار اخباری درباره امکان ترور زلنسکی اعلام کرد که اوکراینیها برنامههایی برای تداوم دولت تحت هر شرایطی طراحی کردهاند.
رادیو فردا
يكشنبه ۲۳ ارديبهشت ۱۴۰۳ -
Sunday 12 May 2024
|
ايران امروز |
جایزه شجاعت نشست ژنو برای حقوق بشر و دموکراسی به ایراناینترنشنال رسید
«نشست ژنو برای حقوق بشر و دموکراسی» اعلام کرد جایزه شجاعت سال ۲۰۲۴ این نشست به ایراناینترنشنال داده میشود. نشست ژنو ایراناینترنشنال را «رسانهای بیباک» نامید که تخلفات و بیعدالتیهای هرروزه حکومت جمهوری اسلامی را افشا میکند.
نشست ژنو برای حقوق بشر و دموکراسی روز سهشنبه ۱۸ اردیبهشت در شبکه اجتماعی ایکس نوشت علیاصغر رمضانپور، سردبیر خبر و پوریا زراعتی، مجری تلویزیون ایراناینترنشنال، این جایزه را دریافت خواهند کرد.
زراعتی روز ۱۰ فروردین هنگام خروج از منزلش در محله ویمبلدون لندن هدف حمله افراد ناشناس قرار گرفت و از ناحیه پا مجروح شد. او روز ۱۲ فروردین از بیمارستان مرخص شد.
نشست ژنو برای حقوق بشر و دموکراسی، نشستی سالانه است که از سوی ائتلافی متشکل از ۲۵ سازمان غیردولتی برگزار میشود.
این نشست میکوشد توجه جامعه جهانی را به رویدادهای حقوق بشری که نیاز به بررسی و اقدام فوری دارند، جلب کند.
نشست ژنو برای حقوق بشر و دموکراسی این فرصت را برای فعالان حقوق بشر و زندانیان سیاسی پیشین فراهم میکند تا درباره تجربیات شخصی خود برای تحقق دموکراسی و آزادی شهادت دهند.
نشست ژنو به صورت سالانه پیش از نشست اصلی شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد برگزار میشود و هدف اصلی آن این است که مسائل مهم بینالمللی را در دستور کار شورای حقوق بشر سازمان ملل بگنجاند.
صدها تن از دیپلماتها، روزنامهنگاران، شهروندان دغدغهمند، رهبران دانشجویی، مخالفان و قربانیان حکومتهای خودکامه در نشست ژنو برای حقوق بشر و دموکراسی شرکت میکنند.
تاکنون رسانههای بینالمللی معتبری نظیر سیانان، خبرگزاری فرانسه، آسوشیتدپرس، دویچه وله و وال استریت ژورنال نشست ژنو را پوشش دادهاند.
در سالهای گذشته و بهویژه پس از آغاز جنبش «زن، زندگی، آزادی»، جمهوری اسلامی کوشیده است شبکه ایراناینترنشنال و کارکنان آن را به شیوههای مختلف هدف قرار دهد.
روزنامه دیلیمیل روز ۱۸ فروردین گزارش داد حکومت ایران از گروههای جنایتکار سازمانیافته برای حمله به اهداف مورد نظر خود در اروپا استفاده میکند.
در یکی از این موارد، شبکه ایراناینترنشنال ۲۹ بهمن ۱۴۰۱ پس از تهدیدهای تروریستی مجبور شد پخش تلویزیونی خود را به طور موقت از لندن به واشینگتن منتقل کند.
تصمیم نهایی برای متوقف کردن فعالیتهای ایراناینترنشنال زمانی گرفته شد که در بهمن ۱۴۰۱، پلیس لندن یک تبعه اتریشی به نام محمدحسین دوتائف را در حال فیلمبرداری از محوطه خارجی این شبکه بازداشت کرد.
ایراناینترنشنال روز سوم مهر سال ۱۴۰۲ پخش برنامههای خود را از استودیوی جدید خود در لندن از سر گرفت.
شبکه آیتیوی در آذرماه سال گذشته خبر داد جاسوسهای سپاه پاسداران در اکتبر ۲۰۲۲ به یک قاچاقچی انسان پیشنهاد دادند در ازای ۲۰۰ هزار دلار ، فرداد فرحزاد، مجری ایراناینترنشنال و سیما ثابت، مجری پیشین این شبکه را به قتل برساند.
پیش از این اسناد به دست آمده از هک قوه قضاییه جمهوری اسلامی به دست گروه عدالت علی نشان داد دادگاه انقلاب تهران ۴۴ روزنامهنگار و فعال رسانهای خارج از کشور را در بهمن ماه سال ١۴٠٠ به شکل غیابی به تبلیغ علیه نظام متهم و حکم محکومیتشان را صادر کرد.
در این فهرست، نام محمود عنایت، علیاصغر رمضانپور، مهدی پرپنچی، فرداد فرحزاد و مرتضی کاظمیان، از روزنامهنگاران و فعالان رسانهای ایراناینترنشنال دیده میشود.
بر اساس سند دیگری که گروه عدالت علی افشا کرد، وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی پس از اعتراضات آبان ۹۸ برای مقابله با بازتاب این اعتراضها در شبکه ایراناینترنشنال، اقدامهای ایذایی متعددی را علیه کارکنان و خانوادههای آنها در دستور کار قرار داد.
ایران اینترنشنال
يكشنبه ۲۳ ارديبهشت ۱۴۰۳ -
Sunday 12 May 2024
|
ايران امروز |
يكشنبه ۲۳ ارديبهشت ۱۴۰۳ -
Sunday 12 May 2024
|
ايران امروز |
کمیته جوایز پولیتزر۲۰۲۴ جایزه بخش روزنامهنگاری و گزارش بینالملل را به روزنامه نیویورک تایمز اعطا کرد. این روزنامه به دلیل “پوشش گسترده و روشنگرانه” حمله هفتم اکتبر حماس به اسرائیل و پاسخ مرگبار ارتش اسرائیل به این حمله، برنده جایزه پولیتزر در بخش “گزارش بینالمللی” شد.
همچنین آژانس خبری رویترز، جایزه عکاسی خبری را بابت پوشش “دست اول و فوری” حمله هفتم اکتبر (۱۵ مهر ۱۴۰۲) و واکنش اسرائیل، به دست آورد و همچنین به عنوان یک منبع مورد استناد ویژه برای «خبرنگاران و کارکنان رسانهای که جنگ در غزه را پوشش میدهند»، معرفی شد.
ولادیمیر کارا مورزا، سیاستمدار مخالف زندانی روس و روزنامه واشنگتن پست نیز مشترکا جایزه پولیتزر را دریافت کردند. این جایزه به دلیل «انتشار یادداشتهای این سیاستمدار روس در داخل زندان باوجود همه مخاطرات و عواقب مخالفت با ولادیمیر پوتین و اصرار بر آیندهای دموکراتیک برای کشورش»، به او اهدا شد. کارا مورزا در حال تحمل ۲۵ سال محکومیت خود به اتهام «خیانت» به روسیه است. این طولانیترین حکم زندان برای منتقدان پوتین به شمار میرود.
برمبنای گزارش آسوشیتدپرس، پولیتزر از شماری از خبرنگاران آمریکایی نیز بابت گزارشهایشان در مورد کار کودکان مهاجر، تبعیض نژادی در سیستم قضایی و خشونت با اسلحه تجلیل کرد.
جین آن فیلیپس برای نگارش رمان «نگهبان شب» که داستان یک مادر و دختر در طول و بعد از جنگ داخلی آمریکا است، برنده جایزه بهترین رمان شد.
امسال ۲۳ جایزه برای نوشتههای یک سال اخیر اهدا شد و جوایز نقدی ۱۵۰۰۰ دلاری به دریافت کنندگان بیشتر جوایز و یک مدال طلا به سازمان خبری برنده جایزه خدمات عمومی تعلق گرفت.
نیویورک تایمز امسال یکی از ۳ جایزه پولیتزر خود را برای پوشش خبری جنگ غزه در بخش گزارش بینالمللی به دست آورد. تایمز همچنین جایزه پولیتزر در بخش گزارش و گزارش تحقیقی را کسب کرد. واشینگتن پست با ۳ جایزه در بخش تفسیر، نگارش سرمقاله و گزارش ملی با تایمز برابری کرد.
برندگان جوایز روزنامهنگاری ۲۰۲۴
خدمات عمومی: پروپابلیکا
جاشوا کاپلان، جاستین الیوت، برت مورفی، الکس میرجسکی و کرستن برگ، برای گزارشی پیشگامانه که دیوار ضخیم محرمانه اطراف دادگاه عالی را شکافت تا نشان دهد چگونه یک گروه کوچک از میلیاردرهای با نفوذ سیاسی، قضات را به خود جلب کردند.
گزارش فوری خبری: کارکنان «لوک آوت سانتاکروز»
به دلیل پوشش دقیق و چابک متمرکز بر جامعه، در تعطیلات آخر هفته، سیل فاجعه بار و رانش گل که هزاران نفر از ساکنان را آواره کرد و بیش از ۱۰۰۰ خانه و کسب و کار را ویران کرد.
گزارش تحقیقی: به هانا درایر از نیویورک تایمز
برای مجموعه ای از گزارشهای عمیق که نشان دهنده گستره خیره کننده کار کودکان مهاجر در سراسر آمریکاست و شکستهای شرکتی و دولتی آن را تداوم میبخشد.
گزارش تشریحی: سارا استیلمن از نیویورکر
برای ارایه کیفرخواستی جدی درباره اتکای سیستم حقوقی به اتهام جنایت قتل و پیامدهای متفاوت آن، که اغلب برای جوامع رنگین پوست ویرانگر است.
گزارش محلی: سارا کانوی از اداره شهر و ترینا رینولدز-تیلر از موسسه نامریی
برای گزارشهای تحقیقی درباره دختران و زنان سیاه پوست ناپدید شده در شیکاگو که نشان داد چگونه نژادپرستی سیستماتیک و بیتوجهی اداره پلیس به بحران کمک کرده است.
گزارش ملی: به صورت مشترک به رویترز و واشینگتن پست
رویترز برای مجموعهای از گزارشهای پاسخ دهنده با تمرکز بر تجارت خودرو و هوافضای ایلان ماسک، که با عمق قابلتوجه خود موجب تحقیقات رسمی درباره عملکرد شرکتهای او در اروپا و آمریکا شدند.
به کارکنان واشینگتن پست برای بررسی دقیق تفنگ نیمه خودکار AR-۱۵، که خوانندگان را وادار کرد تا با وحشت به سلاحی که اغلب برای تیراندازیهای دسته جمعی در آمریکا استفاده میشود، فکر کنند.
گزارش بینالمللی: کارکنان نیویورک تایمز
برای پوشش گسترده و افشاگرانه حمله حماس در جنوب اسراییل در ۷ اکتبر، شکست اطلاعاتی اسراییل و واکنش گسترده و مرگبار ارتش اسراییل در غزه.
گزارش: نیویورک تایمز
به کتی انگلهارت برای تصویری منصفانه از مبارزات حقوقی و عاطفی یک خانواده در طول زوال عقل پیشرونده مادر خانواده.
تفسیر: واشینگتن پست
به ولادیمیر کارا مورزا برای یادداشتهای پرشور که با خطرات شخصی بزرگ از سلول زندانش نوشته شده بود و نسبت به پیامدهای مخالفت در روسیه و اصرار بر آیندهای دموکراتیک برای کشورش هشدار میداد.
ولادیمیر کارا مورزا، سیاستمدار مخالف زندانی روس
نقد: لس آنجلس تایمز
به جاستین چانگ برای نقد فیلم بسیار خاطرهانگیز و ژانر که بازتابی از تجربه سینمای معاصر دارد.
سرمقاله: واشینگتن پست
به دیوید ای.هافمن برای مجموعهای متقاعد کننده درباره فنآوریهای جدید و تاکتیکهایی که رژیمهای مستبد برای سرکوب مخالفان در عصر دیجیتال به کار میبرند و نحوه مبارزه با آنها.
گزارش و تفسیر مصور: نیویورکر
به مدار دلاکروز برای داستان تصویریاش در زندان جزیره رایکرز که با استفاده از تصاویر سیاه و سفید جسورانهای نشان میدهد که زندانیان و کارکنان از طریق کتاب انسانسازی میکنند.
عکاسی خبری فوری: ستاد عکس رویترز
برای عکسهای خام و فوری مربوط به حمله مرگبار حماس در اسراییل در هفتم اکتبر و اولین هفتههای حمله ویرانگر اسراییل به غزه.
جایزه پولیتزر، جایزهای در روزنامهنگاری، ادبیات و موسیقی است که هر ساله با نظارت دانشگاه کلمبیا به روزنامهنگاران، نویسندگان، شاعران و موسیقیدانان داده میشود. این جایزه بهنام بنیانگذار آن جوزف پولیتزر، روزنامهنگار مجاریتبار آمریکایی، در سده نوزدهم نامگذاری شدهاست.
آقای پولیتزر بهدلیل عشق و علاقهاش به روزنامهنگاری، مدرسهای را در ایالت کلمبیا تأسیس کرد که هنوز هم یکی از معتبرترین مراکز آموزش روزنامهنگاری در سراسر جهان محسوب میشود و بسیاری از روزنامه نگاران برجسته در این محل آموزش میبینند. پس از راه اندازی این دانشگاه، جایزهای به مبلغ ۲۵۰ هزار دلار و و همچنین بورس تحصیلی برای یک مسابقه گزارش نویسی درنظر گرفته شد.
همچنین هر ساله بنیاد پولیتزر جایزه نیممیلیون دلاری خود را به بهترین عکسهای خبری میدهد که در میان عکسهای خبری جهان، بهترین عکس خبری افشاگرانه و جسورانه معرفی میشوند.
يكشنبه ۲۳ ارديبهشت ۱۴۰۳ -
Sunday 12 May 2024
|
ايران امروز |
يكشنبه ۲۳ ارديبهشت ۱۴۰۳ -
Sunday 12 May 2024
|
ايران امروز |
پیشسخن
اقوام ایرانیزبان یا آریاییزبان در منطقه بزرگی در خاور نزدیک و میانه و آسیای مرکزی [فلات ایران] سکونت داشتند و هنوز دارند. ایران کنونی از لحاظ مساحت، تقریباً نیمی از فلات ایران را تشکیل میدهد و ادامهدهندهی و وارثِ بلافصل ایرانیتِ تاریخی است.
پیش از آن که ادیان دیگر مانند هندوئیسم، بودیسم، یهودیت و مسیحیت از یک دین به یک ایدئولوژی سیاسی ارتقاء یابند، دین مزدا یسنا / زرتشتی بود که این فرآیند را به فرجام رساند و به یک ایدئولوژی ایرانی دگردیس شد. برخلافِ ادیان نامبرده، ایدئولوژی ایرانی توانست با هر شکستی دوباره خود را سازماندهی و با شرایط جدید سازگار کند و وارد عرصه سیاسی-اجتماعی شود. از این رو باید گفت که ایدئولوژی ایرانی یکی از کهنترین ایدئولوژیهای سیاسی و در گوهر خود باستانی[۱] است و در این شکلِ تاکنونیاش به جهانِ کنونی تعلق ندارد.
ادیان ایرانی، از جمله ادیانِ متأخرتر مانند مزدا یسنا / زرتشتی و زُروانی قدمتی بس طولانی دارند و ریشهی آنها به دوران ناشناخته «هند و ایرانی» برمیگردد یعنی پیش از آن که اقوام هند و ایرانی راهشان را از هم جدا کنند. البته این جدایی سدهها طول کشید و درست طی همین سدههای جدایی، آرام آرام نیز کمیت و کیفیتِ ادیان و خدایان ایرانی از ادیان و خدایان هندی متفاوت گردید ولی از سوی دیگر میتوان اشتراکات فراوانی میان ادیان ایرانی و هندی مشاهده کرد.
این که دقیقاً زرتشت چه کسی بود و اگر کسی بود در چه تاریخی پدیدار شد نمیدانیم و تلاشها برای تعیین یک تاریخ دقیق برای برآمد و پدیداری زرتشت تاکنون بی ثمر بوده است. ولی با قاطعیت نسبی میتوان گفت که اندیشههای زرتشتی خیلی پیش از شکلگیری هخامنشیان (۵۵۰ تا ۳۳۰ پیش از میلادی) وجود داشت.
البته ما درباره دینِ بنیانگذار هخامنشیان یعنی کوروش چیزی نمیدانیم زیرا تنها چیزی که به نام او برای ما باقی مانده است «استوانه کوروش» است که به زبان اکدی (بابلی نو) نوشته شده و تنها خدایی که در آنجا نام برده میشود «مردوک» خدای بابلیان است. نام «اهورا مزدا» نخستین بار در سنگنبشتههای داریوش آمده که در آنجا شاهنشاه ایران خود را مدیون اهورا مزدا میداند.
ایرانیان و هندیها همیشه از فرهنگِ نوشتاری گریزان بودند و نگارش متونِ دینی را گناه میدانستند، درست برخلافِ سومریان که فرهنگِ نوشتاری بسیار نیرومندی داشتند، به طوری که جانشینان آنها یعنی آشوریان و بابلیان همین فرهنگِ نوشتاری را ادامه دادند. هندیها و ایرانیان در فرهنگِ نوشتاری بسیار فقیر بودند و گاهی حتا زیر خط فقر! فرهنگِ هندی و ایرانی، فرهنگِ شفاهی بود به طوری که وداها گویا تازه در سده ۵ میلادی به نگارش در آمدند. و اوستا نیز (اگر از زمان بلاش اشکانی بگذریم که از آن چیزی در دست نداریم) در دوران پادشاهی شاپور یکم (۲۱۵-۲۷۰ میلادی) به نگارش در آمده است، آن هم تحتِ تأثیر متون نوشتاری یهودیان و مسیحیان و بویژه کتابِ شاپورگانِ مانی که پیشکشِ شاپور یکم شده بود.
درست به دلیل همین فرهنگِ شفاهی ما دقیقاً نمیدانیم که از چه زمانی دین مزدا یسنا (زرتشتی یا دینبهی) در تار و پود فرهنگِ سیاسی تنیده شده است و از یک دین به یک ایدئولوژی سیاسی ارتقا یافته است. این ایدئولوژی سیاسی عناصر مشروعیتبخشِ خود را اساساً از مزدا یسنا (زرتشتی) برگرفته است.
مبانی ایدئولوژی ایرانی بر سه ستون استوار شده است: داد (عدالت)، آخرتگرایی و غربستیزی و این ستون سهگانه با فرهایزدی شاه گره میخورد و یک مجموعه ارگانیکِ درهم تنیده را تشکیل میدهد.
داد (عدالت)
در اسطورههای همه فرهنگهای کهن مانند سومر، بابل، مصر، ایران، یونان باستان، چین، ویتنام، ژاپن و مایا ما همواره با دو ایزد آغازین سر و کار داریم: ایزد آشوب و نابسامانی و ایزد نظم و بسامانی. در مصر باستان، ست (Seth) و رع (Ra)، در یونان کهن آشوب (Chaos) و گایا (Gaia)، در بابل تیامات و مردوک و در ایران باستان «اهریمن و اشه». مفهوم «داد یا عدالت» نیز با همین نظم و آشوب گره میخورد.
دات یا داد و مشتقات آن بارها و بارها در اوستا آمده است. «داد در نزد ایرانیان باستان جایگاهی با ارزش دارد؛ چنان که ایزدی به نام رشن از این مفهوم والا در میان مردم پاسداری میکند. نظریه عدالت ایرانیان باستان را باید در مفهوم اشه جست و جو کرد. عدالت در نزد ایرانیان باستان به معنی قرار گرفتن هر چیزی در جای خود است و این تعریف ارتباط مستقیمی با مفهوم اشه دارد»[۲]. در واقع، داد (عدالت) یک مفهوم منششناختی[۳] (Ethics) است که سرچشمهاش در نظم و سامان یعنی در «اشه» نهفته است. زیرا نظم و سامان به معنی یکسانی و همسانی اجزاء یک پدیده نیست بلکه سازگاری و هماهنگی میان اجزاء گوناگون یا اجزاء ناهمگون میباشد. از این رو، اشه (نظم) و داد (تعادل) دو روی یک سکهاند، یعنی اشه در شکلِ کیهانشناسی (فلسفه نظری) و دیگری (داد) در شکلِ منششناسی (فلسفه عملی) جلوه میکنند.
مفهومِ «داد» در دین مزدا یسنا جایگاه ویژهای دارد و یکی از سه ستونِ اصلی ایدئولوژی ایرانی را تشکیل میدهد. داد و مشتقاتِ آن در مرتبه نخست با نظم و سامان گره میخورد. دشمنِ «داد»، اهریمن و دیوها هستند که البته دیوها از نسل اهریمند. زیرا، هدفِ اصلی دیوها به هم ریختن نظم موجود است. داد یعنی برقراری تعادل میان اجزاء ناهمگون و متناقض در بُعدِ اجتماعیاش است و هر کس که بخواهد این تعادل را بر هم بزند، بیداد و از خاندان دیوان به شمار میرود. جلیل دوستخواه نیز برابرنهادِ «داد/ دات» را سامان و نظم و قانون تعریف کرده است[۴] و «وی دئو دات« را «دادِ دیوستیز» برگردانده است. این معنی احتمالاً باید درستترین باشد. زیرا، دیو مانند تیاماتِ بابلی الهه آشوب است. دیو نیز در صدد است که نظم و سامان جهان را بر هم زند یعنی تعادل را از بین ببرد. از این رو، دیوان، همه بیدادگر هستند.
باری، معنی نخستین و آغازین «داد»، تعادل میان اجزاء ناهمگون است که نتیجه آن نظم یا یک وضعیتِ پایدار نسبی میباشد. بنابراین داد، شکلِ منششناختیِ نظم و پایداری است. در قرآن نیز «عدل» اساساً به همین معنی یعنی «تعادل برقرار کردن میان اجزاء ناهمگون یا دارای منافع جداگانه» به کار رفته است.
مفاهیم در شرایط عینی و ملموسِ زندگی شکل میگیرند و معانی آنها تابعی از دگرگونیهای همان شرایط هستند. پس از چندین سده، مفهوم «داد» توسط فردوسی به اوج شکوفایی معناشناختی خود رسید. اگرچه «دیدگاه فردوسی درباره داد در شاهنامه همان دیدگاهی است که ایرانیان باستان درباره این مفهوم داشتهاند» ولی در واقع، فردوسی مفهوم «داد» را در گونههای فراوانی عرضه کرد. «از دیدگاه رزمجو (۱۳۷۴)، اندیشه دادخواهی فردوسی ترکیبی از عناصر اعتقادی آیین مزدایی و اساطیر زرتشتی با معتقدات کهن قوم ایرانی [درستش اقوام ایرانی است / بینیاز] و مذهب تشیع است.
دو فوشه کور (۱۳۳۷: ۶۵) در کتاب مفاهیم اخلاقی در ادب فارسی، دادگری را مهمترین ویژگی اخلاقی پادشاهان ذکر کرده است که فردوسی بر آن تأکید داشته و آنر ا ضامن آبادانی کشور دانسته است. خلیلی (۱۳۷۹) در پایاننامه خود با عنوان «آرمان دادخواهی و ظلمستیزی در شاهنامه فردوسی» اذعان کرده است و دادگری در شاهنامه به معنی راستی و نیکی در حق دیگران و بیداد به معنی نادیده گرفتن قوانین و کژی و ناراستی است. به اعتقاد میرزا ملااحمد (۱۳۸۸)، داد در شاهنامه به وجود پادشاهان گره خورده است. پادشاهان عادل شاهنامه با همین ویژگی کشور خود را آباد کرده و وضع مالی مردم را بهبود بخشیدهاند. عزیزی (۱۳۸۸) چرخه عدالت را در شاهنامه بررسی کرده و به وجه سیاسی و حکومتی آن پرداخته است. از دیدگاه او، در شاهنامه، جهان وابسته به دولت است. دولت پادشاهی است که محاسن اخلاقی ویژهای دارد. مردم، نیازمند داد پادشاه هستند؛ زیرا آبادانی، رفاه، امنیت و پایداری دولت را به دنبال دارد».[۵]
به همین دلیل فردوسی توانست از واژه «داد» مفاهیم دیگری نیز بسازد و در برخی مواقع این مفهوم را در پیوند با مفاهیمی دیگر مانند خرد، دین، آبادانی، نشاط و ... به کار گیرد. «در شاهنامه، داد با خرد نیز ارتباط تنگاتنگ و مستقیم دارد؛ زیرا شخص خردمند همیشه در هر کار دادورزی در پیش میگیرد. فردوسی همه شاهان و پهلوانان خردمند را دادگر قلمداد کرده است و هر انسان را که دارای خرد و داد است ستایش میکند». [سراج: همانجا]
فردوسی در شاهنامه این مفهوم را بسیار گسترده، ژرف و خلاقانه به کار میبرد و آن را به تمامی حوزههای اجتماعی و زندگیِ روزمره داخل کرد. این بکارگیری وسیعِ معناشناختی از داد چنان بود که تقریباً همه شاعران پس از فردوسی تحت تأثیر این مفهوم قرار گرفتند. «شاهنامه آیینه و جلوهگاه اندیشه و تفکر ایرانیان باستان است و تقریباً دانشنامهای است که جهانبینی ایرانیان کهن را در خود گرد آورده است؛ بنابراین، میتوان توقع داشت که نظر ایرانیان درباره عدالت و داد در آن به تمامی بازتاب یافته باشد، امری که جایجای شاهنامه حکایت از آن دارد و به مناسبتهای گوناگون به آن توجه شده و به لزوم پایبندی به آن نیز سفارش گردیده است» [امنخانی / نظاماسلامی، همانجا]. کاربرد گسترده «داد» توسط فردوسی آنچنان بود که میزانی [ف. م. جوانشیر] که تربیتشده ایدئولوژی سوسیالیستی بود در کتاب خود «حماسه داد» مینویسد:
«فردوسی هوادار آتشین استقرار داد است. او تمام عقاید و افکار و آرزوهای خود را در یک کلمه – داد- خلاصه میکند. داد استوارترین رکن بینش سیاسی-فلسفی فردوسی است. داد، داد، داد، این است فریاد فردوسی و پیام فردوسی. داد در نظر فردوسی سنگ پایداری است که باید همه آرزوها و آمال بشری بر آن استوار باشد. اندیشه داد در شاهنامه از یک سو خصلت افسانهای-اسطورهای دارد و از سوی دیگر درونمایه فلسفی-منطقی. فردوسی از اندیشههای رایج در میان توده مردم و از بقایای اندیشه مذهبی اوستایی و همچنین از مقوله عدل که یکی از اصول مذهب شیعه است، مدد میگیرد، آنها را با روح شاعرانه و منطق خردمندانه خویش به هم میآمیزد و با زیباترین بیانی که در تصور نمیگنجد عرضه میدارد».[۶]
البته باید گفت که برداشتِ جوانشیر به نوعی متأثر از ایدئولوژی خود اوست و به گونهای معنیِ بنیادین آن را کنار گذاشته و فقط یک جنبه آن را دیده است. و این در حالی است که شاهرخ مسکوب تعریف دقیقتری از آن میدهد: «داد نیز مانند اشه قانون کلی و آیین درست رفتار جهان و انسان است ولی برخلافِ اشه مجرد نیست و در ساحتِ اندیشه نمیماند. یکی بیشتر نهادِ آیین یا منش نیک است در عالم اندیشه و دیگری به کار بستن آن آیین، واقعیت بخشیدن به آن منش است. پیرو اشه، داد میوزد و هر کارِ دادگرانه او زخنی است بر پیکر دروغ. داد و اشه هر دو با مفهوم اعتدال و دوری از افراط و تفریط ارتباط دارند». [۷]
در حقیقت، داد یا عدالت به معنیِ پرهیز از افراط و تفریط است؛ و درست به همین دلیل فردوسی «داد» و «آز» [زیادهخواهی] را به عنوان ضدین در برابر هم مینهند. یعنی متضادِ «زیادهخواهی»، «کمخواهی» نیست بلکه «داد» یعنی «تعادل» است.
باری، فردوسی در شاهنامه چنان ابعادِ معناشناختی این مفهوم را گسترده و ژرف کرد که بازتاب داد / عدالت را میتوانیم در اشعار همه شاعران کلاسیک ایرانی مشاهده میکنیم مانند فرخی سیستانی (۱۰۰۰/۱۰۴۰ م.)، سنایی (۱۰۸۰-۱۱۴۱ م.)، خاقانی (۱۱۲۰-۱۱۹۹ م.)، نظامی گنجوی (۱۱۴۱-۱۲۰۹ م.)، مولوی (۱۲۰۷-۱۲۷۳ م.)، سعدی (۱۲۰۹-۱۲۹۲ م.)، حافظ (۱۳۲۵-۱۳۹۰ م.)، صائب تبریزی (۱۵۹۲-۱۶۷۶ م.) و غیره. از این رو، داد یا عدالت یکی از ستونهای اصلی ایدئولوژی ایرانی است که طی چند هزار سال توانسته در جلوههای گوناگون در روح و روانِ اقوام ایرانی رخنه کند و جزء لاینفکی از «ژنتیک فرهنگی» این اقوام را تشکیل بدهد.
در ادامه به این نکته خواهم پرداخت که چگونه با قدرتگیری عربهای مسیحی ضدِ تثلیثی، ایرانیان توانستند تقریباً همهی اصول دینی خود مانند معاد (آخرتگرایی) و عدل (داد) را وارد دین نوین کنند و در تکوین دین نوین که بعدها اسلام نامیده شد سهم خود را ادا نمایند.
آخرتگرایی یا منجیگرایی
آخرتگرایی تقریباً در بسیاری از فرهنگهای دینی جهان مانند مصر (اوزیرس)، هند (ویشنو)، آمریکای مرکزی (کوتزال کو آتل) و مناطقی در آفریقا و غیره وجود داشته است. ولی آخرتگرایی در دین مزدا یسنا از لحاظ نظری بسیار ساختارمند است. این که دقیقاً در چه تاریخی در گذشته، ایده منجیگرایی در مزدا یسنا شکل گرفته کسی نمیداند و تعیین دقیق تاریخ آن بیشتر گمانهزنی است تا مبتنی بر دادههای ملموس؛ البته این نکته تأثیری در این بررسی ندارد. از منظر پیروان دین زرتشتی، گاها (گاتها) کتابِ مقدس و آسمانی و کلام اهورا مزداست که توسط زرتشت بازگو شده است. و اوستا، شاملِ سنتها، آداب و رسوم و دعاها و دستورات مذهبی زرتشتیان را تشکیل میدهد. در دین زرتشتی دو نوع منجی یا رهاننده وجود دارد، زیرا سوشیانت گاهی به صورت جمع میآید و گاهی به صورت مفرد. «منظور از سوشیانتها در گاهان بزرگانی است که به پیروی از زردشت، به آموزشهای مزدا گوش جان میسپارند و با پیمودن راه راستی رهبری مردم را به دست میگیرند و با دیوان و دیوسیرتان میستیزند و در پایان به پاداش عمل خویش میرسند و صلح و آشتی را در جامعه حکمفرما میکنند ... در اوستای متأخر هرگاه سوشیانت در شمار جمع به کار رفته باشد، تفاوتی با سوشیانت گاهان ندارد»[۸].
برای درک پیدایی سوشیانتها در دین زرتشتی باید بینشِ این دین را از آفرینش و پایان جهان فهمید. «این دین یک دوره دوازده هزار ساله برای عمرِ جهان قایل است که شامل ۴ مرحله ۳ هزار ساله میباشد. در سه هزار سال اول، تمام آفریدگان به صورت مینویی بودند و شکل مادی نگرفته بودند. سه هزار سال دوم آنها، صورت مادی گرفتند. سه هزار سال سوم که دوران ما است عصر آمیختگی مظاهر اهریمنی و مزدایی است و در آغاز هر هزاره از سه هزاره آخر، یکی از مُنجیان (رهانندگان) ظهور میکنند و با پایان این دوازده هزار سال، عمر اهریمن و بدی به پایان میرسد و تمام انسانها در یک جهانِ آرمانی زندگی خواهند کرد»[۹].
در دین زرتشتی «استوت رته» منجی آخر زمان است. به این منجی، «سوشیانت پیروز»[۱۰] نیز گفته میشود. این آخرین منجی، با یاران جاویدان خود که به آنها «جاودانان» میگویند جهان را از بیدادی و دروغ پاک خواهند کرد و جهانی پاک که سرشار از دادگریست برپا خواهند کرد.
تفاوت بنیادین منجیگرایی در ایران با سایر مناطق دیگر در این است که منجیگرایی مزدا یسنا با ساختارهای سیاسی جاری در ایران گره زده شد. زیرا، بعدها شاه یا شاهنشاه نیز از کیفتی برخوردار شد که سوشیانیت نیز برخوردار بود یعنی شاه نیز مانند سوشیانیت از «فره ایزدی» برخوردار گردید. در کتاب اشعیاء، انجیل عهد عتیق، از کوروش به عنوان (منجی/ ماشیح) نام برده شده است. هیچ کس نمیتواند دقیقاً بگوید که این همسانسازی دینی و سیاسی در چه زمانی رخ داده است. با دادن فره ایزدی به شاه، عملاً جایگاه شاه تلفیقی گردید از کیفیاتِ دینی و سیاسی و طبق آن باید برای پاسداری از فره ایزدیاش بتواند دادگستر یا دادگر نیز باشد.
در واقع دو مهفوم «داد» و «سوشیانت» عملاً از ساختارهای نخستین دینی خود خارج شده و به دلیل ترکیبشان با ساختارهای سیاسی بویژه با فره ایزدی شاهان، از ماهیت دینی خالی و ماهیت ایدئولوژی سیاسی به خود گرفتند. ایدئولوژی ایرانی تا پیش از حمله اسکندر به ایران و شکست داریوش سوم آنچنان در فلات ایران ریشه دوانده بود که اسکندر، اگرچه از لحاظ نظامی پیروز شده بود، ولی از نظر فرهنگی بزرگترین شکست را خورد. او در کمترین مدت آنچنان در فرهنگِ سیاسی ایران (ایدئولوژی ایرانی) غرق گردید که عملاً خود را شاهنشاه ایران میدانست و احتمالاً زادگاه خود مقدونیه / یونان را به عنوان یکی از ساتراپهای قلمرویش تلقی میکرد. اسکندر، با فرهنگِ یونانی به ایران آمد ولی شربتِ ایدئولوژی ایرانی را با آنچنان ولعی سر کشید که پیکر کوچکاش را از پای در آورد. شاید بتوان گفت که دین زرتشتی نخستین دینی بود که خیلی سریع از یک دین به یک ایدئولوژی سیاسی منسجم دگرگون و دگردیس شد.
ولی مرگ اسکندر و حاکمیت جانشیناش سلوکوس بر منطقه ایران (سلوکیان / ۳۱۲ تا ۶۳ پیش از میلاد) آغازگر دورهای شد که یک عنصر دیگر به عناصر ایدئولوژیک بالا یعنی «داد» و «منجیگرایی» افزود: غربستیزی.
غربستیزی
غربستیزی که بعداً به یکی از عناصرِ ایدئولوژی ایرانی افزوده شد پیامد پیروزی اسکندر مقدونی (۳۳۶-۳۲۳ پیش از میلاد) بر هخامنشیان (۵۵۰-۳۳۰ پیش از میلاد) بود. البته اسکندر مقدونی در سال ۳۲۳ پیش از میلاد در سن ۳۲ سالگی میمیمرد و جانشین او سلوکوس حاکمیت یک قلمرو بزرگ را به دست میگیرد. تمامی این دوره را سلوکیان (۳۱۲-۶۳ پیش از میلاد) میگویند. البته ارشک یکم (اشک یکم) توانست در سال ۲۴۷ پیش از میلاد بر آندراگوراس، حاکم سلوکی منطقه پارت، پیروز شود و توانست به تدریج کلِ منطقه پارت را زیر سلطه خود در بیاورد (۲۱۷ پیش از میلاد). عملاً بسیاری از مناطق ایران از سال ۱۴۰ پیش از میلاد از دست سرداران سلوکی خارج شدند ولی سال ۶۳ پیش از میلاد دیگر چیزی از سلوکیان باقی نمانده بود.
سلوکیان دست کم ۲۰۰ سال در ایران حکومت کردند. این دوره را دوره هلنیستی نیز میگویند. قاعدتاً در این دو سده میبایست یونانیان میتوانستند فرهنگِ خود را در ایران اشاعه و تثبیت کنند ولی چنین نشد و نتوانستند. اسکندر در مکتب ارسطو پرورش یافته بود و در مکتب سرداران جنگجو، جنگآزموده شده بود. او یک ماشینِ نظامی-فرهنگی بود. با این وجود نه فقط خودش در فرهنگِ ایرانی حل شد بلکه جانشینان او یعنی سلوکیان نتوانستند فرهنگِ ایران را دگرگون کنند. این خود نشان میدهد که فرهنگِ ایرانی- بدون هرگونه ارزشگذاری- چنان نیرومند بود که اجازه نمیداد یک فرهنگِ بیگانه آن را به موزه تاریخ بسپرد. فیثاغورس (۵۷۰-۴۹۵ پیش از میلاد) و افلاطون (۴۲۷-۳۴۷ پیش از میلاد) خیلی پیشتر از سلوکیان، تحتِ تأثیر آموزههای دینی، فلسفی و کشورداری ایرانی قرار گرفته بودند. فیثاغورس حتا ادعا میکرد که چندین بار با زرتشت ملاقات کرده است و خود را نه ریاضیدان یا فیلسوف بلکه پیامبر میدانست. او حتا به رسم شاهان ایرانی که فره ایزدی داشتند و از پشت پرده با مردم سخن میگفتند چنین رفتاری داشت و کتاب «آرمان شهر» افلاطون چندان از اندیشههای ایرانی دور نیست.
تأثیر فرهنگِ یونانی بر فرهنگِ ایرانی چنان ناچیز است که میتوان این ناچیزی را در ورود واژههای یونانی به زبانهای ایرانی مشاهده کرد: چند واژه اقتصادی، سنگهای قیمتی، گیاهان و واژههای دینی. طبعاً این تأثیرگیری بسیار محدود نشان میدهد که ایرانیان از پذیرش این فرهنگ خودداری میکردند. «اما نخست و بیدرنگ باید این نکته را هم یادآور شد که هنگامی که سخن از پاسداری فرهنگِ ملی میرود، نباید چنین انگاشت که عزمی و نهضتی سازمانیافته و آگاهانه در برابر هنر بیگانه ایستاده است. بلکه چنین بوده است که خویی ساده و در عین حال شیفته سنتهای خودی نمیتوانسته است و نمیخواسته است آغوش خود را به روی هنر و هنجارهای بیگانه باز نگه دارد»[۱۱]. به عبارتی این واکنش از یک ناخودآگاه تاریخی و جمعی سرچشمه میگیرد و درست به همین دلیل هنوز هیچ چیز آگاهانه هلنیستیزی یا غربستیزی در آن مشاهده نمیشود. فقط یک «خودداری یا پرهیز» غیرایدئولوژیکی است.
حتا فرهنگِ هلنیستی که در حوزههایی مانند معماری و تندیسسازی بسیار پیشرفته بود نتوانست در ایران اشاعه پیدا کند. ولی همین «هلنیسم پرهیزی» ایرانیان بعدها با قدرتگیری پارتها به فرماندهی ارشک یکم در سال ۲۴۷ پیش از میلاد، مبنا و زمینهی ذهنی و فرهنگیِ شکلگیری ستون سوم ایدئولوژی ایرانی یعنی غربستیزی گردید. با شکلگیری امپراتوری اشکانیان که حدود ۴۷۰ سال ادامه پیدا کرد در آن سوی جهان یعنی در غرب، جمهوری روم (۵۰۹-۲۷ پیش از میلاد) تکوین یافته بود. اشکانیان یک دوره سرگرم بیرون راندن بقایای یونانیان بودند ولی طولی نکشید که جنگهای میان جمهوری روم متأخر با امپراتوری اشکانیان آغاز گردید. حمله کراسوس برای اشغال ارمنستان در سال ۵۳ پیش از میلاد آغازگر جنگهای ۷۱۹ ساله ایران و روم (غربی و شرقی [بیزانس]) بود.
مبنای بخش بزرگی از ایدئولوژیهای موجود در جهان «تنفر» است. پیامدِ جنگهای هفت سدهای میان امپراتوری ایران و امپراتوری روم، شکلگیری غربستیزی در ایدئولوژی ایرانی است. در این جنگها دو حادثه بزرگ نظامی در زمان اشکانیان باعث گردید که هلنیسمپرهیزی به غربستیزی استحاله یابد. البته همین تحولات ایدئولوژیک در غرب هم نسبت به امپراتوری ایران در حال تکوین بود. ولی فعلاً مسئله ما غرب نیست بلکه خودمان به عنوان ایرانی هستیم. رومیان توانستند دو بار، یکبار در سال ۱۱۳ و بار دیگر در سال ۱۶۵ میلادی پایتختِ غربی اشکانیان یعنی تیسفون را اشغال و با خشونتِ وصفناپذیری ویران کنند. با قدرتگیری اردشیر بابکان (۲۲۴-۲۴۲ میلادی / حکومت) و انتقال قدرت سیاسی از اشکانیان به ساسانیان این جنگها پایان نیافت. اردشیر بابکان در سال ۲۳۰ میلادی نخستین جنگهای خود را با امپراتوری روم آغاز کرد و این جنگها پس از میان رفتن روم غربی و شکلگیری روم شرقی یعنی بیزانس باز هم ادامه یافت و سرانجام با شکست ایران (خسرو پرویز) از بیزانس به رهبری هراکلیوس در سال ۶۲۸ میلادی پایان یافت.
در دوره ساسانیان (۲۲۴-۶۵۱ میلادی) سه ستون اصلی ایدئولوژی ایرانی عملاً شکل نهایی خود را گرفته بودند: داد، منجیگرایی و غربستیزی که همه در خدمتِ فره ایزدی شاهان بودند. پیرامون این سه ستون عظیم ایدئولوژیک نیز ریزهکاریهای فرهنگی فراوانی بوجود آمد که مانند جّو زمین که از زمین در برابر اشعههای آسیبرسانِ بیرونی جلوگیری میکند عمل میکنند. فره ایزدی [نسخه اسلامی-عربی آن «ظلالله» است][۱۲] یکی از منابعِ تولید فرهنگ در مردم بود. برای نمونه، پیرامونِ فره ایزدی «پردهداری» بوجود آمد، زیرا هیچ فرد معمولی اجازه نداشت رخ پادشاه را ببیند و همه میبایست از پشت پرده با شاه سخن میگفتند.
از دیگر محصولاتِ فرهنگی و بسیار آسیبرسان این فره ایزدیِ شاه، فرهنگِ «چاپلوسی» است که به یک عفونت در خونِ ایرانی تبدیل گردید. اسکندر مقدونی چنان شیفتهی این فره ایزدی و فرهنگِ چاپلوسی آن شده بود که وقتی سرداران یونانیاش لباسِ ایرانی میپوشیدند و با زبان الکن ایرانی آن زمان نزدش میآمدند و از او تمجید میکردند به آنها هدایا ارزانی میکرد. شوربختانه باید گفت که چاپلوسی یکی از برجستهترین ضعفهای فرهنگی ایرانی است که چند هزار سال قدمت دارد: نزدیکان بلاواسطه شاه با همان شدتی که چاپلوسی شاه را میکردند انتظار داشتند که زیردستانشان نیز با شدتِ بیشتری چاپلوسی آنها را بکنند.
اسلام و ایدئولوژی ایرانی
برخلافِ تاریخنویسی اسلامی – که همه از شرق تا غرب به آن به عنوان «فاکت» مینگریستند - تاریخ آغازین اسلام، تاریخ شکلگیری مسیحیتِ ضدِ تثلیثی شرق است و هیچ ربطی به دین بعدی یعنی اسلام ندارد. امروزه با اطلاعاتی که در دست داریم میدانیم که مروانیان (به اصطلاح مسلمانان بنیامیه) نه مسلمان بلکه مسیحی بودند، هم معاویه و هم عبدالملک مروان و هم جانشینانشِ عبدالملک همه مسیحی ضدتثلیثی بودند. ایرانیان از همان آغاز در برابر مسیحیان مروانی صفآرایی کردند زیرا افکار و رفتار آنها با ایدئولوژی ایرانی ناسازگار بود. آنها نه فره ایزدی را قبول داشتند و نه آخرتگراییِ نوعِ ایرانی را. آخرتگرایی عبدالملک مروان که انگیزه ساخت قبه الصخره بود ربطی به آخرتگرایی ایرانی نداشت. به همین دلیل، ایرانیان هر چه در چنته داشتند به کار گرفتند تا این جریان را از میان بردارند.
سرانجام ایرانیان توانستند هم در تئوری و هم در عمل مروانیان را شکست بدهند و خلفای عباسی را که باب طبعشان بود به قدرت برسانند. خلفای آغازین عباسی همه پرورش یافتهی ایرانیان بودند و نامهایی که در آغاز بر خود میگذاشتند در ژرفای فرهنگِ ایرانی نهفته بود مانند مهدی و منصور و هادی. مهدی و منصور ترجمه شدهی دو نام ایدئولوژیک ایرانی هستند که به «سوشیانت پیروز» برمیگردند. مهدی همان سوشیانت است و منصور (پیروز) لقب سوشیانت میباشد. اینها، خلفای گمنام دوره گذار به خلافتِ عباسیان هستند که ایدئولوژی ایرانی را نمایندگی میکردند. در این دوره است که ما با انبوه عظیمی از تاریخنویسان و حدیثنویسان روبرو میشویم که برای دین بعدی یعنی اسلام یک پیامبرِ مجازی به نام محمد میآفرینند. اکثریتِ نویسندگان سرشناس اسلامی که در این دوره در دربار عباسی فعال بودند ایرانی بودند.
دربار خلفای عباسی هیچ تفاوتی با شاهان ساسانی پیش از خود نداشت. آنها نیز به فره ایزدی مجهز شدند، پردهداری (حجاب / حاجب) را دوباره به راه انداختند و سبک و زندگیشان همان بود که شاهان ایرانی ساسانی داشتند، فقط با فنواژههای عربی به جای پارسیک. در این دوره بود که سوشیانتِ زرتشتی جای خود را به «مهدی / قائم» میدهد[۱۳]. و درست همین «قائم» چندین دهه بعد دارای یک شناسنامه و زندگینامه میشود و اگرچه نام او «محمد بن حسن عسکری» است ولی نام «مهدی» که هممعنی سوشیانت است بر او نهاده میشود. ولی ایرانیان به همین بسنده نکردند بلکه اصولِ دین خودشان را در شیعه عباسی وارد کردند: توحید، نبوت، معاد + عدل (داد) و امامت [خلافتِ دارای فره ایزدی]. و در این دوره است که دوباره ایدئولوژی ایرانی به عنوان یک پکیج کامل ولی این بار در جامه عربی-تشیع وارد صحنه میشود. «ایران را نمیتوان طبق حقوق قبیلهای بدویِ عربها اداره کرد. ایرانیانِ زیرک به ایدهها و پنداشتهای کشورداری خود جامه عربی پوشاندند تا بدین وسیله جایگاه ارزشی آنها، در جامعهای که حالا خود را عربی نشان میدهد، حفظ شود»[۱۴].
همه دعواها در آغاز قدرتگیری عربهای مسیحی به ویژه با عبدالملک مروان بر سر مشروعیت دینی شاه یا حاکم است. عبدالملک مروان خود را نمایندهی مسیح (یعنی خلیفهالله) میدانست یعنی خود را نمایندهی نمایندهی خدا (یعنی مسیح) مینگریست. این نوع مشروعیت نمیتوانست با مشروعیتِ نهفته در ایدئولوژی ایرانی که شاه / حاکم نماینده مستقیم ایزد / خداست سازگار باشد. زیرا شاه یا حاکم ایران باید «دادور ایزدی / DATWBR YYZTW» باشد یعنی مستقیماً از نور و شکوه ایزدی برخوردار باشد. در حالی که عبدالملک مروان خود را نمایندهی مسیح میدانست یعنی نمایندهی نمایندهی خدا. و از آنجا که این نوع مشروعیت با طرز تفکر ایرانی ناسازگار بود به همین دلیل ایرانیان با تمام قدرت در برابرش صفآرایی کردند تا سرانجام توانستند قدرت را از مروانیان (به اصطلاح بنیامیه) بگیرند و در دست کسانی بگذارند که ایدئولوژی ایرانی را میپذیرند و در عمل به کار میگیرند. بدین ترتیب «سرانجام بازسازی کاملِ الگوی حکومتی عصر ساسانی از طریق ایجادِ مقام امام در طی خلافت مأمون در سدهی ۳ اسلامی به فرجام رسید»[۱۵] [فولکر پُپ/ همانجا]. خلاصه این که، امام همان شاه با فره ایزدی است که ایرانیان توانستند در دوره خلفای عباسی جا بیندازند.
ایدئولوژی ایرانی در تاریخ مدرن
تاریخ مدرن ایران با پادشاهیِ رضا شاه پهلوی آغاز میگردد. رضاخان یا سردار سپه یک نظامی ایراندوست ناب بود که میخواست با تمام وجود، ایران را از منجلاب عقبماندگی بیرون بکشد. او میخواست مانند همسان خود در ترکیه یک حکومت جمهوری تشکیل بدهد، حتا در این راه تلاشهای فراوانی کرد. افکار و اندیشههای او در دربار قاجار پرورش نیافته بودند و در پیِ فره ایزدی نبود. ولی سرانجام طی رخدادهای گوناگون نظام پادشاهی بر جمهوریخواهی غلبه کرد.
در قانون اساسی مشروطه سال ۱۹۰۶ میلادی و بویژه متمم آن، روح ایدئولوژی ایرانی بازتاب مییابد: شاه به عنوان بالاترین مرجع مطلق و قانونی کشور است، طبق این قانون اساسی، شاه میتواند هر کاری که میخواهد بکند و به هیچ چیز هم مشروط نبود[۱۶]. او از فرهایزدی برخوردار بود و سایه خدا (ظلالله) تلقی میشد. ولی اصل دوم متمم قانون اساسی یک هیئت پنج نفری از علمای شیعه را ناظر بر اعمال شاه تعریف میکرد. از این رو، در قانون اساسی مشروطه سالِ ۱۹۰۶ که تا پایان انقلابِ اسلامی اعتبار داشت، هم جای شاه و هم جای علمای شیعه به نمایندگی از امام غایب مشخص و تعیین شده بود. شاه از قدرتِ مطلق و نه مشروط برخوردار بود ولی این قدرتِ مطلق میبایست توسط نمایندگان امام غایب یعنی آن هیئت پنجنفر از علمای شیعه مورد تأیید قرار میگرفت.
با قدرتگیری سردار سپه به عنوان شاه ایران، او میبایست طبق قانون اساسی مشروطه عملاً تأییدیه خود را از علمای شیعه میگرفت ولی نه تنها چنین نکرد بلکه با هجومی بیهمتا به این نهاد کهنه در عرصههای گوناگون اجتماعی-سیاسی-حقوقی عرصه را بر آنها تنگ کرد و آنها را به حاشیه راند. البته این تهاجم سیاسی و فرهنگی رضاشاه به نهادهای کهنه دینی توسط روشنفکران آن زمان یعنی ازلیها [ازلیان] شدیداً حمایت میشد.
دوره پادشاهی محمدرضا شاه پس از تلاطمهای سیاسی اولیه، آرام آرام جا افتاد. ولی محمدرضا شاه از همان آغاز حکومتاش با بحران ایدئولوژیک روبرو بود. زیرا ستونهای سهگانه ایدئولوژی ایرانی (داد، آخرتگرایی و غربستیزی) از چند دهه پیش از او دچار اختلال شدیدی شده بودند. ستونِ آخرتگرایی در میانه سده ۱۹ توسط سید علی محمد باب یا جنبش بابیان عملاً تیر خلاص را دریافت کرده بود و نسل بعدی بابیان یعنی ازلیها از یک سو از رضاشاه پشتیبانی میکرد و از سوی دیگر همه تلاششان این بود تا دستاوردهای غرب را متحقق کنند. در واقع، محمدرضا شاه دو ستون از سه ستون ایدئولوژی ایرانی را در اختیار نداشت یعنی آخرتگرایی و غربستیزی. از آخرتگرایی فقط یک انجمن حجتیه باقی مانده بود و از غربستیزی ایرانیان «دعواهای اقتصادی شاه با غرب».
علیرغم این که محمدرضا شاه دو ستون از سه ستونِ ایدئولوژی ایرانی را در اختیار نداشت ولی از فره ایزدی برخوردار بود و سایه خدا تلقی میشد. و درست به همین دلیل که او فره ایزدی داشت و در چنین فضایی میزیست باید به عنوانِ نخستین و آخرین مرجع (فصل الخطاب) نیز نگریسته شود. رفتار و کردار سیاسی او نیز با همین فره ایزدی سازگار بود.
محمدرضا شاه ولی تلاش کرد که فقدان این دو ستون (آخرتگرایی و غربستیزی) را با «داد / عدالت» پُر کند. ولی طبعاً نمیتوانست آن «داد»ی را متحقق کند که در معنی باستانی خود با آخرتگرایی و غربستیزی گره خورده بودند. از این رو، به آن «داد» یا «عدالتی» رو آورد که پایههایش در غرب توسعه یافته بود مانندِ تحققِ عملی و حقوقی در مسئله زنان، اصلاحات ارضی، سپاه دانش، سهیم کردن کارگران در سود کارخانهها، آموزش و پرورش رایگان و دهها مورد دیگر. طبقِ پژوهشهای من محمدرضا شاه پهلوی دادگرترین پادشاهِ در طول تاریخ ایران بوده است[۱۷]. ولی او از فره ایزدی برخوردار بود و درست به همین دلیل جایی هم برای تصمیمگیری دیگران در قالب احزاب سیاسی مانند دموکراسیهای غربی نمیتوانست باقی بگذارد. موردی که طبقِ ترمینولوژی سیاسی امروزی دیکتاتوری گفته میشود. ولی دیکتاتوری سیاسی از منظر دموکراسیِ غربی یک مفهوم نسبی و دمدمیمزاج است در حالی که فره ایزدی یک مفهوم مطلق و خدشهناپذیر است. به عبارتی، اگرچه میانِ ظاهر یا حتا کارکردِ فره ایزدی و دیکتاتوری شباهتهایی وجود دارد ولی یکی نیستند. به همین دلیل، محمدرضا شاه پهلوی با هیچ دیکتاتور دیگری در غرب یا شرق [حتا با ژاپن[۱۸] پیش از شکست در جنگ جهانی دوم] قابل مقایسه نیست.
جمهوری اسلامی
این که چه عوامل برونی و درونی دست به دست هم دادند که در ایران یک انقلاب اسلامی رخ داد، برای این بررسی خالی از ارزش است. زیرا در نهایت این مردم ایران و تصمیم جمعی آنها بود که محمدرضا شاه سرنگون شد. بدون شک، این حق طبیعی مردم ایران بود که بخواهند یک بار دیگر ایدئولوژی ایرانی را تمام و کمال در شکلِ کهنه باستانیاش ولی این بار در جامهی تشیع به اجرا در بیاورند و از آن بهره ببرند.
این که خمینی در آغاز انقلاب با لقبِ امام وارد صحنه شد یک چیز اتفاقی نبود و فیالبداهه هم اختراع نشد. فنواژهی ایدئولوژیک-سیاسیِ «امام» در زمان مأمون خلیفه عباسی جایگزین فرهایزدی شاهی گردیده بود. با این وجود، دوره امام خمینی، بیشتر یک دوره گذار بود و هنوز خیلی چیزها سر جای خودشان نبود. ولی دوره خامنهای، دوره رستاخیر ایدئولوژی ایرانی باستانی در جامهی تشیع است. اگرچه خامنهای همانگونه که خودش گفته بود یک طلبه کوچک بود و خود را شایسته این مقام و جایگاه والا نمیدید، ولی ایدئولوژیها میتوانند مانند خدا از هیچ، چیز بیافرینند. به هر رو، طبقِ ایدئولوژی ایرانی میبایست خامنهای هر چه سریعتر به فره ایزدی و لقب امام نیز مجهز میشد که چنین نیز شد. حالا این حاکمیت همه ستونهای ایدئولوژی ایرانی یعنی داد (عدالت)، آخرتگرایی و غربستیزی را در اختیار داشت و میبایستی آنها را در بوته آزمون قرار دهد.
در این دوره تلاش میشود که جسدِ آخرتگرایی از قبر بیرون آورده شود و ایرانیان یک بار دیگر به آن مجهز گردند. ولی این جسد حتا متعفن هم نبود که بتواند با بدبویی خود جلب توجه نماید چه رسد به این که بتواند مردم را بسیج نماید. به همین دلیل، آخرتگرایی با چراغانی چاه جمکران آغاز میشود به هالهی نور احمدینژاد در سازمان ملل استحاله مییابد و سرانجام در ظرفهای خالی روی سفرههای انتظاریون ناکام باقی میماند. و از آنجا که امام خامنهای و اصحابش با «داد / عدالت» در شرایط نوینِ تاریخی (ایران و جهان) بیگانه بودند نمیتوانستند – حتا اگر هم میخواستند- دادگستری کنند. پس، تنها چیزی که از ایدئولوژی ایرانی برای امام خامنهای باقی مانده بود فقط غربستیزی بود و همین نیز باقی ماند.
انقلاب شیعی در ایران، تلاش یک ملتِ کهن بود که میخواست یک بار دیگر ایدئولوژی خود را تمام و کمال در بوته آزمون تاریخ بگذارد تا مبادا نسلهای بعدی بگویند که چرا مادران و پدران ما چنین نکردند. انقلاب شیعی ایرانیان در عین حالی که یک فاجعه بزرگ بود ولی بزرگترین دستاورد تاریخی ایرانیان نیز است. بدون این انقلاب، ایرانیان هرگز نمیتوانستند پوسیدگی ستونهای عظیمِ ایدئولوژی باستانیشان را با گوشت و پوست خود حس کنند. شاید پذیرش این حقیقت، بسیار سخت و دشوار باشد که ما ایرانیان به اسکندر مقدونی مانند شاهنشاه قلمرو ایران مینگریستیم و در وصف کسی که ایران را به آتش کشید دهها «اسکندرنامه» نوشتهایم؛ برای ما ایرانیان غیرقابل هضم است که گفته شود خلفای عباسی و تشیع ساخته نخبگان ایرانی و دیوانسالاری ایرانی بود و عربها عملاً نقشی در آن نداشتند. بدون تردید برای بخشی از ما ایرانیان چنین اظهاراتی غیرقابل هضم و حتا تهوعآور است. زیرا بیش از هزار و اندی سال همیشه، البته به دروغ، به ما گفته شده که دیگران یعنی عربها مسئول بدبختیهای ما هستند. این که آیا نیاکان ما در آن دوران آشوبمند درست عمل کردند که جامه مزدایسنا را از تنِ ایدئولوژی ایرانی بیرون آوردند و تنش را با جامه عربی-تشیع پوشاندند، هیچ کس در جایگاهی نیست که بتواند به این پرسش پاسخ بدهد.
با توجه به آنچه گفته شد حالا میتوان درک کرد که چرا همهی جریانهای چپ در ایران با جان و دل از انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی حمایت کردند. زیرا آنها «غربستیزی» و «عدالت» - از ستونهای ایدئولوژی ایرانی- را میدیدند (حس میکردند) ولی فنواژهی سیاسیِ «امام» را درک نکردند و از جایگاه تاریخیِ این نهاد هیچ آگاهی نداشتند. در این مرحله تاریخی، غربستیزی و عدالتِ ایدئولوژی ایرانی با غربستیزی و عدالتِ سوسیالیستی چنان منطبق شده بود که عملاً باعثِ کوری جریانهای چپ شد و بعدها آنها، ناآگاهی تاریخی خود را با «انقلابِ دزدیده شده» توجیه میکردند.
باری، شکستِ جمهوری اسلامی، شکستِ تاریخی ایدئولوژی باستانی ایرانی و پایان آن است. اگرچه این «جمهوری» هنوز در بستر مرگ آخرین دم و بازدمهای بیرمق را خود میشمارد ولی عملاً مُرده است؛ و به همراه مرگ خود، ایدئولوژی ایرانی را نیز در شکلِ باستانیاش برای همیشه به گور میبرد. با متلاشی شدن ایدئولوژی ایرانی، برای نخستین بار در تاریخ کهن ایران، همه ادیانی که در ایران هستند نیز میتوانند استقلال خود را از نهاد دولت و ایدئولوژی آن به دست بیاورند و دیگر به مثابه ابزار سیاسی مورد سوءاستفاده قرار نگیرند. در واقع، فروپاشیِ ایدئولوژی ایرانی، آزادی ادیان نیز است.
این که امروز برای نسلهای پس از انقلاب، دوره محمدرضاشاه پهلوی، دوره شکوفایی بوده شگفتانگیز نیست. زیرا در کنارِ دستاوردهای دادگرانهی اقتصادی و اجتماعیاش، دو عنصر آزاردهنده کنونی یعنی «آخرتگرایی و غربسیتزی» را نداشت و درست به همین دلیل، فره ایزدی او قابل رویت نیست.
با شکستِ نهایی ایدئولوژی ایرانی، اکنون این ملتِ کهن تاریخی میتواند با خیال راحت و بدون ترس از بازگشت به گذشته وارد سده بیست و یک شود. این برای نخستین بار در تاریخ ایران است که اکثریت مردم ایران هم از نظر احساسی و هم منطقی از ایدئولوژی ایرانی عبور کردهاند و این، غیرقابل برگشت است. خوشبختانه شاهزاده رضا پهلوی به عنوان نماینده بلاواسطه نظام پادشاهی گذشته نیز بسیار زودتر از دیگران این ایدئولوژی و هستهی آن که فره ایزدی باشد را پشت سر نهاده است و طبعاً جمهوریخواهان هم نمیتوانند و نباید در پی یک رئیس جمهور مادامالعمر مانند پوتین، اسد یا شیجینپینگ باشند، زیرا حالا دیگر این مردم هستند که تعیین میکنند چه میخواهند و نه فقط نخبگان سیاسی. اگرچه برای رسیدن به این درجه از شناخت سیاسی، چند دهه از دست دادیم ولی جای نگرانی نیست، زیرا ما ایرانیان به دلیلِ تاریخ طولانیمان خیلی خوب یاد گرفتهایم چگونه خرابیها را از نو بسازیم. به گواه تاریخ، ۴۰ / ۵۰ سال در تاریخ یک ملت کهن چیزی نیست.
ولی رسیدن به این شناخت که ایدئولوژی باستانی ما دیگر کارکردی ندارد بدین معنا نیست که همه گذشته خود را پای سینه دیوار بگذاریم و تیرباران کنیم. طبعاً چنین چیزی امکانناپذیر است و تلاش در این راستا با شکست روبرو خواهد شد. هنر ما در این بُرش تاریخی باید این باشد که چگونه میتوان گذشته را با مدرنیته گره زد و بهترین عناصر آن را برای توسعه آینده جامعه بکار گرفت و آن را به موتوری برای پیشرفت تبدیل نمود.
هر ایرانی باید بداند که ایدئولوژی ایرانی علیرغم ناسازگاریاش با جهان کنونی، توانست بیش از ۲۵۰۰ سال ما را سر پا نگه دارد و قطبنمای ما در دورههای آشوبمند باشد. یکی از مهمترین عناصر این ایدئولوژی، فرهنگ «داد و دادگری» است که در روح و روان ما رسوب کرده است؛ میتوان این عنصر را با شرایط نوین دوباره تعریف کرد، میتوان فره ایزدی را که در انحصارِ شاهان و امامان بود با ارزشهای شهروندی پیوند زد؛ خلاصه میتوان بدون کینهورزی و بدون اهریمنسازی به همه انسانهایی که در گذشتهی این مرز و بوم میزیستند، از شاه تا برزگر و پیشهور، از اسپهبدان تا موبدان زرتشتی، از شاهزادگان تا رعیتزادگان، خلاصه همه انسانهای «خوب» یا «بد» که در تاریخ طولانی ایران زمین میزیستند و باعث شدهاند که شما و من این باشیم که هستیم، چون نیاکان خود بنگریم. حتا برای نسلهای پس از ما، در آیندهی دوردست، شما و من، امام خمینی و امام خامنهای و میلیونها انسانی که نمیشناسیم جزو نیاکان این مرز و بوم به شمار خواهند رفت.
بدون شک ما از این شرایط نابسامان خودخواستهی کنونی بیرون خواهیم آمد ولی در مرتبه نخست مهم این است که دادگر باشیم یعنی راهِ افراط و تفریط را پیشه نکنیم. «انتقام / خونخواهی» یکی دیگر از عناصر این فرهنگِ باستانی است که تاکنون آسیبهای فراوانی به ما رسانده است. خونخواهی، افراط است ولی نادیدهگرفتنِ جنایت هم تفریط است. پس تلاش کنیم دادگر باشیم تا روح فردوسی بزرگ را در خرد و دل خود پاس داریم:
ز یزدان و از ما بر آن کس درود / که از داد و مهرش بود تاروپود
————————————————
[۱] archaic
[۲] امنخانی، عیسی / نظاماسلامی، زهرا: بررسی تطبیقی مفهوم عدالت در شاهنامه (ایران باستان) و آثار افلاطون. فصلنامه ادبیات عرفانی و اسطوره شناختی. سال ۹، شماره ۳۰، بهار ۱۳۹۲
[۳] منششناسی (Ethics) را فلسفه عملی (Practical Philosophy) نیز میگویند. بنابراین این گزاره که ایرانیان فاقد فلسفه بودند سخنی بیپایه است. زیرا بدون این فلسفه عملی (منششناسی) امپراتوری هخامنشی هیچ قطبنمایی برای سازماندهی قلمرو بسیار گسترده خود نمیداشت. از سوی دیگر، فلسفه نظری (Theoretical Philosophy) در نزد هندیها و ایرانیان بیان خود را در کیهانشناسی مییابد. زیرا یکی از مباحثِ اصلی فلسفه نظری متافیزیک و هستیشناسی است. از این رو، صدور این حکم که ایرانیان (و هندیها) فاقد فلسفه بودند ناشی از کمدانشی است.
[۴] دوستخواه، جلیل: اوستا – کهنترین سرودهای ایرانیان. انتشارات مروارید، تهران ۱۳۸۹، ص ۶۵۴.
[۵] سراج، اشرف: بررسی مفهوم «داد» در شش داستان شاهنامه با رویکرد شناختی. در: دو فصلنامه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه خوارزمیُ سال ۳۰، شماره ۹۲، بهار و تابستان ۱۴۰۱، صص ۱۵۱ تا ۱۶۹.
[۶] میزانی، فرجالله (جوانشیر، ف. م): حماسه داد، انتشارات حزب توده ایران، ۱۳۸۸ برلین، صص ۱۰۵-۱۰۶. نقد به این برداشت جوانشیر از مفهوم «داد» به معنی بیارزش قلمداد زحماتِ گرانقدر این اندیشمند نیست. خواندن این کتاب را حتا به علاقهمندان به این موضوع توصیه میکنم.
[۷] مسکوب، شاهرخ: تن پهلوان و روان خردمند. انتشارات طرح نو، تهران، چاپ سوم ۱۳۸۹، ص ۲۳۰
[۸] رضایی باغ بیدی، حسن: سوشیانت در اوستا. در: مقالات و بررسیها، دفتر ۶۴، زمستان ۱۳۷۷، ص ۱۰۳ - ۱۱۳
[۹] جلالی، عبدالزهرا: منجی باوری در ادیان ابتدایی و ادیان توحیدی. در: پیک نور، سال ششم، شماره چهارم. ۱۲۹-۱۴۹
[۱۰] پس از شکست مروانیان (بنی امیه) که ایرانیان سهم اصلی را داشتند، نخستین خلفای عباسی عناوینی را انتخاب میکردند که با ایدئولوژی ایرانی سازگار بود مانند مهدی که ترجمه سوشیانیت بود و منصور (پیروز) که ترجمه لقب سوشیانت بود.
[۱۱]رجبی، پرویز: هزارههای گمشده. جلد ۴ (اشکانیان)، انتشارات توس، تهران، ۱۳۸۰. ص ۲۴۰
[۱۲] سودآور، ابوالعلاء: فره ایزدی در آیین پادشاهی ایران باستان. نشر میرک، هوستون (ایالات متحده آمریکا)، صص ۴۵-۵۳
[۱۳] مهدی یا قائم آغازین ربطی به مهدی یعنی محمد بن حسن عسکری بعدی در شیعه امامیه (دوازده امامی) ندارد. مهدی یا قائم نخستین در خلافت عباسی ترجمه مستقیم سوشیانت است و مهدی دومی احتمالاً فردی از گوشت و خون بود که طبق قصههای شیعی در پنج سالگی به امامت میرسد و غیب میشود.
[۱۴] پُپ، فولکر: آغاز اسلام- از اوگاریت به سامره. ترجمه. ب. بینیاز / انتشارات فروغ، آلمان-کلن، ۱۳۹۳. ص۱۴۰-۱۴۱
[۱۵] پُپ، فولکر: همانجا، ص ۱۴۳
[۱۶] دوست و همکار عزیزم محسن بنایی در کتاب پژوهشی خود به نام «مشروطه و افسانههایش» که در آینده نزدیک منتشر خواهد شد به تفضیل درباره جایگاه پادشاه در قانون اساسی مشروطه میپردازد و به روشنی و با تکیه به فاکتهای گوناگون نشان میدهد که قدرت پادشاه در قانون اساسی مشروط نبوده است.
[۱۷] دادگری و دموکراسی دو فنواژه کاملاً متفاوت هستند. در دموکراسیها اساساً این پارلمان است که باید سیاستهای کلان مرتبط با عدالت اقتصادی و اجتماعی را تعیین کند ولی در پادشاهی مبتنی بر ایدئولوژی ایرانی این پادشاه است که این وظفیه را بر عهده بگیرد.
[۱۸] پادشاه یا امپراتور در ژاپن، خدای پیکریافته روی زمین بود در حالی که در ایران پادشاه «چهر یزدان / ظلالله / سایه خدا» بود. در ژاپن نیز هیچ کس به جز درباریان اجازه نداشتند رخ شاه را ببیند و پادشاه حتا نبایست در برابر مردم خودش هم ظاهر میشد. به همین دلیل، پس از شکست ژاپن در جنگ جهانی دوم امپراتور ژاپن در تاریخ ۱ ژانویه ۱۹۴۶ این جمله را که آمریکاییها برایش نوشتند از رادیو برای مردم ژاپن خواند: «امپراتور اصلاً کیفیت خدایی ندارد، مردم ژاپن برتر از مردمان دیگر نیستند و این یک آموزه پوچ است که ژاپن باید بر جهان حاکمیت داشته باشد». پس از آن هم میبایست امپراتور در عرصه عمومی خودش را به مردم نشان میداد. کشور ژاپن هم اکنون دارای نظام پادشاهی است و پادشاه دارای هیچ قدرت حکومتی نیست و فقط نمادِ وحدت ملی و تاریخی ژاپن است. قانون اساسی ژاپن یکی از دموکراتیکترین قوانین اساسی در جهان است.
■ جناب بینیاز گرامی، درود بر شما. به گمان من، شما و دوستانتان پژوهش ارزشمندی را آغاز کردهاید که میتواند به دستآوردهای بازهم بیشتری در زمینهی تاریخ ایران و اسلام و نیز مسیحیت در ایران و کنشهای دوسویهی آنها برسد. تا جایی که من دریافتهام و شما هم به خوبی میدانید، زنده یاد سعید نفیسی هم در بارهی تاریخ مسیحیت در ایران کارهای ارزشمندی کرده است. من تا کنون در اندازهی آگاهی خود بهرههای بسیار از کوشش شما بردهام، و امیدوارم این راه نیک همچنان دنبال شود، و هرچه بیشتر تاریکیهای تاریخ ایران و اسلام را روشن سازد. در کنار این بررسی، توجه شما به ژاپن و ویتنام همچون کشورها و دولتهایی باستانی، تا جایی که من دریافتهام، چیزی است که در میان کنشگران و پژوهشگران ایرانی کمتر به آن توجه شده است. با برداشتهای شما دربارهی آقای رضا پهلوی نیز با شما همسو هستم.
پیروز باشیم. بهرام خراسانی
هژدهم اردیبهشت ۱۴۰۳
■ از تلاش شما برای درج این مقاله ارزشمند سپاسگزارم. در توشه علمی من نیست که نکات تاریخی شما را تحلیل کنم ولی به عنوان یک ایرانی که نگاهی پرسشگر به زیست و خوی ایرانی داشتهام، با جوهر ایرانی شناسی شما کاملا احساس همسویی میکنم. مطمئنا نوشته شما را یک یا دو بار دیگر خواهم خواند. چند سوال از شما:
۱- آیا منظور شما از ایدئولوژی ایرانی همان هویت ایرانیست یا چیزی بیشتر است که در ضمن هویت را نیز در بر میگیرد؟
۲- ایدئولوژی ایرانی را یکی از قویترینها شمردید. آیا اشاره به دوره تاریخی شاهان قبل از اسلام داشتید یا اینکه پس از آن نیز و تا به امروز (تا قبل از ج.ا.) این ایدئولوژی با همان قدرت پا برجاست؟
۳- در تشریح و کالبد شکافی ج.ا. نظرتان گویا و بسیار جالب است. آیا عنصر دیگری را نیز در شکلگیری جمهوری اسلامی دخیل نمیدانید؟ اشارهام به وجه توتالیتر مدرن است که از قرن بیستم آغاز شد و به غیر از سلطه ایدئولوژیک مستلزم موج جمعیتی بالا و ابزار ارتباطی مدرن است که میتواند موج تودهای و مخرب از نوع جدیدی را پدید آورد.
۴- در انتها ابراز امیدواری کردید که ایدئولوژی ایرانی بر مبنای مثبتهای گذشته و درسهای تاریخی ساخته (یا بازسازی) شود. آیا یک راه حل ۱۰۰% ایرانی مد نظر شماست یا وجه مشترک با ملل اسلامی دیگر نقش خواهد داشت؟ منظورم شروع و پیشرفت نوعی رنسانس اسلامی است، هر چند که چنین وجه مشترکی ضعیف باشد، مسلما عناصر ایرانی در تکامل ایران اصلی هستند.
درود بر شما، پیروز
■ خراسانی گرامی، کاملاً درست میگویید. سعید نفیسی کتاب ارزشمند «مسحیت در ایران» را خیلی پیشتر نوشت. اگرچه در آنجا از منابع نامی نبرده است ولی بعدها فهمیدم که از منابع دست اول و خوبی که به زبانهای فرانسوی و انگلیسی درباره مسحیتِ شرق نوشته شده بود استفاده کرده است.
نگاه بازنگرانه (رویزیونیستی) به تاریخ اسلام که پژوهشکده «اناره» آغاز کرد و توسط دوستان و همکارانِ عزیزم محسن بنایی، آرمین لنگرودی و من کلید خورده شد مورد استقبال شدید ایرانیان قرار گرفت به طوری که پس از پنج سال، سایت «کندوکاو» بیش از یک میلیون بازدیدکننده داشت که در این باره آرمین لنگرودی یک مقاله نوشت (https://www.kandokav.net/?p=1350). همکارانم در اندیشکده «اناره» باورشان نمیشد که سایت کندوکاو این چنین مورد استقبال ایرانیان قرار گرفته است. البته باید در اینجا تأکید کنم که این حد از استقبال بدون پشتیبانی «سایت ایران امروز» و انتشارات فروغ در کلن ناممکن بود. از سوی دیگر، باید بگویم که در ایران نیز، علیرغم محدودیتهای بسیار، در همین زمینه پژوهشهای خوبی صورت گرفته است که حتماً آنها نیز در فرصتهای مناسب در آینده منتشر خواهند شد.
شاد و تندرست باشید / بینیاز
■ پیروز گرامی، من ایدئولوژی ایرانی را از هویت جدا میکنم. زیرا هویت یک جنبهی شخصی دارد (مانند جایگاه شغلی شما، زبان، گرایش جنسی و ...) و یک جنبه مشترک با دیگر باشندگانی که فرد با آنها در یک محیطِ جغرافیایی معین زیست میکند. ایدئولوژی ایرانی را باید انتزاعی یا به اصطلاح مانند یک «روح» درک کرد که وجود دارد ولی قابل رویت نیست، به قول متنشناسان «ناگفتههایی که در میان سطور گفته میشوند» در حالی که هویت اشکال پیکریافته و مادی هم به خود میگیرد. از این رو، هویت همیشه متأثر از ایدئولوژی (در اینجا ایدئولوژی ایرانی) است.
ایدئولوژی ایرانی پس از فروپاشی ساسانیان با قدرتگیری خلفای عباسی (که توسط ایرانیان سر کار آمدند) دوباره زنده گردید و در زمان مأمون خلیفه عباسی شکل نهایی خود را یافت فقط در جامه عربی-تشیع وگرنه همان بود که در زمانهای پیش از اسلام وجود داشت. همانگونه که نوشتم «امام» همان شاه با فرهایزدی است. در واقع جمهوری اسلامی پایان ایدئولوژی ایرانی نیز است.
شکی نیست که پدیداری پدیدهها، تک علتی (Monocausal) نیست بلکه چندعلتی (Multicausal) است. ولی برای این که «من» به عنوان یک جانی پشتِ میزنشین کسی را به نقطهای برسانم که «ماشه را بکشد»، حتماً در آن فردِ ماشهکش حفرههای روانی یا فکرییی دیدهام که من میتوانم او را دستکاری کنم و به خدمت خود بگیرم. در تمام جهان، از زمانی که تمدن وجود دارد چنین بوده و چنین نیز خواهد بود. از این رو، دستکاری افکار همیشه وجود داشته و خواهد داشت.
در جهانی که زندگی میکنیم و پیوسته در حال تبادل و تأثیر متقابل است، سخن گفتن از یک «راه حل ۱۰۰درصد ایرانی» فقط میتواند دلالت بر خردسُستی و نادانی باشد. جهانِ کنونی بدون وقفه در حال تبادل و جوشش است. منظور من از پیوند گذشته با مدرنیته بیشتر این است که چگونه میتوان فرهنگِ خود و گذشته خود را در خدمتِ پیشرفت و مدرنیته بگیریم.
آنچه به اسلام مربوط میشود و آن را به خطری برای خود مردم مسلمان و دیگران تبدیل کرده است، اسلام سیاسی است و نه اسلام به عنوان یک دین، زیرا شریعت اسلام و شریعت یهودی چندان از هم دور نیستند.
شاد و تندرست باشید / بینیاز
■ ضمن تشکر از آقای بی نیاز بابت مقاله آموزنده شان, می خواستم اگر ممکن باشد مرجعی در رابطه با آفت جاپلوسی در فرهنگ ایرانی معرفی کنند.
طالبپور
■ طالب پور گرامی، از فرط فراوانی اسناد مربوط به چاپلوسی نمیدانم کدام را نام ببرم ولی از «اسکندرنامه»ها شروع میشود تا اشعار شاعران درباری و از آنجا تا شاعران و مداحان دربار امام خامنه ای (به اصطلاح بیت رهبری).
شاد و تندرست باشید / بی نیاز
■ با قدردانی از پاسخ شما. دادههای شما بخشا برای من تازگی دارند اگر چه با بیشتر استنتاجات شما حس همدلی دارم. متن کنونی شما میتواند بسیار مربوط شود به مقاله گذشته شما در باب تاریخ و مبدأ اسلام، اشارهای هم به آن کردید. به تصور من مربوط و شاید ضروریست که این دو را در یک تعریف (Narrative) واحد به تجسم نزدیک کنید. چنین کوشش و پیشقدمی سند جامعتری بدست میدهد تا اندیشه شما در بوته ارزیابی و متعاقبا اثر گذاری جدیتر قرار گیرد. پیشنهاد من بدلیل علاقه به ادبیات شما، کنجکاو در زوایای نگرش شما و قدر دان از جدیت تحقیقاتی شماست.
موفق باشید، پیروز
■ با سپاس از روشنگری پیگیرانه و نوشته های ارزشمند شما . احتمالآ نمودهای زیادی برای چگونگی به قدرت رساندن خلفای عباسی توسط ایرانیان باید وجود داشته باشد داستان ابومسلم خراسانی هم انگار تاریخأ در هاله ابهام قرار دارد؟
با مهر و درود سالاری
■ بازسازی تاریخ اولیه اسلام (بخصوص قرن ۷) مشکل است و به این اشکال تاریخ نویس دانمارکی پاتریسیا کرون اشاره کرد: ”به عقیده کرون میتوان با اندکی امید سرآغاز تاریخ اسلام را بازسازی کرد، اگر ما بدون رجوع به اسناد اسلامی، به یافته ها و اکتشافات از حفاریها (باستان شناسی) و به پاپیروسها در این دوره استناد کنیم: Without correctives from outside the Islamic tradition, such as papyri, archaeological evidence, and non- Muslim sources, we have little hope of reconstituting the orginal shapes of this early period “
سکهشناس آلمانی فلکر پپ با رجوع به سکههای عرب – ساسانی قرن هفت که در ایران ضرب شده بودند این دوره از خلافت اعراب (ایرانی) را باز سازی میکند. به نقل از پپ و اسلامشناس آلمانی کرت بانگرت معاویه و عبدالملک مروان اعراب ایرانی بودند و به همین علت هم برای ایرانیان به قدرت رسیدن این اعراب در ایران که به غلط امویان نامیده میشوند فقط تغییر یک سلسله بود، تغییر از سلسله ساسانیان به خلفای عربهای ایرانی. ایرانیان حدود صد سال خلفای امویه را قبول داشتند، اما با ضرب سکهی از مرو (۷۴۵) که بر روی آن نام علی ( پیروان علی از کرمان) مشاهده می شود (عکس زیر ) شرایط عوض می شود. فولکر پپ این سکه با نام علی را در رابطه با یک شورش پیروان علی از کرمان علیه پیروان محمد در خراسان میداند.
پیروان علی پس از تصرف مرو در این شهر سکه به نام علی ضرب کردند. به نقل از فولکر پپ (در ترجمه بینیاز): در سال ۱۲۸ عربهای کرمانی به شهر مرو حمله کردند و آن را به تصرف خود درآوردند.” آنها در مرو به نام فرقه ی خود سکههای نقرهای کوبیدند: آل کرمانی بن علی. بدین ترتیب، همان گونه که خراسانیها خود را ”آل محمد” یعنی خویشاوندان مسیح فرجام شناختی درک میکردند، کرمانیها نیز خود را چونان هواداران ” علی” (بن علی) قلمداد می کردند. به سخن دیگر، کرمانیها هوادار پنداشت و تعریف دیگری از عیسا مسیح بودند. در این جا فقط مسئله بر سر دو نوع طرح یا برداشت دینی است که می توان یکی را مسیح فرجام شناختی (محمد) و دیگری را مسیح غیر فرجام “شناختی (علی) در جهانبینی ایرانی طبقه بندی کرد.
از طرف دیگر سون کالیش ، اسلام شناس آلمانی، اشاره می کند که شیعیان برای توافق با سنیها از فره ایزدی علی، از خدای بودن علی صرفنظر کردند: ”به نقل از کالیش شیعه نخست یک جنبش عرفانی (گنوسیسم) بود و علی یک انسان خدایی. علی در یک مبحث عرفانی – ایمانی شکل گرفت، بدون آنکه او یک شخصیت تاریخی باشد. علی مدت زمانی بعد (در قرن ۹) به فهرست سه خلیفه دیگر اضافه شد. به نظر می رسد که در مرحله اولیه پدیدار شدن اسلام نقشی برای علی تعیین نشده بود. حال این پرسش مطرح است که چگونه شیعه که علی را خدا می دانست و جنبش قرانی (سنیها) که خدای بودن مسیح را قبول نداشتند (و همچنین خدایی بودن علی را) به یک توافق رسیدند. برای رسیدن به این توافق میبایست شیعیان از خدایی بودن علی صرفنظر کنند و در عوض سنی ها قبول کردند در تاریخ ”رستگاری اسلام” علی به پسر عمو، به داماد پیغمبر و به خلیفه چهارم برگزیده شود.
همچنین فولکر پپ به یک سکه علی / محمد طیب اشاره میکند (عکس زیر ) که نشانه یک توافق بین پیروان محمد (فرجام شناختی ) و پیروان علی (غیر فرجام شناختی) است. فولکر پپ این گونه سکه علی / محمد طیب توضیح می دهد (با ترجمه بینیاز ): “یک سکه از باجنیس (؟) در این دوره منتشر شده که تاریخ آن ۱۶۰ عربها است و به جای شعار نمایندگی مهدی (خلافت المهدی) این گونه بر آن حکاکی شده است: ” علی، محمد طیب (خوب)”.
این را چگونه باید درک کرد؟ آیا بدین معناست که حاکمیت توسط کسی اعمال می شده که هم به عنوان ”علی” و هم به عنوان ”محمد” شناخته شده بود؟ شاید در این شکل بتوان آن را فهمید: این می تواند یا مسیح ناکام کرمانیها باشد و یا عیسای فرجام شناختی خراسانی ها” به نقل از اسلام شناس آلمانی ریموند دکوین ضرب این سکه نشانه یک توازن بین پیروان علی در جنوب ایران و پیروان محمد در شمال ایران بود: ”علی محمد – طیب”، به معنی توازن بین علی و محمد رضایت بخش و هر دو (علی و محمد) با یک دیگر سازگار هستند. اخبار سنتی تاریخ شناسان اسلامی نیز اشاره کردهاند که علی و محمد خویشاوند بودند. با رجوع به سکه های عرب – ساسانی ، فولکر پپ و دکوین ایرانیان نتوانستند در برابر بنی امویه صفآرایی و ایدئولوژی ایرانی خود را بر آنها اعمال کنند.
عکس سکهها در این دو سایت
http://www.chubin.net/?p=18621
http://www.chubin.net/?p=16615
مسعود امیرخلیلی
■ “و به همراه مرگ خود، ایدئولوژی ایرانی را نیز در شکلِ باستانیاش برای همیشه به گور میبرد” (بینیاز)
ایدئولوژی ایرانی در شکل باستانیاش قرنها است که به خاک سپرده شده. این ایدئولوژی بعد از اسلامی شدن ایران به پایان رسید. به نقل از هگل ایرانیان با قبول اسلام ملیت خود را از دست دادند.
Die Blüte der persischen Poesie fällt umgekehrt in die Zeit ihrer schon zu einer neuen Bildung durch den Mohammedanismus umgewandelten Sprache und Nationalität
(Hegel , Vorlesung über die Ästhetik)
اگر اسلام برای اعراب هم سرآغاز تاریخ شان شد (اعراب قبل از اسلام نه تاریخ داشتند و نه ملیت) و هم هویتشان (ملیتشان) را شکل داد، ایرانیان با قبول اسلام گذشته، مذهب و هویت خود را از دست دادند. پیروزی خمینی درست نتیجه این بیهویتی ایرانیان بود. به قدرت رسیدن شیعیان که در دوران صفویه از لبنان و عراق به ایران کوچ داده شدند به معنی پیروزی فرهنگ اسلام بر فرهنگ گذشته ایران است و همچنین پیروزی این نظریه اشتباه که شیعه در تضاد به ایرانیت نیست.
مسعود امیرخلیلی
■ امیرخلیلی گرامی، با سپاس فراوان برای کامنت تان. این که خلفای عباسی شیعه (تشیع) بودند و «عدل» و «امامت» و ادامه دهندگان همان ایدئولوژی ایرانی در جامه عربی - شیعه است یک فاکت تاریخی است. ولی این که شما میگویید «ایدئولوژی ایرانی در شکل باستانیاش قرنهاست به خاک سپرده شده و این ایدئولوژی بعد از اسلامی شدن ایران به پایان رسید»، گزاره شما کاملاً نادرست است.
«امیر اسماعیل سامانی هنگام فتح خراسان به پهلوان لشکر خود گفت: از دین هیچ نگارنده تر نیست و هیچ بنایی از داد استواتر نه. این سخن، گفتار اردشیر پاپکان را در ذهن تداعی میکند که در وصیت به پسر خود شاپور گفت: بدانید که دین و شهریاری دو برادر توامند و هیچ یک بیهمزاد خود نتواند سر پا بایستد. دین بنیاد و ستون شاهی بوده و پس از آن شهریاری نگهبان دین شده است. پس شهریاری ناچار به بنیاد خود نیاز دارد و دین به نگهبان خود. زیرا آنچه نگهبانی ندارد، تباه است، و آنچه بنیادی ندارد، ویران». (از کتاب: ناجی، محمدرضا: فرهنگ و تمدن اسلامی در قلمرو سامانیان، ص ۳۳).
همانگونه که می بینید پس از اسلامی شدن، فقط جامه مزدایسنا (زرتشتی) از ایدئولوژی ایرانی برداشته شد و جامه عربی-تشیع بدان آویزان. در ضمن هگل اساساً فیلسوف بوده و نه مورخ و فلسفه تاریخ او چندان قابل اتکا نیست.
شاد و تندرست باشید / بینیاز
■ جناب بی نیاز، من هم مانند بسیاری مطالب شما رو بی صبرانه دنبال میکنم و هر وقت مطلبی از شما در ایران امروز میبینم به شوق و شعف میافتم. خیلی از بابت زحماتتان به نوبه خودم سپاسگزارم. این اولین باری هست که من میبینم در مطلبی اساس تحلیل بر مبنای دین/دولت/فرهنگ گذاشته شده و نه نگاه دیرینه (گذشته، قدیمی؟) غالب در ایران بر مبنای ماتریالیسم تاریخی. عمق مطالب به شدت هیجان انکیز هستند و هر کدام جداگانه قابل تامل و تحقیق.
برای من چند سوال پدید آمده، آیا میتوانید لطفا توضیحی یا مرجعی بدهید برای آخرتگرایی مروان که اشاره کردید به آخرتگرایی ایرانی ربطی نداشت (ندارد؟)؟ و دوم اینکه اگر درست متوجه شده باشم غربستیزی طبعا به جغرافیا مربوط نیست، چه اگر یونان باستان یا روم و بیزانس تصادفا در شمال ایران میبودند تبدیل به شمال ستیزی میگردید از منظر شما. آیا این دیگرستیزی ایرانی است؟ آن چیزی که امروزه در اروپا به اسم خارجیستیزی معروف است؟ چون عامل مشترک یونان و روم و بیزانس فقط خارجی بودنشان است و از نظر فرهنگی و دولتمداری متفاوت. سوم اینکه عدم وجود فلسفه در ایران را با اتکا به داد و کیهانشاسی رد کردید. فلسفه به معنی تفکر که اشکال آن را ما در غرب میبینیم که بر پایه نگرش بیرونی به طبیعت یونان باستان بوجود آمده و هزار سال بعد در غرب مجددا انگیزه تفکر و امتداد همان نگرش به انسان آزاد و فردیت میرسد و بدنبال آن علوم مختلف انسانی، اجتماعی و …. پا گرفتهاند را در مشابه ایرانی آن چگونه میبینید؟
با سپاس مجدد، جهانی
■ جهانی گرامی، نوشته شما مایه دلگرمیست، سپاس فراوان.
آخرتگرایی (منجیگرایی) عبدالملک مروان بر اساس آیات قرآن است. در قرآن چنان از قیامت سخن میرود که گویی همین «فردا» روز قیامت است. عبدالملک مروان بازگشت مسیح را بسیار نزدیک میدید و درست به همین دلیل قبهالصخره را برای بازگشت مسیح ساخت. دوست و همکار عزیزم محسن بنایی در حال نوشتن رسالهای است که به آخرتگرایی / منجیگرایی عبدالملک مروان به طور مفصل میپردازد (هم از منظر دروندینی و هم از منظر بروندینی). ولی شما میتوانید «آغاز اسلام: از اوگاریت به سامره» از فلکر پُپ را بخوانید (از صفحه ۱۰۴ تا ۱۲۲). این کتاب را در سال ۲۰۱۴ ترجمه کردم و میتوانید آن را رایگان از سایت کندوکاو که در پایین سایت ایران امروز است (بخش دانلودها) دانلود کنید.
غربستیزی ایرانی، یک پدیده نسبتاً پیچیده است، که هستهی آن را «امتناع فرهنگی-دینی» تشکیل میدهد. البته وقتی از «ایرانی» حرف میزنم منظور همه اقوام ایرانیزبان (یا آریاییزبان) است که بسیار فراوان بودند / هستند (مانند کردی، بلوچی، پشتون، سُغدی، پارسیک، پهلوی، گیلکی، لُری، پارتی، سَکایی، سیوندی، دوانی، خوری، آسی و ...). زبان فارسی که ما هم اکنون با آن مینویسم و حرف میزنیم یک زبان برساخته است و به هیچ قومی در ایران تعلق نداشت و همه حاکمان ایران از ایرانیزبان تا ترکزبان به آن فقط به عنوان «زبان میانجی» ( Lingua franca) مینگریستند. در فیروزآباد و مناطق اطراف آن پارسیک حرف میزدند که کردی به زبان فارسی امروزی بسیار نزدیکتر از پارسیک است. باری، غربسیتزی ایرانی یا به قول شما «شمالستیزی»، پدیدهایست که در جنگهای ۷۱۹ ساله میان ایران و روم (غربی و شرقی) ذره ذره جمع گردید که البته جنگهای صلیبی (۱۰۹۵-۱۲۹۱ میلادی) که آغازگرش حملات سلجویان روم به کاروانهای زیارتی مسیحیان به اورشلیم بود نیز بیتأثیر نبوده است.
پیش زمینه فلسفه یونان، پیشسقراطیان هستند که عملاً در یونان زندگی نمیکردند بلکه اساساً در میلتوس / میلط (Millet) در غربِ آناتولی و الئا زندگی میکردند مانند تالس، آناکسیماندروس، آناکسیمنس، فیصاغورث، هراکلیتوس، گزنفون، پارمیندس و غیره. در واقع پیشسقراطیان پیوستگاه میان فرهنگهای مصر، ایران و هند، و یونان بودند (نکتهای که زنده یاد آرامش دوستدار تقریباً ندیده بود). همانگونه که در مقاله آمده است ایرانیان و هندیها فرهنگ نوشتاری نداشتند ولی پیش سقراطیان از زبان یونانی باستان برخوردار بودند و دارای فرهنگِ نوشتاری بودند. به همین دلیل، آنها توانستند بسیاری از دستاوردهای فلسفی جهان شرق را در آثار خود بازتاب دهند. اگر فرصت کنم در آینده در مقالهای که عنوان «پایان فلسفه نظری» نام دارد به این موضوع به طور مفصل خواهم پرداخت.
شاد و تندرست باشید / بی نیاز
■ جناب بینیاز یکی از کمبودهای متفکران ایرانی این است که تنها به یک طرف داستان یعنی حکومت را عامل عقب ماندگی میدانند. به طرف دیگر یعنی مردم که بازیگران اصلی کشور هستند توجهی ندارند. به همین سبب روشنفکران ایرانی حکومتستیزند و نه راه گشا. در حکومت رضا شاه و محمد رضا شاه، اینها از گذشته و قاجار چه به ارث برده بودند. ملتی بیسواد، خرد خفته، خرافاتی، استحمار شده توسط دکانداران دین. مردم از حکومت و آزادی چه میدانستند؟ مدارس که مردم ما در اختیار داشتند به آن ها چه یاد میدادند، فقه و امور دینی. در مدرسه ما از بعد از اسلام علوم، ریاضیات، فلسفه در کشور ما کفر به شمار میرفته است. در چنین دیاری عقلمداری دفن شده بود. هر دو شاهان ایران تلاش میکردند که از طریق دگرگونی آموزش تحولی به وجود آورند. اشکال کار این بود که همه مردم ایران از جمله متولیان آموزش ایران، به درجات مختلف تحت همان فرهنگ دیرینه رشد کرده بودند ولی کمتر از مردم عادی استحمار شده بود. به سابقه گروههای فرهنگی و آموزشی دوران پهلویها نگاه کنید، همه طاعونزدگان صوفیانه یا لغت کادو پیچی شدهاش عرفانی بودند. و آموزش ایران نتوانست آرمانهای لازم را ایجاد کند. در دهههای سی تا پنجاه روشنفکران ایرانی چه دستاوردی دارند؟ افزودن بر استحمار از طریق به لجن کشیدن حکومت و دستاوردهای آنان. کورمغزانی که دگرگونی تاریخی ایران را ندیدند و قادر به درکشان نبودند. با استحمارگران همدست شدند و راه خطا را در میان مردم نشان دادند. لطفا در نوشتههایتان هر دو گروه را هم حکومت و استحمار شدگان یعنی مردم را در نظر بگیرید.
با سپاس—رسا
يكشنبه ۲۳ ارديبهشت ۱۴۰۳ -
Sunday 12 May 2024
|
ايران امروز |
يكشنبه ۲۳ ارديبهشت ۱۴۰۳ -
Sunday 12 May 2024
|
ايران امروز |
ارتش اسرائیل بامداد سهشنبه، ۱۸ اردیبهشت، اعلام کرد که کنترل گذرگاه رفح در غزه از سمت شرقی این منطقه را در دست گرفته است.
در بیانیه ارتش اسرائیل آمده که سربازان ارتش جستجوی منطقه عملیاتی را که از آن، از جمله روز یکشنبه حملات راکتی به سوی گذرگاه کرم شالوم در داخل خاک اسرائیل انجام شد، ادامه داده و توانستهاند محور صلاحالدین را «به طور کامل به کنترل خود درآورند».
بر اساس این بیانیه، در این عملیات «۲۰ خرابکار» کشته، سه دهانه تونل کشف و یک خودرو که بمب در آن جاسازی شده و به سوی نیروهای اسرائیل حرکت میکرد، منهدم شد.
ارتش اسرائیل افزود نیروی هوایی این کشور نیز در طول ساعات اولیه بامداد سهشنبه حدود ۱۵۰ هدف را در این منطقه بمباران کرد.
بیانیه همچنین اعلام کرده که نیروهای اسرائیلی در مجموعه این عملیات متحمل تلفاتی نشدهاند.
ارتش اسرائیل بامداد دوشنبه بیانیههایی را برای ترک محلههایی از شرق رفح از هوا به داخلاین منطقه پرتاب کرده بود تا آغاز عملیات خود را به ساکنان این مناطق اطلاع دهد.
اطلاعرسانی مشابهی نیز از طریق شبکههای اجتماعی انجام شده بود.
با این حال، عملیات ارتش اسرائیل در بخش شرقی رفح از شامگاه دوشنبه در پی «اجماع» وزیران کابینه جنگ برای آغاز «عملیاتِ محدود» آغاز شد.
گروه حماس روز یکشنبه مسئولیت حمله راکتی به گذرگاه کرم شالوم را که به کشته شدن چهار سرباز اسرائیلی و زخمی شدن شمار دیگری از نیروهای این کشور منجر شد، برعهده گرفت.
اسماعیل هنیه، رئیس دفتر سیاسی حماس و نخستوزیر قطر دوشنبه شب اعلام کردند حماس پیشنهاد «آتشبس را پذیرفته است».
دفتر نخستوزیری اسرائیل در واکنش گفت جزئیات توافقی که مصر، قطر و میانجیگرهای دیگر پذیرش آن از سوی حماس را اعلام کردهاند، مورد قبول اسرائیل نبوده و این کشور پیشتر آن را رد کرده و توافقی شامل جزئیات متفاوتی را قبول کرده است.
دفتر نخستوزیری اسرائیل دوشنبه شب افزود یک تیم فنی را برای بررسی جزئیات پیشنهاد مورد پذیرش حماس، راهی قاهره میکند.
رسانههای اسرائیل از سفر این تیم در روز سهشنبه به مصر خبر دادند.
روزنامه نیویورک تایمز نیز سهشنبه گزارش داد توافقی که حماس پذیرش آن را اعلام کرده، با نسخهای که مورد قبول اسرائیل بوده، تفاوتهایی دارد اما این تفاوتها «جزئی است».
بنی گانتس، وزیر ارشد کابینه جنگ، نیز دوشنبه شب در بیانیهای اعلام کرد که مراحل عملیات ارتش در شرق رفح از قبل تصویب شده و ارتباطی با «موافقت حماس» با آتشبس نداشته است.
به گزارش رسانههای اسرائیل، بیانیه آقای گانتس در پی گسترش اقدامات اعتراضی خانوادههای گروگانهای اسرائیلی صادر شد.
هزاران اسرائیلی پس از بیانیه حماس در خصوص «توافق» با آتشبس، در بزرگراه اصلی تلآویو به نام «آیالون»، راهپیمایی کرده و هر از گاهی این بزرگراه را که شاهراه اصلی تردد خودرو در این کشور است، مسدود کردند.
تظاهرکنندگان آغاز عملیات زمینی ارتش در شرق رفح را برای حفظ جان ۱۳۲ گروگان اسرائیلی در غزه «خطرناک» عنوان کرده و خواهان پذیرش متقابل و فوری آتشبس از سوی کابینه جنگ اسرائیل بودند.
رئیسجمهور آمریکا در گفتوگوی تلفنی دوشنبه شب با بنیامین نتانیاهو خواهان خودداری اسرائیل از ادامه عملیات در شرق رفح شده بود.
رهبران کشورهای دیگر منطقه و جهان نیز فشار بر اسرائیل برای پذیرش آتشبس و خودداری از عملیات در رفح را توصیه کردهاند.
در این میان، حماس بامداد سهشنبه اعلام کرد انتقال کمکهای بشردوستانه از طریق گذرگاه رفح «متوقف شده است». مصر در این باره اظهارنظری نکرده است.
از سوی دیگر، ارتش اسرائیل اعلام کرد دو سرباز این کشور در حملات حزبالله در روز دوشنبه در بخش شمالی اسرائیل کشته شدند.
به گزارش هاآرتص، دو سرباز در حمله پهپادی در شهر شمالی مطولا کشته شدهاند. بخش شمالی اسرائیل و جنوب لبنان در طول روز دوشنبه شاهد حملات سنگین متقابل بودند.
رادیو فردا
يكشنبه ۲۳ ارديبهشت ۱۴۰۳ -
Sunday 12 May 2024
|
ايران امروز |
آیا مایلید بدانید که در جنگ اسرائیل و حماس کدام طرف پیروز خواهد شد؟ و یا برقراری صلحی پایدار در خاورمیانه به تشکیل حکومت مستقل فلسطینی بستگی دارد؟ ...
برای ارزیابی چنین روندهای پیچیدهای از آشنایی با دستاوردهای علوم اجتماعی ناگزیریم. در این نوشتار با اشاره به تنها دو نکتۀ ساده خواهم کوشید تصویری از اسرائیل و «قوم برگزیده» نشان دهم تا شاید ورای تبلیغات رسانهای نسبت به آیندۀ خاورمیانه نگاهی روشنتر بیابیم.
نکتۀ نخست همانا به مقایسۀ اجمالی بین جامعه و نظام سیاسی اسرائیل با کشورهای همسایهای برمیگردد که با این کشور نوبنیاد دشمنی ورزیدهاند و کم و بیش هنوز میورزند. یکی از موارد بارز این مقایسه آن است که از همان روز نخست تأسیس کشور اسرائیل و تجاوز بیدرنگ همۀ کشورهای عرب همسایه به «کشوری» که هنوز ارتش منسجمی نداشت، تا به امروز که اسرائیل هشت جنگ بزرگ را پیروزمندانه پشت سر گذاشته است با پدیدهای نوین و شگرف در تاریخ روبروییم؛ شگرف از این نظر که چگونه چند دههزار یهودی آواره و جان بدر برده از اردوگاههای مرگ هیتلری توانستند در طول فقط نیم قرن کشوری را پدید آوردند که از هر جنبۀ قابلتصور یکی از پیشرفتهترین کشورهای دنیا به شمار میرود!
شاید جالب نظر باشد که بدانیم اسرائیلیان در نخستین جنگ برای واپس راندن تجاوز همسایگان با استفاده از جنگافزارهایی پیروز شدند که چکسلواکی به دستور استالین در اختیار آنان قرار داد؛ زیرا در آن زمان اکثریت یهودیان اروپایی تمایلات چپگرایانه داشتند و استالین بر این تصور بود که بتواند اسرائیل را در آینده به پایگاهی برای بلوک شرق در خاورمیانه بدل کند. اما دیری نپایید که اسرائیلیان جلب پشتیبانی غرب را گزینۀ بهتری برای تحقق منافع ملی خود تشخیص دادند و با این چرخش به دشمنی کمونیستها با خود در سراسر دنیا دامن زدند!
دربارۀ رمز موفقیت اسرائیل بسیار سخن گفتهاند، اما اگر نمیتوان به افسانۀ «برگزیدگی قوم یهود» باور داشت، باید کاربرد خرد جمعی و تکیه بر ویژگیهای نظام دمکراسی را به عنوان دو عامل اصلی برای پیشرفت اسرائیل در نظر گرفت.
از این نظر آشنایی با امتیازات دمکراسی در اسرائیل برای ما ایرانیان در راه تحقق آیندهای دمکراتیک نیز آموزنده خواهد بود. این ویژگی تعیین کننده که بیشتر به شکلی مخدوش به تصویر کشیده میشود، اسرائیل را به نمونۀ درخشان پیشرفتگی نظام دمکراسی و برتری آن بر همۀ نظامات خودکامه تبدیل میکند. دشمنان دمکراسی ویژگی اصلی آن را به صندوق رأی کاهش میدهند تا بتوانند با برگزاری انتخابات نمایشی برای حکومت خود «مشروعیت» دست و پا کنند؛ اما شاخص تعیین کنندۀ دمکراسی رعایت حقوق خدشهناپذیر شهروندی است و اگر این ویژگی تحقق یافته باشد حتی در نبود دیگر «الزامات دمکراسی» ما کماکان شاهد نظامی دمکراتیک هستیم.
نمونه آنکه، آیا میدانستید که نه تنها اسرائیل، بلکه انگلستان نیز به عنوان نخستین دمکراسی دوران نوین، هیچیک «قانون اساسی» ندارند، در حالی که همۀ نظامهای توتالیتر، از نوع هیتلری و استالینی گرفته تا چینی و اسلامی همگی، فراتر از قانون اساسی از “مشروعیت انتخاباتی و قانونی” بالایی برخوردار بودند؟
در این راستا، از جمله دستاوردهای بزرگ اسرائیل را باید پرورش شهروندان به موازین دمکراسی دانست، که نه تنها در میان یهودیان گرد آمده از کشورهای آسیایی و آفریقایی، بلکه در میان پیروان دیگر ادیان گسترش یافته و بر بنیان جدایی دین از دولت نهادینه گشته است.
کوتاه سخن آنکه، هرچند هیچ جامعه و حکومتی از نارسایی و اشتباه برکنار نیست و نمیتواند باشد، تفاوت بارز دمکراسی با رژیمهای ایدئولوژیک در همین است که چون دمکراسی بر ارادۀ آزاد و پشتیبانی قاطع شهروندان استوار است، همانند لکوموتیوی توانمند تمامی موانع پیش رو را از سر راه خود برمیدارد، در حالی که در کشورهای غیر دمکراتیک، از آنجا که حداکثر بخشی از جامعه پشتیبان حکومت هستند، همبستگی ملی و انرژی لازم برای غلبه بر نارساییها فراهم نمیآید و تدابیر پیشرفتخواهانه ظاهری و ناپایداراند.
بنابراین دمکراسی تنها یکی از نظامهای ممکن در میان دیگر پروژههای سیاسی نیست، بلکه تنها نظام واقعاً پایدار بر بنیان انساندوستی است. و درست بدین سبب که از پشتیبانی چالشگرانه و فعال اکثریت جامعه برخوردار است (حتی اگر تنها سی درصد مردمان پای صندوق رأی بروند) شکستناپذیر میباشد. چنانکه امروزه در کنار هفت میلیون شهروند یهودی، دو میلیون شهروندان عرب و نیم میلیون وابستگان به دیگر گروههای قومی، در همبستگی با هم از همۀ حقوق شهروندی برخوردارند و به همۀ وظایف مدنی خود رفتار میکنند.
چنین همبستگی شهروندی نیز در دیگر کشورهای دمکراتیک باعث میشود، که تا کنون هیچ حکومت دمکراتیکی سرنگون نشده و هیچ کشور دمکراتیکی با شکست نظامی نابود نگشته و اگر در مواردی هم (مانند کشورهای اروپایی تحت اشغال فاشیسم) برای مدتی به تصرف خارجی درآمده، اما از میان نرفته است.
حال از پی این نگاه گذرا به برخی ویژگیهای دمکراسی میتوان به پرسش آغازین بازگشت و در پاسخ به یقین ادعا کرد که اسرائیل نه تنها نابود نخواهد شد بلکه در پیامد هر حملۀ تروریستی یا نظامی، قویتر میگردد و نیز کشورهای پیرامون این سرزمین و به طور مشخص کشورهای عربی به موازات پیشرفت اجتماعی و اقتصادی، خود را ناگزیر از نزدیکی هر چه بیشتر به اسرائیل به عنوان موتور پیشرفت در منطقه خواهند دید.
به عبارت دیگر، کشوری که از ابتدای پیدایش همواره با دشمنی و حملات نظامی، تروریستی، اقتصادی و دیپلماتیک روبرو بوده، امروزه روز به جایی رسیده است که همسایگانش ناچار از همزیستی با آن هستند، زیرا چنانکه در ماههای گذشته «جنگ غزّه» نشان داد، هرگونه رفتار خشونتآمیز با این کشور پیامدهای پرخسرانی به همراه خواهد داشت.
اما در سوی دیگر، فلسطینیها زیر چیرگی سازمانهای خودکامۀ «ساف» و «حماس» نه تنها از درک و پیگیری منافع خود بازماندهاند، بلکه در آینده نیز هرچه بیشتر در منجلاب تفرقه، فساد و ترور فروخواهند رفت. از این چشمانداز، کشورهای منطقه در ورای برخوردها و قربانیهای بسیار ناگزیر به پذیرش و گسترش «پیمان ابراهیم» و دست زدن به تغییرات سیاسی و اجتماعی خواهند بود.
با اینهمه میزان تکاپوی جامعۀ اسرائیل در تاریخ ۷۵ سالۀ خود چندان از هر کشور دمکراتیک دیگری بیشتر بوده است که شناخت آن فصلی نوین در علوم اجتماعی و تئوری سیاسی میگشاید.
مثلاً این پدیدۀ شگفتانگیز که جامعۀ اسرائیل با وجود حملات تروریستی بیامان و مشکلات امنیتی جانکاه، در مقایسۀ جهانی (بنا به World Happiness Report) چهارمین جامعۀ خوشبخت دنیا به شمار میرود! ناظران و آگاهان علت این پدیدۀ شگرف را از دو منظر بررسی و تفسیر میکنند: یکی همبستگی ملی بینظیری که ریشه در «تجربۀ تلخ» هولوکاست و کشتار میلیونها یهودی بیگناه و بیدفاع دارد، که باعث شد تا اسرائیلیان بدین خودآگاهی مشترک دست یابند که «دیگر هیچگاه اجازه نخواهیم داد، چنین سرنوشتی تکرار شود!»
از سویی دیگر این مهم ریشه در هویت یهودی دارد که هرچند بیش از نود درصد آنان یهودیت را نه دین اعتقادی، بلکه به عنوان هویت و سرنوشت تاریخی مشترک درک میکنند، در عین حال به ویژگیهای اجتماعی و پرورشی مشترکی نیز پایبند هستند. البته این ویژگیهای پرورشی که موجب پیدایش رشکانگیزترین همبستگی اجتماعی و ملی در دنیا شده است هنوز به درستی شناخته نشدهاند.
در اینجا و تنها برای آنکه نمونهای ملموس به دست داده باشم به نقش پرورشی مراسم «شبات / شنبه» یا «سَبَت» در زندگی اجتماعی یهودیان اشاره میکنم. بنا بر این مراسم آیینی، خانوادههای یهودی هر شب شنبه گرد هم میآیند و با خوراک و نوشاک هفته را به پایان میبرند. نکتۀ مهم آنکه، هر یک از آنان در این گردهمایی دربارۀ آنچه در طول هفته کرده است با دیگران به گفت و شنید مینشیند و رفتار خویش را در بوتۀ نقد مهرآمیز خانواده قرار میدهد و بدین تدبیر هم پیوندهای خانوادگی و گروهی استوار میگردد و هم فرد به خودآگاهی و رشد شخصیت دست مییابد.
■ درود و بامدادی نیک جناب غیبی سپاس از نوشته خوبتان.
خاورمیانه بدون اسرائیل به یک بیابان خشک و سمی ریکاوری شبیه خواهد بود. هر چند این باور قوم بر گزیده، باوری ناعلمی، پوچ و نژادگرایی است و من با آن سخت مخالف. اما پیرو سخنان شما؛
۱. اگر همین امروز کشور فلسطین برپا شود و حماس و ساف دولت آن باشند، و از فلسطینیان شهروند اسرائیل و یا فراتر از آن از آوارگان فلسطینی در کشورهای غربی پرسش شود که آیا میخواهند در کشور فلسطین زندگی کنند؟! به باور من بیش از ۹۰ درصد پاسخ نه نخواهند داد. حقوق انسانی و شهروندی که عربها در اسرائیل دارند در هیچ کشور عربی ندارند، با همه کمبودها که اینجا و آنجا هم دیده شود. این که چرا اسرائیل اینهمه پیشرفت همهجانبه کرده، یک دلیل نیست که مجموعا از شرطهای، مانند نیاز به ماندگاری و بقا یک ملت از همه جا رانده شده
۲. احترام و باور به دانش و آموزش و دیسیپلین آکادمیک
۳. گرد هم آمدن گروهی از بهترین دانشمندان و خبرگان دانش و تکنولوژی در سرزمین کشور اسرائیل
۴. کمک های کشورهای دموکراتیک مانند آمریکا و اروپایی پس از زاده شدن اسرائیل
۵. محاصره سرخپوستی کشورهای دیکتاتوری همسایه که همه عرب و مسلمان هستند و بیشترین آنان دشمن اسرائیل.
با اینهمه من هم خواستار زاده شدن یک کشور فلسطینی در کنار اسرائیل هستم و بدین وسیله آخرین ابزار ارتجاع سرخ و سیاه خاورمیانه هم از دستشان در آید. از ژاپن در شرق دور تا مراکش در کرانه اقیانوس آتلانتیک تنها دو و یا ۳ دموکراسی بر پا هستند؛ ژاپن، اسرائیل، هندوستان.
روز بر شما خوش باد / کاوه
■ آقای غیبی عزیز. معرفی کوتاه و بسیار مفیدی بود از اسراییل، که البته من عنوان مقاله را با توجه به محتوای مقاله، نپسندیدم. در انتهای مقاله به موضوعی اشاره کردید که بسیار مهم است: «گفت و شنید هفتگی خانوادگی و قرار دادن رفتار خویش را در بوتۀ نقد مهرآمیز خانواده! این روش گفت و شنید، نه تنها مزایای یک «انتقاد و انتقاد از خود» را دارد، بلکه باعث روشن و ترانسپارنت بودن زندگی انسان است، که از این راه، هم برای فرد و هم برای جامعه مزایای بسیار دارد.»
کاملأ حق با شماست که دشمنان دمکراسی نیز «مشروعیت» حکومت خود را از طریق صندوق رأی دست و پا میکنند. در این رابطه کتاب بسیار مفیدی هست از رابرت ای. گودین که تحت عنوان «دمکراسی سنجیده» به فارسی ترجمه شده است. خواندن آن را اکیدأ توصیه میکنم. سؤالی که دارم این است که اگر در مورد خاصی، نظر اکثریت مردم اسراییل خلاف تعلیمات صریح دین یهودی بود، رای مردم معیار قانونگذاری قرار میگیرد یا نص کتاب مقدس؟
موفق باشید. رضا قنبری ـ آلمان
■ آقای کاوه عزیز. خوب نوشتید، اما چه کار به «سرخپوستها» دارید؟!... محاصره سرخپوستی کشورهای دیکتاتوری همسایه... امروزه برای دوری از تفکرات نژادپرستانه، از کلماتی شبیه «ساکنان اولیه» یا بومی (native) استفاده میشود. (که البته برای ادای نظر خودتان در مورد حمله کشورهای همسایه، کاملأ اضافی و بیارتباط بود).
ارادتمند. رضا قنبری ـ آلمان
■ جناب قنبری درود بر شما
نظر من تنها به شکل جنگ های سرخپوستان، فرست نیشن، میپردازد، یعنی انسانهایی که با تیر کمان و دشنه با هیاهو و البته دلاوری بی نظیر به جنگ تفنگ آتشین و مسلما و از آن مهمتر دانش و دیسیپلین جنگ مدرن میرفتند، با پایانی غمانگیز و شکست پشت شکست. من هیچگاه نه ضد سرخپوست و یا سفید پوست نبودهام و نخواهم بود ضد عرب هم نیستم و نخواهم بود، چند کشور و ملت عربی اینروزها خیلی هم از ما ایرانیان پر مدعا روزگار بهتری دارند. اما تاریخ و شکل و سرانجام جنگهای عربها و این آخرینش، جمهوری اخوندی با کشور قدرتمند و پیشرفته اسرائیل همانند همان جنگهای نیتیو و اروپاییان است. منظور دیگری ندارم.
روز خوش کاوه
■ با درود و تشکر از زحمات آموزنده شما من هم از عنوان مقاله کمی جا خوردم که با خواندن محتویات عنوان شده مثل همبشه لذت بردم نکتهای که برای من قابل توجه است به هیچوجه با نژاد سرخ و سفید همسايگان ربطی ندارد فقط مسئله اسلامگرایی کشورهای دور و نزدیک اسرائیل است که با بر چیده شدن نظامهای اسلامی و برخورد عادلانهتر کشورهای دموکراتيک غربی امیدواریم که بوقوع بپيوندند. حال این که از نیم قرن تحت السلطه توتالیتر ایدئولوژیک به دموکراسی چگونه راه دشواری خواهد بود شاید بهتر باشه که منتظر مقاله بعدی شما بمانم....
باتشکر از زحمات شما: شهرزاد
■ با سپاس و همدلی کامل نسبت به نوشته غیبی عزیز. این مبحث از گستردگی زیادی برخوردار است که در کتاب یا کتابها میگنجد. لذا هر یادداشت میتواند گوشهای کوچک را بگشاید. ویژگیهای برجسته دمکراسی اسرائیل را گفتید، کاوه نیز آنها را بخوبی خلاصه کرد. البته دمکراسی و مدنیت اسرائیل زیبا و نمونه است ولی سخت بتوان آنرا سر مشق دیگر کشورها دانست. همانطور که اشاره کردید جمع شدن انسانهایی اغلب فرهیخته، همگی سختکوش، و انواع نخبههای علمی و تکنیکی از سراسر اروپا و دنیا فرایندی ست که یک بار تکرار شد و همسانی با هیچ کشور دیگری ندارد.
و اما تیتر مقاله غیبی - که اشاره دارد به طیف متنوعی از افراد که قضاوت یا پیش قضاوت “تبهکار” گونه در مورد اسرائیل دارند. اگر چه شخصا با قضاوتهای منفی و نفیگرایانه در مورد اسرائیل مخالفم ولی انصاف حکم میکند منتقدهای اندیشهورز که سعی هم میکنند از یهودیستیزی فاصله بگیرند را متفاوت بدانیم و ببینیم از مغرضان(اسلامیون افراطی)، گمراه شدگان (برخی از دانشجویان معترض آمریکایی)، و یهودی ستیزان (از هر نوع). عزیزانی که منتقد اسرائیل به پیروی از عقل سلیم خود هستند دمکراسی یا سیاست داخلی اسرائیل را هدف نمیگیرند بلکه به عملکرد آنها در خارج از مرزهای خود و در ارتباط با فلسطینیان مینگرند.
کوتاه سخن - توصیه من به روشنفکران منتقد اسرائیل این است که:
الف- زمان و مکان و محتوای نقد خود را مخلوط و آغشته و هماهنگ با ضربان نفرتگرایی بر علیه اسرائیل نکنند.
ب- مناقشات فکری و راهبردی داخل اسرائیل بویژه داخل کنست را از نزدیک دنبال کنید. بسیاری از سوالات و دلمشغولیهای ما همانها هستند که نمایندگان و قانونگذاران اسرائیل درگیر آنند و به دنبال جواب، پس از آنها گرزی نسازیم که بر پیکر کل اسرائیل بکوبیم.
اشاره قنبری عزیز به ساکنان قدیمی امریکا که با رنگ پوست معرفی میشوند آموزنده است. خاطر نشان میکند که تنها اندیشه نیست که باید پاک گردد، بلکه باید چشم و کلام را نیز شست. شستن از اشارههای تبعیضآلود قومگرایانه، نژادی، زنستیزانه، جنسیتگرایانه، تبعیض سنی، فیزیکی، فرهنگی، زبان .....
روزتان خوش، پیروز
■ درود بر آقای غیبی
سپاس از نوشتار جالبتان و من کاملا با مقاله و دید شما همفکر هستم و تایید میکنم. به اعتقاد من اسراییل در ان منطقه تاریک تنها چراغ سوزان است که حتی به اطرافیانش هم میتواند روشنایی ببخشد اگر دیگران چادر سیاه خود را از سر برداند.
سپاس دوباره و پاینده باشید / فرشید از آلمان
يكشنبه ۲۳ ارديبهشت ۱۴۰۳ -
Sunday 12 May 2024
|
ايران امروز |
طبق آمار داوطلبان کنکور امسال از مجموع یک میلیون و ۱۵۲ هزار و ۵۱۸ داوطلب که در نوبت اول آزمون سراسری ۱۴۰۳ ثبتنام کردهاند تنها ۳۷ درصد مرد هستند. این موضوع توجهها را به عدم علاقه پسران به کنکور و آموزش عالی جلب کرده است.
به گزارش رویداد ۲۴، غلامرضا ظریفیان استاد تاریخ دانشگاه تهران و از اعضای جمعیت توحید و تعاون میگوید بیرغبتی پسران برای شرکت در کنکور بحثی صرفا مربوط به نظام آموزشی نمیشود و ریشه در رویکردهای غلط فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و ... دارد. ایران با وجود غنای فرهنگی و اجتماعی و دارا بودن از پتانسیل عظیم اجتماعی این روزها با پدیده افت شدید اعتماد اجتماعی مواجه است.
بخشهای مهم این گفتگو را در زیر میخوانید:
* اینکه پسران در کنکور کمتر شرکت میکنند و رغبت چندانی برای ورود به دانشگاه ندارند، متاثر از تحولات ۲۰ سالهٔ اخیر است. اگر آمار شرکتکنندگان کنکور در این سالها را رصد کنیم، میبینم که هر سال میزان حضور دخترها نسبت به پسرها افزایش پیدا کرده است تا اینکه نسبت حضور دخترها به پسرها علی رغم اینکه جمعیت پسرها بیشتر است، ۶۳ به ۳۷ درصد رسید که آمار جالب و قابل تاملی است.
* مهمترین دلیل، تغییر نسبت دانشگاه و اشتغال است. در گذشته تحصیل منشاء شغل بوده و میزان شاغلین دانشگاهدیده نسبت به شاغلین غیردانشگاهی همواره بیشتر بود. اما از یک زمانی به دلیل کاهش کیفیت بخشی از دانشگاهها، جایگاه نهاد دانشگاه در مقام تامینکننده فرصت شغلی از بین رفت. به خصوص در دوره احمدینژاد برخی دانشگاهها مثل قارچ رشد کردند، به طوریکه در مقطعی ۲۷۰۰ سایت دانشگاهی راه اندازی شد تا بخشی از فارغالتحصیلان با سطحی نازل مدرک بگیرند تا بازار کار هم برای جذب آنها رغبتی نداشته باشد. پس وقتی کسی میبیند مدرک، شغل را تضمین نمیکند تصمیم میگیرد تحصیلات را رها کند.
* دلیل دوم، تراکم است. مثلا یک نفر پزشک عمومی شده و درصدد گذراندن دورههای تخصصی است اما چون در دورههای تخصصی تعداد اندکی پذیرفته میشود و نمیتواند از قیف رد شود، سرخورده میشود.
* دلیل سوم، اقتضائات بازار کار است. غیر از موارد جراحیهای خاص مثل تخصص جراحی قلب که درآمد مکفی دارند، داوطلبین احساس میکنند اگر سراغ جراحی زیبایی و رشتههای مشابه بروند، درآمد بیشتری خواهند داشت.
* دلیل چهارم کشش بیشتر بازار کار کشورهای دیگر است. کسانی که متخصص میشوند، این امکان را دارند که در کشورهای پیرامون ما مثل قطر، ترکیه، عمان و بسیاری از کشورهای حوزه خلیج فارس دستمزدی بالغ بر سه برابر نرخ مرسوم در ایران کسب کنند.
* دلیل پنجم، فضای اجتماعی-سیاسی موجود در جامعه است. طبیعتا بحث سبک زندگی عاملی شده است تا مهاجرت از سطح دانشجویان لیسانس، فوق لیسانس و دکترا به سطح دانشآموزی برسد. همچنین خانوادهها برای اینکه فرزندانشان با مساله سربازی روبرو نشوند، از نوجوانی آنها را به کشورهای خارجی میفرستند؛ بنابراین عوامل متعددی موجب شده است تا متاسفانه پسرها انگیزهای برای نشستن در جلسه کنکور نداشته باشند.
با ادامه این روند برای جراحیهای مختصر باید به کشورهای همسایه برویم
* پدیده مهاجرت به قدری نگرانکننده و هزینهساز است که دستگاههای مربوطه باید همهٔ همّ و غمشان را برای اصلاح به کار بگیرند. اما متاسفانه براساس گزارشهایی که بعضا برخی از مسئولین سازمان نظام پزشکی و طبیبهای معتبر کشور میدهند، کسانی که تخصص دارند و در ایران مشغول هستند هم به فکر مهاجرت افتادهاند.
* اگر فکری برای این موضوع نگرانگننده نکنیم، ممکن است چند سال بعد برای جراحیهای مختصر هم مردم مجبور به رفتن به کشورهای همسایه شوند. خیلی از دستاندرکاران دانشگاهی و نظام پزشکی این آژیر خطر را کشیدهاند که متاسفانه باید گفت، ککِ دستاندرکاران گزیده نمیشود.
* شرایط طوری است که آمارهای مهاجرت به بحث امنیتی تبدیل شده است. به طوریکه دستگاههای دولتی اجازه انتشار آمار مهاجرت را ندارند. اگر آمار مهاجرت از کشور از استاندارد جهانی بیشتر شود، معنایی منفی دارد و نشان از اشکال جدی نظام حکمرانی دارد. وقتی خیلی از دانشجویان و جوانان تمایل دارند از ایران خارج شوند برای سیستم بار منفی دارد و به همین دلیل از اطلاعرسانی اجتناب میکنند تا بار منفی شامل حالشان نشود.
مهاجرت به نیروی کار غیرماهر هم رسیده
* فشار اجتماعی که ریشه در برخورهای غلط مثل مباحث حجاب دارد، خیلیها را مصمم به مهاجرت میکند که این به قاعده موضوعی نگرانکننده است. یعنی وقتی جمعیت کثیری از ایرانیها که اتفاقا دل در گرو مملکت و دل در گرو ایران دارند، تصمیم به زندگی در کشور دیگری میگیرند، نشانهای آشکار از ناامنی شغلی، ناامنی فرهنگی و ... دارد.
* همچنین باید اذعان داشت، افزایش مهاجرت برای کشوری که برای برونرفت از شرایط بحرانی کنونی به نخبگان نیاز دارد، مشکلی اساسی برای کشور است. با این حال به دلیل بیتفاوتی مسئولان نه تنها این معضل کمرنگ نشده است، بلکه از سطح نخبگان به افراد بسیار عادی هم سرایت پیدا کرده است. من چندی پیش برای زیارت به کربلا رفته بودم. آنجا کارگران ایرانی میگفتند، با وجود مشکلات بهداشتی، دو و نیم برابر ایران حقوق میگیریم و برای تامین نیازهایمان ماندن در عراق را انتخاب کردهایم.
یکبار برای همیشه باید ببینیم، ایران و ایرانی و ظرفیتها و تنوع و تکثری که در ایران است، اساس حکمرانی است یا اموری فراتر از این مورد توجه تصمیمگیران است. به هرحال ما ایرانی و مسلمان هستیم و به تشیع علاقهمندیم. آیا برای توسعه به شاخصهای ایرانی اعتنا میکنیم یا بحثهایی فراتر از اینها مورد توجه دستاندرکاران است. به نظر من باید در استراتژی دقت بیشتری شود تا بتوانیم از همین اسلام و همین تشیع برای رفع مشکلاتمان کمک بگیریم. اگر ایران و ایرانیت و این ظرف مبارک آسیب ببیند، در واقع مظروف هم که هویت ایرانی و دینی ما است، آسیب میبیند.
* اگر میخواهیم، حرف جدی برای دنیا بزنیم، لازمهاش این است که شاخصهای زندگی، رشد اجتماعی و ... از همین ایران بالا ببریم تا به اعتبار همین شاخصها ادعای الگویی داشته باشیم. اما اگر شاخصهای اعتماد اجتماعی، شاخصهای فرهنگی و شاخصهای توسعه اقتصادی و عدالت صدمه ببینند، این جامعه نه تنها نمیتواند الگو باشد، بلکه بسیاری از نیروهایش را هم از دست خواهد داد.
يكشنبه ۲۳ ارديبهشت ۱۴۰۳ -
Sunday 12 May 2024
|
ايران امروز |
برگردان: شاهرخ بهزادی
لوموند: دادستانِ دیوانِ کیفری بینالمللی نسبت به تهدیدها علیه این دیوان هشدار داد
این هشدار، نخست وزیر اسرائیل و متحدانش را نشانه گرفته است. بنیامین نتانیاهو، از این موضوع به شدت نگران است که این دادگاه بینالمللی حکم بازداشت وی و چندین مقام ارشد دولت اسراییل را [به اتهام جنایت جنگی] صادر کند. برای مقابله با چنین حکمی، بنیامین نتانیاهو چندین روز است که از شرکای غربی خود خواسته است تا فشار بیاورند تا این نهاد کیفری بینالمللی از صدور چنین حکمی منصرف شود.
روزنامه لوموند فرانسه روز دوشنبه ۶ مه نوشت که این یک حکم بازداشت نیست، بلکه یک بیانیه تند مطبوعاتی است که توسط دادستان دیوان کیفری بینالمللی[۱] صادر شده است. کریم خان[٢] دادستان دیوان در این متن اعلام میکند که «تمام تلاشها برای ایجاد مانع، ارعاب یا نفوذ» کارمندان دفتر این دادستانی باید «فوراً متوقف شود».
این دادستانی با اشاره به تهدید علیه خود و مقامات آن خاطرنشان میکند که «حتی[تهدیدها] بدون اقدام بعدی میتوانند مصداق تخلف علیه اجرای عدالت باشند». در بیانیه مطبوعاتی بیشتر توضیح داده شده است که قانون کیفری بینالمللی «ارعاب و تلاش برای تحت تأثیر قرار دادن را، چه از طریق اجبار یا متقاعدسازی، ممنوع میکند.»
مجازاتِ ممانعت از اجرای عدالت از سوی این دادگاه پنج سال زندان، همراه با پرداخت جزای نقدی است. یک منبع آگاه به روزنامه لوموند فرانسه گفته که دادستان دیوان کیفری بینالمللی باید به زودی درخواستهای خود را برای صدور قرار بازداشت به دفتر قضات متشکل از سه قاضی این دیوان ارائه کند. این سه قاضی باید قبل از تأیید یا رد درخواستها، مدارک ضمیمه پرونده را بررسی کنند.
بر اساس گزارش تلویزیون اسرائیل، بنیامین نتانیاهو در ۱۶ آوریل گذشته یک نشست اضطراری را با هدف مقابله با خطر صدور احتمالی حکم بازداشت علیه خود و برخی از مقامات ارشد دولت و ارتش اسراییل برگزار کرد. وی همچنین روز جمعه ۲۶ آوریل، در شبکههای اجتماعی عدم اقدام و پیگیری دیوان کیفری بینالمللی علیه بشار اسد در سوریه را - سرزمینی که این دادگاه صلاحیت اقدام در آن را ندارد- “ورشکستگی اخلاقی و قضایی” و “یهودستیزی” توصیف کرد.
وی قبلاً نیز این اتهامات را علیه دیوان کیفری بینالمللی در سال ٢۰٢۱ مطرح کرده بود، زمانی که این دیوان تحقیقات خود را در مورد جنایات احتمالی اسرائیل در اراضی اشغالی فلسطینی از سال ٢۰۱٤ آغاز کرد. این روند، همچنین شامل حملات حماس در جنوب اسرائیل که در ۷ اکتبر ٢۰٢۳ آغاز شد و اقدام تلافی جویانه و بسیار تهاجمی دولت اسراییل علیه حماس و فلسطینیان در نوار غزه میشود.
ازهمان زمان که تشکیلات خودگردان فلسطین در سال ٢۰۰۹ برای طرح شکایت علیه اسراییل در دیوان کیفری بینالمللی تلاش کرد، اسرائیل نیز از اهرمهای سیاسی، اقتصادی و امنیتی برای دور نگه داشتن قضات دادگاه لاهه استفاده کرده است. در روزهای اخیر، به گفته مطبوعات اسرائیل، آقای نتانیاهو با مقامات چند تن از کشورهای متحد اسرائیل مانند اتریش و جمهوری چک که در سال ٢۰١۵ با عضویت «کشور فلسطین» در دیوان کیفری بینالمللی مخالفت کرده بودند، تماس تلفنی برقرار کرد. او میخواهد کشورهای طرف دیوان را قانع کند که در صورت صدور حکم علیه او، از تأمین مالی دیوان جلوگیری کنند. در واشنگتن، بخشی از سناتورهای آمریکایی [طرفدار نتانیاهو] در حال کار بر روی اقدامات تلافی جویانه احتمالی علیه دیوان کیفری بینالمللی هستند.
ایالات متحده دارای زرادخانهای از قوانین است که میتواند از آنها علیه دیوان کیفری بینالمللی استفاده کند. ایالات متحده به این دادگاه بینالمللی ملحق نشده ولی با آنها ” به صورت موردی” و زمانی که تحقیقات این دیوان در خدمت منافع آمریکا باشد، مانند اقدامِ این دیوان که ولادیمیر پوتین، رئیس جمهوری روسیه را هدف قرار میدهد، همکاری میکند.
نخستوزیر اسرائیل همچنین از واشنگتن خواسته تا در مورد کشورهایی که سه قاضی که مسئول تأیید درخواستهای حکم بازداشت احتمالی او و برخی از مسولان ارشد اسراییل هستند، بررسی و تحقیق کند. این قضات از سه کشور رومانی، بنین و مکزیک آمدهاند. چندین حقوق دان در لاهه به لوموند گفتهاند: «آنها بسیار محکم و استوار هستند و قبلاً در برابر فشارهای بزرگ دیگر مقاومت کردهاند.»
به گزارش پایگاه خبری آمریکایی اکسیوس، بنیامین نتانیاهو به دولت آمریکا هشدار داده که در صورت صدور حکم دادگاه، او با ممانعت از انتقال عوارض گمرکی دریافتی اسرائیل از کالاهای وارداتی فلسطینی، باعث خشک شدن منابع مالی تشکیلات خودگردان فلسطین شده و موجب “فروپاشی” آن خواهد شد. دولت اسراییل چندین بار از این تهدید برای پیشبرد اهداف خود استفاده کرده است.
این تحقیقات حساس ترین تحقیقاتی خواهد بود که تاکنون توسط دیوان کیفری بینالمللی انجام شده است. در ماههای آینده، دادستان این دیوان برای پیشبرد تحقیقات خود: بازجویی از شهود و حفاظت از آنها، به همکاری دولتها نیاز خواهد داشت. این دیوان همچنین به همکاری آژانسهای سازمان ملل نیاز دارد، که اسرائیل همچنان تلاش میکند که همه آنها را به چالش کشیده و مانع از اجرای کار آنها شود.
مجمعی که ۱٢٤ کشور عضو دیوان را گرد هم میآورد، هنوز صدای خود را کاملاً اعلام نکرده است. اما در روز جمعه گذشته، کشور ایرلند دو قرارداد همکاری با دفتر ثبت دادگاه امضا کرد و از کمک به صندوقی که به امنیت و حفاظت از شهود اختصاص داده شده، خبر داد. دکلن اسمایث، مدیر ارشد حقوقی وزارت امور خارجه ایرلند، گفت که او “عمیقاً از تهدیدهای فزایندهای که دادگاه کیفری بینالمللی و کسانی که با آن همکاری میکنند با آن مواجه است، ناراحت است”.
——————————
[۱] دیوان کیفری بینالمللی به انگلیسی International Criminal Court نامیده میشود.این دیوان، نخستین دادگاه دائمی بینالمللی برای رسیدگی به جرایم نسلکشی، جنایات علیه بشریت، جنایت جنگی و جنایتِ تجاوز است. مقر آن در لاهه، در کشور هلند قرار دارد.
این دادگاه به جرایمی رسیدگی میکند که پس از این تاریخ توسط اتباع یا در قلمرو یکی از کشورهای عضو انجام شده باشد، یا اینکه با تصویب شورای امنیت سازمان ملل متحد به این دیوان احاله شده باشد.
[٢] کریم اسد احمد خان، دادستان کنونی دیوان کیفری بینالمللی شهروند بریتانیا است. وی در ١٢ فوریه سال ٢۰٢١، در دومین دوره از نوزدهمین نشست مجمع کشورهای عضو اساسنامه رم در نیویورک، به عنوان دادستان دیوان کیفری بینالمللی برای یک دوره ۹ ساله انتخاب شد.
يكشنبه ۲۳ ارديبهشت ۱۴۰۳ -
Sunday 12 May 2024
|
ايران امروز |
گروه افراطی حماس اعلام کرد طرح آتشبس پیشنهادی از سوی مصر و قطر برای آتشبس در جنگ غزه را پذیرفته است.
به گزارش رویترز، حماس در بیانیهای که روز دوشنبه ۱۶ اردیبهشت منتشر کرد، گفت که اسماعیل هنیه، رئیس دفتر سیاسی این گروه، در گفتوگوی تلفنی با نخستوزیر قطر و رئیس دستگاه امنیتی مصر پذیرش این طرح را اعلام کرده است.
در واکنش به این تحول، یک مقام اسرائیلی گفت حماس با «نسخه تعدیلشده» پیشنهادی از سوی مصر موافقت کرده که برای اسرائیل «قابل قبول» نیست.
رویترز به نقل از این مقام نوشت که این پیشنهاد شامل «نتایج دور از دسترس» است که اسرائیل با آن موافق نیست.
این مقام که خواسته نامش فاش نشود، تصریح کرد که اعلام پذیرش حماس میتواند «حیله» این گروه باشد تا «به نظر برسد اسرائیل طرفی است که توافق را رد میکند.»
حماس از سوی آمریکا و شمار دیگری از کشورهای غربی به عنوان سازمان تروریستی شناخته میشود.
تایمز اسرائیل نیز نوشته است که مقامهای اسرائیلی به شبکههای کان، ۱۲ و ۱۳ این کشور گفتهاند شروطی که حماس پذیرفته است، مواردی نیستند که اسرائیل با آن موافق باشد.
آنها گفتهاند پیشنهادی که حماس میگوید آن را قبول کرده است، به شکل «یکجانبه» توسط مصر ارائه شده است و دولت اسرائیل تا قبل از واضح شدن جزئیات، آن را جدی نمیگیرد.
سخنگوی وزارت امور خارجه آمریکا در گفتوگو با خبرنگاران با تأیید این که حماس به طرح پیشنهادی آتشبس پاسخ داده است، اعلام کرد ایالات متحده در ساعتهای پیش رو درباره این پاسخ حماس با متحدان خود رایزنی خواهد کرد.
متیو میلر اضافه کرد که رئیس سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا، سیآیای، در منطقه حاضر است و بیدرنگ رایزنی را آغاز کرده است.
او حاضر نشد جزئیات پاسخ حماس را فاش کند، اما گفت آمریکا از توافقی که به نبرد پایان دهد و باعث آزادی گروگانهای اسرائیلی شود، حمایت میکند.
قبل از اعلام پذیرش این پیشنهاد از سوی گروه حماس، رئیسجمهور آمریکا به دنبال انتشار دستور اسرائیل به ساکنان شرق رفح برای تخلیه این منطقه در مکالمه تلفنی با بنیامین نتانیاهو خواست اسرائیل از حمله به این شهر خودداری کند.
به گفته کاخ سفید، جو بایدن در این گفتوگوی تلفنی در روز دوشنبه، نخستوزیر اسرائیل را از آخرین تلاش ها برای تضمین معامله گروگانها، از جمله از طریق گفتوگوهای جاری در دوحه، قطر، با خبر کرده است.
همچنین وزیر امور خارجه ایران در واکنش به اعلام حماس، در شبکه ایکس نوشت که اسماعیل هنیه درباره این تصمیم با او تماس گرفته و گفته است که حالا «توپ در زمین اسرائیل» است.
جمهوری اسلامی یکی از حامیان کلیدی گروه حماس در منطقه است و طی حدود هفت ماه گذشته از حمله روز ۱۵ مهر حماس به اسرائیل که آغازگر جنگ غزه شد، حمایت کرده است.
از سوی دیگر، رئیسجمهور ترکیه با استقبال از اعلام موافقت حماس با آتشبس در غزه، خواستار آن شد که اسرائیل نیز «گام مشابه» بردارد و آتشبس را بپذیرد.
رجب طیب اردوغان همچنین از کشورهای غربی خواست بر اسرائیل فشار بیاورند تا با آتشبس موافقت کند.
هنوز جزئیات کامل این طرح که حماس میگوید آن را پذیرفته، اعلام نشده است، اما یک عضو ارشد حماس به شبکه الجزیره گفت این گروه توافقی «سه مرحلهای» را پذیرفته است که هریک ۴۲ روز طول میکشد.
خلیل الحیه، معاون رئیس حماس، ادعا کرد مرحله دوم این طرح شامل خروج اسرائیل از نوار غزه است.
یک هیئت نمایندگی حماس طی روزهای شنبه و یکشنبه در قاهره حضور داشت تا با میانجیهای مصری و قطری درباره آخرین پیشنهاد آتشبس مذاکره کند.
نمایندگان اسرائیل در این دور از مذاکرات حضور نداشتند.
ویلیام برنز، رئیس سیآیای، به نمایندگی از آمریکا در این مذاکرات حضور داشت و شامگاه یکشنبه به دوحه سفر کرد تا طرفین را متقاعد به ادامه مذاکرات کند.
خبرگزاری رویترز روز یکشنبه اعلام کرد بعد از پایان روز دوم این مذاکرات، آقای برنز در یک «دیدار اضطراری» با نخستوزیر قطر شرکت میکند.
یک مقام آمریکایی درباره این سفر گفت که هدف سفر آقای برنز به دوحه «فشار حداکثری به اسرائیل و حماس برای ادامه دادن به مذاکرات» است.
پذیرش طرح آتشبس از سوی حماس چند ساعت پس از آن اعلام شد که ارتش اسرائیل اعلام کرد که حدود ۱۰۰ هزار نفر باید شرق رفح را ترک کرده و به نقطه امنتر بروند و این نشانهای برای آغاز عملیات نظامی قریبالوقوع ارتش این کشور در رفح تلقی شد.
نخستوزیر اسرائیل پیش از این وعده داده بود که «با توافق یا بدون توافق» اراده اسرائیل برای عملیات نظامی در شهر رفح برقرار است.
جنگ غزه پس از حمله روز ۷ اکتبر گروه افراطی حماس به جنوب اسرائیل آغاز شد، حملهای که طبق آمار اسرائیل، ۱۲۰۰ کشته بر جای گذاشت و نیروهای حماس همچنین ۲۵۲ نفر را نیز به گروگان گرفتند.
طبق آمار وزارت بهداشت غزه هم بیش از ۳۴ هزار و ۶۰۰ فلسطینی در حملات اسرائیل کشته و بیش از ۷۷ هزار نفر نیز زخمی شدهاند.
رادیو فردا
يكشنبه ۲۳ ارديبهشت ۱۴۰۳ -
Sunday 12 May 2024
|
ايران امروز |
يكشنبه ۲۳ ارديبهشت ۱۴۰۳ -
Sunday 12 May 2024
|
ايران امروز |
بیش از ۲۰ زن زندانی سیاسی - عقیدتی در اوین بالای ۶۰ سال سن، نشان از اراده زنان برای رهایی، همچنین بیرحمی و شقاوت جمهوری اسلامی است.
در بند زنان اوین، چهار زن مبارز بالای ۷۰ سال سن برای احقاق حقوق انسانی متحمل حبساند. این نوشته را از آن رو مینویسم که مردم عزیز سرزمین ایران و جوانان سربلند بهویژه دختران دلیر و جسور ایران، آگاه و دلگرم باشند که تا زمانی که چنین مادرانی در صف مبارزان ایستادهاند، استبداد ناکام و آزادی پرقدرت خواهد بود.
مهوش شهریاری، کبری بیگی، راحله راحمی و ناهید تقوی از جمله زنان مبارز بند زنان اوین هستند که هر روز به عظمت و شکوه ایستادگیشان و اراده تزلزلناپذیرشان غبطه میخورم. مادرانی که در دههی هفتاد عمر پربرکتشان، برکتِ آزادیخواهی و برابری طلبی و سربلندیِ ظلمستیزی را به تاریخ انسانها میبخشند.
مردم عزیز ایران
در میان ۶۹ زن زندانی سیاسی ـ عقیدتی اوین، ۲۱ زن بالای ۶۰ سال سن متحمل حبس هستند. حضور این زنان در صف مخالفانی که حاضر به پرداخت سنگینترین هزینهها هستند، نشان از به پا خواستن عموم زنان برای تحقق دموکراسی، آزادی و برابری همچنین شدت عصیان جامعه علیه تبعیض، ستم و سلطه دارد.
جامعهای که از رژیم دینی استبدادی گذر کرده و سودای طرحی نو برای آزادی و برابری دارد.
عیان است که حضور مادران و زنانی که ششمین و هفتمین دههی عمرشان را در زندان سپری میکنند، نشان از بیرحمی، مردمستیزی و سبعیت رژیم دارد که برای حفظ قدرت پوشالی خود چشم بر اخلاق، ارزشهای جامعه و انسانیت بسته و روز به روز منفورتر میشود.
ما در این بند شاهدیم برخی از این زنان به دلیل مشکلات جسمی و بیماری، متحمل شرایط بسیار دردناک و دشواری هستند و حداقل ۳ نفر از آنها عدم تحمل حبس دارند، اما با روحیه بسیار بالا و بینظیر و همدل و همراه با جمع زندانیان و مقاوم و سربلند، الگوی زن زندانی سیاسی ـ عقیدتی هستند.
دستهای پر مهرشان که پس از دههها زندگی و تقلا، نشان از رنج دوران دارد، نه فقط در دست زنان زندانی برای محکم کردن زنجیر به هم پیوسته و طولانی مبارزان، بلکه در دست همهی مردم ایران برای ساختن فردای پرشور و امید ایران است. قدرشان را بدانیم و به حرمت آزادی و عدالت، به یادشان باشیم و برای آزادیشان تلاش کنیم.
نرگس محمدی
زندان اوین
اردیبهشت ۱۴۰۳
يكشنبه ۲۳ ارديبهشت ۱۴۰۳ -
Sunday 12 May 2024
|
ايران امروز |
يكشنبه ۲۳ ارديبهشت ۱۴۰۳ -
Sunday 12 May 2024
|
ايران امروز |