|
-
|
ايران امروز |
پروجکت سندیکت
برگردان: آزاد و شریفزاده
۱۰ نوامبر ۲۰۲۵
جنبشهای رهاییبخش در سراسر جهان بهدرستی از پیروزی زهران ممدانی در انتخابات شهرداری نیویورک به وجد آمدند. روشن است که در حال حاضر پوپولیستهای راستگرا، دیگر به تنهایی توانایی بسیج تودهها و جذب رأیدهندگان جدید یا سرخورده را در انحصار خود ندارد. سوسیالیستهای دموکرات نیز میتوانند چنین کنند.
اما همانطور که ممدانی بهخوبی میداند، پیروزی او با تلاشهایی برای خرابکاری اقتصادی و مالی مواجه خواهد شد. ساختار سیاسی مستقر در ایالات متحده – «دولت پنهان»: چه جمهوریخواه و چه دموکرات – منافعی اساسی در آن دارد که دوران شهرداری او به شکست و رسوایی بینجامد. خود دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا، از مردم نیویورک خواست تا به رقیب اصلی ممدانی، اندرو کومو، فرماندار سابق ایالت نیویورک، رأی دهند. با روی کار آمدن ممدانی، پوپولیستهای ترامپی و دموکراتهای جریان اصلی ناگهان به زبانی واحد سخن خواهند گفت. آنها هر کاری خواهند کرد تا ممدانی را فردی ناکام جلوه دهند. در مورد ترامپ، این امر حتی ممکن است شامل اعلام دوبارهی «وضعیت اضطراری» برای توجیه اعزام گارد ملی باشد.
بنابراین، برای چپگرایان، این لحظه نهتنها زمانی برای عمل، بلکه فرصتی برای اندیشیدن به تصویر بزرگتر است. ایالات متحده در حال دگرگونی از یک نظام سیاسی دوحزبی به ساختاری است که از چهار جریان تشکیل شده است: جمهوریخواهان وابسته به ساختار قدرت، دموکراتهای وابسته به ساختار قدرت، پوپولیستهای راست افراطی، و سوسیالیستهای دموکرات. هماکنون میتوان نشانههای شکلگیری ائتلافهای جدیدی را مشاهده کرد که از مرزهای سنتی حزبی فراتر میروند. در سال ۲۰۲۰، جو بایدن اشاره کرد که ممکن است یک جمهوریخواه میانهرو را بهعنوان معاون رئیسجمهور خود نامزد کند، در حالی که استیو بنن، استراتژیست ارشد پیشین ترامپ، از هواداران برنی سندرز – سناتور مستقل و سوسیالیست دموکرات از ایالت ورمونت – خواست تا پس از نامزدی بایدن از سوی حزب دموکرات، به ترامپ رأی دهند.
تفاوت بزرگ در اینجاست که پوپولیسم ترامپ توانست بهراحتی بر ساختار قدرت درون حزب جمهوریخواه چیره شود (که خود، اگر هنوز نیازی به اثبات باشد، نشانهی روشنی است از اینکه ادعای او دربارهی دغدغه برای کارگران عادی دروغی بیش نبود)، در حالیکه شکاف درون حزب دموکرات روزبهروز عمیقتر میشود. در واقع، نبرد میان ساختار سنتی حزب دموکرات و جناح سندرز تنها مبارزهی واقعی سیاسی در ایالات متحدهی امروز است. همانطور که إما بروکز (Emma Brocks) از روزنامهی گاردین بیان کرده است: «بزرگترین تهدید برای ممدانی دونالد ترامپ نیست، بلکه محافظهکاران کهنهکار حزب دموکراتاند».
ما با دو تضاد (یا به تعبیر دیگر، «تناقض») روبهرو هستیم: یکی میان ترامپ و ساختار لیبرال حاکم، و دیگری میان جناح سندرز در حزب دموکرات و سایر نیروهای سیاسی. روند استیضاح ترامپ در دوران نخست ریاستجمهوریاش تلاشی ناامیدانه از سوی ساختار قدرت بود تا رهبری اخلاقی و اعتبار از دسترفتهی خود را بازپس گیرد؛ اما در نهایت، این روند چیزی جز تمرینی طنزآمیز در ریاکاری نبود، چراکه کاستیها و فساد درونی همان ساختار نیز بهروشنی آشکار شده بود. بیپردهگویی و ابتذال آشکار ترامپ صرفاً آن چیزی را برملا کرد که از پیش وجود داشت.
اردوی سندرز این واقعیت را بهروشنی میبیند. آنان میدانند که بازگشتی در کار نیست و زندگی سیاسی آمریکا باید بهطور ریشهای از نو ساخته شود. ممدانی پیروز شد، زیرا همان کاری را برای چپ انجام داد که ترامپ برای راست انجام داده بود. او موضع رادیکال خود را با صراحت بیان کرد، بیآنکه نگران از دست دادن رأیدهندگان میانهرو باشد.
اما چهار نیرویی که اکنون در سیاست ایالات متحده وجود دارند، در یک سطح قرار ندارند. دو حزب در حال زوال — جمهوریخواهان سنتی و دموکراتها — در دام اینرسی گرفتار شدهاند و هیچ چشمانداز جدی و الهامبخشی برای آیندهی کشور ندارند، در حالیکه پوپولیستهای ترامپی و سوسیالیستهای دموکرات نمایانگر جنبشهای سیاسی واقعیاند. در این چارچوب، تنها انتخاباتی که میتواند معنای واقعی داشته باشد، رقابتی است میان ترامپ و یک سوسیالیست دموکرات.
پس، آیا سوسیالیستهای دموکرات باید رسماً از حزب دموکرات جدا شوند؟
من توصیه میکنم نوعی عملگرایی همراه با حفظ اصول را در پیش گیرند: بر اهداف اصلی که به بقای تفکر آنها مربوط میشود تمرکز کنند، و سپس هر آنچه را که میتواند در پیشبرد آن اهداف مؤثر باشد، را مجاز بشمارند.
برای درک منظور من، به یک نمونهی اخیر توجه کنید. در ماه ژوئیه، ایلان ماسک پس از درگیری شدید با ترامپ اعلام کرد که قصد دارد حزبی به نام «حزب آمریکا» تأسیس کند. ماسک، که در ایالات متحده متولد نشده و بنابراین نمیتواند برای مقام ریاستجمهوری نامزد شود، تلاش کرد از ترامپ پیشی بگیرد و بهجای پوپولیسم، فئودالیسم فناورانه را در اولویت قرار دهد. اما بالاخره، این پروژه هرگز به مرحلهی اجرا نرسید.
در مقابل، حزب چپگرای جدید زهرا سلطانه (Zahra Soltana) و جرمی کوربین (JermyCorbyn) در بریتانیا نشانههایی از موفقیت و امیدواری را نشان میدهد. برخی نظرسنجیها حاکی از آناند که حدود یکسوم از جوانان و رأیدهندگان حزب کارگر آمادهاند وابستگی سیاسی خود را به این حزب جدید منتقل کنند.
با این حال، عدم قطعیت همچنان پابرجاست، و همانگونه که از یک حزب چپگرا انتظار میرود، این دو رهبر خیلی زود درگیر اختلاف و مناقشهی علنی شدهاند.
بنابراین، یک انتخابات واقعاً معنادار در بریتانیا، رقابت اصلی میان پروژهی راست افراطی و نایجل فاراژ (Nigel Fargee) از (Niegel“s far Right Reform UK) و چپ جدید خواهد بود، در حالی که حزب کارگر غیر موثر در حاشیه بههمراه محافظهکاران بطور غیرمعمولی ناپویا در حاشیه قرار میگیرند. درست است که میتوان بهطور مطمئن پیشبینی کرد که در چنین رویارویی مستقیمی، فاراژ پیروز خواهد شد، همانطور که بوریس جانسون در سال ۲۰۱۹ بر کوربین غلبه کرد. با این حال، کوربین موفق شد برای مدتی کنترل حزب کارگر را به دست گیرد و کل ساختار قدرت را به لرزه درآورد.
در نهایت، پاسخ قطعی و اصولی برای انتخاب بهترین استراتژی وجود ندارد. گاهی باید تلاش کرد تا رهبریت یک حزب بزرگ و پیشرو را در دست گرفت؛ و گاهی هم جدایی ضرورت دارد. من فکر میکنم ممدانی درست عمل کرد که فعلاً درون حزب دموکرات باقی ماند، زیرا این امر به او امکان داد پایهی مردمی حزب را علیه ساختار قدرت بسیج کند. اگر او میخواست به تنهایی با سه نیروی سیاسی دیگر مقابله کند، شکست میخورد.
اکنون که ممدانی پیروز شده است، باید با قاطعیت و تدبیر اقدام کند تا کنترل حزب دموکرات ایالت نیویورک را به دست گیرد، و همزمان شبکهای از ارتباطات با سوسیالیستهای دموکرات در سراسر ایالات متحده برقرار کند و – مطابق توصیهی سندرز – بهطور هوشمندانه به کارگران و کشاورزان کمدرآمد ناامید که به ترامپ رأی دادهاند، نزدیک شود. آیندهی پروژهای که ممدانی نمایندهی آن است، در جذب رأیدهندگان ناامید ترامپ نهفته است، نه در تصاحب مرکز سست و بیتحرک. تنها یک چپگرای رادیکال میتواند رأیدهندگان طبقه کارگر ترامپی را به خود جلب کند – گروهی که بیاعتمادیشان به ساختار قدرت کاملاً موجه است.
———————
* اسلاوی ژیژک، استاد فلسفه در مدرسهی تحصیلات تکمیلی اروپا، آخرین کتاب خود را با عنوان «آتئیسم مسیحی: چگونه یک ماتریالیست واقعی باشیم » منتشر کرده است (Bloomsbury Academic)
|
| |||||||||||||
|
ايران امروز
(نشريه خبری سياسی الکترونیک)
«ايران امروز» از انتشار مقالاتی كه به ديگر سايتها و نشريات نيز ارسال میشوند معذور است. استفاده از مطالب «ايران امروز» تنها با ذكر منبع و نام نويسنده يا مترجم مجاز است.
Iran Emrooz©1998-2025 | editor@iran-emrooz.net
|