iran-emrooz.net | Sat, 13.08.2005, 20:00
داستان دروغگويان
نيوساينتيست / ايرنا
حقايقی درباره دروغها
---------------------
به اعتقاد راج پراسود روانشناس هندیالاصل انگليسی، دروغگويی كاربردهايی دارد و كسانی هم كه میتواند دروغها را كشف و آشكار كنند نقش مفيدی ايفا میكنند.
مشاهدات تجربی روشن میكند كه بخش بزرگی از تعاملات اجتماعی بر مبنای تلاش افراد برای فريب يكديگر و نيز تلاش برای شناسايی اينكه آيا قربانی فريبكاری واقع شدهاند يا نه؟ شكل میگيرد.
كارفرمايی كه به كارمندش میگويد واقعا دلم میخواهد حقوق و مزايايت را افزايش دهم اما مضيقه های مالی امكان نمیدهد، شوهری كه به همسرش می گويد علت ديرآمدنش به خانه گرفتاريهای اداری بوده، كودكی كه تقصير دعوا را به گردن كودك ديگر میاندازد و بسياری نمونه های ديگر میتوانند در زمره مواردی باشند كه افراد در آن حقيقت را به مخاطب نمیگويند و فريبكاری را شيوه خود میكنند. .
اما تشخيص اينكه آيا ديگران ما را فريب دادهاند و سرمان را كلاه گذاشته اند يا نه هميشه كار آسانی نيست. با اين حال روانشناسان بتازگی به نكاتی پی بردهاند كه میتواند به يك روش موثر برای شناخت و آشكار سازی دروغ و فريب و خدعه منجر شود.
برخی از اين روانشناسان سرگرم مطالعه بر روی كسانی هستند كه از مهارت بالايی برای تشخيص دروغگويی ديگران برخوردارند. اين مطالعه از آن رو انجام میگيرد كه روشن شود آيا ديگران هم میتوانند اين قبيل مهارتها را كسب كنند يا نه. محققان ديگر مشغول بررسی در خصوص مواردی هستند كه اشخاص به واسطه آن حس سوء ظنشان تحريك میشود و به اصطلاح رادار دروغ سنج خود را روشن میكنند.
انسانها تنها موجوداتی نيستند كه بر انجام رفتارهای خدعه آميز توانايی دارند. در مقاله دوم اين مجموعه شرح كوتاهی درباره شيوه های فريبكارانه ميمونها درج شده است.
اما هوش بیبديل آدمی و توانايی او بر استفاده از ابزار زبان، دروغگويی را تا حد يك هنر در ميان آدميان ارتقا بخشيده است.
اشخاص خواه در صدد جلب توجه جنس مخالف باشند يا در انديشه كسب ثروت يا شهرت و نظاير آن، در همه اين موارد دروغگويی میتواند به عنوان يك استراتژی موثر مورد استفاده قرار گيرد.
اهميت اين استراتژی آنگاه بهتر روشن میشود كه توجه كنيم افراد نوعا در تشخيص دروغگويی و فريبكاری ديگران چندان مهارت ندارند.
اما دانشمندان چگونه قابليت تشخيص دروغ را در افراد مورد سنجش قرار میدهند؟ استاد تحقيق در اين زمينه محققی به نام پاول اكمن است كه در دانشگاه كاليفرنيا در سان فرانسيسكو روانشناسی تدريس میكند و ۴۰سال است در زمينه فريبكاری سرگرم تحقيق است.
يكی از آزمونهای استاندارد او برای تشخيص توانايی اشخاص در شناسايی دروغگوها از اين قرار است. او از داوطلبان میخواهد فيلم تعدادی از افراد را كه سرگرم بازگو كردن احساسات و حالات روحی خود هستند تماشا كنند و توضيح دهند كدام يك راست میگويند و كداميك دروغ.
كسانی كه قرار است احساسات خود را بازگو كنند به دو دسته تقسيم شده اند. به يك دسته فيلم دلخراشی از جراحاتی كه بر بدن بيماران ناشی از سوختگی ظاهر شده نشان داده میشود و به دسته ديگر فيلمی از طبيعت.
به داوطلبانی كه به سخن اين افراد گوش میدهند گفته میشود كه هر دو دسته شاهد تماشای فيلم از طبيعت بودهاند.
رشتهای طولانی از اين قبيل آزمايشها روشن ساخته كه افراد از مهارت زيادی برای تشخيص دروغگويی ديگران برخوردار نيستند. حتی آن دسته از كسانی كه شغلشان ايجاب میكند دروغگويی و فريبكاری ديگران را تشخيص دهند، نظير قضات، ماموران گمرك، افسران پليس، كارآگاهان، روان-درمانگران و ...
بر روی هم و بطور متوسط تنها اندكی بهتر از هنگامی عمل میكنند كه صرفا و بدون به كار انداختن مهارتهای خود، به حدس و گمان اكتفا میكنند.
يك بررسی از ۲۵۳مطالعه كه در اين زمينه به انجام رسيده نشان میدهد كه ميزان دقت افراد در تشخيص دروغگويی و فريبكاری ديگران حدود ۵۳درصد است.
يعنی تنها اندكی از حد متوسط بهتر. به عبارت ديگر اين توانايی تفاوت چندانی با شير يا خط انداختن برای تشخيص دروغگويی ديگران ندارد.
از اين بدتر اينكه دستگاههای دروغ سنج كنونی نيز چندان كمكی در اين زمينه نمیكنند. آمار نشان میدهد اين قبيل دستگاهها كه مورد استفاده پليس است در ۴۷درصد موارد افراد بيگناه را دروغگو معرفی میكند.
اما در ميان مردم شمار انگشت شماری نيز هستند كه از مهارت ويژهای برای تشخيص فريبكاری ديگران برخوردارند. اكمن در اواسط دهه ۱۹۸۰فردی را شناسايی كرد كه قادر بود بطور صد در صد همه آزمونهای دروغ سنجی را با موفقيت به انجام برساند.
اين شخص "جی جی نيوبري" نام داشت و كارمند اداره مبارزه با الكل، دخانيات، سلاح آتشين و مواد منفجره در واشنگتن دی سی بود.
اكمن پس از شناسايی نيوبری تصميم گرفت با همكاری يكی از دوستانش به نام او سوليوان شمار بيشتری از اين قبيل افراد دارای مهارت را شناسايی كند.
اين دو تن آزمونهايی را طراحی كردند كه احتمال پاسخ درست دادن به صورت تصادفی در آنها معادل ۲۵مورد در يك ميليون مورد بود. اين دو محقق ۱۴ هزار داوطلب را تحت آزمايش قرار دادند و به ۲۹نفر در ميان اين عده برخورد كردند كه از قابليتهايی واقعا استثنايی برای شناسايی خدعه و دروغ برخوردار بودند.
اين ۲۹نفر اكنون به محققان كمك میكنند تا راز و رمز توانايی استثنائی خود را مشخص سازند. هرچند اكن و او سوليوان هنوز نتايج تحقيقات خود را منتشر نساختهاند اما برخی از يافتههای آنان در كنفرانسها مطرح شده است.
از جمله آنكه تغيير بسيار گذرا و سريع چهره اشخاص كه احساس عصبانيت يا گناهكار بودن آنان را مینماياند يكی از سرنخهای اصلی در خصوص دروغگويی آنان است.
به نظر میرسد افرادی كه از توانايی استثنايی برای تشخيص دروغگويی ديگران برخوردارند قادرند اين تغيير بسيار ظريف و ناپيدای چهره را تشخيص دهند.
از اين ۲۹نفر استثنايی ۱۰نفر زن هستند كه اين امر تا اندازه مايه شگفتی است زيرا شمار زنانی كه در آزمايش شركت داده شدند كمتر از مردان بودند و در عين حال هيچ يك از بررسيهايی كه تاكنون در مورد توانايی افراد برای تشخيص دروغ صورت گرفته نشان نداده كه زنان در اين زمينه از قابليت بيشتری برخوردارند.
اما به گفته او سوليوان خانمها معمولا بهتر میتوانند فريب و خدعه را در رفتارهای غير كلامی ديگران تشخيص دهند.
در حقيقت تكيه بيش از حد همه افراد به انچه كه مخاطبان بازگو میكنند و كمتر اهميت دادن به حركات و سكنات آنان، كار شناسايی و تشخيص دروغ و خدعه را دشوارتر میسازد.
آزمايشها نشان میدهد كسانی كه نيمكره چپ مغزشان اسيب ديده قادر به درك معانی جملات نيستند. اين دسته از افراد ناگزيرند برای تشخيص رفتارهای خدعه آميز بيشتر به سرنخهای رفتاری توجه كنند.
يكی ديگر از نكاتی كه اين دو روانشناس در بررسی بر روی ۲۹فرد با توانايی استثنايی در تشخيص دروغ متوجه شدند آن است كه همگی آنان دوران كودكی سختی داشتهاند و ناگزير بودهاند برای دور نگاه داشتن خود از دشواريها، قابليتهای خود را برای تشخيص موقعيت و بخصوص تشخيص حالات روحی ديگران با توجه به حالات چهره يا حركات و سكنات آنان تا حد زيادی افزايش دهند.
محققان ديگری كه در زمينه دروغ سنجی افراد تحقيق كردهاند به اين نكته توجه كردهاند كه آدمی میتواند رادار دروغ سنج خود را در شرايط مختلف با درجات متفاوت از حساسيت به كار گيرند.
در آزمايشی كه بر روی ۳۴زن انجام شد تا مشخص شود آيا آنان قادرند دروغگويی همسران خود را تشخيص دهند روشن شد كه زنان با توجه به موقعيت و شرايطی كه در آن قرار میگيرند رادار دروغ و سنج خود را روشن يا خاموش میكنند.
به عبارت ديگر در مواردی زنان تشخيص میدهند به صلاح آنان است كه سخن مخاطب را به عنوان راست بپذيرند و چندان پا پی مطلب نشوند.
يك گروه از محققان در دانشگاه نيوجرسی توجه خود را به توانايی افراد در دروغگويی معطوف كردهاند و اينكه چه چيز سبب میشود كسی دروغگوی ماهر و قهاری از آب درآيد.
تحقيقات گذشته نشان داده كه توانايی بر فريبكاری با درجه بالايی از خودآگاهی و يا اطلاع شخص از احساسات و عواطف و افكار خود همراه است. در كودكان اندكی پس از انكه توانايی بر خودآگاهی رشد كرد، توانايی بر دروغ گفتن نيز ظاهر میشود.
توانايی خود آگاهی كودكان از هنگامی آغاز میشود كه آنان ضماير اول شخص را به كار میبرند و از احساسات خود به صورت آگاهانه سخن میگويند.
آن دسته از افرادی كه از درجه خودآگاهی پائينی برخوردارند دروغگوهای بدی هستند. يك نمونه اين افراد كسانی هستند كه به اسكيزوفرنی مبتلا شده- اند.اين افراد در عين حال توانايی كمی برای تشخيص دروغگويی ديگران دارند.
محققان دانشگاه نيو جرسی در آزمايشی بر روی يك گروه از داوطلبان كه از درجات خودآگاهی متفاوتی برخوردار بودند از آنان خواستند در برابر دوربين دروغهايی را سرهم كنند.
اين فيلمها بعدا به يك گروه از دانشجويان دوره ليسانس نشان داده و از آنان خواسته شد مشخص كنند كدام يك از افراد دروغ میگويند و كدام راست.
در اين آزمايش مشاهده شد آن دسته از دروغگوهايی كه از خود آگاهی بالاتری برخوردار بودهاند بهتر توانستهاند مخاطبان (در اين مورد دانشجويان) را قانع سازند كه داستانشان راست است.
رفتار خدعه آميز در حيوانات
-----------------------------
موارد خدعه و فريب در طبيعت بسيار زياد است. از مارهای بیخطری كه قيافه- شان سمی به نظر میرسد تا دشمن احتمالی را بترساند، تا اركيدههايی كه به شكل زنبور ماده هستند تا زنبورهای نر را به منظور گرده افشانی جذب كنند، تاجانورانی كه به شيوههای خدعهآميز متوسل میشوند تا از رقبا پيش بيفتند، همگی نمونههايی از مواردی هستند كه چيزها در طبيعت آنچه كه مینمايند نيستند.
نخستیها كه از ساختار اجتماعی پيچيده و پيشرفتهای برخوردارند شيوه های ماكياوليستی پيشرفته ای را نيز در رفتار خود تكميل كردهاند.
خزانه بزرگ ترفندهايی كه اين جانوران به كار میگيرند شامل، نرد عشق باختن مخفيانه و دور از چشم ديگران، پنهان كردن غذا از همجنسان و بالاخره آدرس دادن های عوضي.
به كار گيری اين شيوه های خدعه آميز نيازمند بهره داشتن از ماده خاكستری مغز است. "آندرو براين" و "ناديا كوپ" نخستی شناس از دانشگاه سنت آندروز در اسكاتلند در مطالعات خود نشان دادهاند هر چه اندازه كورتكس مغز نخستیها بزرگتر باشد آنها توانايی بيشتری برای فعاليتهای خدعهآميز دارند.
كورتكس مغز كه بالاترين لايه مغز را تشكيل میدهد مسوول فعاليتهای شناختی پيشرفته است. اين مطالعات روشن میسازد كه رفتارهای خدعهآميز از امتياز تطوری برای رشد توانائيهای ادراكی برخوردار بوده و به همين علت در طول فرايند تطور برقرار مانده و انتقال يافته است.
اما از سوی ديگر از آنجا كه هيچ كس نمیخواهد سرش كلاه گذارده شود، حيوانات بايد راههايی برای جلوگيری از فريب خوردن پيدا كنند و آنها را درونی سازند.
زمانی كه يك ميمون رزوس به غذا دست میيابد معمولا ديگران را صدا میزند تا همه در آن شريك شوند. اما گاهی اوقات نيز ميمون ساكت میماند و غذا را به تنهايی میخورد.
"مارك هواسر" روان شناس از دانشگاه هاروارد مشاهده كرده كه اگر ميمونهای رزوس محل غذای مخفی شدهای را كشف كنند اما آن را به ديگر ميمونها اطلاع ندهند و ميمونها از اين راز سر درآورند آنگاه تنبيه سختی در انتظار ميمون فريبكار خواهد بود. در چنين شرايطی ميمون با توجه به عواقبی كه در انتظارش است، شيوه فريبكاری خود را تعديل میكند.
محققان معتقدند كه ميمون رزوس فاقد نوعی آگاهی است كه آدميان درباره اذهان ديگران دارند. به عبارت ديگر ميمون رزوس نمیتواند تشخيص دهد كه ديگر ميمونها درباره او يا درباره امور ديگر چگونه میانديشند و ديدگاهشان با ديدگاه او چه اندازه تفاوت دارد اما اين ميمون از رهگذر تجربه های عملی برخی تاكتيكها و مهارتها را برای استفاده در برخی از موقعيتها فرا میگيرد.
اين نوع توانايی فريبكاری ريشهای بسيار كهن دارد و در همه نخستیها ديده میشود.
اين امر حكايت از آن دارد كه تاريخچه تطوری اين نوع شيوه خدعهآميز به دست كم ۵۰ميليون سال قبل باز میگردد.
اما به اعتقاد محققان ميمونها نزديك به انسان نظير شمپانزه از توانايی برای تشخيص ذهن ديگر ميمونها و بنابراين برنامهريزی آگاهانه برای فريب دادن آنها برخوردارند.
اگر اين نظر درست باشد آنگاه بايد گفت كه ريشه اين نوع رفتار فريبكارانه كه در انسان به شكل كمال يافته تری ظاهر شده به ۱۲تا ۱۴ميليون سال قبل باز میگردد
چگونه میتوان دروغگوها را شناسايی كرد؟
---------------------------------
به دام انداختن دروغگوها و فريبكارها هنوز به صورت يك دانش علمی دقيق در نيامده، اما به گفته بلا دو پائولا از دانشگاه كاليفرنيا در سانتا باربارا و وندی موريس از دانشگاه ويرجينيا برخی نشانهها و علائم در اين زمينه میتوانند كمك كار واقع شوند.
برخلاف تصور عامه دروغگوها، يا دست كم آنها كه در اين كار حرفهای شدهاند ، رفتاری ناآرام و بيقرار ندارند، پلك هايشان با سرعت بهم نمیخورد و قيافه و رفتارشان كمتر از ديگران آرامش و سكون ندارد.
اما دروغگوها در مقايسه با راستگوها عصبیترند و اين امر تا اندازهای در طنين صدايشان كه بالا میرود و گشاد شدن مردمك چشمهايشان خود را آشكار می كند. گشاد شدن مردمك چشمها نشانه تنش و ازدياد تمركز است.
نوع دروغ نيز بر نوع علائمی كه ظاهر میشود تاثير میگذارد. زمانی كه يك دروغگو كاملا از سر انگيزه بالا اقدام به دروغگويی میكند به نحوی غير عادی از سكون در رفتار برخوردار میشود و كمتر به چشم مخاطب نظر میاندازد.
زمانی كه دروغ از قبل طراحی شده و بر طبق نقشه عمل میشود پاسخهايی كه دروغگو به پرسشها میدهد سريعتر از افراد راستگو است. اما اگر دروغگو ناگهان با يك پرسش غير مترقبه غافلگير شود آنگاه زمان يافتن پاسخ طولاني- تر میشود.
محتوای صحبت نيز حاوی نشانههايی است كه میتواند به كشف دروغ كمك كند.
به نظر میرسد كه دروغگوها بيش از راستگوها به جنبه های منفی میپردازند .
آنان بيشتر شكايت میكنند و كمتر تن به همكاری میدهند. همچنين دروغگوها به حبس و ضبط اطلاعات گرايش دارند و كمتر علاقه دارند كه اطلاعات بيشتری به مخاطب ارائه دهند.
پاسخهای دروغگوها از انسجام و هماهنگی كمتری برخوردار است و ميزان دوپهلوگويی در آن بيشتر است.
ساختار ماجرايی كه سرهم كردهاند كمتر منطقی است. دانشمندانی كه در زمينه كشف جرايم فعاليت میكنند معمولا با توجه به مطالب مكتوب شخص میتوانند جنبههای دروغگويی آن را آشكار سازند.
اين روش متكی به تحليل منظم بازگفتههای فردی است كه از او خواسته شده شهادت بدهد يا اطلاعات خود را عرضه كند.
محققان ۱۹معيار مختلف برای شناسايی گزارههای صادق از گزارههای كاذب تكميل كرده اند.
به نظر میرسد كه گزارههای صادق و راست حاوی مقادير زيادی اطلاعات اضافی است. در آنها موارد خود بخود و ناگهانی خود-تصحيح گری ، موارد حدس و گمان زدن درباره ديگران و حالات ذهنی آنان به چشم میخورد.
شاهد صادق در عين حال از اينكه خود را كوچك سازد و كارهای خود را كم ارزش جلوه دهد و نكاتی را مطرح سازد كه به نفع فرد متهم است ابايی ندارد.
موفقيت تحليلگران در درك درست محتوای مطالب نگاشته شده و شناسايی صحيح دروغگو تا حد زيادی به ظرف و زمينه و شرايط نيز بستگی دارد.
اما در يك بررسی كوچك كه در مورد دانش آموزانی كه در مدرسه زورگيری میكردند و قلدر بازی در میآوردند، با استفاده از اين روش در ۹۵درصد موارد افراد دروغگو مشخص شدند در حاليكه در همين آزمايش و بر اساس گزارش معلمان تنها ۵۵درصد افراد خاطی شناسايی شده بودند.