|
-
|
ايران امروز |
پیتر فرانکوپن / نیویورک تایمز / ۱۹ دسامبر ۲۰۲۵
اوایل همین ماه، تهران ــ شهری با ۱۰ میلیون نفر جمعیت ــ عملاً درباره امکان ادامه حیات خود دچار تردید شده بود. پس از شش سال خشکسالی و خشکترین پاییز در بیش از ۵۰ سال گذشته، سطح آب سدهایی که این شهر را تأمین میکنند به حدود ۱۰ درصد ظرفیت رسید و در برخی موارد حتی کمتر از آن. در اواخر نوامبر و اوایل دسامبر، میزان بارندگی نسبت به میانگینهای تاریخی حدود ۹۰ درصد کاهش داشت. ساکنان شهر با قطعهای دورهای آب، افت شدید فشار آب لولهکشی و درخواستهای مکرر مقامها برای محدود کردن شستوشو روبهرو شدند.
مسعود پزشکیان، رئیسجمهور ایران، در ماه نوامبر اعلام کرد که اگر باران نبارد، ناچار خواهند شد بخشهایی از شهر را تخلیه کنند. خوشبختانه در نهایت باران در اطراف تهران بارید و فشار فوری بر منابع آب کاهش یافت. اما شهر بیش از حد به فاجعه نزدیک شده بود. هیچ آسودگی خاطری در برابر خطر خشک شدن شیرهای آب وجود ندارد و چشمانداز بارندگی بیشتر نیز تیره و نامطمئن است.
تهران تنها آخرین نمونه از شهرهای بزرگی است که بهطرز خطرناکی به «روز صفر» نزدیک شدهاند؛ اصطلاحی که در سال ۲۰۱۷ رایج شد، زمانی که ذخایر آب کیپتاون آنقدر کاهش یافت که مقامهای شهری به طرح قطع کامل آب لولهکشی و توزیع سهمیه آب در ایستگاههای مشخص میاندیشیدند. کیپتاون، بههمراه سائوپائولو در برزیل در سال ۲۰۱۵ و چنای در هند در سال ۲۰۱۹، پس از آنکه تقریباً آب آشامیدنیشان تمام شد، توانستند دوام بیاورند؛ اما همه آنها به شیوههایی ادامه حیات میدهند که پرهزینه و در نهایت ناپایدار است.
در جهانی که بهسرعت در حال گرمتر شدن است، تنها مسئله زمان است تا بخت از تهران یا دهها شهر دیگرِ مستعد خشکسالی برگردد. و وقتی چنین شود، درس تاریخ این نیست که شهرها صرفاً باید آب بیشتری پیدا کنند، بلکه باید با محدودیتهای خود نیز روبهرو شوند.
هر پیشنهادی برای جابهجایی یک شهر، حواسپرتی از این واقعیت اساسی است که محدود کردن رشد و مصرف آب ــ هرچند از نظر سیاسی دشوار ــ اغلب عاقلانهتر از تلاش برای طراحی راهحلهای هرچه پیچیدهتر مهندسی است. شهرهایی که از فشارهای زیستمحیطی جان سالم به در میبرند، آنهایی هستند که مقیاس و رفتار خود را با محیطشان تطبیق میدهند، نه آنهایی که گمان میکنند فناوری میتواند بیپایان بر محدودیتهای طبیعی غلبه کند.
شرایط خشکسالی در ایران تا حدی نتیجه تغییرات اقلیمی است: بخش بزرگی از خاورمیانه، از جمله ایران، با سرعتی حدود دو برابر میانگین جهانی در حال گرم شدن است و تغییرات اقلیمی چرخههای بارش در فلات ایران را دگرگون کرده است. زمستانها کوتاهتر و خشکتر شدهاند؛ ذخایر برف در رشتهکوههای زاگرس و البرز ــ که زمانی همچون مخازن طبیعی حیاتی، رودخانهها و سفرههای آب زیرزمینی را در بهار و اوایل تابستان تغذیه میکردند ــ رو به کاهش است. هنگامی هم که باران میبارد، هرچه بیشتر بهصورت رگبارهای شدید و ناگهانی است که بهجای نفوذ در زمین، روی سطوح سختشده جاری میشود و نقش اندکی در تغذیه آبهای زیرزمینی دارد.
با این حال، گرمایش جهانی تنها بخشی از مشکل است. زیرساختهای آبی ایران مدتهاست از کمبود سرمایهگذاری رنج میبرند و حفر غیرقانونی صدها هزار چاه ــ که کشاورزی و صنعت را سرپا نگه میدارند ــ به این بحران دامن زده است. شرکت مدیریت منابع آب ایران برآورد میکند که کارکنانش هر سال حدود ۱۳ هزار چاه غیرمجاز را مسدود میکنند، یعنی هفتهای حدود ۲۵۰ چاه، بیآنکه ضربهای اساسی به ابعاد مشکل وارد شود.
عوامل دیگری حتی ممکن است نقش پررنگتری در این بحران داشته باشند: شهرنشینی شتابان، رشد جمعیت و افزایش مصرف آب. جمعیت تهران، برای مثال، از حدود ۷۰۰ هزار نفر در دهه ۱۹۴۰ به حدود ۱۰ میلیون نفر در امروز رسیده است.
آقای پزشکیان گفته است چنین رشدی ناپایدار است و به همین دلیل پیشنهاد کرده که بهترین راهحل، انتقال پایتخت کشور به سواحل دریای عمان است.
من تردید دارم که دولت توان انجام چنین مأموریت لجستیکی عظیمی را داشته باشد. نخست مسئله پول مطرح است: جابهجایی یک پایتخت مستلزم دهها میلیارد دلار سرمایهگذاری در زیرساخت، مسکن، حملونقل و خدمات است. ایران هماکنون بهدلیل تحریمها، تورم و نیازهای اجتماعی رقیب، با کمبود منابع مالی مواجه است. اما مشکل اصلی این است که چنین تلاشی منابع محدودی را میبلعد که میتوانست صرف پرداختن جدی به ریشه بحران آب شود: مدیریت واقعی آب، قیمتگذاری، مهار مصرف بیرویه در کشاورزی و کنترل رشد شهری.
نمونههای دیگر نشان میدهد که وقتی مقامها از رسیدگی به این مسائل عمیقتر غفلت میکنند، چه اتفاقی میافتد. پایتخت فناوری هند، بنگلورو ــ که پیشتر بنگلور نام داشت ــ نمیتواند نیاز آبی خود را از منابع محلی تأمین کند و به ناچار به ناوگان تانکرهای خصوصی از خارج شهر متکی است؛ تانکرهایی که با نرخهای متفاوت آب میفروشند، پسانداز مردم را میمکند و نابرابری را تشدید میکنند. استانبول با سرمایهگذاری در کاهش نشت آب و بهبود بهرهوری و صرفهجویی، برای خود زمان خریده است. اما این اقدامات، حسابوکتاب پایهای عرضه محدود و تقاضای رو به رشد را تغییر ندادهاند. با ادامه رشد شهرها و تخلیه سفرههای آب زیرزمینی، فاصلهها، هزینهها و تنشهای اجتماعی بهسرعت افزایش مییابد؛ و همین تضمین میکند که راهحلهای اضطراری فقط بهطور موقت روز حساب را به تعویق میاندازند.
در طول تاریخ، شهرها پدید آمدهاند و از میان رفتهاند. بسیاری از بزرگترین مراکز شهری گذشته ــ لاگاش و اوروک در میانرودان، انگکور در کامبوج و تیکال در گواتمالا ــ در نهایت تا حدی بهدلیل ناتوانی در مدیریت آب از پا درآمدند. هنگامی که تعادل بومشناختی برهم خورد، حتی پیچیدهترین جوامع نیز برای بازیابی توان خود با دشواری جدی مواجه شدند.
برای آنکه تهران و دیگر شهرهای مدرن به سرنوشت لاگاش و انگکور دچار نشوند، باید کاری رادیکال ــ به معیارهای سیاسی امروز ــ انجام دهند: بپذیرند که زندگی در چارچوب مرزهای بومشناختی اختیاری نیست. این به معنای تعیین سقفهای سخت برای گسترش شهری، همراستا کردن جمعیت و مصرف با منابع در دسترس و برخورد با آب نه بهعنوان نهادهای بینهایت انعطافپذیر، بلکه بهعنوان محدودیتی تعیینکننده است.
حتی شهرهایی که مدتها بر فرض رشد نامحدود بنا شده بودند، اکنون در حال روبهرو شدن با این واقعیتاند: مکانهایی مانند لاسوگاس و فینیکس که از نظر تاریخی تمایلی به محدود کردن توسعه نداشتند، امروز درباره توقفهای موقت، قواعد سختگیرانهتر برنامهریزی و مدیریت رشد بحث میکنند. کمبود آب هزینههای این فرض را آشکار کرده است که محدودیتهای فیزیکی وجود ندارند و همه مشکلات را میتوان با نبوغ انسانی یا با خرج کردن پول حل کرد.
انسانها، مانند همه گونههای دیگر، به تعادل با جهان طبیعی وابستهاند. نبوغ ما به ما اجازه میدهد قواعد را تا حدی خم کنیم ــ اما نه برای همیشه. در بلندمدت، همیشه این طبیعت است که برنده میشود.
———————-
* دکتر فرانکوپن استاد تاریخ جهانی در دانشگاه آکسفورد و نویسنده کتاب «زمین دگرگونشده: تاریخ ناگفته» است.
|
| |||||||||||||
|
ايران امروز
(نشريه خبری سياسی الکترونیک)
«ايران امروز» از انتشار مقالاتی كه به ديگر سايتها و نشريات نيز ارسال میشوند معذور است. استفاده از مطالب «ايران امروز» تنها با ذكر منبع و نام نويسنده يا مترجم مجاز است.
Iran Emrooz©1998-2025 | editor@iran-emrooz.net
|