شنبه ۱۵ ارديبهشت ۱۴۰۳ - Saturday 4 May 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Thu, 26.01.2017, 9:55

آتش و آوارِ فساد و سنت و اكنون‌زدگی


عباس عبدی

روزنامه اعتماد / پنجشنبه ۷ بهمن ۱۳۹۵

آتش‌سوزی و سپس آوار ساختمان پلاسكو، كه یكی از مهم‌ترین نمادهای مدرنیزاسیون و بلندمرتبه‌سازی و بازار مدرن در اواخر دهه سی خورشیدی بود را چگونه می‌توان دریافت و تحلیل كرد؟ فراموش نكنیم كه در حال حاضر ده‌ها و صدها ساختمان بزرگ‌تر از ساختمان پلاسكو در تهران و كشور وجود دارد، ولی كمتر موردی از آنها به شهرت این ساختمان هستند و شاید یكی از چند علت توجه غیرمنتظره به این رویداد همین شهرت نمادین این ساختمان است. این آتش‌سوزی و آوار پس از آن چه معنایی دارد و ریشه آن چیست؟ بنده در این یادداشت می‌كوشم كه چند عامل عام و خاص را در این زمینه شرح دهم.

هنگامی كه به اسناد مكتوب و موجود برای اداره امور کشور مراجعه می‌كنیم، عموماً مشكل چندانی ندارند یا حداقل اینكه به ظاهر مشکلی در آنها دیده نمی‌شود. در بسیاری از زمینه‌ها استانداردها قابل قبول است و عموماً هم از استانداردهای بین‌المللی اقتباس شده است. بنابراین از زاویه نظری و روی كاغذ مشكل خاصی وجود ندارد، ولی آنچه كه در عمل دیده می‌شود متفاوت است. در جامعه ما شكاف میان عمل و نظر بیش از حد است. چنین شکافی در هر جامعه‌ای هست، فقط شدت آن است كه تعیین‌كننده ابعاد نابسامانی و مشكلات است. این شكاف چرا بوجود می‌آید؟ چند علت را می‌توان عوامل اصلی بروز این شكاف دانست.

اول از همه فساد است. تردیدی نباید داشت كه در قضیه ساختمان پلاسكو، فساد نقش كلیدی داشته است. چگونه؟ از طریق فروش غیرقانونی مقررات. درآمد این فروش یا به جیب اشخاص رفته است یا حتی به جیب نهادهای عمومی. ولی در هر دو حالت مقررات و ضوابط ایمنی به فروش رسیده است. تجربه‌ای كه یكی از سازندگان ساختمان تعریف می‌كرد این بود كه رعایت مقررات ایمنی در برابر آتش‌سوزی برای واحدهای تجاری و اداری الزام‌آور است، ولی سازنده یك ساختمان، به دلایل گوناگونی که به نفع اوست(بالا رفتن متراژ زیربنا) از آن تخلف می‌كند. نهایت اینكه با پرداخت رشوه و جریمه، مشكل حل می‌شود. هم واسطه به نان و نوایی می‌رسد و هم نهاد متولی موضوع از جریمه منتفع می‌گردد و هم سازنده. در مورد ساختمان پلاسکو می‌توان یك گزارش كارشناسی داد كه تطبیق مقررات و ضوابط چگونه انجام شده؟ اخطارها كی و چگونه داده شده؟ و سازوكار بی‌توجهی یا خنثی کردن به آن اخطارها چگونه بوده؟ با اطمینان می‌توان گفت كه بخشی از حلقه‌های این فرآیند مفقوده خواهند بود؛ و آنها همان حلقه‌های فساد است. همان اتفاقی كه در ساختمان علاءالدین هم می‌توان دید، زیرا غیرممكن است كه یك ساختمان در تهران ساخته شود و یك طبقه اضافه بر جواز شهرداری بتواند بسازد، مگر آنكه تعداد قابل توجهی از دست‌اندركاران نظارت بر ساخت‌وساز ناحیه و منطقه شهرداری، در یك رابطه فساد قرار گرفته باشند.

علت دیگر فقدان شفافیت است. علی‌رغم اینكه قانون دسترسی آزاد به اطلاعات نوشته شده است، با اطمینان می‌توان گفت كه در عمل هیچ‌یك از مردم و روزنامه‌نگاران قادر نیستند به اطلاعات مربوط به این مسأله دسترسی پیدا كنند. مسأله‌ای كه یك كشور را درگیر خود كرده و صدها میلیون دلار خسارت وارد كرده است. اگر پیش از این كسی می‌خواست اطلاعات آن را به دست آورد، دستش قطع می‌شد و متهم می‌شد به اینكه دنبال اطلاعات خصوصی و در صدد بردن آبروی افراد است. ولی كیست كه نداند این عدم شفافیت، پوششی است برای پنهان ماندن فساد.

علت مهم دیگر ناآمادگی ما برای پرداخت هزینه ورود به دنیای مدرن است. ما می‌خواهیم از منافع دنیای مدرن بهره‌مند شویم، ولی هیچ‌گاه هزینه‌های آن را نپردازیم. وقتی كه مقررات و استانداردها را می‌بینیم، گمان می‌كنیم كه این موارد نوعی فانتزی و هزینه‌سازی است. فوری خواهیم گفت كه پدران و پدربزرگ‌های ما این طوری رفتار می‌كردند و مشكلی هم نداشتند، و نیازی هم به رعایت این استانداردهای هزینه‌بر نداشتند. آنان تفاوت پیچیدگی‌های یك نظام مدرن و شهری را با یك جامعه سنتی و روستایی درک نمی‌کنند و در نتیجه به رسمیت نمی‌شناسند. در مواردی مثل امور بهداشتی، این استانداردها را نوعی سوسول‌بازی هم تلقی می‌كنند. در ساخت‌وساز آن را نشانه نوعی بی‌دردی و رفاه‌زدگی و تولید هزینه برای مردم می‌دانند. به همین دلیل هم از روی خیرخواهی و بی‌توجهی به الزامات زندگی مدرن این استانداردها را نفی و در عمل رد می‌كنند.

اكنون‌زدگی و بی‌توجهی به مفهوم آینده وجه دیگر این ماجراست. برخی از استانداردهای زندگی مدرن صرفاً معطوف به احتمالات و آینده هستند. وقتی كه مقررات ایمنی از آتش وضع می‌شود ممكن است ۹۵ درصد ساختمان‌ها هیچ‌گاه در طول بقایشان دچار آتش‌سوزی نشوند. از این رو برای انسان و جامعه‌ای که نگرش آینده‌نگرانه ندارد، بی‌معناست كه برای یك احتمال ۵ درصدی یا حتی كمتر در آینده، هزینه‌های زیادی را در حال حاضر متقبل شوند. از همه مهم‌تر اینكه سازندگان و مالكان و تولیدكنندگان پس از انجام كار و تولید، آن را می‌فروشند و آنان نیستند كه هزینه‌های احتمالی را در آینده متقبل شوند. واقعیت این است كه ما هیچ‌گاه یا كمتر وقتی بوده كه حاضر شده‌ایم در امور عمومی اداره كشور و رعایت استانداردها و... هزینه‌هایی را در حال حاضر تحمل كنیم به امید آنكه منافع بلندمدتی نصیب جامعه شود. جامعه کوتاه مدتی هستیم که آینده برای ما مفهومی نسیه است. به آن مثل مهریه زنان نگاه می‌کنیم که کی داده کی گرفته؟ به تعبیر دیگر مفهومی به نام «ما» متشکل از افراد امروز كمتر شكل گرفته است كه بخواهد در آینده استمرار داشته باشد، بیشتر «من» است من هم در آینده وجود نخواهم داشت. رفتار ما در خصوص بستن کمربند ایمنی مصداقی از این نگرش بود، کاری که به نفع راننده و سرنشین است از سوی آنان با استقبال مواجه نشد تا این که برای تخلف از آن جریمه وضع گردید. برای پرهیز مردم از انجام یک رفتار مدرن می‌توان جریمه تعیین کرد ولی برای رفتار حکومت چطور؟

هر سه مسأله فساد و عدم شفافیت، نگرش سنتی و اكنون‌زدگی، به نحوی یكدیگر را تشدید می‌كنند و تازه در حال باز شدن غده‌های چركین ناشی از این عوامل در یك جامعه‌ای كه می‌خواهد مدرن باشد هستیم.




 

ايران امروز (نشريه خبری سياسی الکترونیک)
«ايران امروز» از انتشار مقالاتی كه به ديگر سايت‌ها و نشريات نيز ارسال می‌شوند معذور است.
استفاده از مطالب «ايران امروز» تنها با ذكر منبع و نام نويسنده يا مترجم مجاز است.
Iran Emrooz©1998-2024