دوشنبه ۱۰ ارديبهشت ۱۴۰۳ - Monday 29 April 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sat, 13.03.2010, 9:29

اصلاحات زنده است


محمدرضا شكوهى فرد/جرس

شنبه ۲۲ اسفند ۱۳۸۸
خلاصه: مى دانيم كه شرط گام‌نهادن در ميدان سياست، گذر از امر تئوريك و محقق كردن ايده‌ها در تصوير عمل است. سياستِ فاقد عمل، جز مشتى مدعيات تخيلى و محصور كردن خويش در زندان توهمات درون نخواهد بود.
مهمتر اما بدون شناخت و تحقيق و تفكر، عملى از سَرِ معرفت حاصل نمى‌شود.
نگاه درون به بيرون در عرصه سياست، امريست كه فلسفة سياسى در پى تحقق مطلوب آن بوده است. بر اين اساس نگاه معرفت‌شناختى به عرصه سياست با روح پراتيك يا همان عمل سياسى متعارض نيست مگر اين‌كه ماهيت عملِ سياسى را درك نكرده باشيم.
ماهيت عمل سياسى را زمانى مى توان شناخت كه بتناسب زمان، فرهنگ سياسى بر آمده از جمع مطلوب تفكر و عمل سياسى نمود يافته باشد.
حال آيا اين دو وجه از تصوير فكر و عمل سياسى را ما در حركت سبز مى بينيم؟ به گمانم آرى، و چه غليظ، چونانكه شايد بتوان مدعاى بى سابقه بودنش را داشت.

بگذاريد ابعاد مسئله را روشن تر كنيم
در شرايط يك دهه اخير كشورمان، در عمل عاملان و نيروهاى كنشگر سياسى فرهنگى جريان اصلاحات ، به نسبت انقباض و انبساط شرايط مى توانيم بازتاب حقيقى ذكر فوقانى را مشاهده نمائيم.
كوشش مستمرى كه از پس حماسه دوم خرداد رقم خورد و ايجاد فضاى حداقلى كه براى تحقيق و غور و توليد انديشه سياسى و تصحيح نگرش هاى معيوب سنتى به مقولات روز، ، جهت دفع مخاطراتى كه انقباض ايدئولوژيك حاكم مى تواسنت آتى كشور را متاثر از آن سازد، نخستين ملزومه بسترسازى براى مصور كردن يك عمل سياسى منسجم و هدفمند را، فراهم آورد و طى دوازده سال اين فضاى حداقلى كه سياليت انديشه ها و افكار در آن به نسبت مشخص متحقق گشته بود، مقدمات تولد يك فرهنگ سياسى جديد و به نبع آن يك جريان اجتماعى وسيع ، مقتدر، مصر و موكد را پشت جبهه اصلاح طلبان فراهم آمد و البته پس از فراز و نشيب هاى فراوان، حكايت دفتر اصلاحات نه به سرانجام بل به فصلى نو كه امروز در تحقق حركت سبز ملت نمايان است، رسيد.
بسيارى تا پيش از انتخابات اصلاحات و اصلاح طلبان را نيروهاى مرده اى مى دانستند كه بخت اجتماعى حداقلى را نيز نزد جامعه ندارند. اما ديديم كه اينگونه نبود.
دوستانى كه حامى تز مرگ اصلاحات بودند، شايد سهوا يا عمدا ديده بر اين مهم بسته بودند كه عمل سياسى دوران اصلاحات صرفا در وجوه عرفى و رسمى عرصه سياست تعريف نيافت بل خصيصه فرهنگ سازى از طريق تزريق انديشه به بدنه نيروهاى اجتماعى را در حركت خود ملحوظ داشت و همين فرهنگ سامان يافته سياسى متضمن زنده ماندن و مستعد ماندن و اكنون مقتدر ماندن جريان اصلاحات گشته است.
بوضوح مى توان دريافت كه از حيث اقتدار نظرى كه پشتوانه اساسى اقتدار عمل سياسيست، جريان اصلاحات توفيق ويژه اى داشته و همين توفيق مبارك، سبب تجميع استعداد سابقا راكد اجتماعى پشت خيمه اصلاحات گشته، چرا كه هردو اين مقولات يعنى اقتدار نظرى و اقتدار عمل در حقيقت محصول، ماحصل خود هستند كه همان فرهنگ سياسى جديد است.
اصلاحات بواسطه اينكه نه يك جريان سياسى بل يك فرهنگ مسلط سياسى معقول، معتدل و مطلوب را توليد كرد، داراى چنين جايگاهى گشته و بديل ديگرى ندارد.

اصلاحات زنده است
بى ترديد اصلاحات و اصلاح طلبان نيز مانند هر مشى و جريان ديگر سياسى، نه مشى شان و نه فعل و عملشان كمال مطلوب نيست و نقص هاى فراوان دارد.
عدم تلاش در جهت برقرارى ارتباط ارگانيك با همه طبقات اجتماعى به شكل مشخص، محافظه كارى ها و مصلحت انديشى هاى اغلب مضر و بسيارى ديگر از مصاديق.
اما همچنان مهمترين و منسجم ترين نيروى موثر سياسى پيگيرى مطالبات مسلوب ملت است.
هم اكنون عده اى در خارج از كشور در شيپورها روز و شب مى دمند كه تمام شد؟ وقت عبور از اصلاح طلبان موسوى ها و كروبى هاست، ما را به خير اصلاح طلبان اميد نيست، لطفا شر مرسانيد.
گوئى خواب از سر پر خورى را تعبير ميكنند و چه با غلظت.
اين نگاه كه نه از دورن استعداد درونى جنبش بل از زبان طيفى از نيروهاى شناخته شده خارج از كشور مطرح مى شود فارغ از اينكه آيا منطقا مى توان اين جريان ها را نيروى سياسى با حوزه تاثير مشخص ناميد يا نه،در خوشبينانه ترين حالت يك جهل سياسى است و در بدبينانه ترين حالت يك غرض ورزى و دروغ كه در راستاى افشاندن بذر اختلاف و دلسردى و نا اميدى قابل تحليل است و به نظرم بعيدست از درون دخمه هاى وزارت اطلاعات طراحى نشده باشد.
درك اين تفسيرها كه بر پايه تحليلهاى دگم و غير مسئولانه برخى از دوستان و هموطنان خارج از كشور مبتنى بر عدم افتراق ميان اصلاح طلبان و جريان حاكم است و جريان اصلاح را صرفا جريانى خواستار بدست آوردن هژمونى سياسى در چارچوب حاكميت و بى ايمان به تحول و مطالبات ملت مى شمارد با عنايت به سوابق و مستندات تاريخى و هزينه هاى سنگينى كه حاميان اين جريان در طى يك دهه اخير در طريق خود بپرداخته اند، يك بى انصافى در خوش بينانه ترين حالت است، براى يك وجدان منصف، مشرف و آگاه سخت و نشدنيست.
بايد به شرايط فعلى و كيفيت پراتيك اصلاح طلبان نگريست، با نگاهى به اين شرايط تحليل مشخص اينست كه آرامش فعلى نشان از ركود نيست بل در چارچوب نشيب و فراز هاى طبيعى يك سير مبارزه معقول و هدفمند و بدور از جو زدگى قابل تعريف است و كماكان مى بينيم موسوى و كروبى و جريان اصلاحات در متن شعارهاى حاميانه مردم قرار دارند و اين البته به معناى عدم دلزدگى جامعه از ساختار حاكميت نيست بل ترجيح مطلوب معتدل و مطمئن به مطلوب تند و بدون تضمين است.
اگر به اصول و اسلوب دموكراسى و نيل بدان عالم و مومنيم، بايد به شعور ملتى كه خاصه طى چندماهه اخير حمايت خود را از رهبران اصلاح طلب اعلام داشته و حتى در اوج تبليغات منفى تزريقى از خارج عليه اين عزيزان در حمايت از آنها سنگ تمام گذاشته احترام قائل شويم.
من نمى خواهم يكسويه به قضاوت بنشينم، اما معتقدم بيشينه حملات به اصلاح طلبان فارغ از غرض ورزى هاى رايج برخى كه بهانه هايشان را از نبش قبر تاريخ بيرون كشيده اند، ناشى از چرائيست كه در ذهن عده اى پيش آمده: چرا راديكال نمى شوند؟
اگر برخى مى خواهند از راديكاليزم دفاع كنند، آنهم شرايطى دارد، بنده هم شايد در مقطعى با تاكيد از راديكاليزه شدن دفاع مى كردم، مهم اينست كه نوك پيكان راديكاليزم ما تازه اگر، تكرار مى كنم،اگر بهنگام باشد، به سوى كدام جهت و در چه شرايطى باشد، بايد دريافت كه راديكاليزم مفهومى فارغ از نگرش معقولانه و حسابگرانه به نيل به مطلوب نيست. ابزار مان را بايد بشناسيم. نه فقط اهدافمان را كه صورتا ممكن است خيلى دل انگيز و روح افزا باشد شعار دهيم و در چگونه محقق شدنش تامل نكرده باشيم.

راديكاليزم هم ظرف تبارز خود را مى طلبد و نمى توان از بيرون گود داخلى ها را متهم كرد كه چرا؟
زاويه ديگرى كه بايد بدان توجه شود، آلترناتيوهاى مشخصيست كه مى توانند در صورت جدايى مردم از جربان اصلاح و ميل ملت به جريان هاى كاملا متعارض به سيستم، بيرق انتخابى جامعه جهت ادامه حركت اينبار در مسير انقلاب و نه اصلاح متصور باشد.
در ميان جريان هاى سياسى موثر و مورد اقبال، هر چه شناسه ها و شاخصه ها را لحاظ كرده، كنار يكديگر مى گذاريم جز بى نتيجگى حاصلم نمى گردد.
هر چه با چراغ بدنبال صداقت و سلامت و درايتى بيش از مهندس موسوى و شجاعت و جسارتى غالب بر شيخ مى گردم و در پى شخصيت و جريانى كه بتواند دل هاى جامعه را بدين سان با خود همسفر كند، به جز يكى دو تن نمى يابم. يكى دو تن كه اتفاقا از مشهورترين، موثرترين و صادق ترين نيروها و سرمايه هاى انقلاب بوده اند و توسط همين برخى هاى مذكور سالهاست هدف اتهام و بعضا عداوتند و البته سالهاست به واسطه لطايف الحيل منحرف كنندگان انقلاب، جبرا رحل اقامت در كنج فرنگ افكنده اند.
مولفه هايى همچون، تفكر سياسى مشخص، فرهنگ سياسى ، استراتژى عمل روشن، نيروى اجتماعى همراه و سابقه مورد وثوق، كه وجودشان مى تواند اتلاق صفت نيروى عمل سياسى را ممكن سازد در هيچكدام از طيف هاى ديگر يافت نمى شود، مولفه هاى كه مثلا بتواند يك نيروى عظيم اجتماعى را پشت جبهه خود گرد آورد.
البته اين تعريف نسبى ست چه كه شرايط بسته داخلى و عدم امكان واقعى فعل اين جريان ها در داخل كشور مهمترين دليليست كه از نظر من امكان عمل موثرشان را محدود و تا حدود ملموسى سلب كرده ، چه كه مثلا جريانى مثل جبهه ملى يا جريان هاى چپ نو كه پايگاه هاى اجتماعى قابل تكيه اى در جنبش زنان و طبقات كارگرى و معلمان و دانشگاه ها دارد، اگر شرايط اعمال فعل اقلى را نيز در داخل كشور داشت، شايد امكان مصور كردن يك آلترناتيو را بدست مى آورد اما در شرايط كنونى نه.
افزون بر آنكه در رفتار سياسى بسيارى از جريان ها نوعى دلبستگى غريب به اخلاق كلاسيك و كليشه اى تشكيلاتى و سازمانى به چشم مى خورد كه همين مهم موجب مى شود در عمل شان وارياسيون هاى مشخصى را شاهد نباشيم.
بنابراين تمنايم از اين برخى هاى مذكور كه اميدوارم من جوان اصلاح طلب را دوست و هموطن خود بدانند و نه دشمن، اينست كه همراه شو عزيز، وقت وقت خود زنى نيست. ما نه بيش از شما بل هموزن و همگام شما براى ساختن ايرانى، آزاد و آباد و مستقل كه در آن دهان هيچ فرد و جريانى را به اتهام عشق به انسانيت و ايرانيت نبويند، تلاش مى كنيم و آنرا آرزومنديم و در مسير تحقق آن يك لحظه ترديد و درنگ به خود راه نمى دهيم.
اگر فرياد برمى آيد كه هدف اين جنبش بازگشت به آرمانهاى اصيل انقلاب و تحقق آنست، كيست كه نداند آرمان انقلاب در ضرب و زور و شكنجه و اعدام فرزندان وطن و توقيف نشر و قلم و كوچاندن مليونها عاشق ايران از ميهن نبود؟
انصافمان را داور قرار دهيم، جز مشتى كودتا گر چه جبهه اى از اين تلاش نابخردانه كه تنها عايدى اش ايجاد انشقاق در صفوف هم راى و به هم پيوسته ملت و قطبى كردن جنبش است، سود خواهد برد و لبخند موذيانه رضايت بر چهره كريهش نقش خواهد بست.

باور كنيد
نشر نا اميدى جز خسران براى شخصيت و وجدان سياسى خودتان هيچ خروجى مثبت و يا منفى محسوسى در بر ندارد چه كه پدر ان و مادران و خواهران و برادران و همرزمان من و تو اصل عمل هستند و همين اصول هيچ گاه به دل خود نا اميدى راه نداده اند و نمى دهند و همچنان اميدوار و محكم ايستاده اند
بيائيم به يمن نوروزمان دست هاى خود را دوباره حلقه زنيم و همچون روزهاى خوب گذشته نزديك فرياد همبستگى سر دهيم و ارواح مستبدين و دشمنان حقيقى ملت را در كالبد كفك زده شان بلرزانيم و پايان نزديكشان را گوشزد كنيم.




 

ايران امروز (نشريه خبری سياسی الکترونیک)
«ايران امروز» از انتشار مقالاتی كه به ديگر سايت‌ها و نشريات نيز ارسال می‌شوند معذور است.
استفاده از مطالب «ايران امروز» تنها با ذكر منبع و نام نويسنده يا مترجم مجاز است.
Iran Emrooz©1998-2024