دوشنبه ۱۰ شهريور ۱۴۰۴ -
Monday 1 September 2025
|
ايران امروز |
زمانی که مقدمه کتاب ارزشمند درک باک با عنوان سیاست شادکامی را میخوانید با یک عبارت شگفت انگیز منسوب به پادشاه کشور کوچک بوتان واقع در عمق کوههای هیمالیا مواجه میشوید. در سال ۱۹۷۲ پادشاه جدید بوتان خطاب به مردم کشورش اعلام کرد؛ از این پس معیار اصلی ملت او برای اندازه گیری پیشرفت، شادکامی ناخالص ملی خواهد بود و نه تولید ناخالص ملی!
درک باک مولفههای اصلی سیاست شادکامی در بوتان را به شرح زیر فهرست میکند؛
حکمرانی خوب و استقرار دموکراسی/ توسعه اجتماعی-اقتصادی عادلانه و با ثبات/ صیانت از محیط زیست/ صیانت از فرهنگ
اما جامعه ایران در دوران معاصر مسیر پر فراز و فرودی را برای دستیابی به شادکامی پیموده ولی همچنان در عمل تلخکام باقی مانده است. تاریخ ستبری که بیش از چراغ بودن به مثابه ترمزی بر سر راه توسعهیافتگی عمل کرده و دوگانههای تئوریکی که نتوانستهاند به فصل مشترکی از همکاری دولت - ملت تبدیل شوند. در این میان اگر چه حکومتها در بسیاری از موارد کوشیدهاند تا با اتکا به قدرت فائقه این جدالها را به نفع یکطرف خاتمه دهند ولی واقعیت ایناست که تداوم بحرانها و ناکارآمدیها از شکستی فاحش در پایانبخشیدن به این نزاعهای تاریخی حکایت دارد. به این دوگانهها نظری میافکنیم:
جدال شرع و عرف: این نزاع همچنان از دوران مشروطه تا کنون به قوت خود باقیاست هر چند که در دوره پهلویها غلبه با عرف و پس از انقلاب چیرگی با شرع بوده است. تداوم روندی فرسایشی بدون دستیابی به تلفیق کارآمدی میان شرع و عرف، که شهروندان را دچار نوعی اسکیزوفرنی شخصیتی و جامعه را دچار نوعی صف آرایی کاذب بر سر چگونه زیستن ساخته است. اگر شادکامی را نوعی رضایتمندی از نحوه زیستجمعی در سایه تلفیقی کارآمد از سنت و مدرنیته بدانیم روشن است که تاکنون از دستیابی به آن ناتوان بودهایم.
جدال امت و ملت: از حدود چهار دهه پیش ما وارد چالشی میان وابستگی به امت اسلام یا ملت ایران شدهایم. دل سپردن به هر کدام هم البته پیامدهایی داشته است. اینکه باید توجه تصمیم سازان صرفا معطوف به تحولات دنیای اسلام باشد یا باید بیشتر مسائل توسعه کشور مورد عنایت قرار گیرد از جمله مهمترین مباحث ایران پس از انقلاب بودهاند. واقعیت ایناست که در همه این سالها هم تلاشی از سوی حکومت برای توجیه افکار عمومی جهت کاهش ابعاد این نزاع صورت نگرفته است. اکنون شاید اندکی روشن شده باشد که به دلیل کمبود منابع به ناچار باید به سوی نوعی اولویت بندی در این زمینه حرکت کنیم.
جدال اسلام و غرب: پس از آنکه انقلاب اسلامی، ایران و غرب را به عنوان دو دیگری متضاد و دشمن ترسیم کرد در عمل امکان برقراری دیالوگ میان این دو تمدن از میان رفت. از آن پس بود که این دیگریها خود را صرفا با عینک تیره آموزههای ایدئولوژیک نگریستند. دستاوردهای غربی از جمله دموکراسی، احزاب، رسانهها، تشکلهای مدنی و سبک زندگی با بدبینی مواجه شده و زیست فردی و جمعی شهروندان به شدت از سوی حکومت مورد نظارت قرار گرفت. مداخلهای که موجبات جدی کاهش رضایتمندی در میان ایرانیان را فراهم آورده است.
جدال انتصاب و انتخاب: این نزاع همان ادامه تقابل میان ولایت و وکالت است که میراث دوران مشروطیت محسوب میشود. چالشی بر سر نقشآفرینی مردم در اموری همچون قانونگذاری، شرکت در انتخابات، و تعیین نوع نظام سیاسی، در مواجهه با دیدگاهی که قانون را فرابشری، انتخابات را کنترل شده، و حکومت را الهی میداند. واقعیت این است که هم اکنون و با گذشت بیش از چهاردهه از انقلاب، احساس بیقدرتی شهروندان از ایجاد تغییرات معنادار به دلیل تودرتویی نهادی، کاهش قدرت نهادهای انتخابی، و عقب ماندن نظام سیاسی از تحولات پرشتاب اجتماعی به کانون نارضایتیهای جمعی تبدیل شده است.
منبع: تلگرام نویسنده
@solati_mehran
| |||||||||||||
ايران امروز
(نشريه خبری سياسی الکترونیک)
«ايران امروز» از انتشار مقالاتی كه به ديگر سايتها و نشريات نيز ارسال میشوند معذور است. استفاده از مطالب «ايران امروز» تنها با ذكر منبع و نام نويسنده يا مترجم مجاز است.
Iran Emrooz©1998-2025 | editor@iran-emrooz.net
|