دوشنبه ۲۱ مهر ۱۴۰۴ -
Monday 13 October 2025
|
ايران امروز |
داشتم رویاپردازی میکردم که رییس جمهور کشورم قرار است در مجمع عمومی سازمان ملل سخنرانی کند و دنیا در انتظار سخنان او لحظهشماری میکند. اما با صدای آقای خامنهای سکندری خوردم به واقعیت! واقعیتی که ابتدا یادم انداخت این فردی که میخواهد در مجمع عمومی بعنوان نمایندهی کشورم سخنرانی کند نمایندهی تمام مردم ایران که نیست هیچ، حتی نمایندهی تمام عیار جمهوری اسلامی هم نیست. وگرنه در اتفاقی بیسابقه و در زمانیکه رئیسجمهوری اسلامی قرار بر سخنرانی دارد و تمام نگاهها به اوست که چه خواهد گفت، چه دیدارهایی میکند و کنش و واکنشها و حواشی این سفر چه خواهد بود، ناگهان رهبر جمهوری اسلامی وارد معرکه نمیشد و پاسخ همهی مسائل مورد نظر را نمیداد و این واقعیت را در چشم همه نمیکرد که حرف اول و آخر را من میزنم و این فردی که آمده به مجمع عمومی سازمان ملل، فقط کارمند دفتر من است و حضورش فرمالیته! و هر فرجی که بسیاری انتظارش را میکشند برای این میانهی پر آشوب دنیا، یا ثباتی که بسیاری از هموطنانم نیز در آن چهاردیواری رویایش را میپروراندند، دود کند بدهد هوا. سکندریهای زمین واقعیت، بسیار محکمتر از این رویاهاست.
البته اگر از موضع مخالف جمهوری اسلامی کوتاه بیائیم و از پشت عینک آیتالله خامنهای به عرصه نگاه کنیم، شاید موضع او را درست ببینیم. آن سوی میزی که دیگر نیست، آقای ترامپ میگوید تسلیم محض تا این سو، قول آقای خامنهای صحیح شود که هیچ ایرانی شرافتمندی در چنین شرایطی تسلیم نخواهد شد. اما واقعیتی که علی خامنهای پنهان میکند، ظلمیست که در عرصه داخلی به مردم روا داشته تا اکثریت جامعه از نظام فعلی به کل عبور کنند، و در عرصه خارجی نیز بزرگترین فرصتسوزیهای تاریخ که در مسیر مذاکره با منفعت و برکت برای کشور وجود داشت و شخص او، تاکید میکنم؛ شخص آیتالله علی خامنهای آنها را سوزاند و حالا هم هرچه بخواهد نمیتواند چراغی بدست گیرد و دنبال فرصتی بگردد تا دوباره بسازد برای همین ایرانی که او در این ماههای اخیر خودش را بشدت دلسوز آن نشان میدهد!
اگر آیتالله خامنهای تا پیشاز جنگ ۱۲ روزه میتوانست با یک نرمش بقول خودش قهرمانانه یا بنقل مذهبیاش صلح امام حسنی، بسیاری از مسائل جمهوری اسلامی یا به زبانی دقیقتر بحرانهای جمهوری اسلامی ساختهای که کشور را مبتلا کرده، حل و فصل کند، پس از جنگ ۱۲ روزه و غیبت صغرای او، دیگر این امکان از دست شده است.
یک رهبر مذهبی که سالها شعارهای سازشناپذیرانه با غرب داده، آرمانهای ایدئولوژی ذلتناپذیری را فریاد زده، و با مشتهای گره کرده بر بخش بزرگی از دنیا بنام استکبارستیزی مرگ پرتاب کرده، اگر زیر بمباران کشورش به پناهگاهی نمیخزید و جان خود را مهمتر از ۹۰ میلیون ایرانی نمیدید، شاید امروز میتوانست از صلح بگوید و دوباره بساط میز مذاکره را حتی با همان استراتژی مذاکره برای مذاکرهاش بچیند، شاید از این میز تا آن میز فرجی شد. چرا که حداقل در پیشگاه حامیانش بر موضع عزت تکیه زده بود. اما در هم شکستن تمام پروژههایی که در تمام این سی و چندسال چیده بود با بمباران f35 های اسرائیل و b2 های آمریکا، مضاف بر اختفای خفتبارش در پناهگاهی که او را سوژهی طنزهای جهانی کرد و مضحکهی نخست وزیر اسراییل و رییس جمهور آمریکا، رهبر جمهوری اسلامی را تبدیل به ورشکستهای کرد که در پی کسب اعتبار و آبرویش دست به هرکاری میزند اما چون آلت قتالهایست که به قتل خویشتن خواهد رسید و هرکه اطرافش باشد را هلاک خواهد کرد. که کاش اطرافش فقط حکومت جمهوری اسلامی بود نه سرزمینی بنام ایران.
آقای خامنهای همه چیزش را باخت و چون قماربازی که همه هستیاش را باخته، امشب قمار تازهای را شروع کرد با تمام نداشتههایش، با سبیل گرو گذاشتهی ایران. شاید برای او در این سالهای هشتاد و چند سالگی فقط یک نکته اساسی مانده باشد و آن اعادهی حیثیت از دست شده با کشته شدن. شاید به رویای آنکه سالها بعد، هم مسلکانش از او هم قدیسی بسازند که تا لحظهی آخر کوتاه نیامد و در جنگی نابرابر کشته شد.
حالا دیگر کلید باز کردن تمام گرههای بزرگی که جمهوری اسلامی بر ایران زد در دست کسی نمانده غیراز عزرائیل و متاسفانه به دیدهی برخی اسرائیل!
تلگرام نویسنده
@hoseinrazzagh
| |||||||||||||
ايران امروز
(نشريه خبری سياسی الکترونیک)
«ايران امروز» از انتشار مقالاتی كه به ديگر سايتها و نشريات نيز ارسال میشوند معذور است. استفاده از مطالب «ايران امروز» تنها با ذكر منبع و نام نويسنده يا مترجم مجاز است.
Iran Emrooz©1998-2025 | editor@iran-emrooz.net
|