سه شنبه ۲۵ آذر ۱۴۰۴ - Tuesday 16 December 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Tue, 16.12.2025, 16:34

چرا ائتلاف دموکراتها با «این رضاپهلوی» ناممکن شده است؟


احمد پورمندی

در ایام جوانی که خود را مارکسیست-لنینست می‌دانستیم، گاه در زندان و بیرون از زندان، بحث‌هایی با آدم‌های فهمیده و با سوادی در می‌گرفت که می‌گفتند با شما نمی‌توان وارد ائتلاف شد و شعارهای «جبههٔ متحد ضد فلان و بهمان» که سر می‌دهید، همگی باد هواست. وقتی آن‌ها را به وحدت‌ستیزی متهم می‌کردیم، سعی می‌کردند برایمان توضیح بدهند که چرا ما را باور نمی‌کنند. چند سوال را که آن‌ها در آن روزگار پیش می‌کشیدند، به یاد می‌آورم:

- مگر طرفدار انقلاب سوسیالیستی و استقرار دیکتاتوری پرولتاریا نیستید؟
- مگر غیر از خودتان بقیه را بورژوا و خرده بورژوا نمی‌دانید و دنبال محو همه طبقات و در عمل، محو همه روشنفکران «خرده‌بورژوا» نخواهید رفت؟
- در فاصله فوریه تا اکتبر ۱۹۱۷، چه تحولاتی در اقتصاد و ساختارهای اجتماعی روسیه اتفاق افتادند که در فاصله ۷ ماه، مرحله انقلاب از «دموکراتیک» به «سوسیالیستی» تغییر کرد و با کودتای لنین-تروتسکی، فرمان شکستن همه قلم‌ها و قلع و قمع متحدان دیروز صادر شد؟ مگر لنین پیشوای شما نیست و شما در صورت پیروزی، مدل موفق پیشوا در «ساختمان سوسیالیسم» را دنبال نخواهید کرد؟

اکنون که در ذهنم به آن پرونده‌های غبارگرفته مراجعه می‌کنم و به اوضاع این روزها بر می‌گردم، می‌بینم که پر بیراه نمی‌گفتند و در واقع آن‌ها کاملاً حق به جانب بودند. ائتلاف، مقدماتی دارد و با هر کسی که نقاب وحدت‌خواهی بر چهره بزند، نمی‌توان هم‌پیاله شد. این مقدمات از جمله این‌هاست:

۱- هدف مرحله‌ای مشترک. مثلاً کسی که هدف مرحله‌ای خود را سرنگونی بلاواسطه تمامیت نظام حاکم قرار داده، با کسی که دنبال اصلاح آن یا شکلی از گذار خشونت‌پرهیز باشد، نمی‌توانند یک ائتلاف پایدار ناظر بر مرحله تحول، درست کنند. همین نیروها اگر هدف مرحله‌ای را مثلاً استقرار دموکراسی و تعهد بر قبول نتایج صندوق رأی تعریف کنند، آنگاه در هدف مرحله‌ای هم‌پوشانی خواهند داشت.

۲- راه و روش مشترک. جریانی که اعمال قهر مسلحانه و یا توسل به قدرت‌های خارجی را خطوط قرمز خود اعلام می‌کند، زمینه‌ای برای ائتلاف با جریانی که این خطوط قرمز را برعکس ترسیم کرده باشد، نمی‌یابد.

۳- قبول قواعد مشترک بازی. یکی از مهم‌ترین این قواعد، به مفهوم «هژمونی» در میان مؤتلفین بر می‌گردد. این حق مسلم همه مؤتلفین است که بکوشند تا در جریان مبارزه و در فردای بعد از تحول، دست بالا را داشته باشند و نقش نیروی هژمون را از آن خود کنند. اما این تلاش باید به‌وسیلهٔ قواعدی تنظیم و محدود شود که مهم‌ترین آن قبول قاعده «همه با هم» به‌جای قاعده «همه با من» است. وقتی یکی از نیروهای طالب ائتلاف، مثلاً خود را «رهبر انقلاب ملی» اعلام کند، هر نوع ائتلافی را ممتنع خواهد کرد، چرا که موجودیت سیاسی بقیه را بلاموضوع کرده و برای همکاری، چاره‌ای جز تن دادن به رهبری رقیب خود و انحلال موجودیتی، باقی نمی‌گذارد.

۴- قاعده دیگر «قاعدهٔ وزن» است. در ائتلاف، قاعده «اکثریت-اقلیت» کار نمی‌کند، چرا که بر اساس این قاعده، جریان اکثریت می‌تواند، اقلیت‌ها را کلاً بی‌اثر کند. در پیمان ائتلاف، که حاصل مذاکرات ائتلاف است، باید هر یک از مؤتلفین، به اندازه وزن خود دیده شود. زیاده‌خواهی یا نادیده‌انگاری وزن واقعی دیگری، مذاکرات را به بن‌بست و ناکامی می‌کشاند. الان چند دهه است که در آلمان دولت‌های ائتلافی بر سر کار هستند. پیگیری مذاکرات ائتلاف در میان احزاب این کشور و چگونگی تنظیم قرارداد ائتلاف و تقسیم پست‌ها، می‌تواند برای ما ایرانیان درس‌های زیادی داشته باشد.

اگر با این مقدمات به «پدیدهٔ رضا پهلوی» بر گردیم، به یک شاهزاده تبعیدی بر می‌خوریم که بعد از ۴۶ سال سرگردانی و تلوتلو خوردن، می‌رود که در طیف راست افراطی سیاست ایران جایگاهی برای خود تعریف کند. آقای پهلوی را می‌توان سمبل سرگشتگی و نوسان میان نظرات ناسخ و منسوخ دانست که از فردای سقوط پدرش تا جریان جرج‌تاون، میان سلطنت استبدادی و موروثی، مشروطه‌خواهی و حتی جمهوری‌خواهی در نوسان بود.

رضا پهلوی، در جنبش سبز دستبند سبز به دست کرد و با شور و شوق بسیار به حمایت از آن روی آورد. جنبش «زن، زندگی، آزادی»، مثل سیلی او را با خود برد و وقتی شعار ائتلاف جوان‌ترها، فضای مجازی را پر کرد، او به راحتی در جرج‌تاون به جمعی پیوست که نه مشروطه‌خواه بودند و نه سلطنت‌طلب و منشوری را امضا کرد که فرسنگ‌ها با افکار سنتی و اقتدارگرایانه سلطنت‌طلبان فاصله داشت.

بعد از شکست زودهنگام «ائتلاف‌نما»ی جرج‌تاون، روند چرخش به راست ولیعهد آغاز شد و پس از آنکه نورسیدگانی نظیر سعید قاسمی‌نژاد و امیرحسین اعتمادی کنترل دفتر او را به دست گرفتند، این روند شتاب گرفت و در کنفرانس مونیخ ۲، با تصویب «دفترچهٔ اضطرار» یک نقطه عطف تعیین‌کننده را پشت سر گذاشت. شاهزاده سرگردان با تبدیل شدن به «رهبر-شاه»، اعلام رسمی خود با عنوان «رهبر انقلاب ملی» و رونمایی از سندی که جوهر اصلی آن «همهٔ قدرت به رضا شاه دوم» است، سرانجام به مردی در انتظار جایگاه «پدر تاجدار با اقتدار» بدل شد.

اینکه این آش را چه کسانی برای او پختند و عقبهٔ نورسیدگان چه نقشی در جذاب‌سازی شاهزاده برای راست ترامپیست و بنیادگرایی یهود بازی می‌کند، از اموری هستند که شاید زمانی که همه اسناد از طبقه‌بندی خارج می‌شوند، از آن‌ها هم رمزگشایی بشود. اما، هر چه هست، این رضا پهلوی دیگر آن رضا پهلوی متمایل به جمهوری‌خواهی و دموکراسی و نیز، رضا پهلوی جرج‌تاون نیست! او مهره‌ای در یک سناریوی بزرگ‌تر است که برای ساختن یک بدیل مدرن و اقتدارگرا طراحی شده است تا در صورت سقوط جمهوری اسلامی، بتواند زمام امور را در ایران به دست بگیرد. بهره‌برداری از تکنیک‌های فاشیستی از ویژگی‌های این‌گونه جریانات اقتدارگراست که هم‌اکنون در میان طراحان «گارد جاویدان» شاهزاده تمرین می‌شود.

بلایی که جمهوری اسلامی بر سر ایران آورد، ابتدایی‌ترین حقوق انسانی را هم به سوژهٔ مبارزهٔ سیاسی تبدیل کرده است و یک جریان اقتدارگرا چیزی که کم ندارد، شعار جذاب است! شکست گفتمان‌های جریانات چپ، ملی و اسلام‌گرا، حفره‌های گفتمانی بزرگی خلق کرده‌اند. حفره‌هایی که برای یک جریان اقتدارگرا بسیار مناسب و جذاب‌اند. تنها سد مهم در مقابل تهاجم این اقتدارگرایی، امواج نیرومند تحولات فرهنگی در لایه‌های زیرین جامعهٔ ایرانی است که جنبش «زن، زندگی، آزادی» مهم‌ترین نشانهٔ وجود آن است.

ظاهراً گارد جاویدان، برای تسخیر قدرت و غلبه بر فرهنگ و اهالی فرهنگ، روی حاشیهٔ فقیر و فاقد هویت فرهنگی و اجتماعی حساب باز کرده است، که حساب چندان بی‌ربطی هم نیست. از مشروطه تا امروز چه تعداد از اهالی سیاست را می‌شناسیم که مدیون لمپن‌ها و حاشیه نبوده باشند؟ حرف نوادگان شعبان جعفری هم روشن است: «وقتی مورچه و زنبور شاه دارد...؟» پدر تاجدار برای جلب این گروه از بی‌چیزان نیازی به ائتلاف با نمایندگان آن تحول فرهنگی ندارد. او به چماق آن‌ها نیاز دارد، نه به کلهٔ پرباد «انتلکتوئل‌ها»! ائتلاف چماق و فرهنگ؟ ترامپ را هم به خنده می‌اندازد!

آیا همه چیز تمام شده است؟ نه! هنوز چیزی شروع نشده است! وقتی جمهوری اسلامی به این نتیجه برسد که دیگر تاریخ مصرف رهنمود فلاحیان، وزیر اطلاعات مقتدر رفسنجانی برای بازی کردن با کارت پهلوی، به سر رسیده و پهلوی ممکن است به خطر تبدیل شود، کارت‌ها یک بار دیگر بر خواهند گشت و یک پهلوی ناکام می‌تواند مجدداً «مشروطه‌خواه» شود.

یادمان باشد که گرچه پهلوی لباس «رهبر-شاهی» دوخته شده به‌وسیلهٔ نورسیدگان در خیاط‌خانهٔ مونیخ۲ را به تن کرده است، اما هنوز کلاه مشروطه‌خواهی، انتخابات آزاد و تعیین شکل نظام به‌وسیلهٔ مردم را دور نینداخته است و به نوسان‌های شدید هم عادت کرده است. پدران ما، با تجربه نوعی از سیاست شرقی، عمیقاً بر این باور بودند که این نوع سیاست، پدر و مادر ندارد! دارد؟


نظر خوانندگان:


■ آقای پورمندی عزیز، حرف درستی را مطرح کردی، منطق حرف هایت کلمه به کلمه به دلم نشست؛ چون حرف های مرا هم به زیبایی بیان کردی. دستت درد نکند و سپاسگزارم.
سعید سلامی


■ در ۵۷ یک جابه‌جایی قدرت از یک حکومت مستبد سیاسی و اقتدارگرا ولی توسعه‌طلب به حکومتی مستبد دیگر که نه تنها ازادی سیاسی بلکه ازادی مدنی را هم سلب کرده همراه با اقتدار و سرکوب ولی غیر توسعه‌گرا و فناتیک شد. آنچه که امروز به طنز پنجاه هفتی می‌خوانند همانا عاملین این تغییر می‌باشد اما آنچه که بچشم می‌خورد بستر مشترک استبداد در این دونوع حکومت است گویی که مدیریت کشور چه در شکل توسعه‌طلب و غیر آن بدون توسل به استبداد میسر نیست و در طول تاریخ معاصر هم بعینه دیده می‌شود که دوره آزادی‌ها بسیار کوتاه و بیشتر توام با هرج و مرج ولی دوره سازندگی تحت لوای اقتدار مثبت طولانی‌تر بوده است و می‌توان گفت آنچه که دوره استبداد توسعه‌گرا را با شورش مصادف نمود وادادن استبداد و باز نمون فضای سیاسی در دوره کارتریسم بوده است و نه آماده شدن شرایط عینی انقلاب. این بدان معنا نمی‌باشد که ملت شایسته آزادی نیست بلکه حصول به دموکراسی مقدماتی می‌خواهد که لازمه آن سطح معینی از توسعه می‌باشد و از این رو شاهزاده که خود وارث دو دوره استبداد توسعه‌گرا هست می‌بایست از بندبازی مابین استبداد و دموکراسی دست کشیده و با اعلان موضع و بدون هراس از هجوم گروه‌های پرسروصدا و کم تعداد که از ابتدا خواستار دموکراسی تمام عیار آنهم در شرایط وجود صدها مشکل معیشتی و جریان‌های تجزیه‌طلب و یا زیاده‌خواه و توده‌های نامتشکل هستند به صدای مردمی که در ابتدا خواستار یک زندگی نرمال هستند پاسخ دهد.
بهرنگ


■ آقای احمد پورمندی مشکلات را به درستی بیان کرده‌اید اما جای راه حل عملی شما خالی است. چگونه می توان بر این پراکندگی ها غلبه کرد و به حیات این اختاپوس ولایی خاتمه داد.
شاد باشید شهرام




نظر شما درباره این مقاله:









 

ايران امروز (نشريه خبری سياسی الکترونیک)
«ايران امروز» از انتشار مقالاتی كه به ديگر سايت‌ها و نشريات نيز ارسال می‌شوند معذور است.
استفاده از مطالب «ايران امروز» تنها با ذكر منبع و نام نويسنده يا مترجم مجاز است.
Iran Emrooz©1998-2025 | editor@iran-emrooz.net