پنجشنبه ۱ آبان ۱۴۰۴ -
Thursday 23 October 2025
|
ايران امروز |
![]() |
نمایش عروسی ی دختر شمخانی، اگر درست باشد (و بهقول اسرافیل حضرتیان سایه و بدل او نباشد)، که چنددهه دبیر شورای امنیت ملی بوده است، خشم همهگانی را درآورده است و ریختی از بیزاری همهگانی را از پندار، گفتار و کردار کارگزاران جمهوری اسلامی نمایش میدهد؛ و بهنمایش گذاشته است. اما ماندن در این لایه چیزی بیشتر از شکایتها و گلایهها ی حافظ و سعدی شیرازی از ریاکاری نخواهد بود و با هر ادبیاتی چیده و پیچیده شود، بزرگتر، کوبندهتر، انسانیتر و زیباتر از آنچه و گونهای که آن بزرگان آفریده اند، نخواهد شد.
حتا اگر این مهمانی با مهمانیها ی خاندان پهلوی و لباس عروس با لباس عروسی فرح پهلوی همانند کنیم، باز هم پیش نرفتهایم و هنوز گرفتار پسند تنگ و زمانپریشی و جهانپریشی هستیم؛ و حرفها ی مفت برای برخی از ذهنها ی هرز فراهم میکنیم که دست بالا میخواهند علی خامنهای را بردارند و رضا پهلوی را جا ی آن بگذارند.
این مهمانی باید با مهمانیها ی امروز و تازهبهدورانرسیدههایی همانند شود که برای آن که بگویند کسی شدهاند و هستند، هزینهها ی بسیار میپردازند.
در این سطح ما با یک مهمانی باشکوه و دلانگیز روبهرو هستیم که کمتر دختری آرزو ی آن را ندارد. و باید پدری را که هنوز میتواند چنین مهمانی ی باشکوهی را برای دختر خود فراهم کند ستود. و بیشتر و پیشتر، پدری را که میتواند از جنگ و جبهه بیاید و همه ی ترهات جنگ و جبهه و جبهه ی نادانی را که در آنجا بالاآمده است، دور بریزد و برای دختر خود جستوجو ی آزاد خوشبختی را جشن بگیرد، باید آفرین گفت.
نقد این مهمانی و چشمبستن بر شکوه دلانگیز آن، چون عروس، دختر شمخانی است، چیزی بیش از کینهتوزی و خشونتورزی آرام (Passive aggression) و واکنشی نیست که از چیرهگی ی اخلاق بردهگانی بر همبودمان و گستره ی همهگانی ی ما داستانها دارد.
کسانی که منتقد و واسنجنده ی رفتار پدر عروس هستند، باید از لاک پدرسالاری بیرون بیایند و اگر نمیتوانند داد و دهشی داشته باشند، دستکم باید با دشمن خود در میدان سیاست مردامرد زورآزمایی کنند! اگر نمیتوانند، به این پلشتی و پستی نباید تن داد. نباید و نشاید که چشم فرشته ی عدالت را کور خواست و حساب دختران را با حساب پدران درهمآمیخت.
باید از نمایش جستوجو ی آزاد خوشبختی که به خانه ی شمخانی هم رسیده است، لذت برد و این پیروزی را به حساب جوانان ایران گذاشت که هرجا باشند ازپانمینشینند که پدران را از پادرآورند و ارزشها ی خود و زمانه ی خود را چیرهکنند.
آنچه در این نمایش اهمیت دارد و میتواند در سنگری که جنبش زن، زندهگی، آزادی گرفته است و حکومت را از آن رانده است یاریگر باشد، همین است. پرچم «پوشش اجباری» و سبک زیست زورکی (که برای آن که فرورود چربشده و اسلامی خوانده شده است) در این فیلم کوتاه در درونیترین خانهها ی حکومت ولیفقیه (یعنی خانهای که خداوند آن برای چنددهه دبیر شورا ی امنیت ملی بوده است) بر زمین افتاده است. یعنی پوشش زورکی و سبک زندهگی اسلامی/خرکی حتا در خانه و خانواده ی شمخانی هم بیسیرت و بیصورت شده است.
جستوجوی آزاد خوشبختی را برای دختر کارگزاران جمهوری اسلامی هم باید خواست و ستود! باید امیدوار بود که آتش این جنگ در همه ایندست خانهها بیفتد و همانند خانه ی شمخانی با مرگ پدران و پیروزی دختران و فیلمهایی چنین نمایش داده شود. اگر فریادی دارید بر سر جمهوری اسلامی، آخوندسالاری، ستمسالاری بکشید، که نمیگذارد و نگذاشته است این منطق، چمگویی و حرف حساب از اندرونیها بیرون بیاید و منطق سیاست هم بشود.
اگر نتوانید اینگام را بردارید و منطق
آن را در سپهر سیاسی روان کنید، در بهترین ریخت، ریخت پیشپاافتادهای از کارها ی حافظ و سعدی شیرازی را زیر پا ی خوانندهگان آن متنها ریختهاید. خوانندهگانی و خوکانی که در بهترین برآورد در اخلاق و ادب آن دوران ماندهاند؛ و چیزی از ادبها و اخلاقها ی این دوران نمیدانند. در بدترین ریخت کار حتا بدتر و ناپسندتر است؛ زیرا از ما نقش مترسکانی را خواهد ریخت که از دلیری برای همآوردی مردامرد در میدان سیاست گریختهایم و همانند ترسوها به دشمنان خود از پشتبام ناسزا میگوییم.
اگر نتوانید به حساب دختر شمخانی از روی داد و دهش بپردازید در پرداخت حساب پدر هم بهجایی نمیرسید.
از لاک کینهتوزی، اخلاق بردهگانی و ادب شهربندی بیرون شوید تا بتوانید پیروزیها ی این مهمانی را که به همت جوانان ایران رقم میخورد ببینید؛ و دختران و پسران و کودکان ایرانزمین را حتا اگر در اندرونی ی این خوکان سیاسی پرویدهاند، دستکم نگیرید. پشت کردن به ادب شهربندی و گریختن از چسنالهها ی آن آغاز شهروندی است. این پیروزیها را باید دید تا شکستها و بنیادها ی آنها هم در جنجالها ی سیاسی از چنگ ما نگریزد.
متر دمکراسیخواهی پس از «جنبش زن، زندهگی، آزادی» زندهگی، آزادی و زن و همه ی ارزشهایی است که میتواند به زنان و دختران آزادی و زندهگی و جستوجوی آزاد خوشبختی بدهد و بیاورد. و زنان همه ی زنان (حتا دختر شمخانی) و آزادیها همه ی آزادیها (حتا آزادی جشن عروسی) و زندهگی همه ی زندهگیها هستند. کجسلیقهگی کمکی به گشودن گرهها ی کور ایران ویران نمیکند، باید واژهها و داوها را بتراشیم و به کله ی ستمسالاری در ایران بسیار سفته و پخته شلیک کنیم.
■ کرمی عزیز، با نکوهش شما همراهم، که جشن عروسی برای هر دختری را، فرزند هر که باشد، فرخنده بپنداریم. در باب تجملات هم همینطور. چیزی که در ویدئو دیده میشود برای قشر مرفه ایرانی بسیار عادیست. اما میزان تزویری که از دیدن این صحنهها در سال ۲۰۲۵ دستگیرمان میشود بینهایت است. تنها ۲۰ -۱۰ سال قبل چنین جشنی اگر بوسیله کمیته و سپاه کشف میشد زندانهای طولانی، شلاق، جریمه سنگین، و فاجعه برای چندین خانواده بوجود میآورد. چگونه باید آن را تعبیر کنیم؟ که به لطف جنبش مهسا سران خونخوار رژیم میتوانند مهمانی تجملی بیحجاب بدهند و فیلمش را به رخ مردم بکشند؟ همین آقایان در دوران جنبش ژینا در تکاپوی چشم در آوردن بودند. آیا هرگز شمخانی یا امثال او در راس رژیم گفتند که اشتباه میکردیم؟ حق زنان و دختر ها بود که از هویت خود دفاع کنند؟ نه تنها نمیگویند بلکه هنوز شاخ و شانه میکشند که میگیریم و حبس میکنیم. این حجم از ریا و دغل کاریست که خون مردم بویژه زنان و دختران ایران را به جوش میآورد. مردم ایران شمخانی را شکنجهگر خود و چندین نسل ایران زمین میدانند. و محترما بر این باورم که چالش های سیاسی از قبیل سلطنت و غیره را با مسائلی که مردم همه در مورد آن همفکرند مخلوط نکنیم.
موفق باشید، پیروز
| |||||||||||||
ايران امروز
(نشريه خبری سياسی الکترونیک)
«ايران امروز» از انتشار مقالاتی كه به ديگر سايتها و نشريات نيز ارسال میشوند معذور است. استفاده از مطالب «ايران امروز» تنها با ذكر منبع و نام نويسنده يا مترجم مجاز است.
Iran Emrooz©1998-2025 | editor@iran-emrooz.net
|