پنجشنبه ۲۴ مهر ۱۴۰۴ - Thursday 16 October 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Thu, 16.10.2025, 11:50

مهره‌های اصلی رژیم اسد چگونه از سوریه گریختند


نیویورک تایمز

با فروپاشی رژیم سوریه، نگاه جهان بر پرواز فرار بشار اسد دوخته شده بود. اما پشت سر او، مقاماتی که ستون فقرات حکومت خشن و سرکوبگرش بودند، به شکلی تقریباً نامحسوس، در موجی از فرار جمعی ناپدید شدند.

اریکا سالومون، کریستیان تریبرت، هیلی ویلیس، احمد مهدی و دنی مکی
نیویورک تایمز / ۱۶ اکتبر ۲۰۲۵

کمی پس از نیمه‌شب هشتم دسامبر ۲۰۲۴، ده‌ها نفر در تاریکی بیرون از بخش نظامی فرودگاه بین‌المللی دمشق گرد آمدند. هرچه در توان داشتند، با خود آوردند و سوار یک جت کوچک «سیرین ایر» (هواپیمایی سوریه) شدند.

تنها یک ساعت پیش‌تر، آنان بخشی از حلقه‌ی نخبگانی بودند که ستون فقرات یکی از خشن‌ترین رژیم‌های جهان را تشکیل می‌دادند. اما اکنون، در پی سقوط ناگهانی و فرار رئیس‌جمهور بشار اسد از کشور، آنان خود را در نقش فراریانی یافتند که با خانواده‌هایشان در هراس از پیگرد، می‌گریختند.

در میان مسافران، قحطان خلیل، رئیس سازمان اطلاعات نیروی هوایی سوریه، حضور داشت؛ فردی که متهم بود مستقیماً مسئول یکی از خون‌بارترین کشتارهای جنگ داخلی سیزده‌ساله‌ی کشور است.

او را دو وزیر پیشین دفاع، علی عباس و علی ایوب، همراهی می‌کردند؛ هر دو به دلیل نقض حقوق بشر و ارتکاب جنایات در جریان درگیری‌ها، تحت تحریم بین‌المللی قرار داشتند.

همچنین عبدالکریم ابراهیم، رئیس ستاد ارتش، که متهم بود در تسهیل شکنجه و خشونت جنسی علیه غیرنظامیان نقش داشته، در میان مسافران بود.

حضور این افراد و دیگر چهره‌های رژیم در پرواز مذکور، توسط یکی از مسافران و دو مقام پیشین مطلع از ماجرا، برای نیویورک تایمز بازگو شده است.

با پیشروی برق‌آسای نیروهای شورشی به سمت پایتخت، فرار پنهانی بشار اسد از دمشق در همان شب، حلقه‌ی نزدیکانش را غافلگیر کرد و به نماد سقوط خیره‌کننده‌ی رژیم او بدل شد.

مهره‌های اصلی‌اش به‌سرعت از او پیروی کردند. در عرض چند ساعت، ستون‌های یک نظام کاملِ سرکوب نه فقط فرو ریختند، بلکه در واقع ناپدید شدند.

برخی سوار هواپیما شدند؛ برخی دیگر به ویلاهای ساحلی خود گریختند و با قایق‌های تندرو لوکس به دریا زدند.


علی عباس(چپ)، علی ایوب (وسط) و عبدالکریم ابراهیم از مقامات عالی رتبه سوریه بودند که همگی به رهبری استفاده از خشونت کورکورانه توسط ارتش متهم شدند

گروهی در کاروانی از خودروهای گران‌قیمت، از ایست‌های بازرسی تازه‌برپا شده‌ی شورشیان گذشتند، بی‌آنکه شناخته شوند. چند نفر نیز در سفارت روسیه پنهان شدند؛ جایی که برای فرارشان به مسکو، مهم‌ترین متحد اسد، کمک کرد.

برای هزاران سوری که عزیزانشان را از دست داده‌اند، یا شکنجه، زندان و آوارگی را زیر سایه‌ی رژیم اسد تجربه کرده‌اند، وطنشان اکنون به صحنه‌ی جنایتی بزرگ بدل شده بود که متهمان اصلی‌اش دسته‌جمعی از آن گریخته‌اند.

ده ماه پس از فروپاشی رژیم، کشوری که از جنگ ویران شده است، نه‌تنها با چالش عظیم بازسازی روبه‌روست، بلکه با وظیفه‌ی دشوار دیگری نیز دست و پنجه نرم می‌کند: جست‌وجوی جهانی برای یافتن و پاسخ‌گو کردن کسانی که مرتکب برخی از فجیع‌ترین جنایات دولتی قرن حاضر شده‌اند.

رزمندگان پیشین و دولت نوپای سوریه در تلاش‌اند تا با کمک خبرچین‌ها، هک داده‌های تلفن و رایانه، یا سرنخ‌هایی که از ساختمان‌های متروک رژیم به‌دست می‌آورند، رد آنان را بزنند. دادستان‌ها در اروپا و ایالات متحده نیز در حال تشکیل یا بازنگری پرونده‌ها هستند. گروه‌های جامعه‌ی مدنی سوری و بازرسان سازمان ملل مدارک و شهادت‌ها را گردآوری می‌کنند تا روزی عدالت بتواند اجرا شود.

هدف آنان افرادی هستند از دست‌نیافتنی‌ترین چهره‌های جهان؛ کسانی که برای دهه‌ها قدرت عظیمی در دست داشتند، اما در هاله‌ای از ابهام عمومی زندگی کردند — تا آنجا که نام واقعی، سن و حتی چهره‌ی برخی از آنان ناشناخته مانده بود.

این کمبود اطلاعات بارها سبب اشتباه در گزارش‌های خبری، و نیز در فهرست‌های تحریم و تعقیب قضایی شده است. چنین وضعی احتمالاً به فرار برخی از بدنام‌ترین چهره‌های رژیم از چنگ مقامات سوری و اروپایی پس از سقوط اسد کمک کرده است.

امکانات برای ناپدید شدن

در ماه‌های اخیر، گروهی از خبرنگاران نیویورک تایمز کوشیده‌اند تا شکاف‌های اطلاعاتی مربوط به نقش و هویت واقعی ۵۵ تن از مقام‌های سابق رژیم را پر کنند؛ افرادی که همگی از چهره‌های بلندپایه‌ی دولت و ارتش بوده‌اند، نامشان در فهرست تحریم‌های بین‌المللی آمده و با خونین‌ترین فصل‌های تاریخ معاصر سوریه پیوند خورده‌اند.

این تحقیق همه چیز را دربر گرفته است؛ از ردیابی ردپاهای دیجیتال و حساب‌های شبکه‌های اجتماعی خانواده‌ها، تا جست‌وجو در املاک رهاشده برای یافتن قبوض تلفن یا اطلاعات کارت‌های اعتباری.

خبرنگاران با ده‌ها مقام پیشین رژیم گفت‌وگو کرده‌اند — بسیاری به شرط ناشناس ماندن برای حفظ امنیت خود — و همچنین با وکلای حقوق بشر سوری، نیروهای پلیس اروپا، فعالان جامعه‌ی مدنی و اعضای دولت جدید سوریه. آنان از ده‌ها ویلا و شرکت متروک متعلق به چهره‌های رژیم بازدید کردند و مسیرهای فرار برخی را بازسازی نمودند.


صحنه‌هایی از ویرانی‌های دمشق پس از ۱۳ سال جنگ داخلی که نیم میلیون کشته برجای گذاشت

مکان کنونی بسیاری از این ۵۵ مقام کلیدی که پایه‌های دیکتاتوری اسد را استوار کرده بودند هنوز ناشناخته است، اما از میان حدود دوازده نفری که نیویورک تایمز ردشان را یافته، سرنوشت‌ها به طرز چشمگیری متفاوت است.

بر پایه گفته‌های مقام‌های پیشین سوری، بستگان و افراد نزدیک به خاندان حاکم، خودِ بشار اسد اکنون در روسیه به سر می‌برد و به نظر می‌رسد ارتباطش را با بیشتر حلقه‌ی سابق اطرافیانش قطع کرده است.

ماهر اسد، برادری که از نظر قدرت در دوران رژیم گذشته تنها پس از بشار قرار داشت، بنا بر روایت مقام‌های پیشین و بازرگانان مرتبط با رژیم که همچنان با او در تماس‌اند، زندگی تبعیدگونه‌ای آمیخته با تجمل در مسکو دارد. در این اقامت نیز شماری از فرماندهان ارشد پیشین، از جمله جمال یونس، او را همراهی می‌کنند؛ ویدئوهایی که نیویورک تایمز اصالت آن‌ها را تأیید کرده، این موضوع را تأیید می‌کند.

در مقابل، برخی دیگر چون غیاث دلا، سرتیپی که نیروهایش در سرکوب خشن اعتراضات نقش داشتند، اکنون به گفته‌ی چند فرمانده‌ی پیشین ارتش، از لبنان در حال طراحی عملیات خرابکارانه هستند. این فرماندهان متن پیام‌هایی را که با او رد و بدل کرده بودند، با تایمز در میان گذاشتند. بنا به گفته‌ی همان منابع، دلا از مسکو با رهبران پیشین رژیم از جمله سهیل حسن و کمال حسن هماهنگی می‌کند.

بر اساس اظهارات یکی از فرماندهان پیشین نظامی و افرادی که با دولت جدید همکاری دارند، شماری از مقام‌های سابق با توافق‌هایی مبهم و پشت‌پرده اجازه یافته‌اند در داخل سوریه بمانند. یکی از آنان، عمرو ارمنازی، که بر برنامه‌ی تسلیحات شیمیایی اسد نظارت داشت، توسط خبرنگاران تایمز در خانه‌ی خودش در دمشق شناسایی شد.

ردیابی چنین گروه بزرگی از چهره‌ها، چالشی عظیم برای کسانی است که در پی عدالت‌اند. هم باید پرونده‌های کیفری تشکیل داد و هم با دشواری بزرگِ یافتن راهی برای پیگرد و محاکمه‌ی آنان روبه‌رو شد.

در قلب این چالش اما پرسشی بنیادی نهفته است: چگونه می‌توان جست‌وجویی جهانی را هماهنگ کرد برای یافتن کسانی که نمی‌خواهند یافت شوند؟

بنا به گفته‌ی کارکنان و مقام‌های پیشین رژیم، بسیاری از آنان به‌راحتی به دفاتر دولتی دسترسی داشتند و از این راه توانسته بودند گذرنامه‌های معتبر سوری با نام‌های جعلی دریافت کنند. به گفته‌ی همان منابع، این اسناد سپس به آنان امکان داده بود که گذرنامه‌ی کشورهایی در حوزه‌ی کارائیب را نیز به‌دست آورند.

مازن درویش، رئیس «مرکز سوری برای رسانه و آزادی بیان» مستقر در پاریس — که یکی از نهادهای پیشرو در پیگیری عدالت برای سوریه است — در این‌باره می‌گوید: «برخی از این افراد با خرید هویت‌های جدید از طریق سرمایه‌گذاری در املاک یا پرداخت‌های مالی، تابعیت جدید به دست آورده‌اند. آنان با این نام‌ها و ملیت‌های تازه پنهان می‌شوند.»

او می‌افزاید: «این افراد امکانات مالی لازم را دارند تا آزادانه رفت‌وآمد کنند، گذرنامه‌های تازه بخرند و ناپدید شوند.»

«او رفته است»

فرار گسترده‌ی مقامات در شب هفتم دسامبر ۲۰۲۴، زمانی آغاز شد که ناگهان حقیقتی تلخ برای اطرافیان آشکار شد.

ساعت‌ها بود که چند تن از نزدیک‌ترین مشاوران بشار اسد در حوالی دفتر او در کاخ ریاست‌جمهوری منتظر مانده بودند و با اطمینان به تماس‌های همکاران و بستگان خود پاسخ می‌دادند. به گفته‌ی چند مقام سابق رژیم که آن شب با آنان در تماس بودند، مقام‌های حاضر در کاخ به همه اطمینان می‌دادند که رئیس‌جمهور در آنجاست و مشغول تدوین طرحی است با حضور مشاوران نظامی و نمایندگان روسیه و ایران برای مقابله با پیشروی شورشیان.

اما آن طرح هرگز وجود نداشت — و خود بشار اسد نیز نه.

با درک این واقعیت که رئیس‌جمهور ناپدید شده است، مشاوران ارشد به‌سرعت رد او را تا خانه‌اش گرفتند. بنا بر گفته‌ی سه مقام پیشین کاخ ریاست‌جمهوری، نگهبانان مقابل خانه‌ی اسد به آنان اطلاع دادند که مأموران روسی او را به همراه پسرش و دستیار شخصی‌اش، با کاروانی شامل سه خودروی شاسی‌بلند (SUV) از محل خارج کرده‌اند. بر اساس روایت همان مشاوران، تنها مقاماتی که رئیس‌جمهور فراخوانده بود تا با او بگریزند، دو مشاور مالی بودند — به گفته‌ی دو منبع نزدیک به رژیم، او برای دسترسی به دارایی‌های خود در روسیه به کمک آنان نیاز داشت.


ماهر اسد، پس از برادرش بشار، دومین فرد قدرتمند در سوریه در دوران رژیم اسد بود. جمال یونس، سرلشکر سابق در لشکر چهارم ماهر اسد

رئیس‌جمهور سابق و همراهانش سوار جتی شدند که آنان را به پایگاه هوایی حمیمیم — در ساحل مدیترانه و تحت کنترل روسیه — برد؛ همان متحدی که در جنگ، مهم‌ترین پشتیبان او بود.

وقتی مشاوران رهاشده از این پرواز آگاه شدند، با وحشت به تماس با مسئولان امنیتی و اعضای خانواده‌ی خود پرداختند. شورشیان به حومه‌ی دمشق رسیده بودند و لحظه‌ای برای از دست دادن نبود.

یکی از مشاوران ارشد، همان‌گونه که آن شب را برای نیویورک تایمز بازگو کرد، در تماس با یکی از بستگان نزدیکش تنها گفت: «او رفته است.» سپس دستور داد خانواده‌اش وسایل خود را جمع کنند و به وزارت دفاع در میدان اموی دمشق بروند.

در آنجا، این مشاور ارشد و خانواده‌اش به چند افسر امنیتی دیگر که با خانواده‌هایشان گرد آمده بودند پیوستند و به قحطان خلیل، رئیس اطلاعات نیروی هوایی، ملحق شدند. خلیل پروازی برای فرار تدارک دیده بود — همان پروازی که بسیاری از مقامات عالی‌رتبه را به حمیمیم برد. به گفته‌ی یکی از مسافران که از مقام‌های پیشین کاخ ریاست‌جمهوری بود، آن هواپیما، یک جت شخصی یاک-۴۰، حدود ساعت ۱:۳۰ بامداد هشتم دسامبر فرودگاه دمشق را ترک کرد.

تحلیل تصاویر ماهواره‌ای نیز با این روایت هم‌خوانی دارد: نشان می‌دهد که هواپیمای یاک-۴۰ در روزهای پیش از آن در باند فرودگاه دمشق بوده، در شب یادشده ناپدید می‌شود و اندکی بعد در حمیمیم دوباره ظاهر می‌گردد.

مسافران هواپیما «وحشت‌زده بودند»، مقام پیشین کاخ ریاست‌جمهوری یادآوری می‌کند. او می‌گوید: «پرواز تنها ۳۰ دقیقه طول می‌کشد، اما آن شب احساس می‌کردیم تا ابد در حال پروازیم.»

در بخش دیگری از شهر، ماهر اسد ــ برادر بشار و فرمانده‌ی بدنام «لشکر چهارم» سوریه ــ با شتاب در تدارک فرار خود بود. بنا به گفته‌ی دو تن از نزدیکانش، او با یکی از دوستان خانوادگی و یکی از شرکای تجاری خود تماس گرفت و از آن‌ها خواست فوراً خانه‌هایشان را ترک کنند و بیرون منتظر بمانند. لحظاتی بعد، ماهر با خودرو از خیابان بالا آمد، آنان را سوار کرد و با سرعت برای رسیدن به پروازش گریخت.

فرودگاه تحت کنترل سوری‌ها در حمیمیم — جایی که دست‌کم پنج تن از مقاماتی که نیویورک تایمز در حال بررسی نقش‌شان است به آنجا رسیدند — به یک پایگاه نظامی روسیه متصل است.

در سال‌های گذشته، نیروهای نظامی روسیه نقش حیاتی در توانایی بشار اسد برای سرکوب شورش مسلحانه علیه حکومتش ایفا کردند. در مقابل، مسکو کنترل بنادر و پایگاه‌های استراتژیک در سواحل مدیترانه را در اختیار گرفت و به قراردادهای پرسود استخراج فسفات و منابع سوخت فسیلی دست یافت.


غیاث دلا، رهبری نیروهای مرتبط با تجارت دولتی کاپتاگون را بر عهده داشت و در سال ۲۰۲۵ به دلیل نقشش در خشونت‌های فرقه‌ای با تحریم‌های اتحادیه اروپا مواجه شد

اکنون روس‌ها در فرار خودِ اسد و بسیاری از مهره‌های اصلی رژیم او نیز نقشی به همان اندازه تعیین‌کننده ایفا کردند. شاهدان در پایگاه حمیمیم در ساعات اولیه‌ی بامداد، شبی پرآشوب را توصیف می‌کنند که در آن مقام‌های برکنارشده در حال فرار بودند.

به گفته‌ی دو شاهد، افرادی با چمدان‌هایی پر از پول نقد و طلا به سوی پایگاه روسی می‌رفتند. آنان گفتند که لباس‌های نظامی سوریه در همه‌جا پراکنده شده بود.

سه مقام پیشین رژیم نقل کرده‌اند که برخی از این مقام‌ها شتابان به دیدار یکدیگر رفتند و با افسران روسی گفتگو کردند تا ترتیب انتقالشان به مسکو را در روزها و ساعت‌های بعد بدهند.

در همین حال، بسیاری از اعضای خانواده‌ی چهره‌های رژیم ترجیح دادند با خودرو به خانه‌های ساحلی خود در نزدیکی پایگاه بروند.

غارت گاوصندوق‌ها، گریز از کمین‌ها

در دمشق، حدود سه‌هزار عضو سازمان اطلاعات کل همچنان در مجتمع امنیتی عظیمی در جنوب غرب پایتخت مستقر بودند، بی‌آن‌که بدانند نخبگان رژیم پیشاپیش گریخته‌اند. آنان به رهبری حسام لوکا — مقام امنیتی‌ای که مسئول بازداشت‌های گسترده و شکنجه‌ی سازمان‌یافته بود — در آماده‌باش کامل، مضطرب و نگران منتظر دستور بودند.

یکی از افسران ارشد زیرمجموعه‌ی لوکا او را چنین توصیف کرد: «او آن‌قدر مطیع و وابسته به بشار بود که حتی خاکستر‌دانی را هم بدون اجازه‌ی او از جایی به جای دیگر نمی‌برد.»

این افسر گفت که دستور یافته بودند خود را برای ضدحمله آماده کنند، اما آن دستور هرگز صادر نشد.

یکی از دوستان لوکا گفت که در طول شب بارها با او تماس گرفت تا از وضعیت باخبر شود و هر بار اطمینان یافت که «جای نگرانی نیست». اما حوالی ساعت دو بامداد، لوکا این بار با عجله پاسخ داد و گفت مشغول جمع‌کردن وسایلش برای فرار است.

یک ساعت بعد، افسرانش وارد دفتر او شدند و دیدند که لوکا بی‌هیچ کلامی رهایشان کرده است — و هنگام خروج، به حسابدار سازمان دستور داده بود تا گاوصندوق اصلی را باز کند. به گفته‌ی یکی از افسران حاضر، لوکا تمام پول داخل آن را برداشت؛ رقمی حدود یک‌میلیون و سیصد‌وشصت‌هزار دلار. سه مقام پیشین رژیم می‌گویند باور دارند که لوکا از آن زمان به روسیه گریخته، هرچند نیویورک تایمز هنوز نتوانسته این ادعا را تأیید کند.

در همان مجتمع امنیتی، کمال حسن — یکی دیگر از مقام‌های بلندپایه‌ی رژیم سابق — نیز دفتر خود را غارت کرد. بر اساس گفته‌ی یکی از دوستان او و یکی از مقام‌های ارشد پیشین که با معاونش در تماس بوده، او یک هارد درایو و همچنین پول داخل گاوصندوق دفتر اداری‌اش را با خود برد.

کمال حسن، رئیس اطلاعات نظامی، متهم است که بر بازداشت‌های گسترده، شکنجه و اعدام زندانیان نظارت داشته است.

اما فرار او به‌خوبی دیگران پیش نرفت. او هنگام خروج از خانه‌اش در یکی از محله‌های حومه‌ی دمشق که پیش‌تر «روستاهای اسد» نامیده می‌شد — منطقه‌ای که بسیاری از نخبگان رژیم در ویلاهای مجللش زندگی می‌کردند — در درگیری مسلحانه با شورشیان زخمی شد. به گفته‌ی دوست و مقام پیشین یادشده، او با پنهان شدن از خانه‌ای به خانه‌ی دیگر گریخت تا سرانجام خود را به سفارت روسیه رساند، که پناهش داد.

نیویورک تایمز از طریق یک واسطه با او تماس گرفت. واسطه تلفنی با حسن صحبت کرد، اما او حاضر نشد مکان خود را فاش کند یا مصاحبه‌ای انجام دهد. با این حال، روایت خود از فرار زیر آتش را بازگو کرد و گفت که در یکی از «نمایندگی‌های دیپلماتیک» پناه گرفته بود، پیش از آن‌که سوریه را ترک کند.


حسام لوقا، سمت چپ تصویر، یک مقام سابق سوری که در نظارت بر بازداشت‌های گسترده و شکنجه‌های سیستماتیک دست داشته است. او در اینجا به همراه دو نفر دیگر که نیویورک تایمز نیز در حال تحقیق در مورد آنهاست، دیده می‌شود: سهیل الحسن و علی ایوب، سوم و پنجم از چپ

یکی دیگر از مقاماتی که در سفارت روسیه پناه یافت، علی مملوک، رئیس پیشین شورای امنیت ملی بود — فردی که در طراحی و اجرای نظام بازداشت، شکنجه و ناپدیدسازی اجباری که پنج دهه حکومت اسد را تعریف می‌کرد، نقشی محوری داشت.

به گفته‌ی یکی از دوستان نزدیک او که گفته بود با وی در تماس بوده و نیز یکی از بستگانش، علی مملوک تنها حدود ساعت ۴ بامداد، با دریافت تماسی تلفنی، از فروپاشی رژیم باخبر شد. هنگامی که کوشید تا به دیگر مقام‌های دولتی در مسیر فرودگاه بپیوندد، کاروان خودروهایش در کمینی مورد حمله قرار گرفت.

هرچند معلوم نبود چه کسانی به او حمله کرده‌اند، منابع یادشده گفتند او دشمنان بسیاری داشت.

مملوک که سال‌ها ریاست دستگاه‌های اطلاعاتی را نه فقط برای بشار اسد بلکه برای پدر و پیشینیِ او، حافظ اسد، بر عهده داشت، به رازهای حکومت واقف بود.

یکی از دوستانش گفت: «او جعبه سیاه رژیم بود — نه فقط از دوران بشار، از زمان حافظ.»

بر اساس گفته‌ی سه فرد آشنا با ماجرا، مملوک توانست بی‌آن‌که آسیبی ببیند بگریزد و خود را به سفارت روسیه برساند.

به گفته‌ی همان منابع، مملوک و کمال‌الحسن در آن‌جا پناه گرفتند تا زمانی که مقام‌های روسی کاروانی حفاظت‌شده برای انتقال آنان به پایگاه حمیمیم ترتیب دادند. هر دو نفر در نهایت به روسیه رسیدند.

برخوردهای نزدیک

چند تن از مقام‌های پیشین رژیم گفتند برای کاهش مقاومت باقی‌مانده‌ی نیروهای رژیم، نوعی تفاهم نانوشته میان فرماندهان شورشی وجود داشت تا در برابر فرار وفاداران به اسد به سوی سواحل مدیترانه، چشم‌پوشی کنند — مناطقی که زادگاه اقلیت علوی به‌شمار می‌رود، همان فرقه‌ای که بشار اسد از آن برخاسته و بسیاری از نیروهای امنیتی رژیم از میان آنان جذب شده بودند.


کمال الحسن، سمت چپ تصویر، در کنفرانسی درباره سوریه در آستانه، قزاقستان در سال ۲۰۲۳. الحسن بر برخی از شاخه‌های اطلاعاتی که به خاطر شکنجه بازداشت‌شدگان بدنام هستند، نظارت داشت

اما بعید بود چنین ارفاقی شامل حال سرتیپ بازنشسته بسام حسن شود. در میان نزدیکان اسد، کمتر کسی به اندازه‌ی حسن ترس‌انگیز بود؛ او به فهرستی طولانی از جنایت‌ها متهم بود — از هماهنگی حملات شیمیایی رژیم گرفته تا ربودن روزنامه‌نگار آمریکایی، آستین تایس.

با این حال، حسن توانست بی‌آن‌که شناسایی شود بگریزد، هرچند ساعات نخستین فروپاشی رژیم را در خواب سپری کرده بود. بنا به روایت سه فرد مطلع، اندکی پیش از ساعت پنج صبح، یکی از فرماندهانش او را از خواب بیدار کرد.

بر اساس گفته‌ی دو تن از آشنایانش، حسن به‌سرعت کاروانی متشکل از سه خودرو ترتیب داد که همسر، فرزندان بزرگ‌سال و کیسه‌هایی پر از پول را حمل می‌کردند. یکی از نزدیکانش گفت او آن‌قدر از احتمال حمله نگران بود که خانواده‌اش را در خودروهای جداگانه سوار کرد تا در صورت هدف قرار گرفتن، همه با هم کشته نشوند.

وقتی کاروانشان به حوالی شهر حمص، حدود ۱۶۰ کیلومتری شمال دمشق، رسید، شورشیان خودرو نخست — یک شاسی‌بلند — را متوقف کردند و همسر و دختر حسن را بیرون کشیدند. آنان را واداشتند که همه‌ی وسایل، حتی کیف‌های دستی‌شان را، در خودرو جا بگذارند.


علی مملوک، وسط، مدیر سابق امنیت ملی سوریه است که به سازماندهی یک سیستم دستگیری‌های گسترده، شکنجه و ناپدید شدن متهم شده است

به گفته‌ی یکی از شاهدان، شورشیان که از غنیمت خود خرسند بودند، بی‌توجه به آن‌که آن دو زن در خودروی دوم سوار شدند، اجازه دادند حرکت کنند — بی‌آن‌که بدانند در آن خودرو یکی از بدنام‌ترین چهره‌های رژیم اسد نشسته است.

احتمال شناسایی او اندک بود. سال‌هاست تصاویر جعلی متعددی از بسام حسن در رسانه‌ها پخش شده و حتی دولت‌های آمریکا و بریتانیا در اسناد تحریم خود، نام و تاریخ تولد نادرستی برای او به کار برده‌اند. نیویورک تایمز یکی از معدود عکس‌های معتبر و تازه از حسن را به دست آورده و راستی‌آزمایی کرده است.

بر پایه‌ی مصاحبه‌ها با مقام‌هایی از رژیم اسد، لبنان و ایالات متحده، حسن پس از عبور از ایست بازرسی، با کمک مقام‌های ایرانی به لبنان و سپس به ایران گریخت.

به گفته‌ی نزدیکانش، او بعدتر در قالب توافقی برای ارائه‌ی اطلاعات به مقام‌های اطلاعاتی آمریکا به بیروت بازگشت و اوقات خود را با همسرش در کافه‌ها و رستوران‌های مجلل می‌گذراند. حسن وقتی با شماره‌ای لبنانی در واتس‌اپ تماس گرفته شد، از گفت‌وگو با خبرنگاران خودداری کرد.

واقعیتی تلخ

برای ده‌ها هزار سوری که قربانی رژیم اسد بوده‌اند، مسیر عدالت بی‌سرانجام به نظر می‌رسد.

این پرسش همچنان بی‌پاسخ مانده است که آیا دولت کنونی، به رهبری احمد شَرا، رهبر پیشین اسلام‌گرا، توان یا اراده‌ی پیگرد جدی مقام‌های رژیم اسد را دارد یا نه — چراکه چنین اقدامی می‌تواند برخی از اعضای خود دولت جدید را نیز در معرض اتهام قرار دهد.

با توجه به اختلاف‌های دیرینه‌ی قدرت‌های خارجی بر سر جنگ سوریه و سرنوشت دیکتاتور پیشین آن، امیدی به تشکیل دادگاهی بین‌المللی هم نمی‌رود.

برای کسانی که تلاش می‌کنند نگذارند جنایت‌های رژیم در گذر زمان به فراموشی سپرده شود، واقعیتی تلخ باقی است: مجریان اصلی حکومت اسد هنوز در رفاه زندگی می‌کنند و یک گام جلوتر از تعقیب‌کنندگان خود مانده‌اند.

یکی از دوستان نزدیک چند مقام بلندپایه‌ی پیشین رژیم گفت: «آدم‌های اسد در مسکو ویسکی می‌نوشند و ورق بازی می‌کنند، یا در ویلاهای امارات لم داده‌اند. آنها دیگر نامی از جایی به اسم سوریه به یاد ندارند.»


بسام حسن



نظر شما درباره این مقاله:









 

ايران امروز (نشريه خبری سياسی الکترونیک)
«ايران امروز» از انتشار مقالاتی كه به ديگر سايت‌ها و نشريات نيز ارسال می‌شوند معذور است.
استفاده از مطالب «ايران امروز» تنها با ذكر منبع و نام نويسنده يا مترجم مجاز است.
Iran Emrooz©1998-2025 | editor@iran-emrooz.net