سه شنبه ۲۰ خرداد ۱۴۰۴ - Tuesday 10 June 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sat, 07.06.2025, 21:30

معضل آشنای مذاکرات هسته‌ای ایران و آمریکا


جان لیمبرت / ترجمه منصور فرهنگ

دو آهنگ قدیمی به نوعی توصیف‌کننده‌ی جلسات اخیر بین مذاکره‌کنندگان آمریکایی و ایرانی هستند که به دنبال توافق جدیدی برای مهار برنامه‌ی هسته‌ای ایران در ازای کاهش تحریم‌های اقتصادی ایالات متحده هستند. برای ایرانی‌ها، این آهنگ «بالاخره یک جایی باید کوتاه آمد» (Something’s Gotta Give) است. برای طرف آمریکایی، «هر کاری شما می‌توانید انجام دهید، من بهتر از آن را انجام می‌دهم» (Anything You Can Do I Can Do Better) است.

در آهنگ اوّل برای جمهوری اسلامی یک ادّعای تجریدی و یک نیاز مبرم به‌هم آمیخته‌اند. ادّعای تجریدی ولی فقیه امتناع از مذاکره با آمریکا است. در چهل و شش سال گذشته، به‌جز در موارد ضروری، ایران دستور آیت‌الله خمینی را مراعات کرده است: «چرا با آمریکا معامله کنیم؟ گوسفند چگونه میتواند با گرگ معامله کند؟»

هم زمان، جمهوری اسلامی، تحت رهبری روحانیون و اقوام و وابستگان خود، برای ثبات و بقای نظام از تمکین به دستور دیگر خمینی کوتاهی نکرده‌اند: «برای مصلحت نظام حاکم می‌تواند نماز را هم در مواقع لازم تعطیل کند.»

پیروی از این اصل بوده که جمهوری اسلامی، علیرعم جنگ، انزوا، خصومت و تحریم‌های بین‌المللی و خشم و نارضایتی اکثريّت بزرگ مردم ایران (خصوصاٌ زنان) قادر به بقای خود باشد. بدین‌سان فقر و فساد مدیريّت کشوری ثروتمند با جمعیتی تحصیل کرده را با پول رایج بی‌ارزش، گذر نامه‌ای بی‌اعتبار، مشکلات معیشتی و کمبود گاز، برق و آب مواجه کرده. به بیان دیگر، رژیم حاکم برای حفظ قدرت، کاخ‌ها و امتیازاتش، دست به هر کاری زده است؛ از جمله آزار، ضرب و شتم، بازداشت و تیراندازی به زنان بی‌حجاب و کنترل ضد روشنگری نویسندگان، موسیقی‌دانان، فیلم‌سازان، فعالان سیاسی، حقوق‌دانان و گروگان گرفتن اتباع دوتابعیتی.

در عین حال هر وقت که ثبات و بقای رژیم به خطر می‌افتد صاحبان قدرت انعطاف ‌پذیرمی‌شوند. در دوره جنگ ایران وعراق (۱۳۷۷-۱۳۶۹) که صدّام حسین آغاز کرده بود خمینی برای بقا در جنگی مرگبار اجازه داد که ایران از طریق اسرائیل مورد تنفّرش سلاح آمریکایی بخرد. یک سال و نیم بعد از آغاز جنگ ارتش ایران نیروهای نظامی عراق را مجبور به عقب نشینی از خاک ایران کرد. کشورهای عربی خلیج فارس از ادامه جنگ نگران بودند و برای پایان دادن به آن یشنهاد کردند که چنانچه خمینی قطعنامه آتش‌بس سازمان ملل را بپذیرد حاظرند برای بازسازی ویرانی‌های جنگ بیست میلیارد دلار به ایران کمک کنند. خمینی این پیشهاد را رد کرد وشعار داد که هدف او تسخیر عراق و حمله به إسرائیل است. وقتی که ادامه جنگ ثبات رژیم را به خطر انداخت خمینی بدون هیچگونه دست‌آورد و تمکین به ادامه حاکميّت صدّام حسین، آتش‌بس را پذیرفت و تصمیم خود را به نوشیدن جام زهر تشبیه کرد.

در سال ۲۰۱۳، جانشین خمینی، علی خامنه‌ای، با وجود شعارهای سرسختانه مشابه، اجازه داد مقامات ایرانی ـــ به‌ویژه محمدجواد ظریف وزیر خارجه وقت و علی صالحی دانشمند هسته‌ای ـــ تماس‌های مستقیم و بی‌سابقه‌ای با همتایان آمریکایی خود داشته باشند، که در نهایت به «برنامه جامع اقدام مشترک» (برجام) انجامید. اکنون، در جستجوی راهی برای ترمیم اقتصاد نابودشده ایران و ائتلاف‌های گسسته‌اش، خامنه‌ای مجوز تماس‌های «غیرمستقیم» را صادر کرده که مقامات ایرانی و آمریکایی هر دو آن را «مثبت» و «سازنده» توصیف کرده‌اند، صفت‌هایی که به‌ندرت برای توصیف تعاملات ایران و آمریکا به کار می‌روند.

از طرف آمریکا، اولویت‌های دولت ترامپ روشن است: او از یک جنگ جدید دوری می‌کند و می‌خواهد به توافقی برسد که رئیس‌جمهور ـــ که خود را استاد معامله می‌داند ـــ بتواند آن را به‌عنوان پیروزی معرفی کند. مخالفت شدید ترامپ با برجام ربطی به محتوای توافق نداشت. چیزی که ترامپ و بسیاری از جمهوری‌خواهان کنگره را آزار می‌داد، این بود که این توافق دستاورد رئیس‌جمهور دموکرات، باراک اوباما، بود. برای ترامپ، توافق به‌طور پیش‌فرض مشکل‌دار بود، چون: «هر کاری که تو [اوباما] می‌کنی، من بهتر انجام می‌دهم.»

ممکن است دو طرف در نهایت به نسخه اصلاح‌شده‌ای از برجام برسند که در ازای کاهش تحریم‌ها، ظرفیت غنی‌سازی اورانیوم ایران و توانایی آن در ساخت سلاح هسته‌ای را محدود کند. کسانی که با چنین توافقی مخالف‌اند و می‌گویند باید غنی‌سازی کامل ایران یا برنامه موشکی آن متوقف شود، در واقع می‌گویند که آمریکا باید به جای توافق بر پایه بده‌ بستان، خواستار تسلیم ایران در برابر تهدید به جنگ و فشار حداکثری شود.

طنز ماجرا اینجاست که اگر ترامپ و مذاکره ‌کنندگانش به توافقی برسند که عملاً برجام ۲ محسوب می‌شود، بسیاری از همان کسانی که توافق ۲۰۱۵ را نقد می‌کردند، از رئیس‌جمهور به خاطر دستاوردش و تعهدش به صلح تمجید خواهند کرد. آن‌ها وفاداری خود را به آنچه ایرانیان «حزب باد» می‌نامند ـــ یعنی کسانی که با جهت باد سیاسی حرکت می‌کنند ـــ نشان خواهند داد تا دچار سرنوشت افرادی مانند جان بولتون مشاور امنیت ملی سابق ترامپ نشوند؛ کسی که با فشار برای درگیری مخرب با ایران رئیس خود را خشمگین کرد و اکنون به‌عنوان مفسر در برنامه‌های خبری تلویزیون مشغول است ـــ بدون محافظت رسمی در برابر تهدیدهای مرگ از سوی ایران.

البتّه هانطور که «یوگی برا» (Yogi Berra) توضیح داده است «مذاکرات پایان نخواهد داشت تا پایان یابد.» یکی از ویژه گی‌های روابط ایران و آمریکا این است که هر وقت احساس می‌شود که گفتگوی آنان در حال پیشرفت است فردی به نحوی اوضاع را به‌هم می‌ریزد. اظهارنظر ترامپ پیش از سفرش به خاورمیانه در ماه مه درباره‌ی تغییر نام «خلیج فارس» تاریخی به «خلیج عربی» ـــ که نامی جعلی است و از سوی ایرانیان با هر گرایش سیاسی رد شده است ـــ به نظر می‌رسید که ممکن است کل روند مذاکرات را به خطر بیندازد.

فهرست اشتباهات آمریکا و بی‌توجهی‌ها و غرورهای گوناگونش نسبت به ایران طولانی است. (همان‌گونه که فهرست حملات و اقدامات تحریک‌آمیز ایران علیه آمریکایی‌ها و متحدانشان نیز چنین است): حمایت سیا از کودتای ۱۳۳۲ علیه نخست‌وزیر ملی‌گرای وقت محمد مصدق؛ پافشاری بر مصونیت قضایی مستشاران نظامی آمریکایی در ایران در سال ۱۳۴۳؛ اعزام رئیس پیشین سیا به‌عنوان سفیر به تهران در سال ۱۳۵۲؛ پذیرش شاه مخلوع برای درمان پزشکی در آمریکا در سال ۱۳۵۸ (که پیامدهای ناخوشایندی برای نویسنده و ۵۱ آمریکایی دیگر داشت)؛ فروش تسلیحات به یک «جناح میانه‌رو» خیالی در جمهوری اسلامی در سال ۱۳۶۴ در جریان ماجرای ایران-کنترا و سرانجام متهم کردن ایران به بمباران شیمیایی کردها توسط صدام حسین در سال ۱۳۶۷.

اگر مذاکرات به نتیجه نرسد احتمال دارد که آمریکا وارد جنگی دیگر در خاورمیانه شود که پیامدهای پیش‌بینی‌نشده و فاجعه‌باری برای آمریکایی‌ها و ایرانی‌ها خواهد داشت. در بهترین حالت، دو طرف همان کاری را ادامه خواهند داد که در چهل‌وشش سال گذشته انجام داده‌اند: فریاد زدن و توهین به یکدیگر. آمریکا تحریم‌های بیشتری وضع خواهد کرد و به رقبا و دشمنان ایران اسلحه خواهد داد، و ایران نیز راه‌هایی برای آزار دادن آمریکا و دوستانش خواهد یافت.

آیا این سیاست‌ها تاکنون به نفع هیچ‌ یک از طرفین بوده‌است؟ به‌وضوح نه ـــ اما به نظر می‌رسد که این موضوع اهمیتی ندارد. این سیاست‌ها باعث شده‌اند که تندروها در هر دو سو احساس حقانیت کنند و یکی از قواعد آهنین روابط ایران و آمریکا را دنبال کنند: «بهتر است سرت را به دیوار بکوبی تا اینکه از دری باز عبور کنی.»

شاید بد نباشد به آنچه رئیس‌جمهور اوباما در سال ۲۰۰۹ هنگام دریافت جایزه صلح نوبل گفت، توجه کنیم:

«می‌دانم که تعامل با رژیم‌های سرکوبگر، آن پاکیِ رضایت‌بخشِ خشم و اعتراض را ندارد. اما این را هم می‌دانم که تحریم بدون  دیپلماسی – محکومیت بدون گفت‌وگو – تنها می‌تواند وضعیت نابسامان و فلج‌کننده موجود را ادامه دهد.»


* جان لیمبرت (John Limbert)، دیپلمات بازنشسته وزارت خارجه آمریکا، رمان‌نویس و استاد دانشگاه است. او از آخرین دیپلمات‌های آمریکایی بود که در ایران خدمت کرد و ۱۴ ماه را در اسارت اشغال‌کنندگان سفارت آمریکا در تهران گذراند.



نظر شما درباره این مقاله:









 

ايران امروز (نشريه خبری سياسی الکترونیک)
«ايران امروز» از انتشار مقالاتی كه به ديگر سايت‌ها و نشريات نيز ارسال می‌شوند معذور است.
استفاده از مطالب «ايران امروز» تنها با ذكر منبع و نام نويسنده يا مترجم مجاز است.
Iran Emrooz©1998-2025 | editor@iran-emrooz.net