جمعه ۱۶ خرداد ۱۴۰۴ - Friday 6 June 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Wed, 04.06.2025, 9:15

مژده بده، مژده بده، یار پسندید مرا


داریوش مجلسی

این قطعه شعر، از هوشنگ ابتهاج را چند سال پیش جوانی که تقاضای پناهندگیش در هلند مورد قبول قرار گرفته بود از طریق من برای اداره مهاجرت هلند ارسال نمود. نظر به کش‌وقوس‌هائی که بین ایران و آمریکا در جریان است، بی‌مناسبت ندیدم این شعر را تیتر مقاله خود قرار دهم.

سران جمهوری اسلامی، بر خلاف تفاوت بزرگی که بین ژست جسورنمائی کاذب در خیابان و رفتار آرام در سر میز مذاکره از خود نشان می‌دهند، ولی در صورت دست‌یابی به یک توافق با آمریکا، که اتفاقا امکان وقوعش هر روز چهره جدی‌تری به خود می‌گیرد، تعجب نکنید چنانچه پشت در‌های بسته، به سبک درویشان، به رقص و سماع برخیزند و این شعر مولانا را بخوانند. این رقص و سماع در آن آینده احتمالی، و سر به زیری و آرامش کنونی هیئت ایرانی، هنگام گفت‌وگوها در مسقط، نشان از تضاد بزرگی دارد با آنچه که مذاکره‌کنندگان ایرانی و حتی رهبر، در رسانه‌ها برای گوش مخاطبان ایرانی ابراز می‌دارند.

زمانی که ترامپ به‌طور علنی در جلوی دوربین رسانه‌ها، زبان گویای ملت ما شد و به‌طور فهرست‌وار دردها، کمبود‌ها، ناتوانی‌ها و ناکامی‌های رژیم ایران، در برآوردن خواسته‌ها و نیاز‌های جامعه‌مان را بیان داشت، پزشکیان با لحنی بسیار دور از شان گفت: ما از شما نمی‌‌ترسیم!! حالا کاش عکس‌العمل احمقانه به همین‌جا ختم می‌شد، یکی از زنان عضو کابینه‌اش، ترامپ را “مگس” خواند. عراقچی هم غنی‌سازی را خواسته مردم ایران نامید، همان مردمی که هیچگاه حتی پشیزی برای خواسته‌هایشان ارزش قایل نبودند. حیف که هنگام مذاکرات پشت درهای بسته، نه میکروفن و نه دوربینی وجود دارد تا افکار عمومی ببینند و بشنوند، آن که گفت ما نمی‌‌ترسیم و آن دیگری که حاضر نبود بر خلاف خواسته مردم!! از غنی‌سازی عدول کند، هر دو (بر خلاف شعار‌های قبلی‌شان) مجبور به قبول خواسته‌های دیکته شده آمریکا گردیده‌اند.

تصور نکنید هیئت ایرانی را به خاطر عدول از شعار‌هایشان برای دستیابی به یک تفاهم، مورد سرزنش یا تمسخر قرار می‌دهم، نه چنین نیست، چون تحریم‌ها جز توسعه فقر، گرسنگی و ورشکستگی برای طبقه پائین، متوسط و شرکت‌ها، از یک سو و سوءاستفاده‌های کلان از سوی دیگر، نتایج دیگری برای جامعه ما نداشته. من مانند کسانی که در همین صفحه “ایران امروز، تحریم‌ها را به عنوان نوعی ابزار برای شعله‌ور شدن خشم مردم و نهایتا “انقلاب بی‌نوایان” می‌پنداشتند، نمی‌‌اندیشم، چون “انقلاب بی‌نوایان” به خاطر نان و آب است نه دموکراسی.

حالا باید بیدار و هوشیار بود تا چنانچه مژده “پسندیدن یار” به گوش‌مان رسید و حتی پیش از آن، به‌طور حتم خواستار گنجاندن تضمین‌های لازم برای جلوگیری از سوء استفاده‌های مالی و پر شدن جیب غارتگران درون رژیم، در متن قرارداد گردیم. جنس رژیم اسلامی از آن نوع می‌باشد که چنانچه “ماشه‌ای” در کار نباشد نمی‌‌توان به نوشته‌ها و گفته‌هایش اعتماد نمود. طبق اطلاعیه آژانس بین‌المللی انرژی اتمی، حتی در این ماه‌های اخیر که ایران مشغول مذاکره درباره کنترل فعالیت‌های اتمی ایران می‌باشد، ایران اقدام به بالا بردن ظرفیت غنی‌سازی نموده.

ایران نمی‌‌تواند از یکسو به دلبری در برابر “یار” خارج کشوری باشد و از سوی دیگر، بی‌اعتنا به خواسته‌ها و نیاز‌های به حق “یار” داخل کشور، یعنی مردم این سرزمین باشد. نا آرامی داخلی محال است بدون تا ثیر بر روابط بین‌المللی باشد. قرائت فهرست‌وار، نیازهای براورده نشده مردم ایران از سوی ترامپ در عین حال حامل این پیام غیر مستقیم خطاب به رژیم بود که: “تو با وجود این همه کمبود، نیاز و نارضایتی، چنانچه از گزینه “ماشه” استفاده کنیم مردمت هم به ما خواهند پیوست”.

در رابطه با رفتار دونالد ترامپ در برابر جمهوری اسلامی، دو نکته به چشم می‌خورد که می‌توان غیر متعارف نامید و ترامپ در موارد دیگر چنین رفتاری را از خود نشان نداده. نکته اول، این که ترامپ در مذاکرات خصوصی با فرستادگان ایران، اینطور که به بیرون درز پیدا کرده، تقریبا دوستانه و با رعایت پروتکل‌ها و رسوم دیپلوماتیک صحبت می‌کند ولی در بیرون، کاملا متفاوت و حتی با چاشنی تهدید سخن می‌گوید. نکته دوم، در جلسه‌ای که با حضور سران عرب داشت اشاره به کمبودها و عقب افتادگی ایران از کشورهای عرب نمود. نوع صحبت او و اطلاعات دقیقی که از کمبود‌های وسیع، مانند محیط زیست، راه‌ها و جاده‌ها و معیشت و نارضایتی مردم ایران، برشمرد نمی‌‌تواند نتیجه تحقیقات خود او باشد. یا مشاور ایرانی او بیژن کیان و یا عرب‌هائی که با او صحبت کرده‌اند این اطلاعات را به او داده‌اند.

رژیم نمی‌‌تواند دچار این خطای فراموش ناشدنی گردد و جو مساعدی که بعد از توافق احتمالی با آمریکا حاصل می‌شود را به نوعی چک سفید برای ادامه سرکوب و فساد تعبیر کند. سرزمین‌مان در آتش فقر، خفقان و اعتصاب‌هایی که در حال وسیع تر شدن است می‌سوزد. می‌گویند در درون رژیم انسان‌هایی نیز وجود دارند که متاثر و هراسان از عواقب شدت نیاز‌ها و کمبود‌ها می‌باشند ولی جرات ابراز آنرا ندارند.

شور و غلیان جامعه مدنی که مبارزه موفق بر علیه حجاب اجباری و توسعه اعتصاب کامیونداران به سایر قشرها، از نتایج آن است و حتی رفتن پشت میز مذاکره با آمریکا، با هدف دستیابی به یک توافق را هم می‌توان مرتبط با بیدار شدن احساسات خفته جامعه مدنی دانست.

آن وجدان‌های بیداری که، حتی به صورت قلیل، در درون رژیم وجود دارند باید قادر به فهم این واقعیت باشند که رژیم در موضع دفاعی قرار گرفته. اعدام‌ها و سرکوب‌ها هم بسان آن بومرانگ معروف که هرطور پرتابش کنی باز هم جلوی پایت به زمین می‌افتد رژیم را کاملا مستاصل و ناتوان و در عین حال منفور و مغضوب جامعه نموده.

بیانیه پایانی نشست “جبهه اصلاح‌طلب” که در “ایران امروز” هم انتشار یافت، تصویری از جامعه مورد خواست و هدف آنها نشان داد که هیچ سنخیت یا تشابهی با حکومت سرکوب و اختناق حاکمان کنونی سرزمین‌مان نداشت. چنانچه رژیم حاکم در کشورمان قادر به درک نیاز جامعه و در عین حال درک شرایط مناسب برای تغییر را نداشته باشد روزی به اجبار و تحت شرایط خطرناک‌تری از مسند حکومت به زباله‌دانی معروف تاریخ پرتاب خواهد شد.

داریوش مجلسی، ژوئن ۲۰۲۵



نظر شما درباره این مقاله:









 

ايران امروز (نشريه خبری سياسی الکترونیک)
«ايران امروز» از انتشار مقالاتی كه به ديگر سايت‌ها و نشريات نيز ارسال می‌شوند معذور است.
استفاده از مطالب «ايران امروز» تنها با ذكر منبع و نام نويسنده يا مترجم مجاز است.
Iran Emrooz©1998-2025 | editor@iran-emrooz.net