يكشنبه ۱۱ خرداد ۱۴۰۴ - Sunday 1 June 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Thu, 29.05.2025, 11:06

شکنجه و کیک عسلی در بدنام‌ترین زندان ایران


رابین رایت

نیویورکر / ۲۶ مه ۲۰۲۵

* کتاب «باشگاه نانوایان زندان اوین» که بخشی از آن خاطرات، بخشی افشاگری و بخشی کتاب آشپزی است، زندگی پنهان زنان مخالف در جمهوری اسلامی را آشکار می‌کند.

بازداشتگاه اوین در تهران، از بدنام‌ترین زندان‌های جهان است. این زندان توسط محمدرضا پهلوی، آخرین شاه ایران، برای نگهداری حدود سیصد زندانی سیاسی، از جمله برخی از آیت‌الله‌هایی که علیه سلطنت مبارزه می‌کردند، ساخته شد. پس از انقلاب ۱۳۵۷، حکومت دینی ایران این محوطه مخوف را که شامل چوبه‌های دار و یک محوطه اعدام است، گسترش داد. اکنون پانزده هزار نفر در آن نگهداری می‌شوند.

در طول سفرهای خبری به ایران، گاهی اوقات در همان نزدیکی، در هتل هیلتون سابق ـــ که به هتل استقلال یا استقلال تغییر نام داده بود ـــ در محله‌ای مرفه و سرسبز در دامنه کوه‌های البرز اقامت می‌کردم. رانندگی در کنار اوین مرا عصبی می‌کرد. من دوستانی داشتم، از جمله آمریکایی‌ها، که در آنجا زندانی بودند، معمولاً در بند ۲۰۹. این بند محل نگهداری زندانیان سیاسی بود که اغلب به اتهامات واهی مانند «افساد فی الارض» و «محاربه با خدا» یا جرایم نامشخصی مانند تبلیغ علیه نظام اسلامی بازداشت می‌شدند.

سلول‌های انفرادی بدون تخت یا توالت وجود دارد. در سراسر زندان، بندها مملو از تخت‌های دو یا سه طبقه است که دیوار به دیوار هم قرار گرفته‌اند. حتی زمزمه کردن هم می‌تواند مجازات داشته باشد. بند ۲۰۹ محل نگهداری زندانیانی بوده است که به عنوان مهره‌های سیاست خارجی سادیستی ایران مورد استفاده قرار گرفته‌اند. روزنامه‌نگاران، دیپلمات‌ها، دانشگاهیان، بازرگانان و فعالان محیط زیست در معاملات نامتوازن برای سلاح و پول معامله شده‌اند.

سپیده قلیان، فعال سی ساله، در کتاب جدید غیرمعمول و تکان‌دهنده‌ای با عنوان «باشگاه نانوایان زندان اوین: زنده ماندن در بدنام‌ترین زندان‌های ایران در ۱۶ دستور غذا»، به جزئیات ناامیدی از زندگی در زندان‌های ایران می‌پردازد و به دیگر زندانیان زن ادای احترام می‌کند.

قلیان که زمانی به خاطر موهای آبی‌اش شناخته می‌شد، از سال ۲۰۱۸ سه بار زندانی شده است. بار اول، او به دلیل فعالیت به عنوان یک مبلغ آماتور برای کارگرانی که در اعتراض به دستمزدهای پرداخت نشده در یک کارخانه نیشکر اعتصاب کرده بودند، دستگیر شد. او مجبور شد در تلویزیون ایران به جرایم علیه دولت اعتراف کند، که شامل ارتباط با ترکیبی بعید از دولت اول ترامپ و گروه‌های کمونیستی بود. قلیان پس از آزادی با قرار وثیقه، جزئیات ضرب و شتم‌ها، بازجویی‌های شبانه‌روزی، تمسخرهای جنسی و تهدید به مرگ سخن گفت. او دوباره دستگیر شد و بیش از چهار سال را در اوین گذراند.

در سال ۲۰۲۳، قلیان با شادی از اوین بیرون آمد، حجابش را برداشت، موهای موج‌دارش را نمایان کرد و با فریاد رهبر ایران را محکوم کرد. او فریاد زد: «خامنه‌ای ضحاک، می‌کشیمت زیر خاک!».

ویدئویی از این اعتراض به سرعت پخش شد. او ظرف بیست و چهار ساعت به اوین بازگردانده شد. او اکنون بیش از شش سال است که در آنجاست و به یکی از مشهورترین فعالان و زندانیان سیاسی در ایران تبدیل شده است.  طبق گزارش مرکز حقوق بشر ایران در نیویورک، ایران در حال حاضر بیش از هر کشور دیگری نویسندگان زن را زندانی کرده است. در این گزارش آمده است: «شاعران و نویسندگان مجرم نیستند ـــ آن‌ها حافظه اخلاقی یک ملت‌اند. وقتی دولتی نویسندگان و شاعرانش را هدف قرار می‌دهد، علیه فرهنگ خود جنگ به راه می‌اندازد و عمق ناامنی خود را آشکار می‌کند.»

«باشگاه نانوایان زندان اوین» بخشی خاطرات، بخشی افشاگری و بخشی کتاب آشپزی است. فصل‌ها شامل روایت‌های دلخراش از زندگی گذشته دیگر زندانیان زن و شکنجه‌های جسمی و روانی آنها در زندان، از جمله آزمایش‌های اجباری واژینال، است. زندانیان بر اساس سرعت قدم‌ها و بوهای زندانبانان، خود را برای این مواجهه‌ها آماده می‌کنند. داستان‌های آنها با استراحت‌های کوتاه آمیخته شده است: آنها برای یکدیگر شیرینی می‌پزند. قلیان می‌نویسد: «ممکن است بپرسید مگر زندان... زندان نیست؟ چطور ممکن است آنجا شیرینی درست کنی؟» «اما اگر پختن نان و شیرینی بخش جدایی‌ناپذیری از وجود شما باشد، می‌توانید این کار را در هر زمان، هر مکان و ـــ بله ـــ در هر نوع زندانی انجام دهید.»

در سال ۲۰۲۴، نازنین زاغری-راتکلیف، یک زن ایرانی-بریتانیایی که برای بنیاد تامسون رویترز کار می‌کرد و به مدت شش سال در اوین زندانی بود، گفت که زندان‌ها تمایلی به دادن حقوق اولیه به زنان ندارند، اما «ما مصمم بودیم که برای آنها بجنگیم.» او ادامه داد: «ما برای همه چیز جنگیدیم، از متقاعد کردن آنها برای دادن ملاقات هفتگی مادر و نوزاد گرفته تا جمع‌آوری پول برای خرید فر برای بند تا بتوانیم نان خودمان را که با داروهای آرام‌بخش آغشته نشده بود، بپزیم. قدرت ما در برابر آنها گاهی اوقات خودمان را هم به اندازه آنها شگفت‌زده می‌کرد.» (زاغری-راتکلیف، که در زمان دستگیری یک کودک خردسال داشت، در ایام نوروز، سال نوی ایرانی، برای دیدار با والدینش به ایران رفته بود.)

قلیان از مبارزات خودش ـــ به همراه نیلوفر بیانی، زیست‌شناس حیات وحش که به جرم جاسوسی به ده سال زندان محکوم شد ـــ برای تهیه ظروف پخت و پز می‌گوید. او می‌نویسد: «آنها آشکارا قرار نبود ما را آزاد کنند، بنابراین حداقل می‌خواستیم یک قالب تارت از آنها  بگیریم.»

سیستم زندان‌های ایران، مانند بسیاری از کشورهای دیگر، فاسد است. زندانیان ثروتمند یا مشهور توانسته‌اند با سوءاستفاده از سیستم، وسایلی مانند تلویزیون، مبلمان و حتی به‌اصطلاح «همسران موقت» برای روابط جنسی به زندان بیاورند. زندانیان اغلب پس از آزادی، کالاهای خود را پشت درها می‌گذارند. قلیان موفق شد یک آشپزخانه کوچک برای صرف غذا راه‌اندازی کند.

در میان روایت‌های غم‌انگیزش، او دستور پخت شانزده غذای لذیذ، از جمله کیک ترس‌لچس[نوعی کیک عسلی]، شیرینی خامه‌ای، اسکون و پای لیمو-مرنگ را ارائه می‌دهد. او اغلب روش‌های عجیب و غریبی را ـــ برای کسانی که آزاد هستند ـــ برای خوردن آنها پیشنهاد می‌کند. دستور پخت پای سیب او به مریم اکبری منفرد، مادر سه فرزند که سه برادر و یک خواهرش در قتل عام حدود پنج هزار زندانی سیاسی در سال ۱۹۸۸ اعدام شدند، تقدیم شده است. او در سال ۲۰۰۹ به دلیل تماس با یک گروه مخالف ایرانی به اتهام «محاربه با خدا» زندانی شد. هفت سال بعد، در حالی که هنوز در زندان بود، نامه‌ای سرگشاده منتشر کرد و خواستار عدالت برای خواهر و برادرانش شد.

در پایان دستور پخت، قلیان توصیه می‌کند که آهنگی اجرا شود. «سرتان را با موسیقی هماهنگ کنید» و کلمات را با لب‌خوانی ادا کنید. وقتی پای آماده شد، «کمی بیشتر برقصید. اگر همراه دارید، با هم بچرخید و سپس با یک فنجان چای استراحت کنید. اگر هیچ رقصی بلد نیستید، چند ویدیو را به صورت آنلاین تماشا کنید. نیازی به حرفه‌ای بودن نیست. سرتان را تکان دهید، شادی کنید.»

متن کتاب توسط دوستان ناشناس، تکه تکه از اوین بیرون کشیده شد. این قطعات به مازیار بهاری، مستندساز ایرانی-کانادایی که خودش در جریان اعتراضات جنبش سبز به مدت صد و هجده روز در اوین بازداشت بود، تحویل داده شد. (جان استوارت اولین کارگردانی خود را با فیلمبرداری از روایت دلخراش بهاری از زندان، با عنوان «گلاب»، به خاطر بوی زندانبانش، انجام داد.)

بهاری اکنون مدیر وب‌سایت خبری «ایران‌وایر» در لندن است. بهاری در مقدمه می‌نویسد: «به دلایل امنیتی، نمی‌توانم دقیقاً به شما بگویم که فصل‌های مختلف این کتاب را چگونه دریافت کردم.» «تنها چیزی که باید بدانید این است که چندین نفر و چندین تماس تلفنی با افراد مختلف، از جمله سپیده، طول کشید تا فصل‌های جداگانه را از طریق متن یا عکس که تکه‌های کاغذ را نشان می‌داد، دریافت کنند.»

تیم بهاری در ایران‌وایر این تکه‌ها را تایپ کرد و سپس باید راهی برای کنار هم قرار دادن آن‌ها پیدا می‌کرد. بهاری ماه گذشته به من گفت که نسخه انگلیسی داستان‌های قلیان را «بسیار قابل تحمل‌تر» از نسخه اصلی فارسی کرده است. به عنوان مثال، کلمه «رسوایی» یا «تهمت»، در انگلیسی به معنای «رسوایی» یا «رسوایی» است. اما در فارسی، به ویژه در خوزستان، استان زادگاه سپیده، این کلمه به معنای رفتار غیراخلاقی است که می‌تواند منجر به قتل‌های ناموسی زنان توسط خانواده‌هایشان شود. بهاری گفت: «هزاران زن به دلیل رسوایی توسط پدران و برادرانشان به قتل رسیده‌اند.»

یکی از خطوط داستانی کتاب مربوط به یک زندانی جوان بی‌نام و نشان است که توسط «یک دسته قاتل کارت‌دار» دستگیر و در یک سلول زندان یخ‌زده بدون پنجره و آب انداخته شده است. به او پتوهای بدبو و پر از ساس داده بودند. او که از حالت تهوع شدید رنج می‌برد، در ابتدا فکر می‌کرد که به کووید یا مسمومیت غذایی مبتلا شده است. سرانجام متوجه می‌شود که باردار است ـــ او برای اولین و تنها بار، کمی قبل از دستگیری‌اش، رابطه جنسی داشته است.

قلیان می‌نویسد: «او هرگز واقعاً نمی‌دانست رابطه جنسی چیست. او هرگز واقعاً نمی‌دانست بارداری چیست. هیچ‌کس چیزی به او یاد نداده بود.» در طول بازجویی، به او دستور داده می‌شود چیزهایی بنویسد، اما همه چیز را روی کاغذها بالا می‌آورد. او بعداً در خیال خود سه نامه می‌نویسد: به معشوقش، به یک زندانی زن که به دلیل کشتن متجاوزش به دار آویخته شده بود، و به فرزند متولد نشده‌اش که او را ماهی «حلوا» می‌نامد. (حلوا یک شیرینی ایرانی است.) او نامه را به فرزندش اینگونه امضا می‌کند: «مادرت، که آنقدر تو را دوست داشت که تو را به دنیا نیاورد.»

این زن ماجرا را برای خواهرش، که توانست در اوین با او ملاقات کند، توضیح داد. خواهرش سپس شیاف‌هایی برای سقط جنین خانگی در درز شلواری که به زندان فرستاد، مخفی کرد. یک شب، وقتی هم‌سلولی‌هایش خواب بودند، او شیاف‌ها را امتحان کرد. درد ناشی از آن طاقت‌فرسا بود، مانند خود داستان.  قلیان تعریف می‌کند: «بالاخره، جنینی به اندازه کف دست از رحمش بیرون می‌پرد.» زن جوان جیغ می‌کشد. او سعی می‌کند آن را در فاضلاب بریزد، اما مجبور می‌شود با برس توالت له کند.

بهاری توضیح داد که در اینجا نیز ترجمه انگلیسی نمی‌تواند بار معنایی تاریخی و فرهنگی فارسی را به تصویر بکشد. در فارسی، کلمه «له کردن» به طور گسترده توسط حکومت دینی به عنوان تهدید یا ابزاری برای سرکوب استفاده می‌شود، بنابراین «کل تاریخ تحقیر و سرکوب در خانه، مدرسه و توسط رژیم را منتقل می‌کند». زن جوان متعاقباً غرق در تصاویر جنین ـــ و ماهی ـــ می‌شود. قلیان می‌پرسد: «با زنی که سرد، ناامید و در حال خونریزی پس از سقط جنین خانگی است، چه می‌کنید؟ کاچی. پودینگ کاچی بهترین درمانی است که می‌شناسم.» و سپس دستور پخت را ارائه می‌دهد.

سپیده قلیان همچنین درباره زندانیان سرشناس، مانند نرگس محمدی، فعال حقوق زنان که به اتهام «تبلیغ علیه نظام» محکوم شده بود، می‌نویسد. محمدی در سال ۱۴۰۲ برنده جایزه صلح نوبل شد، اما نتوانست شخصاً آن را دریافت کند، زیرا هنوز در اوین زندانی بود. قلیان داستان او را با دستور پخت پای کدو تنبل همراه کرده است. (محمدی دومین ایرانی برنده جایزه صلح نوبل بود. اولین نفر شیرین عبادی، وکیل حقوق بشر، بود که در سال ۱۳۸۲ این جایزه را دریافت کرد.)

قلیان به‌صورت غیرمستقیم و گاه مبهم می‌نویسد. گاهی تشخیص اینکه داستان‌های خاص به هم‌بندی‌هایش، که هویتشان را مخفی نگه می‌دارد، مربوط است یا به خودش، دشوار است. مازیار بهاری توضیح داد: «وقتی او از یک تجربه صحبت می‌کند، خواننده باید بداند که ممکن است تجربه خودش یا شخص دیگری باشد. به‌عنوان یک مرد که کار ویرایش را انجام می‌دادم، می‌خواستم از او بپرسم، اما این کار بی‌فایده بود. او این موضوع را مهم نمی‌داند. این تجربه زنان در نظام زندان ایران است. ممکن است نرگس باشد که برنده جایزه نوبل شده، یا کسی که مورد آزار جنسی قرار گرفته است. همه آن‌ها تجربیات مشابهی داشته‌اند. این نبوغ کتاب است.»

با این حال، ساختار تکه‌تکه کتاب می‌تواند خواندن را گیج‌کننده کند، به‌ویژه وقتی سعی دارید شخصیت‌ها را دنبال کنید یا اطلاعات اولیه درباره جرایم ادعایی آن‌ها و نظام قضایی ایران را درک کنید.

مارس گذشته، در روز جهانی زن، مرکز حقوق بشر در ایران بیانیه‌ای منتشر کرد و قوانین سختگیرانه جمهوری اسلامی را که آپارتاید جنسیتی را اعمال می‌کند، محکوم کرد. دختران در ایران از سن نه سالگی، سن بلوغ تعیین شده، می‌توانند از نظر کیفری مسئول شناخته شوند، در حالی که پسران تا سن پانزده سالگی خردسال محسوب می‌شوند. بهار قندهاری، مدیر ارتباطات این مرکز، گفت: «سرکوب علیه زنان در ایران فقط تبعیض نیست ـــ بلکه یک سیستم سلطه نهادینه شده و عمدی است که با هدف تحمیل انقیاد زنان برای حفظ قدرت دولت طراحی شده است.» با این حال، زنان ایران شجاعت خود را نشان داده‌اند. جنبش سال ۲۰۲۲، تحت عنوان «زنان، زندگی، آزادی»، اولین بار در تاریخ مدرن بود که دختران و زنان رهبری یک ضدانقلاب را بر عهده داشتند.

دستور پخت قلیان برای مادلین، داستان مرضیه امیری، روزنامه‌نگار، را که به اتهام «تبانی علیه امنیت ملی» به دلیل پوشش اعتصابات کارگری در مقابل مجلس به ده سال و نیم زندان در اوین و صد و چهل و هشت ضربه شلاق محکوم شد، همراهی می‌کند. قلیان می‌نویسد: «شب قبل آن را بپزید، در جیب خود بگذارید، در پیاده‌رو قدم بزنید، حجاب خود را کج بگذارید تا کمی باد در موهایتان احساس کنید و در حالی که رپ برای شما پخش می‌شود، از مادلین گاز بزنید.» «به نام مرضیه امیری، یک حرکت کوچک فمینیستی انجام دهید.»

قلیان از یک خانواده قبیله‌ای در جنوب غربی اهواز است، جایی که برای اولین بار زندانی شد. او می‌نویسد: «روزی که مردم ما پیروز شوند، من در خیابان‌های اهواز برای شما کیک می‌پزم.» او خطاب به هموطنان ایرانی‌اش می‌افزاید: «آن روز خیلی دور نیست. امیدوارم بتوانیم با هم آن را محقق کنیم.»


نظر خوانندگان:


■ سپیده قلیان سرشار است از عشق به زندگی و استعدادی بی‌نظیر. وجودش افتخار ایرانی بودن مرا ده چندان می‌کند.
سلامت باشید، پیروز.




نظر شما درباره این مقاله:









 

ايران امروز (نشريه خبری سياسی الکترونیک)
«ايران امروز» از انتشار مقالاتی كه به ديگر سايت‌ها و نشريات نيز ارسال می‌شوند معذور است.
استفاده از مطالب «ايران امروز» تنها با ذكر منبع و نام نويسنده يا مترجم مجاز است.
Iran Emrooz©1998-2025 | editor@iran-emrooz.net