شنبه ۱۲ آبان ۱۴۰۳ - Saturday 2 November 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Mon, 21.10.2024, 11:23

ما از صفر شروع کرده‌ایم


داریوش مجلسی

ما هر بار از صفر شروع کرده‌ایم و پس از مدتی دوباره به همان صفر، یا حتی زیر صفر، بازگشته‌ایم. از زمان امیرکبیر و قائم‌مقام فراهانی که آغازگر روشنگری در ایران بودند، به‌ویژه به همت امیرکبیر، و پس از قتل او در باغ فین کاشان و شروع نهضت مشروطه، همین‌طور بطور مستمر تا همین امشب تا  که این مقاله را می‌نویسم، همواره درگیر مبارزه، کودتا، انقلاب، قتل و اعدام بوده‌ایم. مایه تأسف است که در برخی دوره‌ها نیز پیشرفت‌های چشمگیری داشتیم، اما هر بار با یک کودتا یا انقلاب، همه دستاوردها را نابود کرده و از صفر شروع کرده‌ایم. این چرخه باعث شده است که از “سرزمین مادر” ما، تنها پیکری نحیف باقی بماند؛ پیکری که سراسر آن زخم، عفونت و از کار افتادگی است و نیاز به ترمیم و درمان دارد.

شاید بد نباشد به گذشته برگردیم؛ به زمانی که ناصرالدین شاه ترور شد و نهضت مشروطه آغاز گردید.

همان‌طور که می‌دانیم، ستارخان، باقرخان، یفرم‌خان ارمنی و سردار اسعد بختیاری، تهران را بدون کوچکترین خون‌ریزی فتح کردند. ولی در کنار این فتح بدون کوچکترین خونریزی، چیزی هم به نام جامعه ایران وجود داشت با درصد بالائی از بی‌سوادی، فقر، مبتلا به امراض گوناگون و وجود یک شکاف بزرگ طبقاتی بین طبقه‌ای پائین‌تر از طبقه متوسط که بسیار وسیع هم بود و یک قشر کوچک مرفه. طبقه متوسط وجود نداشت. درصد کوچکی از جامعه می‌فهمیدند مشروطه چیست. بخشی از قانون اساسی را هم از بلژیک اقتباس نمودند، از کشوری که کوچک‌ترین شباهتی با جامعه ایران نداشت. به جرات می‌توان گفت که تنه، یعنی بخش بزرگی از جامعه، دست نخورده باقی ماند.

رضا شاه بانی پیشرفت و ترقی جامعه شد ولی باز هم توده مردم که از این پیشرفت بهره مند گردیدند سهمی در ایجاد آن نداشتند، این پیشرفت از بالا به آنها هدیه شد، و البته در آن زمان این در خاور میانه و شاید هم آسیا منحصر به ایران نبود. چنانچه رضا شاه تبعید نمی‌شد این احتمال قوی وجود می‌داشت که مدتی بعد از پیشرفت‌های مادی به تدریج نوبت به پیشرفت‌های معنوی و مدنی هم می‌رسید.

بعد از جنگ جهانی و تبعید رضا شاه، با این که اقدامات و پیشرفت‌های زمان رضاشاه بی‌ثمر نبود و ادامه داشت ولی در عین حال نیز بخشی از تغییرات زمان او حذف و یا دوباره مانند زمان پیش از رضا شاه شد، مانند حجاب و ورود مجدد روحانیون به صحنه‌های اجتماعی، فرهنگی و گاه سیاسی.

سال‌ها طول کشید تا محمد رضاشاه، با کمک تعدادی شخصیت‌های روشنفکر و دانشمند، توانست به عنوان یک شاه جوان تبدیل به پادشاهی گردد که حکومت می‌کرد. باید منصفانه اذعان کنم که دستاورد های شاه قلیل نبود ولی از بالا به پائین دیکته می‌شد. تصمیمات، تصمیمات شاه بود نه مردم. یادمان هست که شاه حدود دو سه سال پیش از انقلاب هر دو هفته، یا ماهی یک بار جلسات مصاحبه مطبوعاتی تشکیل می‌داد که از رادیو هم پخش می‌شد. از جو آن جلسات می‌شد احساس کرد که شاه تغییراتی در اداره کشور را مد نظر داشت. رسیدیم به زمانی که شاه صدای پای انقلاب را شنید. از همین جا مجددا سقوط آهسته به سوی “صفر” شروع شد.

دکتر محسن رنانی و زیدآبادی معتقدند اینجا موقعیت بسیار مناسبی بود که امکان صحبت با شاه وجود داشت شاه هم آمادگی صحبت را دارا بود. دقیقا همین جا آن بزنگاه حساس تاریخ بود که می‌توانستیم حرکتی را که مجددا از صفر شروع کرده بودیم بسوی درجات بالای صفر ادامه دهیم. شوربختانه این یک درس تاریخ است، ملت‌هائی که دموکراسی را تجربه نکرده‌اند در بزنگاه‌های حساس، تصمیمات نادرست می‌گیرند. که شامل حال ما هم شد. به قول بختیار “انقلاب خطای باصره ملت ایران بود”.

حالا اگر تا این دوره چندین بار از صفر شروع کردیم و تا نیمه‌های راه، مسیر صعود را پیمودیم، با وقوع انقلاب دچار توقف و حتی عقب گرد شدیم. خشونت، خونریزی، انتقام‌گیری، تصویه‌حساب و حضور روحانیت واپس‌گرا در راس حکومت باعث شد دستاوردهای ابتدائی به سوی جامعه مدنی تخریب و قربانی هوس‌های انقلابیون گردد. فعالیت‌های فرهنگی به جز در زمان خاتمی به کل تعطیل گردید. جامعه به جان آمده از فقر و استبداد قیام‌ها و شورش‌هائی را آغاز کرد ولی طبق خصلت رژیم‌های برآمده از یک انقلاب، اینجا هم همه به وسیله رژیم انقلابی سرکوب شدند. می‌توان ادعا کرد که جامعه ما، بخصوص در دوران احمدی‌نژاد، رئیسی و در حال حاضر حتی به زیر صفر سقوط کرده است.

آنچه که جامعه به زیر صفر رسیده ما را از دوران‌های به صفر سقوط کرده گذشته متمایز کرده، این‌بار علاوه بر فقر و استبداد با پدیده خطر جنگ هم روبرو هستیم مضافا به این که تمامیت ارضی ما هم (جزایر خلیج فارس) با یک خطر جدی روبروست.

جامعه امروز ما یک جامعه چند قطبی ست. بخشی در خارج کشور راه حل را در جنگ و ورود یک کشور بیگانه به مثابه یک نیروی نجات‌بخش می‌بینند. بخشی دیگر راه حل را در انقلاب یا سرنگونی تصور می‌کنند. به عنوان مثال، شاهزاده رضا پهلوی در پیام‌شان، به انگلیسی و ترجمه فارسی، مژده!! دادند که یک نیروی قوی از خارج و داخل کشور، رژیم را سرنگون می‌کند و مطمئن باشید خلائی هم بوجود نخواهد آمد. متعاقبا خبر رسید که شاهزاده با جنگ و حمله به ایران مخالفت کرده‌اند. بسیار پسندیده. پس با این حساب جای خوشوقتی ست که نیروی سرنگون کننده از خارج، اسرائیل یا کشور خارجی دیگری نخواهد بود ولی باز این معما حل نشده باقی خواهد ماند که این کدام نیروی فراقدرتمندی می‌باشد که هم در داخل و هم از خارج، قادر است رژیم را سرنگون کند بدون این که خلائی ایجاد شود.

از سوی دیگر “همگرایی جمهوریخواهان” سه شعار اصلی را برای خود انتخاب کرده. یکی از این سه شعار “انقلاب” است. یعنی با این حساب هم شاهزاده و هم این بخش از جمهوریخواهان، راه حل و تغییر را در سرنگونی و انقلاب می‌بینند بدون اینکه یک آلترناتیو سازمان داده شده (نه فرضی) آماده جانشینی این رژیم باشد، آن هم به قول شاهزاده “بدون ایجاد خلاء”. ولی، خوشبختانه، هر دو نیز مخالف جنگ می‌باشند.

امید من به جامعه در حال رشد و بلوغ مدنی داخل کشورمان می‌باشد تا برخلاف جنگ‌طلبان و انقلاب‌خواهان، با همکاری طیف وسیع اصلاح‌طلبان (که متاسفانه این روزها بیشتر نقش تماشاچی را بازی می‌کنند) قادر به ایجاد نهضت وسیع ضد جنگ گردند. اجازه ندهیم ایران بی‌صاحب باشد در جائی که در صحنه بین‌المللی، کشور ما در بدترین شرایط سال‌های اخیر به سر می‌برد.

وفاق ملی!! منجر به این شد که اتحادیه اروپا، معاون وزارت دفاع آقای پزشکیان را تحریم کرد. این در حالیست که یکی از برنامه‌های رئیس جمهور، صلح و تفاهم و کوشش در تجدید برجام برای سر و سامان دادن به اقتصاد ویران کشور بود و نطق ایشان در نیویورک هم، جهت‌گیری در همین مسیر بود.

مقصر غرب نیست، مقصر عوامل پشت پرده در درون رژیم می‌باشند که پزشکیان به ناچار در نطق خود، هم باید رعایت سلیقه و نظر آنها را بکند و هم، در عین حال، موفق به جلب نظر مساعد غرب گردد. در حقیقت ترکیبی که هرگز موفق نخواهد بود. این ترکیبی که آقای پزشکیان آنرا “وفاق” می‌نامد منجر به این شده که تمام تصمیمات خوش‌طنینی که آماده اجرا بود، هم در صحنه ملی و هم بین‌المللی، مواجه با عکس العمل از سوی “دولت سایه” گردید که ناقض تصمیمات دولت و بی‌اثر گذاشتن آنها شد.

نتیجه چنین “وفاقی” تحریم معاون وزیر کابینه‌اش، و اقدام بی‌سابقه غرب در حمایت از تصاحب سه جزیره از سوی اعراب شد. سقوط ما در صحنه بین‌المللی ما را در کنار روسیه و کره شمالی قرار داده.

کشورمان در شرایط خطرناکی قرار گرفته که نیاز به اقدام و عکس‌العمل مشترک از سوی تمام اقشار جامعه‌مان دارد در مخالفت با جنگ و اعتراض به تجزیه بخشی از سرزمین‌مان. آقای پهلوی و هوادارانشان، مشروطه‌خواهان، جمهوریخواهان، اصلاح‌طلبان و حتی اصولگرایانی که دغدغه وطن دارند.

چه بهتر که قدم اول تا دیر نشده از سوی اصلاح‌طلبان در داخل کشور برداشته شود.

خطرناک‌ترین اقدام در این شرایط حساس، گرایش به سرنگونی و انقلاب می‌باشد چون نیروهای اهریمنی و مخرب در جنگ و انقلاب آزاد می‌شوند همانطور که در عراق و لیبی و زمان انقلاب ۵۷ دیدیم. به قول شاهنامه “دریغ است ایران که ویران شود”.

به امید پایان دور باطل “از صفر شروع کردن‌ها”.

داریوش مجلسی - اکتبر ۲۰۲۴


نظر خوانندگان:


■ جناب مجلسی عزیز، من به توصیه شما به دکتر پزشکیان رای دادم و پشیمان هم نیستم اما به نظرم پزشکیان نیز قدرت و اراده اصلاحات ندارد به هزار و یک دلیل که می‌دانید و می‌دانیم! انقلاب و فروپاشی، فرجامش نابودی این ملک و ملت است، گرچه به نظر می‌رسد: ما دیر یا زود، گرفتار انقلاب وخشونت و فروپاشی خواهیم شد...
ارادتمند: محمد علی فردین


■ دعوت به وفاق ملی, هشدار به قطبی شدن, و هشدار به خطر فروپاشی اجتماعی پسندیده است. جدال “نه به جنگ” و “آری به جنگ” این اواخر در بیشتر مواقع بی مورد و گمراه کننده است. این تمایل به قطبی شدن ریشه در عقب افتادگی جامعه و مردم ما دارد که همواره فانوس و ذره بین بدست بدنبال “قهرمان” و “ضد قهرمان” خود میگردیم.
۱- واقعیت کنونی این است که سقوط حزب الله لبنان میتواند بتنهایی رژیم را تا مرز شکست داخلی و از دست دادن اکثریت حامیان خود بکشاند , بویژه اگر سقوط حزب الله بطور کامل و در وجه سیاسی و بدست مردم لبنان و انتخابات آنها تکمیل شود. موضوعیت بحث باید چگونگی برخورد با تبعات وقایع باشد نه “شد یا نشد” آن.
۲- مجموعه اصلاح طلبان بخش مهمی از نیروهای ملی را شامل میشوند. در شرایط خطرناک و بحرانی وجود آنها اگر بدرستی حرکت کنند, گذار مسالمت آمیز (یا کم هزینه) از حلقه قدرت کنونی را ممکن میکند. از اینرو ضرورت دارد که بلیط مشترک با خامنه ای و سران بد نام رژیم نخرند و حتی الامکان حسابشان را از حاکمیت جدا نگه دارند.
۳- نشانه ها و اخبار جسته گریخته از داخل حاکی از آن است که افراد و جریان های “تازه” بریده شده از رژیم و آنها که هنوز بطور علنی جدا نشده اند در تکاپوی حرکت بعدی هستند. تمایل به شاهزاده رضا پهلوی در میان آنها اگر نگوییم عمده ولی زیاد است. گرایشات کاربردی این شاخه از جنبش به کودتا یا چیزی شبیه آن بیشتر نزدیک است. برای من قضاوت چنین حرکاتی مشکل است زیرا که پشت پرده های بسیاری در آن نقش دارند.
با احترام، پیروز.


■ پیروز گرامی، من هم از اخبار جسته گریخته‌ای که اشاره کردید بی‌خبر نیستم، و اینرا بی‌ارتباط به گفته اخیر شاهزاده نمی‌بینم. ایشان خیلی مطمئن ادعا نمود که سرنگونی خلاء به همراه نخواهد داشت. ادعای بزرگیست که باور به آن مشکل است، ولی اگر بخواهیم با مقداری خوشبینی به آن نگاه کنیم این اولین بار است که مدعیان سرنگونی به همکاری وسیع به نیروهائی از درون رژیم اشاره می‌کنند (البته نه اشاره علنی). من هم معتقدم هر نوع تغییربدون همکاری از بخش‌هائی از درون رژیم ممکن نخواهد بود. ولی اگر ایشان با چنین قدرتی چنین ادعائی دارد پس حتما از سوی بخش‌هائی از پاسداران، ارتش یا نیروهای سرکوب اطمینان‌هائی به ایشان داده شده وگرنه ادعا را نمی توان جدی گرفت.
با احترام، مجلسی


■ آقای فردین گرامی، دوست عزیز من اگر دوباره رای بدهم باز به همین پزشکیانی که چندرغاز اختیاری هم ندارد رای خواهم داد چون در این قحط الرجال حاکم بر اپوزیسیون، آلترناتیو بعدی امثال جلیلی، محسن رضائی و حتی میر باقری خواهند بود. حدثتان درباره فروپاشی زیاد هم بی‌پایه نیست لطفا به جوابم به جناب پیروز رجوع کنید.
با عرض ارادت. مجلسی




نظر شما درباره این مقاله:









 

ايران امروز (نشريه خبری سياسی الکترونیک)
«ايران امروز» از انتشار مقالاتی كه به ديگر سايت‌ها و نشريات نيز ارسال می‌شوند معذور است.
استفاده از مطالب «ايران امروز» تنها با ذكر منبع و نام نويسنده يا مترجم مجاز است.
Iran Emrooz©1998-2024