سه شنبه ۱ آبان ۱۴۰۳ - Tuesday 22 October 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Mon, 21.10.2024, 11:23

ما از صفر شروع کرده‌ایم


داریوش مجلسی

ما هر بار از صفر شروع کرده‌ایم و پس از مدتی دوباره به همان صفر، یا حتی زیر صفر، بازگشته‌ایم. از زمان امیرکبیر و قائم‌مقام فراهانی که آغازگر روشنگری در ایران بودند، به‌ویژه به همت امیرکبیر، و پس از قتل او در باغ فین کاشان و شروع نهضت مشروطه، همین‌طور بطور مستمر تا همین امشب تا  که این مقاله را می‌نویسم، همواره درگیر مبارزه، کودتا، انقلاب، قتل و اعدام بوده‌ایم. مایه تأسف است که در برخی دوره‌ها نیز پیشرفت‌های چشمگیری داشتیم، اما هر بار با یک کودتا یا انقلاب، همه دستاوردها را نابود کرده و از صفر شروع کرده‌ایم. این چرخه باعث شده است که از “سرزمین مادر” ما، تنها پیکری نحیف باقی بماند؛ پیکری که سراسر آن زخم، عفونت و از کار افتادگی است و نیاز به ترمیم و درمان دارد.

شاید بد نباشد به گذشته برگردیم؛ به زمانی که ناصرالدین شاه ترور شد و نهضت مشروطه آغاز گردید.

همان‌طور که می‌دانیم، ستارخان، باقرخان، یفرم‌خان ارمنی و سردار اسعد بختیاری، تهران را بدون کوچکترین خون‌ریزی فتح کردند. ولی در کنار این فتح بدون کوچکترین خونریزی، چیزی هم به نام جامعه ایران وجود داشت با درصد بالائی از بی‌سوادی، فقر، مبتلا به امراض گوناگون و وجود یک شکاف بزرگ طبقاتی بین طبقه‌ای پائین‌تر از طبقه متوسط که بسیار وسیع هم بود و یک قشر کوچک مرفه. طبقه متوسط وجود نداشت. درصد کوچکی از جامعه می‌فهمیدند مشروطه چیست. بخشی از قانون اساسی را هم از بلژیک اقتباس نمودند، از کشوری که کوچک‌ترین شباهتی با جامعه ایران نداشت. به جرات می‌توان گفت که تنه، یعنی بخش بزرگی از جامعه، دست نخورده باقی ماند.

رضا شاه بانی پیشرفت و ترقی جامعه شد ولی باز هم توده مردم که از این پیشرفت بهره مند گردیدند سهمی در ایجاد آن نداشتند، این پیشرفت از بالا به آنها هدیه شد، و البته در آن زمان این در خاور میانه و شاید هم آسیا منحصر به ایران نبود. چنانچه رضا شاه تبعید نمی‌شد این احتمال قوی وجود می‌داشت که مدتی بعد از پیشرفت‌های مادی به تدریج نوبت به پیشرفت‌های معنوی و مدنی هم می‌رسید.

بعد از جنگ جهانی و تبعید رضا شاه، با این که اقدامات و پیشرفت‌های زمان رضاشاه بی‌ثمر نبود و ادامه داشت ولی در عین حال نیز بخشی از تغییرات زمان او حذف و یا دوباره مانند زمان پیش از رضا شاه شد، مانند حجاب و ورود مجدد روحانیون به صحنه‌های اجتماعی، فرهنگی و گاه سیاسی.

سال‌ها طول کشید تا محمد رضاشاه، با کمک تعدادی شخصیت‌های روشنفکر و دانشمند، توانست به عنوان یک شاه جوان تبدیل به پادشاهی گردد که حکومت می‌کرد. باید منصفانه اذعان کنم که دستاورد های شاه قلیل نبود ولی از بالا به پائین دیکته می‌شد. تصمیمات، تصمیمات شاه بود نه مردم. یادمان هست که شاه حدود دو سه سال پیش از انقلاب هر دو هفته، یا ماهی یک بار جلسات مصاحبه مطبوعاتی تشکیل می‌داد که از رادیو هم پخش می‌شد. از جو آن جلسات می‌شد احساس کرد که شاه تغییراتی در اداره کشور را مد نظر داشت. رسیدیم به زمانی که شاه صدای پای انقلاب را شنید. از همین جا مجددا سقوط آهسته به سوی “صفر” شروع شد.

دکتر محسن رنانی و زیدآبادی معتقدند اینجا موقعیت بسیار مناسبی بود که امکان صحبت با شاه وجود داشت شاه هم آمادگی صحبت را دارا بود. دقیقا همین جا آن بزنگاه حساس تاریخ بود که می‌توانستیم حرکتی را که مجددا از صفر شروع کرده بودیم بسوی درجات بالای صفر ادامه دهیم. شوربختانه این یک درس تاریخ است، ملت‌هائی که دموکراسی را تجربه نکرده‌اند در بزنگاه‌های حساس، تصمیمات نادرست می‌گیرند. که شامل حال ما هم شد. به قول بختیار “انقلاب خطای باصره ملت ایران بود”.

حالا اگر تا این دوره چندین بار از صفر شروع کردیم و تا نیمه‌های راه، مسیر صعود را پیمودیم، با وقوع انقلاب دچار توقف و حتی عقب گرد شدیم. خشونت، خونریزی، انتقام‌گیری، تصویه‌حساب و حضور روحانیت واپس‌گرا در راس حکومت باعث شد دستاوردهای ابتدائی به سوی جامعه مدنی تخریب و قربانی هوس‌های انقلابیون گردد. فعالیت‌های فرهنگی به جز در زمان خاتمی به کل تعطیل گردید. جامعه به جان آمده از فقر و استبداد قیام‌ها و شورش‌هائی را آغاز کرد ولی طبق خصلت رژیم‌های برآمده از یک انقلاب، اینجا هم همه به وسیله رژیم انقلابی سرکوب شدند. می‌توان ادعا کرد که جامعه ما، بخصوص در دوران احمدی‌نژاد، رئیسی و در حال حاضر حتی به زیر صفر سقوط کرده است.

آنچه که جامعه به زیر صفر رسیده ما را از دوران‌های به صفر سقوط کرده گذشته متمایز کرده، این‌بار علاوه بر فقر و استبداد با پدیده خطر جنگ هم روبرو هستیم مضافا به این که تمامیت ارضی ما هم (جزایر خلیج فارس) با یک خطر جدی روبروست.

جامعه امروز ما یک جامعه چند قطبی ست. بخشی در خارج کشور راه حل را در جنگ و ورود یک کشور بیگانه به مثابه یک نیروی نجات‌بخش می‌بینند. بخشی دیگر راه حل را در انقلاب یا سرنگونی تصور می‌کنند. به عنوان مثال، شاهزاده رضا پهلوی در پیام‌شان، به انگلیسی و ترجمه فارسی، مژده!! دادند که یک نیروی قوی از خارج و داخل کشور، رژیم را سرنگون می‌کند و مطمئن باشید خلائی هم بوجود نخواهد آمد. متعاقبا خبر رسید که شاهزاده با جنگ و حمله به ایران مخالفت کرده‌اند. بسیار پسندیده. پس با این حساب جای خوشوقتی ست که نیروی سرنگون کننده از خارج، اسرائیل یا کشور خارجی دیگری نخواهد بود ولی باز این معما حل نشده باقی خواهد ماند که این کدام نیروی فراقدرتمندی می‌باشد که هم در داخل و هم از خارج، قادر است رژیم را سرنگون کند بدون این که خلائی ایجاد شود.

از سوی دیگر “همگرایی جمهوریخواهان” سه شعار اصلی را برای خود انتخاب کرده. یکی از این سه شعار “انقلاب” است. یعنی با این حساب هم شاهزاده و هم این بخش از جمهوریخواهان، راه حل و تغییر را در سرنگونی و انقلاب می‌بینند بدون اینکه یک آلترناتیو سازمان داده شده (نه فرضی) آماده جانشینی این رژیم باشد، آن هم به قول شاهزاده “بدون ایجاد خلاء”. ولی، خوشبختانه، هر دو نیز مخالف جنگ می‌باشند.

امید من به جامعه در حال رشد و بلوغ مدنی داخل کشورمان می‌باشد تا برخلاف جنگ‌طلبان و انقلاب‌خواهان، با همکاری طیف وسیع اصلاح‌طلبان (که متاسفانه این روزها بیشتر نقش تماشاچی را بازی می‌کنند) قادر به ایجاد نهضت وسیع ضد جنگ گردند. اجازه ندهیم ایران بی‌صاحب باشد در جائی که در صحنه بین‌المللی، کشور ما در بدترین شرایط سال‌های اخیر به سر می‌برد.

وفاق ملی!! منجر به این شد که اتحادیه اروپا، معاون وزارت دفاع آقای پزشکیان را تحریم کرد. این در حالیست که یکی از برنامه‌های رئیس جمهور، صلح و تفاهم و کوشش در تجدید برجام برای سر و سامان دادن به اقتصاد ویران کشور بود و نطق ایشان در نیویورک هم، جهت‌گیری در همین مسیر بود.

مقصر غرب نیست، مقصر عوامل پشت پرده در درون رژیم می‌باشند که پزشکیان به ناچار در نطق خود، هم باید رعایت سلیقه و نظر آنها را بکند و هم، در عین حال، موفق به جلب نظر مساعد غرب گردد. در حقیقت ترکیبی که هرگز موفق نخواهد بود. این ترکیبی که آقای پزشکیان آنرا “وفاق” می‌نامد منجر به این شده که تمام تصمیمات خوش‌طنینی که آماده اجرا بود، هم در صحنه ملی و هم بین‌المللی، مواجه با عکس العمل از سوی “دولت سایه” گردید که ناقض تصمیمات دولت و بی‌اثر گذاشتن آنها شد.

نتیجه چنین “وفاقی” تحریم معاون وزیر کابینه‌اش، و اقدام بی‌سابقه غرب در حمایت از تصاحب سه جزیره از سوی اعراب شد. سقوط ما در صحنه بین‌المللی ما را در کنار روسیه و کره شمالی قرار داده.

کشورمان در شرایط خطرناکی قرار گرفته که نیاز به اقدام و عکس‌العمل مشترک از سوی تمام اقشار جامعه‌مان دارد در مخالفت با جنگ و اعتراض به تجزیه بخشی از سرزمین‌مان. آقای پهلوی و هوادارانشان، مشروطه‌خواهان، جمهوریخواهان، اصلاح‌طلبان و حتی اصولگرایانی که دغدغه وطن دارند.

چه بهتر که قدم اول تا دیر نشده از سوی اصلاح‌طلبان در داخل کشور برداشته شود.

خطرناک‌ترین اقدام در این شرایط حساس، گرایش به سرنگونی و انقلاب می‌باشد چون نیروهای اهریمنی و مخرب در جنگ و انقلاب آزاد می‌شوند همانطور که در عراق و لیبی و زمان انقلاب ۵۷ دیدیم. به قول شاهنامه “دریغ است ایران که ویران شود”.

به امید پایان دور باطل “از صفر شروع کردن‌ها”.

داریوش مجلسی - اکتبر ۲۰۲۴


نظر خوانندگان:


■ جناب مجلسی عزیز، من به توصیه شما به دکتر پزشکیان رای دادم و پشیمان هم نیستم اما به نظرم پزشکیان نیز قدرت و اراده اصلاحات ندارد به هزار و یک دلیل که می‌دانید و می‌دانیم! انقلاب و فروپاشی، فرجامش نابودی این ملک و ملت است، گرچه به نظر می‌رسد: ما دیر یا زود، گرفتار انقلاب وخشونت و فروپاشی خواهیم شد...
ارادتمند: محمد علی فردین


■ دعوت به وفاق ملی, هشدار به قطبی شدن, و هشدار به خطر فروپاشی اجتماعی پسندیده است. جدال “نه به جنگ” و “آری به جنگ” این اواخر در بیشتر مواقع بی مورد و گمراه کننده است. این تمایل به قطبی شدن ریشه در عقب افتادگی جامعه و مردم ما دارد که همواره فانوس و ذره بین بدست بدنبال “قهرمان” و “ضد قهرمان” خود میگردیم.
۱- واقعیت کنونی این است که سقوط حزب الله لبنان میتواند بتنهایی رژیم را تا مرز شکست داخلی و از دست دادن اکثریت حامیان خود بکشاند , بویژه اگر سقوط حزب الله بطور کامل و در وجه سیاسی و بدست مردم لبنان و انتخابات آنها تکمیل شود. موضوعیت بحث باید چگونگی برخورد با تبعات وقایع باشد نه “شد یا نشد” آن.
۲- مجموعه اصلاح طلبان بخش مهمی از نیروهای ملی را شامل میشوند. در شرایط خطرناک و بحرانی وجود آنها اگر بدرستی حرکت کنند, گذار مسالمت آمیز (یا کم هزینه) از حلقه قدرت کنونی را ممکن میکند. از اینرو ضرورت دارد که بلیط مشترک با خامنه ای و سران بد نام رژیم نخرند و حتی الامکان حسابشان را از حاکمیت جدا نگه دارند.
۳- نشانه ها و اخبار جسته گریخته از داخل حاکی از آن است که افراد و جریان های “تازه” بریده شده از رژیم و آنها که هنوز بطور علنی جدا نشده اند در تکاپوی حرکت بعدی هستند. تمایل به شاهزاده رضا پهلوی در میان آنها اگر نگوییم عمده ولی زیاد است. گرایشات کاربردی این شاخه از جنبش به کودتا یا چیزی شبیه آن بیشتر نزدیک است. برای من قضاوت چنین حرکاتی مشکل است زیرا که پشت پرده های بسیاری در آن نقش دارند.
با احترام، پیروز.




نظر شما درباره این مقاله:








تحولات در ایران و منطقه: لزوم ابتکار و پرهیز از سراب
سه شنبه ۱ آبان ۱۴۰۳ - Tuesday 22 October 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sun, 20.10.2024, 12:30

تحولات در ایران و منطقه: لزوم ابتکار و پرهیز از سراب


هادی زمانی

http://www.hadizamani.com

متن سخنرانی ارائه شده در نشست مرکز ایرانی مطالعات سیاسی، پاریس ۱۹ اکتبر ۲۰۲۴

متاسفانه سیاست‌های نسنجیده جمهوری اسلامی (ج.ا.) بالاخره ایران را وارد یک درگیری مستقیم با اسرائیل کرده که می‌تواند به نتیاج ویرانگری بیانجامد. پیآمدهای اولیه این امر هم اکنون اقتصاد شدیدا بیمار ایران را تحت فشار فزاینده‌ای قرار داده است.

وضعیت اسف‌بار اقتصاد ایران و دلایل آن بر هیچ کس پوشیده نیست. درآمد سرانه ایران که در سال ۱۹۷۶ حدود ۴۰ در صد بیشتر از میانگین اقتصاد جهانی بود، اکنون حدودا نصف میانگین جهانی است[۱].  ۳۰ در صد جمعیت کشور به زیر خط فقر فرو غلتیده است. نظام بانکی، صندوق‌های بازنشستگی و بسیاری از موسسات اقتصادی کشور عملا ورشکسته‌اند. طی دو دهه گذشته سطح تشکیل سرمایه ثابت ناخالص حدودا نصف شده، به گونه‌ای که حتی پاسخگوی استهلاک سرمایه نیز نیست. سطح باروری سرمایه و نیروی کار بسیار پایین است. پول ملی ارزش خود را از دست داده. کشور دچار ناترازی‌های متعدد، از جمله ناترازی شدید انرژی است. فساد و ناکارآمدی کل سیستم را در بر گرفته و محیط زیست کشور نیز دچار خسارت‌های سنگین شده است.

این وضعیت ناشی از سیاست‌های داخلی و خارجی ج.ا. است. در عرصه داخلی، نظام حکمرانی ولایت فقیه و سیاست اسلامی سازی آمرانه با اضمحلال نهادهای مدرن و جایگزینی آنها با نهادهای پیشا مدرن موجب پیدایش یک اقتصاد مافیایی بحران زده، غیر پاسخگو، ناکارآمد و فاسد شده است. در عرصه خارجی، غرب ستیزی، اسرائیل ستیزی، مداخله در امور کشورهای منطقه از طریق نیروهای نیابتی و توسعه برنامه هسته‌ای، نه تنها موجب تحریم‌های گسترده علیه کشور و عدم دسترسی به بازارهای جهانی، به ویژه عدم دسترسی به فنآوری پیشرفته شده است، بلکه هزینه بسیار هنگفتی بر کشور نیز تحمیل کرده است. اکنون پیامد این سیاست‌ها از مرز بحران‌های اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی فراتر رفته و مستقیما امنیت و موجودیت کشور را در معرض خطر قرار داده است.

ما با حکومتی روبرو هستیم که مشروعیت خود را از دست داده، گرفتار مجموعه‌ای از ابر بحران‌های اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی،‌ سیاسی، از جمله بحران‌های جانشینی و ناکارآمدی است. در صحنه خارجی نیز، هر سه رکن سیاست خارجی آن به گل نشسته است. شبکه گروه‌های نیابتی ج.ا. به شدت تضعیف شده و دیگر نمی تواند نقشی را که برای آنها تعیین شده بود ایفا کند. در مورد تکیه استراتژیک به روسیه و چین، روشن است که این دو کشور دارای منافع استراتژیک بسیار مهمتری از حفظ ج.ا. هستند و نمی‌توانند انتظارات ج.ا. را تماما برآورده کنند. بعد سوم استراتژی ج.ا.، یعنی توسعه برنامه هسته‌ای نیز بیشتر برای امتیاز گیری از غرب مناسب است تا دست یابی به سلاح هسته‌ای. حرکت ج.ا. بسوی نظامی کردن برنامه هسته‌ای، بجای تامین امنیت، می‌تواند موجودیت حکومت ج.ا. را به خطر بیاندازد و موجب ویرانی زیر ساخت‌های کشور شود. 

در شرایط موجود، ج.ا. به لحاظ شرایط داخلی و خارجی در وضعیتی نیست تا با دادن امتیازهای کوچک بتواند از غرب امتیاز بزرگی برای رفع تحریم‌ها بگیرد تا به این وسیله بر بحران‌های داخلی خود غلبه کند. ج.ا. به مرحله‌ای از حیات خود نزدیک شده است که برای بقا ناچار به پذیرش تغییرات بنیادی در سیاست‌های خارجی و داخلی خود خواهد بود. شرایط موجود را دیگر نمی‌تواند با سرکوب و عقب نشینی‌های تاکتیکی مدیریت کند.

در این وضعیت، به دنبال تحولات اخیر در منطقه این تصور به وجود آمده است که حمله نظامی اسرائیل به ایران می‌تواند به قیام مردم، سرنگونی ج.ا. و استقرار یک حکومت سکولار و دموکراتیک بیانجامد. احتمال وقوع این رویداد را نمی‌توان منطقا رد کرد، اما این تصور واقع بینانه‌ای نیست و تکیه به آن می‌تواند مبارزه علیه استبداد دینی را از مسیر درست خارج و آن را تضعیف کند. با توجه به واقعیت‌های موجود، اقدام نظامی علیه ج.ا. صرفا از طریق بمب باران‌های هوایی خواهد بود و با توجه به ملاحظات آمریکا برای جلوگیری از گسترده شدن دامنه جنگ، به احتمال زیاد دامنه آن نیز نسبتا محدود خواهد بود.

البته با واکنش ج.ا. یک حمله محدود می‌تواند نهایتا به حمله گسترده به زیر ساخت‌ها و تاسیسات اقتصادی و حتی تاسیسات هسته‌ای بیانجامد. اما حمله هوایی، هر چقدر هم دامنه آن‌ گسترده باشد، به تنهایی نمی‌تواند حکومتی مانند ج.ا. را سرنگون کند. مگر آنکه سناریویی مانند حمله ۲۰۰۳ به عراق مد نظر باشد که با توجه به تجربه عراق و شرایط موجود، منطقا نه محتمل است و نه درست و قابل دفاع. حتی اگر حمله به زیر ساخت‌های ایران به قیام مردم بیانجامد، در نبود یک اپوزیسیون سازمان یافته و نیرومند، هیچ اطمینانی وجود ندارد که به امنیت، توسعه اقتصادی، توسعه سیاسی و دموکراسی برای ایران و امنیت و صلح برای کشورهای منطقه بیانجامد. چنین وضعیتی می‌تواند روند توسعه اقتصادی و سیاسی ایران را برای دهه‌ها به عقب بیاندازد. به جای تغییر رژیم، می‌تواند به بروز جنگ‌های داخلی و تجزیه کشور بیانجامد و ایران را برای همیشه تضعیف کند. احتمال قابل توجهی نیز وجود دارد که شعله‌های یک جنگ ویرانگر را در کل منطقه برافروزد. متاسفانه در سیاست، غیرمنطقی بودن یک سناریو تضمینی برای عدم وقوع آن نیست. لذا این خطر وجود دارد که ایران نهایتا گرفتار چنین سرنوشت شومی شود.

در واقع، ما در یک بن بست سیاسی قرار داریم. حکومت ج.ا. مشروعیت خود را از دست داده، دچار بحران‌های متعدد است و نمی‌تواند وضعیت موجود را ادامه دهد. از سوی دیگر، علیرغم نارضایتی شدید و گسترده، به دلیل سرکوب شدید، در شرایط موجود جامعه مدنی و نیروهای اپوزیسیون از توانایی لازم برای سرنگون کردن حکومت و کسب قدرت سیاسی برخوردار نیستند. در عرصه خارجی، غرب به شدت نگران ادامه برنامه هسته‌ای و نظامی ج.ا. و خواهان توقف بی‌درنگ آن‌ها است. اما از یک سو تلاش های آن برای تغییر رفتار رژیم به نتیجه لازم نرسیده و از سوی دیگر، اقدام نظامی علیه رژیم می‌تواند بسیار پرهزینه باشد و نهایتا به نتیجه مورد نظر منتهی نشود.

خروج از این بن بست مستلزم ابتکار عمل همه بازیگران این صحنه است، از نیروهای واقع بین درون حکومت گرفته تا نیروهای جامعه مدنی، اپوزیسیون و بازیگران خارجی.  در این فرایند یک رویکرد که می‌تواند به خروج از بن بست موجود با کمترین هزینه کمک کند رویکردی مانند گذار آفریقای جنوبی از رژیم آپارتاید است.  پیشبرد چنین رویکردی مستلزم وجود سه بازیگر نیرومند است. نخست، یک نیروی واقع بین در درون رژیم که ضرورت تغییر را بپذیرد و از توانایی انجام آن، از جمله کنترل جناح‌های تندروی رژیم برخوردار باشد. دوم، یک اپوزیسیون منسجم و سازمان یافته که دارای پایگاه اجتماعی و توانایی کنترل جناح‌های تندروی خود باشد و به یک پروژه سیاسی مناسب نیز مجهز باشد. سوم، یک نیروی هماهنگ در غرب که از آمادگی لازم برای اعمال فشارهای دیپلماتیک و اقتصادی  بر ج.ا. و پشتیبانی از مطالبات دموکراتیک مردم ایران برخوردار باشد.

پیشبرد این رویکرد در ایران، بسته به تحولات میدانی و توازن قوا می‌تواند اشکال مختلفی بگیرد که از پیش نمی‌توان آنها را دقیقا پیش بینی و تعیین کرد. اما اصول کار روشن و ظرفیت‌های بالقوه برای پیشبرد آن قابل مشاهده است. با تشدید بحران‌های اقتصادی و سیاسی ریزش نیروهای ج.ا. شدت گرفته و شکاف‌های عمیقی در درون دستگاه حکمرانی آن در حال شکل گیری است. ساختار جمعیتی، اجتماعی و فرهنگی جامعه به شدت دگرگون شده و ج.ا. پایگاه اجتماعی خود را از دست داده است. حکومت همزمان گرفتار بحران‌های اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، فرهنگی، مشروعیت، ناکارآمدی و جانشینی است. در چنین فضایی تشدید همزمان و هماهنگ فشارهای داخلی و خارجی می‌تواند موجبات گذار از استبداد دینی را فراهم آورد. تضعیف نیروهای نیابتی ج.ا. و هزینه فزاینده درگیری‌های فرسایشی، در شرایطی که کسری بودجه دولت تنها برای سال جاری بیش از ۸۵۰ هزار میلیارد تومان است، می تواند این فرایند را تسریع و تسهیل کند.   

چنانچه شرایط لازم برای تحقق یک راه کار مطلوب فراهم نشود، این احتمال نیز وجود دارد که تضعیف نیروهای نیابتی ج.ا. و حمله نظامی به ایران در نهایت به اهرمی در مذاکرات غرب با ج.ا. برای مهار برنامه هسته‌ای آن تبدیل شود، بدون آنکه توجه به سیاست‌های داخلی ج.ا. و نقض حقوق بشر هیچگونه نقشی در معادله مذاکرات ایفا کند. این رویکرد در بهترین شرایط تنها یک راه حل مقطعی خواهد بود که حل پایه‌ای مشکل را به آینده موکول می‌کند. سیاست خارجی و سیاست داخلی ج.ا. دو روی یک سکه هستند که دارای منشا مشترکی می‌باشند. چنانچه مهار برنامه هسته‌ای و تعدیل سیاست خارجی ج.ا. با تحولات پایه‌ای و ساختاری در عرصه سیاست داخلی و بهبود موازین حقوق بشر همراه نباشد، یک عقب نشینی تاکتیکی از سوی ج.ا. برای مدیریت بحران خواهد بود که در آینده‌ای نه چندان دور می‌تواند به مخاطرات بزرگتری بیانجامد.

با تشدید بحران‌های ج.ا. و برجسته شدن چالش‌های رویکرد نظامی وضعیتی می‌تواند شکل بگیرد که در آن حرکت بسوی شکلی از سناریوی گذار که به آن اشاره شد مطرح و تعیین کننده شود. فعال ساختن این ظرفیت نیازمند اراده و ابتکار عمل همه بازیگران صحنه برای پرهیز از رویکردهای پرهزینه و تسهیل رویکردی است که بتواند به گذار سامانمند ایران از استبداد دینی به یک نظم سکولار و دموکراتیک و صلح پایدار منطقه بیانجامد.

در پایان باید تاکید کنم که وضعیت موجود گرچه بسیار پر خطر است، اما می‌تواند به یک فرصت برای صلح و گذار به دموکراسی تبدیل شود.

——————————————-
[۱]  بنا بر آمار بانک جهانی، به قیمت ثابت دلار ۲۰۱۵.


نظر خوانندگان:


■ آقای دکتر زمانی عزیز. متن سخنرانی شما بسیار وزین و منطقی و کارشناسانه است. کاملأ با شما موافقم که وجود و تعامل سه بازیگر نیرومندی که مطرح کردید، برای عبور از بحران فعلی ضروری هستند. اما آنجا که اعمال فشارهای دیپلماتیک و اقتصادی غرب بر ج.ا. را مطرح کردید، باید دو عامل منفی و ناخواسته را نیز در نظر بگیریم: فشار اقتصادی غرب، عمدة مردم عادی را در تنگنای شدیدتری قرار می‌دهد و ثانیأ ج.ا. را بیشتر به سمت چین سوق می‌دهد. در این مورد احتیاج به تدقیق بیشتر سیاست‌ها و تبعات آنهاست.
موفق باشید. رضا قنبری


■ جناب آقای قنبری گرامی، از نظراتی که مطرح کرده‌اید سپاسگزارم. در مورد عامل فشارهای بین‌المللی دیپلماتیک و اقتصادی، همانطور که اشاره کرده‌اید می‌بایست به پیآمدهای منفی آنها نیز توجه داشت. در مورد آفریقای جنوبی، به دلایل متعدد، کاربرد این ابزارها آسان‌تر بود. برای مثال، در آفریقای جنوبی بخش خصوصی بسیار قوی بود و از توانایی لازم برخوردار بود که برای پایان دادن به زیان‌های ناشی از تحریم‌ها دولت آپارتاید را مجبور به تسلیم کند. در مورد ایران، پیچیدگی‌های بیشتری وجود دارد که می‌بایست به آنها توجه داشت. اما در تحلیل نهایی، به دلیل محدود بودن ابزارهای مناسب، نمی‌توان نقش فشارهای بین‌المللی دیپلماتیک و اقتصادی را نادیده گرفت و آنها را از معادله حذف کرد.
صمیمانه – هادی زمانی




نظر شما درباره این مقاله:








گفتمان‌سازی با روایت تراژیک از عاشورا
سه شنبه ۱ آبان ۱۴۰۳ - Tuesday 22 October 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sun, 20.10.2024, 12:07

گفتمان‌سازی با روایت تراژیک از عاشورا


احمد علوی

عنوان کامل مقاله: روایت تراژیک عاشورا به مثابه برساختن “گفتمان” و “حقیقت”

از هر رخداد تاریخی می‌توان اسطوره ساخت و روایتی نوین عرضه کرد. اسطوره سازی و روایت احساسی-تراژیک عاشورا به مثابه شرط برساختن نوعی “گفتمان” یکی از ابزارهای حاکمیت‌ ولایی در باز تولید “حقیقت‌” به شمار می‌آید. این “گفتمان” با برساختن روایتی خاص که بوسیله دستگاه‌های تبلیغاتی حکومت و منبریان و مداحان سرسپرده حاکمیت عرضه می‌شود، واقعه تاریخی کربلا- را برای توجیه سیاست‌ها و منافع حاکمیت به کار می‌گیرد. این گفتمان از آن جهت که با تصویرسازی احساسی‌تراژیک همراه است می‌تواند به سادگی با اقشار مذهبی رابطه بر قرار کند.

دوگانه‌سازی‌هایی همچون “حق-باطل”، “خیر-شر”، “ستمدیده- ستمکار” و “فداکاری- خودخواهی”، “سرسپردگی-سرکشی” جهان ساده‌ای را ترسیم می‌کند و به شکل نظام‌مند در توجیه سیاست‌های گوناگون - اعم از داخلی یا جهانی، فرهنگی یا امنیتی - حاکمیت به کار برده می‌شود. البته این اسطوره‌سازی تنها به روایت رخداد عاشورا منحصر نمی‌‌شود، بلکه می‌تواند شامل بسیاری از رخدادهای تاریخ اسلام است.

چنین رویکردی، به عنوان ابزاری برای استیلا بر بینش و نگرش برخی از اقشار مذهبی و در نتیجه از خودبیگانگی آنها به کار گرفته شود. چراکه روایتگری احساسی - تراژیک از عاشورا که توسط دستگاه تبلیغات حاکمیت ولایی برساخته می‌شود، به سیطره گفتمانی و برساختن “حقیقت” کاذب کمک نموده و به از خودبیگانگی(Alienation) مخاطبان منجر می‌شود. بدین ترتیب آنها از مواجهه انتقادی با واقعیت‌های روزمره ناتوان شده، و به اسارت گفتمان حاکم و “حقیقت” برساخته حاکمیت در می‌آیند.

نقش اسطوره‌ها در سیاست
جورج سورل(Georges Sorel) نظریه پرداز فرانسوی یکی از اولین پژوهشگرانی است که به‌طور جدی به بررسی نقش اسطوره‌ها در سیاست پرداخت. او در کتاب معروف خود “تأملاتی درباره خشونت” (Reflections on Violence) اسطوره را به‌عنوان ابزاری برای بسیج توده‌ها و ایجاد تغییرات اجتماعی و سیاسی معرفی می‌کند. این پژوهشگر، تاکید می‌کند که اسطوره‌ها و افسانه‌ها، به‌خصوص آن‌هایی که به‌صورت مذهبی یا انقلابی مطرح می‌شوند، ابزار بسیار قدرتمندی برای بسیج مردم و هدایت کنش‌های اجتماعی و سیاسی فراهم می‌کنند. از منظر سورل، قدرت اسطوره‌ها در این است که افراد را به شکلی مستقیم و احساسی و هیجانی به عمل وامی‌دارند، بدون اینکه لزوماً از حقیقت رخدادی خبر داده یا دارای اعتبار علمی باشند.

هنری تودور (Henry Tudor) نیز در کتاب خود با عنوان “اسطوره‌های سیاسی” (Political Myths) به تحلیل و بررسی نقش اسطوره‌ها در سیاست مدرن پرداخته است. او معتقد است که اسطوره‌های سیاسی روایت‌هایی هستند که به‌طور نمادین نظام‌های ارزشی و باورهای یک گروه یا جامعه معین را به نمایش می‌گذارند و به چیرگی بر و جهت‌دهی به کنش سیاسی کمک می‌کنند.

همچنین ارنست کاسیرر (Ernst Cassirer) پژوهشگر نئوکانتی آلمانی، در کتاب خود “اسطوره دولت” (The Myth of the State) به تحلیل نقش اسطوره‌ها در شکل‌دهی به دولت‌ها و نظام‌های سیاسی پرداخته است. او بر این باور است که اسطوره‌ها در دوران بحران‌های سیاسی و اجتماعی نقش تعیین‌کننده‌ای دارند و به مدیریت حکومت‌ها برای تقویت هویت سیاسی و اجتماعی و بقای آنها کمک می‌کنند. کاسیرر به ویژه بر نقش اسطوره‌ها در ایجاد دولت‌های توتالیتر در قرن بیستم برای گذار از بحران‌هایشان تاکید دارد.

رابطه اسطوره و مذهب
سورل در آثار خود به‌طور خاص بر نقش اسطوره‌های مذهبی نیز تاکید می‌کند. او معتقد است که بکارگیری اسطوره‌های مذهبی- به‌ویژه در جوامعی که دین نقش مهمی در تعریف هویت جمعی بازی می‌کند - می‌تواند نیروهای عظیم اجتماعی و سیاسی را آزاد نموده به حرکت درآورده و بسیج نماید. روایت تراژیک مانند عاشورا یا قتل امامان شیعی و حتی دیگر روایت‌های شیعی، می‌توانند به عنوان اسطوره‌هایی سیاسی عمل کرده و معتقدان را به زیر پرچم گفتمان معینی بسیج نموده و “حقیقت” را برای آنها بازتعریف نموده و آنها رابه سرسپردگی حاکمیت ولایی تشویق نماید. در چارچوب این اسطوره به مخاطبان آموزش داده می‌شود تا با الهام از سرسپردگی به امامان شیعه، نسبت به ولی فقیه زمان یعنی رهبر حکومت نیز وفاداری نشان دهند، اوامر او را اطاعت کنند و با جانفشانی سرسپردگی خود را به او ثابت نمایند. مخاطبین نیز در ازای این جانفشانی مستحق ثواب اخروی و انواع رانت‌های دنیوی اعم از رانت تحصیلی، شغلی و مالی می‌شوند.

برساختن اسطوره تراژیک از روایات عاشورایی برای سیطره اجتماعی و سیاسی
دستگاه تبلیغاتی حکومتی تلاش می‌کند تا عاشورا را نه فقط به عنوان یک رخداد تاریخی بلکه به عنوان یک الگوی رفتاری و سیاسی برای مخاطبان خود معرفی کند. تصاویر ارائه‌شده از عاشورا معمولاً حول محورهایی چون مظلومیت حسین ابن علی، قیام علیه ستم، سرسپردگی به امام زمانه و ضرورت ایستادگی در برابر مخالفان امام است. چنین تصویرسازی برای مهار هرگونه مخالفت داخلی و سرکوب اعتراضات مردمی استفاده می‌شود. حکومت، که خود را وارث مستقیم حسین ابن علی معرفی کرده و هرگونه مخالفت با خود را به معنای ایستادگی در برابر «راه حسین» تعبیر می‌کند.

نمادها و زبان عاشورائی برای ایجاد یک دوگانه حق و باطل
یکی از ویژگی‌های کلیدی گفتمان عاشورا که توسط دستگاه تبلیغاتی رژیم ولایی تبلیغ می‌شود، دوگانه‌سازی حق و باطل است. در این دوگانه‌سازی، حکومت خود را نماد حق و دشمنان داخلی و خارجی خود را نماد باطل معرفی می‌کند. این تفکیک نه تنها در سیاست‌های داخلی برای سرکوب مخالفان سیاسی داخلی، بلکه در سیاست‌های خارجی نیز برای تقابل با کشورهای غربی و متحدانشان به کار می‌رود. حکومت ولایی با استفاده از این نمادها، جنگ‌های نیابتی خود را به عنوان ادامه نبرد عاشورا معرفی می‌کند. از آنجا که عاشورا در ذهن مخاطبان حکومت دارای بار سنگین معنایی است، این دوگانه‌سازی به حکومت اجازه می‌دهد تا سیاست‌های خود را به عنوان حرکت در مسیر حق توجیه کند و هر گونه مخالفت یا انتقاد را بعنوان حمایت از «یزید زمان» تلقی کند.

تداوم سیاست‌های خارجی ستیزه‌جویانه
گفتمان عاشورای ولایی در سیاست خارجی حاکمیت نیز نقش محوری دارد. تصاویر ساخته‌شده از عاشورا به عنوان نبرد حق علیه باطل، در توجیه دخالت‌های نظامی و جنگ‌های نیابتی رژیم ولایی در منطقه به کار می‌رود. دستگاه‌های تبلیغاتی حکومتی نظیر صدا و سیما از داستان عاشورا برای توجیه مشروعیت‌ حمایت از گروه‌های نیابتی در کشورهای دیگر مانند حزب‌الله لبنان، حماس، و گروه‌های شیعه در عراق و سوریه استفاده می‌کنند. این گروه‌ها به عنوان «مدافعان راه حسین» معرفی می‌شوند و دخالت رژیم ولایی در این کشورها به عنوان ادامه راه عاشورا و مقابله با ظلم و ستم در برابر «یزیدهای زمانه» توصیف و توجیه می‌شود.

بهره‌گیری از تصاویر عاشورا برای تقویت انسجام داخلی حکومت و ایجاد هویت
یکی از اصلی‌ترین تصاویر ارائه‌شده از عاشورا توسط دستگاه تبلیغاتی رژیم ولایی، ضرورت ایستادگی و فداکاری در راه رهبری حکومت و سرسپردگی به او است. در چارچوب این تصویرسازی تلاش می‌شود نه تنها به بسیج سرسپردگان حاکمیت برای دفاع از نظام اقدام شود، بلکه هویت آنها نیز بازتعریف شده و به عنوان یاران رهبر ولایی سازماندهی شوند. بدین ترتیب، حکومت از روایت ولایی عاشورا برای ایجاد احساسات و هیجانهای مذهبی در میان اقشاری که به آن دلبستگی دارند استفاده کند. هدف این تحریک احساسات مذهبی نیل به انسجام درونی و تحکیم پایگاه در میان اقشار وابسته به رژیم ولایی، جلوگیری از ریزش آنها و به خصوص در هنگام بحران‌های سیاسی یا اقتصادی داخلی است.

نقش گفتمان عاشورا در بسیج نیروهای شبه‌نظامی
دستگاه تبلیغاتی حکومت از گفتمان عاشورا برای تهییج و سازماندهی نیروهای امنیتی و شبه‌نظامی مانند بسیج و سپاه پاسداران استفاده می‌کنند. این گفتمان که نماد فداکاری و شهادت در مسیر ولی فقیه است، به بسیج جوانان و نیروهای نظامی برای جنگ‌های نیابتی یا دفاع از حکومت کمک می‌کند. این نیروها با این توهم که پیروان راستین امام زمانه هستند، و با این تصور که در حال مبارزه در یک نبرد حق علیه باطل هستند، به سرسپردگی، فداکاری تشویق می‌شوند.

نقش اسطوره در سرکوب مخالفان
یکی دیگر از کاربردهای اسطوره به مثابه پایه گفتمان عاشورا در رژیم ولایی، سرکوب منتقدان داخلی و مخالفان سیاسی است. این گفتمان در فضای رسانه‌ای و خطبه‌های مذهبی به گونه‌ای مطرح می‌شود که هر گونه مخالفت با سیاست‌های حکومت به عنوان انکار اصول عاشورایی و ارزش‌های دینی تلقی شود. حاکمیت با برجسته کردن ارزش‌هایی مانند سرسپردگی به رهبر حکومت، مخالفان خود را به بی‌دینی، بی فایی به حسین ابن علی و خیانت به آرمان‌های اسلامی متهم می‌کند.

جمع‌بندی
اسطوره سازی تراژیک از عاشورا آنهم به زبان خاص حکومت ولایی به مثابه “گفتمان” و “حقیقت “ برای توجیه سیاست‌های داخلی و خارجی‌اش بکار گرفته می‌شود. این گفتمان به مرور زمان به یکی از مهم‌ترین روش‌های توجیه و مشروعیت‌بخشیدن به سیاستهای حکومتی در داخل و خارج کشور تبدیل شده است. روایت احساسی-تراژیک از عاشورا که توسط حاکمیت ولایی برساخته و تحمیل می‌شود، به سیطره گفتمانی و برساختن “حقیقت” و به از خودبیگانگی فرد و جامعه منجر می‌شود. این فرآیند موجب می‌شود که مخاطبان پیامهای حکومت از هویت واقعی خود فاصله بگیرند و به ابزارهای گفتمان مسلط تبدیل شوند، که در نهایت باعث ناتوانی جامعه در مواجهه با واقعیت‌های اجتماعی و سیاسی روز می‌شود.



نظر شما درباره این مقاله:








داریوش، از «دوباره می‌سازمت وطن» تا «شاه و شیخ»
سه شنبه ۱ آبان ۱۴۰۳ - Tuesday 22 October 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sat, 19.10.2024, 18:22

داریوش، از «دوباره می‌سازمت وطن» تا «شاه و شیخ»


جمشید اسدی

یادداشت کوتاه من در مورد داریوش اقبالی بر روی رسانه‌های اجتماعی (Assadi3000) با واکنش‌های زیادی روبرو شد. انتظار این همه بازبرخورد نداشتم.

زبده آن یادداشت انتقادی بود بر این پایه که داریوش برای کنسرت بلیط فروخت، اما شعار سیاسی «نه شیخ، نه شاه» داد. به دیگر سخن، داریوش مردم را به گروگان گرفت و بحث سیاسی خود را به آن‌ها تحمیل کرد. در حالی که مردم برای شنیدن ترانه‌های او بلیط خریده‌ بودند، نه شیندن شعار «نه شاه، نه شیخ».

از آن گذشته، داریوش بر روی صحنه از حق و آزادی مردم گفت، اما به هیچ مردمی حق و آزادی آن نداد که نظر خود را در مورد شعار «نه شیخ، نه شاه» وی بگویند. البته باز هم یادآوری کنم که کنسرت جای شعار و بحث سیاسی نیست.

بازدیدکنندگان آن یادداشت بر روی رسانه‌های اجتماعی اشاره‌های بسیاری کردند که آن‌ها را می‌توان گرد سه پرسش گرد آورد. در زیر به همین می‌پردازم.

آیا هنرمند و آوازه‌خوان حق ندارد که عقیده سیاسی داشته باشد؟
چرا بی‌شک چنین حقی دارد. هنرمند همچون هر شهروندی دیگری حق شهروندی دارد و می‌تواند از آن استفاده کند. اما بهره‌مندی از حقوق اصولی دارد.

آیا داریوش دوست داشت که دندان‌پزشک‌اش در ضمن عمل برایش موعظه کند؟ منِ نگارنده این نوشته در دانشگاه درس می‌دهم و کنشگر سیاسی هم هستم. اما جای کنشگری و ابراز نظر سیاسی در سر کلاس درس استراتژی اقتصادی نیست. نه این که حق ابراز نظر سیاسی نداشته باشم. جای بهره‌مندی از آن در سر کلاس درس نیست. اگر واقعا در پی کار سیاسی هستم، پیش و پس از کلاس و آن هم در جایی که دیگران حق پاسخ گویی داشته باشند وقت و امکان خواهم داشت. چه کاری است در کلاس درس کار سیاسی کنم؟

اگر داریوش واقعا حرف سیاسی دارد بلندگو و صحنه کنسرت را کنار بگذارد و پشت میز بنشیند و بحث سیاسی کند. قدم داریوش برای بحث سیاسی بر روی چشم در برنامه من یا در هر برنامه دیگر. بگوید و بشنود. گفت‌وگو کند. داریوش با آوازه‌ای که دارد می‌تواند از هزار و یک امکان رسانه‌ای استفاده و بحث سیاسی کند. این گوی و این میدان.

یعنی اگر داریوش تمایل به بحث سیاسی دارد، باید این کار را در فضایی انجام دهد که دیگران هم حق پاسخ‌گویی داشته باشند. مردم را نمی‌‌توان به گروگان گرفت، یعنی ایشان را برای کنسرت دعوت کرد و سپس شعار سیاسی داد.

آیا همین شعار شاه و شیخ در کنسرت ترانه‌خوانی آزاردهنده است؟
نه تنها این شعار ویژه، بلکه هر شعار دیگری هم برای کنسرت نامناسب بود و هست. کنسرت هنری جای سردادن شعار نیست. چه برای شاه، چه برای شیخ، چه برای مجاهد، چه برای فدایی.

داریوش حق دارد که پادشاهی را دوست نداشته باشد. اما به باورم کار درستی نیست که بلیط کنسرت بفروشند و شعار سیاسی بدهد. بیرون از کنسرت تا می‌خواهد مرگ بر شاه و شیخ یا زنده باد بگوید. به من چه؟

جای مناسب برای شعار و بحث سیاسی جایی است که دیگران برای کار سیاسی آمده و امکان پاسخ‌گویی داشته باشند. در غیر این صورت، این کار همانند پروپاگاندای رژیم‌های توتالیتر و تمامیت‌خواه می‌شود. حضرت آقا یا رفیق کبیر بگوید و بقیه بشوند و هیچ نگویند و البته اگر کاری می‌کنند دست زدن و هورا کشیدن باشد.

هنرمند خواننده نمی‌‌بایستی در کنسرت‌هایش شعار سیاسی دهد و به توان اولی ترانه‌های سیاسی بخواند؟
من آزادی‌خواه‌ام و این را حق هر شهروند و هنرمندی می‌دانم که تصمیم بگیرد که برای جریان شاهی یا جمهوری بخواند یا هنرمند فدایی و مجاهد باشد. اما اگر چنین کند دیگر هنرمند ملی نیست و حزبی و خطی است.

اما به باور من، در روزگار نابه‌سامانی که ایران گرفتار آن است، بهتر آن است که هنرمند، حتی اگر سیاسی یا اجتماعی می‌خواند، ملی باشد و برای همه ایران و همه ایرانی‌ها بخواند. نه برای جناح سیاسی ویژه‌ای در ایران.

ما سنت زیبایی از ترانه‌های ملی برای همه ایران و همه ایرانیان داریم، همچون مرغ سحر، ‌ای مرز پر‌گهر، بوی جوی مولیان، نام جاوید وطن، یار دبستانی، و بسیاری دیگر و نیز غزل جاودانه «دوباره می‌سازم‌ات وطن» سیمین بهبهانی که داریوش اقبالی آن را بسیار دلنشین و شورانگیز خواند.

آیا داریوش می‌داند که بسیاری از هواداران وی پادشاهی‌خواه هستند. وی دیگر برای ایشان نخواهد خواند؟

سخن پایانی
در واکنش به یادداشت نگارنده در مورد داریوش اقبالی، مخالفان و موافقان آن بسیار به هم تاختند.

کاش به گونه‌ای منطقی با یکدیگر گفت‌وگو می‌کردند. چه آهنگ یادداشت من پاسداری از همراهی ملی میان ایرانیان بود نه برانگیختن ستیز میان ایرانیان. به هر روی، من دیدگاهم را در آن یادداشت و یادداشت‌های در پی آن و فیلمی و در این نوشته آورده‌ام و نیازی به تکرار آن نمی‌‌بینم که ملال‌آور خواهد بود. بگذارید مخالفان یادداشت من از حق ابراز نظر خود استفاده کنند و آن چه را می‌خواهند به من و دیدگاه من بگویند. من دیگر پاسخی نمی‌‌دهم.

اما اجازه می‌خواهم که در پایان به دوستانی اشاره کنم که به گونه‌ای از یادداشت من در مورد داریوش پشتیبانی کردند. در میان این دوستان کسانی بودند که به کلامی زشت از داریوش یاد کردند و به بی‌مهری به دوره اعتیاد او اشاره و گفتن شعار «نه شاه، نه شیخ» را برآمده از همان دانسته‌اند. این کار درست نیست و بی‌مهری است. خواهش می‌کنم به چنین رویکرد نازیبا و غیر‌دوستانه‌ای روی نیاوریم. برای بازیافت همبستگی ملی بکوشیم.

داریوش هزینه دوره اعتیاد خود را پرداخته و حتی گویا به ترک اعتیاد بسیاری کمک کرده است. افزون بر این، داریوش اقبالی برای چندین نسل خوانده است و حقی به گردن موسیقی ایران دارد. پاسداری از هنر و فرهنگ جزیی از ایران‌دوستی است.

در پایانِ پایان بیاورم که داریوش از محبوب‌ترین خواننده‌های مورد علاقه من بوده و هست.

———————-
پی‌نوشت «ایران امروز»:
سخنان داریوش که واکنش تند طرفداران پادشاهی را در پی داشت:
«امیدوارم بعد از رفتن اینها اتفاقی برای مملکت هرج و مرج نشه، کشت و کشتار نشه، قانون حکم فرما باشه، توی اوون مملکت باید قانون اساسی رعایت بشه، قانون اساسی که کسی دست نبرده باشه توش، نه شیخ و نه شاه. دولت را مردم انتخاب می‌کنند، نخست‌وزیر را مردم انتخاب می‌کنند، ما وارد یک رنسانس می‌خواهیم بشیم، تحولی می‌خواهیم در کشورمون بوجود بیاد.»


نظر خوانندگان:


■ با درود، آقای اسدی عزیز من یک سوال کوچک دارم. اگر داریوش در کنسرتش فقط از ملا و شیخ گفته بود واکنش شما همین بود که در رابطه با شیخ ‌شاه داشتید؟
بهمن


■ با سلام و احترام. این مطلب سراپا مغلطه و مخالف اصل بنیادی آزادی بیان است‌. اتفاقن باید موضع آقای داریوش اقبالی را ارج نهاد و به این شجاعت و جسارت که حتی ممکن است برایش بسیار هزینه داشته باشد ستود. هنرمندانی که فقط نگاه به قدرت و بیزنس دارند نمی‌توانند افراد مطمئنی برای یاری مردم ستمدیده و رنج کشیده باشند. مقایسه آقای داریوش هنرمند با یک دندانپزشک و شغل نگارنده که حتی حاضر نیست که سرکلاس درس بخاطر ترس از دست دادن موقعیت شغلی اظهار نظر نکند یک ریا کاری سیاسی و اخلاقی است. اما تاریح شیخ و شاه ما (این دو خواهر همزاد ستم و بهره کشی) که نوع سیاست‌ورزی آنها که همیشه مانع اصلی تجدد و مدرنیزه شدن جامعه ایرانی بوده‌اند این روزها بر کسی پوشیده نیست.
مرسی رودین


■ حرف ترانه «دوباره می‌سازمت وطن» این است که شیخ‌های جمهوری اسلامی وطن را ویران کردند در حقیقت این ترانه نه گفتن به شیخ‌هاست. با این حساب حرف آقای اسدی این ست که اگر داریوش در کنسرتش «نه شخ» گفته بود اشکالی نداشت. «نه شاه» گفتنش درست نبوده. چیز دیگری هم که با عرض معذرت می‌خواستم بگم اینست که لطفا بیاییم استاد بودن در دانشگاه را در جایی یادآوری کنیم که موضوع نوشته‌مان به آن رشته‌ای که درس می‌دهیم ربط داشته باشد.
بهجت باقری


■ طرفداران سلطنت و نظام پادشاهی (یا در واقع طرفداران خانواده پهلوی) به شدت ضدلیبرال و اقتدارگرا هستند. داریوش حتی اگر در یک محفل خصوصی هم نظر خود را در این باره می‌گفت، طرفداران پهلوی همین رفتار را می‌کردند. چرا وقتی داریوش ندای «دوباره می‌سازمت وطن» سر داد، کسی ایراد نگرفت که موسیقی و کنسرت جای شعار دادن و این‌حرفا نیست؟ پس مشکل حقوقی و فنی و این که کنسرت جای شعار دادن هست یا نه نیست. آقای اسدی آزادی‌خواه و طرفدار پادشاهی است و خوب بود از موضع یک آزادی‌خواه، طرفداران کف‌خیابانی پهلوی‌ها را قدری نصیحت می‌کرد.
مرادی


■ آقای اسدی گرامی، در همه جای دنیا رسم است که گاه که اتفاقات مهمی در سطح ملی یا جهانی در جریان است برخی از خوانندگان یا برندگان جوایز فستیوال‌ها بدون اعلام قبلی چند کلمه‌ای برای صلح یا مخالفت با جنگ و کشتار یا در حمایت از «بی‌صدایان» سخن می‌گویند. داریوش نیز کاری جز این و اعلام نظرش برای کشورش نکرده است. خاموش کردن آن هیاهوگران توهین‌کننده به داریوش یا حداقل مخالفت با فرهنگ فحاشی آنان به مخالفان و حتی گاه به منتقدانشان در درجه اول وظیفه رهبر فکری و سیاسی آنها شاهزاده رضا پهلوی است.
با احترام/ حمید فرخنده


■ دوستان گرامی. می‌دانیم و باور داریم که حق اظهارنظر و «آزادی عقیده» از اساسی‌ترین حقوق انسان است. بدیهی است که از جمله، شامل هنرمندان هم می‌شود. اما «سلیقه» من این است که اگر در مجلس بزرگی سخن بگویم، سعی می‌کنم از اظهارنظر پیرامون برخی عقاید مناقشه‌برانگیز پرهیز کنم. چرا که، اگر مخاطبینی مخالف باشند، امکان اظهار نظر ندارند.
با احترام. رضا قنبری. آلمان


■ جناب اسدی یک نکته ظریف اینجا نادیده گرفته شده است و آن اینکه داریوش گفت به امید روزی که کشور بر مبنای قانون اداره شود و قانون اساسی که نه شاه و نه شیخ در آن دخالت نکنند. کجای این حرف جانبداری سیاسی است؟
هادی رحمانی


■ این تنها داریوش نیست که در کنسرتهایش موضع سیاسی می‌گیرد، بقیه خوانندگان هم از اینگونه فرصتها استفاده و اظهار نظر سیاسی می‌کنند از جمله خانم گوگوش. سال گذشته در استکهلم با اصرار همسرم در کنسرت خداحافظی خانم گوگوش شرکت کردیم و ایشان هر آهنگی که میخواندند، گوشزد می‌کردند که این ترانه را برای آن خدابیامرز (شاه) در فلان قصر روزی خواندند، یا ترانه دیگری که برای شهبانو و یا ولیعهد در قشم خواندند و ……..
برای من که به مرز هفتاد سالگی می‌رسم تجربه باتون ‌پاسبان با چماق حزب‌الله را دارم اینگونه اظهار نظرهای سیاسی بسیار آزار دهنده بود چرا که من و همسرم برای شنیدن آهنگ‌های خاطره انگیز خانم گوگوش در این کنسرت شرکت کردیم نه برای شنیدن عقاید سیاسی وی. امید است نوشته اقای اسدی تلنگری باشد برای بقیه خوانندگان عزیز که مردم فقط برای شنیدن آهنگ و موزیک در کنسرتها شرکت می‌کنند.
فرهاد


■ آقای جمشید اسدی، واقعا دست مریزاد به این مقاله‌ی سراسر یکی به نعل یکی به میخ. چرا نیاز دارید اسمان و ریسمان را به هم ببافید تا طرفداری خود را از یک دیکتاتوری به خاک افتاده پنهان کنید. اینکه این دیکتاتوری به خاک افتاده با یک دیکتاتوری دیگر جایگزین شده است این مجوز را به شما می دهد که علم آن به خاک افتاده را برافرازید!!؟
هنرمندی که به سرنوشت کشورش بی‌تفاوت باشد، هنرمند متعهد نیست، یک آدمی است که استعداد هنریش را در اختیار مردم قرار می‌دهد و در مقالش پول می‌گیرد. داریوش برای همین شعار هم که شده نامش در تاریخ ایران به عنوان یک هنرمند متعهد می‌ماند نه به خاطر ترانه‌هایی از نوع دوباره می سازمت وطن که منافع مادی هم در آنها مستتر است. اینکه در مقابل یک جریانی که با تمام توان، ریاکاری رییسش و فحاشی پیروانش که مشتی بیگانه از فرهنگ مردم ایران هستند را افشا کنی و از آن فاصله بگیری، از اظهار نظر سیاسی خیلی بالاتر است چرا که این جریان تمام دشمنان دموکراسی برای ایران را پشت سر دارد تا بتوانند تمام آثار انقلاب مردم ایران که آگاهی است را از بین ببرند.
درست مثل آثار ملی شدن نفت که با کنسرسیومی که شاه با انگلیس و امریکا تشکیل داد، از بین رفت. یک مشت ژنرال پیر خواب کودتای ۲۸ مرداد دیگری را می بینند و بر این باورند که مسئله مردم ایران با برداشتن حجاب و باز کردن عرق فروشی ها حل می شود. مسئله مردم ایران فقط با یک جنبش بزرگ که همان اندازه به حقوق زنان اهمیت می‌دهد که به حقوق کارگران و معلمان و کسانی که کار می کنند، اهمیت بدهد، دولت پاسخگوی زندگی مردم باشد چرا که اموال مردم را در اختیار دارد. تحصیل اجباری و رایگان باشد، همه از یک حداقل برای زندگی برخوردار باشند. فساد در فعالیت‌های اقتصادی به دادگاه‌های مستقل سپرده شود. آری ایران باید از لاشه ای که کفتارها از نوع شیخ و شاه بر آن چشم دوخته‌اند فاصله بگیرد و مردم این فاصله را ایجاد خواهند کرد، شک نکنید آقای اسدی.
ایرانی


■ سپاسگزار دوستان ایران امروز برای «پی نوشت» در زیر این مقاله.
واقعا در این روزها از جار و جنجالی که با دو کلمه « شاه »و «شیخ» راه افتاده بود . ولی منقدانی که من خواندم نگفتند داریوش واقعا چه گفته بود؟ در این مقاله هم همین طور بود.
چه خوب که دوستان ایران امروز با «پی» نوشت خوانندگان را یاری می‌کنند. مهم نیست که ما موافق یا مخالف حرفهای داریوش باشیم ولی باید در مورد حرفهای او داوری کنیم نه در مورد یکی دو کلمه برای مصادره به مطلوب.
با احترام کامران امیدوارپور


■ واقعیت اینست که «نه شاه و نه شیخ» شعار مجاهدین است. در این شعار نه تنها هواداران پادشاهی نفی شده بلکه سیستم پادشاهی هم نفی شده. چون خیلی از مخالفان رضا پهلوی او را به سیستم پادشاهی مربوط می کنند، کلا بطور غیر مستقیم هواداران او هم نفی شده. اگر مجاهدین و چپ‌های افراطی که هم با دخالت خارجی مخالفند، هم با پادشاهی خواهان سر جنگ دارند و هم رژیم را می‌خواهند بزیر بکشند، جایگزین و توانش را دارند بفرمایند. داریوش هم حالا پرچم خود را آشکار کرده و باید دید گذر زمان و سمت‌گیری مردم ایران به چه سویی است.
با احترام، یک تماشاچی


■ چرا داریوش در ۴۴ سال گذشته تا به امروز در تظاهرات سیاسی خیابانی ایرانیان در آمریکا یا اروپا که تقریبا همه هنرمندان شرکت کرده اند شرکت نکرده تا شعار بدهد. و آیا او نمی دانست بیشتر شرکت کنندگان در کنسرت هایش پادشاهی خواهند و حتما ناراحت می شوند و واکنش نشان خواهند داد.
سیاوش


■ دکتر اسدی گرامی داریوش شعار سیاسی نداده. گفته امیدوار است که «در قانون اساسی آینده» کسی دست نبرد (نفوذ نکند) و ‌مردم تصمیم‌گیر باشند. حال مثال دو‌جریان قالب ۱۰۰ سال اخیر را برده آنهم برای مثال. آیا براستی میخواهیم افراد و‌ جریان‌ها در این قانون دست ببرند یا اینکه تبلور اراده ملی باشد؟ پیام او با پیام نه شاه و‌ نه شیخ فرق دارد. یک فرد می‌توان پادشاهی خواه هم‌باشد اما دموکرات و مخالف پارتی بازی و نفوذ غیردموکراتیک باشد حتی برای برقراری نظام مورد علاقه خود، چون‌ برای او اراده ملت و دموکراسی مهم‌تر است.
اعتباری




نظر شما درباره این مقاله:








چگونه باید از باتلاق تنش‌های منطقه‌ای بیرون آمد؟
سه شنبه ۱ آبان ۱۴۰۳ - Tuesday 22 October 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Fri, 18.10.2024, 18:01

چگونه باید از باتلاق تنش‌های منطقه‌ای بیرون آمد؟


سعید پیوندی

دیپلماسی و سیاست نظامی جمهوری اسلامی در منطقه به بن‌بست رسیده است. ما از “جنگ در سایه” و “سایه جنگ” به درون خود جنگ پرتاپ شده‌ایم. توهم ابرقدرتی جمهوری اسلامی رهبران حکومت و نظامیان و نیز ماجراجویی‌های بی‌پایان آن‌ها در منطقه پرآشوب خاورمیانه به کابوس جامعه ایران تبدیل شده است. درست به همین دلیل هم امروز شاید به جای تحلیل‌های کوتاه‌مدت و گمانه‌زنی درباره چرخه کنش و واکنش میان ایران و اسرائیل و غرق شدن در روزمره‌گی بحران باید به این پرسش اساسی پرداخت که چه راهبردی برای بیرون آمدن کشور از این باتلاق هولناک وجود دارد؟

بازخوانی نوشته‌ها، تحلیل‌ها و برخوردهای سیاسی نشان از وجود دست کم سه گروه نگاه و درک بسیار متفاوت از بحران‌های منطقه‌ای و نقش و جایگاه ایران دارد.

گروه اول کسانی را در بر می‌گیرد که با انگیزه‌ها و تحلیل‌های گاه به کلی متضاد خواهان ادامه و حتا گسترش جنگ میان ایران و اسرائیل و چه بسا کشیده‌شدن پای امریکا به این بحران است. در میان این طیف هم جناح‌های تندروی حکومتی و بخشی از نظامیان دیده می‌شوند و هم سرسخت‌ترین مخالفان جمهوری اسلامی. این شباهت حیرت‌انگیز بخاطر کارکردی است که جنگ به گونه‌ای پارادوکسال برای هر یک از این گرایش‌ها دارد. طرفداران جنگ در درون حکومت نگاهی سراپا هویتی به این راهبرد، امر “مقاومت” و دخالت در تنش‌های نظامی برون‌مرزی دارد. آن‌ها را شاید بتوان کاسبان سیاست‌های منطقه‌ای جمهوری اسلامی هم نام داد چرا که این نیروها اعتبار، نفوذ، و قدرت سیاسی و اقتصادی خود را از جنگ و بحران‌های برون مرزی کسب می‌کنند. در مقابل کسانی در میان مخالفان جمهوری اسلامی هم بر این باورند که گویا ادامه و گسترش درگیری مستقیم ایران و اسرائیل می‌تواند به سقوط جمهوری اسلامی و تغییر حکومت در کشور منجر شود.

گروه دوم شامل نیروهایی می‌شود که طرفدار پایان درگیری‌های کنونی و برقراری آتش‌بس و بازگشت به دوگانه شکننده “نه جنگ، نه صلح” هستند. دستگاه دیپلماسی دولت پزشکیان آشکارا چنین رویکردی را دنبال می‌کند. در مقایسه با آن‌چه که آقای خامنه‌ای در سال‌های گذشته مطرح می‌کرد دولت کنونی به گزینه مذاکره با امریکا و همسایگان دور و نزدیک برای کاهش تنش‌ها دل بسته است بدون آن‌که چرخشی معنا‌دار در نوع حضور نظامی و سیاست دخالت‌های منطقه‌ای ایران صورت گیرد. این رهیافت که آن را می توان استراتژی فرسایشی نام داد تا حدودی زیادی مورد پذیرش بخش‌های مختلف اصلاح‌طلبان داخل و نزدیک به حکومت هم هست.

گروه سوم از کسانی تشکیل شده است که خواست تجدید نظر معنادار در سیاست خارجی و دخالت منطقه‌ای جمهوری اسلامی برای برقراری صلح پایدار برای ایران را به میان می‌کشند. این گرایش نوپدید خواهان سیاست مستقل و دوری‌جستن نظامی از مراکز اصلی تنش‌های منطقه‌ای در راستای منافع ملی ایران است.

با وجود این جداسری‌ها، نکته مشترک در بخش بزرگی از تحلیل‌ها و برخوردها (به جز گروه سوم) گره زدن سیاست خارجی منطقه‌ای و امنیت ملی ایران به کانون‌های اصلی تنش در فلسطین، لبنان، سوریه، عراق و یا یمن است. برای بسیاری، از چپ‌های “مقاومتی” و ضدامپریالیست تا نظامیان جنگ‌طلب، تندروهای اسلام‌گرا و نیروهای اصلاح‌طلب اسلام‌گرا و گاه سکولار نزدیک به حکومت، دخالت ایران در تنش‌های منطقه‌ای از نوعی مشروعیت اخلاقی و سیاسی (نفوذ منطقه‌ای، پشتیبانی از فلسطین و یا شیعیان) و ضرورت بازدارندگی برخوردار است.

برای سنجش این نگاه‌ها و راهبردهای بسیار متفاوت می توان به سه پرسش اساسی اشاره کرد؟

اول گسترش دخالت‌های نظامی منطقه‌ای  سپاه قدس و شکل دادن به نیروهای نیابتی با کدام انگیزه و پروژه صورت گرفتند و چه رابطه مشخصی با منافع ملی و جایگاه ژئوپولتیکی ایران داشته‌اند و دارند‌؟

دوم چه ارزیابی واقع‌بینانه و عینی از پی‌آمدهای ژئوپولیتیکی، سیاسی (داخلی)، اقتصادی و نمادین از دخالت‌های منطقه‌ای برای ایران و منافع ملی می‌توان ارائه داد و آیا بازدارنده‌گی ادعایی تا چه اندازه خطرهای خارجی را از مرزهای ایران دور کرده است؟

سوم تهدیدها، فرصت‌ها، امتیازات و ضعف‌های هریک از راهبردها کدامند؟ 

برای مثال راهبرد آقای پزشکیان در ماه‌های آغازین کار خود با گفتمان “با کسی دعوا نداریم” و یا “می‌خواهیم با همه صلح کنیم” تلاش کرد برای شکستن بن‌بست موجود دورنمای جدیدی در برابر سیاست خارجی جمهوری اسلامی ترسیم کند. این رویکرد آقای پزشکیان، همان‌گونه که خود او هم می‌گوید، بیش از آن که بازتاب چرخش در سیاست خارجی منطقه‌ای باشد پاسخی به بحران و فروپاشی اقتصادی داخل کشور و نارضایتی گسترده مردم است.

مشکل اما این است که دولت پزشکیان نمی‌تواند هم از صلح صحبت کند و هم از مرز اسرائیل تا کابل و یمن نیروی نظامی و مستشار داشته باشد و رد پای سرداران سپاه قدس در همه کانون‌های بحران هویدا باشد. این سویه‌های پاردکسال را می‌توان در میان کم و بیش همه طیف‌های اصلاح‌طلب حکومتی و نزدیک به حکومت هم مشاهده کرد. آن‌ها هم مشروعیت و درستی دخالت‌های منطقه‌ای را امری بدیهی و پرسش ناشدنی تلقی می‌کنند و از پرداختن به تناقض‌های ساختاری سیاست “هم خدا و هم خرما” و یا نارضایتی گسترده جامعه از این دخالت‌های پرهزینه و بی‌حاصل طفره می‌روند.

کسانی که با نگاه افراطی دوگانه “مقاومت یا تسلیم” را به میان می‌کشند در حقیقت ایران را به عنوان طرف اصلی (ابرقدرت نظامی منطقه‌ای) درگیری‌ها و تنش‌های موجود می‎‌بینند و خالی کردن میدان نبرد با “کفر جهانی”، “صهیونیسم” و یا “امپریالیسم” برای آن‌ها معنایی جز “تسلیم در برابر دشمن” در این جنگ هویتی و مکتبی ندارد.  برای این گرایش نه ورشکستگی اقتصادی کشور و نارضایتی گسترده مردم موضوع در خور توجه است و نه نامتناسب بودن دخالت‌های نظامی با توان و امکانات واقعی کشور.

سرانجام باید از آن دسته کسانی یاد کرد که با توهم تغییر حکومت با کمک حمله نظامی کشور بیگانه به سرنوشت این تنش ویرانگر چشم دوخته‌اند. ما در منطقه‌ای زندگی می‌کنیم که بارها چنین روش‌هایی آزمون شده‌اند و پی آمدهای شوم و هولناک آن‌ها هم در برابر همگان است.

اگر بپذیریم که دخالت‌های منطقه‌ای به جای بازدارندگی ادعایی، جنگ، ورشکستگی اقتصادی، انزوای منطقه‌ای و بین‌المللی و نارضایتی گسترده مردم را در پی داشته است آن‌گاه باید به سراغ طرحی نو در سیاست خارجی برویم که در آن بازدارندگی، امنیت ملی، جایگاه ژئوپولیتکی ایران و روابط با همسایگان و یا نوع برخورد به بحران ۸۰ ساله اسرائیل و فلسطین مورد تجدید نظر اساسی قرار گیرند و دوباره تعریف شوند. امنیت ملی ایران را نباید تنها به سویه نظامی  فروکاست، بدون اقتصاد کارا، رفاه و اعتماد عمومی، حکمرانی مطلوب و رضایت مردم امنیتی هم در کار نخواهد بود.

صورت حساب سنگین دخالت‌های منطقه‌ای از جیب مردم ایران پرداخته شده و می‌شود. آینده توسعه و دمکراسی در ایران بیش از هر زمان به سیاست خارجی ما پیوند خورده است. بخش بزرگی از مردم ایران به اشکال گوناگون نارضایتی از این راهبرد ویرانگر را بیان کرده‌اند. امروز نباید اجازه داد هم‌چون گذشته کسانی در پس درهای بسته و در دالان‌های تودرتو و تاریک نهادهای قدرت و نظامیان درباره سرنوشت آینده ایران سیاست‌گذاری کنند. جامعه مدنی و افکار عمومی، روشنفکران، کنشگران، دانشگاهیان باید گفتگوی انتقادی ملی در زمینه سیاست‌های منطقه‌ای را به حکومت ایران تحمیل کنند. همه‌پرسی آزاد و با نظارت جامعه مدنی بر سر آینده سیاست خارجی کوتاه‌ترین راه برای دخالت دادن مردم در تصمیمی است که به زندگی و آینده ایران و ایرانیان مربوط می‌شود.

* چگونه ایران به یک کشور درحال جنگ تبدیل شد؟

کانال شخصی سعید پیوندی:
https://t.me/paivandisaeed


نظر خوانندگان:


■ پیوندی گرامی، تمام گفته‌هایتان و تقسیم‌بندی‌ها بجا و درست تا برسیم به پاراگراف آخر: “امروز نباید اجازه داد هم‌چون گذشته....”
ج.ا. و خامنه‌ای کوچکترین وقعی نمی‌نهند که اجازه از کسی صادر شود، پس این “اجازه ندادن” باید از سوی مقابل تحمیل شود؟ آیا پیشنهادی دارید که چگونه تمامی مخالفان صدایشان را به یک بردار قوی و اثر گذار تبدیل کنند و از هرز رفتن این صدا ها (در مقابله با هم) جلوگیری شود؟
با سپاس از شما، پیروز


■ دوست گرامی جناب پیروز سپاس برای بازخورد.
از دو یا سه سال پیش صداهای پراکنده برای نقد سیات خارجی ویرانگر بلند شده است امروز طرح خواست همه‌پرسی با نظارت جامعه مدنی اگر به صورت خواست عمومی در آید حکومت در برابر یک دو راهی قرار داشت: بی‌اعتنایی و یا وارد شدن به بحث ضرورت/مشروعیت یا عدم ضرورت/مشروعیت همه‌پرسی. در هر دو صورت جامعه حکومت را در برابر یک چالش قرار می‌دهد و نیروی مخالف جنگ در جامعه دارای صدا و سخنگویانی خواهند شد. گفتن اینکه حکومت چیزی را نمی‌پذیرد و تنها راه تغییر حکومت است این پرسش را بوجود می‌آورد چگونه جامعه‌ای که قادر نیست گفتگو درباره سیاست خارجی را به حکومت تحمیل کند می‌تواند آن را تغییر دهد؟ هر یک از این چالش‌ها فرصتی برای جامعه مدنی است که قدرت خود را نشان دهد و سخنگویان خود را بوجود آورد...
پیوندی




نظر شما درباره این مقاله:








نظریۀ بی‌سرانجام “جنگ تا سرنگونی”
سه شنبه ۱ آبان ۱۴۰۳ - Tuesday 22 October 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Wed, 16.10.2024, 8:06

نظریۀ بی‌سرانجام “جنگ تا سرنگونی”


عطا هودشتیان

حتی اگر اسرائیل به‌طور واقعی از یک حمله همه‌جانبه به مراکز نفتی، اتمی و نظامی ایران سر باز زند (آنچنانکه اخبار تازه رسیده نقل می‌کنند)، این فکر که وقوع یک جنگ بزرگ می‌تواند به سرنگونی رژیم بیانجامد میان برخی تحلیل‌گران مخالف رژیم پابرجاست. تفکرِ مبتنی بر “جنگ تا سرنگونی” تا آنجا نافذ است که برخی از این تحلیل‌گران، به اشتباه مخالفین جنگ را حامیان رژیم اسلامی می‌خوانند، و برخی دیگر علنا از اسرائیل می‌خواهند که ایران را بمباران کند و مراکز حیاتی کشور را نابود نماید، زیرا فکر می‌کنند تنها در این صورت است که رژیم سرکوبگر اسلامی از پا می‌افتد. مقصود ما در این متن نقد این نگاه است.

نظریه “جنگ تا سرنگونی” بر آن است که در صورت ضربات هولناک اسرائیل به مراکز حیاتی جمهوری اسلامی، شاهد چهار وضعیت در ایران خواهیم بود: ۱) بحران اقتصادی کشور شدت می‌یابد. ۲) جمهوری اسلامی ضعیف شده و قدرت سرکوب خود را از دست می‌دهد، ۳) شورش‌ها و اعتراضات مردمی گسترده شده و بلاخره ۴) رژیم سرنگون می‌شود. اینان برآنند که با گسترش ستیز نظامی در مدت کوتاه‌تری ایران از دست جهادیون حاکم آزاد می‌شود.

من چهار فرض بالا را ساده‌انگارانه می‌دانم و بنیاد آن را در این یادداشت مورد چالش قرار می‌دهم و معتقدم گسترش ستیز نظامی میان اسرائیل با جهادیون حاکم بر ایران نه به نفع ملت و کشور است و نه خروجی آن می‌تواند لزوما در کوتاه مدت به سرنگونی رژیم بیانجامد. نتایج آن در دراز مدت را کسی نمی‌‌داند.

مقدمتا روشن است که همه ما در تحلیل در باره آینده با احتمالات و فرضیات روبرو هستیم. لیکن برخی فرضیات به یقین نزدیک‌تر و برخی دورتر است. برخی از هیجانات و احساس تنفر برمی‌خیزند و برخی بر پایه محاسبات راسیونل و مغز سَرد. معتقدم آنچنانکه سون تزو، استراتژ ادوار کهن در “هنر جنگ” به آن اشاره دارد، فرمول جنگ را نه بر پایه احساس و تنفر از دشمن، که باید برپایه ذهن محاسبه‌گر بنا کرد. از این‌رو این فرض که جنگ به سرنگونی جهادیون حاکم منجر می‌شود، اعتبار چندانی به دست نمی‌‌دهد و شاید حاصل عکس آن شود و به گونه‌ای، به استمرار رژیم بیانجامد.

۱) از ابتدا شروع کنیم: اینکه در صورت ضربات احتمالی سنگین اسرائیل به شریان‌های اصلی اقتصادی رژیم اسلامی، یک بحران اقتصادی سراسری ایجاد می‌شود، را نمی‌‌توان نفی کرد، اما اینکه در این صورت قدرت سرکوب رژیم لزوما آنچنان تقلیل می‌یابد که اعتراضات مردم گسترده شده و رژیم توان سرکوب آنرا نخواهد داشت، و در این روند رژیم سرنگون می‌شود، یک فرضیه لرزان است. نخست اینکه هیچ چیز نشان نمی‌‌دهد که در صورت افزایش بحران اقتصادی لزوما شاهد گسترش اعتراضات خواهیم بود. مردم ایران چندین دهه است که با بحران اقتصادی زیسته‌اند. از سوی دیگر دیده‌ایم که بحران اقتصادی و حتی اعتراضات صنفی لزوما سرنگونی یک رژیم را در پی ندارد.

اما حتی اگر بپذیریم که اعتراضات گسترش می‌یابند، باز هیچ چیز نشان نمی‌‌دهد که رژیم از سرکوب آنها در می‌ماند. حتی اگر، برطبق فرض برخی تحلیل‌گران بیشتر واقع‌بین، در پی جنگ اسرائیل با رژیم، شکاف میان نیروهای سرکوبگر رژیم پدید آید، هنوز باز هیچ‌چیز نشان نمی‌‌دهد که جهادیون و هواخواهان ماندگاری رژیم از قوای فزاینده و پیاده نظام‌های جهادی پشت‌جبهه‌اش در یمن، عراق، سوریه و مناظق دیگر، و از باقیمانده‌های نیروهای تروریستی حماس و حزب‌الله بهره نبرند.

حاکمان ایران جنگ‌ستیزند و در صورت مشاهده سقوط در برابر ضربات سهمگین از قران‌خوانان و مجامع اسلامی در آفریقا و حتی امریکای لاتین که خود، برای دفاع از نظام دست‌چین و تربیت کرده‌اند، می‌توانند بهره گیرند. جمهوری اسلامی دهه‌هاست که میلیون‌ها دلار برای ساختن این پشت‌جبهه سرمایه‌گذاری کرده است. برپایی این مجامع نه در جهت اشاعۀ اسلام، که در جهت شکل‌دهی به یک شبکه جنگی ست. رژیم از آن مجامع برای ارسال نیرو و گسترش جنگ در سوریه استفاده کرده است. در تحلیل، یقین در این حوزه بیشتر است تا اینکه برپایه یک فرض خیالی و فرمول ساده‌انگارانه، تصور کنیم که در صورت جنگ رژیم به سادگی از پا در می‌آید.

حال به نکته دوم برسیم:

۲) بنابراین برای محاسبه در جنگ، باید قوای خودمان را بسنجیم. به پیامدهای گسترده شدن جنگ در بُعد منطقه بیاندیشیم. به کشتار مردم و نیز نتایج مهلک محیط زیستی آن فکر کنیم. از سوی دیگر، اگر حامیان نظریۀ “جنگ تا سرنگونی” مشوق تشدید حملات همه‌جانبه اسرائیل به جمهوری اسلامی هستند، باید به‌دور از احساسات و حدس و گمان، از خود بپرسند آیا در ایران امروز، امکانات لجستیکی دفاع از مردم در اعتراضات و امکان هدایت و رهبری آن و سازماندهی شورش مردمی بزرگ وجود دارد؟

اگر عقلانی و با ذهن محاسبه‌گر به تخمین قوای خودمان دست بزنیم درمی‌یابیم که در صورت بروز اعتراضات گستردۀ مردمی، هیچ امکانی نه برای سازماندهی و نه برای رهبری آنها در دست نیست. اینکه شاهزاده رضا پهلوی پا به جلو گذاشته‌اند و مدعی پرکردن خلاء قدرت هستند، یک نکته است، اما اینکه لجستیک آن، یعنی سازماندهی و رهبری اعتراضات (و رهبری مخالفین) را در دست داشته باشند، نکته دیگری ست. به‌نظر نمی‌‌آید این آمادگی در دست باشد. روی این نکات به سختی می‌توان ریسک کرد. مشکلات مربوط به سازماندهی و رهبری را نیروی خارجی نمی‌‌تواند حل کنند. اینها مشکلات خود ماست. به عبارت دیگر اگر در ایران امروز امکان سازماندهی و رهبری اعتراضات در دست نیست و در صورت تشویق به جنگ میان اسرائیل و رژیم، ما مردم را گوشت دم توپ می‌کنیم. با تشویق به تشدید این ستیز ما وعده‌ای به ملت می‌دهیم که قادر به تحقق آن نیستیم و شکست دیگر و نا امیدی دیگری را برای مردم ایجاد می‌کنیم.

از این نگاه، در صورت بروز تشدید ستیز نظامی و بروز اعتراضات مردمی، شاید جمهوری اسلامی بیشتر از ما، که حامیان رفع و دفع رژیم اسلامی هستیم، امکان مدیریت اوضاع را داشته باشد، و شاید اساسا خلاء قدرت پدید نیاید و جناحی از مافیای حاکم با عاریت جدیدی، دوباره سکان قدرت را از آن خود کند و ما جا بمانیم. بی‌تردید مردم ایران در ابعاد بسیار وسیع، همانند نویسنده این متن، خواهان رفع و دفع رژیم اسلامی هستند. اما ما هنوز از ابعاد حملات اسرائیل به خاک ایران بی‌اطلاع هستیم و عکس‌العمل مردم را در همه ابعاد نسبت به تهاجم نظامی یک قدرت خارجی نمی‌‌دانیم و نمی‌‌توانیم روی توفیق اعتراضات و سرنگونی رژیم به این شکل شرط‌بندی کنیم.

۳) حال احتمال دیگری را بررسی کنیم: گفتیم که در صورت حملات نظامی گسترده اسرائیل به ایران، احتمال دوشقه شدن نیروهای نظامی رژیم یک فرض نزدیک به واقعیت است. در این صورت امکان درگیری و جنگ داخلی میان آن دو نیرو، یکی طرفدار تغییر رژیم و دیگری طرفدار حفظ نظام، بالا می‌گیرد (یک مدل کلاسیک)، لیکن اپوزیسیون دمکراسی‌خواه نقشی در این میان نخواهد داشت، زیرا چنانچه آمد، امکانات سازماندهی و رهبری را ندارد. در این صورت، آنچه بیشتر قابل‌تصور خواهد بود، ظهور یک جنگ داخلی تاسف‌آور در میان این دو نیرو خواهد بود، که شاید کوتاه مدت بوده و یا بطور فرسایشی ادامه یابد. برعکس تصور برخی تحلیل‌گران خوشبین، نشان قابل عرضی در دست نیست که بخش طرفدار تغییر رژیم لزوما حامی جناحی از اپوزیسیون باشد.

در موقعیت‌های دیگری امکان انتقال قدرت در صورت جنگ وجود داشته است. فرانسه ۱۹۴۵، یعنی در هنگام دخالت نظامی امریکا، انگلستان و کانادا در فرانسه در ماه‌های پایانی جنگ جهانی دوم، که منجر به شکست نیروهای هیتلری شد، یک نمونه قابل ذکر است. اما در آنجا، گروه‌های قدرتمند مقاومت ضد نازیسم از سال‌ها پیش به‌طور زیرزمینی سازماندهی کرده بودند و رهبری قدرتمند ژنرال دوگل به همراه تلاش‌های ژان مولن، امکان پر شدن خلاء قدرت را محقق کرد. در روسیه ۱۹۱۷ نیز جنگ زمانی توانست به نیروهای مخالف تزار کمک کند که احزاب پرقدرت در کشور (چه در فوریه و چه در اکتبر) از پیش دارای شبکه‌های سازماندهی داخل کشور بودند.

اما در خاورمیانه، هرجا دخالت نظامی نیروی خارجی صورت گرفت، وضع آشفته کشور بیشتر رو به تباهی رفت. در افعانستان با طالبان، در سوریه با جنگ داخلی، در لیبی با ستیز پایان‌ناپذیر میان دو دولت در یک کشور و در عراق که امریکا هرگز نتوانست این کشور را به ثبات برساند.

خلاصه اینکه رژیم اسلامی را به‌طور هوایی نمی‌‌توان سرنگون کرد. بی‌شک دیده شده است که در نمونه‌هایی یک نیروی خارجی به یک جنبش انقلابی یاری رسانده است، لیکن برپایه یک آلترناتیو پرقدرت موجود در داخل کشور و به اتکا به سازماندهی فعال در اعتراضات مردمی، اگر نه ما نیز به تلۀ “چلبی‌سازی” گرفتار می‌شویم، یعنی منتظر می‌شویم تا نیروی خارجی برایمان آلترناتیو بسازد!

مسبب اصلی این جنگ و ستیز با اسرائیل جمهوری اسلامی ست. این درگیری میان دو نیروی جنگ‌افروز است و قربانیان آن مردم خواهند بود. این جنگ ملت ایران و دمکراسی‌خواهان نیست. ایران دمکراتیک را هیچ ارتش خارجی نمی‌‌تواند به ما هدید دهد. کار ناکرده خود را به دیگران محول نکنیم. توهم به مردم نفروشیم و بیهوده نگوییم که اگر جنگ شود ایران آزاد می‌گردد.

اپوزیسیون ایران باید خواهان خاتمه چرخش خشونت باشد؛ و برای رهایی ملی، برپایی دمکراسی سیاسی، آبادانی و توسعه میهن، باید بتواند خود را سازماندهی کند، و یک “هماهنگی نیروهای دمکراسی‌خواه” پدید آورد، تا اگر تنش‌ها بالا گرفت، به اتکاء به اراده و مبارزات مردمی، آلترناتیو قابل عرضی از خود نشان دهد.

تورنتو، ۱۴ ماه اکتبر ۲۰۲۴


نظر خوانندگان:


■ جناب هودشتیان گرامی، البته گفتار شما منطقی و سامانمند است، اما آیا چه باید کرد؟ آیا مردم و نخبگان باید از تلاش برای گذار از این نظام منصرف شوند، یا اگر هنوز به گذار از این نظام باور داشته باشیم، راه منطقی یا کم خطر دیگری را می‌توان پیشنهاد کرد؟
بهرام خراسانی ۲۵ مهر ۱۴۰۳


■ گفتار این مقاله کارشناسانه و منطقی است. مهمتر آنکه از زبان احساسی پرهیز می‌کند و قلب وقایع را نشانه می‌رود. روی برخی نکات تاکید و تکرار بجاست:
۱- گذار راستین از رژیم کنونی بدست مردم و جنبش است نه نیروی خارجی. در عین حال رژیم از قطبی شدن جامعه و اپوزسیون استقبال می‌کند، چه آنها که حمله اسرائیل را رهایی‌بخش می‌دانند و چه آنها که به معرکه اسرائیل ستیزی رژیم می‌پیوندند. باید چشم‌ها را شست از تعصبات دست بر داشت و تنها از دریچه منافع مردم ایران سخن گفت.
۲- اسرائیل‌ستیزی و جنگ با اسرائیل عنصر اصلی و وجودی رژیم است. شکست رژیم در این وادی و بویژه نابودی حزب‌الله ضربه‌ای کاری به مشروعیت رژیم نزد پایگاه آنهاست. بطور عمده بدنه سپاه و نیروهای امنیتی. از این منظر گزینش ۳ آقای هودشتیان محتمل است. شکاف و دو دستگی و شاید کودتا. در جواب خراسانی عزیز که چه باید کرد؟ هودشتیان در پاراگراف آخر و بطور کلی لزوم توافق و همراهی را یادآور شد.
۳- شعار “نه به جنگ” پسندیده است اما در توضیح این شعار باید مسیر صلح نیز تشریح شود وگرنه به همراهی ناخواسته با اتاق فکر رژیم بدل می‌شود. این جنگ سالهاست که شروع شده. سرمایه و شیره جان ده‌ها سال ایرانیان ظرف یک هفته در بیروت و جنوب لبنان به آتش و دود بدل گشت. کاری که مردم ایران نه انتخابش کردند نه آنکه کاملا از آن مطلع بودند.
یک فرض محال، ولی مفید برای قضاوت امروز و فردا، اگر جمهوری اسلامی از بدو تولد اسرائیل را به رسمیت می‌شناخت ولی با انتقاد از آنها و با حمایت از حقوق فلسطینیان؟ چه جان ها که پریشان نمی‌شد؟ چه امکانات حیاتی که به باد نمی‌رفت، چه دوستی ها که قربانی خشونت نمی‌شد؟ چه انسانها که همچون انسان می‌زیستند؟
موفق باشید، پیروز


■ جناب هودشتیان عزیز، نظر شما را نسبت به اینکه فقط با جنگ و یا بهتر بگوییم در زمان عدم حضور یک اپوزیسیون منسجم چه در داخل جه در خارج، شانس سقوط رژیم ج ا. کم است، تایید می‌کنم.
عصاره مطلب شما به درستی تاکید بر عدم وجود یک اپوزیسیون منسجم است، همه به این مطلب اذعان دارند و آگاه. شما اما بدرستی این کمبود را چشمگیرتر میکنید. حتی بدون جنگ و با قیام مردمی احتیاج به یک اپوزیسیون هست تا کشورهای خارجی بعد از سقوط رژیم یا برای سقط رژیم طرف صحبت داشته باشند. آیا باید مردم را از قیام مردمی برحذر داشت تا اپوزیسیونی تشکیل گردد؟ این نوشتهِ شما را من در بابِ فریاد بلند برای ایجاد اپوزیسیون صحیح میدانم. اما انتظار تحلیل عمیق‌تری از دو مورد جنگ و یا ضربه شکننده اسرائیل به وجهات جمهوری اسلامی دارم.
امید و ناامیدی دو روی یک سکه هستند. اگر شما فقط ناامیدی را که احیانا از شکست خیزش‌های پیاپی مردمی بر آمده بزرگ نمایی کنید، از یک طرف با ح.ا. همصدا میشویم که “اینها رفتنی نیستند” و از طرف دیگر چشم را بر پتانسیل موجود در جامعه بسته ایم. ما در این ده سال گذشته شاهد روند خیزش های متعدد و با فاصله های کوتاه تر بوده ایم و هر دفعه امید مردم پر شور تر از دفعه پیش بوده است.
حمله هولناک اسرائیل به ج.ا. نفسی تازه به امید مردم میدمد و مانند اکسیژنی این شعله را افروزان تر میکند اگرچه همانطور که شما نوشتید ممکن است برای سوختن خانه رژیم کافی نباشد. اما بدرستی هم اشاره کردید که دراز مدت را کسی نمیتواند پیش بینی کند چه برسد به انقلاب.
من با اتفاق جنگ مخالفم و با حمله هولناک اسرائیل به ج. ا. موافق.
نکته دیگری ملزم توضیح بیشتر است این صحبت شماست:
“برپایی این مجامع نه در جهت اشاعۀ اسلام، که در جهت شکل‌دهی به یک شبکه جنگی ست” جمهوری اسلامی و تمامِ سیاست و رفتار داخلی و خارجی بر پایه اشاعهٔ اسلام است، در جایی صورت اقتصادی پیدا می‌کند و در جایی صورت جنگ. اسلام این ها را وحشی کرده و نه برعکس.
با تشکر مجید


■ به فاکتور بسیار مهم و اجرایی که در این مقاله نادیده گرفته شده است، انگیزه‌های کافی و نیاز فوری برای سازماندهی شدن نیروهای دمکراسی خواه است. با استناد به خود مقاله و اشاره به فرانسه ۱۹۴۵ تایید شده است که: “اما در آنجا، گروه‌های قدرتمند مقاومت ضد نازیسم از سال‌ها پیش به‌طور زیرزمینی سازماندهی کرده بودند.” یعنی در دوران جنگ و اشغال فرانسه توسط ارتش نازی ها سازماندهی شده بودند! سازماندهی یکپارچه نیروهای دمکراسی خواه ایران در همه این سالها اتفاق نیفتاده است و شاید دلیل آن همان نداشتن انگیزه و نیافتن نیاز مبرم به تغییر روش کشورداری در ایران بوده است.
در دنیای رها از تصمیم‌گیری احساسی مجبوریم از تجربیات دیگر مردمان برای سرنگونی فاشیسم بهره ببریم. فرض بگیریم سازماندهی یکپارچه دمکراسی خواهان را در روزی به انجام برسانیم, آیا در آن زمان حکومت مذهبی و نئو فاشیستی ایران بدون جنگ حاضر به انتقال قدرت خواهد شد؟ فرانسه با آن سازماندهی بزرگ نیز با یاری متفقین در جنگ ابتدا نازی ها را کنار گذاشت.
حمیدرضا برهانی


■ هر چند که بحث اقای هودشتیان در چندین مورد صحیح می‌باشد ولی متاسفانه به یک نکته بسیار مهم اهمیت لازم داده نشده. آن نکته پر شدن ظرف تحمل مردم از جنایات بهمراه گرسنگی بخش اعظمی از مردم می‌باشد که عملا به نقطه یا مرگ یا پیروزی رسیده‌اند و لذا به محض یافتن اولین فرصت سر به شورش‌های گروهی خواهند گذاشت و دقیقن در همین مسیر است که گروه‌ها یکدیگر را یافته و با اتحاد و هماهنگ کردن به همراه برنامه‌ریزی و تقسیم کار به یک شورش مسلحانه سراسری تبدیل خواهند شد. بدون شک انفجار اولین بمب توسط هواپیماهای اسرائیلی، شورش و نماندن سربازان و افسران در صفوف نظامی رژیم اعم از ارتش و سپاه بیشتر شده و به صفوف مردم عادیی که حالا مسلح شده‌اند، خواهند پیوست. لذا نباید این نکته را نادیده گرفت، چرا که رژیم هیچ راه دیگری برای تخلیه خشم‌های انبار شده در طی این چند دهه در بین مردم و بویژه نیروهای جوان، عملا مانند بمبی بس بزرگ عمل خواهد کرد و با به حرکت درآمدن این شورش‌های مسلحانه، نیروهای مزدور نیز از رژیم جدا شده و اگر به صفوف مردم نپیوندند، حداقل به مقابله با آنان نخواهند پرداخت و این یکی از مهمترین نکات ترسناک رژیم می‌باشد. زیرا که رژیم نه پولی دارد که نیروهای باقیمانده بسیجی و نظامیان را تطمیع کند و نه توان تبلیغ و فریفتن دنیای بهتر را به آنها بدهد و از طرف دیگر هم حداقل نیروهای ارتش اسرائیل با قدرت بیشتری به نابودی گردانهای چه ارتش و چه سپاه خواهد پرداخت. چرا که سیاسیون اسرائیلی بهتر از هر دولتی می‌دانند که اولین و مهمترین شرط برقراری ارامش در اسرائیل نابودی رژیم خامنه‌ای می‌باشد که بدنبال خود سقوط و نابودی نیروهای نیابتی در کشورهای دیگر چه در خاورمیانه و چه در افریقا خواهد انجامید. متاسفانه یا خوشبختانه این تنها راه باقیمانده موجود برای مردم ایران است. وگرنه هیچ کشوری هرگز حاضر نیست تا حتی جان یکنفر از سربازان خود را برای ازادی مردم کشور دیگری به خطر بیندازد.
محمد بهبودی


■ سلام نمی‌دانم منطق جنگ خارجی برای سرنگونی حاکمیت از کجا نشات گرفته و آیا مصداقی برای این دارند؟ یک روشنفکر، یک فرهیخته و یا یک دوستدار جان و مال مردم آیا نمی‌داند که تمام هجومهای ابر قدرتها در طی قرن گذشته و حال جز برای هژمونی خود و حفظ منافع دراز مدت خود بوده است؟ یک ابر قدرت که از قضا همه هم امپریالیست بوده‌اند به مجردی که احساس کند منافعش در خطر افتاده است آخرین راه برای تمدید منافعش هجوم آنهم به بهانه حمایت از مردم بوده است. رضا شاه را چرا سرنگون کردند و بردند؟ فقط به خاطر اینکه این خان شاه شده در اواخر دوران شاهی اش حاضر نبود با انگلیس پیوند برادری داشته باشد و به هر دلیلی به سمت آلمان چرخیده بود. عبدالناصر چرا؟ چون او هم سر از انقیاد انگلیس و فرانسه به در آمده بود. مصدق چرا؟ صدام چرا؟ زیاد باره چرا؟ پاتریس لومومبا، سوکارنو، قذافی، و موارد دیگر که فراوانند. در همه یا اکثریت این کشورها هم با هجوم غرب جنگ داخلی راه انداختند که هنوز هم ادامه دارد. ایا فرهیختگان ایران از اینها غافلند، البته جنگ طلبان را می‌گویم.
با تشکر اکرم




نظر شما درباره این مقاله:








آمریکا شش شرکت چینی را در رابطه با ایران
سه شنبه ۱ آبان ۱۴۰۳ - Tuesday 22 October 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Tue, 22.10.2024, 9:45

آمریکا شش شرکت چینی را در رابطه با ایران




نظر شما درباره این مقاله:








اطلاعیه سخنرانی شیرین‌دخت دقیقیان در برلین
سه شنبه ۱ آبان ۱۴۰۳ - Tuesday 22 October 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Mon, 21.10.2024, 16:58

اطلاعیه سخنرانی شیرین‌دخت دقیقیان در برلین




نظر شما درباره این مقاله:








فروپاشی شبکهٔ برق کوبا و بحران‌های بی‌پایان
سه شنبه ۱ آبان ۱۴۰۳ - Tuesday 22 October 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Mon, 21.10.2024, 13:38

فروپاشی شبکهٔ برق کوبا و بحران‌های بی‌پایان




نظر شما درباره این مقاله:








نماینده مجلس: ۲ میلیون دانش‌آموز ثبت‌‎نام نکرده‌اند
سه شنبه ۱ آبان ۱۴۰۳ - Tuesday 22 October 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Mon, 21.10.2024, 11:22

نماینده مجلس: ۲ میلیون دانش‌آموز ثبت‌‎نام نکرده‌اند


فرشاد ابراهیم‌پور، عضو کمیسیون آموزش مجلس درباره آمار پنهان کودکان بازمانده از تحصیل به دیده‌بان ایران گفت: «امسال حدود ۲ میلیون دانش‌آموز ثبت‌نام نشده‌اند.» مدیر یک مدرسه در سیستان و بلوچستان نیز در گفت و گو با دیده بان ایران از آمار پنهان ترک تحصیل ۱۰ تا ۲۰ درصدی دانش‌آموزان این استان می‌گوید.

دیده‌بان ایران- لیلا شوقی؛ ۳۱ شهریورماه درست زمانی که بسیاری از دانش‌آموزان، کیف مدرسه‌شان را آماده می‎‌‌کردند و نیم‌نگاهی هم به روپوش مدرسه‌شان داشتند، وزارت آموزش و پرورش آمار داد که هنوز ۷۹۰ هزار دانش‌آموز در سراسر کشور، در مدارس ثبت‌‎نام نکرده‌اند و از درس و مشق عقب افتاده‌اند. همان زمان آمار دیگری منتشر شد و محمد علوی‌تبار، معاون سازمان پژوهش و برنامه‌ریزی آموزشی، اعلام کرد که ۸۹۰ هزار دانش‌آموز هنوز کتاب‌های درسی خود را سفارش نداده‌اند؛ یعنی براساس این آمار، حدود ۱۰۰ هزار نفر با وجود ثبت‌نام در مدرسه‌ها، حداقل تا یک روز مانده به بازگشایی مدارس، هنوز کتاب درسی خود را سفارش نداده بوند. این در حالی است که امسال ۱۵۴ میلیون جلد کتاب درسی برای دانش‌آموزان چاپ شده است.

آن‌طور که وزارت آموزش و پرورش آمار داده است، امسال حدود ۱۶ میلیون دانش‌آموز باید به مدرسه می‌رفتند، اما اخیرا عبدالوحید فیاضی، عضو کمیسیون آموزش مجلس گفته است که در سال تحصیلی جدید، جمعیت دانش‌آموزان کلاس اولی نسبت به سال قبل حدود ۱۱۰ هزار نفر کمتر شده است. در این میان، به نظر می‌رسد که وضعیت ثبت‌‎نام نکردن دانش‌آموزان در استان تهران دست کمی از مناطق محروم کشور نداشته باشد، زیرا علیرضا بهرامی، مدیرکل آموزش و پرورش شهرستان‌های این استان، خبر داده است که فقط در محدوده تحت مدیریت او، حدود ۱۰ هزار دانش‌آموز ایرانی واجد شرایط ورود به کلاس اول ابتدایی، برای ثبت‌‎نام مراجعه نکرده‌اند. بهرامی البته در روزهای پایانی شهریورماه حدس زده بود که چون برخی والدین هنوز تکلیف محل سکونت‌شان مشخص نیست، فرزندان خود را در مدارس ثبت‎‌‌نام نکرده‌اند.

آمار رسمی بازماندگان از تحصیل صرفا در دوره ابتدایی در سال تحصیلی گذشته حدود ۱۶۴ هزار نفر بود و این در حالی است که آموزش و پرورش هنوز هیچ آمار جدیدی از تعداد این افراد در سال تحصیلی جدید نداده است، یعنی اعلام نکرده که از بین ۷۹۰ هزار نفری که تا پایان شهریور در مدارس ثبت‌نام نکرده بودند، تا امروز که تقریبا در پایان مهرماه هستیم، دقیقا چند دانش‌آموز بالاخره توانسته‌اند که به مدرسه‌ها راه پیدا کنند. در این میان، خبرنگار دیده‌بان ایران برای این که آمار دقیق امسال را از مسئولان آموزش و پرورش بگیرد، بارها با مسئولان این وزارتخانه تماس گرفت، اما جز سکوت پاسخ دیگری دریافت نکرد.

برخی مدیران مدارس، سلیقه‌ای دانش‌آموزان را ثبت‌نام نمی‌کنند

شاید یکی از دلایل حساسیت زیاد درباره ثبت‌‎نام نشدن ۷۹۰ هزار دانش‌آموز، مشکلاتی باشد که تابستان امسال، والدین در زمان ثبت‌‎نام با آن روبه‌رو بودند؛ زمانی که منطقه‌بندی مدارس تغییر کرد و والدین برای ثبت‎‌‌نام فرزندان خود، با مشکلات زیادی مواجه شدند؛ بعضی از پدرها و مادرها مجبور شدند که کار و زندگی خود را رها کنند تا در به در از آموزش و پرورش منطقه، اجازه ثبت‌‎نام فرزندانشان را در مدرسه مد نظر خود بگیرند؛ هرچند که درست در روز اول مهر، علیرضا کاظمی، وزیر آموزش و پرورش، تاکید کرد که برخی از مشکلات پیش‌آمده در ثبت‌‎نام دانش‎آموزان، به دلیل مهاجرت و جابه‌جایی خانواده‌ها است؛ به گفته او، بعضی والدین از یک منطقه به منطقه یا شهر دیگر نقل مکان کرده‌اند و حتما فرزندان آن‌ها در مدارس ثبت‌نام خواهند شد. کاظمی قول داد که هیچ دانش‌آموزی بدون کلاس نماند و اطمینان داد که ادعای برخی از مدارس درباره پر شدن ظرفیت مدرسه‌ها صحیح نیست.

با این وجود و بعد از گذشت نزدیک یک ماه از بازگشایی مدارس، والدین هنوز با مشکلات گوناگونی دست‌وپنجه نرم می‌کنند؛ رحمانی یکی از والدینی است که تابستان امسال برای ثبت‌‎نام فرزندش در یک مدرسه دولتی در محدوده نزدیک به منزل خود، از هفت‌خان رستم گذشته است، او به دیده‌بان ایران می‌‎گوید: «امسال دخترم بیمار شد و نمره خوبی در یکی از درس‌هایش به دست نیاورد و با وجود این که مدارک پزشکی داشت، مدیر مدرسه، به صورت سلیقه‌ای ترجیح داد که او را در مدرسه‌ای که در آن درس می‌خواند، ثبت‌نام نکند.»

البته که رحمانی به آموزش و پرورش منطقه هم مراجعه کرد و نامه ثبت‌نام را گرفت، ولی مدیر مدرسه، فرزند ۱۰ ساله‌اش را ثبت‎‌‌نام نکرد تا او مجبور شود که فرزندش را در یک مدرسه غیرانتفاعی ثبت‌‎نام کند: «برای هزینه ثبت‌‎نام فرزندم در مدرسه غیرانتفاعی، مجبور به فروش طلاهایم شدم.»

موسوی‌نیا هم مادر دانش‌آموزی است که پیش از این، پسرش در یکی از مدارس غیرانتفاعی درس می‌‎خواند؛ بعد از افزایش شهریه مدرسه غیرانتفاعی، او تصمیم گرفت تا فرزندش را در یک مدرسه دولتی ثبت‎‌نام کند، مدیر مدرسه اما او را ثبت‌‎نام نکرد و پیگیری‌های موسوی‌نیا هم راه به جایی نبرد. مادر این دانش‌آموز مقطع ابتدایی به سایت دیده‌بان ایران می‌گوید: «حالا پسرم برای بعضی درس‌هایش معلم دارد و البته برای برخی از درس‌های دیگرش، یکی از دوستانش، به او در خانه درس می‌‎دهد.» موسوی‌نیا همچنان برای ثبت‌نام فرزندش تلاش می‎‌کند، اما او نگران است که اگر نتواند جایی را برای ثبت‌نام پیدا کند، فرزندش برای زمان امتحانات با مشکلاتی روبه‌رو شود.

مشکلات متعدد سیستان و بلوچستان و آمار بالای ترک تحصیل

آن‌طور که پژوهش‌ها نشان می‌‎دهد، سه استان سیستان و بلوچستان، گلستان و خراسان رضوی، بالاترین آمار ترک تحصیل در کشور را دارند؛ به نحوی که ۴۷.۶ درصد از دانش‌آموزان استان پهناور سیستان و بلوچستان مدرک پایان تحصیل در مقطع متوسطه دوم را دریافت نمی‌‎کنند.

رامین ریگی، خیر مدرسه‎‌ساز و مدیر مدرسه‌ای در شهر زابل استان سیستان و بلوچستان به خبرنگار دیده‌‎بان ایران می‌‎گوید: «آمارهای رسمی نشان می‌دهند که هر سال ۱۰ تا ۲۰ درصد از دانش‌آموزان مدارس سیستان و بلوچستان، از ثبت‌نام در مدارس امتناع و به اصطلاح ترک تحصیل می‎‌‌کنند.»

او اما معتقد است که آمار واقعی بیش از این است، زیرا به گفته او، بسیاری از مدیران مدارس سیستان و بلوچستان، نام دانش‌آموزانی را ثبت می‌کنند که هیچ‌گاه در مدرسه حضور ندارند.

ریگی می‎‌گوید: «اسم دختر و پسری در مدارس به عنوان دانش‌آموز ثبت شده است که حالا ۳ تا ۴ فرزند دارند و اصلا دانش‌آموز نیستند. دلیل این کار مدیران هم گرفتن بودجه و امکانات برای مدارس است.» او توضیح می‌‎دهد که اگر تعداد دانش‌آموزان واقعی در مدارس سیستان و بلوچستان گزارش شود، مدیر تبدیل به مدیرمعلم می‌‎شود و تعداد نیروهای کادر آموزشی مدارس کاهش پیدا می‌‎کند و این یعنی زحمت بیشتر برای کادر آموزش یک مدرسه.

این مدیر مدرسه دلایل کاهش اقبال عمومی والدین برای ثبت‌نام فرزندانشان در مدارس را این‌طور توضیح می‌دهد: «بسیاری از والدین درک درستی از وضعیت تحصیلی فرزندانشان ندارند، زمانی که به جای گرفتن نمره، عبارت‌هایی مثل «خیلی خوب» و «خوب» را در کارنامه کیفی فرزند خود می‌بینند. والدین این منطقه، کمیت آموزش را می‌پسندند و دوست دارند نمره در کارنامه ببینند؛ کارکرد کیفی در آموزش مدارس این منطقه جواب نمی‌‎دهد.» به همین دلیل است که این خیر مدرسه‌ساز معتقد است که برخی والدین در سیستان و بلوچستان، نسبت به سیستم آموزشی بدبین شده‌اند.

به این موضوعات باید امکانات کم مدارس سیستان و بلوچستان را هم اضافه کرد. برای بسیاری از دانش‌آموزان سیستانی، حتی نیمکت مناسب و اندازه قد و قواره آن‌ها هم در کلاس‌های درس وجود ندارد؛ گاهی دانش‌آموز مجبور به نشستن روی نیمکت‌های تنگی هستند که مناسب سن آن‌ها نیست و برای مقطع پیش‌دبستانی مناسب است؛ البته اگر شانس بیاورند و نیمکت یا صندلی به آن‌ها برسد و مجبور به نشستن روی زمین نباشند. همه این‌‎ها باعث شده است که از نظر ریگی، برخی والدین تمایل داشته باشند تا فرزندانشان را نه در مدارس مدرن که در همان مکتب‌‎خانه‌های قدیمی ثبت‌‎نام کنند.

به اضافه همه این‌ها، مشکلات اقتصادی در سیستان و بلوچستان هم دلیلی شده است تا فرزندان، بزرگ‌‎نشده به فکر ترک خواندن و نوشتن شوند و کودکی‌نکرده، بزرگ شوند و برای چرخاندن چرخ اقتصاد خانواده خود تلاش کنند. ریگی از دانش‌آموزی می‌‎گوید که به خاطر مشکلات اقتصادی ترک تحصیل کرد و با وجود این که او تلاش کرد تا برای ادامه تحصیلش خیری پیدا کند، موفق نشد. در نهایت دانش‌‎آموز مدرسه‌‎اش را دید که کوله‌‎پشتی مدرسه به دوش، نه کتاب و دفتر درس که بطری‌های بنزین جابه‌‎جا می‎‌‌کند و سوخت‌بر شده است.

تاکید نماینده مجلس بر بیشتر بودن آمار واقعی نسبت به آمار رسمی

در روز به صدا درآمدن زنگ مدارس، یعنی اول مهر، وزیر آموزش و پرورش درباره آمار واقعی بازماندگان از تحصیل گفته بود: «باید ثبت‌نام‌ها به پایان برسد تا آمار دقیق بازماندگان اعلام شود. معمولا در دوره ابتدایی، تعداد افرادی که از آموزش و پرورش فاصله گرفته‌اند، بین ۱۵۰ تا ۲۰۰ هزار نفر است. در دوره متوسطه اول و دوم این عدد ممکن است به ۵۰۰ تا ۶۰۰ هزار نفر برسد. باید صبر کنیم تا ثبت‌نام‌ها کامل شود و سپس آمار نهایی بازماندگان را اعلام کنیم.» این یعنی به گفته او، آمار دانش‌‎آموزان ثبت‌‎نام نکرده در مدارس، حدود ۸۰۰ هزار نفر است.

اما از نظر فرشاد ابراهیم‌پور، نماینده مجلس دوازدهم و عضو کمیسیون آموزش مجلس شورای اسلامی، آمار واقعی بیشتر از این‌ها است، او از آمار حدود ۲ میلیون دانش‌آموز ثبت‌نام نکرده خبر می‌دهد و به خبرنگار دیده‌بان ایران می‌گوید: «آمار ثبت‌نام نشدن ۷۹۰ هزار دانش‌آموز، آماری است که وزارت آموزش و پرورش عنوان کرده است، ولی مشکلات اقتصادی، آگاهی ناکافی از رفع موانع آموزشی و مشکلاتی در محل به دلیل جابه‌جایی محل سکونت به وجود آمده است، باعث شده تا والدین و دانش‌آموزان به مرحله ثبت‌نام نرسند.»

عضو کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس شورای اسلامی معتقد است که «ثبت‌‎نام نکردن سلیقه‌ای مدیران غیرقابل قبول است و اگر مدرسه‌ای دانش‌آموزش را ثبت‌نام نمی‌کند، تخلف کرده است.» ابراهیم‌پور البته تاکید دارد که «وزارت آموزش و پرورش محدودیت ثبت‌نام دانش‌آموزان را برداشته است و به زودی هم مشکلات ثبت‌نام دانش‌آموزان حل می‌شود.»

اما با وجود ابراز امیدواری این نماینده مجلس، باید گفت که در حالی در پایان ماه مهر هنوز مشکلات درباره ثبت‌نام نشدن دانش‌آموزان ادامه دارد که «حق تحصیل رایگان» یکی از اصول اصلی قانون اساسی کشورمان است؛ اصلی که به نظر می‌آید آموزش و پرورش، فاصله زیادی تا محقق کردن آن برای همه دانش‌آموزان در سراسر کشور دارد.



نظر شما درباره این مقاله:








مأموریت طاقت‌فرسای عراقچی
سه شنبه ۱ آبان ۱۴۰۳ - Tuesday 22 October 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Mon, 21.10.2024, 11:04

مأموریت طاقت‌فرسای عراقچی




نظر شما درباره این مقاله:








درخواست‌هایی برای آزادی الهه و نیلوفر
سه شنبه ۱ آبان ۱۴۰۳ - Tuesday 22 October 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Mon, 21.10.2024, 10:40

درخواست‌هایی برای آزادی الهه و نیلوفر




نظر شما درباره این مقاله:








فتح‌الله گولن، مخالف سرشناس اردوغان درگذشت
سه شنبه ۱ آبان ۱۴۰۳ - Tuesday 22 October 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Mon, 21.10.2024, 9:55

فتح‌الله گولن، مخالف سرشناس اردوغان درگذشت




نظر شما درباره این مقاله:








درخواست آزادی الهه و نیلوفر؛ بیانیه ۵۰۰ نفر
سه شنبه ۱ آبان ۱۴۰۳ - Tuesday 22 October 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Mon, 21.10.2024, 8:33

درخواست آزادی الهه و نیلوفر؛ بیانیه ۵۰۰ نفر


درخواست هایی برای آزادی الهه و نیلوفر

بیش از ۵۰۰ نفر از روزنامه‌نگاران، هنرمندان و فعالان اجتماعی در نامه‌ای به ريیس قوه قضايیه از حجت‌الا‌سلام غلامحسین محسنی اژه‌ای درخواست کردند از اختیارات خود استفاده کرده و اجرای حکم نیلوفر حامدی و الهه محمدی را متوقف کند.

در این نامه که به امضای چهره‌های شناخته شده‌ای چون سیروس علی‌نژاد، ترانه علیدوستی، ماشاالله شمس‌الواعظین، علیرضا رجایی، شهاب حسینی، کیوان صمیمی، لی‌لی فرهادپور، ژیلا بنی‌یعقوب، مینا اکبری، هانیه توسلی، علی حکمت، سعید شریعتی، سحر دولتشاهی، نگار جواهریان، فریدون صدیقی، علی رفیعی، فیض‌الله عرب سرخی، حسن فتحی، هانا کامکار، لیلی گلستان، سهیلا گلستانی، مهسا محبعلی، فخرالسادات محتشمی‌پور، مینو مرتاضی، احترام برومند، حمید پورآذری، رویا تیموریان، محسن امیریوسفی، مهوش شیخ‌الاسلام، مجتبا میرطهماسب، کامبیز نورزوی، ستاره اسکندری، محمد آقازاده، فردین خلعتبری، ناهید طباطبایی، بهتاش صناعی‌ها، بدرالسادات مفیدی، مریم مقدم، پیام دهکردی، کامبیز دیرباز، رضا کیانیان و ... رسیده است، آمده:

ریاست محترم قوه‌قضاییه

ما جمعی از هنرمندان، روزنامه‌نگاران و فعالان اجتماعی درخواست توقف اجرای حکم پنج‌سال زندان الهه محمدی و نیلوفر حامدی را داریم.

در پایان این نامه ذکر شده است که در فضای کنونی کشور که رییس‌جمهور از وفاق ملی سخن می‌گوید، اجرای حکم زندان این دو خبرنگار اجتماعی در تناقض با این رویکرد و همچنین بخشنامه عفو ۱۴۰۱ است.

تاکنون این نامه را بیش از پانصد روزنامه‌نگار، هنرمند و فعال اجتماعی امضا کرده‌اند که اسامی آنها به ترتیب حروف الفبا در ذیل آمده است. همچنین کارزاری برای امضای این نامه به آدرس https://www.karzar.net/164438 تشکیل شده است.

ابراهیم‌زادگان اسما - ابراهیمی‌فر سعید - ابطحی سپیده - ابطحی سعیده - اثباتی امیر - احمدی فرداد - احمدیان علی - احمدیه مژگان - اخلاقی نیر - اخلاقی‌راد رضا - ادبي نسيم - اذکاری الهه - اردشیری زهرا - اردکان‌زاده‌یزدی سعید - اردویی شیوا - ارسنجانی کتایون - ارکان‌زاده سعید - استخر نگار - استوار افسانه - اسداللهی محسن - اسدی‌زاده کیارش - اسکندری ستاره - اسلامی سارا - اسلامیه سعیده - اشرفی داود - اشرفی‌زاده مرجان - اصغری علی - اصغری معصومه - اطمینان احسان - افتخار نازنین - افتخاری محبوبه - افچنگی محمود - افشاريان سجاد - افضلی مهناز - اقبال مهدی - اکبرزاده اعظم - اکبری مینا - اکبری حسین - اکبری نگار - اکبری‌صحت جلیل - امرایی امیلی - امیرپور مریم - امیرشاهی افشین - امیریوسفی محسن - امین هدی - امینی مائده - امینی‌تیرانی مسعود - انصاری تهمینه - انصاری علی - انوری محمود - اورکی ستار - ایزدی بهمن - ایلانلو مژگان - ایمانی محسن - ایوبی ابراهیم - ایوبی علی - آبادپور آزاده - آجرلو محمدحسین - آزاد نفیسه - آزاده‌گر فرشته - آزادی حسین - آزموده محسن - آقابیک آرش - آقازاده محمد - آقالری الهام - آل‌بویه پروانه - آواره ژاکلین - آیینی فرزانه - باباخانی فاطمه - بابایی سما - بارانی زهرا - باستانی مسعود - باقری پریچهر - باقری سیمین - باقری نگین - باقری سنجرئی الهه - بحرالعلومی مریم - بداغی احسان - بدیعی بنفشه - برآبادی سعید - برجی سمیه - برخورداری امیرافراز - برق‌نورد شیرین - برومند احترام - برهمند آرش - بلوری عقیق - بنی‌طبا سیدمحمدرضا - بنی‌یعقوب ژیلا - بهاری امیر - بهرام تهمینه - بهروزی ساره - بهره‌مند شیما - بهشتی میلاد - بهنام علیرضا - بیات فریبرز - ‌بیزارگیتی آزاده - بیک اوغلی مهدی - بیگی بیتا - پارسافر پیام - پارسایی سعید - پاکزاد علی - پاکنژاد آزاده - پاکنهاد ایمان - پروانه‌گهر سیما - پرویزی محمد - پناهی ستاره - پورآذری حمید - پورطباطبایی علی - پویا سجاد - پهلوان‌زاده سجاد - تاج‌الدینی فریبا - تاجدوزیان محمدرضا - تاجیک محمد - تالانی زهرا - تدریسی شیما - ترکمان سونیا - تنکابنی بهرنگ - تنها امیر - تنها آیسان - توسلی هانیه - توکلی اکبر - توکلی مجید - تهرانی حورا - تهرانی فرزانه - تیموریان رویا - ثابت حامد - ثابت مقدم کتایون - ثانی‌فر علیرضا - ثبوت آزاده - ثنایی امیرحسین - جابرها حامد - جاودانی گیتا - جاهد پرویز - جاهد شیرین - جدیدی امیر - جزایری علاالدین - جعفرزاده زهرا - جعفری مریم - جعفری بهناز - جعفری‌جوزانی نیما - جغتایی پرتو - جلیلی مهدی - جمالی‌پور فاطمه - جمشیدی مژگان - جمشیدی نجمه - جندقی سپیده - جنگوری سارا - جوادپور مهلا - جوادزاده‌ماشینچیان بابک - جواهریان نگار - جودکی مهتاب - جودکی نرگس - جهاندار پگاه - چنگيزيان سعيد - چیت‌گران محمدامین - حاتم سیاوش - حاتمی ابوالحسن - حاجی‌پور حمید - حاجی‌زادگان ابوالفضل - حبیب‌زاده شکوفه - حجتی ستاره - حسنی پرستو - حسنی مهسا - حسین‌زاده هایده - حسینی زینب - حسینی شهاب - حسینی نورا - حسینی رضا - حشمتی داوود - حصارکی المیرا - حضرتی غزل - حق‌پرست اسماعیل - حکمت علی - حکمت مهسا - حلاج نیشابوری شاهد - حیدریان جواد - حیدریان سنا - خادم حمیدرضا - خادمی آمن - خادمی نیره - خالق‌جو طاهره - خاموشی آرش - خانعلی محسن - خدابخش سعیده - خدابخش عماد - خدایاری رها - خسروتاج محمدابراهیم - خسروشاهی منصوره - خسروی یگانه الهه - خطیبی صمد - خلعتبری فردین - خلیلی فاطمه - خواجه‌دهی پریسا - خوارزمی مهراوه - خوشکار شادی - داداشی امیر - دامغانی گلچهر - دانش مهرزاد - دانشور حبیب - داننده علی - درویش شیوا - درویشی سجاد - درویشی آفتاب - دشتی اصغر - دشتی علی‌اصغر - دولتشاهی سحر - دهکردی پیام - دیانتی نوشین - دیرباز کامبیز - ذاکر طاها - ذوالفقار مریم - ذوالقدر مهتاب - ذوقی حسین - راد دنیا - راستی اعظم - رجایی علیرضا - رجبی برهانه - رجبی پروین - رجبی فاطمه - رحمتی شبنم - رحیمی مریم - رحیمی مجتبی - رسته‌مقدم مصطفی - رشیدی فاطمه - رضاخواه مریم - رضایت‌هم طاهره - رضایی ابوالفضل - رضایی مریم - رضایی ناهید - رضایی فرشته - رضائیان پروانه - رضوی حشمت‌اله - رضوی عاطفه - رفیعی علی - روحانی صادق - روشنی حدیث - ریاحی بهاره - زادمهر علی - زارعی محمدنبی - زرساو احمد - زرگری راضیه - زهرانی مرجان - ساریخانی علیرضا - ساسانی پریسا - ساعدی محیا - سایش سمیه - سبزی سارا - سپندارند روح‌الله - ستاره مهرنوش - سجادی‌حسینی روزبه - سرابی علی - سربندی حسین - سرحدی سهند - سرداری نرگس - سروری حنیف - سعیدی سعید - سفیدی خشایار - سلطان‌بیگی نسیم - سلطانی غزاله - سلطانی مهدی - سلیمان‌بیگی مهفام - سلیمانی مهلا - شادمان علی - شاهسوند مریم - شاهولد جهانگیر - شایانفر زهرا - شایگان دانیال - شبانکارئیان بهاره - شریعتی سعید - شریف شهرام - شریف‌زاده اثنا - شریفی نوال - شعبانی الهام - شفیع‌زاده سامره - شفیعی حامد - شکرانی مریم - شکور شبنم - شکوری شهرام - شمس‌الواعظین ماشاالله - شوقی مهناز - شهبازی آرزو - شهسواری شهاب - شیخ‌السلام مهوش - شیراوند میلاد - شیردل صادقه - شیرزاد مهدی - صابرنعمتی بهنام - صادقی مسعود - صادقیان علی - صادقی‌پناه امیر - صالحی محمدامین - صائمی رضا - صبا شبنم - صدر عماد - صدرنیا کتایون - صدیقی فریدون - صراف سیما - صفاپور احسان - صفرپور محمد - صفرزاده گیتی - صفرزایی سامان - صفی‌یاری هایده - صمدی بنفشه - صمیمی صدف - صمیمی کیوان - صناعی‌ها بهتاش - صیادی مجید - ضرابی پروین - طالبی پیمان - طاهریان یاسمن - طاهریان صبا - طباطبایی ناهید - طلوعی سحر - طوسی دنیا - طوسی فرشته - ظریفیان غلامرضا - عاقبتی محمد - عالیشاه سیمین - عباس‌پور نیما - عبدالله‌زاده ابراهیم - عبدی پژمان - عبدی عباس - عبدی‌پور احسان - عرب زهرا - عرب‌سرخی فیض‌الله - عزتی آیدا - عشوندی فرهاد - عطایی امیرحسین - علمداری امیرمسعود - علوی میلاد - علوی‌زاده صالح - علی‌اصغر فاطمه - علی‌اکبری زهرا - علی‌اکبری زهرا - علی‌خانزاده سمیرا - علیخانزاده سمیرا - علیدوستی ترانه - علینقیان شیوا - عیار هادی - غضنفرپور فرشید - غضنفری سارا - غفاری عباس - غلامحسینی سعید - غلامی‌مهرآبادی احمد - غنی احمدرضا - غنی سولماز - فاطمی ثمر - فتحی علی‌اشرف - فتحی حسن - فتحی‌رستمی فائزه - فدایی میلاد - فراهانی عذرا - فراهانی نازنین - فرجی مهران - فرخه نسترن - فرزانه ابراهیم‌زاده - فرزوزان حسام - فرشته‌صنیعی سارا - فرشید آرزو - فرقانی آزاده - فرمانبر بهناز - فرمانبر پروین - فرمانبر فرحناز - فروتن فرزان - فرهادپور لی‌لی - فریادرس فرشته - فشخامی یغما - فضلی محمد - فغفوری گیسو - فولادی‌نسب کاوه - فهیمی مهین - فیوضی گلبو - قاسمی فرزانه - قاسمی محمد - قاسمی میثم - قاضی‌زاده نسیم - قدس مریم - قربانی‌فر میرا - قره حسین - قلمچی احسان - قلمفرسایی آتوسا - قمی معصومه - قوی‌فکر رضا - قهرمان کاوه - کاظمیان علی - کامکار هانا - کامیار بهمن - کبرزاده علی - کدخدازاده علی - کرامتی ماه‌گل - کرجی سعید - کردا الهام - کریمخان فاطمه - کریمی امید - کریمی جمیله - کریمی وحیده - کشاورز مینا - کلانتری فرانک - کلهر هانیه - کمالی روناز - کهنسال‌نودهی مریم - کیانی نرگس - گلستان لیلی - گلستانی سهیلا - گلشن زهرا - گنجوی سینا - گودرزی سجاد - لاله بسیم - لطفی سحر - لطفی غزل - لطفی مریم - لقایی مرجان - مالکی سارا - متین‌نیا نازنین - مجد مریم - محبعلی مهسا - محتشمی‌پور فخرالسادات - محرمی علیرضا - محقق اعظم - محقق صدرا - محمدحسین آزاده - محمدی الناز - محمدی حمیدرضا - محمدی علی - محمدی گلاره - محمدی حميدرضا - محمدی سلیمان - محمدی محبوبه - محمودپور فاطمه - محمودی سهیل - محمودی عاطفه - مختاری حسام‌الدین - مددی حسن - مدنی درنا - مرتاضی مینو - مردوخی سوران - مرعشی نسیم - مزروعی علی - مشتاق زهرا - مصطفوی مجیدرضا - مصیبی سحر - مظفر محمدجواد - معافی مونا - معصومی سارا - معیری یلدا - مفیدی بدرالسادات - مقدم مریم - مقدم‌دوست آزادی - مقدمی شبنم - منصورنژاد شروین - منصوری سیاوش - منوچهری مریم - منهوبی سیروان - موحدی‌راد سامان - موسایی نازنین - موسوی امیر - موسوی آمنه - موسوی پژمان - موسوی جواد - موسوی هادی - مولوی ناهید - مومنی علی - مهاجرانی ثمین - مهدوی علیرضا - مهدیانی نازیلا - میرتهماسب مجتبا - میرحسینی کاوه - میردامادی سیدصدرا - میرزاده حمید - میرزایی آزاد - میرزایی مریم - میرزایی مژگان - میرعلمی رویا - نادمی سیدمهدی - ناعمه مرتضی - نامدار سمانه - نجفی بنیامین - نجفی سارا - نجفی زهرا - نجفیان اعظم - نجفی‌خواه محمدمهدی - نجفی‌راد حمید - نراقی مریم - نسرین ظهیری - نصر ندا - نصرالهی صوفیا - نصیری رایا - نصیری فرزانه - نصیری مستوره - نصیری آرش - نصیری منصور - نفیسی ساناز - نقاشی حسین - نقدی‌پری لیلا - نوروزی لیلی - نوروزی سمیه - نوروزی کامبیز - نوروزی یاسر - نهانی غزل - نیکنام نسرین - نیک‌نژاد محمد - واعظی محمد - واعظی مطهره - وثوقی اردوان - وزوایی شیما - وطنی محسن - وفاجویی زمان - وکیلی‌فرد محمدسلیم - ویسمه اعظم - هادی عاطفه - هاشمی افشین - هاشمی پریسا - هدایتی حیدو - همتی شهرزاد - همتی مهسا - همدانی هلیا - یزدان‌جو منصوره - یوسفی میثم.

روزنامه اعتماد



نظر شما درباره این مقاله:








حملات اسرائیل به «زیرساخت‌های مالی حزب‌الله»
سه شنبه ۱ آبان ۱۴۰۳ - Tuesday 22 October 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Mon, 21.10.2024, 8:14

حملات اسرائیل به «زیرساخت‌های مالی حزب‌الله»


اسرائیل در نیمه شب حملات هوایی بیشتری در بیروت و جنوب لبنان انجام داد و شعبی از بانکی که می‌گوید حامی حزب‌الله است را هم هدف قرار داد.

در پی این حملات صدای انفجار در مناطقی نظیر ضاحیه در جنوب بیروت که تحت کنترل حزب‌الله است و همچنین دره بقاع و جنوب لبنان شنیده شد. مشخص نیست که این حملات تلفاتی داشته است یا نه.

رسانه‌ دولتی لبنان گزارش داده است که جمعیت قرض‌الحسن لبنان در دره بقاع، واقع در شرق این کشور هدف قرار گرفته است؛ این رسانه همچنین از هدف قرار گرفتن شعبی از این بانک در نزدیکی فرودگاه بین‌المللی رفیق حریری در بیروت خبر داد.

رویترز می‌گوید این بانک ۳۰ شعبه در لبنان دارد که نیمی از آنها در بیروت است.اسرائیل این موسسه مالی را به تسهیل مراودات مالی حزب‌الله برای تهیه و ذخیره‌سازی اسلحه و پرداخت دستمزد به اعضایش متهم کرده است.

تصاویر منتشر شده ستونی از دود را پس از انفجار در نزدیکی فرودگاه نشان می‌داد.

پیشتر ارتش اسرائیل به ساکنان ۲۰ منطقه در لبنان- شامل ۱۴ منطقه بیروت- درباره قصد خود از حمله شبانه هشدار داده بود.

ارتش اسرائیل همچنین گفته بود بانک‌ها و زیرساخت‌های مالی حامی حزب‌الله را هدف قرار خواهد داد.

خبرنگار بی‌بی‌سی در بیروت می‌گوید که اسرائيل یکشنبه شب دست کم ۸ حمله هوایی در ضاحیه بیروت، پایتخت لبنان انجام داد.

این موسسه از سال ۲۰۰۷ تحت تحریم های آمریکا قرار دارد و مقام‌های آمریکایی آن را به پوششی برای مدیریت فعالیت‌های مالی حزب‌الله متهم کرده‌اند.

حملات اخیر در حالیست که بر اساس گزارش‌ها امروز قرار است فرستاده ویژه ایالات متحده به بیروت سفر کند و با سیاستمداران لبنانی درباره راه حل‌های دیپلماتیک احتمالی برای بحران جاری بحث کند.

رسانه‌های آمریکایی گزارش دادند که اسرائیل هفته گذشته فهرستی از شروط را به دولت بایدن ارائه کرده بود.

همزمان وزارت بهداشت لبنان گفته است که از آغاز دور شدید حملات اسرائيل در این کشور در ۱۶ سپتامبر دست کم ۱۸۰۲ نفر در لبنان کشته و ۹۳۳۰ نفر زخمی شده‌اند.

همزمان حزب‌الله لبنان گفته است که راکت‌های بیشتری را یکشنبه شب به سوی «اهداف نظامی» در اسرائيل شلیک کرده و به این حملات ادامه خواهد داد.

در همین حال دانیال هاگاری سخنگوی ارتش اسرائيل که از قصد کشورش برای حمله به زیرساخت‌های مالی حزب‌الله خبر داده بود گفته است «در روزهای آینده شیوه «تامین مالی فعالیت‌های تروریستی حزب‌الله را از سوی ایران» فاش می‌کنیم.

جمعیت قرض‌الحسن لبنان در سال ۱۹۸۲ بعد از اشغال لبنان توسط اسرائيل تاسیس شد و با تایید وزارت کشور لبنان در ۱۹۸۷ رسما آغاز به کار کرد.

این جمعیت ابتدا عموما در مناطق تحت نفوذ حزب الله لبنان فعال بود اما در سال‌های اخیر فعالیت خود را به مناطق دیگر این کشور هم گسترش داد. طبق اساس‌نامه آن، هدفش «اعطای وام به مردم برای مدت مشخص با هدف حل مشکلات اجتماعی آنهاست». بر اساس همین منبع بیش از ۴۰۰ هزار نفر/منبع در این جمعیت مشارکت دارند و دست کم تا سال ۲۰۱۹ سه میلیارد دلار وام از طریق آن به افراد داده شده است.

منتقدان این جمعیت امی‌گویند فعالیت آن، عملا به عنوان یک بانک بدون اینکه زیر نظر بانک مرکزی لبنان باشد آن را به موسسه‌ای بدون نظارت تبدیل کرده که هرکاری در آن ممکن است.

پیشتر اسرائيل اعلام کرده بود که در ۲۴ ساعت گذشته ده‌ها پرتابه به شمال این کشور شلیک شده‌اند.

به گفته ارتش اسرائيل هواپیماهای جنگی این کشور «عملیاتی امنیت‌محور را علیه مرکز فرماندهی اطلاعاتی حزب‌الله و یک کارگاه تولید اسلحه در بیروت صورت داده‌اند.»

اسرائيل متهم شده که شهروندان لبنان و غزه را بی‌واهمه هدف قرار می‌دهد. اتهامی که این کشور رد می‌کند.

پیشتر در روز یکشنبه، یونیفل، نیروی صلح‌بان سازمان ملل متحد درلبنان ارتش اسرائيل را متهم کرد که عامدانه یک برج دیده‌بانی و حصار پیرامونی یکی از پست‌های این نیروها را در شهر مروین در مرز اسرائيل هدف قرار داده است.

اسرائيل در هفته‌های گذشته نیز بارها این نیروها را هدف قرار داد و شورای امنیت از این حملات علیه نیروی صلح‌بانی خود انتقاده کرده است.

در تحولی دیگر ارتش لبنان گفته است که سه نفر از نیروهایش در پی حمله هوایی اسرائيل به یک خودروی نظامی به نبطیه کشته شده‌اند.

بی‌بی‌سی فارسی



نظر شما درباره این مقاله:








وضعیت همراه‌سرای بیمارانِ فاجعه‌بار است
سه شنبه ۱ آبان ۱۴۰۳ - Tuesday 22 October 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Mon, 21.10.2024, 8:10

وضعیت همراه‌سرای بیمارانِ فاجعه‌بار است


خیلی از افرادی که هر روز از کنار بیمارستان مفید واقع در خیابان شریعتی می‌گذرند با ماشین‌هایی مواجه می‌شوند که در مقابل بیمارستان پارک شده و گاه افرادی در ماشین‌ها خوابیده‌اند یا انباشتگی وسایل در صندلی عقب این ماشین‌ها نشان از مسافر بودن صاحبان آن دارد. این افراد اما برای گشت‌وگذار به تهران نیامده‌اند. اکثر آنها پدر و مادرهایی هستند که فرزندشان در بیمارستان بنا بر دلایل مختلف بستری است.

به گزارش تجارت نیوز، کمبود تجهیزات پزشکی در بیمارستان‌های شهرستان‌ها مدت‌هاست به چالشی بزرگ برای حوزه بهداشت و درمان تبدیل شده است. از همین رو بسیاری برای درمان بیماران‌شان مجبور به طی کردن کیلومترها فاصله و آمدن به تهران باشند تا بتوانند از امکانات بهداشتی و درمانی بیمارستان‌های پایتخت استفاده کنند.

به همین دلیل است که ماشین‌خوابی و چادرخوابی همراه بیماران در مقابل بیمارستان‌ها به شکل معضلی لاینحل درآمده است. هرچند برخی بیمارستان‌ها همراه‌سراهایی برای این افراد در نظر گرفته‌اند اما در بسیاری موارد ظرفیت این مکان‌ها به قدری اندک است که جوابگوی تعداد مراجعان نیست و از طرف دیگر وضعیت بد بهداشتی در این مراکز یکی دیگر از عواملی است که باعث می‌شود افراد ماندن در ماشین یا خوابیدن در کنار خیابان را به اقامت در این محل‌ها ترجیح دهند.

کم نیستند بیمارستان‌هایی که در تهران پذیرای بیمارانی از شهرهای دیگرند و همراهان‌شان روزها و شاید هفته‌ها سرگردان در خیابان‌های اطراف بیمارستان می‌مانند. نکته مهم در این مورد وجود بیمارانی است که از شهرهای بزرگ دیگر به تهران می‌آیند و وقتی علت را جویا می‌شویم می‌گویند بیمارستان‌های شهرشان امکانات مورد نیاز بیمار را ندارد.

کمبود پزشک متخصص و سرگردانی بیماران

یکی از هشدارهایی که طی سال‌های اخیر در حوزه پزشکی از سوی کارشناسان و فعالان این حوزه داده شده کمبود پزشک متخصص کودکان است. حالا این کمبود با حضور افراد زیادی که فرزندان‌شان را از شهرهای بزرگ برای درمان به بیمارستان‌های تهران می‌آورند گواه این مدعاست که کمبود متخصص کودکان به چالشی بزرگ در حوزه درمان تبدیل شده است.

وقتی موج مهاجرت از پرستاران به پزشکان رسید و وزارت بهداشت و درمان به جای ساماندهی وضعیت این پزشکان و فراهم آوردن شرایطی که آنها را تشویق به ماندن کند، تنها به تکذیب آمارهای مهاجرت اکتفا کرد و در این بین شرایط را برای رزیدنت‌های پزشکی سخت و سخت‌تر کرد، باید انتظار چنین روزهایی را می‌داشتیم.

سرگردانی همراه بیماران در خیابان شریعتی

خیلی از افرادی که هر روز از کنار بیمارستان مفید واقع در خیابان شریعتی می‌گذرند با ماشین‌هایی مواجه می‌شوند که در مقابل بیمارستان پارک شده و گاه افرادی در ماشین‌ها خوابیده‌اند یا انباشتگی وسایل در صندلی عقب این ماشین‌ها نشان از مسافر بودن صاحبان آن دارد. این افراد اما برای گشت‌وگذار به تهران نیامده‌اند. اکثر آنها پدر و مادرهایی هستند که فرزندشان در بیمارستان بنا بر دلایل مختلف بستری است.

فاطمه مادر یکی از کودکان بستری که از بیرجند همراه همسر و مادرش به تهران آمده‌اند می‌گوید: «شرایط ما اینجا واقعاً بد است. من و همسرم شاید بتوانیم تحمل کنیم اما مادرم وضعیت خوبی ندارد. خوابیدن توی ماشین یا روی زمین باعث شده درد مفاصلش بیشتر شود.»

او در پاسخ به این سوال که چرا در همراه‌سرای بیمارستان اقامت ندارند می‌گوید: «فاصله همراه‌سرا از بیمارستان خیلی زیاد است ضمن اینکه ظرفیت آن بسیار کم است و چندین روز باید در نوبت بمانیم تا شاید جایی برایمان باز شود. از همه بدتر اینکه شرایط نظافت و بهداشت در این همراه‌سراها فاجعه‌بار است.»

فاطمه در مورد مدت اقامت‌شان در تهران می‌گوید: «ما الان سه هفته است که به تهران آمده‌ایم. فرزند سه‌ساله‌ام ناراحتی کلیوی دارد. هنوز معلوم نیست بچه چقدر دیگر باید بستری بماند. هیچ‌کس جواب درستی به ما نمی‌دهد. برخوردی هم که با ما می‌کنند بسیار بد است.»

او می‌افزاید: «خیلی از خانواده‌ها در زمین بازی حیاط بیمارستان ساکن شده‌اند. اولاً که اطراف این زمین بازی پر از زباله است. از طرف دیگر نگهبانان بیمارستان هر وقت که دل‌شان بخواهد می‌آیند و مردم را از آنجا بیرون می‌کنند. آن چند روزی که باران شدید می‌بارید خیلی از خانواده‌ها که ماشین نداشتند می‌خواستند زیر سقف ورودی بیمارستان پناه بگیرند اما به آنها اجازه ندادند.»

وضعیت همراه‌سرای بیماران فاجعه‌بار است

یکی دیگر از افرادی که فرزندش بیش از ۴۰ روز است در بیمارستان بستری است می‌گوید: «کاش کسی از مسئولان بیمارستان یا وزارت بهداشت و درمان سوال کند که آیا خودشان می‌توانند در این همراه‌سراها زندگی کنند. ما یک شب را در همراه‌سرا گذراندیم و وضعیت به قدری اسفناک بود که ترجیح دادیم کنار خیابان بخوابیم.»

او اضافه می‌کند: «البته نسبت به بیماران بستری در بیمارستان که اکثراً از شهرهای دیگر آمده‌اند ظرفیت همراه‌سرا هم بسیار اندک است. خیلی‌ها که از وضعیت آنجا خبر ندارند اسم می‌نویسند و در انتظار خالی شدن همراه‌سرا می‌مانند.»

این همراه بیمار به زباله‌های کنار حیاط بیمارستان اشاره می‌کند و می‌گوید: «اینجا مثلاً زمین بازی است که برای بچه‌ها درست کرده‌اند. زباله بیداد می‌کند. اکثر خانواده‌ها کنار این زباله‌ها زندگی می‌کنند. شرایط به‌شدت بغرنج است و اگر هم اعتراض کنیم خیلی راحت بیرون‌مان می‌کنند.»

علی که همراه همسر و دیگر فرزندش ۴۰ روز را در اینجا سپری کرده ادامه می‌دهد: «شرایط ما که ماشین شخصی نداریم بدتر است. باید با هرگونه رفتار مسئولان بیمارستان کنار بیاییم تا بتوانیم شب را در محوطه بیمارستان که ایمن‌تر است به صبح برسانیم. گاهی نگهبان‌ها می‌آیند و آب می‌گیرند زیر مردم و وسایل‌شان را خیس می‌کنند. عمداً این کار را می‌کنند تا مردم اعتراض کنند و آنها هم به‌راحتی از بیمارستان بیرون‌شان کنند.»

نبود دارو دیگر مشکل بیماران است

مژده مادر یکی از بیماران بستری در بیمارستان نیز می‌گوید: «اینجا بدترین رفتارها با ما می‌شود. ما را تحقیر و تهدید می‌کنند. از طرفی برای پیدا کردن داروی مورد نیاز فرزندمان به‌شدت مشکل داریم. شرایط اصلاً مناسب نیست و اگر امکان درمان در شهر خودمان را داشتیم خود را آواره نمی‌کردیم.»

او می‌افزاید: «من همراه خواهر و مادرم برای درمان فرزندم از ساری به اینجا آمده‌ایم. همسرم همراه ما نیست چون من دو فرزند دیگر هم دارم که به مدرسه می‌روند و باید در خانه می‌ماندند. مادرم نزدیک به 70 سال سن دارد و ماندن در خیابان و خوابیدن در پارک بیمارستان برایش بسیار دشوار است.»

مژده سپس توضیح می‌دهد: «حتی اجازه نمی‌دهند برای لحظاتی در نمازخانه بیمارستان استراحت کنیم. الان 12 روز است که ما اینجاییم و بدترین رفتارها با ما شده و حق اعتراض هم نداریم.»

همراه‌سراها اصلاً مناسب اقامت همراه بیماران نیستند

پرویز یکی دیگر از پدرانی است که چند روزی را در همراه‌سرا به سر برده؛ او می‌گوید: «مساله اینجاست که حمام و دستشویی همراه‌سراها مشکل دارد. بوی بسیار بدی در محوطه می‌پیچد. از طرف دیگر افراد اصلاً فضای شخصی ندارند و تعداد به قدری زیاد است که صدای همهمه لحظه‌ای قطع نمی‌شود. امکان استراحت وجود ندارد و هیچ رسیدگی‌ای به این وضعیت آشفته نشده است.»

او ادامه می‌دهد: «اکثر خانواده‌هایی که از شهرستان‌های دور و نزدیک می‌آیند توانایی پرداخت هزینه برای اجاره محل اقامت را ندارند. قبلاً مردم در مقابل بیمارستان چادر می‌زدند اما حالا اجازه این کار را هم نمی‌دهند. ما مجبوریم روی زمین و کنار زباله‌ها در حیاط بیمارستان بخوابیم.»

چرا در هر شهر یک بیمارستان مجهز برای بیماران نیست

ایمان در حالی که فرزند خردسالش را در آغوش گرفته می‌گوید: «ما از کرمان آمده‌ایم. چرا شهر به آن بزرگی نباید یک بیمارستان مجهز داشته باشد تا ما بدون دغدغه بتوانیم فرزندمان را در آن بستری کنیم؟ یک هفته است که شب و روزمان را در این خیابان می‌گذرانیم. هنوز بیماری فرزندم را به‌درستی تشخیص نداده‌اند.»

او می‌افزاید: «متاسفانه بسیاری از بخش‌های تخصصی بیمارستان‌ها در شهرهای مختلف در نبود پزشک متخصص و پرستار تعطیل شده‌اند. هرچه اعتراض می‌کنیم صدایمان به هیچ‌جا نمی‌رسد و مسئولان وزارت بهداشت و درمان فقط در سخنرانی‌های خود شعار می‌دهند. چرا وزیر بهداشت به این سرگردانی بیمارانی که برای دریافت خدمات درمانی مجبورند از شهرهای دیگر به تهران بیایند رسیدگی نمی‌کند؟»

ایمان می‌گوید: «با شعار بیمارستان‌ها تجهیز نمی‌شوند. کمبود پزشک متخصص کودکان به بحران تبدیل شده. اما مسئولان فقط از موفقیت‌هایشان حرف می‌زنند و هیچ‌کس مشکلات را نمی‌بیند.»



نظر شما درباره این مقاله:








عروسان خانه شوربختی / گزارش تحقیقی «اعتماد»
سه شنبه ۱ آبان ۱۴۰۳ - Tuesday 22 October 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Mon, 21.10.2024, 7:53

عروسان خانه شوربختی / گزارش تحقیقی «اعتماد»


در ۶ ماه نخست امسال دست‌کم ۷۸ زن و دختر توسط مردان نزدیک به خود به قتل رسیده‌اند

بهاره  شبانکارئیان / اعتماد

توضیح «اعتماد»: این گزارش صرفا با استناد به اخبار منتشر شده در رسانه‌ها تنظیم و هدف از انتشار آن بررسی آمار قتل دست‌کم ۷۸ زن و دختری است که در ۶ ماه نخست امسال توسط مردان نزدیک به آنها کشته شده‌اند؛ این زنان و دختران در شهرهای مختلف از‌جمله «تهران، ایلام، نیکشهر، اراک، اندیمشک، بمپور، بناب، مرند، سلماس، چناران، فسا، یاسوج، سیاهکل، زنجان، سیب و سوران، شیراز، بندرعباس، بیضا، خرم‌آباد، سنندج، مانه، آبادان، کرج، قم، میاندوآب، ایرانشهر، تالش، قزوین، سنگر، سبزوار، مشهد، بهشهر، تبریز، دهلران، بوشهر، جویبار، سمنان، الشتر، اهواز، بردسکن، خمین و فلاورجان» به قتل رسیده‌اند که این موضوع نشان می‌دهد این قتل‌ها در اکثر شهرهای کشور اتفاق افتاده است و مربوط به شهر یا استان خاصی نمی‌شود. هر چند اخبار قتل زنان و دختران با انگیزه ناموسی یا اختلافات خانوادگی در اکثر مواقع رسانه‌ای نمی‌شود و معمولا بیشتر از فهرستی است که «اعتماد» در این گزارش به آن پرداخته، اما امید است کارشناسان و مراجع قضایی در ایران جهت کاهش این آمار در راستای نقض حقوق زنان در قانون اقدامات لازم را انجام دهند.

شهریور ماه؛ ۸ قتل

اوایل شهریور ماه دختری ۱۷ ساله به نام مبینا زینی‌وند در ایلام توسط پدرش با شلیک گلوله به قتل رسیده است. فرمانده انتظامی استان ایلام در این باره اعلام کرده که پدری ۵۶ ساله پس از کشتن دختر ۱۷ ساله خود با پادرمیانی ریش سفیدان خود را به پلیس تسلیم کرده است. متهم در بازجویی انگیزه قتل را مسائل ناموسی اعلام کرده است.

۶ شهریور ماه زنی ۶۰ ساله توسط همسرش در تهران با سلاح سرد به قتل رسیده است. متهم پس از ارتکاب جرم اقدام به خودزنی و به پلیس عنوان کرده چند سارق به خانه آنها هجوم آورده و همسرش را به قتل رسانده. متهم پس از اظهارات ضد و نقیض به قتل همسرش اعتراف کرده و انگیزه این جنایت را اختلافات خانوادگی عنوان کرده است.

۱۷ شهریور ماه یک دختر بلوچ ۱۷ ساله به نام نازنین بلوچی توسط پسرعمویش در چانف شهرستان نیکشهر واقع در استان سیستان و بلوچستان به قتل رسید. براساس اعلام خبرگزاری‌های محلی متهم پس از شنیدن خبر جدایی نازنین از همسرش به محل زندگی نازنین رفته و او را با سلاح کلت کمری مقابل چشمان خواهر ۱۵ ساله‌اش به قتل رسانده است. طبق این گزارش انگیزه متهم ناموسی عنوان شده و تاکنون خبری از دستگیری متهم اعلام نشده است.

۱۷ شهریور ماه فرمانده انتظامی استان ایلام از قتل زنی ۳۶ ساله توسط پدرش با سلاح سرد خبر داده است. متهم ۷۰ ساله پس از دستگیری انگیزه قتل را اختلافات خانوادگی عنوان کرده است.

۱۸ شهریور ماه فرمانده انتظامی شهرستان اراک اعلام کرده که زنی میانسال در باغات نظم‌آباد اراک توسط همسرش با سلاح گرم به قتل رسیده است. طبق گزارش پلیس مقتول به همراه وکیل خود برای دریافت مهریه به آنجا مراجعه کرده، اما با شلیک گلوله به قتل رسیده است. همچنین وکیل مقتول بر اثر شلیک گلوله مصدوم شده است.

۲۵ شهریور ماه روناک توسلی‌پور ۲۸ ساله در شهرستان اندیمشک توسط مردی که خواستگار او بود با اسلحه به قتل رسیده است. طبق این گزارش روناک به متهم جواب منفی داده بود.

۲۶ شهریور ماه یک زن باردار ۴۰ ساله در بمپور استان سیستان و بلوچستان توسط برادرش با سلاح گرم با انگیزه هر چه ناموس نامیده می‌شود به قتل رسیده است.

۲۷ شهریور ماه یک مرد در شهرستان بناب واقع در آذربایجان شرقی همسر و دو فرزند خود را با ضربات چاقو به قتل رسانده. طبق این گزارش قاتل انگیزه خود را از ارتکاب جنایت اختلافات خانوادگی اعلام کرده است.

مرداد ماه؛ ۲۱ قتل

اول مرداد ماه یک زن جوان در تهران توسط همسرش با سلاح گرم با انگیزه اختلافات خانوادگی به قتل رسیده است. متهم پس از ارتکاب این جنایت به زندگی خود نیز پایان داده است.

اوایل مرداد ماه دو زن توسط یک راننده تاکسی در مرند استان آذربایجان شرقی به قتل رسیده‌اند. متهم با کشاندن این دو زن به یک باغ اقدام به قتل و دفن آنها کرده است. متهم پس از دستگیری انگیزه خود را سرقت جواهرات این دو زن عنوان کرده است.

۴ مرداد ماه یک زن جوان ۳۰ ساله در صالحیه شهرستان بهارستان استان تهران توسط پدرش با سلاح گرم به قتل رسیده است. طبق این گزارش پدر مقتول اعتیاد داشته. قربانی پس از ترک خانه توسط پدرش با شلیک گلوله به قتل رسیده است.

۶ مرداد ماه یک زن با هویت جانه پیرنژاد، ۲۵ ساله و مادر دو دختر خردسال در روستای کوزه‌رش از توابع سلماس توسط پدر خود با انگیزه مسائل ناموسی به قتل رسیده است.

۹ مرداد ماه دو زن ۴۸ و ۵۰ ساله در شهرستان چناران واقع در استان خراسان رضوی به قتل رسیده‌اند. متهم در بازجویی‌ها عنوان کرده که همسرش در پی یک درگیری به خانه خواهرش مراجعه و او نیز همسر و خواهر همسر خود را از طریق ضربات وارده چوب به ناحیه سر کشته است.

۱۰ مرداد ماه یک زن در منطقه همدانک شهرستان بهارستان تهران به همراه دو دختر و فرزند پسر خود توسط همسرش به قتل رسیده است. طبق این گزارش متهم فرزندان خود را با روسری خفه کرده و همسرش را نیز از طریق کوبیدن سر به دیوار به قتل رسانده است. متهم پس از این جنایت خود را حلق‌آویز کرده و به زندگی خود پایان داده است.

۱۴ مرداد ماه یک زن جوان در فردوسیه شهریار در جریان یک مشاجره توسط همسرش از طریق کوبیدن سر به ستون خودرو به قتل رسیده است. متهم پس از جنایت جسد را در بیابان‌های اطراف شهریار رها کرده است. متهم پس از ارتکاب جنایت بیهوش شده و پلیس او را بازداشت کرده است. او در بازجویی‌ها به قتل همسرش اعتراف و انگیزه خود را از ارتکاب این جنایت اختلافات خانوادگی عنوان کرده است.

اواسط مرداد ماه دختری ۱۳ ساله در تهران توسط مردی ناشناس که قصد ربودن و آزار جنسی او را داشته به قتل رسیده است. خانواده این دختر چند روز بعد از ناپدید شدن او به اداره پلیس مراجعه و عنوان کرده‌اند که دخترشان برای رفتن به کلاس از خانه خارج شده، اما تاکنون بازنگشته است. متهم پس از دستگیری اعتراف کرده که قصد داشته این نوجوان را مورد آزار و اذیت جنسی قرار دهد، اما بعد از مقاومت‌های این دختر نوجوان با ضربه‌های چوب دستی او را کشته و جسدش را در بیابان‌های رودهن رها کرده است.

اواسط مرداد ماه یک زن میانسال در شهرستان فسا از توابع استان فارس توسط پسر خود با سلاح گرم به قتل رسیده است. طبق این گزارش متهم پس از قتل مادر خود اقدام به خودکشی کرده است.

اواسط مرداد ماه یک زن در یاسوج توسط پسر همسرش با سلاح گرم به قتل رسیده است. متهم در بازجویی انگیزه خود را از قتل نامادری‌اش اختلافات خانوادگی عنوان کرده است.

اواسط مرداد ماه یک زن ۴۸ ساله توسط همسرش در شهرستان سیاهکل استان گیلان بر اثر ضربات جسم سخت به قتل رسیده است. متهم پس از دستگیری انگیزه خود را اختلافات خانوادگی عنوان کرده است.

اواسط مرداد ماه زن جوان ۲۲ ساله‌ای در زنجان توسط همسرش با سلاح سرد به قتل رسیده است. متهم در بازجویی‌ها اظهار کرده که پس از یک مشاجره اقدام به قتل همسرش کرده است.

۲۰ مرداد ماه زنی با هویت شرفناز خاکی زهی به همراه مادرش در شهرستان سیب و سوران استان سیستان و بلوچستان توسط همسرش با سلاح گرم به قتل رسیده‌اند. طبق گزارشات خبرگزاری‌های محلی متهم از همسرش درخواست کرده بود به خانه بازگردد و پس از رد این درخواست همسر و مادرزن خود را به قتل رسانده است.

۲۲ مرداد ماه مردی ۴۸ ساله در یکی از محله‌های شیراز اقدام به آتش زدن همسرش و پدر او کرده است. در این حادثه خواهران همسر متهم نیز مجروح شده‌اند. متهم پس از دستگیری انگیزه خود را اختلافات خانوادگی عنوان کرده است.

۲۷ مرداد ماه یک زن جوان ۳۲ ساله توسط مردی دستفروش در فلکه برق بندرعباس با ضربات متعدد چاقو به قتل رسیده است. طبق این گزارش متهم با قربانی آشنایی قبلی داشته و در جریان یک درگیری لفظی مقتول را به قتل رسانده و سپس به گردن خود نیز با چاقو ضربه وارد کرده است.

اواخر مرداد ماه مردی در شهرستان پردیس واقع در استان تهران همسر ۱۹ ساله و نوزاد دو ماهه خود را از طریق فشردن گلو خفه و به قتل رسانده است. متهم پس از ارتکاب جنایت به اصفهان متواری شده، اما پس از چند روز دستگیر شده و انگیزه خود را از ارتکاب جنایت اختلافات خانوادگی عنوان کرده است.

تیر ماه؛ ۱۴ قتل

اوایل تیر ماه دختری ۱۲ ساله در هرمزگان توسط برادر خود به قتل رسیده است. طبق این گزارش متهم با استفاده از ساطور اقدام به قتل قربانی کرده و سپس جسد او را در اطراف محل حادثه رها کرده است. متهم پس از ارتکاب جنایت اقدام به خودکشی کرده، اما پس از معالجه بازداشت شده و انگیزه خود را از این جنایت اختلافات خانوادگی عنوان کرده است.

۲ تیر ماه زنی ۲۵ ساله به همراه سه فرزند خود در روستای مقصودآباد شهرستان بیضا استان فارس به قتل رسیده است. متهم پس از ارتکاب جنایت متواری شده و از سوی پلیس تحت تعقیب است.

۲ تیر ماه یک زن جوان با هویت ندا امیری در خرم‌آباد درحالی که در محل کارش حضور داشته توسط همسرش با سلاح گرم به قتل رسیده است. متهم پس از دستگیری انگیزه خود را اختلافات خانوادگی عنوان کرده است.

۳ تیر ماه یک زن با هویت نرمین پیرهمن در سنندج توسط همسرش با سلاح سرد به قتل رسیده است. طبق این گزارش قربانی پس از درخواست طلاق هنگامی که مقابل دفترخانه حضور پیدا کرده با ۲۰ ضربه چاقو به دست همسرش به قتل رسیده است.

۳ تیر ماه یک زن جوان در شهرستان مانه استان خراسان شمالی توسط همسرش به قتل رسیده است. متهم پس از اظهارات ضد و نقیض درخصوص نحوه مرگ قربانی مورد ظن پلیس واقع و دستگیر شده است. او در بازجویی‌ها به قتل اعتراف و انگیزه خود را اختلافات خانوادگی عنوان کرده است.

۱۰ تیر ماه سه عضو یک خانواده در کرمان توسط دامادشان با سلاح گرم به قتل رسیده‌اند. طبق گزارشات متهم همسر خود و پدر و مادر همسرش را به قتل رسانده است. انگیزه متهم از این جنایت اختلافات خانوادگی عنوان شده است. همچنین متهم پس از ارتکاب این جنایت اقدام به خودکشی و به زندگی خود پایان داده است.

۱۲ تیر ماه زنی جوان مقابل چشمان دختر خردسالش درآبادان توسط همسرش از طریق پرت شدن به پایین راه‌پله آپارتمان محل سکونت‌شان دچار مرگ مغزی شده و چند روز بعد در بیمارستان علوی آبادان جان خود را از دست داده است. متهم ابتدا سعی داشته علت افتادن همسرش را از دست دادن تعادل عنوان کند، اما طبق گفته‌های دختر ۶ ساله‌شان به پلیس؛ پدر او ابتدا مادرش را مورد ضرب و شتم قرار داده و سپس او را از پله‌ها به پایین پرت کرده است.

۱۷ تیر ماه یک زن در کرج توسط همسر خود با سلاح سرد به قتل رسیده است. طبق گزارش‌ها متهم پس از ارتکاب جنایت متواری شده و از طریق خوردن قرص برنج اقدام به خودکشی کرده است.

۱۸ تیر ماه یک زن جوان توسط همسرش در قم به قتل رسیده و جسدش به آتش کشیده شده است. طبق این گزارش متهم در قم بابت اتهامی دیگر بازداشت شده و در جریان بازجویی به قتل همسرش نیز اعتراف کرده و انگیزه خود را از ارتکاب این جنایت اختلافات خانوادگی عنوان کرده است.

۲۱ تیر ماه، سمیرا کاشان در شهرستان میاندوآب توسط همسر خود با سلاح سرد به قتل رسیده است. طبق این گزارش انگیزه قتل تاکنون مشخص نشده است.

۲۶ تیر ماه زنی ۳۱ ساله با هویت آیدا حیدریان در سنندج توسط همسرش با ضربات متعدد چاقو به قتل رسیده است. متهم پس از قتل همسرش اقدام به خودکشی کرده، اما پس از معالجه به زندان منتقل شده است.

۲۶ تیر ماه زنی جوان با هویت ماریا شیرمحمدی در بندرعباس توسط خواستگار خود با شلیک گلوله به قتل رسیده است. طبق این گزارش خواستگار او پس از پاسخ منفی از سوی ماریا مرتکب این جنایت شده است.

۳۰ تیر ماه یک زن ۴۰ ساله در محل کارش در خیابان رسالت تهران توسط همسر سابق خود با ضربات متعدد چاقو به قتل رسیده است. طبق این گزارش متهم پس از ارتکاب جنایت خود را تسلیم پلیس کرده و در اعترافات خود عنوان کرده از همسرش جدا و حضانت فرزندانش با همسرش بوده و او برای ترساندن همسرش از سلاح سرد استفاده کرده و همین باعث قتل همسرش شده است.

خرداد ماه؛ ۸ قتل

۱۵ خرداد ماه‌ زنی جوان در شهرستان نظرآباد استان البرز توسط همسر ۳۴ ساله خود بر اثر ضربات متعدد وارده به ناحیه سر به قتل رسیده است. متهم پس از دستگیری انگیزه خود را اختلافات خانوادگی عنوان کرده‌ است.

۱۶ خرداد ماه‌ زنی ۲۵ ساله در تهران توسط همسرش با ضربات متعدد چاقو به قتل رسیده است. متهم پس از بازداشت انگیزه خود را خودداری همسرش از تامین مالی او جهت خرید مواد مخدر اعلام کرده است.

۱۹ خرداد ماه‌ یک دختر و پسر اهل شهرستان ایرانشهر استان سیستان و بلوچستان به خاطر هر آنچه ناموس نامیده می‌شود توسط بستگان دختر با شلیک اسلحه گرم به قتل رسیده‌اند.

۲۲ خرداد ماه‌ اسما پیشدار، زنی ۲۷ ساله در بندرعباس توسط همسرش خفه و به قتل رسیده است. متهم پس از ارتکاب جرم خانه را به آتش کشیده و سپس به همراه فرزندان خود فرار کرده است، اما او ساعاتی بعد توسط پلیس دستگیر شده و انگیزه خود را از قتل اختلافات خانوادگی عنوان کرده است.

۲۲ خرداد ماه یک زن ۴۰ ساله با هویت رزیتا ارغیده در تالش استان گیلان توسط پسرعموی خود با سلاح سرد به قتل رسیده است. متهم پس از ارتکاب جنایت اقدام به خودکشی کرده و به زندگی خود پایان داده است. طبق گزارشات انگیزه متهم از ارتکاب جرم اختلافات خانوادگی عنوان شده است.

۲۳ خرداد ماه لیلی پایمزد، زنی ۳۲ ساله اهل روستای خورنج شهرستان پیرانشهر توسط همسرش به آتش کشیده شده است. طبق این گزارش مقتول از مدتی پیش به دلیل اختلافاتی که با همسرش داشته به خانه پدری خود رفته بود، اما متهم روز حادثه مقابل خانه پدری همسرش رفته و با ریختن بنزین لیلی را به آتش کشیده است. در‌نهایت نیز این زن جوان در ۲۷ خرداد ماه در بیمارستان خمینی ارومیه جانش را از دست داده است.

اواخر خرداد ماه زنی ۲۱ ساله در قزوین توسط همسرش خفه و به قتل رسیده است. متهم پس از دستگیری در اعترافات خود اظهار کرده که به خاطر اختلافات خانوادگی مرتکب این جنایت شده است.

۳۱ خرداد ماه یک زن با هویت نرگس موسوی در شهر سنگر شهرستان رشت در استان گیلان توسط همسرش با ضربات متعدد چاقو به قتل رسیده است. طبق این گزارش قربانی از همسر خود درخواست طلاق کرده و همین انگیزه متهم برای ارتکاب جنایت بوده است. متهم در بازجویی‌ها انگیزه اصلی خود را مسائل ناموسی عنوان کرده است.

اردیبهشت ماه؛ ۱۱ قتل

اوایل اردیبهشت ماه یک زن جوان در تهران به دلیل اختلافات خانوادگی توسط همسرش به قتل رسیده است. متهم پس از کشتن همسرش بازداشت شده و به قتل اعتراف کرده است. متهم در اعترافات خود اظهار کرده که به دلیل اختلافات خانوادگی و در جریان یک مشاجره اقدام به کشتن همسرش کرده و به مدت دو روز جنازه را زیر تخت فرزندشان مخفی و سپس به شرق تهران برده و دفن کرده است.

۵ اردیبهشت ماه زنی به نام آرزو شیرخانی در شهر سبزوار توسط همسرش کشته شده است. متهم با ضربات تبر ابتدا دست‌های مقتول را مجروح و سپس ضربه‌ای به سر او وارد کرده و مقتول در دم جانش را از دست داده است. طبق اخبار منتشر شده این زوج قبل از حادثه دچار اختلافات شدید شده و آرزو روز حادثه برای طلاق اقدام کرده که پس از بازگشت به خانه توسط همسرش مورد حمله قرار گرفته و به قتل رسیده است. متهم پس از ارتکاب جنایت متواری شده است.

۶ اردیبهشت ماه زنی ۲۳ ساله به نام ساجده، اهل روستای کورده از توابع مشهد توسط برادر ۱۷ ساله خود با انگیزه ناموسی به قتل رسیده است. طبق این گزارش، خانواده مقتول پس از انتقال جسد به بیمارستان سعی کرده مرگ او را طبیعی جلوه دهد، اما ماموران به خانواده مظنون و برادر مقتول را بازداشت کرده‌اند. متهم در اعترافات خود عنوان کرده که پس از طلاق گرفتن ساجده از همسرش از جانب مردم تحقیر می‌شده و به دلیل جلوگیری از بدنامی در یک اصطبل روستایی خواهرش را خفه کرده است.

۱۲ اردیبهشت ماه زن جوانی به نام شهین گویلی در سنندج بر اثر جراحات شدید در بیمارستان کوثر فوت کرده است. همسر این زن همزمان با آتش زدن شهین اقدام به خودسوزی کرده و جانش را از دست داده است. بنا بر این گزارش، مقتول از مدتی قبل به دلیل اختلافاتی که با همسرش داشته به خانه پدر و مادرش برگشته و درخواست طلاق داده بود. روز حادثه همسر این زن از او درخواست کرده که به خانه‌شان برگردد، اما با امتناع این زن، همسر او خودش و شهین را به آتش کشیده است.

۱۴ اردیبهشت ماه یک زن از تبعه افغانستان در منطقه مهدی‌آباد مشهد که شش ماهه نیز باردار بوده، توسط همسرش به قتل رسیده است. متهم پس از دستگیری انگیزه خود را عدم تمکین زنش اعلام کرده است.

۱۵ اردیبهشت ماه زنی ۲۴ ساله در مشهد با ضربات چاقو توسط همسرش با انگیزه مسائل ناموسی به قتل رسیده است. طبق این گزارش، قتل در بلوار خواجه‌ربیع صورت گرفته و متهم خواهر ۱۶ ساله و برادر همسرش را نیز با ضربات چاقو مجروح کرده است.

۱۵ اردیبهشت ماه زنی میانسال در تهران توسط پسرش با انگیزه نامشخص به قتل رسیده؛ ساعت ۲ بامداد کشف جسد زنی در خانه‌ای در شهرک دانشگاه واقع در تهران به پلیس گزارش شده است. ماموران در پاگرد ورودی خانه جسد سوخته زن میانسالی را مشاهده کرده که به وسیله جسم نوک تیز به قتل رسیده بود. براساس شواهد، پسر این زن، متهم به قتل او شناخته می‌شود. پسر جوان ابتدا مادرش را با ضربات متعدد چاقو به قتل رسانده و پس از ارتکاب جرم، با مواد اشتعال‌زا جسد را در پاگرد ورودی خانه به آتش کشیده است. متهم هنگام بازداشت قصد داشته با محلول شبه اسید به پلیس حمله کند.

۱۷ اردیبهشت ماه‌ زنی ۳۳ ساله اهل شهرستان بهشهر استان مازندران در جریان یک درگیری بر اثر ضربات متعدد چاقو به قتل رسیده است. متهم پس از دستگیری انگیزه خود را مشکلات شخصی با مقتول عنوان کرده است.

۲۴ اردیبهشت ماه‌ زنی میانسال در شهرک اندیشه تبریز طی یک مشاجره توسط همسرش با سیم شارژر خفه و به قتل رسیده است. متهم پس از جنایت بازداشت شده و انگیزه خود را اختلافات خانوادگی عنوان کرده است.

۲۷ اردیبهشت ماه‌ کبری دلاور، زنی ۵۰ ساله اهل پهله زرین‌آباد شهرستان دهلران توسط همسرش به قتل رسیده است. متهم پس از دستگیری انگیزه خود را اختلافات خانوادگی عنوان کرده است.

۲۷ اردیبهشت یک زن ۳۱ ساله در ایرانشهر استان سیستان و بلوچستان توسط همسرش با سلاح گرم به قتل رسیده است. متهم در اعترافات خود انگیزه‌اش از جنایت را اختلافات خانوادگی عنوان کرده است.

فروردین ماه؛ ۱۶ قتل

اوایل فروردین ماه مردی در تهران با استفاده از بنزین همسر و پسرش را به آتش کشیده است. این اقدام که به فوت این مادر و فرزند منجر شده به دنبال اختلافات خانوادگی بوده است. متهم در اعترافات خود عنوان کرده که در خانواده اختلاف زیادی وجود داشته است.

اوایل فروردین ماه پریناز شورکی در شهر آبخش استان بوشهر توسط همسرش به قتل رسیده است. طبق این گزارش متهم به کادر درمان عنوان کرده که همسرش از طریق‌دار زدن اقدام به خودکشی کرده است. در‌حالی که آثار ضرب و جرح بر بدن قربانی مشهود بوده و در‌نهایت پزشکی قانونی علت مرگ او را قتل اعلام کرده است.

اوایل فروردین ماه مردی در تبریز زن جوانش را به دلیل عدم رضایت از نحوه آشپزی و استفاده زیاد از رب گوجه‌فرنگی با اسلحه شاتگان به قتل رسانده است. کارآگاهان وقتی وارد صحنه جرم شده‌اند همسر مقتول عنوان کرده که زنش طی اقدامی خودکشی کرده، اما ماموران با بررسی‌های بیشتر به همسر مقتول، مظنون و او را بازداشت کردند.

۵ فروردین ماه زنی ۵۹ ساله در شهرستان تالش توسط همسرش با یک چوب دستی به قتل رسیده است. متهم ۶۰ ساله پس از ارتکاب جنایت جسد او را در کنار یک جاده در تالش رها کرده است. پلیس پس از کشف جسد خون‌آلود این زن میانسال به همسر مقتول، مظنون و او را دستگیر کرده است. متهم در اعترافاتش علت قتل را اختلافات خانوادگی عنوان کرده است.

۷ فروردین ماه زن ۳۴ ساله‌ای در یکی از محله‌های شهر جویبار توسط همسرش به قتل رسیده است. متهم پس از ارتکاب جرم محل را ترک و به سمت تهران فرار کرده، اما در تهران به یکی از کلانتری‌ها خود را معرفی کرده است.

۸ فروردین ماه یک زن میانسال توسط همسر خود در یکی از محله‌های سمنان با انگیزه مسائل ناموسی با ضربات چاقو به قتل رسیده است. دختر ۱۲ ساله آنها به پلیس عنوان کرده که پدرش فرد شکاکی بوده و سر کوچک‌ترین مسائل به رفتارهای مادرش مشکوک می‌شده و او را کتک می‌زده. متهم پس از ارتکاب جنایت اقدام به خودکشی کرده، اما به یکی از مراکز درمانی منتقل شده است.

۱۰ فروردین ماه دختری ۲۱ ساله در یکی از روستاهای مرزی شهرستان آبادان توسط پدرش با انگیزه آنچه ناموس نامیده می‌شود خفه و به قتل رسیده است. طبق این گزارش خانواده مقتول، پس از حادثه اعلام رضایت کرده‌اند.

۱۲ فروردین ماه زنی ۳۸ ساله به نام سامره مختارپور اهل شهرستان سلماس و ساکن ارومیه توسط همسرش به قتل رسیده، اما جسد این زن در جاده مهاباد کشف شده است. متهم پس از بازداشت در اعترافات خود عنوان کرده که در جریان یک مشاجره ابتدا بر اثر ضربات مکرر به سر و گردن قربانی او را بیهوش کرده و سپس با روسری او را خفه کرده است.

۱۴ فروردین ماه زنی ۳۶ ساله به همراه فرزند خردسال خود توسط همسرش در شهرستان پاوه استان کرمانشاه به قتل رسیده است. متهم چند ماه بعد در تیر ماه ۱۴۰۳ به جرم خود اعتراف کرده و توسط پلیس بازداشت شده است. او در اظهارات خود مدعی شده که به خاطر بیماری فرزند و اختلاف با همسرش مرتکب این جنایت شده است. متهم اعضای خانواده‌اش را درحالی که داخل یک خودروی سوار بودند از یک سرازیری به داخل آب سد داریان پاوه رها کرده است. در این حادثه همسر باردار و فرزند او بر اثر خفگی جان‌شان را از دست داده‌اند.

۱۷ فروردین ماه صبا عینی امیری، زنی ۳۴ ساله اهل شهرستان الشتر استان لرستان و ساکن جویبار توسط همسرش به قتل رسیده است. قربانی با ضربات متعدد چاقو مقابل چشمان دو فرزند خود به قتل رسیده است.

۱۹ فروردین ماه یک زن ۲۷ ساله در محله عین۲ اهواز با ضربات متعدد چاقو توسط برادرانش با انگیزه مسائل ناموسی به قتل رسیده است. طبق این گزارش برادران این زن جوان مقابل چشمان همسرش او را به قتل رسانده و همسر خواهرشان را نیز که قصد مداخله داشته، مجروح شده و سپس متواری شده است.

۲۱ فروردین ماه سمیرا اکبری، زنی ۳۵ ساله در شهر بردسکن واقع در استان خراسان‌رضوی به دست همسر سابق خود به قتل رسیده است. متهم پس از فرو کردن چاقو به ناحیه سر، گلوی همسر سابق خود را نیز بریده است. او پس از جنایت بازداشت شده، اما تاکنون انگیزه‌ای از قتل گزارش نشده است.

۲۳ فروردین ماه زنی ۵۹ ساله در یکی از روستاهای شهرستان خمین توسط همسر ۶۶ ساله خود با اسلحه شکاری به قتل رسیده است. متهم بعد از این حادثه فرار کرده، اما درنهایت بازداشت شده است. او پس از دستگیری انگیزه خود را اختلافات خانوادگی عنوان کرده است.

۲۶ فروردین ماه زنی ۳۷ ساله در محله گاندی تهران با ضربات متعدد چاقوی مردی جوان که خواستگارش بوده به قتل رسیده است. این زن که به رابطه خود پایان داده بود مورد حمله این مرد قرار گرفته است. متهم چند وقت بعد در شهرستان گرگان در مخفیگاهش شناسایی و دستگیر شده است. او پس از دستگیری انگیزه خود را پاسخ منفی زن جوان برای ازدواج عنوان کرده است.

۲۸ فروردین ماه زنی ۴۸ ساله در یکی از باغ‌های شهرستان فلاورجان اصفهان توسط همسرش به قتل رسیده است. متهم در باغ شخصی خود اقدام به بستن دست و پای همسرش کرده و با بستن چسب نواری دور گلوی مقتوله، او را خفه کرده است. متهم پس از بازداشت در مورد انگیزه خود عنوان کرده که چون ازدواج مجدد داشته و همسرش از این موضوع بی‌اطلاع بوده با او دچار اختلاف شده و اقدام به کشتن همسرش کرده است.

اواخر فروردین ماه زنی ۳۲ ساله به نام معصومه در تبریز توسط همسرش به قتل رسیده است. متهم پس از این جنایت جسد مقتول را آتش زده است. طبق این گزارش متهم به منظور رهایی از طلبکارانش برای همسرش دسته چک گرفته تا مسوولیت بدهی‌ها به عهده همسرش باشد. بعد هم برای نجات از بدهی همسرش را به قتل رسانده است. یکی از دختران مقتول بعد از این حادثه دو بار اقدام به خودکشی کرده است.



نظر شما درباره این مقاله:








محکومیت ۱۰ زن بهائی مجموعا به ۹۰ سال حبس
سه شنبه ۱ آبان ۱۴۰۳ - Tuesday 22 October 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Mon, 21.10.2024, 7:28

محکومیت ۱۰ زن بهائی مجموعا به ۹۰ سال حبس


نگین خادمی، یگانه آگاهی، یگانه روح بخش، ندا بدخش، مژگان شاهرضایی، شانا شوقی فر، آرزو سبحانیان، پرستو حکیم، بهاره لطفی و ندا عمادی، شهروندان بهائی ساکن اصفهان، توسط دادگاه انقلاب این شهر مجموعا به ۹۰ سال حبس، جزای نقدی و مجازات‌های تکمیلی محکوم شدند.

به گزارش خبرگزاری هرانا، بر اساس حکمی که اخیراً توسط شعبه اول دادگاه انقلاب اصفهان به ریاست قاضی توکلی صادر و از طریق وکیل به این شهروندان ابلاغ شده، خانم‌ها ندا بدخش، آرزو سبحانیان، یگانه روح بخش، مژگان شاهرضایی، پرستو حکیم، یگانه آگاهی، بهاره لطفی، شانا شوقی فر، نگین خادمی و ندا عمادی از بابت اتهامات “تبلیغ علیه نظام جمهوری اسلامی” و “مشارکت در انجام فعالیت تبلیغی و آموزشی انحرافی مغایر با شرع مقدس اسلام”، با مصادیقی نظیر برگزاری کلاس‌های آموزشی زبان انگلیسی، نقاشی، موسیقی، یوگا و اردوهای طبیعت‌‌گردی برای خردسالان، نونهالان و نوجوانان ایرانی و اتباع کشور افغانستان، مجموعاً به ۹۰ سال حبس، ۹۰۰،۰۰۰،۰۰۰ تومان جزای نقدی، ضبط اموال به نفع دولت، منع خروج از کشور و منع استفاده از فضای مجازی محکوم شدند.

جزئیات رای دادگاه در خصوص هر یک از این افراد در پی می آید.

یگانه آگاهی، یگانه روح‌بخش و نگین خادمی هر کدام به ۱۰ سال حبس و ۱۰۰،۰۰۰،۰۰۰ تومان جزای نقدی محکوم شدند؛ یک سوم از محکومیت حبس و جزای نقدی آنان به حالت تعلیق در آمده است.

ندا بدخش، مژگان شاهرضایی، شانا شوقی فر، پرستو حکیم و آرزو سبحانیان هر کدام به ۱۰ سال حبس و ۱۰۰،۰۰۰،۰۰۰ تومان جزای نقدی محکوم شدند. نیمی از محکومیت حبس و مجازات نقدی این افراد جنبه تعلیقی دارد.

ندا عمادی و بهاره لطفی نیز هر یک به پنج سال حبس و ۵۰،۰۰۰،۰۰۰ تومان جزای نقدی محکوم شدند. مدت چهار سال از میزان حبس صادره و نیمی از جزای نقدی برای هر یک از این افراد نیز به حالت تعلیقی درآمده است.

از باب مجازات‌های تکمیلی، هر یک از این شهروندان بهائی به ضبط اموال توقیفی شامل گوشی‌ها، لپ‌تاپ‌ها، وسایل دیجیتال، ارزهای خارجی، طلا‌ها و جواهرات به نفع دولت، دو سال منع خروج از کشور و دو سال منع استفاده از فضای مجازی محکوم شدند.

این ۱۰ زن بهائی، در تاریخ ۱ آبان ۱۴۰۲ توسط نیروهای امنیتی بازداشت و طی دو ماه در تاریخ های متفاوت با تودیع وثیقه از زندان دولت آباد اصفهان آزاد شدند.

پس از صدور کیفرخواست این پرونده، جلسه دادگاه رسیدگی به اتهامات انتسابی این شهروندان در تاریخ ۲ مهر ۱۴۰۳ در شعبه اول دادگاه انقلاب اصفهان برگزار شد.

یگانه آگاهی پیش از این نیز سابقه بازداشت داشته است. همچنین یگانه روحبخش که ۱۹ سال سن دارد، فرزند آرزو سبحانیان، دیگر شهروند متهم در این پرونده است.

شهروندان بهائی در ایران از آزادی‌های مرتبط به باورهای دینی محروم هستند، این محرومیت سیستماتیک در حالی است که طبق ماده ۱۸ اعلامیه جهانی حقوق بشر و ماده ۱۸ میثاق بین‌المللی حقوق مدنی و سیاسی هر شخصی حق دارد از آزادی دین و تغییر دین با اعتقاد و همچنین آزادی اظهار آن به طور فردی یا جمعی و به طور علنی یا در خفا برخوردار باشد.

بر اساس منابع غیررسمی در ایران بیش از ۳۰۰ هزار نفر بهائی وجود دارد اما قانون اساسی ایران فقط اسلام، مسیحیت، یهودیت و زرتشتی گری را به رسمیت شناخته و مذهب بهائیان را به رسمیت نمی‌شناسد. به همین دلیل طی سالیان گذشته همواره حقوق بهائیان در ایران به صورت سیستماتیک نقض شده است.



نظر شما درباره این مقاله:








کرباسچی: دولت از انتصابات خود پشیمان خواهد شد
سه شنبه ۱ آبان ۱۴۰۳ - Tuesday 22 October 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Mon, 21.10.2024, 7:14

کرباسچی: دولت از انتصابات خود پشیمان خواهد شد


غلامحسین کرباسچی، چهره سیاسی اصلاح طلب معتقد است: دولت چهاردهم، بعدها از تصمیمات خود در انتصابات اخیر پشیمان خواهد شد.

به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، «پیشنهادهای زیادی برای انتخاب استاندار داده می‌شد و هیچ دخالتی در کار نبود. تمام این پیشنهادات بررسی و اصلح‌ترین گزینه به رئیس جمهوری معرفی شد که مورد موافقت قرار گرفت و در جلسه هیئت دولت با رای اجماعی کابینه، منصوب شد». این صحبت های اسکندر مومنی وزیر کشور دولت چهاردهم در مورد انتخاب مهدی جمالی نژاد به عنوان استاندار اصفهان است. انتخابی که از میان طیف پایداری یا همان منتقدان سرسخت دولت انجام شد و انتقادات زیادی را در پی داشت.

حامیان مسعود پزشکیان در انتخابات چهاردهمین دوره ریاست جمهوری شگفت زده از این انتخاب، خبرهای دیگری هم از انتصابات در این وزارتخانه و دیگر وزارتخانه ها شنیده اند که هیچ نسبتی با پزشکیان، طیف موافقان رییس جمهور و حتی مخالفان معتدل او ندارد. آیا وفاق به همین معنی است؟

این سوال را از غلامحسین کرباسچی، چهره سیاسی اصلاح طلب پرسیدیم و او در پاسخ به خبرگزاری خبرآنلاین، اگرچه تمایلی به انتقاد از دولت نداشت اما نتوانست اشتباه تصمیمات دولت را کتمان کند.

کرباسچی می گوید دولت چهاردهم، بعدها از تصمیمات خود پشیمان خواهد شد.

مشروح گفتگوی خبرگزاری خبرآنلاین با غلامحسین کرباسچی را بخوانید؛

*******

* آقای کرباسچی! طی روزهای گذشته شاهد انتصاباتی در دولت بودیم و افرادی از طیف رقیب دولت منصوب شدند، مثلا در استانداری اصفهان و معاونت های وزارت کشور و ... این نوع انتصابات در چارچوب وفاق قابل تفسیر است؟

من خیلی تمایل ندارم که در این زمان از دولت انتقاد کنم. دولت گرفتاری های زیادی دارد. میراثی که برای دولت از قبل به جای مانده، او را شکننده کرده است. ولی با این وجود، نمی توانم از واژه «اشتباه» برای دولت استفاده نکنم.

دولت از انتصاب استانداران و معاونانی که منصوب کرده پشیمان خواهد شد

دولت اشتباه می کند. هم انتصاب وزیر کشور اشتباه بوده و هم استانداران و معاونانی که انتخاب می شوند. من یقین دارم که دولت بعدها پشیمان خواهد شد. حتما مسائل و مشکلاتی را در پی خواهد داشت. منتهی من الان نه قصد و نه اعتقاد دارم که وارد نقد دولت شوم.

* به نظر می رسد بیشتر سهم دهی باشد تا حرکت در چارچوب وفاق؟ اینکه فرد یا افرادی را از جریان پایداری به بدنه دولت اضافه شود و ....

من نمی فهمم وفاق به چه معنی است و فکر هم نمی کنم که آقای پزشکیان هم مفهوم وفاق را برای خود روشن کرده باشد. ایشان اگر بخواهند وفاق را با ملت خود ایجاد کنند، یک بحث است و اگر بخواهند با نهادهای مختلف در یک مسیر قرار بگیرند یک بحث دیگر.

پزشکیان وفاق را تفسیر کند

اینکه با گروه های سیاسی مخالف بخواهند هماهنگ شوند هم، بحث جداگانه ای را می طلبد. هر کدام از اینها مقتضیاتی دارد. خود آقای پزشکیان باید تفسیر کند که وفاق به چه معنی است؟ با چه کسانی می خواهد موافق باشد و نظرات چه افرادی را می خواهد اعمال کند؟ بالاخره ایشان شعارهایی را در زمان انتخابات داده اند که مخالف عملکرد و رویکرد دولت گذشته بوده است. الان مشخص نیست که با این انتصابات می خواهد از آن شعارها بازگردد و مسیر دیگری را انتخاب کند، یا خیر.

پزشکیان اگر به مخالفان تندرو خود در دولت جایگاه بدهد باید از وعده ها و شعارهایش دست بکشد

* برخی معتقدند آقای پزشکیان قصد دارد سطح مخالفت با دولت را کم کند و برخی از این سهم دادن ها در این چارچوب انجام شده است، مثلا با انتخاب استاندار اصفهان از حساسیت ها بر روی ظریف کم کند.

معلوم نیست. او اگر بخواهد به مخالفان تندروی خود جایگاه ویژه ای بدهد، پس باید از شعارهای خود هم دست بکشد. نمی شود که به ملت وعده یا وعده هایی را بدهیم و بعد که سر کار آمدیم بگوییم که باید به مخالفین هم جایگاه بدهیم.

همانطور که گفتم، باید معنی وفاق را خود آقای پزشکیان معنی کنند. تفسیرهای بعضی از سیاسیونی که نزدیک به ایشان هستند، خیلی قابل فهم نیست و خود ایشان باید این مورد را روشن کنند. آیا می خواهند با مخالفین خود به تفاهم برسند؟

هرچقدر پزشکیان کوتاه بیاید، رقبا یک قدم جلوتر می آیند

* می توان خوش بین بود که مثلا این افراد در دولت و جایگاه جدید خود هماهنگ با طیف فکری خود عمل نکنند؟

آنها می خواهند اهداف خود را پیش ببرند و هیچگاه هم کوتاه نخواهند آمد. هرچقدر هم که پزشکیان کوتاه بیاید آنها یک قدم جلوتر می آیند.

امیدوار نگه داشتن مردم در این شرایط کار مشکلی است

* این موضوع در دراز مدت چقدر می تواند دولت را به چالش بکشاند و هزینه ساز باشد، مثلا در انتخابات ۱۴۰۷ یا انتخابات شوراها؟

در این مقطع دولت گرفتاری های زیادی اعم از خارجی و منطقه ای و داخلی دارد. نقد دولت در این شرایط خیلی معقول و منطقی نیست ولی نمی شود به راحتی از کنار بعضی اتفاقات عبور کرد. اما از منظر شخصی، همه این انتصابات قابل انتقاد است.

مردم، اعم از کسانی که رای دادند و کسانی که رای ندادند، در ماههای گذشته امیدواری زیادی داشته اند. اما حالا با این شرایطی که به وجود آورده اند، خیلی مشکل است که بتوان آنها را همچنان امیدوار نگه داشت.



نظر شما درباره این مقاله:








ده میلیون تن از جمعیت ده میلیونی کوبا در خاموشی مطلق
سه شنبه ۱ آبان ۱۴۰۳ - Tuesday 22 October 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sun, 20.10.2024, 22:54

ده میلیون تن از جمعیت ده میلیونی کوبا در خاموشی مطلق




نظر شما درباره این مقاله:








نامه استادان روزنامه‌نگاری و ارتباطات به اژه‌ای
سه شنبه ۱ آبان ۱۴۰۳ - Tuesday 22 October 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sun, 20.10.2024, 19:50

نامه استادان روزنامه‌نگاری و ارتباطات به اژه‌ای




نظر شما درباره این مقاله:








ایران را دریابیم! / احمد پورمندی ">
سه شنبه ۱ آبان ۱۴۰۳ - Tuesday 22 October 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sun, 20.10.2024, 19:38

ایران را دریابیم! / احمد پورمندی


گفتگویی داشتم به اتفاق آقای شایان سمیعی و به مدیریت آقای مهدی نخل احمدی پیرامون اوضاع بحرانی خاور میانه و چشم انداز های احتمالی!

خلاصه آنچه در این برنامه مطرح کردم:

۱-پرونده اتمی، پروژه موشکی و «محور مقاومت» سه پرونده باز غرب به شمول اسرائیل، با جمهوری اسلامی هستند.

۲- پس از آنکه تلاش های غرب برای جلوگیری از دستیابی ج.ا. به بمب اتمی، نتوانست جلوی پیشروی حکومت اسلامی در این مسیر را سد کند و پروژه موشکی هم از خطوط قرمز غرب عبور کرد، به ابتکار اسرائیل و همنوایی شیوخ نفتی عرب، غرب توجه خود را روی «محور مقاومت» متمرکز نمود و خنثی کردن این محور تا حد نابودی، در مرکز توجه قرار گرفت.

۳- ج.ا. با استقرار مستقیم سپاه قدس در سوریه، تقویت همه جانبه گروه های بنیادگرای فلسطینی نظیر حماس و جهاد اسلامی و- مهم تر از همه - تبدیل حزب الله لبنان به یک ارتش بزرگ غیر دولتی، اسرائیل را در آستانه محاصره قرار داد. این محاصره در کنار شعار رسمی و چهل و چند ساله « نابودی اسرائیل » ، حس ترس و نا امنی را در جامعه اسرائیل تشدید کرد،

۴- بر بستر ستم چند هزار ساله ای که بر قوم یهود وارد آمد و در جنایت هولاکوست به اوج رسید، حکومت اسرائیل نمی توانست ترس جامعه و خطر «خفگی ژئوپلتیک» را نادیده بگیرد.

۵- مستقل از هر تحلیلی که از علل و عوامل حمله ۷ اکتبر حماس به اسرائیل داشته باشیم، این حمله ، فرصتی طلایی در اختیار دولت اسرائیل قرار داد تا پروژه در هم شکستن « محور مقاومت» را کلید بزند و حمایت غرب از آن را هم تامین کند.

۶- تصمیم مشترک ایالات متحده و اسرائیل به در هم کوبیدن گروه های بنیادگرای فلسطینی و پایان دادن به حیات حزب الله به عنوان یک ارتش خصوصی که در عین حال مهمترین بخش «محور مقاومت» ج.ا. هم به شمار می آید، خامنه ای و اقتدارگرایان حامی او را در موقعیت «بن بست تصمیم گیری» قرار داد: قبول شکست در حفظ محور مقاومت و یا ورود به جنگ با آمریکا و اسرائیل؟

۷- تلاش دیپلماتیک و سفر های عراقچی به کشور های منطقه، هیچ کمکی به رهائی رژیم از بن بست نکرد. کشور های عربی، پاسخ تهدید های آشکار و ضمنی را با قطعنامه مشترک و کسب امضای اتحادیه اروپا زیر مواضع بی سابقه « اشغالگر خواندن ایران» دادند. این قطع نامه یک تو دهنی و پاسخ محکم به رژیم خامنه ای و حاوی این پیام روشن بود که کشور های عربی و اتحادیه اروپا حاضر به بازی در زمین ج.ا. نیستد و در صورت تشدید بحران ، در کنار آمریکا و اسرائیل خواهند ایستاد.

۸- خامنه ای که نمی تواند نظاره گر نابودی محور مقاومتش باشد، می خواهد با حملات محدود و تاکتیکی به خاک اسرائیل، بازی را مدیریت کند. این پینگ پنک موشکی، یک روند تشدید شونده دارد و منطق جنگ می تواند اراده خود را در جهت جنگ تمام عیار به همه عوامل دخیل در آن تحمیل کند.

۹- قرار گرفتن خامنه ای در بن بست و جدی شدن خطر جنگُ، سقوط ج.ا. و ویرانی ایران، یک حس مشترکی را میان کسانی که به بقای جمهوری اسلامی فکر می کنند و همه میهن دوستانی که جانشان را فدای ایران می کنند، پدید می آورد و این می تواند بین دو خواست « برکناری » و « کناری گیری» خامنه ای فصل مشترک بزرگی ایجاد کند. برای دور کردن سایه جنگ و نابودی از سر کشور ، ضروری است که حق تصمیم گیری از خامنه ای سلب و به نهادی مورد قبول ملت و حاکمیت واگذار شود.

۱۰- علی رغم اوضاع به شدت تیره و تار منطقه خاورمیانه، افق کلی آینده چندان تیره نیست. جهان، دوران گذار از برتری قدرت نظامی به هژمونی قدرت هوشمند را طی می کند. اسرائیل، عربستان، قطر و امارات متحده عربی، نقش پیشران این گذار را در منطقه بدست آورده اند. ایران، به تقصیر اقتدارگرایان حاکم، از این روند جدا افتاده است و با نابود کردن اقتصاد خود، کماکان بر طبل قدرت نظامی می کوبد .

خاورمیانه- با یا بدون ایران- با شتاب به این سمت می رود که قدرت اقتصادی، دانش و فن آوری و شبکه مناسبات سیاسی ، عامل قدرت نظامی را در سایه قرار دهند و نقش تعیین کننده را از آن خود سازند. چنین خاورمیانه ای می تواند چهره ای صلح جو و خردگرا، با ملت هایی مرفه داشته باشد. احتمالا ، اگر همراه نشویم ، زیر چرخ های این ارابه تحول، خواهیم ماند.

۱۱- اکنون مساله این است: همراهی با تحولات عصری یا دچار شدن به سرنوشت اتحاد شوروی و شاید بدتر از آن؟



نظر شما درباره این مقاله:








قتل سینوار و حمله به منزل شخصی نتانیاهو ">
سه شنبه ۱ آبان ۱۴۰۳ - Tuesday 22 October 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sun, 20.10.2024, 19:05

قتل سینوار و حمله به منزل شخصی نتانیاهو




نظر شما درباره این مقاله:








دریاچه ارومیه یک گام دیگر به مرگ نزدیک شد
سه شنبه ۱ آبان ۱۴۰۳ - Tuesday 22 October 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sun, 20.10.2024, 11:28

دریاچه ارومیه یک گام دیگر به مرگ نزدیک شد




نظر شما درباره این مقاله:








درخواست انجمن صنفی روزنامه‌نگاران از پزشکیان
سه شنبه ۱ آبان ۱۴۰۳ - Tuesday 22 October 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sun, 20.10.2024, 11:23

درخواست انجمن صنفی روزنامه‌نگاران از پزشکیان




نظر شما درباره این مقاله:








بازداشت ۲۰ عضو شوراهای شهر در دو هفته!
سه شنبه ۱ آبان ۱۴۰۳ - Tuesday 22 October 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sun, 20.10.2024, 10:06

بازداشت ۲۰ عضو شوراهای شهر در دو هفته!


در دو هفته گذشته حداقل ۲۰ نفر از اعضای شورای‌شهر و شهرداران در مناطق شهری کشور بازداشت شده‌اند.

به گزارش فرهیختگان، بازداشت شهردار پاتاوه و چند نفر از اعضای شورای این شهر، بازداشت هفت‌نفر از اعضای شورای‌شهر و شهرداری آبعلی، بازداشت چهارنفر در شهر پاکدشت و عزل سه عضو شورای اسلامی شهر تالش از سوی فرماندار این شهرستان، تنها بخشی از این اخبار است.

پرواضح است هیچ‌کشوری نمی‌تواند ادعای عاری بودن از فساد را داشته باشد. جامعه ایران نیز سال‌هاست با این آسیب اجتماعی روبه‌روست. وجود موقعیت‌های گسترده‌ای از تعارض منافع، انحصار‌های وسیع، امضا‌های طلایی، ساختار رانتی، سطح پایین کیفیت قوانین، دیوان‌سالاری پیچیده و چندلایه اداری و عدم شفافیت، ایران را در زمره کشور‌هایی قرار داده که در آن، انجام تخلفات اداری، دریافت رشوه، اختلاس، دزدی، تقلب، سوءاستفاده از موقعیت شغلی با هزینه و ریسک کم بوده و همین کم‌هزینه بودن انجام تخلفات، زمینه را برای افزایش فساد اداری در ایران بیشتر کرده است.

پدیده فساد اداری گرچه کم‌وبیش در همه کشور‌های جهان وجود دارد، بااین‌حال نوع، نحوه، میزان و گستردگی آن در هر کشور متفاوت است.

امروزه فساد در مدیریت شهری ازجمله موضوعاتی است که بازهم گرچه هیچ کشوری نیست با آن روبه‌رو نشده باشد، اما به دلایل مختلفی، این نوع فساد نیز در ایران ابعاد وسیع‌تری نسبت به سایر کشور‌ها دارد.

بررسی‌ها از رصد اخبار مربوط به دستگیری و بازداشت اعضای شوراهای‌شهر و شهرداران نشان می‌دهد طی سال‌های ۱۴۰۰ تا هفت‌ماهه نخست امسال تعداد ۴۳۰ نفر از اعضای شورای‌شهر و شهرداران در کشور بازداشت شده‌اند. این عدد را درکنار دستگیری ۴۳۳ نفر طی سال‌های ۱۳۹۷ تا ۱۳۹۹ قرار دهیم، تعداد دستگیری‌ها به ۸۶۳ نفر می‌رسد که در نوع خود قابل‌تأمل است.

دستگیری ۸۶۰ نفر از اعضای شورای شهر و شهرداران

بررسی‌ها از تعداد افراد بازداشت‌شده از شورا‌های شهر و همچنین شهرداران شهرداری‌های سراسر کشور (بدون درنظرگرفتن کارمندان شهرداری‌ها) در سال‌های ۱۴۰۰ تا ۱۴۰۳ که در رسانه‌های رسمی منتشر شده، نشان می‌دهد طی این مدت حداقل ۴۳۰ نفر به دلیل تخلفات گسترده و فساد‌های مالی بازداشت شده‌اند.

لازم به ذکر است این تعداد فقط مربوط به اخباری است که «فرهیختگان» آن‌ها را رصد کرده و تعداد افراد بازداشتی ممکن است بیش از این‌ها باشد. طبق آمارها، از این تعداد، در سال ۱۴۰۰ تقریبا ۱۴۵ نفر از اعضای شورای شهر و شهرداران در سراسر کشور اغلب به دلیل تخلفات مالی بازداشت شده‌اند.

این آمار در سال ۱۴۰۱ تعداد ۶۸ نفر در سراسر کشور بوده است. در سال ۱۴۰۲ این آمار افزایش حدودا ۹۸ درصدی داشت و تعداد متخلفان حوزه مدیریت شهری در این سال به ۱۳۵ نفر رسیده است. همچنین در ۷ ماهی که از سال ۱۴۰۳ گذشته، مطابق بررسی‌های «فرهیختگان»، حداقل ۸۲ نفر از مسئولان شهرداری و شورا‌های شهر به دلیل تخلفات در حوزه شهری بازداشت شده‌اند.

همان‌طور که گفته شد، این گزارش صرفاً تعداد دستگیرشدگانی است که خبر دستگیری آن‌ها در رسانه‌ها منتشر شده و عدد اصلی شاید بیش از این‌ها باشد. اما این آمار از جنبه دیگری نیز حائز اهمیت است. دستگیری ۴۳۰ نفر در ۳.۵ سال اخیر درحالی است که تعداد دستگیرشدگان در حوزه شورا‌های شهر و روستا، شهرداران و کارمندان شهرداری‌ها در سه سال ۱۳۹۷، ۱۳۹۸ و ۱۳۹۹ حدود ۴۳۳ نفر بوده است. به عبارتی، درحالی در سه سال ۱۳۹۷ تا ۱۳۹۹ کل بازداشت‌شدگان در حوزه شورای شهر، شورای روستاها، دهیاران و شهرداران و کارمندان شهرداری‌های کل کشور ۴۳۳ نفر بوده که طی ۳.۵ سال اخیر بدون درنظرگرفتن کارکنان شهرداری‌ها، دهیاران و اعضای شورای روستا، تعداد دستگیری‌ها به ۴۳۰ نفر رسیده است.

زمینه‌های فساد از دیدگاه مراکز پژوهشی

به نظر می‌رسد قبل از هر چیزی باید ارتباط فساد را با گلوگاه‌های آن شناخت. اینکه چرا در مدیریت شهری فساد زیاد بوده است، دلایل مختلفی دارد. یکی از گلوگاه‌های فساد در مدیریت شهری کشور حوزه ساخت‌وساز ساختمانی است. بررسی‌ها نشان می‌دهد تخلفات ساختمانی در شهر‌ها و خصوصاً کلان‌شهر‌های ایران ازجمله موارد بالای فساد در کشورند. از این منظر بررسی و مطالعه تخلفات ساختمانی، شناسایی علل بروز تخلفات ساختمانی، ریشه‌یابی و آسیب‌شناسی این موضوع ازاین‌حیث که می‌تواند در اجرای مؤثر ضوابط و مقررات ساخت‌وساز شهری، کاهش فساد و زدوبند در مدیریت شهری، کاهش و جلوگیری از تخلفات، شناسایی نیاز‌های منطقی و اصولی مردم و تجدیدنظر در ضوابط نقش مؤثری داشته باشد؛ حائز اهمیت است. براساس گزارش مرکز پژوهش‌های مجلس، تخلفات ساختمانی از عوامل مختلفی همچون مسائل اقتصادی، اجتماعی، کالبدی، مدیریتی و قوانین و مقررات نشئت می‌گیرد.

۱- اجتماعی

امروزه اغلب مشکلات شهر‌ها ازجمله مسئله تخلفات ساخت‌وساز در صورت ریشه‌یابی صحیح به مسائل اجتماعی جامعه برمی‌گردند. در سال‌های اخیر با عادی‌سازی تخلفات ساختمانی در اذهان مردم و رواج آن در جامعه مهاجرت بی‌رویه و رشد اسکان‌های غیررسمی در حاشیه شهر‌ها و همچنین تصرف غیرقانونی اراضی؛ افزایش تقاضای ساخت‌وساز را به دنبال داشته است. همچنین از منظر اجتماعی عوامل دیگری بر این مسئله تأثیر داشته است. از جمله افزایش تعداد خانوار، عدم آگاهی مردم از ضوابط برنامه‌ریزی شهری و ساخت‌وساز، گسترش حس تبعیض در جامعه و گاهی همکاری ساکنان با ساختار معیوب، زمینه‌ساز گسترش بی‌رویه و بی‌قاعده شهر‌ها شده است.

۲- اقتصادی

بسیاری از تخلفات ساختمانی خصوصاً در مناطق ضعیف و حاشیه شهر‌ها به دلیل قدرت اقتصادی پایین، افزایش چشمگیر اجاره‌بها و نبود کمک‌های مالی شکل می‌گیرند. از طرفی باتوجه‌به رشد روزافزون قیمت مصالح ساختمانی و قیمت تمام‌شده ساختمان، تمایل مالکان، انبوه‌سازان و سازندگان بزرگ به‌صرف هزینه کمتر یا به عبارتی کسب منفعت بیشتر در ساخت‌وساز، فارغ از آثار جبران‌ناپذیر آن بر شهر امری قابل‌پیش‌بینی است. درواقع حاکم بودن سیاست تمرکزگرایی شدید در شهر‌ها و غلبه صرفه‌های اقتصادی و منفعت‌طلبی انبوه‌سازان به‌عنوان یکی از مهم‌ترین علت بروز تخلف ساختمانی در شهر‌ها شناخته شده است و طبق آمار تعداد قابل‌توجهی از این تخلفات (خصوصاً تغییر کاربری و افزایش بنا) در مناطق گران‌قیمت و در پی قانون‌گریزی و سودجویی اقتصادی رخ می‌دهد.

۳- قوانین، مقررات و بخشنامه‌ها

نارسایی و ضعف قوانین یکی از مهم‌ترین آسیب‌های موجود در صنعت ساخت‌وساز شهری در ایران است که به‌طور غیرمستقیم حوزه‌های برنامه‌ریزی و مدیریت را نیز تحت‌تأثیر قرار داده است. نارسایی و تعدد قوانین و ضوابط در کنار عدم جامعیت و شفافیت، عدم به‌روزرسانی، غیرمنعطف بودن، یکنواختی و تعمیمی بودن ضوابط و مقررات ساخت‌وساز در شهر‌های مختلف و عدم تناسب آن‌ها با شرایط و نیاز‌های منطقه از مهم‌ترین زمینه‌های قانون‌گریزی و بروز تخلفات ساختمانی در کشور به شمار می‌روند.

۴- برنامه‌ریزی شهری

یکی از مهم‌ترین زمینه‌های تأثیرگذار در تشدید تخلفات ساخت‌وساز شهری مربوط به این بخش است. فقدان مدیریت واحد توسعه شهری، تعدد طرح‌ها، عدم انطباق طرح‌های توسعه با نیاز اصلی، وضعیت اجتماعی و اقتصادی شهرها، تجویز الگوی همسان شهرسازی در مناطق مختلف، رویکرد مدیریت شهری متفاوت و متناقض در استانداری، فرمانداری و دیگر ادارات راه و شهرسازی استان‌ها و دیگر ادارات مرتبط ازجمله عواملی‌اند که در این بخش نقش دارند البته که نمی‌توان اثرات منفی اتفاقاتی مانند تبدیل اراضی کشاورزی به کاربری‌های مسکونی، تجاری و... محدودیت‌ها و امکانات توسعه فضای شهری را در ترویج تخلفات ساختمانی به‌ویژه در شهر‌های کوچک انکار کرد.

۵- مدیریت ساخت‌وساز

مدیریت شهری از دو طریق اتخاذ سیاست‌های کنترل زمین شهری و پاسخگویی به نیاز‌های تأمین مسکن و همچنین کنترل مستقیم ساخت‌وساز‌های شهری بر وقوع تخلفات ساختمانی، تشدید یا کاهش آن تأثیرگذار است. به عبارتی عدم کنترل کافی بر ساخت‌وساز‌ها موجب عدم پاسخگویی به نیاز‌های مردم و رشد ساخت‌وساز‌های غیرقانونی خواهد شد. فقدان مدیریت یکپارچه شهری و تعدد نظام‌های تصمیم‌گیرنده در ایران همواره موجب تداخل عملکردی و فقدان هماهنگی بین سازمانی بوده و ازجمله عوامل تشدیدکننده تخلفات ساخت‌وساز و یکی از موانع اجرای کامل قوانین محسوب می‌شود. مطالعات نشان می‌دهد در حال حاضر اخذ جرائم و به عبارتی فروش ضوابط و مقررات ساخت‌وساز شهری و عدم مخالفت و برخورد قاطع با تخلفات به دلیل فقدان روش‌های کسب درآمد پایدار و وابستگی شهرداری‌ها به درآمد‌های حاصل از تخلفات (تصمیمات کمیسیون ماده ۱۰۰) و ظهور منابع درآمدی از طریق تغییر کاربری و فروش تراکم از مهم‌ترین زمینه‌های اصلی بروز تخلفات در حوزه مدیریت و اجرا به شمار می‌رود که مدیران شهری و شورا‌ها را نیز درگیر فساد می‌کند.

همچنین فقدان نظام کنترل کارآمد و نارسایی‌های جدی در بخش نظارت، دانش ناکافی و عدم آگاهی‌رسانی کافی از دیگر مشکلات حوزه مدیریتی است. عملکرد ضعیف شهرداری و نظام‌مهندسی در نظارت دقیق و مستمر، ناکارآمدی مهندسان ناظر در شناسایی تخلفات و ارائه گزارش به‌موقع به کمیسیون (به دلیل سهم درآمدی پایین، چند مسئولیتی بودن و نداشتن اطلاعات کافی از ضوابط)، عدم مراجعه و دخالت سریع مأموران شهرداری، عدم تعامل بین مهندسان ناظر و شهرداری، ضعف قدرت اجرایی و عدم اهتمام کافی در اجرای ضوابط شهری و آرای صادره کمیسیون ماده ۱۰۰، تبعیض در اعمال ضوابط و گاهی عدم برخورد و واکنش مؤثر شهرداری و نظام‌مهندسی نسبت به گزارش‌های تخلفات ارائه‌شده از سوی مهندسان ناظر ازجمله مصادیق عملکرد ضعیف در بخش نظارت بر اجرای ساخت‌وساز است.



نظر شما درباره این مقاله:








احتكار خانگی ۵۰۰ درصد از نقدینگی خانوار
سه شنبه ۱ آبان ۱۴۰۳ - Tuesday 22 October 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sun, 20.10.2024, 8:25

احتكار خانگی ۵۰۰ درصد از نقدینگی خانوار


روز گذشته در یكی از سرخ‌ترین روزهای بازار سرمایه، نزدیك به نیم هزار میلیارد تومان سرمایه خرد از بازار فرار كرد و احتمالا قرار است سر از بازارهای موازی در بیاورد. ارزش صف‌های فروش بورس كه برای شانزدهمین روز متوالی منفی شده بود؛ ۱۸۷۷.۲۳۳ میلیارد تومان بود. عددی كه نشان از وضعیت وخیم بازار سرمایه دارد. اگرچه بخشی از این اتفاق را باید در سایه تنش‌های بین‌المللی و منطقه دید، اما دلایل دیگری نیز برای چنین روندی وجود دارد اینكه اقتصاد ایران نزدیك به دو سال است در سایه سیاست «تثبیت اقتصادی» بانك مركزی به ركودی عمیق فرو رفته است.

در آخرین گزارش شاخص مدیران خرید (PMI) كه در ایران با عنوان شامخ منتشر می‌شود نیز در شهریور ۱۴۰۳، معادل ۴۹.۸ محاسبه شده است. این شاخص نشان می‌دهد كه سطح فعالیت‌های اقتصادی در این ماه همچنان كاهشی است. گزارش اخیر مركز پژوهش‌های مجلس از پایش بخش حقیقی اقتصاد ایران نیز نشان می‌دهد با گذشت یك نیمه از سال ۱۴۰۳، رشد شاخص تولید و فروش بنگاه‌های صنعتی كه در بورس حضور دارند همچنان در محدوده منفی قرار دارد. اگرچه در شهریورماه نسبت به مرداد ماه شاخص تولید افزایش داشته، اما شاخص فروش همچنان در مسیر كاهشی حركت كرده است.

در شهریور سال ۱۴۰۳، شاخص تولید شركت‌های صنعتی بورسی نسبت به شهریور پارسال كاهش ۳.۳ درصدی داشته، اما در بازه یك ماهه ۶.۱ درصد با افزایش مواجه شده است . در شهریور ماه نسبت به ماه مشابه سال قبل، از بین ۱۵رشته فعالیت صنعتی بورسی، ۵رشته فعالیت افزایش در شاخص تولید و ۱۰رشته فعالیت كاهش در شاخص تولید را تجربه كرده‌اند. دقیقا این اتفاق در مرداد ماه امسال نیز رخ داده بود و این موضوع نشان می‌دهد كه تغییری در این رشته فعالیت‌ها طی یك ماه دیده نشده است.

در بازه یكساله (شهریور امسال نسبت به شهریور سال گذشته)، ۶ رشته فعالیت افزایش در شاخص فروش و ۹ رشته فعالیت كاهش در شاخص فروش را تجربه كرده‌اند. این در حالی است كه در مرداد ماه، تعداد رشته فعالیت‌هایی كه افزایش در شاخص فروش داشتند ۷ رشته فعالیت بود.

ردپای ركود در ۲۰ سال گذشته

نتایج یك تحقیق كه در فصلنامه تحقیقات اقتصادی منتشر شده، نشان می‌دهد كه ردپای ركود را باید در سیاست‌هایی جست‌وجو كرد كه طی ۲ دهه گذشته پیاده شده است. در واقع آنچه امروز در رفتار سرمایه‌گذار خرد در بازار سرمایه و بورس دیده می‌شود، احساسی است كه آنها طی دو دهه گذشته نسبت به به جریان انداختن پول خود در اقتصاد ایران داشته‌اند.

این تحقیق كه توسط حسین راغفر، سمیرا آزاده‌رنجبر و كبری سنگری هر سه از دانشگاه الزهرا انجام شده، نشان می‌دهد كه در دو دهه اخیر سهم دستمزدها كاهش و سهم سود افزایش داشته است. توزیع درآمد به صورت ناعادلانه شده و روند كاهشی سهم دستمزد ادامه پیدا كرده و از سال ۲۰۲۰ به بعد، به كمتر از ۲۵ درصد رسیده، این در حالی است كه سهم سود روند افزایش و بیش از ۷۵ درصد سهم تولید را به خود اختصاص داده است.

خانوارها به احتكار نقدینگی دست زده‌اند

به همین ترتیب خانوارها با توجه به احساسات خود نسبت به وضعیت اقتصادی طی این دو دهه میزان احتكار پول یا نگهداری پول نقد حال به‌ صورت طلا یا ارز را در خانه افزایش داده‌اند و این روند سیر صعودی به خود گرفته و بیش از ۵۰۰ درصد از نقدینگی خانوار احتكار شده و در جریان تولید قرار نگرفته است.

در نتیجه كاهش خودكفایی بنگاه‌ها، در دو دهه اخیر، بنگاه‌ها تنها توانسته‌اند تقریبا از ۱۵ درصد ظرفیت اشتغال خود استفاده كنند. در مدل این تحقیق، ۵۰۰۰ خانوار تعریف شده است و هر خانوار یك نیروی كار عرضه می‌كند؛ نتایج تحقیق نشان داده كه تقریبا ۳۰۰۰ نفر متقاضی كار و در جست‌وجوی شغل دیگری بوده‌اند.

احتكار نقدینگی از سال ۸۴ شدت گرفت

این در حالی است كه مدت زمان به‌كارگیری روند افزایشی به خود گرفته است و به‌طور میانگین افراد بیكار حدود ۷ ماه بیكار بوده‌اند. در نتیجه آن خانوارها دستمزد دریافتی خود را رو به پایین تعدیل كرده‌اند و میزان احتكار نقدینگی خانوار بسیار بالاتر از میزان هدف خانوار در شرایط عادی هست و از سال ۱۳۸۴ روند افزایشی به خود گرفته است. در نتیجه این شرایط، در این سال‌ها، نوسانات كوچك به تدریج سبب كند شدن پویایی كل شده است، زیرا در نتیجه تعامل پیچیده بین احساسات بازار و بنگاه و خانوار و همچنین رفتار مالی آنها پویایی كل دچار تغییر شده و بیكاری و مدت زمان بیكاری افزایش یافته و موج بدبینی تقویت شده است، به‌طوری كه عقاید بدبینانه اعتبار پیدا كرده و این كندی پویایی كل، بدبینی را افزایش داده است. این حلقه تقویت‌كننده تعاملات بین عامل‌ها، اقتصاد را به سمت ركود عمیق سوق داده است. این روند تا زمانی كه ترازنامه‌های بخش خصوصی اصلاح یا بخش خصوصی برای پس‌انداز كردن بسیار فقیر شود و درآمدی برای پس‌انداز نداشته باشد، ادامه خواهد یافت و بعد از آن متوقف می‌شود.

چرا ركود عمیق‌تر شد؟

نتایج نشان می‌دهد بنگاه‌ها در ایران، نقدینگی زیادی برای تامین سرمایه وام گرفته‌اند. آنها بهره زیادی را پرداخت می‌كنند و این در حالی است كه توانایی استفاده از تمامی ظرفیت‌های اشتغال را ندارند و همچنین در پرداخت هزینه‌های ثابت و متغیر خود نیز ناتوان هستند. مجموع این تعاملات خانوارها و بنگاه‌ها را به عامل‌های بدبین تبدیل كرده كه به‌ نوبه خود منجر به كند شدن پویایی كل و ركود ناشی از بدهی شده است، به‌گونه‌ای كه نظرات بدبینانه اعتبار پیدا كرده و رفتار گله‌ای سبب سرایت بدبینی بین عامل‌ها شده است.

این نوسانات كوچك به ‌تدریج در طول زمان منجر به نوسانات بزرگ شده و روی متغیرهای اقتصاد كلان و بازخورد این تغییرات روی متغیرهای اقتصاد كلان، مجددا روی احساسات خانوار و بنگاه تاثیر گذاشته و آنها دوباره رفتار خود را با توجه به این تغییرات كلان، تعدیل كرده‌اند. این حلقه‌های بازخوردی به‌طور متناوب ادامه پیدا كرده و نوسانات كوچك در نهایت سبب ركود اقتصادی و عمیق‌تر شدن این ركود شده است.

چرا مردم بدبین می‌شوند؟

افزایش سطح بدهی، كاهش سطح پس‌انداز و افزایش بیكاری برخی خانوارها و بنگاه‌ها را تحت تنگناهای مالی قرار می‌دهد و آنها را به عامل‌های بدبین تبدیل می‌كند كه منجر به تغییر رفتار مالی آنها می‌شود. خانوارها و بنگاه‌ها بدون آنكه تصویر كلی از اقتصاد داشته باشند و بدون هماهنگی با یكدیگر، هر یك رفتار مالی خود را با توجه به احساساتی كه نسبت به بازار دارند، تطبیق می‌دهند. این احساسات بازار تا حدودی ناشی از وضعیت فردی خود عامل‌هاست كه سبب می‌شود آنها نسبت به وضعیت اقتصادی خوش‌بین یا بدبین باشند.

هنگامی كه پندار خوش‌بینی یا بدبینی در بین عامل‌ها نشات پیدا می‌كند، رفتار گله‌ای باعث انتقال الگوی خوش‌بینی و بدبینی در بین آنها می‌شود. رفتار گله‌ای نوسانات كوچكی را كه ناشی از تغییر رفتار عامل‌هاست تعدیل و تقویت می‌كند و به صورت زنجیره‌ای در بین خانوار و بنگاه‌ها منتشر كرده و سبب ایجاد حلقه‌های بازخوردی در خانوار و بنگاه می‌شود. در نتیجه دوباره اثراتی را در رفتار مالی آنها ایجاد می‌كند. چنین تعاملاتی، تركیبی پیچیده از ثبات نسبی و نوسان را در وضعیت اقتصادی پدید می‌آورد.

روزنامه اعتماد



نظر شما درباره این مقاله:








وزرای دفاع گروه هفت: ایران به حمایت از حماس
سه شنبه ۱ آبان ۱۴۰۳ - Tuesday 22 October 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sat, 19.10.2024, 22:43

وزرای دفاع گروه هفت: ایران به حمایت از حماس




نظر شما درباره این مقاله:








احتمال درز اطلاعات مربوط به حمله اسرائیل علیه ایران
سه شنبه ۱ آبان ۱۴۰۳ - Tuesday 22 October 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sat, 19.10.2024, 22:09

احتمال درز اطلاعات مربوط به حمله اسرائیل علیه ایران


باراک راوید / اکسيوس

افشای اطلاعات ادعایی آمریکا درباره طرح‌های حمله اسرائیل توسط اکانت حامی ایران

مقامات آمریکایی به شدت نگران یک رخنه امنیتی احتمالی بزرگ هستند، پس از آنکه دو سند ادعایی اطلاعاتی آمریکا درباره آمادگی‌های اسرائیل برای حمله به ایران توسط یک حساب تلگرامی مرتبط با ایران منتشر شد.

چرا این مهم است: این افشای ادعایی در حالی رخ می‌دهد که اسرائیل هفته‌هاست در حال تکمیل آمادگی خود برای یک حمله تلافی‌جویانه علیه ایران است. ایران روز اول اکتبر با موشک‌های بالستیک به اسرائیل حمله کرد.

● این افشاگری ممکن است تلاشی برای مختل کردن عملیات اسرائیل باشد.
● پنتاگون و دفتر مدیر اطلاعات ملی آمریکا از اظهار نظر درباره اسناد افشا شده خودداری کردند، اما اصالت آن‌ها را رد نکردند.

خبر داغ: یک کانال تلگرامی به نام “Middle East Spectator” روز جمعه ادعا کرد که اسنادی از یک منبع در جامعه اطلاعاتی آمریکا درباره آمادگی‌های اسرائیل برای حمله به ایران دریافت کرده است.

● این کانال تلگرامی به‌طور مرتب مطالبی در حمایت از ایران منتشر می‌کند و پروفایل حساب X مرتبط با این کانال نشان می‌دهد که در ایران قرار دارد.
● اسناد شامل یک گزارش ادعایی از اطلاعات بصری توسط آژانس اطلاعات ملی ژئو-مکانی (NGA) وزارت دفاع است که اوایل این هفته در داخل جامعه اطلاعاتی آمریکا توزیع شده است.
● اکسيوس نتوانسته است به‌طور مستقل اصالت اسناد را تأیید کند.

این گزارش ادعایی جزئیات اقدامات انجام شده در روزهای اخیر در چند پایگاه نیروی هوایی اسرائیل را ارائه می‌دهد؛ از جمله انتقال تسلیحات پیشرفته که به گفته گزارش، برای حمله به ایران در نظر گرفته شده بود.

● همچنین بیان می‌کند که بر اساس اطلاعات شنود آمریکا، نیروی هوایی اسرائیل این هفته یک مانور بزرگ با استفاده از هواپیماهای اطلاعاتی و احتمالاً جنگنده‌هایی که برای حمله احتمالی به ایران آموزش دیده‌اند، انجام داده است.
● گزارش اطلاعاتی ادعایی همچنین آماده‌سازی‌های واحدهای پهپادی اسرائیل برای حمله به ایران را توضیح می‌دهد.

پشت پرده: اگر این گزارش درست باشد، نشان‌دهنده نظارت بسیار نزدیک و دقیق جامعه اطلاعاتی آمریکا بر آمادگی‌های اسرائیل برای حمله به ایران است، از جمله استفاده از ماهواره‌ها برای جاسوسی از عملیات انجام شده در پایگاه‌های نیروی هوایی اسرائیل.

● این افشای احتمالی می‌تواند نشانه‌ای از یک رخنه امنیتی بسیار جدی در داخل جامعه اطلاعاتی آمریکا باشد که باعث شده است اطلاعات فوق‌محرمانه به یک کانال تلگرامی مرتبط با ایران برسد.

آنچه آن‌ها می‌گویند: یک مقام آمریکایی به اکسيوس گفت که این افشای ادعایی بسیار نگران‌کننده است، اما او باور ندارد که بر برنامه‌های عملیاتی اسرائیل علیه ایران تأثیر بگذارد.

● یک مقام ارشد اسرائیلی گفت که نهاد دفاعی اسرائیل از این افشای ادعایی مطلع است و آن را بسیار جدی می‌گیرد.



نظر شما درباره این مقاله:








«اسرائیل مصمم به تغییر واقعیت امنیتی خاورمیانه است»
سه شنبه ۱ آبان ۱۴۰۳ - Tuesday 22 October 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sat, 19.10.2024, 20:08

بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر اسرائیل:

«اسرائیل مصمم به تغییر واقعیت امنیتی خاورمیانه است»


بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر اسرائیل، حمله پهپادی روز شنبه حزب‌الله به خانه‌اش به منظور «ترور» او و همسرش را «اشتباه بزرگی» خواند و گفت اسرائیل مصمم به تحقق همه اهداف جنگی و «تغییر واقعیت امنیتی» در خاورمیانه است.

او با انتشار پستی به زبان‌های انگلیسی و عبری در رسانه ایکس گفت سوء قصد حزب‌الله به او و همسرش، شخص او و دولت اسرائیل را از تداوم جنگ علیه دشمنان با هدف تامین امنیت آینده این کشور باز نخواهد داشت.

نتانیاهو خطاب به جمهوری اسلامی و گروه‌های نیابتی آن گفت: «هر کسی که تلاش کند به شهروندان اسرائیل آسیب برساند، بهای سنگینی خواهد پرداخت.»

به گفته او، اسرائیل به حذف تروریست‌ها و «اعزام‌کنندگان» آنها ادامه خواهد داد.

نخست‌وزیر اسرائیل با تکرار موضع کشورش تصریح کرد شهروندان اسرائیلی ساکن مناطق شمالی به محل سکونت خود باز خواهند گشت.

او افزود اسرائیل مصمم است به همه اهداف جنگی خود برسد و «واقعیت امنیتی در منطقه‌مان را برای نسل‌های آینده تغییر دهد.»

بنیامین نتانیاهو در پایان پیام خود گفت: «در کنار یکدیگر خواهیم جنگید و به یاری خداوند، در کنار یکدیگر، به پیروزی خواهیم رسید.»

در همین ارتباط، یوآف گالانت، وزیر دفاع اسرائیل، گفت سوء قصد به نتانیاهو و خانواده‌اش به منظور آسیب رساندن به اسرائیل و نمادهای این کشور است.

او تصریح کرد ارتش اسرائیل با قدرت به حملات خود علیه دشمنان این کشور از جمله حماس و حزب‌الله ادامه خواهد داد.

نتانیاهو ساعاتی پیش‌تر نیز در نخستین واکنش به حمله پهپادی حزب‌الله با انتشار ویدیویی گفت که «هیچ چیزی جلودار ما نیست» و اسرائیل پیروز این جنگ خواهد شد.

او که در این ویدیو یک عینک دودی و تی‌شرت مشکی پولو پوشیده و داخل یک پارک قدم می‌زند، گفت اسرائیل در حال جنگیدن برای بقای خود است و تا کسب پیروزی به آن ادامه خواهد داد.

نتانیاهو با اشاره به از پا در آوردن یحیی سنوار گفت: «به نبرد خود علیه دیگر نیابتی‌های تروریست ایران ادامه می‌دهیم.»

دفتر نخست‌وزیر اسرائیل با انتشار بیانیه‌ای کوتاه در ارتباط با حمله پهپادی به خانه نتانیاهو اعلام کرد در زمان حمله او و همسرش سارا در خانه نبودند و این حمله به کسی آسیب نرساند.

سامانه‌های پدافندی اسرائیل دو پهپاد دیگر حزب‌الله را رهگیری و منهدم کردند و این مساله موجب به صدا در آمدن آژیر هشدار در تل‌آویو شد.


رئیس کنست: ایران با هدف قرار دادن نتانیاهو «اشتباه بزرگی» کرد و بهای آن را خواهد پرداخت

رئیس کنست، امیر اوحانا، می‌گوید ایران با هدف قرار دادن نخست‌وزیر بنیامین نتانیاهو در حمله پهپادی امروز (شنبه ۱۹ اکتبر) به خانه‌اش در قیصریه امروز «اشتباه بزرگی» مرتکب شد.

اوحانا، که از اعضای حزب لیکود نتانیاهو است، در کانال ۱۲ اسرائيل گفت: «ایران از طریق نیروی نیابتی خود، حزب‌الله، امروز اشتباه بزرگی کرد.»

او پارلمان اسرائیل گفت، بین حملات اسرائیل به رهبران تروریستی - از جمله افرادی از سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران - و حمله امروز به نتانیاهو تفاوت وجود دارد.

اوحانا افزود اسرائیل به‌وضوح نشان داده است که به دنبال حذف رهبران گروه‌های تروریستی است، اما اسرائیل یک دولت دموکراتیک و مستقل است که نخست‌وزیر آن اکنون هدف قرار گرفته است. او تکرار کرد: «این کار اشتباه بزرگی بود و بهای آن را خواهند پرداخت.»

او در ادامه گفت: «به نظر من، اتفاقاً، بعد از پرداخت بهای این کار، پشیمان خواهند شد که اصلاً یاد گرفتند حتی یک هواپیمای کاغذی بسازند، چه برسد به پهپاد.»


نمایندگی ایران در نیویورک: کار حزب الله بود

دفتر نمایندگی جمهوری اسلامی در سازمان ملل متحد در پاسخ به سوال وال‌استریت‌ژورنال پیرامون اتهام اسرائیل به ایران در خصوص نقش داشتن در حمله پهبادی به محل اقامت بنیامین نتانیاهو گفت: «ما قبلاً پاسخ رژیم را داده‌ایم. این اقدام از سوی حزب‌الله لبنان صورت گرفته است.»


منابع: صدای آمریکا، تایمز اسرائیل



نظر شما درباره این مقاله:








آقای پزشکیان! تو بگو چه خبر است؟ / احمد زیدآبادی
سه شنبه ۱ آبان ۱۴۰۳ - Tuesday 22 October 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sat, 19.10.2024, 16:12

آقای پزشکیان! تو بگو چه خبر است؟ / احمد زیدآبادی


به الهۀ محمدی و نیلوفر حامدی دو همکار مطبوعاتی ابلاغ شده است که به مدت پنج روز خود را برای اجرای باقیماندۀ محکومیت شان به زندان معرفی کنند.

استدلال‌های حقوقی بسیاری از حقوق‌دانان و وکلا در مورد انطباق وضعیت پروندۀ آنها با فرمان عفو عمومی دو سال پیش یک طرف، این وضعیت واویلای منطقه هم طرف دیگر، آن قول و قرارهای مکرر در مورد ضرورت اجتناب از زندانی کردن افراد بخصوص اهل رسانه از سوی نهادهای مختلف هم در کنار آن دو، همۀ اینها واقعاً چه توجیهی برای زندانی کردن دو گزارشگر اجتماعی باقی می‌گذارد؟

از سران قوا بخصوص آقای پزشکیان به عنوان مسئول اصلی ضابطان این پرونده و آقای محسنی اژه‌ای به عنوان رئیس دستگاه قضا می‌پرسم که این ابلاغیه برای زندانی کردن دو خانم روزنامه‌نگار جوان در این وضعیت، جز اینکه فضای تبلیغاتی را از ماجراهای لبنان و غزه به سمت خود شما بچرخاند و عموم شبکه‌های خبری را علیه‌تان بسیج کند،چه عایدی دیگری دارد که اینطور رفتار می‌شود؟

در این مدتی که این دو همکار با قرار وثیقه آزاد شده بودند، چه آسیبی به دستگاه حاکم رسید که اینک قرار است با زندانی کردن آنها، جلو آن آسیب گرفته شود؟

من که در فهم این رفتارها پاک درمانده شده‌ام و اصلاً نمی‌فهمم در این کشور چه خبر است و قرار است چه خبر شود!

تلگرام نویسنده
@ahmadzeidabad



نظر شما درباره این مقاله:








ابلاغ اجرای حکم زندان نیلوفر حامدی و الهه محمدی
سه شنبه ۱ آبان ۱۴۰۳ - Tuesday 22 October 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sat, 19.10.2024, 15:34

ابلاغ اجرای حکم زندان نیلوفر حامدی و الهه محمدی


یک هفته پس از اظهارنظر سخنگوی قوه قضائیه مبنی بر اجرای قریب‌الوقوع حکم نیلوفر حامدی و الهه محمدی، روزنامه‌نگاران روزنامه‌های شرق و هم‌میهن حالا خبر رسیده ابلاغیه اجرای حکم این پرونده‌ها هم صادر شده است. مسئله‌ای که از زمان صدور حکم برائت در خصوص اتهام همکاری با دولت خارجی متخاصم، مورد تاکید وکلا بوده که پرونده باید با صدور قرار موقوفی تعقیب مختومه شود.

پرتو برهانپور و حجت کرمانی، وکلای نیلوفر حامدی در گفت‌وگو با «شبکه‌ شرق» در اعتراض به تحولات صورت گرفته در این پرونده می‌گویند: علیرغم اینکه بایستی خانم نیلوفر حامدی طبق قانون و بر اساس بخشنامه عفو ۱۴۰۱ مشمول عفو، اعلام و پرونده وی مختومه شود، طبق اجرائیه صادره که امروز، ۲۸ مهر ۱۴۰۳ ابلاغ گردیده، باید ظرف ۵ روز خود را جهت اجرای حکم ۵ سال حبس، به زندان اوین معرفی نماید.

این وکلای دادگستری در ادامه می‌گویند: برای چندمین بار متذکر می‌شویم تنها دو اتهام اجتماع و تبانی برای ارتکاب جرم بر ضد امنیت کشور و فعالیت تبلیغی علیه نظام در اتهامات انتسابی نیلوفر حامدی باقی مانده و صرفنظر از پذیرش یا رد این دو اتهام، طبق آنچه در پرونده موجود است و ما به عنوان وکلای پرونده مطالعه کرده‌ایم، تاریخ دستگیری، بیانیه دو نهاد امنیتی و سخنان سخنگوی قوه قضاییه، اظهر من الشمس است این اتهامات مشمول بخشنامه عفو ۱۴۰۱ است و دلیل سختگیری و عدم شمول عفو نسبت به موکل ما مشخص نیست.

وکلای نیلوفر حامدی در ادامه با تاکید بر اینکه این پرونده مشمول بخشنامه عفو ۱۴۰۱ قرار می‌گیرد ادامه دادند: قطع نظر از صحت و سقم اتهامات وارده به خانم حامدی، بر اساس همان قانونی که وی به استناد آن به ۵ سال حبس محکوم گردیده است، ایشان مشمول عفو قرار می‌گیرد. لذا مشخص نیست اصرار بر عدم بهره‌مندی خانم حامدی از این نهاد قانونی چیست؟ بر اساس تمام اصول حقوقی و قوانین موضوعه و بر مبنای تمامی آموزه‌های اخلاقی و شرعی ما، چنانچه حتی در تفسیری بدبینانه خانم حامدی مشمول عفو قرار نگیرد، به صرف همین اختلاف در برداشت، باید تفسیر به حال متهم صورت گیرد و عفو در پرونده ایشان اعمال گردد.

پرتو برهانپور و حجت کرمانی، وکلای نیلوفر حامدی در ادامه با اشاره به فضای ایجاد شده در کشور بعد از انتخابات ریاست‌جمهوری هم می‌گویند:در حالی که در حوادث سال ۱۴۰۱ در بسیاری از پرونده‌ها با اتهامات شدیدتر و مجازات‌های سنگین‌تر عفو اعمال گردیده، مشخص نیست چرا در خصوص پرونده خانم حامدی که در ابتدای حوادث ۱۴۰۱ بازداشت گردیده، اصرار بر عدم اعمال عفو است؟

در شرایط کنونی جامعه و در حالی که صحبت از وفاق ملی است، اگر در حق کسانی مانند خانم حامدی که همواره خود را پایبند به قانون و اخلاق می‌دانند و با تمام ناملایماتی که دیده‌اند، از هیچ کوششی برای پیشرفت کشور خود دریغ نمی‌کنند، عفو اعمال نگردد، پس اساساً عفو برای کیست؟ از قوه قضاییه و دولت انتظار داریم که با پیگیریهای خود و طبق قانون، با اعمال عفو در پرونده خانم حامدی اجرای حکم را متوقف کنند.

ابلاغ اجرای حکم ۵ سال زندان به الهه محمدی

کانال تلگرام روزنامه هم‌میهن نیز گزارش داده دقایقی پیش اجرای حکم ۵ سال حبس به الهه محمدی، خبرنگار روزنامه هم‌میهن به او ابلاغ شد.

براساس اجرائیه صادره در تاریخ ۲۸ مهر ۱۴۰۳، او باید ظرف ۵ روز خود را برای اجرای حکم ۵ سال حبس به زندان اوین معرفی کند.

این حکم در دادگاه تجدیدنظر برای اتهام اجتماع و تبانی برای ارتکاب جرم ضد امنیت کشور تایید شده و به شعبه یک اجرای احکام کیفری دادسرای عمومی و انقلاب ناحیه ۳۳(شهید مقدس امنیت) تهران برای اجرا رفته است.



نظر شما درباره این مقاله:








سنوار با توصیه‌های ایران مخالف بود
سه شنبه ۱ آبان ۱۴۰۳ - Tuesday 22 October 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sat, 19.10.2024, 13:54

سنوار با توصیه‌های ایران مخالف بود




نظر شما درباره این مقاله:








سودابه ضرغام‌نژاد، نخستین فرماندار زن
سه شنبه ۱ آبان ۱۴۰۳ - Tuesday 22 October 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sat, 19.10.2024, 13:16

سودابه ضرغام‌نژاد، نخستین فرماندار زن




نظر شما درباره این مقاله:








حسین کروبی ادعای بادامچیان درباره پایان حصر
سه شنبه ۱ آبان ۱۴۰۳ - Tuesday 22 October 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sat, 19.10.2024, 11:47

حسین کروبی ادعای بادامچیان درباره پایان حصر




نظر شما درباره این مقاله:








حمله پهپادی حزب‌الله به خانه نتانیاهو
سه شنبه ۱ آبان ۱۴۰۳ - Tuesday 22 October 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sat, 19.10.2024, 11:05

حمله پهپادی حزب‌الله به خانه نتانیاهو


ایران امروز: دفتر نخست‌وزیری اسرائیل اعلام کرد که یک پهپاد شلیک شده از لبنان که صبح روز شنبه در شهر ساحلی قیصریه منفجر شد، خانه شخصی بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر اسرائیل، را هدف قرار داده است. در زمان این حمله، نخست‌وزیر و همسرش در محل حضور نداشتند و هیچ آسیبی گزارش نشده است.

به گزارش تایمز اسرائیل، این بیانیه کوتاه از دفتر نتانیاهو پس از آن منتشر شد که ارتش اسرائیل اعلام کرد «یک ساختمان در این شهر مجلل که به ویلاهای شیک و آثار باستانی رومی‌اش معروف است، مورد اصابت قرار گرفته است.» در ابتدا مشخص نبود که آیا خانه نتانیاهو دچار خسارت شده است یا خیر.

ارتش اسرائیل اعلام کرد که این پهپاد یکی از سه پهپادی بود که از لبنان به پرواز درآمده بودند و دو پهپاد دیگر سرنگون شدند.

ارتش اسرائیل در حال تحقیق در مورد این حادثه است، که به نظر می‌رسد چندین نقص در سیستم هشدار اسرائیل رخ داده است.

پیش از برخورد و انفجار پهپاد، هیچ آژیر هشداری در قیصریه به صدا در نیامد. ویدئوهای منتشر شده در شبکه‌های اجتماعی، به نظر می‌رسد که هلیکوپترهای تهاجمی را نشان می‌دهند که به دنبال پهپاد در شمال بودند.

با این حال، آژیرها در گلیلوت (Glilot)، واقع در شمال تل‌آویو، که محل استقرار یک پایگاه اطلاعاتی مهم ارتش اسرائیل و مقر موساد است، به صدا درآمدند. پهپادها و رهگیری آنها همچنین باعث به صدا درآمدن آژیرهای هشدار در سواحل اسرائیل در دقایقی قبل از برخورد شدند.

یکی از ساکنان قیصریه به کانال ۱۲ اسرائيل گفت: «ما صدای هلیکوپترها را بالای سرمان شنیدیم و حس می‌کردیم که حادثه‌ای در جریان است، اما هیچ آژیری به صدا در نیامد، بنابراین خیلی نگران نبودیم.» وی افزود: «اما ناگهان صدای انفجاری بزرگ شنیده شد و مشخص نبود که از رهگیری بوده یا برخورد پهپاد — اما واضح بود که یک حادثه واقعی بدون هشدار قبلی رخ داده است.»

او گفت: «این حادثه بسیار نگران‌کننده بود، خوشبختانه هیچ تلفاتی نداشت.»

اوفک مور، یکی دیگر از ساکنان، به یدیعوت آحرونوت گفت که صدای پهپاد را شنیده است.

او گفت: «ناگهان صدای وزوزی شنیدیم، مشخص نبود چه اتفاقی در حال رخ دادن است، سپس انفجاری عظیم و بسیار قوی رخ داد.» او افزود: «این مکان با خانه‌ام فاصله کمی دارد، ما به سرعت به محل حادثه رسیدیم و خیلی زود فهمیدیم که چه اتفاقی افتاده است.»



نظر شما درباره این مقاله:








گزارش کالبدشکافی جسد یحیی سنوار
سه شنبه ۱ آبان ۱۴۰۳ - Tuesday 22 October 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sat, 19.10.2024, 10:52

گزارش کالبدشکافی جسد یحیی سنوار




نظر شما درباره این مقاله:








کتابی از دقیقیان: اندیشه‌های لیبرال پیرامون آزادی ">
سه شنبه ۱ آبان ۱۴۰۳ - Tuesday 22 October 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sat, 19.10.2024, 9:47

کتابی از دقیقیان: اندیشه‌های لیبرال پیرامون آزادی


بهروز بیات

درباره کتاب «اندیشه‌های لیبرال پیرامون آزادی- چند متن دوران‌ساز» نوشته شیرین‌دخت دقیقیان

اخیرأ خانم شیریندخت دقیقیان، پژوهشگر فلسفه، کتابی با عنوان “اندیشه‌های لیبرال پیرامون آزادی، چند متن دوران ساز” تالیف و تدوین کرده است. انتشار این کتاب را به ویژه در برهۀ کنونی تاریخی که اندیشۀ آزادی و لیبرالیته و در پی آن دمکراسی در سرتاسر گیتی مورد هجوم قرار گرفته است، کنشی نیکو می‌پندارم.

می دانیم که در میهن ما ایرانِ پسا انقلاب به سردمداری جرایانات چپ ارتدکس و به تقلید از آنان جریانات اسلام‌گرا، از صفت لیبرال به عنوان یک ناسزا برای کوبیدن مخالفان دمکرات بهره می‌بردند. این گرایش ضد لیبرالیته در میان جریانات چپ اکنون به شدت کاهش یافته است. اما شوربختانه اندیشۀ لیبرال و لیبرالیته از سوی نیروهای فزاینده راست افراطی ضدلیبرالیته در دمکراسی‌های غربی و همگام با آن‌ها در درون ایرانیان مخالف رژیم ولایت فقیه، مورد تهاجم نیروهای اقتدار گرا و نالیبرال (illiberal) قرار گرفته است. هم اکنون جبهۀ متنفذ و ثروتمندی از اقتدارگرایی، با اندیشۀ لیبرال که در دوران معاصر تبلورش را در حکمرانی لیبرال‌دمکرات‌ها و سوسیال دمکرات‌ها و فرایند جهانی شدن یافته است، به دشمنی برخاسته است.

کتاب خانم دقیقیان به موضوعات و مشکلات سیاست روز کنونی جهان نمی‌پردازد. اما اگر از نگاه مصداق‌جویانه به گسترۀ گیتی بنگریم، موج تهاجمی نسبت به آزادی‌خواهی و لیبرالیته، فزون بر رژیم‌های استبدادی مانند رژیم ولایت فقیه، در کشورهای دمکراتیک و نیمه دمکراتیک نیز در حال ریشه دواندن است. اشخاصی یا جریان‌هائی به سان دانالد ترامپ در امریکا، ولادیمیر پوتین در روسیه، رجب طیب اردوغان در ترکیه، ویکتور اوربان در مجارستان، بنیامین نتانیاهو در اسرائیل ، ناراندرا مودی در هندوستان، جورجا ملونی در ایتالیا و خاویر میلای در آرژانتین، نیکلاس مادورو در ونزوئلا و دانیل اورتگا در نیکاراگوا و از میان کسانی که در کمین دست یازیدن به قدرت‌اند، مارین لوپن در فرانسه، وایلدرز در هلند، کیکل در اتریش، مایکل فراژ در بریتانیا همراه با حزب‌های راست افراطی مانند آلترناتیو در آلمان و حزب عدالت و توسعۀ کاچینسکی در لهستان، حزب وکس در اسپانیا و بسیاری حزب‌های کوچک و بزرگ در دیگر کشور‌های اروپائی دمکراسی‌های لیبرال اروپائی را تهدید می‌کنند. این واقعیت که بی‌شبهه در ایران نیز بازتاب خواهد یافت، پرداختن به اندیشه‌های لیبرال و دفاع از آن‌ها را در دستور روز دمکرات‌های ایران نیز قرار می‌دهد. کتاب خانم دقیقیان را می‌توان گامی سودمند در این سو انگاشت.

خانم دقیقیان در کتاب حاضر، نظریه‌پردازان لیبرال را به شیوه‌ای برگزیده است که نحله‌های گوناگون اندیشۀ لیبرال به سخن آیند. اگر از لیبرالیسم به مثابه یک ایدئولوژی چشم بپوشیم طیف گسترده نظریه‌پردازانی که خانم دقیقیان معرفی کرده است، نشان می‌دهد که اندیشه و کنش لیبرال که بر آزادی پای دارد الزامأ منحصر به یک مکتب اندیشه‌گی سیاسی نیست بلکه می‌تواند در همۀ نحله‌های فکری و جریانات سیاسی پرورده و به‌کار برده شود.

کتاب خانم دقیقیان با جان لاک به مثابه پدر لیبرالیسم که مبلغ خردگرائی، حقوق طبیعی انسان مانند زیستن، آزادی و مالکیت است آغاز می‌کند. اندیشمندی که پیشآهنگ روشنگری، رواداریِ مذهبی، دین عرفی، قرارداد اجتماعی و منوط کننده مشروعیت حکمرانی به رضایت شهروندان است.

سپس با سردمداری دیگر از اندیشۀ لیبرال‌دمکراتیک، آیزایا برلین، وسواس‌گر در تعریف آزادی و مبلغ برداشتی محافظه‌کارانه از آن یعنی “آزادی منفی” یا “آزادی از”، و “تکثر در ارزش‌ها” ادامه پیدا می‌کند. برلین نقل می‌کند که آزادی هنگامی سزاوار این نام است که شخص در پیگیری خیر خود به شیوۀ خود آزاد باشد. برلین می‌گوید که آزادی یکتا است، نه مساوات است، نه عدالت و نه خوشبختی انسان.

کتاب سپس به برداشت سوسیال دمکراتیک از ایدۀ لیبرالیته امتداد می‌یابد و در قامت مایکل والزر، روشنفکر برجستۀ امریکائی، اهمیت مالکیت خصوصی را با هشدار در برابر امکان ستمگر شدن دارائی، ایجاد دولت خصوصی و خود ناپاینده بودن بازار رها شده، نسبی می‌کند. والزر ادعا می‌کند که یک لیبرالیسم منسجم می‌تواند به سوسیالیسم (سوسیال‌دمکراسی) فرا بروید. مایکل والزر آنگاه به سوسیالیست‌ها اندرز می‌دهد که اینان می‌بایستی به لیبرال نامیدن خود ببالند.

دیگر اندیشمند از طیف چپ که خانم دقیقیان با ترجمۀ اثرش به‌نام “آزادی و خودخوشی” معرفی می‌کند، روانکاو و فیلسوف شهیرآلمانی اریک فروم است. او با نگاهی روان‌شناسانه به موضوع چهره‌یافتن فردیت انسان می‌پردازد و “آزادی منفی” را به معنی “آزادی از” برای تکامل فردیت انسان به عنوان شاکلۀ بنیادی لیبرالیسم کافی نمی‌یابد و آن را مسبب احساس تنهائی انسان‌ها و پیامد‌های روانی ناشی از آن می‌داند. فروم بر این باور است که فردیت انسان در “آزادی مثبت” یا “آزادی برای” تحقق می‌بابد. اریک فروم چنین می‌پندارد که کنش خودجوش یعنی کنش بر پایۀ اختیار آزاد خود است که به زدودن دوپاره‌گی میان خِرَد و طبیعت و در پی آن به انسجام فردیت می‌انجامد.

اماریتا سن، اقتصاددان برجسته هندی‌تبار با نگاهی همه‌سو نگر با درهم آمیختن لیبرالیته با توسعۀ همه‌جانبه انسانی آن را به عنوان پیش‌شرط‌های توسعۀ پاینده (پایدار) ارزیابی می‌کند. او در نوشتارش مقولۀ عدالت را در هم تنیده با توانمندسازی و توسعه انسانی معرفی می‌کند.

فزون بر این که خانم دقیقیان در میان ترجمۀ آثار اندیشمندان نامبرده که بسیار ماهرانه و با نوآوری واژگانی ارزنده و بازگوئی شیوا و روان متن اصلی انجام داده، خود نیز چند نوشتار تالیف کرده است. که از جمله مطلبی با عنوان “آزادی فرانسه در گرو آزادی آلفرد دریفوس” با بیان ماجرای اخراج دریفوس، افسر یهودی‌تبار فرانسوی از ارتش، به شیوه‌ای زیبا و اثرمند این رخداد را توصیف کرده است. از پوئیدن در این گذرِ واپسگرای تاریخی به کوشش مجدانه روشنفکرانی چون امیل زولا ممانعت به عمل آمد؛ پویشی که می‌توانست نقطۀ عطفی به سوی بازگشت از دستاوردهای انقلاب کبیر فرانسه در پهنه جامعۀ مدنی این کشور شود. این رخداد تاریخی شاید به اندازه کافی در میان علاقمندانِ ایران انتشار نیافته باشد. در اروپا عبارت “من متهم می‌کنم” (j‘ accuse) امیل زولا اسم رمزی شده است برای دفاع از ارزش‌های دوران روشنگری و برابری شهروندان در برابر قانون و نفی نژادپرستی.

با سپاس از زحمات خانم شیرین‌دخت دقیقیان در تالیف کتاب “اندیشه‌های لیبرال برای آزادی، چند متن دورانساز”، خواندن این کتاب را به اشخاصی که علاقه مند به آزادی و دمکراسی و دگرگونی دمکراتیک در ایران و جهان هستند، توصیه می‌کنم. به ویژه، ایرانیان مقیم آلمان را به شرکت در دو برنامهء سخنرانی و امضای کتاب او در نیمهء اول نوامبر در برلین (شنبه ۹ نوامبر کتابخانهء‌هاتف) و مونیخ (سه شنبه ۱۳ نوامبر، خانهء ایران) تشویق می‌نمایم.

بهروز بیات
وین، ۱۷ اکتبر ۲۰۲۴

توضیح: بر کتاب “اندیشه‌های لیبرال پیرامون آزادی”، جمشید اسدی (اقتصاددان) و علی سجاد (تاریخ شناس) دو مقدمه نوشته‌اند.
تارنمای آثار و تماس با شیریندخت دقیقیان:
https://sites.google.com/view/mypublicationsdirect/home



نظر شما درباره این مقاله:








مصرف بنزین خودروهای ایرانی دو برابر خارجی!
سه شنبه ۱ آبان ۱۴۰۳ - Tuesday 22 October 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sat, 19.10.2024, 9:42

مصرف بنزین خودروهای ایرانی دو برابر خارجی!


وقتی پدال بنزین را در خودرو‌های ایرانی فشار می‌دهیم، شاید انتظار شتابی سریع را داشته باشیم، اما آنچه بیشتر حس می‌شود، شتاب افزایش مصرف سوخت است. خودرو‌های داخلی مثل مهمان‌های ناخوانده‌ای هستند که هر چه بیشتر برایشان خرج می‌کنی، کمتر راضی‌ات می‌کنند.

به گزارش اقتصاد24، در حالی که صنعت خودروسازی جهان با هر نسل، فاصله خود را از مصرف بی‌رویه سوخت کمتر می‌کند، خودرو‌های ایرانی به نظر می‌رسد که فقط درجا می‌زنند. آن‌ها نه تنها از نظر فناوری به دوران گذشته چسبیده‌اند، بلکه مصرف بالای بنزین‌شان، کیسه‌ای سوراخ برای جیب مردم و اقتصاد کشور به وجود آورده است.

با وجود پیشرفت‌های جهانی در مصرف بهینه سوخت، خودرو‌های داخلی ما همچنان «تشنگی» بیشتری به بنزین دارند. با این وضع، آیا بهتر نیست بپرسیم چرا این محصولات به اصطلاح «ملی» هنوز در برابر باد تغییرات جهانی مقاوم‌اند؟ آیا راهی برای خروج از این بن‌بست سوختی وجود دارد، یا ما تنها مصرف‌کننده‌ای هستیم که به تماشای دود شدن سرمایه‌مان ادامه می‌دهیم؟

وقتی از قیمت بنزین در ایران صحبت می‌کنیم، بسیاری از مردم تنها به بهای رسمی نگاه می‌کنند، اما واقعیت این است که مصرف‌کنندگان ایرانی به ازای هر لیتر بنزین، بیش از ۹۰ هزار تومان هزینه می‌پردازند، یعنی معادل ۱.۵ دلار! این هزینه‌ها تنها محدود به قیمت خود بنزین نیست، بلکه شامل عوارض گمرکی، مالیات، سود بازرگانی و هزینه‌های نگهداری خودرو نیز می‌شود. به این ترتیب، ایرانیان در طول ۲۰ سال استفاده از یک خودرو، به طور میانگین بیش از ۱.۸ میلیارد تومان برای سوخت هزینه می‌کنند.

آمار‌ها نشان می‌دهد که مصرف روزانه بنزین در ایران از ۹۵ میلیون لیتر در سال ۱۳۹۸ به حدود ۱۱۳ تا ۱۱۵ میلیون لیتر در سال ۱۴۰۲ رسیده است. این افزایش مصرف، علی‌رغم تلاش‌هایی که برای کنترل مصرف بنزین شده، همچنان در حال رشد است. یکی از دلایل اصلی مصرف بالای سوخت در خودرو‌های ایرانی، قدیمی بودن فناوری‌ها و پلتفرم‌های خودروسازی است. در حالی که کشور‌های اروپایی و آسیایی به طور گسترده از خودرو‌های هیبریدی، برقی و حتی دیزلی بهره می‌برند، خودرو‌های ایرانی همچنان از موتور‌های بنزینی قدیمی استفاده می‌کنند.

به طور متوسط، یک خودروی ایرانی حدود ۱۰ لیتر بنزین در هر ۱۰۰ کیلومتر مصرف می‌کند. در مقایسه، خودرو‌های مدرن تولیدشده در ژاپن، آلمان و حتی کره جنوبی تنها ۴ تا ۶ لیتر بنزین در هر ۱۰۰ کیلومتر مصرف دارند. این تفاوت چشمگیر نه تنها به دلیل عدم به‌روزرسانی فناوری‌های تولید خودرو در ایران است، بلکه نشان‌دهنده ناتوانی خودروسازان داخلی در رقابت با بازار‌های جهانی است.

از طرف دیگر، در بسیاری از کشورها، سیاست‌های سختگیرانه‌ای برای کاهش مصرف سوخت اعمال می‌شود. به عنوان مثال، خودروسازان در اروپا ملزم به رعایت استاندارد‌های یورو ۶ هستند که مصرف سوخت و انتشار آلاینده‌ها را به حداقل می‌رساند. در مقابل، استاندارد‌های مصرف سوخت در ایران یا سطح پایینی دارند یا به درستی اجرا نمی‌شوند. این ضعف‌ها باعث می‌شود که حتی خودرو‌های جدید تولید داخل نیز بهره‌وری لازم را نداشته باشند.

نبود سیستم‌های حمل‌ونقل عمومی کارآمد نیز یکی دیگر از عوامل کلیدی افزایش مصرف بنزین است. در بسیاری از کشور‌های پیشرفته، مردم به جای استفاده از خودرو‌های شخصی به سیستم‌های حمل‌ونقل عمومی مانند مترو و اتوبوس‌های هیبریدی و برقی روی می‌آورند.

اما در ایران، نبود چنین سیستم‌هایی، مردم را ناچار به استفاده از خودرو‌های شخصی با مصرف بالا می‌کند. همچنین باید اشاره کرد که فرسوده بودن خودرو‌های در حال استفاده در ایران، یکی دیگر از عوامل مصرف بالای بنزین است. در حالی که در بسیاری از کشور‌های دنیا برنامه‌های گسترده‌ای برای اسقاط خودرو‌های قدیمی و جایگزینی آن‌ها با خودرو‌های کم‌مصرف و برقی وجود دارد، در ایران هنوز خودرو‌های قدیمی با فناوری‌های کهنه در خیابان‌ها تردد می‌کنند. این خودرو‌های فرسوده، به دلیل کارایی پایین، بخش قابل توجهی از مصرف بنزین را به خود اختصاص می‌دهند.

این در حالی است که مصرف سوخت خودرو‌ها در بسیاری از کشور‌های جهان با استاندارد‌های سختگیرانه تنظیم شده است. به عنوان مثال:

آلمان: میانگین مصرف سوخت خودرو‌ها ۵ تا ۶ لیتر در هر ۱۰۰ کیلومتر است. این کشور به دلیل قوانین سختگیرانه محیط زیستی، تمرکز زیادی روی تولید خودرو‌های برقی و هیبریدی دارد.

ژاپن: مصرف خودرو‌ها در ژاپن نیز در حدود ۴ تا ۵ لیتر بنزین در هر ۱۰۰ کیلومتر است. با توجه به سیاست‌های سخت‌گیرانه برای کاهش آلایندگی، شرکت‌های ژاپنی به توسعه فناوری‌های کم‌مصرف توجه ویژه‌ای دارند.

ایالات متحده: میانگین مصرف سوخت خودرو‌ها در آمریکا حدود ۷ لیتر در هر ۱۰۰ کیلومتر است که با وجود بالا بودن نسبت به اروپا و ژاپن، هنوز به مراتب از ایران کمتر است.
در مقابل، در ایران خودرو‌ها همچنان در حدود ۱۰ لیتر در هر ۱۰۰ کیلومتر مصرف دارند که این تفاوت قابل توجهی در مصرف سوخت ایجاد می‌کند و پیامد‌های منفی اقتصادی و زیست‌محیطی به همراه دارد.

فرانسه: ماشین‌های فرانسوی به طور متوسط حدود ۵ تا ۷ لیتر بنزین در هر ۱۰۰ کیلومتر مصرف می‌کنند. البته این میزان بسته به نوع و مدل خودرو، شرایط جاده و سبک رانندگی ممکن است متفاوت باشد. برای مثال، خودرو‌های کوچک‌تر و به‌روزتر معمولاً مصرف کمتری دارند، در حالی که خودرو‌های بزرگ‌تر و SUV‌ها ممکن است در محدوده بالاتری از مصرف بنزین قرار گیرند.

چین: ماشین‌های چینی به طور متوسط حدود ۶ تا ۹ لیتر بنزین در هر ۱۰۰ کیلومتر مصرف می‌کنند. این میزان مصرف بستگی به نوع خودرو و تکنولوژی‌های به کار رفته در آن دارد. خودرو‌های برقی و هیبریدی که به تازگی در چین محبوبیت بیشتری پیدا کرده‌اند، مصرف سوخت کمتری دارند، در حالی که خودرو‌های سنتی و بزرگ‌تر ممکن است در محدوده بالاتری از مصرف بنزین قرار گیرند؛ و در نهایت ...

با در نظر گرفتن تمامی ابعاد بررسی‌شده، مشخص می‌شود که مشکل مصرف بالای بنزین در خودرو‌های ایرانی فراتر از یک بحران انرژی ساده است و به ریشه‌های عمیق‌تر در ساختار تولید و سیاست‌های صنعتی کشور بازمی‌گردد. این مسئله نه‌تنها به کیفیت پایین تولیدات داخلی، بلکه به فقدان برنامه‌های بلندمدت برای بهبود تکنولوژی و سازگاری با استاندارد‌های جهانی مربوط می‌شود. در حالی که در کشور‌های پیشرفته، دولت‌ها با اجرای سیاست‌های تشویقی به کاهش مصرف سوخت و حرکت به سمت فناوری‌های پاک و کم‌مصرف کمک می‌کنند، ایران هنوز درگیر تولید خودرو‌های پرمصرف و غیربهینه است.

نکته کلیدی اینجاست که تقصیر اصلی بر گردن مصرف‌کنندگان ایرانی نیست؛ بلکه آن‌ها با نبود گزینه‌های بهتر و جایگزین‌های کارآمد، به ناچار به سمت محصولات بی‌کیفیت داخلی سوق داده می‌شوند. در نهایت، راه‌حل بلندمدت نه‌تنها در بهبود کیفیت خودرو‌های تولید داخل، بلکه در یک بازنگری اساسی در سیاست‌های کلان صنعتی و محیط‌زیستی کشور است. ایران باید به سمت تولید خودرو‌های کم‌مصرف و دوستدار محیط زیست حرکت کند، تا از یک سو بار اقتصادی سنگین مصرف بنزین کاهش یابد و از سوی دیگر، به حفاظت از منابع انرژی و محیط زیست کمک شود.



نظر شما درباره این مقاله:








بحران فرونشست زمین در حال بلعیدن کشور است
سه شنبه ۱ آبان ۱۴۰۳ - Tuesday 22 October 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sat, 19.10.2024, 9:24

بحران فرونشست زمین در حال بلعیدن کشور است


بحران فرونشست زمین در حال بلعیدن کشور است، بحرانی که هر لحظه بیشتر خود را به رخ می‌کشد و از کشاورزی و صنعت تا حتی زیست شهروندان ایرانی را تهدید می‌کند. کما اینکه به نظر می‌رسد فرونشست زمین در ایران اکنون به شرایط بحرانی رسیده و کارشناسان این حوزه نیز بار‌ها در مورد خطرات این وضعیت برای آینده تامین آب (آشامیدنی و کشاورزی) و سرایت آن به مناطق مسکونی هشدار داده اند.

به گزارش اقتصاد24، بخشی از این کارشناسان معتقد هستند که اکنون نیز می‌توان آثار فرونشست را در ایجاد ترک در ساختمان‌ها یا تاسیسات زیرساختی دید. کما اینکه از نظر اجتماعی نیز ادامه این شرایط می‌تواند به مهاجرت‌های گسترده به‌ویژه در مناطق مرکزی ایران دامن بزند. فرونشست زمین یک پدیده زمین‌شناسی زیست محیطی است که باعث آسیب‌رسانی به نقاط جمعیتی و سکونت گاه‌های انسانی و خسارت‌های زیست‌محیطی، اجتماعی و اقتصادی می‌شود.

بحران فرونشست بیخ گوش کشاورزی کشور

مساله این است که اکنون چه فرونشست زمین را یک پدیده شوم بدانیم یا یک تهدید حتی برای امنیت ملی و فراتر از اقتصاد کشور، اما با ادامه روند کنونی برداشت آب از سفره‌های زیرزمینی در یک افق بلندمدت نه آب کافی برای مصرف داریم و نه می‌توانیم محصول کشاورزی برای تولید و مصرف داشته باشیم و نه صنایع آب بر امکان ادامه فعالیت خواهند داشت.

اکنون دست‌کم ۳۰۰ دشت ایران از مجموع ۶۰۹ دشت دچار پدیده فرونشست زمین هستند و اگر مطالعات گسترده و دقیق نیز بر روی بقیه دشت‌ها صورت گیرد، به‌احتمال زیاد خطر فرونشست و فروچاله‌ها ۸۰ درصد دشت‌های ایران را تهدید می‌کند. حد معقول برداشت آب از منابع آب زیرزمینی ایران ۲۷ میلیارد مترمکعب در سال است، اما هم‌اکنون در ایران بالغ بر ۴۲ میلیارد مکعب آب از منابع زیرزمینی برداشت و به‌صورت بی‌رویه مصرف می‌شود.

نکته این جاست که حتی در همین روز‌های اخیر نیز مسئولان دولتی و کارشناسان در مورد بحران فرونشست زمین یا ایجاد فروچاله در استان‌های مختلف هشدار داده‌اند. به گزارش اقتصاد ۲۴، حتی شینا انصاری رئیس جدید سازمان محیط زیست نیز در جدیدترین گفتگوی خود پس از انتصاب به این سمت، فرونشست را یک «ابرچالش» توصیف کرده و گفته که حل آن به همکاری بین ارگان‌های مختلف نیاز دارد.

۱۲ استان کشور در خطر بیشتر فرونشست زمین

مساله فرونشست زمین در ایران از دهه ۵۰ آغاز شده، در دهه ۷۰ شکل گسترده به خود گرفته و اخیرا به مرز بحران رسیده است، به گونه‌ای که متوسط میزان نشست سالانه زمین در کشور، ۱۸ سانتی‌متر اعلام شده، اما در برخی از استان‌ها آمار‌ها بالاتر است.

در این میان گویا کرمان بحرانی‌ترین وضعیت را در این زمینه دارد که نرخ سالانه میانگین فرونشست زمین در این استان به بیش از ۳۰ سانتی‌متر می‌رسد.بعد از کرمان، به ترتیب استان‌های البرز، مرکزی، قم، خراسان رضوی، همدان، گلستان، تهران و آذربایجان شرقی، قزوین، فارس، اصفهان، آذربایجان غربی و سمنان قرار دارند که سالانه بین کمتر از ۳۰ تا ۱۱ سانتی‌متر فرونشست زمین را تجربه می‌کنند. این ارقام البته متوسط شرایط است و در برخی مناطق بیشتر می‌شود؛ در حالی که به گزارش فرهیختگان: «طبق استاندارد جهانی، چهار میلی‌متر فرونشست در یک سال، به معنای بحران است.»

چندی پیش نیز محمد درویش، فعال محیط‌زیست، درباره وضعیت فرونشست در استان‌های ایران گفته بود: «علاوه بر کرمان، استان خراسان رضوی، در فاصله دشت مشهد به چناران جزو مناطقی است که بدترین وضعیت فرونشست زمین را دارد. بعد استان فارس، استان تهران و پس از آن استان‌های اصفهان، البرز، یزد و بخش‌هایی از استان همدان مناطقی هستند که در معرض این خطر قرار دارند.»
از سوی دیگر تصاویر ماهواره‌ای نشان می‌دهد در ایران به دلیل برداشت بیش از حد آب‌های زیرزمینی، مناطق وسیعی بیش از ۱۰ سانتی‌متر در سال فرونشست دارند که ممکن است صد‌ها تا هزاران سال طول بکشد تا شرایط به حالت اولیه برگردد. پدیده فرونشست، بر زیرساخت‌هایی مانند فرودگاه‌ها، جاده‌ها و راه آهن تأثیر می‌گذارد.

در همین راستا باید توجه داشت که بعضی از سفره‎‌های آب زیرزمینی در ایران اکنون به طور کامل از بین رفته‌اند یا در معرض نابودی کامل قرار دارند و احتمال احیای آن‌ها بسیار دشوار و تقریبا ناممکن شده است. به گفته محققان، این استخراج ناپایدار آب‌های زیرزمینی، در آینده‌ای نه چندان دور، تقریباً ۹۰ درصد جمعیت کشور را با بحران آب مواجه می‌کند.

فرونشست زمین و برهم زدن نظم جمعیتی و اقتصاد کشاورزی کشور

کما اینکه اگر شرایط تغییر نکند علاوه بر اینکه خسارات به بخش کشاورزی هر روز بیشتر می‌شود، از لحاظ امنیت غذایی دستخوش بحران می‌شویم. خشکسالی و تغییرات اقلیمی فقط به محیط زیست آسیب نمی‌رساند، بلکه تبعات آن گسترده است و اگر بگوییم بخش اقتصادی به همان اندازه بخش زیست محیطی آسیب می‌بیند بیراه نیست.

بار تولید محصولات کشاورزی اکنون بر آب و خاک استوار است و به نظر می‌رسد ایران در حال از دست دادن هر دو بخش این دو بال اصلی برای توسعه کشاورزی است و این بدان معناست که در طولانی مدت خطر فرسایش خاک به طور کامل امنیت غذایی کشور و کشاورزی و اشتغال در این بخش را تهدید می‌کند.

امنیت غذایی هر کشوری به توسعه پایدار کشاورزی آن کشور وابسته است و شاید بسیاری از شهروندان ایرانی وقتی مدام درباره خطر تخریب محیط زیست، فرسایش خاک و فرونشست زمین می‌شنوند هنوز نمی‌دانند و باور ندارند چه بحران بزرگی در کمین آینده ایران است.اگر نگاهی به نام استان‌هایی که اکنون در معرض خطر هستند بیاندازیم می‌بینیم چطور از تولید خرما تا گندم و نیشکر و حبوبات و صیفی جات ایران می‌تواند در خطر جدی باشد.

استان هایی، چون خراسان، یزد، البرز، کرمان و اصفهان اکنون چنان در بحران آب و فرونشست زمین هستند که نه تنها آثار تاریخی آنان در خطر و بحران است بلکه می‌تواند در طول زمان صنایع و همچنین تمام کشاورزی این استان‌ها در خطر قرار بگیرد.

برداشت بی رویه از آب‌های زیر زمینی و فرونشست زمین در ترکیب با بی توجهی مسئولان و شهروندان به محیط زیست و تغییرات ویران‌گر اقلیمی حالا بیش از همه برای نسل بعدی ایرانیان خطر آفرین شده است. خطرات اجتماعی، چون مهاجرت و برهم خوردن بافت و ترکیب جمعیتی در کشور تا بحران‌های زیست محیطی و بحران آب و خالی شدن مرز‌های شرقی از سکنه و بحران امنیتی و شاید بدترین بحران اقتصادی برای بخش کشاورزی و به خطر افتادن امنیت غذایی کشور، اکنون از جمله آسیب‌های فرونشست زمین در ایران است که از همیشه به کشور نزدیک‌تر شده است.



نظر شما درباره این مقاله:








آرامش دوستدار و پارادوکس روشنفکری ایران
سه شنبه ۱ آبان ۱۴۰۳ - Tuesday 22 October 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sat, 19.10.2024, 9:20

آرامش دوستدار و پارادوکس روشنفکری ایران


علی‌محمد اسکندری‌جو

شاید نوشتن از “دوست‌دار” و دوست‌داران آسان نباشد که گویی رفتن در قفس شیر ژیان است:
یاری اندر کس نمی‌‌بینم، یاران را چه شد
دوستی کی آخر آمد، دوستداران را چه شد

این رنج نامه سهرابی به بهانه سال گشت آرامش دوستدار تحریر شده با عنوان دیگر استعاری “فیلسوفی که نمی‌‌خواست شاه شود.” مگر نه اینکه به باور افلاطون حال که شاهان بی‌تدبیر یونان فیلسوف (عاقل و حکیم) نمی‌‌شوند پس وظیفه فیلسوفان است که بروند دربار و شاه شوند.

حال در هنگامه و ملحمه سیاسی، این یادداشت را چنان آهسته بخوانیم که مبادا بشکند شیشه تنهایی آرامش؛ نویسنده‌ای که گوی “تعهد” را از همه روشن‌گران نسل خویش ربود تا “روشن فکر” ایران معاصر شود. برخی که به فلسفه و هدف آن چندان اشراف ندارند، به هرسان آرامش دوستدار را “فیلسوف” خطاب می‌کنند؛ فیلسوفی با قلم قلیایی (Polemic) از تبار فریدریش نیچه و در قامت مارتین هایدگر که پنداری “شب دشنه‌های بلند” علیه حریفان را تداعی می‌کند.

در تحول سینوسی اندیشه‌ورزی معاصر اگر بخواهیم به بیانی تمثیلی احمد فردید و یا سید حسین نصر و یا اینکه جلال آل‌احمد و علی شریعتی را در یک فرآیند هگلی به عنوان “تز” فرض کنیم پس در این تعارض کج و معوج، آرامش دوستدار به تنهایی آنتی‌تز خواهد شد. آنگاه حاصل جدال آنها در میدان روشنگری (Intelligentsia) است که داریوش شایگان به مثابه “سنتز” این تضاد آشکار می‌شود که دیگر نه او است و نه آنها.

بی‌گمان پیروان دکتر آرامش دوستدار می‌دانند که فلسفه بدون قطب‌نمای “دیالوگ” که اصولا فلسفه نیست که بخواهیم وی را فیلسوف خطاب کنیم، مگر اینکه فلسفه او را با “متراژ” ایرانی اندازه بگیریم که البته او نه تنها فیلسوف، شاید فیلسوف فیلسوفان ایرانی هم خواهد شد. اینک داریوش و اهل “اربعه” رفته‌اند و نصر نیز خارج از ایران در برزخ روشن‌فکری و روشن‌گری ست. با “خلط” مفاهیم روشن‌گر و انتلکتوئل، معلوم نیست که یاران و شارحان “نصر” نیز که او را گاهی فیلسوف و گاهی هم حکیم خطاب می‌کنند، میراث این سنت‌گرای کهن سال (حکمت خالده Philosophia perennis) با مهاد عرفان و کهاد دین را چگونه متعین سازند.

زنده یاد دکتر آرامش دوستدار چندی پیش از درگذشت، تیغ نقد و پلمیک را در “نیلگون” از رو بسته علیه روشن‌گرانی که دیر زمانی معلم و همکار و دوست و شاید هم یار غار او بودند. برای نمونه، در نیلگون آمده است که او در دهه ۱۳۵۰ به ضیافتی خصوصی دعوت می‌شود که برخی از نخبگان اینتلی‌گنتسیای ایرانی نیز حضور دارند؛ در آن ولیمه (Symposium) احمد فردید با نظر جمع حاضران، یک دیالوگ (هم‌اندیشی و نه محاوره!) برپایه مفاهیم “اتوس” و لوگوس چیست و پاتوس کدام است را آغاز می‌کند. همان احمد فردیدی که برخی او را بندباز سیاست و بعضی هم شارلاتان فلسفه و آرامش هم او را شعبده‌باز فرهنگ تلقی می‌کند.

روشن است در فرآیند بومی‌سازی مفاهیم کلیدی فلسفه معمولا این واژگان بیگانه در “جهاز‌ هاضمه” ذهن و ضمیر برخی به آسانی جذب نمی‌‌شود. به‌هر سان، احمد فردید آن شب کوشیده است مفهوم اتوس را مترادف اسانس یا “جوهر” حکمت اُنسی تفسیر کرده و پاتوس را هم برابر حالت بی‌قراری یا چشم به راه ظهور “بقیه الله” سخن‌سرایی کند. آنگاه نوبت دکتر آرامش دوستدار می‌رسد که وارد دیالوگ شود و برابر احمد فردید، همکار دانشگاهی‌اش درباره درک درست این مفاهیم سخن بگوید تا لااقل تلنگری باشد بر دانش بی‌کران آن حریف پریشان حال.

بخوانید آن مصاحبه بلند را که دکتر آرامش دوستدار این روشنفکر ایرانی برخلاف رعایت سنت این گونه ولیمه یا ضیافت‌ها، ناگهان از چاله منطقی “نقض غرض” درآمده به چاه بی‌منطق حمله به حریف (Argumentum ad Hominum) می‌افتد. او در نیلگون چنان هولناک از احمد فردید یاد می‌کند که گویی آن نگون‌بخت یزدی، تجسم عینی و تلخ “ابوجهل” است. بااین حال، دکتر دوستدار متواضعانه تاکید دارد هیچ “تفرعن” ندارد. البته در اینجا و آنجا به لحاظ این “تفرعن” ناخواسته و یا انزوای او سخنانی بیان و مطالبی منتشر شده که به ظن یقین نزدیک است.

اشاره من هم به تنها یک مورد از مصاحبه دو بخشی او در “نیلگون” در واقع تیری به دو نشان است: نخست اینکه ما نیز عارضه خلط مفاهیم را از آن نسل به ارث برده و همچنان گرفتاریم. دیگر اینکه آرامش دوستدار دو اثر از فریدریش نیچه (دجال و تبارشناسی اخلاق) را هنگام نگارش رساله دکتری حتما خوانده است؛ به‌هر سان عنوان رساله او نشان می‌دهد که پژوهش وی معطوف به اخلاق نیچه بود. بنابراین، زبان و قلم او می‌تواند تحت تاثیر همان فیلسوف مجنون آلمانی باشد.

برخی از خبرگان و فرهیختگان نسل پیش از ما دیالوگ را محاوره برداشت می‌کردند (آنهم با خدا!) و به نرم‌افزار فلسفه کلاسیک هم عنایتی نداشتند؛ آنها با دانش “فیلولوژی” که نیچه و‌ هایدگر بر آن “اشراف” کامل داشتند نیز چندان آشنا نبودند. در آن میان احمد فردید ملغمه‌ای از فیلولوگی لاتین، یونانی، پارسی و عربی را تدریس می‌کرد آنهم در کلاس فلسفه! طرفه اینکه که فریدریش نیچه فیلولوگ به هیئت امنای دانشگاه “بازل” سوئیس نامه می‌نویسد که به او کرسی تدریس فلسفه عطا کنند اما پذیرفته نمی‌‌شود. حال پس از افلاطون آثار نیچه بیشترین خواننده را در جهان دارد. به فلسفه خارج از آکادمی که می‌اندیشیم، نیچه کجا و فردید کجا!

حال با چنین روشن‌گران قلیایی و بیزار از دیالوگ و بیگانه با “لوگوس” که به میراث عقلانیت یونان ریش‌خند هم می‌زنند، پس چه انتظاری از آرامش دوستدار باید داشتن؟ در ضمن عبارت مشهور احمد فردید بندباز و شارلاتان و شعبده باز(!) که صدر تاریخ ما ذیل تاریخ غرب است، امروز به نظر می‌رسد صدر تاریخ ایران دیگر ذیل تاریخ غرب نیست بلکه فردای این سرزمین، دیروز “روسیه” است که بر آن تاکید دارم. روسیه گرچه در اروپاست اما غربی نیست؛ ژاپن که در جغرافیای آسیاست، به‌لحاظ تراز فرهنگی و متراژ سیاسی (دموکراسی) آیا سزاست که کشوری با مختصات استبدادی آسیایی شناخته شود؟

درباره پارادوکس روشنفکری در میان ایرانیان نیز (برخلاف طعنه‌های بی‌شمار آرامش دوستدار به آنها که مفاهیم غربی را زیاد بلغور می‌کنند!) ناچارم در غیاب ابدی او، به‌جای فریدریش نیچه اما به “ایمانوئل کانت” آلمانی تأسی و اشاره کنم البته مفهوم “تضاد” با پارادوکس تفاوت ماهوی دارد. به عبارتی روشنفکری با روشنگری تقابل (نه تقارن) ماهوی دارد؛ برخی که در “نسیان” اندیشه شناورند این دو مفهوم را و نقش و جایگاه آنها را نمی‌‌دانند؛ زشت‌تر آنکه به‌جای تقویت جهاز‌ هاضمه ذهن‌شان برای هضم و فهم مفاهیم اما همواره روشن فکر و روشن‌گر را جابه‌جا برداشت می‌کنند. بنابراین، آیا حق با آرامش “سخن‌سنج” نیست که ایرانیان را با مفاهیم پیچیده لوگوس و اتوس چه کار؟

برای فهم بهتر “پارادوکس” و ماهیت پرسش و پاسخ مدل آرامشی (در غیاب دوستدار) به‌جاست که از کانت و هگل یاد کنم. ایمانوئل کانت هم دغدغه “تز و آنتی تز” دارد با این تفاوت که هگل به سنتز می‌رسد و “رستاخیز” می‌شود تا کارل مارکس می‌رسد و کن فیکون می‌شود. کانت اما در رساله “نقد عقل [مطلق] محض” آگاهانه به درک مفهوم پارادوکس می‌رسد بدین استدلال: آنچه او تز می‌نامد این “فرض” هزاران ساله است که آیا زمان و یا مکان آغاز و پایان دارند؟ در برابر این تز او اما فرض دوم یا آنتی‌تزی دارد که آیا زمان و مکان، بی‌آغاز و بی‌پایان (ازلی و ابدی) هستند؟ پیداست اینجا برای رسیدن به پاسخی که معطوف به پرسش باشد (همان دغدغه فکری آرامش دوستدار) آن است که این تز و آنتی تز کانتی با توجه به نگرش عقلانی و تجربی او سرانجام به نقطه‌ای پارادوکسال می‌رسند.

بی‌سبب نیست که در آثار دوستدار از این نوع پرسش و پاسخ‌های پارادوکسالی بسیار یافت می‌شوند که نشان از هشیاری و اشراف او به طرح موضوع دارد. این مدل کانتی را صرفا برای فهم جوهر اندیشه در آثار “آرامش” در اینجا آوردم. بنابراین در این مغاک هولناک که نمی‌‌دانیم آیا کتاب خوانیم یا کتاب خوابیم، چنانچه بخواهیم دوباره دوستدار را با “آرامش” بخوانیم پس باید بدانیم که درنگ‌های بی‌درنگ او (پرسش‌ها و پاسخ‌ها) صرفا ماهیت پارادوکسال دارند که باید دوباره در آنها “غور” شود.

ما همه در توافق با آرامش دوستداریم که در دین و عرفان و ایدئولوژی، تمام پرسش‌ها از قبل پاسخ داده شده‌اند، مگر در شرعیات که آنهم نیازمند “توضیح المسائل” است و ماهیت آن استخباری ست. البته خیام، زکریا، ابن سینا، ابوریحان، سقراط و ارسطو هم پیش‌تر به این نتیجه رسیده بودند. در نتیجه این توافق همگانی درباره “انسداد” یا انقباض اندیشیدن است که در تاریخ شاهدیم سقراط جان در این باره باخت؛ ابوریحان “تقیه” کرد و زکریا “ملعون” شد و خیام تکفیر شد و ابن سینا منفور شد و دوستدار هم تبعید.

یک نگاه سطحی به سلطنت “محمود” همان داعشی عصر غزنوی و حجم هولناک قتل و غارت و اسارت و تجاوز پیاپی او به هندوستان زیر بیرق “نصر من الله و فتح قریب” به بهانه “جهاد کبیر” علیه کفار هندو و هر بار بریدن گوش طلایی “بودا” به نشانه فتح الفتوح باعث گشته که امروز در بهار بیداری هندوها (برخلاف بهار عربی) بیشترین حمله و اسائه ادب به ساحت اسلام و مسلمین در کشور هندو‌ها انجام شود و من در حیرتم که چرا برخی از این بهار غافل‌اند. بااین حال اکنون آیا باید همچنان موافق نظر آرامش دوستدار باشیم که در عصر هولناک محمود افغان یا طالبان و القاعده اصولا تز او درباره ماهیت پرسش و پاسخ چه محلی از اِعراب یا چه موضوعیتی دارد؟

برای چالش این تز آرامش دوستدار همه با هم به سراغ “باروخ اسپینوزا” برویم؛ فیلسوف جسور و زیرک کلیمی که آرام آرام از حوالی “سدره المنتهی” دست خدا را گرفت و او را دنیا دنیا از عرش و لاهوت به عالم “جبروت” و سپس به برزخ ملکوت و سرانجام به دنیای خاکی ما (ناسوت) پایین آورد تا نشان دهد که در فرهنگ دینی سرشار از تبشیر و تکفیر و تبعید و تحقیر نیز می‌توان اندیشید اما نه عامه مومنان بلکه فرهیخته زیرک. اسپینوزا شاید بدین وسیله تز “امتناع تفکر” در فرهنگ دین محور دوستدار را به چالش کشیده باشد. حال این فیلسوف جسور که با ایده مشهور پانته‌ایسم (خدا همان جهان است) آفریننده زمین و آسمان را گام به گام از عرش به فرش کشید، چنانچه شاگرد وفادارش رساله اخلاق او را منتشر نمی‌‌ساخت چه‌بسا همچنان در تبعید و گمنامی مرده باشد چه‌بسا خدای او هم در عرش باقی مانده باشد.

به پاس آرامش دوستدار این شارح برجسته “نیچه” که ارادتی به وی داشت، به یاد آوریم شبی که نیچه جوان هم‌نشین هگل پیر بود؛ شبی که هگل به نصیحت کوشید وی را از قتل زیباترین آیت هستی بر حذر سازد. مگر نه اینکه به زعم هگل، خدا گام به گام به سوی “انتحار” خویش می‌رود، پس وی را رها کنیم تا اندک اندک خاموش شود. نیچه اما سراسیمه و بی‌قرار است؛ اصلا نیچه و آرامش؟ به باور هگل در سراسر تاریخ، بزرگترین “دغدغه” انسان‌ها همواره خدا بوده؛ همان خدایی که به‌زعم دوستدار مانع تفکر انسان دین خوست.

اینک نوبت این آلمانی شوریده سر است که در “سپیده دمان” آنگاه که از فلق تا فلق، ساقه شعاع شفق شمس بر ستیغ برهه “ایده‌آلیسم” می‌تابد، این نحیف مالیخولیایی تیغ آخته را چنان به چهره آن “آیت و بهانه هستی” می‌کشد که کران تا کران گلگون می‌شود. چه باید کرد؟ آنگاه که نیچه آلمان پس از مرگ خدا به “آرامش” رسیده است، پس نوبت دوستدار ایران است که برای رهایی از “رسنتمان” این فرهنگ دین خوی بی‌بضاعت به پا خیزد. اما چه دیر؛ خدای مرده که کشتن ندارد.

یادش گرامی، روانش شاد، نامش جاودان

پی‌نوشت:
پدر آرامش دوستدار افسر ژاندارمری به فرماندهی یک سرهنگ سوئدی بود. درباره اینکه چرا ژاندارم‌ها به‌جای قزاق‌ها “کودتا” نکردند، قبلا مطلبی نوشته و به علل آن پرداخته‌ام. عنوان استعاری من به “فیلسوفی که نخواست شاه شود” معطوف به ادعای افلاطون است. آرامش که قزاق‌زاده نیست، آنگاه چنانچه پدرش به یاری فرمانده سوئدی کمیسری (کلانتری) در تهران کودتا کرده بود پس این فیلسوف ژاندارم‌زاده می‌توانست شاه ایران شود تا لااقل افلاطون خشنود شود و ما کتاب خوابان(!) ایرانی نیز دیگر معضل روشن‌گری و پارادوکس روشن‌فکری نداشته باشیم.


علی‌محمد اسکندری‌جو، نویسنده نیچه زرتشت
استکهلم، اوان پاییز ۲۰۲۴
نیچه و زرتشت: ۲۰۱۲ (pouranblog.blogspot.com) جمهوری خوبان یا جمهوری خوابان


نظر خوانندگان:


■ جناب علی‌محمد اسکندری‌جو،
این شاخ و برگ های متعدد و ‌نامتقارن و ناهمنجس بعضأ معطوف به ۵۰ سال پیش (ضیافت خصوصی در دههٔ ۱۳۵۰؟) را که توصیف کردید را کنار بزنیم تنه نازک و شکستنی را می‌بابیم که رشدش سالیانها متوقف گشته و هیچ آب روانی حتی از ریشهٔ سطحی آن نمی‌گذرد.
برای اینکه خوانندگانی که شاید با گفتارهای دوستدار آشنا نیستند، متوجه میوه‌های نامأنوس و نارس این درخت بشوند، بگذاریم دوستدار سخن بگوید:
“بعید نیست برخی از هوشمندانِ کنونی فرهنگِ ما را آنچه پیش از این به عنوان شاهد آوردم لحظاتی به فکر فرو برد. … ! به محظ آنکه این لحظات سپری و این «برخی از هوشمندان» متوجه شدند که مفهوم «امتناع تفکر در فرهنگ دینی» منکر اندیشیدن در فرهنگ ما از همان آغاز ایرانی اش محال بوده و همچنان مانده، مقاومت درونی شان می شورد. انهم به دو صورت.
صورت اول ………….……، صورت دوم این است که اگر اینان ناچار شوند به حقیقت داشتن «امتناع تفکر» در « فرهنگ» ما به سبب «دینی» بودن آن تن دهد، گرفتار این پرسش خواهند شد که پاسخی برای آن ندارند:
پس وضع ما سر کرده های کنونی فرهنگ و آثار به این خوبی مان چه خواهد شد، ما که گذشته از اندوختن فضل و کمال از و در فرهنگ غربی، اعتبار ملی مان را از دستاوردهای فرهنگی نیاکانمان داریم، از این پشتوانه هستی یافته این و بدون آن بی اعتبار می شویم؟ اینها واکنششان انگشت نهادن روی آدم های مهم …. تاریخنویس، ریاصی دان .. اهل ادب، …. سخن شاعرانمان .. هست. ….برخی مثلا حافظ را کسی می شناسند که چون «آدم» است ناگریر آگاهانه گناهکار هم هست، بنابراین در امیدواری به عفو الاهی کمتر در ارتکاب به گناه قصور می ورزد! برخی هم او را مانند مولوی، عطار و رئیس کلشان منصور حلاج « اته» ایست می دانند.
من باورم نمی شود که تصور این دسته از اته ایست جز کسی باشد که با خدا مخالف باشد، یا کاری به کار او نداشته باشد! اینکه بداند اته ایسم چیست و خودش طعم آن را چشیده باشد پیشکش..“
اینکه فرهنگ غربی باشد یا “یان و یین” تفاوتی در مغز گفتار نمیکند، چه در آنجا هم عدم تسلط و آشنایی با فلسفه غرب فوران میزند (از نان تا نیروانا). شاید مشگل فقط در زبان «قلیایی» آرامش دوستدار نباشد؟
با وجودیکه آرامش دوستدار دلایلِ کاملا موجهٔ زبانِ تندش را بارها بیان کرده است، بتظر میرسد پژواکی نداشته است. Schuster, bleib bei deinem Leisten.
نگاهی به یکی از این ملقمه ها بندازیم، چون به تک تک آنها در این کوتاه میسر نیست.
شما با دیالوگ شروع کردید، و تصور من این است که خواستار دیالوگ هستید؟
منظور شما لوگوس در فلسفه یونانی نیست که فیلسوفی مثلا مثل هراکلیت در دوران قبل از سقراط از لوگوس به عنوان ترتیب نظم جهان صحبت میداند و آنرا قانونی میداند که زیربنای جهان است و آنرا هدایت میکند ( Barnes, Jonathan (1987). Early Greek Philosophy. Penguin Classics).
منظور شما لوگوس در فلسفه «وراقی» stoicism هم نیست که آنرا نیروی الهی و معین که به جهان را سازمان میدهد و زیر بنای هستی تلقی میشه. ( Sellars, John (2006). Stoicism. University of California Press)
منظور شما لوگوس در مسیحیت هم نیست که به عنوان “کلام خدا” استفاده میشه؛ در آغاز کلمه ( لوگوس) بود و کلمه در پیش خدا بود و کلمه‌ْ خدا بود. در اینجا مسیح به عنوان آشکارای خدا و خِردِ خدا بروز میکند.
منظور شما اما لوگوسی هست که ارسطو در فن بیان (بلاغت) Rhetorik بهمراه اِتوس Ethos و پاتوس Pathos به عنوان یکی از سه فن تشریح کرده. لوگوس در اینجا به عنوان نیروی دلیل و برهان برای یک ادعایی و تشریح نتایج آن بر اساس عقل و فهم و فاکت ها (fact) برای قانع کردن استفاده میشود.
وقتی شما از دیالوگ صحبت میکنید منظورتان در این زمینه تئاتر و ادبیات یا سیاست و اجتماع نیست بلکه منظورتان دیالوگ فلسفی هست که مشهورترین بخش آثار افلاطون را که به فیلسوفی مانند ارسطو میپردازد و با طرح سوال به افکاری که منتسب به ارسطو میداند از جمله عدالت و تقوی( پرهیزکاری، ستودنی) مطرح میکند.
پرسشی که آرامش مطرح میکند از این نوع پرسش است. بنابراین در « ین و یان» هم این پرسش باقی میماند. اگر امکان طرح آنتی تز برای « امتناع تفکر در فرهنگ دینی» را نمیبینید و اجبارا دستاویز به تز و آنتی تز زمان و مکان کانت میشوید، شاید بهتر باشد که به تز «یان و ین» بپردازید که دیالوگی ایجاد کنید. استدلاتان را بنویسید و نتاج تان را بگیرید و در بستر فرهنگی به مجادله بگذارید.
متراژ ایرانی در دست شما است. رجوع کنید به نوشتهٔ خودتان در «از نان تا نیروانا» در ۱۳۹۳؛
«……بنابراین به پاس دانش فلسفی و خدمات فرهنگی داریوش شایگان چاره چیست جز آنکه به تأسی از فیلسوفان نویسنده در آلمان، ما ایرانیان نیز جایگاه فرهنگی وی را با “متراژ” ایرانی اندازه بگیریم که داریوش شایگان یک فیلسوف نویسنده ایرانی­ست. فیلسوف نویسنده­ای که پروای فرهنگ دار».
یکی از مأنوس ترین تعاریف برای فلسفه پرسش است، در مورد خویش، در مورد زندگی، در مورد فرهنگ و …. در همه امور، نکات مشترک همه این پرسش ها در استفاده از پرنسیپ‌ها و متدهای فلسفی در جواب است. آرامش دوستدار بسیاری از این پرسش ها را مطرح کرده و در مواردی مختلف به آنها جواب داده و بسیاری هنوز بیجواب مانده اند. ناتوانایی ما در جواب فقط به زبان قلیایی آرامش برنمیگردد.
با سپاس هستی




نظر شما درباره این مقاله:








آیا جسد سنوار ابزار چانه‌زنی برای آزادی
سه شنبه ۱ آبان ۱۴۰۳ - Tuesday 22 October 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sat, 19.10.2024, 8:51

آیا جسد سنوار ابزار چانه‌زنی برای آزادی




نظر شما درباره این مقاله:








تکرار تراژدی غم‌انگیز نظافت مدارس توسط اولیا
سه شنبه ۱ آبان ۱۴۰۳ - Tuesday 22 October 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sat, 19.10.2024, 8:17

تکرار تراژدی غم‌انگیز نظافت مدارس توسط اولیا


بهاره شبانکارئیان / اعتماد

طبق اطلاعات رسیده به «اعتماد» یکی از مدارس تهران هنگام ثبت‌نام از خانواده دانش‌آموزان بی‌بضاعت لیستی تهیه کرده تا آنها را وادار به نظافت کند

توضیح «اعتماد»: هفته گذشته یکی از خبرنگاران صدا و سیما در استوری اینستاگرام خود نوشت که مادر یک دانش‌آموز در شهر قدس چون پول ثبت‌نام نداشته مجبور شده کلاس‌های مدرسه را نظافت کند. هر چند وزارت آموزش و پرورش طی اطلاعیه‌ای اعلام کرده که آنچه تاکنون محرز شده با مطلب منتشر شده فاصله معناداری دارد، اما پیگیری‌های «اعتماد» نشان داده؛ این موضوع نه تنها با مطلب منتشر شده فاصله معناداری نداشته، بلکه در دیگر مدارس نیز اتفاق افتاده است.

با این حال «اعتماد» پس از انتشار این اخبار با مادر دانش‌آموز مذکور صحبت و در ادامه به موارد مشابه و مشکلاتی که اولیای دانش‌آموزان در مدارس هنگام ثبت‌نام با آن مواجه شده، اشاره کرده است. طبق پیگیری‌های «اعتماد»، نظافت مدارس توسط برخی اولیا موضوع جدیدی نیست و برخی مدارس هنگام ثبت‌نام اولیای دانش‌آموزان بی‌بضاعت را وادار به نظافت کرده و اگر خانواده‌ها به دلایلی نظافت را قبول نکنند آنها را تهدید می‌کنند که فرزندشان از مدرسه اخراج می‌شود. حالا این ماجرا در یکی از مدارس تهران و مدرسه «شهید باهنر» شهرستان تایباد واقع در استان خراسان رضوی نیز رخ داده است.

همچنین طبق پیگیری‌های دیگر «اعتماد» از مشکلات دانش‌آموزان درباره مسائل ترک تحصیل آنها مشخص کرده؛ بعضی از دانش‌آموزان در مدرسه مورد آزار قرار گرفته و آسیب جدی به آنها وارد شده تا جایی که ترک تحصیل کرده‌اند. لازم به ذکر است که گفته شود؛ «اعتماد» از برخی اطلاعات و جزییات مربوط به این گزارش بنا به دلایلی خودداری کرده، اما این اطلاعات جهت پیگیری مسوولان مربوطه نزد روزنامه محفوظ است.

نظافت مدرسه توسط اولیای دانش‌آموزان در تهران و تایباد به خاطر نداشتن پول ثبت‌نام

پدر یکی از دانش‌آموزان مدرسه دخترانه شهید باهنر شهرستان تایباد به «اعتماد» می‌گوید: «به ما گفتند اگر پول ثبت‌نام ندارید باید نظافت کنید و اگر این موضوع را به جایی اعلام کنید دخترتان را از مدرسه اخراج می‌کنیم.» طبق اطلاعاتی که به دست «اعتماد» رسیده؛ «یکی از مدارس تهران نیز لیستی از خانواده‌های دانش‌آموزان بی‌بضاعت تهیه کرده و با آنها تماس گرفته و عنوان کرده که یا پول ثبت‌نام مدرسه فرزندتان را بدهید یا مدرسه را نظافت کنید.»

طبق اطلاعات بیشتر «اعتماد»؛ «مدیر یکی از مدارس در تهران از اولیای دانش‌آموزان بی‌بضاعت جهت نظافت مدرسه استفاده کرده است. بدین صورت که مدرسه اعلام کرده خانواده‌هایی که جهت ثبت‌نام پول ندارند به مدرسه مراجعه کنند. وقتی اولیا به مدرسه مراجعه کرده‌اند به آنها گفته شده که یا مدرسه را نظافت کنید یا اگر کارهایی از قبیل بنایی و جوشکاری بلد هستید برای مدرسه انجام دهید. به‌ طوری که این اقدام به خانواده دانش‌آموزان بی‌بضاعت اجبار شده است. بعد از این شرط اولیای دانش‌آموزان از مدرسه شاکی و برخی از آنها از این پیشنهاد ناراحت شده و به مسوول آموزش و پرورش منطقه [...] گزارش داده‌اند، اما اداره آموزش و پرورش فقط در حد یک تماس این موضوع را پیگیری کرده و توبیخی برای مدیر و مسوول مدرسه در نظر نگرفته است.»

همچنین طبق اطلاعات دیگر «اعتماد» از این مدرسه؛ «مدیر و معاون اجرایی رفتار مناسبی با دانش‌آموزان ندارند. تا جایی که چند وقت پیش معاون اجرایی این مدرسه به یکی از دانش‌آموزان مقطع ابتدایی سیلی زده است. ماجرا نیز از این قرار بوده که وقتی می‌خواستند میان دانش‌آموزان شیر توزیع کنند، دانش‌آموزان یکی از کلاس‌ها کمی شلوغ کرده و معاون اجرایی به دانش‌آموزان آن کلاس توهین کرده است. یکی از دانش‌آموزان در جواب توهین فقط گفته؛ واقعا؟ اما بعد از این کلمه، معاون اجرایی مدرسه دو، سه سیلی به همان دانش‌آموز زده است. این اتفاق به گوش خانواده دانش‌آموز رسیده و آنها به مدرسه مراجعه کرده‌اند، اما مدیر و معاون مدرسه به جای اینکه از اولیای این دانش‌آموز عذرخواهی کنند باعث ایجاد تشنج بیشتر و درگیری شده‌اند. در نهایت نیز موضوع به پلیس گزارش شده، اما این جریان با اخراج دانش‌آموز پایان گرفته است.» بر اساس دیگر اطلاعات رسیده به «اعتماد» در مورد مدرسه [...] در تهران؛ «این مدرسه از اولیای دانش‌آموزان اتباع نیز یک تا ۲ میلیون تومان به صورت نقدی دریافت می‌کند تا فرزندان آنها را ثبت‌نام کند.»

موقع ثبت‌نام فقط ۱۰۰ هزار تومان داشتم

از آنجایی که خبر نظافت مدرسه توسط مادر یک دانش‌آموز به خاطر اینکه هزینه ثبت‌نام مدرسه دخترش را نداشته بازتاب فراوانی داشت، «اعتماد» با مادر این دانش‌آموز پایه هفتم مدرسه توحید ۱ در شهر قدس نیز تماس داشته است. او به «اعتماد» می‌گوید: «دخترم حدود دو سال ترک تحصیل کرده بود؛ هزینه تحصیلش را نداشتم. امسال مدرسه موقع ثبت‌نام ۷۰۰ هزار تومان می‌خواست، اما من ۱۰۰ هزار تومان داشتم. مجبور شدم به خاطر دخترم کلاس‌ها را نظافت کنم. البته فقط من نبودم، خانواده‌های دیگر هم بودند. خانواده ما تحت پوشش کمیته امداد است، اما نه به صورت دایم؛ شش ماه پول می‌دهند، شش ماه نمی‌دهند.»

او در ادامه می‌گوید: «وضع مالی افتضاحی داریم. همسرم مریض است؛ بیماری اعصاب و روان دارد. دیسک کمر دارد. کیسه صفرا دارد. ۱۶ سال است نمی‌تواند کار کند. نه بازنشسته جایی هستیم، نه بیمه داریم، نه از جایی حقوق می‌گیریم، هیچی. هفته پیش دعوت‌مان کردند، گفتند بیایید کارت هدیه می‌دهیم؛ کمک‌تان می‌کنیم. گفتم خانه‌مان دور است نمی‌توانم بیایم. گفتند بیایید می‌خواهیم هزینه‌تان را بدهیم. ۲۷۰ هزار تومان هزینه اسنپ دادم تا رسیدم آنجا، اما هیچی به ما ندادند. ما الان مدتی است مرغ نخوردیم. اصلا مزه مرغ یادمان رفته. بچه‌هایم به من می‌گویند مامان مرغ بخر، میوه بخر؛ ندارم از کجا بیاورم.» بعد از صحبت‌های این مادر، روابط عمومی آموزش و پرورش شهر قدس اعلام کرد که با پذیرش استعفای مدیر، ابلاغ ایشان لغو و پرونده جهت ادامه بررسی در اختیار هیات رسیدگی به تخلفات قرار گرفت.

پیگیری‌های «اعتماد» از مشکلات دانش‌آموزانی که ترک تحصیل کرده‌اند، نشان می‌دهد مواردی که منجر به ترک تحصیل دانش‌آموزان شده، خیلی زیاد است، اما تمام تمرکز بر این است دانش‌آموزی که بعد از مشکلات زیاد متقاعد شده ترک تحصیل را کنار بگذارد و به مدرسه بازگردد شرایط برایش فراهم شود.» او در ادامه با اشاره به مادر دانش‌آموزی که مدرسه توحید ۱ در شهر قدس را برای ثبت‌نام دخترش نظافت کرده بود، می‌گوید: «این دانش‌آموز بعد از دو سال ترک تحصیل به مدرسه بازگشته است. فعلا مشکل این خانواده جهت ثبت‌نام حل شده است.» مشکلات و اتفاقات اینچنینی در مدارس ادامه دارد و برخی از این اتفاقات هرگز رسانه‌ای نمی‌شود... .



نظر شما درباره این مقاله:








کره شمالی بیش از ۱۰ هزار نیرو برای کمک به ارتش روسیه
سه شنبه ۱ آبان ۱۴۰۳ - Tuesday 22 October 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sat, 19.10.2024, 7:59

کره شمالی بیش از ۱۰ هزار نیرو برای کمک به ارتش روسیه




نظر شما درباره این مقاله:








این آخوند با کشته شدن نصف مردم جهان مشکلی ندارد!
سه شنبه ۱ آبان ۱۴۰۳ - Tuesday 22 October 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sat, 19.10.2024, 7:24

این آخوند با کشته شدن نصف مردم جهان مشکلی ندارد!


سیما  پروانه‌گهر / اعتماد

درباره «محمدمهدی میرباقری» که در چند ماهه اخیر اظهارات و دیدارهایش خبرساز شده، به بهانه حضورش در برنامه اخیر «جهان‌آرا» و اظهارات عجیبش درمورد سیاست جنگ و روایتش از سرنوشت جبهه حق و باطل

فروردین ماه سال جاری پیش از آنکه عرصه سیاست داخلی با انتخابات زودهنگام سال ۱۴۰۳ روبه‌رو شود، بیلبوردهای شهری در خیابان‌ها دیده شد که سخنانی از چهره‌های روحانی و مذهبی با مضامین مذهبی و عرفانی بر آن درج شده بود. مناسبت نصب این بیلبوردها روزهای پایانی ماه رمضان بود و اقدام در زمره رفتارهای عادی شهرداری تهران بعد از روی کار آمدن علیرضا زاکانی اما آنچه در میان این بیلبوردها در میان اسامی همچون محسن قرائتی، حسین انصاریان و... جلب‌توجه می‌کرد یک نام غیرآشنا برای عموم مردم بود؛ سیدمحمدمهدی میرباقری.

کمتر از سه ماه بعد وقتی انتخابات زودهنگام ریاست‌جمهوری ۱۴۰۳ خود را در تقویم سیاسی جا داد، دوباره نام میرباقری بر سر زبان‌ها افتاد؛ حامی پروپاقرص سعید جلیلی.

وقتی هنور ترکیب کاندیداهای انتخابات ریاست‌جمهوری نهایی نشده بود، موجی در شبکه‌های اجتماعی به راه افتاد که حاوی این پیام بود: «درخواست طرفداران محمدمهدی میرباقری برای نامزدی در انتخابات ریاست‌جمهوری.» دفترش اما در چهارم خردادماه در بیانیه‌ای اعلام کرد از ادامه این دعوت‌ها «پرهیز» شود و از نخبگان جوان و انقلابی خواست با تکیه بر «رویکرد انقلابی و اخلاقی شهید رییسی» به دنبال نامزدهای «مومن و انقلابی» و تشکیل یک «دولت انقلابی» باشند.

انتخابات ریاست‌جمهوری ۱۴۰۳ که گذشت دوباره توییتی از محمدمهاجری به نام میرباقری را بر سر زبان‌ها انداخت. وقتی این فعال سیاسی اصولگرا مدعی شد: «به همان اندازه که آقای سعید جلیلی در توهم رییس‌جمهورشدن، سال‌ها زنبیل گذاشته، آقای محمدمهدی میرباقری برای رهبر شدن در خواب، رویا دیده است.»

در همان روزها انتشار دو تصویر دوباره میرباقری را در اذهان عمومی آشناتر کرد و نامش را در صدر اخبار قرار داد. هر دو تصویر هم حاوی پیام‌هایی از دیدگاه‌های فکری و تبارشناسی سیاسی او بود؛ یک عکس از دیدار او با حسن عباسی چهره پرحاشیه اصولگرا و دوم بازنشر تصاویری از دیدار میرباقری با «آلکساندر دوگین»، بزرگ‌ترین نظریه‌پرداز و متفکر اوراسیاگرایی در اسفندماه سال ۱۳۹۴.

در روزهای اخیر اما حضور او در برنامه جریان مرز صحبت از او را از دفعات قبل درنوردید، به خصوص که در این شرایط منطقه و کشور میرباقری به نوعی از مساله جنگ صحبت کرده برخی از آن تعبیر دفاع از جنگ کردند، اما میرباقری چه گفته است که واکنش‌های زیادی را به دنبال داشته است؟

روایت میرباقری از طرح بزرگ خدا؛ خالص‌سازی برای تفکیک مومنان و کافران

میرباقری در دو هفته - شانزدهم و بیست‌ و سوم مهرماه- در برنامه تلویزیونی جریان- شبکه یک سیما- با موضوع «بلا و ابتلا؛ سرنوشت جبهه حق» حاضر شده تا «طرح بزرگ خدا» یا به روایت او «جنگ مومنان با کافران» را تشریح کند.

او در بخش نخست این برنامه در میان صحبت‌هایش تاکید می‌کند که «خدا یک طرح بزرگ برای مردم جهان دارد و آن عبارت از جنگ میان کافران و مومنان است که از آغاز خلقت تا پایان جهان ادامه دارد و پیروزی نهایی در این جنگ برای مومنان است و این پیروزی هم قطعی است.»

نکته قابل توجه در بخش دیگری از سخنان او تاکیدش بر عبارت خالص‌سازی است که می‌گوید: «‌جنگ میان کافران و مومنان برای خالص‌سازی است تا صف مومنان از کافران جدا شود. مقصد این جنگ قرب خداست.»

بخشی از سخنان میرباقری در دومین برنامه اما با واکنش رسانه‌ها و فضای مجازی رو به رو شده است. وقتی تاکید کرد که «برای رسیدن به مقصد قرب الهی حتی اگر نصف مردم جهان کشته شوند، می‌ارزد؛ لذا کشته شدن ۴۲ هزار نفر از مردم غزه در قبال آن مقصد بزرگ اهمیت ندارد البته کشته شدن شکست نیست؛ بلکه احدی الحسنیین است و در هر حال، پیروزی است. به ویژه آنکه کسانی که کشته شوند، نمی‌میرند؛ بلکه زنده‌اند. ما می‌خواهیم با تشکیل جبهه متحد پیروان ادیان الهی و مسلمانان نظم جهانی جدیدی را در منطقه خاورمیانه پدید بیاوریم و آن محوریت داشته باشد. کما اینکه این منطقه در گذشته هم محور جهان بوده است. در اینجا انبیاء ظهور کردند و ظهور آخرالزمانی در این منطقه رخ می‌دهد.»

این نخستین‌بار نیست که اظهارات میرباقری حول محور مفاهیم آخرالزمانی می‌چرخد. او در دهه اول محرم سال ۱۳۹۶ در هیات ثارالله قم (مدرسه فیضیه قم) نیز گفته است که «ما قائل به صلح هستیم ولی صلح پایدار که بعد از یک جنگ و جهاد پایدار است و تا این جهاد پایدار را پشت‌سر نگذارید و جبهه باطل را حذف نکنید، صلح پایدار در عالم برقرار نمی‌شود.»

همین دیدگاه‌ها و تاکیدات میرباقری بر مساله و محور موضوعات «اخرالزمانی» باعث شده است تا دیدگاه‌های او را به محمدتقی مصباح‌یزدی نسبت دهند و صفت بنیادگرایی را برای اندیشه‌هایش به کار ببرند. فارغ از اینکه این ادعا چقدر درست است، باید در محمدمهدی میرباقری نکات دیگری را نیز بدانیم، به خصوص اندیشه‌هایش که بیش از آنکه بتواند در یک دسته‌بندی سطحی ذیل دیدگاه‌های مصباح‌یزدی یا حتی انجمن حجتیه قرار بگیرد به مکتب فکری و نام دیگری می‌رسد؛ به منیرالدین شیرازی.

محمدمهدی میرباقری کیست و درباره او چه می‌دانیم؟

میرباقری متولد سال ۱۳۴۰ در قم است. ۱۴ ساله بود که برای تحصیل علوم دینی راهی حوزه علمیه شد. از سال ۱۳۶۰ نزد اساتیدی از جمله حضرات آیات موسی شبیری زنجانی، کاظم حائری و حسین وحیدخراسانی، میرزا جواد تبریزی، محمد تقی بهجت، حسن حسن‌زاده آملی و عبدالله جوادی آملی تحصیل کرد. او همزمان با تحصیل، در سال‌های ۱۳۵۹ تا ۱۳۶۹ دروس مقدمات و سطح حوزه را نیز تدریس می‌کرد و از ۱۳۷۲ تدریس دروس خارج اصول و خارج فقه را در حوزه علمیه آغاز کرد و همچنان ادامه می‌دهد. او هم‌اکنون از چهره‌های شاخص در حوزه تدریس «درس خارج فقه» نیز محسوب می‌شود.

او به مدت دو سال در برنامه تلویزیونی «سمت خدا» در شبکه سوم حضور مستمر داشت و در معرفی او در این برنامه عنوان «یکی از نخبگان تبلیغی کشور» استفاده می‌شد که «در دوران نوجوانی در حکومت پهلوی فعالیت سیاسی می‌کرد و در دوران جوانی نیز در جنگ ایران و عراق شرکت کرده است.»

تاثیر‌پذیری میرباقری عموما به دو استاد نسبت داده می‌شود؛ محمدتقی مصباح‌یزدی که میرباقری دروس فلسفه و منطق را نزد او خوانده و منیر‌الدین حسینی‌الهاشمی (منیر‌الدین حسینی‌ یا همان شیرازی) که میرباقری دروس بسیاری از جمله «کاربردی شدن فلسفه»، «روش‌شناسی علم دین و فلسفه» و «اصول فقه حکومتی» را نزد او تحصیل کرده و به نظر می‌رسد بن‌مایه‌های فکری میرباقری بیش از آنکه از اندیشه‌ها و آموزه‌های مصباح‌یزدی شکل گرفته باشد متاثر از منیرالدین شیرازی است.

منیرالدین شیرازی و پایه‌های فکری میرباقری

حزب برادران، از تشکل‌های سیاسی-مذهبی تاسیس شده در دهه ۱۰ شمسی توسط سید نورالدین حسینی الهاشمی (شیرازی) است. طرح اولیه این حزب در سال ۱۳۱۳، زمانی که طبق گفته خودشان «هیچ‌کس قدرت تشکیل مجمع و حزب» را نداشت، توسط سید نورالدین ریخته شد و هدف از تاسیس آن «تبدیل اسلام هیاتی و سنتی به اسلام زنده و سیاسی» طرح شده است. گفته شده این طرح به صورت محرمانه در همان دوره رضاخان توسعه یافت و پس از ۱۳۲۰ فعالیت آن گسترش و نمود زیادتری پیدا کرد و پس از ۱۳۲۴ آشکارا به فعالیت پرداخت. یکی از شروط عضویت در حزب برادران مثبت بودن استخاره به قرآن بود.

در راس تشکیلات این حزب در آن زمان، نورالدین شیرازی، از مراجع شیعه شیراز قرار داشت که فرزندی به نام منیرالدین هاشمی داشت که از روحانیون انقلابی سال ۱۳۵۷ بود. سید نورالدین شیرازی پدر سید منیرالدین در سال ۱۳۳۵ در حالی که سید منیرالدین تنها ۱۲ سال داشت، درگذشت. بعد از آن بود که مردم شیراز سیدمنیرالدین نوجوان را ملبس به لباس روحانیت کردند و شورای مرکزی حزب در اقدامی تشریفاتی او را به عنوان جانشین سید نورالدین شیرازی و رهبر حزب سیاسی مذهبی برادران معرفی کردند. منیرالدین چند سال بعد به قم هجرت کرد و به تحصیل علوم دینی پرداخت.

با جدی شدن مبارزات علیه نظام شاهنشاهی او به شیراز بازگشت. سال ۱۳۴۶ از سفر حج، به عراق رفت و مقیم نجف شد و تا سال ۱۳۴۹ در نجف ماند. با بازگشت به ایران، تا سال ۱۳۵۲ مبارزات خود را پی گرفت. در نهایت در ۱۳۵۲ به قم آمد و برای ترتیب دادن یک اندیشه مناسب برای پاسخگویی به نیازهای انقلاب دست به کار شد؛ تلاش‌هایی که به تاسیس فرهنگستان علوم اسلامی قم منجر شد. منیرالدین از چهره‌هایی است که در تدوین قانون اساسی جمهوری اسلامی هم نقش داشت و تا پایان زمان حیات ریاست این فرهنگستان را نیز برعهده داشت. سمتی که پس از فوت او، به میرباقری رسید. میرباقری عموما نام اساتید زیادی را در رزومه‌ علمی خود آورده است اما بیش از هر کس از سلف خود یعنی بنیانگذار فرهنگستان علوم اسلامی قم یعنی منیرالدین شیرازی تاثیرپذیرفته است.

میرباقری و موسسه‌ تحت ریاستش از پشتوانه‌های اصلی فکر «اسلامی‌کردن دانشگاه» و همچنین اسلامی کردن علوم هستند. سال ۱۳۸۷ در مقاله‌ای که نشریه «برداشت اول» وابسته با مرکز بررسی‌های استراتژیک ریاست‌جمهوری آن را منتشر کرد، نوشت که همه علوم باید «ریشه در تفقه دینی داشته باشند». شاید به این دلیل او را تئوریسن اسلامی‌کردن دانشگاه‌ها نیز می‌خوانند.

رویکردهای سیاسی؛ حمایت از احمدی‌نژاد
و حامی پر و پا قرص سعید جلیلی

میرباقری صاحب آثار مختلفی در قالب مقاله و کتاب درباره «علم و دین»، «دین و تکنولوژی»، «دین و توسعه» و «چگونگی اسلامی‌سازی علوم» است. علاوه بر این از آنجایی که در دیدگاه‌های او دین اسلام یک دین اجتماعی و تمدنی است، برای ساخت تمدن نیز باید دستگاه علمی داشت که از آن طرح حمایت کند و آن ویژگی‌ها را به ساختار و روابط تبدیل کند.

او همچنین از منتقدان «عرفان‌های مبتنی بر معرفت نفس» است. رییس فرهنگستان علوم اسلامی قم در یکی از سخنرانی‌های خود که در شب چهارم محرم و دهم محرم سال ۸۸ داشت با نقد عرفان مولوی گفته است: «من این را دارم در حوزه علمیه قم می‌گویم: با عرفان مولوی نمی‌شود جهان را اداره کرد! این چه عرفانی است که می‌گوید: «چون که بی‌رنگی اسیر رنگ شد/ موسی‌ای با موسی‌ای در جنگ شد» ....کتاب‌های اینها را هم مقدس می‌دانیم و در کنار قرآن می‌گذاریم؟ کجا کنار قرآن است مثنوی؟ خوب، خجالت بکشیم دیگر! می‌گوید: عارفانه حرف زده! خوب، علیه امیرالمومنین هم در آن حرف فراوان است؛ درست کنید آخر این کتاب را! یا کتاب را درست کنید یا تعریف نکنید. چه معنا دارد برخی از بزرگان حوزه از این کتاب تعریف کنند؟ کتابی که علیه امیرالمومنین صریح مطلب دارد! پدر امیرالمومنین را مشرک می‌داند این آدم! آخر این عیب حوزه است. غلط است کسی علیه امیرالمومنین حرف بزند، این ناسالم است؛ خوب، بگویید این دروغ است یا آن دروغ است! می‌گوید: حرف خوشگل زده! شیطان پدرجد این حرف‌ها را می‌زند....»

میرباقری روز بیست و سوم تیر امسال در اختتامیه سلسله نشست‌های «ملت ابراهیم» که در دفتر فرهنگی آستان قدس رضوی در قم برگزار شد، گفته بود: «چه کسی است که نداند مردم عزیز ما در سختی هستند و گرانی و کمبود بر طبقه مستضعف فشار می‌آورد، ولی هیچ کس هم نیست که نداند پشت کردن به فرهنگ دول دنیای امروز و پایه‌ریزی فرهنگی جدید برمبنای اسلام در جهان و برخورد قاطع اسلامی با امریکا و شوروی، فشار و سختی و شهادت و گرسنگی را به دنبال دارد و مردم ما این راه را خود انتخاب کرده‌اند و بهای آن را هم خواهند پرداخت و بر این امر هم افتخار می‌کنند.» این اظهارات با واکنش عباس عبدی مواجه شد و نوشت که «اگر ذره‌ای گرسنگی در این چهره دیدید، مردم را خبر کنید، همین سخنان هم از روی سیری و آسایش است، چون انسان گرسنه و در حال سختی به این حرف‌ها فکر هم نمی‌کند.»

از مهم‌ترین آثار معرفی‌‌کننده دیدگاه‌های او کتاب «در شناخت غرب: تحول‌خواهی مذهبی در میانه اسلام و تجدد، تحقیق، تقریر و تالیف حسین مهدیزاده؛ تقریری آزاد از نظریه غرب‌شناسی سید محمدمهدی میرباقری» است که به خوبی دیدگاه و تفکرات وی را بیان کرده است.

میرباقری؛ مدافع احمدی‌نژاد، رییسی و جلیلی
ریاست بر فرهنگستان علوم اسلامی؛ چرا میرباقری، مصباح‌یزدی نشد؟

میرباقری بعد از تصدی ریاست فرهنگستان علوم اسلامی قم تلاش کرد تا الگوی مصباح‌یزدی در موسسه امام‌خمینی را با قرائت و برداشت ویژه خود از دیدگاه‌های منیرالدین هاشمی دنبال کند. با این وجود به نظر می‌رسد او هرگز نتوانست مانند مصباح‌یزدی بازویی سیاسی از طریق حامیانش برای خود تدارک ببیند. برخی از روحانیون نزدیک او هم می‌گویند مساله عدم توان میرباقری نبوده و او نخواسته تا با تربیت نیروهای سیاسی و تربیت پیاده نظام برای عرصه سیاسی وجهه ایدئولوژیک و فکری فرهنگستان را زیر سوال ببرد و کمرنگ کند.

او بارها تاکید کرده که هر آنچه رگ و ریشه غیراسلامی دارد، باید نسخه بومی‌سازی شده‌اش را ساخت: «ما حتما باید در جهاد علمی این اهداف را پیگیری کنیم؛ در قدم اول بومی‌سازی‌ علم و استفاده بهینه از دانش‌ها؛ رسیدن به قله‌های علم و پیشرو شدن در مسیر تولید علم و رسیدن به خودکفایی و استقلال علمی.»

با این وجود او با ادبیاتی ویژه خود باب تازه‌ای از مفاهیم فکری و سیاسی را در هم آمیخت و سعی در تبیین آن کرد، به خصوص که آنتن صداوسیما هم در اکثر این سال‌ها به میزان مختلف در اختیارش بود و با مرور اظهاراتش در دو دهه گذشته می‌بینیم که رویکردها و دیدگاه‌هایی که از منیرالدین شیرازی کسب کرده محدود به عرصه فکری و اندیشه نشده و او سعی کرده تا در عرصه سیاسی آنها را پیاده کند. همین مساله باعث همپوشانی او در ادبیات و موضع‌گیری‌هایش با جریان پایداری و حلقه مصباح شد؛ موضوعاتی از‌قبیل موضع‌گیری‌ها درباره احمدی‌نژاد، حوادث بعد از انتخابات سال ۱۳۸۸، گفت‌وگوی تمدن‌ها و تقابل با چهره‌هایی همچون هاشمی‌رفسنجانی، علی لاریجانی، حسن روحانی و سید محمد خاتمی.

نقد جدی ایده گفت‌وگوی تمدن‌ها، مقابله سرسختانه با سند ۲۰۳۰ و البته دفاع از طرح صیانت مجلس همه و همه به نوع برداشت و قرائت او از شیوه حکومت‌داری بازمی‌گردد؛ شاگرد ممتاز مکتب منیرالدین شیرازی و البته ادامه‌دهنده راه محمدتقی مصباح‌یزدی.

رویکردهای سیاسی؛ حمایت از احمدی‌نژاد در دهه ۸۰ و دفاع از جلیلی در دو دهه انتخابات

میرباقری در دهه ۸۰ از مدافعان محمود احمدی‌نژاد بود. او در یادداشتی که سال ۱۳۸۹ برای هفته‌نامه «پنجره» منتشر شده، رای به دولت‌های نهم و دهم را رای به گفتمان اصیل انقلاب اسلامی خواند. در همان زمان که بخشی از اصولگرایان و حامیان احمدی‌نژاد در آن زمان از حضور و اصرار احمدی‌نژاد به معاون اولی اسفندیار رحیم مشایی انتقاد داشتند. با این وجود او در همین مطلب در جواب کسانی که رفتارهای دولت دهم را «غیرعقلانی، غیرکارشناسی و غیرعلمی» می‌خواندند، تاکید کرد که «این رفتار بدون محاسبه و کارشناسی نیست، منتها با کارشناسی مدرن فاصله دارد و می‌خواهد بر بنیادهای دیگری تکیه کند.»

در دومین دور ریاست‌جمهوری سال ۱۳۸۸ نیز میرباقری مدافع سرسخت احمدی‌نژاد باقی ماند. بعد از انتخابات و همزمان با رخدادها و حوادث بعد از انتخابات ریاست‌جمهوری سال ۱۳۸۸ میرباقری نیز از این دوران و اتفاقات با صفت «فتنه» یاد کرد و آن را «پالایشی در درون انقلاب اسلامی» و «لازمه عبور از آن مرحله» معرفی کرد و در همان زمان گفت: «برخی ارکان قانون اساسی را قبول دارند و درخواست تغییرات بنیادین در اعتقادات اسلامی را ندارند، هر چند گرایشات غربی دارند، اما اگر تنش‌ها و چالش‌های اجتماعی به حدی قوی شود که احساس کنند اسلام در خطر است به اسلام بازمی‌گردند و نظام تا حد ممکن باید از رو در رویی با اینها پرهیز کند و سعی کند، آنها را داخل نظام جای دهد.»

میرباقری مثل بسیاری از نیروهای فکری نزدیک به مصباح‌یزدی اگرچه در دل حامی احمدی‌نژاد بود و ماند اما حلقه اطرافیان احمدی‌نژاد و داستان بهاری شدن رییس دولت نهم و دهم او را آزرد.

در انتخابات سال ۱۳۹۲ از ریاست‌جمهوری سعید جلیلی و در انتخابات سال ۱۳۹۶ از ریاست‌جمهوری سید ابراهیم رییسی حمایت کرد. در انتخابات ۱۴۰۳ هم از سعید جلیلی حمایت کرد.

او در سال ۱۳۹۴ از حوزه انتخابیه البرز و در اسفندماه سال ۱۴۰۲ نیز از حوزه انتخابیه سمنان وارد مجلس خبرگان رهبری شد.

مخالف اینترنت، مذاکره با غرب و توسعه

میرباقری مخالف هر موضوعی است که رنگ و بویی از دنیای مدرن داشته باشد. در همان دیدار که تصاویرش در حوالی انتخابات امسال بازنشر داده شد گفته‌هایش با آلکساندر دوگین به خوبی گویای این امر است.

براساس گزارش منتشرشده در مشرق نیوز در این دیدار دوگین به تفصیل و با شدت مدرنیسم را نقد کرده و گفته است که اوایل دهه ۱۹۸۰ و پیش از فروپاشی شوروی، شباهت ایده‌آل‌های روسیه با انقلاب اسلامی را مشاهده کرده و از ۳۰ سال پیش، این نظریه را داشته که روسیه و ایران بالاخره با هم علیه غرب متحد خواهند شد.

دوگین همچنین تاکید کرده که «می‌توان برای مدرنیته یک مکان را متصور بود و آن غرب است. زمان پیدایش این ایدئولوژی هم در عصر «روشنگری» بود. مدرنیته سپس مانند یک گردباد، به تمام دنیا منتشر شد و توانست دنیا را بگیرد. کشور خود من را هم تحت تاثیر قرار داد. به عقیده من، نور و ظلمت یعنی سنت و مدرنیته. این چارچوب فکری من است و من ایران را به خاطر دفاع از سنت و جنگ با مدرنیته تحسین می‌کنم.»

محمدمهدی میرباقری نیز در این دیدار با تایید تمامی دیدگاه‌های دوگین گفته است که «من تشکر می‌کنم از صحبت‌هایی که شما کردید. همان‌طور که گفتید، نقاط مشترک زیادی وجود دارد. ما به همین نکته هم باید دقت کنیم: محور برنامه‌ریزی‌های ما باید اتحاد متافیزیکی ما باشد. اگر هم در مسائل ژئوپلیتیک با هم همکاری می‌کنیم، محور این همکاری باید همان اتحاد متافیزیکی باشد، بنابراین بیش از آنکه تاکید کنیم چه چیزهایی را نمی‌خواهیم و دشمن مشترک ما چیست.»

او همچنین به‌شدت با اینترنت و فضای مجازی زاویه دارد و معتقد به کنترل سخت این فضا است. مرداد ماه سال ۱۳۹۲ بود که میرباقری اینترنت را «بساط شیطان» خواند و گفت که ما به هیچ‌وجه، حکمران مجازی نخواهیم بود چون این مساله مبتنی بر ایدئولوژی غربی است: «اینکه گمان کنیم حضرت (امام دوازدهم شیعیان) می‌آیند از موبایل و ماهواره و اینترنت استفاده می‌کنند، اوهام است. اینها بساط شیطان است، وقتی بساط نور می‌خواهد در عالم پهن بشود این بساط جمع می‌شود.»

«ارتباط منفعلانه» با جهان غرب نیز مساله دیگری است که میرباقری همواره با آن مخالف کرده است و حتی یکی از مسوولیت‌هایی را که بر دوش نمایندگان خبرگان رهبری می‌داند این است که «آیا باید به سمت سازشکاری با غرب حرکت کنیم یا استقامتی را که در طول سی و چند سال داشته‌ایم و گردنه‌های بزرگ را با آن پشت سر گذاشتیم حفظ کنیم؟» او همچنین در این باره گفته است که «ما اگر بخواهیم ساختار مجلس خبرگان را فعال‌تر کنیم، به جای اینکه بر طبل «نظارت» بکوبیم، باید بر طبل «حمایت» بکوبیم؛ مجلس خبرگان رهبری باید حامی ولی فقیه در گفتمان‌سازی نسبت به مطالبات‌شان و پیگیر تبدیل آن مطالبات به مطالبات عمومی از دستگاه‌ها و حاکمیت باشد و برای تحقق آن مطالبات، نظارت کند.»

او می‌گوید که «انقلاب اسلامی ایران، آغاز احیای مجدد اسلام از لحاظ اجتماعی و بازگشت آن به عرصه تمدنی است و برای این کار به یک انقلاب فرهنگی و علمی نیازمند هستیم نه مبارزات سیاسی و نظامی.» با همین ادبیات بود که در انتخابات اخیر همچون سال ۱۳۹۲ از سعید جلیلی حمایت کرد و از مردم خواست که «به جریانی رای دهند که توسعه‌گرا نباشد، بلکه طرفدار استقلال و پیشرفت اسلامی-ایرانی و طرفدار نظم جدید جهانی بر مدار قطب‌های جدید قدرت (نه بر مدار قدرت‌های غربی)، باشد.»

جایگاه جدید میرباقری

به نظر می‌رسد دیدگاه‌های میرباقری در میان طیفی از نیروهای انقلابی جوان چندان کم طرفدار نباشد. شاید در ایام انتخابات از او تنها به عنوان حامی سعید جلیلی نام برده شود اما میرباقری فراتر از جایگاه حامی جلیلی قابل تعریف است، حتی فراتر از دیدگاه‌های مصباح‌یزدی و حلقه پایداری‌ها. او قرائت جدیدی از تکلیف و حکومت‌داری را بیان می‌کند. قرائتی برخاسته از ایدئولوژی‌های ذهنی و آموخته او طی ۵ دهه تحصیل علوم دینی. قرائتی که شاید مخالفان جدی داشته باشد اما حامیانی سرسخت هم دارد.



نظر شما درباره این مقاله:








آیا جنگ می‌تواند موجب پیروزی شورش های خیابانی شود؟ ">
سه شنبه ۱ آبان ۱۴۰۳ - Tuesday 22 October 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Fri, 18.10.2024, 22:02

آیا جنگ می‌تواند موجب پیروزی شورش های خیابانی شود؟


گفت‌وگوی رضا گوهرزاد با عظا هودشتیان



نظر شما درباره این مقاله:








چگونه «عمق راهبردی» تبدیل شد به «پاشنه آشیل»
سه شنبه ۱ آبان ۱۴۰۳ - Tuesday 22 October 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Fri, 18.10.2024, 20:53

چگونه «عمق راهبردی» تبدیل شد به «پاشنه آشیل»




نظر شما درباره این مقاله:








گفت‌وگو با نوح هراری درباره هوش مصنوعی
سه شنبه ۱ آبان ۱۴۰۳ - Tuesday 22 October 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Fri, 18.10.2024, 17:26

گفت‌وگو با نوح هراری درباره هوش مصنوعی


گابور اشتاین‌گارت

گابور اشتاین‌گارت (برلین)
وبسایت هفته‌نامه آلمانی فوکوس
جمعه، ۱۸ اکتبر ۲۰۲۴

ایران امروز: تاریخ‌دان و نویسنده پرمخاطب، پروفسور یووال نوح هراری، با گابور اشتاین‌گارت، روزنامه‌نگار و نویسنده آلمانی درباره ظرفیت‌ها و خطرات هوش مصنوعی، آنچه که این فناوری را منحصربه‌فرد می‌کند و تأثیری که می‌تواند بر زندگی ما داشته باشد، به گفتگو نشسته است. گابور اشتاین‌گارت، سال‌ها خبرنگار و نویسنده «اشپیگل»، هفته‌نامه معتبر آلمانی بود.

پروفسور هراری در حوزه علوم، شخصیتی منحصربه‌فرد است؛ او هم تاریخ‌دان است و هم آینده‌پژوه. این دیدگاه او به حرفه‌اش بازمی‌گردد: «تاریخ مطالعه گذشته نیست، بلکه مطالعه تغییرات است.»

این نویسنده چندین کتاب پرفروش بین‌المللی (از جمله «تاریخ مختصر بشریت» و «هومو دئوس – تاریخ فردا») دارد که تاکنون ۴۵ میلیون نسخه از کتاب‌های خود را فروخته است. بسیاری از سیاستمداران، از جمله اوباما، مکرون و اخیراً رئیس‌جمهوری آلمان فدرال، فرانک-والتر اشتاین‌مایر، به‌طور شخصی از او مشاوره می‌گیرند. کتاب جدید او، «نکسوس(Nexus)-تاریخ مختصر شبکه‌های اطلاعاتی»، دیدی آخرالزمانی (یا شاید واقع‌بینانه؟) نسبت به هوش مصنوعی ارائه می‌دهد.

متن زیر خلاصه‌ا‌ی از مصاحبه یک ساعته گابور اشتاین‌گارت با پروفسور هراری است که در وبسایت هفته‌نامه آلمانی «فوکوس» منتشر شده است:

یووال نوح هراری: «بیشتر اطلاعات تخیل، فانتزی، تبلیغات و دروغ هستند.»

اشتاین‌گارت: هنگام نگارش این کتاب به نظر می‌رسد دچار کابوس‌هایی شده‌اید. در کتاب نوشته‌اید: «آنچه ما در مورد آن صحبت می‌کنیم، احتمالاً پایان تاریخ بشری است، نه پایان تاریخ، بلکه پایان بخش انسانی تاریخ.» چگونه به این نتیجه رسیدید؟

هراری: برای نخستین بار در تاریخ، چیزی بر روی این سیاره وجود دارد که نه انسانی است و نه حتی ارگانیک، اما می‌تواند دست به خلق بزند. این چیز می‌تواند هنر خلق کند، نظریات جدید علمی ابداع نماید و ایده‌های سیاسی یا مذهبی جدیدی مطرح کند. ما باید مکث کنیم و بهتر درک کنیم که زندگی در یک فرهنگ ترکیبی پس از هزاران سال زندگی در یک فرهنگ انسانی چه معنایی دارد.

اشتاین‌گارت: بنابراین، به‌جای صحبت از هوش مصنوعی، شما از هوش بیگانه، از نوعی هوش غیرانسانی صحبت می‌کنید، درست است؟

هراری: من از یک فرهنگ بیگانه صحبت می‌کنم که در آن تمام تولیدات فرهنگی – از اشیاء فیزیکی تا ایده‌ها – از یک هوش غیرارگانیک نشأت می‌گیرند.

اشتاین‌گارت: در کتابتان گفته‌اید: «تراشه‌های سیلیکونی می‌توانند جاسوسانی خلق کنند که هرگز نمی‌خوابند، سرمایه‌دارانی که هرگز چیزی را فراموش نمی‌کنند و مستبدانی که هرگز نمی‌میرند.» آیا ما هم‌اکنون کنترل خود را بر هوش مصنوعی از دست داده‌ایم؟

هراری: حقایقی در جهان وجود دارد، اما شناسایی آن‌ها روزبه‌روز دشوارتر می‌شود، زیرا ما در محیطی اطلاعاتی زندگی می‌کنیم که مملو از داده‌ها است و ما دائماً تحت بمباران اطلاعات قرار داریم. اطلاعات برابر با حقیقت نیست. بیشتر اطلاعات تخیل، فانتزی، تبلیغات و دروغ هستند.

«اگر انسان‌ها را با هوش مصنوعی جایگزین کنید، یک نظام استبدادی می‌تواند موفق شود»

اشتاین‌گارت: مردم جهان را نه تنها بر اساس سخنان سیاستمداران یا اینترنت، بلکه بر اساس حقایق ملموس قضاوت می‌کنند. آیا اوضاع ما نسبت به چهار سال پیش بهتر شده است؟ این سوالی است که در هر مبارزه انتخاباتی مطرح می‌شود و هر کسی می‌تواند به صورت شهودی به آن پاسخ دهد.

هراری: حقیقت یک بخش بسیار کوچکی از اطلاعات است. و چرا؟ چون حقیقت معمولاً هزینه‌بر است و خیال ارزان. خیال را می‌توان همان‌گونه که دوست دارید، ساده و دلخواه ساخت، اما حقیقت اغلب ناخوشایند و دردناک است. اگر جهان را با سیل اطلاعات پر کنید، حقیقت به اعماق فرو خواهد رفت.

اشتاین‌گارت: اما با این سخنان، شما توان قضاوت مردم را زیر سوال می‌برید. برای مثال، در آلمان شرقی، مردم خودشان را آزاد کردند. آن‌ها پشت تبلیغات رسمی و داستان‌های موفقیت را دیدند. هیچ گلوله‌ای شلیک نشد، زیرا سیستم کمونیستی از درون فروپاشیده بود – به لطف استفاده از هوش انسانی.

هراری: شاید ما فقط شانس آوردیم که بخشی از رهبری بلوک کمونیستی آماده بود که به‌طور مسالمت‌آمیز رفتار کند. اوضاع می‌توانست خیلی بدتر باشد. آنچه کمونیسم را در قرن بیستم واقعاً شکست داد، ناکارآمدی ساختار متمرکز آن بود. تعداد کمی از افراد باید تمام تصمیمات مهم را اتخاذ می‌کردند، نه تنها در سطح سیاسی، بلکه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی. این بسیار ناکارآمد بود. اما اگر انسان‌ها را با هوش مصنوعی جایگزین کنید، یک نظام استبدادی می‌تواند موفق شود.

اشتاین‌گارت: اما اگر هوش مصنوعی تصمیم بگیرد و دیکتاتور نباشد، دیگر او دیکتاتور نیست. آیا شبکه‌های اجتماعی و هوش مصنوعی در نهایت تأثیرات مثبتی بر دموکراسی ندارند؟ ناگهان هر کس می‌تواند پیام خود را منتقل کند، نه فقط قدرتمندان رسانه‌ای. سیاستمداران تحت فشار هستند، زیرا مردم می‌توانند با کمک هوش مصنوعی حقایق را سریع بررسی کنند.

هراری: وضعیت دموکراسی خوب نیست. در سراسر جهان، دموکراسی‌ها در حال بی‌ثبات شدن هستند. دموکراسی اساساً یک گفت‌وگو است. و آنچه می‌بینیم این است که مردم دیگر قادر به برقراری یک گفت‌وگوی معقول با همدیگر نیستند. آن‌ها دیگر نمی‌توانند به حرف یکدیگر گوش دهند.

«اگر همه در دوئل فریاد شرکت کنند، هیچ‌کس به دیگری گوش نمی‌دهد»

اشتاین‌گارت: گفت‌وگوی دموکراتیک هنوز کامل نیست، اما اکنون تعداد زیادی از مردم از کشورهای مختلف و اقشار مختلف شرکت می‌کنند. اقلیت‌ها شنیده می‌شوند. حتی کودکانی که ۷۰ سال پیش نظرشان در خانه پرسیده نمی‌شد، می‌توانند صحبت کنند.

هراری: این کافی نیست. اگر همه در یک دوئل فریاد شرکت کنند، هیچ‌کس به دیگری گوش نمی‌دهد. و راهی برای تصمیم‌گیری وجود ندارد. این دموکراسی نیست؛ این فقط هرج‌ومرج است. اگرچه همه صدایی دارند، اما اگر سیستم فروبپاشد، نتیجه خوبی نخواهد بود.

اشتاین‌گارت: چرا سیستم ما باید فروبپاشد؟

هراری: وقتی من از فروپاشی صحبت می‌کنم، منظورم این است که هر مبارزه انتخاباتی شبیه جنگ می‌شود. در یک دموکراسی شما رقبای سیاسی دارید. اما امروز بسیاری از مردم فکر می‌کنند که طرف دیگر نه تنها یک رقیب سیاسی است، بلکه دشمن است. دشمنی که سعی می‌کند آن‌ها را نابود کند و بازنده دیگر نتایج انتخابات را نمی‌پذیرد.

اشتاین‌گارت: این چه معنایی دارد؟

هراری: این وضعیتی را به وجود می‌آورد که دموکراسی دیگر نمی‌تواند کار کند. در کشور من، اسرائیل، دموکراسی در حال فروپاشی است و باید دید که در نوامبر چه در آمریکا رخ می‌دهد. هم‌اکنون بسیاری از جمهوری‌خواهان نمی‌خواهند فرزندانشان با دموکرات‌ها ازدواج کنند – و برعکس.

اشتاین‌گارت: آیا هوش مصنوعی مقصر این قطب‌بندی است؟

هراری: فناوری اطلاعات فعلی ساختارهای اجتماعی را متزلزل کرده است. شبکه‌های اجتماعی به منبع اصلی اخبار و ابزار اصلی سازماندهی مردم تبدیل شده‌اند. و این شبکه‌های اجتماعی به‌طور فزاینده‌ای توسط الگوریتم‌ها و هوش مصنوعی کنترل می‌شوند. این الگوریتم‌ها یاد گرفته‌اند که اگر بخواهند کسی را به پای صفحه بچسبانند و محتوا را با دیگران به اشتراک بگذارند، باید دکمه نفرت، ترس یا حرص را فشار دهند.

«این یک هشدار است، نه یک پیشگویی»

اشتاین‌گارت: دو دانشمند، اندرو مک‌آفی و اریک بریجولفسون، از «عصر دوم ماشین» صحبت می‌کنند، یعنی ادامه انقلاب صنعتی. در انقلاب صنعتی اول هم مردم ترس داشتند – ترس از کارخانه‌ها، ترس از شیفت‌های کاری، ترس از اینکه به زودی بی‌استفاده شوند.

هراری: در دوران نخستین ماشین‌ها، مردم نمی‌دانستند چگونه یک جامعه صنعتی خوب بسازند. بنابراین، آن‌ها دست به آزمایش زدند و برخی از این آزمایش‌ها وحشتناک بودند. امپریالیسم مدرن، فاشیسم و کمونیسم از جمله این آزمایش‌ها بودند.

اشتاین‌گارت: اما انسان‌ها از اشتباهات خود درس گرفتند و در نهایت بر امپریالیسم و کمونیسم غلبه کردند.

هراری: اگر مجبور باشیم دوباره از چرخه‌ای مانند امپریالیسم، توتالیتاریسم یا جنگ‌های جهانی عبور کنیم تا یاد بگیریم چگونه یک جامعه مبتنی بر هوش مصنوعی بسازیم، این برای میلیاردها نفر خبر بدی است. زیرا این بار ما قدرت تصحیح اشتباهات خود را نداریم.

اشتاین‌گارت: منظورتان چیست؟

هراری: ما در حال خلق بازیگران جدید هستیم، نه ابزارهای جدید. اگر یک ابزار جدید خلق کنید و به اشتباه از آن استفاده کنید، می‌توانید دفعه بعد از آن به‌درستی استفاده کنید. اما اگر بازیگران جدید خلق کنید و آن‌ها از کنترل خارج شوند، شاید دیگر فرصت تصحیح نداشته باشید. این یک هشدار است، نه یک پیشگویی.



نظر شما درباره این مقاله:








آمار ازدواج ایرانی‌ها در ۱۰ سال اخیر نصف شد
سه شنبه ۱ آبان ۱۴۰۳ - Tuesday 22 October 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Fri, 18.10.2024, 15:02

آمار ازدواج ایرانی‌ها در ۱۰ سال اخیر نصف شد




نظر شما درباره این مقاله:








جزئیات آدم‌ربایی سه میلیون دلاری در تهران
سه شنبه ۱ آبان ۱۴۰۳ - Tuesday 22 October 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Fri, 18.10.2024, 12:14

جزئیات آدم‌ربایی سه میلیون دلاری در تهران




نظر شما درباره این مقاله:








آمار نگران کننده بازماندگان از تحصیل
سه شنبه ۱ آبان ۱۴۰۳ - Tuesday 22 October 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Fri, 18.10.2024, 12:07

آمار نگران کننده بازماندگان از تحصیل




نظر شما درباره این مقاله:








پایان زندگی در فضای تعلیق
سه شنبه ۱ آبان ۱۴۰۳ - Tuesday 22 October 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Fri, 18.10.2024, 11:19

پایان زندگی در فضای تعلیق


جواد کاشی

خاورمیانه در یکی دو دهه گذشته در خلسه ناشی از «نه جنگ نه صلح» روزگار گذرانید. جنگ یا صلح، پا در واقعیت عینی دارند. اما نه جنگ نه صلح به معنای زندگی در فضای تعلیق است.

تعلیق هنگامی که به طول انجامد، فضای سیاسی را خلسه‌آمیز می‌کند. در حس تعلیق واقعیت، گاهی خیال و آرزوهای رنگارنگ گریبان آدمی را می‌گیرد، گاهی ترس و کابوس‌های بزرگ. آنچه از میان برمی‌خیزد، حساب و کتاب واقعیت‌های ملموس و در دسترس است. خرد از میان برمی‌خیزد چون از لذت ناشی از آرزواندیشی‌ها می‌کاهد. تداوم فضای خلسه ناشی از تعلیق، بی‌هزینه نیست. چه بسا دار و ندار زندگی واقعی مردمان را بفروشی تا ازکابوس‌های فضای خلسه کم کنی و به آرزوها و امیدها بیافزائی.

بازیگران سیاسی در دوران خلسه نمی‌مانند. بالاخره روزی می‌رسد که بازیگری برای رهایی از کابوس‌ها پا به خاک واقعیت می‌گذارد تا آرزوهای بلند خود را محقق کند. آنگاه همه چیز چهره تازه‌ای به خود می‌گیرد. فضای خلسه‌آمیز خاورمیانه را عملیات هفت اکتبر یحیی سنوار پایان داد یا عزم نتانیاهو برای آغاز یک جنگ دراز مدت؟ هرچه بود، دوران تعلیق فضای خاورمیانه به پایان رسیده است.

بازنده کسی است که با حجم فراوان تبلیغات تلاش می‌کند به خلسه دوران تعلیق ادامه دهد. درست مثل کسی است که خانه‌اش آتش گرفته اما آسودگی کنج اتاق خود را رها نمی‌کند. عقل حسابگر باید فراخوان شود، اگر حقیقتاً توان جنگ در کیسه هست، باید مقابله کرد. اما اگر نیست، صلح و سازش سویه دیگر واقعیت است. یحیی سنوار مرد شجاع و جسور میدان بود. اما لازم بود جسارتش را با خرد موقعیت شناس سیاسی همراه کند.
خاورمیانه به سوی افق تازه‌ای می‌رود. دوران تعلیق و خلسه پایان یافته است:

اینک سه چشم‌انداز پیش روی ماست. چشم‌انداز اول غلبه یکی بر دیگری است. چشم‌اندازی که یکی را ارباب و دیگران را برده و رعیت می‌کند. چشم‌انداز دوم جنگ همه جانبه و ویرانی کل منطقه است. اما یک چشم‌انداز سوم هم وجود دارد. بازیگران منطقه با توجه به نقاط قوت و ضعفی که علنی شده، به سمت یک سازش و صلح حرکت کنند. البته امروز طرح صلح به چشم‌انداز اول می‌ماند، اما می‌توان برای وصول به چنان چشم‌اندازی کسب آمادگی کرد. کاری که انجامش ساده نیست.

از مردان جنگی کاری برای برون رفت از فاجعه برنمی‌آید. منطقه نیازمند کسانی است که برون رفت از خلسه تعلیق را با گام نهادن در سرزمین صلح به پایان ببرند.

تلگرام نویسنده
@javadkashi



نظر شما درباره این مقاله:








سخنان قالیباف و اعتراض تند لبنان
سه شنبه ۱ آبان ۱۴۰۳ - Tuesday 22 October 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Fri, 18.10.2024, 11:13

سخنان قالیباف و اعتراض تند لبنان




نظر شما درباره این مقاله:








روایت هاآرتص از نحوه کشته‌شدن سنوار
سه شنبه ۱ آبان ۱۴۰۳ - Tuesday 22 October 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Fri, 18.10.2024, 9:54

روایت هاآرتص از نحوه کشته‌شدن سنوار


روزنامه اسرائیلی هاآرتص نوشت:

یحیی سنوار رهبر حماس چهارشنبه در جنوب نوار غزه کشته شد. ارتش اسرائیل این خبر را دیشب اعلام کرد.

سنوار همراه با دو فرد دیگر در یک ساختمان در نوار غزه، در جریان درگیری با نیروهای پیاده‌نظام و زرهی در محله تل سلطان در رفح، کشته شد.  ارتش تأکید کرد که در ساختمانی که این سه نفر کشته شدند، هیچ نشانه‌ای از حضور گروگان‌ها در منطقه یافت نشد. یک سرباز از گردان ۴۵۰ در این درگیری به شدت زخمی شد.

نیرویی که سنوار را کشت، متعلق به تیم رزمی تیپ بیسلماخ بود - که از سربازانی تشکیل شده که در دوره آموزشی نظامی شرکت دارند و نه یک واحد ویژه. این نیرو در نوار غزه به عنوان بخشی از مأموریت معمول برای پاکسازی منطقه از جنگجویان حماس فعالیت می‌کرد و عملیات آنها براساس اطلاعاتی در مورد حضور سنوار در منطقه نبود.

صبح چهارشنبه، یکی از سربازان، یک چهره مشکوک را در حال حرکت در ساختمانی در تل سلطان مشاهده کرد. حدود پنج ساعت بعد، یک پهپاد نظامی سه چهره را مشاهده کرد که از ساختمان خارج شده و بین خانه‌ها حرکت می‌کردند. در این لحظه ارتش متوجه شد که آنها عضو حماس هستند و به سوی آنها آتش گشود و آنها نیز آتش را پاسخ دادند.

بر اساس تحقیقات اولیه ارتش، آن‌ها در این تبادل آتش زخمی شده و پراکنده شدند - دو نفر به یک ساختمان و سنوار به ساختمانی دیگر رفتند. سپس یک تانک و سایر نیروها به محل رسیدند. در این لحظه، سنوار به طبقه دوم ساختمانی که در آن جای گرفته بود رفت و تانک به سوی او گلوله‌ای شلیک کرد.

به نظر می‌رسد که سنوار در اثر شلیک تانک زخمی شده و دست خود را از دست داده بود. پس از ورود سربازان به ساختمان، او دو نارنجک به سمت آنها پرتاب کرد که از پله‌ها پایین غلتیدند.

سربازان عقب‌نشینی کردند و از پهپاد برای اسکن ساختمان استفاده کردند و پهپاد مردی نقاب‌دار با دستی زخمی را مشاهده کرد. سنوار پهپاد را دید و یک تکه چوب به سمت آن پرتاب کرد. در این لحظه تانک دوباره به سوی او شلیک کرد که ظاهراً او را کشت.

همزمان، در ساختمانی که دو عضو دیگر حماس به آن رفته بودند، تبادل آتش رخ داد و در این تبادل یک سرباز از گردان ۴۵۰ تیپ بیسلاه به شدت زخمی شد. پس از آن، نیروها ساختمان‌ها را با پهپاد جستجو کردند و اجساد را یافتند، و سربازان متوجه شدند که جسد نقاب‌داری که پیدا شد شباهت به سنوار دارد.

پول، مدارک شناسایی و تجهیزات جنگی در اجساد پیدا شد. در ساختمان مواد منفجره کار گذاشته شده بود و نیروهای مهندسی رزمی برای خنثی کردن آنها به محل اعزام شدند. ارتش هنوز به طور قطع نمی‌داند که دو فرد دیگر که در این درگیری کشته شدند چه کسانی بودند.

یک نمونه DNA از جسدی که گمان می‌رفت سنوار باشد، گرفته شد و به پزشکی قانونی منتقل شد. تصاویر دندان‌های او نیز به پزشکی قانونی پلیس ارسال شد. نمونه DNA با نمونه‌ای که از سنوار در زمان زندانی بودن او در اسرائیل در اختیار سیستم امنیتی بود مقایسه شد.

ارتش اسرائیل و شین بت اعلام کردند که ده‌ها عملیاتی که در سال گذشته و در هفته‌های اخیر در منطقه‌ای که سنوار کشته شد انجام داده‌اند، “منطقه فعالیت یحیی سنوار را کاهش داده و به کشته شدن او منجر شد”.

انتخاب



نظر شما درباره این مقاله:








سجاد آزاده، سرهنگ ارتش، به زندان اوین منتقل شد
سه شنبه ۱ آبان ۱۴۰۳ - Tuesday 22 October 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Fri, 18.10.2024, 9:30

سجاد آزاده، سرهنگ ارتش، به زندان اوین منتقل شد




نظر شما درباره این مقاله:








سران حماس و حزب‌الله که در یک سال اخیر کشته شدند
سه شنبه ۱ آبان ۱۴۰۳ - Tuesday 22 October 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Fri, 18.10.2024, 9:19

سران حماس و حزب‌الله که در یک سال اخیر کشته شدند


از نیمه مهرماه ۱۴۰۲ و به‌دنبال حمله غافلگیرکننده گروه افراطی حماس به جنوب اسرائیل، عملیات انتقام‌جویانه ارتش اسرائیل در غزه آغاز شد؛ عملیاتی که کابینه امنیتی این کشور، دو هدف اصلی آن را آزادی گروگان‌های اسرائیلی و وارد کردن ضربات کاری و نابودکننده به حماس اعلام کرده بود.

با اوج‌گیری درگیری‌ها، حزب‌الله لبنان، دیگر گروه متحد ایران، که شاخه نظامی‌اش همچون کلیت حماس، از سوی آمریکا و اتحادیه اروپا تروریستی شناخته می‌شود هم حملاتی را به نواحی شمالی اسرائیل آغاز کرد. درگیری‌هایی که در یک سال گذشته تقریباً همه روزه ادامه داشته و در نهایت، کار به ورود نیروهای اسرائیلی به جنوب لبنان و حملات هوایی به بخش‌های زیادی از این کشور و از جمله بیروت پایتخت و ضاحیه، حومه معروفش که مرکز قدرت حزب‌الله هم محسوب می‌شود، کشید.

ارتش و نیروهای امنیتی اسرائیل در این یک سال و به خصوص طی چهار ماه اخیر، بسیاری از سران هر دو گروه متحد ایران را کشتند؛ از جمله حسن نصر‌الله، روحانی ۶۴ ساله‌ای که بیش از سه‌دهه دبیر کل حزب‌الله لبنان بود و اسماعیل هنیه و یحیی سنوار، رهبران دفتر سیاسی و شاخه نظامی حماس.

اما این سه، تنها رهبران این دو گروه نیابتی و تحت حمایت تهران نبودند که در حملات اسرائیل کشته شدند. هر دو گروه، به‌حدی چهره‌های کلیدی و تأثیرگذار خود را از دست داده‌اند، که عملاً تجدید سازمان‌ و بازگشت هیمنه‌ و اقتدارشان،‌ اگر نه غیر ممکن، دست‌کم بسیار دشوار به نظر می‌رسد.

نگاهی اجمالی به اسامی تعدادی از این چهره‌های تأثیرگذار، شرایط فعلی این دو بازوی منطقه‌ای جمهوری اسلامی را روشن‌تر می‌کند.

یحیی سنوار: رهبر ۶۲ ساله شاخه نظامی حماس در غزه که در پی کشته شدن تعداد زیادی از رهبران این گروه افراطی،‌ در ماه‌های اخیر عملاً عهده‌دار رهبری حماس شده بود. او که به‌عنوان مغز متفکر و طراح حمله غافلگیرکننده هفتم اکتبر ۲۰۲۳ شناخته می‌شد، از آن‌زمان در تونل‌های غزه مخفی بود و از آنجا درگیری‌ها با اسرائیل را رهبری می‌کرد. سنوار که بخش زیادی از عمرش را در زندان‌های اسرائیل گذرانده بود، سرانجام هفدهم اکتبر ۲۰۲۴ مطابق با ۲۶ مهرماه ۱۴۰۳،‌ کمتر از دو هفته پس از سالگرد حمله به جنوب اسرائیل، در اثر شلیک نیروهای ارتش اسرائیل به ساختمانی در رفح کشته شد.

حسن نصرالله: دبیر کل ۶۴ ساله و پرنفوذ حزب‌الله لبنان که ۳۲ سال در این جایگاه حضور داشت. او در فاصله سال‌های ۱۹۸۵ تا ۲۰۰۰ عملیات نظامی متعددی را علیه نیروهای اسرائیلی در لبنان سازماندهی کرد که در نهایت به عقب‌نشینی کامل اسرائیل از لبنان منجر شد؛ تحولی که به نفوذ او در ساختار حزب‌الله و کل لبنان کمک شایانی کرد. او که طی سال‌های اخیر تحت تدابیر امنیتی در اماکنی نامعلوم زندگی می‌کرد، ۲۷ سپتامبر ۲۰۲۴ مطابق با ششم مهرماه ۱۴۰۳ در جریان بمباران سنگین و بی‌سابقه منطقه ضاحیه در حومه بیروت کشته شد.

هاشم صفی‌الدین: از این روحانی ۶۰ ساله و چهره ارشد رهبری حزب‌الله لبنان، به عنوان جانشین احتمالی حسن نصر‌الله نام برده می‌شد. او که پسرخاله حسن نصر‌الله هم بود، شب سوم اکتبر ۲۰۲۴ مطابق با ۱۲ مهر ۱۴۰۳ یعنی تنها شش روز بعد از کشته‌شدن دبیرکل حزب‌الله هدف یک حمله هوایی دیگر اسرائیل قرار گرفت و از آن زمان، از سرنوشتش اطلاعی در دست نیست. گرچه جسد او تاکنون کشف و شناسایی نشده است،‌ اما جمع‌بندی تحلیل‌گران از کشته‌شدن او حکایت دارد.

ابراهیم قبیسی:‌ از فرماندهان حزب‌الله و یکی از چهره‌های اصلی یگان موشکی این گروه در روز ۲۴ سپتامبر ۲۰۲۴ مطابق با سوم مهرماه ۱۴۰۳ در یک حمله هوایی به ضاحیه بیروت کشته شد.

ابراهیم عقیل:‌ فرمانده عملیات‌ حزب‌الله و از رهبران ارشد شاخه نظامی این گروه،‌ که در حمله هوایی اسرائیل به ضاحیه بیروت در روز ۲۰ سپتامبر ۲۰۲۴ مطابق با ۳۰ شهریورماه ۱۴۰۳ کشته شد. ایالات متحده آمریکا ابراهیم عقیل، معروف به «تحسین»، را به دست داشتن در انفجاری مرگبار در سفارت آمریکا در بیروت و یک پایگاه تفنگداران آمریکایی در سال ۱۹۸۳ متهم می‌کرد؛ حملاتی که به ترتیب به کشته شدن ۶۳ و ۲۴۱ تن منجر شد.

احمد وهبی:‌ فرمانده نیروهای ویژه حزب‌الله لبنان موسوم به «رضوان»، که در کنار چند فرمانده ارشد دیگر این گروه، از جمله ابراهیم عقیل، در حمله هوایی ۲۰ سپتامبر ۲۰۲۴ به ضاحیه بیروت کشته شد.

انفجار پیجرها: در روزهای ۱۸ و ۱۹ سپتامبر ۲۰۲۴ مطابق با ۲۸ و ۲۹ شهریورماه ۱۴۰۳، انفجار همزمان حدود ۵۰۰۰ پیجر و بی‌سیم اعضای حزب‌الله لبنان منجر به کشته‌شدن دست‌کم ۳۲ تن و جراحت جدی بیش از ۲۸۰۰ تن شد. مشخص نیست که از چهره‌های سرشناس این گروه، کسی در میان قربانیان بوده یا خیر؛ اما تأثیر روانی این حادثه امنیتی بر بدنه حزب‌الله و حامیانش در تهران، کاملاً مشهود بود.

اسماعیل هنیه: رهبر ۶۲ ساله شاخه سیاسی حماس که طی سال‌های اخیر در دوحه قطر مستقر بود و با رهبران جمهوری اسلامی، روابط بسیار نزدیکی داشت. هنیه که برای شرکت در مراسم تحلیف مسعود پزشکیان رئیس‌جمهور اسلامی ایران به تهران سفر کرده بود،‌ ۳۱ ژوئیه ۲۰۲۴ مطابق با دهم مردادماه ۱۴۰۳ در اقامتگاهش در شمال تهران کشته شد. با توجه به وقوع حادثه در خاک ایران، اسرائیل هرگز به شکل رسمی مسئولیت کشتن هنیه را بر عهده نگرفت.

فواد شکر:‌ این فرمانده ارشد حزب‌الله لبنان،‌ که از سوی اسرائیل به‌عنوان دست راست حسن نصر‌الله شناخته می‌شد، ۳۰ ژوئیه ۲۰۲۴ مطابق با نهم مردادماه ۱۴۰۳ در یک حمله هوایی به ضاحیه بیروت کشته شد. فواد شکر از زمان تأسیس حزب‌الله لبنان بیش از چهل سال پیش، از فرماندهان شناخته‌شده این گروه محسوب می‌شد. ایالات متحده او را به نقش داشتن در حمله سال ۱۹۸۳ به پایگاه تفنگداران دریایی،‌ که منجر به کشته‌شدن ۲۴۱ تن شد، متهم می‌کرد و از سال ۲۰۱۵ تحت تحریم بود.

محمد ضیف: این فرمانده ۵۹ ساله گردان‌های عزالدین قسام حماس، دست‌کم هفت بار از اقدامات اسرائیل برای ترور جان سالم به در برده بود. او که گفته می‌شود در کنار یحیی سنوار، از طراحان اصلی حمله هفتم اکتبر بود، ۲۳ تیرماه ۱۴۰۳ مطابق با ۱۳ ژوئیه ۲۰۲۴،‌ در یک حمله هوایی جنگنده‌های اسرائیلی به خان‌یونس کشته شد.

محمد ناصر: از فرماندهان ارشد حزب‌الله و مسئول عملیات این گروه در مناطق مرزی با اسرائیل بود. اسرائیل او را فرمانده واحدی می‌دانست که از جنوب غربی لبنان، خاک اسرائیل را زیر آتش گرفته بوده است. محمد ناصر روز سوم ژوئیه ۲۰۲۴ مطابق با ۱۳ تیرماه ۱۴۰۳ در یک حمله هوایی کشته شد.

طالب عبدالله:‌ از فرماندهان ارشد و عملیاتی حزب‌الله لبنان. گفته می‌شود او هم‌رده محمد ناصر و فرمانده جناح مرکزی نیروهای مرزی این گروه بوده است. او در روز ۱۲ ژوئن ۱۴۰۳ مطابق با ۲۳ خرداد ۱۴۰۳ در حمله‌ اسرائیل کشته شد.

مروان عیسی:‌ ۵۹ ساله و معاون فرمانده گردان‌های عزالدین قسام، شاخه نظامی حماس و از طراحان حمله هفتم اکتبر به جنوب اسرائیل. او روز دهم مارس ۲۰۲۴ مطابق با ۲۰ اسفند ۱۴۰۲ در جریان یک حمله هوایی به تونل‌های زیر اردوگاه آوارگان نصِیرات در مرکز نوار غزه کشته شد.

صالح العاروری: ۵۸ ساله و معاون رهبر حماس و یکی از بنیانگذاران گردان‌های عزالدین قسام، شاخه نظامی این گروه. او دوازدهم دی‌ماه ۱۴۰۲ مطابق با دوم ژانویه ۲۰۲۴ در حمله پهپادهای اسرائیلی به ضاحیه در حومه بیروت کشته شد.

ابراهیم بیاری: فرمانده جناح مرکزی جبالیا گردان‌های عزالدین قسام حماس، که بر عملیات این نیروها در شمال نوار غزه نظارت می‌کرد. او روز ۳۱ اکتبر ۲۰۲۳ مطابق با ۹ آبان‌ماه ۱۴۰۲، کمتر از چهار هفته پس از آغاز جنگ، در جریان یک حمله سنگین ارتش اسرائیل به منطقه‌ای مسکونی، که دست‌کم ۱۲۶ قربانی گرفت، کشته شد.

فرماندهان نظامی ایرانی
در این بیش از یک سالی که از آغاز جنگ غزه می‌گذرد، تعداد قابل توجهی از فرماندهان ارشد سپاه پاسداران و نیروی قدس این نهاد نظامی نیز در منطقه کشته شده‌اند؛ از جمله عباس نیلفروشان از سران نیروی قدس، که در کنار حسن نصر‌الله کشته شد؛ رضی موسوی، از فرماندهان ارشد سپاه پاسداران و مسئول هماهنگی نظامی ایران و سوریه که ۲۵ دسامبر ۲۰۲۳ مطابق با چهارم دی‌ماه ۱۴۰۲ در اقامتگاهش در منطقه سیده زینب در حومه دمشق کشته شد؛ و محمدرضا زاهدی، فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران در سوریه و لبنان که روز اول آوریل ۲۰۲۴ مطابق با ۱۳ فروردین‌ماه ۱۴۰۳ در جریان حمله هوایی اسرائیل به کنسولگری جمهوری اسلامی در دمشق کشته شد؛‌ حادثه‌‌ای که دوازده روز بعد، سیزدهم آوریل مطابق با ۲۵ فروردین‌ماه، به نخستین حمله گسترده موشکی و پهپادی ایران به اسرائیل منجر شد.

همچنین در جریان انفجار پیجرهای حزب‌الله، مجتبی امانی سفیر جمهوری اسلامی هم مجروح شد. ایران هنوز میزان دقیق جراحت او را اعلام نکرده اما برخی گزارش‌ها از آسیب جدی چشم این مقام دولتی حکایت دارند.

رادیو فردا



نظر شما درباره این مقاله:








جزایر سه‌گانۀ ایرانی و بحران فزاینده
سه شنبه ۱ آبان ۱۴۰۳ - Tuesday 22 October 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Fri, 18.10.2024, 9:17

جزایر سه‌گانۀ ایرانی و بحران فزاینده




نظر شما درباره این مقاله:








زنانه شدن فقر؛ ظلم بازار کار به زنان
سه شنبه ۱ آبان ۱۴۰۳ - Tuesday 22 October 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Fri, 18.10.2024, 8:47

زنانه شدن فقر؛ ظلم بازار کار به زنان


پیدا و پنهان چرخه معیوب اشتغال در ایران

اقتصادنیوز: زنانه شدن فقر به وضعیت افزایش روزافزون فقر میان زنان در کشورهای مختلف اطلاق می‌شود که به افزایش نابرابری میان سطح زندگی زن و مرد به دلیل شکاف جنسیتی می‌انجامد.

چند مشاهده نگران‌کننده درباره بازار کار زنان وجود دارد. مشاهده نگران‌کننده اول، زنانه شدن فقر در کشور است. به‌خصوص زنان سرپرست خانوار که براساس آمارها فقیرترین فقرا در کشور محسوب می‌شوند. در هر پدیده‌ای مثل مهاجرت، مسکن، اشتغال و جرائم و... وضعیت زنان نگران‌کننده‌تر است. مشاهده دوم این است که زنان کارگر نخستین قربانیان بازار کار در شرایط رکود اقتصادی هستند. به این معنی که وقتی اقتصاد گرفتار رکود می‌شود، زنان زودتر از مردان در مسیر خروج از بازار کار قرار می‌گیرند. مشاهده سوم این است که بازار کار در مشاغل سخت هم زنانه شده است. به‌طور مثال این روزها سهم زنان در بازار کار کشاورزی افزایش یافته، در حالی که کشاورزی اصولاً کاری مردانه است. اما گزارش‌ها چه می‌گویند؟

گزارش سازمان‌های دیده‌بان فقر و بانک جهانی تایید می‌کند که حدود ۶۰ درصد مردم ایران زیر خط فقر زندگی می‌کنند و ۵۰ درصد از آنها در فقر مطلق به سر می‌برند. برای زنانی که در فقر مطلق هستند، بقا تنها اولویت است. در چنین شرایطی آمارهای رسمی گویای این است که در خانوارهای ایرانی، مصرف گوشت قرمز ۶۵ درصد و برنج ۳۴ درصد کاهش یافته و مشخص است که فقر چه چهره زشتی از خود نشان داده است.

به گزارش تجارت فردا، در نبود سازوکارها و نهادهای اجتماعی که برای دسترسی عموم به خدمات اجتماعی تلاش کنند فقر تنها ابعاد اقتصادی ندارد. فقر زنانه ویژه در ایران به عدم دسترسی به خدمات سلامت و تحصیل و همین‌طور احساس شرم و افسردگی‌های طولانی‌مدت و معادل‌انگاری آن در پیوند با بزه و تخلف گره می‌خورد. در این گزارش با مشورت و راهنمایی فاطمه عزیزخانی به این پرسش پاسخ می‌دهیم که چرا معادلات بازار کار به سود زنان تمام نمی‌شود.

چرا زنان باید کار کنند؟

زنانه شدن فقر به وضعیت افزایش روزافزون فقر میان زنان در کشورهای مختلف اطلاق می‌شود که به افزایش نابرابری میان سطح زندگی زن و مرد به دلیل شکاف جنسیتی می‌انجامد. این اصطلاح را نخستین‌بار دایانا پیرس در سال ۱۹۷۶ مطرح کرد. در آن دوران در حالی ‌که از یک‌سو نرخ فقر برای همه خانواده‌های آمریکایی با شتابی زیاد کاهش یافت، شمار خانوارهای فقیر زن‌سرپرست نیز افزایش چشمگیری پیدا کرد، به گونه‌ای که یک‌سوم زنان سرپرست خانوار در فقر به سر می‌بردند. زنانه ‌شدن فقر در کشور ما به چند عامل بستگی دارد:

۱- نخستین عامل زنانه شدن فقر، مرتبط با سرمایه نیروی انسانی در کشور است. نیروهایی که در جامعه مشغول به کار هستند (اعم از زن یا مرد) باید دارایی داشته باشند که متناسب با آن کسب درآمد کنند. این موضوع در همه آنها یکسان نیست. عزیزخانی که در کمیته دستمزد شورای عالی کار حضور دارد، معتقد است که در ایران سهم نیروی کار از کیک اقتصاد بسیار پایین است، بنابراین زمانی که سهم درآمد سرانه به‌طور مداوم کاهش پیدا می‌کند، تبعیض‌ها در زنان بیشتر از مردان احساس می‌شود که اصطلاحاً به آن تبعیض جنسیتی بین زن و مرد گفته می‌شود. این موضوعی است که بیش از هر چیزی باید شفاف شود، چنان‌‌که خانم عزیزخانی از یک واقعیت هولناک پرده برمی‌دارد؛ اینکه در هر جلسه‌ای که بحث اشتغال زنان مطرح می‌شود و با هر مسئولی که درباره آن صحبت می‌شود، متفق‌القول بر این باورند که چرا زنان باید کار کنند؟ متاسفانه هنوز در نظام حکمرانی ما جا نیفتاده که زنان نیز به عنوان یک عامل تولید می‌توانند دوشادوش مردان کار کرده و مشارکت داشته باشند.

۲- عامل دوم مربوط به نوع مشاغلی است که زنان یا مردان دارند. سهم رده مشاغل مدیریتی در زنان بسیار پایین و حدود ۱۷ درصد است. درحالی‌که این سهم در دنیا ۲۵ درصد است. بنابراین در مشاغل مهم، زنان نقش بسیار کمی در تصمیم‌گیری دارند که البته این مسئله به نوع نگاه نظام حکمرانی ما برمی‌گردد.

۳- عامل سوم کیفیت و کمیت آموزش است. نیروی کار نیاز به آموزش مداوم و مستمر دارد تا به سطح مشخصی از شغل برسد که اصطلاحاً به آن شغل‌های یقه‌سفید می‌گویند. درحالی‌که می‌بینیم این نوع سرمایه‌گذاری‌ها برای زنان در ایران، هم در مشاغل دولتی و هم خصوصی بسیار کم است. مسئله‌ای که از نظر فاطمه عزیزخانی نباید فراموش کنیم، برابری نرخ مشارکت زنان مجرد ایرانی است که با نرخ مشارکت مردان در کشور برابری می‌کند اما به‌محض اینکه زن متاهل می‌شود نرخ مشارکت به یک‌پنجم مردها تغییر می‌کند. درست برعکس مردان؛ نرخ مشارکت مردها پس از تاهل بیشتر از مردان مجرد است. مانع اصلی در این میان این است که در کشور ما به نقش فرزندآوری، تربیت و ابزارهای مکملی که می‌تواند به زنان کمک کند فکر نکرده‌ایم. به اینکه اتفاقاً یکی از ابزارهای مهم زن متاهل، همسر اوست تا مسئولیت‌ها به‌طور مساوی بین این دو نفر تقسیم شود. ولی به دلیل تبعیض، زن هم در عرصه آموزش در کار عقب می‌افتد و هم مسائل دیگر. مثلاً تبعیض درآمدی که بین زن و مرد وجود دارد ممکن است در دو رده شغلی مدیر و کارشناس باشد که این تبعیض یکسانی است. اما ما حتی در یک رده شغلی هم بین زن و مرد تبعیض داریم. در صورتی که در بسیاری از کشورهای دنیا این موضوع بین زن و مرد تقسیم شده است؛ یعنی اگر می‌خواهید کودکی را نگهداری کنید به‌طور تساوی، ساعتی را زن مرخصی می‌گیرد و ساعتی را مرد. این‌طور نیست که تمام بار خانه‌داری، فرزندآوری و... بر دوش زن باشد و مرد به شغل خودش برسد. بنابراین طبیعتاً مرد در مسیری از زن جلو می‌زند.

۴- چهارمین عامل برگشت به کار است. در تمام دنیا این‌طور تعیین شده است که زنان پس از فرزندآوری، آموزش‌های به‌روز را دیده و دوباره به بازار کار برمی‌گردند. در حالی‌ که زنان ما بعد از فرزندآوری و بزرگ کردن فرزندان به فردی کاملاً دورافتاده از جامعه تبدیل می‌شوند که امکان ورود به بازار کار را ندارند. تمام این عوامل دست‌به‌دست هم می‌دهد تا یک زن را از آن موقعیت شغلی که می‌تواند متناسب با تحصیلات و خواسته‌اش به دست بیاورد، دور نگه دارد. این موضوع در زنان سرپرست خانوار به مراتب بیشتر است، به دلیل اینکه مشکلات معیشتی نیز به آنها تحمیل می‌شود. بنابراین سهم عمده شاغلان بنگاه‌های زیر ۱۰ نفر زنان و قشر آسیب‌پذیر جامعه هستند. یعنی فرد به دلیل مشکلات معیشتی مجبور شده که در این کارگاه کار کند. کار کردن برای زنان بی‌سرپرست چالش‌های متعددی دارد از جمله شرایط نامناسب در محیط کار که گاهی مجبور به کنار گذاشتن شغل می‌شوند و عمدتاً چاره‌ای جز جذب در مشاغل با دستمزد پایین ندارند. اصولاً سهم بسیاری از زنان سرپرست خانوار از بازار کار، اشتغال در کارهای سطح پایین خدماتی و مشاغل خانگی است که درآمدی پایین و شرایطی نامطلوب برای کار دارند.

عزیزخانی البته در کنار عواملی که یاد می‌کند، بر این نظر است که کلاً بازار کار زنان رها شده و از طرفی هم وقتی فرد محتاج است که وارد بازار کار شود نظارتی وجود ندارد. او می‌گوید: «در بازدیدهایی که از شهرک‌های صنعتی داشته‌ایم، مواردی است که حتی یک صندلی زیرپای زنان کارگر نبود بلکه یک چهارپایه پلاستیکی گذاشتند و آنها آنجا مشغول به کار هستند اما زن به خاطر معیشت مجبور است که آنجا مشغول به کار باشد. گاهی این‌طور احساس می‌شود که انتخاب نوع کسب‌وکار نیز بستگی به جنسیت افراد دارد. برخی از انواع مشاغل شاید در قدیم مناسب انتخاب شغل و فعالیت برای زنان نبود و صرفاً به وسیله مردان انجام می‌شد و برعکس کارهایی از جمله نظافت فضاهای خصوصی از جمله استخرهای منازل، باغبانی و... از انواع کارهایی است که اجرای آن توسط زنان غیرمعمول به نظر می‌رسد، اما نوعی از کارها مشابه نگهداری کودکان یا کارهای دستی که نیاز به سلیقه زنانه دارد، از عهده زنان برمی‌آید.

اما نکته دیگری هم وجود دارد که باید به آن اشاره کرد. اینکه زنان کارگر نخستین قربانیان بازار کار هستند زیرا در مشاغل کم‌کیفیت حضور زنان بیشتر است. یعنی سهم زنان در مشاغل و حقوق ثابت به مراتب کمتر از مردان است. بنابراین در هر شوکی که به وجود می‌آید، چه شوک اقتصادی و چه کرونا، چون مشاغل آسیب‌پذیر زودتر با بحران مواجه می‌شوند و از بازار بیرون می‌روند، نیروی کار این نوع بنگاه‌ها هم زودتر از بازار خارج می‌شود. طوری که در زمان کرونا هم سهم عمده شاغلانی که کارشان را از دست دادند، زنان بودند.

در نتیجه باید مرزبندی مشخصی تعیین شود که دولت‌ها دیدگاهشان از اشتغال زنان چیست. آیا همچنان هم چنین نگرشی دارند که با دیدگاهی حمایتی، در نهایت مثلاً چند نفر از زنان سرپرست خانوار را جمع کنیم و یک چرخ‌خیاطی و آموزشی دستشان بدهیم تا برای این افراد کار منبع درآمد معیشتی باشد؟

اقتصاددانان می‌گویند یکی از مشکلات این است که در کشور رویکرد توسعه‌ای وجود ندارد و سیاست‌گذاران زن را به عنوان نیروی کاری که دوشادوش مرد باید کار کند و از رشد اقتصاد هم سهم داشته باشد در نظر نمی‌گیرند و چون در نظر نمی‌گیرند در قوانین کشور نیز مسائل زنان در اولویت قرار نمی‌گیرد. به‌طور مثال زنان سرپرست خانوار مشکلات متعددی دارند و نیازمند توجه بیشتری هستند. خانم عزیزخانی می‌گوید: این مسئله به معنای آن نیست که زنان سرپرست خانوار، مطلقاً از این شرایط تاثیر می‌گیرند و نمی‌توانند بر مشکلات خود فائق آیند و نباید این‌گونه زنان را قربانی و منفعل در برابر شرایط دانست، بلکه باید با بررسی تجربه‌های شخصی این زنان، راه‌های مبارزه با شرایط حاکم بر زندگی آنان را از نزدیک شناخت.

به گواه آمارها، در شرایط کنونی، نرخ مشارکت زنان پنج برابر مردهاست اما به رشدی که تعیین شده نزدیک نشده‌ایم، زن به عنوان نیروی کار و یک انسان می‌تواند دوشادوش مرد کمک و رشد اقتصاد ایجاد کند. اما این مهم از نظر متخصصان بازار کار الزاماتی دارد. از جمله؛ یکی بحث قانون کار و اصلاحاتی است که باید در بحث هزینه زایمان و فرزندآوری ایجاد شود. بحث آموزش‌ها و مهارت‌آموزی حین کار، (نه مهارت‌آموزی که نتواند او را وارد بازار کار کند) و پست‌های مدیریتی تصمیم‌گیری که سهم زنان ما نیست. چند دولت آمدند و رفتند اما در نهایت ۱۰ یا هشت درصد زنان توانستند به سهم مدیریتی برسند. بنابراین همه این عوامل دست‌به‌دست هم می‌دهد تا دلیل پایین قرار دادن مشارکت زنان را احساس و بررسی کنیم و برای آن دلایل، سیاست‌گذاری یا اصلاح قوانین انجام دهیم. نقطه گروه باید طبقه‌بندی شود زیرا امروزه نمی‌دانیم وقتی از زن تعریف می‌کنند دقیقاً از چه سخن می‌گویند.

رویکرد غلط قدرت به زنان

نگاه بدنه قدرت و کشور به زنان، رویکردی صحیح نیست. البته نمی‌توان گفت که مردان قصد دارند به‌طور سیستماتیک زن‌ها را از کار حذف کنند اما گویا به این دلیل که قدرت در دست مردهاست، به نوعی اقتدار نیز دست آنهاست. هرچقدر هم فرهنگ و سنت مردسالار ما دست‌و‌پای این سیاست‌ها را ببندد ولی با نگاهی به پیشرفت دنیا در این زمینه باید متوجه این شویم که نادیده گرفتن نیمی از جامعه تبعات خوبی نخواهد داشت.

زیرا اگر این روند ادامه پیدا کند قطعاً آسیب‌زاست، چرا که هم مهاجرت نیروی کار اتفاق می‌افتد که هر روز شاهد آن هستیم، هم بحث اعتراض‌ها اوج می‌گیرد زیرا زنان مشغول باشند و بیکار نباشند اصلاً فکر اعتراض سیاسی و امنیتی نمی‌افتند و کار خودشان را انجام می‌دهند. از این‌رو اگر دقت و ذکاوت لازم در تصمیم‌گیری‌ها اتفاق نیفتد، بسیاری از مسائل تحت‌الشعاع قرار می‌گیرد. ولی در بدنه اجرایی کشور، مخصوصاً دولت جدیدی که آمده با انتصاب‌ها و انتخاب‌هایی که می‌بینیم، عزم و اراده‌ای در این موضوع مشاهده نمی‌شود. فارغ از اینکه انسان‌ها در معیشت دچار مشکل می‌شوند نکته مهم دیگری که نباید فراموش کنیم این است که اگر زن شاغلی درگیر معیشت و فقر باشد بعدها در تربیت فرزندانش هم اثر بدی می‌گذارد. یعنی وقتی می‌گوییم رویکرد صرفاً حمایتی نباشد و توسعه‌ای باشد، به این دلیل است که اگر مسیری را در نظر بگیریم زن در جامعه موثر واقع شود، پس باید شرایطی نیز برای او فراهم کنیم که از پیله فقرش بیرون بیاید و در روند رو به توسعه قرار بگیرد تا فردا فرزندانش هم روند رو‌به رشد و توسعه‌ای داشته باشند.

گلدن که امسال نوبل گرفته است و زنان کار کرده، در مقالاتش تاریخچه آمریکا را بررسی و کرده یکی از مصادیقی که عنوان می‌کند این است که دختران به مادران نگاه می‌کنند. یعنی دخترانی که در آمریکا در آن زمان زندگی می‌کردند و نمی‌خواستند وارد بازار کار شوند، کودکانی بودند که مادرشان در منزل نشسته بود. مادری که هم از نظر دارایی و هم از نظر سطح آموزش و آگاهی قوی و قدرتمند است طبیعتاً دختران قدرتمندی را تربیت می‌کند. مسئله‌ای که حل آن به‌طرز معجزه‌آسایی چالش‌های امنیتی، اعتراضی و اجتماعی جامعه را پایین می‌آورد. چنین رویکردی در جامعه ایران وجود ندارد. شغل در ایران برای زنان به مثابه دادن آب‌نباتی به آنهاست که تا مدتی سرگرم باشند و پس از آن نیز به خانه‌داری بپردازند. یک چرخ خیاطی به دست زنان می‌دهند که مشغول باشند. در نهایت هم نگاه این است که زنان در منزل بنشینند و چند وام مشاغل خانگی به آنها داده شود و درگیر همان باشند. متاسفانه هیچ دولتی به فکر مسیر و روند توسعه زنان نبوده است تا همان زن، فردا بتواند برای نسل بعدی‌ نیز مسیر توسعه و رشد را هموار کند. ما در سطح جامعه چنین چیزی نداریم و در فکر آن هم نیستیم.

به گفته فاطمه عزیزخانی، اینکه وقتی اعتمادبه‌نفس زنان را به پایین‌ترین سطح می‌رسانند ممکن است عقب بنشینند و به نوعی از بازار کار کنار بکشند و جامعه با کمبود نیروی کار مواجه شود، کوچک‌ترین اهمیتی برای صاحبان قدرت ندارد. چرا که اغلب آنها بر این باورند که اگر زنان کار نکنند، اتباع خارجی می‌توانند جای آنها را بگیرند. این سخنان از سوی یک عضو کمیته دستمزد شورای عالی کار تکان‌دهنده است. در جامعه‌ای که روزبه‌روز فقیرتر می‌شود، هستند زنانی که فقر را به صورتی خشن‌تر تجربه می‌کنند. مردان فقیر دست‌کم تحقیر نمی‌شوند و تبعیض کمتری می‌بینند اما زنان و به‌خصوص زنان سرپرست خانوار، در معرض آسیب‌های بیشتری هستند. زنانی که فرزند دارند، به‌طور ویژه باید مورد توجه قرار گیرند.



نظر شما درباره این مقاله:








چه دلایلی “فقر زنانه” در ایران را توضیح می‌دهد؟
سه شنبه ۱ آبان ۱۴۰۳ - Tuesday 22 October 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Fri, 18.10.2024, 8:04

چه دلایلی “فقر زنانه” در ایران را توضیح می‌دهد؟


احمد علوی

“فقر زنانه” در ایران پدیده تازه‌ای نیست؛ و با توجه به کاستی‌های ساختار اقتصادی ایران، چشم‌اندازی برای برطرف شدن آن وجود ندارد. گزارش‌ها و آمارهای گوناگون در خصوص برای مثال مشارکت زنان در بازار کار، نرخ بیکاری، توزیع درآمد و دارایی، دسترسی به منابع بانکی، نابرابری دستمزد بین زنان و مردان، سهم زنان در مشاغل مدیریتی و تصمیم‌گیری، همگی نشان از تبعیض و همزمان تایید وجود “فقر زنانه” در کشور است.

اصطلاح “فقر زنانه” (Feminization of Poverty) را دایانا پیرس (Diana Pearce) در دهه ۱۹۷۰ میلادی صورت بندی نمود؛ و به کارگیری آن به تدریج در عرصه پژوهشهای فقر و جنسیت رواج پیداکرد. از منظر دایانا پیرس، دلایل گوناگونی “فقر زنانه” را توضیح می‌دهد. نابرابری در بازار کار، نابرابری دستمزدها، تقسیم ناعادلانه مسئولیت خانوادگی، سیاست‌های ناکارآمد اجتماعی، نابرابری‌های جنسیتی و نظام‌های حقوقی و اجتماعی تبعیض‌آمیز، عمده‌ترین این دلایل هستند.

همچنین از منظر آمارتیا سن(Amartya Sen)، “فقر زنانه”  به معنای نداشتن دسترسی زنان به فرصت‌های اقتصادی، اجتماعی، و فرهنگی برابر با مردان است  که آن‌ها را قادر به مشارکت فعال در جامعه و زندگی با کیفیت نمی‌کند. این عدم دسترسی شامل محدودیت‌هایی مانند نبود آموزش، فرصت‌های شغلی نابرابر، نابرابری در دستمزد، و نداشتن حق تصمیم‌گیری اقتصادی و سیاسی است.

به باور آمارتیا سن، “فقر زنانه” زمانی رخ می‌دهد که زنان نتوانند توانمندی بالقوه و قابلیت‌های اساسی خود را به‌طور کامل شکوفا نموده؛ و از آن‌ها به شکل بهینه بهره‌برداری کنند. شرط اساسی تحقق قابلیت‌ها متغیرهای گوناگونی از جمله آموزش، بهداشت، فرصت‌های اقتصادی و سیاسی، و امنیت شخصی و اجتماعی است. سن تأکید می‌کند که نابرابری جنسیتی یکی از عوامل کلیدی در تداوم فقر زنانه است. این نابرابری‌ها اغلب از طریق قوانین و ساختارهای اجتماعی که بر اساس تفاسیر محافظه‌کارانه از متون کهن نظیر متون فقهی یا سنت‌های مردسالار اجتماعی هستند، اعمال می‌شود.

به‌عنوان مثال: قوانین نابرابر ارث: محدودیت زنان در دسترسی به ارث موجب کاهش دسترسی آن‌ها به منابع مالی و اقتصادی می‌شود؛ که یک دلیل مهم در افزایش فقر زنانه است.  یادداشتی که پیش روی شماست، متوجه بررسی پاسخ به این پرسش است که بر پایه ترکیب نظریه‌های  دایانا پیرس (Diana Pearce) و آمارتیا سن(Amartya Sen)، کدامیک از دلایل “فقر زنانه” به ادبیات فقهی مرتبط است.

این یادداشت، تنها به بخشی از فتاوایی که زمینه‌ساز “فقر زنانه” است؛ می‌پردازد؛ و نه به همه آنها. همچنین به دلیل فشردگی این یادداشت، دلایل ساختاری، سیاسی و اجتماعی نظیر سلطه سنت و فرهنگ مردسالار بر عرصه بازار کار، و توزیع قدرت سیاسی نیز مورد بررسی قرار گرفته نشده؛ و به آینده محول می‌شود.

احکام فقهی زمینه‌ساز “فقر زنانه”
تمکین زنان از همسران (وجوب اطاعت از شوهر ماده ۱۱۰۸ و ۱۱۰۴ قانون مدنی ایران مطابق با ماده ۱۱۰۵ قانون مدنی، در روابط زوجین، ریاست خانواده از با شوهر است).
فتوای فقهی: زنان بر اساس فقه اسلامی، موظف به تمکین و اطاعت از همسر خود هستند؛ و این وظیفه می‌تواند مسئولیت‌های خانوادگی و مراقبت از کودکان را بر دوش زن گذاشته؛ و محدودیت‌های را برای او در بازار کار ایجاد کند.
نظر آمارتیا سن: این پژوهشگر تأکید می‌کند که نابرابری‌های نهادی و فرهنگی در توزیع قدرت و منابع اقتصادی و اجتماعی، به‌ویژه در محیط خانواده، زنان را به موقعیت‌های فرودست اقتصادی می‌کشاند. این مفهوم تمکین، زنان را از نظر اقتصادی وابسته به همسران خود نگه می‌دارد؛ و فرصت‌های برابر برای مشارکت اقتصادی را از آنها سلب می‌کند.
نتیجه: این احکام و فتاوی فقهی نقش‌های جنسیتی سنتی را تقویت می‌کنند و موجب کاهش مشارکت زنان درعرصه اقتصادی و افزایش فقر زنان می‌شوند. از آنجا که زنان بیشتر وقت و انرژی خود را صرف امور خانوادگی می‌کنند؛ دسترسی به بازار کار و کسب درآمد را از دست می‌دهند.

نابرابری در ارث (ماده ۹۰۷ و ۹۱۱ قانون مدنی ایران)
بنا به نظریه آمارتیا سن: نابرابری در دسترسی به منابع مالی که پایه سایر فرصت‌های اقتصادی است، یکی از دلایل اصلی فقر زنانه است.
ارتباط با فتاوای فقهی: در فقه اسلامی، که در قانون مدنی ایران بازتاب یافته است؛ زنان در مقایسه با مردان سهم کمتری از ارث دریافت می‌کنند. مثلاً بر اساس ماده ۹۰۷ و ۹۱۱ قانون مدنی، اگر فردی فرزندان پسر و دختر داشته باشد، سهم پسر دو برابر دختر است.
نتیجه: این نابرابری مالی در توزیع ارث سبب کاهش توانایی زنان در به‌دست آوردن منابع مالی و اقتصادی می‌شود؛ که به نوبه خود یکی از پایه‌های فقر زنانه به شمار می‌آید.

نابرابری در حق طلاق (ماده ۱۱۳۳ قانون مدنی ایران)
نظریه آمارتیا سن: محدودیت در انتخاب‌های زندگی و نداشتن حق سیطره بر شرایط زندگی، از جمله دلایل فقر زنانه است.
ارتباط با فتاوای فقهی: در فقه اسلامی و قانون مدنی ایران (ماده ۱۱۳۳)، مردان به‌طور یک‌طرفه حق طلاق دارند؛ در حالی که زنان برای درخواست طلاق نیازمند اثبات شرایط خاصی هستند.
نتیجه: این نابرابری حقوقی زنان را در موقعیت‌های اقتصادی و اجتماعی نابرابر قرار می‌دهد، که وابستگی مالی به همسر، و در صورت طلاق، دسترسی محدود به حمایت‌های مالی را تشدید می‌کند.

حق نفقه و وابستگی مالی زن به مرد (ماده ۱۱۰۶ و ۱۱۱۱ قانون مدنی ایران)
نظریه آمارتیا سن: وابستگی اقتصادی زنان به مردان، یکی از دلایل فقر زنان است.
ارتباط با فتاوای فقهی: بر اساس ماده ۱۱۰۶ قانون مدنی، نفقه زن بر عهده شوهر است؛ و زن می‌تواند در صورت عدم پرداخت نفقه، شکایت کند (ماده ۱۱۱۱). این موضوع سبب وابستگی اقتصادی زنان به همسرانشان می‌شود.
نتیجه: این وابستگی مالی زنان را در موقعیت‌های اقتصادی نابرابر قرار داده و در صورت بروز تنگناها در زندگی مشترک، توان مالی و استقلال زنان را کاهش می‌دهد.

نابرابری در دیه (ماده ۵۵۰ قانون مجازات اسلامی)
نظریه آمارتیا سن: نابرابری در قوانین جبران خسارت و حمایت‌های قانونی، یکی از عواملی است که می‌تواند به فقر زنان منجر شود.
ارتباط با فتاوای فقهی: بر پایه قوانین فقهی که در قانون مدنی ایران نیز منعکس شده است، دیه زنان نصف دیه مردان است. این بدان معناست که اگر زن در حادثه‌ای جان خود را از دست دهد، یا آسیب ببیند، خانواده یا خود زن نصف دیه کامل دریافت می‌کنند.
نتیجه: این نابرابری در جبران خسارت می‌تواند زنان را از حمایت‌های قانونی مناسب محروم کرده؛ و به کاهش توانایی مالی و افزایش آسیب‌پذیری آن‌ها منجر شود.

محدودیت در ارث برای همسران و مادران(مواد ۹۱۳، ۹۴۶،۹۰۶ و..  قانون مدنی)
نظریه آمارتیا سن: سن تأکید دارد که عدالت در توزیع منابع و درآمدها برای ارتقاء قابلیت‌های افراد حیاتی است.
ارتباط با فتاوای فقهی: در قانون ارث فقهی، سهم همسر و مادر از ارث نسبت به مردان کمتر است. مثلاً، در صورتی که فردی فوت کند و تنها وارث او همسرش باشد، همسر تنها یک‌هشتم اموال را به ارث می‌برد.
نتیجه: این نابرابری در تقسیم ارث، زنان را از دسترسی به منابع اقتصادی کافی محروم می‌کند و می‌تواند یکی از دلایل کلیدی در فقر زنانه باشد.

محدودیت در انتخاب پوشش و تأثیر آن بر فرصت‌های شغلی
نظریه آمارتیا سن: این پژوهشگر بر اهمیت آزادی انتخاب و تصمیم‌گیری فردی در زمینه‌های مختلف ، از جمله پوشش و شغل برای شکوفایی قابلیت‌ها تأکید دارد.
ارتباط با فتاوای فقهی: فتاوای فقهی در مورد پوشش زنان (مانند حجاب اجباری) تأثیر مستقیم بر توانایی زنان در ورود به بازار کار دارد. برخی فتاوا و قوانین موانعی را بر نوع شغل‌ها و عرصه‌های کاری زنان ایجاد می‌کنند.
نتیجه: این محدودیت‌ها می‌تواند به کاهش فرصت‌های شغلی برای زنان منجر شود و در نتیجه، درآمد زنان را محدود کند؛ و به فقر زنانه دامن بزند.

محدودیت در شغل‌های تخصصی و فنی
نظریه آمارتیا سن: آزادی انتخاب شغل و توانایی کسب مهارت‌های تخصصی، یکی از مؤلفه‌های اساسی توسعه قابلیت‌ها است.
ارتباط با فتاوای فقهی: برخی فتاوای فقهی به زنان اجازه کار در برخی شغل‌های تخصصی و فنی، مانند قضاوت یا برخی از عرصه‌های نظامی و امنیتی نمی‌دهند. این موضوع به محدودیت‌های حرفه‌ای برای زنان منجر می‌شود.
نتیجه: این نابرابری‌های حرفه‌ای منجر به کاهش فرصت‌های شغلی و درآمدی برای زنان می‌شود که در نهایت به تشدید فقر زنانه می‌انجامد.

جمع بندی:
بسیاری از فتاوی فقهی که به نقش‌های جنسیتی -سنتی و مسئولیت‌های خانوادگی زنان تأکید دارند، ، در ترکیب با سایر عوامل ساختاری اقتصای، اجتماعی و سیاسی ایران - که موضوع بررسی دیگری است -، به‌طور مستقیم توانایی زنان در ورود به بازار کار، کسب استقلال اقتصادی، و مشارکت برابر در عرصه سیاسی، اقتصادی و اجتماعی را محدود می‌کند. با تثبیت این نقش‌های سنتی، زنان از فرصت‌های برابر اقتصادی محروم می‌شوند؛ و در معرض “فقر زنانه”و وابستگی اقتصادی به مردان قرار می‌گیرند. بسیاری از فتاوی فقهی که نقش‌های جنسیتی سنتی را تأیید و تقویت می‌کنند؛ در ترکیب با سایر عوامل ساختاری اقتصای، اجتماعی و سیاسی ایران، زمینه ساز “فقر زنانه” هستند.



نظر شما درباره این مقاله:








تورکمن‌های دمکرات ایران
سه شنبه ۱ آبان ۱۴۰۳ - Tuesday 22 October 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Thu, 17.10.2024, 19:30

تورکمن‌های دمکرات ایران




نظر شما درباره این مقاله:








اسرائیل: یحیی سِنوار کشته شد
سه شنبه ۱ آبان ۱۴۰۳ - Tuesday 22 October 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Thu, 17.10.2024, 18:02

اسرائیل: یحیی سِنوار کشته شد


وزارت خارجه اسرائیل کشته شدن یحیی سنوار، رهبر حماس در غزه را تایید کرد.

وزارت خارجه اسرائیل گفته سنوار طی عملیات امروز ارتش اسرائیل در رفح در نوار غزه کشته شده است.

اسرائیل کاتز، وزیر خارجه اسرائیل، کشته شدن سنوار را «یک پیروزی مهم نظامی و دستاورد اخلاقی برای اسرائیل و کل جهان آزاد» خوانده است.

او گفته کشته شدن سنوار راه را برای آزادی گروگان‌ها و تغییراتی که منجر به واقعیاتی جدید در غزه شود، هموار خواهد کرد.

ساعاتی پیش رادیو ارتش اسرائیل کشته شدن یحیی السنوار، رهبر حماس در غزه را تایید و اعلام کرده بود که یگان چترباز، گردان ۴۵۰ و یگان ویژه کفیر در عملیات کشتن یحیی سنوار در رفح نقش داشتند.

روزنامه اسرائیلی «یدیعوت احارونوت» نیز خبر داده «محمود حمدان» و «هانی حمیدان» دو تن از فرماندهان ارشد حماس نیز به همراه یحیی سنوار در عملیات رفح کشته شدند.

ارتش اسرائیل با انتشار صحنه‌های ویدیویی و تصاویری از عملیاتی که در «تل السلطان» در شهر رفح در جنوب نوار غزه، یحیی السنوار، رهبر حماس را هدف گرفته است، منتشر کرد.

زسانه‌های اسرائیل می‌گویند سربازان ارتش خیلی اتفاقی و بدون برنامه‌ریزی قبلی در جنوب غزه (رفح) با یک گروه از جنگجویان حماس مواجه شده و پس از درگیری سه نیروی حماس کشته می‌شوند که پس از بررسی اجساد متوجه می‌شوند یکی از آنان بسیار شبیه به سنوار است.

ارتش اسرائيل امروز در جنوب غزه یک ساختمان مسکونی را هدف قرار داد که تصور می‌رفت افراد حماس در آنجا جمع شده‌اند. رسانه‌های اسرائیل می‌گویند ارتش این کشور جسد سه نفر را پیدا کرده که یکی از آنها بسیار شبیه یحیی سنوار است.

براساس این گزارش‌ها نمونه‌های دی‌ان‌ای این سه جسد برای تأیید به نهادهای اسرائیل ارسال شد. نهادهای اسرائیلی نمونه دی‌ان‌ای سنوار را از زمانی که ۲۳ سال در زندان این کشور بود، در دست دارند.


درباره یحیی سنوار

یحیی سنوار، رهبر حماس، یکی از برجسته‌ترین چهره‌های این گروه بود و نقشی کلیدی در حملات گسترده حماس به اسرائیل در ۷ اکتبر ۲۰۲۳ داشت.

وی که در اردوگاه پناهندگان خان‌یونس در غزه به دنیا آمد، از بنیان‌گذاران شاخه نظامی حماس به‌شمار می‌رفت و سال‌ها در زندان‌های اسرائیل به‌سر برد. سنوار پس از آزاد شدن در ۲۰۲۲، به رهبری سیاسی حماس در غزه رسید.

سنوار در ۱۹۶۲ در اردوگاه خان‌یونس متولد شد و به دلیل نقش مهمش در شناسایی و قتل افرادی که به همکاری با اسرائیل متهم شده بودند، به “قصاب خان‌یونس” معروف شد.

سنوار در دهه ۱۹۸۰ دستگیر و به چندین دوره زندان محکوم شد، اما در ۲۰۱۱ به عنوان بخشی از یک توافق تبادل اسرا آزاد شد. او یکی از ۱۰۲۷ زندانی فلسطینی و عرب اسرائیلی بود که در سال ۲۰۱۱ در مبادله با گیلاد شالیت، یک سرباز اسرائیلی که بیش از پنج سال در غزه در زندان بود، توسط اسرائیل آزاد شد.



نظر شما درباره این مقاله:








سنوار و پایانی تصادفی! / صابر گل‌عنبری
سه شنبه ۱ آبان ۱۴۰۳ - Tuesday 22 October 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Thu, 17.10.2024, 17:51

سنوار و پایانی تصادفی! / صابر گل‌عنبری


منابع اسرائیلی عصر امروز با انتشار تصاویری اعلام کردند که یحیی سنوار رهبر حماس در یک درگیری در رفح کشته شده و هنوز اسرائیل رسما آن را اعلام نکرده و حماس نیز هنوز موضعی نگرفته است. البته در این میان منابع اسرائیلی مختلفی خبر را تایید کردند.
از طرز اطلاع‌رسانی اسرائیل پیداست که کشته شدن احتمالی سنوار هدفمند و معطوف به تروری پس از یافتن مکان او نبوده است.

کانال ۱۳ اسرائیل در این باره می‌گوید که در محله تل‌السلطان رفح عملیات روتینی صورت گرفته و نیروهای اسرائیلی با سه نیروی قسام درگیر می‌شوند و بعد از کشته شدن سه نفر و دیدن اجساد، به یکی از آن‌ها به علت شباهتش با سنوار شک می‌کنند و تصویر آن سریعا رسانه‌ای می‌شود. این منبع اسرائیلی می‌افزاید که این درگیری هم مبنی بر وجود اطلاعاتی قبلی درباره حضور سنوار در آنجا نبوده است. از مجموع این شواهد و قراین پیداست که این حادثه تصادفی و اتفاقی بوده است.

اما کشته شدن احتمالی سنوار نشان می‌دهد که روایت قبلی برخی منابع اسرائیلی مبنی بر وجود گروگان‌های اسرائیلی در مکان او صحت نداشته و سنوار هم بر خلاف تصورات در تونل نبوده و خود در میدان نبرد زمینی در جنگ مشارکت داشت و نیروهای حماس را هدایت می‌کرد.

سنوار به احتمال زیاد، زمانی که در کنار فرماندهی کل شاخه نظامی حماس حمله هفتم اکتبر را طراحی کرد، می‌دانست که چنین سرنوشتی در انتظار اوست و هر اندازه هم طول بکشد، اسرائیل او را رها نخواهد کرد.

او بیست سال در زندان بود و با شناختی که از اسرائیل داشت، به احتمال زیاد می‌دانست این حمله با واکنش سخت و بی‌سابقه‌ای مواجه می‌شود. اما اشتباه محاسباتی سنوار در این نبود، بلکه در «امتی» اندیشیدن او و تصوری اشتباه نسبت به واقعیت‌های خارج از نوار غزه بود.

احتمالا سنوار فکر می‌کرد که پس از این حمله سنگین به اسرائیل و شکست ابهت آن، «امت عربی و اسلامی» در سایه «شعارهای رنگارنگ» سریعا در حمایت از غزه وارد عمل می‌شود و در «آزادی فلسطین» کمک خواهند کرد و همراه با دنیای مدرن اجازه نخواهند داد اسرائیل در قرن ۲۱ مرتکب چنین ویرانی گسترده و نسل‌کشی آنلاین شود و دو میلیون نفر را تحت شدیدترین جنایات، محاصره غذایی و دارویی و گرسنگی قرار دهد. سپس مساله فلسطین به صدر تحولات جهان باز می‌گردد و چاره‌ای جدی برای آن اندیشیده می‌شود.

فلسطین در جهان دوباره مطرح شد، اما بدون راه حلی و تصویر قبلی از اسرائیل در افکار عمومی جهان نیز فرو ریخت، اما نه با مداخله «امت» و دنیای مدرن، بلکه به قیمت خون حدود ۵۰ هزار نفر از جمله ۱۷ هزار کودک و ویرانی باریکه غزه.

هنوز برخی فلسطینی‌ها در این حادثه تردید دارند اما خیلی‌ها کشته شدن او در میدان نبرد و با لباس رزم را «قهرمانانه» توصیف می‌کنند. اسرائیلی‌ها نیز خوشحال هستند و اپوزیسیون اسرائیل معتقد است که پس از این اتفاق، نتانیاهو باید به سمت توافق با حماس برای آزادسازی گروگان‌ها حرکت کند. در این میان، برخی مخالفان نتانیاهو در شبکه‌ مجازی عبری نوشتند که کشته شدن سنوار به شکل تصادفی و در درگیری تصویری «قهرمانانه» از او ساخت و فرصت تروری هدفمند برای احساس یک «پیروزی بزرگ” را از بی‌بی سلب کرد.

برخی حساب‌های مجازی عبری نیز خواستار محاکمه افسران اسرائیلی شدند که در این درگیری شرکت داشته و تصویر سنوار را بدون اجازه سازمان سانسور نظامی منتشر کردند. به نظر این افراد این اقدام «ضد امنیتی» بوده و فرصت خلق «روایت و پیروزی تاریخی» با اعلام ترور را از اسرائیل سلب و تصویری دیگر از سنوار خلق کرد.

اما اکنون پرسش این است که پس از کشته شدن سنوار چه اتفاقی می‌افتد؟ بدون شک ضربه سنگینی به حماس است، اما بعید است که تغییری در مواضع آن ایجاد کند و به احتمال زیاد عزم نیروهای آن را برای جنگیدن بیشتر کند.

حالا باید دید که این حادثه چه تاثیری بر سیاست دولت اسرائیل خواهد گذاشت. آیا پس از این «دستاورد مهم» به سمت توافق حرکت خواهد کرد؟ یا جنگ را برای تحقق اهداف جنگ همچنان ادامه خواهد داد؟

پرسش دیگر این که آیا کشته شدن سنوار و احساس سرمستی و پیروزی نتانیاهو، می‌تواند او را از حمله به ایران منصرف کند یا برای ادامه کار خود بیشتر ترغیب خواهد شد؟

در هر حال، آنچه اسرائیل پس از این جنگ ویرانگر در نوار غزه به دست آورده است، مجموعه «پیروزی‌های تاکتیکی» است و تا زمانی که اهداف جنگ را چه با تغییر رفتار دشمن خود چه حذف آن و ایجاد جایگزینی و سیطره بر نوار غزه محقق نکند، نمی‌توان از «پیروزی راهبردی» سخن گفت.

در کنار آن، بر خلاف آنچه بن گوریون گفت که «پیران می‌میرند و جوانان فراموش می‌کنند»، هفتم اکتبر عکس آن را نشان داد و صرف نظر از سرنوشت حماس، از دل این فاجعه انسانی نیز بعید نیست که سنوارهای دیگری و چه بسا تندروتر در قبال اسرائیل ظهور کنند.

منبع: تلگرام نویسنده
@Sgolanbari



نظر شما درباره این مقاله:








محرومیت از تماس و ملاقات شکیلا منفرد
سه شنبه ۱ آبان ۱۴۰۳ - Tuesday 22 October 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Thu, 17.10.2024, 16:37

محرومیت از تماس و ملاقات شکیلا منفرد




نظر شما درباره این مقاله:








از نبات داغ دواء الملک تا بستن تنگه هرمز در کیهان
سه شنبه ۱ آبان ۱۴۰۳ - Tuesday 22 October 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Thu, 17.10.2024, 15:38

از نبات داغ دواء الملک تا بستن تنگه هرمز در کیهان




نظر شما درباره این مقاله:








اعلام جرم علیه روزنامه هم‌میهن به خاطر کاریکاتور
سه شنبه ۱ آبان ۱۴۰۳ - Tuesday 22 October 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Thu, 17.10.2024, 14:50

اعلام جرم علیه روزنامه هم‌میهن به خاطر کاریکاتور




نظر شما درباره این مقاله:








آیا جنگی تمام‌عیار میان ایران و اسرائیل ممکن است؟
سه شنبه ۱ آبان ۱۴۰۳ - Tuesday 22 October 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Thu, 17.10.2024, 13:55

آیا جنگی تمام‌عیار میان ایران و اسرائیل ممکن است؟


کنت ام. پولاک

فارن افرز
نویسنده: کنت ام. پولاک(Kenneth M. Pollack) 
۱۶ اکتبر ۲۰۲۴

ایران و اسرائیل با محدودیت‌هایی روبرو هستند که احتمال تشدید درگیری‌ها را کم‌رنگ می‌کند

بسیاری از تحلیل‌گران که به درگیری‌های خاورمیانه توجه دارند، هشدار داده‌اند که جنگ‌های فعلی ممکن است بیشتر شدت بگیرد. در حال حاضر، این نگرانی‌ها بیشتر حول محور جنگ بین ایران و اسرائیل متمرکز است.

البته، این جنگ هم‌اکنون در جریان است. ایران تاکنون دو حمله مستقیم به اسرائیل انجام داده است، در حالی که اسرائیل یک حمله در پاسخ به آن‌ها انجام داده و به احتمال زیاد در حال آماده‌سازی حمله دوم است. همچنین، حدود تعدادی از متحدان و نیروهای نیابتی ایران به اسرائیل حمله کرده‌اند، از جمله با انجام حملات تروریستی؛ اسرائیل نیز چندین نفر از رهبران کلیدی نیروهای نزدیک به ایران را ترور کرده و هر دو طرف حملات سایبری علیه یکدیگر انجام داده‌اند.

بنابراین، سوال اصلی این نیست که یک جنگ بین ایران و اسرائیل چگونه خواهد بود، بلکه این است که درگیری‌های گسترده‌تر بین آن‌ها ممکن است چه نتایجی به دنبال داشته باشد. پاسخ اساسی این است: بیشتر از چیزی که هم‌اکنون در جریان است، اما با شدت بیشتر. دلیل این امر آن است که هر دو طرف با موانع عینی و راهبردی مهمی مواجه هستند که یک جنگ تمام‌عیار بین آن‌ها را بعید می‌سازد.

ایران از لحاظ توانمندی‌های تهاجمی و دفاعی در اکثر زمینه‌ها از اسرائیل عقب‌تر است و بنابراین نمی‌تواند خسارات مخربی وارد کند. در همین حال، اسرائیل توانایی زیادی در انجام حملات هدفمند دارد، اما منابع متنوعی که برای یک جنگ گسترده با ایران نیاز است، در اختیار ندارد. فاصله فیزیکی زیاد میان دو کشور و فقدان توانایی برای انجام تهاجمات زمینی یا دریایی نیز موانع بیشتری بر سر راه جنگ بی‌قید و شرط ایجاد می‌کند. حتی اگر درگیری‌ها تشدید شوند، وقوع یک “جنگ آخرالزمانی” غیرمحتمل است.

مشکل فاصله جغرافیایی

مهم‌ترین عامل محدودکننده در جنگ بین ایران و اسرائیل فاصله جغرافیایی است. این دو کشور مرز مشترکی ندارند. نزدیک‌ترین فاصله بین آن‌ها ۷۵۰ مایل است و فاصله مرکز اسرائیل تا تهران تقریباً ۱۰۰۰ مایل است.

علاوه بر این، ترکیه، سوریه، عراق، اردن، عربستان سعودی و کویت بین آن‌ها قرار دارند. برخی از این کشورها بیشتر به اسرائیل گرایش دارند، برخی به ایران، و برخی با هر دو خصومت دارند. هر یک از طرفین ممکن است از برخی از این کشورها کمک دریافت کنند – مثلاً اجازه عبور نیروهای خود و ممانعت از عبور نیروهای دشمن – اما نمی‌توانند روی کمک بیشتری حساب کنند.

برای مثال، ملک عبدالله دوم، پادشاه اردن، یکی از متحدان کلیدی اما غیررسمی اسرائیل است، اما او بر جمعیتی حاکم است که بیشتر فلسطینی هستند و غالباً از اسرائیل متنفرند، که این موضوع میزان حمایتی که او می‌تواند از اسرائیل داشته باشد را محدود می‌کند. کشور او به اسرائیل در سرنگونی پهپادها و موشک‌های کروز ایرانی که در اولین حمله موشکی ایران به اسرائیل در ۱۳ آوریل از آسمان آن عبور کردند، کمک کرد. اما امان با احتیاط اعلام کرد که صرفاً از حریم هوایی خود دفاع می‌کند و این کار را در برابر هر مهاجم خارجی انجام خواهد داد.

به همین ترتیب، سوریه به شدت به ایران وابسته است. اما بشار اسد، رئیس‌جمهور سوریه، از پدرش آموخته که هرگز با اسرائیل نجنگد، درسی که اسدها پس از شکست‌های پی‌در‌پی در سال‌های ۱۹۶۷، ۱۹۷۳ و ۱۹۸۲ یاد گرفتند. در نتیجه، اگرچه ایران می‌تواند نیروهای خود را از طریق سوریه منتقل کند و در آنجا مستقر سازد، دمشق تاکنون مانع از حملات عمده‌ای شده که مستقیماً از خاک سوریه به اسرائیل انجام شود، زیرا بیم دارد که اسرائیل حملات خود را به آن کشور گسترش دهد.

این واقعیت‌ها هر نوع تهاجم زمینی را در هر دو جهت غیرممکن می‌سازد. برای حمله به ایران، نیروهای زمینی اسرائیل باید از عراق و اردن یا عراق و سوریه عبور کنند که از نظر لجستیکی چالش‌برانگیز و از نظر راهبردی احمقانه است. ایران ۸۰ برابر اسرائیل مساحت دارد و حتی اگر اسرائیل بتواند نیمی از تعداد محدود لشکرهای زمینی خود را به آنجا برساند، این نیروها در پهنه وسیع جغرافیایی ایران محو خواهند شد و توانایی چندانی برای دستیابی به اهداف معنادار نخواهند داشت. ضمن آنکه اسرائیل هرگز تمایلی به اعزام این تعداد از نیروهای نظامی خود به این مسافت دور نخواهد داشت.

نیروهای اسرائیلی توانسته‌اند با تیم‌های کوچکی از نیروهای ویژه خود، تأسیسات کلیدی دشمن را از طریق هوا نابود کنند، و ممکن است عملیات‌هایی از این دست علیه اهداف مهم ایرانی انجام دهند. اما ارتش اسرائیل نمی‌تواند با این روش خاک ایران را اشغال کند، چرا که راهی برای تأمین مجدد و تقویت نیروهای هوابرد نخواهد داشت.

ارتش اسرائیل البته دارای نیروی دریایی قدرتمندی نیز هست و ایران نیز خط ساحلی طولانی دارد. ممکن است ارتش اسرائیل با استفاده از حمل و نقل دریایی، حمله‌ای در اندازه یک گردان نظامی یا حتی تیپ به یک تأسیسات ساحلی مهم ایران انجام دهد. اما اسرائیل توانایی انجام حمله آبی‌خاکی گسترده و عملیات هوایی مبتنی بر ناو هواپیمابر را برای انجام تهاجم بزرگ از دریا ندارد. مگر اینکه اسرائیل بتواند اسکادران‌های جنگنده خود را در بحرین یا امارات متحده عربی مستقر کند که این امر بسیار بعید است، زیرا حفظ نیروهای زمینی در مقابل موشک‌ها و حملات هوایی ایران بسیار دشوار خواهد بود. حتی اگر این نیروها بتوانند به نوعی یک پایگاه ساحلی ایران را تصرف و حفظ کنند، نگهداری آن نیازمند عبور کشتی‌های اسرائیلی از تنگه باب‌المندب که زیر تهدید حوثی‌هاست و تنگه هرمز که با تهدید ایران روبروست، خواهد بود. در نتیجه، حمله با چنین نیروی کوچک فقظ می‌تواند یک یا چند تأسیسات با ارزش ایرانی در نزدیکی دریا را نابود کند و سپس باید از محدوده حملات هوایی و دریایی ایران خارج شود.

نیروی دریایی ایران اگر بخواهد حمله آبی خاکی به اسرائیل انجام دهد در مقابل نیروهای هوایی، دریایی و زمینی اسرائیل حتی با موانع بزرگ‌تری روبرو خواهد بود، چه برسد به چالش لجستیکی حرکت و تأمین نیروها در آنجا از طریق دور زدن کل قاره آفریقا. حمله زمینی به اسرائیل نیز جذابیت بسیار کمتری دارد. در تئوری، ایران از مزیت لجستیکی عبور آزاد از عراق و سوریه برخوردار است. اما نیروهای زمینی ایران ضعیف‌ترین و عقب‌مانده‌ترین بخش نیروهای مسلح آن هستند و در برابر نیروهای اسرائیلی که برای دفاع از مواضع مستحکم‌شده خود در بلندی‌های جولان بسیج شده‌اند، شانسی نخواهند داشت. ایران این را می‌داند. به همین دلیل است که دولت ایران تاکنون نیروهای زمینی بزرگی را به منطقه دمشق اعزام نکرده است.

در عوض، گزارش‌ها حاکی از آن است که ایران به اندازه ۴۰ هزار نفر از نیروهای شبه‌نظامی افغان، عراقی، پاکستانی و سوری را در جنوب غرب سوریه مستقر کرده که ممکن است از آن‌ها برای حمله گسترده استفاده کند، بدون آنکه جان شهروندان ایرانی را به خطر بیاندازد یا بیش از حد واکنش اسرائیل علیه ایران را تحریک کند. با این حال، چنین حمله‌ای از سوی ایران نیز تقریباً به طور قطع با شکست فاجعه‌باری روبرو خواهد شد. زیرا این نیروهای کم‌سلاح و ضعیف، توسط نیروهای زمینی و هوایی اسرائیل قتل‌عام خواهند شد. اینکه تهران تاکنون چنین حمله‌ای را آغاز نکرده است، نشان می‌دهد که ایرانی‌ها به بی‌فایده بودن آن پی برده‌اند. حمله اسرائیل به لبنان به شدت توان حزب‌الله – بزرگ‌ترین عامل بازدارنده ایران در برابر حمله اسرائیل به ایران – را کاهش داده است. اگر تهران تصور می‌کرد که شبه‌نظامیان حزب‌الله می‌توانند متحد خود را نجات دهند، مطمئناً ایران تا کنون آن‌ها را به جنگ اسرائیلی‌ها فرستاده بود.

محدودیت‌ها در عملیات هوایی

محدودیت‌های اشاره شده در عملیات زمینی به این معناست که جنبه‌های سنتی جنگ گسترده‌تری بین ایران و اسرائیل عمدتاً بر دوش نیروی هوایی آن‌ها خواهد بود، که آنها نیز در کارهایی که می‌توانند انجام دهند محدودیت‌های خاص خود را دارند. اسرائیل دارای موشک‌های بالستیکی است که می‌توانند به تمام نقاط ایران برسند و همچنین موشک‌های کروز و پهپادهایی دارد که می‌توانند از کشتی‌ها و زیردریایی‌ها، و احتمالاً از خود اسرائیل، این کار را انجام دهند. هیچ‌کس نمی‌داند اسرائیل چه تعداد از این موشک‌ها را دارد، اما تعداد زیادی نیست — احتمالاً در حد صدها یا هزاران از هر کدام. همه‌ی آنها دارای کلاهک‌های کوچک‌تری هستند که قابل مقایسه با بمب‌های قابل حمل توسط هواپیماهای سرنشین‌دار نیستند. این موشک‌ها برای نابود کردن اهداف کوچک‌تر و باارزش ایران مانند تجهیزات نظامی و ساختمان‌ها، بسیار مفید هستند، اما برای پایگاه‌های بزرگ و شهرها چندان مؤثر نیستند.

با اینکه پدافند هوایی ایران عملیات هواپیماهای سرنشین‌دار اسرائیل را پیچیده خواهد کرد، اما بیش از یک مزاحمت نخواهد بود. مشکل اصلی برای اسرائیل فاصله است. جنگنده‌های F-۱۵ اسرائیل قطعاً قادر به انجام این پروازها هستند، اما جنگنده‌های پیشرفته F-۳۵ و F-۱۶ اسرائیل، که بخش عمده‌ای از نیروی هوایی آن را تشکیل می‌دهند، بردی حدود ۶۰۰ مایل دارند. سلاح‌های دوربرد اسرائیل می‌توانند این فاصله را چند صد مایل دیگر افزایش دهند، اما همچنان برای این هواپیماها یک عملیات بزرگ برای ضربه زدن به اهداف در مرکز ایران بدون سوخت‌گیری هوایی خواهد بود.

اسرائیل تعداد کمی هواپیمای سوخت‌رسان دوربرد دارد و اگرچه نیروی هوایی آن خلبانان ماهری دارد که به طور منظم آنها را به کار می‌برند، اما این هواپیماها بزرگ و بسیار آسیب‌پذیر هستند. استفاده مداوم از آنها در حریم هوایی دشمن خطرناک است. هیچ‌یک از جنگنده‌های اسرائیلی ساخت آمریکا، برای سوخت‌رسانی به یکدیگر در پرواز طراحی نشده‌اند (تکنیکی که به نام «سوخت‌رسانی همتا» شناخته می‌شود)، اما ممکن است اسرائیلی‌ها آنها را برای این کار اصلاح کرده باشند. با این حال، این امر کارایی را کاهش می‌دهد؛ به طوری که نیمی از جنگنده‌های اسرائیل تنها برای سوخت‌رسانی به نیمی دیگر  عمل خواهند کرد؛ مگر اینکه اردن یا عربستان سعودی حریم هوایی خود را برای نیروی هوایی اسرائیل باز کنند (همان‌طور که ظاهراً در ۱۳ آوریل برای مقابله با حمله موشکی و پهپادی ایران به اسرائیل انجام دادند). بنابراین اسرائیل مجبور خواهد بود زمان و مکان استفاده از هواپیماهای سرنشین‌دار برای حمله به ایران را با دقت انتخاب کند.

ایران دو نیروی هوایی دارد، یکی متعلق به نیروهای مسلح منظم (ارتش) و دیگری متعلق به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی. اما هیچ‌کدام از آنها قابل مقایسه با نیروی هوایی اسرائیل نیستند. ایران هیچ هواپیمای سوخت‌رسان اختصاصی ندارد و تنها چند ده جنگنده قدیمی فرانسوی دارد که می‌توانند سوخت‌رسانی همتا انجام دهند. هواپیماهای آن عمدتاً مدل‌های آمریکایی از دهه ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ و هواپیماهای فرانسوی و شوروی از دهه ۱۹۷۰ و ۱۹۸۰ هستند. هرچند تعدادی از آنها قادر به پرواز به اسرائیل هستند، اما در برابر پدافند هوایی اسرائیل هیچ شانسی نخواهند داشت.

این وضعیت مسئولیت یک کارزار هوایی  ایران علیه اسرائیل را به نیروهای موشکی و پهپادی  این کشور بازمی‌گرداند. ایران هم مانند اسرائيل احتمالاً صدها (یا حتی هزارها) از این موشک‌ها و پهپادها را با برد لازم برای ضربه زدن به اسرائیل دارد. با این حال، در حملات ۱۳ آوریل و ۱ اکتبر، ایران مجموعاً ۵۰۰ فروند از آنها را شلیک کرد و تقریباً هیچ آسیبی وارد نکرد. گزارش‌هایی وجود دارد که تکنسین‌های روسی تلاش می‌کنند تا به ایرانی‌ها در بهبود بقای این موشک‌ها و افزایش قدرت تخریبی آنها کمک کنند، اما در شش ماهی که بین دو حمله ایران گذشت، بهبودی قابل توجهی مشاهده نشده است. این برای ایران تحقیرآمیز است که به حمله ادامه دهد و موفق نشود. بدتر از آن، این اقدامات به تلافی دردناک‌تری از سوی اسرائیل منجر می‌شود.

همه اینها نشان می‌دهد که اسرائیل می‌تواند با حملات هوایی، پهپادی و موشکی کوچک و دقیق خود به ایران آسیب قابل‌توجهی وارد کند، در حالی که ایران برای وارد کردن آسیب جدی به اسرائیل دچار مشکل خواهد شد. هیچ‌یک از این دو کشور در موقعیتی نیستند که بتوانند یک کارزار هوایی بزرگ و مستمر علیه دیگری راه‌اندازی کنند. به همین دلیل حتی یک جنگ گسترش‌یافته بین آنها چیزی شبیه به حملات هوایی آلمان در جنگ جهانی دوم یا حملات هوایی مشترک بریتانیا و آمریکا علیه آلمان نخواهد بود — یا حتی شبیه به حملات هوایی آمریکا علیه صربستان و عراق یا حملاتی هوایی که اسرائیل اکنون علیه حزب‌الله در حال انجام آن است، نخواهد بود.

جنگ نامتعارف

احتمالاً هر دو طرف سعی خواهند کرد عملیات نظامی متعارف خود را با حملات سایبری و اقدامات مخفی تکمیل یا جایگزین کنند. از نظر عملیات مخفی، برتری اسرائیل حتی بیشتر از آن چیزی است که در جنگ هوایی خواهد بود. برای دهه‌ها، موساد، سازمان اطلاعاتی اسرائیل، توانایی خارق‌العاده‌ای در ترور افراد مهم و خرابکاری در تأسیسات حیاتی داخل ایران نشان داده است. مشخص نیست چقدر طول کشیده تا اسرائیل این عملیات‌ها را راه‌اندازی کند، یا چقدر می‌تواند عملیات‌های جدیدی را به سرعت ایجاد کند، یا آیا از قبل برنامه‌هایی برای اقدامات دیگری دارد.

در مقابل، ایران در این زمینه نیز ناتوان به نظر می‌رسد. اگرچه گفته می‌شود که ایران تلاش کرده است مقامات ارشد اسرائیلی را ترور کند، اما تاکنون موفق نشده است. بهترین تلاش ایران به نظر می‌رسد یک حمله تروریستی کوچک در شب اول اکتبر بوده که همزمان با دومین حمله موشکی و پهپادی آن انجام شد و باعث کشته شدن شش نفر در تل‌آویو شد. نیروهای ایرانی ممکن است در تعدادی از حملات تروریستی کوچک در اسرائیل در طول سال گذشته نقش داشته باشند، اما هیچ‌کدام در مقایسه با موفقیت‌های مخفیانه شگفت‌آور اسرائیل قابل مقایسه نیستند.

در حوزه سایبری، ایران در وضعیت بهتری قرار دارد اما همچنان به نظر می‌رسد که از اسرائیلی‌ها عقب‌تر است. ایران نزدیک به دو دهه است که در حال توسعه توانایی‌های جنگ سایبری خود است و توانسته است به اندازه کافی قوی شود تا به اهداف بی‌دفاع آسیب وارد کند. ایرانی‌ها حتی توانایی ضربه زدن به اهداف سخت‌تر را نیز نشان داده‌اند. اما در تبادل‌های سایبری، اسرائیلی‌ها به طور مداوم برتری داشته‌اند. به عنوان مثال، در تابستان ۲۰۲۳، حملات سایبری ایران باعث قطع برق در چندین بیمارستان و کلینیک بهداشتی اسرائیل شد. اما اسرائیلی‌ها با حملات سایبری خود پاسخ دادند و پمپ بنزین‌های سراسر ایران را از کار انداختند. تهران حملات خود را متوقف کرد.

البته، هدف کل عملیات‌های سایبری این است که هیچ‌یک از طرفین نمی‌دانند طرف مقابل چه توانایی‌هایی دارد — زیرا اگر بدانند، آسیب‌پذیری‌های خود را از بین خواهند برد. این امکان وجود دارد که ایران سلاح‌های سایبری واقعاً مخربی را در اختیار داشته باشد. به همان اندازه احتمال دارد که اسرائیل نیز چنین سلاح‌هایی داشته باشد — و تاکنون شواهد نشان می‌دهد که اسرائیلی‌ها هم احتمالاً بیشتر می‌توانند به ایران آسیب برسانند و هم آمادگی بهتری برای محدود کردن خسارات حملات ایرانی دارند.

محیط استراتژیک

هم ایران و هم اسرائیل با شرایط استراتژیکی مواجه هستند که دامنه‌ی احتمالی یک درگیری میان آن‌ها را محدودتر می‌کند. ایران نه تنها می‌داند که در جنگ‌های متعارف و حتی غیرمتعارف در برابر اسرائیل در یک موقعیت آشکارا ضعیف‌تر قرار دارد، بلکه باور دارد که اسرائیل دارای مجموعه‌ای از سلاح‌های کشتار جمعی است. با اینکه رژیم ایران اغلب به رفتارهای غیرمنطقی متهم می‌شود، واقعیت این است که این رژیم در بسیاری از موارد احتیاط نشان داده و بدون شک تلاش خواهد کرد از هر اقدامی که می‌تواند واکنش گسترده اسرائیل را به دنبال داشته باشد، خودداری کند.

محاسبات اسرائیل نیز احتمالاً تحت تأثیر سوالات مشابهی قرار می‌گیرد. ارتش اسرائیل (IDF) توانایی نابودی برخی از تأسیسات حیاتی برنامه هسته‌ای ایران را دارد، اما به دلایل مهمی که معمولاً نادیده گرفته می‌شوند، هرگز چنین اقدامی نکرده است: اسرائیل و ایالات متحده نگران‌اند که یک حمله گسترده اسرائیل به سایت‌های هسته‌ای ایران، تهران را به خروج از پیمان منع گسترش سلاح‌های هسته‌ای وادار کند و باعث شود ایران اعلام کند که ساخت زرادخانه هسته‌ای تنها راه جلوگیری از حمله مجدد اسرائیل است. تهران سپس شروع به ساخت تأسیسات جدید و عمیق‌تری در زیر زمین برای دستیابی به این هدف می‌کند—مانند تأسیساتی که در حال حاضر در سایت فردو در نزدیکی شهر قم دارد که در برابر هر گونه حملات هوایی اسرائیل که شناخته شده است، مقاوم است. بنابراین، حمله به برنامه هسته‌ای ایران ممکن است آن را برای چند سال به عقب بیاندازد، اما در نهایت تضمین می‌کند که ایران به زودی زرادخانه هسته‌ای خود را به دست خواهد آورد. این برای اسرائیل یک نتیجه منفی شدید خواهد بود.

به همین ترتیب، هیچ‌یک از دو طرف احتمالاً تمایلی به مداخله در صادرات نفت ایران ندارند. رژیم ایران تقریباً به طور کامل به درآمدهای نفتی وابسته است و تلاش خواهد کرد از هر اقدامی که ممکن است آن‌ها را تحت تأثیر قرار دهد، خودداری کند. اسرائیل نیز می‌داند که حمله به صادرات نفت ایران می‌تواند قیمت جهانی نفت را افزایش دهد و احتمالاً خشم ایالات متحده و بسیاری دیگر از کشورها را برانگیزد. با توجه به اینکه اسرائیل هنوز به حمایت آمریکا نیاز دارد، به نظر نمی‌رسد که این کشور چنین اقدامی را انجام دهد، اگرچه ممکن است تأسیسات پالایشگاه‌ها، ذخایر نفت و سایر تأسیسات مرتبط با مصرف داخلی ایران را هدف قرار دهد.

چه چیزی می‌تواند اوضاع را بدتر کند؟

با توجه به همه این دلایل، احتمال گسترش جنگ میان ایران و اسرائیل به یک سری حملات پراکنده توسط هواپیماها، موشک‌ها، پهپادها و جنگ‌افزارهای سایبری، همراه با برخی عملیات‌های مخفی و حملات تروریستی محدود می‌شود. به عبارت دیگر، چیزی مشابه آنچه در حال حاضر رخ می‌دهد، اما شاید در مقیاس بیشتر. ایران احتمالاً به حملات موشکی و پهپادی خود به تأسیسات نظامی اسرائیل محدود می‌شود، زیرا می‌داند که حمله به شهرهای اسرائیل می‌تواند اسرائیل را به انجام حملاتی سوق دهد که ایران توانایی مقابله با آن‌ها را ندارد. حتی اگر رژیم ایران تصمیم بگیرد صرفاً تا حد امکان به اسرائیل آسیب برساند، بدون توجه به عواقب برای خود، جمهوری اسلامی آنقدر قوی نیست که خسارت زیادی وارد کند. ممکن است تمام موجودی هزاران موشک خود را به سوی شهرهای اسرائیل پرتاب کند و شاید چند صد اسرائیلی را بکشد. در این صورت، اگر ارتش اسرائیل تصمیم بگیرد با حملات موشکی و هوایی به شهرهای ایران پاسخ دهد، می‌تواند هزاران ایرانی را بکشد — اما همین. ایران سپس نیرویی فرسوده خواهد بود و هرچند نیروی هوایی اسرائیل می‌تواند حملات هوایی کوچک علیه ایران را برای چند هفته ادامه دهد، مگر اینکه اسرائیل عمداً یک رویداد بزرگ در ایران مانند یک مسابقه فوتبال را بمباران کند، بعید است تعداد تلفات ایرانی‌ها به‌طور چشمگیری افزایش یابد. هیچ‌یک از کشورها با چنین تبادل‌هایی ویران نمی‌شوند؛ در واقع، تصور سناریوهایی که آن‌ها را حتی به چنین وضعیتی نزدیک کند، بسیار دشوار است.

احتمال بیشتری وجود دارد که حملات اسرائیل بر اهداف نظامی ایران متمرکز شود، اما ممکن است زیرساخت‌های غیرنظامی مانند نیروگاه‌ها، پالایشگاه‌ها، ساختمان‌های دولتی و عناصر رهبری ایران، مانند سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و فرماندهان نظامی را نیز شامل شود. حتی در آن صورت، اسرائیلی‌ها احتمالاً از هدف قرار دادن بالاترین رهبران ایران مانند رئیس‌جمهور مسعود پزشکیان یا رهبر معظم علی خامنه‌ای خودداری می‌کنند. مقامات اسرائیلی تشخیص می‌دهند که هر یک از این افراد می‌توانند با فردی تهاجمی‌تر و کمتر محتاط جایگزین شوند که مایل به تحمل هزینه‌های سنگین برای آسیب رساندن به اسرائیل یا، بدتر از آن، متعهد به ساخت سلاح‌های هسته‌ای بدون توجه به هزینه‌ها شود.

ممکن است سناریوهای نامحتملی نیز متصور شود — مانند حمله تروریستی مورد حمایت ایران به اسرائیل که صدها یا هزاران شهروند اسرائیلی را به کشتن دهد — که می‌تواند یک طرف یا طرف دیگر را به انجام خسارت بیشتر سوق دهد. اما چشم‌انداز بسیار محتمل‌تر این است که حتی یک درگیری وسیع‌تر نیز تحت محدودیت‌های مسافت، دیپلماسی و استراتژی که جنگ کنونی را شکل داده است، باقی بماند.



نظر شما درباره این مقاله:








اعدام ۹۲ زندانی در ۱۷ روز گذشته در ایران
سه شنبه ۱ آبان ۱۴۰۳ - Tuesday 22 October 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Thu, 17.10.2024, 12:32

اعدام ۹۲ زندانی در ۱۷ روز گذشته در ایران




نظر شما درباره این مقاله:








تحصیل ۳ میلیون دانش‌آموز در مدارس آسیب‌پذیر
سه شنبه ۱ آبان ۱۴۰۳ - Tuesday 22 October 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Thu, 17.10.2024, 11:15

تحصیل ۳ میلیون دانش‌آموز در مدارس آسیب‌پذیر




نظر شما درباره این مقاله:








دانستن حق مردم است؛ چرا سکوت کرده‌اید؟
سه شنبه ۱ آبان ۱۴۰۳ - Tuesday 22 October 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Thu, 17.10.2024, 10:58

دانستن حق مردم است؛ چرا سکوت کرده‌اید؟




نظر شما درباره این مقاله:








همراهی اتحادیه اروپا با ادعاهای ارضی امارات علیه ایران
سه شنبه ۱ آبان ۱۴۰۳ - Tuesday 22 October 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Thu, 17.10.2024, 9:59

همراهی اتحادیه اروپا با ادعاهای ارضی امارات علیه ایران




نظر شما درباره این مقاله:








رویترز: ترامپ در صورت شکست نتایج انتخابات
سه شنبه ۱ آبان ۱۴۰۳ - Tuesday 22 October 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Thu, 17.10.2024, 9:11

رویترز: ترامپ در صورت شکست نتایج انتخابات




نظر شما درباره این مقاله:








حمله هوایی اسرائیل به شهر لاذقیه سوریه
سه شنبه ۱ آبان ۱۴۰۳ - Tuesday 22 October 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Thu, 17.10.2024, 9:08

حمله هوایی اسرائیل به شهر لاذقیه سوریه




نظر شما درباره این مقاله:








آمریکا پنج انبار مهمات حوثی‌ها را هدف قرار داد
سه شنبه ۱ آبان ۱۴۰۳ - Tuesday 22 October 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Thu, 17.10.2024, 8:04

آمریکا پنج انبار مهمات حوثی‌ها را هدف قرار داد


وزارت دفاع آمریکا اعلام کرد که این کشور در شب چهارشنبه با استفاده از بمب‌افکن‌های رادارگریز «بی-۲»، حملاتی هوایی به تأسیسات ذخیره‌سازی سلاح در مناطق تحت کنترل شبه‌نظامیان حوثی در یمن انجام داده است.

لوید آستین، وزیر دفاع آمریکا، در بیانیه‌ای اظهار داشت که نیروهای آمریکایی حملات دقیقی به پنج انبار زیرزمینی مهمات در مناطق تحت کنترل حوثی‌ها انجام داده‌اند. او گفت که این حملات تأسیساتی را هدف قرار داد که حوثی‌ها برای هدف‌گیری کشتی‌های غیرنظامی و نظامی در منطقه استفاده می‌‌کنند.

وزیر دفاع آمریکا تأکید کرد که این عملیات، نمایشی از توانایی ایالات متحده در هدف قرار دادن تأسیساتی است که دشمنان آمریکا سعی در مخفی‌سازی آن‌ها دارند، حتی اگر این تأسیسات عمیقاً در زیر زمین و به‌صورت محکم ساخته شده باشند.

آمریکا و بریتانیا پیش از این نیز چندین بار حملاتی به مواضع حوثی‌ها انجام داده بودند تا توانایی آن‌ها در تهدید کشتیرانی در آب‌های نزدیک به یمن کاهش یابد. با این حال، حملات حوثی‌ها به کشتی‌های تجاری در دریای سرخ و خلیج عدن همچنان ادامه داشته است.

وزیر دفاع آمریکا تأکید کرد که استفاده از بمب‌افکن‌های رادارگریز بی-2 نشانگر توانایی‌های آمریکا در انجام عملیات علیه اهدافی است که «در هر زمان و هر مکانی» ضروری تشخیص داده شود.

به گفته آستین، او دستور این حملات دقیق را به‌دنبال دستور جو بایدن، رئیس‌جمهوری آمریکا، صادر کرده است تا توانایی حوثی‌ها در ادامه رفتارهای بی‌ثبات‌کننده را کاهش دهد و از نیروها و پرسنل آمریکایی در یکی از مهم‌ترین گذرگاه‌های آبی جهان دفاع کند.

ستاد فرماندهی مرکزی ایالات متحده «سنتکام»، مسئول نیروهای آمریکایی در خاورمیانه، نیز با انتشار بیانیه‌ای اعلام کرد که هیچ نشانه‌ای از خسارت‌های غیرنظامی در اثر این حملات هوایی به مواضع حوثی‌ها در روز چهارشنبه وجود ندارد.

خبرنگار «العربیه» گزارش داد 15 حمله به مواضع حوثی‌ها انجام شده که از این تعداد، شش حمله به مواضعی در صنعا صورت گرفته است.

پیش‌تر، یک مقام آمریکایی به العربیه اعلام کرده بود که ارتش آمریکا حملاتی به انبار مهمات حوثی‌ها انجام داده است. او همچنین اشاره کرد که تسلیحات هدف قرار گرفته شده، توسط حوثی‌ها برای حمله به کشتیرانی استفاده می‌شدند.

شبکه «سی‌ان‌ان» نیز به نقل از سه مقام دفاعی آمریکایی گزارش داد که این حملات، انبارهای مهمات و تأسیسات زیرزمینی را هدف قرار داده که شامل تسلیحات سنتی برای حمله به کشتی‌های نظامی و غیرنظامی در دریای سرخ و خلیج عدن بوده است.

یکی از این مقامات اعلام کرده که این اولین بار است که آمریکا از بمب‌افکن‌های راهبردی بی-2 برای حمله به حوثی‌ها در یمن استفاده می‌کند.

رسانه‌های حوثی نیز تایید کردند که حملات آمریکا و بریتانیا مناطقی از صنعا و صعده را هدف قرار داده است.

العربیه فارسی



نظر شما درباره این مقاله:








فرو نشست بیخ گوش تاریخ ایران
سه شنبه ۱ آبان ۱۴۰۳ - Tuesday 22 October 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Thu, 17.10.2024, 8:00

فرو نشست بیخ گوش تاریخ ایران


عضو هیئت علمی بخش مهندسی راه، ساختمان و محیط زیست دانشکده مهندسی دانشگاه شیراز با بیان اینکه برداشت بی‌رویه آب برای مصارف کشاورزی علت اصلی فرونشست زمین در منطقه مرودشت، تخت جمشید و نقش‌رستم است، گفت: فرونشست‌ها به فاصله ۱۰ متری نقش رستم و ۳۰۰ تا ۵۰۰ متری تخت جمشید در حال وقوع است و به صورت شکاف‌های عظیم قابل مشاهده است.

به گزارش ایسنا، مریم دهقانی امروز، ۲۶ مهرماه در حاشیه مراسم «شب علم» دانشگاه شیراز در بررسی فرو نشست در دشت مرودشت که زنگ خطری برای استان فارس محسوب می‌شود، گفت: فرو نشست در اکثر دشت‌های ایران در حال وقوع است و علت اصلی فرونشست‌هایی که رخ می‌دهد برداشت بی‌رویه آب‌های زیرزمینی برای مصارف کشاورزی است.

وی ادامه داد: فرونشست‌ها به فاصله ۳۰۰ یا ۵۰۰ متر از تخت جمشید و ۱۰ متر از نقش‌رستم در حال اتفاق است و شکاف‌های عظیمی که به واسطه فرونشست رخ داده است کاملاً قابل مشاهده هستند.دهقانی اظهار کرد: اولین کشوری که فرونشست را به صورت بحرانی تجربه کرد کشور آمریکا بود که در سال ۱۹۷۷ سطح زمین در اندازه ۹ متر نشست پیدا کرد و علت آن کشاورزی و برداشت بی‌رویه آب از مخازن زیرزمینی بود.

وی رخداد‌های فروچاله را از پیامد‌های فرونشست زمین دانست و تصریح کرد: استان فارس یک اقلیم خشک دارد و برای مصارف کشاورزی مجبور است از آب‌های زیرزمینی استفاده کند. فرونشست نتیجه توسعه زمین‌ها و برداشت آب از چاه است بدون توجه به اینکه میلیون‌ها سال طول می‌کشد تا آب در سفره‌های زیرزمینی جمع شود.

عضو هیئت علمی بخش مهندسی راه، ساختمان و محیط زیست دانشکده مهندسی دانشگاه شیراز با بیان اینکه چند سال پیش در دشت ایج استهبان به یکباره در عرض چند ثانیه فروچاله‌ای به وسعت ۱۰۰ متر رخ داد، گفت: این دشت مانند ۷۰ دشت استان فارس در حال فرو نشست است، البته در اکثر شهر‌ها مانند تهران نیز فروچاله‌ها به وفور در حال رخ‌داد است.

وی با اشاره به اینکه از دشت مرودشت به عنوان بحرانی‌ترین دشت در ایران می‌توان نام برد، بیان کرد: تمام دشت به وسعت ۷ هزار و ۲۰۰ کیلومتر مربع در حال نشست است و ماکسیمم نرخ نشست در آن ۳۰ سانتی متر در سال برآورد شده است. در دشت‌های مرودشت به وسعت بسیار زیادی کشاورزی انجام شده است و بدون توجه به بحث کمبود آب، استان فارس رتبه اول تولید گندم در کشور را دارد.

دهقانی ادامه داد: ماهواره‌های راداری با تصویربرداری از سطح زمین ۷۰ منطقه فرونشست را در سطح استان شناسایی کرده و بحرانی‌ترین دشت مرودشت شناسایی شده است. بیشترین ریت نشست در منطقه نزدیک بیضا حدود ۳۰ سانتی متر در سال برآورد شده است.

وی تصریح کرد: تمام قسمت‌های شهر مرودشت با نرخ مختلف در حال نشست است، غیر از مرودشت پتروشیمی با آن ساز‌ها و زیرساخت‌های مهم در حال نشست است و ماکسیمم نشست ۱۴ سانتی متر در سال برآورد شده است. منطقه «کوشک» در شمال شرق مرودشت بالاترین نرخ فرونشست را دارد و کل مجموعه مسکن مهر شهر مرودشت با میزان ۱۸ سانتیمتر در حال نشست است و به دلیل اینکه یک محدوده بسیار وسیع با این میزان نشست می‌کند آن را متوجه نشده و دیوار‌ها ترک نمی‌خورد، شاید در آینده این موضوع را مشاهده کنیم و ترک‌های آن را همانند محدوده تخت جمشید ببینیم.

دهقانی با تأکید بر اینکه بار‌ها به مسئولان هشدار داده شده است که برداشت آب را کنترل کنند و چاه‌های غیر مجاز را ببندند، گفت: در واقع این اولین راهکار است که جلوی افت بیشتر آب‌های زیرزمینی گرفته شود.

وی دومین راهکار را ایجاد تسهیلات برای کشاورزان دانست و گفت: کشاورزی باید به سمت کشاورزی هوشمند و روش‌های نوین آبیاری برود که آب کمتری مصرف شود. ایران اقلیم خشکی دارد ما محصولات کشاورزی تولید می‌کنیم و آن را به کشور‌های مختلف صادر می‌کنیم این موضوع مصداق بیماری است که به خونریزی افتاده و از دست دیگر آن خون می‌گیریم که به دیگران اهدا کنیم.

دهقانی بیان کرد: باید به سمت تجارت آب مجازی روی بیاوریم و شغل‌های پایدار برای کشاورزان ایجاد کنیم تا کشاورزی در ایران محدود شود و برای تغییر الگوی کشت فرهنگ‌سازی کنیم.

عضو هیئت علمی بخش مهندسی راه، ساختمان و محیط زیست دانشکده مهندسی دانشگاه شیراز افزود: مردم وظیفه دارند به شکل ممکن صرفه‌جویی کند نه اینکه آب کم است در واقع آب اصلا نیست؛ بنابراین باید مدت زمان دوش گرفتن را به ۲ الی ۳ دقیقه برسانیم، آب آشامیدنی را برای آبیاری فضای سبز استفاده نکنیم، ماشین‌ها را با آب آشامیدنی نشوییم، اگر شیر‌های منزل چکه می‌کند در اسرع وقت آن را عوض کنیم. این مسائل شاید ابتدایی به نظر برسد، اما در بحران کم آبی ایران تنها راهی است که می‌تواند ما را از بحران در امان بدارد.وی در پایان با بیان اینکه نجات آب، نجات زمین و نجات زندگی است، اظهار کرد: منابع آب در حال اتمام است و باید همه بحران آب را جدی بگیرند.



نظر شما درباره این مقاله:








۱۵پیش‌بینی بیل‌ گیتس که محقق شدند
سه شنبه ۱ آبان ۱۴۰۳ - Tuesday 22 October 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Thu, 17.10.2024, 7:44

۱۵پیش‌بینی بیل‌ گیتس که محقق شدند


شکی نیست که بیل گیتس، بنیان‌گذار مایکروسافت همیشه دیدی آینده‌نگر داشته است. اما او ۲۵ سال پیش کتابی با عنوان «جاده‌ای به آینده» منتشر کرد که با توجه به پیشرفت‌های فناورانه امروز به نظر می‌رسد او به نوعی نوستراداموس زمانه ماست. ۱۵ پیش‌بینی بیل گیتس امروزه به واقعیت تبدیل شده است.

وبسایت‌های مقایسه قیمت
وبسایت‌های مقایسه قیمت چون Moneysupermarket، Compare the Market و Google Products امروز دسترسی ما به بهترین قیمت در معاملات را تسهیل کرده است.

بیل گیتس ۲۵ سال پیش گفته بود: «خدمات مقایسه قیمت‌ها ایجاد می‌شوند. این خدمات به افراد امکان می‌دهند تا قیمت‌ها را در چند وبسایت مختلف مقایسه کنند و ارزان‌ترین محصول را در همه صنایع بیابند.»

تلفن‌های همراه
امروزه همه ما صبح خود را با نگاه کردن به صفحه تلفن همراهمان آغاز می‌کنیم. ولی ۲۵ سال پیش تلفن همراه شکل و شمایل دیگری داشت و در نهایت یک بازی «مار» (Snake) روی آن‌ها نسب شده بود.اما به نظر می‌رسد بنیان‌گذار مایکروسافت در همان سال ۱۹۹۹ توان بالقوه‌ای را در تلفن‌های همراه مشاهده کرده بود.

او در کتابش نوشته است: «مردم دستگاه‌های کوچکی را حمل می‌کنند که به آن‌ها امکان می‌دهد که همیشه در دسترس باشند و از هرجایی تجارت الکترونیکی انجام دهند. آن‌ها می‌توانند اخبار را مشاهده کنند، پرواز‌هایی که رزرو کردند را ببینند، از بازارهای مالی کسب اطلاع کنند و تقریبا هر کاری انجام دهند.»

خدمات مالی آنلاین
پیش‌تر برای هر تراکنش مالی باید سری به بانک می‌زدیم، اما اکنون، درست مثل پیش‌بینی  گیتس، همه کار را با اینترنت انجام می‌دهیم.او همچنین پیش‌بینی کرده بود که بخشی از خدمات پزشکی نیز به صورت آنلاین انجام شود که آن هم اکنون به وقوع پیوسته است و شما می‌توانید با عضویت در بسیاری از سایت‌ها از خدمات مشاوره پزشکی و حتی تشخیص آنلاین بهرمند شوید.

بیل گیتس ۲۵ سال پیش گفته بود: «مردم از طریق اینترنت صورتحساب‌هایشان را پرداخت و به امور مالی رسیدگی می‌کنند. آن‌ها همچنین می‌توانند از این طریق با پزشکانشان ارتباط برقرار کنند.»

دستیار مجازی
اگرچه بیل گیتس دقیقا نگفته بود که ما با صدا زدن «الکسا» از یک دستگاه کوچک می‌خواهیم برایمان جوک بگوید و یا موسیقی مورد علاقه‌مان را پخش کند، او گفته بود که «دستیار شخصی» برای تسهیل زندگی افراد در سال‌های آینده وارد بازار می‌شود.او گفته بود: «آن‌ها همه دستگاه‌های شما را چه در خانه و چه در دفتر کار به روشی هوشمند متصل و همگام می‌کنند و به آن‌ها اجازه می‌دهند تا با یکدیگر تبادل داده کنند. این وسیله ایمیل‌های شما را چک می‌کند و اطلاعات لازم را در اختیارتان می‌گذارد. وقتی هم که به فروشگاه می‌روید می‌توانید دستور تهیه غذایی که در سر دارید را به آن بدهید و لیست خرید را تحویلتان می‌دهد.»

بیل گیتس همچنین گفته بود: «این وسیله به همه وسایلتان درباره خرید‌ها و برنامه‌ریزی‌هایتان اطلاع می‌دهد. این کار باعث می‌شود که آن‌ها به صورت خودکار برای فعالیت‌های شما برنامه‌ریزی و تنظیم شوند.»

سیستم‌های نظارت بر خانه هوشمند
به نظر می‌رسد که  گیتس سیستم‌های هوشمند نظارت و محافظت از خانه مانند Google Nest و Ring را به عنوان آینده دوربین‌های مداربسته در نظر داشته است. او گفته بود: «ویدیو‌های پیوسته از خانه‌ شما در دسترس خواهند بود و به شما امکان می‌دهند زمانی که در خانه نیستید بتوانید رفت و آمد‌ها را مشاهده و کنترل کنید.»

شبکه‌های اجتماعی
در سال ۱۹۹۹ شما برای دیدن دوستانتان یا باید از تلفن ثابت با آن‌ها تماس می‌گرفتید و یا سفر می‌کردید. اما بیل گیتس جهانی را تصور کرده بود که همه در سراسر آن به هم متصل هستند.او در کتابش نوشته بود: «وبسایت‌های خصوصی برای ارتباط با دوستان و خانواده‌تان رایج خواهند شد. شما می‌توانید با استفاده از آن‌ها با آشنایانتان گپ بزنید و برنامه‌ریزی کنید.»اگرچه رسانه‌های اجتماعی کاملا «وبسایت‌های خصوصی» نیستند، اما توئیتر، اینستاگرام و تیک‌تاک و همچنین پیام‌رسان‌های مانند واتساپ و تلگرام برای ما امکان ارتباط مداوم با گروه‌های مختلف را فراهم می‌سازند.

تبلیغات تولید شده به صورت خودکار
بیل گیتس افزایش تبلیغات خودکار را پیشبینی کرده و نوشته بود: «نرم‌افزار‌هایی از زمان سفر شما آگاه‌ هستند و اطلاعات آن را برای پیشنهاد فعالیت‌ها در مقصد استفاده می‌کنند. این نرم‌افزار‌ها فعالیت، تخفیف و قیمت‌های ارزان برای محصول‌ها را در همه‌جا ارائه می‌کنند.»

تبلیغات هوشمند
امروزه تبلیغات همه‌جا حضور دارد. شما ممکن است درباره قصدتان برای خرید یک جفت کفش جدید با دوستتان صحبت کنید و لحظه‌ای بعد گوگل به صورت خوددکار تصاویر کفش‌ها را به شما نشان می‌دهد.بیل گیتس این را نیز پیش‌بینی کرده و گفته بود: «دستگاه‌ها تبلیغات خودکار خواهند داشت. آن‌ها روند خرید شما را می‌دانند و تبلیغاتی را که می‌خواهید به شما نمایش می‌دهند.»

وبسایت‌های گفتگوی ورزشی
بیل گیتس در سال ۱۹۹۹ پیش‌بینی کرده بود: «در حین تماشای مسابقه ورزشی از طریق تلویزیون، امکان بحث درباره آن‌چه اتفاق می‌افتد برای شما فراهم می‌شود و می‌توانید در مسابقه و یا شرطبندی شرکت کرده و نظرتان را درمورد برنده احتمالی به اشتراک بگذارید.»امروزه به لطف شبکه‌های اجتماعی طرفداران رویداد‌های ورزشی می‌توانند همه این‌ کارها را انجام دهند.

لینک‌ به سایت‌ها در پخش زنده تلویزیونی
بیل گیتس پیش‌بینی کرده بود که تبلیغات تلویزیونی در آینده حاوی لینک‌هایی خواهند بود که بینندگان می‌توانند برای جستجوی اطلاعات بیشتر یا دنبال کردن نام‌های تجاری در شبکه‌های اجتماعی از آن‌ها استفاده کنند.او نوشته بود: «پخش تلویزیونی شامل لینک‌هایی به وب‌سایت‌های مرتبط و محتوایی خواهد بود که مکمل چیزی است که تماشا می‌کنید.»

تالارهای گفتگوی مجازی
گیتس نوشته بود: «ساکنان شهرها و کشورها خواهند توانست در مورد مسائل مختلف، مانند سیاست‌های محلی، برنامه‌ریزی شهری یا امنیت، به‌صورت آنلاین بحث کنند.» این امکان نیز با رشد شبکه‌های اجتماعی و فروم‌های اینترنتی فراهم شده است.

جوامع آنلاین
او آینده‌ای را پیش‌بینی کرد که در آن انسان‌ می‌توانند علایقش را با سراسر جهان به اشتراک بگذارد و افراد همفکر را پیدا کند. او نوشته بود: «جوامع آنلاین تحت تاثیر مکان شما نخواهند بود، بلکه علایق شما تعیین‌کننده خواهد بود.» پیش‌بینی‌ای که با ظهور پلتفرم‌هایی مانند Reddit به حقیقت پیوست.

نرم‌افزار مدیریت پروژه
گیتس ۲۵ سال پیش برای دیجیتالی شدن محیط کار برنامه داشت. او نوشته بود: «مدیران پروژه‌ها خواهند توانست به‌صورت آنلاین تیم‌هایی را گرد هم آورند، پروژه را تعریف کنند و توصیه‌هایی برای انتخاب افراد مناسب دریافت کنند.»امروزه ابزارهایی مانند Slack، Google Workspace و Microsoft Teams مدیریت پروژه‌ها را آسان‌تر کرده‌اند.

استخدام آنلاین
LinkedIn با تغییر کامل نحوه یافتن شغل و ایجاد ارتباطات حرفه‌ای، گام بزرگی در این حوزه برداشت. گیتس پیش‌بینی کرده بود که افراد به‌صورت آنلاین می‌توانند فرصت‌های شغلی را پیدا کنند و مهارت‌های خود را به نمایش بگذارند. او نوشته بود: «به همین ترتیب، افرادی که به دنبال کار هستند، خواهند توانست با اعلام علایق، نیازها و مهارت‌های تخصصی خود به‌صورت آنلاین فرصت‌های شغلی پیدا کنند.»

نرم‌افزارهایی برای شرکت‌های تجاری
گیتس پیش‌بینی کرده بود که شرکت‌ها می‌توانند برای کارهای مورد نیازشان مناقصه برگزار کنند.او نوشته بود: «این روش هم به درد شرکت‌های بزرگی که می‌خواهند برخی فعالیت‌ها را برون سپاری کنند می‌خورد و هم کسب و کار‌هایی که به دنبال مشتری‌های جدید هستند و شرکت‌هایی که نمی‌خواهند برای این کار‌ها به تامین‌کننده مراجعه کنند.»امروزه سایت‌هایی مانند Upwork، Fiverr و Craigslist هم به کسب‌وکارهای کوچک امکان دادند که به دنبال مشتری بگردند و هم برای فریلنسرها امکان یافتن پروژه‌ها را تسهیل کرده‌اند.

یورونیوز



نظر شما درباره این مقاله:








بازگشت سوخت مازوت به نیروگاه‌ها
سه شنبه ۱ آبان ۱۴۰۳ - Tuesday 22 October 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Thu, 17.10.2024, 7:42

بازگشت سوخت مازوت به نیروگاه‌ها


* با شروع فصل سرما، فشار به منابع گازی تولید برق را به خطر می‌اندازد
* فقط ۷ درصد از برق ایران با انرژی برقابی، هسته‌ای و خورشیدی تامین می‌شود

فصل تابستان با وجود ناترازی شدید برق بالاخره تمام شد و یک ماه از پاییز نیز می‌گذرد و حالا با نزدیک شدن به فصل سرما، ‌نگرانی از تشدید ناترازی در حوزه گاز و روی آوردن نیروگاه‌های برق به سوخت مایع افزایش پیدا کرده است.

این اتفاق در چند سال گذشته رخ داده و چیز جدیدی نیست. کلانشهرهای ایران در فصل سرد سال باید در انتظار آلودگی ناشی از سوختن مازوت یا گازوییل باشند و تولید برق بدون این دو سوخت استراتژیک امکان‌پذیر نیست. اما چرا این اتفاق افتاده است؟

آمارهایی که بازوی پژوهشی مجلس منتشر کرده، نشان می‌دهد که به دلیل «ارزان بودن» گاز در ایران، نیروگاه‌های ایران به خط مقدم تولید برق تبدیل شده‌اند و گویا در انحصار ایجاد شده که صرفه اقتصادی نیروگاه‌ها را وابسته به همین گاز ارزان کرده، خبری از تنوع در سبد تولید برق ایران نیست.

آمارها نشان می‌دهد که سهم گاز طبیعی از تولید برق در ایران از ۳۵ درصد سال ۱۳۶۴ به حدود ۸۶ درصد در سال ۱۴۰۲ رسیده است. در واقع ۹۳ درصد از رشد تولید برق کشور در چهار دهه اخیر بر عهده گاز طبیعی بوده و در حدود ۷ درصد باقیمانده توسط فرآورده‌های نفتی و انرژی هسته‌ای انجام شده است.

انرژی‌های تجدیدپذیر و برقابی نیز در رشد تولید برق ایران نقش ناچیزی داشته‌اند که این موضوع نشان از عدم توازن در سبد تولید برق است. این در حالی است که هم‌اکنون در دنیا زغال‌سنگ ۳۵ درصد، گاز طبیعی ۲۳ درصد، انرژی برقابی ۱۵ درصد، انرژی‌های تجدیدپذیر ۱۴ درصد، انرژی هسته‌ای ۹ درصد و سایر منابع انرژی ۴ درصد از کل تولید برق را برعهده دارند. وضعیت ایران در تنوع سبد تولید برق در مقایسه با سایر کشورها مناسب نبوده و ایران از نظر میزان تنوع سبد تولید برق در رتبه ۱۳۱ جهان قرار دارد.

بررسی رتبه‌بندی ۲۰۰ کشور در شاخص میزان تنوع سبد تولید برق نشان می‌دهد که شاخص تنوع سبد تولید برق در امریکا در محدوده عالی قرار دارد. آلمان، ترکیه، روسیه، انگلستان، فرانسه و چین در محدوده خوب، ایران و عربستان سعودی در محدوده ضعیف و قطر در محدوده بسیار ضعیف قرار دارد.

وابستگی زیاد تولید برق به گاز طبیعی و از طرفی ناترازی در تولید و تقاضای گاز به ایجاد چالش در تامین سوخت نیروگاه‌ها به‌ خصوص در فصل زمستان منجر شده است. بخشی از کمبود گاز در فصل زمستان با سوزاندن سوخت مایع مانند گازوییل و مازوت در نیروگاه‌ها جبران می‌شود که خود مشکلات زیاد زیست محیطی و حتی فنی به دنبال دارد.

استفاده از مازوت و گازوییل به عنوان سوخت جایگزین نیروگاه‌ها با زیان‌هایی همراه است؛ چراکه به ‌دلیل ارزش بالاتر گازوییل و مازوت نسبت به گاز طبیعی منجر به عدم‌النفع مالی زیادی می‌شود. از طرفی، استفاده از سوخت‌های مایع، استهلاک تجهیزات نیروگاهی را افزایش داده و منجر به افزایش هزینه‌های تعمیر و نگهداری می‌شود و در نهایت آثار مخرب زیست محیطی را در پی دارد. آلودگی کلانشهرها در فصول سرد سال تنها یکی از چالش‌های زیست محیطی است که در پاییز و زمستان گریبان شهرهایی مانند تهران، اراک، اصفهان و ... را می‌گیرد.

نیروگاه‌های برقابی‌ خاموش شدند

در ایران حدود ۱۲ گیگاوات ظرفیت نیروگاه برقابی نصب شده وجود دارد که حدود ۱۳ درصد از کل ظرفیت نامی نیروگاه‌های کشور است. سهم نیروگاه‌های برقابی در تولید برق کشور از سال‌های ۱۳۶۴ تا ۱۳۷۲ حدود ۱۴ تا ۱۵ درصد بوده است. با توسعه نیروگاه‌های حرارتی، در سال‌های اخیر سهم نیروگاه‌های برقابی از تولید برق بین ۳ تا ۷ درصد کاهش یافته است. البته سهم انرژی برقابی از تولید برق جهان نیز در این سال‌ها روند کاهشی داشته، به‌طوری که از ۲۰ درصد در سال ۱۳۶۴ به ۱۵ درصد در سال ۱۴۰۱ کاهش یافته است.

انرژی تجدیدپذیر؛ کمتر از یک درصد از برآوردها!

برآورد موجود این است که مجموع پتانسیل انرژی‌های تجدیدپذیر شامل انرژی خورشیدی و بادی در ایران ۱۲۰ هزار مگاوات است، اما در اتفاقی عجیب تا پایان سال گذشته فقط حدود ۱,۰۳۶ مگاوات نیروگاه تجدیدپذیر در کشــور نصب شده که کمتر از یک درصد از کل پتانسیل برآورد شده است. این در حالی است که در سال ۱۴۰۱ انرژی‌های تجدیدپذیر با تولید ۱۴ درصد از کل برق تولیدی جهان در جایگاه چهارم قرار گرفته‌اند. اما سهم تجدیدپذیرها در تولید برق ایران بسـیار ناچیز بوده و با تولید کمتر از ۲ میلیارد کیلووات‌ساعت برق در سال ۱۴۰۱ حدود نیم درصد از کل برق تولیدی کشور را به خود اختصاص داده‌اند.

برق هسته‌ای؛ ‌کمتر از ۲ درصد

در ایران نیروگاه اتمی بوشهر به عنوان تنها نیروگاه هسته‌ای کشور با ظرفیت هزار مگاوات در حال فعالیت بوده و واحدهای دوم و سوم نیروگاه اتمی بوشهر در حال ساخت هستند. در سال‌های اخیر انرژی هسته‌ای حدود ۹ درصد از برق جهان را تامین کرده و از این نظر، در رتبه پنجم بوده است . اما سهم انرژی هسته‌ای از تولید برق در ایران حدود ۱.۸ درصد است. بنابراین گزینه دیگر برای افزایش تنوع سبد تولید برق، افزایش ظرفیت نیروگاه‌های هسته‌ای از طریق تکمیل واحدهای جدید نیروگاه اتمی بوشهر است.

گاز ارزان، رقابت را از بین برد

بهره‌برداری از ذخایر عظیم گاز در کشور منجر به ایجاد این ذهنیت در سیاستگذاران شد که باید از این مزیت راهبردی تا جایی که می‌شود، استفاده کرد و در نتیجه این نگرش، بخش اعظم افزایش در تولید برق کشور متکی بر ســوخت‌های فسیلی به‌ویژه گاز طبیعی شد. در دهه ۱۳۷۰ با توسعه و بهره‌برداری از میدان گازی پارس جنوبی اتکا به گاز در تمامی عرصه‌ها ازجمله توسعه نیروگاه‌های گازی شدت بیشتری یافت و در کنار آن تحویل گاز بسیار ارزان به این دسته از نیروگاه‌ها منجر به سلب توان رقابتی در توسعه و ساخت سایر نیروگاه‌ها شد.

با بررسی سهم هر یک از منابع انرژی در رشد تولید برق در این سال‌ها، جهت‌‌گیری مذکور کاملا نمایان است. از سال ۱۳۶۴ تا سال ۱۴۰۱ تولید برق کل جهان ۱۹۵ درصد و ایران ۷۹۰ درصد رشد داشته است، اما جز فرآورده‌های نفتی، سهم تمامی منابع انرژی اولیه در سبد سوخت حاصل از این رشد تولید برق در جهان افزایشی بوده است. دلیل کاهش سهم فرآورده‌های نفتی می‌تواند هزینه بالای تولید برق در چند دهه اخیر با افزایش قیمت جهانی نفت و تمایل به سرمایه‌گذاری در بخش‌های دیگر باشد. زغال‌سنگ بین منابع انرژی در رشد سبد تولید برق جهان پیشتاز بوده است، گاز طبیعی و انرژی‌های تجدیدپذیر نیز سهم قابل‌ توجهی داشته‌اند. اما در مورد ایران ۹۳ درصد از رشد تولید برق برعهده گاز طبیعی بوده و در حدود ۷ درصد باقیمانده بیشتر توسط فرآورده‌های نفتی و انرژی هسته‌ای انجام شده است. انرژی‌های تجدیدپذیر و برقابی نیز در رشد تولید برق ایران نقش ناچیزی داشته‌اند که نشان از عدم توازن در سبد تولید برق است.

روزنامه اعتماد



نظر شما درباره این مقاله:








مرگ ۵۴ نفر در اثر مصرف متانول در ۱۶ روز
سه شنبه ۱ آبان ۱۴۰۳ - Tuesday 22 October 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Thu, 17.10.2024, 7:26

مرگ ۵۴ نفر در اثر مصرف متانول در ۱۶ روز


بنفشه سام‌گیس / اعتماد

اخبار جدیدی که در این هفته و به نقل از مسوولان سلامت و قضایی استان‌های گیلان، مازندران، زنجان و آذربایجان شرقی منتشر شد، حاکی از افزایش تعداد مسموم‌شده‌ها و فوتی‌های مصرف مشروبات الکلی حاوی متانول در ۶ روز اخیر بود...

پنجشنبه ۱۹ مهر، «اعتماد» در گزارشی، از آخرین وضعیت مسمومیت و مرگ ناشی از مصرف مشروب آلوده به متانول در ۴ استان گیلان و مازندران و همدان و کردستان نوشت و آمار تجمیعی مسموم‌شده‌ها در این ۴ استان را ۳۴۳ نفر و مجموع جانباختگان مصرف این مشروبات آلوده در استان‌های گیلان، مازندران و همدان را ۴۱ نفر اعلام کرد اما اخبار جدید در فاصله روزهای جمعه تاعصر دیروز نشان داد که در این یک هفته، هم به تعداد مسموم شده‌ها اضافه شده، هم تعداد بیشتری از مسموم شده‌ها فوت کرده‌اند و هم گستره توزیع مشروبات آلوده به متانول از ۴ استان فراتر رفته و دو استان دیگر را هم گرفتار کرده است.

اخبار موج جدید مسمومیت با مشروبات آلوده به متانول، از ۸ مهر امسال منتشر شد و استان مازندران اولین مراجعات مسمومیت‌ها را داشت. ظهر ۸ مهر، مسوولان دانشگاه علوم پزشکی مازندران از مراجعه ۳مسموم و ۲ فوت بر اثر مصرف مشروبات آلوده به متانول خبر دادند اما کمتر از ۶ ساعت بعد از این خبر و در همان روز، اعلام شد که تعداد مراجعات مسمومیت با متانول در این استان به ۲۳ نفر افزایش یافته ولی تعداد فوتی‌ها همچنان ثابت و بدون افزایش بود. در همان روز (۸ مهر) مسوولان دانشگاه علوم پزشکی گیلان هم خبر دادند که در بیمارستان رشت ۱۹ بیمار مسموم با مشروبات الکلی آلوده به متانول پذیرش شده‌اند که ۹ نفر از بیماران، علائم شدید‌تری نسبت به سایر بیماران دارند.

در روزهای بعد و به فاصله ۱۰ روز، آمار مراجعات و فوتی‌های متانول در هر دو استان به صورت تصاعدی افزایش یافت چنان‌که تا عصر چهارشنبه ۱۸‌مهر، آمار تجمیعی مسمومیت متانول در استان مازندران به ۲۸۴ نفر و تعداد فوتی‌ها در این استان به ۲۱ نفر رسید. استان گیلان هم وضعیت مشابه داشت و در فاصله ظهر ۸ مهر تا عصر ۱۸ مهر، تعداد مسموم‌شده‌های پذیرش شده در بیمارستان‌های شهر رشت به ۳۲ نفر و تعداد فوتی‌های مصرف مشروبات آلوده به متانول در این استان به ۹ نفر افزایش یافت.

در این فاصله اما اخبار جدید نشان می‌داد که «متانول» در استان‌های دیگری هم قربانی گرفته است؛ ۱۱‌مهر، مسوولان استان همدان از مراجعه ۱۸‌بیمار مسموم با مشروبات الکلی آلوده به متانول و فوت ۴ نفر از مسموم شده‌ها خبر دادند که تا عصر ۱۷‌مهر در این استان هم تعداد مسموم شده‌ها به ۲۰‌نفر و تعداد جانباختگان متانول به ۱۱ نفر رسید.

مسوول شبکه بهداشت و درمان شهرستان بیجار در استان کردستان هم روز ۱۷ مهر گفت که در این شهرستان ۷ مراجعه بابت مسمومیت «متانول» گزارش شده که ۳ نفر از بیماران به دلیل شدت علائم دیالیز شده‌اند.

از روز جمعه ۲۰ مهر، اخبار جدیدی از افزایش تعداد مسموم شده‌ها و فوتی‌های «متانول» در استان‌های گیلان و مازندران و همدان منتشر شد علاوه بر اینکه در این فاصله، مراجعاتی هم در استان‌های آذربایجان شرقی و زنجان ثبت شد. طبق این اخبار تا عصر سه‌شنبه ۲۴ مهر، تعداد مسموم‌شده‌ها در استان همدان به ۹۶ نفر، تعداد جانباختگان در استان مازندران به ۲۵ نفر، تعداد مسموم شده‌ها در استان گیلان به ۶۶ نفر و تعداد جانباختگان در این استان به ۱۸ نفر افزایش یافت و گزارشی هم درباره مسمومیت ۶ نفر در استان زنجان و مراجعات جدید در شهرستان جلفا (استان آذربایجان شرقی) ثبت شد که البته مقامات قضایی استان آذربایجان شرقی درباره تعداد بیماران عددی اعلام نکردند.

با این اعداد جدید، مجموع ‌مسمومیت‌های مشروبات‌الکلی آلوده به متانول در ۶ استان کشور در فاصله ۸ تا ۲۴ مهر امسال، ۴۵۹ نفر است که از این تعداد ۵۴ نفر به دلیل شدت مسمومیت جان‌شان را از دست داده‌اند.

حمایت یک مقام دولتی از مسموم شده‌ها و قربانیان «متانول»

در‌حالی که درمانگران اعتیاد در استان‌های مازندران و گیلان در گفت‌وگوهای پیشین خود با «اعتماد» و با نگاهی به موج‌های فراگیر مسمومیت و مرگ ناشی از مصرف مشروبات الکلی آلوده به متانول طی سه سال اخیر، فرضیه بیوتروریسم را مطرح کرده و خواستار ورود نهادهای امنیتی برای شناسایی دست‌های پشت پرده این فجایع شده بودند، ظرف روزهای گذشته، یکی از مسوولان پیشین و صاحب مسوولیت در دولت‌های یازدهم و دوازدهم، به صورت غیرمستقیم به مصرف‌کنندگان مشروبات الکلی توصیه کرد که برای اطمینان از سلامت مشروبات دست‌سازی که می‌خرند، از کیت‌های تشخیص متانول استفاده کنند.

کیانوش جهانپور که در دولت‌های یازدهم و دوازدهم، سخنگوی سازمان غذا و دارو و سخنگوی وزارت بهداشت بوده، روز پنجشنبه ۱۹‌مهر‌ ماه در‌ صفحه توییتر خود نوشت: «بدون تعارف، ساقی و قاچاقچی حداقل برای حفاظت از خودش و تداوم بیزینس بزهکارانه‌اش و پرهیز از مباشرت در قتل هم که شده بداند کیت تشخیص سریع، ارزان و آسان تشخیص اتانول از متانول قابل انجام در منزل و خیابان و بیابان بدون نیاز به دستگاه و آزمایشگاه وجود دارد!»

اظهارات جهانپور، اولین نمونه از دفاع یک مسوول پیشین از قربانیان «متانول» است. طی دو دهه اخیر که‌شمار فوت‌شده‌های مشروبات‌الکلی تقلبی در کشور افزایش داشته و بررسی‌های سازمان پزشکی قانونی هم تایید کرده که جانباختگان، به دلیل مسمومیت با «متانول» موجود در این مشروبات فوت کرده‌اند، هیچ یک از مقامات دولتی، حاضر نبوده‌اند در واکنش به امواج مسموم‌سازی‌ها، در کنار مردم بایستند و با لحنی غیر از لحن دفعی و سلبی با مردم حرف بزنند.

البته در دهه ۱۳۹۰، اقداماتی برای کاهش خسارات مصرف مشروبات الکلی انجام شد؛ دولت یازدهم در اولین گام، بدون تایید یا تکذیب مصرف الکل، با تدوین سندی، برای راه‌اندازی مراکز درمان اعتیاد الکل مجوز داد و اورژانس‌ها و بیمارستان‌ها را برای پذیرش مسموم‌شده‌ها یا معتادان الکل تجهیز کرد و داروهای درمان اعتیاد به الکل هم وارد کشور شد درحالی که غیر از نتایج مطالعات پراکنده یا پایش‌های سلامت روان و ارزیابی تعداد معتادان مواد، تخمین دقیقی از مصرف‌کنندگان مشروب در کشور وجود نداشت.

سال ۱۳۹۳ مسوولان وزارت بهداشت و وزارت کشور، در اولین سرشماری تقریبی از مصرف‌کنندگان مشروب، با جمعیتی بیش از دو میلیون نفر مواجه شدند که عادت به مشروب‌خواری داشتند. در این سال، با همین عدد تقریبی، شیوع مصرف مشروبات الکلی در کشور و در جمعیت ۱۵ تا ۶۴ ساله حدود ۴درصد و تعداد معتادان الکل بیش از ۶۲۳ هزار نفر برآورد شد.

در فاصله سال ۱۳۹۳ تا ۱۳۹۸، با وجود آنکه سند حمایتی و درمانی برای مصرف‌کنندگان الکل در حال اجرا بود و دولت توانسته بود دستگاه قضایی و انتظامی و امنیتی را از برخوردهای سلبی با مصرف‌کنندگان مشروب منع کند، نابسامانی‌های اقتصادی، اجتماعی و سیاسی، شیوع مصرف الکل در کشور را بیش از ۵درصد افزایش داد و جمعیت مصرف‌کننده‌ها حدود سه برابر شد.

در نتایج پایش جدیدی که وزارت کشور در سال ۱۳۹۸ انجام داد، تعداد مصرف‌کنندگان مشروبات الکلی به بیش از ۵ میلیون نفر، تعداد مصرف‌کنندگان دارای علائم الکلیسم به بیش از ۲ میلیون نفر و شیوع مصرف الکل در کشور به بیش از ۹درصد رسیده بود.

از بهمن ۱۳۹۸ و با آغاز شیوع کووید ۱۹ در ایران، درحالی که نیاز به مواد ضدعفونی برای مصونیت از بیماری به بالاترین حد رسیده بود، به موازات نایاب شدن الکل طبی (اتانول) و ۹۹ درجه در سراسر کشور، گزارش‌هایی درباره توزیع محلول‌های ناخالص و آغشته به الکل صنعتی به دستگاه قضایی و وزارت بهداشت رسید.

روزهای پایانی سال ۱۳۹۸ یک شرکت دانش بنیان در شمال غرب کشور مدعی شد که با تولید یک کیت تشخیصی، به کادر درمان و اورژانس و بیمارستان‌ها کمک می‌کند تا محلول ضدعفونی خالص را از محلول آلوده به متانول تشخیص دهند. آنچه که کیانوش جهانپور؛ سخنگوی پیشین وزارت بهداشت به زبان بی‌زبانی در اظهارات توییتری هفته قبل خود به مردم توصیه کرده، همین کیت تشخیصی محصول این شرکت دانش‌بنیان است؛ یک کیت آزمایشگاهی که در زمان شیوع کرونا، چنان جای پا برای خود باز کرد که پس از جمع شدن بساط مرگ کرونا هم، مصرف‌کننده‌های مشروبات الکلی به جمع خریدارانش اضافه شدند.

استفاده از این کیت همان‌طور که در بروشورش نوشته شده بسیار آسان است؛ افزودن چند قطره از مایع مشکوک به ناخالصی متانول به نمونه‌های این کیت و حدود ۵ دقیقه تامل و سپس، مشاهده تغییر رنگ محلول به بنفش یا خاکستری و برملا شدن وجود متانول در مایع اصلی ....

میم. ح؛ صاحب این شرکت دانش‌بنیان است و جنس مشتری‌هایش را می‌شناسد؛ چه آن تعداد قلیل از پزشکان اورژانس‌ها و بیمارستان‌ها که به صورت غیر‌رسمی و زیر میزی این کیت را می‌خرند تا در فرآیند درمان، ابزار دست‌شان باشد و چه آن تعداد بی‌شمار از مصرف‌کننده‌ها یا تولیدکننده‌های مشروب از اقصی نقاط کشور که تا امروز، بارها و بارها در تماس تلفنی و پیام مجازی، بابت نجات جان خود و اطرفیان‌شان از او تشکر کرده‌اند.

«صدها تلفن داریم از آدم‌هایی که میگن برای جمع‌های ۱۰ نفره، ۲۵ نفره، ۵ نفره مشروب خریده بودن؛ مشروب پلمب شده گرون و به اسم خارجی و از فروشنده قابل اعتماد خریده بودن و بنا به یک تردید ریز، این کیت رو قبل از مصرف مشروب استفاده کردن و نتیجه تست متانول، مثبت شده.»

تا امروز، وزارت بهداشت به این محصول مجوز نداده با وجود آنکه سال ۱۳۹۹ معاونت غذا و داروی منطقه‌ای، دقت و کیفیت محصول را تایید کرده اما مسوولان وزارت بهداشت دولت سیزدهم، نامه‌نگاری‌های متعدد این شرکت دانش‌بنیان را بی‌جواب گذاشته‌اند تا اینکه پاییز پارسال در یک مکاتبه رسمی گفته‌اند: «این کیت در گروه محصولات IVD نیست و سازمان غذا و دارو آیین‌نامه‌ای درباره این محصولات ندارد و نمی‌تواند به این محصول مجوز بدهد.»

محصولات IVD اقلام مورد استفاده در تشخیص، درمان یا پیشگیری از بیماری‌ها از طریق بررسی نمونه‌های بیولوژیکی انسانی مثل خون، بزاق یا بافت است و کیت‌های تشخیص سرطان، بارداری، اندازه‌گیری قند خون، تعیین گروه خونی، آزمایش‌های ژنتیک، شناسایی ویروس‌ها و عفونت‌ها در گروه محصولات IVD هستند.

میم. ح به «اعتماد» می‌گوید که کیت تشخیص متانول هم باید به عنوان یک محصول آزمایشگاهی و مورد استفاده در تشخیص و درمان بیماری‌ها محسوب شود، چراکه وسایل آزمایشگاه‌ها یا اتاق عمل و اورژانس‌های بیمارستانی باید با الکل خالص ۹۹ درجه ضدعفونی شوند و استفاده از الکل صنعتی در مراکز بیمارستانی و تشخیص طبی، ممنوع و خطرساز است.

محصولی برای نجات جان مصرف‌کننده مشروب ولی ممنوع از ورود به بازار رسمی

طبق توضیح وبسایت یکی از توزیع‌کننده‌های این کیت، از آنجا که امروزه، متانول با روش‌های مدرن و براساس ترکیب مستقیم گاز منوکسید‌کربن و هیدروژن تولید می‌شود، علت سمیت متانول، متابولیسم آن در بدن است. در این وبسایت در ادامه توضیحات درباره مرگ‌آوری متانول آمده است: «متانول نوعی الکل شبیه به اتانول (ماده اصلی نوشیدنی‌های الکلی) و حتی مثل اتانول، بی‌رنگ است با این تفاوت که متانول، یک الکل سمی است که به صورت صنعتی به عنوان حلال، آفت‌کش و منبع سوخت جایگزین استفاده می‌شود. بیشتر مسمومیت‌های متانول، در نتیجه نوشیدن نوشیدنی آلوده به متانول رخ می‌دهد. با توجه به اینکه مقادیر کمی از متانول به‌طور طبیعی در نوشیدنی‌های تخمیری وجود دارد، تولیدکنندگان تجاری از روش‌های تخصصی برای حذف متانول استفاده می‌کنند ولی تولیدکنندگان خانگی این تکنولوژی را دراختیار ندارند تا متانول را از نوشیدنی‌های خود جدا کنند.

سمیت اصلی متانول به علت متابولیسم در بدن (بیشتر در کبد) و تولید متابولیت‌های سمی (اسید فرمیک) در بدن است که باعث می‌شود بروز علائم و نشانه‌های بالینی در فرد مصرف‌کننده متانول، با تاخیر ظاهر شود. مدت زمان بروز علایم مسمومیت در فرد مصرف‌کننده ممکن است بین ۶ تا ۲۴ ساعت متغیر باشد.

در مواردی که فرد از انواع نمونه‌های حاوی مخلوطی از اتانول و متانول به صورت همزمان استفاده کرده (مانند آنچه که در مصرف خوراکی برخی از مشروبات الکلی تقلبی نیز وجود دارد) علایم مسمومیت می‌تواند با تاخیر بین ۳۶ تا ۴۸ ساعت بعد از مصرف نیز ظاهر شود. این عامل باعث می‌شود که فرد مسموم با تاخیر از بروز مسمومیت آگاه شده و دیرتر به مراکز درمانی جهت درمان مراجعه کند. اثرات نامطلوب اولیه ناشی از مسمومیت با متانول شامل خواب آلودگی، کاهش سطح هوشیاری، گیجی، سردرد، سرگیجه و ناتوانی در هماهنگی حرکت عضلات (آتاکسی) استفراغ و نارسایی قلبی و تنفسی (قلبی ریوی) است.

سمیت متانول با افزایش درجه اسیدوز متابولیک بدتر می‌شود و خسارات جبران‌ناپذیر آن، ممکن است تا مرگ گسترش یابد. مصرف متانول ممکن است باعث ایجاد طیف گسترده‌ای از اثرات نامطلوب شامل فراموشی،کما و تشنج، اختلالات عملکرد کبد و التهاب پانکراس، توهمات، نابینایی خفیف تا کوری مطلق، نارسایی کلیه، مرگ عضلانی در سطح سلولی (در مسمومیت‌های شدید) و آسیب‌های دایمی مغزی مانند بیماری پارکینسون شود. ضربان قلب سریع یا ضربان قلب آهسته، افزایش تعداد تنفس، افت فشار خون و ایست تنفسی، نشانه‌های از دست رفتن بیمار است. دوز کشنده متانول، از ۳۰ تا ۲۴۰ میلی‌لیتر یا یک گرم در کیلوگرم است. نوشیدن مقدار ۱۰ میلی‌لیتر متانول، منجر به کوری، نارسایی کلیوی و پایین آمدن سطح هوشیاری می‌شود. نوشیدن بیشتر از ۳۰ میلی لیتر باعث مرگ می‌شود.»

مصرف‌کنندگان مشروب این کیت را شناخته‌اند

آقای عین، فارغ‌التحصیل رشته شیمی و صاحب یک شرکت فروش مواد شیمیایی در تهران است و طی دو سال اخیر، کیت تشخیص متانول هم می‌فروشد و به «اعتماد» می‌گوید در این ۲ سال، هر بار موج مسمومیت و مرگ « متانول » اوج گرفته، سفارش این کیت هم چند برابر شده و طبق شنیده‌هایش می‌گوید که ظرف ۳ ماه اخیر حدود ۱۰ هزار بسته از این کیت در سراسر کشور و به مردم عادی فروخته شده و خودش هم در همین مدت بیش از ۲۰۰۰ بسته فروش داشته. هر بسته از این کیت، برای ۱۰ بار تست متانول قابل استفاده است.

«هنوز این میزان فروش رو باور نمی‌کنم. از همسایه‌ها و شهرهای دور و نزدیک تهران و حتی از استان‌های مذهبی هم مشتری داریم. وضع مالی خوب، وضع مالی بد، پزشک بیمارستان، هر آدمی که به فکرتون می‌رسه از ما خرید داشته. ۵۰درصد مشتری‌هامون از شیرازن چون شیراز بیشترین آمار مسمومیت مشروب رو داره.»

آقای عین، از فروش زیاد این محصول خوشحال نیست اما از اینکه چنین محصولی در دسترس مردم هست خوشحال است. آقای عین می‌گوید دلیل اصلی مسمومیت و مرگ‌های الکلی در ایران، بی‌اطلاعی مردم است چون مردم فکر می‌کنند فقط نوشیدن متانول (الکل صنعتی) باعث مرگ می‌شود و نمی‌دانند که اتانول صنعتی (ساخته شده با گاز اتن) هم آلوده به متانول است و نمی‌دانند که مشروب خانگی و تولید شده با مواد مرغوب هم، متانول دارد چون فرآیند تولید خانگی، فاقد سیستم تصفیه متانول است و بنابراین، حداقل از هر ۱۰۰ نمونه مشروب خانگی، در ۱۰ نمونه متانول تولید می‌شود.

آقای عین در واکنش به موج‌های مسمومیت متانول در چند سال اخیر و در جواب این ابهام که آیا واقعا یک تولیدکننده حرفه‌ای مشروب، نمی‌داند که چه الکلی برای محصولش استفاده می‌کند، می‌گوید: «در کشور ما، خرید و فروش الکل جرم نیست اما فروش الکل فاقد ماده تلخ‌کننده (بیترکس) جرمه. تولید‌کننده مشروب، برای حفظ امنیت خودش، هیچ‌وقت به‌طور مستقیم برای خرید الکل اقدام نمی‌کنه بلکه معمولا با یک فروشنده کار می‌کنه که این فروشنده، نفوذی در کارخونه الکل‌سازی داره و می‌تونه با مجوز قانونی یا جعلی و حتی به اسم شرکت‌هایی که فقط روی کاغذ هویت دارن، صدها لیتر الکل سفید فاقد ماده تلخ‌کننده به تولید‌کننده مشروب برسونه.»

در ایران از دو دهه قبل تاکنون، الکل اتیلیک یک ماده تحت کنترل محسوب شده و خرید و فروش وزن‌های بالا، تابع مقرراتی از‌جمله، دریافت مجوز خرید از سازمان غذا و دارو، ممنوعیت فروش کارخانه‌ای و شرکتی به افراد حقیقی، ثبت هویت خریداران و ثبت مصارف است. بخشنامه‌های سال ۱۳۸۶ و سال ۱۳۹۱ سازمان غذا و دارو خطاب به شرکت‌های دارویی، از اولین نمونه‌های مقرراتی است که تاکید می‌کند: «عرضه الکل اتیلیک در ظروف شیشه‌ای کهربایی یک و ۱.۵ لیتری با ماده تلخ‌کننده و فقط از طریق شرکت‌های پخش سراسری دارای قرارداد با کارخانه‌های تولید‌کننده» مجاز است.

آقای عین الکل سفید هم می‌فروشد و می‌گوید که فقط و فقط در اوزان بالا می‌فروشد و فقط با شرکت‌های دارویی کار می‌کند و هیچ معامله‌ای با افراد عادی ندارد.

«ما می‌دونیم ۵ بشکه ۲۲۰ لیتری الکل سفید برای یک فرد عادی چه کاربردی داره چون مجموع نیاز یک فرد عادی برای هر مقدار ضدعفونی و استریل‌سازی، بیش از دو لیتر الکل در سال نیست.»

مصرف‌کننده مشروب به قانون و آیین‌نامه کاری ندارد

سبحان، تولید‌کننده و فروشنده مشروب است که منطقه غرب و شمال غرب تهران را دراختیار دارد و مدعی است که به واسطه جنس خوبی که به مشتریانش می‌دهد، اعتبار ۱۵‌ساله‌اش را حفظ کرده است. سبحان ترجیح می‌دهد مشتری جدید نداشته باشد اما از رفقای تولید‌کننده‌اش شنیده که در این سه سال، مشتری مشروب «خیلی» زیاد شده. سبحان می‌گوید «خیلی زیاد شدن مشتری» برای یک فروشنده مشروب، هم ترس دارد و هم خوشحالی؛ زیاد شدن مشتری، یعنی سود بیشتر اما خطاها و مرگ‌ها هم در همین شلوغی بازار اتفاق می‌افتد.

سبحان این شلوغی را دوست ندارد به یک دلیل مهم: «چرخ زندگی من با فروختن مشروب به مردم می‌گرده ولی دولت میگه مشروب‌خواری، تفریح سالمی نیست. در کشوری که مشروب‌خواری، حد شرعی داره، زیاد شدن مشتری جدید برای مشروب، به این معناست که تفریح سالمی وجود نداشته که مردم از همه‌جا رونده، ناچار شدن به کنج خونه‌ها پناه ببرن و برای چند ساعت، با مستی و مشروب‌خواری، دنیای بیرون از چهاردیواری خونه‌شون رو فراموش کنن. این برای جامعه‌ای که قراره مولد و پویا باشه هیچ خوب نیست.»

سبحان می‌گوید فرآیند عرضه مشروب در ایران، مثل یک میدانگاه پر از کوچه‌های فرعی تودرتو‌ست؛ کوچه‌هایی که همگی تابلو دارند و روی نقشه شهرند؛ عمده فروش‌های بطری پلاستیکی، خریداران ضایعات که سوار بر وانت در کوچه‌ها و خیابان‌ها می‌گردند و برای «بطری شیشه‌ای سالم و با تاریخ روز و زیبا» پول خوبی می‌دهند، طراحان و تولیدکنندگان و فروشندگان برچسب برندهای معروف مشروب در کارگاه‌های با کاربری جعلی و موازی، کارگاه‌های بلورسازی در حاشیه ورامین و دولت‌آباد و مرتضی‌گرد که به تولید اقسام بلورجات ضخیم و نازک مشغولند اما در کنارش، بطری‌های خوش‌تراش هم می‌سازند، فروشنده‌های «کشمش سایه خشک»، صدها کارگاه زیرزمینی که محموله‌های چند هزار لیتری مشروب تحویل می‌گیرند و بطری‌های پلمب شده برچسب خارجی خورده با تاریخ تولید روز تحویل می‌دهند، عمده فروش‌های شکر و مخمر و فیلتر و..... اینها، همان کوچه فرعی‌های تودرتو هستند که همگی به میدانگاه اصلی ختم می‌شوند.

«من در این ۱۵ سال شاهد بودم که هر وقت اوضاع اجتماعی و سیاسی و اقتصادی بد میشه، مردم بیشتر مشروب می‌خورن. در این سه سال که هم تورم و گرونی داشتیم و هم نارضایتی و اعتراض، فروش مشروب خیلی بیشتر شد با اینکه قیمت مشروب به دلیل گرونی دلار و توقف واردات مشروب خارجی، خیلی بالاتر رفت. الان هر بطر مشروب خارجی، اگر واقعا از خارج اومده باشه، کمتر از ۶ میلیون تومن نیست در‌حالی که سه سال قبل، یک بطری مشروب خارجی حدود ۲ میلیون تومن بود. بسته ۲۴‌تایی آبجوی ایرانی الان به ۹ میلیون تومن رسیده و نوع خارجیش هم کمتر از ۱۵ میلیون تومن نیست. هر بطر ۱.۵ لیتری مشروب دست‌ساز و معروف به مشروب باز و با بطری پلاستیکی، ارزون‌تر از ۶۰۰ هزار تومن نیست در‌حالی که دو سال قبل، گرون‌تر از ۱۵۰ هزار تومن نبود. مشروب با بطری یک لیتری شیشه‌ای هم، ارزون‌تر از دو میلیون و پونصد هزار تومن و دو میلیون و ۷۰۰ هزار تومن نیست در حالی که دو سال قبل همین مشروب رو با ۷۰۰ هزار تومن می‌خریدی. با همه این گرونی‌ها، ولی فروش مشروب خیلی بیشتر شده. خیلی‌ها از ترس مسمومیت، مشروب دست‌ساز می‌خرن و دنبال مشروب شیشه‌ای نیستن و بابت برند پول نمیدن. این مردم فقط می‌خوان مشروب بخورن که حواسشون از شرایط موجود پرت بشه.»



نظر شما درباره این مقاله:








همراهی اتحادیه اروپا با ادعای ارضی امارات علیه ایران
سه شنبه ۱ آبان ۱۴۰۳ - Tuesday 22 October 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Thu, 17.10.2024, 7:08

همراهی اتحادیه اروپا با ادعای ارضی امارات علیه ایران


روز گذشته - چهارشنبه ۱۶ اکتبر ۲۰۲۴/ ۲۵ مهر ۱۴۰۳ - اولین نشست سران اتحادیه اروپا و شورای همکاری خلیج فارس در بروکسل برگزار ‌شد. در این نشست که رسانه‌های اروپا آن را راهبردی توصیف کردند، سران کشورها و دولت‌های عضو اتحادیه اروپا با شش همتای خود از کشورهای حاشیه خلیج فارس؛ بحرین، کویت، عمان، قطر، عربستان سعودی و امارات متحده عربی دیدار کردند.

در پایان اجلاس بیانیه مفصلی در ۵۷ بند در موضوعات مهم منطقه و جهان و نیر موضوعات مورد علاقه طرفین منتشر شد. یک بخش این بیانیه مربوط به ایران بود که در آن درباره برنامه هسته‌ای و موشکی ایران اظهار نظر شده و حاکمیت ایران بر جزایر  تنب بزرگ، تنب کوچک و ابوموسی، مورد پرسش قرار گرفته است.

ترجمه متن بخش ایران بیانیه را در زیر می‌خوانید:

«ایران

ما بر اهمیت پایبندی به قوانین بین‌المللی، از جمله منشور سازمان ملل متحد، که بر اساس احترام به حاکمیت، تمامیت ارضی، عدم مداخله در امور داخلی کشورها، و خودداری از استفاده از زور یا تهدید است، تأکید می‌کنیم.

ما بر اهمیت تعامل دیپلماتیک با ایران برای پیگیری کاهش تنش‌های منطقه‌ای تأکید داریم.

ما بر لزوم اطمینان از ماهیت صلح‌آمیز برنامه هسته‌ای ایران و توقف تکثیر موشک‌های بالستیک، هواپیماهای بدون سرنشین، و هر گونه فناوری که امنیت منطقه ما و فراتر از آن را تهدید کرده و صلح و امنیت بین‌المللی را در نقض قوانین و قطعنامه‌های مربوط به سازمان ملل تضعیف می‌کند، تأکید می‌کنیم.

ما علاقه مشترکی به گفتگوی نزدیک اتحادیه اروپا و شورای همکاری خلیج فارس در مورد این مسائل داریم. ما از ایران می‌خواهیم که به دنبال کاهش تنش‌های منطقه‌ای باشد.

ما همچنان به یک راه‌حل دیپلماتیک برای مسئله هسته‌ای ایران متعهد هستیم. ما از این که پیشرفت‌های هسته‌ای مستمر ایران در پنج سال گذشته بازگشت به برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) را به طور فزاینده‌ای دشوار کرده است، ابراز تأسف می‌کنیم. ما از ایران می‌خواهیم که تمام تعهدات پادمانی خود را تحت پیمان منع گسترش سلاح‌های هسته‌ای اجرا کند و به اجرای پروتکل الحاقی بازگردد.

ما عزم راسخ مشترکی داریم که ایران هرگز نباید یک سلاح هسته‌ای توسعه داده یا به دست آورد. ما بر اهمیت قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت سازمان ملل متحد و تعهد دائمی خود برای اطمینان از این که خلیج فارس و منطقه وسیع‌تر عاری از سلاح‌های هسته‌ای باقی بمانند، تأکید می‌کنیم. ما بر اهمیت پایبندی به قوانین بین‌المللی، از جمله منشور سازمان ملل متحد، بر اساس احترام به حاکمیت، تمامیت ارضی، عدم مداخله در امور داخلی کشورها، و خودداری از استفاده از زور یا تهدید، تأکید می‌کنیم.

در این راستا، ما از ایران می‌خواهیم که به اشغال سه جزیره امارات متحده عربی، تنب بزرگ، تنب کوچک و ابوموسی، که نقض حاکمیت امارات و اصول منشور سازمان ملل متحد است، پایان دهد.»



نظر شما درباره این مقاله:








نسرین شاکرمی، مادر نیکا بازداشت شد
سه شنبه ۱ آبان ۱۴۰۳ - Tuesday 22 October 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Wed, 16.10.2024, 23:15

نسرین شاکرمی، مادر نیکا بازداشت شد


خانواده نیکا شاکرمی، از کشته‌شدگان اعتراضات سال ۱۴۰۱ در تهران، از بازداشت نسرین شاکرمی، مادر نیکا، خبر دادند.

آیدا شاکرمی، خواهر نیکا، شامگاه چهارشنبه ۲۵ مهر ماه در شبکه اجتماعی اینستاگرام نوشت که «مادرم امروز عصر در خرم‌آباد دستگیر شده و از علت دستگیری و اتهام او خبری ندارم».

نیکا شاکرمی یکی از صدها معترضی بود که در جریان اعتراضاتِ پس از جان‌ باختن مهسا ژینا امینی در بازداشت گشت ارشاد در سال ۱۴۰۱ کشته شد و نهادهای حکومتی خانوادهٔ او را مجبور کردند پیکر این نوجوان را در روستایی دورافتاده در خرم‌آباد لرستان به خاک بسپارند.

یکی از آخرین موارد فشارهای حکومتی به خانواده شاکرمی مربوط به ماه گذشته در دومین سالروز جان‌ باختن نیکا شاکرمی بود که آنها اعلام کردند ماموران حکومتی با بستن راه‌های منتهی به گورستان، اجازه ورود خانواده نیکا به قبرستان و حضور بر سر مزار او را نداده‌اند.

نیکا شاکرمی ۱۷ ساله شامگاه ۲۹ شهریور ۱۴۰۱ در جریان نخستین اعتراضات «زن، زندگی،‌ آزادی» در بلوار کشاورز تهران ناپدید و پس از هشت روز جنازه او به خانواده‌اش تحویل داده شد.

نسرین شاکرمی، مادر نیکا، حدود دو هفته بعد در یک پیام ویدئویی که به‌طور اختصاصی در اختیار رادیوفردا قرار داد، گفت که بر اساس گواهی پزشکی قانونی علت مرگ دخترش «اصابت ضربات متعدد جسم سخت» به سرش بوده است.

اما روایت دستگاه‌های خبری جمهوری اسلامی در زمان اعتراضات «زن، زندگی، آزادی» این بود که نیکا شاکرمی از بالای ساختمان نیمه‌کاره‌ای در نزدیکی خانه آتش شاکرمی، خاله‌اش که با او زندگی می‌کرد، پریده و خودکشی کرده است.

سرویس جهانی بی‌بی‌سی روز ۱۰ اردیبهشت سال ۱۴۰۳ گزارش داد که به یک «سند خیلی محرمانه» حکومت جمهوری اسلامی ایران دست یافته که حکایت از آن دارد نیکا شاکرمی پس از دستگیری توسط نیروهای امنیتی مورد «آزار و اذیت» جنسی قرار گرفت و کشته شد.

رادیو فردا



نظر شما درباره این مقاله:








جزئیات تازه از کشته و زخمی شدن مهاجران
سه شنبه ۱ آبان ۱۴۰۳ - Tuesday 22 October 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Wed, 16.10.2024, 23:13

جزئیات تازه از کشته و زخمی شدن مهاجران




نظر شما درباره این مقاله:








جنگ‌طلب کیست؟ / مهدی نصیری
سه شنبه ۱ آبان ۱۴۰۳ - Tuesday 22 October 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Wed, 16.10.2024, 21:59

جنگ‌طلب کیست؟ / مهدی نصیری


این روزها در باره جنگ و جنگ‌طلبی و جنگ‌طلبان گفتگوهای داغی در جریان است اما مهمترین وجه این گفتگوها آن است که مدافعان جمهوری اسلامی که بزرگترین جنگ‌سالار چهار دهه و نیم اخیر در منطقه بوده و روزی نبوده که شعار مرگ‌گویی و جنگ‌جویی‌اش متوقف شده باشد، عده‌ای را متهم به جنگ‌طلبی می‌کنند.‌

اساسا یکی از آرمانهای انقلاب ۵۷ شعله‌ور کردن جهادی مقدس از مبدء ام‌القرای ادعایی علیه بخش اعظم جهان بوده است. به این سخنان آیت الله خامنه‌ای در نماز جمعه تهران در ۴ مهر ماه ۱۳۵۹ بنگرید:

«برادران مسلمان! بدانید که همه‌ی ما ملت ایران سربازان و رزمندگان این جنگ جهانی بزرگ خواهیم بود. در این جنگ ما به این قانع نیستیم که صدام خائن خسارت جنگی به ما بپردازد و عقب بنشیند ....این جنگ برای ما یک جنگ مقدس و مبارک است. دشمن خیال کرد ما را با کشاندن به این جنگ نابود خواهد کرد، اما همچنانی که پس از جنگ خندق، کفار متلاشی و متفرق و نابود شدند و سلسله‌ی تهاجمات اسلامی تا سالیان درازی دنیا را تکان داد، این جنگ خندق هم ما را وارد دُور پایان‌ناپذیر فتوحات جهانی خواهد کرد.»

طرفداران نظام جنگ‌سالار به شدت از قباحت و شناعت «مداخله خارجیان و اجانب در ایران» سخن می‌گویند اما یادشان می‌رود که جمهوری اسلامی ۶ ارتش منطقه‌ای با میلیاردها دلار هزینه از جیب ملت ایران برای مداخلاتش در برخی کشورهای منطقه تاسیس کرده که البته امروز سه ارتش منطقه‌ای شامل حماس و جهاد اسلامی و حزب‌الله در روند هزیمت و اضمحلال قرار گرفته و میلیاردها دلار سرمایه مردم مظلوم ایران دود هوا شده است.

و نیز فراموش می‌کنند که اساسا آرمان رهایی قدس یک پروژه مداخله‌جویانه نظامی اجنبی به نام جمهوری اسلامی در سرزمینی دیگر به نام فلسطین و اسراییل است.

و نیز از مداخله جمهوری اسلامی به عنوان یک کشور خارجی و اجنبی در سوریه برای حفظ یک دیکتاتور به بهای مشارکت در ریختن خون هزاران مسلمان سوری سخنی نمی‌گویند.

مدافعان نظام جنگ‌سالار، صاحب این قلم را متهم به جنگ‌طلبی برای اسقاط نظام می‌کنند در حالی که علاوه بر وجود دهها دلیل بر نفی هر گونه جنگ و خونریزی و ویرانگری، مهمترین دلیل مخالفت با چنین جنگی، احتمال از دست رفتن فرصت عبوری مدنی و کاملا خودجوش از نظام کنونی با جایگزینی عبوری با مداخله خارجی است که هر چند ممکن است در شرایطی خاص و بحرانی، موجه جلوه کند اما در شأن ملت بزرگ و آزادیخواه ایران نیست.

شایسته است افتخار وقوع جنبشی ملی جهت استقرار نظامی دموکراتیک و سکولار به جای حکومت ایدئولوژیک جمهوری اسلامی، منحصرا به نام ملت ایران فارغ از هر گونه حمایت مداخله‌آمیز خارجیان صورت بگیرد.

منبع: تلگرام نویسنده
https://t.me/iranazadvaabad



نظر شما درباره این مقاله:








ما هم خدایی داریم / رحیم قمیشی
سه شنبه ۱ آبان ۱۴۰۳ - Tuesday 22 October 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Wed, 16.10.2024, 21:57

ما هم خدایی داریم / رحیم قمیشی




نظر شما درباره این مقاله:








اسرائيل: اهداف حمله احتمالی به ایران مشخص شد
سه شنبه ۱ آبان ۱۴۰۳ - Tuesday 22 October 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Wed, 16.10.2024, 20:50

اسرائيل: اهداف حمله احتمالی به ایران مشخص شد


رسانه‌های اسرائيلی به نقل از منابع آگاه در این کشور اعلام کردند که اهداف حمله احتمالی به ایران مشخص شده و تنها مسئله زمان انجام آن اکنون مد‌نظر است.

با گذشت دو هفته از حمله گسترده موشکی ایران به اسرائیل که به گفته تهران در پاسخ به ترور رهبر حماس در خاک ایران و نیز کشته شدن حسن نصرالله، رهبر حزب الله و نیز یک فرمانده ارشد سپاه قدس در بیروت صورت گرفت، گمانه‌زنی‌ها در خصوص پاسخ احتمالی اسرائیل همچنان ادامه دارد.

رسانه‌های اسرائیلی در گزارش‌هایی رسما تایید نشده، از تعیین نقاط حمله احتمالی ارتش این کشور به ایران درپاسخ به حمله موشکی اخیر تهران خبرداده‌اند.

کانال ۱۲ تلویزیون اسرائیل در گزارشی مدعی شد که نقاط حمله به ایران از سوی ارتش مشخص شده و هر لحظه ممکن است که انجام شود.

بنا به این گزارش، فهرستی از نقاط مد نظر که قرار است در حمله احتمالی به ایران هدف واقع شوند در اختیار نخست‌وزیر و وزیر دفاع اسرائيل قرار گرفته است.

منابع دیگر خبری در اسرائیل نیز با تایید این موضوع اعلام کردند که تصمیم بر سر نقاط هدف گرفته شده و اکنون تنها زمان انجام حمله باید مشخص شود.

یوآو گالانت، وزیر دفاع اسرائیل، پیش‌تر در نشستی با اعضای انجمنی که خانواده‌های گروگان‌ها را گردهم می‌آوردد، گفته بود که کشورش «به زودی» به حمله بزرگ موشکی ایران پاسخ خواهد داد و این پاسخ «دقیق و مرگبار» خواهد بود.

این در حالیست که دفتر نخست وزیری اسرائیل به تازگی و پس از گفتگوی تلفنی اخیر بنیامین نتانیاهو با جو بایدن که زمینه انتقال سامانه‌های آمریکایی ضد موشکی تاد را به اسرائیل فراهم کرد از پاسخی حساب شده به ایران سخن به میان آورده است.

در بیانیه دفتر نخست وزیری اسرائيل تصریح شده است که پاسخ به حمله موشکی گسترده دو هفته پیش ایران با لحاظ منافع ملی کشور داده خواهد شد.

در همین راستا، روزنامه واشنگتن‌پست نیز با استناد به منابع آگاه اعلام کرد که بنیامین نتانیاهو در گفتگو با رئیس جمهوری آمریکا، حمله به تاسیسات نفتی و هسته‌ای ایران را منتفی دانسته است.

ایران همزمان با این تحولات، به تلاش‌های دیپلماتیک در خاورمیانه برای جلوگیری از گسترش دامنه بحران در منطقه ادامه می‌دهد؛ تلاشی که با سفرهای اخیر وزیر خارجه ایران به عربستان، قطر، لبنان، عراق و عمان و اردن نمود پیدا کرده است.

در ادامه این رایزنی‌ها، عباس عراقچی، روز چهارشنبه در دیدار با ملک عبدالله دوم پادشاه اردن بر ضرورت «همکاری و همبستگی بیشتر کشورهای منطقه و جهان اسلام جهت وادارکردن رژیم صهیونیستی به توقف نسل‌کشی و جنگ افروزی» تاکید کرد.

تلاش برای جلوگیری از تنش مهارنشدنی در منطقه؛ ایران: پاسخ ما پشیمان‌کننده خواهد بود

این رویکرد از دید کارشناسان نوعی تلاش برای متقاعد کردن رهبران منطقه‌ به منظور اعمال فشار به ایالات متحده،‌ به عنوان متحد بزرگ اسرائیل است تا از حمله‌ای پرخطر که تبعات آن ممکن است دامن کل منطقه و جهان را بگیرد، ممانعت به عمل آید.

وزیر خارجه ایران در همین راستا، عصر سه‌شنبه با آنتونیو گوترش، دبیرکل سازمان ملل متحد به صورت تلفنی گفتگو کرده و از وی خواسته بود «همه ظرفیت های این نهاد بین المللی را به منظور توقف جنایات و تجاوزات رژیم اسرائیل و ارسال کمک های بشردوستانه به لبنان و غزه بکار گیرد.»

بنا به آنچه در سایت وزارت خارجه آمده، عباس عراقچی همچنین در این گفتگوی تلفنی ضمن اشاره به اهتمام ایران برای «حراست از صلح و امنیت منطقه»، بر آمادگی کامل کشورش به منظور دادن «پاسخی «قاطع و پشیمان کننده» به هر گونه ماجراجویی از سوی اسرائيل تاکید کرده است.

وی به دبیر کل سازمان ملل متحد یادآور شده است که مسئولیت عواقب گسترش هرگونه ناامنی در منطقه بر عهده اسرائیل و متحد بزرگش در منطقه، ایالات متحده آمریکا خواهد بود.

از سوی دیگر، بهروز کمالوندی، سخنگوی سازمان انرژی اتمی ایران روز چهارشنبه در سخنانی که توجه وب‌سایت «تایمز‌ اسرائیل» را نیز به خود جلب کرده، احتمال حمله به سایت‌های هسته‌ای کشورش را «کم» دانست و در عین حال گفت: هرگونه خسارت احتمالی «به سرعت جبران خواهد شد».

وی در این خصوص تصریح کرد: «ما همواره این تهدیدات را جدی گرفته و می‌گیریم و بر همین اساس طوری طراحی و پیش‌بینی‌ کرده‌ایم که حتی در صورت حماقت آن‌ها، خسارات به حداقل برسد.»

سخنگوی سازمان انرژی اتمی ایران افزود: «درصورت حماقت دشمن، فارغ از پاسخی که نیروهای نظامی ایران خواهند داد، سازمان انرژی اتمی هم اصولی را رعایت کرده و کارهایی را انجام داده است که حتی در صورت حمله هم آن‌ها نمی‌توانند کاری از پیش ببرند.»

تایمز اسرائيل در ادامه گزارش خود ضمن اشاره به تلاش‌های دیپلماتیک اخیر ایران به نقل از سخنگوی وزارت خارجه ایران اعلام کرد که عباس عراقچی پس از اردن، به مصر و ترکیه سفر خواهد کرد.

فاطمه مهاجرانی، سخنگوی دولت ایران نیز در تازه‌ترین اظهارات خود، ضمن تاکید بر اینکه کشورش «هیچگاه آغازگر جنگ نبوده اما در دفاع مصمم‌ترین بوده» با اشاره به تهدید‌های اخیر اسرائیل گفت: «این دم شیر است به بازی نگیر!»


یورونیوز فارسی



نظر شما درباره این مقاله:








رمزگشایی از یک تماس! / صابر گل‌عنبری
سه شنبه ۱ آبان ۱۴۰۳ - Tuesday 22 October 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Wed, 16.10.2024, 20:23

رمزگشایی از یک تماس! / صابر گل‌عنبری




نظر شما درباره این مقاله:








اسرائيل چگونه به درون حزب‌الله نفوذ کرد؟
سه شنبه ۱ آبان ۱۴۰۳ - Tuesday 22 October 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Wed, 16.10.2024, 18:41

اسرائيل چگونه به درون حزب‌الله نفوذ کرد؟


گزارش رویترز از جزئیات تولید و عرضه پیجرهای حاوی تله انفجاری به حزب‌الله

باتری‌های پیجرهایی که در اوایل سال جاری وارد لبنان شدند، بخشی از نقشه اسرائیل برای نابودی حزب‌الله بودند. این باتری‌ها دارای ویژگی‌های فریب‌دهنده و قدرتمند بودند اما یک پاشنه آشیل هم داشتند.

به گزارش رویترز بنابر اطلاعات و تصاویر دسته‌ اول منابع لبنانی، عوامل اسرائیلی طراح این پیجرها، باتری تولید کردند که حاوی مقدار کم اما قوی از مواد منفجره پلاستیکی و یک چاشنی بدیع بود. این مواد به هیچ‌وجه توسط اشعه ایکس قابل شناسایی نبود.

اما این پیجر‌ها نقطه ضعف مشخصی هم داشتند و آن‌هم این که پیشینه‌ای قابل قبول برای این محصول وجود نداشت. اسرائیلی‌ها برای فائق آمدن به این مشکل فروشگاه‌ها، صفحات و پست‌های جعلی آنلاین ایجاد کردند تا تحقیقات دقیق حزب‌الله را منحرف کنند.

طراحی مخفیانه پیجرهای تبدیل شده به تله انفجاری و باتری آن که هر دو برای نخستین بار در این گزارش تشریح می‌شوند، پرده از اجرای یک عملیات چند ساله برمی‌دارند.

بنابر اظهارات منابع لبنانی و تصاویر موجود، یک ورق نازک و مربعی از شش گرم مواد منفجره پلاستیکی به نام پنتا اریتریتول تترا نیترات (PETN) بین دو سلول مستطیلی باتری فشرده شده بود. فضای باقی‌مانده بین این سلول‌ها، با نوار مواد بسیار قابل اشتعال به عنوان چاشنی، پر شده بود.

این ترکیب سه‌لایه‌ای درون یک پوشش پلاستیکی سیاه قرار گرفته و در یک قاب فلزی به اندازه تقریبی یک جعبه کبریت محصور شده بود. این طراحی غیرمعمول بود، زیرا به جای استفاده از یک چاشنی مینیاتوری استاندارد، که معمولاً به شکل یک سیلندر فلزی است، از مکانیزمی متفاوت بهره می‌برد.

عدم استفاده از قطعات فلزی باعث می‌شد که مواد منفجره و چاشنی توسط اشعه ایکس قابل شناسایی نباشند که مزیت بسیار بزرگی محسوب می‌شد.

نیروهای حزب‌الله پس از دریافت پیجرها در ماه فوریه، آن‌ها را از اسکنرهای امنیتی فرودگاه عبور دادند تا ببینند آیا زنگ خطری مبنی بر وجود مواد منفجره به صدا در می‌آید یا خیر و هیچ نشانه‌ای از این مواد مشاهده نکردند.

به گفته دو کارشناس مواد منفجره که طراحی این بمب‌های پیجری را بررسی کرده‌اند، احتمالاً این دستگاه‌ها طوری تنظیم شده بودند که جرقه‌ای درون باتری ایجاد کنند. این جرقه می‌توانست مواد چاشنی را روشن کرده و ورق PETN را منفجر کند.

از آنجایی که مواد منفجره و پوشش مربوطه حدود یک‌سوم از حجم باتری را اشغال کرده بودند، باتری با توجه به وزن ۳۵ گرمی‌اش تنها بخش کوچکی از ظرفیت واقعی خود را در اختیار داشت. به گفته دو کارشناس باتری، این امر باعث می‌شد ظرفیت باتری به میزان قابل توجهی کمتر از انتظار باشد.

پل کریستنسن، کارشناس باتری‌های لیتیوم از دانشگاه نیوکاسل بریتانیا، گفت: «مقدار قابل‌توجهی از جرم این باتری به درستی قابل توضیح نیست.»

به گفته یک منبع امنیتی، حزب‌الله در مقطعی متوجه شد که باتری‌های پیجرها سریع‌تر از حد انتظار تخلیه می‌شوند، با این حال، این مسئله نگرانی امنیتی جدی ایجاد نکرد و گروه همچنان تا چند ساعت پیش از حمله، پیجرها را به اعضای خود تحویل می‌داد.

در روز ۱۷ سپتامبر، هزاران پیجر به‌طور همزمان در مناطق جنوبی بیروت و دیگر پایگاه‌های حزب‌الله منفجر شدند. در بسیاری از موارد، پیجرها پیش از انفجار صدای بوق ‌دادند که نشان‌دهنده دریافت یک پیام ورودی بود.

به گفته شاهدان عینی رویترز، بسیاری از قربانیان که به بیمارستان منتقل شدند، دچار جراحات چشمی، قطع انگشت‌ها یا شکم‌های سوراخ‌شده بودند که نشان از نزدیکی آن‌ها به دستگاه‌ها در زمان انفجار داشت. در مجموع، این حمله با پیجرها و حمله دوم که روز بعد با فعال شدن واکی‌تاکی‌های مسلح‌شده انجام شد، منجر به کشته شدن ۳۹ نفر و مجروح شدن بیش از ۳,۴۰۰ نفر شد.

دو منبع امنیتی غربی تایید کردند که موساد، آژانس اطلاعاتی اسرائیل هدایت حملات انفجار پیجر‌ها و بیسیم‌های حزب‌الله را برعهده داشته است.

خبرگزاری رویترز قادر به تشخیص محل ساخت این پیجرها نشد.

اسرائیل نقش خود را در این عملیات تایید یا انکار نکرده است. با این حال، یک روز پس از حملات، یوآو گالانت، وزیر دفاع اسرائیل، در اظهاراتی دستاورد موساد را «بسیار چشمگیر» توصیف کرد. این اظهارات در اسرائیل به عنوان تایید ضمنی نقش موساد در این عملیات تلقی شد.

مقامات آمریکایی اعلام کرده‌اند که پیش از اجرای این عملیات، از آن مطلع نبودند.

پیوند ضعیف

منبع تغذیه پیجرها از بیرون، شبیه یک باتری استاندارد لیتیوم-یونی بود که در هزاران دستگاه الکترونیکی مصرفی یافت می‌شود. با این حال، مشکل این باتری با برچسب LI-BT783 این بود که مانند خود پیجر، در بازار وجود خارجی نداشت.

به همین دلیل، عوامل اسرائیلی یک داستان پوششی کاملاً جدید ابداع کردند.

یک افسر سابق اطلاعاتی اسرائیل گفت: «حزب‌الله فرایندهای بسیار دقیقی برای بررسی خریدهایش دارد. باید مطمئن شوید که اگر آن‌ها تحقیق کنند، چیزی برای پیدا کردن وجود داشته باشد. عدم وجود اطلاعات، نشانه خوبی نیست.»

ساختن داستان‌های پوششی برای عوامل مخفی، از مهارت‌های اصلی آژانس‌های جاسوسی است. آنچه نقشه پیجر را خاص می‌کرد این بود که این مهارت‌ها در تولید محصولات رایج الکترونیکی مصرفی نیز به کار گرفته شده بود.

عوامل اسرائيلی برای فریب حزب‌الله مدل سفارشی AR-924 را تحت نام تجاری معتبر تایوانی «گلد آپولو» عرضه کردند.

هسو چینگ‌کوانگ، رئیس شرکت گلد آپولو گفت که حدود سه سال پیش یکی از کارکنان سابق او به نام ترزا وو و رئيس او با او تماس گرفتند تا در مورد یک قرارداد ارائه مجوز استفاده از نام نجاری مذاکره کنند.

آقای هسو گفت که اطلاعات کمی درباره رئیس وو داشت، اما به آن‌ها اجازه داد تا محصولات خود را طراحی و تحت برند گلد آپولو به بازار عرضه کنند.

رویترز نتوانست هویت این مدیر یا اینکه آیا او و وو به‌طور آگاهانه با اطلاعات اسرائیل همکاری داشته‌اند یا نه را مشخص کند.

رئیس شرکت توضیح داد که وقتی مدل AR-924 را دید، چندان تحت تاثیر قرار نگرفت، اما با این وجود تصاویر و توضیحات آن را در وبسایت شرکت قرار داد تا به آن اعتبار ببخشد. هرچند، امکان خرید مستقیم AR-924 از وبسایت او وجود نداشت.

آقای هسو تاکید کرد که هیچ اطلاعی از ماهیت مرگبار پیجرها یا طرح کلی حمله به حزب‌الله نداشته است و شرکت خود را قربانی این نقشه توصیف کرد.

«من این محصول را می‌شناسم»

صفحات وب و تصاویری از مدل AR-924 و باتری آن در سپتامبر سال ۲۰۲۳ وب‌سایت apollosystemshk.com اضافه شدند. این وب‌سایت ادعا می‌کرد که مجوز توزیع محصولات گلد آپولو، از جمله پیجر مزبور و منبع تغذیه حاوی تله انفجاری آن‌ را دارد. بر اساس بررسی‌های رویترز از سوابق اینترنت و فراداده‌ها، آدرس شرکتی در هنگ‌کنگ با نام Apollo Systems HK در این وب‌سایت ثبت شده است، اما چنین شرکتی در آن آدرس یا در اسناد ثبت شرکتی هنگ کنگ وجود ندارد.

با این حال، خانم وو، تاجر تایوانی، این وب‌سایت را در صفحه فیسبوک خود و در اسناد عمومی ثبت شرکت، زمانی که او اوایل سال جاری شرکتی به نام Apollo Systems را در تایپه به ثبت رساند، ذکر کرده بود.

بخشی از وب‌سایت apollosystemshk.com که به باتری LI-BT783 اختصاص داشت، بر عملکرد برجسته این باتری تاکید کرده بود. برخلاف باتری‌های یک‌بار مصرف که پیجرهای قدیمی را تغذیه می‌کردند، این باتری ۸۵ روز دوام داشت و از طریق کابل USB قابل شارژ بود.

در اواخر سال ۲۰۲۳، دو فروشگاه آنلاین باتری LI-BT783 را در کاتالوگ‌های خود قرار دادند. رویترز همچنین دریافت که در دو انجمن آنلاین مختص باتری‌ها، اگرچه این باتری در بازار عرضه نشده بود، کاربران درباره آن بحث کردند. یک کاربر با نام Mikevog در آوریل ۲۰۲۳ نوشته بود: «من این محصول را می‌شناسم. این باتری از نظر فنی عالی است و عملکرد فوق‌العاده‌ای دارد.»

رویترز نتوانست هویت Mikevog را مشخص کند.

این وب‌سایت‌ها، فروشگاه‌های آنلاین و بحث‌های انجمن‌ها نشانه‌هایی از تلاش برای فریب دادن حزب‌الله هستند. به گفته افسر سابق اطلاعاتی اسرائیل و دو مقام امنیتی غربی، این وب‌سایت‌ها پس از انفجار پیجرها از اینترنت حذف شده‌اند، اما نسخه‌های ذخیره‌شده آن‌ها همچنان قابل مشاهده هستند.

رهبران حزب‌الله، از زمان خرید پیجرها اعلام کردند که تحقیقاتی را برای درک چگونگی وقوع نقص امنیتی و شناسایی احتمالی عوامل نفوذی آغاز کرده‌اند.

به گزارش‌ رویترز، حزب‌الله در اوایل سال، پس از آنکه متوجه شد که ارتباطات تلفن همراه آن‌ها توسط اسرائیل شنود می‌شود، به استفاده از پیجر روی آورد.

تحقیقات حزب‌الله نشان داد که عوامل اسرائیلی از یک تاکتیک فروش تهاجمی استفاده کردند تا مطمئن شوند که مسئول خرید حزب‌الله مدل AR-924 را انتخاب می‌کند. یکی از افرادی که با این موضوع آشناست، گفت که فروشنده‌ای که این پیشنهاد را ارائه داده بود، با پیشنهاد قیمتی بسیار پایین وارد شد و «مدام قیمت را پایین‌تر می‌آورد تا در نهایت مسئول خرید را مجاب کند.»

مقامات لبنانی این حملات را به عنوان نقض جدی حاکمیت لبنان محکوم کرده‌اند. حسن نصرالله، دبیرکل حزب‌الله در ۱۹ سپتامبر، در آخرین سخنرانی عمومی خود قبل از کشته شدن توسط اسرائیل گفت که این انفجارها می‌تواند به معنای «اعلان جنگ» باشد و وعده داد که اسرائیل را مجازات خواهد کرد.

پس از انفجار پیجرها، اسرائیل یک جنگ تمام‌عیار شامل تهاجم زمینی به جنوب لبنان و نیز حملات هوایی علیه حزب‌الله آغاز کرد و بسیاری از رهبران ارشد این گروه را به قتل رساند.

یازده روز پس از انفجار پیجرها، اسرائیل در حمله‌ای هوایی نبیل قاووق، مقام ارشد حزب‌الله را که مسئول تحقیقات خرید این دستگاه‌ها بود کشت و تحقیقات حزب‌الله مختل شد.

یورونیوز فارسی



نظر شما درباره این مقاله:








عوامل اقتصادی توسعه‌نیافتگی
سه شنبه ۱ آبان ۱۴۰۳ - Tuesday 22 October 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Wed, 16.10.2024, 16:49

عوامل اقتصادی توسعه‌نیافتگی


علی‌رضا علوی‌تبار

امسال، جایزه نوبل اقتصاد به اقتصاددانانی تعلق گرفت که تأثیر نهادها و تاریخ گذشته کشورها را بر روی رشد و توسعه اقتصادی اکنون آنها بررسی کرده‌اند. این رخداد انگیزه‌ای شد تا به یادآوری برخی از نکات مربوط به توسعه اقتصادی در ایران بپردازم. به‌طور خلاصه می‌خواهم این پرسش را مطرح کنم که: «چه عوامل اقتصادی مانع توسعه اقتصادی در ایران شده‌اند؟»

قبول دارم که ایران در یکصد سال گذشته درجا نزده و متوقف نمانده است، اما در عین حال قبول دارم که هنوز کشوری در حال توسعه هستیم و اکثر ما از سطح توسعه موجود راضی نیستیم. می‌دانیم که تنها با تکیه بر یک متغیر نمی‌توان وضع کنونی ایران را توضیح داد، از این‌رو دایره بحث را به «عوامل اقتصادی» محدود می‌کنیم. تصور من این است که تبیین و توضیح علمی یک پدیده (در اینجا توسعه‌نیافتگی اقتصادی) همواره در سایه نظریه‌ها و نظم‌های عام تجربه‌پذیر صورت می‌گیرند. بدون یک نظریه علمی نمی‌توان یک پدیده را تبیین علمی کرد و چرایی و چگونگی وقوع‌اش را توضیح داد. تبیین (بیان چرایی و چگونگی) علمی یعنی یک پدیده خاص را مصداقی از یک نظم عام قرار دادن.

برای پاسخ به این پرسش که «چه عاملی موجب توسعه‌نیافتگی برخی از جوامع شده است»، چارچوب‌های نظری مختلفی شکل گرفته است که به یک معنا حاصل «به‌کار بستن» نظریه‌های اقتصادی (خرد و کلان) در شناخت یک موضوع هستند، مجموعه‌ای که می‌توان آن را «شناخت اقتصادی توسعه» (یا آن‌طور که معمول است، «اقتصاد توسعه») نامید. چارچوب‌های اصلی نظری در زمینه عوامل توسعه‌نیافتگی را می‌توان به سه دسته یا سه نسل نظری تقسیم کرد (رجب‌پور، ۱۴۰۳: ۴۴): کمیابی منابع، قیمت‌های نادرست و نهادهای ناکارآمد. به اختصار به هر یک اشاره می‌کنم.

اول. کمبود منابع. ذیل این دیدگاه که بیشتر در دهه‌های میانی قرن بیستم رایج بود، مانع اصلی توسعه، کمبود منابع برای سرمایه‌گذاری مادی و انسانی است. ممکن است یک کشور نیروی کار فراوان و منابع طبیعی زیادی داشته باشد، اما به‌دلیل کمبود منابع برای سرمایه‌گذاری در زمینه گسترش ابزارها و تأسیسات و تأمین نیروی انسانی ماهر نتواند ظرفیت‌های خود را بالفعل کرده و از آنها بهره گیرد. البته، کمبود منابع می‌تواند هم ناشی از «چرخه باطل فقر» (فقر موجب تداوم فقر می‌شود) باشد و هم ناشی از بهره‌کشی بلاعوض قدرت‌های خارجی. مثلاً دیدگاه «وابستگی» باور داشت که رابطه نامتقارن میان «مركز» و «پیرامون» موجب انتقال مازاد اقتصادی از پیرامون به مرکز می‌شود و در پیرامون کمبود منابع برای تحقق توسعه را به‌دنبال دارد. نتیجه چنین دیدگاهی تجویز «فشار بزرگ» برای «انباشت سرمایه» و قطع رابطه میان مرکز و پیرامون برای جلوگیری از انتقال مازاد اقتصادی است. حکومتی مستقل و توسعه‌گرا می‌تواند راه خروج از این چرخه باطل را بپیماید.

دوم. قیمت‌های نادرست. دیدگاه دوم که در دهه‌های ۱۹۷۰ و ۱۹۸۰ میلادی رواج یافت، ریشه شکاف توسعه را در اختلال‌های قیمتی (کژدیسگی قیمت‌ها) جست‌وجو می‌کرد. این دیدگاه براساس نگاه نئوکلاسیکی به اقتصاد خرد، باور داشت که قیمت‌ها حاوی اطلاعات مهمی هستند که می‌توانند راهنمای تولید‌کنندگان و مصرف‌کنندگان باشند. حال اگر قیمت‌ها حاصل دستکاری دولت‌ها باشند و به‌گونه‌ای دستوری تعیین شده و نشان‌دهنده تصمیم‌گیری آزاد و رقابتی نباشند، اطلاعات نادرست داده و واقعیت‌ها را کژدیسه انتقال می‌دهند. در اینجا قیمت‌های نسبی نادرست به بهره‌گیري نادرست از منابع انجامیده و مصرف غیرعقلایی را دامن می‌زنند. دولت‌ها می‌توانند با قیمت‌گذاری، یارانه‌دهی، مالیات‌گیری و… در قیمت‌های نسبی اختلال ایجاد کرده و باعث شوند که میزان کمیابی منابع و هزینه‌های تولید و مصرف به‌گونه‌ای نادرست نشان داده شوند و در نتیجه، به هدر رفتن منابع و سرمایه‌گذاری‌های بی‌ثمر بینجامند. تجویز این دیدگاه توسعه با رویکردی بازارگرا و رفتن به‌سوی قیمت‌های آزاد و رقابتی است.

سوم. نهادهای ناکارآمد. نسل سوم نظریه‌های تبیین‌کننده توسعه نیافتگی از دهه ۱۹۹۰ میلادی رواج پیدا کردند. نهادگرایان تأکید می‌‌کنند که برای رونق فعالیت‌های اقتصادی (سرمایه‌گذاری، تولید، مصرف، مبادله، پس‌انداز و…) نیازمند قواعدی هستیم که نااطمینانی‌ها و مخاطره‌ها را با مشخص کردن انتظارات طرفین از یکدیگر و مهار تعارض‌ها کاهش داده و رفتار طرفین را قابل‌ پیش‌بینی نماید. نهادهای کارآمد حقوق مالکیت را تعریف کرده و تضمین می‌کنند، قراردادها را اجرا می‌کنند، علائم قیمتی را به‌خوبی انتقال می‌دهند، شکاف‌های اطلاعاتی میان طرفین معامله را پر می‌کنند، هزینه اجرای قراردادها را کاهش می‌دهند، و… . همه این‌ها بستری می‌سازد تا در آن فعالیت‌های اقتصادی رونق گرفته و شکوفا شوند. بدون نهادهای کارآمد، رفتارهایِ عقلانیِ اقتصادی جای خود را به تکیه بر شانش و اقبال می‌دهند، بازارهای غیرشفاف و غیررقابتی شکل می‌گیرند و «سواری مجانی» راهنمای عمل فعالین می‌شود و هر فعال اقتصادی علاوه بر هزینه‌های تولید و عرضه محصولات‌اش باید هزینه بسیاری برای مبادلات‌اش بپردازد.

با روشن شدن این چارچوب‌های نظری، حال می‌توان پرسید که مانع اصلی توسعه اقتصادی در ایران چیست؟ جمع‌بندی اطلاعاتی که در مورد اقتصاد ایران داریم، نشان می‌دهد که هیچ‌یک از این عوامل به‌تنهایی توسعه‌نیافتگی ما را توضیح نمی‌دهند. از یک سو، همه می‌دانیم که تحریم‌ها، خط‌مشی‌های خارجی نامتناسب، غارت اموال عمومی و انتقال آن به خارج، هدر دادن منابع، مهاجرت نیروهای کیفی و… موجب کمبود منابع برای توسعه کشور شده‌اند. اما از سوی دیگر می‌بینیم که حتی در دوران وفور منابع نفتی (دوره ریاست جمهوری احمدی‌نژاد) باز هم توسعه تحقق نمی‌یابد و عقب‌گرد اقتصادی همه را غافلگیر می‌کند. کم‌و‌بیش همه می‌دانیم که قیمت‌های نسبی در ایران به‌ویژه در زمینه‌های مهمی چون انرژی، به همه اطلاع غلط می‌دهند و منجر به تصمیم‌گیری‌هایی می‌شوند که هزینه اجتماعی آنها بسیار بیشتر از هزینه‌های فردی آنهاست. اما باز همه می‌دانیم که تعدیل قیمت‌ها در ایران همواره راهی برای تأمین هزینه‌های غیرعقلایی و غیرقابل قبول حکومت و تحت‌الحمایگان آن بوده است. اگر قرار است منابع را حکومت هدر دهد، چرا خود مردم این کار را نکنند؟ حتی صاحب‌نظرانی که همیشه بر اهمیت کژدیسگی قیمت‌ها برای تبیین توسعه‌نیافتگی تأکید می‌کرده‌اند، امروز معتقدند که باید علل بنیادی رشد ناکافی اقتصادی ایران را در «نهادهای ناکارآمد» جست‌وجو کرد (نیلی، ۱۳۹۴: ۳۵). تنها برخی از ایدئولوژی‌پردازان طرفدار «بنیادگرایی بازار» هنوز به‌دنبال معجزه قیمت‌های آزاد و رقابتی برای تحقق توسعه اقتصادی هستند. همه اقتصاددان‌های جدی و عمیق ایران اهمیت اصلاح نهادها و حکمرانی را برای توسعه تایید می‌کنند. به نظر می‌رسد که چالش «تقدم توسعه سیاسی بر توسعه اقتصادی» با تایید اهمیت کارآمدسازی نهادها به سرانجام رسیده است. البته نهادهای کارآمد هم در کوتاه‌مدت و میان‌مدت نمی‌توانند کمبود منابع را جبران کنند. زیرا شرط لازم توسعه اقتصادی، رشد اقتصادی است. رشد اقتصاد هم تنها با سرمایه‌گذاری و انباشت سرمایه‌های مادی، توسعه آموزش و انباشت سرمایه انسانی و ارتقاء سطح فناوری حاصل می‌شود. این‌ها نیز محتاج «منابع» هستند. اگر نهادهای کارآمد علت بنیادی رشد پایدار و توسعه هستند این‌ها علل نزدیک ان به‌شمار می‌آیند.

برای خروج از وضعیت توسعه‌نیافتنگی (یا همیشه در حال توسعه بودن!) باید مجموعه‌ای از خط‌مشی‌ها و راهبردها را طراحی کرد که به‌طور همزمان سه مانع اصلی توسعه اقتصادی را نشانه بگیرند. طراحی و اجرای چنین مجموعه‌ای نیز تنها با همراهی همه مردم و پشتیبانی همه آنها امکان‌پذیر است. شهروندان برابر و ذی‌حق و مسئول می‌توانند با یکدیگر برادرانه و خواهرانه همراهی کنند و یک طرح ملی را به پیش ببرند. همبستگی جمعی زمانی معنا دارد و شعاری فریب‌کارانه نیست که برابری حقوقی شهروندان ایرانی به‌رسمیت شناخته شده باشد.

منابعی برای مطالعه بیشتر:
– رجب‌پور، حسین (۱۴۰۳)، «توسعۀ متزلزل»، تهران: نشر نهادگرا
– نیلی، مسعود (۱۳۹۴)، «اقتصاد کلان پیشرفته»، تهران: مؤسسه انتشارات علمی دانشگاه صنعتی شریف

منبع: مشق نو



نظر شما درباره این مقاله:








بازداشت سومین نفر به ظن ارتباط با ایران در اسرائیل
سه شنبه ۱ آبان ۱۴۰۳ - Tuesday 22 October 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Wed, 16.10.2024, 16:18

بازداشت سومین نفر به ظن ارتباط با ایران در اسرائیل




نظر شما درباره این مقاله:








سخنرانی و گفت‌وگو در «فوروم زن، زندگی، آزادی»
سه شنبه ۱ آبان ۱۴۰۳ - Tuesday 22 October 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Wed, 16.10.2024, 14:37

سخنرانی و گفت‌وگو در «فوروم زن، زندگی، آزادی»




نظر شما درباره این مقاله:








سرنوشت مسافران ایران به اتحادیه اروپا چه می‌شود؟
سه شنبه ۱ آبان ۱۴۰۳ - Tuesday 22 October 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Wed, 16.10.2024, 14:25

سرنوشت مسافران ایران به اتحادیه اروپا چه می‌شود؟




نظر شما درباره این مقاله:








خانم سخنگو! ماله نکشید، اقناع کنید / محمد مهاجری
سه شنبه ۱ آبان ۱۴۰۳ - Tuesday 22 October 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Wed, 16.10.2024, 14:21

خانم سخنگو! ماله نکشید، اقناع کنید / محمد مهاجری




نظر شما درباره این مقاله:








مهاجری: تمام مخالفان FATF کاسبان تحریم هستند
سه شنبه ۱ آبان ۱۴۰۳ - Tuesday 22 October 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Wed, 16.10.2024, 14:11

مهاجری: تمام مخالفان FATF کاسبان تحریم هستند


خبرآنلاین: محمد مهاجری، فعال رسانه ای اصولگرا درباره مخالفت برخی چهره های تندرو با FATF بیان کرد: چین و روسیه به عنوان دو ابرقدرت اقتصادی و کشورهای دیگری که با ما آن‌ها ارتباطات تجاری داریم همگی عضو FATF هستند. 

چرا فکر می‌کنیم تافته جدابافته هستیم؟ گمان می‌کنیم نباید عضو FATF باشیم چون ممکن است دست ما را در راه خدمت و کمک رسانی به نهضت‌های آزادی بخش ببندد. مگر عربستان، آمریکا و اروپا که عضو FATF هستند به برخی از کنش های سیاسی منطقه که مطلوب ما نیست کمک نمی‌کنند؟ 

با پیوستن به FATF اعلام می کنیم طرفدار تروریسم نیستیم
او در فیلم تصویری که اقتصاد ۱۰۰ منتشر کرده، ادامه داد: در واقع ما به وسیله FATF از خودمان رفع تهمت کرده و اعلام می‌کنیم طرفدار تروریسم، پولشویی نیستم و معاملاتی که انجام می‌دهیم خلاف نیست، همین.این چهره سیاسی عنوان کرد: حتی اگر فرض کنیم یک اقدام ظاهری باشد، ما چه زیانی از آن می‌بینیم؟  غیر از کشورهایی مانند کره شمالی باقی کشورهای دنیا همه به FATF پیوسته‌اند و هیچ مشکلی هم ندارند.

تمام مخالفان FATF کاسبان تحریم هستند
مهاجری با تاکید براینکه اگر بگویم تمام مخالفان FATF کاسبان تحریم هستند، حرف غلطی نزده‌ام، ادامه داد: آن‌ها می‌خواهند هزینه‌های مبادلات تجاری و اقتصادی و بانکی ما را چندین برابر کنند. همین مسئله نان بزرگی در سفره خیلی از افراد می‌گذارد.

مخالفان ایدئولوژیک FATF نقش دلال را برای مدعیان انقلابی گری بازی می‌کنند
این چهره اصولگرا با طرح این سوال که «آیا مخالفان ایدئولوژیک FATF هم از آن سودی میبرند؟» گفت:  این افراد در واقع نقش دلال را برای مدعیان انقلابی گری بازی می‌کنند. ای کاش واقعا از این بازی که در می‌آورند چیزی گیر این افراد می‌آمد. اما واقعا این طور نیست.

وی تاکید کرد: من به سلامت اقتصادی آنها اعتقاد دارم. باید بگویم تا حد زیادی دچار خود فریبی شده‌ و حرف‌های دیگران را تکرار می‌کنند. یقین دارم خیلی از مخالفان حتی یک بار FATF را مطالعه نکرده‌اند. اطلاعی هم از مفاهیم آن ندارند. اگر اطلاعاتی هم دارند از راه بولتن‌ها و دروغ‌هایی است که به آن‌ها تزریق کرده‌اند. این اشخاص در مجلس، مجمع تشخیص مصلحت نظام و احزاب سیاسی حضور دارند.

FATF لولو نیست، یک ابزار و کلید است
محمد مهاجری، فعال سیاسی اصولگرا با بیان اینکه FATF یک کلید است نه یک لولو، گفت: اگر قرار باشد دولتی به سمت برداشتن تحریم‌ها برود، باید در وهله اول FATF وجود داشته باشد تا جاده رفع تحریم‌ها هموارتر شود.



نظر شما درباره این مقاله:








مدیر مدرسه استعفا داد!
سه شنبه ۱ آبان ۱۴۰۳ - Tuesday 22 October 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Wed, 16.10.2024, 13:46

مدیر مدرسه استعفا داد!




نظر شما درباره این مقاله:








دولت بر سر دورراهی پایگاه اجتماعی خود یا باج دادن
سه شنبه ۱ آبان ۱۴۰۳ - Tuesday 22 October 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Wed, 16.10.2024, 13:15

دولت بر سر دورراهی پایگاه اجتماعی خود یا باج دادن




نظر شما درباره این مقاله:








جزئیات جدید از پرونده چای دبش
سه شنبه ۱ آبان ۱۴۰۳ - Tuesday 22 October 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Wed, 16.10.2024, 12:51

جزئیات جدید از پرونده چای دبش




نظر شما درباره این مقاله:








آقای پزشکیان مگر قرار نبود «اذیت نکنند»؟
سه شنبه ۱ آبان ۱۴۰۳ - Tuesday 22 October 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Wed, 16.10.2024, 12:42

آقای پزشکیان مگر قرار نبود «اذیت نکنند»؟




نظر شما درباره این مقاله:








نشست راهبردی اتحادیه اروپا با کشورهای خلیج فارس
سه شنبه ۱ آبان ۱۴۰۳ - Tuesday 22 October 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Wed, 16.10.2024, 10:22

نشست راهبردی اتحادیه اروپا با کشورهای خلیج فارس


اولین نشست سران اتحادیه اروپا و شورای همکاری خلیج فارس امروز چهارشنبه ۱۶ اکتبر ۲۰۲۴/ ۲۵ مهر ۱۴۰۳ در بروکسل برگزار می‌شود. اروپایی‌ها به دنبال روابط نزدیک تر در زمینه امنیت منطقه‌ای و مسائل اقتصادی هستند.

در این نشست که رسانه‌های اروپا آن را راهبردی توصیف کرده‌اند، سران کشورها و دولت های اتحادیه اروپا با شش همتای خود از کشورهای حاشیه خلیج فارس؛ بحرین، کویت، عمان، قطر، عربستان سعودی و امارات متحده عربی دیدار خواهند کرد.

شورای همکاری خلیج فارس، مستقر در ریاض، پایتخت عربستان سعودی، یک سازمان منطقه‌ای است که همکاری سیاسی و اقتصادی بین شش کشور خلیج فارس را ترویج می کند.

شارل میشل، رئیس شورای اروپا به رسانه‌ها گفت: «یکی از اهداف اصلی، ارسال یک پیام سیاسی روشن است: ما می‌خواهیم روابط بین اتحادیه اروپا و شورای همکاری خلیج فارس را استراتژیک‌تر کنیم.»

بیانیه مشترک، مهم‌ترین دستور نشست

بزرگ‌ترین چالش تنظیم یک بیانیه مشترک است که آینده همکاری را توصیف کند. متن بیانیه در هفته‌های گذشته چندین بار بین مذاکره‌کنندگان رد و بدل شده است.

چندین دیپلمات اتحادیه اروپا گفته‌اند که این بیانیه باید طیف گسترده‌ای از زمینه‌های همکاری بخشی را پوشش دهد. بیانیه مشترک باید جاه‌طلبی‌های هر دو منطقه را منعکس کند، اما در عین حال انتظارات را در زمینه‌هایی مانند توافق‌نامه‌های تجارت آزاد یا آزادسازی ویزا کاهش دهد.

یکی از دیپلمات‌های اتحادیه اروپا گفت: «تجارت موضوع اصلی خواهد بود. دیگر اولویت‌ها انرژی و اقلیم، ارتباطات، کمک‌های بشردوستانه، گفت‌وگوی امنیتی، تماس‌های بین‌المللی و حقوق بشر هستند – به طور کلی برای همه چیزی وجود دارد.»

چندین کشور عضو اتحادیه اروپا خواستار استفاده از عباراتی شدیدتر درباره اوکراین، محکومیت روسیه و دور زدن تحریم‌ها در متن بیانیه مشترک شده‌اند. برخی نیز بر اظهارات قوی‌تر درباره مسائل جنسیتی و حقوق بشر تاکید دارند.

قواعد ژئوپلیتیکی

مدت‌هاست که کشورهای عضو اتحادیه اروپا به همکاری با کشورهای خلیج فارس از منظر ایالات متحده عادت کرده‌اند. اکنون آنها برای بازتعریف روابط خود با این منطقه تلاش می‌کنند.

سال گذشته و به ویژه پس از آغاز جنگ بین اسرائیل و حماس، اتحادیه اروپا تلاش‌های خود را برای تقویت روابط با بازیگران منطقه‌ای افزایش داد.

اخیراً یک ائتلاف بین‌المللی جدید که از راه‌حل دو دولتی در مناقشه اسرائیل و فلسطین حمایت می‌کند، مورد توجه قرار گرفته است. این ائتلاف در جریان گفت‌وگوهایی که در حاشیه مجمع عمومی سازمان ملل توسط اتحادیه اروپا برگزار شد، شکل گرفت.

دیپلمات‌ها می‌گویند رهبران اتحادیه اروپا احتمالاً بررسی خواهند کرد که این همکاری تا چه اندازه می‌تواند پیش برود. اتفاق نظر عمومی وجود دارد که هم حملات حماس در ۷ اکتبر و هم جنگ اسرائیل علیه نوار غزه محکوم شود و تلاش برای کاهش تنش‌های منطقه در نظر گرفته شود.

چارلز میشل گفته است: «در موضوعات ژئوپلیتیکی مانند خاورمیانه، جنگ روسیه علیه اوکراین و دیگر درگیری‌ها
مانند آفریقا و سودان، ما می‌خواهیم با شورای همکاری خلیج فارس همکاری کنیم و این شورا را تشویق کنیم تا نقش قوی‌تری در دفاع از نظم مبتنی بر قوانین و حمایت از منشور سازمان ملل متحد ایفا کند.»

اما به گفته منابع دیپلماتیک، این موضوع می‌تواند دشوار باشد. اتحادیه اروپا با انتقادهایی مبنی داشتن «استاندارد دوگانه» در واکنش‌های خود به اوکراین و نوار غزه مواجه است.

یکی از دیپلمات‌های اتحادیه اروپا گفت: « ما در این اجلاس در حالی که اوکراین و خاورمیانه همزمان در حال سوختن هستند، به موفقیت زیادی دست نخواهیم یافت.»

وی در اشاره به تنش‌های فزاینده بین منطقه و روسیه افزود: «همچنین کافی نیست که دائماً تاکید کنیم روسیه به دلیل روابط آشکارش با ایران یک شریک ژئوپلیتیکی غیرقابل اعتماد است.»

اتحاد بین مسکو و تهران در خلیج فارس نگرانی‌هایی ایجاد کرده است، به ویژه در مورد ارسال تسلیحات روسیه به شورشیان حوثی طرفدار ایران، که همچنان در حال جنگ با عربستان سعودی و امارات هستند.

تمرکز بر تجارت

یکی از دیپلمات‌های اتحادیه اروپا می‌گوید: «تسهیل تجارت موضوع اصلی خواهد بود.» دیگر اولویت‌ها انرژی، اقلیم و گفت‌وگوی امنیتی است. همچنین اتحادیه اروپا گلایه‌هایی مطرح خواهد کرد که برخی از کشورهای خلیج فارس تحریم‌های غرب علیه روسیه را نقض می‌کنند.

روابط کشورهای خلیج فارس با روسیه پیچیده است. از یک طرف، اتحاد بین مسکو و تهران در خلیج فارس نگرانی‌های زیادی را برانگیخته است، به ویژه به دلیل ارسال تسلیحات روسیه به شورشیان حوثی مورد حمایت ایران، که همچنان در حال جنگ با عربستان سعودی و امارات هستند و تجارت جهانی دریایی در دریای سرخ را مختل می‌کنند.

از طرف دیگر، امارات متحده عربی روابط نزدیکی با روسیه دارد. این مسئله باعث شده اتحادیه اروپا فشار بیشتری بر ابوظبی وارد کند. اتحادیه اروپا از امارات خواسته است که علیه شرکت‌هایی که از طریق این کشور تحریم‌های غرب علیه مسکو را دور می‌زنند، اقدامات سخت‌تری انجام دهد.

همکاری بیشتر بین اروپا و کشورهای خلیج فارس در بخش انرژی بر گاز مایع (LNG) و به ویژه هیدروژن متمرکز است، به خصوص هیدروژن سبز آن. اتحادیه اروپا و به‌ویژه آلمان نیاز زیادی به هیدروژن سبز برای تحول زیست‌محیطی اقتصاد خود دارند، در حالی که کشورهای خلیج فارس در تلاش هستند با ایجاد تاسیسات عظیم بادی و خورشیدی، وابستگی خود به نفت و گاز را کاهش دهند.

تلاش‌های دولت آلمان برای یافتن تامین‌کنندگان کافی هیدروژن سبز در سطح جهانی بارها با شکست مواجه شده است. یک توافق تأمین با دانمارک به مدت سه سال به تأخیر افتاده و یک توافق بزرگ با نروژ به دلایل فنی و اقتصادی لغو شده است.

صدراعظم آلمان در اجلاس نخواهد بود

اولاف شولتس، صدراعظم آلمان، در اجلاس بین اتحادیه اروپا و کشورهای خلیج فارس شرکت نخواهد کرد – او توسط امانوئل مکرون، رئیس‌جمهور فرانسه، نمایندگی می‌شود.

همچنین مشارکت او در اجلاس اتحادیه اروپا در روز پنج‌شنبه و جمعه محدود خواهد بود، زیرا جو بایدن، رئیس‌جمهور آمریکا، در این روزها به آلمان می‌آید تا بازدید لغو شده خود به دلیل طوفان فلوریدا را جبران کند.



نظر شما درباره این مقاله:








نشستی در میانه دود و آتش! / صابر گل‌عنبری
سه شنبه ۱ آبان ۱۴۰۳ - Tuesday 22 October 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Wed, 16.10.2024, 9:53

نشستی در میانه دود و آتش! / صابر گل‌عنبری




نظر شما درباره این مقاله:








۲۶۰ تبعه افغان در تیراندازی نیروهای نظامی
سه شنبه ۱ آبان ۱۴۰۳ - Tuesday 22 October 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Wed, 16.10.2024, 9:41

۲۶۰ تبعه افغان در تیراندازی نیروهای نظامی




نظر شما درباره این مقاله:








آیا نسل زد بی‌سواد است؟
سه شنبه ۱ آبان ۱۴۰۳ - Tuesday 22 October 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Wed, 16.10.2024, 8:59

آیا نسل زد بی‌سواد است؟


گفت‌وگو با صادق زیباکلام

هفته‌نامه تجارت فردا

بعد از تحولات اجتماعی که پس از درگذشت خانم مهسا امینی رخ داد، اظهارنظر درباره نسل زد بیش از پیش مورد توجه قرار گرفت. تا پیش از این دوره، ناظران کمتر درباره تمایلات و ویژگی‌های این نسل سخن می‌گفتند اما پس از اعتراض‌های اجتماعی سال ۱۴۰۱، توجه جامعه به این نسل جلب شد. همچنان که بسیاری از کارشناسان نسل زد را نسلی کنجکاو و عمل‌گرا می‌دانند که با کسی تعارف ندارند، برخی از کارشناسان هم انتقادهایی را متوجه این گروه می‌دانند.

همین چند وقت پیش بود که یک جمله از مصاحبه صادق زیباکلام در گفت‌وگو با انصاف‌نیوز، در شبکه‌های مجازی دست‌به‌دست شد. آقای زیباکلام گفته بود: «ما نسل زی دهه ۵۰ بودیم و فکر می‌کردیم اگر شاه نباشد، افراد وطن‌پرست، متدین و ملی‌گرا زمام امور را به دست می‌گیرند و ایران بهشت می‌شود. ما گمان می‌کردیم در ۲۸ مرداد خیانت شد، نسل زی هم حالا این‌طور فکر می‌کند که ۴۰ سال پیش خیانت شده است. ما به عنوان نسل زی آن زمان بی‌سواد بودیم و نسل زی امروز هم بی‌سواد است.»

این گفته زیباکلام، واکنش‌های بسیاری در پی داشت اما جالب توجه اینکه برخی از کاربران شبکه‌های مجازی با آن موافقت کرده بودند. جامعه‌شناسان هم معتقدند از آنجا که نسل جدید با موجی از اطلاعات در شبکه‌های مجازی مواجه است، ادعای ناآگاهی آنان پربیراه نیست. چراکه فوج اطلاعات پراکنده، گاهی باعث ایجاد خطای شناختی و گره اطلاعاتی می‌شود. می‌توان حدس زد که احتمالاً منظور آقای زیباکلام از بی‌سوادی، ناآگاهی و شاید ناآگاهی سیاسی است. در این گفت‌وگو از دکتر صادق زیباکلام این پرسش را مطرح کرده‌ایم که منظور ایشان از بی‌سوادی نسل جوان چیست و چه نشانه‌هایی برای اثبات این بی‌سوادی وجود دارد؟

♦♦♦

*  آقای زیباکلام، شما در گفت‌وگو با سایت انصاف‌نیوز توضیح داده بودید که نسل زد ایران، نسل بی‌سوادی است. اگر ممکن است در وهله نخست توضیح دهید که منظور شما از بی‌سوادی این نسل چیست و این ادعا را طبق کدام ادله مطرح می‌کنید؟

منظور من از بی‌سوادی، فهم نادرست مردم از وقایع تاریخی کشور است. وجود ایده‌های سرشار از توهم توطئه میان نسل جوان، اولین دلیل چنین مدعایی است. البته منظور من این نیست که تنها نسل زد، دچار چنین مشکلی است. به نظر من، نسل صادق زیباکلام هم گرفتار همین مشکل است. تصور کنید که مردم ایران در مواجهه با تمام رویدادهای تاریخی، مدام می‌گویند کار، کار آمریکا و انگلستان است. این نوع ایده‌هایی که سرشار از توهم توطئه است و برخی به آن ایده‌های دایی جان ناپلئونی هم می‌گویند، از کجا می‌آید؟ میزان مطالعه در کشور ما به‌شدت پایین است. اگر به شکل تصادفی فردی را از خیابان پیدا کنید و درباره تحولات دوران معاصر با او صحبت کنید، متوجه این مسئله خواهید شد. مردم معتقد هستند که کودتای ۳ اسفند در سال ۱۲۹۹ ناشی از توطئه‌های کشورهای خارجی بوده است. همچنین مردم تحلیل می‌کنند که دلیل سرنگونی رضاشاه، اتمام تاریخ‌مصرف او بوده است. اگر از همین افراد بپرسید که چطور می‌شود یک قدرت خارجی هم بخواهد در کودتای ۳ اسفند دست داشته باشد و هم بخواهد رضاشاه را سرنگون کند، چه پاسخی می‌دهند؟ این افراد حتی تحولاتی مانند بهار عربی را نیز به همین شکل تحلیل می‌کنند. آنها معتقدند نسل ما که انقلاب کردیم اشتباه کردیم؛ اما همچنان که ما را مسبب وضع موجود می‌دانند، اصرار می‌کنند که دلیل سرنگونی محمدرضاشاه، اتمام تاریخ‌مصرف او برای آمریکا و انگلستان بود. اگر به همین واژه تاریخ‌مصرف توجه کنید، متوجه می‌شوید که همه تحلیل‌های سیاسی و جامعه‌شناختی مردم برای وقایع معاصر، حول محور واژه تاریخ‌مصرف و توهم توطئه می‌چرخد. در حالی که اگر اشتباه نسل انقلاب را قبول داشته باشیم، نمی‌توانیم بگوییم که آمریکا و انگلستان در به ثمر رسیدن انقلاب ۵۷ دست داشتند. به همین دلیل است که می‌گویم این ادعاها سرشار از تناقض است.

* و دلیلی که باعث شده نسل زد، از منظر شما نسلی ناآگاه باشد، چیست؟

پایین بودن تیراژ کتاب‌های ایران نیز دلیل دیگری برای این مدعای من است. تیراژ کتاب در ایران به شکل بسیار وحشتناکی پایین است. من قبول دارم که تیراژ کتاب، به دلیل فراگیر شدن شبکه‌های مجازی در تمام دنیا کاهش یافته است، اما تیراژ کتاب در کشورهایی همچون انگلستان، کانادا، ژاپن و حتی هند به اندازه ایران کاهش نیافته است. متقاضیان کتاب در ایران روزبه‌روز کاهش می‌یابند. تجربه من هم همین را نشان می‌دهد زیرا سال‌هاست که با یک انتشارات، همکاری دارم و به خاطر می‌آورم تا یک دهه پیش، میانگین چاپ کتاب در این انتشارات حدود دو هزار نسخه بود و تا دو دهه قبل هم تیراژ برخی از کتاب‌ها به پنج هزار نسخه هم می‌رسید. اکنون تیراژ در بیشتر انتشارات‌ها به حدود ۵۰۰ یا ۶۰۰ نسخه تنزل یافته است. تازه نصف همین عدد نیز در کتاب‌فروشی‌ها بدون مخاطب می‌مانند و کسی متقاضی آنها نیست. اصلاً در همین عرصه رسانه، روزنامه را در نظر بگیرید که تیراژش به‌شدت کاهش یافته است. البته بخشی از این کاهش تقاضا، به سانسور و این حقیقت تلخ که روزنامه‌ها آزاد نیستند، بازمی‌گردد. بنابراین با وجود اینکه نقش سانسور در کاهش تقاضا برای کتاب و روزنامه را انکار نمی‌کنم؛ اما به نظر می‌رسد که آمار کتابخوانی در ایران واقعاً پایین آمده است. روزنامه‌خوانی در میان ایرانی‌ها، چندان رونق ندارد و رسانه‌های تصویری مرجعیت زیادی بین مردم پیدا کرده‌اند. مردم ترجیح می‌دهند اطلاعاتی که می‌خواهند را از رسانه‌های تصویری و اینستاگرام دریافت کنند.

* منظورتان این است که مردم تلویزیون را جایگزین کتاب و روزنامه خواندن کرده‌اند؟

مردم برای یافتن خوراک فرهنگی خود از رسانه‌های تصویری استفاده می‌کنند؛ حالا اینکه خوراک فرهنگی آنها، از کجا تامین می‌شود، بستگی به نوع عقیده آنها دارد. برخی از مردم که معتقدند رسانه صداوسیما، راستگو است، پس اخبار مورد نیاز خود را از مجرای برنامه‌هایی مانند بیست‌وسی یا اخبار شبکه‌های تلویزیونی داخلی دنبال می‌کنند. برخی دیگر که معتقدند رسانه‌های فارسی‌زبان خارج از کشور، در فعالیت خود صادق‌تر هستند هم از همان مراجع، اطلاعات مورد نیاز خود را دریافت می‌کنند. بنابراین کتاب خواندن و روزنامه خواندن دیگر جایی بین مردم ندارد و انگار مردم بیشتر مایل هستند که اطلاعات لازم خود را از رسانه‌های تصویری و در کمترین زمان دریافت کنند. به نظرم همین مسئله سبب شده که مردم ایران در فهم مسائل اجتماعی عاجز باشند.

* این مسئله مختص به نسل زد است یا اینکه ما داریم درباره همه مردم صحبت می‌کنیم؟

البته که منظور من تنها نسل زد نیست؛ به نظر من نسل‌های قبل از زد هم دچار این ناآگاهی بود و توان تحلیل اجتماعی وقایع کشور را نداشت. همچنان‌که نسل زد معتقدند انقلاب، کار آمریکایی‌ها بوده، ما هم در زمان خود تصور می‌کردیم که شاه، حاصل فتنه انگلستان و آمریکا بوده است. نسل زد نمی‌داند که چرا مردم از مدل حکمرانی محمدرضاشاه پهلوی ناراضی بودند. نسل زد اصلاً این مسائل را نمی‌داند و هیچ آگاهی و درکی نسبت به گذشته کشور خود ندارد. نسل من هم همین‌طور بود و تصور می‌کرد ایده اصلاحات ارضی دوران شاه، کار آمریکایی‌ها بوده است. نسل من تصور می‌کرد آمریکایی‌ها بودند که اقدامات ضد توسعه انجام می‌دادند و دلیل عملکرد بد شاه این بود که آمریکایی‌ها نمی‌خواستند اجازه دهند ایران پیشرفت کند. نسل زد هم مانند ما معتقد است که انقلاب ۱۳۵۷ کار آمریکایی‌ها بود و آمریکایی‌ها شاه را سرنگون کردند. این مشکلی است که همیشه در ایران وجود داشته است. تصویر اشتباه از تحولات کشور، تنها مختص به نسل زد نیست. من گاهی متحیر می‌شوم که چرا ایرانی‌های خارج از کشور که در دانشگاه‌های بسیار معتبر دنیا درس خوانده‌اند و تحصیلکرده هستند، چنین تفکری دارند؟ گاهی درس‌خوانده‌های خارج از ایران هم به گونه‌ای تحلیل می‌کنند که انگار هیچ اشرافی به گذشته ایران و بسترهای تاریخی موجود در کشور ندارند. این افراد به جای اینکه تحلیل‌های درست و آگاهانه ارائه دهند، بر اساس حب و بغض‌های خود اظهارنظر می‌کنند. نفس اینکه مردم به پدیده‌های سیاسی با بغض و حب نگاه می‌کنند، دلیل اصلی عقب‌ماندگی سیاسی و اجتماعی جامعه ایران است. مردم کشورهایی مانند نروژ، هند و ژاپن به گذشتگان تاریخ خود با بغض و کینه نگاه نمی‌کنند. این در حالی است که ایرانی‌ها مدام در پی این هستند که متوجه شوند مسبب مشکلات کنونی آنها چه کسانی هستند. من ۲۰ سال در انگلستان زندگی کردم، حتی یک‌بار هم ندیده‌ام که یک فرد انگلیسی بگوید چرچیل جنگ جهانی را آغاز کرد و موجب نگون‌بختی ما شد.

* تاریخ معاصر ایران سرشار از دخالت‌های کشورهایی مثل روسیه، انگلیس و آمریکا در امور داخلی ایران است. به نظر شما این مسئله باعث نشده مردم چنین بدگمان شده باشند؟

بله. دلایل سیاسی و اجتماعی به ایجاد چنین نگاهی منجر می‌شود و یکی از این دلایل، تاریخ معاصر ایران است. باید قبول کنیم که در تاریخ معاصر ایران، انگلستان، آمریکا و روسیه نقش زیادی داشته‌اند. بنابراین یکی از دلایلی که سبب رواج گفتمان تئوری‌های توطئه ‌شده، این است که به هر حال غربی‌ها در تاریخ معاصر ایران دخالت‌هایی کرده‌اند. اینکه ایرانی‌ها همه مشکلات را از چشم بیگانگان می‌بینند هم به همین دلیل است. مردم ایران، همواره انگشت اتهام خود را به سمت آمریکا دراز می‌کنند؛ چراکه این دو کشور در تحولات معاصر ایران نقش داشته‌اند اما اینکه بخواهیم همین مسئله را به تمام تحولات کشور تعمیم دهیم، درست نیست.

* اجازه دهید که دوباره گریزی به فرمایش‌های شما بزنیم. شما در بخشی از صحبت‌های خود گفتید که سانسور منجر شده تیراژ کتاب کاهش یابد. با همین منطق می‌توان توضیح داد که دلیل بی‌علاقگی مردم و نسل جوان به کتاب‌های چاپ رسمی یا روزنامه‌ها، همین مسئله سانسور است؟

بله، دلیل مهم دیگر کاهش کتاب‌خوان‌ها، سانسور است. در ۳۷ سال حکمرانی پهلوی‌ها، سانسور، یکی از ابزار حکمرانی بوده است. همچنین بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، سانسور یکی از ابزارهای سیاست‌گذار برای کنترل اوضاع بوده است. خود من ۱۰ سال پیش کتابی درباره رضاشاه نوشتم اما وزارت ارشاد با انتشار آن موافقت نکرد. من در آن کتاب نه به کسی توهین کرده بودم و نه مقدسات را زیر سوال بردم اما اجازه انتشار آن کتاب صادر نشد. تنها نکته آن کتاب نحوه شکل‌گیری کودتای سوم اسفند بود. از آنجا که اطلاعاتی که در آن کتاب نوشته بودم با روایت رسمی از رضاشاه متفاوت بود، آن کتاب هرگز منتشر نشد. روایت رسمی، همان روایتی است که مردم هم تحولات ایران را با آن تحلیل می‌کنند. روایت رسمی هم توضیح می‌دهد که این انگلستان بود که باعث شد کودتای سوم اسفند رخ دهد و دوباره خود انگلستان بود که چون تاریخ‌مصرف رضاشاه تمام شده بود، او را از سلطنت کنار زد. نگاه رسمی به رضاشاه واقعی نیست و مردم هم نگاه واقعی ندارند. کتاب دیگری درباره تولد اسرائیل داشتم و در آن توضیح می‌دادم چه تحولاتی رخ داد که سبب شد اسرائیل به وجود بیاید. آن کتاب هم منتشر نشد چراکه باز هم روایت رسمی را نقض می‌کرد. بنا بر اسناد تاریخی خاورمیانه این تحولات بعد از جنگ جهانی دوم بود که باعث به وجود آمدن اسرائیل شد. بدبختی کشور این است که به آثاری که خلاف باورهای سیاسی و روایت‌های رسمی باشد، اجازه انتشار نمی‌دهند. این مشکل تنها در نظام فعلی وجود ندارد. در زمان حکومت محمدرضا پهلوی نیز مسئله سانسور به شکل گسترده‌تر وجود داشت. محمدرضاشاه هم ترجیح می‌داد که روایت رسمی خود و نظر خود را منتشر کند و تنها همان روایت اجازه انتشار رسمی داشت. این هم یک دلیل دیگر برای عقب‌ماندگی ایران و رواج تئوری‌های توطئه است. اینکه سانسور تنها اجازه نشر روایت‌های موافق با گفتمان رسمی را می‌دهد یکی دیگر از دلایل عقب‌ماندگی ایران است. بنابراین حق با شماست و سانسور یکی از دلایل عقب‌ماندگی ایرانیان در فهم تحولات سیاسی بوده است.

*  به نظرتان دلیل دیگر کاهش تیراژ کتاب‌ها، کاهش درآمد سرانه مردم نیست؟

نه، من نمی‌توانم قبول کنم فقر سبب شده مردم از کتاب‌خوانی روی گردانند. همین چند وقت پیش، کنسرت یک خواننده معروف در ترکیه، کشور همسایه ایران اجرا شد. حدود دو میلیون از مردم ایران به ترکیه رفتند و من به درستی نمی‌توانم تخمین بزنم که هر یک چه اندازه در ترکیه خرج کردند. تصور نمی‌کنم اقامت در ارزان‌قیمت‌ترین هتل‌های ترکیه هم کمتر از هزار دلار باشد. استقبال بسیار زیاد مردم از آن کنسرت نشان می‌دهد که نمی‌توان گفت همه فقیر هستند. مردم برای خرید یک وعده غذای بیرون از خانه، حدود ۲۰۰ هزار تومان خرج می‌کنند. بررسی کنید که تعداد رستوران‌های مختلف در کلانشهرهای ایران مانند تهران و اصفهان چقدر زیاد است. نمی‌خواهم بگویم که فقر وجود ندارد یا شکاف طبقاتی در ایران نیست. من هم قبول دارم که فقر و کاهش درآمد سرانه، موجب شده مردم به سختی بیفتند، اما کتاب نخواندن به دلیل فقر نیست. مردم می‌توانند در کتابخانه‌های عمومی کتاب بخوانند. همه شهرستان‌های ایران حداقل یک کتابخانه عمومی دارند. مردم می‌توانند در این کتابخانه‌های عمومی مطالعه کنند. به همین دلیل هم نمی‌توانم قبول کنم که گران بودن کتاب و کاغذ، باعث شده که مردم دیگر کتاب و روزنامه نخوانند اما همچنان به رستوران بروند. البته همان‌طور که توضیح دادم، زمانی که جریان اصلی مانع انتشار کتاب‌های متنوع با ایده‌های گوناگون می‌شود، بالطبع مردم هم ترجیح می‌دهند کتاب نخرند. زمانی که سانسور با این شدت و حدت در حال اجراست، مردم هم دیگر این همه پول نمی‌دهند تا همان ایده رسمی حاکمیت را دوباره و در جای دیگر بخوانند.

*  اما نظریه‌های اقتصادی توضیح می‌دهند که هر زمان درآمد خانواده‌ها کاهش می‌یابد، تمایل آنها به سرمایه‌گذاری بلندمدت فرهنگی هم کاهش می‌یابد. همچنین زمانی که یک خانواده درآمد کمی داشته باشد، تمایل آن خانواده به پس‌انداز هم کاهش می‌یابد و همزمان میزان پول بیشتری خرج می‌کند.

من تا حدودی این مسئله را قبول دارم. زمانی که درآمد سرانه یک خانواده کاهش می‌یابد، اول از همه مخارج فرهنگی حذف می‌شود. اگر وضعیت معیشت یک خانواده تا حدی مطلوب باشد، آن خانواده فرزندان خود را در مدرسه‌های دولتی نام‌نویسی نمی‌کند و ترجیح می‌دهد که فرزندان در مدارس غیرانتفاعی ثبت‌نام شوند. همچنین خانواده‌هایی که درآمد مطلوبی دارند تمایل دارند فرزندان خود را به کلاس‌های مختلف موسیقی، ورزش و زبان بفرستند تا توانایی‌های بیشتری یاد بگیرند. اما همین خانواده زمانی که درآمدش کمتر می‌شود آرام‌آرام از هزینه‌هایی که برای فرهنگ صرف می‌کرده، می‌زند. بنابراین فقر در عقب‌ماندگی فرهنگی بی‌تاثیر نیست اما نمی‌توان همه چیز را هم به فقر ارتباط داد.



نظر شما درباره این مقاله:








آتش جنگ در خاورمیانه و سکوت چینی‌ها
سه شنبه ۱ آبان ۱۴۰۳ - Tuesday 22 October 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Wed, 16.10.2024, 8:48

آتش جنگ در خاورمیانه و سکوت چینی‌ها




نظر شما درباره این مقاله:









 

ايران امروز (نشريه خبری سياسی الکترونیک)
«ايران امروز» از انتشار مقالاتی كه به ديگر سايت‌ها و نشريات نيز ارسال می‌شوند معذور است.
استفاده از مطالب «ايران امروز» تنها با ذكر منبع و نام نويسنده يا مترجم مجاز است.
Iran Emrooz©1998-2024