iran-emrooz.net | Thu, 28.05.2009, 14:08
تحقیر دوباره فوتبال ایران با مدیرکهای احمدینژاد
دکتر رضا تقیزاده
|
بدنبال شکست چند هفته پیش فوتبال ملی ایران در خانه و با حضور یکصد هزار تماشاچی عاشق، مقابل عربستان، پرسپولیس، آخرین نماینده ایران در مسابقات باشگاهی آسیا، در خانه و با حضور یکصد هزار تماشاگر بغض در گلو، مقابل تیم کوچکی از ازبکستان باخت و حذف شد.
در فاصله این دو شکست تلخ، دیگر تیمهای باشگاهی ایران، استقلال، سپاهان و صبا نیز با تحمل برتری تیمهای کوچک محلی دیگری، از گردونه خارج شده بودند.
دارایی عمده یک فوتبال پویا و پیروز، عشق به بازی نزد نوجوانان و شمار هواداران آن است. در هیچ نقطهای از آسیا، نه عشق جوانان ایران برای بازی فوتبال را میتوان سراغ کرد و نه خیل بیشمار تماشاگران آن را. حضور مشتاق ۱۰۰ هزار تماشاچی را برای دیدن یک بازی باشگاهی، در برزیل هم نمیتوان دید. حیف که این ثروت بی کران، که از معدن طلا پر بها تر است، بدست جماعتی افتاده که تنها قادرند، بجای بهره گرفتن، با تخریب آن، عمق بلاهت و میزان ناتوانی خود را بنمایش بگذارند.
تیم بنیاد کار ازبکستان، که تازهترین تحقیر را به فوتبال ایران تحمیل کرد، از کشوری است در آسیای میانه با فوتبالی درجه دو از شهری کوچک. بالاترین ظرفیت تماشاگران بنیاد کار که تیم اول ازبکستان هم نیست، به پانزده هزار نفر نمیرسد. تیمی که پیش از بنیاد کارازبکستان، استقلال تهران، قهرمان باشگاههای ایران را از مسابقات آسیایی بیرون راند، ام الصلال قطر بود!
این شکستهای تاسف بار ورزشی که چنین بیقید بر پیکر محبوبترین رشته ورزش ایران تحمیل میشود به هیچ وجه تصادفی نیست. به همان ترتیب که اقتصاد ایران، صنعت و کشاورزی ایران، آموزش ابتدایی یا دانشگاهی جوانان ایران در حال فاصله گرفتن مدام از همسایگان کوچک و متوسط القامه محلی است، ورزش ایران نیز در حال از هم پاشیدن است.
فوتبال ایران که میتوانست حتی از ترکیه نیز پیشی بگیرد و در ردیف قدرتهای برتر جهان جایی درخور بیابد، با تحمل ۳۰ پله سقوط طی سه سال اخیر، امروز در هم شکسته و بیش از هر زمان دیگری اسیر باند بازیهای سیاسی، و تشنجهای گروهی است.
در فوتبال ایران، بازیکنان علیه باشگاههای خود تیغ میکشند، باشگاهها علیه تیم ملی قد علم میکنند، و مدیران تیم ملی به قیمت قربانی کردن غرور هواداران، بازیکنانی را به خدمت میخوانند که حاصل کارشان تحمل شکستهای دیدنی است. بازیکنان نیز با تحقیر پیراهن ملی به راحتی به آن پشت میکنند. انگاری که توپ زدن برای خوشحال کردن میلیونها هموطن، برایشان بیرنگتر از تسویه حسابهای شخصی شده است. در دل بسیاری از آنها غرور ملی مرده است.
بازیکنان فوتبال ایران که زمانی بر بام آسیا بودند، امروز از بیم مهارت بازیکنان تیمهای خارجی که شمار جمعیت کشورشان از یک شهر متوسط ایران نیز کمتر است، فرار به عقب و بازی به سمت دروازه خودی را بیشتر از هجوم به دروازه حریف تمرین میکنند.
فوتبال ایران که زمانی بازیکنانی در اندازههای علی دایی را در شهرهای نسبتا کوچکی مانند اردبیل پرورش میداد، امروز یا متکی به بازیکنان بی قابلیت و مدعیان از رده خارج شده است، و یا بازیکنان جوان تری که استعداد آنها بجای بازی با توپ، لوس بازی در زمین و انجام مصاحبه با دلالهای روزنامهای است. فوتبال ایران در حال کشیدن نفسهای آخر است.
در فوتبال ایران که همه کارگزاران آن، بخصوص طی چهار سال اخیر کاسبکار و باند باز و دسیسه جو شده اند، پارهای از داوران، سرنوشت بازی را پیش از انجام آن، با گرفتن انعام تعیین میکنند. واسطههای نقل و انتقال بازیکنان، شرکای مالی روسای تحمیلی باشگاهها، و رفقای مربیان دست نشانده آنها هستند.
روزنامه نویسان ورزشی، بجای تحلیل و تفسیر و گزارش بازی، بازیکن میفروشند و برای بازیکنان خود در ترکیب تیمهای باشگاهی و ملی جا ذخیره میکنند. فوتبال بیمار ایران، به لطف مدیران دست دوم دولتی که نام آنها را دهها هزار تماشاچی بعد از چشیدن طعم تلخ شکست تیم مورد علاقه شان، با محبتی بیش از پیش و استفاده از نامهای آب نکشیده، از سکوها فریاد میکنند، علیرغم وجود استعدادهای ناب، امروز مجبور بزانو زدن در برابر ازبکها، قطریها، اماراتیها و بازیکنان قرضی تیمهای دست دوم و سوم آنها است.
در فوتبال ایران، به همت مدیرکهای دست نشانده دولت نهم، سیاسی کاری و باند بازی و روزمرگی بجای درایت و کار گروهی و برنامه ریزی و استعدادیابی نشسته است.
تیمهای فوتبال باشگاهی در دولت قهرمان هستهای، تبدیل به ابزار تبلیغاتی شدهاند. در دوران انتخابات، بجای تمرین روزانه و بازی روی چمن، از جایگاه محلی تیمها و روابط بازیکنان برای جمع کردن رای استفاده میشود.
همین دو روز قبل بود که معاون فدراسیون تحمیلی فوتبال ایران با افتخار اعلام داشت که کلیه امور مربوط به هواداران فوتبال و نمایندگان تماشاچیان باشگاهی را به نیروهای انتظامی سپرده است! در فوتبال سیاسی- انتظامی زده امروز ایران حرمتها از میان بازیکنان ، مربیان و مدیر نمایان باشگاهی رخت بر بسته است.
فوتبال ایران در تمام سطوح، مانند هر بخش دیگری از امور مملکت که دولت نهم اداره میکند، در حال فروپاشی است. قطار فوتبال ایران را کارگزاران دولت احمدی نژاد از حرکت باز داشته و از پیش و پس آن ریلها را بر داشتهاند. آنچه از حرکت در فوتبال ایران تصور میشود، نتیجه تکانهایی است که مسافران ( تماشاچیان ) از پهلو برآن وارد میکنند.