|
شنبه ۲۲ آذر ۱۴۰۴ -
Saturday 13 December 2025
|
ايران امروز |
![]() |
جامعۀ شبکهای در برابر حکومت خودکامه
موج تازهای از بازداشت فعالان مدنی نشاندهندهٔ ترس و سردرگمی حکومت است. خبر بازداشت نرگس محمدی، سپیده قلیان، پوران ناظمی، هستی امیری و عالیه مطلبزاده، همچنین اسدالله فخیمی، اکبر امینی، حسن باقرینیا و ابوالفضل ابری نمونهای روشن از این وضعیت است.
اما برخلاف تصور حکومت، این بازداشتها نه جنبش را متوقف میکند و نه حتی آن را کند میسازد. دلیل ساده است: جنبش امروز ایران رهبر ندارد، مرکز ندارد و با حذف چند چهره فرو نمیریزد. این همان چیزی است که کارشناسان علوم اجتماعی — از کاستلز تا ملوچی — آن را «جنبش افقی» مینامند: شبکهای گسترده از کنشهای کوچک و روزمره که در مجموع، قدرتی بزرگ و تغییرآفرین تولید میکنند.
تحولاتی که طی پنج دههٔ گذشته نظم سیاسی ایران و منطقه را دستخوش دگرگونی کرده، نشان میدهد که رخدادهای بزرگ سیاسی — از فروپاشی حکومتها تا افول نیروهای نیابتی و تغییرات اجتماعی فراگیر — اغلب محصول جنبشهای افقی، غیرمتمرکز و خزندهاند. نظریههای مانوئل کاستلز، جیمز اسکات، سیدنی تارو، آلبرتو ملوچی و جفری الکساندر نشان میدهد که چگونه جنبشهای فاقد رهبری متمرکز و متکی بر شبکههای غیررسمی توان ایجاد دگرگونیهای ساختاری در ایران را یافتهاند.
دستگیری فعالان مدنی در مراسم بزرگداشت خسرو علیکردی نیز نمونهٔ امروزین این تقابل میان قدرت سخت و مقاومت شبکهای جامعه است.
پیشبینیناپذیری رخدادهای سیاسی
ادبیات علوم سیاسی و جامعهشناسی نشان میدهد فروپاشیهای بزرگ سیاسی معمولاً محصول تصمیم دولتها نیستند، بلکه نتیجهٔ فرایندهای زیرپوستی و طولانیمدت اجتماعیاند. دگرگونیهای پنجاه سال گذشته موید این ادعاست. تحول رفتار اجتماعی زنان در ایران پس از قتل مهسا امینی، نمونهای روشن است از اینکه چگونه جنبشهایی بدون رهبری، بدون سازمان رسمی و بدون مرکزیت، قدرت تاریخی میآفرینند؛ جنبشهایی که ملوچی آنها را «جنبشهای زیرپوستی با هویت جمعی پراکنده» و کاستلز «شبکههای افقی مقاومت» مینامد.
ملوچی تأکید میکند که جنبشهای مدرن لزوماً خیابانی یا خشونتبار نیستند؛ بخش مهمی از فعالیت آنها در «عرصهٔ زندگی روزمره» و در قالب مقاومتهای آرام و طولانی جریان دارد. او این حرکتها را «شبکههای غوطهور» یا «جنبشهای افقی و خزنده» میخواند.
کاستلز نیز نشان میدهد جنبشهای عصر دیجیتال بدون رهبر مشخص و بهصورت افقی سازمان مییابند؛ تغییرات هنجاری در سبک زندگی، مهمتر از پیروزیهای سیاسی کوتاهمدتاند. جیمز سی. اسکات با مفهوم «سلاح ضعیفان» توضیح میدهد که مقاومت لزوماً آشکار نیست؛ کنشهای خاموش، نمادین، نافرمانی مدنی و زیرسؤالبردن روایت رسمی نیز شکلهای موثر مقاومتاند. سیدنی تارو نیز با نظریهٔ «چرخههای اعتراضی» نشان میدهد که چرخههای بلند اعتراض درازمدتاند و هر موج سرکوب تنها فاز تازهای از مقاومت اجتماعی را فعال میکند.
بر این اساس، میتوان گفت جنبشهای امروز ایران — از جنبش زنان تا جنبشهای جوانان، دانشجویان و شبکههای عدالتخواه — نمونهٔ کامل جنبشهای افقی و خزندهٔ معاصرند.
جنبش «زن، زندگی، آزادی» نقطهٔ اوج فرایندی بود که دو دهه پیش آغاز شد. کشتهشدن مهسا امینی رویداد محرک بود؛ اما قدرت اصلی جنبش از تغییر خزندهٔ سبک زندگی، ارزشها و هویت نسل جدید ناشی میشد. سهم این جنبشها را میتوان در چهار واقعیت دید:
نخست، ریزش مشروعیت گفتمانی؛ نسلی که با اینترنت بزرگ شده، روایت رسمی را نمیپذیرد. کاستلز این فرآیند را «بازپسگیری فضای نمادین» مینامد.
دوم، نافرمانی مدنی گسترده؛ از زنان بیحجاب تا بازگشت نمادهای فرهنگ مدرن، که نمونهٔ «مقاومت روزمره» به سبک اسکات است.
سوم، انعطافناپذیری حکومت در برابر انعطاف جامعه؛ حکومت ایران هنوز با منطق دههٔ ۶۰ میاندیشد و میپندارد با بازداشت چند چهره میتواند جنبش را خاموش کند، حال آنکه جنبشهای افقی رهبر محور نیستند.
چهارم، بازداشتهای روزهای اخیر در مشهد در مراسم هفتم خسرو علیکردی؛ نمونهای از بازی قدیمی حکومت در برابر جنبشی جدید است، در حالیکه طبق نظریهٔ کاستلز و ملوتچی، در جنبشهای افقی «سری برای بریدن» وجود ندارد.
ایران، روسیه و افول محورهای اقتدار: یک تطبیق میاننسلی
فروپاشی شوروی، مرگ قذافی، اعدام صدام و افول حزبالله و دیگر نیروهای نیابتی جمهوری اسلامی، سقوط رژیم اسد و فرار او نشان دادهاند که قدرتهای سخت، حتی اگر در کوتاهمدت پایدار بهنظر برسند، در برابر فرسایش اجتماعی شکنندهاند. تحلیلهای چارلز تیلی و جک گلدستون دربارهٔ «ساختار فرصتهای سیاسی» نیز همین را تأیید میکند. در ایران نیز نه حجاب اجباری کارکرد دارد، نه نیروهای نیابتی مشروعیت میآورند، و نه سرکوب میتواند نسل جدید را به عقب بازگرداند؛ زیرا ساختار اجتماعی تغییر کرده است.
دگرگونیهای اجتماعی امروز با منطق جنبشهای افقی حرکت میکند: از مسیر جنبشهای آرام، بیرهبر و پراکنده اما ریشهدار. زنان بیحجاب امروز، جوانانی که بازداشت را پایان نمیدانند، و مراسمهای یادبود که به میدان مقاومت تبدیل میشوند، همگی شواهدی هستند بر اینکه جنبش اجتماعی در ایران وارد فاز برگشتناپذیر شده است.
قدرت سیاسی ممکن است دیر بفهمد، اما جامعه سالهاست مسیر خود را انتخاب کرده است.
■ ای کاش شما دوستان دانشمندی که در خارج از ایران هستید روند جریانات داخلی را با دیدی انتقادی هم مورد بررسی و سنجش قرار میدادید و تا این اندازه خوش بین به آینده نزدیک بعد از جمهوری اسلامی نبودید. در همین رویداد اخیر در مشهد گویا میان طرفداران پادشاهی و دیگران درگیریهایی رخ داده. وانگهی به یوتیوپ بروید و انتقادها به خانم نرگس محمدی از سوی سلطنتطلبان را ببینید. چند روز پیش به تیتری در یک گفتگو در یوتیوپ برخوردم: «انگلی به نام شریعتی» و امروز همان دو نفر در گفتگوی دیگری با نام «بیشرفی به نام آلاحمد». این که باید شخصیتهای سیاسی گذشته مورد نقد جدی قرار گیرند امری کاملا واضح است اما توهین تا این اندازه قابل پذیرش نیست. امروز شخصیتی مانند روزالوکزامبورگ برای خود نزد همه مردم آلمان یک شخصیت تاریخی است و خیابانها و مکانهایی به نام او وجود دارد و آنهم علیرغم تندرویهای بیاندازه او. اما در ایران مخالفین چشم دیدن همدیگر را ندارند. عاقبت این مسیر جز کشت و کشتار داخلی چیز دیگری خواهد بود؟ حداقل در دوره جنبش ملی کردن صنعت نفت دولت ضعیفی بود که میان مخالفین قرار بگیرد اما در فردایی که از جمهوری اسلامی خبری نباشد شما مطمئن باشید که ما با وضعیت بسیار خطرناکی روبرو خواهیم بود و چه بسا بسیاری آرزوی بازگشت جمهوری اسلامی را داشته باشند.
با احترام علیمحمد طباطبایی
|
| |||||||||||||
|
ايران امروز
(نشريه خبری سياسی الکترونیک)
«ايران امروز» از انتشار مقالاتی كه به ديگر سايتها و نشريات نيز ارسال میشوند معذور است. استفاده از مطالب «ايران امروز» تنها با ذكر منبع و نام نويسنده يا مترجم مجاز است.
Iran Emrooz©1998-2025 | editor@iran-emrooz.net
|