شنبه ۱۵ آذر ۱۴۰۴ - Saturday 6 December 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Fri, 05.12.2025, 17:12

از تاجزاده تا شاهزاده بعد از جنگ دوازده روزه


آرش پژوهنده

تز گفتگوی ملی از تاجزاده تا شاهزاده با زندانی شدن تاجزاده به محاق رفت، با جنگ دوازده روزه به دور دست‌ها پرتاب شد و با بیانیه اخیر تاجزاده عملا به پایان رسید. به عنوان کسی که همواره از این تز دفاع کرده‌ام می‌گویم به نظر می‌رسد که تاریخ مصرف این شعار عملا به پایان رسیده و افق چندان روشنی پیش روی آن دیده نمی‌‌شود.

در میان فعالان سیاسی آقایان رضا علیجانی و مهدی نصیری تنها کسانی بودند که تلاش کردند تا حدی به این شعار جامه عمل بپوشانند اما نه تنها این شعار مطالباتی مورد توجه اقشار جامعه و حتی نخبگان قرار نگرفت بلکه عملا توسط همین دو نفر تا حدی زیادی به انحراف کشیده شد. کسی که شعار “از تاجزاده تا شاهزاده” سر می‌دهد قاعدتا می‌بایست بین این دو نفر بی‌طرف بوده و مهارت گفتمان سازی خود را در خدمت شکل‌گیری یک اتحاد حداکثری قرار دهد، نه این که خود عملا در جبهه یکی از طرفین دعوا قرار بگیرد و طرف مقابل را به سمت خود فرا بخواند. این در حالی است که جناب علیجانی معمولا به این طرف و جناب نصیری به طرف مقابل غش می‌کنند.

جناب علیجانی با باز کردن دایره گفتگو از بین نیروهای میانه‌رو به سمت جریانات افراطی و طرح شعارهای انحرافی مثل “از سپاه تا سلطنت” یا “از موتلفه تا مجاهدین خلق” که اصلا قابلیت بحث و گفتگو ندارند عملا گفتگوی ملی “از تاجزاده تا شاهزاده” را مصداق مثل معروف “سنگ بزرگ نشانه نزدن است” تحویل به محال کرد و جناب نصیری هم با نزدیکی و وابستگی بیش از حدش به شاهزاده و اعتمادش به اسرائیل مانع دیگری بر سر این گفتمان بوجود آورد.

لازم به ذکر است که شعار “از تاجزاده تا شاهزاده” در اصل توسط هیچ یک از دو “زاده” نامبرده مطرح نشد. بلکه در واقع توسط کسانی مطرح شد که از فحوای کلام تاجزاده و شاهزاده به این نتیجه رسیده بودند که امکان و قابلیت گفتمانی بین آن دو وجود دارد. در واقع شعار “از تاجزاده تا شاهزاده” یک شعار مطالباتی بود که تنها در صورت استقبال گسترده مردمی و نیروهای سیاسی و حمایت الیت جامعه می‌توانست به بار بنشیند. طراحان اولیه این شعار از مردم و نخبگان می‌خواستند که به هر نحو ممکن به شکل گیری گفتگویی چند جانبه دامن زده و با طرح شعارها و کمپین‌های تبلیغاتی و مطالباتی شخصیت‌ها و گروه‌های سیاسی مختلف را وادار به گفتگو کنند. کاملا طبیعی است که شعارهای رادیکالی همچون “گفتگو از موتلفه تا مجاهدین خلق” یا “گفتگو از سپاه تا سلطنت” و اخیرا “گفتگو از جبهه پایداری تا پادشاهی خواهی” به رغم زیبایی ظاهریشان در عمل غیر ممکن هستند. چرا که گفتگو اساسا بین شخصیت‌ها و گروه‌های میانه رو و تکثرگرا امکان پذیر است، نه بین رادیکال‌ها و انحصار طلب‌ها. گویا برخی عزیزان فکر میکنند هر شعاری که وزن و قافیه چشم و گوش نوازی داشته باشد به لحاظ عملی هم قابل اجراست.

طرح چنین شعارهایی دقیقا مانند این است که مثلا از خانم یاسمین پهلوی بخواهیم که بیاید و با خانم زینب سلیمانی گفتگو کند یا از امیر طاهری بخواهیم که با سعید جلیلی و از امیر حسین اعتمادی بخواهیم با حمید رسایی یا علم الهدی گفتگو کند. که چه بشود؟ انحصارطلبانی که خود را به تنهایی حق برتر می‌دانند چه حرفی برای مذاکره و گفتگو خواهند داشت؟ اساسا طرح چنین مدعیاتی در عمل به معنی فلج کردن و بی‌موضوع کردن آن است. سیاست عرصه گفتمان‌های فانتزی انتزاعی نیست که هر آن چه گمان کنیم در بادی نظر درست از آب در می‌آید در عمل هم ثمربخش خواهد بود.

البته اگر یک فعال رسانه‌ای آزاد یا یک بلاگر توانمندی پیدا بشود که مهارت لازم برای مدیریت میز گفتگو را داشته باشد چه بهتر. به عقیده من بر هر ایرانی میهن‌دوستی واجب است که در حد توان خود برای شکل‌گیری چنین گفتمان جامع الاطرافی تلاش کرده و در صورت توان حتی از جیب خود مایه بگذارد. اما محول کردن سرنوشت مردم ایران به طرح‌ها و تز‌های آرمانگرایانه تمنای محال است. اگر روزگاری مفاهیمی از قبیل آزادی مطلق یا عدالت مطلق یا فردگرایی مطلق یا بازگشت به گذشته‌های طلایی، مفاهیمی آرمان‌گرایانه و کمال‌گرایانه تلقی می‌شدند به نظر می‌رسد امروز مفهوم “گفتگو” به یک آرمان خیالی مبدل گشته است.

در شرایطی که گفتگوی دو نفر آدم بالنسبه میانه‌رو و معتدل مثل تاجزاده و شاهزاده امکان‌پذیر نباشد چگونه می‌توانیم انتظار داشته باشیم که تندروترها و رادیکال‌ترها بیایند و با هم گفتگو کنند؟

به هر حال گفتگوی تنی چند از اصلاح‌طلبان، تحول‌خواهان، جمهوری‌خواهان و ... با اپوزیسیون خارج از کشور از اولین روز برگزاری کنفرانس برلین تا کنون ادامه داشته و به احتمال خیلی زیاد باز هم ادامه خواهد یافت. افرادی همچون صادق زیبا کلام و مهدی خزعلی به تفاریق با افرادی همچون شهرام همایون و علیرضا نوریزاد گفتگو کرده‌اند. از رضا علیجانی و فرخ نگهدار هم می‌توان به عنوان افرادی که ظرفیت قابل‌توجهی برای گفتگو با مخالفان دارند نام برد اما با توجه به شکاف عمیقی که بین موافقان و مخالفان شاهزاده به خصوص بعد از جنگ دوازده روزه پدید آمده به نظر می‌رسد که این قبیل گفتگو‌ها تا مدت نسبتا قابل‌توجهی به حالت تعلیق درخواهد آمد و یا بازدهی امیدوارکننده‌ای نداشته باشند.

امروز که تاجزاده در حصار زندان و شاهزاده در انحصار اطرافیان تندرو در آمده‌اند کاملا طبیعی است که طرح چنین شعارهایی چندان مناسبتی ندارد. خصوصا آن که جناب تاجزاده با طرح “گفتگوی ملی از پایداری تا پادشاهی‌خواهی” عملا همان اشتباهی را مرتکب شد که پیش از او علیجانی با طرح “گفتگوی موتلفه تا مجاهدین و از سپاه تا سلطنت” مرتکب شده بود. هر چند هر دو نفر فقط بر امکان گفتگو میان نیروهای میانه‌رو و معتدل تاکید کرده‌اند اما به نظر می‌رسد در حال حاضر نه نیروهای معتدلی در سپاه و سلطنت و پایداری و پادشاهی وجود داشته باشد و نه هیچ اراده و ساز و کار مناسبی برای شکل‌گیری چنین گفتگوهای نفس‌گیر و دراز دامنی.

نکته دیگر که می‌بایست به آن توجه داشت محتوای سراسر ناامیدکننده آخرین بیانیه تاجزاده است. وی که زمستان ۹۶ (بعد از وقایع دی ماه همان سال) طی یک گفتگوی تصویری حدود چهل دلیل مبنی بر احتمال سوریه‌ای شدن ایران در صورت سرنگون شدن ج.ا. مطرح کرده بود بعد از هشت سال در پائیز امسال (۱۴۰۴) با انتشار این بیانیه ضمن بر شمردن ناتوانی‌های علی خامنه‌ای در بحرانی که خود پدید آورده و استیصال فزاینده هسته سخت قدرت، خواسته و ناخواسته افقی بسیار تاریک و مبهم پیش روی مردم ایران تصویر کرده است. سیاهی دهشتناکی که معلوم نیست چه بر سر مردم ایران خواهد آورد. با این اوصاف چنین به نظر می‌رسد که گویا سوریه‌ای شدن سرنوشت محتوم ماست. چه نظام سرنگون بشود و چه نشود. وی در ادامه مردم ایران را به رویکردی همدلانه و اتخاذ بازی برد-برد از پایداری تا پادشاهی‌خواهی دعوت کرده است. او معتقد است زیان هر از یک گروه‌های سیاسی ریشه‌دار در جامعه کنونی ایران عملا منجر به زیان همه گروه‌ها و گرایشات و دسته‌جات سیاسی کشور خواهد شد.

طرح پیشنهادی تاجزاده قطعا با مخالفت بسیاری از مردم و بسیاری از نیروهای سیاسی مواجه خواهد شد. هیچ گروهی در خود مهارت لازم برای مدیریت گفتمان راهبردی با مشارکت حداکثری نیروهای سیاسی ممکن را نمی‌‌بیند. چنین به نظر می‌رسد جامعه سیاسی ایران واسطه تسهیل‌گر ماهری که بتواند فراتر از گفتمان‌های جناحی و باندی چانه‌زنی کرده و معامله را جوش بدهد در اختیار ندارد. بسیاری از جمهوری‌خواهان حاضر نیستند زیر بیرق رضا پهلوی قرار بگیرند و طرفداران پهلوی نیز به رهبری شورایی تن در نمی‌‌دهند. از همه بدتر این است که حتی نیروهای میانه‌رو هم تا کنون قابلیت درخوری برای نیل به اتحاد و همدستی از خود نشان نداده‌اند. جمهوری خواهان گذار طلب از رضا پهلوی انتظار دارند که پیشاپیش از سلطنت استعفا دهد و فعالیت سیاسی خود را در غالب یک حزب سیاسی و با رویکرد جمهوری‌خواهی ادامه دهد. از طرف دیگر هواداران پهلوی معتقدند هیچ گروه سیاسی حق ندارد مردم ایران را پیشاپیش از حق انتخاب نظام مشروطه پادشاهی محروم کند. گذارطلبان می‌گویند سلطنت مشروطه خواهی‌نخواهی کشور را به سمت دیکتاتوری سوق می‌دهد. مشروطه‌خواهان با بر شمردن کشورهایی که نظام پادشاهی پارلمانی موفق داشته‌اند پاسخ آنها را می‌دهند و به همین ترتیب بسیار از بسیاران. بیچاره ملتی که درکشاکش دهر سنگ زیرین آسیاب شده‌اند.

در حال حاضر تنها کاری که می‌توان کرد این است که اجازه بدهیم طرفداران تند پهلوی که سال‌ها منتظر ظهور ناجی آخر الزمانی همچون ترامپ و اسرائیل بودند هر کاری که دلشان می‌خواهد بکند. به آنها فرصت می‌دهیم تا پایان دوره ترامپ هر چه دلشان می‌خواهد بر طبل جنگ‌افروزی و بسط ادبیات انحصارطلبانه بکوبند. ما خود این راه‌ها را رفته‌ایم و عاقبتش را هم دیده‌ایم. یک روزی سر شما هم به همان سنگی خواهد خورد که پیش از این سر خود ما خورده بود. هر چند پایداری‌چی‌ها و موتلفه‌ای‌ها و سپاه تا به امروز از شکست‌های خود درس عبرت نگرفته‌اند اما امیدواریم لااقل شما از تاریخ عبرت‌آموزی بیشتری داشته باشید و دست از انحصار طلبی بردارید.


نظر خوانندگان:


■ آقای آرش پژوهنده شوربختانه ارزیابی منفی شما از مواضع و رویکرد مخالفین کشور واقعی است. شاید راه حل آقای حاتم قادری مشگل گشا باشد. ایشان در مناظره هایشان به کررار گفته اند که باید جمع کوچکی از نخبگان قابل اعتماد تشکیل شود و با رهبری مبارزات مدنی، چشم اندازه بهتری را در صورت گذار از جمهوری دینی، به جامعه بحران زده کنونی ارائه دهد. ایکاش پنج نفر باقیمانده در “منشور مهسا” با خروج رضا پهلوی در سال ۱۴۰۱ به فعالیت خود ادامه میدادند در اینصورت احتمالا برغم سرکوب های وحشیانه رژیم، جنبش مهسا ادامه می یافت. به باور نگارنده هنوز دیر نیست و این جمع و یا جمع های مشابه می تواند در تحولات کشور نقش آفرینی کند. در صورت دست آوردهای مثبت چنین جمعی سلطنت خواهان ناچار خواهند شد از انحصار طلبی شان کوتاه آیند و به همکاری تن دهند.
با امید به آینده بهتر برای ایران
شهرام


 



نظر شما درباره این مقاله:









 

ايران امروز (نشريه خبری سياسی الکترونیک)
«ايران امروز» از انتشار مقالاتی كه به ديگر سايت‌ها و نشريات نيز ارسال می‌شوند معذور است.
استفاده از مطالب «ايران امروز» تنها با ذكر منبع و نام نويسنده يا مترجم مجاز است.
Iran Emrooz©1998-2025 | editor@iran-emrooz.net