|
دوشنبه ۲۶ آبان ۱۴۰۴ -
Monday 17 November 2025
|
ايران امروز |
![]() |
در چند هفته اخیر، عمق فرو رفتن رژیم در منجلاب نفرت عمومی، باز هم عمیقتر شد. انتقاد و حتی مخالفت از سوی روحانیون تدریجاً شکل عادی به خود گرفته، ولی انتقادهای اخیر نشان از ترفندی جدید و جالب دارد. این بار روحانیون منتقد با استفاده از آیههای قرآنی و تمثیلهای دینی، حاکمیت را به سخره گرفتند. چند عمامهبهسر متحجر علت مشکلات ناشی از باران را بیحجابی زنان عنوان کردند. ناگهان تعدادی از روحانیون با ذکر آیههایی از قرآن، نشان دادند که علت آفات طبیعی بیحجابی نیست، بلکه حکومت با استفاده از ابزار زور و سرکوب، باعث سیل و بارندگی زیاد یا برعکس، خشکسالی میگردد.
حکومت از تمام سنگرهایی که مستقر بود رانده شده است. قانون سازمان ملی مهاجرت در مجلس اسلامی با مخالفت نمایندگان حامی خودش روبرو شد. سنگر حجاب هم که مدتهاست از سوی زنان جامعه تسخیر شده است. به دست گرفتن پرچم شیر و خورشید از سوی دو سرباز نیروی زمینی و نیروی هوایی در دو نقطه پرتردد، نشان داد که اعدامها، حبس، زور و سرکوب دیگر قادر نیست باعث ترس مردم از نشان دادن درجه نفرتشان نسبت به حکومت گردد.
یادم هست کورش زعیم سالها پیش نوشت: طولی نخواهد کشید که قدرت و صلابت نیروی جامعه مدنی حتی بر روی رژیم حاکم هم سایه خواهد افکند. صحت این پیشبینی او را در نوع بخشی از مراسم که از سوی رژیم به صحنه میآید، شاهد هستیم. قرائت قرآن و نمایشهای مذهبی جای خود را به موسیقی و نمادهای ملی-میهنی داده و حتی گاهی تعزیه را هم با رنگ ملی-میهنی به صحنه آوردند که بیشتر جنبه مضحک داشت؛ نه میهنی بود و نه اسلامی.
فرض را بر این میگذاریم که اینها همه برای تحمیق مردم و فریب آنها باشد، ولی همین که رژیم برای فریب مردم از ابزار ملی-میهنی استفاده میکند، خود نشان از آن دارد که حتی دوزاری خود رژیم هم افتاده که مضامین و نمایشهای دینی دیگر برای مردم ما دارای آن جذابیتی نیست که رژیم امید داشت. از روی ناچاری، به آن ابزاری میچسبد که خودش از آن بیزار است. شخصاً از این پدیده خوشحالم چون گامبهگام رژیم را ناچار به استفاده از ابزاری میکنیم که خواسته ما است.
چنانچه به خاطر داشته باشید در همین صفحه، مدتها پیش، درباره غریبهای نوشتم که به یکی از دهات بختیاری رفته بود. در آنجا سراغ گرمابه ده را گرفت. گرمابه را به او نشان دادند. وقتی وارد گرمابه شد، گرمابه خیلی تاریک بود. هر کجا پا میگذاشت میگفتند: «مواظب باش پایت را روی دست خان نگذاری.» به هر طرف که میچرخید میگفتند: «مواظب دست و پای خان باش.» او هم عصبانی شد و گفت: «چرا این همه خان، یک نفرشان یک چراغ با خودش ندارد؟»
حالا هم سرزمین ما به مثابه آن گرمابه تاریک است. تاریکی، فساد، فقر و سرکوب سراسر مملکت را فراگرفته است. تصادفاً، بر خلاف آن گرمابه، خانِ چراغ به دست هم زیاد داریم. معضل اینجاست که هیچ فرد، افراد یا گروهی وارد این گود نمیشوند تا تعدادی از منتقدین صاحبنظر را دور یک میز بنشانند و آنها هم بهنوبه خود، با رایزنی و خرد جمعی، بانی یک جمع، شورا یا اجتماع وسیعتری گردند و در آنجا به حلاجی وضع بسیار تاریک و خطرناک امروز بپردازند تا شاید نتیجه مباحث و برخورد عقاید آنها منجر به ایجاد یک کابینه بحران برای برونرفت کشورمان از این دور باطل فساد و استبداد گردد و کشورمان قادر باشد مانند گذشته عضوی از جامعه جهانی گردد و نه آلتی در دست پوتین.
اگر بخواهیم ایران را بهصورت یک آشپزخانه وسیع تصور کنیم که تعدادی آشپزهای ماهر، تهیه یک سفره بزرگ با غذاهای متنوع را به عهده گرفتهاند، آنچه که در این میان به چشم نمیخورد و غایب است، وجود یک محرک یا هماهنگکنندهای است که قادر باشد این آشپزها، با دستپختهای متنوعشان را کنار هم گذاشته و آن سفره بزرگ رنگین را به وجود آورند.
به صحنه سیاسی امروز داخل کشورمان برگردیم. «جبهه اصلاحات ایران» مینویسد: «ما باید در کنار گروههای اجتماعی، صنفی، زنان، معلمان و جوانان بایستیم. اصلاحطلبی در این مرحله باید از سطح جناحی فراتر رود و به حرکتی فراگیر برای نجات ایران از بحرانها تبدیل شود...»
در کنار سطور بالا بد نیست نگاهی هم به مانیفست «فراکسیون امیرانتظام» در ایران بیفکنیم: «... اقدام برای ایجاد همدلی و وفاق میان تمامی میهندوستان حقیقی... ایجاد یک جبهه واحد باورمند به مردمسالاری و ایجاد حاکمیت قانون و جناحی نیرومند با مشی و اندیشه مشترک...»
ملاحظه میکنید، اصلاحطلبان نوین و رهروان راه مصدق، مواد غذایی این سفره بزرگ را تهیه دیدهاند. حالا سیاستی میطلبد در جهت ایجاد وفاق ملی.
کاش فردا هم وقتی بیدار شدم ببینم نسرین ستوده، صادق زیباکلام، احمد زیدآبادی، محسن رنانی و مولوی عبدالحمید، نیز گوشهای از این سفره رنگین را با دستپخت مشترکشان، باز هم رنگینتر کردهاند.
در پایان، در گذشته در جواب یکی دو مقالهام در «ایران امروز» چند نقد و فیدبک از چند شخصیت اصلاحطلب و ملی داخل کشور دریافت کردم که این خود، نشان از این دارد که «ایران امروز» در جمع تغییرطلبان درون مرز خواننده دارد و همین نیز، این امید را به من میدهد که این بار هم پیامی از این عزیزان دریافت کنم با این محتوا: «چراغی را که جلوی پایمان گذاشتی، به دست گرفتیم و راه افتادیم...»
داریوش مجلسی
نوامبر ۲۰۲۵
|
| |||||||||||||
|
ايران امروز
(نشريه خبری سياسی الکترونیک)
«ايران امروز» از انتشار مقالاتی كه به ديگر سايتها و نشريات نيز ارسال میشوند معذور است. استفاده از مطالب «ايران امروز» تنها با ذكر منبع و نام نويسنده يا مترجم مجاز است.
Iran Emrooz©1998-2025 | editor@iran-emrooz.net
|