|
جمعه ۱۶ آبان ۱۴۰۴ -
Friday 7 November 2025
|
ايران امروز |
![]() |
در گفتوگویی در کلابهاوس، منتقد ادبی و تحلیلگر سیاسی پرآوازه، فرج سرکوهی به این پرسش پاسخ میدهد که اگر با ذهنیت و دانش امروز به شرایط سال ۱۳۵۶ بازمیگشت، چه مواضع و رویکردهایی در برابر انقلاب ۱۳۵۷ درست میبود و باید اتخاذ میشد. از آنجا که این گفتار بازتاب گستردهای در رسانههای اجتماعی داشت، لازم دیدم به نکات و جنبههایی از آن بپردازم.
هسته و جان کلام سرکوهی این است که در آن مقطع دیگر کار از کار گذشته بود، موج بهراه افتاده بود و هیچ نیرویی نبود که جلو “فاجعه” را بگیرد، گروههای سیاسی دیگر، ملیون و چپها، همه به حاشیه رانده شده بودند، همه اشتباه محاسبه و اشتباه تحلیلی داشتند و کسی تصور نمیکرد آخوند در ایران به قدرت برسد. ساواک به شاه دروغ میگفت و شاه را گمراه کرد، استبداد گوشش کر بود و کار خودش را کرده بود و حکومت نباید میگذاشت کار به آنجا بیانجامد.
در این میان اما پرسش اصلی این است که چه شد و چرا کار از کار گذشته بود و نقش مجموعه نیروهای چپ، ملیون و بخش بزرگی از روشنفکران و گفتمانسازان جامعه در رساندن روندهای جامعه به جایی که دیگر کار از کار گذشت، چه بود؟ سرکوهی با گریزی گذرا فقط به اینکه بگوید همه اشتباه محاسبه و تحلیل داشتند بسنده میکند و با بیان اینکه “سرپوش استبداد همه اینها را پوشانده بود و استبداد کار خودش را کرده بود” تماماً تقلیلگرایانه از پاسخ شایسته و همهجانبه به پرسش تن میزند.
من میکوشم در این نوشته فشرده به این موضوع بپردازم؛ اما پیش از آن باید تأکید کنم بیان روشن برخی بدیهیات مانند فاجعه نامیدن انقلاب ۱۳۵۷ و ابلهانه خواندن ترجیح جمهوری اسلامی به رژیم شاه در آن دوران از زبان آشنای دیرینه، فرج سرکوهی، برایم جدید و جالب بود که منطقاً نمیتواند بدون پیامد در انتخاب رویکرد در شرایط و صفبندیهای کنونی باشد.
عدم درک پویش اصلی جامعه
پویش و مضمون اصلی و محوری و به بیان ادبیات چپ، تضاد اصلی در کشور ما در قریب دو سده گذشته و بهویژه پس از انقلاب مشروطه، گذر از سنت به مدرنیته، گذر از جامعهای به شدت عقبمانده و در خواب قرون فرورفته به جامعهای امروزین و پا گذاری در راه توسعه و پیشرفت بود. این امر خود مهمترین عاملی است که میبایست تعیینکننده و شاخص دوری و نزدیکیها، همسوییها و دشمنیها در سپهر سیاسی و اجتماعی ایران میبود. در یک سو همه افراد و جریانهایی که خواهان توسعه و پیشرفت کشور و استقرار نهادها و بنیانهای نظامی مدرن در ایران بودند و سوی دیگر نیروها و اقشار پاسدار نظامها و هنجارهای کهن و سنتی که در رأس آن مذهب بهعنوان مهمترین پایگاه سنت قرار داشت.
این مهم تا حد زیادی پس از مشروطه و در دوران رضاشاه عینیت یافت. روشنفکران و نخبگان عرصههای مختلف، همسو و مددکار رضاشاه در ساختن ایران و برپایی ساختارهای مدرن بودند. اما این مهم دیری نپایید و بهتدریج بر اثر عوامل متعدد که در این مختصر قصد پرداختن به آنها را ندارم، یک تغییر پارادایم ایجاد شد و در فضای روشنفکری و سیاسی ایران گفتمان ضدامپریالیستی، ضدغربی با سیمایی سنتگرایانه به گفتمان غالب و نیز قالب (قلب شده) تبدیل شد و گفتمان پیشرفت در مسیر مدرنیته و توسعه کشور، یعنی پویش و نیاز اصلی کشور، به سایه رفت.
رویکرد انقلابی بهجای اصلاحطلبی
این تغییر پارادایم و ژرفش گسل بین بخش بزرگی از نیروهای روشنفکری و سیاسی ایران با حکومت در برهه زمانی انقلاب سفید در سال ۱۳۴۱ بروز آشکار یافت. انقلاب سفید بزرگترین و عمیقترین اصلاحات در تاریخ نوین ایران بود که توسط محمدرضاشاه به اجرا گذاشته شد و همه عرصههای اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی ایران را بهکلی دگرگون کرد. اما عمده نیروهای سیاسی ایران که پیش از آن کموبیش رویکردی اصلاحطلبانه با رژیم شاه داشتند، بهجای حمایت همهجانبه از این اصلاحات و برخورد همدلانه، به نفی و تقابل با آن پرداختند. آن را “کندی فرموده” اعلام کردند و بیش از پیش به سیاست انقلابی و “براندازانه” رو آوردند و در نتیجه در جهت غلط تاریخ ایستادند. بیشتر همسویی و همدلی با قیام ارتجاعی خرداد ۴۲ طرفداران خمینی بود که به مثابه چرکنویس و نسخه تمرینی انقلاب اسلامی ۱۳۵۷ باید به آن نگریست.
شک نیست که منطق جنگ سرد و جهان دو قطبی بر سیاستهای حکومت و رژیم شاه نیز تأثیر داشت و در آن سو نیز خطاهای بسیاری وجود داشت؛ اما شایسته نیست هیچ جریانی خود را پشت خطاهای دیگری پنهان کند.
در تمام دوران بیش از یک دهه و نیم پس از آن تا انقلاب فاجعهبار ۱۳۵۷، بیگانگی نسبت به امر سازندگی کشور و غلبه گفتمان ضدغربی و ضدامپریالیستی و انقلابگری رنگ و بوی تندتری به خود گرفت. اندیشه چپ تودهای با عقل منفصل خود در فضای فکری جامعه سیطره داشت. سپس جنبش چریکی پدید آمد با حاکم کردن منطق خون و آتش و انقلاب و نگاه به جهان از نوک مگسک تفنگ؛ همراه با احکامی چون امپریالیسم، دشمن اصلی خلقهای جهان، بورژوازی کمپرادور و سرمایهداری وابسته، دشمن اصلی داخلی بهمثابه پایگاه اصلی امپریالیسم و بهدنبال آن نفی پیشرفتهای صنعتی تحت عنوان صنایع مونتاژ و...
در این دوران، نقطه اشتراک و خطای مشترک همه شاخههای گرایشهای چپ: تودهای، چریک، سهجهانی و نیز چپهای مذهبی و بخشی از نیروهای موسوم به ملیون، اتخاذ سیاست سرنگونی و انقلابی و نه اصلاحطلبانه در قبال رژیم شاه بود. عجبا! بخشی از نیروهایی که هماکنون نیز در برابر رژیم بهکلی اصلاحناپذیر جمهوری اسلامی اصلاحطلباند، آن زمان در برابر آن نظام مُصلِح و بنا بر تجربه تاریخی اصلاحپذیر، تا بن دندان انقلابی بودند. بههرحال، آنچه که اساساً دیده نشد و بهکلی زیر پا گذاشته شد، ضرورت سمتگیری کلان سیاسی و اجتماعی و تعیین جبهه برپایه جدال اصلی جامعه، یعنی سنت و مدرنیته بود.
نیمی از حقیقت
آقای سرکوهی در گفتار خود و در سفر خیالی به سال ۱۳۵۶ میگوید که ملیون و چپها به حاشیه رانده شده و برای جلوگیری از فاجعه کاری ازشان برنمیآمد. این حرف درستی است؛ اما این فقط نیمی از حقیقت است؛ پس نقش آنان در تمام دو، سه دهه پیش از آن، در گفتمانسازی، در ایجاد آن فضای فاجعهبار و در جبههگیری تاریخی خطا چه شد؟ او میگوید آنان اشتباه محاسبه و اشتباه تحلیلی داشتند و کسی تصور نمیکرد آخوند در ایران به قدرت برسد. همین؟ فقط اشتباه محاسبه، نه دههها همسویی و همنوایی با آخوند و اسلام سیاسی؟ سرکوهی میگوید حکومت نمیبایست بگذارد کار به آنجا بیانجامد. این هم حکم درستی است؛ اما باز هم نیمی از حقیقت. آیا همگان، همه جریانها، همه ما، هر یک متناسب با نقش و جایگاهمان، وظیفهای نداشتیم نگذاریم کار به آنجا بیانجامد؟
سرانجام سرکوهی عامل و مشکل اصلی را به وجود استبداد فرو میکاهد و تقلیل میدهد و میگوید “سرپوش استبداد همه اینها را پوشانده بود. استبداد کار خودش را کرده بود.” این تکعاملی دیدن پدیدهای چندینوجهی، گریز از دیدن و بیان عوامل متعددی است که من کوشیدم برخی از آنها را در بالا ذکر کنم و خلاف توصیهای است که خود سرکوهی میکند که بکوشیم انقلاب را درک کنیم.
سرآخر بار دیگر تأکید کنم که نه سرکوهی گرامی، نیمی از حقیقت، حقیقت نیست.
|
| |||||||||||||
|
ايران امروز
(نشريه خبری سياسی الکترونیک)
«ايران امروز» از انتشار مقالاتی كه به ديگر سايتها و نشريات نيز ارسال میشوند معذور است. استفاده از مطالب «ايران امروز» تنها با ذكر منبع و نام نويسنده يا مترجم مجاز است.
Iran Emrooz©1998-2025 | editor@iran-emrooz.net
|