سه شنبه ۲۵ شهريور ۱۴۰۴ - Tuesday 16 September 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Mon, 15.09.2025, 11:07

آیا تحولات نپال درسی برای ایران دارد؟


تهیه و تنظیم: علی‌محمد طباطبایی

در داخل اتوبوس تنها نشسته بودم و سفر طولانی در انتظار من بود. در صندلی پشتی دو نفر در باره رویدادهایی که به تازگی در نپال اتفاق افتاده بودند صحبت می‌کردند و من نا خودآگاه گوش می‌دادم. به نظرم بحث خوبی بود و خلاصه‌ای از آن را برای شما اینجا می‌آورم:

🔶 اجازه بدهید با هم نگاه عمیقی به نپال و رویدادهای اخیر این کشور بر اساس منابعی که اینترنت در اختیار ما قرار دارد داشته باشیم. می‌خواهیم ببینیم این تحولاتی که در آنجا اتفاق افتاده است آیا واقعاً انقلاب به حساب می‌آید یا نه و شاید مهم‌تر اینکه آیا اصلاً تجربه نپال می‌تونه درسی برای وضعیت ما در ایران داشته باشه یا خیر؟ منابع موجود در اینترنت تحلیل‌های خیلی جالبی از خود اتفاقات نپال و تاریخش در اختیار ما می‌گذارند و حتی می‌تونیم به کمک آنها مقایسه‌هایی با وضعیت دیروز و امروز در ایران داشته باشیم.

🔷 اولین چیزی که در این تحلیل‌ها خیلی برجسته است همین بحث بر سر کلمه انقلاب برای اتفاقات نپال هست. آیا در نپال به راستی انقلابی به وقوع پیوسته؟ یا آنچه در این چند روزه در این کشور به روی داد بیشتر شبیه یک جور تغییر دولت و کابینه بوده؟ و آن هم به ویژه در چارچوب قانون اساسی جدید کشور نپال. آیا آنچه به قول بعضی‌ها در فقط شش ساعت روی داد چیزی مانند رویداد انقلاب ۵۷ ایران بود که برای انجام آن به چندین دهه زمان نیاز بود؟ یعنی رویدادی که کلاً سیستم ایران شاهنشاهی را حداقل از برخی جهات زیر و رو کرد؟

🔶 دقیقاً همین طوره. ببینید نکته اصلی اینه که انقلاب معمولاً به یه تغییر خیلی سریع و بنیادی اشاره داره گاهی هم خشونت‌آمیز توی ساختارها. این منابع نشون میدن نپال یه مسیر خیلی طولانی و پرفراز و نشیب رو رفته تا از سلطنت مطلقه برسه به جمهوری دموکراتیک یعنی اگه فقط چند سال اخیر رو نگاه کنیم این تحولات بیشتر شبیه جابه‌جایی قدرت یا بحران‌های سیاسی داخل همون سیستم جمهوری فدرال دموکراتیک بوده که ۲۰۰۷ شد. خب از این زاویه اگه نگاه کنیم شاید بحران سیاسی داخلی یا تغییر دولت کلمه‌های دقیق‌تری باشن تا انقلاب برای توصیف این رویدادهای مشخص اخیر.

🔷 آها اما جالبه که همون منابع وقتی یه‌کم تصویرو بازتر می‌کنن و به کل روند نگاه می‌کنن اتفاقاً خیلی هم از کلمه انقلاب استفاده می‌کنن. مخصوصاً وقتی به اون جنگ داخلی مائوئیستا اشاره می‌کنن. ۱۰ سال طول کشید مگه نه؟ از ۱۹۹۶ تا ۲۰۰۶؟

🔶 بله. بله. با تلفات خیلی بالا بیش از ۱۷ هزار نفر.

🔷 و اون جنبش مردمی بزرگ سال ۲۰۰۶ همون جان آندولان.

🔶 دقیقاً جنبش مردمی دوم علیه پادشاه وقت گرانندرا. بله اینجاست که تصویر کامل میشه این تحلیلا میگن اون دوره واقعاً یه نقطه عطف بود اون جنگ داخلی هدفش مشخص بود سرنگونی کامل سلطنت برقراری جمهوری سوسیالیستی بعدشم اون جنبش ۲۰۰۰ که خب یه اتحاد خیلی مهم بود بین احزاب اصلی و همون مائوئیستا. این اتحاد چنان فشاری آورد که پادشاه گیرانند را عقب‌نشینی کرد.

🔷 مجبور شد پارلمان رو برگردونه.

🔶 بله پارلمان منحل شده رو برگردوند و قدرتش رو واگذار کرد. این در واقع پایان کار سلطنت ۲۰۰ و خرده‌ای ساله نپال بود ولی این تازه اولش بود. سال ۲۰۰۸ مجلس مؤسسانی که تشکیل شد رسماً سلطنت رو لغو کرد و نپال شد جمهوری فدرال و دموکراتیک. بعدم قانون اساسی ۲۰۱۵ اومد و این ساختار جدید رو کاملاً تثبیت کرد. فدرال با ۷ تا استان و شاید از همه مهم‌تر نکته‌ای که خیلی روش تأکید شده نپال رسماً یه کشور سکولار تعریف شد.

🔷 یعنی دیگه تنها کشور پادشاهی هندو مذهب جهان نبود.

🔶 دقیقاً به اون هویت پایان داده شد. بنابراین وقتی کل این روند رو کنار هم می‌ذاریم یعنی جنگ داخلی قیام مردمی بعد برچیده شدن کامل نظام پادشاهی و ایجاد یه سیستم کاملاً جدید یعنی جمهوری فدرال سکولار خب استدلال این منابع اینه که بله این کل فرآیند با اینکه تدریجی بود و پیچیدگی داشت قطعاً مصداق یه انقلاب است.

🔷 انقلاب به معنی دگرگونی بنیادین نظام حکومتی.

🔶 آره دقیقاً یه انقلاب که البته خب یک دهه طول کشید و هزینه انسانی و اجتماعی خیلی سنگینی هم داشت. خب پس این بخش روشن شد نپالی دگرگونی و به نوعی انقلابی رو پشت سر گذاشته هرچند تدریجی. حالا بریم سراغ بخش دوم سؤال شما مقایسه‌ش با ایران. منابع به یه سری شباهت‌های کلی اشاره می‌کنن درسته؟

🔷 مثلاً جامعه مذهبی سابقه مبارزات مردمی و این‌ها درسته؟

🔶 بله یه سری شباهت‌های میشه گفت سطحی مطرح شده هر دو جامعه به شدت مذهبین. نپال با هندویسم و بودیسم، ایران با اسلام شیعه. نهاد دین نقش فرهنگی داره هر دو هم سابقه مبارزات مردمی علیه سلطنت رو دارن که آخرشم منجر به سقوطش شده. چالش‌هایی مثل فساد، نابرابری اجتماعی این‌ها هم مشترکه یا مثلاً نقش مهم جوون‌ها و دانشجوها توی تحولات. اینا نکات مشترکیه که بهش اشاره شده.

🔷 اما حس می‌کنم اصل حرف این تحلیل‌ها جای دیگه‌ست. یعنی وقتی می‌رسیم به تفاوت‌ها، اونجاست که موضوع واقعاً جدی میشه. انگار می‌خوان بگن اون شباهت‌ها خیلی کلین.

🔶 دقیقاً تفاوت‌ها اونقدر ریشه‌ای و بنیادین هستن که این منابع هر مقایسه ساده‌ای رو بی‌معنی می‌کنه. چند تا مورد خیلی کلیدی هست که اشاره می‌کنن. اولیش خب نوع نظام حکومتی امروزه. نپال الان یه جمهوری فدرال دموکراتیکه. سیستم چند حزبی داره. انتخاباتش نسبتاً آزاده و نکته حیاتی که گفتیم طبق قانون اساسیش یک کشور سکولاره. یعنی دین هیچ نقش رسمی در ساختار حکومت نداره.

🔷 خب این در مقابل ایرانه که یک جمهوری اسلامیه با محوریت ولایت فقیه. اسلام مبنای قانون و خب فعالیت احزاب مستقل هم با محدودیت‌های جدی روبه‌روئه. این یعنی از پایه و اساس دو تا مدل کاملاً متفاوتن.

🔶 یعنی زمین بازی‌شون کلاً فرق می‌کنه. یکی سکولاره، یکی دینی. این خودش کلی فاصله‌ست.

🔷 کاملاً. دومین تفاوت بزرگ ساختار فعلی قدرته. ببینید در نپال اون موقع قدرت خیلی دور شخص پادشاه متمرکز بود. وقتی مخالفا یعنی احزاب و مائوییستا با هم متحد شدن، پادشاه دیگه تکیه‌گاه محکمی نداشت و نسبتاً راحت‌تر فروپاشید.

🔶 آها.

🔷 اما تحلیل‌ها در مورد ایران امروز به یه ساختار قدرت خیلی پیچیده‌تر اشاره می‌کنن. یه ساختار چی میگن؟ شبکه‌ای. یعنی شبکه‌ای از نهادهای درهم‌تنیده مذهبی، نظامی، امنیتی مثل نهاد ولی فقیه، سپاه، شورای نگهبان، بنیادها، بوروکراسی دولتی به علاوه یه ایدئولوژی رسمی قوی. نکته اینجاست که توی همچین ساختاری به گفته این تحلیلا اگه یه بخش ضربه بخوره یا ضعیف بشه لزوماً کل سیستم فرو نمی‌پاشه چون قدرت پخش شده و مراکز متعددی داره این با اون وضعیت پادشاهی نپال خیلی فرق داره.

🔶 درسته.

🔷 پیچیدگی خیلی بیشتری داره.

🔶 بله. سومین تفاوت بافت اجتماعی و جغرافیاییه. نپال کشور کوچیکیه کوهستانیه محصور در خشکی. جمعیت روستاییش زیاده. تنوع قومی و زبانیش وحشتناکه. برای همینم ساختار فدرال رو انتخاب کردن نظام کاستی هم هست که هنوز تأثیر داره. ایران اما خب خیلی بزرگتره. جمعیت شهری غالبه. ساختار حکومت متمرکزه نه فدرال و مهم‌تر از همه موقعیت ژئوپولیتیکش توی خاورمیانه خیلی حساس و استراتژیک. نپال اصلاً این وضعیت رو نداره.

🔷 و حتماً نقش خود نهاد دین هم متفاوته جدا از سکولار بودن یا نبودن حکومت.

🔶 بله. چهارمین نکته کلیدی همینه. نقش و ساختار نهاد دین. هندوئیسم و بودیسم توی نپال با اینکه خیلی مهمن، اون ساختار سلسله مراتبی و سازمان‌یافته روحانیت شیعه تو ایران رو ندارن. یعنی اون شبکه منسجم علما و مراجع تقلید با اون نفوذ تاریخی و سیاسی اجتماعی در نپال به این شکل وجود نداره.

🔷 خب نکته پنجم چی؟

🔶 نکته پنجم و آخرم روابط و موقعیت بین‌المللیه. نپال همیشه بین هند و چین گیر کرده و سعی کرده تعادل رو حفظ کنه. ‌این که تحلیلا خیلی روش مانور میدن اینه که هند نقش خیلی فعال و مستقیمی توی روند گذار سیاسی نپال بازی کرد مخصوصاً تو میانج‌گری‌ها.

🔷 آها نقش هند خیلی پررنگ بوده پس.

🔶 بله ولی موقعیت ایران تو منطقه و جهان اصلاً اینطوری نیست. خیلی پیچیده‌تره با کلی تنش، اتحاد، دشمنی، تحریم‌های خاص خودش. این یعنی هر نوع دخالت یا نقش‌آفرینی خارجی توی ایران خیلی خیلی پرهزینه‌تر و پیچیده‌تره و پیامداشم خیلی غیرقابل پیش‌بینی‌تر از نپاله.

🔷 با این همه تفاوت بنیادینی که گفتید واقعاً مشخصه چرا این منابع به این نتیجه می‌رسن که نمیشه تجربه نپال رو یه جور نقشه راه برای ایران دونست.

🔶 جمع‌بندی اصلی این تحلیل‌ها همینه. به خاطر همین شکاف‌های عمیق توی ساختار سیاسی، نقش دین، بافت اجتماعی فرهنگی و مخصوصاً ژئوپولیتیک نپال نمی‌تونه یه سرمشق مستقیم برای ایران باشه. مسیری که نپال رفت یعنی رسیدن به یه جمهوری فدرال سکولار و چند فرهنگی، توی شرایط خیلی خاصی بود. جنگ داخلی طولانی داشت. اتحاد اپوزیسیون بود. نقش مشخص میانجی خارجی مثل هند بود. این سناریو با وضعیت ایران چه ایران ۵۷ که دین نقش محوری داشت چه ایران امروز با این ساختار قدرت پیچیده خب خیلی فاصله داره. برای همین مقایسه مستقیم به گفته این منابع می‌تونه گمراه‌کننده باشه.

🔷 خیلی خب. پس الگوبرداری مستقیم که تقریباً منتفیه. اما آیا این تحلیل‌ها با وجود همه این تفاوت‌ها هیچ نکته کلی قابل تأملی، هیچ درسی از تجربه نپال بیرون نمی‌کشن که بشه فارغ از اون زمینه خاص روش فکر کرد.

🔶 چرا؟ چند تا نکته کلی مطرح میشه. البته همیشه با این قید که باید با احتیاط بهشون نگاه کرد چون زمینه‌ها فرق می‌کنه. یکی اینکه چقدر مهمه که بشه راهی برای گفتگو و مصالحه ملی پیدا کرد تا از بحران‌ها خارج شد. البته نپال خودش جنگ داخلی وحشتناکی داشت. آخرش این توافق و مصالحه بین نیروهای مختلف بود که تونست تغییر رو ممکن کنه.

🔷 یعنی حتی بعد از اون همه درگیری؟

🔶 بله. دوم نقش کلیدی ائتلاف‌های سیاسیه. این منابع خیلی تأکید می‌کنن روی اون اتحاد احزاب سنتی با معایست‌ها تو سال ۲۰۶. چطور این اتحاد تونست پادشاه و مجبور به عقب‌نشینی کنه؟ این نشون میده اتحاد بین نیروهایی که شاید حتی با هم اختلاف دارن چقدر می‌تونه تعیین‌کننده باشه.

🔷 جالبه.

🔶 سومم توانایی نسبی نپال در حفظ یکپارچگی ملی بوده. با وجود اون همه تنوع قومی و زبانی و مذهبی. مدیریت این تنوع‌ها همیشه یه چالش بزرگه ولی کشور از هم نپاشید. شاید مهم‌ترین درسی که این تحلیل‌ها از تجربه نپال برای هر نوع گذار سیاسی می‌گیرن اینه. فقط بودن مردم تو خیابون و اعتراض هر چقدرم بزرگ باشه به تنهایی کافی نیست.‌ اینکه این انرژی مردمی به یه تغییر واقعی و پایدار برسه، نیاز حیاتی به سازماندهی سیاسی هست، به رهبری مشخص و از همه مهم‌تر به اتحاد بین نیروهای اصلی مخالف. همونطور که توی نپال دیدیم ترکیب فشار از پایین یعنی خیابون با یه توافق و چشم‌انداز سیاسی از بالا یعنی اتحاد احزاب و مائوئیستا تونست اون قفل سلطنت رو بشکنه.

🔷 بسیار عالی. پس توی این بررسیا می‌دیدیم که نپال واقعاً یه دگرگونی انقلابی و اساسی رو تجربه کرده اما به شکل یه فرایند طولانی و پیچیده نه یه انفجار و مهم‌تر اینکه، فهمیدیم با وجود یه سری شباهت‌های ظاهری با ایران، تفاوت‌های بنیادین توی ساختار قدرت، نقش دین در جامعه و جایگاه بین‌المللی اونقدر زیاده که صحبت از الگوبرداری مستقیم تقریباً بی‌معناست.

🔶 کاملاً درسته. پیام اصلی منابع هم فهمیدن جزئیات مسیری که نپال رفت؛ با همه ویژگی‌های خاص خودش مثل جنگ داخلی، جنبش مردمی، مصالحه‌های سیاسی، نقش خارجیا و رسیدن به جمهوری فدرال سکولار خودش ارزشمنده. می‌تونه نگاهمون رو به پیچیدگی‌های تغییرات سیاسی بازتر کنه. اما در نهایت هر جامعه‌ای و خب ایرانم همین طور باید راه و چاره منحصر به فرد خودش رو پیدا کنه بر اساس واقعیت‌ها و شرایط داخلی و بین‌المللی خودش. پس معنای همه این‌ها برا شما که گوش میدید چیه؟ منابع ما رو با این سؤال تنها می‌ذارن.

🔷 اگه اتحاد نیروهای سیاسی حتی نیروهای متضاد در کنار فشار مردمی انقدر نقش حیاتی توی گذار نپال از یه سلطنت متمرکز داشت، حالا وقتی با ساختاری مثل ایران روبه‌رو هستیم که قدرت توش خیلی پیچیده و پخشه و نیروهای مخالفم ممکنه دیدگاه‌های خیلی متفاوتی داشته باشن چه شکلی از سازماندهی ائتلاف یا رسیدن به اجماع می‌تونه رای مدیریت تغییرات سیاسی ضروری یا حتی ممکن باشه. این نکته‌ای که شاید بشه بیشتر بهش فکر کرد.

***

منابعی که آن دو نفر بر اساس آنها با هم صحبت می‌کردند و از اینترنت به دست آورده بودند را به من هم نشان دادند:

واژه «انقلاب» (Revolution) معمولاً به یک دگرگونی اساسی، ریشه‌ای و گاه خشونت‌آمیز در ساختار سیاسی، اجتماعی و اقتصادی یک کشور اشاره دارد که می‌تواند منجر به تغییر نظام حکومتی شود (مانند انقلاب ۱۳۵۷ ایران). آنچه در نپال رخ داد، بیشتر تغییر دولت و گذار سیاسی از طریق مکانیزم‌های قانونی و دموکراتیک بود، نه انقلابی به معنای واژگونی کامل نظام.

مشخصات رویداد نپال
نپال در دهه‌های اخیر روندی طولانی و پیچیده برای گذار از سلطنت مطلقه به جمهوری دموکراتیک را پشت سر گذاشته است. تحولات اخیر بیشتر در قالب تغییر کابینه یا بحران سیاسی درون‌حکومتی رخ داده‌اند و همگی در چارچوب قانون اساسی ۲۰۰۷ به پیش رفته‌اند، نه با قیام عمومی یا سرنگونی خشونت‌آمیز نظام.
از این رو، اصطلاح دقیق‌تر برای این رویدادها «تغییر دولت» یا «گذار سیاسی» است، نه «انقلاب» به معنای کلاسیک آن.

تفاوت با انقلاب
انقلاب معمولاً شامل مشارکت گسترده مردم، فروپاشی ساختارهای قدیم و ایجاد نظم کاملاً جدید است. اما در نپال، تغییرات اخیر در چارچوب جمهوری فدرال دموکراتیک موجود و بر پایه همان قانون اساسی شکل گرفته است.

شباهت‌ها و تفاوت‌های نپال با ایران

شباهت‌ها
🔹نقش دین در جامعه: نپال با اکثریت هندو و بودایی و ایران با اکثریت شیعه، هر دو جامعه‌ای مذهبی‌اند که دین در فرهنگ و سیاست اثرگذار است.
🔹تجربه مبارزات مردمی: هر دو کشور شاهد جنبش‌های ضدسلطنتی بوده‌اند؛ نپال با حرکت‌های دموکراسی‌خواهانه و ایران با انقلاب ۱۳۵۷.
🔹چالش‌های توسعه: فساد، نابرابری اقتصادی و تنش سنت و مدرنیته در هر دو وجود دارد.

تفاوت‌ها
🔹نظام حکومتی: نپال جمهوری فدرال دموکراتیک با نظام چندحزبی و انتخابات آزادتر است؛ ایران جمهوری اسلامی با ولایت فقیه و محدودیت شدید احزاب.
🔹نقش دین در حکومت: نپال کشوری سکولار است؛ ایران بر پایه اسلام سیاسی اداره می‌شود.
🔹ساختار قومی و جغرافیایی: نپال جامعه‌ای به‌شدت متنوع و فدرال است؛ ایران ساختاری متمرکز دارد.
🔹روابط بین‌الملل: نپال میان هند و چین توازن برقرار می‌کند؛ ایران در خاورمیانه بازیگری کلیدی و تحت تحریم‌های جهانی است.

آیا نپال می‌تواند برای ایران سرمشق باشد؟
با توجه به تفاوت‌های بنیادین، الگوبرداری مستقیم دشوار است. تجربه نپال بیشتر درس‌هایی کلی به همراه دارد:
🔹اهمیت گذار مسالمت‌آمیز و گفت‌وگوی ملی.
🔹نقش ائتلاف‌ها و مصالحه سیاسی برای ثبات.
🔹توان جامعه در حفظ وحدت با وجود تنوع قومی و مذهبی.

اما هر کشور باید بر اساس شرایط خود مسیر منحصر به فردی پیدا کند.

آیا آنچه در نپال رخ داد «انقلاب» بود؟
این موضوع بستگی به دوره مورد نظر دارد:
🔹جنبش مائوئیستی (۱۹۹۶–۲۰۰۶): جنگ داخلی میان مائوئیست‌ها و ارتش سلطنتی، با بیش از ۱۷هزار کشته، زمینه‌ساز ورود شورشیان به سیاست و تغییرات نهادی شد. برخی آن را «انقلاب مائوئیستی» می‌نامند.
🔹جنبش دموکراسی‌خواهی ۲۰۰۶: اعتراضات گسترده به سلطنت مطلقه شاه گیانندرا به بازگشایی پارلمان، تدوین قانون اساسی جدید و نهایتاً اعلام جمهوری (۲۰۰۸) انجامید. این روند بیشتر به «گذار سیاسی» شبیه بود اما ماهیتی ساختارشکنانه یافت.

در نتیجه، می‌توان گفت نپال شاهد «گذار انقلابی» بود که سلطنت چندصدساله را سرنگون و جمهوری فدرال دموکراتیک را جایگزین کرد.

مقایسه نپال با ایران امروز
🔹 اجتماع و اقتصاد: نپال کشوری کوچک، فقیر و عمدتاً روستایی است؛ ایران جامعه‌ای شهرنشین، با طبقه متوسط تحصیل‌کرده.
🔹 ساختار قدرت: در نپال، سلطنت شخص‌محور بود و با اتحاد احزاب سقوط کرد؛ در ایران، شبکه‌ای پیچیده از نهادهای مذهبی-نظامی قدرت را در دست دارد.
🔹 جنبش‌های مدنی: در نپال اتحاد احزاب و مردم عامل موفقیت بود؛ در ایران اعتراض‌ها بیشتر پراکنده و بدون اپوزیسیون منسجم است.
🔹 عامل خارجی: هند نقش کلیدی در گذار نپال داشت؛ در ایران، مداخله خارجی پرهزینه و پیچیده است.

جمع‌بندی:
🔹 نپال شباهت کمی با انقلاب ۵۷ ایران دارد و با ایران امروز نیز قابل مقایسه نیست.
🔹 تنها درس مشترک این است که فشار خیابانی بدون سازمان سیاسی پایدار به نتیجه نمی‌رسد. در نپال، اتحاد احزاب و جنبش‌های مدنی مسیر گذار را هموار کرد.

روند تاریخی گذار نپال
۱. ۱۹۵۱ – جنبش دموکراسی‌خواهی: پایان دیکتاتوری خاندان رانا و آغاز پادشاهی مشروطه.
۲. ۱۹۹۶–۲۰۰۶ – جنگ داخلی: شورش مائوئیست‌ها علیه سلطنت، با هزاران کشته.
۳. ۲۰۰۶ – قیام مردمی (Jana Andolan II): اتحاد احزاب و شورشیان، اعتراضات سراسری و پایان سلطنت مطلقه.
۴. ۲۰۰۸ – الغای سلطنت: مجلس مؤسسان جمهوری فدرال دموکراتیک را اعلام کرد.
۵. ۲۰۱۵ – قانون اساسی جدید: تثبیت نظام فدرال، سکولار و دموکراتیک.

چرا گذار نپال «انقلاب» محسوب می‌شود؟
🔹 قیام‌های مردمی و جنگ داخلی مسیر تغییر را هموار کردند.
🔹 سلطنت مطلقه و ساختار کهن سیاسی برچیده شد.
🔹 هویت ملی دگرگون شد: از پادشاهی هندو به جمهوری سکولار فدرال.

این گذار فراتر از تغییر دولت یا کابینه بود؛ یک دگرگونی اساسی نهادی که با هزینه انسانی سنگین همراه شد.



نظر شما درباره این مقاله:









 

ايران امروز (نشريه خبری سياسی الکترونیک)
«ايران امروز» از انتشار مقالاتی كه به ديگر سايت‌ها و نشريات نيز ارسال می‌شوند معذور است.
استفاده از مطالب «ايران امروز» تنها با ذكر منبع و نام نويسنده يا مترجم مجاز است.
Iran Emrooz©1998-2025 | editor@iran-emrooz.net