جمعه ۲۵ مهر ۱۴۰۴ - Friday 17 October 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Fri, 22.08.2025, 20:08

اسرائیل، ابزاری برای تخطئه و سرکوب


داریوش مجلسی

اسرائیل، کشوری که قرار بود نابود شود
و اسرائیل، ابزاری برای تخطئه و سرکوب

هنوز فراموش نکرده‌ایم که از همان آغاز جمهوری اسلامی، نابودی اسرائیل و ضدیت با آمریکا (شیطان بزرگ) شعارهای اصلی و اولیه جمهوری اسلامی در رابطه با سیاست خارجی این رژیم بوده و تا چندی پیش هم، به‌خصوص در نماز‌های جمعه، این شعار‌ها تکرار می‌شد. منتها چاشنی شعار‌ها درباره اسرائیل، نابودی اسرائیل هم بود ولی در رابطه با آمریکا فقط محدود به دشنام و “مرگ بر” می‌گردید. ولی چنانچه به مباحث درون رژیم و دشنام‌هایی که (این روزها) از سوی اقتدارچی‌ها نثار اصلاح‌طلبان و به‌خصوص تغییر و تحول‌طلبان می‌گردد توجه کرده باشید تغییر چشم‌گیری در مورد استفاده از اسم اسرائیل به چشم می‌خورد. دیگر اشاره‌ای به نابودی اسرائیل نمی‌‌بینید، این‌بار ولی این اسرائیل است که کمر به نابودی ایران بسته. نمونه آشکار این تغییر را در گفته‌های غضنفری نماینده تهران در مجلس شورای اسلامی شنیدیم که علنا در یک پیام تصویری، پزشکیان را عامل اسرائیل و مامور نابودی ایران می‌خواند!

توجه کردید؟ اسرائیل یکباره از “تهدید شونده” تبدیل گردید به “ابزار تهدید”. یعنی اگر تا دیروز مژده نابودی اسرائیل در کوتاه مدت را شاهد بودیم، همان اسرائیلی که قرار بود نابود گردد موفق شده رئیس جمهور کشورمان را عامل نابودی ایران سازد. البته متهم کردن دیگران به همکاری با اسرائیل محدود به همین یک مورد نیست.

تعدادی از اقتدارچی‌ها بعد از انتشار بیانیه جبهه اصلاحات، شمشیر را از رو بسته و هرکدام به شکل و لحن مختلف دست اسرائیل را دخیل در این بیانیه می‌بینند. این شباهت به آن تف سربالای معروف دارد که نهایتا صورت خود فرد را مرطوب می‌کند. حکومت‌های نیابتی را با پول و سرمایه ملت‌مان در اطرف اسرائیل مستقر کردند و هواپیماهای جنگی را همراه با شعار “اسرائیل نابود باید گردد” حتی به زبان عبری تا نزدیکی مرزهای اسرائیل به پرواز در آوردند ولی یکباره جبهه اصلاحات به وسیله همین اسرائیل تبدیل به ابزاری برای نابودی ایران می‌گردد!!

ذلت و خواری، شاخ و دم ندارد. صهیونیستی که ادعای نابودیش را داشتند حالا یکباره تبدیل به چنان نیروی توانائی می‌گردد که قادر است جبهه اصلاحات در ایران را به جلو براند!! این یعنی چنته خالی، یعنی ضعف منطق، یعنی فقر بی‌حد سیاسی و مدنی. ناچارا زور خود را به شریفه محمدی نشان می‌دهند، به هموطنان بهائی‌مان که از خانه و زندگی ساقط شده‌اند نشان می‌دهند.

زمانی که رژیم نفرت می‌کارد نتیجتا خشم درو می‌کند، نیازی نیست که اسرائیل، اقدام به علم کردن ناراضی، تحول و تغییرطلب در برابر رژیم بنماید. این‌ها همه ثمره گام‌های آهسته ولی توانمندی می‌باشد که جامعه سیاسی و مدنی داخل کشور به سوی تغییر و تحول بر می‌دارد. یادم هست بختیار می‌گفت اگر مایلی به کیفیت و محتوای شخصیت‌ها و یا حرکت‌ها پی ببری، به مخالفان آن شخصیت یا حرکت بنگر.

تهمت‌ها و حملات پایدارچی‌ها و اقتدارطلبان نشان از آن دارد که جهت گیری “جبهه اصلاحات” دقیق و موثر بوده. آبی به لانه مورچه‌ها ریخته شده که بیش از حد تصور مورچه‌ها را هراسان از لانه‌شان به بیرون کشانده. این بیانیه، چه در رابطه با داخل کشور و چه در رابطه با روابط بین‌المللی، مباحثی را مطرح کرده که بسیار فراتر از دیدگاه اصلاح‌طلبی می‌باشد. به جرات می‌توان ادعا کرد که قطعات از هم جدا شده موزائیک زیبای صحنه میانی سیاست داخل کشور، یعنی راه یا موج سوم، به آرامی و به تدریج کنار هم قرار می‌گیرند. حال در انتظار آن ملاط یا سریشم معجزه آسایی هستیم که که این قطعات از هم جدا را به هم وصل کند و این موزائیک زیبا، چند رنگ و متنوع (وحدت در کثرت) تبدیل به یک واقعیت گردد.

آنچه که در این میان باعث شوق و ایجاد امیدی ضعیف در شخص من شده آغاز گام‌های کوچک به سوی اهداف بزرگتر در درون طیف ملی سرزمین‌مان می‌باشد، که بعد از یک دوران طولانی، تحمیلی، دور از صحنه، شخصیت‌هایی صاحب نام و ملی به شورای ششم جبهه ملی داخل کشور همراه با جمعی فعالان صنفی و مدنی پیوسته‌اند به این امید که حضور این صاحب‌نامان، همراه فعالین سندیکائی و جوانان و زنانی که به این حرکت پیوسته‌اند، قادر باشند حرکت تاریخی جبهه ملی را در کنار جمع وسیع تغییر و تحول خواهان سرزمین‌مان قرار دهند. همزمان نهضت آزادی نیز تصمیم به یک نشست درباره ۲۸ مرداد داشت که متاسفانه چنین اجازه‌ای به آنها داده نشد. ظاهرا به تبعیت از خمینی، این‌ها از مرده مصدق هم هراس دارند.

درحقیقت، حرکت‌ها، از چند سو ولی در یک جهت، آغاز گشته. انگار نسیم نویی شروع به وزیدن نموده که اقتدارگرایان را در موضع دفاعی قرار داده. حالا اگر کنش در درون کشور در جهت اعتدال و تغییر حرکت می‌کند، در خارج کشور ولی جو کاملا متفاوتی حاکم است که کوچکترین شباهتی به تحولات داخل کشور ندارد.

محض نمونه بد نیست نگاهی به تحلیلی که وبلاگ تایمز اسرائیل درباره دو حرکت خارج کشور نوشته بیاندازیم تا به دید این رسانه اسرائیلی به آنچه که “آلترناتیو” می‌نامد پی ببریم. از نظر او دو آلترناتیو در ایران وجود دارند، یکی خوب ولی بدون سازمان دهی و توانایی برای موفق شدن و یکی هم بد ولی دارای سازماندهی و قادر به دستیابی به قدرت. آلترناتیو خوب دارای پشتیبانی مردمی و وجهه خوب می‌باشد ولی قادر به موفقیت در ایران نیست، و آلترناتیو بد، بسیار بدنام، بدون پایه مردمی ولی دارای ابزار کافی برای موفقیت است. منظورش از آلترناتیو خوب ولی ناتوان از دستیابی به قدرت، شاهزاده رضا پهلوی است و آلتر ناتیو بد نام ولی قادر به دستیابی به قدرت، سازمان مجاهدین است. این رسانه در عین حال فاش ساخت که اسرائیل در حمله به ایران از همکاری‌های مجاهدین بهره برده، در حقیقت همان خیانتی که این سازمان در زمان حمله صدام حسین به ایران نیز مرتکب گردید.

حال همانطور که مشاهده می‌کنید دو تصویر در برابر ما قرار دارد. داخل کشور با وجود کار شکنی‌ها، به آرامی ولی با گام‌های محکم به سوی استقرار یک جامعه مدنی و عاری از استبداد، در دراز مدت، و خارج کشور آویزان به دامان بیگانه، بدون کوچکترین نشانه‌ای از امید به موفقیت، حتی در چشم انداز دراز مدت.

داریوش مجلسی، اگوست ۲۰۲۵


نظر خوانندگان:


■ آقای مجلسی عزیز. اشاره شما به معکوس شدن سیاست اصول‌گرایان در رابطه با اسرائیل، بسیار درست و جالب بود: اول می‌خواستند اسرائیل را نابود کنند، حالا اسرائیل قصد نابودی “ایران” را دارد!!
اما در آخر مقاله که فعالین ایرانی در خارج از کشور را، بدون در نظر گرفتن تنوع آنها، با صفت “آویزان به دامان بیگانه” نام برده‌اید، درست و دقیق نیست. به احتمال قوی شما هم می‌دانید که بسیاری از ایرانیان خارج از کشور جز بهروزی زادگاه خود، خواست دیگری ندارند، و بسیاری از استادان و متخصصان ایرانی در کشورهای مختلف دنیا در حال کار و شاغل هستند و می‌توانند تخصص و تجربه خود را رایگان در اختیار هم‌وطنان خود قرار دهند. هر فعال سیاسی و هر حکومتی در ایران که بخواهد این پتانسیل عظیم و مثبت را نادیده بگیرد، فرصتی بسیار گران‌بها و تاریخی را هدر داده است.
ارادتمند. رضا قنبری. آلمان


■ آقای قنبری عزیز، اشاره من و مقاله آن رسانه اسرائیلی درباره دو خط مشخص سیاسی خارج کشور بود، وگرنه منهم مانند شما به وجود این پتانسیل قوی و ایران دوست در خارج کشور نیز واقفم.
با عرض ارادت مجدد، مجلسی


■ با درود گرم به جناب مجلسی و دیگر هم میهنان
هم مجاهدین و هم پادشاهی خواهان در جنگ با اسراییل روی خوش به اسراییل کردند و یا آنگونه که گفته می شود همکاری در زمین جنگ! از دید من چندان هم این ساستی پیچیده و مرموز نیست، زیرا باز به گمان من هر دو این جریان دریافته اند که در دگرگونی های پیش رو در ایران بدون درنگ نیروهای بیرونی در آن شریک و اتر گذار خواهند بود، پس همدلی و همکاری با آنان سیاسیتی اندیشیده شده است. در انفجار اجتمایی و سیاسی در راه ایران چه از درون و چه در پایان شکست خلیفه‌گری آخوندی در یک جنگ تمام عیار،چهار بلوک خارجی در سرنوشت و فرماسیون حکومت آینده کم و بیش دست خواهند داشت اسراییل، امریکا، روسیه و اروپای غربی.
پیش‌بینی و اندیشه من می گوید در آن پسا فروریزی اگر دست اروپای غربی و روسیه بلندتر باشد، تلاش خواهد شد مجاهدین را با ترکیبی از بازمانده های ارتجاع سرخ و سیاه با هاله‌ای از یک جمهوری نیم بند سوسیالیستی- اسلامی- ایرانی سر کار آورند که نه سیخ و نه کباب بسوزد .اما کشور ما همچنان با زوری کمتر و تبی نیمه جان دمش به ارمانگرایی، فلسطین و امپریالیست ستیزی بند خواهد بود و سد راه شکوفای کشور و ازادی کامل ملت از بند ایدولوژی خواهد بود. در حالت دوم ، آمریکا و اسرائیل دست بالا را خواهند داشت و شانس شاهزاده و کمپ پادشاهی خواهان بیشتر می شود و در این حالت ایران به سوی یک آشتی همه جانبه با غرب و اسراییل می رود و دوباره ایران از همه هم پیوندی و همبستگی های سیاسی و اقتصادی جهان بر خوردار خواهد شد و ما از یک امت خرافاتی و ایدولوژی زده خوار و تک افتاده به یک کشور نرمال و مثبت جهان دگرگون خواهیم شد. و اما چرا چنین خواهد شد!
۱- ایران با نیروی بسیار ناتوان و پراکنده جامعه مدنی خودی آزاد نخواهد شد، دست‌کم در اکنون.
۲- وارونه انقلاب ۵۷ که شوری آتشین انقلابیون و امت خرافه‌گرا و متوهم انروزگار را برای هر ویرانی و فداکاری جهادی فرا گرفته بود، جامعه امروز ایران چنان روحیه و پتانسیلی را ندارد.در همه خیزش‌ها گروهی از بهترین فرزندان این کشور کشته و نابود می شوند و توده امت متوهم خرافاتی هر سال ملیونی با پای پیاده به صحرای کربلا می روند و پشگل بزهای مقدس را تربت به کشور می آورند!
۳-به باور من انقلاب ۵۷ به وارونه باور خیلی از ایرانیان انقلابی از درون و ۹۰درصد خواست و کارو ساخت مردم ایران بود با تاسیر خارجی بسیار نا چیز، شور بختانه ایرانیان همان چیزی را بدست آوردند که خود سزاوارش بودند، انقلابی مزهبی، اخوندی، غرب ستیز و از همه بیشتر یهود ستیز!
۴- اینبار، ما خوش شانس تر خواهیم بود که از بیرون هم کشورهایی مانند اسراییل و غرب تلاش کنند ، که نیروهای مدرن و همگرا تری با جهان سر کار آیند.
تجربه‌ای که حکومت شاه نشان داد که به دوست و همکاری سنجیده و برابر با غرب و اسراییل بسود پیشرفت و رفاه کشور می شود، از همین رو ، اگر شاه به غرب وابسته بیش از حد بود ، بهتر از نه شرقی نه غربی ساخته ارتجاع سرخ وسیاه!
و سر انجام اینکه چرا مجاهدین پیر و فرقه گرا می توانند قدرت را در دست گیرند، زیرا تفنگ بدست هستند، می توانند بجنگند و حقوق بشر و مهر انسانی جایگاه نخست در مرامشان نیست و سازماندهی کارآمدی هم دارند، سخنان لنین اگر راست باشد اینجا دوباره راست می نماید ، که می گوید ) در شرایط انقلابی و هرج و مرج ، تنها ۱۰ کادر انقلابی، ورزیده و با تشکیلات آهنین می توانند سرنوشت و مسیر انقلاب را از آن خود کنند)
آری همیشه در پس از فروپاشی تفنگ و پاینده نبودن به قانون و اخلاق کارت برنده است، چنانچه اخوندان و پاسداران اینرا بخوبی نشان دادند!
در پایان، کاشکی همه این داستان من اشتباه از آب در آید و در چند ماه یا چند سال آینده جامعه مدنی ایران جنان بزرگ و توانمند و دانا شود که بتواند در یک پروسه دموکراتیک و آرام کشور و ملت اسیر ایران را از چنگ اهریمن اخوند-پاسدار بدر آورد.
شادکام و تندرست باشید / کاوه


■ کاوه گرامی، ممنون از لطفتان. شما گزینه‌های مختلفی را پیش بینی کردید. حدس من این است که جامعه ما مسیری را طی میکند به سوی آنچه که شما در پایان مطلبتان، به عنوان آرزویتان نوشتید، منتها زمان می‌برد و حاکم غاصب هم بسیار خونخوار. به امید آن روز،
مجلسی




نظر شما درباره این مقاله:









 

ايران امروز (نشريه خبری سياسی الکترونیک)
«ايران امروز» از انتشار مقالاتی كه به ديگر سايت‌ها و نشريات نيز ارسال می‌شوند معذور است.
استفاده از مطالب «ايران امروز» تنها با ذكر منبع و نام نويسنده يا مترجم مجاز است.
Iran Emrooz©1998-2025 | editor@iran-emrooz.net