چهارشنبه ۲۲ مرداد ۱۴۰۴ - Wednesday 13 August 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sun, 10.08.2025, 20:22

اسرائیل و ایران برای یک رویارویی تازه آماده می‌شوند


شاهرخ بهزادی

یک ماه و نیم پس از پایان «جنگ دوازده روزه اسرائیل و ایران» بسیاری بر این باورند که این جنگ در ماه‍ها و یا هفته‌های آینده دوباره آغاز می‌شود. هیچک از اهداف اصلی تعیین شده توسط اسراییل برای آغازِ این جنگ به طور کامل تأمین نشده است. برنامه هسته‌ای ایران خصوصا بمباران سایت فوردو توسط بمب‌های سنگر شکنِ آمریکایی موجبِ خساراتِ قابلِ توجهی به این سایت شده است، ولی این خسارات بر اساس برآورد کارشناسانِ بین‌المللی نمی‌‌تواند مانع از سرگیری دوباره فرآیند غنی سازی اورانیوم در ایران ظرف چند ماه آینده شود. سکوها و ظرفیت موشک‌های کروز و بالستیک ایرانی طی جنگ دوازده روزه آسیب دیده و کاهش یافته است، ولی این آسیب‌ها و کاهشِ شمارِ موشک‌ها قابل ترمیم بوده و کماکان تهدید بسیار مهمی برای اسراییل محسوب می‌شود.

فرانسوا‌هایسبورگ، مشاور در موسسه بین‌المللی مطالعات استراتژیک فرانسه، معتقد است که جنگ دوازده روزه سرنوشت برنامه هسته‌ای ایران را حل نکرده است، اما اسرائیل می‌تواند برای مدتی از«چمن‌زنی» انجام شده، خود را راضی کند. او در یک مقاله تحلیلی در نشریه اقتصادی «لِزاِکو» در پایان جنگ دوازده روزه اسرائیل و ایران، شروع دوباره جنگ را بسیار محتمل دانست. او در این باره نوشت: از آنجایی که برنامه‌ی هسته‌ای ایران نابود نشده است، وقوع یک جنگ جدید در آینده بسیارمحتمل است. می‌توان با اطمینان فرض کرد که روزی یک دولت اسرائیلی، هر دولتی که باشد، «چمن‌زنی دوباره» را ضروری بداند. به خصوص اگر اسرائیل موفق شود محل اختفای ۴۰۰ کیلوگرم اورانیوم غنی‌شده با خلوص بالا را در ایران پیدا کند و فرصت نابودی آن پیش بیاید، لحظه‌ای درنگ نخواهد کرد. در همین حال، ایران نیز به نوبه خود تمایلِ خود را برای بازسازی تأسیساتِ تخریب‌شده نشان داده است. بنابراین، از دیدگاه اسرائیل و ایران، می‌توان آن را «روال همیشگی» دانست.

بر اساس تازه ترین گزارشِ هفته نامه فرانسوی «اکسپرس» یک ماه و نیم پس از پایانِ یک درگیری بی‌سابقه و آشکار بین دو قدرت بزرگ نظامی در خاورمیانه، هر یک از طرفین در حال فعال کردن برنامه‌های خود برای آماده شدن برای پرده دومِ این جنگ هستند. دالیا شیندلین (Dahlia Scheindlin)، پژوهشگر در اندیشکده آمریکایی سنچری اینترناشنال (Century International) و متخصص افکار عمومی اسرائیل، می‌گوید: «مانعِ روانی حمله‌ی مستقیم بین ایران و اسرائیل در کمتر از دو سال، سه بار فرو ریخته است. این موضوع به این معناست که اکنون همه گزینه‌ها، از جمله از سرگیری خصومت‌ها، روی میز است. افزون بر این، همه می‌دانند که موفقیت‌های [اسرائیل] در ایران قابل توجه بوده است، اما دامنه آنها همچنان محدود بوده است.»

هیچ کس نمی‌‌تواند موفقیت حمله تهاجمی و غافلگیرانه اسراییل علیه ایران را انکار کند. پس از آغار جنگ یک منبع اطلاعاتی اسرائیل فاش کرد که حمله شبانه ۱۳ ژوئن( ۲۳ خرداد ) اسراییل به تأسیسات هسته‌ای و نظامی ایران با یک برنامه‌ریزی دقیق اطلاعاتی از ماهها پیش طراحی شده بود. در جریان حمله اسرائیل همچنین مکان دقیق برخی از اهداف استراتژیک، از جمله فرماندهان سپاه و دانشمندان هسته‌ای با دقت تعیین شده بود. یادآور می‌شویم که در حملات اسرائیل دها تن از فرماندهان ارشد نظامی ایران و چندین دانشمند هسته‌ای ایران کشته شدند.

در اولین موج حملات، مراکز راهبردی ایران و مقام‌های ارشد و دانشمندان هسته‌ای ایران هدف قرار گرفتند.حسین سلامی، فرمانده کل سپاه پاسداران، محمد باقری، رئیس ستاد کل نیروهای مسلح، غلامعلی رشید، فرمانده قرارگاه مرکزی خاتم‌الانبیاء و امیرعلی حاجی‌زاده، فرمانده نیروی هوافضای سپاه پاسداران از جمله فرماندهانی بودند که در جریان حملات روز اول جان خود را از دست دادند. محمدمهدی تهرانچی، رئیس دانشگاه آزاد اسلامی و فریدون عباسی، رئیس پیشین سازمان انرژی اتمی و چند تن از دانشمندان هسته‌ای ایران از جمله عبدالحمید مینوچهر، احمدرضا ذوالفقاری، امیرحسین فقهی و مطلبی‌زاده در این حملات کشته شدند. رسانه‌های ایران این حملات را اقدامی بی‌سابقه در هدف‌گیری مستقیم چهره‌های کلیدی نظام توصیف کردند.

اسرائیل در موج اولِ حمله همچنین مراکز حیاتی و زیرساخت‌ها را در ۱۲ استان ایران از جمله تأسیسات هسته‌ای در تهران و نطنز، سایت راداری سوباشی در نزدیکی مرز عراق و پایگاه هوایی نوژه در نزدیکی همدان را مورد هدف قرار داد. حملات هوایی اسرائیل در روزهای بعد مراکز نظامی، صنایع موشکی، سکوهای پرتاب موشک وبرخی از صنایع و پالایشگاه‌ها را در برگرفت. کمتر از یک روز بعد، حملات شدید موشکی ایران علیه اسرائیل آغاز شد. برای اولین بار در تاریخِ پیدایش اسرائیل شهرها و مراکز نظامی و صنعتی این کشور مورد حمله قرار گرفت و ظاهرا موجب خرابی‌های بسیاری شد.

به رغم تمامی موفقیت‌های نظامی بدست آمده که بدان اشاره شد، اسرائیل در رسیدن به اهداف اصلی تعیین شده در حمله نظامی خود به ایران کاملاً موفق نبوده است. اهدافِ اصلی اسرائیل در حمله به ایران انهدامِ برنامه‌ی هسته‌ای و ظرفیت موشک‌های کروز و بالستیک ایران بوده است. در مورد اول، اسرائیل حتی نتوانست طی دهها حمله سایت‌های هسته‌ای ایران را که دهها متر زیر زمین قرار دارند را تخریب کند. بدون مداخله آمریکا در بمباران سایت‌های هسته‌ای ایران[١]، می‌توان گفت که عملیات نظامی اسرائیل در این مورد، با موفقیت چندانی روبرو نبوده است. در مورد برنامه موشکی ایران نیز می‌توان به نتیجه گیری مشابهی رسید.

بر خلاف این نظر، فرانسوا‌ هایسبورگ می‌گوید که هدف اسرائیل انهدام کامل برنامه هسته‌ای ایران نبوده است: اسرائیل، اهداف جنگی مشخصی را اعلام کرده بود. آنچه را که گفته بود، انجام داد و آنچه را که انجام داد، بیان کرد. اما، ادعای ریشه‌کنی کامل برنامه هسته‌ای ایران را مطرح نکرد. ما در شرق هستیم، جایی که می‌دانیم همیشه نمی‌توانیم مشکلات را از ریشه حل کنیم. در این حالت، ما از عبارت «چمن‌زنی» Mow the grass برای یادآوری راهی برای حل جزئی یک مشکل لاینحل استفاده می‌کنیم.

از سوی دیگر، اگر موضوع را از دیدگاه تحلیگران نزدیک به مواضع رژیم اسلامی در نظر بگیریم، گزینه شروع مجدد جنگ بین اسرائیل و ایران بسیار محتمل است. در این رابطه، حسین قتیب تحلیلگر مسائل استراتژیک( این تحلیلگر تا کنون ناشناخته بوده است) در تحلیلی در سایت بازتاب، وابسته به محسن رضایی، فرمانده سابق سپاه پاسداران می‌گوید:« به نظر می‌رسد برای مدیریت مرحله‌ی پس از جنگ ۱۲روزه و پیشگیری از بازگشتِ برنامه‌ی هسته‌ای ایران، ایالات متحده و اسرائیل دو گزینه پیش‌رو دارند. گزینه‌ی اول حمله‌ی همه‌جانبه‌ی دوم به منظور تخریب زیرساخت‌های موشکی ایران اعم از زیرساخت‌های تولید و سامانه‌های پرتاب. در این حالت آنها، تاسیسات هسته‌ای ایران را نیز برای اطمینان از نابودی کامل، مجددا مورد هدف قرار خواهند داد.» وی در ادامه می‌نویسد: این گزینه تا زمانی که برنامه موشکی کشور توانایی ضربه متقابل را داشته باشد دارای ریسک بالایی برای آنهاست؛ لذا گزینه دومی نیز مطرح و در کنار آماده‌سازی گزینه‌ی اول در حال پیگیری و عملیاتی شدن است.

او می‌گوید در چارچوب گزینه دوم، آمریکا و اسراییل راهبردی چندلایه را دنبال خواهند کرد: دروهله نخست، عملیات‌های نظامی محدودتر، هوشمندانه و هدفمند برای نابود کردن مقطعی زیرساخت‌های حساس و کارگاه‌های بازسازی سانتریفیوژها و برنامه‌ی موشکی ایران...؛ دوم، کارت دیپلماسی: واشینگتن احتمالا چارچوبی تازه برای مذاکره با ایران پیشنهاد خواهد کرد. چارچوبی که بازگشت حداقلیِ بازرسان آژانس، محدودسازی برنامه موشکی ایران و ایجاد کنسرسیوم غنی‌سازی خارج از ایران را در ازای مشوق‌های ملموسِ نفتی و بانکی و حفظ تحریم‌ها در بر خواهد داشت...؛ و بالاخره، شکل دادن به انزوای کامل منطقه‌ای ایران، ساختار سه لایه گزینه دوم را تشکیل می‌دهند. در سومین لایه، آمریکا به دنبال ائتلافی فراگیر است که از جمله، عربستان، امارات، ترکیه و دولت تازه‌ی دمشق را در بر بگیرد؛ گفت‌وگوی امنیت جمعی در خلیج فارس و شرق مدیترانه می‌تواند فشارهزینه‌های مهار را میان بازیگران توزیع کند و فضا را برای بازگشت نفوذ ایران تنگ‌تر سازد...

در نگاه من در جنگ احتمالی آینده ی اسرائیل علیه ایران، امریکا مستقیماً مشارکت نخواهد کرد، ولی حمایت و پشتیبانی‌های لازم را در زمینه تجهیزات، تدارکات، اطلاعات و دفاع موشکی در اختیارِ اسرائیل قرار خواهد داد.

دلایل عدم مشارکت مستقیم آمریکا در جنگ احتمالی آینده اسرائیل علیه ایران را باید در شکافی جستجو کرد که در بطنِ جنبشِ «ماگا» (MAGA) علیه این جنگ بروز کرده است. دخالت مستقیمِ احتمالی ایالات متحده در درگیری بین اسرائیل و ایران، یک خطر سیاسی برای دونالد ترامپ محسوب می‌شود. در حالی که ایالات متحده و حزب جمهوری‌خواهِ حامی رئیس جمهوری کنونی آمریکا همچنان متحدان سرسخت اسرائیل هستند، بخش عمده‌ای از جنبش «ماگا MAGA » عمیقاً با ایده ورود ایالات متحده به جنگ مخالف هستند.

بر اساس دیدگاه « آمریکا نخست» که از ایدئولوژی «ماگا» (MAGA) سرچشمه می‌گیرد، دخالت ایالات متحده در درگیری‌های خارجی باید صرفاً به مواردی محدود شود که مستقیماً بر منافع آمریکا تأثیر می‌گذارند. مداخله احتمالی ایالات متحده در خاورمیانه، همچنین خاطرات تلخ مداخله آمریکا درعراق و افغانستان در اوایل دهه 2 هزارمیلادی را در اذهان زنده می‌کند.

از جمله چهره‌های برجسته «ماگا» (MAGA) که مخالفت خود را صریحاً با مداخله نظامی آمریکا در ایران ابراز کرده‌اند، می‌توان به استیو بنن (Steve Bannon)، استراتژیست سابق جمهوری‌خواه، تاکر کارلسون (Tucker Carlson)، مجری سابق فاکس نیوز، مارجوری تیلور گرین (Marjorie Taylor Greene)، نماینده کنگره، سناتور جان تون (John Thune)، و چهره‌های تأثیرگذار: چارلی کرک (Charlie Kirk)، جک پوزوبیچ (Jack Posobiec) و کرت میلز (Jack Posobiec)، اشاره کرد. اظهارات این چهره‌های معروف «ماگا» (MAGA) به نحو گسترده‌ای در شبکه‌های اجتماعی منتشر شده و ده‌ها میلیون نفر آن‌ها را دیده‌اند. به عنوان مثال «استیو بنن» استراتژیست سابقِ دونالد ترامپ در دولت نخست وی ، به رئیس‌جمهوری آمریکا هشدار داد که اجازه اقدام نظامی علیه ایران را ندهد و در صورت پیوستن به اسرائیل در جنگ علیه ایران، ایالات متحده دچار از هم پاشیدگی خواهد شد. شاید همه شما گفتگوی تاکر کارلسون با تد کروز، سناتور ایالت تگزاس را دیده اید. پرسش‌های تند کارلسون در باره جنگ علیه ایران و پاسخ‌های مسخره تد کروز که باعث می‌شود اعتبار این سناتور آمریکایی فرو بریزد.

هوگو دیکسون (Hugo Dixon)، روزنامه نگار معروف خبرگزاری رویترز در گفتگو با «انستیتو مونتین» (اتاق فکر معروف فرانسوی) از شرایطِ دشواری سخن می‌گوید که دونالد ترامپ در باره مداخله در ایران در آن قرار دارد: مداخله آمریکا در ایران در ۲۱ و ۲۲ ژوئن [ بمباران فوردو و سایت‌های اتمی ایران]، دونالد ترامپ را در موقعیت دشواری قرار داد. در بهترین حالت، می‌توان چنین توجیه کرد که این مداخله جنگ نبوده و یک عملیات مقطعی بود که در نابودی تأسیسات هسته‌ای ایران موفق شد: این امر تندروها را خشنود کرد ولی انزواطلبان را شدیداً ناراضی نکرد. اما این احتمال نیز وجود دارد که برنامه هسته‌ای ایران نابود نشده باشد: در آن صورت، دونالد ترامپ شاید مجبور شود دوباره مداخله کند - که این امر باعث نارضایتی شدید انزوا طلبان خصوصاً اعضای جنبش «ماگا» (MAGA) خواهد شد - یا وضعیت را به همین شکل رها کند، حتی اگر تهران برنامه خود را بازسازی کند – در این صورت، چنین رویکردی باعث نارضایتی شدید تندروها خواهد شد...

از سوی دیگر، اسرائیل شدیدا نگران تهدیدی است که از سوی جمهوری اسلامی زخم دیده می‌تواند این کشور را تهدید کند. آیا در یک جنگ دیگر، اسرائیل قادر خواهد بود تا به اهداف اصلی خود، که همانا نابود کردن برنامه هسته‌ای ایران و موشک‌های بالستیک است، دست یابد؟

در شرایط کنونی به نظر من رسیدن به این اهداف برای اسرائیل بسیار مشکل خواهد بود. نخست اینکه فناوری هسته‌ای در ایران بومی سازی شده و با بمباران شاید مدتی در آن وقفه ایجاد شود، ولی نمی‌‌توان آن را از بین برد. در باره برنامه موشکی، در فقدان تسلیحات هسته‌ای، موشک‌ها، عامل اصلی بازدارندگی و شیشه عمر رژیم اسلامی است، تخریب کلی آنها امکان پذیر نیست، زیرا فناوری ساخت موشک و پهپاد نیز در ایران نهادینه شده است. تنها راه رسیدن اسرائیل به اهداف اصلی اش، مصالحه از طریق مذاکرات بین المللی برای محدود کردن برنامه هسته‌ای ایران و یا تغییر رژیم سیاسی در ایران است. فرانسوا‌هایسبورگ در این باره می‌گوید: هیچ مدرکی وجود ندارد که نشان دهد در صورت گذار دموکراتیک در حاکمیت سیاسی ایران، مقامات جدید، برخلاف آنچه در آرژانتین یا برزیل اتفاق افتاد، از سلاح‌های هسته‌ای برای مقاصد نظامی صرف نظر کنند. فروپاشی رژیم ملاها «به سبک سوریه» البته می‌تواند منجر به صرف نظر کردن از سلاح‌های هسته‌ای نظامی در این کشور شود، اما این رویکرد نیز قطعی نیست.

کورانتَن پِنارگوئر، فرستاده ویژه هفته نامه فرانسوی اکسپرس در یک گزارش میدانی که این هفته منتشر شد، فضای حاکم بر این کشور را ترسیم می‌کند. ابعاد گسترده خرابی‌های ناشی از موشک‌های بالستیک ایران در شهرهای اسرائیل، از جمله تل آویو، ترس و نگرانی مردم این کشور از آینده، در این گزارش آمده است. اکسپرس همچنین از اوضاع و احوال ایران پس ازجنگ ١٢ روزه گزارش می‌دهد. برگردان بخش‌های عمده این گزارش در زیر آمده است:

زخم عمیقی چهره‌ی درخشان تل‌آویو را شکافته است
کورانتَن پِنارگوئر (Corentin Pennarguear) گزارش خود را از ساحل تل آویو آغازمی کند: در این ماه جولای آفتابی، بسیاری از اسرائیلی‌ها در ساحل طولانی پایتخت اقتصادی خود جمع شده‌اند. دوندگان عرق‌کرده، بازیکنان فوتبالِ یکشنبه و آنانی که در آرامش، حمام آفتاب می‌گیرند، مشاهده می‌شوند. چند متر آن‌طرف‌تر از این «کارت پستال» زیبا دیگر خبری نیست. آنچه می‌بینیم: ساختمان‌های به دو نیم تقسیم شده‌، سقف‌های فرو ریخته و آپارتمان‌ها با خاک یکسان شده‌اند. این خرابی، نتیجه‌ی حمله‌ی موشکی ایران به منطقه‌ی مسکونی هولونِ تل‌آویو در ۱۹ ژوئن، در جریان «جنگ دوازده روزه» بین اسرائیل و ایران است. یک افسر ارشد اسرائیلی از دفتر خود که چند صد متر از محل اصابت موشک فاصله دارد، زمزمه می‌کند: «می‌توانید ببینید که یک موشک بالستیک ایرانی چه آسیبی می‌تواند در تل‌آویو ایجاد کند. ساده است: اگر ایران همچنان یک تهدید وجودی برای کشور ما باشد، ما از آن جلوگیری خواهیم کرد. اگر آنها بخواهند ما را بکشند، ما[ پیش دستی کرده] و زودتر آنها را خواهیم کشت.»

۱ - فضای تهاجمی کماکان فزاینده است
به گفته پنتاگون( وزارت دفاع آمریکا)، حملات اسرائیل و آمریکا در ماه ژوئن گذشته به ایران توانسته تنها چند ماه برنامه هسته‌ای جمهوری اسلامی را به تأخیر بیاندازد. این امر باعث شده که تندروها در تل‌آویو خواستار حملات بیشتر به تهران برای “تمام کردن کار” در اسرع وقت شوند. یکی از مشاوران بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر اسرائیل، به طور محرمانه گفت: «برای اسرائیل، عدم حمله پیشگیرانه به ایران به منزله خودکشی خواهد بود. خود ایرانی‌ها دائماً تکرار می‌کنند که اسرائیل کشوری به اندازه هیروشیما است و یک بمب اتمی برای محو آن از نقشه جهان کافی است...» رافائل گروسی، مدیر آژانس بین‌المللی انرژی اتمی نیز هشدار داده که ایران می‌تواند غنی‌سازی اورانیوم را ظرف سه تا چهار ماه آینده از سر بگیرد. در ۱۱ ژوئیه گذشته، بنیامین نتانیاهو اعلام کرد تا قبل از «تصمیم‌گیری در مورد گام بعدی» ۶۰ روز صبر خواهد کرد تا سیر تکامل تهدید هسته‌ای ایران را مشاهده کند.

یکی دیگر از دلایل نگرانی در تل آویو: قابلیت‌های موشک‌های بالستیک ایران است. با کمک سامانه‌های ضد موشکی( گنبد آهنین، سامانه پیکان 2، سامانه فلاخن داوود، سامانه پیکان ۳، و سامانه تاد آمریکا) پدافند اسرائیل توانسته بود حدود ۹۰ درصد از حملات موشکی به خاک اسرائیل را دفع کرد. با این حال، این شبکه دفاعی چند لایه نتوانسته ۱۰ درصد از این حملات موشکی را رهگیری کند. مشکلی که همواره مقامات اسرائیلی را آزار می‌دهد... یک افسر ارشد اسرائیلی اطمینان می‌دهد: «در طول جنگ دوازده روزه، ایران بیش از ۵۰۰ موشک بالستیک به اسرائیل شلیک کرد و اعلام کرده بود که توانایی پرتاپ ۱۰هزار یا حتی تا ۲۰ هزار موشک بالستیک را دارد. باید اکنون اقدام کنیم، اگر دو سال دیگر صبر کنیم تا ببینیم آیا آنها به ما حمله می‌کنند یا نه، آنگاه قادر به دفاع از خود نخواهیم بود. هیچ سیستم دفاع هوایی در جهان قادر نخواهد بود جلوی چنین تعداد زیاد موشک را بگیرد. اگر اکنون وارد جنگ نشویم، بعداً خواهیم مرد، پس بیایید اکنون بجنگیم!»

در این مورد، بی‌اعتمادی و سوءظن اسرائیل بیش از حد است.در طرف مقابل، از زمان آتش‌بس اعلام شده توسط دونالد ترامپ در ۲۴ ژوئن، ایران شاهد افزایش انفجارهایی است که هیچ توضیح منطقی برای ان وجود ندارد. هر روز یک یا دو انفجار، اغلب در مکان‌های استراتژیک مانند پالایشگاه‌ها یا انبارهای نظامی اتفاق می‌افتد. در حال حاضر، رژیم ایران از متهم کردن مستقیم اسرائیل خودداری می‌کند تا به نظریه نفوذ گسترده دشمن به صفوف خود اعتبار بیشتری ندهد.

اما این نشت‌های متعدد گاز، که در گزارش‌های رسمی به تأسیسات قدیمی یا تجهیزات معیوب نسبت داده می‌شود، نمی‌‌توانند صرفاً تصادفی باشند: برخی از مقامات ایرانی که در روزهای اخیر با نشریه نیویورک تایمز مصاحبه کرده‌اند، می‌گویند که دست اسرائیل را در پشت این حوادث می‌بینند. در ماه ژوئن، پس از آتش‌بس، مدیر «موساد» ( سازمان اطلاعات برون مرزی اسرائیل) در یک بیانیه عمومی نادر، به صراحت حضور مأموران این سازمان اطلاعاتی را در ایران تأیید کرد. او گفت: «ما همچنان آنجا خواهیم بود، همانطور که تاکنون بوده‌ایم.» در تل‌آویو، یک ژنرال اسرائیلی با بی‌تفاوتی به ما این چنین پاسخ داد: «اگر موساد [ پشتِ این اتفاقات] باشد، ما نمی‌توانیم هیچ اطلاعاتی در مورد این موضوع داشته باشیم... اما فکر نمی‌کنم ما باشیم.»

رژیم ایران در مواجهه با این تهدید‌ها، دست روی دست نگذاشته است. جمهوری اسلامی که از موفقیت‌های اطلاعاتی اسرائیل که توانسته شمار بسیار زیادی از رهبران نظامی و دانشمندان اتمی این کشور را شناسایی و با اجرای عملیاتی بسیار دقیق از بین ببرد، تحقیر شده است، درحال پاکسازی گسترده در صفوف خود است و همه جا به دنبال جاسوس اسرائیلی می‌گردد. نتیجه: صدها نفر در ایران دستگیر شده‌اند، محاکمه‌های شتاب‌زده آغاز شده و شمار بی‌سابقه‌ای از زندانیان اعدام شده‌اند. سیامک نمازی، تاجر ایرانی-آمریکایی ( زندانی و یا گروگان سابق در ایران)، در مصاحبه‌ای در کنفرانس موسسه خاورمیانه، گفت: «رژیم ایران در همان وضعیتی قرار دارد که صدام حسین در عراق در سال ۱۹۹۱، پس از جنگ خلیج فارس، قرار داشت: کشور را کنترل می‌کند و بر سرکوب گسترده تأکید دارد، اما قادر به کنترل آسمان و در نتیجه دفاع هوایی خود نیست.»

در تهران، سرلشکر امیرحاتمی، رئیس ستاد کل نیروهای مسلح، در روز سوم اوت طی سخنانی اطمینان داد که اسرائیل برای ایران همچنان «یک تهدید ۱۰۰ درصدی» است و موشک‌ها و پهپادهای جمهوری اسلامی « در دسترس و همگی آماده عملیات جدید هستند.» از سوی دیگر « اران اتزیون Eran Etzion »، رئیس سابق شورای امنیت ملی اسرائیل، می‌گوید که: «ایرانی‌ها در یک موضع عمیقاً تهاجمی قرار دارند. غرور ملی آنها ضربه جدی خورده است و اکنون درک می‌کنند که راهبرد دفاعی سال‌های اخیر آنها دیگر قابل دوام نیست.»

۲ – تجدید سریع تسلیحات و مهمات
پس از آتش‌بس، بنیامین نتانیاهو برای دیدار با رئیس جمهوری آمریکا به سرعت به سوی واشنگتن پرواز کرد. در این سفر نخست‌وزیر اسرائیل از فرصت استفاده کرد تا اقدام اسرائیل برای نامزدی رسمی دونالد ترامپ برای جایزه صلح نوبل را به وی تقدیم کند. اما مهم‌تر از همه، او درخواست موشک‌های مورد نیاز برای سامانه‌های دفاع هوایی و مهمات پیشرفته را مطرح کرد. در کاخ سفید، دونالد ترامپ با یک چشم بهم زدن و بدون هیچ تردیدی این درخواست را پذیرفت. در همین جال، دونالد ترامپ در پایان ماه ژوئیه به ایران هشدار داد: «ایرانی‌ها سیگنال‌های بسیار بدی، سیگنال‌های بسیار تهاجمی ارسال می‌کنند، آنها نباید این کار را انجام دهند... ما قابلیت‌های هسته‌ای آنها را نابود کرده‌ایم و اگر دوباره این کار را انجام دهند، آنها را سریع‌تر از آنکه بتوانید انگشت خود را تکان دهند، نابود خواهیم کرد.»

ایران نیز برای تأمین تسلیحات مورد نیاز خود، فعال شده است. به گفته چندین رسانه عربی، چین به محض پایان جنگ، سامانه‌های موشک‌های جدید زمین به هوا را به تهران تحویل داده است. همچنین گفته می‌شود که رژیم ایران برای خرید جت‌های جنگنده «جی ١۰ سی» در ازای نفت خام مذاکرات با پکن را از سر گرفته است. «اران اتزیون Eran Etzion » توضیح می‌دهد: «با وجود موفقیت‌های عملیاتی، احساس ناامنی عمیقی در اسرائیل حاکم است. در این جنگ ١٢ روزه ایران موفق شده است خسارات قابل توجهی به خاک ما وارد کند و اسرائیلی‌ها می‌دانند که ایران نه حزب‌الله است، نه حماس و نه حتی سوریه: این کشور یک قدرت منطقه‌ای مهم است که قادر به بازسازی سریع قابلیت‌های نظامی خود است و در حال حاضر با چین برای بهبود فناوری و دفاع هوایی خود همکاری می‌کند.»

۳ - هر یک از طرفین متحدان خود را بسیج می‌کنند
به گزارش «اسرائیل هیوم»، پرتیراژترین روزنامه این کشور، بنیامین نتانیاهو اوایل ماه ژوئیه در دیدار خود با دونالد ترامپ چراغ سبز واشنگتن برای حمله مجدد به ایران در صورت لزوم را گرفته است. این موضوع موجب اطمینان خاطر اساسی برای نیروی هوایی ارتش اسرائیل است که در ماه ژوئن گذشته تقریباً بدون مقاومت در آسمان ایران عمل کرد، اما ذخایر نظامی آن به دلیل جنگ علیه حزب‌الله در لبنان و حماس در غزه به پایان رسیده بود.

در ایران، تلاش‌های بزرگی با جدیت برای بازسازی نیروهای نیابتی در جبهه منطقه‌ای آغاز شده است. پس از دو سالِ فاجعه ‌بار برای متحدانش، تهران در تلاش است تا «محور مقاومت» به شدت تضعیف‌شده خود را دوباره فعال کند: حزب‌الله لبنان و حماس توسط ارتش اسرائیل آسیب‌های جدی دیده‌اند و بشار اسد مجبور شد در دسامبر گذشته رژیم را رها کرده و از سوریه فرار کرد. در نتیجه، در ماه ژوئن، در هنگام جنگ، ایران خود را در برابر اسرائیل تنها یافت.

در هفته‌های اخیر، چندین جلسه بین فرماندهان ایرانی و نمایندگان گروه‌های نیابتی نزدیک به جمهوری اسلامی برگزار شده است. در اوایل ماه ژوئیه در بغداد، حزب‌الله، حوثی‌ها، حماس، جهاد اسلامی، ائتلاف عراقی حشد الشعبی و دو گروه اسلام‌گرای رادیکال مستقر در عربستان سعودی و بحرین با هم دیدار کردند. از زمان این جلسه، خصومت‌ها بین این گروه‌های نیابتی و کشورهایی که در آنها فعالیت می‌کنند از سر گرفته شده است. به عنوان مثال، در لبنان، حزب‌الله از زمین گذاشتن سلاح‌های خود امتناع می‌ورزد و در تلاش است تا فعالیت‌های خود را در جنوب این کشور از سر بگیرد. رویکردی که منجر به حملات تقریباً روزانه اسرائیل در جنوب لبنان شده است.

در اواسط ماه ژوئیه، فرماندهی مرکزی ایالات متحده «سنتکام»، مسئول عملیات نظامی ایالات متحده در خاورمیانه، اعلام کرد که مقامات یمنی ۷۵۰ تن تجهیزات نظامی از ایران که برای حوثی‌ها ارسال شده بود را توقیف کرده‌اند. این تجهیزات شامل: موشک‌های کروز، موشک‌های ضد کشتی و ضد هواپیما و موتورهای پهپاد بوده‌اند. یک منبع نظامی اسرائیلی تأکید کرد: «تهدید از سوی نیروهای نیابتی ایران امروز به لطف تلاش‌های گسترده ما علیه آنها در دو سال گذشته کمتر شده است. اما ما اطلاعات بسیار دقیقی در اختیارد داریم که طرحی برای احیا و تکرار ۷ اکتبر در چند سال آینده در حال آماده شدن است، اما این بار حملات از همه جهات طرح ریزی شده است: با حماس، حزب‌الله، شبه‌نظامیان سوریه و اردن... ما همچنین می‌دانیم که ایران گروه‌های تروریستی را تشویق کرده است تا از طریق مصرعلیه ما اقدام کنند.» دشمنان جدید، بی‌ثباتی جدید: پیچش‌های واقعی جنگ‌ در خاورمیانه شاید تازه آغاز شده است.

———————
[۱] بامداد روز یکشنبه ۲۲ ژوئن، در دهمین روز درگیری‌ها میان ایران و اسرائیل، ایالات متحده تأسیسات هسته‌ای فردو، نطنز و اصفهان را در ایران هدف قرار داد. در حمله به سایت فردو، شش بمب سنگرشکن به وزن ۳۰ هزار پوند که برای نفوذ به تأسیسات زیرزمینی مورد استفاده قرار گرفت. این تأسیسات در عمق ۹۰ متری زیر کوهستان واقع شده است. همچنین، ۳۰ موشک کروز تاماهاک از زیردریایی‌های آمریکایی به‌سوی تأسیسات نطنز و اصفهان شلیک شد.



نظر شما درباره این مقاله:









 

ايران امروز (نشريه خبری سياسی الکترونیک)
«ايران امروز» از انتشار مقالاتی كه به ديگر سايت‌ها و نشريات نيز ارسال می‌شوند معذور است.
استفاده از مطالب «ايران امروز» تنها با ذكر منبع و نام نويسنده يا مترجم مجاز است.
Iran Emrooz©1998-2025 | editor@iran-emrooz.net