پنجشنبه ۲۹ خرداد ۱۴۰۴ -
Thursday 19 June 2025
|
ايران امروز |
پاری سن ژرمن برنده جام باشگاههای فوتبال اروپا: برنده واقعی فرانسه بود یا قطر؟
مقدمه مترجم: شنبه شب گذشته، تیم فوتبال باشگاه پاری سن ژرمن (PSG) با یک بازی زیبا، طوفانی و پر از روح در مقابل اینتر میلان پیروز شد و جام باشگاههای اروپا را در دستان خود گرفت. نتیجه پنج بر صفر تاکنون در تاریخ بازیهای نهایی این جام سابق نداشته. از منظر فوتبالی، PSG تیمی جوان، سمپاتیک با یک سبک بازی مدرن و تکنیکی است که شاید امروز بهترین تیم فوتبال باشگاهی اروپا و احتمالاً دنیا باشد. با این برد، اکنون، پاریس به یک شهر فوتبالی تبدیل شده است. چیزی که تا چند سال پیش نبود و نیازی نیز بدان نداشت، زیرا که بسیاری چیزهای دیگر دارد: مد، فرهنگ، زیبایی از هر سو و از همه مهمتر درخشش به عنوان فانوس همیشه روشن عصر روشنگری.
اما مالکیت این باشگاه و نحوه اداره آن، موضوعات مهمی را – نه تنها از جنبه ورزشی، بلکه سیاسی و نه تنها در فرانسه بلکه اروپا و حتی دنیا – به سطح آورده که این سوال به حق را به ذهن متبادر میکند: آیا این همه ارزش آن را برای فرانسه داشت؟
باشگاه PSG تنها از اوایل دهه ۱۹۷۰ وجود دارد. برای مدتی طولانی، باشگاهی متوسط، با موفقیتهای ورزشی اندک و شکستهای فراوان – و با هولیگانهایی غیرقابل تحمل. ورزشگاه این تیم، پارک دو پرنس، بنایی بتنی در ناحیه اعیان نشین شانزدهم پاریس، اغلب دیگ نفرت و محلی نامطلوب بود. در فرانسه آدرسهای زیباتر از این برای فوتبال وجود داشتند – در لیون و در مارسی، جایی که مردم برتری خود در فوتبال را همواره همچون انتقامی شیرین از آن تمرکزگرایی فرانسوی که همه چیز را در پاریس متمرکز کرده است، جشن میگرفتند.
تا اینکه در سال ۲۰۱۱، امارت قطر با میلیاردهای خود از تجارت نفت و شبکههای تلویزیونیاش وارد صحنه فوتبال فرانسه شد و باشگاه پاری سن ژرمن را تصاحب کرد، با لبخندی بدهیهایش را پرداخت کرد، و آن را سرشار از پول، جاهطلبی و زرق و برق نمود.
طولی نکشید، که قطر گرانترین انتقال تاریخ فوتبال را انجام داد: نیمار جونیور بازیکن برزیلی از باشگاه بارسلونا با مبلغی معادل ۲۲۰ میلیون یورو به PSG پیوست. این رقم حدود پنج برابر بودجه سالانه بسیاری از باشگاههای فوتبال فرانسه بود – برای همه چیز از جمله بازیکنان و کارکنان.
قطر از طریق شبکه تلویزیون خصوصی خود BeIn Sports تعیین میکند که چه میزان پول از حق پخش تلویزیونی وارد رقابتهای ملی شود و رقبای دیگر چه سهمی از آن ببرند – در واقع، فوتبال فرانسه را با نوعی قلدری وابسته به خود کرده است.
پاری سن ژرمن با حامیان مالیاش که گویی چشمهای بیپایان از پول هستند – بهویژه اسپانسرهای قطری – دیگر باشگاههای فرانسه را به سیاهیلشکر دربار خود تبدیل کرده است. این آمیختگی منافع مضحک و غریب، تحریفی آشکار از رقابت عادلانه است. اما تقریباً همه، حتی سیاستمداران نیز، چشم خود را بر آن بستهاند.
ناصر الخلیفی، رئیس باشگاه پاری سن ژرمن، اکنون یکی از چهرههای قدرتمند فوتبال اروپا است. احتمالاً او حتی یکی از بانفوذترین افراد در کل فوتبال دنیا به شمار میرود؛ چراکه عضو کمیته اجرایی یوفا و رئیس اتحادیه باشگاههای اروپایی است، که منافع باشگاهها را نمایندگی میکند.
البته با کمال انصاف باید گفت که قطر تنها افراطیترین نمونه از پدیدهای است که تقریباً تمام فوتبال را در برگرفته است – پدیدهای که تحت سلطه صندوقهای سرمایهگذاری، دولتها، و سرمایهداران ثروتمند قرار دارد.
ترجمه زیر از روزنامه زوددویچه تسایتونگ در مونیخ آلمان که قبل از بازی نهایی فوتبال نوشته شده بود، جزئیات بیشتری از این داستان حیرت انگیز را ارائه میدهد.
دنیای تاریک فرزند ماهیگیر
امیرنشین قطر ۱۴ سال پیش باشگاه پاری سن ژرمن (PSG) را خرید و ناصر الخلیفی (Nasser Al-Khelaifi) را با یک نقشه راه بلندپروازانه، میلیاردها سرمایه و روشهایی بحثبرانگیز به پاریس فرستاد. کشوری که با تمام قوا وارد دنیای فوتبال شد و حالا در آستانه موفقیتی بزرگ قرار دارد.
نوشته الیور مایلر، پاریس
موفقیت همه تاریکیها را پاک میکند، مگر میتوان انتظار دیگری داشت؟ پاریس، شهری که هرگز به عنوان یک شهر کلاسیک فوتبالی شناخته نمیشد، اکنون در اوج فوتبالیترین لحظات تاریخ خود قرار دارد.
در خیابان آملو در منطقه یازدهم پاریس، پرچمهای بزرگی از PSG به رنگهای آبی و قرمز آویزان شدهاند، منظرهای که تا به حال در اینجا دیده نشده بود. بارهای پاریسی با صفحهنمایشهای بزرگ توصیه میکنند که زودتر میز رزرو کنید، وگرنه دیگر جایی نخواهد بود. روزنامه لو پاریزین مدتی است که شمارش معکوس برای شروع فینال مقابل اینتر میلان در شهر مونیخ ــ مسابقه نهایی لیگ قهرمانان اروپا ــ را در بالای وبسایت خود قرار داده: شمارش روزها، ساعتها، دقیقهها، حتی ثانیهها تا سوت آغاز. برج ایفل هم قرار است در رنگهای باشگاه بدرخشد.
گویی پاریس با باد سرخوشی در هوا شناور است. هرگز این جام را نبرده، و شاید هرگز تا این اندازه به آن نزدیک نبوده است.
اما در مرکز این لحظهی سرخوشانه، در واقع نه پاریس قرار دارد و نه فرانسه، هرچند مردم دوست دارند اینطور فکر کنند. بلکه این قطر است، امیرنشینی کوچک در خلیج فارس که ۱۴ سال پیش مالک این باشگاه شد و حالا میخواهد بالاخره میوه میلیاردهایی را که در این پروژهی پرهیاهو ــ و نه فقط ورزشی ــ سرمایهگذاری کرده، برداشت کند. قطر، یک کشور، اکنون بر قلب هواداران پاریسی حکم میراند؛ واقعیتی نو در تجارت جهانی فوتبال که باید هر از گاهی آن را به خود یادآوری کنیم. شعار پرطمطراق باشگاه PSG یعنی: «اینجا پاریس است» در پژواکش، طنین «اینجا دوحه است» را دارد.
و این، تنها دلانگیز نیست. درست در لحظهای که PSG شاید برای نخستین بار در تاریخ خود تیمی دارد واقعاً جوان، دوستداشتنی و با بازی دستهجمعی، رأس باشگاه گرفتار نیمدوجین پرونده قضایی در دادگستری فرانسه شده است؛ پروندههایی همراه با رسواییها و ماجراهای جنجالی.
این ماجراها به روشهای مشکوک صاحبان باشگاه از خلیج فارس مربوط میشوند: اتهاماتی مانند فساد مالی، کارزارهای بدنامسازی در فضای مجازی، و داستانی پر رمز و راز در پسِ این روند. و در مرکز این داستان، مردی باریکاندام با چهرهای جوانانه ایستاده، پسر یک ماهیگیر از دوحه، کسی که فرانسویها سالها شاهد تلاشش برای یادگیری زبان فرانسه بودند: ناصر الخلیفی، ۵۱ ساله، تنیسور سابق و تاجر در مقام یک وزیر قطری، دوست دوران جوانی امیر و رئیس باشگاه. او را بهسادگی “NAK” صدا میزنند. او حالا زبان فرانسه را آنقدر خوب صحبت میکند که بتواند در مصاحبهها پاسخهای ساده را تقریباً بینقص ارائه دهد. و وقتی واژهای به ذهنش نمیرسد، به زبان انگلیسی تغییر میدهد.
رئیسجمهور سارکوزی طرفدار PSG و دوست قطر بود. و چقدر هم بهموقع!
ناصر الخلیفی
ناصر الخلیفی بدون شک توانایی زیادی در بیان خود دارد. برنامه تحقیقی Complément d’enquête (تحقیق تکمیلی) از شبکه دولتی فرانسه ۲ او را «رئیس بزرگ» فوتبال فرانسه مینامد. و اگر این عنوان کمی حال و هوای مافیایی دارد، بیدلیل نیست. این برنامه اخیراً یکی از قسمتهای کامل خود را به جنبههای تاریک PSG تحت مالکیت قطر اختصاص داد؛ یک غواصی عمیق در تاریکی سایهها.
داستان قطری PSG از سال ۲۰۱۰ آغاز شد؛ زمانی که این باشگاه در مرز ورشکستگی قرار داشت و از لحاظ ورزشی هم خطر سقوط به دسته دوم را حس میکرد. در آن زمان، نیکولا سارکوزی رئیسجمهور فرانسه بود – طرفدار پرشور PSG و، نکتهای مهمتر، دوستی نزدیک با قطر. در آن زمان PSG متعلق به Colony Capital بود، یک صندوق سرمایهگذاری بینالمللی که رئیس آن در فرانسه از نزدیکترین افراد به سارکوزی محسوب میشد. همه چیز بهشکلی «معجزهآسا» بههم گره خورد.
سارکوزی با امیر قطر دیدار کرد و قول داد تا شخصاً برای آنکه قطر میزبانی جام جهانی ۲۰۲۲ را بهدست آورد، تلاش کند؛ به شرط آنکه امیر هم PSG را بخرد و آن را به باشگاهی بزرگ تبدیل کند.
پاری سن ژرمن برای قطر ایدهآل بود: ارزان و با پتانسیلی عظیم
این بهوضوح همان پیمان پشتپرده بود. اکنون دادستانی مالی پاریس این پرونده را با جزئیات کامل بررسی میکند، زیرا دقیقاً همان اتفاقی افتاد که باید میافتاد: قطر میزبانی جام جهانی را بهدست آورد، و چند ماه بعد باشگاه PSG را به قیمت ۷۰ میلیون یورو خرید.
ایده قطر این بود: درآمد از منابع طبیعی این کشور، نفت و گاز، نمیتواند تا ابد ادامه داشته باشد؛ این ذخایر روزی به پایان میرسند. بنابراین باید تنوع ایجاد کرد؛ با سرمایهگذاری در رسانه، ورزش، املاک و شرکتها – بهویژه در فرانسه، کشوری که همواره روابط نزدیکی با قطر داشته است. خانواده سلطنتی قطر تعطیلات خود را در سواحل کوت دازور فرانسه میگذراند، و ۷۰ درصد از تسلیحات خود را از فرانسه میخرید.
برای چهرهی جدید قطر، PSG ویترین ایدهآلی بود: قابل خرید با قیمتی پایین، با حاشیه سود بالا و پتانسیلی عظیم برای تبدیلشدن به یک برند جهانی. فقط خود نام پاریس بهتنهایی جذابیتی جهانی دارد – و به آن، لوگویی را اضافه کنید که برج ایفل را به نمایش میگذارد.
قطر باشگاه PSG را از طریق صندوق ثروت ملی خود به نام Qatar Sports Investments) QSI) خرید. رئیس این صندوق کسی نبود جز ناصر الخلیفی، چهره شاخص این پروژه و فرستاده همیشه خندان امیر.
الخلیفی در قطر یک شبکه ورزشی راهاندازی کرد و وارد تجارت حق پخش تلویزیونی شد.
این فرزند ماهیگیر در آن زمان هم مسیر صعودی شگفتانگیزی را طی کرده بود. او با امیر قطر، تمیم بن حمد آل ثانی، آشنا شد، زمانی که تمیم ولیعهد بود و هر دو هنوز جوان بودند. آنها با هم تنیس بازی میکردند. الخلیفی برای شاهزاده معلم قابلی بود، چرا که خود زمانی تا آستانه ورود به جمع ۱۰۰۰ بازیکن برتر ردهبندی جهانی تنیس رسیده بود. آنها تبدیل به دوستانی نزدیک شدند.
خاندان سلطنتی برای ناصر الخلیفی شرایط تحصیل در رشته اقتصاد را فراهم آورد و به او مأموریت داد تا شبکه خبری الجزیره را با راهاندازی یک کانال ورزشی گسترش دهد. برای این کار، الخلیفی «تیِری مورانو»، کارشناس فرانسوی در زمینه حق پخش تلویزیونی را به خدمت گرفت. مورانو همهچیز را به او آموزش داد. اما وقتی دیگر به او نیازی نبود، ناگهان در عرض یک روز اخراج شد – بهقدری سریع که فقط توانست وسایلش را در یک کانتینر جمع کند و قطر را ترک کند.
شبکه الجزیره اسپورت بعدها تبدیل به BeIN Sports شد، بازوی رسانهای نقشه راه قطر. و اینگونه الخلیفی با دو لباس بر تن وارد فرانسه شد: یکی بهعنوان رئیس باشگاهی با بودجهای نجومی برای نقلوانتقالات که رقابت ملی را تقریباً بیمعنا کرد، و دیگری بهعنوان رئیس پلتفرمی تلویزیونی که بازار حق پخش را بهکلی زیرورو کرد و سایر باشگاههای فرانسوی را وابسته به خود ساخت.
این یک تعارض منافع عظیم بود – اما قطریها هرگز در آن مشکلی نمیدیدند. و چرا باید هم ببینند؟ در فرانسه و اروپا تقریباً همیشه به آنها اجازه داده شد تا آزادانه عمل کنند.
فرانسه برای آنها آنچنان اهمیت نداشت، صحنه بازی کوچکتر از آن بود که دغدغهاش را داشته باشند – و همان را هم خیلی زود کاملاً تحت سلطه گرفتند. شبکه France 2 در یک مستند روشنگرانه، ویدیویی از یک کنفرانس ویدیویی محرمانه از تابستان گذشته را پخش کرد؛ نشستی که مربوط به واگذاری حقوق پخش لیگ و صدها میلیون یورو بود. تمام رؤسای باشگاههای لیگ ۱ فرانسه در آن شرکت داشتند.
در این جلسه، الخلیفی گاهی در نقش رئیس باشگاه ظاهر میشد و گاهی بهعنوان غول رسانهای؛ این نقشها را پیدرپی و روان تغییر میداد. او همکارانش را مانند دانشآموزان سرزنش میکرد. به رئیس آمریکایی باشگاه المپیک لیون، جان تکستور، فریاد زد:
«جان، جان، جان، خفه شو، تو هیچی از این مسائل نمیفهمی. اصلاً از کجا اومدی، کابوی؟»
برخلاف برخی روسای دیگر، تکستور بهندرت اجازه میدهد تا او را کوچک کنند. او قبلاً الخلیفی را «یک دیکتاتور» خوانده بود که با PSG یک «مدل غیرقانونی» را پیش میبرد. این، فضای حاکم است.
و بعد، داستان غمانگیز خدمتکار…
خدمتکاری مراکشی که از همان سالهایی که ناصر الخلیفی هنوز تنیس بازی میکرد با او آشنا بود. این خدمتکار و مرد همهکاره، مدتی با رئیسش در آپارتمان زیبای او در خیابان شانزهلیزه زندگی میکرد. در برنامه تحقیقاتی Complément d’enquête، این خدمتکار از ترس جانش با صورت پوشیده و صدایی تغییر یافته ظاهر میشود.
او روایت میکند که چطور با الخلیفی مانند دو برادر بودند، اما بعداً سالها مورد آزار، توهین و تحقیر او قرار گرفت. میگوید فقط زمانی اجازه خوابیدن داشت که رئیس هم میخوابید.
یکبار، آنطور که خودش میگوید، با هم دستهای اسناد حساس و افشاگر را در وان حمام خانه سوزاندند – ظاهراً خبری از بازرسی خانه به دستشان رسیده بود.
رابطه آنها زمانی به بحرانیترین نقطه رسید که خدمتکار تهدید کرد محتوای یک تلفن همراه را که به دست آورده بود، فاش کند. گفته میشود این گوشی حاوی مدارکی درباره پرونده اعطای میزبانی جام جهانی ۲۰۲۲ به قطر بود – و همچنین ویدیوهای خصوصی از خود امیر قطر، که در اتاق خواب آپارتمان پاریسی گرفته شده بودند. محتوایی که بهادعای برخی میتوانست حتی به سقوط رژیم منجر شود. قطر در واکنش، این خدمتکار را در غیاب به اعدام با جوخه آتش محکوم کرد.
ناصر الخلیفی علاقهای به صحبت درباره این مسائل ندارد. او اجازه داد تیم France 2 برای تهیه گزارش به دوحه بیاید و حتی مصاحبهای “درباره همهچیز” را وعده داد – اما فقط وعده ماند.
وقتی انتقادها بالا میگیرد، قطر گهگاه تهدید میکند که سرمایهاش را از فوتبال فرانسه بیرون میکشد ــ تهدیدی که اگر عملی شود، فوتبال فرانسه احتمالاً فرو میپاشد. PSG شیوهای خاص برای انتقام از منتقدان دارد که مستندات آن هم وجود دارد: شرکتی در تونس مأمور شد تا با استفاده از دهها حساب جعلی در شبکههای اجتماعی، حملات سازمانیافتهای علیه روزنامهنگاران منتقد (از جمله در Le Monde، Mediapart و L’Équipe) و همچنین بازیکنانی که خوشایند مدیریت نبودند، ترتیب دهد. این حملات طوری طراحی شده بود که وانمود کند خشم هواداران است، اما در واقع همهچیز ساختگی بود.
حتی مشهورترین فرزند فوتبال شهر ــ کیلیان امباپه ــ چندین بار هدف این ماشین تخریب قرار گرفت، فقط به این دلیل که حاضر نشد قراردادش را تمدید کند و در نهایت بهصورت آزاد (بدون اینکه پولی بابت انتقال او پرداخت شود) راهی رئال مادرید شد. از آن زمان، میان امباپه و الخلیفی یک جنگ حقوقی در جریان است، که شامل حقوق و پاداشهای پرداختنشده به ارزش حدود ۵۵ میلیون یورو هم میشود.
اما در سکوهای هواداری، امباپه دیگر فراموش شده است. و تاریکیهای قطر فقط مانند ابرهایی گذرا هستند که با نسیم موفقیت پراکنده میشوند.
امروز PSG یکی از ۱۰ باشگاه باارزش اروپا است – حدود ۳.۵ میلیارد یورو طبق گزارش Le Parisien. فروش محصولات باشگاه رونق دارد و درخشش برند باشگاه هیچگاه همچون امروز نبوده است. و رئیس جوانچهره، که حالا فقط اندکی مسنتر شده، نهتنها رئیس PSG، بلکه رئیس اتحادیه باشگاههای اروپایی (ECA) است – چهرهای سیاسی با شبکهای عظیم از روابط. چه کسی در چنین شرایطی میخواهد غر بزند؟
زمانی که قطر PSG را خرید، گفته شد که پنج سال زمان میخواهد تا اروپا را فتح کند و جام قهرمانی لیگ قهرمانان را ببرد. حالا ۱۴ سال گذشته. شاید این پایان در این داستان پر از قدرت و میلیاردها، لحنی تا حدودی آشتیجویانه داشته باشد:
همهچیز را نمیشود خرید – حداقل نه فوراً.
| |||||||||||||
ايران امروز
(نشريه خبری سياسی الکترونیک)
«ايران امروز» از انتشار مقالاتی كه به ديگر سايتها و نشريات نيز ارسال میشوند معذور است. استفاده از مطالب «ايران امروز» تنها با ذكر منبع و نام نويسنده يا مترجم مجاز است.
Iran Emrooz©1998-2025 | editor@iran-emrooz.net
|