سه شنبه ۱۶ ارديبهشت ۱۴۰۴ -
Tuesday 6 May 2025
|
ايران امروز |
![]() |
(شهرساز، پژوهشگر و فعال شهری)
نقش هوش مصنوعی در فضای اجتماعی شهرها چیست؟ تحقق شعار پیوند دهکده جهانی یا ایجاد جزیرههای بیگانه انسانی؟!
اگر با افراد سالخورده صحبت کنیم از آداب زندگی خاصی با ما سخن میگویند که با دنیای امروزه به شدت بیگانه و غریبه هست، گویی که درباره جهانی دیگر سخن میگویند. از یک سو فراهم ساختن امکانات اولیه زندگی به منظور رفع نیازهایشان بسیار سخت و دشوار بوده اما از سوی دیگر میزان تعاملات اجتماعی در میان آنان بسیار بالا و در سطح مطلوب قرار داشته و شاید بتوان یکی از دلایل احساس رضایتمندی از زندگی دوران قدیم را که همراه با امکانات پایین و به دور از زندگی ماشینی بوده را در همین تعاملات عمیق اجتماعی جستوجو کرد.
برای یک نمونه ساده، پیش از اختراع تلفن توسط گراهام بل، انسانها به منظور ارتباط با اقوام و دوستان خود، مجبور به حضور فیزیکی در محلهای مورد ملاقات بودند اما در حال حاضر با استفاده از نرم افزارهای ارتباطی بهصورت ویدیویی و آنلاین خیلی سریع ارتباط مجازی برقرار شده و در لحظه پیامها رد و بدل میشوند. اما سئوالی که مطرح میشود این است که آیا ارتباط مجازی میتواند جایگزین مناسبی برای حضور فیزیکی انسان باشد و یا صرفا به منظور رفع نیاز لحظهای از آن استفاده میشود؟! به بیان دیگر مثل آن است که شما برای رفع تشنگی خود بهجای آب، چای و یا قهوه بنوشید که به انسان یک نوع سیرآبی کاذب میدهد اما صرفا نوشیدن چای، از نظر علمی علاوه بر اینکه آب مورد نیاز بدن را تامین نمیکند بلکه مقدار بیشتری از آب بدن دفع میشود.
در حال حاضر که علم با سرعت غیرقابل تصوری در حال رشد است و شرکتهای عظیم در حوزه هوش مصنوعی به رقابتی تنگاتنگ همچون دوی ماراتن به سر میبرند و هر کدام در حال عرضه خدمات جدید به بشر هستند، برای شخصی مثل من که در زمینه نقش هوش مصنوعی در شهرسازی پژوهش میکنم، جای سئوال است که در این مسیر به کدام سمت باید حرکت کرد؛ کوچک ساختن جهان همچون یک دهکده یا ایجاد جزیرههای دور افتاده از هم حتی به میزان هر نفر در یک خانوار؟!
یکی از زیباترین خاطرات کودکی من بازی با همسالان خود در محلهها بود، بازیهای کودکانهای نظیر فعالیتهای ورزشی چون فوتبال و دوچرخه سواری اما در حال حاضر رغبت به این فعالیتهای ورزشی را در نسل جدید بسیار کم میبینم، تا آنجا که اغلب با استفاده از یک عینک VR و یک هدفون با یکدیگر در سراسر دنیا در تماس هستند و تنها از نظر فیزیکی در خانه خود حضور دارند و این بازیهای کامپیوتری، احساسی فراتر از مجازی به استفاده کننده میدهد و تا آنجا جذابیت دارد که فرد نسبت به محیط و زمان خود بیگانه میشود و از نزدیکترین افراد خانواده خود کیلومترها دور میگردد.
در دنیایی که اغلب از فواید و مزایای هوش مصنوعی سخن میگویند، من قصد دارم جنبههای مختلف آن را بنا به تخصص خود در امور برنامهریزی و طراحی شهری بررسی کنم اگرچه نمیتوان از این موضوع غافل شد که هوش مصنوعی از نظر من نعمتی بزرگ برای بشریت است. اما اگر در راستای نزدیکی و تعاملات انسانی به منظور رفع نیازها به سریعترین شکل ممکن و با دقت عالی قرار گیرد، میتواند سبب شکوفایی گردد ولی اگر در این میان روح انسانی ارضا نگردد سبب بسیاری از مشکلات روانی در آینده خواهد شد.
شاید بتوان بارزترین نمونه آن را در دوران پاندمی کرونا مشاهده کرد، بعد از همهگیری کرونا در سراسر جهان، بنا به دستورات سازمان بهداشت جهانی مبنی بر فاصلهگذاریهای اجتماعی، انسانها مجبور به برگزاری جلسات بهصورت آنلاین شده و سازمانها و شرکتها نیز با نصف ظرفیت انسانی خود به فعالیت میپرداختند و همچنین اشخاص امکان دیدن اقوام و دوستان خود را تنها در فضای مجازی و آنلاین داشتند. نتیجه قابل تامل اینکه بعد از گذشت یکسال میزان افسردگی با سرعت چشمگیری افزایش یافت که بهعنوان یک نمونه محسوس میتوان دریافت که ارتباط مجازی هیچگاه نمیتواند جای تعاملات اجتماعی انسان را بهصورت فیزیکی بگیرد.
موضوع دیگر اینکه طبق مطالعات و پژوهشها، انسانها بیشتر تمایل دارند تا در شهرهای انسانمحور زندگی کند تا خودرو-محور، به بیان دیگر میتوانیم فکر کنیم که دو انتخاب داریم؛ نخست شهر انسانمحوری مثل آمستردام و دیگری شهر خودرو محوری مثل دبی، انتخاب ما برای زندگی کدام است؟ و همچنین میتوان اهداف و نظریات افراد صاحبنظری چون ابنزر هاوارد شهرساز انسانگرای انگلیسی را در احداث دو باغشهر لچ ورث و ولوین جستجو کرد که ایشان به صراحت هدف خود از ارائه چنین برنامهای را دوری از محیط آلوده و پرهیاهوی زندگی ماشینی و پیوند بیشتر انسان با طبیعت و افزایش سطح تعاملات اجتماعی مطرح میکند.
از دید دیگر اینکه، به اعتقاد بسیاری از صاحبنظران، هوش مصنوعی میتواند دستیار خوبی برای انسان باشد اما هرگز جایگزین توانمندیهای انسانی و قدرت تعقل و فکر بشر را نخواهد گرفت و حتی استفاده بیش از حد از آن میتواند قدرت پردازش ذهن انسان را کُند کند و البته این موضع ثابت شده است چرا که در مثالی ساده انسانی را در نظر بگیرید که برای عملیات ضرب دائما از ماشین حساب استفاده میکند و شخص دیگر برای انجام همین عمل از ذهن خود بهره میبرد، بهنظرتان کدام عمل به تقویت ذهن و قدرت پردازش مغز بیشتر کمک میکند؟
در بعد شهرسازانه نیز، هوش مصنوعی میتواند به وسیله سنسورهای IOT به جمعآوری اطلاعات و پردازش آنها در سریعترین زمان ممکن و بهصورت دقیق کمک شایانی به برنامهریز و یا طراح شهری کند اما بهصورت کامل نمیتواند جایگزین یک انسان شهرساز گردد زیرا یک متخصص شهرساز خوب میداند که مهمترین رکن تصمیمگیری برای پیاده سازی یک طرح، احساسات شهروندان و تعلق خاطر مردم نسبت به ارزشهای محله و مکانی که در آن زندگی میکنند، است.
به بیان سادهتر اینکه اگر هوش مصنوعی از یک انسان سئوال کند که احساس غم و یا شادی را تعریف کن، چگونه برای او باید این حالات را توصیف کرد؟! در بحث پروژههای عمرانی نیز نمیتوان بهصورت دقیق هویت تاریخی یک شهر را برای ماشین هوش مصنوعی توصیف کرد و نهایتا میتوان گفت که این بنای هویتبخش، یک سازه مهم برای شهروندان است.
لذا آن چیزی که برای من به عنوان یک پژوهشگر حوزه هوش مصنوعی در شهرسازی اهمیت دارد، آن است که نسبت به هوش مصنوعی دیدگاه صفر یا صد وجود نداشته باشد. یعنی اینکه دیدگاهمان همزمان که نباید سنتی باشد، همزمان نیز نباید بر روی احساسات انسانی و قدرت پردازش مغز انسان بیتفاوت بود و یا آن را کم اهمیت جلوه داد.
شاید به عنوان یک محقق شهری و علاقهمند به هوش مصنوعی بتوانم این نکته را بگویم که بهترین دید، ترکیبی از سنت(دید میدانی انسان) و هوش مصنوعی به عنوان تکنولوژی روز است و هوش مصنوعی باید در جایگاه دستیار را برای انسان ایفا کند، دقیقا مثل دوربینهای نقشهبرداری برای یک متخصص نقشهبردار.
در ایران نیز اگرچه مانند دیگر نقاط جهان، پیشرفت تکنولوژی و به ویژه هوش مصنوعی فواید بسیاری داشته اما بهنظر میرسد که این مسئله نوظهور نیازمند به یک دسته سیاستگذاری هوشمند همراه با فرهنگسازی گسترده است و میتوان از هوش مصنوعی در حوزههایی مانند آموزش، پزشکی، حملونقل و خدمات شهری به شیوهای بهره برد تا ضمن افزایش کارآمدی، به تعاملات اجتماعی انسان لطمه وارد نشود و هوش مصنوعی در تصمیمسازی کمککننده انسان باشد اما در تصمیمگیری حق انتخاب با انسان باشد.
همزمان نیز نظام آموزشی، رسانهها و نهادهای فرهنگی باید مهارتهای ارتباطی، کار گروهی، گفتوگو و همدلی را در جامعه تقویت کنند و مدارس و دانشگاهها میتوانند ضمن آموزش فناوری، بر تربیت اجتماعی و تقویت حضور واقعی دانشآموزان و دانشجویان در فعالیتهای اجتماعی تأکید کنند.
همچنین لازم است مقرراتی تدوین شود که استفاده از فضای مجازی و ابزارهای هوش مصنوعی متعادل و هدفمند گردند. برای نمونه، تشویق به برگزاری رویدادهای حضوری، حمایت از محتوای بومی که بر روابط انسانی تأکید دارد و فراهم کردن زیرساختهایی برای دسترسی منصفانه به فناوری در سراسر کشور، میتواند به ایجاد تعادلی میان تکنولوژی و انسانمحوری کمک کند و شاید به همین دلیل است که مشخصا در بحث تخصصی هوش مصنوعی در شهرسازی، موسسه علمی مجربی در زمینه شهری به اسم مدرسه تکنولوژی هوش مصنوعی در شهرسازی (Urbantech school) بر استفاده از بسترهای مشارکتهای اجتماعی نظیر DAO به دانشپذیران جوان خود تاکید میکند که ضمن لزوم آموزش و پژوهش در این حوزه جهانی و سرنوشتساز لازم است که به ابعاد انسانی و اجتماعی مورد نیاز بشر توجه شود و در همین راستا برای محققان خود به جهت استفاده مناسب، اقدامات و توصیههای لازم را جهت فرهنگسازی ارائه میکند.
| |||||||||||||
ايران امروز
(نشريه خبری سياسی الکترونیک)
«ايران امروز» از انتشار مقالاتی كه به ديگر سايتها و نشريات نيز ارسال میشوند معذور است. استفاده از مطالب «ايران امروز» تنها با ذكر منبع و نام نويسنده يا مترجم مجاز است.
Iran Emrooz©1998-2025 | editor@iran-emrooz.net
|