جمعه ۱۲ ارديبهشت ۱۴۰۴ - Friday 2 May 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sun, 20.04.2025, 13:23

ترمیدور ایران در سیاست خارجی؟


حمید فرخنده

هیچ‌وقت به اندازه زمانی که نظام‌های بسته سیاسی در مقابل اعتراضات مردم عقب‌نشینی می‌کنند یا با قدرت‌های خارجی بر سر میز مذاکره می‌نشینند، تفاوت میان طرفداران تحولات سیاسی گام‌به‌گام با انقلابیون یا براندازان برجسته نمی‌شود.

انقلابی‌ها می‌خواهند از فرصت پدیدآمده برای یکسره کردن کار استفاده کنند و در آن‌سو طرفداران اصلاح یا تحولات تدریجی از آن استقبال می‌کنند. انقلابی‌ها می‌گویند این عقب‌نشینی اجباری یا آن مذاکره غیرمنتظره نشانه ضعف نظام سیاسی حاکم است، پس الان بهترین فرصت برای حمله، کوبیدن چماق فرصت‌سوزی‌های قبلی بر سر حکومت، بسیج مردم و محکم کردن صفوف خود و سرنگونی حاکمان است. چنین است که آن‌ها برعکس تحول‌خواهان گام‌به‌گام، راه عقب‌نشینی در سیاست داخلی یا خارجی را برای حکومت‌ها دشوار می‌کنند.

در همه این موضع‌گیری‌های سیاسی اما یک نکته مهم، حمایت یا استقبال جامعه از هریک از این گفتمان‌هاست.

در پایان دور دوم گفت‌وگوهای ایران و آمریکا که دیروز در سفارت عمان در رم برگزار شد، نه تنها طرفین مذاکره، بلکه بدر بن حمد البوسعیدی، وزیر خارجه عمان که میانجی این مذاکرات بود، از پیشرفت سریع مذاکرات سخن گفت. چهارشنبه آینده یعنی پیش از شروع دور سوم گفت‌وگوها، قرار بر شروع مذاکرات فنی و کارشناسی شده است. با این حال، تندروهای دو طرف همچنان مواضع خود را حفظ کرده‌اند. در آمریکا، در حالی که افرادی مانند ترامپ، جی‌دی ونس و ویتکاف بر ادامه مذاکره تأکید دارند، تندروها مانند والتز، هکست و روبیو و البته نتانیاهو مخالفند. در ایران نیز صدای تندروها کمرنگ‌تر شده، اما در میان اپوزیسیون ایران، علی‌رغم استقبال برخی از این مذاکرات، دو نگرانی عمده به چشم می‌خورد. بخشی از جمهوری‌خواهان انقلابی یا تحول‌خواهان رادیکال نگرانند که این مذاکرات به تقویت و تثبیت جمهوری اسلامی منجر شود و سلطنت‌طلبانی که تحت رهبری شاهزاده رضا پهلوی گرد آمده‌اند از مذاکره با ایران ناراضی‌اند و به جای آن خواهان «حمایت از مردم ایران» هستند.

شاهزاده رضا پهلوی در پیام منتشر شده خود به زبان انگلیسی خطاب به آمریکا و کشورهای بزرگ اروپایی می‌گوید:

    «مذاکرات هسته‌ای، صلح را به خاورمیانه نخواهد آورد. جمهوری اسلامی با صداقت وارد مذاکره نمی‌شود و از دیپلماسی تنها به‌عنوان ابزاری برای خرید زمان، کاهش فشارها و تحکیم قدرت خود بهره می‌برد.
    هرچقدر نیت آمریکا از مذاکرات خیر باشد، اما در عمل، به دیکتاتوری رو به زوال جمهوری اسلامی، فرصتی تازه برای ادامه حیات می‌دهد و به این رژیم در گسترش هرج‌ومرج و ترور کمک می‌کند. جمهوری اسلامی اکنون در ضعیف‌ترین موقعیت خود در ۴۶ سال گذشته قرار دارد: رهبری‌اش دچار اختلاف و چنددستگی است؛ اقتصادش در سراشیبی سقوط قرار دارد و مردم ایران بپا خاسته‌اند. در هفته‌های اخیر، اعتراضات بار دیگر در سراسر ایران شعله‌ور شده است. تغییر در حال رخ دادن است و اکنون زمان مناسبی برای نجات این رژیم در حال مرگ نیست.
    از ایالات متحده و متحدانش در بریتانیا، فرانسه، آلمان و ایتالیا می‌خواهم که در کنار ملت ایران بایستند. با مردم ایران همراه شوید و با رژیم افراطی در تهران معامله نکنید.»

این در حالی است که شواهد مختلف نشان می‌دهد که مردم ایران به طور گسترده خواهان حل اختلافات ایران و آمریکا از طریق مذاکره هستند. ادعای مطرح شده از سوی شاهزاده  مبنی بر این که «مردم ایران بپا خاسته‌اند. در هفته‌های اخیر، اعتراضات بار دیگر در سراسر ایران شعله‌ور شده است.» چیزی بیش از اغراق و تبلیغات برای به شکست کشاندن مذاکرات نیست. پس با توجه به این شرایط، تعبیری که شاهزاده از «ایستادن در کنار ملت ایران» دارد چیزی جز دعوت او از آمریکا و اروپا برای حمایت و کمک به او و هوادارانش نیست.

سفر اخیر عراقچی در فاصله دور اول و دوم مذاکرات و دیدار او با پوتین، همچنین سفر هیئت بلندپایه عربستان سعودی به ریاست وزیر دفاع این کشور در هفته گذشته به ایران، سخنان آقای خامنه‌ای بعد از دور اول و تمایل این کشورها به توافق، همه نشان از تمایل ایران به پیشبرد مذاکرات و رسیدن به یک توافق در هماهنگی با متحدان و همسایگان بزرگ ایران است.

علیرغم این نشانه‌های مثبت، برای داوری درباره موفقیت مذاکرات باید منتظر بود.

حتی اگر مذاکرات به توافق منجر شود، اقتصاد ایران و توسعه در کشور، حتی به مفهوم اقتصادی آن، با موانع بزرگی روبروست. موفقیت مذاکرات و رفع تحریم‌ها اما طلیعه شروع ترمیدور در روابط خارجی ایران است، اما آیا می‌تواند به آب شدن یخ‌های روابط ایران با آمریکا و دیگر کشورهای غربی بینجامد و سرانجام ایران یک کشور عادی در روابط بین‌المللی و منطقه‌ای شود؟

پاسخ به این سؤال به چگونگی صف‌بندی نیروهای سیاسی، جامعه مدنی و توازن قوا میان آن‌ها و وقوع ترمیدور داخلی دارد. ترمیدوری که دهه‌هاست در ایران برای داشتن یک دولت کارآمد و رفع تبعیض یا بازگشت به حالت عادی به تعویق افتاده است.


* ترمیدور به دوره فروکش کردن خشونت و شدت حرکت‌های انقلابی و آغاز دوره آرامش و برگشت از ایده‌های انقلابی اشاره دارد.


نظز خوانندگان:


■ جناب آقای فرخنده درود بر شما تحلیل دقیق و عمیقی از اوضاع ایران امروز ارائه دادید. به نظرم براندازان و سلطنت‌طلبان و اینترنشنال و... درک صحیحی از شرایط داخلی ایران ندارند! درست است که افکار عمومی از استبداد دینی، حاکمان ایران و سپاه پاسداران، بیزار و خشمگین هستند اما به نظر می‌رسد تحولات کنونی، توافق با آمریکا و دوری از جنگ را به براندازی و سرنگونی، ترجیح می‌دهند...
ارادتمند: محمدعلی فردین


■ در حیرتم که آقای فرخنده چه اندازه صورت مساله را می‌پیچانند تا نتایج دلخواه خود را استخراج کنند. به ناگاه تمامیت فضای سیاسی ایران را به دو جبهه منحصر می‌کنند، هواداران پیشرفت‌های گام به گام ایران در فضای صلح و امنیت، و جنگ‌طلبان و آشوب‌طلبان که خواهان سرنگونی جمهوری اسلامی به هر قیمتی هستند. جالب اینجاست که ترامپ و خامنه‌ای قهرمانان گروه اول هستند؟
آقای فرخنده : ۱- هیچ ایرانی خواهان بمباران ایران و جنگ نیست (منهای قدرتمندان جمهوری اسلامی که باکی از صدمه خوردن ایرانیان ندارند)
۲- اکثریت قاطع کسانی که امروز تقویت جمهوری اسلامی بوسیله ترامپ و با راهبرد روسیه را مقابله با جنبش مردم می‌دانند از برجام دفاع کردند چون شیرازه و اهداف آنرا واقعی می‌پنداشتند.
۳- آیا با پرنسیب سیاسی امروز شما ما باید برای نرد عشق انداختن میان ترامپ و کیم جونگ اون هورا بکشیم؟ برای حمایت جانانه ترامپ از پوتین چطور ؟ و یا پوپولیست‌های آمریکای جنوبی؟ و یا حمایت بی‌دریغ از AFD و مارین لوپن؟
۴- مذاکره با گروگان‌گیران مردم ایران در جهت جلوگیری از فجایع مردمی بجا و رواست، اما دل بستن به توافقات توطئه‌آلود سران مافیایی و آدرس غلط دادن به مردم هرگز روا نیست.
با احترام. پیروز


■ از این قلم‌ها هیچ‌گاه یک مقاله جانانه در دفاع از جنبش مردم جاری نشده است با هر پشتک وارو و نرمش قهرمانانه و مذبوحانه‌ای که از آن بالا هدایت شده و می‌شود این جماعت ذوق زده شده و هورا می‌کشند. متر نکرده می‌برند و شروع به شماتت کیلویی همه مخالفین رژیم که با نظرشان همسو نیستند می‌کنند. جالب اینجاست که بارها هم نتیجه این نوع مذاکرات رژیم از روی استیصال را دیده‌اند. واضح است که در آن طرف هم مردم از فلاکت غیر قابل تحملی که سالهاست بر میهن شان سایه افکنده به هر ریسمانی چنگ میزنند. اما این را دلیلی بر صحت نظر خود دانستن و در این نظام قرون وسطایی انتظار “داشتن یک دولت کارآمد و رفع تبعیض یا بازگشت به حالت عادی” را تبلیغ کردن آیا چیزی به جز همدستی برای سرپا نگه داشتن این رژیم و بزک کردن آن می‌تواند باشد؟ این جماعت همیشه ضعف جامعه مدنی و پراکندگی اپوزیسیون را گوشزد می‌کنند ولی در جهت رفع آن نمی‌کوشند و اصولا همه چیز را به بالایی ها واگذار می‌کنند تا با هر تحرک و چاره جویی از طرف رژیم برای گریز از مخمصه‌ای که خود ایجادش کرده، برایشان کف بزنند و خاک به چشم خلایق بپاشند.
در زیر مقاله جناب مجلسی (شادمانیم، زیرا “غیر مستقیم” تبدیل به “مستقیم” گردید”) چند روز پیش در همین سایت در این مورد نوشته و تکرارش را ضروری نمی‌دانم. کشوری که هیئت مذاکره کننده‌اش از یک آخوندی که دستش خالیست، دستور می‌گیرد که از همین الان وسط دو صندلی نشسته تا بتواند مثل همیشه در وقت مناسب مانور بدهد چه شانسی دارد “برای آب شدن یخ‌های” روابط با دنیایی که با آن ۱۸۰ درجه زاویه دارد؟
با احترام سالاری


■ چقدر در این نوشته امیدواری کاذب و سراب‌گونه وجود دارد. شاید آقای فرخنده از ماهیت سرکوبگر، فاشیستی و ارتجاعی رژیم ملایان به ناگاه غافل شده است، که اینگونه و همواره آب به آسیاب دشمن می ریزند ؟ رژیم سرکوبگر و استبدادی اسلامی، به محض اینکه خیال خود را از مسائل هسته‌ای با جامعه جهانی راحت کند به همان شیوه‌ی گذشته ، اما این بار با شدت و حدت بیشتری به انجام اعدامها، سرکوب مخالفان و منتقدین، و غارت بیشتر منابع ملی خواهد پرداخت . و این ماهیت این رژیم تمامیت خواه و سراپا فاسد است. ” از کوزه همان برون تراود که در اوست”.
خط مشی شاهزاده رضا پهلوی مبنی بر اینکه کشورهای اروپا و آمریکا نباید با این رژیم جنایتکار معامله کنند و باید در کنار ملت ایران بایستند، بهترین و عا قلانه ترین تصمیمی است که امروز برای پیروزی بر این اهریمن و جرثومه‌ی فساد می‌توان گرفت. مگر نه آنکه در طول چهل و شش سال گذشته، جمهوری اسلامی با سوءاستفاده از بردباری و عدم دخالت دنیا نسبت به جنایات این رژیم و حتی کمک‌های مالی و اقتصادی فراوانی که به آن رسانده توانسته است به این همه از جنایت و تباهی دست یابد؟
حال که صبر کشورهای دنیا و سازمانهای بین الملل و نهادهای ذیربط از فریب و خدعه و گروگانگیری و آدم کشی رژیم جمهوری اسلامی به تنگ آمده است و به ماهیت او پی برده و در صدد راه علاج آن است، آیا باید فریاد «دست نگه دار» برآورد و شفاعت او را کرد؟ کاری که دقیقا به اصطلاح «اصلاح طلبان» در این مدت کردند و با فریب ملت و به قیمت نابودی کشور ایران و مردم به ستوه آمده آن، و در واقع برای سهیم شدن در قدرت، اجازه دادند این هیولآی کریه به زندگی سراپا ننگینش تا به امروز ادامه دهد.
حال آیا انتظار دارید این رژیم فریبکار و سراپا فاسد و این هیولای به شدت زخمی و عصبانی، ناگاه دست دوستی به دنیا و ملت ایران داده و اجازه خواهد داد تا آزادی و دموکراسی در ایران تحقق یابد و یا انتقام بی خردی و عدم شرافتمندانه بودن خود را از ملت ایران خواهد گرفت؟ کاری که بعد از پایان جنگ، بی شرمانه با زندانیان سیاسی کرد. جمهوری اسلامی نفسهای آخر را میکشد، و به گفته استاد حاتم قادری، استاد سابق علوم سیاسی دانشگاه تربیت مدرس: «علی خامنه‌ای رهبر جمهوری اسلامی، بیش از هر زمان به مرگ سیاسی نزدیک شده است، یا بهتر است بگویم به مرگ سیاسی دچار شده است ...»
این سیستم معیوب مفری جز نابودی ندارد، این سیستم در طول چهل و شش سال از عمر مخرب و ویرانگر خود نشان داده است که نه قلب دارد و نه روح و نه شعور و نه تفکر، لاشه ای است که هر چه زودتر باید به خاک سپرده شود. نوشتن و توصیه نسخه‌های معیوب و سراسر غلط و مشکوک فقط درک و فهم وضعیت بیمار ما را دشوار خواهد کرد.
وحرف آخر آنکه این به اصطلاح روشنفکران و روشن‌نماهای ما در سال ۵۷ بودند که کشوری را که با سرعت به سوی پیشرفت، ترقی و در نهایت آزادی‌های فردی و اجتماعی پیش می‌رفت را با حماقتی شگرف از مسیر خود منحرف کردند و با همه ادعاهای خود در طول این چهل و شش سال، هنوز نتوانسته‌اند حتی یک اتحاد موقت یا اجماع کلی در مبارزه با این رژیم اتخاذ کنند وهمین باعث شده که خود و دیگران را در گیر مشکلات بی‌پایان کنند. چرا که نه درد را میدانند نه درمان را.
جانتان خوش شهرام


■ با سلام به سروران گرامی. من هم مثل آقای فرخنده، امیدوارم که مذاکرات ایران و آمریکا به نتیجه برسد و خطر بمباران وسیع، برطرف شود. در مورد نظر آقای رضا پهلوی، من نه تنها مخالف ایشان نیستم، بلکه نسبت به وی نظر مساعد دارم، با این وجود، موضع سیاسی او در رابطه با مذاکرات، متاسفانه ابدا نشان از پختگی سیاسی ندارد. این نکته که رژیم، الان در ضعیف‌ترین نقطه حیات خود قرار دارد، نه دقیق است و نه واقع‌بینانه. تلاش پیگیر برای ایجاد ایرانی آزاد و آباد، فارغ از افت و خیزهای سیاسی جاری همچنان ادامه دارد.
رضا قنبری. آلمان


■ اجازه می‌خواهم که در این جا نقل قولی از یووال نوح هراری را به اشتراک بگذارم، در مصاحبه اخیر او در چین در پاسخ به پرسشی در مورد با خوشبین و بدبین بودن:
«به زبان ساده، بدبین‌ها افرادی هستند که فکر می‌کنند هر کاری انجام دهید، اوضاع بد پیش می‌رود. این مسئولیت انسان را تضعیف می‌کند، زیرا اگر همه چیز بد پیش می‌رود، مهم نیست که ما چه می‌کنیم، حتی تلاش کردن چه فایده ای دارد؟ بدبینی باعث ناامیدی می‌شود!
از سوی دیگر، از آن‌جا که خوش‌بینی باعث ایجاد رضایت خوش‌خیالانه می‌شود، می‌تواند به اندازه بدبینی خطرناک باشد. به زبان ساده، خوشبین‌ها می‌گویند: «هر اتفاقی هم بیفتد، در نهایت همه چیز درست می‌شود». پس، در این‌جا هم ما نیازی به قبول مسئولیت نداریم، زیرا، چه عمل کنیم و چه نه، چه عمیقاً در مورد کاری که انجام می‌دهیم فکر کنیم یا فقط اولین کاری را که به ذهن‌مان خطور می‌کند انجام دهیم، همه چیز درست خواهد شد.
من سعی می‌کنم مسیری میانه برای مسئولیت‌پذیری پیدا کنم که خوش‌بینانه یا بدبینانه نباشد، که بداند آینده‌های متفاوتی پیش روی ما وجود دارد. ما می‌توانیم نقشه‌ای از آینده‌های مختلف ترسیم کنیم، برخی خوب، برخی بد. هیچ چیز مشخص نیست؛ هیچ خدایی وجود ندارد و هیچ قانونی در تاریخ وجود ندارد که اگر انتخاب‌های اشتباهی داشته باشیم، اشتباهات ما را اصلاح کند. ما محکوم به فنا نیستیم. ما انسان‌ها قدرت، منابع و دانش بسیار زیادی داریم که ما را قادر می‌سازد کار درست را انجام دهیم. اما هیچ تضمینی وجود ندارد: برای رسیدن به مقصد مناسب باید تعداد کافی‌ای از انسان‌ها تصمیمات درست را اتخاذ کنند.»
سعید


■ پیروز گرامی، قبل از پرداختن به نکاتی که شما مطرح کرده‌اید لازم می‌دانم به یک موضوع عمومی‌تر که هم مربوط به نقد شما و هم مرتبط با نکات و نقدهایی است که گاهی برخی از کامنت‌گذاران در نقد یادداشت‌های من یا نقد دیگر نوشته‌ها و مقالات مطرح می‌کنند، اشاره کنم.
طبیعی است که ما درمورد یک موضوع با نویسنده مطلب یا گوینده یک سخن هم‌نظر نباشیم. اما باید تلاش کنیم همدیگر را بفهمیم. فهمیدن دیگری به معنای پذیرش نظرات او نیست. متأسفانه شیوه نقد ما گاه نشان می‌دهد که به دلایل مختلف فهم مشترک (و نه لزوماً نظر مشترک) نداریم. من به سهم خود همیشه تلاش می‌کنم کامنت‌ها را اگر به دور از توهین و شعار باشد بخوانم، نکته طرف مقابل را بفهمم و اگر کامنت‌گذار واقعاً حرفی برای گفتن و نقدی برای طرح کردن داشت، اصل نکته او را بفهمم و در پاسخم منظور کنم.
برخی از کامنت‌گذاران توقع دارند در یک یادداشت که معمولاً کوتاه است (۷۰۰ تا ۱۰۰۰ کلمه) و به موضوع مشخصی می‌پردازد، به بسیاری نکات دیگر نیز بپردازد، که چنین چیزی نه ممکن است و نه اصولاً در تعریف یک یادداشت می‌گنجد. نکته مهم دیگر اینکه برخی از کامنت‌گذاران پرداختن به یک موضوع را به معنای نادیده گرفتن و یا عدم تمایل به پرداختن به موضوعات دیگر می‌انگارند. به طور مثال اگر از تصمیم درست برای مذاکره از سوی حاکمیت و شخص آقای خامنه‌ای یاد می‌شود، این را به معنای ندیدن فرصت‌سوزی‌هایی که او طی سی سال رهبری خود و مسئولیت بزرگ او در مورد پایمال شدن حقوق بشر در کشور، زندانیان سیاسی، حصر، فقر اقتصادی مردم و ناکارآمدی مدیریت کشور می‌دانند. یا اگر من از جنگ‌طلب نبودن ترامپ نسبت به نئوکان‌هایی مانند جان بولتون و مارک روبیو در آمریکا و یا نتانیاهو می‌نویسم، به حساب ندیدن معایب ترامپ در موارد دیگر و تبرئه او از سوی من می‌گذارند. به همین سیاق دفاع از حقوق فلسطینی‌ها و مردم غزه و مخالفت با بمباران این منطقه توسط اسرائیل را دلیل و نشانه طرفداری از حماس و اعمال تروریستی این گروه و گروه‌های مشابه ارزیابی می‌کنند. انصافاً این موضوعات چه ربطی به هم دارد؟ چرا بر مبنای چنین درکی و با درهم‌آمیزی مقولات مختلف درباره یک نویسنده داوری می‌کنیم؟
من قبلاً هم به این موضوع اشاره کرده‌ام که احتمالاً فرهنگ ثنویت ایرانی و خوب و بد یا خیر و شر دیدن پدیده‌ها باعث این نوع نگاه یا قضاوت‌هاست.
پیروز گرامی، من و شما چه بخواهیم و چه نخواهیم فعلاً نمایندگان جمهوری اسلامی هستند که به‌عنوان نماینده ایران قراردادی را امضا می‌کنند یا نمی‌کنند که می‌تواند خطر جنگ را از سر کشور دور کند یا اینکه با چنین خطری روبه‌رو کند. در طرف مقابل نیز علی‌رغم خواست ما، دونالد ترامپ فعلاً رئیس‌جمهور آمریکاست و تمایل او به دوری از جنگ و رسیدن حتی‌الامکان به توافق با ایران، بهتر از این است که فرضاً یک جنگ‌طلب به جای او بود. بخش بزرگی از مردم ایران و آمریکا و حتی دیگر کشورها هم از آقای خامنه‌ای ناراضی هستند و هم از دونالد ترامپ، اما فعلاً این دو نفر در رأس امور دو کشور هستند. اینکه ترامپ یا خامنه‌ای در موارد دیگر در عرصه داخلی و خارجی دو کشور مسئول بسیاری از نابسامانی‌ها هستند، نکته دیگری است که در جا و زمان خود باید به آن پرداخت. موضوع مشخص در یادداشت من مذاکرات کنونی است، نه پرداختن به کره شمالی یا پرونده‌های دیگر در کارنامه ترامپ یا جمهوری اسلامی.چرا پرداختن به یک موضوع مشخص و‌ مثبت ارزیابی کردن توافق ایران و امریکا و دور شدن خطر جنگ از سر ایران که شما هم موافق آن هستید، آدرس غلط دادن است؟
از این گذشته، من کجای مطلب خود نوشته‌ام که شاهزاده رضا پهلوی یا برخی از دیگر نیروهای سیاسی خواهان حمله نظامی به ایران و جنگ هستند؟ من نوشته‌ام آنها مخالف توافق در مذاکرات هستند. عدم توافق حتماً به معنای جنگ نیست، اما حداقل به معنای ادامه و سخت‌تر شدن تحریم‌هاست که از نظر من به ضرر مردم ایران و جنبش دموکراسی‌خواهی در کشور و به سود کاسبان تحریم است. البته به گمان من هستند نیروهایی که راه نجات را در حمله نظامی آمریکا و اسرائیل به ایران می‌دانند اما به خاطر قبح این موضوع مستقیماً چنین چیزی را مطرح نمی‌کنند.
خلاصه اینکه کسی نمی‌تواند هم مخالف جنگ باشد هم توافق امریکا با جمهوری اسلامی را سازش با سرکوبگران و بی‌‌حاصل برای مردم ایران بداند. توافق در مذاکرات یک موضوع است که جداگانه باید به آن پرداخت. حل مشکل داخلی ما با نظام استبدادی خودی یا حساب‌خواهی از آقای خامنه‌ای و دیگر مسئولان برای فرصت‌سوزی‌های بزرگ‌شان، موضوعی است دیگر که در جای خود باید به آن پرداخت.
امیدوارم نکاتی که مطرح کردم کمکی به رسیدن همه ما به فهم مشترک از یکدیگر علیرغم اختلاف نظر و مخلوط نکردن موضوعات مختلف با یکدیگر بکند.
با احترام/ حمید فرخنده


■ آنچه در مقاله آقای فرخنده مغفول است منشا همین به اصطلاح ترومیدر است. منشا این ترومیدر بر خلاف جایگاه اولیه آن در فرانسه، نه خستگی گروه‌های ذی‌نفوذ داخلی از کشت و کشتار و نابه‌سامانی بلکه در ایران اولا جسارت اسراییل در قلع و قمع گروه‌های نیابتی و جابه‌جایی قدرت در سوریه و کاسته شدن اهرم‌های نیابتی حاکمیت در منطقه و عامل دوم و مهمتر شاخ و شانه کشیدن ترامپ و فرستادن هواپیماهای بی‌۵۲ و ناوهای آماده به جنگ او بود که دل رهبران ایران را حتی در بستر نسبتا منفعل نارضایتی‌های داخلی لرزاند و باعث مذاکره‌ای به اصطلاح ناهوشمندانه و غیر شرافتمندانه به تعبیر رهبر گشت. اما ما این عقب‌نشینی که در اثر فشار خارجی حادث شد را به فال نیک می‌گیریم و می‌دانیم که این پروسه موجب تضعیف حکومت ایدئولوژیک تحت ماندگاری فشار خارجی شده و منجر به رشد طبقه متوسط و افزایش اعتماد به نفس جامعه مدنی و تسهیل نرمالیزاسیون کشور خواهد شد.
بهرنگ


■ دوستان با درود. واضح است که این رژیم ارتجاعی مافیایی اگر احساس خطر وجودی نمی‌کرد هرگز تن به مذاکره با آمریکا نمیداد. خامنه ای شرور حقه باز بیش از ۳۷ سال این کشور را با این مزخرفات که مذاکره با آمریکا بی‌غیرتی و بی‌شرافتی است و غیره، از توسعه و پیشرفت بازداشته و ضمن به فنا دادن جان هزاران جوان ایرانی و به هدر دادن میلیاردها دلار درامدهای کشور در شوره زار جنگ‌های بی‌پایان ضد اسرائیلی-آمریکایی اکنون که راهبردهای احمقانه‌اش در منطقه شکست خورده و از یک سو حلقه محاصره آمریکا و دیگر دشمنان از خارج تنگ شده و انزجار و تنفر و مردم ایران از داخل به اوج خود رسیده از ترس دچار شدن به سرنوشت بشار اسد ناگهان صلح دوست شده و رو به مذاکره و مصالحه آورده است. بنابراین این مذاکرات و مصلحه‌ای که ممکن است به دنبال داشته باشد موضوع مردم ایران نیست بلکه موضوع مرگ و زندگی رژیمی تمامیت‌خواه و خونریز است که از بدو پیدایش خود مانند نیرویی اشغالگر در کشور ما عمل کرده و غیر از غارت کشور و استفاد از منابع آن برای پیشبرد اهداف ایدئولوژی بیمار (Sick Ideology) خود در منطقه و دنیا دغدغه دیگری نداشته است.
این‌ها برای هر کس که کمترین آگاهی سیاسی داشته باشد روشن و مبرهن است. ناراحتی آنجا است که برخی از تحصیلکردگان ایرانی خود را به آن راه زدو همچنان سنگ این رژیم را به سینه میزنند و وانمود میکنند که ادامه وجود این این رژیم ممکن است منتهی به اصلاحات اقتصادی-اجتماعی در کشور و بهبود وضع مردم شود. اما اگر اندکی وجدان داشته و به آن رجوع کنند خواهند دید ملت ایران بدون سقوط این رژیم ارتجاعی و تشکیل یک حکومت ملی و دموکراتیک روی آرامش و آسایش نخواهند دید. نمونه بارز اخلاق عملی این رژیم فاسد ارتجاعی امام جمعه های وقیح و بی شرم و آزرم آن است. احمد خاتمی امام جمعه بی شرم تهران قبل از عید نعره میزد که آمریکاییها آرزوی مذاکره با ما را به گور خواهند برد، در نماز جمعه دیروز میگوید مذاکره ما با آمریکائیها خواست قران و مطابق آیه قران است! یاعلم الهدی امام جمعه مشهد میگوید بین ما و آمریکا غیر از دشمنی نیست در حالیکه نماینده مجلس افشا می‌کند که دو سال است (یعنی از زمان ریاست جمهوری رئیسی داماد این امام جمعه) نمایندگان خامنه‌ای مخفیانه با آمریکائی‌ها مذاکره می‌کرده‌اند.
بنابراین طرفداری از چنین رژیمی تحت عناوین صلح دوستی و غیره فریب دادن خود و مردم است. من همیشه پیشنهاد داده‌ام شعار ایرانیان در این شرایط باید شعارهایی مانند “نه به خامنه‌ای و نه به جنگ” باشد اما متاسفانه فقدان یک اپوزیسیون فراگیر و توانمند گذار ایران به دموکراسی را دشوار و کند کرده است.
خسرو


■ فرخنده گرامی، با شما موافقم که پیدا کردن اهداف مشترک و درک تفاوتها باید تم اصلی گفتگو را تشکیل دهد. برای کوتاه کردن سخن ارجاء می‌دهم به مفاهیمی که اکثریت دوستان دیگر در کامنتشان منظور کردند، بویژه بهرنگ و خسرو، و نکته بجای سالاری که دوستانی نبود توافق و وحدت در میان اپوزسیون روشنفکر را بهانه آویزان شدن به “صلح طلبی” رژیم می‌کنند ولی برنامه و قدمی موثر برای چنین وحدت و همگرایی بر نمی‌دارند؟
روزتان خوش، پیروز


■ خسرو و پیروز گرامی، شما و دیگر کامنت‌گذارانی که به موضوع کلی برچیده شدن نظام جمهوری اسلامی پرداخته‌اید، به همه چیز پرداخته‌اید تا به سؤال اصلی و موضوع اصلی مورد بحث در این یادداشت پاسخ ندهید. من نیز می‌توانم بگویم که می‌خواهم شرایط سیاسی موجود در کشور به کلی در جهت احقاق حقوق ملت دگرگون شود، اما این کلی‌گویی یا اظهارنظر است که پاسخی به یک سؤال مشخص نیست. حتی اگر بحث مذاکره ایران و آمریکا هم مطرح نبود هم می‌توانستم این گزاره را بگویم هم شما می‌توانستید از اینکه کل جمهوری اسلامی باید برچیده شود سخن بگویید.
یک فرد یا نیروی سیاسی علی‌رغم اینکه گذارطلب، سرنگونی‌طلب و یا طرفدار انقلاب علیه جمهوری اسلامی باشد، نمی‌تواند به این پرسش که خواهان موفقیت مذاکرات و توافق بین ایران و آمریکا هست یا نیست، پاسخ ندهد. شما و کسانی که مانند شما فکر می‌کنند حق دارید از فرصت پدید آمده و در شرایط ضعف قرار گرفتن و مجبور شدن نظام به مذاکره که واقعیتی است که من در یادداشت قبلی نیز به آن پرداختم، برای بسیج نیرو علیه نظام جمهوری اسلامی استفاده کنید، از فرصت‌سوزی‌های نظام و رهبر آن و از هدر دادن ثروت کشور در پروژه هسته‌ای و هزینه‌هایی که برای مردم و کشور دربر داشته بگویید و بر اساس آن راهبرد سیاسی خود را پیش ببرید. اما چنانکه اشاره شد نمی‌توانید بدون نظر باشید و بگویید نتیجه این مذاکرات (موفقیت یا عدم موفقیت در مذاکرات) برای مردم علی‌السویه است. نمی‌توانید با کلی‌گویی در مورد نارضایتی مردم و اینکه کل نظام باید برود از پاسخ شانه خالی کنید. چطور می‌شود نتیجه مذاکرات و به طور مشخص جنگ یا توافق (یعنی ویرانی ناشی از جنگ یا ادامه تحریم‌ها از یکسو و توافق و رفع تحریم‌ها از سوی دیگر) یک تأثیر در زندگی مردم داشته باشد؟!
شما باید به‌عنوان گذارطلب یا رادیکال، انقلابی و یا سرنگونی‌طلب پاسخ و برنامه خود و جبهه خود را در فردای توافق احتمالی یا جنگ/ادامه تحریم‌ها داشته باشید، نه اینکه از جبهه مقابل (رفرم یا تحول‌خواهی تدریجی) بخواهید به سیاست‌های شما بپیوندد. چنانچه من نیز توقع ندارم شما نظر و برنامه‌های خود را کنار بگذارید و به جبهه اصلاح‌طلبی (به معنای واقعی و نه به معنای اصلاح‌طلبان ایران) بپیوندید. اعتبار هر راهبرد سیاسی و پاسخ‌هایی که به موقعیت‌های مطرح شده می‌دهد، به خودی خود و مستقلانه باید اعتبار داشته باشد، نه اینکه اگر جبهه مخالف از راهبرد خود دست برمی‌داشت و به ما می‌پیوست، حقانیت ما ثابت می‌شد یا راه و روش ما به نتیجه می‌رسید!
تا آنجا که من دنبال کرده‌ام، توافق آمریکا و جمهوری اسلامی که می‌تواند به تقویت نسبی موقعیت نظام منجر شود، برای کسانی که از یک طرف می‌خواهند نظام برچیده یا سرنگون شود و از طرف دیگر جنگ نمی‌خواهند، به یک معضل تبدیل شده و آنها را سردرگم کرده است. آنها و شما باید بتوانید پاسخ روشن بدهید. من و کسانی که مانند من فکر می‌کنند از توافق استقبال می‌کنند. این استقبال اما به معنای نپرداختن به دیگر مشکلات داخلی و خارجی نیست. حرکت برای احقاق حقوق پایمال شده ملت از سوی حاکمان جمهوری اسلامی در همه عرصه‌های سیاسی و اجتماعی البته ادامه دارد. تنش‌زدایی در سیاست خارجی و کمی بهبود در زندگی اقتصادی مردم فرصت بهتری به آنها برای طرح خواست‌های سیاسی و اجتماعی خود می‌دهد.
موفق باشید/ حمید فرخنده


■ جناب فرخنده شما هیچ وقت ثابت نکرده‌اید که توافق در این چنین مذاکراتی و برداشتن تمام تحریم‌ها تا زمانی که نتیجه حاصل از آن به دست نظام مافیایی می‌رسد چه تاثیری بر زندگی و بهبود معاش مردم خواهد داشت؟ آیا این مافیای نظامی و اقتصادی که با رفع تحریم‌ها چماقش چاق‌تر می‌شود سهم خود را بعد از توافق به مردم می‌بخشد یا با خیال آسوده و دست پرتر به سرکوب و غارت ادامه می‌دهد؟ شما هیچ گاه نوعی از توافق را که به نفع منافع ملی و مردم ایران باشید تبلیغ نکرده و چارچوبش را هم مشخص نمی‌کنید. ما مذاکره کننده نیستیم ولی به عنوان شهروندی آگاه باید نظری مشخص راجع به آن داشته باشیم. شما گرد و خاک به پا می‌کنید تا به این سوال ها نپردازید. آیا نظارت بر امکاناتی که بعد از توافق در اختیار رژیم قرار می‌گیرد ضروری نیست؟ آیا تحریم اشخاص و نهادهای سرکوبگر نظامی و سیاسی و مافیای اقتصادی باید برداشته شود؟ برچیده شدن کامل برنامه اتمی و دخالت در امور کشورهای دیگر و کمک به نیابتی‌ها از اموال مردم ایران برای بی‌ثبات کردن منطقه چطور؟
شما خود را کنشگر و فعال سیاسی در اپوزیسیون می‌دانید ولی به نظام حاکم چک سفید می‌دهید و صدایتان را برای توافقی که به نفع ملت باشد بلند نمی‌کنید. شما بعد از این همه سالها جنایت و ترور در داخل و خارج سپاه و نیابتی‌ها و آدم کشانش را تروریست نمی‌دانید شما طفره می‌روید و به وقت لزوم کمی هم مظلوم نمایی میکنید جای واقعی شما مابین به‌زعم شما “اصول‌گرایان واقعی” و اصلاح‌طلبان حکومتی است و تا به حال هم عکسش را ثابت نکرده‌اید.
با احترام سلاری


■ جناب سالاری گرامی، در زمان خاتمی هنوز بحران هسته‌ای و تحریم‌های غرب نبود، فعالیت‌های فرهنگی زیاد بود و اقتصاد مملکت هم خوب بود روابط خارجی ایران هم خوب بود. بله درست می‌گوئید دزدی و فساد هم بود، ولی بخاطر رفت و آمد خارجی‌ها و داد و ستدهای بازرگانی، پول در دست مردم بود. در اثر تحریم‌ها، اقتصاد مملکت خوابیده در حالی که فساد و سوء استفاده‌های کلان در اثر تحریم ها بیش از گذشته ادامه دارد.
حتما مطلعید که شما و تندروهای رژیم در رابطه با مخالفت با برجام هم صدا هستید. من می‌خواهم درهای وطنم به روی بازرگانان، توریست‌ها و هنرمندان خارجی باز باشد و همین طور هم درهای کشورهای دیگر به روی بازرگانان، توریست‌ها و هنرمندان وطنم. مطمئن باشید شانس دموکراسی و تبلور جامعه مدنی در جوامع باز بیشتر است تا جوامع بسته.
در زمان خاتمی ما در خارج کشور تقریبا ماهی یکبار شاهد هنرنمائی کامکارها و هنرمندان دیگر بودیم، تجار ایرانی و خارجی رفت و آمد داشتند و همین طور توریست‌ها و آزادی بیان هم بسیار بیش از حالا بود. قتل های زنجیره‌ای را دقیقا در دوران خاتمی برای کار شکنی در برنامه‌های او راه انداختند. ولی متاسفانه باید اذعان کنم تا زمانی که آلترناتیوی وجود ندارد غیر از اصلاح‌طلبان و فعالان مدنی داخل کشور، من راه حل دیگری نمی‌بینم، با وجود ایرادهای زیادی که از سوی شما و هم‌فکرانتان به خاطر همین جمله‌ای که نوشتم، نصیب من و هم فکرانم می‌گردد.
با احترام داریوش مجلسی


■ آقایان فرخنده و مجلسی گرامی! نباید خلط مبحث کرد. مسلما هیچ ایرانی وطن پرستی خواهان جنگ و ویرانی کشور نیست و من شخصا از بهبودی که در وضعیت اقتصادی کشور پیش آید و کاهش حتی جزئی در نرخ تورم و یا ایجاد حتی یک فرصت شغلی پایدار در کشور خوشحال می شوم. چه این بهبود به خاطر مصالحه ای باشد که خامنه ای از ترس سقوط رژیم ارتجاعی خود با آمریکا انجام می دهد اتفاق افتد و چه بدون مصالحه مثلا به دلیل افزایش صادرات نفتی و غیر نفتی کشور به سبب رشد اقتصاد جهانی. زیرا بطور کلی رابطه نزدیکی بین توسعه اقتصادی، تقویت طبقه متوسط و گذار به دموکراسی در جوامع وجود دارد و ده ها کتاب و صدها مقاله دانشگاهی و تخصصی در این مورد نوشته شده است. بنابراین جامعه ما نیز که در مسیر طولانی گذار به دموکراسی است از توسعه اقتصادی و بهبود شرایط اقتصادی و تقویت طبقه متوسط منتفع می شود.
بهمین دلیل ادامه بهبود شرایط اجتماعی-اقتصادی در زمان خاتمی را در مسیر و به نفع فرایند گذار به دموکراسی می دانستم. اما این با حمایت از خاتمی و اصلاح طلبان حکومتی متفاوت است. در واقع جنبش اصلاح طلبی خاتمی را سرکار آورد تا فرایند گذار به دموکراسی را تقویت کند اما با خیانت او و اصلاح طلبان حکومتی مواجه شد و بنابراین از آنها فاصله گرفت. خامنه ای و حلقه سخت رژیم نیز با وحشت از تقویت طبقه متوسط و گسترش نهادهای مدنی متوجه موضوع شده با سرکار آوردن احمدی نژاد سعی کردند جلوی این فرایند را بگیرند. در واقع شاهد بودیم که رژیم دزد سالار (یا کلپتوکراسی، عنوانی که عجم اوغلو اقتصاددان سیاسی بزرگ برند جایزه نوبل 2024 از رژیم ج. ا. با آن عنوان یاد کرد) از آن بهبود وضع مالی نیمه دهه 1380 کشور برای تقویت اقتدارگرایی رژیم و تعقیب سیاستهای ماجراجویانه خامنه ای در منطقه و جهان استفاده کرد و نه بهبود زیر ساختها برای توسعه پایدار و همه جانبه اقتصادی-اجتماعی کشور.
خامنه ای از برجام نیز همین سوء استفاده را کرد و درآمدهای حاصل از آن عمدتا برای گسترش عملیات ماجراجویانه سپاه قدس و غیره قاسم سلیمانی بکار گرفته شد و نه بهروزی ملت ایران. بهمین دلیل نیز بسیاری از مردم مشکوک هستند اینبار نیز اگر مصالحه ای صورت گیرد آیا مردم نفعی خواهند برد یا رژیم از آن برای بازسازی خود استفاد کرده و فشارهای خود بر ملت را افزایش خواهد داد. به همین دلیل هنگامی که میگوئیم این مصالحه رژیم برای برطرف کردن خطر سرنگونی خود است و امر ملت ایران نیست برای آنست که فراموش نکنیم رژیم آخوندی این مصالحه را برای بهبود شرایط زندگی مردم انجام نمیدهد بلکه دنبال فرصت است تا سیاستهای ماجراجویانه خود در منطقه و دنیا را ادامه دهد و هم اکنون نیز اخباری از سرازیر شدن منابع ایران به سوریه و اردن و کرانه باختری رود اردن برای ایجاد گروه های اسلامی برای مبارزه با دولت مستقر سوریه و احتمالا اسرائیل وجود دارد.
بطور خلاصه تفاوت است بین این موضع که:
- مسیول وضعیت فاجعه بار کنونی کشور که موجودیت ایران را بخطر انداخته با خامنه ای و حامیان اوست و باید این موضوع را هر چه بیشتر افشا کرد و تلاش کرد هر چه زودتر از شر او رژیم ارتجاعی ج. ا. خلاص شد زیرا ملت ایران بدون انحلال ج. ا. و استقرار یک دولت ملی دموکراتیک روی آزادی و آسایش و آرامش نخواهد دید، با این موضع که
- هم اکنون که کشور در خطر است باید اختلافات را کنار گذاشت تا خامنه ای به مصالحه ای با آمریکا و اسرائیل دست یابد. بعد از آن امیدواریم به آقای پزشکیان اجازه داد شود اصلاحاتی اقتصادی-اجتماعی صورت دهد. در واقع از انجا که جایگزینی وجود ندارد ما هیچکار نمی‌توانیم بکنیم.
بنظر من این موضع دوم که آقایان، البته با جملات و کلمات زیباتر و پر زرق و برق‌تر، سعی در دفاع از آن می‌کنند ناجوانمردانه و به ضرر ملت ایران است هر چند ادعا شود این را به نفع ملت ایران میدانند. این سخنان در تحلیل نهایی نمی‌تواند ناشی از ناآگاهی باشد بلکه با انگیزه منافع شخص و گروهی است.
خسرو


■ آقای مجلسی گرامی نمیدانم چرا مقایسه بهتری را انتخاب نکردید مثلا بعد از برجام را که حکومت با خیال راحت و با دست پر به سرکوب زد و ۹۶ و ۹۸ و جنبش مهسا پیامدش بود و دزدی و غارت ابعا نجومی به خود گرفت و عادی شد. خاتمی حاصل به بن‌بست رسیدن رژیم بود و یک جنبش قوی اصلاح‌طلبی در بطن جامعه که در اصل خواهان تغییرات بنیادین بود و از گذار هم واهمه نداشت که متاسفانه سران اصلاحات و از جمله قطب رفسنجانی با انفعالی عامدانه و پشت کردن به آن دست خامنه‌ای را برای سرکوب آن جنبش باز گذاشت فراموش نکنیم که آن زمان خامنه‌ای مزاحمت باند رفسنجانی را هم داشت و قدرت مطلق نبود و مافیای سپاه هم بعد از آمدن احمدی‌نژاد فربه شد. اگر فکر می کنید که مخالفین نظر شما مخالف‌اند که “درهای وطنمان به روی بازرگانان، توریست‌ها و هنرمندان خارجی باز باشد و همین طور هم درهای کشورهای دیگر به روی بازرگانان، توریست‌ها و هنرمندان وطنمان”، سخت در اشتباهید.
در خاتمه اینکه شما فرمودید “حتما مطلعید که شما و تندروهای رژیم در رابطه با مخالفت با برجام هم صدا هستید” باید عرض کنم که نه مطلع نیستم تا زمانی که برای سوالات مشخص خود که در رابطه با توافق مطرح کردم جوابی نگیرم. با اینگونه مارک زدن‌ها برای ساکت کردن حریف هم آشنایی دارم آخر ناسلامتی تجربه حزب توده و اکثریتی‌ها در استفاده از این روش را داریم.
سلامت باشید و با احترام سالاری


■ برای تکمیل کردن کامنت قبلی‌ام به عرض دوستان می‌رسانم: باید اعتراف کرد که حداقل حمایت بخشی از فعالین سیاسی از پزشکیان و دار و دسته اش که به عنوان روزنه‌گشایان و استمرارطلبان شناخته می‌شوند از سر استیصال است نه منطق و شناخت واقعیت موجود در کشورمان. اینکه هنوز لیف تحلیف رییس جمهور خشک نشده بود عده‌ای نا امیدی خود را از عملکردش پس از هیاهویی ملال‌آور در حمایت از او در انتخابات ابراز کردند ناشی از همین سر در گمی است. حساب کیسه دوخته‌ها و رانت‌خواران چیز دیگریست. رییس جمهوری که افسار وزارت خارجه مانند خیلی از وزارت خانه‌های دیگر هم دستش نیست باید مثل بقیه نظاره گر روند توافق بنشیند چون وعده ماندن و تکان نخوردن از خط رهبری را از پیش داده است. یادمان نرود که بعد از برجام چه بر این مرز و بوم و مردمش رفت. از وظیفه اصلی خود دور نشویم چه توافق بشود یا نشود ما با این رژیم رودر رو هستیم و باید دفع شر کنیم. به قول آقای عبدالله ناصری “اکنون وقت خوش خیابان است” و امیدوارم حرفشان که “آرامش فعلی مردم، از هارت و پورت حاکمان نیست.” درست باشد. البته واقفم که اینجا عده‌ای تنشان از بردن کلمه “خیابان” کهیر میزند.
با درود به دوستان سالاری


■ با درود به همه دوستانی که در باره ی این نوشتار با آقای فرخنده تبدل نظر می نمایند. راستش نگارنده از همان سطر اول درست یا نادرست به احساس ناخوشانیدی دچار شدم. آقای فرخنده موضوع را طوری توصیف کرد که واکنش نیروهای مختلف سیاسی ایران از کنش «مذاکره» بین حکومت ایران و دولت آمریکا برجسته تر شده ست: “هیچ‌وقت به اندازه زمانی که نظام‌های بسته سیاسی در مقابل اعتراضات مردم عقب‌نشینی می‌کنند یا با قدرت‌های خارجی بر سر میز مذاکره می‌نشینند، تفاوت میان طرفداران تحولات سیاسی گام‌به‌گام با انقلابیون یا براندازان برجسته نمی‌شود.” (نقل از همین نوشتار)
این گزاره دارای اشکالات زیادی ست و از آن صرف نظر می کنم که احساس خود را نسبت به گزاره ی فوق ابراز کرده باشم.
در همین راستا آقای فرخنده نوشته: ” اما در میان اپوزیسیون ایران، علی‌رغم استقبال برخی از این مذاکرات، دو نگرانی عمده به چشم می‌خورد. بخشی از جمهوری‌خواهان انقلابی یا تحول‌خواهان رادیکال نگرانند که این مذاکرات به تقویت و تثبیت جمهوری اسلامی منجر شود و سلطنت‌طلبانی که تحت رهبری شاهزاده رضا پهلوی گرد آمده‌اند از مذاکره با ایران ناراضی‌اند و به جای آن خواهان «حمایت از مردم ایران» هستند.”(نقل از همین نوشتار) آقای فرخنده برای اثبات نظرخود راجع به سلطنت طلبان نقل قولی از آقای رضا پهلوی ارائه کرده ولی در مورد «بخشی از جمهوری خواهان انقلابی یا تحول خواهان رادیکال نگرانند ....» هم کلی گوئی کرده اند و هم فاکتی ارائه نکرده اند. معلوم نیست منظورشان کیانند؟
به‌هر صورت تمرکز بر نفس مذاکره و کنش طرفین اهمیت دارد. قول و قرار و توافق عادلانه بین حکومت ارتجاعی جمهوری اسلامی و دولت پوپولیست دانالد ترامپ نمی تواند توسط مخالقان این مذاکرات مخدوش گردد.
با احترام کامران امیدوارپور


■ آقای کامران امیدوارپور گرامی می‌شود لطف کنید این “قول و قرار و توافق عادلانه بین حکومت ارتجاعی جمهوری اسلامی و دولت پوپولیست دانالد ترامپ” را برایمان توضیح دهید؟ خصوصا عادلانه‌اش را، که دوباره هیچ طرفی بعدا بامبول نزند و سودش هم به جیب ملت ایران واریز و صرف آبادانی کشور شود!؟ راستش اینجا همیشه کیلویی از مذاکره صحبت می‌کنند  و کسی طلب خاصی ندارد و چیزی مطرح نمی‌کند. آیا ملت ایران با کنشگرانش در عرصه سیاسی در این خصوص بی‌صدا است؟ آیا این به قول آقای پورمندی “کمربند انتحاری” سلاح و برنامه هسته‌ای و اتلاف میلیارد ها دلار هم چنان باقی خواهد ماند تا یک درگیری جدید و مذاکرات بعدی؟ و سوال‌هایی که پیش از این کامنت هم مطرح کردم. ما مذاکره کننده نیستیم ولی در این مورد خفقان هم نباید بگیریم.
با درود سالاری


■ امروز تا حدودی برای همه روشن شده است که روسیه نقش اصلی در هدایت آنچه “مذاکرات” نامگذاری شده بازی می‌کند. ساده اندیشی است که باور کنیم سرنوشت ایران و این پرونده در یکساعتی که عراقچی و نماینده ترامپ پشت میز می‌نشینند تعیین می‌شود. این معامله بین سران مافیایی و با اراده آنان است، پرونده ایران باید امتیازی برای دولت ترامپ باشد، یا با گزینه نظامی و نابودی زیرساخت های کشور، و یا با توافق و استفاده از جمهوری اسلامی در کمپ بین المللی ضد لیبرالیسم. ما خرسندیم که روسای جنایتکاران فعلا قصد نابودی نظامی ایران را ندارند. اما باور بفرمایید که وقت تنگ است و اگر فاکتور سازمان یافته مردم ایران به وزنه اصلی این معادلات اضافه نشود فاجعه دیر یا زود از در دیگر وارد می‌شود. اگر غیر از این فکر کنیم نه تنها غیر علمی است بلکه تنها گذاشتن قربانیان آتی مردم ایران است.
روزتان خوش، پیروز


■ پیروز گرامی، عیب و نقص کار، عدم وجود همان نیرویی می‌باشد که شما به آن اشاره کردید “فاکتور سازمان یافته مردم ایران”. شاید حالا درک کنید چرا من اصلاح طلبان را، به دلیل وجود این خلاء یک راه حل کمتر بد می‌دانم.
با احترام، مجلسی


■ من می‌توانم تصور کنم سیاستمدار کارکشته‌ای را که در قدرت هست و راه و چاره‌ای جز انتخاب بین بد و بدتر ندارد. ولی یک فعال سیاسی که آرمانش خوبی نیست و به بد رضایت می‌دهد را نه. رژیم فقاهتی هر وقت که خیالش راحت است و جیبش پر به بحران‌سازی‌اش شدت می‌بخشد و وقتی کفگیرش به ته دیگ می‌خورد، اصلاح طلبان دست‌آموز را برای دفع شر خودساخته جلو می‌اندازد و عده‌ای هم از بیرون به این شعبده بازی می‌پیوندند بهانه شان هم جلوگیری از انقلاب و جنگ و برداشتن تحریم‌ها و نبود آلترناتیو و.... است. خیر انتخاب این گونه روش سیاسی جز کمک به بقای حکومت اسلامی چیز دیگری می‌تواند باشد؟ وجدانا این راه تا به حال چند بار امتحان شده است؟ یک فعال سیاسی صادق باید پاسخ‌گوی عملکردش باشد نه اینکه از این شاخه به آن شاخه بپرد و به نتایج عملش نگاه نکند و درس نگیرد. آخر این چه جور کنشگری است که دیروز برای انتخاب پزشکیان یقه پاره می‌کند و کمی بعد از او نا امید می‌شود و حالا هم به رژیم چک سفید برای توافقی پشت پرده می‌دهد و هیچ درخواستی را که به نفع منافع ملی باشد مطرح نمی‌کند و خواهانش از طرفین مذاکره نیست. اگر توافقی صورت بگیرد و رژیم امتیازات کافی بدهد و در عوض از آن طرف بخواهد تا به منابع مالی‌اش بدون کنترل دسترسی پیدا کند و نفت و گاز صادر کند و به سرکوب و کشتار و مسئله حقوق بشر در ایران هم کاری نداشته باشند. آنوقت کف زدن برای این نوع توافق خجالت آور نیست؟ در این صورت از آن طرف به جای بازرگانان و توریست حزب‌الله و حشدالشعبی و حماس و حوثی تروریست وارد ایران می‌شوند و از این طرف هم آقازاده‌های بیشتری به جای بازرگانان و هنرمندان و... خارج می‌شوند.
با احترام سالاری


■ بد نیست علاقه مندان و شرکت کنندگان این گفتگو به این مناظره گوش کنند: مذاکره، جنگ، جانشینی! منافع ملی یا منفعت نظام!‌ صدیقه وسمقی، حاتم قادری، مصطفی مهرآئین در امکان
https://www.youtube.com/watch?v=P0_zVbZowLk&t=1983s
با درود سالاری


■ با سپاس از آقای سالاری بابت ارسال این لینک. کاش “ایران امروز” این لینک را منتشر می‌کرد. من با این سه فرهیحته هم فکر و هم صدا هستم. قادری معتقد بود که جامعه و جوانان بخاطر فشارهای فکری، روحی و سیاسی قادر به تغییر و تحول جامعه نیستند در حالی که مهرآئین معتقد به عکس این ادعا بود. ولی هر سه یک مخرج مشترک داشتند، تضعیف رژیم و به پایان رسیدن زمان مصرف این رژیم و در عین حال عدم وجود جانشین و آلتر ناتیو. ولی هر سه، راه حل را در درون کشور میدانستند و اعتقادی هم به سرنگونی و انقلاب نداشتند.
با احترام. مجلسی
(آقای مجلسی عزیز، ایران امروز بخش نخست ویدیوی یادشده را روز ۱۹ آوریل و بخش دوم آن را امروز، ۲۴ آوریل، در ستون «دیدنی و شنیدنی» منتشر کرده است.)


■ آقای مجلسی گرامی بله گفتگوی پر محتوایی است وجه مشترک هر سه فرهیخته گذار و سلب قدرت از این حکومت و تغییر ساختار این نظام است با اتکا به قدرت مردم، حال با رفراندوم یا اجماعی حداقلی از گروهی ائتلافی از چهره‌های شاخص در داخل و خارج، نه شرکت در حکومت و تغییر از درون آن و نه دخیل بستن به امثال پزشکیان و شرکا. در مورد هم صدا بودن شما با این سه فرهیحته لابد شوخی می‌فرمایید، از این رو بد نیست قسمت دوم مناظره را هم ببینید.
موفق باشید سالاری




نظر شما درباره این مقاله:









 

ايران امروز (نشريه خبری سياسی الکترونیک)
«ايران امروز» از انتشار مقالاتی كه به ديگر سايت‌ها و نشريات نيز ارسال می‌شوند معذور است.
استفاده از مطالب «ايران امروز» تنها با ذكر منبع و نام نويسنده يا مترجم مجاز است.
Iran Emrooz©1998-2025 | editor@iran-emrooz.net