دوشنبه ۲۱ آبان ۱۴۰۳ - Monday 11 November 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Thu, 17.10.2024, 13:55

آیا جنگی تمام‌عیار میان ایران و اسرائیل ممکن است؟


کنت ام. پولاک

فارن افرز
نویسنده: کنت ام. پولاک(Kenneth M. Pollack) 
۱۶ اکتبر ۲۰۲۴

ایران و اسرائیل با محدودیت‌هایی روبرو هستند که احتمال تشدید درگیری‌ها را کم‌رنگ می‌کند

بسیاری از تحلیل‌گران که به درگیری‌های خاورمیانه توجه دارند، هشدار داده‌اند که جنگ‌های فعلی ممکن است بیشتر شدت بگیرد. در حال حاضر، این نگرانی‌ها بیشتر حول محور جنگ بین ایران و اسرائیل متمرکز است.

البته، این جنگ هم‌اکنون در جریان است. ایران تاکنون دو حمله مستقیم به اسرائیل انجام داده است، در حالی که اسرائیل یک حمله در پاسخ به آن‌ها انجام داده و به احتمال زیاد در حال آماده‌سازی حمله دوم است. همچنین، حدود تعدادی از متحدان و نیروهای نیابتی ایران به اسرائیل حمله کرده‌اند، از جمله با انجام حملات تروریستی؛ اسرائیل نیز چندین نفر از رهبران کلیدی نیروهای نزدیک به ایران را ترور کرده و هر دو طرف حملات سایبری علیه یکدیگر انجام داده‌اند.

بنابراین، سوال اصلی این نیست که یک جنگ بین ایران و اسرائیل چگونه خواهد بود، بلکه این است که درگیری‌های گسترده‌تر بین آن‌ها ممکن است چه نتایجی به دنبال داشته باشد. پاسخ اساسی این است: بیشتر از چیزی که هم‌اکنون در جریان است، اما با شدت بیشتر. دلیل این امر آن است که هر دو طرف با موانع عینی و راهبردی مهمی مواجه هستند که یک جنگ تمام‌عیار بین آن‌ها را بعید می‌سازد.

ایران از لحاظ توانمندی‌های تهاجمی و دفاعی در اکثر زمینه‌ها از اسرائیل عقب‌تر است و بنابراین نمی‌تواند خسارات مخربی وارد کند. در همین حال، اسرائیل توانایی زیادی در انجام حملات هدفمند دارد، اما منابع متنوعی که برای یک جنگ گسترده با ایران نیاز است، در اختیار ندارد. فاصله فیزیکی زیاد میان دو کشور و فقدان توانایی برای انجام تهاجمات زمینی یا دریایی نیز موانع بیشتری بر سر راه جنگ بی‌قید و شرط ایجاد می‌کند. حتی اگر درگیری‌ها تشدید شوند، وقوع یک “جنگ آخرالزمانی” غیرمحتمل است.

مشکل فاصله جغرافیایی

مهم‌ترین عامل محدودکننده در جنگ بین ایران و اسرائیل فاصله جغرافیایی است. این دو کشور مرز مشترکی ندارند. نزدیک‌ترین فاصله بین آن‌ها ۷۵۰ مایل است و فاصله مرکز اسرائیل تا تهران تقریباً ۱۰۰۰ مایل است.

علاوه بر این، ترکیه، سوریه، عراق، اردن، عربستان سعودی و کویت بین آن‌ها قرار دارند. برخی از این کشورها بیشتر به اسرائیل گرایش دارند، برخی به ایران، و برخی با هر دو خصومت دارند. هر یک از طرفین ممکن است از برخی از این کشورها کمک دریافت کنند – مثلاً اجازه عبور نیروهای خود و ممانعت از عبور نیروهای دشمن – اما نمی‌توانند روی کمک بیشتری حساب کنند.

برای مثال، ملک عبدالله دوم، پادشاه اردن، یکی از متحدان کلیدی اما غیررسمی اسرائیل است، اما او بر جمعیتی حاکم است که بیشتر فلسطینی هستند و غالباً از اسرائیل متنفرند، که این موضوع میزان حمایتی که او می‌تواند از اسرائیل داشته باشد را محدود می‌کند. کشور او به اسرائیل در سرنگونی پهپادها و موشک‌های کروز ایرانی که در اولین حمله موشکی ایران به اسرائیل در ۱۳ آوریل از آسمان آن عبور کردند، کمک کرد. اما امان با احتیاط اعلام کرد که صرفاً از حریم هوایی خود دفاع می‌کند و این کار را در برابر هر مهاجم خارجی انجام خواهد داد.

به همین ترتیب، سوریه به شدت به ایران وابسته است. اما بشار اسد، رئیس‌جمهور سوریه، از پدرش آموخته که هرگز با اسرائیل نجنگد، درسی که اسدها پس از شکست‌های پی‌در‌پی در سال‌های ۱۹۶۷، ۱۹۷۳ و ۱۹۸۲ یاد گرفتند. در نتیجه، اگرچه ایران می‌تواند نیروهای خود را از طریق سوریه منتقل کند و در آنجا مستقر سازد، دمشق تاکنون مانع از حملات عمده‌ای شده که مستقیماً از خاک سوریه به اسرائیل انجام شود، زیرا بیم دارد که اسرائیل حملات خود را به آن کشور گسترش دهد.

این واقعیت‌ها هر نوع تهاجم زمینی را در هر دو جهت غیرممکن می‌سازد. برای حمله به ایران، نیروهای زمینی اسرائیل باید از عراق و اردن یا عراق و سوریه عبور کنند که از نظر لجستیکی چالش‌برانگیز و از نظر راهبردی احمقانه است. ایران ۸۰ برابر اسرائیل مساحت دارد و حتی اگر اسرائیل بتواند نیمی از تعداد محدود لشکرهای زمینی خود را به آنجا برساند، این نیروها در پهنه وسیع جغرافیایی ایران محو خواهند شد و توانایی چندانی برای دستیابی به اهداف معنادار نخواهند داشت. ضمن آنکه اسرائیل هرگز تمایلی به اعزام این تعداد از نیروهای نظامی خود به این مسافت دور نخواهد داشت.

نیروهای اسرائیلی توانسته‌اند با تیم‌های کوچکی از نیروهای ویژه خود، تأسیسات کلیدی دشمن را از طریق هوا نابود کنند، و ممکن است عملیات‌هایی از این دست علیه اهداف مهم ایرانی انجام دهند. اما ارتش اسرائیل نمی‌تواند با این روش خاک ایران را اشغال کند، چرا که راهی برای تأمین مجدد و تقویت نیروهای هوابرد نخواهد داشت.

ارتش اسرائیل البته دارای نیروی دریایی قدرتمندی نیز هست و ایران نیز خط ساحلی طولانی دارد. ممکن است ارتش اسرائیل با استفاده از حمل و نقل دریایی، حمله‌ای در اندازه یک گردان نظامی یا حتی تیپ به یک تأسیسات ساحلی مهم ایران انجام دهد. اما اسرائیل توانایی انجام حمله آبی‌خاکی گسترده و عملیات هوایی مبتنی بر ناو هواپیمابر را برای انجام تهاجم بزرگ از دریا ندارد. مگر اینکه اسرائیل بتواند اسکادران‌های جنگنده خود را در بحرین یا امارات متحده عربی مستقر کند که این امر بسیار بعید است، زیرا حفظ نیروهای زمینی در مقابل موشک‌ها و حملات هوایی ایران بسیار دشوار خواهد بود. حتی اگر این نیروها بتوانند به نوعی یک پایگاه ساحلی ایران را تصرف و حفظ کنند، نگهداری آن نیازمند عبور کشتی‌های اسرائیلی از تنگه باب‌المندب که زیر تهدید حوثی‌هاست و تنگه هرمز که با تهدید ایران روبروست، خواهد بود. در نتیجه، حمله با چنین نیروی کوچک فقظ می‌تواند یک یا چند تأسیسات با ارزش ایرانی در نزدیکی دریا را نابود کند و سپس باید از محدوده حملات هوایی و دریایی ایران خارج شود.

نیروی دریایی ایران اگر بخواهد حمله آبی خاکی به اسرائیل انجام دهد در مقابل نیروهای هوایی، دریایی و زمینی اسرائیل حتی با موانع بزرگ‌تری روبرو خواهد بود، چه برسد به چالش لجستیکی حرکت و تأمین نیروها در آنجا از طریق دور زدن کل قاره آفریقا. حمله زمینی به اسرائیل نیز جذابیت بسیار کمتری دارد. در تئوری، ایران از مزیت لجستیکی عبور آزاد از عراق و سوریه برخوردار است. اما نیروهای زمینی ایران ضعیف‌ترین و عقب‌مانده‌ترین بخش نیروهای مسلح آن هستند و در برابر نیروهای اسرائیلی که برای دفاع از مواضع مستحکم‌شده خود در بلندی‌های جولان بسیج شده‌اند، شانسی نخواهند داشت. ایران این را می‌داند. به همین دلیل است که دولت ایران تاکنون نیروهای زمینی بزرگی را به منطقه دمشق اعزام نکرده است.

در عوض، گزارش‌ها حاکی از آن است که ایران به اندازه ۴۰ هزار نفر از نیروهای شبه‌نظامی افغان، عراقی، پاکستانی و سوری را در جنوب غرب سوریه مستقر کرده که ممکن است از آن‌ها برای حمله گسترده استفاده کند، بدون آنکه جان شهروندان ایرانی را به خطر بیاندازد یا بیش از حد واکنش اسرائیل علیه ایران را تحریک کند. با این حال، چنین حمله‌ای از سوی ایران نیز تقریباً به طور قطع با شکست فاجعه‌باری روبرو خواهد شد. زیرا این نیروهای کم‌سلاح و ضعیف، توسط نیروهای زمینی و هوایی اسرائیل قتل‌عام خواهند شد. اینکه تهران تاکنون چنین حمله‌ای را آغاز نکرده است، نشان می‌دهد که ایرانی‌ها به بی‌فایده بودن آن پی برده‌اند. حمله اسرائیل به لبنان به شدت توان حزب‌الله – بزرگ‌ترین عامل بازدارنده ایران در برابر حمله اسرائیل به ایران – را کاهش داده است. اگر تهران تصور می‌کرد که شبه‌نظامیان حزب‌الله می‌توانند متحد خود را نجات دهند، مطمئناً ایران تا کنون آن‌ها را به جنگ اسرائیلی‌ها فرستاده بود.

محدودیت‌ها در عملیات هوایی

محدودیت‌های اشاره شده در عملیات زمینی به این معناست که جنبه‌های سنتی جنگ گسترده‌تری بین ایران و اسرائیل عمدتاً بر دوش نیروی هوایی آن‌ها خواهد بود، که آنها نیز در کارهایی که می‌توانند انجام دهند محدودیت‌های خاص خود را دارند. اسرائیل دارای موشک‌های بالستیکی است که می‌توانند به تمام نقاط ایران برسند و همچنین موشک‌های کروز و پهپادهایی دارد که می‌توانند از کشتی‌ها و زیردریایی‌ها، و احتمالاً از خود اسرائیل، این کار را انجام دهند. هیچ‌کس نمی‌داند اسرائیل چه تعداد از این موشک‌ها را دارد، اما تعداد زیادی نیست — احتمالاً در حد صدها یا هزاران از هر کدام. همه‌ی آنها دارای کلاهک‌های کوچک‌تری هستند که قابل مقایسه با بمب‌های قابل حمل توسط هواپیماهای سرنشین‌دار نیستند. این موشک‌ها برای نابود کردن اهداف کوچک‌تر و باارزش ایران مانند تجهیزات نظامی و ساختمان‌ها، بسیار مفید هستند، اما برای پایگاه‌های بزرگ و شهرها چندان مؤثر نیستند.

با اینکه پدافند هوایی ایران عملیات هواپیماهای سرنشین‌دار اسرائیل را پیچیده خواهد کرد، اما بیش از یک مزاحمت نخواهد بود. مشکل اصلی برای اسرائیل فاصله است. جنگنده‌های F-۱۵ اسرائیل قطعاً قادر به انجام این پروازها هستند، اما جنگنده‌های پیشرفته F-۳۵ و F-۱۶ اسرائیل، که بخش عمده‌ای از نیروی هوایی آن را تشکیل می‌دهند، بردی حدود ۶۰۰ مایل دارند. سلاح‌های دوربرد اسرائیل می‌توانند این فاصله را چند صد مایل دیگر افزایش دهند، اما همچنان برای این هواپیماها یک عملیات بزرگ برای ضربه زدن به اهداف در مرکز ایران بدون سوخت‌گیری هوایی خواهد بود.

اسرائیل تعداد کمی هواپیمای سوخت‌رسان دوربرد دارد و اگرچه نیروی هوایی آن خلبانان ماهری دارد که به طور منظم آنها را به کار می‌برند، اما این هواپیماها بزرگ و بسیار آسیب‌پذیر هستند. استفاده مداوم از آنها در حریم هوایی دشمن خطرناک است. هیچ‌یک از جنگنده‌های اسرائیلی ساخت آمریکا، برای سوخت‌رسانی به یکدیگر در پرواز طراحی نشده‌اند (تکنیکی که به نام «سوخت‌رسانی همتا» شناخته می‌شود)، اما ممکن است اسرائیلی‌ها آنها را برای این کار اصلاح کرده باشند. با این حال، این امر کارایی را کاهش می‌دهد؛ به طوری که نیمی از جنگنده‌های اسرائیل تنها برای سوخت‌رسانی به نیمی دیگر  عمل خواهند کرد؛ مگر اینکه اردن یا عربستان سعودی حریم هوایی خود را برای نیروی هوایی اسرائیل باز کنند (همان‌طور که ظاهراً در ۱۳ آوریل برای مقابله با حمله موشکی و پهپادی ایران به اسرائیل انجام دادند). بنابراین اسرائیل مجبور خواهد بود زمان و مکان استفاده از هواپیماهای سرنشین‌دار برای حمله به ایران را با دقت انتخاب کند.

ایران دو نیروی هوایی دارد، یکی متعلق به نیروهای مسلح منظم (ارتش) و دیگری متعلق به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی. اما هیچ‌کدام از آنها قابل مقایسه با نیروی هوایی اسرائیل نیستند. ایران هیچ هواپیمای سوخت‌رسان اختصاصی ندارد و تنها چند ده جنگنده قدیمی فرانسوی دارد که می‌توانند سوخت‌رسانی همتا انجام دهند. هواپیماهای آن عمدتاً مدل‌های آمریکایی از دهه ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ و هواپیماهای فرانسوی و شوروی از دهه ۱۹۷۰ و ۱۹۸۰ هستند. هرچند تعدادی از آنها قادر به پرواز به اسرائیل هستند، اما در برابر پدافند هوایی اسرائیل هیچ شانسی نخواهند داشت.

این وضعیت مسئولیت یک کارزار هوایی  ایران علیه اسرائیل را به نیروهای موشکی و پهپادی  این کشور بازمی‌گرداند. ایران هم مانند اسرائيل احتمالاً صدها (یا حتی هزارها) از این موشک‌ها و پهپادها را با برد لازم برای ضربه زدن به اسرائیل دارد. با این حال، در حملات ۱۳ آوریل و ۱ اکتبر، ایران مجموعاً ۵۰۰ فروند از آنها را شلیک کرد و تقریباً هیچ آسیبی وارد نکرد. گزارش‌هایی وجود دارد که تکنسین‌های روسی تلاش می‌کنند تا به ایرانی‌ها در بهبود بقای این موشک‌ها و افزایش قدرت تخریبی آنها کمک کنند، اما در شش ماهی که بین دو حمله ایران گذشت، بهبودی قابل توجهی مشاهده نشده است. این برای ایران تحقیرآمیز است که به حمله ادامه دهد و موفق نشود. بدتر از آن، این اقدامات به تلافی دردناک‌تری از سوی اسرائیل منجر می‌شود.

همه اینها نشان می‌دهد که اسرائیل می‌تواند با حملات هوایی، پهپادی و موشکی کوچک و دقیق خود به ایران آسیب قابل‌توجهی وارد کند، در حالی که ایران برای وارد کردن آسیب جدی به اسرائیل دچار مشکل خواهد شد. هیچ‌یک از این دو کشور در موقعیتی نیستند که بتوانند یک کارزار هوایی بزرگ و مستمر علیه دیگری راه‌اندازی کنند. به همین دلیل حتی یک جنگ گسترش‌یافته بین آنها چیزی شبیه به حملات هوایی آلمان در جنگ جهانی دوم یا حملات هوایی مشترک بریتانیا و آمریکا علیه آلمان نخواهد بود — یا حتی شبیه به حملات هوایی آمریکا علیه صربستان و عراق یا حملاتی هوایی که اسرائیل اکنون علیه حزب‌الله در حال انجام آن است، نخواهد بود.

جنگ نامتعارف

احتمالاً هر دو طرف سعی خواهند کرد عملیات نظامی متعارف خود را با حملات سایبری و اقدامات مخفی تکمیل یا جایگزین کنند. از نظر عملیات مخفی، برتری اسرائیل حتی بیشتر از آن چیزی است که در جنگ هوایی خواهد بود. برای دهه‌ها، موساد، سازمان اطلاعاتی اسرائیل، توانایی خارق‌العاده‌ای در ترور افراد مهم و خرابکاری در تأسیسات حیاتی داخل ایران نشان داده است. مشخص نیست چقدر طول کشیده تا اسرائیل این عملیات‌ها را راه‌اندازی کند، یا چقدر می‌تواند عملیات‌های جدیدی را به سرعت ایجاد کند، یا آیا از قبل برنامه‌هایی برای اقدامات دیگری دارد.

در مقابل، ایران در این زمینه نیز ناتوان به نظر می‌رسد. اگرچه گفته می‌شود که ایران تلاش کرده است مقامات ارشد اسرائیلی را ترور کند، اما تاکنون موفق نشده است. بهترین تلاش ایران به نظر می‌رسد یک حمله تروریستی کوچک در شب اول اکتبر بوده که همزمان با دومین حمله موشکی و پهپادی آن انجام شد و باعث کشته شدن شش نفر در تل‌آویو شد. نیروهای ایرانی ممکن است در تعدادی از حملات تروریستی کوچک در اسرائیل در طول سال گذشته نقش داشته باشند، اما هیچ‌کدام در مقایسه با موفقیت‌های مخفیانه شگفت‌آور اسرائیل قابل مقایسه نیستند.

در حوزه سایبری، ایران در وضعیت بهتری قرار دارد اما همچنان به نظر می‌رسد که از اسرائیلی‌ها عقب‌تر است. ایران نزدیک به دو دهه است که در حال توسعه توانایی‌های جنگ سایبری خود است و توانسته است به اندازه کافی قوی شود تا به اهداف بی‌دفاع آسیب وارد کند. ایرانی‌ها حتی توانایی ضربه زدن به اهداف سخت‌تر را نیز نشان داده‌اند. اما در تبادل‌های سایبری، اسرائیلی‌ها به طور مداوم برتری داشته‌اند. به عنوان مثال، در تابستان ۲۰۲۳، حملات سایبری ایران باعث قطع برق در چندین بیمارستان و کلینیک بهداشتی اسرائیل شد. اما اسرائیلی‌ها با حملات سایبری خود پاسخ دادند و پمپ بنزین‌های سراسر ایران را از کار انداختند. تهران حملات خود را متوقف کرد.

البته، هدف کل عملیات‌های سایبری این است که هیچ‌یک از طرفین نمی‌دانند طرف مقابل چه توانایی‌هایی دارد — زیرا اگر بدانند، آسیب‌پذیری‌های خود را از بین خواهند برد. این امکان وجود دارد که ایران سلاح‌های سایبری واقعاً مخربی را در اختیار داشته باشد. به همان اندازه احتمال دارد که اسرائیل نیز چنین سلاح‌هایی داشته باشد — و تاکنون شواهد نشان می‌دهد که اسرائیلی‌ها هم احتمالاً بیشتر می‌توانند به ایران آسیب برسانند و هم آمادگی بهتری برای محدود کردن خسارات حملات ایرانی دارند.

محیط استراتژیک

هم ایران و هم اسرائیل با شرایط استراتژیکی مواجه هستند که دامنه‌ی احتمالی یک درگیری میان آن‌ها را محدودتر می‌کند. ایران نه تنها می‌داند که در جنگ‌های متعارف و حتی غیرمتعارف در برابر اسرائیل در یک موقعیت آشکارا ضعیف‌تر قرار دارد، بلکه باور دارد که اسرائیل دارای مجموعه‌ای از سلاح‌های کشتار جمعی است. با اینکه رژیم ایران اغلب به رفتارهای غیرمنطقی متهم می‌شود، واقعیت این است که این رژیم در بسیاری از موارد احتیاط نشان داده و بدون شک تلاش خواهد کرد از هر اقدامی که می‌تواند واکنش گسترده اسرائیل را به دنبال داشته باشد، خودداری کند.

محاسبات اسرائیل نیز احتمالاً تحت تأثیر سوالات مشابهی قرار می‌گیرد. ارتش اسرائیل (IDF) توانایی نابودی برخی از تأسیسات حیاتی برنامه هسته‌ای ایران را دارد، اما به دلایل مهمی که معمولاً نادیده گرفته می‌شوند، هرگز چنین اقدامی نکرده است: اسرائیل و ایالات متحده نگران‌اند که یک حمله گسترده اسرائیل به سایت‌های هسته‌ای ایران، تهران را به خروج از پیمان منع گسترش سلاح‌های هسته‌ای وادار کند و باعث شود ایران اعلام کند که ساخت زرادخانه هسته‌ای تنها راه جلوگیری از حمله مجدد اسرائیل است. تهران سپس شروع به ساخت تأسیسات جدید و عمیق‌تری در زیر زمین برای دستیابی به این هدف می‌کند—مانند تأسیساتی که در حال حاضر در سایت فردو در نزدیکی شهر قم دارد که در برابر هر گونه حملات هوایی اسرائیل که شناخته شده است، مقاوم است. بنابراین، حمله به برنامه هسته‌ای ایران ممکن است آن را برای چند سال به عقب بیاندازد، اما در نهایت تضمین می‌کند که ایران به زودی زرادخانه هسته‌ای خود را به دست خواهد آورد. این برای اسرائیل یک نتیجه منفی شدید خواهد بود.

به همین ترتیب، هیچ‌یک از دو طرف احتمالاً تمایلی به مداخله در صادرات نفت ایران ندارند. رژیم ایران تقریباً به طور کامل به درآمدهای نفتی وابسته است و تلاش خواهد کرد از هر اقدامی که ممکن است آن‌ها را تحت تأثیر قرار دهد، خودداری کند. اسرائیل نیز می‌داند که حمله به صادرات نفت ایران می‌تواند قیمت جهانی نفت را افزایش دهد و احتمالاً خشم ایالات متحده و بسیاری دیگر از کشورها را برانگیزد. با توجه به اینکه اسرائیل هنوز به حمایت آمریکا نیاز دارد، به نظر نمی‌رسد که این کشور چنین اقدامی را انجام دهد، اگرچه ممکن است تأسیسات پالایشگاه‌ها، ذخایر نفت و سایر تأسیسات مرتبط با مصرف داخلی ایران را هدف قرار دهد.

چه چیزی می‌تواند اوضاع را بدتر کند؟

با توجه به همه این دلایل، احتمال گسترش جنگ میان ایران و اسرائیل به یک سری حملات پراکنده توسط هواپیماها، موشک‌ها، پهپادها و جنگ‌افزارهای سایبری، همراه با برخی عملیات‌های مخفی و حملات تروریستی محدود می‌شود. به عبارت دیگر، چیزی مشابه آنچه در حال حاضر رخ می‌دهد، اما شاید در مقیاس بیشتر. ایران احتمالاً به حملات موشکی و پهپادی خود به تأسیسات نظامی اسرائیل محدود می‌شود، زیرا می‌داند که حمله به شهرهای اسرائیل می‌تواند اسرائیل را به انجام حملاتی سوق دهد که ایران توانایی مقابله با آن‌ها را ندارد. حتی اگر رژیم ایران تصمیم بگیرد صرفاً تا حد امکان به اسرائیل آسیب برساند، بدون توجه به عواقب برای خود، جمهوری اسلامی آنقدر قوی نیست که خسارت زیادی وارد کند. ممکن است تمام موجودی هزاران موشک خود را به سوی شهرهای اسرائیل پرتاب کند و شاید چند صد اسرائیلی را بکشد. در این صورت، اگر ارتش اسرائیل تصمیم بگیرد با حملات موشکی و هوایی به شهرهای ایران پاسخ دهد، می‌تواند هزاران ایرانی را بکشد — اما همین. ایران سپس نیرویی فرسوده خواهد بود و هرچند نیروی هوایی اسرائیل می‌تواند حملات هوایی کوچک علیه ایران را برای چند هفته ادامه دهد، مگر اینکه اسرائیل عمداً یک رویداد بزرگ در ایران مانند یک مسابقه فوتبال را بمباران کند، بعید است تعداد تلفات ایرانی‌ها به‌طور چشمگیری افزایش یابد. هیچ‌یک از کشورها با چنین تبادل‌هایی ویران نمی‌شوند؛ در واقع، تصور سناریوهایی که آن‌ها را حتی به چنین وضعیتی نزدیک کند، بسیار دشوار است.

احتمال بیشتری وجود دارد که حملات اسرائیل بر اهداف نظامی ایران متمرکز شود، اما ممکن است زیرساخت‌های غیرنظامی مانند نیروگاه‌ها، پالایشگاه‌ها، ساختمان‌های دولتی و عناصر رهبری ایران، مانند سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و فرماندهان نظامی را نیز شامل شود. حتی در آن صورت، اسرائیلی‌ها احتمالاً از هدف قرار دادن بالاترین رهبران ایران مانند رئیس‌جمهور مسعود پزشکیان یا رهبر معظم علی خامنه‌ای خودداری می‌کنند. مقامات اسرائیلی تشخیص می‌دهند که هر یک از این افراد می‌توانند با فردی تهاجمی‌تر و کمتر محتاط جایگزین شوند که مایل به تحمل هزینه‌های سنگین برای آسیب رساندن به اسرائیل یا، بدتر از آن، متعهد به ساخت سلاح‌های هسته‌ای بدون توجه به هزینه‌ها شود.

ممکن است سناریوهای نامحتملی نیز متصور شود — مانند حمله تروریستی مورد حمایت ایران به اسرائیل که صدها یا هزاران شهروند اسرائیلی را به کشتن دهد — که می‌تواند یک طرف یا طرف دیگر را به انجام خسارت بیشتر سوق دهد. اما چشم‌انداز بسیار محتمل‌تر این است که حتی یک درگیری وسیع‌تر نیز تحت محدودیت‌های مسافت، دیپلماسی و استراتژی که جنگ کنونی را شکل داده است، باقی بماند.



نظر شما درباره این مقاله:









 

ايران امروز (نشريه خبری سياسی الکترونیک)
«ايران امروز» از انتشار مقالاتی كه به ديگر سايت‌ها و نشريات نيز ارسال می‌شوند معذور است.
استفاده از مطالب «ايران امروز» تنها با ذكر منبع و نام نويسنده يا مترجم مجاز است.
Iran Emrooz©1998-2024