جمعه ۲۰ مهر ۱۴۰۳ -
Friday 11 October 2024
|
ايران امروز |
پس از اشغال سفارت آمریکا و در اوج شعارهای ضدآمریکایی، از جمله «مرگ بر سه مفسدین: کارتر، سادات و بگین»، در تب همهگیر دشمنی با آمریکا، هم حاکمان جدید و هم کسانی که در خیابانها مرگ رئیسجمهور آمریکا را آرزو میکردند، گویی فراموش کرده بودند که سیاست خارجی جیمی کارتر، با تمرکز بر حقوق بشر، فضایی برای “باز سیاسی” ایجاد کرده بود که به انقلاب ایران شتاب بخشید.
رژیم استبدادی شاه سقوط کرده بود، اما انقلاب هنوز به دشمن نیاز داشت. مهم نبود که آمریکا انقلاب ایران را به رسمیت شناخته بود و حتی یک سال قبل از حمله عراق به ایران، در شهریور ۱۳۵۸، دولت موقت را از تحرکات نظامی عراق در مرزهای ایران آگاه کرده بود. همه چیز برای برقراری روابط جدید میان دو کشور و آغاز فصلی نو بر اساس منافع ملی ایران فراهم بود.
اما این فرصت در هیجان انقلابیگری، گروگانگیری دیپلماتهای آمریکایی و مبارزه با امپریالیسم از دست رفت. به جای روابط سازنده بر اساس احترام متقابل، خصومت با آمریکا و غرب، تحریمهای اقتصادی، انزوای سیاسی و در نهایت عقبماندگی از توسعه نصیب کشور شد.
حدود یک سال و نیم بعد، در زمان آزادسازی خرمشهر، فرصتی طلایی برای صلح در اوج قدرت، دریافت غرامت از کشورهای ثروتمند عربی و حامی صدام، از دست رفت. این فرصت میتوانست به جنگ پایان دهد، اما ایران را وارد شش سال و نیم جنگ بیحاصل در خاک عراق کرد.
بار دیگر، هنگامی که نیروهای نظامی ایران موفق به تصرف جزیره فاو و جزایر مجنون در عراق شدند و برتری نسبی در جنگ داشتند، فرصتی دیگر برای استفاده از این موقعیت و پذیرش صلح از دست رفت.
در ادامه، فرصتسوزیها در پرونده هستهای نیز منجر به اعمال تحریمهای گسترده و قطعنامههای متعددی علیه ایران توسط آمریکا و سازمان ملل شد.
دو سال پس از اینکه تندروهای داخلی و خارجی موفق به متوقف کردن توافق برجام شدند، با روی کار آمدن جو بایدن در سال ۲۰۲۱ میلادی، فرصتی دیگر برای بازگشت آمریکا به برجام ایجاد شد. اما بار دیگر، تعلل و فرصتسوزی در دولت رئیسی باعث شد که طرف مقابل از احیای این توافق منصرف شود.
سرمایهگذاریهای مادی و معنوی جمهوری اسلامی در راستای “عمق استراتژیک”، با همه کاستیها و در برخی موارد موفقیتها، به ایران حدی از نفوذ منطقهای سیاسی و نظامی در کشورهای لبنان، عراق، سوریه و یمن داده است.
پس از عملیات حماس در ۷ اکتبر علیه اسرائیل و گروگانگیری شهروندان اسرائیلی و آغاز جنگ در غزه، فرصتی دیگر برای ایران به وجود آمد تا نفوذ خود را در این کشورها به کار گیرد و در سیاست منطقهای نقشی فعال ایفا کند. ایران میتوانست با میانجیگری برای صلح بین حماس و اسرائیل، در ازای آزادی گروگانها به پایان جنگ کمک کند و امتیازاتی به نفع حقوق فلسطینیها، که همواره مدافعشان بوده، بگیرد. همچنین، با این اقدام، ایران میتوانست اعتبار سیاسی خود را در منطقه تقویت و روابط خود با غرب را به عنوان یک میانجیگر مؤثر بهبود بخشد.
با این حال، علیرغم توصیههای دلسوزان و کارشناسان از همان ابتدا، تعلل و فرصتسوزیهای مکرر ادامه یافت. تا جایی که رهبران حماس و حزبالله یکی پس از دیگری در تهران، لبنان و یمن ترور شدند، اسرائیل به پیشروی و بمباران خود ادامه میدهد و جنایات جنگی را در کوچه و خیابانها مرتکب میشود. غرب نیز نظارهگر خاموش اما موافق این اقدامات است و ایران توان مقابله چندانی ندارد. آیا کاشفان کوچههای بنبست همچنان به فرصتسوزی ادامه خواهند داد؟
■ سلام، البته که ادامه میدهند و کاری دیگر هم نمیتوانند. وقتی قدرت تابع اراده یکدسته سیاسیون بیدانش میگردد، وقتی قدرت زائده افراد بیحکمت میشود بازی در کوچههای خلوت بهترین راه برای بزرگنمایی پهلوان پنبههایی میشود نسخه مطابق با اصل شاهان طایفه قاجار.
از یکطرف فریاد میزنند که لنگش کن و از طرف دیگر چون شاهان امپراطوران رم نظارهگر جنگ گلایداتورهایشان با گرازهای خونخوار و وحشی میگردند تا هر بار یکی بیافتد برایش هورا بزنند و دست، که تماشای جالبی بود!
در کلیت هیچ کاری از دستشان ساخته نیست جز اینکه چون الاغهای باربر بسختی بار بکشند، با چوب کتک بخورند، و صدمه ببینند و آهسته آهسته چند قدم بردارند، در جا بزنند و به عقب بازگشته چند چوب دیگر خورده و تنها عکسالعملشان بادی ست که از شکم بیرون میدهند! این سرنوشت خار و زبونی ناشی از بیکیاستی و بیسیاستی است. خدا به مردمان زیر دستشان رحمت بیاورد. الهی آمین. تشکر دارم
اکرم
■ جناب فرخنده عزیز، شما از یک طرف «فرصتسوزاندنهای» مکرر ایران را برمیشمرید، از طرف دیگر اسراییل را به جنایات جنگی در کوچه و خیابان متهم میکنید. من واقعأ از منطق شما سر در نمیآورم! ضمن اینکه، عالم و آدم میدانند که اکثر تلفات فلسطینیها به دلیل استفاده حماس و حزبالله از مردم عادی به عنوان سپر بلا برای عملیات نظامی است. آیا شما شکی در این امر دارید؟!
نکته دیگر: در حمله ایران با ۱۸۱ موشک بالستیک به اسراییل، فقط یک نفر اسراییلی کشته شد. چه میشد اگر اسراییل توان تکنیکی و مدیریت جنگی برای حفظ جان شهروندان خود را نداشت؟ جواب ساده است: هزاران کشته و زخمی! عقل عادی این «هزاران کشته و زخمی» محتمل را جزو جنایات به حساب نمیآورد، زیرا عقل عادی گاهی از قضاوت در مورد مسائل بغرنج سیاسی ناتوان است. اما عقل شما چرا؟!
با احترام. رضا قنبری. آلمان
■ آقای قنبری عزیز، گفتن از فرصتسوزیهایهای جمهوری اسلامی یا اصولا انتقاد از سیاست دخالت ایران در کشورهای منطقه یا در برابر اسرائیل نافی انتقاد از رفتارهای جنایتکارانه اسرائیل در کشتن بیگناهان نیست. طبق قوانین جنگی اسرائیل نمیتواند بیگناهان را به آسانی و به بهانه «سپر انسانی» هدف قرار دهد. البته این بحث را نزدیک یک سال پیش هم داشتیم و شما ظاهرا قانع نمیشود و تقصیر تلفات انسانی را گردن حماس میاندازید.
در مورد انفجار «پیجرها»: فکر کنید شما یا افرادی مانند شما در بازار بیروت در حال حرکت یا خرید هستید و همزمان پیجر عابر کنار شما که یک عضو حزبالله بوده منفجر میشود و شما یا دیگر بیگناهان نیز مجروح میشوید. قوانین جنگی هم اجازه چنین کاری را نمیدهند. میدانید چند بیگناه بزرگ و کودک سرو صورت و چشمان آسیب دیده، دستشان قطع شده یا کشته شدهاند با آن انفجارها؟
درمورد موشکها هم هدف ایران نشان دادن توانایی موشکهایش در گذر از سد گنبد آهنین بود نه تخریب منازل و کشتار شهروندان اسرائیل. یک موشک بالستیک اگر قصد کشتار بود میتوانست قربانیان زیادی داشته باشد. اهداف ساختمانهای نظامی یا امنیتی بودهاند نه شهرها و مردم مانند حملات موشکی که صدام در پایان جنگ به تهران میکرد. به آمار منتشر شده در مورد تعداد موشکها و میزان اصابت در سایت ایران-امروز مراجعه کنید.
با احترام/ حمید فرخنده
■ آقای فرخنده عزیز، ممنون از پاسخ شما، که البته اما و اگر بسیار دارد. به دو نکته اشاره کنم، که احتمال میدهم سادهتر هستند. درست به خاطر دارید: یک سال قبل موضوع «سپر انسانی» قرار دادن افراد غیرنظامی را مطرح کردیم و من از قول یک استاد روابط بینالملل نوشتم که حمله به مناطق غیرنظامی ممنوع است، اما اگر از غیرنظامیان به عنوان پوشش استفاده شود، «مصونیت» از بین میرود. حال فرض کنید صدام حسین ۵۰۰ تانک در مرز ایران آماده حمله گذاشته و روی هر تانک هم یک بچهمدرسهای نشانده و حمله را شروع کرده و میخواهد ظرف ۴ ساعت اهواز را بگیرد. شما اگر فرمانده نظامی باشید چه میکنید؟
نکته دوم: لینکی که توصیه کرده بودید (که معلوم نیست از چه منبع است یا چه کسی تهیه کرده) با دقت خواندم. بند ۵ آن تقریبأ همین است که شما اشاره کردید: هدف ایران نشان دادن توانایی موشکهایش در گذر از سد گنبد آهنین بود (نه تخریب منازل و کشتار شهروندان اسرائیل). من هم اضافه کنم که هدف دیگر، انتقام شیخ حسن نصرالله و سایرین بوده و هدف بعدی نیز تست کردن امکان «شخم زدن اسراییل»، همانطور که یکی از مقامات ایران گفته است.
بگذاریم و بگذریم و ببینیم خوانندگان کدام استدلال را بهتر میپسندند.
با احترام. رضا قنبری. آلمان
| ||||||||
ايران امروز
(نشريه خبری سياسی الکترونیک)
«ايران امروز» از انتشار مقالاتی كه به ديگر سايتها و نشريات نيز ارسال میشوند معذور است. استفاده از مطالب «ايران امروز» تنها با ذكر منبع و نام نويسنده يا مترجم مجاز است.
Iran Emrooz©1998-2024
|