جمعه ۲۰ مهر ۱۴۰۳ -
Friday 11 October 2024
|
ايران امروز |
در بخشی از مناظره اخیر محمدرضا نیکفر و عباس عبدی، آقای نیکفر در مورد امر تعمیمپذیر با اشاره به مبارزه زنان در ایران علیه حجاب اجباری میگوید: «زنی که میاد خیابون در جنبش زن، زندگی، آزادی این فقط منفعت شخصی خودش را نمیخواد. بهصورت عینی وضعیت او اینطوری شده که برای نجات خودش کل زنها باید نجات پیدا کنند. برای درآمدن خودش از زیر زور و تبعیض باید خواهان برچیدن تبعیض برای همه بشه. نمیگه که فقط به منفعت من توجه کنید. برای اعتراض به خیابان میآید دنبال منافع شخصی خود نیست، او فهمیده است که نفعش در پیروزی جمعی زنان در مطالباتشان است».
او از یکطرف میگوید زنی که به خیابان میآید دنبال نفع شخصی خود نیست، از سوی دیگر میگوید نفع شخصی آن معترض به حجاب اجباری با نفع جمعی همپوشانی دارد و بلکه از این راه محقق میشود. پس نهایتا آن خانم معترض دنبال نفع شخصی خودش است. همچنانکه معلم و پرستار معترض نیز چنین میکنند.
این گفته محمدرضا نیکفر بهانهای شد برای پرداختن به موضوع نفع شخصی و جمعی و ارتباط آنها با یکدیگر و اینکه اصولا نفع شخصی یا بدنبال آن بودن در حقیقت به چه معناست. در مثال نیکفر درمورد زن معترض در خیابان، آن زن به این درک رسیده است که برای نفع شخصیاش که آزادی حجاب یا پوشش است، باید بطور جمعی اقدام کند. پس در اینجا همپوشانی نفع فردی و نفع جمعی را شاهد هستیم.
در یک نگاه کلی همه انسانها دنبال نفع فردی خود هستند که هم شامل نفع مادی است و هم نفع معنوی. مرزهای معین و کاملا مشخصی نیز میان نفع مادی و سود معنوی وجود ندارد. رسیدن به نفع معنوی میتواند رضایت و آرامش درونی برای فرد فراهم کند تا بهتر و بیشتر نفع مادیاش را دنبال کند و برعکس.
هنگامی که امیر پرویز پویان «ضرورت مبارزه مسلحانه و رد تئوری بقاء» را مینویسید هرچند این «رد» بوی باروت و خون میدهد و به معنای کوتاه نیامدن در برابر نظام دیکتاتوری شاه و حتی پرداختن هزینه با جان خود و رفقای خود است، اما در همان حال نفع معنوی امیرپرویز پویان در نوشتن آن جزوه و تئوریزه کردن «رد تئوری بقاء» است. چرا که توقف مبارزه برای «حفظ خود» او را راضی نمیکند، به او ملال میدهد. پس از نظر معنوی، پذیرش زندگیِ بدون مبارزه مسلحانه با دیکتاتوری و حفظ خود یا گروه خود از سرکوب، به نفع معنوی او و چریکهایی که مانند او استدلال میکنند، نیست.
در عرف جامعه ایران، «بدنبال نفع شخصی بودن» عموما به معنای دنبال نفع مادی خود بودن است، آن هم بیشتر به معنای مذموم آن. یعنی از طریق پایمال کردن حقوق دیگران.
یک شیوه غلط در فرهنگ سیاسی بخشی از نیروهای سیاسی اپوزیسیون وجود دارد و آن این است که به جای نقد نظر سیاسی افراد و گروهها، انگیزهخوانی میکنند. اگر یک فرد یا حزب سیاسی که هم سود معنوی خود و هم نفع جامعه را در انتخاب راه مبارزه کمهزینه میداند، اگر آنها تحولات تدریجی و پایدار را بر ستیز با حکومت یا بر انقلاب و تحولات سریع ناپایدار ترجیح میدهند، انتخاب سیاسی آن فرد یا حزب را از زاویه دستیابی به منابع ثروت مادی انگیزهخوانی میکنند. غافل از اینکه اولا خود این طرفداران انقلاب یا شیوههای حذفی نیز دنبال منافع مادی و معنوی خود هستند. ثانیا اگر مبنا نقد سیاسی نباشد و بنابر انگیزهخوانی باشد طرف مقابل نیز میتواند چنین کند.
اصولا نگاهی در فرهنگ سیاسی ایران وجود دارد که اگر یک فرد یا گروه سیاسی هزینه بیشتری در مبارزه به شکل زندان رفتن، تبعید یا زندگی در خارج کشور متحمل شود، آن فرد یا گروه منافع فردی و گروهی را فدای منافع جمعی کرده است و در استدلال سیاسی خود نیز محقتر است. گویی این افراد یا سازمانها چون مجبور به فرار از کشور شدهاند یا رنج بیشتری کشیدهاند، به دنبال منافع شخصی یا گروهی نبودهاند.
این درحالیست که آن شخص یا سازمانی که به خاطر سرکوب مجبور به ترک کشور میشود نیز به دنبال نفع فردی یا گروهی در شکل نجات جان خود و اعضای خود از زندان و سرکوب، بدست آوردن امنیت و آزادی و پیش بردن فعالیت فردی یا گروهی در خارج کشور است، که نسبت به ضررِ ماندن در کشور برای آنها ارجح است. لزوما نیز کسانی که بیشترین هزینه را دادهاند دارای درستترین سیاست به معنای دربرگیرنده نفع جمعی، نیستند.
نمونه مبارزات چریکی قبل از انقلاب و میزان هزینههای جانی و اجبار به زندگی در شرایط سخت خارج کشور که اعضا و هواداران سازمان مجاهدین خلق پرداختند، نشان میدهد که گرچه در آغازِ انتخاب راه مبارزه، آنها نفع معنوی خود(رضایت از انتخاب راه درست) و نفع جمعی مردم ایران را در آن شیوه مبارزه میدانستند، اما امروز ویرانگری و ضرر آن شیوهها هم از منظر نفع شخصی درازمدت و هم برای نفع جمعی مردم ایران بر کمتر کسی پوشیده است.
البته دنبال کردن منافع فردی مادی و معنوی هم میتواند مستقیم یا غیرمستقیم به خیر عمومی منجر شود و هم برخلاف نفع جمعی باشد. چنانکه آدام اسمیت مثال میزند نانوایی که نان میپزد به دنبال سود شخصی خود است و از سر خیرخواهی به این کار مبادرت نمیکند، اما این کار او به مردمی که نان میخواهند نیز در این میان سود میرساند. بار دیگر، البته غیرمستقیم شاهد همپوشانی نفع فردی و جمعی هستیم.
از سوی دیگر انسانهای بسیاری نیز متاسفانه هستند که خودخواهانه به دنبال نفع شخصی خود به شکلی هستند که نفع فردی آنها به قیمت تضییق حقوق دیگران، پایمال کردن منافع جمعی، نابودی طبیعت و یا سوءاستفاده از اموال عمومی تمام میشود. آن سیاستمدار یا فعال سیاسی که برای موفقیت یک طرح به نفع آموزش یا بهداشت عمومی فعالیت میکند نیز در این اقدام سیاسی خود به دنبال سود معنوی خویش (رضایتمندی معنوی فردی) و هم خیر عمومی است.
پس به جای تقسیمبندیهای صوری و راه و روش سیاسی خود و گروه خود را فداکاری فردی و گروهی و در خدمت منافع جمعی مردم دانستن، و راه و روش رقبای سیاسی را برای رسیدن به منافع شخصیشان ارزیابی کردن و بدتر از این منافع شخصی را نیز به منفعت مادی تقلیل دادن، باید به نقد نظرات سیاسی رقیب پرداخت.
■ جان کلام نویسنده مقاله در پایان به این صورت “پس به جای تقسیمبندیهای صوری و راه و روش سیاسی خود و گروه خود را فداکاری فردی و گروهی و در خدمت منافع جمعی مردم دانستن، و راه و روش رقبای سیاسی را برای رسیدن به منافع شخصیشان ارزیابی کردن و بدتر از این منافع شخصی را نیز به منفعت مادی تقلیل دادن، باید به نقد نظرات سیاسی رقیب پرداخت.” آمده است.
حالا این رقبای سیاسی کیانند؟ همان معتقدان اصلاح نظام. آماری در دست نیست که نشان دهد این دست به عصاها تا چه حد منفعت مادیشان (شغل، پست و مقام، رانت، خویشاوندی و غیره) با حفظ این نظام گره خورده است و اگر مدام با سبک کردن وزن خواستههای حداقلی که “نظام را نترساند” و سرپا ماندش را تضمین کند، شاید این منفعت غلیظ تر و چربتر هم بشود. اینجا با یکسان سازی منفعت شخصی در دو طیف مغلطه ای صورت میگیرد تا آقای عبدی و شرکای روزنهدوست که از سوراخ سوزنی در خیمه نظام اظهار شادمانی میکنند در صف اپوزیسیون و به عنوان رقیب سیاسی و نه دستیار نظام حاکم قلمداد شوند. آن چیز که فراموش میشود آگاهی و شناخت و شجاعت ناشی از آن در زنان میهنمان ست که نظام تبعیض و ستمگر را به مصاف طلبیدهاند. برای بیحجاب بودن میشود همراه حکومت بود و با داشتن ارتباط از آزار گزمگان حجاب و عفاف در امان و از نفع شخصی بهره ور (مثل دختران آرایش کرده و بی حجاب طرفدار حکومت در ایام انتخابات و مراسمی از این دست). ولی اینجا چیز دیگری است که دیدن آن از روزنه ای تنگ مقدور نیست.
در حاشیه باید ذکر کنم که آقای عبدی در این مصاحبه جانب احتیاط را در مقابل حریفش حفظ کرد و پا را از گلیم خویش مثل مصاحبههای دیگر بیشتر دراز نکرد و سعی داشت کمی شانهاش را به شانه اپوزیسیون بچسباند با اینکه آقای نیکفر جای واقعیاش را به رخش کشید. در ضمن که گفته است که “انگیزه خوانی” در شناخت نظرات دیگری مذموم است اگر دلایل مستدلی وجود دارد؟ مثلا انگیزه خامنهای از جا انداختن پزشکیان برای اقدام پر ریسک افزایش قیمت انرژی.
با درود سالاری
| ||||||||
ايران امروز
(نشريه خبری سياسی الکترونیک)
«ايران امروز» از انتشار مقالاتی كه به ديگر سايتها و نشريات نيز ارسال میشوند معذور است. استفاده از مطالب «ايران امروز» تنها با ذكر منبع و نام نويسنده يا مترجم مجاز است.
Iran Emrooz©1998-2024
|